نام پژوهشگر: جمشید منظوری لشگر
اعظم صمدی محمد امجدی
در کار پژوهشی حاضر، روشی جدید و ساده بر اساس تکنیک پراکندگی رایلی رزونانسی (rrs) و با استفاده از نانوذرات طلا برای اندازه گیری تیوریدازین هیدروکلراید و کلرپرومازین هیدروکلراید در فرآورده های دارویی مختلف، ارائه شده است. در این تکنیک، طول موج تابش فرودی در محدوده باند جذبی یا نزدیک طول موج جذبی مولکول پراکنده کننده قرار دارد که باعث افزایش چشمگیر در شدت پراکندگی می شود. اساس روش پیشنهادی، برهمکنش میان نانوذرات طلا و داروهای فنوتیازنی است که باعث تجمع نانوذرات در محلول می شود. این امر به نوبه خود، شدت سیگنال rrs نانوذرات طلا را افزایش می دهد. در محیط اسیدی ضعیف، نانوذرات تهیه شده با روش احیای سیترات اغلب به صورت [(au)n(h2l)m(h3l)p]x-در محلول حضور دارند. گونه های -ooc-ch2-c(oh)(cooh)-ch2-coo- و ooc-ch2-c(oh)(cooh )-ch2-cooh سیترات، به ترتیب با h2l2- و h3l- نشان داده شده اند. تحت شرایط واکنش، تیوریدازین هیدروکلراید و کلرپرومازین هیدروکلراید به فرم کاتیونی (a+) در محلول حضور دارند و از طریق جاذبه الکتروستاتیکی و نیروی آبگریزی، کمپلکس [(au)n(h 2l) m(h3l)p]x- (a+)y را تشکیل می دهند. شدت پراکندگی محلولها با روبش همزمان طول موجهای تحریک و نشر در دستگاه اسپکتروفلوریمتر معمول بدست می آید. نتایج حاصل نشان داد که گستره ی خطی در سیستم نانوذرات طلا- تیوریدازین هیدروکلراید µgml-1 036/0- 003/0 و در سیستم نانوذرات طلا- کلروپرمازین هیدروکلراید µgml-1 030/0- 003/0 بدست آمد و حد تشخیص این روش برای داروهای ذکر شده به ترتیب برابر با ngml-1 1/1 و ngml-1 0/1 می باشد. روش پیشنهادی برای اندازه گیری تیوریدازین هیدروکلراید و کلرپرومازین هیدروکلراید در فرآورده های دارویی مختلف با موفقیت به کار رفت.
جعفر ابوالحسنی جمشید منظوری لشگر
مایعات یونی بعنوان حلال های سازگار با محیط زیست در بخش های مختلف شیمی جایگزین حلال های آلی رایج شده اند. این ترکیبات که در محدوده وسیع دمایی بصورت مایع می باشند ترکیبی از کاتیون های آلی و آنیون های مختلف آلی و معدنی هستند. ترکیباتی که در دمای اتاق مایع بوده، مایعات یونی در دمای اتاق نامیده می شوند. از خصوصیات فیزیکوشیمیایی جالب توجه ترکیبات مذکور می توان به دارا بودن فشار بخار ناچیز، غیرقابل اشتعال بودن و قابلیت استخراج ترکیبات آلی و یون های فلزی اشاره نمود. در بخش اول کار حاضر از مایع یونی 1- بوتیل-3- متیل ایمیدازولیوم هگزافلورو فسفات بعنوان حلال استخراج کننده با روش میکرو استخراج با تک قطره در پیش تغلیظ و اندازه گیری منگنز بهره برداری شد همچنین از tan بعنوان عامل کمپلکس کننده و از دستگاه جذب اتمی الکتروترمال برای اندازه گیری ها استفاده شده است. در شرایط بهینه آزمایشی، حد تشخیص روشgl-1µ 024/0 و فاکتور بهبود برابر با 3/30 بدست آمد. همچنین انحراف استاندارد نسبی روش برای شش بار اندازه گیری % 5/5 محاسبه شد. در بخش دوم سرب با بکار گیری روش میکرو استخراج با تک قطره بهبود یافته پیش تغلیظ و با دستگاه جذب اتمی الکتروترمال اندازه گیری شد. کمپلکس سرب با آمونیوم پیرولیدون دی تیو کربامات به داخل هفت میکرولیتر از مایع یونی استخراج گردید پس از بهینه سازی شرایط آزمایش فاکتور بهبود و حد تشخیص روش به ترتیب 76 وgl-1µ 015/0 بدست آمدند. انحراف استاندارد نسبی روش % 2/5 بدست آمد. صحت روش توسعه یافته با تجزیه مواد استاندارد بررسی و همچنین روش با موفقیت برای اندازه گیری سرب در نمونه های مختلف آب به کار برده شد. بخش سوم استفاده از روش میکرواستخراج بهبود یافته در اندازه گیری کبالت و نقره در نمونه