در دهه¬های اخیر، محققان و شاغلان صنایع بیش از پیش به اهمیت هماهنگی بین مراحل مختلف زنجیره تامین پی برده¬اند چراکه ادغام و یکپارچه سازی مراحل مختلف زنجیره تأمین، ایجاد تعادل در بین آنها و دسترسی به عملکرد کلی بهتر را بدنبال داشته است. در تحقیق حاضر هدف، ادغام دو جزء مهم زنجیره تامین می¬باشد که عبارتند از سیستم حمل و نقل و سیستم کنترل موجودی. در جهت هماهنگ سازی این اجزای زنجیره تامین یک مدل ریاضی عدد صحیح نگارش و ارائه شده و پس از اجرای مدل در یک بررسی موردی ، در نهایت اعتبار مدل طراحی شده نیز در یک مقایسه تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. در سیستم توزیع مورد بررسی در این تحقیق، یک مرکز توزیع و مجموعه¬ای از نقاط فروش که هر یک دارای نرخ تقاضای خاصی هستند، در نظر گرفته شد. هدف تعیین برنامه توزیعی است که هزینه¬های عملیاتی ناوگان حمل و نیز متوسط هزینه های توزیع و نگهداری را حداقل نماید، این عمل بایستی بدون بوجود آمدن کمبود در هیچ یک از نقاط فروش در طی افق زمانی مشخص انجام گیرد. دورنما یا ساختار تحقیق حاضر به صورت زیر است. در فصل اول به بیان مسئله و اهمیت آن پرداخته شده است. در فصل دوم مطالعات در رابطه با مبانی تئوریک مسئله آورده شده است. الگوی ریاضی طراحی شده، و روشهای جمع¬آوری اطلاعات و طریقه محاسبه پارامترهای مدل در فصل سوم تشریح ¬گردیده. در فصل چهارم نتایج عددی محاسبات ارائه می¬شود و در نهایت تحلیل جواب¬های بدست آمده و نتیجه¬گیری تحقیق در فصل پنجم ارائه شده است.

دردهه های اخیر،محققان و شاغلان صنایع بیش از پیش به اهمیت انتخاب پیمانکار مناسب در انجام پروژه پی برده اند،چرا که انجام و تحویل بموقع پروزه از هدر رفتن منابع مالی عظیمی جلوگیری بعمل می آورد. در این تحقیق سعی گردید تا یک متدولوژی کاملی برای انتخاب پیمانکاران در صنعت نفت وگاز معرفی گردد.از طریق مطالعه برخی سازمانها ، وضعیت کنونی در انتخاب پیمانکاران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت سپس مدل مناسب جهت انتخاب پیمانکاران طراحی گردیدعلاوه بر این در این تحقیق تعدادی معیارهای اولیه از قبیل هزینه ،کیفیت، زمان ،ایمنی تعیین گردید سپس این معیارها اولویت بندی شدند و در ادامه این تحقیق از طریق بکارگیری آمار ناپارامتریک این معیارها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و در انتهای این تحقیق یک مطالعه موردی در این زمینه انجام شد. دورنما یا ساختار تحقیق حاضر بصورت زیر است.در فصل اول به بیان مسئله و اهمیت آن پرداخته شد.در فصل دوم مطالعات در رابطه با مبانی تئوریک مسئله آورده شده است.در فصل سوم یک مدل اولیه جهت انتخاب پیمانکار ارائه گردید سپس مدل ارائه شده از لحاظ روایی و پایایی مورد سنجش قرار گرفت و در فصل چهارم نتایج عددی محاسبات ارائه شده و در نهایت تحلیل جوابهای بدست آمده و نتیجه گیری تحقیق در فصل پنجم ارائه شده است واژگان کلیدی : انتخاب پیمانکار، شرایط مناقصه، ارزیابی ییمانکار، تحلیل ناپارامتریک، وضعیت پیمانکار، ارزیابی معیارها

در حالیکه شش سیگما به طور روز افزونی در صنعت در حال کاربردی شدن است ، پژوهش های علمی کمی بر روی شش سیگما و تاثیر آن بر روی فعالیت های اصلی مدیریت کیفیت نظیر مدیریت فرایند صورت گرفته است. در این تحقیق با استفاده از یک مدل تحقیقی و ابزار میدانی که در اینجا پرسشنامه می باشد، به بررسی تاثیر فعالیت های سه گانه شش سیگما بر یکدیگر وبهبود عملکرد مدیریت فرایند می پردازیم و با استفاده از نرم افزارهای spss و لیزرل به تحلیل داده ها و برازش داده های تجربی مشاهده شده که از شرکت ایران خودرو گردآوری شده با مدل تحقیقی می پردازیم و روابط میان فعالیت های شش سیگما و مدیریت فرایند را بر اساس فرضیه های تدوین شده مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته و در پایان کاربرد یافته های تحقیق جهت مطالعات آینده بحث می شود.

