نام پژوهشگر: سید مرتضی حسینی شاهرودی
زهرا آل سیدان جهانگیر مسعودی
چکیده ندارد.
فاطمه عابدینی عباس جوارشکیان
فلاسفه پیش از صدرا، بر اساس مبانی خودشان، طرحی از تکامل نفس ارائه داده اند. صدرا نیز بر اساس حرکت جوهری خویش طرحی نوین از تکامل نفس ارائه داده است که متفاوت با طرح تکاملی پیشینیان است. در این پژوهش نخست حرکت جوهری و حقیقت نفس از دیدگاه صدرا مورد بررسی قرار گرفته است و سپس چگونگی تکامل نفس بر مبنای حرکت جوهری ملاصدرا و در نهایت به استخراج نتایج تکامل نفس صدرا، پرداخته شده است. نفس انسانی در این طرح تکاملی جوهری ایستا نیست بلکه وجودی دارای مراتب است که به وسیله حرکت جوهری مراحل حدوث جسمانی و تجرد برزخی را پشت سر گذاشته، به تجرد عقلانی می رسد و در این مرحله وجودش به عقل بدل می گردد. تکامل نفس صدرا از آن روی مهم است که اکثر مسائل قبر و قیامت که پیش از صدرا از نظر عقل قابل اثبات نبود تبیین عقلانی پیدا می کند.
راضیه نیکی سید مرتضی حسینی شاهرودی
در این پایان نامه ولایت تکوینی حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) در عرفان و روایات مورد بررسی قرار گرفته است. طبق مبانی عرفانی، غیب نهان در ولایت عیان حقیقت محمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) ظهور یافته است. ولایت دارای دو حوزه تکوینی و تشریعی است. ولایت تشریعی ظهور ولایت تکوینی است و نسبت ولایت تکوینی خاندان پیامبر(علیهم السلام) نسبت به سایر انبیاء و اولیاء (علیهم السلام) نسبت محیط به محاط یا مقوّم به متقوّم می باشد. از وجهی دیگر ولایت دارای دو حوزه عامّه و خاصّه است. ولایت عامّه ، تمام اهل ایمان را دربرمی گیرد، اما ولایت خاصّه، ولایت حقیقت حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل مطهر اوست که اصالتاً مختص این خاندان پاک می باشد. خاندان پیامبر(علیهم السلام) که صاحب مقام ولایت تکوینی و تشریعی اند، دارای فضائل و کمالاتی بی انتها همچون مظهریّت ذات خدای متعال، احاطه وجودی و معیّت قیومی بر تمام عوالم افضلیت بر ما سوی الله، وساطت فیض الهی، عصمت و طهارت ذاتی و عبودیت مطلقه هستند. از سویی شبهاتی مانند تنافی عصمت ذاتی با اختیار و عدالت بر مسأله ولایت و برآیندهای آن وارد نیست.
فاطمه علیدوست سید مرتضی حسینی شاهرودی
رساله حاضر، به بررسی سه نظریه فاعلیت بالعنایه، بالرضا و بالتجلی که به ترتیب از سوی حکمای مشاء، اشراق و حکمت متعالیه در مورد فاعلیت حق تعالی مطرح شده و همچنین دیدگاه متکلمان خواهد پرداخت. از دیدگاه مشاء، با توجه به این که علم حق تعالی به ماسوا به صور مرتسمه یا معقوله در ذات و منشأ صدور موجودات است، فاعلیت حق تعالی فاعلیت بالعنایه خواهد بود. اما حکمت اشراق و حکمت متعالیه، فاعلیت بالعنایه را مورد نقد قرار داده اند. شیخ اشراق معتقد به فاعلیت بالرضا است چون علم حق تعالی به موجودات را همان حضور عینی آن ها نزد خداوند می داند نه صور مرتسمه. ملاصدرا هرچند طریقه شیخ اشراق را بهترین می خواند اما انتقادهایی بر آن وارد کرده است از این رو حق تعالی را فاعل بالتجلی و علم او را به موجودات، اجمالی در عین کشف تفصیلی می داند
رسول حسین پور سید مرتضی حسینی شاهرودی
در فلسفه اسلامی به تجرد نفس دو گونه نگریسته می شود: تجرد عقلانی و تجرد برزخی. تجرد عقلانی را تمامی فیلسوفان مکاتب سه گانه مشاء، اشراق و متعالیه پذیرفته اند و بر اثبات آن دلایل فراوانی اقامه نموده اند اما تجرد برزخی و یا تجرد در مقام قوه خیال از مسائلی است که تا پیش از ملاصدرا مورد پذیرش فیلسوفان نبوده و با آمدن حکمت متعالیه بر تجرد آن براهینی ارائه گردیده است. با نگاه به مقدمات و نتایج به کار رفته در شواهد تجرد نفس این نکته دانسته می شود که هر یک از آن ها با طرح ویژگی هایی خاص و یا سلب برخی ویژگی ها تجرد نفس انسانی را به اثبات رسانیده اند که در واقع این ویژگی ها بیان گر آثار و مسائلی هستند که در فلسفه به گونه مستقل مطرح و مورد بررسی قرار گرفته اند. برخی از این آثار در حکمت های سه گانه مشترک و برخی نیز مختص حکمت متعالیه اند، آثاری چون تجرد شناخت (در قسم حضوری و نیز مرتبه ادراک عقلی از قسم شناخت حصولی)، خواب، معجزات، کرامات و خوارق عادات، جاودانگی و معاد روحانی مورد پذیرش همگان بوده و چون از تجرد نفس نشأت می گیرند خود نیز مجرد به شمار می آیند. اما آثار دیگری هستند که تنها بر مبنای حکمت متعالیه و با پذیرش تجرد برزخی قابل تبیین و پی ریزی هستند از جمله خلاقیت و فاعلیت نفس و معاد جسمانی که آن ها را باید بر پایه تجرد مثالی ارائه نمود البته آثاری چون خواب، معجزات و کرامات و خوارق عادات نیز از تجرد برزخی نشأت می گیرند اما افرادی که قوه خیال را مادی دانسته اند این دسته از آثار را نیز مجرد به شمار می آورند. اگرچه حکیمان مکاتب سه گانه در پذیرش و عدم پذیرش تجرد مثالی و برخی از آثار آن با یک دیگر اختلاف دارند و در چگونگی تقریر و تبیین آثار دیدگاه های گوناگونی ارائه نموده اند اما جملگی اصل تجرد نفس را که یکی از پایه های مهم انسان شناسی فلسفی است پذیرفته و بر اهمیت آن اتفاق نظر دارند. در برابر دیدگاه فیلسوفان پیرامون مسئله نفس افرادی هستند که بر اساس مبانی خود نفس را مادی می انگارند و از این رو هر آن چه را که از آن با عنوان آثار نفس یاد گردید در قالب های تجربی و مادی تبیین می نمایند. برخی از آن ها با نگرش دینی و برداشت هایی که از آموزه های وحیانی نموده اند به انکار تجرد نفس روی آورده و شواهدی نیز بر گفتار خویش مطرح کرده اند، تفکیکیان را باید از این دسته به شمار آورد. اما پاره ای دیگر که به سبب سر و کار داشتن با ابزار حسی و تجربی وجود عالمی فراتر از ماده را نفی می نمایند حقیقت انسان را به گونه ای تحلیل می کنند که در نهایت با سایر موجودات از جمله حیوانات برابر شده و تفاوت او با آن ها تنها در شدت و ضعف ویژگی های مادی است. این افراد که روان شناسان و پژوهش گران تجربی و به اصطلاح آزمایش گاهی هستند همواره انسان را در بُعد مادی او خلاصه کرده و جایگاه آن را در چارچوب تجربه و آزمایش به دیگران معرفی نموده اند. نوشتار حاضر بر آن است که با نشان دادن اهمیت تجرد نفس و نیز آثار مترتب بر آن نقص ها و ضعف های پژوهش های تجربی گرایان را مشخص و نگرش همه جانبه ای را در فرایند انسان شناسی که علاوه بر جنبه مادی به جنبه تجردی او نیز توجه دارد ارائه نماید.
فاطمه علمی راد سید مرتضی حسینی شاهرودی
الْحَمْدُلِلَّهِالَّذیهَدَانَالِحَمْدهِ وَجَعَلَنَامِنْأَهْلِهِلِنَکُونَلِإِحْسَانِهِمِنَالشَّاکِرِینَ وَلِیَجْزیَنَاعَلَیذَلِکَجَزَاءَالُْمحْسنِین حمدخداوندراکهحمدخودرابهماآموخت وماراشایسته یآنگردانیدتاشکراحساناوبگذاریم و پاداشنیکوکارانبهمادهد. شکر و سپاس بی حد خداوند منان را که توفیق عنایت فرمود تا بخشی از ساعات زندگیم را با کلمات سید عابدان و مولای ساجدان تبرک نمایم و افتخار درک قطره ی ناچیزی از دریای معارف بلند صحیفه ی سجادیه را نصیبم ساخت. هر علمی موضوعی دارد که مسائل آن علم از خصوصیات و ویژگی های آن موضوع بحث می کند. در جهان هستی شریف ترین، غنی ترین و کامل ترین وجود، وجود خداوند متعال است. علمی که به شناخت خداوند و اسما و صفات او بپردازد، نیز شریف ترین و ارزشمند ترین علم است همان طور که حضرت علی ? می فرماید: معرفهاللهسبحانهأعلیالمعارف. «شناخت خداوند برترین شناخت ها است.» قدم اول در این علم اثبات وجود پروردگار یگانه ی عالم است. لیکنچون هر موجود از جمله انسان به جهت گرایش فطری به کمال مطلق، نسبت به مبدا جهان آگاهی دارد، بخش اعظم و مهم این علمبه شناخت خدا و شناخت صفات و اسما ی او مربوط می شود. کمتر کسی را در جهان می توان یافت که در اعماق جان به مبدا جهان عقیده نداشته و برای هستی سرچشمه ای قائل نباشد، گرچه خود به این آگاهی توجه نداشته یا در تطبیق آن خطا نماید. ذات یکتا ی خداوند فرا تر از آن است که در محدوده ی عقل و ذهن آدمیان بگنجد چنان چه امام علی ? می فرماید: لَایُدْرِکُهُبُعْدُالْهِمَمِوَلَایَنَالُهُغَوْصُالْفِطَنِ. «افکار ژرف اندیش ذات او را درک نمی کنند و دست غواصان دریای علوم به او نخواهد رسید.» از این رو برشمردن صفات خداوند و شناخت آن ها راهی برای نزدیک شدن به حریم معرفت او است. هر چند بحث درباره ی اسما و صفات خداوند نیز از مباحث پیچیده و دشوار است. به بیان شهید مطهری«بخشی از مباحث الهیات بالمعنی الاخص بحث در صفات واجب الوجود است که این بحث مباحث نسبتا مشکلی دارد. به این معنا که اثبات منتهی شدن عالم به واجب الوجود برای عقل ساده تر است از اثبات صفات. ... [اما] آن چه مکتب الهی را از مکتب غیر الهی متمایز می کند صفات واجب الوجود است.» در این راه سخت و دشوار تنها هادی و راهنما خود خداوند است. همان طور که امام سجاد ? فرمود: لَو لا أنتَ لَم أدرِ ما أنتَ. «اگر تو مرا هدایت نمی کردی نمی دانستم تو چه کسی هستی» خداوند خود را از طریق قرآن و فرمایشات امامان معصوم? معرفی نموده است. صحیفه ی سجادیه که پس از قرآن و نهج البلاغه از بزرگ ترین منابع معرفتی شیعه به شمار می رود، حاوی بسیاری از معارف دقیق و ظریف در این موضوع است. صحیفه ی سجادیه به دلیل این که بنیانش بر نیایش و گفتگوی با خدا نهاده شده است به طور طبیعی یاد و نام خدا بیش از هر یاد و سخن دیگر، در آن نمایان است. امتیاز آشکاری که صحیفه ی سجادیه بر دعاها و نیایش های دیگر دارد این است که علاوه بر محتوای علمی و معرفتی غنی در توجه به ابعاد اسما و صفات الهی و جلوه های مختلف خداوند از غنا و فراگیری ویژه ای برخوردار است. بدیهی است هر یک از محققان و پژوهشگران با اهداف خاصی به این دریا ی عظیم معرفتی نگریسته اند و به صورت کلی و جزئی دعا های این کتاب شریف را مورد بررسی قرار داده اند اما هنوز بسیاری از گوهرهای ناب این کتاب بر جویندگان حقایق پنهان است. با توجه به اهمیت و ارزش بحث اسما و صفات خداوند و نیز غنا ی صحیفه ی سجادیه در این زمینه بر آن شدم تا به بررسی و تبیین فلسفی و کلامی صفات خداوند که در صحیفه ی سجادیه آمده است بپردازم.بدین منظور ابتدا به تحقیق و پژوهش پیرامون اسما و صفات خداوند و مطالعه کتاب هایی که به این مباحث پرداخته اند، مبادرت ورزیدم که حاصل آن به صورت مختصر به نگارش درآمد. سپس به دقت به مطالعه ی صحیفه ی سجادیه پرداخته و به جمع آوری عبارت هایی از صحیفه که مربوط به اسما و صفات خداوند بود پرداختم. پس از دسته بندی صفات خداوند در سه بخش صفات ذاتی، صفات سلبی و صفات فعلی هر یک از صفات را از جهت لغوی و اصطلاحی معنا کرده سپس با استفاده از شروح مختلف صحیفه ی سجادیه و نیز برخی کتب دیگر تا حد امکان به تحلیل و بررسی عباراتی از صحیفه که صریح با غیر صریح مشتمل بر این صفات بود پرداختم. در تبیین معنای اصطلاحی صفات در حد بضاعت مباحث فلسفی و کلامی را مطرح نموده و با تحلیل و بررسی سعی شده خواننده در زمینه ی آن موضوع به فهم روشنی دست یابد. در عبارات صحیفه از ترجمه ی ابوالحسن شعرانی استفاده شده است. علت انتخاب این ترجمه اختصار، سادگی و روانی و تطبیق با لغات متن بوده است. در برخی موارد به علت عدم وضوح از ترجمه ی محمد مهدی فولادوند استفاده شده که با علامت (ف) در انتهای ترجمه مشخص گردیده است. لازم به ذکر است تکرار برخی عبارات صحیفه به علت چند بعدی بودن کلام امام ? یا به علت وجود دو یا چند صفت در آن می باشد که با توجه به موضوع مورد نظر تکرار شده اند. رساله ی حاضربرای دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته های مختلف الهیات به ویژه گرایش فلسفه وکلام و طلاب حوزه علمیه قابل استفاده خواهد بود. مطالب این رساله در شش فصل تنظیم شده است: فصل اول: کلیات، که به بحث پیرامون اهمیت صحیفه ی سجادیه و ویژگی های آن و اهمیت بحث اسما و صفات پرداخته است. فصل دوم: اسمای الهی، که به مباحث کلی درباره ی اسم و تقسیمات آن می پردازد. فصل سوم: صفات الهی، که به مباحث کلی درباره ی صفات الهی و تقسیمات آن پرداخته است. فصل چهارم: تحلیل و بررسی صفات ذاتی در صحیفه ی سجادیه، در این فصل صفات ذاتی خداوند از منظر صحیفه ی سجادیه تحلیل و بررسی شده است.لازم به توضیح است از آن جاکه اسم "الله" جامع همه ی صفات کمالی است، در ابتدای این فصل شرح داده شده است.هم چنین شرح و تبیین برخی صفات که برخوردار از معانی مختلف بوده و با تحلیل های مختلف معنایی می توانند در زمره ی صفات ذاتی، سلبی یا فعلی قرارگیرند در این فصل جای گرفته است. فصل پنجم: تحلیل و بررسی صفات سلبی در صحیفه ی سجادیه، این فصل به تحلیل و بررسی همه ی آن چه در صحیفه ی سجادیه از خداوند سلب شده است، پرداخته است. فصل ششم: تحلیل و بررسی صفات فعلی در صحیفه ی سجادیه، در این فصل به تحلیل و بررسی بیش از چهل صفت فعلی خداوند که در صحیفه ی سجادیه آمده است پرداخته شده است.
