نام پژوهشگر: پروین بهارزاده
صغری فضلی نژاد سهیلا جلالی کندری
چکیده «ابتلا» از ریش? « بلو» و« بلی»، در لغت به معنای فرسودگی، امتحان و اختبار است و ظاهرا با «محص»، «محن» و« فتن» هم معنا می باشد. ابتلائات همواره هاله ای از ابهام را در ذهن بشر ایجاد نموده و او را با این سوال رو به رو می کند که چرا و چگونه زندگی برخی از افراد، همواره قرین سختی و رنج و زندگی برخی دیگر مقرون به خوشی و راحتی است؟ ابتلا سبب تمایز و تفکیک مومنین از کفار و منافقینی می شود که با غفلت دچار استدراج گردیده اند و در نهایت منجر به رشد شایسته و تکامل آنان می گردد . ابتلا برای مومنین، عامل بخشش گناهان و در اولیای الهی و انسان های وارسته ، موجب ترفیع درجات و کسب پاداش های عظیم می گردد.نقمت و نعمت دو ابزار ابتلاست که« صبر» در نقمت و«شکر» در نعمت، نشانه سر بلندی در آنهاست. نوح، ابراهیم، اسماعیل، و... مصادیق ابتلا به نقمت و یوسف، سلیمان و... مصادیق ابتلا به نعمت می باشند. اسوه ها با طی طریق کمال و رسیدن به اوج تکامل، تعالیم مکتب انسان ساز را عملی و قابل دسترس می سازند. یکی از مهم ترین جنبه های تأسی به اسوه ها، تأسی به نحو? سرافرازی آن ها در ابتلاهاست. اثر سازنده و تکاملی ابتلای اسوه ها در دو بخش اثر فردی و اجتماعی قابل بررسی است. 1- هر یک از اسوه ها به نسبت درجه وجودی،سع? صدر و سایر عوامل، ابتلا را پلی برای دریافت مقامات اخروی می سازند و به مهم ترین اثر فردی آن ؛ یعنی، ارتقای معنوی دست می یابند.. 2- نحو? برخورد اسوه ها با ابتلائات می تواند برای افراد جامعه الگو و سرمشق بوده و جامعه را به سلامت روحی و رشد شایست? خود سوق دهد. کلید واژه ها:اسوه، ابتلا،نعمت، نقمت،تکامل، تمایز، سنن الهی، عبرت
فاطمه محمدزاده پروین بهارزاده
تحقق کمال و رسیدن به هر مرتبه از رشد در گرو ایجاد عوامل و دفع موانع آن است. همچنین شناخت و رفع موانع در رسیدن به کمال مطلوب بر تلاش برای ایجاد عوامل آن مقدم است. از آنجا که شناخت ابعاد وجودی انسان مقدمه ای در جهت اثبات توانمندی و قابلیتهای استکمالی اوست، لذا آسیب شناسی رفتار و اندیش? وی نیز در جهت تصحیح حرکت و هدایت به سمت کمال امری ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود. "نهج البلاغه" که یکی از بهترین منابع شناخت عوامل انحطاط انسان و نشانه های آن است، به ما می نمایاند که دلبستگی به دنیا و ترجیح آن بر آخرت در کنار غفلت، جهل و هواپرستی، مهم ترین عوامل انحطاط فکری انسان است که به انحطاط اخلاقی و ایجاد احوالی نظیر بُخل، حسد، طمع و . . . می انجامد و در عمل نیز به ثروت زدگی، ظلم و مخالفت با اولیای الهی منجر می شود. امیرالمومنین(ع) عوارض انحطاط انسان را در حوز? اندیشه: تردید، شرک، کفر و فراموشی آخرت و در حوز? اخلاق: یأس، نفاق و آمیختن حق و باطل و در محدود? عمل: سستی، افسردگی، حیرت و تزلزل در حفظ پیمان و میثاق می داند. حضرت علی(ع) راهکارهای رهایی از این انحطاط را در حوز? نظر: هویت یابی، تفکر، ایمان و توجه به معاد و در حوز? عمل: زهد، تقوا، وفای به عهد و خدمت به خلق می داند. کلید واژه ها: انحطاط، شخصیت، غفلت، ثروت زدگی، افسردگی، هویت یابی.
مهناز آل علی فاطمه علایی رحمانی
چکیده آسیب شناسی دین وشناخت عوامل« دین گریزی » دایره ا ی وسیع دارد . دراین پژوهش به شناسایی و بررسی عمده ترین این عوامل ازدیدگاه قرآن و نهج البلاغه باتاکیدبرعوامل فرهنگی پرداخته شده است . دین درلغت به معنای طاعت، جزا ، حکم ، عبادت ،تدبیرو... می باشد ؛ ودراصطلاح , به مجموعه معارف وقوانینی گفته می شود که خداوند متعال توسط پیامبران ، برای راهنمایی وسعادت بشر تشریع نموده است ؛ به طوری که لازمه ی سعادت دنیا وآخرت بشردرپیروی ازآن می باشد . «دین گریزی» یا به تعبیر قرآن « اعراض از دین» عبارت است از هرگونه فاصله یا واپس گرایی از دین وتمام نمود های دینی درگرایش، بینش وکنش . درابعاد مختلفِ پدیده ی« دین گریزی» ، دودسته عوامل قابل تفکیک می باشد : 1- عوامل درونی مانند : درک نادرست ازدین وتعالیم دینی ، پیروی از خواهش های نفسانی ، حب دنیا ،تقلید کورکورانه و ... 2- عوامل بیرونی - عواملی که ازبیرون برفرد تاثیرمی گذارد- که درچندشکل ظهور می یابد : الف - عوامل اجتماعی ازقبیل : اعضای خانواده، دوستان ، معلمان ، ودیگر افراد جامعه . ب - عوامل سیاسی مانند : نظام های حکومتی، حاکمان وسردمداران . ج - عوامل اقتصادی همچون : فقر و رفاه زدگی . د - عوامل فرهنگی ازقبیل : تبیین نارسای مفاهیم دینی، ترویج خرافه ، بدعت ونوآوری ، تحجر گرایی ، اکراه واجبار دردین ، رفتار نامناسب برخی ازمتولیان دینی . پس از شناسایی این عوامل ، یافتن راه های پیشگیری از تاثیر این عوامل ، متناسب با شرایط ومقتضیات زمان حال ، ازاهمیت ویژه ای برخوردار می باشد . باتوجه به مطالب مذکور، تعلیم وتربیت براساس موازین اسلامی ، مبارزه با خرافات وتبلیغ می تواند عمده ترین این راه ها باشد . از آنجا که مهاجمان فرهنگی برای ازبین بردن فرهنگ وارزشهای دینی، ملی وفرهنگی جامعه وجایگزین کردن آن با فرهنگ بیگانه تمام تلاششان را به کاربسته اند ، به نظر می رسد درچنین شرایطی،تبلیغات صحیح وکارآمد می تواند بهترین وکوتاه ترین راه برای مبارزه با تهاجم فرهنگی،درراستای احیاء فرهنگ اسلامی وتجدید بنای هویت تخریب شده ی امت اسلامی باشد؛ لذا شناخت انواع روش های تبلیغ اعم ازتبلیغ الهی وتبلیغ شیطانی ونیز ابزار وشیوه های موثر درهردو نوع تبلیغ امری ضروری است . کلید واژه ها : قرآن ، نهج البلاغه ،دین ،دین گریزی ، جامعه ،عوامل فرهنگی .
