نام پژوهشگر: شراره مهدیزاده
زینب عنبرین شراره مهدیزاده
هدف از این تحقیق بررسی رابطه استفاده از اینترنت و هویت فرهنگی جوانان بوده است . این تحقیق در راستای پاسخ به سوالاتی از قبیل زیر است : چه تفاوتی بین هویت فرهنگی کاربران و غیر کاربران اینترنت وجود دارد ؟ میزان استفاده و نحوه استفاده از اینترنت تا چه حد بر هویت فرهنگی کاربران اینترنت اثرگذار است ؟ در بخش نظری تحقیق به هویت و نظریات آن ، رسانه ها و نظریات مربوط بدان اشاره شده است . در این تحقیق از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه استفاده شده است . پرسشنامه های مورد نظر توسط 384 نفر از جوانان شهر تهران که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند ، پر گردیده است . پس از جمع آوری اطلاعات و بررسی آن فرضیات تحقیق به شرح زیر مورد تائید قرار گرفت : فرضیه نخست ، بین هویت فرهنگی کاربران و غیر کاربران اینترنت تفاوت وجود دارد که تائید این فرضیه نشان داد که استفاده از اینترنت تضعیف کننده هویت فرهنگی کاربران است . فرضیه دوم ، بین میزان استفاده از اینترنت و هویت فرهنگی کاربران رابطه وجود دارد که این فرض نیز مورد تائید قرار گرفت ، یعنی هرچه ساعات استفاده کاربران از اینترنت بیشتر شود هویت فرهنگی آنان تضعیف می گردد . در خصوص فرضیه سوم که به نحوه استفاده مربوط می شود ، از بین شش رابطه مورد بررسی چهار رابطه تائید و دو رابطه تائید نگردید ، فرضیه چهارم و پنجم نیز مورد تائید قرار گرفت ، یعنی بین میزان مهارت در استفاده و سابقه استفاده از اینترنت و هویت فرهنگی کاربران رابطه معناداری وجود دارد که هرچه میزان مهارت کاربران و سابقه استفاده آنان در استفاده از اینترنت بیشتر باشد هویت فرهنگی آنان ضعیف تر خواهد شد.
جلوه جواهری شراره مهدیزاده
سالهاست که حرکت های جمعی زنان تعبیر و تفسیر می شود، بدون آنکه از بانیان این تغییرات، سخنی بشنویم. به همین دلیل، بیش از همه زنانی که فرصت تحقیق در این باره را دارند باید به دنبال راه هایی برای نشان دادن ماهیت جنبشی که به راه انداخته اند، باشند و تلاش کنند تا با شناسایی ابعاد و خصوصیات این جنبش به فهم و درکِ روشمندی از آن دست یابند. با توجه به اینکه جریان غالب در جنبش زنان ایران از نیمه دهه گذشته تاکنون، بیش از همه برای تغییر قوانین نابرابر و تبعیض آمیز در تلاش است، مطالعه در این زمینه، چه به لحاظ استراتژی و شیوه های عمل و چه به لحاظ مطالبات و گفتمان ها، ضرورت دارد. از این رو، برای پاسخ گویی به این ضرورت، هدف اصلی این تحقیق «بررسی فعالیت های کنشگران جنبش زنان ایران در جهت تغییر قوانین نابرابر جنسیتی» تعیین شده است. سوالات اصلی این تحقیق در شش سطح طراحی شده است: نهادهای شکل دهنده جریان اصلی جنبش زنان؛ ویژگی های ساختاری و نحوه سازماندهی این نهادها؛ استراتژی و شیوه های عمل کنشگران جنبش زنان؛ ابزارهای مبارزاتی مورد استفاده؛ خواسته ها و محورهای مبارزاتی؛ و گفتمان های موجود در جنبش زنان. روش تحقیقی که برای مطالعه این سطوح به کار رفته، روش کیفی-میدانی است. دو تکنیک اصلی در این تحقیق استفاده شده است: 1) مطالعات اسنادی، 2) مصاحبه های عمیق و اکتشافی. همچنین مشاهدات توام با مشارکت پژوهشگر برای تکمیل داده های به دست آمده مورد استفاده قرار گرفت. یافته های به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد که جنبش زنان از آغاز دهه 70 تا کنون سه مرحله متفاوت را پشت سرگذاشته است. این سه مرحله که