مهدی صدفی سید مرتضی حسینی شاهرودی
پژوهش حاضر درصدد بررسی ادراک حسی از نظرگاه ابن عربی با روش پدیدارشناسی است. روش پدیدارشناسی با به کارگیری اصول خود، سودای آن دارد که بنیان های امر حسی را بررسی کند تا اصالت آن در ادراک را نشان دهد. سعی شده در این پژوهش تأکید ویژه ای بر روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر بشود و براساس آن نحوه تقرب بی واسطه انسان به وجود بررسی شود. ادراک حسی از مهم ترین ادراکات انسانی است که به خاطر سرشت عقلی فلسفه در فرهنگ ما، اصولاً مورد بی مهری قرار گرفته است. از طرفی، با توجه به گشوده بودن بی واسطه آن با جهان خارج، نقشی محوری در فرآیند ادراک بازی می کند. ادراک شهودی نوع متعالی ادراک حسی است که باید مورد بحث قرار گیرد و از مهم ترین کسانی که به تحلیل زوایای ادراک شهودی پرداخته است و خود نیز از این ادراک بهره های فراوان برده، محیی الدین ابن عربی است. از طرفی دیگر روش پدیدارشناختی با محوریت اصل بازگشت به خود اشیا در نظر دارد که بدون هیچ تفسیری ذات شیء را برانگیزاند و مورد ادراک قرار دهد. در واقع پدیدارشناسی حضوراً و شهوداً نحوه ادراک را تجربه کردن می باشد. بنابراین هم از حیث روش و هم رهیافت با موضوع ما سنخیت دارد. به دیگر سخن، این روش، با التفات به ذات سرآغازین اشیا و حرکت به سوی آن ها می آغازد تا آن ها پدیدار شوند و از درون همین پدیدارهاست که ذات «حسی بودن» خود را به تدریج نشان می دهد. به تعبیر دقیق تر، تکیه بر روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی به منظور واکاوی ادراک حسی-شهودی در تقرب بی واسطه به وجود و چگونگی حضور و غیاب آن می باشد. غایت کاربست این روش این است که با روی آوردن به ادراک عقلی به عنوان ادراک با واسطه یا ادراکی که «چیزی را به جای چیزی دیگر می گیرد» زمینه ای را فراهم کند تا در پیکار و دیالکتیک بین این دو ادراک، ناپوشیدگی، باواسطه بودن و پرده پوشی عقل و بی واسطه و سره بودن به مثابه حیات زیسته «حس» در قرب و جوار وجود اشیا، بیش از پیش نمایان شود. جای خرده گیری بود اگر بخواهیم از روش و متدولوژی عقلی برای بخش بندی این پژوهش کمک گیریم به همین دلیل از امکانات روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی کمک گرفتیم و محور تقسیمات خود را بر «زبان» گذاشتیم. این نوع آوری ما در تقسیم زبانی، هم با روح عرفان سازگاری بیشتری دارد و هم به فراخور پدیدارشناسی هرمنوتیکی است. از همین رو، خلاف عقل و منطق و به دلیل وسعت وجود زبانی که پذیرنده تناقضات نیز می باشد، بررسی «حس» در عرفان ابن عربی را در دو بخش تدارک دیدیم: در بخش اول از ادراکات انسانی که طریق تقرب به وجود هستند سخن گفتیم. این انسان با زبان خود که مناسبت تامی با وجود دارد می تواند از هستی خود سخن گوید تا با ادراکی بی واسطه و سره گشوده به وجود حق تعالی باشد. زیرا در عالم تنها انسان است که از عدم به وجود نیامده و هستی او ازلی و ابدی است و زبان گویای حق تعالی می باشد. در بخش دوم به رخداد هستی اشاره می شود. جایی که با فروپاشی مناسبات انسانی، زبان به سکوت دعوت می شود. در این جا، زبان پای بست های وجودی خود را در تزلزل می بیند و در آستانه عدم درنگ می کند و می ایستد. بنابراین، طریقه ما در این پژوهش، روش و رهیافت پدیدارشناسی هرمنوتیکی در روی آورندگی به «حس» در گشوده ترین حالات او به هستی است.
مهدبی داودی عزیز الله فیاض صابری
مسئله ی اصالت وجود و ماهیت یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است. اگر چه به طور مستقل از زمان میرداماد و ملاصدرا مطرح شده است، اما محتوا و مبنای آن را می توان در اندیشه ی فیلسوفان پیشین نیز سراغ گرفت. بدین سان در این پایان نامه سعی شده است که با استقصای ادله ی اصالت وجود و ماهیت حق در مسأله بیان شود. این نوشتار مشتمل بر چهار فصل است : کلیات، که مباحثی چون تعریف اصالت وجود و اصالت ماهیت، مراد از اصالت یا اعتباریت این دو، و همچنین سیر تاریخی این اندیشه فلسفی در آن گنجانده شده است. در فصل دوم به بیان ادله کسانی پرداخته ایم که اصالت را با وجود می دانند و ماهیت را امری اعتباری می پندارند، در فصل سوم تنها دلایلی که موّید اصالت ماهیت می باشد ارائه شده است،که بیشتر این براهین از طرف شیخ اشراق بیان شده و در فصل چهارم به نقد این دلایل پرداخته شده است. در نهایت با در نظر گرفتن این ادله حق در مسأله بیان شده است.
زهرا برغمدی جهانگیر مسعودی
چکیده: وحی مفهومی بنیادین در ادیان وحیانی دارد و در همه این ادیان، به شکل واحدی مطرح نشده است. در مسیحیت کنونی از وحی به تجلی خدا در حضرت عیسی(ع) و القای حقایقی از جانب خدا تعبیر شده است. در مقابل در اسلام گونه ای خاص از وحی محوریت دارد که همان قرآن است. سه دیدگاه در باب سرشت وحی در کلام جدید مطرح است: دیدگاه گزاره ای، دیدگاه تجربه دینی و دیدگاه افعال گفتاری. طبق دیدگاه نخست، وحی گونه ای از حقایق است که خدا یا فرشته وحی بر پیامبر القا می کند و این حقایق صورت زبانی ندارند. بر اساس دیدگاه تجربه دینی، وحی مواجهه پیامبر با خداست و پیام وحی در حقیقت، گزارش و تفسیر پیامبر از این مواجهه است. و طبق دیدگاه افعال گفتاری اولاً، خداوند جملاتی معنا دار را از زبان خاص بر پیامبر عرضه می دارد، ثانیاً، این جملات مضمون خاصی از قبیل امر نهی و اخبار دارند، ثالثاً، خدا با این جملات، پیامبر و یا دیگران را به کارهایی وامی دارد. سروش و شبستری در بیان سرشت وحی سعی می کنند که آن را بر طبق دیدگاه تجربه دینی مطرح کنند، طبق این دیدگاه دیگر حقایقی بر پیامبر القا نمی شود، بلکه وحی گونه ای تجربه دینی و مواجهه-ای است که میان خداوند وپیامبر واقع شده و آنچه به عنوان پیام وحی نام برده می شود توصیف و تفسیری است که پیامبر بر اساس پیش فرض ها و پیش فهم های خود برای دیگران مطرح می کند. دستگاه معرفتی سروش و شبستری بر چند مبانی از قبیل: نظریه نومن و فنومن کانت، تجربه گرایی شلایر ماخر، زبانشناسی ویتگنشتاین و هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر، استوار است. لذا هر نقد و ایرادی که بر این مبانی با تمام مختصات و نتایجش وارد شود بر سروش و شبستری هم وارد است. و نیز مستندات درون دینی از قرآن و روایات روشنگر این مطلب می باشد که دیدگاه تجربه دینی مورد قبول نمی باشد. کلید واژه: وحی، دیدگاه گزاره ای، دیدگاه تجربه دینی، دیدگاه افعال گفتاری
فاطمه استثنایی سید مرتضی حسینی شاهرودی
این پژوهش به بیان و بررسی تطبیقی الهیات سلبی از دیدگاه دو اندیشمند شرقی و غربی به نام قاضی سعید قمی و افلوطین پرداخته است. قاضی سعید بر مبنای مطلق و غیب الغیوب بودن ذات خدای متعال، او را بی اسم و رسم و غیرقابل شناخت می داند و معتقد است آن ذات نهان به گونه ای است که اعتبار هیچ کثرتی از جمله کثرت صفات در آن ممکن نیست و اسماء خدای متعال مرتبه ای از مراتب هستی و تجلیات آن ذات نهان اند که وجودشان برای ظهور کمالات مطلق او ضرورت دارد. افلوطین نیز احد را پنهان، مطلق و غیرمتعین، غیرقابل ادراک، غیرقابل توصیف و بیان ناپذیر می داند و اولین مرتبه ی تعین و ظهور کمالات او را عقل معرفی می کند. الهیات سلبی این دو اندیشمند در دو بعد وجودشناختی و معرفت شناختی از بیشتر جهات با یکدیگر شباهت دارد و موارد اختلاف آن دو بسیار کم است. تفاوت عمده ی آن ها در این است که تفکیک مراتب در عبارات قاضی سعید روشن تر و صریح تر از عبارات افلوطین است.
تکتم مشهدی سید مرتضی حسینی شاهرودی
این پژوهش به بررسی مساله جایگاه عقل در دین می پردازد که یکی از بنیادی ترین مباحث فلسفه دین است. دیدگاه های متعددی همچون (ایمان گرایی، عقل گرایی حداکثری، عقل گرایی انتقادی) در این زمینه مطرح شده است. در پژوهش حاضر با نقد این گونه دیدگاه ها این نتیجه اخذ می شود که عقل و نقل در کنار هم و با هم معرفت شناسی دین را تامین می کنند. با توجه به نیازمندی دین به عقل در مقام اثبا ت و ثبوت می توان گفت که تعارض بین این دو معنی نخواهد داشت و در صورت وجود تعارض ظاهری، عقل توان تخصیص نقل رادارد. کارکردهای عام و خاص عقل در سه حوزه اعتقادات، اخلاق و احکام در تعیین حدود و جایگاه عقل نقش بسزایی دارد.