انتخاب مکان مناسب جهت استقرار واحدهای خدمات درمانی یکی از تصمیمات استراتژیکی است که بر مبنای گرد آوری و تحلیل جامع اطلاعات مرتبط با گزینه های متعدد استقرار صورت می گیرد.بدیهی است نتایج چنین تصمیمی چندمعیاره، در دراز مدت حائز اهمیت بوده و اثرات آن از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و ... قابل توجه است. در مقایسه با حوزه صنعت ، مطالعات محدودتری در خصوص مکان یابی مراکز خدماتی بالأخص مراکز درمانی، انجام شده است. از طرفی در تحقیقات موجود نیز تاکید بیشتری بر تحلیل شاخص های کمی صورت گرفته و شاخص های کیفی محدودتری در محاسبات عددی مکان یابی وارد گردیده اند. دلیل این امر بیشتر به ماهیت نادقیق تخمین های مربوط به این شاخصها و نیز تأثیرات متقابل آنها در انتخاب مکان مناسب مربوط می شود. در مطالعه حاضر سعی شده است تا در یک بررسی موردی، با استفاده از فرایند تحلیل شبکه فازی ، مکان مناسب برای استقرار یک مرکز بهداشتی و درمانی از دیدگاه معیارهای مختلف کیفی، تحلیل وانتخاب شود. همچنین جایگاه کاربرد رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری در تعیین روابط بین شاخص ها و در نتیجه سهولت کاربرد عملی روش تحلیل شبکه تبیین گردیده است. ساختار تحقیق حاضر به صورت زیر است. در فصل اول به بیان مسئله و اهمیت آن پرداخته شده است. در فصل دوم مطالعات در رابطه با مبانی تئوریک مسئله آورده شده است. متدولوژی طراحی شده و روش جمع-آوری اطلاعات و طریقه محاسبه گام های متدولوژی طراحی شده در فصل سوم تشریح گردید. در فصل چهارم نتایج عددی محاسبات ارائه می شود و در نهایت تحلیل نتایج بدست آمده و نتیجه گیری تحقیق در فصل پنجم آورده شده است.

در طول دو دهه گذشته، ادبیات پژوهش در زمینه کیفیت خدمت به میزان قابل توجهی افزایش یافته و مدل‎های بسیاری در این زمینه ارائه شده است. اگر چه ابزار سروکوال مبنای بیشتر این پژوهش‎ها را شکل می‎دهد، اما مفهوم‎سازی، اندازه‎گیری، و کاربردهای سروکوال در زمینه‎های صنعتی مختلف خالی از چالش نیست. بررسی دقیق ابزار نشان می‎دهد که ابعاد و گویه‎های متناظر در این ابزار جامع نبوده و حتی به نظر می‎رسد این ابزار دربرگیرنده برخی از عوامل مهم تشکیل‎دهنده کیفیت خدمت نیست. با چنین پیش زمینه‎ای، پژوهش حاضر در پی آن است تا برخی از عوامل مهم تشکیل‎دهنده خدمت را که در مدل‎های مختلف ارائه شده توسط پژوهشگران نادیده گرفته شده‎اند، آشکار نموده و ابزار و چارچوبی جامع جهت سنجش کیفیت خدمت ارائه نماید. این ابزار با توجه خاص به بخش بهداشت و درمان ارائه گردیده است. داده‎ها نیز از بیماران سه بیمارستان‎ در شهر شیراز جمع‎آوری گردیده‎اند. ابزار طراحی شده به‎گونه تجربی به منظور تک بعدی بودن، پایایی و روایی ساخت با استفاده از رویکرد مدل‎سازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان می‎دهد که ابزار ارائه شده از روایی و پایایی مناسبی جهت سنجش کیفیت خدمت در بخش بهداشت و درمان برخوردار است. به منظور تعیین اهمیت هر یک از این ابعاد، و همچنین اولویت‎بندی برخی از بیمارستان‎های منتخب، از رویکرد فرآیند تحلیل شبکه‎ای فازی استفاده شده است. مطالعه حاضر یک رویه سیستماتیک ارائه می‎دهد که مبنایی را برای بینش‎های بیشتر در زمینه سنجش کیفیت خدمت و عوامل شکل دهنده آن فراهم می‎آورد.

دهه اخیر شاهد تمرکز بسیاری از شرکتها بر مدیریت کیفیت به عنوان ابزار بهبود سودآوری، سهم بازار ومزیت رقابتی بوده است. اگر چه به نظر میرسد مدیریت کیفیت بر عملکرد شرکت تاثیر مثبتی داشته باشد امامطالعات تجربی کمی در ارتباط با تاثیر مدیریت کیفیت بر روی عملکرد عملیاتی و عملکرد کارکنان در ایران به ویژه در صنعت سیمان دیده میشود. در این مطالعه با استفاده از مفهوم مدیریت کیفیت مدلی تلفیقی بوجود آورده و از نقطه نظر تجربی تاثیر آن بر عملکرد شرکت، آزمون گردید. دادههای تحقیق با استفاده از پرسشنامه جمعآوری شده است.سپس با استفاده از spss و مدل سازی معادلات ساختاری روابط موجود در مدل تحقق ارزیابی گردید. همچنین روابط میان فعالیتهای مدیریت کیفیت و عملکرد شرکت در جامعه مورد بررسی مورد تایید قرار گرفته و آزمون مدل تحقیق با استفاده از نرم افزار لیزری نسخه ی 5/8 برازنده بودن مدل پیشنهادی را تایید میکند. در انتهای این مطالعه، بر مبنای نتایج بدست آمده به برخی از پیشنهادهای تحقیقاتی هم اشاره می شود.

