نام پژوهشگر: لادن نونژاد
نعیمه حیدری محمود حایریان
چکیده در این مقاله نابرابری درآمدی بین خانوارهای زن سرپرست بر حسب مخارج مختلفی که خانوار با آن روبرو است در مناطق مختلف تهران و برای سال 1387 به صورت مجزا محاسبه می شود. در اینجا از مخارج مربوط به تحصیلات، بهداشت، مسکن و خوراک که عموم خانوارها با آنها مواجه هستند و می توان از روی آنها نابرابری های رفاهی خانوارها را اندازه گیری کرد، استفاده شده است. با استفاده از آمار هزینه و درآمد خانوارها که توسط مرکز تحقیقاتی جهاد دانشگاهی و به سفارش شهرداری در سال 1387 گردآوری شده است، نابرابری درآمدی بین این خانوارها محاسبه می شود. به این منظور از ضریب جینی و شاخص تایل استفاده می شود. همچنین با کمک منحنی های لورنز و تابع توزیع تجمعی نابرابری های مربوط به برخی مناطق تهران با یکدیگر مقایسه می شوند. به علت کافی نبودن داده های مربوط به هزینه خوراک، برای اندازه گیری نابرابری در مخارج غذایی و مخارج کل داده های مناطق 22 گانه در چهار بخش تجمیع شدند که هریک از این بخشها شامل چند منطقه شهرداری تهران است. نتیجه بدست آمده حاکی از این است که در خانوارهای زن سرپرست در بین مناطق شهر تهران از نظر نابرابری درآمدی تفاوتهای چشمگیری مشاهده می شود. از جمله علل اصلی این تفاوتهای شدید در نابرابری های درآمدی، وجود اشکال دیگر نابرابری در دسترسی به آموزش و سطح تحصیلات، اندازه خانوار و تعداد افراد تحت تکفل و تفاوت در نوع مشاغل را می توان نام برد. تفاوت در نابرابریهای مولفه های اصلی رفاه خانوارها، یعنی تغذیه، بهداشت، آموزش و مسکن، هم در بین مناطق مختلف شهر تهران بسیار چشمگیر است و هم قدر مطلق بعضی از آنها همچون مسکن، آموزش و بهداشت بسیار زیاد است. در حالی که تفاوتهای مربوط به مقادیر نابرابری های تغذیه ای بسیار کمتر از مولفه های دیگر رفاه خانوارهاست.
اکرم حسین نژاد منیژه نخعی
مسکن یکی از شاخصهای مهم شناسایی فقر و محرومیت می باشد. آنچه در مورد مسکن در سیاست های عمومی حائز اهمیت است ، مسکن گروه های کم درآمد و ویژگیهای آن است. فراهم آوردن سر پناه مناسب و همچنین ارائه خدمات و امکانات شهری در حال حاضر از عمده ترین مشکلات جمعیت شهری رو به افزایش تهران است. در پی تشدید مهاجرت به شهر تهران کم کم زمینه های شکل گیری محلات فقیر نشین فراهم شد که تبدیل به مراکز جرم خیز و رشد ناهنجاری های اجتماعی شدند. در این پژوهش با توجه به اهمیت مسکن، به بررسی درصد فقر مسکن در خانوارهای کم درآمد و ارتباط آن با ویژگیهای مختلف سرپرست خانوار در شهر تهران پرداخته شده است. در این مطالعه، با استفاده از معیار سنجش فقر فوستر، گریر، توربک (1984) فقر درآمدی خانوارها در تهران محاسبه وسپس فقر مسکن در خانوارهای کم درآمد در شهر تهران بررسی می شود. نیاز به مسکن، با استانداردهای مسکن که حداقل سطح کیفیت را برای مسکن در نظرمی گیرد، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور محاسبه فقر مسکن از دو شاخص سرانه سطح زیر بنا و تراکم نفر در اتاق استفاده شده است. همچنین وضعیت فقر و عوامل موثر بر آن را بررسی نموده و با استفاده از مدل های رگرسیونی لاجیت شدت تأثیرگذاری ویژگیهای سرپرست خانوار شامل سن سرپرست، جنسیت، وضعیت تحصیلی، وضعیت شغلی و همچنین نحوه مالکیت واحد مسکونی و بعد خانوار اندازه گیری شده است. و نتایج نشان می دهد، 94/21 درصد از خانوارهای شهر تهران دچار فقر زیربنا هستند. کمترین نرخ فقر مسکن برحسب شاخص سرانه سطح زیر بنا مربوط به منطقه 2 و 6 و بیشترین نرخ فقر مربوط به مناطق 17 و 18 است. از بین تمام خانوارهایی که فقر درآمدی دارند، 66/30 درصد همزمان دچار فقر مسکن بر مبنای زیربنا و 56/69 درصد دچار فقر مسکن بر اساس معیار سرانه اتاق هستند. به عبارت دیگر در بین خانوارهایی که فقر درآمدی دارند فقر اتاق بیش از فقر زیربنا جلب توجه می کند. فقر مسکن خانوارهایی که سرپرست آنها تحصیلات عالی ندارند 4/3 برابر و فقر درآمدی آن ها 7/1 برابر خانوارهایی است که سرپرست آنها تحصیلات عالی دارند. فقر مسکن و همین طور فقر درآمدی در خانوارهایی بیشتر دیده می شود که سرپرست جوانتر دارند و برعکس در خانوارهایی که سرپرست آنها در آستانه بازنشستگی هستند یا بازنشسته شده اند فقر درآمدی و فقر مسکن کمتر دیده می شود. 62/28 درصد از سرپرستان خانوارها دارای شغل رسمی هستند و 38/71 درصد نیز شغل غیررسمی دارند. واژگان کلیدی: فقر مسکن، فقر درآمدی، مدل رگرسیون لاجیت، شاخص فوستر، گریر، توربک