های بیولوژیکی را شامل می شود. میکرو قطره ا- هگزیل- 3- بوتیل ایمیدازولیوم هگزافلوروفسفات بعنوان حلال استخراج کننده استفاده شد. پارامترهایی از قبیل، دماهای اتمیزاسیون و پیرولیز، ph، زمان استخراج، اندازه قطره و همچنین سرعت بهم زدن بررسی شدند. روش توسعه یافته با موفقیت برای اندازه گیری کاتیون های مورد مطالعه در نمونه های مختلف آبی به کار برده شدند. در قسمت آخرکار حاضر یک روش ساده و موثر بر اساس میکرواستخراج بر پایه هالو فایبر با استفاده از مایع یونی ا- هگزیل- 3- بوتیل ایمیدازولیوم هگزافلوروفسفات در اندازه گیری کاتیون های سرب و نیکل در نمونه های بیولوژیکی با دستگاه جذب اتمی الکتروترمال توسعه یافت. ازآمونیوم پیرولیدون دی تیو کربامات بعنوان عامل کمپلکس کننده بهره برداری شد.پارامترهایی که در بازده استخراج و سیگنال جذبی موثر می باشند از جمله، ph، غلظت عامل کمپلکس کننده، زمان استخراج، مقدار مایع یونی سرعت بهم زدن، دماهای اتمیزاسیون و پیرولیز مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از بهینه سازی شرایط آزمایش، حد تشخیص روش به ترتیب 03/0 وgl-1µ02/0 برای کاتیون های نیکل و سرب حاصل شدند همچنین انحراف استاندارد نسبی روش برای نیکل و سرب به ترتیب% 2/4 و 5% محاسبه شد. با استفاده از روش مذکور نیکل و سرب در نمونه های استاندارد آبی و بیولوژیکی استخراج و اندازه گیری شدند.
مر صادق رزاقی طباطبایی جمشید منظوری لشگر
در سالهای اخیر، استخراج با فاز جامد، به یک روش بسیار مهم برای فلزات تبدیل شده است، که به خاطر مزایایش در مقابل استخراج مایع-مایع است، مانند سادگی، تکرارپذیری خوب، فاکتور تغلیظ بالا، انتخابگری بالا، ظرفیت جذب بالا و امکان ترکیب این روش با جدیدترین تکنیکهای شیمی تجزیه مانند اسپکترومتری جذب اتمی (aas) و اسپکترومتری نشر اتمی پلاسمای جفت شده القایی (icp-aes). در استخراج فاز جامد، از جاذبهای متعددی چون جاذبهای آلی و معدنی، استفاده می شود. امروزه برای اصلاح سطح فازهای بکار رفته در spe جامد و امکان کاربرد انواع لیگندها و افزایش انتخابگری، از سورفکتانتها اسفاده می شود. سورفکتانتها بدلیل داشتن دو گروه با خاصیت متفاوت در ساختار مولکولی خود (یک گروه آبدوست یا هیدروفیل و یک گروه آبگریز یا هیدروفوب)، می توانند نقش میانجی بین محیط آبی و غیرآبی داشته باشند. سورفکتانتها به طور کلی به سه گروه تقسیم بندی می شوند: سورفکتانتهای کاتیونی، آنیونی وغیریونی. در کار پژوهشی حاضر، یک روش جدید، حساس و قابل اعتماد برای جداسازی و پیش تغلیظ آثار کبالت از نمونه های حقیقی معرفی شده است. در این کار، سطح نانوذرات آلومینا به وسیله سورفکتانت سدیم دودسیل سولفات (sds) اصلاح شده است. سپس جامد بدست آمده، به عنوان بستر مناسبی در جداسازی با فاز جامد به کار رفته است. جداسازی و پیش تغلیظ کبالت در یک ستون که با آلومینای اصلاح شده با sds پر شده، انجام شده است. محلول کبالت و لیگند مورد نظر (2-نیتروز-1-نفتول) از این ستون عبور داده شده و کمپلکس کبالت و لیگند، بر روی جاذب جذب شدند. کمپلکس جذب شده در ستون، به وسیله 2 میلی لیتر استونیتریل به طور کمی شسته شده است. اثر عواملی چون ph، مقدار لیگند، سرعت عبور محلول نمونه، حجم محلول نمونه، نوع شوینده، حجم شوینده و سرعت عبور محلول شوینده مورد مطالعه قرار گرفته است. انحراف استاندارد نسبی (rsd) برای روش (برای 5 بار تکرار و غلظت µg l-150) برابر 2/28% بدست آمده است. هم چنین حد تشخیص روش برابر با µg l-1 2/16 است. روش پیشنهادی برای اندازه گیری کبالت در نموهای آبی، چای و سیگار به کار رفته است. و نتایج حاصله، صحت روش بکاررفته را اثبات نمود.
