نام پژوهشگر: مسعود شایسته

ساخت لاگ های ژئوشیمیایی از نمودارهای چاه با استفاده ازفناوری الگوریتم ژنتیک در میدان نفتی اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز 1390
  هدی عبدی زاده   ندارم ندارم

هدف این مطالعه پیش بینی و شناسایی خصوصیات ژئوشیمیایی سنگ منشاء براساس نمودارهای چاه پیماییدر میدان نفتی اهواز می باشد. با توجه به اینکه آزمایشات ژئوشیمی بر روی کنده های حفاری پرهزینه و وقت گیر بوده، لذا از فن آوری الگوریتم های ژنتیک که مبتنی بر مفاهیم زیست شناسی هستند جهت تخمین toc از داده های پتروفیزیکی استفاده شده است. از عملگرهای زیستی (operator) مانند تلفیق (crossover) و جهش (mutation)نیز جهت تولید مثل نسلهای جدید داده و انتخاب فرزندان نابغه (elite child) استفاده شده است. برای هر کدام از راه حلهای مساله یک کروموزوم تعریف شده و جوابهای مساله (ژنها) در سیر تکاملی (رسیدن به جوابهای بهینه مساله) قرار گرفته اند. در این مطالعه خرده های حفاری سازندهای کژدمی، گورپی و پابده از سه چاه az-55، az-67 و az-265 انتخاب و برای آنالیز آماده شدند. در گام اول بر روی نمونه های انتخابی پیرولیز راک- ایول صورت گرفت تا خصوصیات ژئوشیمیایی بازه ها (اعماق) مورد مطالعه به صورت کمی و کیفی شناسایی شود. در گام بعدی با استفاده از روش هوشمند الگوریتم ژنتیک بین داده های ژئوشیمیایی به دست آمده و نمودارهای چاه پیمایی یک تطابق و فرمولاسیون کمی صورت گرفت. براساس این تطابق داده های ژئوشیمیایی از روی نگارهای چاه پیمایی سنتز و سپس نگار ژئوشیمیایی تولید شد. انتخاب بهترین ورودی در ساخت مدل نقش مهمی را ایفا می-کند. به طور کلی، ارتباط قوی بین داده های ورودی و خروجی، می تواند پیشگویی دقیقتری را نسبت به داده های با تطابق ضعیفتر ایجاد کند. نرمالایز کردن امر مهم دیگری است که می تواند جهت تولید بهتر داده، بر روی داده ها اعمال شود. این کار بخصوص برای تولید toc مفید است. در نرم افزارmatlab نگارهای gr، dt،lld و cnl به عنوان ورودی (input) و مقادیر پارامتر toc حاصل از آنالیز به عنوان خروجی مطلوب شبکه (output) در نظر گرفته شده اند. الگوریتم ژنتیک ضرایب وزنی را برای داده های پتروفیزیکی محاسبه کرده که با استفاده از این ضرایب و داشتن داده های چاه پیمایی toc برای سایر چاه های موجود در میدان می توان تخمین زده شده است. دو نوع مدل الگوریتم ژنتیک جهت تخمین toc طراحی شد: خطی و غیر خطی. نتایج نشان می دهد که از مدل غیر خطی نسبت به مدل خطی نتایج صحیح تری حاصل می شود. هر نگار چاه پیمایی ورودی یک ضریب وزنی در تخمین toc دارد که توسط الگوریتم ژنتیک بدست آمد. الگوریتم ژنتیک ضرائب وزنی را برای c1، c2، c3، c4، c5، c6، c7وc8 به ترتیب 202/0، 988/0، 257/0، 913/0، 271/0، 982/0، 039/0و 409/0 محاسبه کرد. میانگین مربعات خطای شبکه (mse)در مدل بهینه سازی الگوریتم ژنتیک غیر خطی برای داده های تست 0022/0می باشد که این مرتبط با مقدار ضریب همبستگی (r2) 9631/0 است. درنهایت میزان tocبا استفاده از روش ? log r نیز تخمین زده شد تا برآوردی از عملکرد الگوریتم ژنتیک صورت گیرد که نتیجه آن حاکی از عملکرد دقیق تر و سریع تر روش های هوشمند است.