زهره مهشاد سید مرتضی حسینی شاهرودی
سودگرایی اخلاقی یکی از نظریه های نام آشنای حوزه ی اخلاق هنجاری به شمار می-آید که دیر زمانی است در فهرست مکاتب فلسفی، به عنوان یک نظام اخلاقی تأثیرگذار و کارآمد، خودنمایی می کند و ذائقه ی فلسفی بسیاری را به خود مجذوب ساخته است. از مفاهیم بنیادین این نظریه، «مفهوم سود و منفعت» می باشد که این تحقیق درصدد برآمده تا با بررسی جایگاه این اصطلاح در آرای اخلاقی دو فیلسوف برجسته- جان استوارت میل و علامه محمدحسین طباطبایی- به تبیین وجوه اشتراک و افتراق آن در قالب سئوالات اساسی بپردازد. بر این اساس، استوارت میل با تحلیلی لذت گرایانه از مفهوم منفعت، آن را شالوده ی ارزش های اخلاقی معرفی می کند و معیار فعل اخلاقی را سود و زیان عمومی می داند. در مقابل، علامه طباطبایی با تحلیلِ روان شناختی- فلسفی، انسان را موجودی «استخدام گر» توصیف می دارد و بر این باور است که دین و آموزه های آن می تواند رابطه ی میان منفعت شخصی و منفعت اجتماعی را تبیین کند و تعارض آن را اعتدال -بخشد.
محمد فروغی سید مرتضی حسینی شاهرودی
در این پایان نامه سعی شده است رابطه میان علم و وجود از زوایای مختلف بررسی گردد: رابطه علم باری تعالی با وجود موجودات (اعیان ثابته و اعیان خارجی) هم چنین رابطه میان علم انسان در دنیا با ایجاد صور برزخی متناسب با آن ها در عوالم برزخ و قیامت همچنین رابطه علم انسان با افعال و اعمال صادره از او در عالم ماده.
زینب آزادمقدم سید مرتضی حسینی شاهرودی
موضوعی که در این پایان نامه مورد بحث است تبیین معاد و ضرورت آن و بررسی شبهات از دیدگاه متکلمین مسلمان است . پس از بیان مقدمه و کلیاتی از مسائل رساله راجع به ضرورت و امکان معاد ، معاد در لغت و اصطلاح و در آیات و روایات ، در فصل دوم نگارنده به بررسی و تبیین معاد از دیدگاه متکلمین مسلمان می پردازد . کوشش شده است در حد توان و یارای خویش آراء و اندیشه های گوناگون گروه های مختلف مسلمان ، چه از لحاظ کلامی همانند معتزله و اشاعره و شیعه و چه از لحاظ قرآنی بررسی شود . در فصل سوم نگارنده به بررسی و واکاوی مرگ و حقیقت آن و همچنین به بررسی حقیقت انسان می پردازد . در فصل چهارم به بیان دلایل وقوع معاد ، اعم از دلایل عقلی و نقلی و حسی و تجربی و همچینین دلایل عینی و تاریخی معاد پرداخته شده است . در فصل پنجم شبهات منکرین معاد علی الخصوص معاد جسمانی و پاسخهای متکلمین به این شبهات و اشکالات مورد بررسی قرار می گیرد .
عظیمه پورافغان علیرضا کهنسال
در دین مبین اسلام، اعتقاد به وحدانیت خدای متعال سرسلسله همه عقاید می باشد. از سویی ولایت به عنوان رکن تشیع به شمار می رود. چنانچه در کتب روایی ایشان، ولایت به عنوان شرط دخول در قلعه محکم توحید معرفی شده است. بنابراین ارتباط و تلازم تنگاتنگی را بین توحید و ولایت می توان مشاهده کرد. پژوهشی که پیش رو دارید، در مقام بررسی تلازم مذکور می باشد. دراین راستا ابتدا در فصل نخست معنای توحید و مراتب آن بیان می شود و در ادامه مطرح می شود که با توجه به مراتب توحید،آنچه مورد نظر تحقیق حاضر است توحید ذاتی است که مورد قبول فریقین می باشد. در فصل دوم در ابتدا معنای ولایت و اقسام آن توضیح داده می شود و در ادامه آیات و روایات دال بر اثبات ولایت حضرت علی(ع) آورده شده است که دیدگاه هرکدام از شیعه و اهل سنت در مورد آن ها در حد لزوم بیان شده است. در فصل سوم به اثبات ولایت ائمه دوازده گانه(ع) از طریق روایات مورد قبول اهل سنت پرداخته شده است. در فصل چهارم ابتدا به طرح این مسأله که امامت از اصول دین است یا اصول مذهب پرداخته شده است. علماءمتقدم امامت را جزء اصل دین می دانندکه پیامد چنین نظریه ای، اعتقاد به کفر منکران ولایت است. در ادامه با توجه به نظر علماء متاخر، به نقد و بررسی دلایل ایشان در این زمینه و بیان این که امامت جزء اصول مذهب می باشد، پرداخته شده است. بنابراین منکر آن اسلام ظاهری را داراست اگرچه موحد واقعی نیست و به سعادت اخروی نمی رسد. در نهایت با توجه به اطلاعات ذکر شده در فصول پیشین تلازم ولایت با اصول عقاید به ویژه توحید از دو طریق نقلی و عقلی نشان داده شده است. در طریق نقلی روایات مذکور در فصل دوم به چهار دسته تقسیم شده است که در هر کدام به اثبات تلازم مذکور پرداخته شده است. در تحلیل عقلانی به این نکته اشاره می شود که با عنایت و تأمل بر جمیع مطالب پیشین، مشاهده می شود که در فصل اول بیان شد روایات مورد قبول فریقین، پذیرش اصل توحید را به تنهایی موجب سعادت انسان دانسته اند. در حالی که با تدبر و تعمق در روایات فصل دوم، منکر ولایت موحد واقعی نیست، زیرا چنین شخصی منکر نصّ صریح پیغمبر(ص) است و از دایره حق بیرون است، همچنین به سعادت اخروی نمی رسد. ظاهرا در این مرحله، در برخورد با این دو نوع روایات با یک نوع تعارض رو به رو می شویم و مسلم است که چنین امری در مورد شارع محال است. در بیان حل این تعارض می توان گفت توحید نزد شارع دارای مراتبی است.مرحله ابتدایی و ساده همان است که در فصل اول بیان شد که قبول چنین توحیدی شرط دخول در اسلام بیان شده است. در حالی که در مراتب بالاتر توحید معنای وسیع تری پیدا می کند به گونه ای که توحید واقعی جدای از ولایت معنا ندارد.چنانچه امامت نیز معنایی فراتر از معنای ابتدایی که همان وصایت وخلافت پیغمبر(ص) می باشد. سپس از طریق معارف فلسفی همچون باب دلالت، حمل شایع، ظهور و بطون، علت غایی به اثبات تلازم توحید و ولایت پرداخته شده است.
جواد کوشککی سید مرتضی حسینی شاهرودی
باسمه تعالی چکیده اصل علیت که بر ¬این اساس شاهد وابستگی و ارتباط علت و معلول می¬باشیم بیانگر رابطه خاصی بین علت و معلول است که بر اساس آن هر علتی معلولی، و هر معلولی علتی ¬دارد ¬ولی یکی از فروعات اصل علیت سنخیت ¬علت ¬و معلول است که بر اساس آن از علت معین فقط معلول معین صادرمی¬شود و معلول معین فقط از علت معین صحت صدور دارد. سنخیت به این معنا در هر سه مکتب پذیرفته شده ولی سنخیت به معنای خاص، که بر پایه نسبت بین علت هستی بخش با معلول و هم چنین بر مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود مطرح شده، در حکمت متعالیه از توجیه بهتری برخوردار است به طوری که مناسبت وجودی بین علت و معلول (سنخیت علت و معلول)، بدین صورت توجیه می شود که علت مرتبه کامله وجود معلول و معلول مرتبه نازله وجود علت محسوب می¬شود. در این نوشتار سعی بر بررسی اصل سنخیت علت و معلول از دیدگاه حکمت متعالیه، اشراق و مشاء می¬باشد. کلید واژه: سنخیت، علیت، مشاء، اشراق، متعالیه
زهرا حامد اکبری طوسی زهره توازیانی
چکیده : پژوهش حاضر جستاری است در بحث وحدت وجود که مقصود از آن بررسی تطبیقی نظریه وحدت وجود از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ صدرالمتألّهین شیرازی و اسپینوزا است. وحدت وجود از موضوعات مشترک حوزه فلسفه و عرفان است که همواره در گستره تاریخ، موافقان و مخالفان بسیاری را به بحث کشانده است. داوری های متفاوت درباره آن تا آنجاست که برخی آن را ایمان محض و عقیده ای توحیدی و برخی دیگر آن را کفر محض و باوری ملحدانه توصیف نموده اند. واکاوی درباره درستی و نادرستی هرکدام از این داوری ها از اهداف ضروری این پژوهش است. تا از این طریق ضعف برخی داوری ها و گمانه زنی ها در ملحدانه خواندن عقیده به وحدت وجود مشخص گردد. صدرالمتألهین شیرازی با پایه گذاری بنیان حکمت متعالیه تبیینی عرفانی از وحدت وجود ارائه می دهد. او در گذار از نظریه وحدت تشکیکی که ابتدا به آن معتقد بود ،در نهایت به وحدت شخصی وجود می رسد و آن را با تفسیر دقیق خود از رابطه علت و معلول و واحد و کثیر تبیین می نماید. اسپینوزا فیلسوف بزرگ دیگری است که در جهان غرب به ارائه فلسفی نظریه وحدت وجود در آثار خود به ویژه اخلاق اهتمام ورزیده است. او با ارائه دیدگاه وحدت جوهر تبیین دیگری از وحدت وجود ارائه می دهد. ضمن بررسی و تحلیل دو دیدگاه و مراجعه به مستندات فلسفی ، مشابهت ها و تفاوت هایی میان دو نظریه ملاحظه شد. مسائلی نظیر اعتقاد به یگانگی جوهر و حقیقت وجود ،توجیه رابطه علت و معلول یا جوهر و حالت به تعبیر اسپینوزا به صورت فراتر از رابطه متعارف ،عدم انکار کثرات و توجیه آن با نظریه تجلّی و معرفی کثرت ها به عنوان تجلیات و مظاهر وجود و جوهر یگانه، و نیز باور به خدای متعالی و جدایی ناپذیر از جهان هستی ،از مشابهت های نظریه آن دو است. همچنین اعتقاد به خدای نا متشخص از نظر اسپینوزا، نوع متفاوت ارائه نظرات، بیان صریح اسپینوزا مبنی بر یکسان انگاری خدا با طبیعت و انتساب مستقیم صفت بُعد به خدا و ارائه تبیینی روشن از وحدت شخصی وجود از سوی ملاصدرا و التزام او به آموزه های توحید دینی مبنی بر تمایز خدا و خلق از حیث خلق بودن، از تفاوتهای نظریه وحدت وجود اسپینوزا و صدرالمتألهین به شمار می آید. واژگان کلیدی: وحدت وجود، وحدت شخصی وجود، خدا، ملاصدرا، اسپینوزا.
سیده نفیسه حسینی علیرضا کهنسال
یکی از مباحث بسیار مهم که که آثار تربیتی و عقیدتی متعددی بر آن مترتب است و نقش اساسی در زندگی انسان دارد موضوع هدایت و ضلالت می باشد. پژوهشی که در پیش رو دارید در پی تبیین معنا، مراتب و اقسام هدایت و ضلالت است. به علاوه به عوامل و موانع هدایت و همچنین ویژگی های مهتدین و مضلین پرداخته می شود. علاوه بر این نقش اختیار انسان و فاعلیت خداوند در هدایت و ضلالت نیز تبیین می گردد. پس از بررسی موارد فوق به این نتیجه رهنمون شدیم که اعتقادات و اعمال بر طبق تعالیم وحیانی مشمول هدایت الهی قرار گرفتن انسان می شود و تبعیت از هوای نفس و جهل سبب گمراهی انسان می گردد. همچنین هدایت و ضلالت صفت ذات نیستند و در مقام فعل، ضلالت امری است عدمی، ولی از آن جا که این انتخاب با اراده خود انسان است و این اراده را خداوند در اختیار او قرار داده است، ضلالت به خداوند نسبت داده می شود. روش تحقیق در این پایان نامه، کتابخانه ای می باشد.
