نام پژوهشگر: محمدحسین مهدوی نژاد

تبیین دیدگاه ارزش شناسی علامه طباطبائی و دلالت های آن برای تربیت اخلاقی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  ناهید سرایی   طاهره کمالی زاده

فصل اول جهت آشنایی کلی با فلسفه اخلاق و انواع تفکرات اخلاقی می باشد و توضیح داده شده است که فلسفه اخلاق یک رویکرد متفاوت به اخلاق از حیث دامنه و عمق سوالاتی که مطرح می کند و نیز طریقه اش در جواب دادن به سوالات مطروحه است . در فصل دوم برای تبیین این مطلب که علامه طباطبایی ارزش های اخلاقی را منطبق بر کدام دسته از ادراکات بشری می دانند ، به مباحث مربوط به عالم ذهن و ادراکات پرداخته شده است . ایشان می فرمایند عقاید و معارف انسانی دو نوع هستند . یک بخش آن دستخوش تغییر و تحول می شوند و دسته دیگر ثابت و هستند و احکام قطعی و متوقف دارند . در فصل سوم سعی بر تبیین مبادی روانشناختی " حسن " و " قبح "در دیدگاه علامه شده است . ایشان می فر مایند که "حسن" همواره امری وجودی است و "قبح" همیشه امری عدمی می باشد . و اما فصل چهارم این رساله در ارتباط با دلالت های تربیتی دیدگاه ایشان می باشد .

دیدگاه غزالی درباره « اراده» و نقش آن در تبیین فلسفه اخلاق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات 1389
  ام البنی نیاز زاده   محمدحسین مهدوی نژاد

این جستار کوتاه پس از گذر ازمقدمات لازم در زمین? اراد? انسان و اراد? خداوند از لحاظ وجودشناسی و معناشناسی در مکاتب مختلف فکری (معتزله ، اشاعره ، امامیه ) به تحلیل اندیشه های غزالی در این باب پرداخته است. غزالی صفت «اراده» را هم برای انسان و هم برای خداوند اثبات می نماید . وی برای اراد? انسان اهمیت ویژه ای قائل است و آنرا عامل امتیاز انسان از حیوان دانسته و بر نقش آن بعنوان یکی از عوامل سازند? «افعال اختیاری» تأکید نموده است. همچنین وی ، همچون سایر اشاعره ، خداوند را «مرید» دانسته است ومعتقد است که اراده صفتی است که یکی از دو طرف فعلی که امکان وقوعش است را تخصیص می دهد . وی دربار? چگونگی رابط? اراد? انسان و خداوند همچون سایر اشاعره به طرح نظری? «کسب» پرداخته است و معتقد است ، فاعل حقیقی در هم? افعال ، خداوند است و اوست که علم، اراده و قدرت را مقارن فعل ، در انسان می آفریند و قدرت عبد تنها مقارن فعل است نه موثر در آن ، و انسان تنها محل و گذرگاه اراده و اختیاری است که خداوند در او می آفریند . علیرغم تبیین رابطه اراده انسان با اراده خداوند و بیان مبانی معرفت شناختی و انسان شناختی غزالی در این مورد، ساحت های وجودی انسان ( ساحت معرفتی ، ساحت ارادی ، ساحت عاطفی ) از منظر وی بررسی گردیده و بر نقش موثر آنها در افعال انسان تأکید شده است .

مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن از نظر سهروردی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1389
  لبلا خسرونیا   علیرضا اژدر

این پایان نامه پژوهشی دربار? مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است . هدف از تبیین این رساله نشان دادن رابطه نفس و بدن در میان آثار سهروردی است و اینکه آیا رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی با مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی او سازگار است یا خیر ؟ از آنجا که درک حکمت اشراقی بر آگاهی به درون وجود انسان و تأویل هستی آدمی استوار است ، خودشناسی و علم النفس در واقع کلید درک این حکمت و بحث حیاتی آن را تشکیل می دهد آنچنانکه خود سهروردی توصیه کرده است تا انسان نتواند به درون خود سفر کند و به تأویل رموز وجود درونی خود بپردازد او را قدرت تأویل پیام شرقی عالم وجود که همان حکمت اشراقی است میسر نمی شود . در این حکمت هستی و مراتب آن معرفت و سعادت انسان بر اساس نور تفسیر شده است و انسان با انوار و اشراق نفس به حقیقت واصل شده و او را مشهود می کند . از نظرسهروردی هر موجودی که ذات خود را ادراک کند با نور محض یکی می داند از این رو نفس انسانی را با اصول کیهانی یا انوار مرتبط می کند .سهروردی از این اصل اشراقی در معرفت شناسی نتیجه کلی می گیرد هر چیزی که ذات خویش آگاه است از تمام چیزهای همان مرتبه نیز آگاه است.بنابراین آگاهی اساس علم اشراقی می شود که معتقد است حقیقت همه موجودات خودآگاه به آگاهی کیهانی آغازشده وتا آگاهی انسان بسط می یابد و خودآگاهی با روشن بودن یا ظاهر برابر بوده و با نور محض یکی است .

اخلاص در اخلاق و عرفان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  سیدعلی سادات اخوی   افلاطون صادقی

اخلاص به معنای آزاد شدن و رهائی یافتن از عبودیت غیر خدا و پاک و خالص گردانیدن نیّت و عمل بلکه تمام وجود خود برای رسیدن به مقام قرب و فناء خداست. با در نظر گرفتن موضوع علم اخلاق که نفس و قوای آن است و هدف اخلاق که رسیدن به فضایل اخلاقی و تثبیت آن در نفس می باشد؛ اخلاص در اخلاق به معنای خالص کردن این فضایل برای خداست. اخلاق مجموعه ای از کیفیات نفسانی است که باعث صدور افعال به آسانی و بدون نیاز به تفکر و تأمل می شود و این کیفیات نفسانی، رابطه عمیقی با سه عنصر علم و معرفت، نیّت و عمل دارد. در اخلاق اسلامی؛ یک کیف نفسانی، زمانی فضیلت محسوب می شود که عناصر یاد شده صبغه الهی به خود گرفته و خالص برای او باشد. موضوع عرفان، شناخت خداوند سبحانه و تعالی و اسماء و صفات اوست و هدف آن رسیدن به توحید است. بنابراین، اخلاص در عرفان؛ با توجه به رابطه اخلاص با موضوع و هدف عرفان مطرح می شود. سالک اِلی الله مسیر خود را از تزکیه نفس و تطهیر باطن از رذایل اخلاقی و تخلّق یافتن به فضایل اخلاقی شروع می کند و با سیر در عوالم وجود خود که عالم اصغر است به شناخت عالم اَکبر و معرفت حق تعالی نائل می گردد. و با این معرفت مراتب اخلاص را تا رسیدن به بالاترین درجات آن که مقامات مخلَصین (به فتح لام) است طی می کند.

م?سا هاگد?د زا ?مدآ یدوجو تاحاس و ?ق?خا نادجو هاگ?اج و ?ق?خا ??ارگ نادجو
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  اکرم بختیاری   محمدحسین مهدوی نژاد