اندازه گیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان همواره مورد توجه پژوهش-گران قرار داشته است. اندازه گیری کارایی، ابزاری کارآمد را برای کنترل سازمان در اختیار مدیران قرار می دهد به طوری که آنان را قادر خواهد ساخت تا درجه انحراف عملکرد و علل آنها را در دوره های قبلی تشخیص داده و در جهت بهبود عملکرد، فعالیت های لازم را سامان دهند. برای اندازه گیری کارایی در سازمان های آب و فاضلاب روش های مختلفی توسط پژوهش گران به کار برده شده است؛ از جمله این روش ها روش تحلیل پوششی داده ها می باشد. در این پژوهش عملکرد شرکت آب و فاضلاب شیراز طی دوره 6 ساله از سال 1383 تا 1388 با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها در بازه های ماهیانه مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این کار شاخص های متناسب ارزیابی عملکرد شرکت آب و فاضلاب شیراز شناسایی، پالایش و رتبه بندی شده و سپس با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها امتیازات کارایی واحدها مشخص گردیده و واحدهای کارا و ناکارا از یکدیگر تفکیک شده است. برای هر کدام از واحدهای با کارایی ضعیف واحدهای مرجع مشخص و مقدار بهبود برای شاخص های آن ذکر شده است. همچنین روند کارایی شرکت آب و فاضلاب شیراز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به طور کلی نشان می دهد که روند کارایی شرکت طی قلمرو زمانی رو به بهبود بوده است.

امروزه به دنبال پیچیدگی و تنوع فعالیتهای اقتصادی، ضعف توان پاسخگویی و نیز ناتوانی در نظام مند کردن این پیچیدگی ها توسط بازار، تمام توجهات به سمت استخراج یک الگوی مطلوب جهت دخالت دولت در اقتصاد و استخراج ویژگی های حکومتی مطلوب سوق یافته است. یکی از رویکردهای دست یابی به چنین الگویی توسعه مدل های سنجش سرآمدی نهادهای وابسته به دولت (دستگاه های اجرایی) است. با توجه به این امر و نیز نقش و اهمیت توسعه ی سیستم های مدیریت کیفیت، پژوهش حاضر در پی آن است تا با ارائه الگوی مناسبی به منظور سنجش سطح سرآمدی سازمان های دولتی فعال در حوزه خدمات زیربنایی به عنوان بخش مهمی از بدنه دستگاه های اجرایی کشور، گامی هرچند کوچک را در این مسیر بردارد. در این پژوهش پس از بررسی متون و مقالات علمی و سیر توسعه سیستم های مدیریت کیفیت و مدل های جوایز سرآمدی به عنوان ابزاری برای پیاده سازی مدیریت کیفیت، مدل کاف که مدلی اختصاصی به منظور سنجش سطح سرآمدی سازمان های دولتی اروپا می باشد به عنوان مدل اصلی پژوهش انتخاب گردید. در مرحله بعد با استفاده از نظرات کارشناسان و افراد با تجربه در دستگاه های اجرایی استان بوشهر سعی شد تا با اضافه کردن گویه های لازم و حذف و تعدیل گویه های نامنطبق، بومی سازی و تعدیل مدل انجام شود. در مرحله بعد به اعتبارسنجی گویه های به دست آمده با استفاده از تحلیل عاملی پرداخته شد. پس از این مرحله وزن یا امتیاز هر یک از معیارهای اصلی این مدل با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید و در آخرین گام نیز این مدل به صورت آزمایشی به منظور سنجش سطح سرآمدی شرکت توزیع نیروی برق استان بوشهر مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهند که گویه های حاضر در الگوی ارائه شده از اعتبار مناسبی برخوردار می باشند. همچنین نتایج سنجش سطح سرآمدی شرکت توزیع نیروی برق استان بوشهر نشان گر ضعف این سازمان در اهتمام به مسائل مدیریت کیفیت می باشند.