ساره حاجیان پروین بهارزاده
چکیده قرآن کریم در آیات متعدّدی به صراحت بیان داشته که همه ی اسماء الحسنی تنها مخصوص ذات حق است از آن جهت که غیر او هیچ موجودی از موجودات نمی تواند دارای کمالی مطلق باشد. خداوند از طریق ذکر این اسماء نیکو، شناخت ذات وصف ناپذیرش را برای انسان ها میسّر می سازد. عرفا و حکما، آدم را به اعتبار آنکه همه ی اسماء را از خداوند آموخت، آیینه ی وجود حق و تجلّی اسماء و صفات او می شمارند. بنابراین وجود آدم، صورت مجمل عالم و هدف غایی نظام هستی است چرا که با آفرینش او اراده ی پروردگار به ایجاد موجودی که نمودگاه کمالات الهی باشد تحقّق یافته است. در داستان آدم آنچه بیش از هر چیز دیگر اهمّیّت دارد، دو مسأله است: 1- برگزیده شدن آدم به عنوان جانشین خداوند 2- تعلیم اسماء به آدم جهت شایستگی آدم برای خلافت الهی و برتری او نسبت به فرشتگان. مقصود از تعلیم اسماء از این حیث بوده که خداوند انسان را از قوا و حواسّ مختلف خلق کرده تا از طریق آن ها مستعد و مهیّا برای شناسایی حقیقت اشیاء و خواص آن ها گردد و نحوه ی فراگیری و معرفت حقیقی به این علم را از طریق الهام فطری در درون انسان به ودیعه گذارده تا هر انسانی به قدر ظرفیّت وجودی خود از آن بهره مند گردد. بانو امین در معنای اسماء تعلیم داده شده به آدم دو احتمال را پذیرفته است: 1- اسماء نام ملائکه باشد به اعتبار انواع و اشخاص آنها 2- اسم، لفظی دال بر معنا و غیرمقیّد به زمان های سه گانه است.اسماء الهی به حسب ازدواج آن ها با یکدیگر و توالدی که از این حیث حاصل می شود، غیر محصور و بی نهایت است. گرچه برخی آن ها را از حیث اصول و امّهات محصور دانسته اند. در این پایان نامه اسماء شش گانه «رحمان»، «رحیم»، «غفور»، «شکور»، «رزّاق» و «ودود» مورد بررسی قرار گرفته است. مخزن العرفان تفسیری ترتیبی، جامع و عصری است که با صبغه ی عرفانی تألیف شده است. از منظر بانو امین تجلّی اسماء الحسنای الهی ذیل آیات متناسب با مضمون و هدف آن هاست. این تناسب گاه ظاهر و صریح و گاه غیرصریح و باطنی است. ایمان به وحیانیت قرآن؛ تصدیق مصونیت قرآن از تحریف؛ معجزه دانستن قرآن؛ تأکید بر تفسیرپذیری قرآن و تأیید حجّیت ظواهر قرآن از مبانی عام تفسیری مخزن العرفان است. مبانی خاص بانو امین نیز عبارتند از: استناد به روایات؛ بهره گیری از عقل و اجتهاد؛ بهره گیری از دریافت های قلبی و شهود عرفانی. ضمن آن که در بهره گیری از دریافت ها و الهامات غیبی پیوسته بر چهار بینش: اجتهادی؛ فلسفی- کلامی؛ عرفانی و حدیثی خود متّکی بوده است. کلید واژه ها: اسماء الحسنی؛ رحمان؛ رحیم؛ غفور؛ شکور؛ رزّاق؛ ودود؛ آدم؛ انسان؛ تعلیم اسماء؛ تناسب اسماء الهی؛ شهود
صدیقه چراغی پروین بهارزاده
چکیده : پژوهش حاضر تلاشی است برای تبیین ماهیت انسانی که معمای اعصار و قرون بوده و هست . چراکه شکوفایی معرفت و تأمل در اسرار به ودیعه نهاده شده در وجود او مهمترین رسالت قرآن کریم و انبیاء الهی می باشد . سرشار بودن وجود آدمی از استعدادهای بالقوه زمینه ی صعود و سقوط او را حتمی می سازد . علامه جعفری و آیت الله جوادی آملی صاحب نظرانی هستند که انسان شناسی انسان را راهگشای خدا شناسی او دانسته و معتقدند آدمی با حذف موانع و ایجاد هماهنگی بین «انسان آن چنان که هست » و «انسان آن چنان که باید » می تواند زمینه ی تحقق حیات طیبه و انسانی را فراهم سازد . پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که این دو متفکر در خصوص ماهیت انسان و حیات طیبه چگونه می اندیشند و چه راهکارهای تربیتی را می توان بر اساس اندیشه هایشان ارائه نمود . این دو متفکر دین را عامل معنادار شدن زندگی بشر می دانند و معتقدند شخصیت انسانی با بر خورداری از مدیریت آگاهانه و آزادی تصعید شده در اختیار ، در جریان زندگی می تواند به کمالات عالیه ارتقاء یافته و خود خواهی ها و آشفتگی هایش را در شئون زندگی نیز تعدیل نماید . تحقق این حیات از منظر علامه جعفری در همین زندگی طبیعی با رعایت اصول و ویژگی ها و مولفه های آن امکان پذیر می باشد و آن را حیات معقول می خواند . اما از دیدگاه آیت الله جوادی آملی طیب بودن محصول طبیعت نیست و امری فرا طبیعی است که آن را حیات متألهانه خوانده و به بیان شاخصه های آن می پردازد . بر اساس دیدگاه این دو متفکر برخی از راهکارهای تربیتی پیشنهادی برای تحقق حیات طیبه عبارتند از : پرورش فطرت و روح حقیقت جو ، تعدیل احساسات خام ، پرورش خیرخواهی ، تصعید احساسات بر اساس عقل سلیم ، هماهنگی بین عقل و دین ، مراقبت اخلاقی از خود وخانواده ، توجه به کرامت ذاتی که محدودیت سنی و نوعی ندارد ، محوریت محبت و تواضع در حیات انسانی . واژه گان کلیدی : شناخت انسان ، حیات طیبه ، راهکارهای تربیتی ، علامه جعفری ، آیت الله جوادی آملی
سیما رستمی مهر پروین بهارزاده
چکیده مفسران در طول تاریخ تفسیر، با روش های گوناگون به تفسیر قرآن پرداخته و هر یک به مراد خداوند نزدیک و گاه از آن دور شده اند، از این رو شناخت روش هایی که مفسر را به کشف مراد حقیقی خداوند نزدیک می سازد دارای اهمیت است. از شاخصه های مهم در روش شناسی تفسیر، شناخت مبانی تفسیری است. سید عبدالقادر ملا حویش آل غازی ، از مفسران اهل سنّت، اما از نوادگان امام موسی کاظم(ع) بوده که در قرن چهاردهم ، تفسیری به روش ترتیب نزول با نام « بیان المعانی علی حسب ترتیب النزول» نگاشته است. از مهم ترین مبانی تفسیری وی می توان به تدرّج در تشریع احکام اسلام، نزول قرآن در دو مکان و در دو زمان (مکی و مدنی )، توقیفی بودن ترتیب آیات و سور قرآن کریم ، مصونیت قرآن از تحریف، عدم نسخ در قرآن کریم و وحیانی بودن قرآن ، اشاره نمود. آل غازی در تفسیر خود به مباحث علوم قرآنی، کلامی ، فقهی و تاریخی می پردازد. شاخصه ی دیگر در روش شناسی تفسیر ، شناخت منابعی است که مفسر در تفسیر به آن استناد می نماید؛ مهم ترین استناد های تفسیری آل غازی در بیان المعانی عبارت از قرآن ، روایات و عقل و اجتهاد است . لذا روش عمده در این تفسیر جمع بین عقل و نقل است. آل غازی ، برخی از آیات نازله در شأن اهل بیت(ع) را پذیرفته است که پذیرش تعدادی از آنها به صورت ضمنی می باشد. در مقابل، نزول برخی آیات در شأن اهل بیت(ع) را نپذیرفته و گاه کسان دیگری را در نزول آیه دخیل می داند. اما نسبت به اهل بیت(ع) بخصوص علی(ع) ارادت کامل دارد. کلید واژه ها : ملا حویش، آل غازی، بیان المعانی، ترتیب نزول، روش شناسی تفسیر، مبانی تفسیر، استناد های تفسیری ، اهل بیت(ع).