ارزیابی ژئوشیمیایی سنگ منشا های احتمالی میدان نفتی آغاجاری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز 1390
  بهزاد خانی   بهرام علیزاده

چکیده: میدان آغاجاری یکی از مشهورترین میادین نفتی خاورمیانه است که در فروافتادگی دزفول، در مرز بین دزفول شمالی و دزفول جنوبی واقع شده است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ژئوشیمیایی سازند های پابده، گورپی، کژدمی و گدوان در این میدان به عنوان سنگ منشا-های احتمالی می باشد. بدین منظور تعداد 41 نمونه خرده حفاری به وسیله دستگاه راک ایول و py-gc تحت آنالیز های ژئوشیمیایی قرار گرفتند. قبل از هر چیز باید از آلوده نبودن نمونه ها اطمینان حاصل شود که نتایج نمودار s1 به toc صحت مراحل آماده سازی را نشان داد. جهت تعیین پتانسیل هیدروکربن زایی سازند های مورد مطالعه از نمودار s1+s2 در مقابل toc استفاده شد. این نمودار نشان داد که سازند کژدمی بر خلاف سازند گدوان با دارا بودن مقادیر بالای هر دو پارامتر فوق از پتانسیل بالایی بر خوردار است. در مقابل سازند های پابده و گورپی به علت داشتن مقادیر مختلفی از پارامتر های s1+s 2 و toc از پتانسیل هیدروکربن زایی متغیری برخوردارند. استفاده از دیاگرام ون-کرولن و نیز نمودار hi در برابر tmax نشان داد که در سازند کژدمی نوع کروژن غالب از نوع ii و در سازند گدوان از نوع iii می باشد. و همچنین سازند گورپی دارای کروژن نوع ii و ii تا iii می باشد. سازند پابده در این نمودار دارای گستره وسیعی ازنوع کروژن می باشد. همچنین جایگاه نمونه های مورد مطالعه در دیاگرام ون کرولن و hi در برابر tmax نشان می دهد که نمونه های سازند های کژدمی و گدوان در مرحله بالغ و نمونه های سازند های پابده و گورپی در ابتدای پنجره نفتی قرار گرفته اند. موقعیت نمونه ها در نمودار اسمیت نشان می دهد که در اکثر نمونه ها نسبت s1/toc بیشتر از 1/0 است و اکثر نمونه ها در عمقی قرار دارند که شرایط لازم برای زایش نفت را دارا می باشند. استفاده از دیاگرام s2 در برابر toc ابزاری بسیار مناسب برای ارزیابی ویژگی های مواد آلی می باشد، براساس دیاگرام s2 در برابر toc نمونه های سازند های گدوان و گورپی دارای پتانسیل هیدروکربنی ضعیف می باشند. نمونه های سازند پابده دارای محدوده وسیع تری از ضعیف تا خوب از نظر پتانسیل هیدروکربنی می باشند. اکثر نمونه های سازند کژدمی با داشتن مقدار s2 بین دو خط 5=s2 و10=s2 دارای پتانسیل هیدروکربنی خوبی می باشند. از دیگر کاربرد های مهم دیاگرام s2 در برابر toc، تصحیـح میزان شاخص هیدروژن (hi)می باشد. میزان شاخص هیدروژن تصحیح شده برای نمونه های سازند پابده، گورپی و کژدمی در میدان آغاجاری در محدوده بالاتر از (mghc/grock) 300 قرار می گیردکه در این محدوده این سه سازند بیشتر نفت تولید خواهند نمود. همچنین نمونه های سازند گدوان با داشتن مقدار شاخص هیدروژن تصحیح شده در محدوده بین 50 تا 150 گاز تولید خواهند کرد. خط رگرسیون حاصل از نمونه های سازند های کژدمی،گورپی و پابده محور x نمودار s2 به toc را در جهت مثبت آن قطع می کنند، این امر به دلیل بالا بودن کیفیت نمونه ها از لحاظ غنای مواد آلی و نیز نوع کروژن موجود درآن ها (iii-ii) بوده و شیب خط رگرسیون نیز ایده ال می باشد که با توجه به مقدار آن می توان گفت که ماتریکس موجود در این نمونه ها توانسته است به مقدار کمی جذب هیدروکربن داشته باشد. اما خط رگرسیون حاصل از نمونه های سازند گدوان محور x را در جهت مثبت آن قطع نمی کنند، این امر بدلیل پایین بودن کیفیت نمونه ها از لحاظ غنای مواد آلی، و نیز نوع کروژن مـــــوجود درآن ها (iii-iv) بوده و شیب خط رگرسیون نیز در این سازند ها کم می باشد. با در نظر گرفتن مقادیر بدست آمده از نسبت pr/ph می توان محیط رسوبگذاری اولیه هر چهار سازند مورد مطالعه را، محیط دریایی معرفی نمود. براساس نمودار نسبت pri/nc17 و phy/nc18 سازند کژدمی دارای کروژن نوع ii و ii تا iii، سازند گدوان مخلوطی از کروژن نوع ii و iii ، نمونه های سازند پابده دارای کروژن نوع ii تا iii و iii و نمونه های سازند گورپی دارای کروژن نوع ii تا iii بوده و محیط ته نشست آن، محیط دریایی با شرایط احیایی می باشد. رسم دیاگرام نسبت pri/nc17 و phy/nc18 نشان از بلوغ متوسط و عدم وجود تخریب زیستی در نمونه های مذکور می باشد.

