نام پژوهشگر: محمد مهدی معینی
علی ایزدی شهاب قاضی
این آزمایش به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پودر سیر و پودر تخم پیاز (1و 3 درصد) به عنوان مواد آنتی بیوتیکی بر عملکرد تولیدی و برخی صفات خونی در مقایسه با جیره ی مرسوم تجاری در مرغ های تخمگذار نژاد لگهورن، سویه ی های – لاین w-36 انجام شد. تعداد 90 قطعه مرغ که در دوره ی دوم تخمگذاری بودند (سن بیشتر از 105 هفته) به 5 تیمار آزمایشی هر تیمار شامل 3 تکرار (6=n) تقسیم شدند. طول مدت آزمایش 42 روز بود. فاکتورهای عملکردی شامل درصد تولید تخم مرغ (مرغ /روز)، میانگین وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و توده ی تخم مرغ اندازه گیری شدند. فاکتورهای کیفی تخم مرغ شامل کیفیت سفیده، کیفیت پوسته، شاخص شکل تخم مرغ، شاخص شکل زرده و رنگ زرده ی تخم مرغ اندازه گیری شدند. صفات خونی شامل شمارش گلبولهای سفید و اندازه گیری متابولیت های خون نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که از نظر صفات عملکردی بین تیمارهای مختلف هیچگونه تفاوت معنی داری وجود نداشت(p>0/05)، همچنین صفات کیفی تخم مرغ نیز بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نشان نداد(p>0/05). در بین صفات خونی اندازه گیری شده میانگین قند وکلسترول خون در مقایسه با تیمار شاهدکاهش معنی داری نشان داد(p<0/01)، همچنین میانگین تری گلیسیرید خون تیمار پودر سیر کاهش معنی داری نشان داد(p<0/05). درصد هتروفیل ها نیز در بین تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهدکاهش معنی داری نشان داد(p<0/05)، همچنین درصد لنفوسیت ها و منوسیت ها از نظر عددی نسبت به تیمار شاهد افزایش داشت.به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده پودر سیر و پودر تخم پیاز می توانند باعث بهبود سیستم ایمنی شده و بطور کامل می توانند به عنوان یک منبع آنتی بیوتیکی طبیعی و سالم در جیره طیور تخم گذار مورد استفاده قرار گیرند.
داود علیاری محمد مهدی معینی
چکیده این آزمایش برای مطالعه تأثیر نمره وضعیت بدنی و وزن بدن در زمان جفت گیری بر عملکرد تولید مثلی میش های افشاری انجام شد. در این پژوهش از تعداد 162 رأس میش افشاری 2 تا 8 ساله در واحد گوسفند داری دانشگاه زنجان استفاده شد. میش ها از نظر نمره وضعیت بدنی به چهار گروه (2، 5/2، 3، 5/3 و بیشتر) و از نظر وزن بدن به چهار گروه (با اختلاف 6 کیلوگرم) تقسیم شدند. اطلاعات مربوط به بره های متولد شده به میش های آمیزش کرده ، کیلوگرم بره متولد شده به میش های آمیزش کرده ، نرخ زایش میش ها (نسبت تعداد میش های زایمان کرده به میش های جفت گیری کرده) و نرخ پُرزایی میش ها (تعداد بره های متولد شده در هر زایش) و طول دوره آبستنی، وزن تولد، وزن شیرگیری و متابولیت های خون از قبیل گلوکز، کل پروتئین، آلبومین و گلوبولین مورد بررسی قرار گرفتند. نمره و وضعیت بدنی تأثیر معنی داری (045/0p=) روی بره های متولد شده به میش های آمیزش کرده داشت. با افزایش نمره وضعیت بدنی تا 3 بره های متولد شده به میش های آمیزش کرده افزایش یافت. همچنین با افزایش نمره وضعیت بدنی تا 3 نرخ زایش میش ها افزایش یافت ولی در میش های با نمره بدنی 5/3 و بیشتر نرخ زایش میش ها کاهش یافت . وزن و سن میش تأثیر معنی داری روی بره های متولد شده به میش های آمیزش کرده و نرخ زایش میش ها نداشت. نرخ پُرزایی به وسیله نمره وضعیت بدنی، وزن میش و سن میش تحت تأثیر قرار نگرفت، اما علیرغم وجود تفاوت غیرمعنی دار، نرخ پرزایی در میش های با وزن 74 تا 80 کیلوگرم بیشتر بود. اثر نمره وضعیت بدنی، وزن و سن میش بر وزن تولد غیر معنی دار بود. اثر وزن میش بر وزن شیرگیری بسیار معنی دار (001/0p= ) بود و با افزایش وزن میش، وزن شیرگیری بره ها افزایش یافت. اثر سن میش بر طول دوره آبستنی معنی دار بود. میش های 2 ساله کمترین و میش های 8 ساله بیشترین طول دوره آبستنی را داشتند. اثر نمره وضعیت بدنی، وزن و سن میش بر متابولیت های خون غیر معنی دار بود. نتایج این تحقیق بیانگر اهمیت تأثیر نمره و وضعیت بدنی بر بره های متولد شده به میش های آمیزش کرده و نرخ زایش میش ها و نیز تأثیر مثبت وزن میش بر نرخ پرزایی میش ها می باشد. کلمات کلیدی: میش افشاری – عملکرد تولید مثلی- امتیاز وضعیت بدنی – وزن بدن