تحت عناوین «زمینه سازی»، «نهادسازی» و «مطالبه محوری» در تحقیق تفکیک شده اند، هر کدام به لحاظ ساختاری، استراتژی و شیوه های عمل، مطالبات و گفتمان ها، متفاوت هستند. آنطور که از نتایج تحقیق بر می آید؛ در طی این سه مرحله، به تدریج سازماندهی جنبش از ساختار محفلی به سازمانی و در نهایت شبکه ای حرکت کرده است. در هر سه مرحله، «ترویج» استراتژی مشترک اغلب کنشگران جنبش بوده است؛ که البته به شیوه های عمل متفاوتی هم چون فعالیت های رسانه ای، سیاست های خیابانی، و چانه زنی با قدرت سیاسی، اجرایی می شده است. همچنین، مطالبات کنشگران جنبش زنان در طول این مراحل، به تدریج از اشکال کلی و نامنسجم به خواسته های عینی، ملموس و مشخص رشد یافتند. در سطح گفتمانی نیز کنشگران جنبش زنان به تدریج از کلان روایت ها به سمت واقع گرایی سوق پیدا کرده و بر مفاهیمی هم چون برابری و حق خواهی تاکید داشته اند.
ندا ورزنده قشلاق فرناز ناظر زاده کرمانی
چکیده مقوله ی فرهنگ و مطالعات فرهنگی از موارد اجتناب ناپذیری است که همواره در طول تاریخ اجتماعی جوامع بشری، مورد توجه قرار گرفته است و به ویژه در دهه های اخیر متفکرین و اندیشمندان علوم اجتماعی در کشورهای مختلف با طرح و ارائه ی نظریات گوناگون، پیرامون ساختارهای فرهنگی و اجتماعی، تأثیر فرهنگ و مقولات فرهنگی بر شئونات مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد را به تصویر کشیده اند. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر ساختار دانشگاه در سبک زندگی دانشجویان دانشگاه آزاد و دولتی با تاکید بر مصرف فرهنگی می پردازد. مورد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ودانشگده علوم اجتماعی دانشگاه تهران می باشد. پژوهش حاضر درجستجوی آن است که به بررسی دو ساختار متفاوت دانشگاهی در سطوح ساختار اداری ، ساختار علمی، ساختار فیزیکی و ساختار فرهنگی پرداخته و تاثیر آن را بر سبک زندگی دانشجویان دانشگاه دولتی و آزاد بررسی نماید و برای رسیدن به این هدف از دیدگاه های ساختارگرایی کارکردی پارسنز ودیدگاه های آنتونی گیدنز و پیر بوردیو استفاده شده است. "سبک زندگی " نماد و نشانه ای اجتماعی بشمار می رود که از طریق ابعاد " هنجارهای مصرفی " (پوشش و غیره ) ، " انتخاب نحوه گذراندن اوقات فراغت" و " مصرف کالای فرهنگی" بیان شدنی است. که از دیدگاه صاحب نظران سبک زندگی در چرایی و چگونگی انتخاب این ابعاد معنادار از نظر فرهنگی و اجتماعی بهره جسته ایم. روش: این پژوهش مبتنی بر روش مطالعه پیمایشی است. و اطلاعات لازم بوسیله ابزار پرسشنامه از میان دانشجویان دانشگاه های تهران و آزاد اسلامی واحد تهران شمال جمع آوری شده است حجم نمونه این تحقیق 400 نفر است که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت و از روش مقایسه میانگین دو جامعه (تحلیل آماری پارامتری) و آزمون t (تحلیل آماری غیرپارامتری) به مقایسه میانگین دو جامعه آماری پرداخته شد. نتایج: یافته ها نشان می دهد بطور کلی رابطه ساختار ها بر روی سطوح مختلف سبک زندگی رابطه معناداری است. در مقایسه بین دانشجویان دولتی و آزاد می توان گفت تاثیر ساختار دولتی بر سبک زندگی بویژه سبک زندگی مبتنی بر مصرف کالای فرهنگی دانشجویان بیشتر است. درحالیکه نقش و تاثیر دانشگاه آزاد در همین مورد کمتر است. تفاوت در ساختار دانشگاه رابطه ی معنا داری با سبک زندگی دارد. واژگان کلیدی: ساختار اجتماعی، سبک زندگی، هنجارهای مصرفی، اوقات فراغت و مصرف کالای فرهنگی.
