نام پژوهشگر: محمد صالح اولیاء

شناسایی و اولویت بندی مشکلات مرتبط با تاخیر در مدیریت تدارکات پروژه های شرکت ملی گاز ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1388
  محمد وفایی   محمد صالح اولیاء

مشکلات تدارکات در پروژه های بزرگ صنعتی کشور از جمله صنعت گاز متداول بوده و به شکل اجتناب ناپذیری به شکایات قراردادی، افزایش زمان و هزینه پروژه ها منجر می گردد. این مطالعه به منظور شناسایی دلایل تاخیر پروژه ها و راهکارهایی جهت حذف یا کاهش اثرات منفی آن ها در فاز تدارکات، از منظر ذینفعان پروژه ها در وهله اول و جمع آوری نظرات آنان در خصوص اهمیت مشکلات و اثربخشی راهکارهای پیشنهاد شده در مرحله بعد و بر اساس رتبه هایی که با استفاده از روش "امتیازبندی میانگین" بدست آمد اولویت بندی صورت گرفت. ابزار تحقیق در این کار پرسشنامه بود که بر اساس مجموعه مصاحبه هایی که با مدیران و کارشناسان حوزه تدارکات و برنامه ریزی شرکت ملی گاز ایران انجام شد، طراحی گشته و روایی و پایایی آن با استفاده از نرم افزار spss (شاخص های آلفای کرونباخ و kmo) مورد تایید قرار گرفت. در این تحقیق مشاهده شد گروه ها تا حدودی مشکلات حوزه کاری خود را قبول داشته و زمینه برای اقدامات اصلاحی آتی مهیا می باشد. همچنین مشکلات مالی بیشترین و مشکلات مرتبط با پیمانکاران کمترین تاثیر را بر بروز تاخیرات پروژه ها در بردارند. در این پژوهش با بررسی اختلاف نظر ذینفعان به شکل زوجی این نتیجه بدست آمد که گروه های پیمانکار مدیریت و مهندس مشاور بیشترین توافق نظر و گروه های کارفرما و مهندس مشاور بیشترین اختلاف نظر را در خصوص مشکلات فاز تدارکات دارند. توافق پیمانکار مدیریت و مهندس مشاور از ماهیت غیر اجرایی آنها در حوزه تدارکات نشأت می گیرد و اختلاف نظر کارفرما و مشاور خود می تواند یکی از دلایل مهم بروز تاخیر به حساب آید. تحریم و تورم دلایل تاخیری بودند که همه گروه ها بر سر اهمیت بالای آن ها اتفاق نظر داشتند.

پیش بینی روند پژوهش در مهندسی صنایع به کمک شبکه های عصبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1389
  محمد رضا زارع بنادکوکی   محمد صالح اولیاء

مهندسی صنایع بعنوان یکی از رشته های نسبتاً جدید دربین رشته های مهندسی در طول سالهای اخیر تغییرات قابل توجهی داشته و در شاخه های متنوعی توسعه یافته است. بنابراین پیش بینی روند پژوهش های گذشته و آتی در مهندسی صنایع براساس مقالات علمی انتشار یافته در این زمینه بسیار مهم بوده و لذا هدف این پژوهش قرار گرفته است. بدین منظور تعداد87150 مقاله مرتبط با رشته مهندسی صنایع که در50 سال اخیر در 54 نشریه بین المللی منتشر شده مورد تحلیل قرار گرفت. اطلاعات مقالات در یک بانک اطلاعاتی ذخیره شد که از آن تعداد 347 کلمه کلیدی اصلی و 280دپارتمان انجام پژوهش و 101 نام کشور محل انتشار از داده ها استخراج گردید. سپس با تجزیه و تحلیل روند 50 سال گذشته مقالات سعی شد روند 10 سال آینده با دو روش شبکه عصبی و سری زمانی پیش بینی گردد. از نظر روندگذشته پژوهش ها، بیشترین تعداد مقاله ازنظر موضوعی به موضوعات سیستم های هوشمند و اطلاعاتی، برنامه ریزی و نظریه سازمان، تکنیک های تجزیه و تحلیل و تحقیق در عملیات معطوف بوده است. ازسوی دیگر بیشترین درجه میان رشته ای بودن موضوعی به موضوعات برنامه ریزی و نظریه سازمان، سیستم های هوشمند و اطلاعاتی، تکنیک های تجزیه و تحلیل و تحقیق در عملیات اختصاص دارد. از نظر منطقه ای، کشورهای آمریکای شمالی، آسیای شرقی و اروپای غربی بیشترین تعداد انتشار مقاله را به خود اختصاص داده اند. دراین راستا ایران درانتشار مقالات ازنظر تجمعی بین کشورها جایگاه 23را دارد. بر اساس پیش بینی صورت گرفته در این پژوهش، از نظر موضوعی موضوعات سیستم های هوشمندو اطلاعاتی، تکنیک های تجزیه و تحلیل و تحقیق در عملیات، سیستم های ساخت و از نظر منطقه ای کشورهای اروپای غربی، آسیای شرقی و آمریکای شمالی بیشترین تعداد در انتشار مقالات را خواهند داشت. همچنین موضوعات برنامه ریزی و نظریه سازمان، برنامه ریزی و کنترل موجودی و عملیات میان رشته ای ترین موضوعات خواهند بود. در نهایت جهت اعتبار سنجی پیش بینی، میزان خطای دو روش شبکه عصبی و سری زمانی مقایسه گردیدکه شبکه عصبی خطای کمتری را نشان داد.

طراحی مدل داده کاوی و کشف دانش مطالعه موردی: سیستم فروش بلیط اینترنتی قطار (شرکت قطارهای مسافری رجاء)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1389
  المیرا عباسی   محمد صالح اولیاء

افزایش حجم داده در پایگاه داده مشتریان و فراگیر شدن بکارگیری اینترنت در تجارت الکترونیک، موجب شده تا مدیریت ارتباط با مشتری، با ابزارهای معمول فناوری اطلاعات دشوار گردد. در چنین شرایطی، سازمانها برای شناخت مشتریان خود و بهبود مدیریت ارتباط با آنان، نیازمند استفاده از "کشف دانش از پایگاه داده و داده کاوی" میباشند. در این تحقیق برای بهبود مدیریت ارتباط با مشتریان سیستم فروش اینترنتی بلیط قطار و افزایش سهم فروش اینترنت در مقایسه با آژانسها، از crisp-dm بعنوان یکی از مدلهای موفق کشف دانش و دادهکاوی، برای کشف دانش مشتریان و شناخت آنان استفاده شد. پس از شناخت مشتریان، استراتژیهای بازاریابی جدیدی برای "ترغیب به خرید مجدد مشتریان فعلی" و نیز "جذب مشتریان بالقوه" تدوین گردید. برای "ترغیب به خرید مشتریان فعلی"، پایگاهداده 71436 مشتری سیستم خوشهبندی و پنج خوشه استنتاج شد، سپس استراتژیهای بازاریابی متناسب با هر خوشه پیشنهاد گردید. برای "جذب مشتریان بالقوه" نیز، پایگاه داده کل بلیطها شامل 20034200 بلیط، براساس نوع فروشنده به دو دسته خریداران اینترنت یا آژانس دستهبندی شده و سپس ویژگیهای مشترک در دسته مشتریان خریدار از اینترنت کشف گردید. سپس باتوجه به ویژگیهای کشف شده، استراتژیهای جدیدی برای جذب مشتریان بالقوه، تدوین و پیشنهاد گردید.