اکرم بهرامی محمد مهدی معینی
این مطالعه به منظور بررسی اثرات استفاده از سطوح مختلف کروم آلی و معدنی بر عملکرد تولیدی، عملکرد ایمنی و برخی پارامترهای خونی جوجه های گوشتی در شرایط استرس گرمایی (c °3±33) انجام شد. در یک طرح کاملا تصادفی، 250 قطعه جوجه یک روزه نژاد راس (ross 308) در یک طرح کاملا تصادفی به 5 تیمار و 5 تکرار با 10 جوجه در هر تکرار به مدت 6 هفته اختصاص یافتند. تیمارها با سطوح صفر(کنترل)(t1)، 800 (t2) و 1200 (t3) میکروگرم در کیلوگرم کروم آلی به صورت کروم متیونین و سطوح 800 (t4) و 1200 (t5) میکروگرم گرم در کیلوگرم کروم معدنی به صورت کروم کلراید(crcl3,6h2o) مکمل گردیدند. آّب و خوراک به صورت آزاد در اختیار جوجه ها قرار گرفت افزایش وزن بدن، میزان خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی در روزهای 10، 21 و 42 اندازه گیری شد. در روز 42 دوره پرورشی از هر تکرار یک قطعه جوجه بطور تصادفی انتخاب، و پس از توزین ذبح گردید و وزن چربی حفره بطنی، کبد، قلب، پانکراس، ران، سینه و وزن اندام های لنفوئیدی اندازه گیری و به صورت درصدی از وزن بدن بیان گردید. در روز ? جوجه ها واکسن کشته نیوکاسل را بصورت تزریقی دریافت کردند و در روز ?? واکسن زنده را بصورت آشامیدنی دریافت نمودند. خونگیری از جوجه ها به منظور تعیین سلول های سفید خون، نسبت هتروفیل به لمفوسیت و تعیین سطح کلسترول، تریگلیسرید، hdl،ldl ، پروتئین کل، گلوکز، انسولین، کورتیزول،igg و آلبومین در روزهای 28 و 42 آزمایش انجام شد. خونگیری برای اندازه گیری تیتر آنتی بادی در روزهای ?? و ?? انجام شد. استفاده از سطوح مختلف مکمل کروم تاثیر معنی داری بر افزایش وزن بدن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک نداشت(05/0p>). مکمل کروم تاثیر معنی داری بر وزن اندام های داخلی و وزن ماهیچه ران و سینه و وزن چربی محوطه شکمی نداشت(05/0p>)، اما چربی محوطه شکمی در گروههایی که مکمل کروم دریافت کرده بودند کمتر بود. استفاده از مکمل کروم بطور معنی داری سبب کاهش سطح تری گلیسرید و ldl سرم (01/0>p)، کاهش سطح کلسترول تام (05/0>p) در سن 28 و 42 روزگی و افزایش سطح hdl (05/0>p) در 42 روزگی گردید مکمل کروم در 28 (05/0>p) و 42 (01/0>p) روزگی بطور معنی داری سبب افزایش سطح انسولین سرم در گروههای t2،t3 ، t4 و t5 نسبت به گروهt1 شد. علاوه بر این استفاده از مکمل کروم تاثیری بر غلظت گلوکز سرم در 28 روزگی نداشت (05/0<p) اما در 42 روزگی کاهش معنی داری را نشان داد(01/0>p). استفاده از مکمل کروم باعث افزایش پروتئین تام سرم در سن 28 (05/0>p) و 42 (01/0>p) روزگی گردید همچنین سطح کورتیزول سرم نیز در سن 28 و 42 روزگی (01/0>p) کاهش معنی داری در گروههای t2 ،t3 ،t4، و t5 نسبت به گروه t1 نشان داد. مکمل کروم در سن 28 روزگی اثر معنی داری بر تیتر آنتی بادی علیه ویروس نیوکاسل نداشت(05/0<p) اما در سن ?? روزگی مکمل کروم بطور معنی داری سبب افزایش تیتر آنتی بادی گردید(05/0>p) سطح igg سرم جوجه ها در ?? روزگی بین گروههای آزمایشی تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p)، ولی در ?? روزگی مکمل کروم سبب افزایش معنی داری در سطح igg (01/0>p) گردید. مکمل کروم در سن 21 روزگی بر نسبت h/l تاثیر معنی دار نداشت(05/0<p)، ولی در سن 28 روزگی بطور معنی داری باعث کاهش نسبت h/l گردید(05/0>p) همچنین مکمل کروم در سن 28 روزگی بر نسبت آلبومین به گلوبولین سرم(a/g)سرم تاثیر معنی داری نداشت(05/0<p) ولی در سن 42 روزگی باعث افزایش معنی داری در نسبت a/g گردید(0?/0>p). مکمل کروم تاثیر معنی داری بر وزن اندام های لنفاری نداشت(05/0<p). نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از مکمل کروم دارای اثرات مثبتی بر عملکرد جوجه های گوشتی می باشد که بیشترین اثرات در گروه t3 مشاهده شد.