زهرا محمدی فرد منیژه نخعی
هدف از این پژوهش "اندازه گیری فقر چندبعدی” در مناطق 22 گانه شهر تهران است. به دلیل نارسایی های موجود در رویکرد اندازه گیری فقر بر اساس درآمد (هزینه) بررسی محرومیت های انسان بر اساس نیازهای اساسی همانند بهداشت، تغذیه، آموزش و آزادی های سیاسی لازم و ضروری به نظر می رسد.در این پژوهش ما با استفاده از رویکرد نظریه اطلاعات که توسط معصومی (2006) ارائه شده است به اندازه گیری فقر چند بعدی بر اساس چهار ویژگی درآمد، مسکن و آموزش و سلامت عمومی می پردازیم. ابتدا فقر تک بعدی را در هر کدام از چهار ویژگی های یاد شده، محاسبه می کنیم. سپس بر اساس سطوح متفاوت قابلیت جانشینی بین ویژگی ها به اندازه گیری فقر مطلق با رویکرد خط فقر تجمیع شده در مناطق مختلف می پردازیم. در مرحله بعد محرومیت نسبی چند بعدی را بر اساس رویکرد تمرکز قوی بر فقر مورد محاسبه قرار گرفته است. نتایج و یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده فقیرترین منطقه تهران بر اساس رویکرد درآمد، منطقه 19 و از نظر آموزش و مسکن نیز به ترتیب مناطق 19 و 17 هستند. بدترین وضعیت از نظر سلامت عمومی مربوط به منطقه 16 است. بیشترین نرخ فقر چند بعدی در منطقه 14 و کمترین نرخ در منطقه 1 دیده شد. همچنین میزان نرخ فقر چندبعدی به هر میزان که ضریب جانشینی بین ویژگی های مورد بررسی بیشتر باشد، کمتر می شود. 63 درصد از مردم تهران نیز دچار محرومیت نسبی هستند.
الهام محسنی منیژه نخعی
گام نخست در برنامه مبارزه با فقر، شناسایی هر چه دقیق تر فقرا است. ارتباط بین فقر اقتصادی خانوارها با ویژگی های آنها از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. از آنجا که اصولاً هدف از محاسبه خط فقر، محاسبه شاخص های فقر می باشد، از این رو در مطالعه حاضر بعد از محاسبه خط فقر با استفاده از شاخص های گروه fgt به برآورد میزان و شدت وقوع فقر در خانوارهای شهر تهران با توجه به شغل سرپرست خانوار و منطقه محل سکونت پرداخته شده است. هدف از انجام این مطالعه ارائه تصویری از ابعاد مختلف فقر اقتصادی در مناطق 22 گانه شهر تهران در سال 1387 است. در این پیمایش حدود 22 هزار خانوار شهر تهران در نمونه آماری حضور دارند. نحوه توزیع فقر بین خانوارهای شهر تهران بر حسب خصوصیات مختلف اقتصادی- اجتماعی (منطقه جغرافیایی سکونت خانوار، نوع شغل سرپرست خانوار، نوع فعالیت اقتصادی سرپرست خانوار، جنسیت سرپرست خانوار، میزان تحصیلات سرپرست خانوار) محاسبه شده است. مهم ترین نتایج این مطالعه عبارت است از: • در شهر تهران احتمال وقوع فقر در خانوارهایی که سرپرست آنها دارای مشاغل غیر رسمی است، تقریباً 3 برابر مشاغل رسمی است. • نقش مهارت یا تحصیلات در تغییر وضعیت فقرا بسیار کلیدی است. به ویژه آنکه کلیه فقرای زن سرپرست طبقه شغلی پایین، متعلق به گروه های غیر ماهر می باشند. • حضور 32 درصد از فقرا در خانوارهای با سرپرست شاغل در طبقه متوسط و ماهر، حکایت از ناکافی بودن درآمد حتی برای آن دسته از سرپرست هایی که در طبقه بندی ماهر وتحصیل کرده قرار دارند، دارد. • حدود 42% جمعیت شهر تهران زیر خط فقر هستند. (شاخص p0) • می توان یک رتبه بندی از خانوارهای فقیر بر حسب شدت فقر آنها تشکیل داد. بر این اساس خانوارهای فقیرغیر رسمی طبقه متوسط، بیشترین شدت فقر را تجربه می کنند و سپس خانوارهای فقیر غیر رسمی طبقه پایین، رسمی طبقه متوسط و رسمی طبقه پایین قرار می گیرند. • حدود 62% از خانوارهای شهر تهران 1 شاغل در خانواده دارند و بقیه بیش از 1 شاغل. حدود 45% از خانوارهای غیر فقیر بیش از 1 شاغل در خانواده دارند که این امر ظرفیت بالای این افراد را برای فقیر محسوب شدن نشان می دهد، در صورتی که تنها 1 شاغل در خانواده داشتند.