محمد قمی عباس جوارشکیان
مقدمه انسان برای این که بخواهد به سمت چیزی حرکت کند، باید شناختی از مقصد خود داشته باشد. روشن است که خداوند، انسان را بیهوده نیافریده است؛ بنابراین بر انسان لازم می باشد تا سعادت حقیقی خود و راه های وصول به آن را شناسایی کند و رویکرد خود را نسبت به مسائل مختلفِ مرتبط با آن، تصحیح نماید، تا بتواند زندگی سعادتمندانه ی خویش را در دنیا و آخرت، به دست آورد. یکی از مسائلی که او در این دنیا با آن دست به گریبان می باشد، تلاش برای معاش و تحصیل امکانات و برخورداری های هر چه بیشتر برای زندگی است. این مسأله که در فرهنگ اسلامی از آن تحت عنوان رزق و روزی یاد می شود همواره در زندگی انسان و مخصوصاً انسان امروزی، مهم ترین یا حداقل یکی از مهم ترین مسائل او بوده است؛ به گونه ای که در خیلی از موارد، هدف زندگی واقع شده و بقیه ی مسائل زندگی را تحت الشعاعِ خود، قرار داده است. این موارد، نگرانی و دغدغه ی عجیبی برای همه ی مردم به ویژه جوانان ایجاد کرده که باعث هدر رفتن نیروها و استعدادهای آنان شده است. اینجاست که انسان، اگر منظر خود را نسبت به رزق، به صورت محکم و عقلانی تصحیح نکند، ممکن است که طلب روزی، همه ی زندگی او را اشغال نماید؛ و نیز گرفتار تحلیل های غلط نسبت به مسائل مختلف زندگی شود و او را از رسیدن به سعادت حقیقی اش باز دارد. این تحقیق در پی آن است تا روشن سازد که انسان با کسب معرفت در زمینه های مورد نیاز و به ویژه نسبت به خدای تعالی و سنت های او و نیز اصلاح رویکرد خود نسبت به هدف زندگی و رزق، می تواند با آرامش، در جهت ارتقاء کمالات وجودی خود و دیگران، با شتاب روزافزون حرکت نماید و اسباب وصول به سعادت حقیقی خود و حتی دیگران را فرآهم آورد. پیشینه ی پژوهش دو موضوع «سعادت» و «رزق» از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه پژوهشگران و نویسندگان قرارگرفته اند. موارد متعددی از کتاب، پایان نامه و مقالات علمی و پژوهشی می توان نام برد که هرکدام به طریقی، به این دو موضوع پرداخته اند. تقریبا همه ی حکمای اسلامی در آثار خودشان بحث سعادت را مطرح کرده و آن را با شناختی که از معارف اسلامی داشته اند، مورد دقت و بررسی قرارداده و مطالب ارزنده ای ارائه کرده اند؛ فارابی، ابن سینا، ابن مسکویه، ملاصدرا و علامه طباطبائی از جمله معروفترین این حکما هستند که در این نوشته از آثار این بزرگان استفاده شده است. در زمان حاضر نیز، مقالات و کتبی به وجود آمده که به نظرات این بزرگان پرداخته اند و هرکدام سعی کرده اند تا تفسیری امروزی تر از نظرات آنان ارائه دهند. از جمله مقالاتی که می توان در این رابطه نام برد و در این نوشته نیز از آنها استفاده شده است این موارد هستند: «سعادت حقیقی از دیدگاه ملاصدرا» نوشته محمد محمدرضایی و محمدقاسم الیاسی؛ «رابطه ی معرفت و سعادت از دیدگاه ملاصدرا» از جمعه خان افضلی؛ «سعادت از دیدگاه عرفان اسلامی» نوشته ی غلامرضا اعوانی؛ «سعادت ازدیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبائی» از ابراهیم یعقوبی؛ «سعادت» نوشته ی محسن جوادی؛ «سعادت از دیدگاه مسکویه» از زهره برقعی. علاوه بر این موارد که به نظرات حکمای پیشین پرداخته اند، در حال حاضر هم حکمایی وجود دارند که با بهره گیری از معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام و نیز میراث گرانبهای گذشته، آثاری ارزشمند خلق کرده و می کنند. از جمله ی این اشخاص می توان آیه الله جوادی آملی و آیه الله مصباح یزدی را نام برد که در این نوشته اشاره ای به نظرات آنان هم شده است. آثار این بزرگان به گونه ای است که می توان از خلال آنها، در مورد هر مسئله ای، به نکات تازه و ارزنده ای دست یافت، از جمله مقالاتی که می توان نام برد مقاله ی «دین و سعادت حقیقی بشر» از علی ربانی گلپایگانی می باشد که از کتاب «معارف قرآن» آیه الله مصباح یزدی استخراج شده است؛ یکی دیگر از مقالاتی که در این نوشته از آن استفاده شده و به بحث سعادت در قرآن و حدیث پرداخته است مقاله ی «سعادت و شقاوت از دیدگاه قرآن و حدیث» از سید علی سجادی زاده می باشد. تا اینجا اشاره ای بود به پیشینه ی بحث «سعادت»؛ در رابطه با بحث «رزق»، مسئله کمی متفاوت است. این بحث در آثار قدما زیاد مورد بررسی و دقت قرار نگرفته است، گویا همان مقدار از آیات و احادیثی که در این زمینه وجود داشته و همان مقدار فهمی که از آنان می شده، برای مردم کافی بوده و نیازی به گشودن زوایای مختلف آن، احساس نمی شده است. در زمان معاصر، با گسترش علم و تکنولوژی و پیدایش لوازم و امکانات رفاهی، شرایطی به وجود آمده است که مردم به سمت رفاه بیشتر گرایش پیدا کرده اند و در جهت به دست آوردن این امکانات تلاش می کنند. از سوی دیگر تنوع و تازگی وسایل رفاهی و از سویی غلبه ی دنیاگرایی و افزایش چشم و هم چشمی در میان آن ها، باعث شده که دغدغه ی اصلی انسان ها در این زمان، به همین موارد محدود شود و از سعادت حقیقی خویش غافل گردند. از آنجا که فطرت انسان ها فطرتی خداجو و حقیقت طلب است، در کشاکش این مسائل، همیشه این پرسش ها برایش جلوه گر می شود که «هدف از زندگی چیست؟» و «چگونه می توان به آن دست یافت؟» و «تلاش برای کسب رزق چه جایگاهی در این مسیر دارد؟» و «برای دستیابی به آن سعادت، چگونه و با چه رویکردی باید تلاش کرد؟». پیدایش این وضعیت، شرایطی را به وجود آورده که متفکران جامعه، در رابطه با پرداختن به «بحث رزق» و جهت گیریِ تلاش انسان ها در زندگی، احساس نیاز بیشتری نمایند؛ البته این احساس نیاز، به خاطر سوالاتی است که برای مردم جامعه در رابطه با رزق به وجود آمده است. در این مورد کتاب ها، پایان نامه ها و مقالاتی نوشته شده که در آن ها آیات و روایات مربوط به رزق، مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از آن ها به برخی از پرسش های جامعه، پاسخ داده اند؛ در این زمینه می توان به دو پایان نامه اشاره کرد: «رزق و روزی از منظر قرآن و روایات» نوشته ی عفت شجاعی باغینی و «رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث» از علی متین و نیز مقالاتی مانند: «جمع میان مفهوم مقدر بودن رزق با تأثیر تلاش و تدبیر در جلب رزق» از سید محمدباقر حجتی و نیز مقاله ی «حکمت گونه گونی روزی ها از دیدگاه قرآن» از مهدی عبداللهی پور و محمدعلی مهدوی راد، که همان گونه که از عنوانشان پیداست، هر کدام به یک پرسش اساسی در این رابطه پرداخته اند؛ با عنایت به آیات و روایات، مقاله ی اول، مسئله ی تقدیرِ روزی و تلاش برای آن را مطرح کرده و مقاله ی دوم، این مسأله را که چرا انسان ها در مسأله ی رزق با هم متفاوتند را باز کرده است. در کتاب «خورشید اسلام چگونه درخشید» نیز با بیان جامعی از آیات و روایات رزق، آموزه های بزرگان دین در این رابطه و تأثیر آن در پیشرفت مسلمانان را تبیین نموده است. پرسش های اصلی پژوهش باید اعتراف کرد که در رابطه با رزق، احادیث و آموزه های فراوان و کاملی وجود دارد و در زمان حاضر، باید بیش از این ها مورد توجه قرار گیرند. البته تنوع احادیثی که در این زمینه وجود دارد، می تواند برای افراد مختلف مفید باشد، ولی آنچه که مورد نیاز جامعه ی امروز و مخصوصا جوانان تحصیل کرده و خداجوست، این است که حال که مهم ترین دغدغه ی جامعه، بحث روزی و تلاش برای معاش است، چگونه می توان با همین مسأله، به گونه ای جهت گیری و حرکت کرد که نه از جامعه منزوی شد و نه از سعادت حقیقی بازماند، بلکه با شتاب بیشتری در مسیر سعادت حرکت کرد. در رابطه با مسئله ی سعادت و رزق، پرسش های فراوانی مطرح است که می توان آنها را تحت چهار پرسش اساسی زیر قرار داد: 1- سعات حقیقی انسان کدام است؟ 2- لوازم و موانع نیل به سعادت حقیقی، چه اموری هستند؟ 3- تحلیل عقلی و فلسفی «رزق» چگونه است؟ 4- «رزق» و رویکرد به آن، چه نقش و جایگاهی در نیل به سعادت حقیقی دارد؟ ساختار پژوهش در این نوشته سعی شده است تا در پنج فصل، پاسخ پرسش های مذکور را بیابیم. در فصل اول بر اساس نظر اندیشمندان و متفکران، به بحث سعادت پرداخته می شود، سعادتی که مورد تأیید آیات و روایات نیز باشد. شکی نیست که مهمترین عاملی که به زندگی انسان ها معنی می بخشد، غایت و هدفی است که او برای زندگی خود قرار داده است؛ در این فصل روشن می شود که هدف والای انسان ها چیست و آن ها در زندگی زمینی خود، به دنبال چه باید باشند و چه چیزی را باید جستجو کنند. گام بعدی این است که عوامل و موانع دستیابی به سعادت، مشخص شود؛ فصل دوم عهده دار بیان این مرحله می باشد. در این فصل به طور کلی، مهم ترین عوامل و موانعِ وصول به سعادت حقیقی، مطرح می شود تا خواننده بداند که برای رسیدن به هدف والای خود (که در فصل اول بیان شد) باید از کجا حرکت خود را آغاز کند. در فصل سوم به بحث «رزق» پرداخته می شود. در این فصل سعی شده است تا آیات و روایات مربوط به «رزق» در ذیلِ هشت دسته، در دو بخش طبقه بندی شود و در هر دسته ای چند آیه و روایت، به عنوان نمونه بیان گردد. این طبقه بندی به ما کمک می کند تا در فصل چهارم، به طور جداگانه به تبیین فلسفی آنها بپردازیم و نسبت به آیات و احادیثی که در هر گروه قرار دارد، بینش عمیق تر و دقیق تری بیابیم و سپس در همین فصل چهارم، تعارضِ ظاهری ای که بعضی از آیات و روایاتِ رزق با هم دارند، برطرف می گردد. در فصل پنجم با توجه به بینشی که نسبت به سعادت و رزق به دست آورده ایم، به بیان رابطه ی این دو با هم پرداخته می شود و مشخص می گردد که رزق چه نقش و جایگاهی در زندگی انسان و وصول او به سعادت حقیقی اش، بر عهده دارد. به عبارت دیگر، در همین فصل روشن می شود که با چه رویکردی به رزق می توان در مسیر کسب سعادت پیش رفت. یعنی نه تنها تلاش برای کسب رزق، مانع سعادت نمی شود بلکه یکی از عوامل اصلی کسب سعادت به شمار می آید. نوآوری پژوهش جنبه ی جدید بودن و نوآوری طرح را می توان علاوه بر پرداختن مستقل و ویژه به بحث «رزق» و تبیین فلسفی آن، در تبیین نسبت سعادتمندی انسان با مقوله ی «رزق» دانست. نتیجه ی این پایان نامه برای همه ی اقشار جامعه مفید و راه گشاست چراکه در این دنیای پرغوغا، انسان ها را به وظیفه ی اصلی و سعادت حقیقی شان متوجه می سازد و با تبیین مسئله ی رزق، نه تنها به آنان انگیزه می بخشد، بلکه آرامش توأم با ایمانی عطا می کند تا انسان ها عملا در مسیر سعادت حقیقی، با در نظر گرفتن استعدادها و علایق خود، بندگی خداوند را به جا آورند. مسلما از بین اقشار جامعه، جوانان و نوجوانان و از بین آن ها دانشجویان، بسیار محتاج تر به این معارف و تذکرات هستند و تمام موسسات و دستگاه های اجرایی ای که به نحوی با این افراد در ارتباطند، می توانند از نتیجه ی این پایان نامه استفاده کنند. روش و محدودیت های پژوهش روش انجام این تحقیق به صورت تحلیلی و استدلالی، و شیوه ی گردآوری مطالب، کتابخانه ای می باشد و سعی شده است تا مطالب، به گونه ای ساده بیان گردد تا خواننده به راحتی بتواند مقصود از آن ها را دریابد. محدودیت پژوهش، زمان آن بود چراکه زمانِ نوشتنِ آن، محدود بود به سال های تحصیل در دوره ی کارشناسی ارشد و این دوره همراه بود با مسائل مختلفی که توجه به آنان، باعث کمبود وقت در زمینه ی پژوهش می شد؛ با این که بنده از بسیاری از مسائل روگردان شدم و حتی در بعضی از وظایفم کوتاهی نمودم، اما باز هم بزرگترین محدودیت این پژوهش، به خاطر گستره ی وسیع آن، نبودن وقت کافی برای انجام بهتر آن بود. در پایان، خداوند تبارک و تعالی را به خاطر همه ی نعمت هایش شکر می کنم و عاجزانه درخواست می کنم که سعادت حقیقی دنیا و آخرت را روزیِ همه ی ما و بندگان صالحش بگرداند.