اسدالله مرادی حسن آباد محمد مهدی معینی
در این تحقیق اثر استفاده از مکمل سلنیوم بر الگوی توسعه و تکامل فولیکولی در پوست و تولید الیاف در بزغاله های شیرخوار مرغوز بررسی شد. بدین منظور از تعداد 40 راس بز نژاد مرغوز با میانگین وزن زنده 3±29 کیلوگرم استفاده شد. به منظور محدود کردن طول مدت زایمان، برای همه بزها همزمانی فحلی صورت گرفت. برای این منظور از دو تزریق متوالی کلوپرستنول (آنالوگ پروستاگلاندین f2?) به مقدار µg 125 با فاصله 11 روز استفاده شد. در هنگام ظهور فحلی جفتگیری به صورت طبیعی انجام شد. دامهای مورد آزمایش روزانه دو نوبت با یونجه (60 درصد) و کنسانتره(40 درصد)تغذیه شدند. بزهای ماده در شروع آزمایش بر اساس وزن زنده و بطور تصادفی در دو گروه غذایی، یک کنترل (جیره پایه) و دو مکمل ( جیره پایه بعلاوه 13/0 میلی گرم سلنیوم به شکل سلنیت سدیم معدنی و خوراکی) قرار گرفتند. ماده بزها در بهمن ماه شروع به زایش کردند، از 45 راس بزغاله متولد شده به صورت تصادفی تعداد 24 رأس شامل 12رأس مربوط به بزهای گروه یک و 12 رأس مربوط به بزهای گروه دو، ( 6 راس نر و 6 راس ماده)انتخاب شدند. بزغاله های هر گروه از مادران در داخل جنس بر اساس وزن زنده به دو گروه 6 راسی (3 راس نر 3 راس ماده) بطور تصادفی تقسیم شدند. همه بزغاله های نر و ماده تا پایان چهار ماهگی علاو ه بر شیر مادر از جیره مکمل شامل یونجه خرد شده و کنسانتره بطور آزاد برخوردار بودند. جیره مکمل شامل (50 % جو، 30% سبوس گندم، 8 % کنجاله سویا، 7 % ذرت، 5 % پودر ماهی) بود؛ اما تغذیه بزغاله ها در دو گروه سلنیوم (یک گروه ازگروه یک مادری و دیگری از گروه دو مادری) علاوه بر شیر مادر و جیره مکمل همراه تزریق سلنیوم (3/0 میلی گرم) از روز 2 تولد به فاصله هر 28 روز یکبار بود. صفات اندازه گیری شده در بزغاله ها شامل خصوصیات رشد، تراکم فولیکول ها، نسبت فولیکول ها ، شاخص فولیکولی، الیاف تولیدی ناشور و شسته و قطر الیاف بود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که مکمل سلنیوم مادری اثر معنی داری بر شیر مصرفی بزغاله ها، اضافه وزن روزانه، وزن تولد، وزن نهایی، کل ماده خشک مصرفی، ضریب تبدیل، شاخص فولیکولی، تراکم و نسبت فولیکول ها و قطر الیاف نداشت(05/0p<). مکمل سلنیوم تزریقی بزغاله ها بر کل ماده خشک مصرفی، اضافه وزن روزانه، ضریب تبدیل، وزن نهایی، شاخص فولیکولی، تولید الیاف ناشور و شسته، تراکم فولیکول ثانویه و نسبت فولیکول ثانویه به اولیه تاثیر معنی دار داشت (05/0p<)؛ اما بر شیرمصرفی، قطر الیاف، تراکم و نسبت فولیکولی اولیه تاثیر معنی دار نداشت (05/0p>). اثرجنس بر کل ماده خشک مصرفی، اضافه وزن روزانه، وزن نهایی، وزن تولد و شاخص فولیکولی اثر معنی دار داشت (05/0p<). اما برصفات، شیر مصرفی، الیاف تولیدی، قطر الیاف، ضریب تبدیل، تراکم فولیکولی اولیه، نسبت فولیکولی ثانویه به اولیه اثرمعنی داری نداشت (05/0p>). اثر دوره نیز بر صفات شیر مصرفی، کل ماده خشک مصرفی، اضافه وزن روزانه، وزن نهایی، بازدهی غذایی، تراکم و نسبت فولیکولی، الیاف تولیدی،قطر الیاف و شاخص فولیکولی اثر معنی داری داشت (01/0p<).