?مدآ یدوجو تاحاس و ?ق?خا نادجو هاگ?اج و ?ق?خا ??ارگ نادجو ناونع اب رضاح همان نا?اپ شقن و وس ک? زا وسور ??ارگ نادجو ?ق?خا ه?رظن هب هک م?نآرب نآ رد هک تسا ?شهوژپ ؛م?سا هاگد?د ادرپب م?سا رظن زا اهناسنا ت?برت و دشر رد نآ هاگ?اج و اهناسنا ت?اده رد نادجو م?ز . هب ز?چ ره زا لبق رد ک? سپ ؛دندرک ف?رعت دوخ ت?صخش زا صخش ?هاگآ ار نآ انامه هک هدش هتخادرپ نادجو ف?رعت دشاب ?م ید?حوت نادجو نامه هک تسا رشب سفن هکارد یور?ن ?ترابع هب ؛تسا ?نطاب . طابترا هب همادا رد ن?ا هب هک م?تخادرپ ترطف و لقع و هز?رغ یور?ن هس اب نادجو و د?ق نودب یدازآ هک هک م?د?سر هج?تن نادجو ن?ب ز?ن و ،درک گنهآ مه نادجو اب ار زئارغ د?اب و تسا ?ق?خا نادجو اب ?فانم ،ز?ارغ طرش دنک ?م ک?رحت ار ناسنا ?ق?خا کرد و سح ،لقع کمک هب نادجو ،تسا ه?وسود یا هطبار لقع دوش ?م ?ق?خا لمع بجوم . ترطف و نادجو ن?ب نآرق رد ?هاگ هک یدح ات تسا گنت را?سب هطبار ز?ن تسا هدرک ر?بعت سفن ار نادجو . و ?سانش دوجو هط?ح رد ?گدنز رد نادجو هدننک ن??عت شقن هب همادا رد م تسا نادجو نامه هک ?لمع لقع ،اهشزرا و ماکحا أشنم ?سانشدوجو رد ؛م?تخادرپ ?سانش تفرعم ع لقع هب طوبرم راک هدمع ؛دشاب هک تسا ک?ن هدارا نآ و دراد دوجو تداعس و لامک ک? طقف و تسا ?لم نآ تسا نادجو یاهنامرف لباقم رد ندوب قلطم ع?طم . هک ?ق?خا سح هار زا ز?ن ?سانش تفرعم هزوح رد تسا دازآ و راتخم هک دنک ?م فشک یروضح ملع اب ناسنا و ?نادجو ?نورد تسا یرما . تسارکذ هب مز?

نظریه اخلاقی ویتگنشتاین متقدم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  زهرا تشکری   محمدحسین مهدوی نژاد

در فصل اول میان دو نوع تفسیر تراکتاتوس تمایز قایل شدم و تفاوت تفسیر پوزیتیویستی با تفسیر اخلاقی را توضیح داده ام. بنا بر تفسیر پوزیتیویستی و حلقه وینی تراکتاتوس کتابی است در توجیه پوزیتیویسم و دعوتی است به تجربه گرایی، طرد متافیزیک و دیگر تأملات فلسفی در هستی شناسی و اخلاق و اینکه در یک کلام، علمی اندیشی را جایگزین کاوش های نظری و مغالطی قرار دهیم البته با نظر در منطقِ زبان و تمییز کلامِ معنی دار از بی معنا. اما بنا بر تفسیر اخلاقی، تراکتاتوس از مضمونی عرفانی و اخلاقی برخوردار است که از نظر ویتگنشتاین متقدم در مقوله ناگفتنی ها، نشان دادنی ها و سکوت کردنی هاست. بنا بر تفسیر پوزیتویستی، راه بر توجه به اخلاق و گزاره های اخلاقی بسته می شود در حالیکه تفسیر دوم نه تنها از اهمیت توجه به اخلاق در تراکتاتوس خبر می دهد بلکه تنها هدف ویتگنشتاین متقدم از نگارش آن کتاب را طرح نظریه ای در اخلاق قلمداد می کند. در فصل دوم توضیح داده شده است که در تفسیر اخلاقی تراکتاتوس مبنا و مقدمه اساسی ای که ویتگنشتاین در میان می نهد تمایز بین «گفتنی» و «نشان دادنی» است و هدف او نشان دادنی خواندنِ اخلاق است و در ادامه این فصل به یکی از موارد نشان دادنی یعنی «منطق» اشاره می شود. در فصل سوم به بحث درباره نظریه اخلاقی ویتگنشتاین پرداخته شده اینکه اخلاق ناگفتنی، مهمل (ورای زبان است)، درباره ارزش مطلق، متعالی، رازآلود و تعریف ناپذیر است. به علاوه اخلاق نشان دادنی است (از روی بیانِ واضحِ امر گفتنی و در هنر و اعمال خود را نشان می دهد). نکته مهم این است که ویتگنشتاین از اخلاقی زیستن نیز سخن گفته است از نظر او اخلاقی زیستن یعنی «دید کلی و ضروری داشتن از امور» و «توافق با اراده الهی» که احساس ایمنی مطلق، نترسیدن از مرگ و زندگی در حال (رسیدن به جاودانگی) و بی اعتنایی به دنیا را به ارمغان می آورد. فصل چهارم به تحلیل فلسفی نظریه اخلاقی ویتگنشتاین متقدم اختصاص داده شده و اینکه نگاه متعارف و غالب به نظریه اخلاقی ویتگنشتاین متقدم ناواقع گرا و ناشناخت گرایی است در حالیکه به نظر می رسد شارحانی متفاوت از این تفسیر مانند آیریس مُرداک زمینه ساز قرائت نوینی از این نظریه اخلاقی است.