نجمه علی پور سید مرتضی حسینی شاهرودی
مقدمه - تعریف مساله و تبیین موضوع: در عالم انسانی مسائلی وجود دارند که تا زمانی که موجودی به نام انسان باشد و تفکر و اندیشه لازمه چنین موجودی باشد این مسایل همواره ضرورت پرداختن به آن ها را به انسان تحمیل می کند و تا او هست آن ها نیز هستند اگر چه جواب قطعی برای آن ها نتوان یافت از جمله این مسائل، مسئله قضا و قدر است. مسئله ای همگانی که هر کس به نحوی سعی کرده است با ارائه نظری خود را قانع سازد. مساله قضا و قدر اگر چه یک مساله متافیزیکی است ولی به لحاظ علمی و اجتماعی دارای اهمیت است. اول : این که در زندگی عملی انسان تاثیر گذار است چون طرز تفکری که نسبت به این موضوع وجود دارد در روش و کیفیت برخورد با حوادث موثر است. اگر کسی معتقد باشد محکوم سرنوشت است با شخصی که خود را دارای نقش می بیند و اعتقاد به حریت خود دارد متفاوت است بنابراین بحث قضا و قدر مانند بعضی از مباحث فلسفی بدون کاربرد نیست بلکه در زندگی عملی انسان موثر است. دوم: به لحاظ اجتماعی و عمومی بودن مساله است یعنی تمام افرادی که قدرت تفکر در مسایل کلی را داشته باشند در جست و جوی پیدا کردن راه حل هستند برای همه افراد این مساله مطرح است و هر کسی علاقمند است بداند آیا یک سرنوشت قطعی که تخلف ندارد مسیر زندگی او را مشخص می کند و او اختیاری ندارد؟ یا نه چنین سرنوشتی در کار نیست و این خلاف سایر مباحث فلسفی است. - پیشینه تحقیق: مساله قضا و قدر از اصیل ترین مباحث فلسفی و کلامی است که از صدر اسلام تا عصر کنونی، همواره در میان دانشمندان این رشته، مورد بحث و نظر بوده و کتاب ها و رساله-های فراوانی از دیدگاه های گوناگون پیرامون آن نگاشته شده است. هر چند این موضوع مختص آیین خاصی نیست، اما با توجه به کثرت احادیث و روایاتی که پیرامون آن وارد شده، به نظر می رسد توجه اسلام و مسلمین بویژه به این بحث، محسوس تر است. با نگاهی به تاریخ گذشته در می یابیم که بحث در مورد قضا و قدر در میان مسلمین سابقه طولانی داشته، اما گاهی به واسطه سوء تفسیری که از طرف افراد ناوارد و یا بعضا مغرض، نسبت به این مساله ابراز شده، یا سوء استفاده برخی مستبدان، مردم نسبت به این دو واژه دچار تردید و گاهی ترس شده اند. گروهی در این میان سخنان امیر المومنین، علی (ع) را پیرامون قضا و قدر که فرمودند: «طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوهُ» مبنا قرار داده و دیگران را از وارد شدن به این وادی باز داشته اند. در حالی که با اندکی تحقیق و پژوهش، می-توان پی برد که لبه نهی و بازداری از بحث، متوجه افرادی است که قدرت و توانایی غور در این مسائل را ندارند و ممکن است ناخواسته به اعوجاج کشیده شوند. با وجود این که این مساله از مفاهیم عالی اسلام است، ولی آن چنان دقیق و لطیف است که اندک غفلتی درباره آن، انسان را به یکی از دو پرتگاه جبر و تفویض نزدیک می کند. با این وجود، این مساله نمی تواند دلیلی بر ممنوع بودن ورود به این بحث لطیف فلسفی باشد و الا خود امام، هرگز در طرح آن پیش گام نمی شدند. مستشرقین مسیحی نیز همواره اعتقاد به قضا و قدر را موجب انحطاط مسلمین دانسته و اسلام را یک آیین جبری معرفی می کردند و مساله قضا و قدر را منافی با اختیار بشر می دانستند در حالی که با غور و تفحص بیش تر در این مساله می توان پی برد که اعتقاد به قضا و قدر به هیچ رو معنی اعتقاد به جبر را ندارد و همان طور که در این تحقیق روشن خواهد شد، قضا از مراتب علم الهی و نیز عالمی از عوالم وجود است که همگی بر هم مترتب بوده و هر مرتبه علت مادون و معلول مافوق می باشد. یعنی جهان موجودات مجموعه ای از نظام علی و معلولی است که هیچ چیز از سیطره این نظام خارج نخواهد بود. دعا و اختیار انسان نیز از عوامل موجود در جهان خلقت می باشند که عدم درک حقیقت آن ها باعث این گونه اظهار نظ رها و اختلافات فرقه ای شده است. - ضرورت تحقیق : ضرورت پرداختن به مساله قضا و قدر آن گاه با اهمیت تر می شود که ببینیم برخی از جبرگرایان که اغلب طیف های مذهبی را تشکیل می دهند با استناد به آموزه های دینی پندار جبر را آموزه ای دینی تلقی می کنند. و از جمله دستاویزهای آنان مساله تقدیر و قضا و قدر الهی است که به سبب آن خداوند نه تنها عالم به چگونگی امور عالم ممکنات است بلکه خود پیش از خلقت نظام نامه آن را تعیین و حکم کرده که وقایع عالم بر حسب آن تقدیر و نظامنامه پیشین واقع شود و از آن تخلف نکند. - پرسش های اصلی تحقیق: 1- قضا و قدر به چه معناست؟ 2- دعا به چه معناست؟ 3- چه تاثیری دعا در تغییر قضای الهی دارد؟ - فرضیه های پژوهش: در این رساله شده تا جایی که امکان دارد، حقیقت قضا و قدر به خوبی تشریح گردد و به خصوص این مساله از دیدگاه حکیم متاله، ملاصدرا و جناب علامه طباطبایی که تمامی افکار و آرای خود را از مشکات پر نور ولایت دریافته اند و با آموزه ای از عرفان همراه نموده اند تبیین گردد. ملاصدرا بیان می کند که جمیع موجودات علاوه بر صور طبیعی و نفسانی، دارای صور عقلی هستند که به آن قضا می گویند. چون این صور عین محض نمی باشند و غیر محض هم نیستند، دو نوع قضا اثبات می شود، قضای ذاتی و قضای فعلی. صور قضایی ذاتی لازمه ذات واجب بوده، بدون جعل و تاثیر موجودند. پس وجه الله اند نه این که جزء عالم باشند. این قضا علم تفصیلی الهی است که خارج از صقع ربوبی نیست و اگر از آن گاهی به صفت قدم یاد شود، منظور قدم ذاتی بالذات نخواهد بود بلکه قدم به توسط ذات واجب قدیم است. قضای فعلی، صور عقلیه عالم عقل است که از جمله عالم و فعل الهی محسوب می شوند و فعل ذاتا جدای از فاعل است و با آن تباین ذاتی دارد. ملاصدرا در تفسیر قضا با دیگر حکما اختلاف نظر دارد، زیرا مراتب علم الهی را مراتب وجود می داند و قائل به قضای ذاتی است که به هیچ نحو امکان در آن راه ندارد، در حالی که سایر حکما قضا را منحصر در فعل الهی از جمله عالم دانسته اند. علامه در این نظریه ایراد کرده و فرموده است: صورت های علمی لازمه ذات واجب که در کلام صدرالمتالهین آمده است باید به همان علم ذاتی واجب که جدای از او نیست حمل گردد و گر نه اگر این صورت ها لازمه ذات و بیرون از آن باشند. لاجرم جزء عالم خواهند بود و دیگر نمی توان آن را قدیم بالذات به شمار آورد. . البته ملاصدرا برای اشیا علاوه بر وجود طبیعی، مثالی و عقلی از وجود دیگری به نام وجود اسمائی نام می برد که در صقع ربوبی است و از آن به وجه الله تعبیر نموده است و جز عالم ندانسته است در این نحو وجود موجودات نه عین وجود واجب اند و نه موجودات مستقل بلکه از مراتب ربوبیت واجبند یعنی به وجود خدا موجودند نه به ایجاد او. صدرا معتقد است هر یک از قضا و قدر از محل بهره مند می شوند و قلم محل قضا و لوح محل قدر است. به عبارتی قضا و قدر هر دو صورعقلی اند اما محل آن ها با یکدیگر تفاوت دارد صور عقلی کلی بدون زمان و تغییر در عالم عقول جای دارند و صور عقلی موجود در عالم نفوس مجرد که جزیی و مطابق با مواد خارجی اند قدر شمرده می شود به عبارتی در عالم قضا اجمال وجود دارد و درعالم قدر تفصیل. علامه طباطبایی قضا را نسبت ضرورت شی با محمولش تعریف نموده و قضای الهی را ایجاب و ایجاد موجودات امکانی تفسیر می کند. وی معتقد است که قدر مربوط به عالم ماده است، یعنی ظرف آن اختصاص به عالم ماده دارد چرا که قدر وجود تدریجی و مرتبط با استعدادهای اشیا شمرده می شود که در مقایسه با علل گوناگون آن قابل تغییر و تخلف است هم چنین روشن شود با وجود آن که هستی هر چیز از عنایت و علم ذاتی حق ناشی می شود، وذات و صفات او ثابت و بی بدیل است، تاثیر دعا در سرنوشت انسان چگونه است؟ آیا علم الهی تغییر پذیر است و قضا و قدر دگرگون می شود؟ و چگونه است که انسان با وجود محاط بودن در عالم ماده و با تمام کوچکی و تعلق خود به عالم بالا، در عالم ملکوت تاثیر گذارده و به مطلوب خویش می رسد. دعا که منبع عظیم تغذیه روح و نفس انسانی است و نیایش به درگاه خدای بزرگ در طول تاریخ، عامل تلطیف روح انسانی و سازندگی جوامع بشری بوده است. هیچ جامعه ای نتوانسته به دور از یک ارتباط عمیق با خداوند به فلاح و رستگاری رهنمون گردد. از این رو، اگر دعا با همه ابعادی که دارد و همه ریزه کاری هایی که در آن نهفته است، رعایت شود، وسیله ای خواهد بود برای نیل به سعادت جامعه و فرد. - هدف پژوهش: هدف رساله حاضر پاسخ به این سوالات و روشن ساختن اذهان از بحث احیانا شبهه برانگیز قضا و قدر است. در این رساله سعی شده با دیدی واقع بینانه و جست وجوگر و به دور از نزاع های کلامی و در یک تحلیل نسبتا عمیق فلسفی، نظریات عمده فلسفی پیرامون موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و مبنا و استدلات هر کدام تشریح گردد. البته سعی بر آن است که همواره نظریات صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی محور اصلی قرار بگیرد. - ساختار پژوهش: در تدوین این رساله سعی بر این بوده است که ترتیب مطالب کاملا با عنوان رساله مطابقت داشته باشد و ترکیب ساختار مطالب مرکب از آراء فیلسوفان، متکلمان و دیدگاه آیات و روایات باشد. و به نظریات حکیم متاله صدرالمتالهین و جناب علامه طباطبایی پرداخته شود و شباهت ها و تفاوت های این دو فیلسوف بزرگوار بیان شود و سرانجام نتیجه لازم گرفته شود. مباحث رساله در چهار فصل و به صورت زیر تدوین شده است: فصل اول: ابتدا قضا و قدر و دعا از لحاظ لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار گرفته، سپس حقیقت آن در فلسفه، کلام، و آیات و روایات از مطالب این فصل است. فصل دوم شامل اقسام قضا و قدر است. فصل سوم: به تبیین رابطه قضا و قدر با اختیار انسان و مسئله عدل الهی و هم چنین امکان تغییر در قضای الهی می پردازیم. فصل چهارم: از عالی ترین مفاهیم قرآن در معارف بلند اسلامی، موضوع امکان تغییر و دگرگون ساختن تقدیر و سرنوشت است و این که انسان می تواند قسمتی از سرنوشت خود را با دعا و اعمال خود دگرگون سازد. این مساله تحت عنوان «تاثیر دعا در قضا و قدر» بیان می شود.
امیر راستین علیرضا کهنسال
فرشته شناسی از موضوعات مشترک میان ادیان و فلسفه است. از میان انبوه مسائل مطرح شده پیرامون فرشتگان و اوصاف آن ها، آن چه در اینجا بدان پرداخته می شود، ویژگی اساسی و کلیدی فرشتگان، یعنی وصف تجرد است. در این نوشتار، ابتدا با روش نقلی و استناد به قرآن کریم و روایات اسلامی و با توجه به ویژگی هایی همچون عدم تزاحم در مکان، بی نیازی از خوردن و آشامیدن، داشتن فعل ثابت و مقام معلوم، اثبات می شود که فرشتگان مجرد هستند؛ سپس ضمن تأیید نظر فیلسوفان اسلامی درباره ی تجرد فرشتگان و نیز تطبیق فرشته شناسی دینی بر مجردشناسی فلسفی توسط ایشان، نشان داده می شود که با این تطبیق، زمینه ی مناسبی برای تبیین عقلانی ویژگی ها و نقش های فرشتگان فراهم می گردد؛ تمثل، عصمت، عدم فنای فرشتگان و تدبیر موجودات از جمله ی این ویژگی ها و نقش هاست.
