نام پژوهشگر: محمد سالار کسرایی
علیرضا آزادی محمد سالار کسرایی
ارزشهای دینی از جمله عناصر مهم نظام فرهنگی هر جامعه است که ارتباط نیرومندی با دیگر عناصر نظام فرهنگی از جمله ارزشهای سیاسی دارد. چگونگی رابط? ارزشهای دینی و سیاسی در ایران به ویژه پس از انقلاب اسلامی همیشه مورد بحث و نظر بوده است. این پژوهش به منظور شناخت یک الگوی نظری در باب ارزشهای سیاسی و دینی بین نسلی، به تبیین تجربی- تحلیلی رابط? «دینداری» و« ارزشهای سیاسی» بین نسلی در دو منطقه از شهر اصفهان پرداخته است. روش بررسی در این پژوهش، پیمایش و با استفاده از پرسشنامه بوده که به تعداد 384 پاسخگو داده شدهاست. چارچوب نظری تحقیق حاضر نیز، دیدگاه تلفیقی رانلد اینگلهارت بوده است که بر اساس آن سنتهای دینی و تغییرات اقتصادی اجتماعی حاصل از نیروهای نوسازی، بر ارزشهای سیاسی و همچنین رویکرد دینی افراد تأثیر گذارند. یافتههای تحقیق نشان میدهدکه در جامع? مورد مطالعه باگستردگی معنیدار ارزشهای دموکراتیک مواجه هستیم. با سنجش ابعاد اعتقادی، احساسی، مناسکی و پیامدی دینداری که در الگوی گلاک و استارک ذکر شدهاست، به گونه شناسی رویکردهای مختلف به دین پرداختیم: رویکردهای «نوگرایی دینی»، «بنیادگرایی دینی» و «نوگرایی سکیولار»، شناسایی شده اندکه هر کدام رابط? مشخصی با ارزشهای سیاسی در جامعه داشتهاند. همچنین در این پژوهش، تحصیلات و پایگاه اقتصادی-اجتماعی و همچنین نسل از طریق رویکرد دینی بر ارزشهای سیاسی افراد تأثیرگذار بوده است. با توجه به یافتههای این رساله، باید گفت که شکاف ارزشی بین نسل اول و سوم پس از انقلاب، نه در ارزشهای سیاسی و نه در اعتقادات و احساسات دینی، که در انجام فرایض و مناسک دینی و به ویژه در بُعد پیامدی و رفتاری دینداری بوده است که ما از آنها به عنوان ارزشهای سنتی نام بردیم. در واقع نسل سوم پس از انقلاب در این تحقیق که جوانان 18 تا 29 سال بوده اند، نسبت به نسل اول که بالای 50 سال داشته اند، در زمین? ارزشهای اجتماعی تفاوت چشمگیری داشتهاند بدین صورت که ارزشهایی که ما به عنوان ارزشهای مدرن یاد کردیم، در نسل جوان گستردگی قابل ملاحظه داشته است و شاید هراس اخلاقی مسئولان جامعه که همگی از نسل اول هستند، بی دلیل هم نباشد. واژگان کلیدی: ارزشهای سیاسی، ارزشهای دینی، نسل، پایگاه اقتصادی – اجتماعی
ابراهیم صالح آبادی علی محمد حاضری
رژیم های انقلابی ماهیت گوناگونی داشته و در اشکال متنوعی ظاهر گشته اند. در برخی از شرایط، دیکتاتوریهای نظامی، حزبی و فردی ایجاد شده و در برخی از مواقع، رژیم های دموکراتیک از انقلاب سر برآورده اند. انقلاب به عنوان یک عامل، فی نفسه رژیم را دموکراتیک یا اقتدارگرا نمی سازد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک رژیم انقلابی بر اساس نظریه دموکراتیزاسیون و سکولاریزاسیون موردی تلقی می گردد که قابل تبیین نیست و تحلیل و تبیین دیگری را می طلبد. از دیدگاه دموکراتیزاسیون، وجه ولایت فقیه جمهوری اسلامی و از نظر سکولاریزاسیون، اسلامی بودن جمهوری اسلامی و از نظر کلی، ترکیب جمهوریت و اسلامیت آن به عنوان یک مساله مطرح است. این رساله با عنایت به نظریه های فرهنگ سیاسی و نظریه جامعه مدنی درصدد تبیین این مساله در دوره تحقیق(1357 تا 1367) است. روش مورد استفاده