پریسا قندفروشان محمد امجدی
بنزیمیدازول ها (تیابندازول و فوبریدازول)، آفت کش هایی هستند که به صورت گسترده به عنوان مواد فعال اساسی فرمول های تجاری مختلف در کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین اندازه گیری این آفت-کشها در مقادیر آثار، در نمونه های محیطی از اهمیت بالایی برخوردار است. در کار پژوهشی حاضر، روشی ساده با حساسیت بالا، جهت اندازه گیری تیابندازول و فوبریدازول در آب رودخانه و آب معدنی توسعه داده شده است. هر کدام از آفت کشها توسط سیستم ادمایسلی که از اضافه کردن ذرات آلومینا و sds در phمناسب به محلول نمونه ایجاد می شد، تغلیظ شدند. پس از کمی همزدن، سوسپانسیون حاصل از یک فیلتر غشایی عبور داده شد تا ادمایسل های sds حاوی آفت کشهای تغلیظ شده روی فیلتر جمع آوری شود. پدیده ی adsolubilizationآنالیت ها از طریق برهمکنش های الکترواستاتیک و هیدروفوبیک انجام می گیرد. فیلتر مذکور قبل از قرار داده شدن در دستگاه اسپکتروفلوریمتر، روی یک اسلاید شیشه ای جاگذاری شده و با صفحه ی شیشه ای از جنس سیلیکا پوشیده شد. تیابندازول و فوبریدازول به وسیله ی پویش فلورسانس همگام و با ثابت نگه داشتن فواصل طول موجی 50 نانومتر برای تیابندازول و 30 نانومتر برای فوبریدازول، اندازه گیری شدند. محدوده ی خطی برای تیابندازول ng/ml 35- 5/0 با حد تشخیص ng/ml 058/0 و محدوده ی خطی فوبریدازول ng/ml 4- 01/0 با حد تشخیص ng/ml 0077/0 به دست آمد. مقادیر rsd برای 5 بار اندازه گیری آفت کشها به ترتیب 2/2% برای تیابندازول ng/ml10 و 2/1% برای فوبریدازول ng/ml2 بدست آمد. نتایج بازیابی برای نمونه های طبیعی رضایت بخش بود.