فاطمه فرضعلی سید مرتضی حسینی شاهرودی
-1 1 طرح و تبیین مسئله پویایی فکر بشر از لوازم جدایی ناپذیر شاکله انسانی اوست. نگرش جامع و وحدد بخش به اجزای متنوع جهان هستی تنها از این موجود خارق العاده بر مدی آیدد. ایدن یک ادعا نیست بلکه چنان که در همین نوشتار آمده اسدت در سداحت هدای مختلد علوم اعد از ترربدی عیلدی و مداورا عیلی پیچیدده بدودن خلیدت انسدان وهسدتره توانایی های پیدا و پنهان وی کاویده شده و به اثبا رسیده است. معدار دیندی نیدز سرشار از نشدانه هدای متیندی پیرامدون ویدهه بدودن آفدرینش انسدان اسدت. در حدوزه انسان شناسی تحیییا بسیاری صور هرفتهاست و به تازهی هرایش به پهوهش های میان رشته ای در این زمینه فراوان به چش می خورد. آن چه سبب شد تا رساله دکتدری در این زمینه انتخاب شود مطالعه برخی میالا و کتب در زمینه تعامل عل و دین و تلاش تحسین برانگیز آن ها در شناخت جهان هستی به ویدهه نیدش نهدن انسدان در تکوین و نزدیکی تنگاتنگ یافته ها در این زمینه بوده است. وحد و انسدرام متعلد شناخت انسان یعنی جهان هستی و کثر علدوم در رابطده بدا کشد و تبیدین آن از سویی و جستارهای همگن در باره پتانسیل انسان انگیزه پرتدوانی شدد تدا پهوهشدی تطبییی پیرامون انسان شناسی جهان شناسی در عرصه علوم ندوین و فلسد ه و عرفدان - صور هیرد. متأس انه با وجود این که پیچیده بودن وجود آدمدی در عرصده هدای مختلد علمدی - پهوهشی مورد پذیرش است ولی برخی از رخدادها در هستره دانش و کدنش انسدانی 01 مانند داده های فراروانی هنوز به حاشیه رانده می شود و همواره از هردونه علمی بودن به کناری پرتاب می شود تنها به این دلیل که توجیه محک و مستدل علمدی بدرای آن یافت نشده و یا نمی شود. با این که هر روز شدگ تی هدای تدازه ای از انسدان هدا دیدده می شود باز ه شک و انکار برخی دانشمندان نسبت به توانمندی های او پرداختن به خاستگاه رخدادهای فراحسی را امری فراهنرار بیهدوده و خرافدی و یدا بدا تسدام اموری اعتیادی دینی که عل نسبت به آن خداموش اسدت مدی نمایاندد و داده هدای - دینی عرفانی را دغدغه شخصی و غیر مستدل نمایش مدی دهدد. شدگ ت تدر آن کده - دستمایه های امکان و یا اثبا علمی بودن چنین داده هایی در دستاوردهای علوم عیلی و ه چنین علوم ترربی یافت می شود. به عنوان نمونه ابن سینا در نمط نه )میاما العارفین( هرهداه شدنیدی کده « می هویدد عار از عهده کاری یا تحریکی یا حرکتی بر می آید که از عهده دیگران خارج اسدت آن را به کلی انکار مکن شاید که در خدط مشدی و قدوانین طبیعدت بده علدل آن پدی »! ببری 1 از سوی دیگر بنا بر نصوص دینی جهان و هر آن چه در آن است مسخّر آدمی اسدت و به هر اندازه فیر او بیشتر باشد غنای او افزایش می یابد؛ از آن جا کده وحدی مددعی خطاناپذیری است لاجرم می بایسدت تبییندی مطداب بدا واقعیدا طبیعدی کده حدوزه جستارهای علوم ترربی است داشته باشد؛ زیدر ا کدار اصدلی فلاسد ه و عرفدا و نیدز اندیشمندان حوزه علوم ترربی کش واقعیدت جهدان هسدتی از راه عیدل مشداهده 1 - ابن سینا الاشارات و التنبیها ت شرح محی طوسی ق نشرالبلاغه 1731 ج 7 ص 111 00 درونی و حس ظاهری است. در حوزه علوم ترربی برخی بر این عییده اند که ن س یا نهن می تواند با تصویرسازی تخیل ت کدر تیویدت اراده و تمرکدز بدر بددن مدادی خویش تاثیر فیزیکی داشته باشد و نیز طب برهان می تواند برانهان اجسدام و ابددان دیگر و حتی در کائنا نیز چنین تاثیری را ایراد کند؛ زیرا جس و بدن آدمی با سایر شاید اخباری در باره عارفان « اجسام زمینی و سماوی ت اوتی ندارد. ابن سینا می هوید بشنوی که مربوط به دهرهونی عاد باشد و شما به تکذیب آن مبادر ورزید؛ مثدل طلب باران برای مردم یا طلب ش ای مریض خسو و زلزله و یا ایدن کده پرندده از آنان فرار نکند و از این قس که محال و ممتنع قطعی نیستند پس توق کنید و عرله ». نکنید زیرا این کارها علل و اسبابی در اسرار طبیعت دارند 1 ثد انشدأناه « ابن عربی واضع عرفان نظری نیز در باره خلیت آدمی مدی هویدکده آیده » خلیاً آخر 2 یعنی پس از آن خلیتی دیگر پدیدآوردی )بعد از ساختن جس ( اشاره بده آن طور و مرتبه انسانی است که خداوند وی را درّاک به این قوا حیّ و عدال و قدادر فتبدارک الله « و مرید و متکل و سمیع و بصیر قرار داد به همین خاطر بده خویشدتن ه ت. در فصوص الحک بعد از این که خوارق عادا را بده همدت » احسن الخالیین بلند عارفان نسبت می دهد ولدی بده دلیدل نگدرش وحدد وجدودی خدویش بسداط دوهانگی را بر می چیند و متصر و متصرَ را شخص واحدی)ح ( معرفی می کند. از نظر او ترک تصر عار به معنای ترک فعدل از جاندب او نیسدت بلکده بده ایدن 1 - همان ص 161 2 - مومنون 11 02 معناست که عار در اوج عبودیت متصرفی جز خدا نمی داند و نمی بیندد . براسدا دیدهاه های فلس ی و برخی از دیدهاه های علمی حوزه آهداهی انسدان فیدط بده مغدز مادی خت نمی شود بلکه هستره نهن فراتر از بددن اسدت . در عرصده روان شناسدی برخی مانند هوستاو یونگ به حافظه جمعی بشری اعتیداد دارندد و هسدترش علد را نتیره بهره مندی انسان ها از این حافظه عمی می داند. 1 چنان که در ایدن نوشدتار آمدده است در دنیای فیزیک کوانتوم یافته هایی شاهد بر تواندایی انسدان در ظهدور نره یدا موجی بودن الکترون ها وجود دارد که نمایان هر نیش کلیدی انسان درتبدیل انرژی به ماده و برعکس می باشد. این ایده ها بر اسا وحد یکپارچه جهدان چده در سدط زیراتمی و چه در سط کیهدانی مطدرح هشدته اسدت . در جهدان غدرب بده صدور آکادمیک درحوزه عصب روان شناختی و فراروان شناسی برای مطالعه پیرامدون قددر شگ ت انگیز نهن اقدام به تأسیس رشته های علمی نموده اند. - -2 1 ضرورت تحقیق و هدف آن 1 نیاز به پهوهش های میان رشته ای برای جستروی وحد نظر و یافتن نگرشدی بدا - ابعاد بیشتر برای تبیین واقعی تر از وجود انسان و جهان . 2 تعامل بیشترعل و دین در راستای دستیابی به هد فوق - 7 تشوی دوستداران علوم جدید به تامل در دیدهاه های فلس ی و عرفانی - 1 -cf. carl gustav jung, 2005-7, 2221, theory& practice1, lecture 5, semester1, ian r.ridgway phd.pp. 4-6 03 1 ترغیب دینداران به مطالعه داده های ترربی به منظور تامل بیشتر در خلیت فیزکدی - انسان و جهان. در رابطه با داده های فراروانی در علوم اسلامی به ویهه فلس ه و عرفدان پیشدینه قدوی براهین محک و شواهد موث بر تأیید توانایی های فراحسی انسان و خاسدتگاه آن هدا وجود دارد که یافته های ترربی مکمل و موید آن ها بوده و با توجه به آن دستاورد هدا عل و دین به مرز های مشترکی می رسند. تحیی در ایدن بدار ه از آن جهدت ضدروری است که به وسیله آن و همراه با تطبی دو حوزه عل و دین روشن شود 1 داده های فراروانی با روش های علمی و عیلی نه تنها تحیی پذیرند بلکه مدی تدوان - با روش ترکیبی ترربی تحلیلی توضیحا موجهی بدرای ایدن داده هدا ارائده داد بده - هونه ای که با اصول عل نوین تطبی پذیر باشند. 2 ارائه شواهد موث بر امکان و اثبا وجود داده های فراروانی در حدوزه عرفدان و - عل . 7 است اده از دستاوردهای علمی به عندوان صدغرای قیدا بدرای اثبدا داده هدای - فراحسی در حوزه فلس ه وعرفان همواره مورد توجه فلاسد ه و علمدای بدزر دیدن بوده است. اندیشمندان ما در حوزه معرفتی برای تبیین وتوجیده یافتده هدای خدود در مباحث فلس ی و عرفانی از قوانین اثبا شده در علدوم ترربدی بده عندوان ترربیدا ییینی است اده های شایانی کرده اند که در این نوشتار نیز هدد سدعی در تبیدین ایدن توانایی ها با براهین فلس ی و مکاش ا عرفانی و تطبی آن ها با دسدتاوردهای جدیدد علمی است. 04 1 ارائه شباهت ها و نزدیکی تنگاتنگ داده های ترربی فلس ی و عرفدانی بده منظدور - تیریب آرای دانشمندان به یک دیگر برای تبیدین جدامع همگدن و فراهیدر یافتده هدای بشری از جهان هستی. طبیعتاً چنین نگرشی در حصول جهان بینی اصد یل و مطداب بدا واقع کمک شایانی به اهل عل و حیییت جویان خواهد نمود. - -3 1 پرسش های اصلی تحقیق 1 انسان از نظر عرفان و عل ترربی چگونه موجودی است و نیش او در تکدوین و - ارتباط با جهان پیرامونش تا چه حد است؟ 7 دیدهاه عل و عرفان در باره قابلیت های فراروانی دانشی و کنشی انسان چیست؟ - 1 علت و منشأ این قابلیت ها و نیز داده های فراروانی چیست؟ - - -4 1 پرسش های فرعی تحقیق 1 آیا امور فراروانی تحیی پذیرند؟ - 2 آیا روش های کنونی مورد است اده درعلوم کارآیی لازم و کدافی را بدرای بررسدی - تحیی پذیری داده های فراروانی دارند؟ 7 آیا با روش فلس ی و استدلالی می توان تحیی پذیری این داده ها را اثبا نمود؟ - 7 آیا فیزیک کوانتوم راهی برای تبیین داده های فراروانی باز کرده است؟ - 1 ساز و کار مغز انسان در عصب شناسی عرفان و فیزیک چگونه تبیین می شود؟ - 6 آیا شواهد عینی و علمی مستندی برای تحیی این رخداد ها وجود دارد؟ - 05 - -5 1 فرضیه های تحقیق 1 برخی از امور فراروانی تا کنون با روش های معمول در عل بارها مدورد بررسدی - قرار هرفته و نتایج معناداری داشته اند. بنابراین با ایراد فضا و ابزار مناسب و اسدت اده از روش های تل ییی می توان سایر امور فراحسی و فراراواندی را مد ورد بررسدی هدای دقی قرار داد. 2 مکاش ا و شهودا عرفانی ویههی هدای علمدی مصدطل بده معندای خداص را - داراست ال در عین شخصی و حضوری بودن با قاعده هدای فلسد ی قابدل اثبدا و بیدان است به تعبیر دیگر مدلل می باشد. ب نظام مند و قاعده مند است. ترربیا عرفای زیادی در طول تاریخ بشر ایدن مهد - را به اثبا رسانده است. ج قابل ترربده توسدط انسدان هدای مختلد در زمدان هدای مختلد است)عنصدر - تکرارپذیری(. 