نقدوبررسی مکتب اخلاق توصیه گرایی هیر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  رضا تقیان ورزنه   مهدی زمانی

مکتب اخلاقی توصیه گرایی هیر که یکی از مکاتب مطرح در فرااخلاق دوران معاصر است بر اساس مبانی و تحت تأثیر جریانات فکری و دیدگاه های اخلاقی خاصی تأسیس و نشو و نما یافته است. در حالی که احساس گرایان مفاهیم و احکام اخلاقی را تا سرحد بی معنایی و مفهوم نما بودن تنزل داده بودند؛ هیر تحت تأثیر متفکران بزرگی چون هیوم، کانت، و پوپر و نیز حوادث زمانه از جمله جنگ جهانی دوم و با هدف اعتلای علم اخلاق و حل مشکلات اخلاقی فراروی انسان معاصر مدعی تأسیس نظامی اخلاقی است که در آن آزادی فاعل اخلاقی و عقلانیت احکام آن تأمین و تضمین شود. به همین دلیل با طبیعت گرایی، که به زعم او، از تأمین اساسی ترین ادعای خود، یعنی، عقلانیت احکام اخلاقی ناتوان است؛ و استقلال علم اخلاق و نیز آزادی فاعل اخلاقی را زیر سوال می برد به شدت مخالف است. از نظر او توصیه ای بودن احکام اخلاقی و تعمیم پذیری آن ها، آزادی فاعل اخلاقی و عقلانیت احکام اخلاقی را تأمین و تضمین می کنند. هیر تحت تأثیر فلاسفه تحلیلی تلاش می کند با بررسی ویژگی های منطقی مفاهیم اخلاقی و تعمیم پذیری احکام اخلاقی سازوکاری مناسب برای امکان استدلال اخلاقی فراهم آورد. یکی از مهمترین انتقادها بر اصل تعمیم پذیری چگونگی تشخیص موارد مشابه است. هیر معتقد است با استفاده از روش ابطال پذیری پوپر، و در نظر گرفتن نقش موثر قو? تخیل، می توان تا سرحد امکان به واقعیت نزدیک شد؛ و با استخراج اجزاء مفید نظام های اخلاقی متکثر و چینش آن ها بر اساس قواعد منطقی نظام اخلاقیی پدید آورد که مشتمل بر هم? محاسن مکاتب اخلاقی بوده و از معایب آن ها دور باشد. تجرب? ناموفق هیر هم چون سایر مکاتب اخلاقی دوران معاصر نشان داد که علم اخلاق بی توجه به هم? ابعاد وجودی انسان، به ویژه بعد معنوی او، بنایی سست ولرزان است. کلید واژه ها: هیر، فرااخلاق، طبیعت گرایی، توصیه گرایی، تعمیم پذیری، استدلال اخلاقی، تفکر شهودی، تفکر نقدی.