در این تحقیق، استفاده از راهبردهای مطالعه موردی و تبیین روایی می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که نظریه های منتخب این رساله تا حدودی می تواند تبیین گر مساله باشد. در ایجاد اسلامیت نظام(در معنای تصویب قوانین اسلامی، نظارت فقها بر قوانین مصوب و حضور فقها و روحانیون در دولت)، ایدئولوژی رهبران و نخبگان سیاسی نقش مهمی داشت. این ویژگی تا حدودی به وسیله منفعل شدن گروه های غیر روحانیون در جامعه مدنی و نفوذ روحانیون درجامعه مدنی قبل از انقلاب تبیین می گردد. جمهوریت نظام(برگزاری انتخابات) نیز تا حدی ناشی از ایدئولوژی جمهوری خواهی اسلامی امام در عصر جمهوریت و نمایندگان مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی و ایدئولوژی جمهوری خواهی اسلامی بازرگان و طالقانی بود. روحانیون به دلیل برخورداری از موقعیتهای موجود در جامعه قبل از انقلاب و دارا بودن نفوذ و احترام بیشتر در جامعه توانستند دولت و جامعه را در اختیار بگیرند.
سمیه بلبلی قادیکلایی علی محمد حاضری
در این پژوهش ضمن بررسی مفهوم تحولات سیاسی-اجتماعی موسوم به انقلاب های رنگی و متمایز نمودن آنها از دیگر انواع انقلاب ها، چرائی وقوع انقلاب های رنگی با توجه به دو کشور پسا-کمونیستی گرجستان و اوکراین مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور به دلیل متمایز بودن جنبش های اجتماعی از نوع انقلاب های رنگی از دیگر انواع جنبش های اجتماعی و همچنین متفاوت بودن فرایند دموکراتیزاسیونی که در انقلاب های رنگی به وقوع می پیوندد با دیگر فرایندهای دموکراتیزاسیون، به جای بهره گیری مستقیم از ادبیات نظری موجود در خصوص دو حوز? جنبش های اجتماعی و دموکراتیزاسیون، الگوی نظری جدیدی با کمک نظریات موجود و فاکتورهای استخراج شده از مطالع? انقلاب های رنگی در سطح تجربی گرجستان و اوکراین پیشنهاد شده است. سپس دو مدل پیشنهادی با استفاده از روش توافقی میل در دو سطح تجربی به محک آزمون گذاشته شد و یکسری فاکتورهائی به عنوان فاکتورهای نهائی و مشترک بین دو کشور گرجستان و اوکراین استخراج شدند. در فصل پایانی پژوهش مصادیق فاکتورهای نهائی شده در سطح جامع? کنونی ایران (دولت احمدی نژاد و انتخابات دهم ریاست جمهوری) به منظور بررسی امکان یا عدم امکان وقوع انقلاب رنگی ردیابی شدند. برای ردیابی هر فاکتور علاوه بر اظهارات طرفداران دو جناح رقیب انتخاباتی از شاخص های استاندارد و رتبه بندی ها و اندیس های بین المللی نیز بهره گرفته شده است. مطابق بررسی های انجام شده امکان وقوع یا عدم وقوع انقلاب رنگی در شرایط کنونی جامعه ایران پاسخ سرراست و قاطعی همراه ندارد. زیرا اگر وجود تمامی 14 فاکتور مذکور به طور همزمان برای وقوع انقلاب رنگی ضروری باشد، آنگاه چنین تحولی در سطح جامعه کنونی ایران به دلیل عدم حضور همزمان هر 14 فاکتور قابل طرح نیست. همچنین اگر قدرت برخی از فاکتورها بر قدرت برخی دیگر فائق آید، آنگاه باز هم نتیجه منتفی بودن امکان وقوع انقلاب رنگی است. این در حالی است که اگر وجود تمامی فاکتورهای علی به طور همزمان برای رخداد انقلاب رنگی ضروری نباشد و همچنین امید ریاضی تمامی فاکتورها یکسان باشد، آنگاه می توان چنین نتیجه گیری کرد که احتمال وقوع انقلاب رنگی در ایران چندان دور از ذهن نیست.