هدف از این پژوهش، ارائه یک طرح نوآورانه برای تقریب یک فضای تصمیم گیری گسسته از طریق کاربرد مدل های بهینه یابی در راستای دستیابی به معیاری قطعی برای مقایسه و تحلیل عملکرد روش های معمول تصمیم گیری چندشاخصه است. روش مورد اشاره که یک رویکرد تلفیقی کمی و کیفی محسوب می شود در یک بررسی موردی و برای رتبه بندی نمایندگی های بیمه ایران پیشنهاد و به اجرا گذاشته شده است. تقریب مورد اشاره با در نظر گرفتن یک مساله تصمیم گیری چندشاخصه در قالب یک مساله بهینه یابی میزان کارایی نسبی گزینه های تصمیم در رابطه با شاخص-هایی که می توانند به عنوان خروجی ( شاخص های با ابعاد مثبت) و یا ورودی ( شاخص های با ابعاد منفی) میسر خواهد شد. قدم بعد شامل اندازه گیری کارایی متقاطع گزینه ها (واحدهای تصمیم گیرنده) بر مبنای روش تلفیقی تحلیل پوششی داده ها و تحلیل سلسله مراتبی است. حاصل روش یک جواب قطعی بهینه در فضای پیوسته است که می توان از آن به عنوان معیاری برای تحلیل فاصله و سنجش عملکرد تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه (با عنایت به آزمون های آمار استنباطی) استفاده کرد. در مرحله بعد از مجموعه وزن های حاصل از اجرای رویکرد شبیه سازی به عنوان مبنا و معیاری برای بررسی عملکرد تکنیک های وزن دهی استفاده گردید و تکنیک برتر شناسایی و انتخاب گردید. در آخرین مرحله از این پژوهش به تحلیل حساسیت تکنیک ahp با استفاده از رویکرد شبیه سازی پرداخته شد و حساسیت این تکنیک نسبت به تغییر وزن گزینه ها با توجه به جواب قطعی که در فضای پیوسته به دست آوردیم مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت.

زمینه: امروزه سازمان ها و موسسه ها با توجه به شرایط رقابتی فشرده و پیچیده بازار و نگرش های جدید از جمله مشتری گرایی ناگزیرند که به سمت سیستم ها و ابزارهای نوین مدیریت در جهت کسب برتری رقابتی و حتی ماندن در بازار حرکت نمایند که مدیریت کیفیت فراگیر، به عنوان یکی از راهبردهای توسعه از جمله این ابزارها می باشد. با این وجود در 70% موارد، پیاده سازی و استقرار مدیریت کیفیت فراگیر با شکست مواجه شده است که ریشه این شکست ها در میزان پذیرش یا بلوغ سازمان ها در پیاده سازی این نگرش مدیریتی است، لذا نیاز است تا سازمانهای مجری مدیریت کیفیت فراگیر به این آگاهی دست یابند که در چه جایگاهی از پذیرش(بلوغ) سازمانی در اجرای این سیستم هستند. هدف: نخستین هدف پژوهش، ارایه مدلی برای سنجش میزان پذیرش(بلوغ) سازمان ها در پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر است و هدف بعدی اجرای مدل در سازمان های منتخب به منظور تعیین سطح پذیرش(بلوغ) آن سازمانها است. روش شناسی: نخست بر اساس مرور گسترده و دقیق ادبیات نظری عوامل مرتبط با پذیرش(بلوغ) سازمانی در اجرای tqm شناسایی و در مرحله بعدی پالایش و به روش دلفی به تایید خبرگان رسید. برای دستیابی به عوامل نهایی مدل، روش تحلیل عاملی اکتشافی بکار گرفته شده است، سپس مدل با تحلیل عاملی تاییدی به روش مدلسازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفته است، همچنین به منظور تعیین اهمیت عوامل مدل از روش فراوانی نسبی استفاده شده است. در مرحله پایانی به منظور آزمون کاربردی بودن مدل، 2 سازمان با پیشینه متفاوت در اجرای سیستمهای مدیریت کیفیت انتخاب شده است. یافته ها: براساس داده های گردآوری شده و با استفاده از روش تحلیل عاملی، 4 عامل اصلی فرهنگ سازمانی، سیستم ها و روشها، سازماندهی و ارزیابی و بازخور به همراه 29 شاخص اجزای اصلی مدل را تشکیل دادند که عامل فرهنگ و شاخص تعهد و حمایت مدیریت ارشد بیشترین تاثیر و اهمیت را در سازه نهایی پژوهش دارند. نتیجه گیری: در این مقاله مدلی به منظور تعیین شکاف و دستیابی به سطوح بالاتر بلوغ پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر ارایه شد. با در نظرگرفتن اهمیت تقریباً یکسان عوامل، سازمان ها بایستی به منظور موفقیت در پیاده سازی مدیریت کیفیت فراگیر، به تمامی ابعاد مدل بلوغ توجه متعادل و متوازنی داشته باشند.

