نام پژوهشگر: میرزا حسن حیسنی
شهره پرهام علی ربیعی
در چند سال اخیر مدیریت دانش مورد توجه قرار گرفته و بحث در باره آن رونق یافته است .این بحث ها به وسیله استادان و پژوهشگران از رشته های متفاوت،مانند:جامعه شناسی،اقتصادو علم مدیریت به عمل آمده است .آنها توافق دارند که " دانش "در کانون صحنه جهان قرار گرفته است .علاوه بر آن مدیریت دانش،دانش و مفاهیم مرتبط با آن به عنوان اجزاء مهم و ضروری برای سازمان ها به منظور بقا و حفظ توان رقابتی ترویج می شو ند.به طوری که توجه به مدیریت دانش توسط مدیران سازمان ها امری ضروری قلمداد شده است. در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه ،هفت عامل ،ساختار،فرآیند های داخلی،تکنولوژی ،فرهنگ ، اندازه گیری،منابع انسانی و رهبری، برای سنجش میزان آمادگی دانشگاه شهید چمران اهواز جهت پیاده سازی مدل مدیریت دانش بر گرفته شده از مدل مرجع سه لایه ای ابوزید مورد بررسی قرار گرفت ونتایج به دست آمده از 77 نفر نمونه انتخابی از جامعه 465 نفری از اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز حاکی از این بود که در سازمان مذکور هیچ یک از فاکتور های کلیدی مدیریت دانش(فاکتور های سنجیده شده ) برای پیاده سازی مدیریت دانش در حد مطلوبی نمی باشند. در نهایت پیشنهاداتی برای برطرف کردن موانع پیاده سازی مدل مربوطه ارائه و یک مدل اصلاحی معرفی گردید.
نگار معتمدی لطف اله فروزنده
امروزه بیشتر سازمانها به استفاده از هوش کسب و کار برای اخذ تصمیمات بهتر تجاری، متمایل گشته اند. گزارش مرکز تحقیقات گارتنر در سال 2009 عنوان می کند که در چهار سال آینده برنامه های کاربردی هوش کسب و کار اولویت اول مدیران ارشد سازمانهای موفق تجاری خواهند بود. با این وجود، با توجه به زمان بر و هزینه بر بودن و صرف منابع زیاد و بدیع بودن این تکنولوژی ضرورت دارد که پیش از تصمیم در خصوص انتخاب آن، عوامل کلیدی موفقیت سیستم های هوش کسب و کار به عنوان زمینه و بستر اجرای این سیستم ها تعیین گردند. با توجه به جدید بودن این تکنولوژی در ایران، در این پایان نامه تلاش شده است با بررسی تعاریف مختلف از هوش کسب و کار، تکنولوژی های وابسته، ضرورت و مزایا، موانع و کاربردهای هوش کسب و کار؛ عوامل کلیدی موفقیت برای اجرای هوش کسب و کار در حوزه فناوری نانو در سطح ملی در قالب مدل مفهومی ارائه گردد. بر همین اساس چهار مولفه اصلی در قالب عامل انسانی، عامل تکنولوژی اطلاعات، عامل سازمانی، عامل محیطی با ابعاد مشخص به عنوان مولفه های تأثیرگذار بر موفقیت سیستم با ابعاد خاص خود – با بررسی ادبیات موضوع و مدل پیشنهادی محقق – در سطح جامعه آماری (سازمانهای تولید و توزیع نانو) شناسایی گردیده و مورد آزمون قرار گرفت. بر این اساس مشخص گردید که در سازمانهای نانو در پیاده سازی سیستم های هوش کسب و کار بین سه عامل انسانی، سازمانی و محیطی رابطه معناداری با موفقیت سیستم وجود دارد و رابطه بین عامل تکنولوژیک و موفقیت سیستم رابطه معناداری نمی باشد که نشان از ضعف سازمانهای نانویی در سرمایه گذاری در ساختار تکنولوژیک شان می باشد.