سنتز نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم و نانو کامپوزیت tio2/wo3 و بررسی خواص فوتوکاتالیستی آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان 1390
  محبوبه دهستانی   مصطفی علیزاده

هدف اصلی از انجام این پایان نامه بررسی فعالیت فوتوکاتالیستی tio2 در ناحیه نور فرابنفش و بررسی اثر wo3 بر روی فعالیت فوتوکاتالیستی tio2 در ناحیه نور مرئی است. در این پروژه برای تولید نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم از تترا کلرید تیتانیوم به عنوان ماده اولیه و از روش ترسیب که یک روش قابل انجام در مقیاس صنعتی می باشد استفاده گردید. با استفاده از نرم افزار تاگوچی تاثیر شرایط آزمایش نظیر مقدار wo3، ph، زمان ماند سل و دمای کلسینه کردن بر اندازه و فعالیت فوتوکاتالیستی نانو ذرات بررسی گردید. از آنالیز های الگوی پراش اشعه ایکس (xrd)، میکرسکوپ الکترونی روبشی (sem) و میکروسکوپ الکترونی عبوری (tem) برای بررسی ساختاری و ریز ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که با افزایش دما و درصد وزنی wo3، اندازه بلورک های نانو ذرات افزایش می یابد. در نهایت برای بررسی فعالیت فوتوکاتالیستی نانو ذرات از محلول متیل اورنج بعنوان نمونه و معیار استفاده شد. در ناحیه نور uv مشاهده شد که نانو ذرات فعالیت فوتوکاتالیستی بالایی از خود نشان می دهند و نمونه ای با 3 درصد وزنی wo3،ph حدود 9 و دمای کلسیناسیون?c265 بیشترین فعالیت فوتوکاتالیستی را دارا است. در این تحقیق مشاهده شد که wo3 تاثیر قابل ملاحظه ای در فعالیت فوتوکاتالیستی tio2 در ناحیه نور مرئی ندارد

تصفیه پساب های حاوی پپسین با استفاده از غشاهای نانوفیلتردر مقیاس آزمایشگاهی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی شیمی 1391
  `احمد حسین زاده   رهبر رحیمی

در این پایان نامه مراحل ساخت و عملکرد غشای نانوفیلتر به منظور جداسازی پپسین (pepsin) مورد ارزیابی قرار گرفته است . در ابتدا غشای نامتقارن نانو فیلتراسیون pva/pes ساخته شد به نحوی که غشای pes به عنوان لایه اولیه و محافظ بر پایه ?? درصد وزنی پلیمر و به روش وارونگی فازها ساخته شد و سپس لایه کامپوزیتی از پلیمر pva با درصدهای وزنی مختلف روی آن پوشش داده شد که برای این کار کراس لینکر گلوترآلدهید اسید (ga) به کار گرفته شده است. در این کار از نانوذرات دی اکسید تیتانیوم برای بهبود عملکرد غشاء استفاده شده است . برای رسیدن به شرایط بهینه عملکرد غشای نانوفیلتراسیون از روش آنالیز آماری تاگوچی استفاده شد. در این پژوهش آرایه های ارتوگونال l16 برای طراحی آزمایش مورد استفاده قرار گرفت به نحوی که pva و ga و tio2 در این آزمایش به عنوان پارامتر های کنترلی انتخاب شدند . پس از انجام 16 آزمایش فوق و بررسی نتایج حاصل از نحوه عملکرد و ساختار غشاها با استفاده از عکسهای sem و afm، غشای نانوفیلتراسیون با ترکیب 2 درصد وزنی pva، 5 درصد وزنی ga و 5/0 درصد وزنی tio2 به عنوان غشای بهینه انتخاب شد. در ادامه به منظور بهبود عملکرد غشاء از نانوذرات عاملدار بر سطح آن استفاده شد که برای این کار نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم در حضور تری اتوکسی سیلیل پروپیل آمین عاملدار شدند و بر روی سطح غشاء پوشش داده شد که در نهایت افزایش شار خروجی و حذف درصد بالاتری از پپسین را به همراه داشت به نحوی که میزان شار و درصد حذف در غشای پوشش داده شده با نانو ذره خالص به مقدار (lit.m²/h)2/10 و 73% می باشد در حالی که این مقدار برای غشای مشابه با پوشش نانوذرات عاملدار به(lit.m²/h) 5/10 و 81% رسید