7 با اثبا دو دلیل؛ جامعیت وجودی انسان و وحد اجزای جهان و تعامل متیابدل - انسان و جهان در حوزه های عصب شناختی فیزیک و عرفان می توان تبیینی ترربدی عیلانی و شهودی برای داده های فراروانی ارائه نمود. فیض روح الید ار باز مدد فرماید دیگران ه بکنند آنچه مسیحا میکرد! 1 1 دیوان حافظ 06 - -6 1 پیشینه اجمالی تحقیق پیشینه م صل و مسدتند در بخدش کلیدا خواهدد آمدد ولدی بده هونده ای اجمدالی آزمایشا کلاسیک و آکادمیک درخصوص تأثیرهذاری روانی در سدال 1?71 توسدط » جی.بی.راین « 1 دانشمند آمریکایی پایه هذاری شد. دکتر دین رادین 2 هد جدزو افدراد برجسته ای ست که تحیییا علمی بسیاری در زمینه ادراک فراحسی انردام داده و بده جهدان « نتایج قابل توجهی ه دسدت یافتده اسدت . کتداب معدرو او تحدت عندوان در سال 1??3 به چاپ رسید و پس از آن تداکنون هشدت بارتردیدد چداپ » هوشیار شدده و بده زبدان هدای مختلد ترجمده شدده اسدت. رادیدن جدذاب تدرین بخدش فراروان شناسی را عبور از سد فضا و زمان و رسیدن به مرزهای ناشناختگی مدی داندد . در همین مرزهاست که پای یافته های فیزیکی نیز در این باره به میدان می آید. 7 کتد اب » جهان هولوهرافیک « مشهور مایکل تالبو با عنوان 1 در زمینه امور فراروانی به چاپ چهارده رسیده و کتاب دیگر وی به نام عرفان و فیزیک جدید نیز مباحثی تطبییی را » تائوی فیزیک « میان دو حوزه عرفان و فیزیک مطرح نموده است. کتاب 1 از فریتیدو 1 - joseph banks rhine 2 - dean radin 3 -cf: radin, dean, electrodermal presentiments of future emotions, journal of scientific exploration, vol. 18, no. 2, pp. 253–273, 2004 4-talbot, michael, the holographic universe: the revolutionary theory of reality, harpercollins, isbn0:062014102, 9780062014108, 368 pages, 2011. 5 - capra, fritjof, the tao of physics, harpercollins publishers, isbn: 0007378289, 9780007378289, 416 pages, 2010. 07 کاپرا ه میایسه ای میان عرفان چینی و فیزیک کوانتوم انرام داده است که بسیار مورد توجه اهل عرفان و عل قرار دارد. در کشور ایران درباره فلس ه نهن و تکنولوژی فکر کارهایی انرام هرفته است ولدی هنوز جای تحیی کامل و جامع تر وجود دارد. جز چند کتاب مختصدر و چند د میالده تطبییی در فلس ه و روان شناسی منابعی اع از پایان نامه میاله و یا کتابی که بدا ایدن رویکرد و به صور علمی پهوهشی و آکادمیک به ایدن موضدوع خداص پرداختده - باشند دیده نشده است . - -7 1 کاربردهای تحقیق حاضر اولاً این تحیی می تواند با تاکید بر نظریه مکمل در رابطه عل و دین کمدک خدوبی برای روح پویای جوانان باشد تا با نگرشی تازه به داده های علمی و عرفدانی بنگرندد. عل به ویهه فیزیک و روان شناسی همگام با معرفت ناب دینی هر دو مسئولیت پدرده برداری از حیای جهان هستی را بر عهده دارند و نه تنهدا در تعدار نیسدتند بلکده مکمل توانند بود. ثانیاً این تحیی می تواند نوعی نگرش پدیدارشناسانه به ابعاد وجودی انسان باشد و در بروز و شکوفایی قابلیت ها نیش کاربردی ای ا نماید. ثالثاً با به دست دادن یک نوع انسان شناسی عرفانی علمی کده در ایدن تحیید ارائده - می شود می تواند روی کدردی دیدن مدارانده بده سداحت دروندی انسدان در کنارسدایر روی کردهای روان شناختی باشد. 08 رابعاً این تحیی به دلیل نوآوری و قدم آغازین در این مسدیر مدی تواندد در بردارندده مسائل جدیدی در عرصه تحیییا میان رشدته ای باشدد و راه را بدرای پدهوهش هدای دقی تر و وسیع تر علمی پیش روی دانشرویان دوره های تحصیلا تکمیلی بگشاید. - - -1 7 1 جنبه جدید بودن و نوآوری طرح البته اصل بحث تازه نیست بلکه دغدغه همیشگی بشری است ولدی شدیوه نگدرش نوع بیان و انطباق آن با کند و کاو های جدیدد علمدی مدی تواندد جدان تدازه ای بده آن ببخشد. موضوع این نوشتار در نوع خود ک نظیر و ک سابیه است به ویهه به هونه ای تطبییی با حوزه عصب شناسی تا به حال تحیییدی آکادمیدک صدور نگرفتده اسدت . امروزه نیاز فطری جوانان به معنویدت ممکدن اسدت خطدر هدرایش بده آیدین بدود ا مدیتیشن و یوها و عرفان های عریب و غریب را در پی داشته باشد و ایدن در حدالی است که محتوای معار اسلامی به ویهه مکتب شیعی سرشدار از معنویدت راسدتین راهکارهای اصدیل و انسدان سداز عیلانیدت و علدومی بددیع اسدت. از سدوی دیگدر دستاوردهای علمی نوین بسیار مورد توجه قشر جوان است و می تواند پاسد خ هدوی حس حیییت جویی آن ها باشد؛ از این رو ارائه رهیافت های نوین از معار دیندی بدا زبان روز که یافته هدای ندوین علمدی نیدز تطدابیی شدگر بدا آن هدا دارد مدی تواندد روی کردی نوین را با نزاهت دینی برای قشر جوان ارائه دهد. 09 - -8 1 روش تحقیق 1 روش کتابخانه ای در هنگام هردآوری داده ها - 2 مصاحبه و مکاتبه با اهل فن و نظر - 7 در تدوین روش ترکیبی ) توالی و توازی( - 1 تطبییی - در این جستار از منابع دست اول عرفانی فیزیکی و عصب روان شناختی است اده شده است. افزون بر آن از تعداد زیادی کتاب های مرتبط علمدی موثد و میدالا علمدی - پهوهشی نیز کمک هرفته شده است. لازمه این جستار ترجمده کامدل برخدی میدالا لاتین علمی و یا چکیده آن ها بوده که در این زمینه تلاش زیادی را صر شده است. - - -1 8 1 فصل بندی اجمالی مباحث این نوشتار در چهارفصل فصدل اول کلید ا فصدل دوم بررسد ی تطبیید ی داده هدا ی فراروانی در حوزه فیزیک عصب شناسی فلس ه و عرفان)جهدا امکدا نی و اثبدا تی( فصل سوم ارائه شواهد و نمونه های موث از داده های فراروانی در حوزه های یاد شده و سرانرام فصل چهارم ارائه نتایج نهایی به هونه ای تطبییی که حاوی نیداط مشدترک میان حوزه های مورد بحث است
مرضیه کمالی سید مرتضی حسینی شاهرودی
بحث درباره خوف و رجا در عقل و نقل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. قرآن و کتب حدیثی از قبیل اصول کافی، محجه البیضاء، جامع السادات، مرآه العقول و کتب آسمانی دیگر از قبیل تورات و انجیل در این مورد سخن گفته اند. در این پژوهش به روش کتابخانه ای به آن ها مراجعه و فیش برداری شده است. گروه هایی مثل مرجئه، خوارج، خوفیه، عدلیه، نظراتی درباره خوف و رجا دارند. اما عقل و فلسفه که فقر وجودی و ممکن الوجود بودن انسان را اثبات می کنند. سراپای هستی انسان را دربرابر عظمت و کبریائی الهی به خشیت می کشند و در برابر صفات جمال الهی و رحمت واسعه ی او امیدوار می سازند. روان شناسان خوف و رجا را عامل تعادل رفتاری می شمارند. در اوستا، امیدواری ارجح است و کلیسا، گناه بخشی بر طبق رجاء زیاد و عشاء ربانی دارد، اما اسلام، معتقد به اعتدال بین خوف و رجاء است و می گوید: خوف زیاد یاس می آورد و رجاء فراوان سبب غرور می شود. این رساله با نقد نظرات مختلف به این نتیجه رسیده است که دانستن کیفیت خوف و رجاء، نقش مهمی در سعادت دنیا و آخرت انسان دارد. آن دو، بال سلوک الی الله هستند و موازنه ی بین آنها، سبب حرکت در صراط مستقیم الهی می شود. اگرچه راه دشوار است اما باممارست و تعقل می توان بدان دست یافت. و دستیابی بدان سبب تحرک و پویایی و نشاط می شود.
ریحانه عصارنیا سید مرتضی حسینی شاهرودی
حکمت متعالیه،گرچه تاکنون توسط متفکران بنامی شرح و تفسیر شده است، اما هنوز زوایایی از آن، به ویژه وجوه سیاسی آن، به طور شایسته مورد توجه واقع نشده است. بر همین اساس، این پژوهش به بررسی فلسف? سیاسی ملاصدرا می پردازد. ادل? گوناگونی در رد فلسف? سیاسی ملاصدرا از سوی مخالفان عنوان شده است، اما با بررسی دقیق آن ها و جستجوی موشکافانه در آثار ملاصدرا، می توان امکان فلسف? سیاسی وی را به اثبات رساند و نشان داد که فلسف? ملاصدرا استعداد عرض? مبادی عقلی لازم برای عرص? سیاسی حیات بشری را دارد. حکمت متعالیه به اجمال دارای فلسف? سیاسی می باشد و در آثار ملاصدرا می توان مباحثی را در زمین? سیاست مُدُن و حکومت یافت، اما این حکمت دارای مبانی خداشناسی، انسان شناسی و هستی شناسی ویژه ای و هم چنین مباحث اختصاصی ای در زمین? سیاست، همچون بحث ولایت مجتهدان، طی اسفار اربعه توسط رئیس اول مدینه و رابط? سیاست و شریعت، است که امکان استخراج و توسع? یک فلسف? سیاسی جامع را فراهم می کند به گونه ای که بتواند پاسخ گوی نیازهای جامع? بشری باشد،. هم چنین این مکتب به تربیت شاگردانی پرداخته است که با بهره گیری از تعالیم آن توانسته اند به ایفاگری در عرص? حیات سیاسی جوامع اسلامی بپردازند.
کوکب دارابی سید مرتضی حسینی شاهرودی
مسأله شر از جمله مسائل مهم و بحث بر انگیز فلسفه و کلام است به طوری که عده ای با این مسأله اشکالات بسیاری بر اعتقادات اولیه ی ادیان توحیدی وارد ساخته اند، به نظر برخی وجود شرور در جهان هستی با وجود و صفات کمالیه ی نا محدود خداوند تعارض دارد. در مقابل، بسیاری از متفکران و فیلسوفان متأله از جمله آگوستین و ملاصدرا به بررسی مسأله شر پرداخته اند و درصدد پاسخ گویی به اشکالات مطرح شده بر آمدند. در این نوشتار دیدگاه ملاصدرا و آگوستین درباره ی شرور مورد بررسی قرار گرفته است به این ترتیب که ابتدا تعاریف، اقسام و هستی شناسی شرور ذکر شده، سپس دیدگاه های ملاصدرا و آگوستین در این باب در دو فصل جداگانه بیان گردیده و در نهایت دیدگاه های این دو متفکر تطبیق داده شده است. ملاصدرا و آگوستین از طریق عدمی و نسبی دانستن شرور، احسن بودن نظام هستی و این که شرور لازمه ی اختیار و عالم ماده است به حل این مسأله پرداخته اند. هر دو اندیشمند در برخی از موارد مواضع مشترک و در برخی دیگر از موارد مواضع مختلفی دارند.