امروزه به دنبال پیچیدگی و تنوع فعالیت های اقتصادی، ضعف توان پاسخگویی و نیز عدم توانایی در نظام مند کردن این پیچیدگی ها توسط بخش تعاون کشور، تمام توجهات به سمت استخراج یک الگوی مطلوب جهت کاهش دخالت دولت در این بخش و استخراج ویژگی های حکومتی مطلوب سوق یافته است. یکی از رویکردهای دست یابی به چنین الگویی، توسعه مدل های سنجش سرآمدی در این بخش است. با توجه به این امر و نیز نقش و اهمیت توسعه ی سیستم های مدیریت کیفیت، پژوهش حاضر در پی آن است تا با ارائه الگوی مناسبی به منظور سنجش سطح سرآمدی تعاونی های فعال در بخش تعاون به عنوان بخش مهمی از اقتصاد کشور، گامی هرچند کوچک را در این مسیر بردارد. در این پژوهش پس از بررسی متون و مقالات علمی و سیر توسعه سیستم های مدیریت کیفیت و مدل های جوایز سرآمدی به عنوان ابزاری برای پیاده سازی مدیریت کیفیت، مدل کاف و بنیاد کیفیت اروپایی به عنوان مدل پایه پژوهش در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد با استفاده از نظرات کارشناسان و افراد باتجربه در اداره تعاون استان بوشهر سعی شد تا نظام ارزشی حاکم بر فعالیت های تعاون و معیارهایی برای تحقق این ارزش ها شناسایی شود. پس از این مرحله وزن یا امتیاز هر یک از معیارهای اصلی این مدل با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید و در آخرین گام به اعتبارسنجی زیرمعیارهای به دست آمده با استفاده از تحلیل عاملی پرداخته شد. نتایج حاصل از انجام این پژوهش، تبیین ارزش های محوری حاکم بر بخش تعاون با 11 متغیر و نیز شناسایی معیارهای اصلی مدل (12 معیار) و طبقه بندی آن ها در دو گروه توانمندسازها (6 معیار) و نتایج (6 معیار)، همچنین تعیین زیرمعیارهای مرتبط با هر یک از این معیارها (به طور کلی 49 زیرمعیار) برای سنجش سطح سرآمدی این بخش می باشد. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهند که زیرمعیارهای حاضر در الگوی ارائه شده از اعتبار مناسبی برخوردار می باشند.

در امتداد گسترش اقتصاد جهانی، افزایش مزیت رقابتی کلید دستیابی به سهم بازار آینده است. مدیریت موثر بر سرمایه فکری نه تنها برای واحد تجاری ارزش آفرین است، بلکه مزیت رقابتی آن را نیز بهبود می بخشد. در این راستا، پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر سرمایه فکری و اجزای آن بر کارایی هزینه، درآمد و سود تعاونی های تولیدی استان بوشهر طراحی گردیده است. در این پژوهش از مدل ضریب فکری ارزش افزوده پالیک جهت سنجش سرمایه فکری، و از روش تحلیل پوششی داده ها به منظور اندازه گیری کارایی هزینه، کارایی درآمد و کارایی سود بهره گرفته شده است. دوره زمانی مورد مطالعه سال های 1388 و 1389 و نمونه انتخابی شامل 84 تعاونی تولیدی استان بوشهر است. در پژوهش حاضر از رگرسیون داده های ترکیبی به منظور آزمون شش فرضه طراحی شده در باب بررسی تأثیر سرمایه فکری و اجزای آن (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه بکارگرفته شده) بر کارایی هزینه، کارایی درآمد و کارایی سود استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که سرمایه فکری تأثیر مثبت و معنی داری بر کارایی سود تعاونی های تولیدی دارد. اما تأثیر سرمایه فکری و اجزای آن بر کارایی هزینه و کارایی درآمد مورد تایید قرار نگرفته است. بنابراین، می توان بیان نمود که سرمایه فکری می تواند تعاونی ها را در بهبود عملکرد و افزایش سودآوری یاری دهد و با مدیریت صحیح آن می توان کارایی را بهبود بخشید.

زمینه: برای توسعه تجارت الکترونیکی در کشور، ورود به بازارهای جهانی و عضویت در سازمان هایی نظیر سازمان تجارت جهانی، داشتن یک نظام کارآمد بانکی از الزامات اساسی به شمار می رود. برای تحقق اهداف ذکرشده، پرداختن به نظام بانکی کارآمد و مبحث بانکداری الکترونیکی نیز اجتناب ناپذیر می باشد. در این مطالعه سعی شده است در رابطه با توسعه بانکداری الکترونیکی، عوامل تأثیرگذار بر توسعه و همچنین بر شرایط ارایه آن تدوین گردد. این مطالعه، پژوهشی کاربردی در زمینه بهسازی خدمات بانکداری الکترونیکی با استفاده از تکنیک گسترش کارکرد کیفیت است. هدف: امروزه سازمان ها باید تمام توان خود را جهت افزایش رضایت مشتریان به کار گیرند بنابراین برای بهبود آن، باید بر مواردی که مشتری آن ها را مهم می داند تمرکز نمایند. با توجه به این امر و نیز نقش و اهمیت توسعه سیستم های بانکداری الکترونیکی، پژوهش حاضر در پی آن است تا با طراحی فرایندی بر مبنای گسترش کارکرد کیفیت برای ارایه خدمات بانکداری الکترونیکی، گامی هر چند کوچک را در این مسیر بردارد. روش‏شناسی: در این پژوهش پنج پرسشنامه مستقل برای جمع آوری داده ها، مورد استفاده قرارگرفته شده است. اولین پرسشنامه مربوط به سنجش نیازها و خواسته های مشتریان می باشد که این پرسشنامه توسط 196 نفر از مشتریان شعب بانک مسکن شهر بوشهر تکمیل گردید و با انجام محاسبات توسط نرم افزار spss21، وزن های نیازها و خواسته های مشتریان به دست آمده و وارد جدول اول qfd شدند. پرسشنامه های دیگر مربوط به جداول qfd می باشد که برای سنجش ارتباطات بین متغیرهای پژوهش که به صورت سطری و ستونی در این جدول ها قرارگرفته اند به کار می رود و توسط تیم qfd تکمیل گردیدند و با انجام محاسبات توسط نرم افزار excel، اولویت شاخص های شناسایی شده در هر جدول، به دست آورده شدند. نتیجه‏گیری: در این مطالعه، اولویت بندی شرایط ارایه خدمات بانکداری الکترونیکی بر اساس خواسته های مشتریان بانک مسکن به دست آمد. در بین نیاز های مشتریان، نیاز امنیت و محرمانه بودن اطلاعات دارای بیش ترین اهمیت با میانگین 0/122 و نیاز ارایه بازخورد در خصوص صحت انجام تراکنش ها دارای کمترین اهمیت با میانگین 0/087 بودند. پس از انجام محاسبات جداول qfd، وزن نسبی شاخص های شناسایی شده، به دست آمدند و بر این اساس، اولویت بندی شدند. شاخص به صرفه بودن با وزن 0/14 دارای بالاترین اولویت در جدول اول، شاخص های محرمانگی و کارایی با وزن های مساوی0/19 دارای بهترین الویت ها در جدول دوم، شاخص های تأیید تراکنش ها و سفارش ها و راحتی در استفاده با وزن های مساوی 0/15 دارای بهترین اولویت ها در جدول سوم و نیز شاخص به روز رسانی و گسترش سیستم ها با وزن 0/15 دارای بهترین اولویت ها در جدول چهارم qfd بودند.