تحلیل و ارتقاء سطح بلوغ فرآیند کسب و کار در بانکداری الکترونیک، مطالعه موردی شعب منتخب بانک رفاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1389
  فاطمه حیدری   محمد علی وحدت

گسترش روزافزون فناوری ارتباطات، انقلابی را در ابعاد مختلف زندگی انسان ها و عملکرد سازمان ها ایجاد کرده است که کسب و کار الکترونیک، تجارت الکترونیک و بانکداری الکترونیک از نتایج عمده نفوذ فناوری اطلاعات در بعد اقتصادی است. کشور ما در عرصه حضور و به کارگیری تجارت و بانکداری الکترونیک، کشوری جوان است و تا رسیدن به وضعیت مطلوب راه درازی در پیش دارد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت موجود فرآیندهای فناوری اطلاعات از نظر بلوغ فرآیندی و میزان اهمیت این فرآیندها و سپس اولویت بندی و شناسایی فرآیندهایی که نیازمند بهبود هستند، با استفاده از تکنیک اهمیت – عملکرد و نهایتاً ارائه و اولویت بندی راه کارهایی برای ارتقاء سطح بلوغ این فرآیندها، می باشد. در این راستا پس از مطالعه مدل های بلوغ، مدل بلوغ 6 سطحی cobit انتخاب گردید و با توجه به همکاری و زمینه لازم برای بهبود، بانک رفاه برای مطالعه موردی برگزیده شد. ابزار جمع آوری داده ها، روش کتابخانه و پرسشنامه می باشد. جامعه آماری متشکل از 11 نفر از مدیران و معاونین ادارات طراحی، پشتیبانی و خدمات نوین می باشند. به منظور ارزیابی سطح بلوغ و میزان اهمیت فرآیندها از پرسشنامه هایی که بر اساس تعاریف استاندارد مدل مرجع cobit تدوین شده است، استفاده شد که از پایایی و روایی لازم برخوردار می باشند. این فرآیندها بر اساس تکنیک اهمیت-عملکرد اولویت بندی شده و سه فرآیند تعیین مسیر و جهت گیری فناوری، اطلاع رسانی درباره مقاصد و جهت گیری های مدیریت و مدیریت منابع انسانی it برای بهبود انتخاب شدند که بر اساس چارچوب cobit و نظرات خبرگان بانک رفاه راهکارهایی برای بهبود این فرآیندها تعریف گردید و این راه کارها با استفاده از شیوه سادگی و تأثیرگذاری که مورد تائید بنیاد کیفیت اروپا و جایزه efqm می باشد، اولویت بندی شدند.

ارزیابی و تحلیل فرآیندهای کسب و کار (مطالعه موردی در یک شرکت قطعه‏ساز خودرو)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1389
  سید مرتضی حسینی رنانی   محمد صالح اولیاء

در هر سازمان مجموعه‏ای از فعالیت‏ها به انجام می‏رسند تا اهداف و نتایج مورد انتظار ذی‏نفعان برآورده گردد. چگونگی طرح‏ریزی، سازمان‏دهی، اجرا، کنترل و بهبود این فعالیت‏ها، بر اساس الگویی استوار خواهد بود که ریشه در باورهای مدیران سازمان‏ها دارد. از الگوهای متداولی که در طول بیست سال اخیر رشد بسیار سریعی در سازمان‏ها داشته و الگوهای مبتنی بر ساختار وظیفه‏ای را به چالش کشیده است، رویکرد فرآیندی و در اثر آن پی‏ریزی سیستمی از فرآیندهای کسب و کار در سازمان‏ها بوده است. در این پژوهش سعی داریم به ارزیابی سیستم فرآیندهای کسب و کار در یک شرکت سازنده چراغ خودرو پرداخته و وضعیت فعلی مدیریت فرآیندهای سازمان را تحلیل نمائیم. دامنه موضوعی این پژوهش شامل شناسایی چهارچوب فرآیندهای اصلی سازمان به همراه زیر فرآیندهای آن‏ها می‏باشد. درضمن تصدیق چهارچوب فرآیندها با توجه به اهداف سازمان و تعیین الگویی برای ارزیابی فرآیندها در محدوده موضوع این مطالعه می‏گنجد. برای شناسایی فرآیندهای سازمان از چهارچوب طبقه‏بندی فرآیندهای تدوین شده توسط مرکز کیفیت و بهره‏وری آمریکا با نام pcf صنعت خودرو، استفاده شده است. و برای ارزیابی وضعیت فعلی فرآیندهای سازمان از ابزار معرفی شده در استاندارد iso 9004:2009 بهره برده‏ایم. نتایج مرحله شناسایی فرآیندها و بررسی تطبیقی صورت گرفته با مدل pcf به همراه گزارش ارزیابی سطح عملکرد و بلوغ فرآیندهای سازمان، برای تعریف پروژه‏های بهبود در سیستم فرآیندهای کسب و کار استفاده شده و سپس این پروژه‏ها را اولویت‏بندی نموده‏ایم. نتایج این تحقیق می‏تواند به‏عنوان الگویی در تعیین و تحلیل فرآیندهای کسب و کار و طراحی چهارچوبی اصولی، که دربرگیرنده تمامی فرآیندهای لازم برای موفقیت یک سازمان باشد، بکار رفته و از این طریق بهبود دهنده مدیریت فرآیندهای کسب و کار در سازمان باشد.