ویدا حسین پور قایینی فاطمه علایی رحمانی
در تفکر اسلامی فرهنگ مجموعه ای از ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای انسانی است که شیوه زندگی انسان را معین می کند و به کلیه رفتارهای فردی و جمعی وی جهت بخشیده و آنها را متعالی می سازد. مهندسی فرهنگی همان مهندسی ارزش ها است و مهندسی ارزش ها نیز به تعیین نظام ارزشی مطلوب و طراحی و تدوین آنها از طریق نوع نگرش خاص آن جامعه، اطلاق می گردد. قرآن محور همه ی تعالیم، برنامه ها و اهداف خود را امری معرفتی و فرهنگی معرفی کرده که عبارت است از ایمان به خدا وحرکت به سوی او. دو اصل بنیادی قرآن "از خدا بودن" و "به سوی خدا بودن" است. قرآن سایر آموزه های خود را برای زندگی فردی و اجتماعی انسانها در حد فاصل میان این دو اصل، طراحی نموده است. کشف و بیان این طرح معرفتی، علمی و عملی قرآن - که از آن تحت عنوان مهندسی فرهنگی قرآن یاد می شود – مهمترین مولفه برای حرکت به سوی خدا محسوب می گردد. قرآن همنوا با فطرت بشر، در طراحی هندسه کلی زندگی سعادتمندانه برای انسان، فرد و اجتماع هر دو را لحاظ کرده و در نهایت دقت برخی تعالیم و آموزه های خود را برای فرد و برخی را برای جامعه تشریع نموده است. در مهندسی فرهنگی طراحی شده برای فرد، تأیید پشتوانه های فکری مانند: خداباوری، باور به هدفمندی هستی و تبیین برخی راهبردهای عملی، لحاظ گردیده است. قرآن کریم به عنوان عالی ترین راهنمای بشر برای دستیابی به حیات طیبه، هندسه فرهنگی منسجمی را با هدف ایجاد رفتار مطلوب در اجتماع انسانی به منصه ظهور رسانیده است. احساس مسئولیت اجتماعی، اجتناب از رفتار سوء، مسئولیت پذیری در قبال خانواده، رعایت فرهنگ ارتباطات، از جمله مولفه های مطرح شده در مهندسی فرهنگی قرآن می باشد.
مرضیه شفیع زاده پروین بهارزاده
مفهوم «کلمه» یکی از مهمترین مفاهیم و در عین حال پیچیده ای است که از دیرباز مورد توجه مکاتب بشری و الهی بوده است. «کلمه» در قرآن کریم نیز جایگاهی ویژه دارد و تکرار این واژه در کتاب تدوین (قرآن)، نماد اهمیت آن است. این پژوهش، با استفاده از برخی روش های نوین معناشناختی به تبیین مفهوم «کلمه» و استخراج مولفه های معنایی آن از قرآن کریم پرداخته است؛ زیرا معناشناسی به دلیل به کارگیری نگاهی تحلیلی و موشکافانه به متن برای دستیابی به مفهوم حقیقی واژگان، روشی مناسب به نظر می آید. با رویکرد همزمانی، 46 آیه ای که «کلمه» در آنها به کار رفته، مورد مطالعه قرار گرفت؛ با تحلیل کاربردها و از طریق استخراج مفاهیم همنشین و جانشین، این نتیجه بدست آمد که مفهوم «قول» به هسته معنایی کلمه نزدیک تر است و از این رو می تواند به عنوان جانشین «کلمه» محسوب شود. بدین ترتیب «کلمه» در قرآن کریم، قولی است که هم به خداوند متعال و هم به انسان نسبت داده شده است؛ با این تفاوت که بالغ بر نیمی از آیات اختصاص یافته به کلمه در قرآن، درباره خداوند به کار رفته و بیانگر امر او است که از اراده اش نشأت می گیرد و بخشی از آن، به سنن الهی باز می گردد؛ ولی کلمه، تنها در یک آیه درباره انسان به کار رفته که به کافران نسبت داده شده است و بیانگر عقیده آنهاست که عملی را در پی دارد؛ در بقیه آیات نیز، «کلمه» بدون انتساب به کسی، با صفات و ویژگی های مثبت و منفی متفاوتی همنشین شده که بر اقوال اعتقادی توحیدی و غیر توحیدی مختلفی دلالت دارد.
سعید سخاوت پروین بهارزاده
بحران هویت و تحول ارزش ها به خصوص در صد ساله اخیر موجب تشتت و تذبذب در نگرش ها، باورها، آداب و رسوم و رفتارها در جوامع مختلف شده و متاسفانه آفات زندگی مدرن مانند: مصرف گرایی مفرط، تجمل گرایی و سایر رذایل اخلاقی ، سبک زندگی جوامع مسلمان را نیز متأثر ساخته است. این امر برای مسلمانان، بالاخص شیعیان، که از سیره انبیا(ص) و آبشخور وحی، قرآن، نهج البلاغه و روایات سیراب می شوند یک آسیب اجتماعی عظیم محسوب می شود. در این پژوهش که یک پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا یا تحلیل اسنادی است، مرگ اندیشی به عنوان یک درمان موثر برای این آسیب اجتماعی ارائه شده و از آنجا که همه رفتارها، گرایش ها و وظایف فردی و اجتماعی انسان ها برخواسته از نگرش های کلی حاکم بر زندگی آنها است، بررسی تاثیر آن بر سبک زندگی از طریق اصلاح این نگرش ها، موضوع این پژوهش قرار گرفته است. مرگ اندیشی نتیجه ذاتی آینده نگری انسان و توجه او به فرجام حرکت و چشم دوختن به پایان جاده زندگی این دنیایی برای تداوم حیات و ورود به سرای جاودان است. لذا می توان آن را یکی از اثر گذارترین موضوعات در اصلاح سبک زندگی فردی و اجتماعی محسوب کرد. نگرشهای کلی حاکم بر زندگی را می توان در چهارنوع : نگرش به هستی، نگرش به خدا ، نگرش به خود و نگرش به دیگران خلاصه نمود. نگرش انسان به هستی به عنوان یک مجموعه معنادار، هدفمند، پویا و جاودانه، نتیجه مرگ اندیشی است و قطعا خالق چنین هستی، خود حکیمی هوشمند است که مشیت او عین قانونمندی و مبتنی بر رحمانیت است، اصلاح نگرش به خود به فهم هوشمندی، برخورداری از پختگی، تسلط بر نفس و کسب آرامش درونی می انجامد و نهایتاً احساس اخوت و برادری را می توان مهمترین دستاورد اصلاح نگرش به دیگران دانست. از رفتارهای منبعث از این نگرش ها و همچنین جهت گیری تمایلات و هیجانات زندگی در پرتو مرگ اندیشی می توان به پرهیز از دنیاپرستی، کسب فضایلی مانند تقوی و پرهیزکاری، زهد و قناعت و ... اشاره کرد که به طور قطع در جهت دهی رفتار اجتماعی فرد موثر خواهد بود. مجموعه این رفتارها و گرایش ها را می توان در قالب بخشی از الگوی سبک زندگی اسلامی تعریف کرد. کلید واژه ها : مرگ اندیشی ، سبک زندگی ، نگرش ها ، گرایشات ، رفتارها ، نهج البلاغه
معصومه ملکی پروین بهارزاده
زمان کمیتی بنیادی و غیر قابل انقطاع در جهان هستی است که بهره انسان از آن با موهبت ربّانی حیات، آغاز و با ستاندن آن انجام می یابد. لذا زمان در رابطه با انسان دارای ویژگیهای زیر است: محدودیّت، غیر قابل پیش بینی، غیرقابل توقف، غیر قابل تکرار، غیرقابل جایگزین، غیرقابل ذخیره و غیرقابل داد و ستد. قرآن راه رهایی از خسران گریزناپذیر زمان را پایبندی به استانداردهای ایمان، عمل صالح، تواصی به حق و تواصی به صبر می داند. در همین راستا مولای متقیان با آسیب شناسی روانکاوانه انسان ضمن هشدار از غفلت، هواپرستی، آرزو پروری و اهمال کاری، کوتاهی و زودگذری عمر و حیله گری شیطان و جاذبه های دنیا را متذکّر می شود و با توصیه به خردورزی، خویشتن بانی و خداترسی، شتاب در انجام اعمال صالح را جهت عمران سرای ابدی ضروری می بیند. از این رو ضرورت ولایت بر لحظات و آنات شخصی که مدیریت برخود یا مدیریت عمر نام دارد، در زندگی هر فرد هوشمندی اجتناب ناپذیر است. سعادت و کمال ایجاب می کند که هدف اصلی از این مدیریت، ایصال به هدف الهی خلقت یعنی رضوان الله باشد،که راههای وصول به آن عبارتند از: وسیله یابی، برنامه ریزی، ارزیابی عملکرد، اولویت بندی و رعایت اولویتها. مدیریت زمان در کوتاهترین بیان یعنی مدیریت تحول. استفاده بهینه از زمان با خدا محوری، علم آموزی، مدیریت نفس، تهجّد، درک دوره جوانی، مرگ اندیشی و ... میسر است.امروزیابی،اشتغال، مدیریت اوقات فراغت و مبارزه با سارقان زمان از تباهی عمر می کاهد. آنچه در این راستا بایستی در رأس اولویتها قرار گیرد، پرهیز از تسویف است. درمان تسویف با عزم راسخ و هشیاری از تسویلات شیطان میسر است. راهکار سیطره انسان بر زمان نیز، شکوفاسازی تمامی استعدادهای بالقوه است.