مریم کسایی علی رجبلو
پژوهش حاضر درصدد بررسی گفتمان قومی در فیلمهای سینمایی داستانی تولید شده در دهه 60 و 70 سینمای ایران است. سوال اصلی تحقیق این است که «قدرت در ارتباط با هویت های فرهنگی قومی چگونه در فیلمهای سینمایی این دو دهه جریان یافته است؟» و فرضیه اصلی که برای پاسخ به این سوال مطرح شد این بود که «قدرت پنهان در گفتمان سیاسی نسبت به هویت های قومی توسط مکانیزم های گفتمانی برجسته سازی و به حاشیه رانی در راستای دو الگوی همسان سازی و تکثرگرایی جریان یافته است.» فرضیه فرعی پژوهش این بود که «سازندگان فیلمها در نحوه بازنمایی اقوام و هویت های قومی، تحت تأثیر گفتمان رسمی جامعه و منازعات موجود در آن هستند و دانش آنها از هویت قومی شکل گرفته از مفصل بندی گفتمان رسمی جامعه است.» ما در این پژوهش از چهارچوب نظری و روش تحلیل گفتمان فرکلاف استفاده کردیم، بدین منظور نمونه ای از فیلمهای سینمایی به نمایش درآمده در دو دهه 60 و 70 که کاراکترهای متعلق به هویتهای قومی مختلف ایرانی(ترک ، لُر، کُرد، عرب، بلوچ، ترکمن) در آنها نقش محوری داشته اند، توسط روش نشانه شناسی بررسی شدند، ویژگی های گفتمان شکل گرفته حول محور هویتهای قومی در این فیلمها و عناصر و صورتبندی های گفتمانی موجود در آن و نظام معنایی منتسب به آنان از خلال این بازنمایی در هر دوره بدست آمد و یافته های فوق در سایه زمینه گسترده اجتماعی نهادی ساخت فیلمها بررسی شدند. با توجه به استخراج عناصر گفتمان رسمی از درون این گفتمان به این دریافت رسیدیم که چگونه هویت قومی و ملی توسط مکانیزم های گفتمانی برجسته سازی و حاشیه رانی به شکلی گفتمانی در متون رسانه ای برساخته می شوند و از خلال این بازنمایی رسانه ای گفتمان قومی ای را شکل می دهد که تلفیق تازه ای از کثرت گرایی قومی و همسان سازی ملی است.
فاطمه آذرخش فریبا سیدان
یکی از مولفه های داشتن جامعه سالم، داشتن خانواده های سالم است. یکی از مولفه های سالم بودن خانواده ها، داشتن رضایت از زندگی زناشویی می باشد. عوامل مختلفی می تواند بر رضایت از زندگی زناشویی به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیر گذار باشد . یکی از این عوامل مصرف رسانه است . از آنجا که تحقیقی در زمینه ی مصرف رسانه بر رضایت از زندگی زناشویی صورت نگرفته است . این تحقیق به دنبال بررسی این موضوع است .این تحقیق بصورت پیمایشی انجام شده، و برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه استفاده شده است. روش نمونه گیری، خوشه ای و حجم نمونه، 390 نفر از زنان متاهل شهر تاکستان هستند؛ که حداقل پنج سال از زندگی زناشوئی آنها گذشته است و صاحب یک یا دو فرزند هستند. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از رابطه معنا دار بین مصرف رسانه و رضایت از زندگی زناشویی، مصرف تلویزیون و ارزش ها (مادی/فرامادی)، مصرف ماهواره و ارزش ها (مادی/فرامادی) است. با افزایش مصرف رسانه، رضایت از زندگی زناشویی کاهش می یابد. همبستگی چند متغییره (رگرسیون) نشان می دهد که از بین مصرف تلویزیون، مصرف ماهواره، ارزش های مادی و ارزش های فرامادی، مصرف ماهواره و ارزش های فرامادی رابطه معکوس با میزان رضایت از زندگی زناشویی را دارند.