شناسایی و رتبه بندی راهکارهای ارتباط با مشتریان سازمان در سطح خرده فروش (مطالعه موردی شرکت گلستان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  مهدی باقری قلعه نویی   محمد حسین ابویی

با توجه به اهمیتی که مشتری برای هر سازمان دارد و این موضوع که تمام فعالیت های شرکت در راستای رضایت مندی مشتریان صورت می گیرد، لازم است توجهی خاص به مشتریان و نظرات آن ها صورت گیرد. در این میان ایجاد روالی که بتوان از طریق آن، دیدگاه ها، نظرات و شکایات مشتریان را مورد بررسی قرار داده، به آن ها پاسخگو بود و پیام ها و اطلاعات مربوط به فعالیت شرکت را به مشتریان منتقل کرد، باید به یکی از اولویت های اساسی سازمان ها تبدیل شود. روش های متعددی برای برقراری ارتباط و تعامل سازمان با مشتریان معرفی شده است که هر یک، ویژگی ها و کاربردهای خاص خود را دارد. در این راستا لازم است راهکارهای ارتباطی مناسب و منطبق با خواست و نیاز مشتریان مختلف، که بتوانند از طریق آن با شرکت تعامل داشته باشند و دیدگاه ها و نظرات خود را به آن منتقل نمایند، مورد توجه شرکت ها قرار گیرد. در این پژوهش جهت انتخاب راهکار ارتباطی مناسب و منطبق با خواست و انتظار مشتریان در مراحل مختلف چرخه عمر، پس از شناخت راهکارهای ارتباطی و نیازهای ارتباطی مشتریان خرده فروش در هر مرحله، با استفاده از تکنیک تلفیقی گسترش کارکرد کیفیت و تاپسیس به اولویت بندی راهکارهای ارتباط با مشتریان برای هر یک از مراحل چرخه عمر، پرداخته می شود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان دهنده اولویت راهکارهای ارتباطی جدید به خصوص ارتباطات اینترنتی نسبت به سایر راهکارها، در تمام مراحل چرخه عمر مشتریان است. این پژوهش گامی موثر در جهت بهبود ارتباط با مشتریان و در نتیجه آن حفظ و توسعه موقعیت رقابتی سازمان با استفاده از اطلاعات کسب شده از مشتریان در مراحل مختلف چرخه عمر محسوب میشود.

اولویت بندی اقدامات استراتژیک بازاریابی با رویکرد گسترش کارکرد کیفیت و فرآیند تحلیل شبکه ای (مطالعه موردی: یک شرکت تولید کننده فرش ماشینی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  فاطمه دانشیان   محمد صالح اولیاء

در عصر فرا رقابتی کنونی، شرکتها به منظور کسب مزیت رقابتی به دنبال ارائه ارزش بیشتر به مشتریان نسبت به رقبا بر اساس شایستگی های محوریشان می باشند. در این راستا بسیاری از شرکتها به بازارگرایی به عنوان یکی از ابزارهای بازاریابی نوین روی آورده اند. لذا طبیعی است که برنامه های واحد بازاریابی و استراتژی های آن نیز نقش به سزایی در موفقیت کل سازمان و متعاقبا سایر واحدها در کسب مزیت رقابتی داشته باشد. یکی از چالشهایی که بسیاری از شرکتها از جمله شرکت تولید کننده فرش ماشینی مورد مطالعه در مسیر بازارگرا شدن با آن مواجه هستند این است که چه اقداماتی و بر مبنای چه ابعادی انجام دهند. اصل و اساس هر تصمیم استراتژیک در رویکرد بازارگرایی بر مبنای سه نوع ارزیابی صورت می گیرد : مشتریان (بازار)، نقاط قوت و ضعف سازمان و رقبا. هدف این پژوهش، ارائه مدلی جامع است که با در نظر گرفتن ابعاد اصلی در تصمیم گیری استراتژیک بازارگرا با تلفیق مدل کانو، تحلیل شکاف، توسعه کارکرد کیفیت و تکنیک فرآیند تحلیل شبکه ای بتواند اقدامات استراتژیک بازاریابی را برای واحد مورد مطالعه انتخاب و برای اجرا اولویت بندی کند. این پژوهش، در سه فاز اصلی انجام پذیرفته است. در فاز اول، مولفه های رضایت مشتریان فرش ماشینی شناسایی شد، سپس با استفاده از مدل کانو موارد شناسایی شده، گروه بندی شدند. بعد از آن رقبای شرکت مورد مطالعه، ارزیابی شده و بیشترین شکاف این شرکت با رقیب برتر در هر مولفه رضایت مشتریان استخراج گشت. در فاز دوم، بر اساس میزان بلوغ بازار و وضعیت شرکت، استفاده از نظر خبرگان صنعت فرش ماشینی و مشاوران بازاریابی، اقدامات استراتژیک بازاریابی لازم برای تأمین این خواسته ها شناسایی شدند. در مرحله بعدی، پس از تعیین ارتباط بین خواسته های مشتریان و اقدامات استراتژیک با استفاده از مدل توسعه کارکرد کیفیت بر اساس اهمیت خواسته های مشتریان، شکاف با رقیب برتر و برنامه شرکت، اقدامات استراتژیک بازاریابی با تمرکز بر آمیخته مناسب بازاریابی اولویت بندی شد. در فازسوم، اقدامات استراتژیک از طریق فرآیند تحلیل شبکه ای با در نظر گرفتن معیارهای دیگری چون هزینه، اثربخشی در فروش و امکان پذیری برای شرکت علاوه بر نظر مشتریان اولویت بندی گردید. در نهایت، برای اولویت بندی نهایی، خروجی ماتریس خانه کیفیت با وزن های حاصل از فرآیند تحلیل شبکه ای تعدیل شد. بر اساس نتایج بدست آمده، سه اقدام اولویت دار برای شرکت مورد مطالعه عبارتند از: تولید نسل جدیدی از محصولات مبتنی بر تکنولوژی متفاوت و متمایز از محصولات موجود در بازار(استراتژی جهش بلند)، تولید و عرضه محصولاتی با ویژگی های ظاهری و طراحی بهتر و به روزتر از محصولات رقبا و ایجاد جاذبه های تبلیغی برتر و گسترده (استراتژی حمله مستقیم).

تحلیل عوامل موثر بر وفاداری مشتری با استفاده از سیستم های دینامیکی در خدمات مخابرات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  زهرا فاضل فرد   محمد صالح اولیاء