زینب فایزی مهر پروین بهارزاده
واژه "زوج" به معنای جفت درمقابل طاق و تک و در وضع اولیه اش به معنای قرین،همراه و همنشین است. در تعاریف لغوی به دو موجودی که در کنار یکدیگر قرار گیرند و بر اساس برنامه ای معین،هدفی مخصوص را دنبال کنند،زوج گفته می شود. به این معنا "زوجیت" نوعی رابطه میان دوچیزاست به گونه ای که وجود یکی بدون دیگری موجب اختلال در کارکرداصلی و موردانتظار است. بر این اساس زوجیّت بر دو نوع است: 1- رابطه زوجیّت عام که میان تمام اشیای جهان برقرار است. 2- زوجیّت خاص که به معنای همسری میان زن و مرد و زناشویی است.بررسی موارد کاربرد " زوج " در قرآن،حاکی از این است که این واژه تنها باوجود قرینه لفظی یا مقامی می تواند بر جنسیت مذکر یا مونث دلالت کند. همچنین میان واژه ی "زوج" و واژه های قریب المعنای با آن مانند "امرأه " ، " بعل" و "شفع" رابطه هم معنایی تام وجود ندارد. باید گفت اگر چه قرآن لفظ زوجیّت را در مورد همه ی موجودات به کاربرده،اما در مورد انسان به صورت ویژه از آن یاد کرده است و " رسیدن به سکونت و آرامش"، " همدلی، مودّت و رحمت"، "همسوئی در جهت رشد و کمال" و " تداوم و بقای نسل" را از جمله اهداف مهم زوجیّت و زناشویی برشمرده است. از جمله کارکردهای مهم زوجیّت را نیز می توان " تنظیم رفتار جنسی"، "انس و عاطفه"، " تولید مثل"، "مشروعیت"، " حمایت و مراقبت" و " مهار اجتماعی" برشمرد. بیان این نکته نیز ضروری است که اصل اساسی در ازدواج، مسأله ی " کفویت و همتایی زوجین" می باشد که هم در مذهب و هم در عرف، بر آن تأکید شده است و توجه به این امر موجب تداوم و استحکام خانواده می گردد.
صغری دینی سهیلا جلالی کندری
از مهم ترین عوامل گمراهی و سقوط انسان، جهل می باشد. این رذیله مانعی مهم در سیر کمالی انسان است، بنابراین قرآن کریم آدمی را از داشتن چنین صفتی بر حذر داشته است. جهل بر وزن فَعل از ریشه ی جَهِلَ به معنای بی علمی، بی عقلی و بی حلمی است. این معانی با توجه به کاربرد آنها در دو حوزه ی معرفت و روان، قابل تقسیم به جهل معرفتی و جهل روان شناختی می باشد. جهل با واژه های سفه، ظنّ، شکّ، جنون، غمرت، غطاء، عمی و خفت قریب المعنا و با کلمات علم، عقل، حلم، معرفت، یقین، فکر، بصیرت و فقه متباین المعنا است. کفرورزی و شرک پیامدهای اعتقادی جهل می باشد. بهانه جویی، تعصب، تقلید به عنوان پیامدهای جهل در حیطه ی رفتار محسوب می شود. جهل های معرفت شناختی به وسیله ی درمان های معرفتی مانند علم آموزی و خردورزی قابل درمان است. لیکن جهل های روانی در بسیاری از موارد نیازمند درمان های روان شناختی نیز است. مواردی چون ایمان، تقوا، صبر و شکر می تواند به عنوان راهکارهای عملی برای زدودن جهل از صفحه قلب و صحنه ی عقل انسان به کار رود.