بهناز ناظری خدیجه سفیری
اهمیت نهاد خانواده از یک سو و نیز افزایش روز افزون حجم برنامه ها ی شبکه های ماهواره ای از سوی دیگر، ضرورت واکاوی دامنه تاثیرات رسانه های تصویری وبه خصوص ماهواره،را بر نهاد خانواده دوچندان می سازد. هدف از این تحقیق،بررسی تاثیر سریال های ماهواره ای(سریال های خانوادگی شبکه جم کلاسیک) با روابط زوجین می باشد. منظور از روابط زوجین دراین پژوهش،روابط صمیمی زن و شوهر می باشد که با مولفه های میزان همدلی، میزان حمایت، میزان اعتماد، میزان رضایت از روابط جنسی، میزان وفاداری وتعهد و میزان ابراز محبت سنجیده شد و در این زمینه از نظریه های ارتباطات انسانی بولتون، ونظریه منبع همچنین از نظریات در حوزه رسانه وخانواده همچون کاشت و استفاده وخوشنودی استفاده شد. اطلاعات این پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از میان 396 زن متاهل 20 تا 35 ساله ساکن در مناطق 2، 10 و18 شهرتهران وبا بهره گیری از ابزار پرسشنامه جمع آوری گردیده است. نتایج حاکی از آن است که: بین میزان استفاده از سریال های ماهواره ای و میزان رضایت از سریال های ماهواره ای، ومیزان پیگیری سریال های ماهواره ای وکیفیت روابط زوجین رابطه معکوس وجود دارد. به این معنا که با افزایش میزان استفاده ، افزایش رضایت از سریال ها وافزایش میزان پیگیری،از کیفیت روابط زوجین کاسته می شود. همچنین بین موقعیت تماشا وکیفیت روابط زوجین رابطه معنادار وجود دارد. از میان متغیرهای زمینه ای تحقیق حاضر،تنها بین سطح تحصیلات پاسخگو و وضعیت اشتغال با کیفیت روابط زوجین رابطه معنادار وجود دارد. از میان مولفه های مختلف روابط زوجین ، تاثیر ماهواره، بر روی مولفه اعتماد بیش از سایر مولفه ها می باشد و این رسانه ها باعث تضعیف میزان اعتماد در روابط میان زوجین می شوند.
ربابه قایمی جندابی شراره مهدیزاده
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر استفاده از رسانه های تصویری تلویزیون و ماهواره بر میزان گرایش نوجوانان به رفتارهای خشونت آمیز، می باشد. در این تحقیق با استفاده از نظریه کاشت، نظریه هارولد لاسول، نظریه استفاده و خشنودی، نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه کنترل اجتماعی هشت فرضیه را، مورد آزمون قرار دادیم. این تحقیق به صورت پیمایشی و به کمک ابزار پرسشنامه روی 983 نفر از نوجوانان 51 تا 58 سال دختر و پسر مناطق 9 و 13 شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای اجرا شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته های این تحقیق نشان داد که متغیرهای میزان تماشای تلویزیون و ماهواره، سن و رابطه با دوستان کجرو با خشونت نوجوانان رابطه مستقیم و معنی داری داشته اند. همچنین رفتارهای خشونت آمیز در میان نوجوانان پسر به مراتب بیشتر از نوجوانان دختر است. در این تحقیق متغیرهای وضعیت تحصیلی افراد، میزان کنترل و نظارت والدین، رابطه صمیمی بین اعضای خانواده و پایگاه اجتماعی اقتصادی افراد با خشونت نوجوانان رابطه غیرمستقیم و معنی داری - داشته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که افراد انتخابگر و افرادی که تمایل بیشتری به تماشای برنامه های خشونت آمیز دارند، بیشتر به خشونت گرایش دارند.