در عصر حاضر، رشد تکنولوژی تلفن همراه و افزایش کاربردهای آن موجب رقابت شدید در بازارهای تلفن همراه شده است. بازار تلفن همراه در کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست و در سال های اخیر رقابت شدیدی بین دو اپراتور همراه اول و ایرانسل مشاهده می شود و شروع به کار اپراتور سوم و قابلیت های بالقوه آن این رقابت را شدیدتر خواهد کرد. شدیدتر شدن رقابت، مدیران همراه اول را بر آن داشته است تا با اتخاذ سیاست هایی از چرن مشترکین خود که اپراتورهای دیگر آن را پیش بینی کرده اند جلوگیری نمایند. هدف این تحقیق، تحلیل عوامل موثر بر وفاداری مشترکین همراه اول با رویکرد پویایی سیستم ها می باشد. تا کنون محققین و افراد درگیر در بازار تلفن همراه، ابزارهای متنوعی را جهت تحلیل عوامل موثر بر وفاداری مشتری ارائه کرده اند و آنچه در تحقیقات کمتر به آن پرداخته شده است مدل سازی مسأله به صورت پویا با لحاظ کردن متغیرهای کمّی و کیفی موثر می باشد. پویایی سیستم ها، به عنوان ابزار کارآمد مدیریتی، توانایی مدل سازی سیستمهای پیچیده را دارد و برای تدوین برنامه ریزی های راهبردی، از کارآمدی بالایی برخوردار است و استفاده از آن منجر به طراحی سیاست های موثر خواهد شد. بر این اساس، در تحقیق حاضر در ابتدا با مطالعه پیشینه پژوهش، مهمترین عوامل موثر بر وفاداری مشتری در حوزه تلفن همراه استخراج شده و با رویکرد سیستمی روابط آن ها در قالب حلقه های علّی تدوین شده است. در ادامه یک مدل دینامیکی برای تحلیل عوامل موثر بر وفاداری مشتری توسعه یافته است. با توجه به عدم قطعیت هایی که در آینده بازار تلفن همراه ایران وجود دارد لازم است سیاست ها و حساسیت آنها به عدم قطعیت های آینده در طیف گسترده ای از سناریوهای مختلف ارزیابی شود. با استفاده از مدل پیشنهادی تحقیق، سیاست های تعیین شده در جهت وفاداری مشترکین در سناریو های مختلف از طریق شبیه سازی مورد آزمون قرار گرفته اند. از جمله نتایجی که در این تحقیق به دست آمده است این است که جذابیت برند های رقیب تاثیر زیادی در چرن مشترکین همراه اول خواهند داشت و بهترین راهکار همراه اول برای حل این مشکل، ارتقاء فنآوری به همراه تعامل بیشتر با فراهم کنندگان خدمت در شبکه ارزش همراه اول ? ? می باشد. تا از این طریق مشترکین همراه اول ارزش بیشتری را از خدمات این اپراتور درک کرده و به آن وفادار بمانند.

کاربرد متن کاوی در بررسی ادبیات مهندسی صنایع
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد 1390
  سارا ابوالصدق   محمد صالح اولیاء

با توجه به رشد روز افزون پایگاه های اطلاعاتی، داده کاوی هر روز اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا می کند. در این میان استفاده از تکنیک های کشف دانش از منابع مختلف موجود و بدست آوردن الگوهای مناسب برای فهم عمیق داده ها می تواند پلکانی در جهت ارتقاء سطح دانش با سرعتی چشمگیرتر از قبل باشد. بعلاوه درک داده ها و کشف الگوهای موجود در آن ها باعث مرتفع شدن زمینه های مطالعاتی جدید برای جویندگان علم خواهد شد. هدف از انجام این مطالعه استفاده از تکنیک متن کاوی به منظور خوشه بندی ادبیات مهندسی صنایع می باشد. خوشه بندی بر روی 79329 چکیده، شامل مقالات مجلات معتبر بین المللی مربوط به 50 سال گذشته (1961 تا 2010 میلادی) انجام پذیرفته است. پس از کاربرد تکنیک های مختلف جهت آماده سازی داده های متنی، به کمک تکنیک خوشه بندی k-means خوشه هایی ایجاد شدند که توانایی تخصیص برچسب های موضوعی مجموعه های مهندسی صنایع را دارا شدند. موضوعات بدست آمده شامل 8 دسته ی: "مدیریت تولید و عملیات" ، "تحقیق در عملیات"، "سیستمهای هوش مصنوعی" ، "سیستمهای تولید پیشرفته" ، "مدیریت کیفیت و بهره وری" ، "فنآوری اطلاعات"، "مدیریت زنجیره تامین" و "موضوعات دیگر" می باشند. این موضوعات عمدتاً با دسته بندی های رایج پژوهش های مهندسی صنایع همخوانی داشتند و در مواردی نیز تکنیک خوشه بندی منجر به آشکار سازی عناوین جدید موضوعی از جمله عنوان "طراحی" شد. در نتیجه ایجاد دیکشنری از لغات با توجه به فراوانی لغات موجود در هر خوشه فراهم گردید. علاوه بر آن روند خوشه های بدست آمده در دهه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که دو خوشه ی "تحقیق در عملیات" و "سیستم های هوش مصنوعی" در زمره ی موضوعات با بیشترین مشاهده در طول 5 دهه اخیر بوده ند و انتظار میرود که این موضوعات در آینده نسبت به دیگر موضوعات از رشد بیشتری برخوردار گردند. اعتبارسنجی خوشه ندی حاضر با استفاده از دو معیار معروف دقت و بازخوانی مورد ارزیابی قرار گرفت.

تحلیل عوامل موثر بر افزایش اثربخشی فارغ التحصیلان رشته های فنی در ایران با استفاده از تکنیک سیستم داینامیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مهندسی صنایع 1391
  علی مسلمینی   محمد صالح اولیاء

بیکاری، اشتغال در شغل های غیر مرتبط با رشته ی تحصیلی و یا اشتغال در شغل هایی که نیازمند مدارک دانشگاهی نیستند، از جمله معضلاتی است که فارغ التحصیلان رشته های مهندسی کشور در سالهای اخیر با آن مواجه بوده اند. معضلاتی که از پایین بودن اثربخشی این گروه در صنعت کشور حکایت دارد. نتایج مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته در راستای کشف علل پیدایش مشکلات فوق الذکر، حاکی از آن بود که متغیرهای متعددی در شکل گیری این مساله دخیل هستند. متغیرهایی که تعاملات آن ها با یکدیگر، بعضا روابط خطی را نقض نموده و دارای تاخیر زمانی می باشد. امری که از وجود یک سیستم پیچیده در شکل گیری مساله فوق الذکر حکایت دارد. شبیه سازی دینامیکی روشی است که برای مدلسازی و تحلیل چنین سیستم هایی ابداع شده است. در این تحقیق قصد داریم تا بکارگیری روش سیستم داینامیک و به واسطه ی ایجاد مدل سیستم تعاملات دانشگاه و صنعت در ایران، ضمن کسب شناخت از نحوه تعامل عوامل موثر در پایین بودن اثربخشی فارغ التحصیلان رشته های فنی کشور، آینده ی اثربخشی فارغ التحصیلان را در صورت تداوم سیاست های فعلی پیش بینی نموده و در نهایت در قالب ارائه ی بسته ای پیشنهادی، راهکارهای لازم جهت افزایش اثربخشی فارغ التحصیلان رشته های فنی را در آینده ی کشور ارائه دهیم. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ادامه یافتن روند فعلی رشد ظرفیت های صنعت و پذیرش در دانشگاه ها، کاهش بیش از پیش اثربخشی فارغ التحصیلان را در آینده کشور بدنبال خواهد داشت. این درحالیست که نتایج حاصل از شبیه سازی صورت گرفته تحت سناریوی پیشنهادی صنعت دانش محور، مبیّن آن است که افزایش فضای رقابتی در صنعت کشور، کاربردی نمودن سرفصل های آموزشی و ترغیب دانشگاهیان در به انجام رسانیدن پژوهش هایی مرتبط با نیازهای صنعت، به ترتیب از بالاترین اهمیت در راستای برون رفت از مشکلات پیش بینی شده و افزایش اثربخشی فارغ التحصیلان رشته های مهندسی کشور برخوردار خواهند بود.