عطیه فخرآبادی پروین بهارزاده
چکیده در احکام و آموزه های اسلام بر اصل صلح و زندگی مسالمت آمیز تاکید شده است. استقرار صلح که به معنای دوستی،سازش است و با سلم قرابت معنایی دارد؛امری فطری است .در مقابل فساد و تضاد، نه تنها با فطرت سلیم انسان سازگار نیست ؛ بلکه با قوانین جهان هستی نیز هماهنگ نمی باشد. از این رو برای کشف قوانین هستی و همسو شدن با جریان آفرینش لازم است ابعاد مختلف صلح از جمله صلح انسان با خود،خدا،دیگران و طبیعت شناخته شود.در این میان،صلح انسان با خود مقدم برصلح با خداست ،زمانی که فرد خود را بشناسد به صفات و ذات خدا پی می برد و سعی می کند که آیینه تمام نمای الهی شود. از این رو برای تقویت رابطه خود با خدا عمل صالح انجام می دهد.عمل صالح پاسخ به ندای خدا و پیامبران اوست که همراهی او را با روند هستی می خواهند. بُعد سوم ،صلح با دیگران است که در آن فرد به اصلاح روابط خود با دیگران می پردازد. انسان صالح با دیگران به گونه ای رفتار می کند که حقوق و منافع آنها محترم شمرده شود.آخرین بعدصلح ،صلح با طبیعت است که در آن انسان به طبیعت به عنوان مخلوق الهی می نگرد و از آسیب زدن به آن خودداری می کند. در نهایت مصلح با تفضّل الهی و فراهم کردن مقتضیاتی مانند روزی حلال ،تقوا، تزکیه نفس و... همه عالم را نام ونشان حق می بیند و با برطرف کردن انواع موانع نظیر خدافراموشی،غرور وخود برتربینی، بخل و اسراف و ... در می شود.هنگامی که فرد به صلح در ابعاد چهارگانه برسد، آثاری بر دنیا و آخرت وی مترتّبمی شود،مصلح علاوه بر محبوب شدن به امنیت و خلافت الهی در دنیا می رسد و در آخرت نیز علاوه بر تکفیر سیئات و غفران گناهان به پاداش بی حساب و حیات طیبه دست می یابد.ارتباط با خود،خدا،دیگران و طبیعت ،آماده لقای خداوند که آخرین درجه سعادت بشر است. کلید واژه: سلم،صلح با خود، صلح با خدا ، صلح با دیگران ، صلح با طبیعت ، مقتضیات صلح ، آثار صلح ، موانع صلح،قرآن کریم
سمیه کوهی شمسیر پروین بهارزاده
اکثر واژه شناسان، کلمه «مشیت» را مرادف با «اراده» دانسته اند. مشیت خداوند از علم و قدرت او سرچشمه می گیرد که از لوازم دیگر آن حکمت، رحمت و عدل خداوند است. با اینکه مشیت الهی تمام امور هستی حتی افعال اختیاری انسان را نیز شامل می شود اما این امر به معنی نفی اختیار انسان نیست بلکه اختیار انسان در طول مشیت الهی می باشد. یعنی خداوند خواسته که انسان توان خواستن و انتخاب را داشته باشد بنابراین فعالیت های ارادی انسان جبراً از او صادر نمی شود بلکه مستند به اراده اوست و در عین حال به مشیت خداوند استناد دارد. علاوه بر مشیت انسانی، از دیگر متعلقات مشیت الهی که در قرآن کریم مکرر به آن اشاره شده است، هدایت و ضلالت، مغفرت و عذاب، بسط و ضیق رزق و رحمت است. هدایتی که در بسیاری از آیات مربوط به مشیت خداوند دانسته شده، هدایت تکوینی ویژه بوده که شامل افراد خاص می شود و اضلال الهی امری کیفریست که نتیجه سوء اختیار خود اهل ضلال است. وعده آمرزش گناهان که متعلق مشیت الهی قرار گرفته، با قید توبه همه گناهان حتی شرک را نیز شامل می شود اما عذاب الهی بر اساس مشیت حکیمانه اش بر افرادی خاص نازل می شود. از دیگر متعلقات مشیت الهی بسط و ضیق رزق است خدای تعالی به اقتضای حکمت بالغه اش روزی افراد را در این دنیا مقدر فرموده ضمن آنکه تلاش و تدبیر انسان نیز در این تقدیر الهی دخالت دارد به نظر می رسد منظور از آن رحمتی که منوط به مشیت الهی است، رحمت خاص الهی بوده که برای رسیدن به آن موجباتی مانند ایمان و عمل صالح لازم است. واژگان کلیدی: مشیت الهی، مشیت انسانی، اختیار انسان، امر، اراده، عزم، قضا، قدر
محبوبه رجبی پروین بهارزاده
مثبت اندیشی یکی از مسائل موثر در کیفیت حیات بشری است. زیرا اعمال بر اساس اندیشه ها و پندارها شکل می گیرد. انسان ها همواره با نوع تفکر خود و بینشی که از جهان دارند از یکدیگر متمایز می شوند. انسانی که به گونه ای مثبت می اندیشد همه رخدادهای عالم را حساب شده و تحت کنترل خالق بزرگ جهان می داند، جهان خلقت را بر نظام احسن استوار می بیند و از لطف و رحمت خداوند احساس رضایتمندی و آرامش می کند.
سعیده علی محممدی فاطمه علایی رحمانی
یکی از بنیادی ترین باورهای دینی «باور به معاد» است. باور به زنده شدن پس از مرگ ظاهری وحیات دوباره نه تنها ریشه در فطرت انسانها دارد بلکه درسرلوحه برنامه های فرهنگی وتبلیغی پیامبران الهی وائمه معصومین (ع) قرار داشته است. این باور دینی، آثاربسیار سازنده و مثبتی درزندگی فردی واجتماعی انسان بر جای گذاشته وزمینه را برای تربیت نفوس انسانی فراهم میسازد .علی (ع) نیز به مساله معادباوری، با دیده ی اهمیت نگریسته واعتقاد به معاد را مایه آرامش جان و روان آدمی میداند. در پرتو این اعتقاد آثار مهمی در زندگی انسان پدیدار میشود. از منظر علی (ع): تقوا مداری، غفلت زدایی، عبودیت، تعدیل در آرزوها، مرگ اندیشی از جمله آثار فردی اعتقاد به معاد در زندگی انسان میباشد. معاد باوری در ارتباط انسان با جامعه نیز اثرات سازنده ای دارد . جامعه ای که اعتقاد به معاد از جمله زیربناهای نظام اعتقادی آن به شمار میرود بهترین ابزار جهت ضمانت اجرای قوانین را دارا میباشد. زیرا اعتقاد به معاد، آنچنان نیرومند است که انسان را ازقانون شکنی علنی باز میدارد. برقراری عدالت اجتماعی، رعایت حقوق شهروندی، توجه به محرومان ومستضعفان، اصلاح اخلاق اقتصادی، جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی، مالی وریاست طلبی، اجرای امنیت اجتماعی و بهبود نظام خانواده از جمله آثار اجتماعی اعتقاد به معاد از منظر امام علی (ع) میباشد.
زینب مهاجری سهیلا جلالی کندری
آزادی در لغت به معنی رهایی،نفی اجبار و در اصطلاح فقدان منع و جلوگیری است.آزادی از دیدگاه قرآن و اسلام عبارت است از رها شدن از بردگی و اطاعت غیر خدا و بهره برداری مطلوب از آنچه خداوند مباح کرده است. آزادی اندیشه و بیان به این معنی است که مانعی برای پیشروی فکر و ابراز عقاید و افشای اندیشه ها نباشد.بدیهی است اسلام به عنوان مکتبی جهان شمول که هدفش سعادت انسان است دستوراتی برای آزادی اندیشه و بیان آن داده است. از دید اسلام و قرآن،انسان در اندیشه خود آزاد است و تا زمانی که این اندیشه را مطرح نکند،مانعی بر آن وجود ندارد،اما در بیان اندیشه خود با محدودیت هایی رو به رو خواهد شد که در این پژوهش این محدودیت ها به دو دسته محدودیت های اجتماعی و سیاسی و محدودیت های اخلاقی تقسیم شده است. علاوه بر محدودیت هایی که اسلام برای بیان اندیشه قرار داده است،موانعی نیز در این راه وجود دارد که عبارتند از:تقلید از گذشتگان،جهل،ظن و گمان و نبود روحیه حقیقت گرایی،غفلت، هوای نفس،سلطه اربابان قدرت و تکبر. در نهایت آزادی اندیشه و بیان آن از دیدگاه قرآن،در جامعه آثاری دارد.مهمترین این آثار مشخص شدن حقیقت و رشد ایمان می باشد و نتایج عدم آزادی اندیشه و بیان آن در جامعه سقوط به مرتبه حیوانیت، گمراهی،از بین رفتن موازین اخلاقی و احاطه زشتی ها و پلیدی ها است.