زهرا عطارزاده فدکی علیرضا کهنسال
عنوان ثمرات و نتایج بحث، شاید عنوان چندان زیبنده ای نباشد و نویسنده نیز در اختیار آن مختار نبوده است. بحث افضلیت، موضوعی است که در کتب کلامی مورد پژوهش قرار گرفته است و مهتران و پیشاهنگان ما، خود بی عنوان ثمره، ثمره آن را تعیین کرده اند. این بحث در "شرایط امام" منعقد می گردد و در آن جا یکی از شروط امام افضلیت دانسته می شود. روشن است که با قبول این شرط، که قبول آن بدیهی است، دانسته می شود که اگر کسی افضل نباشد امام نیست. پس نتیجه این بحث، تعیین مصداق امام وغاصبان است. اهل کلام جز این ثمره ای برای بحث ننوشته اند و به جز این فایده نیازی به سود دیگر نیست. بر این اساس، فایده بحث، از خود آن عیان است و به عنوان مجزایی نیاز نیست. نکته شایان ذکر در این بحث آن است که بحث مذکور مستغنی از این است که نصب امام بر عهده خداست یا مردم. اگر چه شیعه نصب امام را بر عهده خدا می دانند اما حتی اگر به رأی سنیان، این امر به مردم واگذار شده باشد، باز هم افضلیت باید ملاک گزینش باشد اهل سنت برآنند که پیامبر مردم را در انتخاب آزاد نهاده وآنان نیز به شیوه دموکراسی، امام خود را برگزیده-اند. این بهانه ای است برای بخشیدن رنگ تمدن و تجدد به چهره غصب قدرت. دو دعوی در سخنان آنان است که افضلیت هر دو را ابطال می کند. نخست آن که پیامبر مردم را در اختیار امام مختار نهاده است (درحالی که آنان را در آداب راه رفتن و آب خوردن مختار نگذاشته بود !) تا خود حاکم خویش را برگزینند و لابد مردم را دارای شعور دینی واجتماعی دیده است که خطیرترین امور را به آنان وانهاده است. (اگر چه پیامبر برای سفر سه روزه جانشین تعیین می کرد و شعور مردم را برای انتخاب جانشین سه روزه لایق نمی دید!) باری اگر به گمان اهل سنت پیامبر مردم را شایسته می دید ، مردم شایسته باید حاکم شایسته را اختیار کنند، پس شرط افضلیت به جای خود محفوظ است. دعوی دوم سنیان انتخاب دموکراتیک خلیفه بوده است؛ که در آن نیز اگر بنا بر شایسته سالاری است باید سالار مومنان گزینش شود و اگر بنا بر رأی مردم است که مردم حاضر نبوده اند. به هر روی بحث افضلیت این حسن را دارد که در آن نیازی به اثبات وجوب نصب امام بر خدا نیست؛ زیرا امر بدیهی برای اظهار خود به هیچ چیز نیاز ندارد. و غیر از این اصل مطالب دیگری که می توان از این پایان نامه به دست آورد به شرح زیر می باشد: 1- این یک قاعده عقلی و عرفی است که امام باید از افراد جامعه برتر باشد وگر نه امام و خلیفه ای که از مردم خود پایین تر و مفضول باشد چگونه قابل اطاعت آن هم به نحو وجوبی می تواند باشد آیا عقل قبول می نماید خداوند امر به اطاعت چنین امامی کند که افضل از او در افراد جامعه وجود دارد؟ آیا برای هیچ عاقلی قابل قبول است که خلیفه یک امت که واجب الاطاعه هم است انسان جاهلی باشد و برای اجرای حدود و پاسخ به مشکلات محتاج دیگری باشد؟ در این صورت معادله از یک حالت خارج نیست، و آن این که این به اصطلاح خلیفه ای که محتاج به دیگری است خلیفه ای نیست که از جانب خداوند واجب الاطاعه باشد بلکه در این میان حقی ضایع شده است؟ 2- دلیل عقلی که بر افضلیت امام علی (ع) می توان آورد به این صورت است که : مقدمه اول: هرکس دارای جمیع کمالات نفسانی و فضائل انسانی از علم، تقوی، زهد، صبر، شجاعت، سخاوت، عفت، عدالت، عصمت، ورع و سایر اخلاق حمیده باشد افضل است. مقدمه دوم: علی (ع) دارای جمیع کمالات نفسانی و فضائل انسانی از علم، تقوی، زهد، صبر، شجاعت، سخاوت، عفت، عدالت، عصمت، ورع و سایر اخلاق حمیده و بالاخره اعلی مرتبه ایمان و مبرای از جمیع رذائل نفسانی و موانع امامت از اخلاق رذیله و نقایص خلقی و عیوب جسمی و حسبی و نسبی بوده است. نتیجه: علی (ع) در همه کمالات از دیگران افضل و بالاتر بوده است. 3- آیات بسیاری دلالت بر افضلیت امام علی (ع) دارد. که مهم ترین آن آیه مباهله می باشد. آیه مباهله با روایاتی که در ذیل آن آمده، دلالت بر فضیلتی بسیار بزرگ برای اهل بیت پیامبر (ع) و در رأس آن امام علی (ع) دارد، فضیلتی که قابل مقایسه با هیچ فضیلتی از دیگران نیست، و لذا دلالت بر افضلیت و برتری امام علی(ع) بر سایر صحابه دارد و با ضمیمه کردن این مطلب با کبرای کلّی که افضل باید امام باشد، همان گونه که ابن تیمیه نیز بر آن تصریح دارد، نتیجه این میشود که امام علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) امام و خلیفه بر مردم است. در این آیه خداوند امام علی(7) را نفس و جان رسول خدا (ص) معرفی کرده است و این بلندترین تعبیری است که میتوان در شأن آن حضرت(ع) آورد. 4- یکی از شرایط امامت، افضلیت است (افضلیت امام) و از طرفی، علی (ع) افضل صحابه و بلکه افضل افراد بشر پس از پیامبر (ص) است. بنابراین، امامت در وی تعین یافته است از دیگر شرایط امامت این است که، امام باید به عموم احکام شریعت علم بالفعل و مصون از خطا داشته باشد هیچ یک از مدعیان امامت به جز علی (ع) از چنین علم گسترده و کاملی برخوردار نبودند. آن چه اهل سنت درباره ابوبکر و عباس عموی پیامبر معتقدند، علم اجتهادی است که هم محدود است وهم خطاپذیر. بنابراین، امامت به علی (ع) اختصاص داشته است. کسانی که مدعی امامت بودند علاوه بر این که فاقد صفات عصمت، افضلیت و اعلمیت بودند، دست به کارهایی زدند که نشان دهنده عدم صلاحیت آنان برای احراز مقام امامت است. متکلمان شیعه این بحث را ذیل عنوان «مطاعن خلفا» مطرح کرده و موارد بسیاری از مطاعن خلفای سه گانه را نقل کرده اند با اثبات عدم شایستگی مدعیان امامت، امامت در علی (ع) تعین خواهد یافت، زیرا در غیر این صورت، حق از امت اسلامی بیرون خواهد بود که بر خلاف اجماع است. 5- افضلیت خلفا با توجه به دلایل اهل سنت و خدماتی که ایشان برای جامعه مسلمین داشتند، به این شرط که تصدی خلافت حق مشروع آنان باشد مورد قبول خواهد بود؛ وگرنه چون غاصب بوده اند هیچ تصرفی در کار خلافت از آنان مقبول نیست. پس اثبات افضلیت آنان به خدمات، متوقف بر صحت تصدی خلافت است و صحت تصدی خلافت، متوقف بر اثبات افضلیت و این دور است. 6- فتوحات به شرطی می تواند دلیل بر فضیلت باشد که دین ارائه شده به مردم، اسلام حقیقی باشد نه اسلام سنی. آنچه به مردم عرضه شد دینی نبود که پیامبر اسلام آورده بود. ممکن است گفته شود که بر فرض بطلان اسلام سنی نسبت به شیعه باز هم این دین از دین زردشتی بهتر است و به هر حال عرضه این دین عمل صحیحی خواهد بود. پاسخ آن است که با وجود بودن امیرمومنان و امکان عرضه دین حقیقی، هیچ مذهب و آیین دیگری از نظر خدا مورد قبول نیست؛ و امیرمومنان شخصاً در این جنگ ها شرکت نداشتند. 7- بر فرض که این فتوحات دلیل فضیلت باشد، ملاک سنجش میان فضایل دو نفر آن است که هر دو امکان کسب آن فضیلت را داشته باشند. اگر امکان تصدی خلافت در دست امیرمومنان بود، آن گاه دانسته می شد که فضایل ایشان با داشتن قدرت بیشتر است یا فضایل دیگران. فضیلت مورد ادعا؛ اگر چه پوچ واهی است اما در همین عالم وهم نیز، تصدی قدرت به ایشان، امکان انجام چنین کارهایی را داده است. این مطلب در بقیه خدمات خلفا نیز صادق است.
معصومه رودی سید مرتضی حسینی شاهرودی
مناظرات امام رضا علیه السلام باب های عظیمی را در علوم اسلامی گشوده است. پژوهش حاضر به تحلیل فلسفی مناظرات امام رضا علیه السلام در مرو با روش کتاب خانه ای-تحلیلی پرداخته که در حیطه توحید، نبوت و امامت مطرح شده اند. در باب توحید، برهان های حضرت بر اثبات وجود خدا، مقایسه صفات خدا و خلق، عینیت صفات ذاتی خدا با ذات او و خارجیت اراده الهی از ذات، تحت بررسی قرار گرفت. این بررسی نشان داد که ایشان در اثبات خداوند، بر برهان های نظم، حدوث، حرکت، امکان و وجوب، و صدیقین استناد فرموده اند؛ کاربرد صفات را در مورد خداوند با توجه به ذات او معنا بخشیده اند؛ ذات خداوند را بدون نیاز به صفات کمالیه یا سایر وسایل، متصف به آن صفات دانسته اند؛ و اراده را صفت فعل معرفی فرموده اند. در باب نبوت، به دلایل حضرت بر حقانیت نبوت پیامبران پرداخته و بر رهنمودهای ایشان درباره آیات ظاهر بر عصیان پیامبران اشاره شده است. این مطالعه نکاتی را نتیجه داد: ایشان با استناد به وجود معجزه، بر نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و سایر پیامبران صحه گذاشته و ایمان به نبوت موسی و عیسی علیهم السلام را مشروط به ایمان به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله دانستند؛ نیز آیات ظاهر بر عصیان پیامبران را از نوع متشابه و دارای تأویل برشمرده و بر عصمت پیامبران تأکید فرمودند. در باب امامت، به استنادات حضرت بر برتری اهل بیت پیامبر علیهم السلام و دلایل ایشان بر رد صلاحیت خلفاء سلف اشاره شده است. بررسی این دلایل مشخص نمود که تساوی حقوق اهل بیت و پیامبر علیهم السلام و خداوند در اطاعت، خمس و صدقه، نشان برتری ایشان بر سایر مردم است؛ و تطهیر، عصمت، ایتاء زکوه و علم از صفات ذاتی ایشان بوده، با وجود آنان دارای تلازم تحلیلی است.
زهرا بیانک سید مرتضی حسینی شاهرودی
از آن جا که اسلام، دینی است جامع و به بررسی مسائل بشری اهتمام ویژه دارد و حقوق زنان نیز از جمله مسائل مطرح در این دین شریف می باشد، لذا بررسی حقوق زن اهمیت بیشتری می یابد، چراکه حقوق زنان در اسلام بر اساس وحی و فطرت بشری زن تنظیم گردیده است. برای فهم بیشتر متن وحی در خصوص حقوق زن، مراجعه به تفسیرهای شیعی چون المیزان اجتناب ناپذیر است تا از این رهگذر بتوان برخی مکاتب غربی به ویژه فمینیسم را به بوته نقد گذارد. چراکه در فمینیسم تشابه حقوق زن و مرد مطرح است و حال آن که اسلام به یکسان انگاری آن ها در حقوق اعتقاد دارد. این رساله پژوهشی است در رابطه با نگاه اسلام به مسأله ی حقوق زن در حوزه ی اجتماعی در بیانات علامه طباطبایی در کتاب تفسیر المیزان و بیان دیدگاه ها و نظریات فمینیست ها و به طور مشخص فمینیست اگزیستانسیالیست، سیمون دوبووار که در کتاب خود جنس دوم به آن پرداخته است.
محمدعلی وطن دوست حقیقی مرند سید مرتضی حسینی شاهرودی
نگارنده در این رساله، ضمن ارائه گزارشی دقیق از دیدگاه های ملاصدرا و علامه طباطبایی، درباره مراتب علم فعلی خداوند متعال، به بررسی معناشناختی و وجودشناختی نظرات آنان با دو رویکرد عقلی و نقلی پرداخته است. در پایان هر بخش، ضمن پذیرش اجمالی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی، در راستای تکمیل نظرات این دو اندیشمند، تفاسیر نوین وجودشناختی از اصطلاحات قلم، لوح محو و اثبات، قدر، اراده و مشیت ارائه گردیده است. درباره قلم باید گفت که براساس روایات، نخستین تجلی خداوند متعال در نظام هستی می باشد و به حقیقتی گفته می شود که واسطه ظهور علم ازلی و کمالات خداوند متعال در مراتب دیگر هستی می باشد. لوح نیز با همان رویکرد، به حقیقتی گفته می شود که ظرف پذیرش حقایق قلم می باشد و از آن جا که هر دو از موجودات مجرد هستند، از دسترس ادراک ناپاکان و نامحرمان درگاه الهی به دورند و با همین عنایت از لوح، در متن شریعت، با وصف محفوظ یاد شده است، نه به دلیلی مصونیت آن از تغییر. همچنین براساس تحقیقات صورت گرفته، این نتیجه به دست آمده است که اصطلاح «لوح محو و اثبات»، هیچ خاستگاه قرآنی یا روایی ندارد و به همین دلیل نمی توان با رویکرد فلسفی، آن را در مراتب علم فعلی خداوند متعال گنجاند، بلکه این لوح محفوظ است که به شهادت روایات معتبر، ظرف محو و اثبات قرار می گیرد. در فصل مربوط به قضا و قدر، ضمن پذیرش دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر فلسفی قضا، دیدگاه ایشان مبنی بر انحصار قدر در عالم ماده نقد شده و براساس آیات و روایات عمومیت قدر بسان قضا در همه مراتب هستی اثبات گردیده است. روشن است که بر این اساس، دیدگاه ملاصدرا درباره قضا و قدر که آن را به نفوس کلی و جزئی فلکی یا مراتب مجردات عقلی و مثال نسبت می دهد، رد می شود. در فصل مربوط به عرش و کرسی، ضمن پذیرش اجمالی دیدگاه ملاصدرا، براساس برخی برداشت های روایی که این دو اندیشمند بدان نپرداخته اند، دیدگاه آنان تکمیل گردیده است. و سرانجام در بحث اراده و مشیت با ارائه تحلیل عقلی نوین، با رویکردی معناشناختی، جایگاه مشیت و اراده در میان صفات ذاتی خداوند متعال و تفاوت میان آن دو تبیین شده است.