الهه رحیم پور کهنه شهری محمد امجدی
در کار پژوهشی حاضر از روشی جدید و ساده بر اساس تکنیک اسپکتروفتومتری و با استفاده از نانوذرات نقره برای اندازه-گیری برخی از گونه های بیولوژیکی و معدنی پیشنهادی استفاده شده است. این روش مبتنی بر تأثیر گونه های مورد مطالعه بر رزونانس پلاسمون نانوذرات بوده که در نهایت منجر به تغییر طیف نانوذرات مربوطه می گردد. این تغییرات شامل تشکیل طیف خاموشی نانوذرات و افزایش شدت آن متناسب با غلظت آنالیت کاهنده یا کاهش شدت طیف خاموشی نانوذرات متناسب با غلظت آنالیت، به دلیل تغییر ماهیت نانوذرات می باشند. در بخش اول روشی آسان و حساس برای اندازه گیری نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید (nadh) و اوریک اسید به عنوان عوامل کاهنده برای تولید نانوذرات نقره ارائه می شود. تشکیل نانوذرات در اثر واکنش با این گونه های بیولوژیکی و آشکارسازی طیف پلاسمون سطحی آن ها توسط روش اسپکتروفتومتری، آنالیز کمی این ترکیبات را در محیط های بیولوژیکی امکان پذیر می-سازد. بعد از بهینه سازی شرایط، منحنی های کالیبراسیون با ضرایب همبستگی 9989/0 و 9991/0 ، محدوده خطی mµ 25-5/0 و m 8-10× 20-8-10× 1 و حد تشخیص های mµ 31/0 و m8-10×33/0 با انحراف استاندارد نسبی 16/3% و 7/2% به ترتیب برای nadh و اوریک اسید به دست آمد. اثر مزاحمت یون و مواد آلی متداول بررسی گردید. در نهایت روش پیشنهادی برای اندازه گیری هر کدام از آنالیت ها در نمونه سرم بکار گرفته شد. در بخش دوم نیز تاثیر سلنیم(iv) بر باند پلاسمونی نانوذرات نقره بررسی می شود. اساس روش تغییر ماهیت نانوذرات نقره در حضور سلنیم(iv) می باشد. نتایج حاصل نشان می دهد که کاهش شدت طیف خاموشی نانوذرات در محدوده یmµ 8/0-05/0 خطی بوده و حد تشخیص روش در حدود mµ 024/0 و نیز ضریب همبستگی آن 999/0می باشد. روش پیشنهادی برای اندازه گیری سلنیم (iv) در نمونه های حقیقی مختلف بکار گرفته شد.
فائزه پاکپور جمشید منظوری لشگر
امروزه استفاده از آنتی بیوتیک ها به خاطر اثرات درمانی و فعالیت ضد باکتریایی آنها گسترش زیادی پیدا کرده است که از آنها به عنوان داروهای درمانی در انسان، خوراک حیوانات و داروهای دامپزشکی استفاده می شود. از جمله ی این آنتی بیوتیک ها تتراسایکلین و استرپتومایسین است. اندازه گیری این داروها در انواع فرآورده های دارویی برای کنترل کیفی این داروها ضروری است. در کار پژوهشی حاضر روشی آسان بر اساس تکنیک اسپکتروفتومتری و با استفاده از نانو ذرات نقره برای اندازه گیری گونه های دارویی مورد نظر پیشنهاد شده است. گونه های دارویی مورد آنالیز به خاطر داشتن گروه های کاهنده در ساختارشان به عنوان یک عامل کاهنده عمل می کنند و باعث کاهش نقره نیترات به نانو ذرات نقره می شوند. نانو ذرات سنتز شده در ناحیه ی مرئی- فرابنفش دارای جذب می باشند که به وسیله ی اسپکتروفتومتر قابل اندازه گیری است. شدت جذب متناسب با مقدار نانو ذرات نقره و غلظت نانو ذرات نیز متناسب با غلظت گونه ی دارویی موردنظر می باشد. بعد از بهینه سازی شرایط، منحنی های کالیبراسیون با ضرایب همبستگی 998/0 و 999/0، محدوده ی خطی mg l-15- 05/0 و mg l-16- 01/0 و حد تشخیص های mg l-1 013/0 و mg l-1003/0 با انحراف استاندارد نسبی 6/3% و 6/4% به ترتیب برای تتراسایکلین و استرپتومایسین بدست آمد. روش پیشنهادی با موفقیت برای اندازه گیری گونه های دارویی مذکور در انواع نمونه های دارویی به کار گرفته شد