لیلا ابراهیم پور فاطمه علایی رحمانی
شناخت به معنای درک ودریافتن شی ء با اندیشه وتدبر برآثار آن است و اخصِّ از علم تلقی می گردد. کسب شناخت درانسان به کمک ابزارهای نهفته در ذات او صورت می گیرد، که از آن ها تعبیر به ابزارهای شناخت می شود. این پژوهش با تفحّص در آیات قرآن، به منظور کشف دیدگاه این کتاب آسمانی نسبت به ابزارهای شناخت ، محدوده و قلمرو هر یک صورت پذیرفته است. آیات کلام الهی، حواس ظاهری، عقل و قلب را ابزارهای کسب معرفت در انسان معرفی می کند . هر ابزار دامنه وسیعی از معرفتهای حسی ،عقلی و قلبی یا شهودی را نصیب انسان می کند و با دارابودن ویژگی های منحصر به فرد، دامنه ی آگاهی حاصل از خود را مشخص می کند ، لذا با تعیین قلمرو کارایی خویش، لزوم وجود دیگر ابزار شناخت را اثبات می نماید. حواس پنج گانه، که اشاره بر آن در قرآن به سمع و بصر محصور گشته است، جدا از نقش بسزا در زندگی دنیوی و ایجاد مقدمات براهین عقلی در معارف دینی، .به دلیل ویژگی های: جزئیت، فردی بودن ، محدودیت درزمان و مکان، خطاپذیری و... شناخت های سطحی وغیر یقینی را ایجاد و تنها امور مادی را پشتیبانی می کند ؛ و هر چند مقدمه ی کسب معرفت های فرا مادی است، اما خود از درک آنها عاجز است؛ از این رو جهت ایجاد معرفت های یقینی وابستگی مستقیمی به ابزارهای دیگر خصوصا عقل دارد. عقل با دارا بودن ویژگی های ترکیب ، تجزیه، تجرید و تعمیق مفاهیم حسی، خطای حواس ظاهری را رفع نموده و با در کنار هم قرار دادن مقدمات حاصل از این ابزارها، می تواند پاره ای از مسائل فرا طبیعی را مورد استدلال و استنباط قرار دهد. عقل در دامنه ی بُرد فعالیت خویش، اثبات وجود پروردگار، اصول بنیادین دین و... را قرار می دهد، اما به دلیل خطا پذیری و درک مفاهیم کلی و عدم توانایی در ادراک امور جزئی، بسیاری امور، مانند: درک جزئیات دین و... خارج از قلمرو کارایی آن قرار می گیرد. وصول به حقیقت و معارف عمیق الهی، مظروف وسیعی است که تنها قلب می تواند ظرفیت گنجایش آن را داشته باشد. قلب که غالبا از آن با واژه ی فواد یاد می شود، در سه معنای : عقل، ابزار شناخت های غیر حسی- عقلی، روح وحقیقت انسان، مورد کاربرد قرار گرفته است. زمینه های تقوا، ایمان ، عمل صالح توام با اخلاص، روزنه ی شناختی قلب را بر ادراک، اعم از حصولی وحضوری قادر می سازد وآن را به منبع گسترده ی معارف تبدیل می نماید؛ تاآن جا که دامنه ی کارایی آن امور وحیانی و الهامات الهی را در بر می گیرد، ویژگی زنگار پذیریِ قلب ،آن را کانون جذب وسوسه های شیطانی و نفسانی قرار می دهد، از این رو ، قرآن بر لزوم سلیم نگهداشتن آن تاکید می نماید. اگرچه قرآن کریم هریک از روزنه های شناختی وجود انسان را در جایگاه خویش معتبر می داند و هر سه ابزار را درطول هم قرار می دهد؛ اما یگانه معرفت معصوم وخطا ناپذیر را وحی الهی دانسته که از دریچه ی قلب حاصل می گردد.
فاطمه قادری فاطمه علایی رحمانی
چکیده یکی از اموری که از دیر باز فکر بشر را به خود معطوف ساخته و بسیاری از دانشمندان و متفکران را به تکاپوی اندیشه و قلم واداشته،مسأله آزادی است. اهمیت این امر به حدی است که در همه اعصار انسان هایی برای حاکمیت آن در جامعه، جان فشانی کرده اند. آزادی به عنوان یک واقعیت که در ساختار و تکوین انسان وجود دارد به مفهوم رهایی از زنجیرها و جبرهای حاکم بر وجود آدمی است.انبیاء نخستین پیام آوران رهایی و آزادی بوده اند. آنان راه های کسب آزادی، حدود و عوامل سلب آزادی را برای بشریت مشخص نموده اند. در این پژوهش راه های کسب آزادی معنوی و اجتماعی از منظر انبیاء مورد بررسی قرار گرفته است. پرستش خداوند و استعانت از او، تقوا، توکل، خردورزی و ... از جمله ابعاد فردی و وحدت جامعه، اجرای عدالت، هجرت آفاقی و ... از جمله ابعاد اجتماعی در زمینه ی کسب آزادی های مذکور می باشند. انبیاء حدودی را برای آزادی مشخص نمودند. از مهم ترین این حدود می توان به آزاد نبودن فسادگری در جامعه، عدم بدعت گذاری در دین و ممنوعیت شکستن حریم مقدسات اشاره نمود. انحراف در میل پرستش، عدم به کارگیری قوه ی عقل، سلب حیات مادی و معنوی، استثمار و استکبار و... نیز از جمله مهم ترین عوامل سلب آزادی می باشند.
انسیه قدمی سهیلا جلالی کندری
چکیده قرآن کریم، ضمن تعظیم پیامبر(ص)، ایشان را به عنوان اسوه ی حسنه معرفی کرده و تبعیت از وی را نشان خداباوری شمرده و اقوال و رفتار ایشان را برخاسته از تعالیم وحیانی دانسته است. پیامبر(ص) در کنار آگاهی کامل از محتوا، اهداف و روش های رسالت خویش بر مبنای بصیرت الهی، خود نیز به مقتضای حال مخاطبان اهتمام داشته است. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به الگوی رفتاری برای جوامع بشری، بالاخص مسلمانان به شناخت ویژگی ها و شیوه های رفتاری پیامبر(ص) در مواجهه با دگراندیشان از نگاه آموزه های قرآنی پرداخته است. از مجموع آیات قرآنی چنین برمی آید که مخالفان پیامبر(ص)، سه گروه "مشرکان"، "اهل کتاب" و "منافقان" بوده اند که در این پژوهش به عنوان "دگراندیشان" از آنان یاد شده است. برخی از روش های رفتاری پیامبر(ص) در مقابله با انواع دگراندیشان عام و مشترک بوده مانند "صبر"، "نرمش و مدارا" و... . برخی دیگر، با توجه به نوع مخاطب و افکار او تنها در برخورد با گروهی خاص در پیش گرفته شده است. به عنوان نمونه در مواجهه با "مشرکان" شیوه هایی مانند"به چالش کشیدن عقاید نادرست"، "امان دادن" و ... مصداق داشت، یا در برخورد با "اهل کتاب" روش هایی مانند "قضاوت و داوری حکیمانه" ، " شفّاف سازی و تنویر افکار عمومی" و... مطرح شده است و در رویارویی با"منافقان" از شیوه های رفتاری مانند "طرد کردن"، " افشای توطئه" و... سخن به میان آمده است. از مقایسه شیوه های رفتاری پیامبر(ص) در مواجهه با دگراندیشان دریافت می شود ایشان، روش بخشش و گذشت را سرلوحه رسالت خود قرار داد و برای فتح قلوب مخالفان از طرق مختلف استفاده می کرد و کمتر به شیوه نظامی متوسل می شد، مگر آنکه دشمن قصد حمله داشت.