هدا شفیعی منیژه نخعی
مسائلی همچون فقر و نابرابری همواره دغدغه فکری سیاستگذاران اقتصادی، اجتماعی همه جوامع بوده است. آگاهی از وضعیت رفاه خانوارها اولین و مهمترین گام در جهت تدوین سیاستهای فقرزدایی و کاهش نابرابریهاست. به منظور مقایسه رفاه خانوارها، لازم است روشهایی که خصوصیات متفاوت خانوارها چون بعد خانوار، تعداد فرزندان، سن سرپرست خانوار و جنسیت و منطقه محل سکونت را در برمی گیرد، بکار برد. مقیاس معادل روشی است که به وسیله آن صرفه جویی های در مقیاس ناشی از بعد و ترکیب سنی اعضای خانوارها محاسبه می شود. در این مطالعه، از میان روشهای گوناگون اندازه گیری مقیاس های معادل، روش دیتون و موئل باوئر (a,b1980)جهت اندازه گیری مقیاس معادل خانوارهای شهری ایران در سال 1387 با در نظر گرفتن خصوصیات بعد خانوار، سن فرزندان و منطقه محل سکونت هر خانوار نسبت به خانوار مرجع (زوج بدون فرزند) مورد استفاده قرار می گیرد. با استفاده از روش دستگاه تقاضای تقریبا آرمانی و نیز روش 3sls محاسبات مربوط به صرفه جوییهای در مقیاس و ترکیب خانوارهای شهری ایران، صورت گرفته است. نتایج حاصله نشان می دهند که: در ایران در سال 1387 اگر زوج بدون فرزند را با عدد 100 بیان کنیم، اضافه شدن یک فرزند قطعا این عدد را افزایش می دهد. اگر فرزند در فاصله سنی 6-0 باشد به عدد 124 و اگر در فاصله سنی 12-7 باشد به عدد 113 و اگر در فاصله سنی 18-13 باشد به عدد 129 می رسیم
ثنا خطیبی منیژه نخعی
هدف این تحقیق، بررسی رابطه فقر و نابرابری در ایران در یک چارچوب خرد و از طریق تحلیل اثر تغییرات در نابرابری های درون گروهی و بین گروهی بر فقر می باشد. برای انجام این بررسی داده های آماری پیمایش هزینه – درآمد خانوارهای ایران در طی برنامه های پنج ساله توسعه (1363-1388) در نظر گرفته شده اند . روشی که در این تحقیق از آن استفاده شده است ، روشی است که توسط آرار و داکلاس (2010) ارائه شده و در مورد کشور نیجریه بکار گرفته شده است. در این روش ابتدا با تغییر توزیع درآمد از طریق دو قطبی سازی، اثر دوقطبی شدن در درون گروه های جمعیتی و همچنین اثر دو قطبی شدن در بین گروه های مذکور بر روی فقر بررسی می شود. سپس کشش فقر نسبت به نابرابری درون گروهی و بین گروهی محاسبه می شود. نتایج حاصل از این محاسبات نشان می دهد که اثر و اندازه کشش ها به مقادیری از جمله پارامترهای انزجار از فقر و نابرابری و همچنین پارامتر خط فقر حساس می باشد. نکته جالب توجه دیگر آن است که این کشش ها علاوه بر پارامترهای فوق به توزیع اولیه درآمد در جامعه بستگی دارند. نتیجه دیگر آن است که در ایران اثر تغییر نابرابری های درون گروهی بر روی فقر بیش از تأثیر تغییر نابرابری بین گروهی بر روی فقر می باشد.