لیلا فرزام پور محمد امجدی
در بخش اول کار حاضر انتقال انرژی رزونانسی ما بین نانوذرات طلا با ابعاد مختلف ( nm8، 20، 75) و فلوروکینولون ها (دانوفلوکساسین، سیپروفلوکساسین، نورفلوکساسین و اوفلوکساسین) بررسی شده است. در این سیستم نانوذرات طلا در نقش گیرنده و فلوروکینولون ها در نقش دهنده عمل می کنند. فلوروکینولون ها به صورت غیرکووالانسی جذب سطحی نانوذرات طلا می شوند، در نتیجه در اثر پدیده ی انتقال انرژی رزونانس فلورسانس (fret) ما بین نانوذرات طلا و فلوروکینولون ها، خاموش سازی فلورسانس فلوروکینولون ها صورت می گیرد. منحنی های استرن -ولمر رسم شد سپس برهم کنش انواع تیول ها با سیستم نانوذرات طلا (nm20)- فلوروکینولون ها بررسی شد. به علت برهم کنش قوی ما بین نانوذرات طلا و تیول ها، فلوروکینولون ها از سطح نانوذرات جدا شده و شدت فلورسانس فلوروکینولون ها بازیابی می-شود. بر این اساس یک روش برای اندازه گیری آمینوتیول های کل در نمونه ی پلاسما توسعه داده شد. در بخش دوم برهم کنش هارمان و هارمین (دهنده) با نانوذرات طلا (گیرنده) بررسی شد. نتایج نشان می دهد که فلورسانس هارمان و هارمین شدیداً توسط نانوذرات طلا خاموش می شود. با افزودن مقادیر کمی از یونهای نقره فلورسانس هارمین بازیابی می شود بنابراین از سیستم نانوذرات طلا - هارمان و هارمین در اندازه گیری یون نقره استفاده شده است. تحت شرایط بهینه نمودارهای کالیبراسیون برای یون نقره توسط سیستم های نانوذرات طلا - هارمان و هارمین رسم شدند. در سیستم های نانوذرات طلا - هارمان و هارمین، نمودارهای کالیبراسیون به ترتیب در محدوده ی 1-mg l 63/0 – 03/0 و 47/0 – 009/0 خطی بوده و حدود تشخیص به ترتیب برابر1-µg l 10 و 0/5 بدست آمده است. با استفاده از روش مذکور کاتیون نقره در نمونه های آبی اندازه گیری شد. در بخش سوم انتقال انرژی (fret) ما بین نانوذرات نقره (گیرنده) و هارمین (دهنده) بررسی شد. در اثر این فرایند فلورسانس هارمین خاموش می شود. مقدار ثابت استرن-ولمر (ksv) توسط منحنی استرن -ولمر برابر با l/mol11 10× 61/3 بدست آمد که نشان دهنده ی برهم کنش قوی ما بین هارمین و نانوذرات نقره می باشد. در اثر افزودن داروی ضد سرطان 6-تیوگوانین (6-tg) در اثر جذب سطحی رقابتی، فلورسانس هارمین بازیابی می شود. نمودار کالیبراسیون تحت شرایط بهینه رسم شد. رابطه ی خطی ما بین شدت فلورسانس افـزایش یـافته (?f=f-f0 ، f و f0: شـدت فلـورسـانـس در حـضور و غیـاب 6-tg) و غـلظـت 6-tg در محـدوده ی غـلظتـی m7- 10×5/7-8- 10×5/1 وجود دارد. حد تشخیص بدست آمده برابر با nm7/9 می باشد. روش فوق با موفقیت برای اندازه گیری 6-tg در نمونه های حقیقی (نمونه ی قرص و پلاسما ) به کار برده شد. در قسمت آخر کار حاضر انتقال انرژی رزونانسی ما بین نانوذرات نقره در نقش گیرنده و آکریدین اورانژ (ao) در نقش دهنده بررسی می شود. مولکول های ao در اثر جاذبه الکتروستاتیکی جذب سطحی نانوذرات نقره می شوند در نتیجه فلورسانس ao خاموش می شود. در اثر افزودن متی مازول به علت جذب سطحی قوی متی مازول بر روی نانوذرات نقره، مولـکول های ao از سطح نانوذرات نقره جدا می شوند. در شـرایط بهینه منـحنی کالیبراسیون بدست آمد که در محدوده ی m7- 10×75/3-9- 10×8 خطی بوده و حد تشخیص روش برابر nm5/5 بدست آمده است. روش پیشنهادی برای اندازه-گیری متی مازول در نمونه های قرص و پلاسما بکار گرفته شد.