نینا سیدروغنی مریم قاضی نژاد
تعداد کاربران اینترنت در ایران، بیش از نیمی از کاربران اینترنت در کل خاورمیانه می باشد.طبق آمار سازمان انفورماتیک ایران، 65 درصد استفاده کنندگان از اینترنت در ایران را قشر جوان تشکیل می دهند و میانگین زمان صرف شده برای اینترنت توسط کاربران 60 دقیقه در هفته است. اما اینترنت با وجود مزایای فراوان، زیان هایی هم دارد. این مضرات در میان نوجوانان و جوانان به لحاظ روحیه کنجکاو و پرسشگرانه، به خصوص در زمینه مسائلی که در جامعه آزادانه از آن ها صحبت نمی شود (مانند مسائل جنسی)، نگران کننده می باشد. لذا، در پژوهش حاضر رابطه بین استفاده از اینترنت و نگرش جنسی مورد آزمون قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تفاوت نگرش جنسی در میان کاربران اینترنت و غیرکاربران است. متغیر واسط این پژوهش یادگیری اجتماعی است که با استفاده از مدل ساختاری اکرز به سنجش آن پرداخته ایم. از مفاهیم مهم در حوزه اینترنت و مفاهیم و نظریات مرتبط با نگرش استفاده کرده ایم. این پژوهش با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر جوانان (18-29 سال) در دو منطقه 3 و 17 شهر تهران می باشند. حجم نمونه 233 نفر است. متغیر استفاده از اینترنت در دو بعد ساختاری و محتوای سنجیده شده که بعد ساختاری (کمی) شامل متغیرهای: کاربری، میزان استفاده، سابقه استفاده، مهارت استفاده و بعد محتوایی (کیفی) شامل متغیرهای: انواع و انگیزه های استفاده از اینترنت می باشد. بر این اساس به سنجش رابطه متغیرهای با نگرش جنسی و همچنین متغیر یادگیری اجتماعی پرداخته ایم. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که نگرش جنسی در میان کاربران در مقایسه با غیرکاربران قوی تر است. همچنین یافته ها به رابطه معنادار بین متغیرهای میزان استفاده، مهارت استفاده از اینترنت و همچنین استفاده از اینترنت در زمینه های جنسی،تعاملی و رفتار جنسی با نگرش جنسی اشاره دارد. رابطه متغیر واسط (یادگیری اجتماعی) با متغیر وابسته(نگرش جنسی) معنادار و مثبت بوده است. از طرف دیگر رابطه بین متغیرهای سابقه، انواع استفاده و انگیزه های احساسی استفاده از اینترنت با متغیر "یادگیری اجتماعی" معنادار بوده است. این رابطه در خصوص متغیرهای میزان و مهارت استفاده و همچنین انگیزه های ارتباطی در استفاده از اینترنت، در پژوهش حاضر، معنادار نبوده است. در ارتباط با متغیرهای زمینه ای، یافته های پژوهش، حاکی از رابطه بین جنسیت، دینداری و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با نگرش جنسی می باشد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد که بیشترین متغیر تأثیرگذار بر نگرش جنسی، متغیر یادگیری اجتماعی و پس از آن متغیرهای دینداری، استفاده از اینترنت در زمینه های جنسی ، متغیر جنسیت و سن می باشد.
مونا کماندار افشار شراره مهدیزاده
پژوهش حاضر با عنوان " بررسی رابطه استفاده از تلویزیون با نگرش به حقوق شهروندی " درصدد است تا به بررسی رابطه تلویزیون به عنوان متغیر مستقل با دو شاخص میزان مواجهه ( کل ساعات تماشا ) و نحوه مواجهه با شهروندی به عنوان متغیر وابسته با سه مقوله حقوق مدنی ، حقوق اجتماعی و حقوق سیاسی بپردازد . در این پژوهش از نظریه پرورش ، نظریه استفاده و خشنودی و نظریه کانونی مارشال جهت چارچوب نظری استفاده شده است . روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه می باشد . جمعیت آماری سرپرست یا همسر سرپرست در خانوارهای عادی ساکن مناطق 1 ، 13 و 22 شهرتهران و در محدوده سنی 64-20 سال می باشند . نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام یافته و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر تعیین شده است . جهت آزمون فرضیات ، آزمون t ،f وr پیرسون و همچنین تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر مورد استفاده قرار گرفته است . یافته های پژوهش بر حسب محاسبه ضریب همبستگی پیرسون مبین عدم وجود رابطه معنادار استفاده از تلویزیون با نگرش به حقوق شهروندی می باشد . متغیرهای میزان مواجهه ، نحوه مواجهه ،اعتبار رسانه ، جنس ، سن ، تعداد افراد خانوار ، وضعیت تأهل ، پایگاه اقتصادی – اجتماعی و قومیت با نگرش به حقوق شهروندی رابطه معناداری نداشتند . ولی متغیرهای انگیزه تماشا و انتخاب آگاهانه برنامه های تلویزیون با نگرش به حقوق شهروندی رابطه معناداری داشتند.