مدلی برای ارتباط استراتژی های مدیریت دانش، عوامل کلیدی موفقیت، اقدامات مدیریت دانش و عملکرد دانشگاه ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده صنایع 1391
  آفرین اخوان   محمد صالح اولیاء

دانشگاه ها بطور سنتی سازمان های دانش محور محسوب می شوند، اما هنوز در بسیاری از دانشگاه ها فرایند های مدیریت دانش به طور رسمی طراحی و پیاده سازی نشده است. بنابراین سوالی که می تواند مطرح شود اینست که وجود استراتژی ها و عوامل حیاتی موفقیت تا چه میزان فرایندهای مدیریت دانش در دانشگاه ها را تقویت می کند و عملکرد دانشگاه ها را بهبود می بخشد. در این تحقیق سعی شده است مدلی جهت بررسی تاثیر استراتژی های مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاه ها ارائه گردد. از مدل های پیشنهاد شده برای محیط های غیر آموزشی به عنوان راهنمایی جهت ارائه مدل جدید که عناصر مختلف مدیریت دانش را در نظر می گیرد استفاده شده است. استراتژی ها، عوامل حیاتی موفقیت، اقدامات مدیریت دانش و عملکرد سازمانی به عنوان عناصر مشترک در مدل های مختلف شناسایی شدند و امکان تعمیم و تفسیر هر عنصر به تنهایی و ارتباط آن ها در موضوع آموزش عالی از طریق تحلیل داده های کمی و کیفی بررسی گردید. داده های کیفی از طریق مصاحبه با 9 نفر از مدیران دانشگاه های دولتی جمع آوری و با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شد. سپس جهت جمع آوری داده های کمی از پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد. پس از بررسی اعتبار پرسشنامه، 4500 پرسشنامه اصلاح شده بین اعضای هیئت علمی دانشکده های فنی و مهندسی 70 دانشگاه دولتی ایران توزیع شد. 332 پرسشنامه تکمیل شده از 27 دانشگاه دریافت شد که از این تعداد 314 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. روابط میان متغیرها با بکارگیری روش مدل سازی معادله ساختاری تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که استراتژی های مدیریت دانش فقط از طریق عوامل حیاتی موفقیت و اقدامات مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاه ها تاثیر گذارند. تاثیرپذیری اقدامات مدیریت دانش از استراتژی های مدیریت دانش نیز بواسطه عوامل حیاتی موفقیت است. البته تاثیر استراتژی سیستم محور بر عوامل حیاتی موفقیت و عملکرد دانشگاه ها کمی بیشتر از تاثیر استراتژی انسان محور است گرچه این دو استراتژی تفاوت چندانی در اقدامات مدیریت دانش نشان ندادند. همچنین تاثیر عوامل حیاتی موفقیت بر اقدامات مدیریت دانش و عملکرد دانشگاه ها زیاد است. گرچه به صرف بستر سازی در دانشگاه ها در راستای مدیریت دانش، بدون صورت گرفتن اقدامات مدیریت دانش، عملکرد بهتر دانشگاه را در پی نخواهد داشت. مدل ارائه شده در این تحقیق می تواند به درک مولفه های مدیریت دانش در دانشگاه ها کمک نماید و راهنمای عملی جهت استقرار موفق مدیریت دانش در بخش آموزش عالی ایران را فراهم آورد.

تعیین روش مناسب بیهوشی با استفاده از تکنیک داده کاوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده صنایع 1391
  خدیجه غلامی   حسن حسینی نسب

یکی از بخش های مهم و هزینه بر در بیمارستان، بخش جراحی می باشد. قبل از عمل جراحی، بیهوشی، توسط متخصص بیهوشی بر روی بیمار اعمال می شود. روش های مختلفی چون بیهوشی عمومی، بیححسی اسپاینال و اپیدورال برای بیهوش کردن بیمار وجود دارد که باید به درستی تعیین شود. زیرا اگر این روش ها به درستی تعیین نشوند، عواقب وخیمی را برای بیمار به همراه دارد. بدین جهت طراحی یک مدل جهت تعیین روش مناسب بیهوشی با توجه به عوامل موثر بر بیهوشی با راهکار داده کاوی می تواند راهگشا باشد. استخراج دانش از میان حجم انبوه داده های مرتبط با سوابق بیماری و اطلاعات پرونده پزشکی بیمار با استفاده از فرآیند داده کاوی می تواند اطلاعات ارزشمندی را به منظور شناسایی علل رخداد بیماری ها، تشخیص، پیش بینی و درمان بیماری ها در اختیار متخصصین و دست انداران حوزه سلامت قرار دهد. آن ها می توانند با استفاده از این مدل تصمیم گیری نموده و خطای خود را کاهش دهند.نتیجه این مساله به معنای افزایش عمر و ایجاد آرامش برای افراد جامعه است. در این پایان نامه داده کاوی روی داده های بدست آمده از بیمارانی که تحت عمل جراحی قرار گرفته و توسط متخصصان بیهوشی بیهوش شده اند، انجام شده است. تعداد نمونه های موجود در این پایان نامه 2036 رکورد و 29 ویژگی می باشد که از بیمارستان شهید صدوقی یزد جمع آوری شده است. بعد از ایجاد پایگاه داده مشکل داده های گم شده و پرت حل شد. ویژگی ها با همبستگی بالا حذف شده و پارامترهای موثر در تعیین نوع بیهوشی، با استفاده از الگوریتم های انتخاب ویژگی شناسایی شدند. سپس با استفاده از متدهای مختلف دسته بندی به ساخت مدل پرداختیم. دقت و زمان ساخت الگوریتم ها مورد مقایسه قرار گرفت. در نهایت مشخص شد که c5.0 دارای کوتاهترین زمان ساخت و ماشین بردار پشتیبان دارای بالاترین دقت می باشند. در پایان یک الگوریتمی ترکیبی جهت افزایش دقت دسته بندی کننده ها ارائه شد که از دقت ماشین بردار پشتیبان نیز بالاتر می باشد. در زمینه تعیین روش مناسب بیهوشی با کمک داده کاوی تاکنون کاری انجام نشده است و از این لحاظ، موضوع مورد تحقیق کاری جدید می باشد.