ابول الفضل ملکیان محمد مهدی معینی
این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات استفاده از عصاره الکلی نعناع فلفلی به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک محرک رشد بر عملکرد، ویژگی های لاشه، پاسخ های ایمنی و فراسنجه های بیوشیمیایی جوجه های گوشتی انجام شد. این آزمایش در یک طرح کاملا تصادفی با 400 جوجه گوشتی یک روزه (کاپ 500) از 1 تا 42 روزگی با 5 تیمار و هر کدام در 4 تکرار (20 جوجه در هر تکرار) که شامل: 1) گروه کنترل (بدون استفاده عصاره و آنتی بیوتیک)، 2) آنتی بیوتیک ( 5 میلی گرم ویرجینیامایسین در کیلوگرم جیره)، 3) 1/0 درصد عصاره الکلی نعناع فلفلی، 4) 2/0 درصد عصاره الکلی نعناع فلفلی و 5) 3/0 درصد عصاره الکلی نعناع فلفلی که عصاره ها در آب مصرفی مورد استفاده قرار گرفتند، انجام شد. نتایج نشان دادند که آنتی بیوتیک و عصاره نعناع فلفلی روی افرایش وزن بدن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل خوراک تاثیر معنی داری نداشت (05/0p>). تفاوت معنی داری میان تیمارهای آزمایشی روی صفات لاشه مشاهده نشد (05/0p>)، در حالیکه سطوح 2/0 و 3/0 درصد عصاره نعناع فلفلی باعث افزایش معنی دار درصد لاشه شد (05/0>p). جیره های حاوی آنتی بیوتیک و سطوح نعناع فلفلی در آب مصرفی باعث کاهش معنی دار گلوکز، کلسترول و ldl-کلسترول شدند (05/0>p) اما تاثیری روی hdl-کلسترول نداشتند (05/0p>). تیمار ها تاثیر معنی داری روی پارامتر های مرتبط با ایمنی جوجه های گوشتی که شامل شمار سلول های سفید خون و تیتر آنتی بادی علیه ویروس بیماری های آنفلوآنزا و نیوکاسل می باشد، نداشتند. نتایج به دست آمده نشان دادند که می توان آنتی بیوتیک محرک رشد را با سطوح 2/0 و 3/0 درصد عصاره نعناع فلفلی که تاثیرات مطلوبی روی سیستم ایمنی، برخی پارامتر های خونی و عملکرد جوجه های گوشتی داشتند جایگزین کرد.
ولی مرادی محمد مهدی معینی
این تحقیق به منظور بررسی مقایسه تاثیر مکمل سلنیوم بر خصوصیات تولید مثلی بزهای نژاد مرغز در شرایط مرتع و تغذیه دستی انجام شد. در این بررسی از 32 راس بز نژاد مرغز 2-3 سال با میانگین وزنی 85/ ± 84/28 کیلوگرم دریک دوره به مدت 195 روز از اوایل مهر 1389 تا اوسط فروردین 1390 استفاده شد.بزها بر اساس وزن زنده به 8 بلوک تقسیم بندی شدند و به طور تصادفی در یکی از چهار گروه قرار گرفتند این چهار گروه به دو دسته تقسیم شدند . یک دسته از این بزها از تغذیه مرتعی موسوم به گزره استفاده و به یکی از این دو گروه 15 روز قبل از جفتگیری و 15 روز قبل از زایش 76/0 میلی گرم سلنات سدیم بصورت محلول در آب خورانده شد و دسته دیگر در جایگاه قرار گرفتند که برای دوره زمانی دو هفته قبل از جفتگیری تا دوهفته پس از جفتگیری با جیره پایه بعلاوه مواد متراکم تغذیه شدند جیره پایه بر اساس یونجه و کاه با نسبت 50/50 تنظیم گردید و بطور آزاد در اختیار دامها قرار گرفت، علاوه بر جیره پایه در مدت فوق روزانه 300 گرم مواد متراکم ( متشکل از 40% دانه جو ، 40% ذرت و 20% کنجاله سویا) دریافت نمودند همچنین به یکی از این دو گروه نیز 76/0 میلی گرم سلنات سدیم بصورت محلول در آب خورانده شد این گروه همین جیره را و نیز سلنیوم را 15 روز قبل از زایش نیز دریافت کردند. همزمان سازی فحلی با استفاده از دو تزریق estropalan (آنالوگ پروستاگلاندین pgf2? ) به مقدار 5/0 سی سی و به فاصله 11 روز انجام شد و در روز 12، جفتگیری به صورت طبیعی صورت گرفت. بعد از جفتگیری بزها هر هفته یکبار وزن کشی می شدند. صفات اندازه گیری شده شامل بازگشت فحلی ، نسبت های آبستنی و زایش، وزن تولد بزغاله، درصد دوقلوزایی و مرگ و میر بود .نتایج حاصل از آزمایش نشان داد مکمل سلنیوم بر تغییرات وزن زنده بزها در زمان جفتگیری ، زمان زایش و اثر جیره بروی تغییرات وزن زنده قبل از جفتگیری و چهار هفته قبل از زایش بی تاثیر بوده است (05/p>. ). اما میانگین افزایش وزن در صفات ذکر شده گروه مکمل سلنیوم بیشتر از گروه کنترل بوده است و اثر جیره مرتعی (گزره) در این صفات بیشتر از گروه استفاده کننده از جیره دستی بوده است. همچنین تفاوت آماری معنی داری در گروه مکمل سلنیوم و گروه کنترل بروی پارامترهای تولید مثلی نسبت آبستنی ، نسبت بز قصر ، نسبت زایش ، نسبت دوقلوزایی ، وزن تولد بزغاله ها در هنگام تولد، نسبت بازگشت فحلی و نسبت مرگ و میر مشاهده نشد(05/p>. ).