اکرم آبیار پروین بهارزاده
مفسران در طول تاریخ تفسیر با روش های گوناگون به تفسیر قرآن پرداخته و هر یک به مراد خداوند نزدیک و گاه از آن دور شده اند، از این رو شناخت روش هایی که مفسر را به کشف مراد حقیقی خداوند نزدیک می سازد دارای اهمیت است. شیخ "ابوالمحاسن حسین بن حسن جرجانی"فاضل، عالم، متکلم، محدث و مفسّر معروف از مشاهیر علمای امامیّه در قرن هشتم یا نهم و صاحب تفسیر "جلاء الاذهان و جلاء الاحزان فی تفسیر القرآن" می باشد که به زبان فارسی نگاشته شده است. مهم ترین مبانی که ابوالمحاسن در تفسیر خود لحاظ نموده است عبارتند از: تفاوت تأویل و تفسیر، محکم و متشابه، نسخ، اعتقاد به جزئیت بسم الله الرحمن الرحیم، ارتباط آیات و وحدت تألیفی سوره ها. از مهم ترین مشخصه های این تفسیر، ضمن ترتیبی بودن، ادبی و مختصر بودن آن است؛ تفسیر ضمن آنکه دارای فصاحت و بلاغت است عاری از اطناب مملّ و ایجاز مخلّ است. بهره گیری از اخبار ائمه(ع) و روایات امامیه در تفسیر آیات؛ اشاره به برخی شواهد تاریخی؛ ذکر پاره ای از قراءات در آیات؛ استشهاد به اشعار عربی و فارسی و استفاده از مباحث کلامی استنادهای تفسیری وی را تشکیل می دهد. از آنجا که این تفسیر را در شمار تفاسیر کلامی و ادبی شمرده اند یکی از مهم ترین مباحث کلامی شیعه یعنی مبحث امامت و ولایت حضرت امیرالمومنین و اولاد معصومین ایشان(ع) جایگاه والایی در آن دارد، نویسنده از هر فرصتی برای اثبات شوون ائمه و ولایت ایشان استفاده می کند. از جمله کاستی های جرجانی استفاده ی وی از اسرائیلیات و ذکر فراوان و تفصیل داستان های تاریخی است. کلید واژه: ابوالمحاسن جرجانی، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، سید گازر، سبک واعظانه، مبانی تفسیری، استنادات تفسیری
مرجان غلامی سهیلا جلالی کندری
با توجه به اینکه عترت پیامبر(ص) در جایگاه ترجمان قرآن هستند، شناخت روایات آن بزرگواران در تفسیر قرآن از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. پژوهش حاضر به گونه¬شناسی روایات امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در تفسیر قرآن می¬پردازد. مراد از گونه¬شناسی، تفکیک روایات وارد شده در تفاسیر نقلی، در گونه¬های متعدد، بر اساس میزان و نحوه¬ی ارتباط آنها با تفسیر قرآن است. در مجموع، روایات رسیده از این دو امام بزرگوار(ع) در تفسیر قرآن، بالغ بر 9 گونه، بدین شرح است: 1- بیان معنای لغوی 2- تبیین تفسیری 3- تبیین معنای باطنی 4- تطبیق بر مصداق 5- بیان حکمت احکام و مسایل 6- توضیح قصص قرآن 7- اِخبار از غیب 8- استناد به آیات قرآن 9- بیان علوم قرآنی. بسامد هر یک از گونه¬ها در میان روایات امام جواد(ع) و امام هادی(ع) اندکی متفاوت از یکدیگر است. به نظر می¬رسد که این تفاوت¬ها ناشی از تغییر در اوضاع سیاسی و اجتماعی دوران این دو امام بزرگوار(ع) بوده باشد، همانطور که شباهت¬های فراوان موجود در روایات ایشان نیز به دلیل شرایط مشابه دوران متوالی آنهاست. با این توضیح که فشار سیاست وقت بر امام جواد(ع) و امام هادی(ع) و شیعیان آنها، سبب کثرت روایات "تطبیق بر مصداق" در کلام آن دو بزرگوار(ع)، جهت تبیین جایگاه اهل بیت(ع) و نیز شناخت دشمنان ایشان بوده است. چنانکه می¬توان تشدید فشارها در دوران امام هادی(ع) را علّت افزایش حجم عرضی(حجیم¬تر شدن) روایات این گونه در کلام آن حضرت(ع) دانست.
معصومه حبیبی افراتختی پروین بهارزاده
قرآن معجزه پیامبر اکرم(ص) منشوری باشکوه و دارای وجوه متعدد است که تاکنون از ابعاد گوناگون به آن نگریسته شده و مباحث علمی، هنری، ادبی و...بسیاری از آن مستخرج گشته است. یکی از این جستارها، بحث تقابل های دوتایی می باشد. تقابل های دوتایی مانند روح و جسم، معقولات و محسوسات، مرد و زن، شب و روز و ... از زمان باستان تا عصر حاضر از موضوعات مورد کنکاش فیلسوفان و دانشمندان علم و ادب و هنر بوده است. برخی مانند افلاطون معتقدند در متقابلین یکی بر دیگری برتری دارد،؛ برخی (مانند دریدا) آن دو را دارای ارزش یکسان می شمارند؛ عده ای تنها به تضاد میان الفاظ متقابل اشاره داشته و برخی دیگر با بیان نسبیت کلی هستی همه نوع تقابلی را نفی نموده اند. در این پایان نامه تقابل های دوتایی در سوره ی مبارکه ی واللیل و کارکردهای هنری تقابل های دوتایی سوره ی اللیل در کتیبه های آن با تاکید بر نُسخ خطی قرآن کریم ارائه شده است. نتایج نشاندهنده ی آنست که عدد تقابل های دوتایی موجود در سوره ی اللیل به هشت مورد می رسد. کارکردهای هنری این تقابل ها در کتیبه های سوره ی اللیل شامل تطبیق یکی از قواعد خوشنویسی به نام قاعده ی اصول و تطبیق رنگ های نقوش، زمینه و کادر کتیبه با تقابل های دوتایی یافت شده در سوره ی اللیل و سپس استخراج موسیقی مرتبط با سوره ی مبارکه ی اللیل از طریق تطبیق رنگ تقابل های دوتایی سوره با نُت مخصوص هر رنگ می شود. به عنوان نمونه تقابل های دوتایی اللیل با رنگ های متقابل لاجورد و طلایی، سرخ و سبز روشن، سفید و سیاه، آبی روشن و نارنجی، بنفش و زرد روشن (دنیای ممدوح)، زرد تیره و سبز تیره (دنیای مذموم) مطابقت دارد. تصاویر مندرج در پایان نامه از طریق عکاسی از نُسَخ خطی قرآن کریم و اسکن های موجود در موزه های مختلف ایران مانند موزه ملی قرآن کریم، کاخ موزه گلستان، موزه قرآن حضرت عبدالعظیم(ع) و موزه قرآن و نفایس آستان قدس رضوی به دست آمده است.
علیه السادات صدری سهیلا جلالی کندری
چکیده ندارد.
اعظم خود فاطمه علایی رحمانی
چکیده ندارد.
عذرا طباطبایی حکیم محمدعلی ایازی
چکیده ندارد.
رقیه علیزاده محمدعلی مهدوی راد
چکیده ندارد.
عصمت کاظمی مقدم فتحیه فتاحی زاده
نماز - عالی ترین مظهر نیایش - دارای آثار دنیوی و اخروی فراوانی است و می توان آن را از بهترین راهکار های معنوی در پیشگیری از انحرافات دانست . نگاهی گذرا به گرفتاری های انسان در عصر کنونی، ضرورت توجه به اسلام و تمسک عملی به سیره پیامبراکرم (ص) را بیشتر آشکار می کند تا بشر بتواند خود را از بند دنیای مادی برهاند و با ترویج فرهنگ نماز در پرتو سیره رسول خدا(ص) راه حل هایی برای مطرح کردن و پیاده کردن آن در سطح جامعه بیابد . در این تحقیق ، جوامع روایی شیعه و اهل سنت و منابع تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است تا سیره آن حضرت در مورد راه های ترویج فرهنگ نماز استخراج گردد. بیان جلوه های گفتاری آن حضرت در زمینه اسرار نماز،جایگاه و اهمیت آن ، شرایط و موانع پذیرش نماز، همچنین بررسی عملکرد آن حضرت در ابعاد مختلف تربیتی ،اخلاقی واجتماعی- سیاسی، محورهای اساسی این پژوهش است. بر اساس نتایج بدست آمده، فریقین اتفاق نظر دارند که تلاش آن حضرت در ترویج این فرهنگ در سطح جامعه موفقیت آمیز بوده ، به ترویج روح نماز و تربیت انسان های صالح و نماز گزار منجر شده است. سبک گفتار و رفتار آن حضرت همراه با بیان آثار ، به گونه ای انجام گرفته است که بسیاری از مسلمانان در یافتند نماز را در اول وقت ، با رعایت شرایط کمال و حدود و جوانب آن در مسجد و به جماعت اقامه نموده و آن را از تمامی آفات نفسانی ، جسمانی یا عدم رعایت حقوق الهی و مردمی پیراسته نمایند . همچنین سیره عملی آن حضرت نشان داد با به کار گیری شیوه های مختلف می توان بستر مناسبی، برای جذب سایرین به نماز ایجاد کرد.