موفقیت و شکوفایی سازمان¬های مختلف در دنیای پررقابت کنونی در گرو طراحی و به کارگیری سازوکارهایی است که از منابع سازمان استفاده بهینه نمایند. پر واضح است که نیروی انسانی از مهم ترین منابع سازمان به شمار می¬آید؛ لذا در این پژوهش به شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار پرداخته شده است؛ تا بر اساس اهمیت هر یک از آن¬ها، برنامه های اجرایی و طرح های لازم برای بهبود بهره وری نیروی انسانی تدوین شوند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار کارکنان ستادی در شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان است و هدف فرعی ارایه راهکارهایی جهت ارتقای بهره وری نیروی انسانی این دسته از کارکنان است. ابتدا با مرور گسترده ادبیات پژوهش به شناسایی عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار کارکنان ستادی پرداخته شده است، سپس با استفاده از روش دلفی فازی بر اساس نظر خبرگان شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان؛ عوامل مهم مؤثر بر بهره وری نیروی کار از بین عوامل شناسایی شده انتخاب شدند؛ در ادامه برای رتبه بندی عوامل شناسایی شده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شده است. بر اساس مرور پیشینه پژوهش و با استفاده از روش دلفی فازی، مهم ترین عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار کارکنان ستادی در شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان، در پنج دسته عوامل فردی، عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی روانی، عوامل مدیریتی و عوامل محیطی دسته بندی می¬شوند؛ همچنین بر اساس روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی گروهی، ترتیب اهمیت عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی کار کارکنان ستادی شرکت سهامی ذوب آهن عبارت از عوامل مدیریتی، عوامل اجتماعی روانی، عوامل فرهنگی، عوامل محیطی و عوامل فردی می¬باشد. از آنجا که در این پژوهش عوامل مدیریتی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر بهره وری نیروی کار شناخته شده¬ است، نتیجه¬گیری می¬شود که برای بهبود بهره وری نیروی انسانی باید تمرکز بیشتری به ترتیب اهمیت، بر سبک مدیریت، روش¬های ارزیابی عملکرد، تناسب شغلی، آموزش ضمن کار و چرخش شغلی به عمل آید.