امیر آزادبخت منوچهر سوری
محیط های کشت متعددی برای کشت و بلوغ آزمایشگاهی تخمک های گاو مورد استفاده قرار گرفته است.افرودنترکیبات مختلف مانند سرم، فاکتورهایرشد،سیتوکینهاو هورمون ها می تواند بربلوغ آزمایشگاهی تخمک موثر باشد.کروم از جمله عناصر کمیاب است که در متابولیسم گلوکز مشارکت داشته و یکآنتی اکسیدان محسوب می گردد.تأثیر مثبت کروم در موجودات زنده، بوسیله بهبود بخشیدن جذب گلوکز بوسیله سلول ها وعملکرد آن به عنوان یکآنتی اکسیدان شناخته شده است. دراین مطالعه اثر غلظت هایمختلف کرومیوم کلرایدبربلوغ آزمایشگاهی تخمک های گاوبررسی گردید.تخمدان های سالم گاوهایکشتارگاهیاز کشتارگاه جمع آوری و کمپلکس های کومولوس– تخمک از فولیکولهای با قطر تقریبی 8-2 میلی متر جمع آوری شدند. کمپلکس های کومولوس- تخمک در محیطکشتکاملبلوغ شامل محیط کشتtcm-199 غنی شده با 10% سرم جنینی گاوی، 25/0 میلیمولار سدیمپیروات، 1واحد بین المللی در میلی لیترهورمون محرک رشد فولیکولی،1واحد بین المللیدر میلی لیترهورمون لوتئینی، 1میکرو گرم در میلی لیتر 17-بتا استرادیول، 10 نانو گرم در میلی لیتر فاکتور رشد اپیدرمی در حضور غلظت های0، 5،10، 25 و 50 نانو گرم در میلی لیتر کرومیوم کلرایددر قطرات 50 میکرولیتری پوشیده شده با روغن معدنیبه مدت 24 ساعت در انکوباتور با دمای 37 درجه سانتی گرادو5 درصد گاز دی اکسید کربن کشت داده شدند. گسترش کمپلکس های کومولوس _ تخمکوبلوغ آزمایشگاهی تخمک ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان تشکیل کمپلکس های کومولوس_ تخمک کاملاً گسترش یافته در حضور غلظت های 0، 5،10 و25 نانو گرم در میلی لیتر کرومیوم درمقایسه با غلظت 50 نانو گرم در میلی لیترکرومیومبیشتر بود (p<0/05). میزان بلوغ تخمک ها و رسیدن به مرحله متافاز ii در حضور غلظت های 5 و10 نانو گرم در میلی لیتر کرومیوم درمقایسه با سایر غلظت ها بیشتر بود (p<0/05).این میزاندر حضور غلظت 50 نانو گرم در میلی لیتر کرومیوم درمقایسه با سایرغلظت ها کمتر بود (p<0/05). از نتایج مطالعه حاضرمی توان نتیجه گیری کرد که افزودنغلظت های 5 و 10 نانو گرم درمیلی لیترکرومیوم کلراید به محیط کشت می تواند بربلوغ آزمایشگاهی تخمک های گاو موثر باشد. واژه های کلیدی:کرومیوم کلراید، بلوغ آزمایشگاهی، تخمک، گاو، محیط کشت tcm-199
وحید علامه صدر محمد مهدی معینی
الکل اتانول با تخمیر دانه های غلات ،غده سیب زمینی و به ویژه از ملاس تولید می گردد. پساب تقطیری تغلیظ شده ی ملاس (mdcs) از جمله محصولات جانبی کارخانجات تولید الکل است که غنی از مواد معدنی، مخمر و ترکیبات تخمیری است. پساب حاصل به دلیل آب زیاد، اسیدیته و مقادیر بالای نمک های معدنی یک آلوده کننده ی زیستی به شمار می آید که هم اکنون کارخانجات تولید الکل با مشکل دفع آن مواجه هستند. پساب تقطیری ملاس پس از تغلیظ و فراوری قابل استفاده در تغذیه دام می باشد. در این پژوهش، اثر استفاده از سطوح مختلف پساب تقطیری ملاس تغلیظ شده حاصل از کارخانه های الکل سازی بر فراسنجه های بیوشیمیایی خون ، عملکرد رشد وخصوصیات لاشه بره های پرواری بررسی شد. 18 راس بره نر نژاد سنجابی (46/1 ± 46/28 کیلوگرم) در یک طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار ) در6 تکرار ) برای ارزیابی اثر پساب تقطیری ملاس در سه سطح صفر ، 5 و10درصد در پلت غذایی مورد استفاده قرار گرفت. جیره غذایی شامل یونجه، ذرت ، جو و کنجاله سویا بود. ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر خام، انرژی خام و انرژی قابل متابولیسم پساب تقطیری ملاس به ترتیب 2/65 ، 2/23،2/21 در صد و 3465 و 2566 کیلو کالری در کیلو گرم ماده خشک بود. نتایج آزمایشات نشان داد پساب تقطیری ملاس بر قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی، پروتیین خام ، فیبر محلول در شوینده خنثی، فیبر محلول در شوینده اسیدی، خاکستر ، انرژی خام و انرژی متابولیسمی تاثیر معنی داری داشت (05/0p< ). قابلیت هضم ماده خشک ، ماده الی و فیبر خام در گروه 10 درصد پلت پساب تقطیری در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت. بین میزان خوراک مصرفی،ضریب تبدیل غذایی، افزایش وزن روزانه و وزن انتهایی بره ها اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p> ). اختلاف معنی داری در میانگین فراسنجه های بیوشیمیایی، آنزیم های کبدی و عناصر معدنی خون بین گروههای آزمایشی وجود نداشت (05/0p> ). نتایج و داده های حاصل از این آزمایشات نشان داد، پساب تقطیری تغلیظ شده حاصل از کارخانه های الکل سازی بعنوان یک منبع انرژی و پروتیین ارزان می تواند تا سطح 10 درصد بدون هیجگونه اثر منفی جایگزین بخشی از خوراک روزانه بره های پرواری شود.
فاطمه قربانخانی محمد مهدی معینی
هدف از این پژوهش، بررسی اثر تغذیه تکمیلی بر میزان خوراک مصرفی، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک، در گوسفندان نر و ماده سنجابی و غلظت تستوسترون پلاسما، تغییرات اندازه بیضه و ویژگی های منی در قوچ و هم چنین غلظت 17 – بتا استرادیول میش سنجابی طی دو فصل پاییز و زمستان همزمان با کاهش طبیعی طول روز بود. تعداد 20 رأس گوسفند نر سنجابی ( کنترل:10 راس و تکمیلی: 10 راس) و 20 راس گوسفند ماده سنجابی (کنترل:10 راس و تکمیلی: 10 راس) در جایگاه های انفرادی، تحت شرایط طبیعی (47 درجه و 3 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و 34 درجه و18 دقیقه عرض شمالی و 1420 متر بالاتر از سطح دریا) در غرب ایران- کرمانشاه قرار گرفتند. دام های گروه کنترل جیره شامل 80% یونجه خشک و 20% کنسانتره ، با 18/2 مگاکالری انرژی قابل متابولیسم و 130 گرم پروتئین در کیلوگرم ماده خشک، دریافت کردند. گوسفندان گروه تکمیلی جیره ای شامل 65% یونجه خشک و 35% کنسانتره با 34/2 مگا کالری انرژی قابل متابولیسم و 160 گرم پروتئین در کیلوگرم ماده خشک دریافت کردند. وزن بدن، افزایش وزن روزانه و مصرف ماده خشک روزانه به طور هفتگی اندازه گیری شد. نمونه منی به وسیله دستگاه انزال گیر برقی جمع آوری شد. خصوصیات منی بلافاصله بعد از جمع آوری مورد ارزیابی قرار گرفت. محیط و حجم بیضه بصورت ماهیانه اندازه گیری شد. هم چنین نمونه خون به صورت ماهیانه جهت اندازه گیری غلظت پلاسمایی هورمون تستوسترون در قوچ و 17 – بتا استرادیول در میش گرفته شد. خوراک مصرفی (گرم در روز) )0.001>p) در پاییز نسبت به زمستان، به طور معنی داری بالاتر بود. ضریب تبدیل خوراک، به طور معنی داری )0.001>p) در جنس نر بالاتر از جنس ماده بود. منی قوچ های گروه تکمیلی، نسبت به گروه کنترل، دارای کمیت و کیفیت بهتر بود. در فصل زمستان، حرکت انفرادی (0.001>p) و غلظت اسپرم ( 0.05>p) نسبت به پاییز، به طور معنی داری بالاتر بود. غلظت پلاسمایی تستوسترون (0.01>p) و 17 بتا استرادیول )0.001>p) در فصل پاییز نسبت به زمستان بالاتر بود. محیط و حجم بیضه تحت تاًثیر فصل و جیره قرار نگرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که در گوسفندان سنجابی اشتها تحت تاًثیر دوره نوری قرار می گیرد. تولید مثل میش و قوچ این نژاد، تحت تاًثیر فصل قرار می گیرد. کمیت و کیفیت جیره می تواند ویژگی های منی و غلظت پلاسمایی تستوسترون را تحت تاثیر قراردهد.