اعظم خود فا طمه علایی رحمانی
چکیده طبع کنجکاو بشر او را به جستجو و بررسی اسباب و علل حوادث بر می انگیزد و انسان را وا می دارد تا درباره ی پیدایش جهان و سبب آفرینش آسمان و زمین و حوادث جوی و زمینی بیندیشد. بدیهی است بشر نمی تواند همواره پاسخ هائی صحیح و مبتنی بر اصول علمی بیابد و لذا گاه از قوه ی تصور وخیال بهره جسته،پاسخ هائی برای سوالات خود می تراشد و بدین سان به وادی موهومات و خرافات در می غلتد. یکی از خطرهائی که بنیان زندگی را تهدید می کند و آدمی را از مسیر صحیح حرکت منحرف می سازد، خرافه است. خرافه یعنی هر امری که علم و عقل و دین آن را تأیید نکند ، مردم به آن معتقد بوده و از مخالفت با آن هراس داشته باشند.زمینه ها و عوامل بسیاری از جمله جهل و نادانی،تقلید کورکورانه،تعصب،غلو و ...در پیدایش خرافات و رواج آن در بین جوامع دخیل بوده اند.خرافات را به لحاظ میزان ثبات و نهادینگی آنها در باورهای مردم می توان به دو دسته ی اجتماعی، اعتقادی تقسیم نموده ،اعتقاد به خرافه – در بعضی موارد _منجر به جاری ساختن احکام ساختگی ، خواهد شد. قرآن کریم و نهج البلاغه برای از بین بردن خرافات و رهائی از چنگال توهمات دو شیوه را پی گرفته اند، از طریق سلبی، یکایک عقاید خرافی را با بیاناتی محکم و روشن ،مهمل و بی اثر معرفی ساخته و در مقابل به اندیشه ای سالم یا سنتی شایسته و صحیح ارشاد می نمایند از طریق ایجابی با دعوت به تفکر صحیح ،تعقل و بسط علم و فرهنگ هر گونه نفوذ و مدخلیت خرافات را از صحنه ی زندگی ساقط می نمایند؛ تا این که چراغ معرفت در حیات آدمی فروزان گردد و ریشه ی خرافه و خرافه سازی را بسوزاند. واقعیت امر حاکی از آن است که انسان با بهره گیری از قرآن کریم و نهج البلاغه و منطق عقل و برخورداری از علم و دانش ،می تواند زندگی خود را به گونه ای سامان بخشد که کوچکترین خرافه ای در آن راه نیابد. کلید واژه ها:خرافه ، جهل، تقلید ،ترس ،تعصب ، غلو .
مهلقا بستانی پروین بهارزاده
آیات بسیاری از قران کریم در پی تبیین معنای طهارت برآمده و انواع مراتب طهارت را برشمرده و دلایل چندی بر لزوم تطهیر جسم و جان بیان نموده است. انسان در مکتب قرآن موجودی است متشکل از دو بعد روح و جسم (بدن)، با این ویژگی که میان روح و بدن ارتباط تام و کاملی برقرار بوده و هر دو موثر بر هم و متأثر از یکدیگرند. آیات قرآن اجمالاً از دو نوع طهارت برای انسان نام برده است: 1- طهارت جسم یاطهارت ظاهری که به معنای پاکی ازدنس وخبث یعنی کثافات ونجاسات ظاهری است.(بقره: 222) 2- طهارت باطنی مانند طهارت قلب، طهارت اندیشه و .... اما بیشترین قصد خداوند از طهارت انسان، طهارت باطنی می باشد، گرچه نظافت و بهداشت جسمانی را نیز مورد اهمیت قرار می دهد لذا تأکید دارد که انسان به واسطه تطهیر باطن و تهذیب نفس است که به مقام خلیفه الهی نائل می شود. علاوه بر این در آیات متعدد دیگر واژه «رزق» ذکر شده و از انواع ارزاقی که خداوند به انسان (تحت عنوان رزق خاص) و به کلیه موجودات (تحت عنوان رزق عام) مبذول داشته سخن به میان آمده است، چرا که انسان علاوه بر رزق مادی که میان او سایر موجودات، مشترک است، دارای نوعی رزق خاص و ویژه می باشد و آن (رزق معنوی) است و این نوع رزق، نصیب انسان هایی می گردد که با ایمان به وحدانیت پروردگار اندیشه خود را از غیر او پاک ساخته و تنها دل به او سپرده اند و سر تسلیم بر آستانش فرود آورده اند. بی تردید رشد انسان در هر دو بعد جسمانی و روحانی، نیازمند ارتزاق مناسب است. این ارتزاق در بعد جسم از طریق ارزاق مادی مانند: خوراک، پوشاک، مسکن و... میسر است و در بعد معنوی و روحانی ظاهراً همان است که شهدای الهی در پیشگاه حق از آن بهره مندند (عندربهم یرزقون). قرآن کریم از یک سوپاکان (مطهرون) را شایسته دریافت حقایق هستی و معارف حقه الهی می شمارد (احزاب: 33) و از سوی دیگر اعراض از یاد خدا را موجب تنگی معیشت و قبض روزی می داند. این پایان نامه در جمع بندی کلی به اخذ این نتیجه نائل آمد که یک رابطه دو جانبه ای میان طهارت انسان و بدست آوردن رزق، برقرار است. با تأکید بر اینکه هدف بسیاری از آیات قرآن از تطهیر، کسب طهارت باطنی، بالاخص طهارت قلب و اندیشه از شرک است. گرچه رعایت پاکیزگی جسم وطهارت ظاهری را نیز مقدمه ای برای حصول طهارت معنوی و روحانی قرار می دهد. کلید واژه ها: طهارت ظاهری، طهارت باطنی، رزق مادی، رزق معنوی
مریم عرب فیروزجایی محمدعلی رضایی اصفهانی
قرآن،خود و همه کتب آسمانی را کتاب هدایت معرفی می کند و گاه برای نیل به این هدف، هدایت، از گزاره های علمی استفاده می نماید.یکی از گزاره های علمی قرآن، اشاره به وجود موجود زنده در آسمان است.رساله حاضر این مسأله را از دیدگاه قرآن و حدیث و علم مورد بررسی قرار داده است. این رساله نشان می دهد که آیاتی از قرآن،اشاره به وجود حیات و حیات هوشمند در آسمان نموده است (29/شوری، 49/نحل و...)احادیث نیز با صراحت بیشتری به این مطلب اشاره می کند. از دیدگاه علمی نیز وجود این موجودات با احتمال فراوان مطرح است؛اگرچه دانشمندان کیهان شناس به مشاهده این موجودات توفیق نیافته اند. نوشتار به این نتیجه دست یافت که قرآن و حدیث،قبل از علم امروز، درباره وجود حیات در آسمان اقدام به نظریه پردازی علمی نموده است.