ملکه پشم فروش منیژه نخعی
ایران از جمله کشورهایی است که از غنی ترین منابع انرژی و سایر ظرفیت های طبیعی و انسانی، برخوردار است. تردیدی نیست که به کارگیری درست این منابع می تواند کشور را هرچه سریع تر در جهت بهبود وضعیت اقتصادی رهنمون شود. با وجود منابع انرژی و منابع دیگر به سبب سیاست گذاری های نامناسب اقتصادی، موجب شده است که از بخش قابل توجهی از این منابع به طور مفید استفاده نشود. در نیتجه، سیاست هدفمند کردن یارانه ها با هدف کاهش و جلوگیری از هدر رفتن منابع مالی در سال 1389 به مرحله اجرا درآمد. هدف اصلی طرح هدفمند کردن یارانه ها، ارایه کالا و خدمات اساسی با قیمت پایین تر از قیمت بازار به افراد و گروه های نیازمند است. زیرا پرداخت یارانه به یک شخص ثروتمند نه تنها فقر را کاهش نمی دهد، بلکه منابع مورد نیاز کاهش فقر را نیز به هدر خواهد داد. از سوی دیگر اگر تمام منافع در اختیار فقرا قرار گیرد، ضمن افزایش میزان منافع هر فرد، هزینه های برنامه نیز کاهش پیدا می کند. نکته حایز اهمیت این است که هدفمندی بهتر، به معنای پوشش بیشتر افراد تحت برنامه های حمایتی است و اگر بیشتر فقرا تحت پوشش قرار نگیرند، تأثیر برنامه های حمایتی بر فقرزدایی کاهش خواهد یافت. بدین ترتیب هدفمندی هم اثربخشی هزینه برنامه را بهبود می بخشد و هم تأثیر مثبتی بر رفاه خانوارهای آسیب پذیر دارد. در این مطالعه به بررسی 5 سناریو مختلف چگونگی پرداخت یارانه می پردازیم و شاخص های فوستر، گریر و توربک (1984) را برای هر سناریو محاسبه می کنیم و به مقایسه سناریوها با هم می پردازیم. نتایج حاصل از این پایان نامه نشان می دهد که کارآمدترین سناریو از بین سناریوهای مورد بررسی سناریو پنجم یا همان سناریو شرطی می باشد که در این سناریو یارانه به خانوارهای فقیر دارای 2 فرزند بیشتر و خانوارهای فقیر با سرپرست بالای 65 سال تعلق می گیرد.
مژده فرزاد منیژه نخعی
آگاهی از وضعیت رفاه خانوارها اولین قدم در مسیر برنامه ریزی برای کاهش فقر و نابرابری ، امکان ارزیابی نتایج برنامه ها، سیاست های رفاهی پیشین و در صورت لزوم تجدید نظر در آنها خواهد بود. به منظور مقایسه رفاه خانوارها با توجه به تفاوتهایی که در ویژگی خانوارها وجود دارد لازم است با استفاده از روشهایی این تفاوتها را به نحوی وارد کنیم که امکان مقایسه رفاه خانوارها وجود داشته باشد. مقیاس های معادل در حقیقت یک روشی برای وارد کردن تاثیر خصوصیات جمعیتی، در الگوی مصرف خانوار هستند که در قالب یک ضریب برای خانوار مورد نظر نسبت به خانوار مرجع خود را نمایان می کنند.در این مطالعه اندازه گیری مقیاس معادل به روش روتبارت برای اندازه گیری مقیاس معادل در استان تهران مورد استفاده قرار می گیرد. این روش مخارج یک کودک نسبت به مخارج کل خانوار اندازه گیری و مقیاس های معادل خانوار برای کالاهای بزرگسال مشخص می کند. بنابراین تعیین کالاهای بزرگسال از اهمیت ویژه برخوردار می باشد. با استفاده از این روش، ابتدا آزمون تفکیک پذیری کالاهای بزرگسال از گروه سنی خاص انجام می شود. سپس مقیاس های معادل خانوار و هزینه نسبی کودکان با توجه به ویژگی های گوناگون خانوار نسبت به خانوار مرجع ( زوج بدون کودک ) برای این کالاها محاسبه می گردد. نتایج کلی حاصل از بررسی روند تغییرات مقیاس های معادل نشان می دهد که با بزرگتر شدن اندازه خانوار و با افزایش هزینه نسبی کودکان بین 0 تا 13 سال نسبت به کل مخارج، اندازه مقیاس های معادل نیز برای کالای بزرگسال افزایش می یابد. نتایج این تحقیق می تواند به عنوان عامل تعدیل کننده الگوی مصرف خانوارهای متفاوت برای مقایسه سطح رفاه آنها با یکدیگر مورد استفاده قرار گیرد و از بروز اشکالات ناشی از فروض ساده کننده ( مثل در نظر گرفتن درآمد سرانه ) جلوگیری نماید.