سنتز و مطالعه ی تجربی خواص فوتوکاتالیستی و اپتیکی نانوذرات tio2 و لایه های نازک تهیه شده از آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم پایه 1391
  اسما حامدی   سعید هادوی

در این پایان نامه نانوذرات دی اکسیدتیتانیوم خالص با روش سل- ژل و هیدروترمال سنتز شدند. اثر دمای بازپخت بر روی فعالیت فوتوکاتالیستی آن ها بررسی شد. سپس برای کاهش شکاف انرژی، ناخالص سازی های مختلفی انجام شد. مشاهده شد که پس از ناخالص سازی نانوذرات در ناحیه ی نور مرئی نیز از خود فعالیت فوتوکاتالیستی نشان دادند. نانوذرات سنتز شده با استفاده از xrd و sem مورد شناسایی و بررسی قرار گرفتند. مشاهده شد که ناخالص سازی با ید شکاف انرژی را کاهش می دهد و سبب فعالیت فوتوکاتالیستی در ناحیه ی نور مرئی می شود. همچنین فعالیت فوتوکاتالیستی در ناحیه ی فرابنفش را نیز افزایش می دهد. ناخالص سازی با بورن و نیتروژن نیز سبب فعالیت فوتوکاتالیستی در ناحیه ی نور مرئی شد.

ساخت غشاهای کامپوزیت استوانه ای آلومینا- تیتانیا جهت نانوفیلتراسیون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی مواد 1391
  نوشین حیدریان دهکردی   مهدی شفیعی آفارانی

غشاء های سرامیکی کامپوزیتی به خاطر پایداری حرارتی و شیمیایی بالا، بازیابی و میزان عبوردهی بالا، همچنین استحکام مکانیکی مطلوب از جایگاه ویژه ای در عملیات تصفیه آب برخوردار هستند. در این پژوهش با استفاده از پودر آلفا آلومینا، پایه های متخلخل استوانه ای آلومینایی به روش ریخته گری دوغابی ساخته شدند، با استفاده از روش غوطه وری نانو ذرات سل بوهمیت روی پایه ها لایه نشانی شدند و با کلسینه شدن لای? گاما آلومینا تولید شد. در انتها با استفاده از روش هیدروترمال و هیدرولیز محلول آلکواکسید فلزی نانو ذرات دی اکسید تیتانیم روی سطح غشاء لایه نشانی شدند. پس از مشاهد? ریز ساختار غشاء ها، نمودار شار آب- فشار، عبورپذیری آب- فشار و شار آب – زمان، رسم و توانایی تصفی? آب با اندازه گیری هدایت یونی و tds بررسی گردید، همچنین اثر نیترات آمونیوم بر ph دوغاب و افزایش تخلخل پایه ها با ساخت نمونه هایی با مقادیر متفاوتی از نیترات آمونیوم بررسی شد. تأثیر ضخامت پایه ها روی خواص تراوایی و شار با ساخت نمونه های پایه با ضخامت های متفاوت بررسی گردید. میزان هدایت یونی نمونه ها نیز اندازه گیری شد. نتایج نشان داد پایه های ساخته شده با دوغاب های دارای نیترات آمونیوم در مقایسه با دوغاب های بدون نیترات آمونیوم بسیار متخلخل ترند و شار عبوری آب از پایه های دارای % 2وزنی نیترات آمونیوم 6 برابر شار نمونه های بدون نیترات آمونیوم است. پایه هایی که mm 3 ضخامت و حداقل % 50 تخلخل دارند، شار و تراوایی بالاتر و نیز استحکام کافی برای تحمل فشار های بالاتر ازbar 35 را دارند. با توجه به این که نیترات آمونیوم ترکیبی از باز ضعیف و اسید قوی است، با افزودن نیترات آمونیوم ph دوغاب کاهش یافت. سرعت ریخته گری دوغابی و میزان تخلخل داخلی به دلیل جذب رطوبت زیاد نیترات آمونیوم افزایش یافت ولی انداز? حفره های داخلی به دلیل اختلاط نامناسب تر دوغاب کاهش یافت. برای افزایش شار، انداز? حفره های پایه از لای? میانی (گاما آلومینا) بزرگتر و انجام بهتر عمل تصفیه، غشاء نهایی (دی اکسید تیتانیم) دارای حفره های کوچک تر است. نمون? دارای% 5/1وزنی نیترات آمونیوم %83 هدایت یونی آب را کاهش داده است که یکی از دلایل آن قرار گرفتن ph آب ورودی در ناحی? هم باری الکتریکی و دلیل دیگر شاید به خاطر حفره های سطحی ریزتر در آن است.