ارائه مدلی ساختاری جهت بررسی تأثیر اقدامات مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی ( مورد مطالعه : شرکت پتروشیمی)
thesis موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی جهاد دانشگاهی استان یزد - دانشکده مهندسی 1392
  ترلان کریمی   آفرین اخوان

امروزه دانش به عنوان یک سرمایه و دارایی غیر ملموس جایگاه مهمی در سازمان ها پیدا کرده است. به کارگیری هر چه بهتر و موثرتر دانش سازمانی به صورت سازمان دهی شده و مدیریت شده، پیشرفتی قابل توجه از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سازمان ها ایجاد می کند. بنابراین شناخت مدیریت دانش و به کاربردن آن می تواند راهنمایی برای مدیریت بهتر آن باشد. مدیریت دانش در سازمان ها از زوایای مختلف در تحقیقات گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، هدف این تحقیق بررسی اقدامات مدیریت دانش یعنی کسب و خلق دانش، ثبت و به روزرسانی دانش، به اشتراک گذاری دانش و بکارگیری دانش در شرکت پتروشیمی و ارائه رویکردی جامع در ارزیابی اثرات مجموعه اقدامات مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی می باشد. اقدامات مدیریت دانش شناسایی شده و شاخص ها در بخش این اقدامات و جنبه های مطرح در زمین? ارزیابی عملکرد سازمان با رویکرد کارت امتیازی متوازن استخراج گردیده است. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پس از سنجش روایی و پایایی پرسشنامه، پرسشنامه های اصلاح شده بین کارکنان شرکت پتروشیمی توزیع گردید. از پرسشنامه های توزیع شده، بر اساس اطلاعات مربوط به 396 پرسشنامه، اثرات مجموعه اقدامات مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی بر مبنای مدل سازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از اثر مثبت و معنادار فرآیند کسب و خلق دانش بر روی عملکرد مالی، رشد و یادگیری سازمان، اثر مثبت و معنادار ثبت و به روزرسانی بر جنبه فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری، اثر مثبت و معنادار فرآیند به اشتراک گذاری دانش بر جنبه فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری و اثر منفی این فرآیند بر عملکرد مالی سازمان و همچنین اثر مثبت و معنادار فرآیند بکارگیری دانش بر عملکرد کلی سازمان بوده است. بر اساس نتایج حاصله در این تحقیق، اقدامات تأثیر گذار مدیریت دانش بر عملکرد سازمان شناسایی شده و می تواند کمکی به مدیران در جهت سرمایه گذاری های آتی باشد.

بررسی تاثیر رضایت کارکنان بر رضایت مشتریان (مطالعه موردی: پارک علم و فناوری یزد)
thesis موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی و غیر دولتی جهاد دانشگاهی استان یزد - دانشکده فنی 1392
  عزیزه امراللهی   محمد صالح اولیاء

عوامل و منابع مختلفی در کسب مزیت رقابتی در بخش خدمات، دخیل بوده که می توان گفت، مهمترین آن نیروی انسانی است، چرا که کارکنان بخش خدمات برای ارائه خدمت با مشتریان خود در تعامل بوده و کیفیت این تعامل است که به کسب مزیت رقابتی و ایجاد تمایز میان سازمان های مختلف منجر می گردد. این تحقیق با توجه به این موضوع تلاش کرده است تا تأثیر رضایت کارکنان بر رضایت مشتریان را از طریق مطالعه موردی در پارک علم و فناوری یزد شناسایی کند. روش تحقیق مورد استفاده در این پایان نامه، از لحاظ هدف کاربردی و از حیث گرد آوری داده ها توصیفی- همبستگی می باشد. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه بومی سازی شده شاخص توصیف شغل (jdi یا (job descriptive index برای سنجش رضایت کارکنان و پرسشنامه بومی سازی شده سروکوال برای سنجش رضایت مشتریان از کیفیت خدمات ارائه شده بود که با مقیاس نگرش سنج لیکرت طراحی شد. داده ها از نمونه آماری متشکل از 45 نفر از کارکنان پارک علم و فناوری و 130 نفر از مشتریان پارک (واحدهای مستقر در پارک) جمع آوری شد. سپس داده های جمع آوری شده وارد نرم افزار spss شده، تجزیه و تحلیل آماری پژوهش از روش تحلیل رگرسیون، آزمون آماری t و ضریب همبستگی پیرسون و سایر آزمونهای پارامتریک و ناپارامتریک از قبیل آزمونهای فریدمن، کروسکال_والیس و من_ ویتنی استفاده گردید. جهت آزمودن موضوع مورد پژوهش از تکنیک بوت استرپ در نرم افزار pls استفاده گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین رضایت کارکنان و رضایت مشتریان در پارک علم و فناوری ارتباط معنی داری وجود دارد.

طراحی الگوی وفاداری مشتری در بانکداری الکترونیک با استفاده از پایگاه قوانین فازی و شبکه عصبی فازی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و هنر - دانشکده صنایع و سیستمها 1392
  زهره محمدی   محمود زنجیرچی

استقرار بانکداری الکترونیک از موارد مهمی است که امروزه از ضروریات صنعت نوین بانکداری به شمار می آید. گسترش این روند هم تهدید است و هم فرصت. بانک هایی که در ارائه ی همگانی این گونه خدمات شکست بخورند در معرض خطر از دست دادن تعداد زیادی از مشتریان خود قرار خواهند گرفت و بانک هایی که با سرعت به سوی ارائه و ارتقای خدمات برخط (online) می روند فرصت آن را خواهند داشت که مشتریان بیش تری جذب کنند. در دنیای امروز تاکید بر مشتریان موجود و وفادار ساختن آنها، به جای تمرکز بر دست یابی به مشتریان جدید، در حال رشد است. با نگاهی به بازارهای کنونی این موضوع مشخص می شود که وفاداری مشتری یکی از مهم ترین شاخص های مورد استفاده برای ارزیابی کیفیت خدمات ارائه شده توسط سازمان ها و به ویژه بانک ها می باشد. بنابراین، به دست آوردن وفاداری مشتری یک هدف کلیدی برای سازمان های است که، تصمیم به داشتن یک چشم انداز خوب در آینده بازاریابی خود دارند. با توجه به ماهیت ابهام آلود حاکم بر موضوع وفاداری مشتریان و ماهیت روش های فازی و هوش مصنوعی که غیرخطی، پویا و آزاد از مدل هستند رویکرد فازی، ابزاری مناسب برای طراحی الگوی وفاداری مشتریان بانکداری الکترونیک را فراهم می آورد. در این پژوهش بررسی پارامترهای موثر بر وفاداری مشتریان در بانکداری الکترونیک مدنظر قرار داده شده است. در مرحله بعد از بین عوامل موثر بر وفاداری مشتریان، تاثیر پنج عامل "اعتماد"، "کیفیت خدمات"، "امنیت"، "طراحی وب سایت" و "زیرساخت ها" به عنوان مهم ترین شاخص ها بعد از صحبت و نظرسنجی از خبرگان بانکی مشخص گردید. سپس مدل تلخیص شده از بررسی ادبیات موضوع با استفاده از داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه فازی به وسیله مدل سیستم استنتاج فازی و شبکه عصبی- فازی به کمک نرم افزار متلب، مورد آزمون و آموزش قرار گرفت. نتایج حاصل بیانگر عملکرد بهتر شبکه عصبی- فازی در مقایسه با پایگاه داده های فازی در این پژوهش بود.