علی حیدری حسین رفیع
موضوع پایان نامه حاضر مقایسه گفتمانهای بعد از انقلاب؛ اصولگرایی و اصلاح طلبی می باشد. ما در این پایان نامه می خواهیم به سوال، تقابل نظام معنایی در گفتمان های اصلاح طلبی و اصول گرایی در سالهای (1376 تا 1388)چگونه شکل گرفته و تداوم پیدا کرده است؟ با استفاده از فرضیه نظام معنایی گفتمان های اصلاح طلبی و اصول گرایی حول تقابل گفتمان های کلان تجدد و سنت و نظام معنایی مستفاد از آنها با خلق و معنادهی به دال های مرکزی خویش و با تفسیرهای خاص از اسلام و قانون اساسی شکل گرفته و به تقابل با همدیگر پرداخته اند، جواب دهیم. به عبارتی یکی از جلوه های برجسته تاریخ سیاسی معاصر ایران وقوع انقلاب و روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی است. نیروهای موثر در پیدایش انقلاب اسلامی مانند انقلابهای دیگر، کوشش نمودند تا بیشترین تاثیر را بر روند آینده اداره کشور بگذارند و این روند را بر اساس اهداف، ارزشها و ایدئولوژی خود شکل دهند. از جمله نیروها و جریانهای مهم بعد از انقلاب اسلامی که به منظور هژمونیک شدن در صحنه سیاسی کشور در حال رقابت هستند دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرایی می باشند. این دو، نمایندگان دو جریان متضاد ایجاد شده بعد از مشروطه، یعنی مدرنیته و سنت هستند. چارچوب نظری به کار گرفته شده در این پژوهش نظریه گفتمان می باشد که در فصل دوم به آن خواهیم پرداخت. گفتمان مجموع? به هم تافته ای از سه عنصر؛ عمل اجتماعی، عمل گفتمانی(تولید، توزیع و مصرف متن) و متن است. بنابراین می توان گفت پیوند معناداری بین ویژگی های خاص متون، شیوه هایی که متون با یکدیگر پیوند می یابند و تعبیر می شوند و ماهیت عمل اجتماعی وجود دارد. گفتمان ها با به کار گرفتن مجموعه ی توان معنایی خود به صورت یک دست، با هم بر سر خلق معنا به رقابت بر می خیزند. بنابراین در این پژوهش سعی خواهیم کرد با استفاده از نظریه گفتمان به خصوص نظریه لاکلا و موفه و به کار گیری مفاهیم آن، در فصول سوم و چهارم نشان دهیم که محورهای اندیشه گفتمانهای اصلاح طلبی و اصول گرایی چه چیزهایی بوده و تولید کنندگان این گفتمانها چه کسانی هستند. همچنین تلاش خواهیم کرد زمینه های ظهور دو گفتمان و سیر تحول آنها را در دهه های بعد از انقلاب به تصویر کشیده و به آسیب شناسی آنها بپردازیم. به تبع باید گفت تقابل دو گفتمان مهم و تاثیر گذار اصول گرایی و اصلاح طلبی که هر دو از یک آبشخور گفتمانی سرچشمه گرفته و از دال ها و نظام معنایی (نظم گفتمانی) برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی استفاده می نمایند هر پژوهشگری را با یک سری سئوالات مهم مواجه می کنند، در فصل پنجم که بخش اصلی پایان نامه را تشکیل می دهد سعی خواهیم کرد تا با استفاده از تحلیل گفتمانی آرا و اندیشه های افرادی چون سید محمد خاتمی و سعید حجاریان از اصلاح طلبان و محمد تقی مصباح یزدی و محمود احمدی نژاد از اصولگرایان، به برخی از سوالات ایجاد شده پاسخ داده و اندیشه های آنها را در مورد موضوعات اساسی چون مردم سالاری، قانون، آزادی، جامعه مدنی، زن