فاطمه وثوقی محمد مهدی معینی
امروزه دستکاری تخمیر شکمبه جهت بهبود فرآیند هضم یکی از اهداف اساسی می¬باشد. عدم کارایی استفاده از پروتئین و انرژی مشکل اساسی بوده که باعث اتلاف منابع مالی فراوان در صنعت دامپروری می¬شود. برای حل این مشکل از مواد گوناگون مانند آنتی¬بیوتیک¬ها استفاده می¬شد؛ اما به¬دلیل مشکلات زیستی این مواد جایگزین¬هایی برای آن¬ها معرفی شدند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر سطوح مختلف اسانس اکالیپتوس، گلپر، رزماری و مخلوط سه اسانس (اکالیپتوس، گلپر و رزماری) در سطوح صفر، 5، 50، 250 و 500 میکرولیتر با استفاده از 200 میلی¬گرم جیره پایه (علوفه یونجه) بر فراسنجه¬های تخمیر شکمبه¬ای و تولید گاز متان به روش برون تنی بود. آزمون تولید گاز با استفاده از مایع شکمبه گوسفند با پنج تکرار برای هر تیمار و در قالب یک طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تولید گاز در ساعت 2 تا 96 ثبت شد. فراسنجه¬های گوناگون از جمله پتانسیل تولید گاز (a)، زمانی که نصف پتانسیل تولید گاز بدست آمد (b) و میزان سیگموئیدی بودن منحنی تعیین شد. دیگر فراسنجه¬های مورد مطالعه شامل تولید گاز 24 ساعته، گاز متان تولیدی، نیتروژن آمونیاکی، توده میکروبی، تجزیه پذیری ماده آلی، ضریب تفکیک پذیری، انرژی قابل متابولیسم، غلظت کل اسید¬های چرب فرار و ph بود. همچنین جمعیت پروتوزوآیی در چند جنس و رابطه آن¬ها با گاز متان تولیدی بررسی شد. فراسنجه a و b تحت تأثیر اسانس اکالیپتوس، رزماری و مخلوط سه اسانس (اکالیپتوس، گلپر و رزماری) کاهش یافت اما فراسنجه a تحت تأثیر اسانس گلپر افزایش یافت. افزایش سطوح اسانس رزماری و مخلوط سه اسانس (اکالیپتوس، گلپر و رزماری) باعث افزایش در فراسنجه c شد. مقدار تولید گاز 24 ساعته، مقدار گاز متان، مقدار کل اسید¬های چرب وغلظت نیتروژن آمونیاکی تحت تأثیر اسانس¬های استفاده شده کاهش یافت. تجزیه پذیری ماده آلی و انرژی متابولیسمی تحت تأثیر سطوح مختلف اسانس قرار گرفتند. با افزودن کلیه¬ی اسانس¬ها ضریب تفکیک پذیری و مقدار توده میکروبی افزایش یافت. مقدار ph تحت تأثیر اسانس اکالیپتوس و اسانس گلپر قرار گرفت. همچنین تعداد پروتوزوآی کل، انتودینیوم، اپیدینیوم، دیپلودینیوم، افریواسکولکس، داسی¬تریشیا و ایزوتریشیا کاهش یافت. ارتباط معنی¬داری بین کاهش گاز متان و جمعیت پروتوزوآیی بجز افریواسکولکس تحت تأثیر اسانس اکالیپتوس وجود داشت. با افزودن اسانس گلپر جنس¬های افریواسکولکس، دیپلودینیوم و داسی¬تریشا در کاهش گاز متان موثر بودند. تحت تأثیر اسانس رزماری تمامی جنس های مورد مطالعه به¬جز جنس داسی¬تریشیا در کاهش گاز متان نقش داشتند. همچنین مشاهده شد که با افزودن مخلوط سه اسانس (اکالیپتوس، گلپر و رزماری) جمعیت های پروتوزوآیی کل، انتودینیوم، داسی¬تریشیا در کاهش گاز متان موثر بودند. نتایج این آزمایش نشان داد که مواد موثره این اسانس¬ها دارای فعالیت ضد میکروبی است و باعث کاهش گاز متان و بهبود تولید پروتئین میکروبی می¬شود.