زینب طالب حسین عبدالمحمدزاده
در قسمت اول این کار پژوهشی، ابتدا غشای پوسته تخم مرغی دوپه شده با نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن تهیه و به عنوان جاذب مغناطیسی در استخراج فاز جامد مغناطیسی al از محلولهای آبی و اندازه گیری آن به روش اسپکتروفلوئوریمتری استفاده شده است. عوامل تاثیرگذار بر راندمان استخراج و سیگنال اسپکتروفلوئوریمتری مطالعه و بهینه گردیدند. تحت شرایط بهینه، حد تشخیص و فاکتور تغلیظ سیستم پیشنهادی به ترتیب μg l−12/0 و 84 به دست آمد. صحت روش پیشنهادی با آنالیز نمونه استاندارد شیرخشک مورد تایید قرار گرفت و روش پیشنهادی جهت تعیین مقدار al3+در نمونه های مختلف مواد غذایی و نمونه های زیست محیطی به کار گرفته شده است. در قسمت دوم کار پژوهشی، ابتدا نانوهیبرید مغناطیسی هیدروکسید دوگانه لایه ای mg-al به روش الکتروترمال سنتز شده و در ادامه از این نانوجاذب در فرآیند استخراج فاز جامد مغناطیسی as(v) از نمونه های مختلف زیست محیطی استفاده شده است. as(v) استخراج شده به روش کمی لومینسانس پس از تشکیل کمپلکس هتروپلی اسیدی آن اندازه گیری شد. با توجه به انتخابگری جاذب سنتز شده نسبت به گونه as(v) و حساسیت روش کمی لومینسانس، گونه شناسی مقادیر بسیار کم as و اندازه گیری غیرمستقیم گونه as(iii) با روش پیشنهادی صورت گرفت. متغیرهای موثر بر راندمان استخراج و سیگنال کمی لومینسانس مورد مطالعه قرار گرفته و شرایط بهینه ی تجربی حاصل شد. تحت شرایط بهینه، حد تشخیص و فاکتور تغلیظ روش به ترتیب ng l−1 2 و80 محاسبه گردید. نمودار کالیبراسیون با استفاده از روش پیش تغلیظ به کار برده شده در محدوده ی 5-005/0 خطی می¬باشد. صحت روش پیشنهادی با آنالیز نمونه ی استاندارد nist srm 1643e مورد تائید قرار گرفت و به طور موفقیت آمیزی برای گونه شناسی آرسنیک در آب های طبیعی به کار گرفته شد. در قسمت سوم کار پژوهشی، نانوهیبرید مغناطیسی بر پایه اکسیدگرافن سنتز گردیده و پس از اصلاح با بتاسیکلودکسترین(β-cd) به عنوان جاذب در استخراج فاز جامد مغناطیسی داروی جم فیبروزیل مورد استفاده قرار گرفت. اندازه گیری نهایی این دارو با روش اسپکتروفلوئوریمتری انجام شد. در قسمت بعدی، نانوهیبرید تهیه شده برای مطالعه مکانیسم حذف جم فیبروزیل از محلول های آبی مورد استفاده قرار گرفت. داده های جذب سطحی تعادلی از طریق ایزوترم های لانگمیر، فروندلیچ و تمکین مورد آنالیز قرار گرفت. پارامترهای ترمودینامیکی نظیر °δh°, δs°, δg از طریق معادلات مربوطه (معادلات وانت هوف) محاسبه گردیدند. جهت مطالعات سینتیکی، مدل های شبه مرتبه اول و شبه مرتبه دوم بکار گرفته شدند. در قسمت نهایی این کار پژوهشی ابتدا نانوذرات مغناطیسی عامل دار شده با یک آمینواسید (آلانین) سنتز شده است. در ادامه امکان بکارگیری نانوهیبرید سنتز شده در فرآیند حذف بنزوئیک اسید از محیط های آبی مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر چندین پارامتر موثر در جذب آنالیت هدف نظیر ph، دما و غلظت اولیه مورد بررسی قرار گرفتند. داده های تجربی مربوط به جذب سطحی تعادلی بدست آمده و مدل های سینتیکی شبه مرتبه اول و شبه مرتبه دوم مورد آنالیز قرار گرفته و پارامترهای ترمودینامیکی محاسبه گردیده اند.
اعظم صمدی محمد امجدی
در کار پژوهشی حاضر چندین جاذب جدید بر پایه اکسیدهای فلزی نانوساختار به منظور پیش تغلیظ کاتیونهای مختلف و اندازه گیری آنها با روشهای اسپکترومتری معرفی شده است.