و... بررسی کنیم و در بخش نتیجه گیری به مقایسه آنها پرداخته و تفاوتها و شباهتهای آنها را بیان کنیم. به عبارتی ما سعی خواهیم کرد با استفاده از تحلیل گفتمانی نشان دهیم که این مسائل در نظام معنایی گفتمانهای اصلاح طلبی و اصولگرایی به چه مفهومی بوده و آنها چگونه سعی در برجسته سازی و هژمونیک کردن نظام معنایی خود و به تبع، ساختار شکنی و حاشیه رانی نظام معنایی رقیب دارند وبا توجه به آنها صحت فرضیه مطروحه خود را به اثبات برسانیم.
حسن دهقانیان ارزیل علی محمد حاضری
علی رغم وجود تبیین های مختلف در باب انقلاب اسلامی ، توده ی کنشگران انقلابی که سهم عمده ای در فرآیند انقلاب ایران داشته ، مورد کم توجهی قرار گرفته اند و از این رو ، نیازمند مطالعات وسیع و عمیقی است . شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی ایران ، به عنوان نمونه ای مهم از این کنشگران انقلابی محسوب می شوند.بر این اساس ما در جستجوی یافتن پاسخ به این سو?ال اساسی هستیم که خاستگاه و طبقه ی اجتماعی شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی سال های 57 -1350 استانهای آذربایجان شرقی و غربی چگونه بوده است ؟ پاسخ به سوال مذکور در واقع یکی از اهداف تحقیق ما می باشد. هدف دوم اینکه ، نتایج این تحقیق با نتایج تحقیق مشابهی که توسط محمد امین باقری با عنوان « بررسی خاستگاه و طبقه ی اجتماعی شهدای انقلاب اسلامی شهر تهران (سالهای 57 -1356 )» انجام گرفته است ، مقایسه خواهد شد تا مشخص شود که شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی استانهای آذربایجان شرقی و غربی از بعد خاستگاه و طبقه ی اجتماعی دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی با شهدای انقلاب اسلامی شهر تهران می باشند. داده های مورد نیاز خودبرای یافتن پاسخ سوالات تحقیق را از طریق روش اسنادی گردآوری کرده ایم . منظور از اسناد همان پرونده هایی است که در بنیادشهید و امورایثارگران دو استان آذربایجان شرقی و غربی موجود بودند .برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزارspss استفاده شده است. لازم به ذکر است شهدایی که در فاصله ی سالهای 57-1355 به شهادت رسیده اند و ایثارگرانی که در فاصله ی سالهای 57-1350 دچار حادثه گشته اند،جامعه ی تحقیق ما راتشکیل می دهند . طبقه ی اجتماعی هر فرد با استفاده از دو معرف شغل و تحصیلات به صورت ترکیبی مورد سنجش قرار گرفته است:معرف شغل بر اساس مقیاس ترتیبی با6مقوله(6-1امتیاز) ومعرف تحصیلات نیز بر اساس مقیاس ترتیبی با7مقوله(6-0امتیاز). در این تحقیق خاستگاه اجتماعی نیز یک شاخص ترکیبی است که از طریق دو معرف شغل و تحصیلات پدر اندازه گیری می شود . 9/40 درصد اعضای جامعه ی تحقیق ( با فراوانی 143 ) از طبقه ی پایین ، 6/58 درصد ( با فراوانی 205 ) از طبقه ی متوسط و 6/0 درصد ( با فراوانی 2 ) از طبقه ی بالای جامعه بوده اند. 6/58 درصد اعضای جامعه تحقیق ( با فراوانی 167 ) از طبقه ی پایین ، 1/41 درصد ( با فراوانی 117 ) از طبقه ی متوسط و 4/0 درصد ( با فراوانی 1 ) از طبقه ی بالای جامعه برخاسته بودند .