سامان صادقی دهبنه محمد مهدی معینی
چکیده این آزمایش به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پودر فلفل قرمز (1و 3 درصد) و گل همیشه بهار به عنوان منابع افزودنی رنگیزه دار بر رنگ زرده ی تخم مرغ، عملکرد و برخی صفات خونی در مقایسه با جیره ی مرسوم تجاری در مرغ های تخمگذار نژاد لگهورن، سویه ی های – لاین w-36 انجام شد. تعداد 90 قطعه مرغ که در دوره ی دوم تخمگذاری بودند (سن بیشتر از 105 هفته) به 5 تیمار آزمایشی هر تیمار شامل 3 تکرار (n=6) تقسیم شدند. طول مدت آزمایش 42 روز بود. فاکتورهای عملکردی شامل درصد تولید تخم مرغ (مرغ /روز)، میانگین وزن تخم مرغ، مصرف خوراک روزانه، ضریب تبدیل خوراک و توده ی تخم مرغ اندازه گیری شدند. فاکتورهای کیفی تخم مرغ شامل کیفیت سفیده، کیفیت پوسته، شاخص شکل تخم مرغ، شاخص شکل زرده و رنگ زرده ی تخم مرغ اندازه گیری شدند. صفات خونی شامل شمارش گلبولهای سفید و اندازه گیری متابولیت های خون نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که از نظر صفات عملکردی بین تیمارهای مختلف هیچگونه تفاوت معنی داری وجود نداشت(( . همچنین صفات کیفی تخم مرغ نیز بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی داری نشان نداد(). اما رنگ زرده بین تیمارهای مختلف آزمایشی تفاوت معنی داری نشان داد(). بالاترین میانگین رنگ زرده در روزهای 15 و 30 مربوط به تیمار 3 درصد پودر فلفل قرمز(67/12 و 33/13 معیار فن رش) و کمترین میانگین رنگ زرده مربوط به تیمار جیره ی پایه (67/6 و 7 معیار فن رش) بود. در بین صفات خونی اندازه گیری شده میانگین تری گلیسیرید خون در مقایسه با تیمار شاهد اختلاف معنی داری نشان داد() همچنین بین تیمارهای گروه فلفل قرمز و همیشه بهار 1 درصد اختلاف معنی داری وجود داشت(). همچنین درصد ائوزینوفیل ها در بین تیمارهای آزمایشی نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری نشان داد(). به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده پودر فلفل قرمز می تواند به عنوان یک منبع گزانتوفیل طبیعی در جیره مورد استفاده قرار گیرد. گل همیشه بهار نیز بر افزایش رنگ زرده ی تخم مرغ موثر است و می تواند بخشی از گزانتوفیل جیره را تأمین کند اما گل همیشه بهار به صورت بیومس تاثیر کمتری نسبت به پودر فلفل قرمز بر رنگ زرده ی تخم مرغ نشان داد.
پدرام نقدی شهاب قاضی
این تحقیق به منظور بررسی اثرات استفاده پودر شفیره کرم ابریشم بر عملکرد، صفات لاشه و غلظت برخی از فراسنجههای خونی جوجه های گوشتی و اندازه گیری ترکیبات شیمیایی آن انجام شد. در آزمایش اول ترکیبات شیمیایی، اسیدهای چرب، اسیدهای آمینه و انرژی قابل متابولیسمی پودر شفیره کرم ابریشم اندازه گیری گردید. آزمایش دوم در قالب یک طرح کاملا تصادفی اجرا شد و اثرات سطوح مختلف پودر شفیره کرم ابریشم (صفر، 5/2، 5، 5/7 و 10 درصد پودر شفیره کرم ابریشم) بر روی تعداد 220 قطعه جوجه یک روزه سویه راس 308 در یک دوره 42 روزه، در 5 تیمار و 4 تکرار و 11 قطعه جوجه در هر تکرار بر عملکرد، صفات لاشه و غلظت برخی از فراسنجههای خونی بررسی شد. جیرههای آزمایشی از لحاظ انرژی و پروتئین مشابه بودند و در 3 دوره رشد (24-11 روزگی)، پایانی (43-25 روزگی) و کل دوره رشد و پایانی (43-11 روزگی) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمایش دوم نشان داد جیرههای حاوی سطوح 5/2 و 5 درصد پودر شفیره کرم ابریشم از نظر آماری تفاوت معنی داری در عملکرد، افزایش وزن بدن و میزان مصرف خوراک در مقایسه با تیمار شاهد داشتند (05/0p<). تیمارهای آزمایشی در فراسنجههای خونی، ضریب تبدیل خوراک و صفات مربوط به لاشه اختلاف معنیداری نداشتند. در این آزمایش با توجه به قیمت پایین پودر شفیره کرم ابریشم و عملکرد مطلوب جوجههای گوشتی بهترین درصد پیشنهادی بکارگیری سطح 5 درصد این ماده در جیره غذایی میباشد.
علی حسن فرج زاده محمد مهدی معینی
چکیده ندارد.
سعید ویس کرمی محمد مهدی معینی
چکیده ندارد.