بررسی تأثیر استراتژیهای مدیریت دانش بر تعالی سازمان: با رویکرد پویایی شناسی سیستم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده فنی 1393
  محمد دهقانی سریزدی   محمد صالح اولیاء

استقرار موفق مدیریت دانش در سازمانها از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است. دلیل اصلی این ادعا، عدم اثر بخشی مورد انتظار استراتژیهای مدیریت دانش بر بهبود عملکرد سازمان در بسیاری از سازمانها می باشد. به منظور حل این مشکل و با توجه به محدودیت منابع، سازمانها باید به گونه ای در مدیریت دانش سرمایه گذاری نمایند که بیشترین اثر بخشی را بر تعالی سازمانی داشته باشد. این پایان نامه با شناسایی و ششبیه سازی تاثیر سرمایه گذاری در مدیریت دانش بر روی تعالی سازمانی به ادبیات مدیریت دانش و تعالی سازمانی کمک می کند. این تحقیق یک مدل مفهومی برای درک پویایی های مابین مدیریت دانش و تعالی سازمان ارائه می دهد. مدل مفهومی این تحقیق، از تلفیق مدلهای استاندارد (مدلهای efqm، kmat، nonaka و pcf) حاصل شده است. موضوع متمایزی که در این مدل مفهومی مورد بررسی قرار گرفته، از دست دادن فرصت سرمایه گذاری در سایر فرآیندهای سازمان، به دلیل سرمایه گذاری در مدیریت دانش می باشد که به آن هزینه فرصت می گویند. علاوه بر هزینه فرصت، ارتباط مستقیم تأثیر سرمایه گذاری در مدیریت دانش بر روی توانمندسازها نیز در این مدل تعریف شده که این ارتباط نیز در مقایسه با پژوهشهای قبلی توسعه یافته است. این مدل مفهومی با استفاده از یک مدل پویایی شناسی سیستم، شبیه سازی شده که تغییرات دانش و عملکرد سازمان را در طی زمان نشان داده و برنامه های موفقیت آمیز مدیریت دانش را ارائه می دهد. این تحقیق هر دو تکنیک کمی و کیفی را بکار می گیرد. این مدل به صورت مطالعه موردی در دانشگاه یزد اجرا گردید. مطالعه موردی از طریق مصاحبه و بررسی مستندات انجام شد. ساختار علی پویا بر پایه مرور ادبیات ساخته شده و در قالب یک مدل شبیه سازی ترسیم شد. سیاستهای مختلفی برای انواع حالتهای سرمایه گذاری در مدیریت دانش و استراتژی های مدیریت دانش ساخته شد. اعتبار سیاستها از طریق تحلیل حساسیت تایید گردید. تحلیل حساسیت نشان می دهد که نتایج سیاستها برای سایر دانشگاهها نیز قابل استفاده می باشد. نتایج حاکی از آن است که از میان ابعاد مدیریت دانش، سرمایه گذاری در فنآوری مدیریت دانش می¬تواند اثرگذاری بیشتری در عملکرد دانشگاهها داشته باشند. همچنین برای دانشگاهها، استراتژی کدگذاری موثرتر از استراتژی شخصی سازی می باشد. در نهایت جهت تعمیم سیاستها، رویکرد کلی ارائه شد که راهنمای مناسبی برای همه سازمانهایی که در مدیریت دانش سرمایه گذاری می کنند، می ¬باشد. پس از ارزیابی و شناسایی بعد قوی تر مدیریت دانش در سازمان، این رویکرد، استراتژی مناسب¬تر مدیریت دانش را برای آن سازمان معرفی می نماید. چنانچه سازمان در هر یک از ابعاد فرآیند مدیریت دانش، فنآوری مدیریت دانش و یا اندازه گیری مدیریت دانش قوی تر باشد، بکارگیری استراتژی کدگذاری اثرگذارتر است و چنانچه در فرهنگ مدیریت دانش و یا رهبری مدیریت دانش قوی تر باشد، استراتژی شخصی سازی اثرگذارتر است.

روشی هوشمند برای تشخیص الگو در نمودارهای کنترل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مهندسی 1393
  حسین طرف دار   محمد صالح اولیاء

کنترل و نظارت بر فرآیندها یکی از وظایف مهم در کنترل کیفیت آماری به حساب می¬آید و نمودارهای کنترل به عنوان یکی از ابزار مهم در کنترل کیفیت آماری نقش بسزایی در کنترل فرآیند حین تولید دارد. البته باید به این نکته توجه شود که نمودارهای کنترل، فرآیند را کنترل نمی¬کنند بلکه ابزاری برای سنجش فرآیند به شمار می¬آیند که فرآیند تحت کنترل است یا خیر. با توجه به عدم توانایی نمودارهای کنترل برای هشدار هنگام وجود الگوهای غیرطبیعی در این نمودارها، امروزه تشخیص خودکار این الگوها در نمودارهای کنترل در فرآیندهای تولیدی اهمیت فراوانی یافته است. در این پژوهش، مدل پیشنهادی با توجه به چارچوب سه ماژولی سامانه تشخیص الگو که شامل ماژول¬های پیش پردازش داده¬ها، استخراج ویژگی و طبقه¬بندی است، شکل گرفته است. استفاده از روش تجزیه به مدهای تجربی (emd)، به منظور استخراج ویژگی از سیگنال¬های نمودار کنترل در این پژوهش مدنظر قرار گرفته است. emd به عنوان ابزاری برای تجزیه سیگنال به مؤلفه های سازنده¬ی آن¬ها و با توجه به این نکته که درحوزه¬ی زمان باقی می¬ماند، ابزاری مفید برای تجزیه سیگنال¬ در نمودارهای کنترل پیشنهاد شده است. مدل پیشنهادی با توجه به نوع استفاده از emd، شامل دو رویکرد است. در رویکرد نخست از emd به عنوان ابزاری برای استخراج ویژگی استفاده شده است، به این صورت که آخرین imf استخراجی به عنوان ویژگی استخراج شده از سیگنال اصلی در نظر گرفته شده است. هم چنین در این رویکرد از باقی مانده به دست آمده از سیگنال اصلی پس از اعمال emd، به عنوان سیگنالی برای استخراج ویژگی استفاده شده است. در رویکرد دوم از emd به عنوان ابزاری برای فیلترینگ سیگنال¬های کنترل استفاده شده که در نهایت دو imf نخست از سیگنال اصلی حذف شده و سیگنال فیلتر شده به عنوان ویژگی در نظر گرفته شده است. در ماژول طبقه بندی از ماشین بردار پشتیبان و شبکه های عصبی چند لایه استفاده شده است در نهایت پس از ارزیابی عملکرد سیستم، صحت تشخیصی برابر با 52/92 درصد برای رویکرد اول و 875/99 درصد برای رویکرد دوم حاصل شده که نشان از کارایی بالای سیستم پیشنهادی دارد. کلمات کلیدی: نمودارهای کنترل، الگو، استخراج ویژگی، تجزیه به مدهای تجربی (emd)، ماشین بردار پشتیبان (svm)، شبکه¬های عصبی چند لایه (mlp