همایون مرادخانی محمد سالار کسرایی
چکیده پرسش پژوهش حاضر این است که نحوه تکوین سوژه دلخواه نظام سیاسی در عرصه پوشش پس از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش، چشم اندازی مبنای کار قرار گرفته که در آثار متاخر فوکو تحت عنوان «حکومت مندی» از آن یاد شده است. بر طبق این چشم انداز، سوژه را باید پیامد مجموعه ای از تکنیک ها و تاکتیک هایی گفتمانی و غیر گفتمانی دانست که از طریق استراتژی های حکومت خلق و ابداع می شوند و در راستای تولید سوژه بسیج می گردند. روش تبار شناسی روشی است که در این پژوهش به کار گرفته شده و با اتکا به آن تلاش شده تا به مطالعه کانون های متنوع تولید گفتمان و قدرت پرداخته شود. بر اساس یافته های این پژوهش، سوژه پوشش طی سه دهه اخیر از خلال انواع تحریک های گفتمانی، گذر از آستانه های تکنولوژیک متفاوت، تولید ابژه های متنوع پوشش، و تکوین و توسعه اراده ای برای اداره کردن زنان تحقق یافته است.
محسن شمسایی محمد جواد غلامرضا کاشی
این پایان نامه بنا دارد تا به دنیای ذهنی جریان هایی که در فضای سیاسی اوایل انقلاب اسلامی ایران فعال بودند، راه یابد. لذا برای رسیدن به این مقصود از نظام های نمادین تولید شده توسط آنها استفاده می کند و از میان این نظام های نمادین تصاویری را که آنها در نشریات خود تولید کرده اند را بر می گزیند. دوره ی زمانی ای هم که تحقیق بر آن متمرکز است، از سقوط نظام شاهنشاهی تا اواخر سال 1359 و اوایل سال 1360 است. علت انتخاب این بازه ی زمانی هم آن است که در آن زمان هنوز هیچ گفتمانی در ایران مسلط نشده است و جریان های مختلف می توانند بدون محدودیت، محتوای فکری خود را به واسطه ی نظام های نمادین به دیگران منتقل کنند. به همین منظور سعی بر آن است تا با روش نشانه شناسی به گفتگو با متون تصویری تولید شده توسط نشریات سیاسی آن دوران بپردازیم و افق فکری خود را به افق فکری کنشگران سیاسی ای که در تولید تصاویر مزبور دخیل بودند، نزدیک نماییم. سوال اصلی این تحقیق عبارت است از: تصاویر تولید شده در نشریات گروههای مورد بررسی حاوی چه معناهایی هستند؟ نظریه هایی که این تحقیق بر پایه ی آنها انجام شده است شامل آن دسته از نظریاتی است که واقعیات اجتماعی را برساخته ی ذهن انسان می دانند. به عبارت دیگر هر گونه واقعیت اجتماعی اگر بخواهد در حوزه ی درک انسان قرار گیرد باید در قالب نظام های نمادین برود و همین امر باعث ایجاد شکل تغییر یافته و جدیدی از واقعیت اجتماعی می شود. روشی که در این پایان نامه به آن استناد شده است و با استفاده از آن سعی در واکاوی معناهای موجود در متون تصویری شده است روش نشانه شناسی و تا حدودی تحلیل گفتمان می باشد. نتایجی که در این تحقیق حاصل شده است آن است که گروههای مورد بررسی نشانه های رایج در جامعه را به اسارت خود در می آوردند، به ساده سازی واقعیت ها می پرداختند تا از این طریق معنایی انقلابی و تحریک کننده را به مخاطب خود منتقل کنند؛ زیرا که دال مشترک همه ی گروههای مورد بررسی مبارزه ی خونین بر ضد «غیر» هایشان بود.