زمینه: مدیریت زنجیره تامین پایدار ، یکپارچه کننده مدیریت زنجیره تامین با الزامات زیست محیطی در تمام مراحل طراحی محصول، انتخاب و تامین مواد اولیه، تولید و ساخت، فرآیندهای توزیع وانتقال ، تحویل به مشتری و بالاخره پس از مصرف، مدیریت بازیافت و مصرف مجدد به منظور بیشینه کردن میزان بهره وری مصرف انرژی و منابع همراه با بهبود عملکرد کل زنجیره تامین است هدف:در این پژوهش هدف این بوده است که با شناسایی مهمترین معیارهاو شاخص های مدیریت زنجیره تامین پایدار و ارائه مدلی برای ارزیابی و اندازه گیری آن به منظور تسهیل اجرای توسعه پایدار در صنایع گوناگون گامی برداشته شود. روش شناسی: بدین منظور ابتدا با کمک ادبیات پژوهشی و به کمک چک لیست تحت نظرخبرگان مدلی مفهومی برای اندازه گیری توسعه پایدار ارائه داده شده است و سپس با تحلیل عاملی تاییدی که یکی از روشهای معادلات ساختاری است، با نرم افزار smartpls مدل تایید شده است. در نهایت پرسش نامه ای که براساس ماتریس مقایسات زوجی طراحی شده است در اختیار 10 نفرازخبرگان قرار گرفته است که با کمک آن میزان پایداری توسعه در هر یک از ابعاد و زیر معیارهای مدیریت زنجیره تامین صنایع غذایی بوشهر بررسی شده است.. یافته ها: یافته های پژوهش مدل مفهومی ارائه شده را تایید نمودند و نشان دادند مدل در چهار بعد تحت نام های اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی- انسانی و مدیریت و توسعه خلاصه شده است. بعد زیست محیطی بیشترین میزان تاثیر را در بهبود توسعه پایدار صنایع غذایی بوشهر داراست و ابعاد اجتماعی- انسانی ، مدیریت و توسعه و اقتصادی به ترتیب در رتبه دوم تا چهارم قرار گرفته اند. نتیجه گیری: اولویت نسبی که به ابعاد مختلف توسعه پایدار داده می شود در هر کشور، جامعه، فرهنگ و حتی در هر موقعیت و در طول زمان، متفاوت است. به همین دلیل درحالی که توسعه پایدار یک چالش جهانی است، راهکارهای عملی فقط می تواند به صورت ملی، محلی و بومی تعریف شود. رویکردهای توسعه پایدار انعکاسی از تنوع چالشهای اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی است که کشورهای مختلف با آن مواجه‎اند و تفسیرهای متعدد و مختلف از توسعه پایدار از ارزشها و علائق مختلف در جوامع مختلف مشتق می شود. نتایج دیدگاه سنجی خبرگان صنایع غذایی در زمینه وضعیت شاخص های توسعه پایدار در این زنجیره تامین نشان داد که بیشترین اقدامات در جهت پایداری توسعه دربعد زیست محیطی بوده است و شرکت های مختلف موجود درصنایع غذایی تمام تلاششان این است که آلاینده های زیستی را در طول فرآیند زنجیره تامین به سمت پایداری پیش ببرند تا از این طریق به توسعه پایدار جهانی بپیوندند. اما باید توجه داشت که زمانی یک کشور به توسعه پایدار دست می یابد که به همه ابعاد به طور هماهنگ توجه کند چرا که توجه بیش از حد به یک بخش و عدم توجه به ابعاد دیگر نه تنها توسعه پایدار را شامل نمی شود بلکه موجبات توسعه نیافتگی را هم فراهم می کند.

منابع انسانی توانا و کارآمد، می تواند سازمان را کارآمد و سودآور نماید، مفید به حال جامعه باشد و کل کشور را شکوفا سازد. به همین دلیل از دیرباز کشورها و سازمان ها روی این نیروی با ارزش سرمایه-گذاری کرده و سعی در شکوفا کردن و بهسازی آن دارند. پر واضح است که بهسازی نیروی انسانی باعث بینش و بصیرت عمیق¬تر، دانش و معرفت بالاتر و مهارت های بیشتر کارکنان در اجرای وظایف و مسئولیت های شغلی می شود؛ در نتیجه نیل به هدف های سازمانی با کارایی و اثربخشی بیشتر را به ارمغان خواهد داشت. ارزیابی عملکرد کارکنان این امکان را فراهم می سازد که الزامات عملیاتی و راهبردی مربوط به سازمان و نیز نیازهای حرفه ای کارکنان را به طرق گوناگون برآورده نماید. ارزیابی عملکرد به طور مستقیم با هدف های مدیریت راهبردی در ارتباط است. بدون ارزیابی عملکرد بر مبنای عوامل و شاخص های کلیدی، هیچ تغییر و بهبود پایداری در کیفیت عملکرد سازمان ها و نهادهای آموزشی نظیر دانشگاه ها اتفاق نخواهد افتاد. از آنجا که عملکرد اصلی مدیریت، ارزیابی عملکرد برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی های اصلی سازمان است، ارزیابی عملکرد یکی از نیاز های اصلی دانشگاه ها است. در این پژوهش الگویی برای ارزیابی عملکرد کارکنان دانشگاه خلیج فارس (بوشهر) طراحی و ارائه شده است. در این راستا سعی شده است تا با استفاده از تکنیک¬ کارت امتیازی متوازن معیارها و متغیرهای مورد نظر استخراج گردیده و در نهایت با تکنیک qfd به رتبه بندی این عوامل پرداخته شود. پژوهش حاضر از نظر روش پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاخص های ̎ میزان مسئولیت پذیری و انضباط کارکنان ̎ ، ̎ میزان رضایت ارباب رجوع از رفتار کارکنان ̎ و ̎ سطح دانش و مهارت کارکنان ̎ به ترتیب در رتبه اول تا سوم اهمیت برای سنجش عملکرد کارکنان دانشگاه قرار می گیرند.