تحلیل دینامیک رشد و زوال جمعیت در شهرهای جدید ایران با تمرکز بر کیفیت زندگی شهری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی امام جواد - پژوهشکده فنی و مهندسی 1393
  نازیلا صدیقی   محمد صالح اولیاء

شهرهای جدید یک سیستم اقتصادی اجتماعی بزرگ، پیچیده و غیرخطی است که متغیرهای موثر بر آن در طول زمان تغییر می کنند و در حوزه مدیریت و سیاستگذاری با مسائل پویایی (مانند جمعیت) که از ماهیت مستمر و بازگشتی (recurring) برخوردارند روبرو می باشد. فعل و انفعالات بین رشد شهری و سیاست¬ها باید به شکلی تجزیه و تحلیل شوند تا از تاثیر نوسانات کوتاه مدت دوری گردد و در طول یک دوره زمانی طولانی مدت اندازه گیری شوند. در این پژوهش به کمک روش پویایی های سیستمی به بررسی عوامل کلیدی موثر پرداخته و با شناسایی مکانیزمها، مدل دینامیک آنها طراحی گردید. این عوامل در 4 زیرسیستم جمعیت، اشتغال، مسکن و امکانات خدماتی(امکانات شهری) مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تائید جامعیت مدل طراحی شده، از مدل urban1 فارستر و مدل میردال استفاده گردید. پس از مدلسازی دینامیکی مسئله، سناریوهایی برای تحلیل اثرات سیاستهای مختلف بر مدل طراحی شد. نتایج بدست آمده حکایت از آن دارد که با ادامه روند فعلی، شاهد کاهش کیفیت زندگی و روند کند جذب جمعیت و نتیجه کاملا متضاد با هدف ایجاد شهرهای جدید، یعنی سرازیر شدن جمعیت به شهر مادر خواهیم بود. همچنین ملاحظه گردید با اجرای برخی از سیاستها،افت محسوسی در کیفیت زندگی و توقف رشد شهر خواهیم داشت. برای خروج از مشکلات پیش بینی شده، سناریوهای بهبود و الگوی بهینه ای به همراه راهکارهایی برای اجرایی شدن آن با توجه به استراتژیهای مربوطه ارائه گردید. پژوهش حاضر در مقایسه با مطالعات پیشین از چندین لحاظ حائز اهمیت است. اولا اینکه اولین پژوهشی است که به تحلیل دینامیک رشد و زوال جمعیت شهری با تمرکز بر کیفیت زندگی در شهرهای جدید ایران می پردازد، دوم اینکه به کمک مدل طراحی شده، سیاستگذاران شهرهای جدید بدون نگرانی از اجرای پر هزینه و برگشت ناپذیر یک سیاست، می توانند بارها آن سیاست را آزمایش کرده تا به یک هم رایی وسیع با یک دورنمای متمرکز بر عوامل درونی و بیرونی برسند. سوم، ارائه الگوی بهینه برای رسیدن به جمعیت مصوب به کمک مدل طراحی شده است.

بودجه ریزی دانشکده های یک دانشگاه با ترکیبی از مدلهای تحلیل پوششی داده ها و برنامه ریزی آرمانی (مطالعه موردی: دانشگاه یزد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده مهندسی صنایع 1393
  انسیه سرپناهی   محمد صالح اولیاء

در سالهای اخیر توزیع اعتبارات در موسسات اقتصادی و اجتماعی بیشتر به صورت سنتی و یا در بعضی موارد با استفاده از شاخص ها بوده است. گرچه روش های سنتی در شرایطی که اطلاعات و آمار محدود باشد و روش چانه زنی راه حل باشد، سهل و آسان هستند اما در جامعه پیچیده و متحول امروزی کارایی لازم را ندارند. یکی از این موسسات اجتماعی دانشگاه ها هستند، آنها برای توزیع منابع مالی خود در بخش های مختلف نیازمند برنامه ریزی و مدلی مناسب جهت بودجه ریزی در سطح دانشگاه هستند تا بتوانند به اهداف خود برسند. لذا در این تحقیق سعی شده است، مدلی در سطح دانشگاه ارائه شود تا گامی در راستای حل این معضل برداشته شود. مدل ارائه شده از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول ضریب کارایی به روش تحلیل پوششی داده ها به دست می آید. در بخش دوم ضریب اثر بخشی، با استفاده از یک مدل برنامه ریزی خطی چند هدفه عدد صحیح مختلط برای رسیدن به آرمان های چند گانه و متعارض دانشگاه محاسبه خواهد شد و سپس در بخش سوم با استفاده از ضریب نیاز فعلی بودجه دانشکده ها، کارایی و اثر بخشی، ضریب بودجه هر دانشکده حاصل می شود. در پایان، کارایی مدل پیشنهادی با استفاده از داده¬های دانشگاه یزد بررسی و نتایج عددی تحلیل و گزارش می¬شود. نتایج حاصل از مدل و تحلیل حساسیت آن نشان می دهد که مدل ارائه شده، نتایج متناسبی با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد، دارد.

مدلسازی عوامل موفقیت یک شبکه تلویزیونی در اثربخشی بر روی بینندگان و جلب رضایت و وفاداری آنان با استفاده از تکنیک پویایی سیستم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده فنی 1394
  مهدی خجسته   یحیی زارع مهرجردی

ورود و گسترش استفاده از ماهوارهها در کشور، سبب ایجاد یک فضای رقابتی جدی میان صداوسیما و شبکه های برونمرزی گردیده است و ضرورت و اهمیت برنامه ریزی برای افزایش کیفیت برنامه ها را برای مدیران صداوسیما مسجل نموده است. هدف تحقیق حاضر ارائه ی مدلی برای افزایش اثربخشی و جلب رضایتمندی و وفاداری بینندگان صداوسیما میباشد. برای این هدف از رویکرد پویایی شناسی سیستم که نگاهی پویا و بازخوردی به سیستمهای پیچیده دارد، استفاده کرده ایم تا ازین رهگذر به مدلی جامع برای شبکه های تلویزیونی صداوسیما دست یابیم. با اجرای مدل به دست آمده تحت سناریوهای مختلف بر روی یکی از این شبکه ها (شبکه آموزش سیما) تأثیر اجرای سیاستهای گوناگون را برای موفقیت این شبکه در آینده مورد تحلیل و بررسی قرار داده ایم. نتایج تحقیق حاکی از آن است که دو سیاست افزایش توان رقابت پذیری و تلفیق برنامه های جانبی در کنار رویکرد اصلی شبکه، میتواند سبب افزایش اثربخشی و جذابیت شبکه آموزش و میزان رضایتمندی و وفاداری بینندگان آن گشته و با جلوگیری از ریزش مخاطبان به تدریج سبب رشد تعداد آنان گردد.