سمیه فروزانفر محمد رضایی
هدف این پژوهش چگونگی بازنمایی ابعاد نارضایتی در سینمای قبل از انقلاب در ایران(1348 تا1357) است. برای توصیف این بازنمایی پژوهشگر به سراغ نظریه های که در باب بازنمایی می-باشد رفته است.از جمله این نظریات روایت هست او نظریه های روایت را به دو دسته نظریه های تقلیدی ونظریه های زبان بنیاد تقسیم کرده و نظریه های زبان بنیاد را در دو بخش پیشا ساختارگرا و ساختارگرا به طور مفصل بحث کرده است. این نظریات برای پژوهشگر کافی نبوده و با توجه به گفتمانی دیدن فیلمها به سمت نظریه شرق شناسی ادوارد سعید رفته و با استفاده از نظریه روایت رولان بارت ونظریه شرق شناسی ادوارد سعید به تکنیکهایی بازنمایی نارضایتی رسیده است و حول چهار فرضیه با چهار تکنیک دوگانگی، واقع گرایی، اغراق ، نام گذاری، بازنمایی نارضایتی در دو فیلم «قیصر» و «گاو» را مورد بررسی قرار داده است. بررسی این تکنیکها به صورت محتوا و فرم در دو روش تحلیل روایت و نشانه شناسی صورت گرفته است. واژگان کلیدی: بازنمایی، روایت، نارضایتی، دوگانگی، اغراق، نامگذاری، واقع گرایی، تحلیل روایت
محمد فکری علی محمد حاضری
از زمان اکتشاف صنعتی نفت در ایران تا به اکنون این ماده همواره حضوری تاثیرگذار در عرصه سیاسی ایران داشته است. تاثیرگذاری نفت در ساختار سیاسی- اجتماعی ایران معاصر تا حدی است که مطالعه تاریخ سیاسی ایران در یک قرن اخیر بدون در نظر گرفتن این ماده سحرانگیز ناقص و مبهم خواهد بود. اکتشاف نفت در ایران توسط کشوری غربی صورت گرفت و پس از آن همواره کشورهای قدرتمند و غربی چشم طمع به این ماده ارزشمند داشته اند؛ به گونه ای که از تمام راه های ممکن اعم از تطمیع دولت مردان، سرکوب، کودتا، جنگ و ... سعی در حفظ منافع نفتی خود در ایران داشته اند. در عرصه داخلی نیز نفت همواره برای دولتمردان ایران یکی از ستون های نگه دارنده حکومت شان بوده است. به دلیل نقش مهم نفت در سرنوشت سیاسی- اجتماعی ایران در این پایان نامه طی تحقیقی تبیینی و با روش تاریخی به نقش نفت در مهم ترین واقعه سیاسی معاصر ایران یعنی سقوط محمدرضا شاه پهلوی پرداخته شده است. نظریه های وابستگی، دولت رانتیر و نظریه روان شناختی ماروین زونیس راهنمای گردآوری داده های این پژوهش بوده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نفت به دلایل زیر در سقوط دولت پهلوی دوم نقش تاثیرگذاری ایفا کرده است: 1) مداخله آمریکا در ایران به دلیل منافع نفتی و وابستگی روزافزون شاه به آمریکا 2) استقلال مالی دولت از جامعه به دلیل اتکا به درآمدهای نفتی و عدم پاسخگویی به مردم 3) فراهم سازی ابزار مالی لازم برای دیکتاتوری و نظامی گری شاه توسط درآمدهای نفتی 4) غربی سازی جامعه و عدم رعایت ارزش های سنتی و دینی با تکیه بر درآمدهای نفتی 5) نفت به عنوان یکی از پایه های روان شناختی قدرت و شخصیت شاه.