برای موفقیت و ادامه حیات سازمان¬ها، باید روش¬ها اصلاح شده و در روند انجام امور بهبودی حاصل گردد. نگهداری و تعمیرات یکی از ارکان اصلی هر سازمان پویا محسوب می¬شود.سیستم¬های نگهداری و تعمیرات بر بودجه و سود¬دهی سازمان به طور مستقیم تاثیر می¬گذارد. در پژوهش حاضر اجزاء سیستم نگهداری و تعمیرات عبارتند از : انسان¬افزار، اطلاعات¬افزار،سخت¬افزار، سازمان افزار و محیط افزار. بنابراین سنجش وضعیت موجود و مورد انتظار اجزاء سیستم نگهداری و تعمیرات سازمان و شناسایی شکاف و آسیب¬های آن و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود می¬تواند مستقیما در بهر ه¬وری و سود¬دهی سازمان تأثیر گذارد. هدف: هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی وضعیت موجود سیستم نگهداری و تعمیرات اداره کل بنادر و دریانوردی استان بوشهر و شناسایی آسیب¬ها، شکاف¬های موجود در سیستم و ارائه راهکارهایی در جهت کاهش یا رفع آسیب¬ها و شکاف¬ها می¬باشد. روش‏شناسی: در این پژوهش، به منظور دستیابی به اهداف تحقیق، بعد از ارائه مدل آسیب¬شناسی سیتم نگهداری و تعمیرات، داده های مورد نظر از طریق توزیع پرسشنامه جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اس پی اس اس و جهت تاییدمدل از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم¬افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردیده است. یافته‏ها: یافته¬ها نشان می¬دهد، بین وضعیت موجود و مورد انتظار ابعاد مدل آسیب¬شناسی سیسستم نگهداری و تعمیرات آسیب¬ها و نواحی قابل بهبود زیادی وجود دارد. همانطور که در تجزیه و تحلیل¬ها مشاهده شد بیشترین آسیب و شکاف در بعد انسان افزار که دانش فنی، آموزش، مهارت، انگیزش ، نگرش و ... را دربر می¬گیرد وجود دارد. نتیجه‏گیری: براساس یافته¬های پژوهش نتیجه گرفته می¬شود که باید راهکارهایی برای رفع یا کاهش شکاف و آسیب در هر پنج بعد مدل آسیب¬شناسی ارائه شود. با توجه به اینکه بیشترین شکاف و آسیب در بعد انسان¬افزار مشاهده شده است،در نتیجه باید با برگزاری دوره¬های آموزشی تخصصی، نسبت به ارتقای سطح مهارت و دانش فنی،نگرش آنان را نسبت به انجام فعالیت¬ها به صورت علمی و تخصصی فراهم تا از این طریق زمینه¬های لازم برای بالا بردن انگیزه در سیستم نت ایجاد گردد.همچنین در جهت بهبود و رفع آسیب در دیگر ابعاد هم به تفصیل در فصل پنج راهکارهایی ارائه شده است.

امروزه بکارگماری اثربخش منابع انسانی، که عموما گرانترین منبع برای اغلب سازمانها هستند اهمیت بسیاری دارد. زمانبندی اثربخش نیروی کار میتواند هزینه های منابع انسانی را کاهش دهد، به علاوه خدمت رسانی به مشتریان را بهبود میبخشد و رضایتمندی کارمندان را افزایش میدهد. در همین راستا بکارگیری روشهای محاسباتی برای زمانبندی کارکنان از میانه سده بیستم مورد علاقه پژوهشگران و موضوع بسیاری از پژوهشها بوده است. با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سئوال است که" چگونه میتوان مسئله زمانبندی پرستاران بیمارستان را در چارچوب یک روش تحقیق در عملیات مدلسازی نمود؟". بدین منظور پس از مطالعه گسترده کتابخانهای در زمینه این موضوع و بررسی شرایط مطالعات قبلی و تطبیق آن با مسئله مورد نظر این پژوهش، رویکرد فرا ابتکاری الگوریتم ژنتیک به منظور مدلسازی مسئله زمانبندی پرستاران بیمارستان مورد استفاده قرار گرفت. مدل ارائه شده در این پژوهش در پی ساختن برنامه های زمانی هفتگی وظایف پرستاران بیمارستان و تخصیص پرستاران به نوبت کارهای هر روز با در نظر گرفتن محدودیت های نرم و سخت است. به طوریکه ضمن برآوردن تقاضای بخش برای تعداد پرستاران مشخص در هر نوبت کاری، پاسخگویی به ترجیح ها و درخواستهای پرستاران بیشینه سازی شود. برای آزمایش و بررسی مدل طراحی شده و اطمینان از حصول نتایج مورد نظر از داده های موجود در بخش ercu بیمارستان تخصصی قلب و عروق جواد الائمه مشهد استفاده شده است. نتایج به دست آمده از بکارگیری شیوه پیشنهادی زمانبندی پرستاران بهبود قابل ملاحظه ای را از نظر زمان تهیه برنامه زمانی و نیز پوشش دهی تعداد افراد مورد تقاضای بخش برای نوبت کارهای مختلف نشان می دهد. نکته حائز اهمیت این است که برنامه زمانبندی تهیه شده به روش پیشنهادی این پژوهش توانسته است به میزان زیادی پاسخگویی به درخواست ها و ترجیح های کاری پرستاران بیمارستان را افزایش دهد.