مبانی فلسفی اخلاق در قابوس نامه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  محمدرضا کرمی   محمدحسین مهدوی نژاد

چکیده: در این پایان نامه به تحلیلِ مبانیِ فلسفیِ اخلاق در قابوس نامه پرداخته می شود. بر همین اساس، اخلاقِ قابوس نامه بر اساس مبانیِ اخلاقِ هنجاری و فرااخلاقی مورد بررسی قرار گرفته و تفاوت هایِ آن از اخلاقِ اسلامی بازنمود می گردد. اهدافِ مورد نظرِ این پایان نامه اصلاح نگرش نسبت به اخلاقِ قابوس نامه بر اساس بررسی مبانی بنیادین توصیه های اخلاقی قابوس نامه و بررسی نسبت آن با مفاهیم بنیادین اخلاق اسلامی است. روش تحقیقِ این پایان نامه توصیفی- تحلیلی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای است. نتیج? بدست آمده از این پایان نامه، این است که اهمیتی که به این متن، به عنوان اخلاق اسلامی داده می شود، محل اشکال است و با بررسی مبانی نظری و فلسفی متن و مقایسه و تطبیق با مبانی اخلاق اسلامی و متون معتبر اخلاقی و همچنین متون اساسی فلسفه اسلامی می توان به شناخت میزان اصالت این متن در حوزه اخلاق، و مبانی فلسفی اخلاق اسلامی پی برد.

نقد وظیفه گرایی کانت از دیدگاه مک اینتایر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1392
  سمیرا منصوری   محمدحسین مهدوی نژاد

تحقیق حاضر سعی دارد که نقد مک اینتایر بر وظیفه گروی کانت را به روش توصیفی-تحلیلی بررسی کند. سوال اصلی این تحقیق نقد مک اینتایر بر وظیفه گروی کانت است. از آنجا که نظریه اخلاقی کانت یکی از مهم ترین نظریات اخلاقی دوره مدرنیسم است، مک اینتایر مهم ترین نقدها را متوجه نظریات اخلاقی دوره مدرنیسم، بویژه وظیفه گروی کانت داشته است. مک اینتایر به این دلیل نظریات اخلاقی دوره مدرنیسم را نقد می کند که معتقد است آنها غایت شناسی را در زندگی بشر حذف کرده اند و به این دلیل نظریه اخلاقی کانت را نقد می کندکه معتقد است کانت در طرح نظریه اخلاقی اش هم در مدعا و هم در بی دلیلی مدعایش قابل نقد است

مساله تعارض علم و دین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه امام صادق علیه السلام 1379
  محمدحسین مهدوی نژاد   بیوک علیزاده

مساله تعارض علم و دین از جمله مسائل مهم در کلام جدید و فلسفه دین است که رشد و شکوفایی علوم جدید در قرون اخیر ، زمینه را برای طرح آن به وجود آورده است . تعارض علم و دین محل التقای امواج خروشانی از حیات فکری و فرهنگی بشر و نقطه پیدایی گردابی خوفناک و خطر خیز است ، که ورود در آن ، بسیار دشوار است . با نگاهی به پیشینه این بحث ، خود را با مجموعه ای از دیدگاههای متفاوت مواجه می بینیم که هر یک از آنها از منظر معرفت شناسی ویژه ای به موضوع پرداخته و در باب وجود و عدم تعارض یا حل تعارضات موجود ، اظهار نظر نموده اند. آشنایی دقیق با مواضع معرفت شناختی موثر در این بحث ، به متکلمان دینی این امکان را می دهد تا مساله تعارض علم و دین را به گونه ای موجه تر حل و فصل نمایند. بررسی مساله تعارض علم و دین و کیفیت رفع آن ، بیان گونه های مختلف تعارض و مطالعه در باب مصادیقی که منازعه علم و دین در آنها تعین یافته ، از مباحثی است که در این پژوهش ، پاسخ به آنها را مورد بررسی قرار داده است .