بنت الهدی سعیدی حیدر آبادی محمد سالار کسرایی
این تحقیق با هدف تشریح فرآیند هژمونیک شدن گفتمان اصول گرایی عدالت محور در دهه سوم انقلاب(1380-1384) شکل گرفته است؛ جهت این بررسی بنا به امتیازات نظریه لاکلاو و موفه در نمایش سیستماتیک تخاصمات گفتمانی (افول یک گفتمان و ظهور گفتمان دیگر)، استفاده از این نظریه را به عنوان چارچوب نظری کارآمد و در عین حال به عنوان استراتژی روشی تحقیق در دستور کار قرار دادیم؛ پس از آن جهت عملیاتی نمودن تحقیق، با ارجاع به آرشیوهای کلامی همچون سخنرانی ها، تبلیغات، مناظرات و ... و نیز بررسی کنش های غیرکلامی و ماوراء زبان شناختی چون فیلم های تبلیغاتی، نحوه پوشش، نوع لحن، استراتژیهای رقابتی متنوع میان دو گفتمان موردنظر، درصدد انسجام بخشی و تدوین این یافته ها ذیل مفاهیم و راهبردهای نظریه لاکلا و موفه برآمدیم. در نهایت یافته های حاصل از رویکرد گفتمانی تحقیق، حاوی آن بودند که: گفتمان عدالت محور اصول گرایی در فرآیندی رقابتی، با استفاده از زمینه های ایجاد شده از طریق تزلزل ها و بیقراریهای گفتمان اصلاح طلبی در عرصه سیاست و فرهنگ، غفلت آن از عرصه اقتصاد، عدم توافق بر سر معانی نظری و عملی مفاهیم اساسی گفتمان، بدبینی ها و ابهامات ایجاد شده در افکار عمومی در وقایعی نظیر قتل های زنجیرهای، پرونده اختلاس شهرداری و ... توانست از اوایل دهه هشتاد در سه مرحله شامل؛ انتخابات دوّمین مرحله از شورای شهر در اواخر سال 80، انتخابات مجلس هفتم در اواخر سال 82 و انتخابات ریاست جمهوری در سال 84 و از طریق زمینه ها و امکانات سخت افزارانه ای چون در اختیار داشتن سازوکارهای قانونی و ابزارهای قدرت همچون قوه قضاییه و نهاد شورای نگهبان زمینه های لازم رابرای حاشیه رانی اصلاح طلبان و ساختار شکنی برخی دال های اصلی آن همچون اصلاحات، مردم، قانون و ... فراهم آورده و با تأکید بر شعارها و مفاهیمی چون، تشکیل دولت اسلامی از طریق اقامه عدل و ارجاع آن به مضامینی چون مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، امکانات برابر برای همه، آوردن نفت سر سفرههای مردم، که در قالب راهبردهایی نرم افزارانه نظیر کاربرد زبان همه فهم و عامیانه، داشتن لحنی ساده و صمیمی، نمایش ساده زیستی و … ارائه می شد، به آفرینش نظام معنایی جدیدی دست بزند که طی آن ضمن نقد دولت های گذشته و اشاره به نقصان ها و ناکارآمدی های آن ها در تأمین و توجه عدالت محورانه به نیازهای اقتصادی و رفاهی مردم به ساختار شکنی آن ها پرداخته و در عین حال قابلیت دسترسی و اعتبار خود در افکار عمومی را افزایش دهد و در نهایت برای چند سال خود را به عنوان گفتمان هژمون، در فضای سیاسی کشور حاکم سازد.
خالد سهرابی حسین رفیع
چکیده ندارد.