عاطفه شمس بیرانوند شراره مهدیزاده
این تحقیق به شناخت نگرش جوانان به ازدواج از طریق سایت های همسریابی پرداخته است . در بسیاری جوامع مسئله همسریابی از طریق شیوه های گوناگون جا افتاده است و افراد پیش قضاوتی در مورد شیوه همسریابی یکدیگر ندارند . اما در کشور ما فرهنگ حاکم حساسیت خاصی نسبت به شیوه همسرگزینی جوانان دارد . خانواده ها نسبت به این قضیه با حساسیت بیشتری برخورد کرده و در عین حال شیوه های همسرگزینی به تازگی متنوع شده و در عین حال هیچ کدام هم دارای ثبات نسبی و سازوکارهای جاافتاده نیست. با توجه به اهمیت موضوع هدف تحقیق حاضر شناخت نگرش جوانان به استفاده از سایت های همسریابی و عوامل اجتماعی – فرهنگی موثر بر نگرش جوانان است. پژوهش حاضر با روش پیمایش انجام شده . جامعه آماری جوانان 18 تا 29 سال شهر تهران بودند . حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 266 نفر ، محاسبه شد که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان مناطق 22 گانه شهر تهران سه منطقه 3 ، 11 و 18 انتخاب شدند. با استخراج و تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که متغیرهای مستقل ، نگرش خانواده به استفاده از سایت های همسریابی ، نگرش دوستان به استفاده از سایت های همسریابی ، دینداری ، گمنامی فضای مجازی ، اعتماد به سایت های اینترنتی ، در دسترس بودن اینترنت و متغیر زمینه ای ، جنسیت رابطه معناداری با نگرش جوانان به استفاده از سایت های همسریابی دارند.
زینب عنبرین شراره مهدیزاده
چکیده ندارد.
طاهره خدایی شراره مهدیزاده
چکیده ندارد.
مرجانه خرم جاه شراره مهدیزاده
رسانه ها اغلب به عنوان پلی بین زندگی خصوصی و شخصی ما و جهان عمومی عمل می کنند. ما خودمان و جایگاهمان در جامعه را از طریق رسانه های جمعی می بینیم. به همین علت است که اگر می خواهیم چگونگی کارکردهای اجتماعی را بفهمیم باید به رسانه ها توجه کنیم. تماشای تلویزیون و اجتماعی شدن موضوعی است که بر اساس آن تلویزیون با پخش اطلاعات مربوط به قواعد و اصول رفتار اجتماعی به طور مستقیم رفتار آشکار افراد را که همان سبک زندگی می باشد شکل می بخشد. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی ارتباط بین رسانه( با تاکید بر تلویزیون و ماهواره) و سبک زندگی یعنی همان رفتارهای تحقق یافته افراد می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. پس از آزمون مقدماتی و نمونه گیری متناسب با حجم جمعیت نمونه، تعداد 400 پرسشنامه توسط افراد 15 تا 65 ساله مناطق 1، 5 و 20 شهر تهران تکمیل شد. نتایج حاکی از آنست که زنان، مجردین و میانسالان و دیپلمه ها بیشتر از سایر گروهها تلویزیون و ماهواره تماشا می کنند. بین سن وتحصیلات با ماهواره ارتباط معنادار وجود دارد.تاثیر ماهواره بر روی مصرف (مادی-آرایشی) بیشتر از سایر مولفه های سبک زندگی است.بین ماهواره و مصرف فرهنگی افراد ارتباط وجود دارد.تلویزیون از بین مولفه های سبک زندگی تنها با الگوی فراغت رابطه نشان داد.همچنین بین تلویزیون و هزینه خانواده ارتباط معنادار وجود دارد.در کل تاثیر ماهواره بر روی سبک زندگی افراد بیشتر از تلویزیون نشان داده شد.