ساخت نانو غشاء چند لایه آلومینا- تیتانیا و بررسی عملکرد آن در تصفیه آب و پساب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی شیمی 1392
  مسعود شایسته   عبدالرضا صمیمی

در این پژوهش، برای به دست آوردن نانوغشاء سرامیکی با شار عبورپذیری بالا و بازپس زنی خوب، تصمیم گرفته شد که غشاء از یک ساختار چند لایه متقارن برخوردار باشد. لذا پایه های لوله ای آلومینایی غشاء با دو روش تهیه شدند و سپس غشاء کامپوزیت چندلایه آلومینایی ساخته شد. پایه غشاء باید به خوبی شکل داده شود تا لایه های میانی و بالایی با حفره های مناسب روی سطح آن قرار گیرند. در اینجا از دو روش ساخت استفاده شد. در مورد پایه های ساخته شده با روش پرس، از لایه های میانی آلفا آلومینا با سوسپانسیون آلومینای?m 5 d50=و ?m 1 d50= استفاده شد و با روش غوطه وری بر روی پایه سرامیکی نشانده شدند. لایه های غشائی آلفا آلومینا به ترتیب در دماهای 1400 و ?1200 سینتر شدند. برای پایه های ساخته شده با روش ریخته گری دوغابی لایه های آلفا آلومینا استفاده نشد. برای نشاندن لایه گاماآلومینا، اقدام به تهیه محلول سل بوهمیت با اندازه متوسط ذرات nm 80 شد که از انحلال نمک کلرید آلومینیم آبدار و در نهایت رسوب دادن آن به دست می آید. این سل به روش غوطه وری روی لایه های قبلی نشانده شد. پس از فرآیند تکلیس در دمای ?550 ، بوهمیت به گاما آلومینا تبدیل گردید. در پایان یک لایه از دی اکسید تیتانیوم به وسیله غوطه ور کردن غشاء در سل تهیه شده با اندازه متوسط ذراتnm 22 به روش سل – ژل داده شد. اندازه و توزیع اندازه حفره های غشاء در محدوده نانو توسط جذب گاز تعیین گردید. نتایج به دست آمده موید این موضوع است که پایه غشاء روش ریخته گری دوغابی دارای تخلخل حدود 40% است و گستره اندازه حفره های آن بین 10 تا 100 نانومتر می باشد. برای افزایش تخلخل این پایه ها از افزودن نیترات آمونیوم به سوسپانسیون آن استفاده شد. برای تعیین ویژگی های محصول از روش هایی مانند الگوی پراش اشعه ایکس (xrd )، میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem ) ، نانوسایزر و آنالیز حرارتی همزمان (sta ) استفاده گردید. نتایج عملکرد غشاء چه در مورد غشاء با پایه ساخته شده با روش ریخته گری دوغابی بدون نیترات آمونیوم و چه با نیترات آمونیوم نشان داد که غشاء می تواند تمام میکروارگانیزم ها را حذف نماید و درصد متوسطی از یون ها را بازپس زند. هم چنین تست های انجام شده، اثر ph آب خام را روی درصد بازپس زنی آنیون ها و کاتیون های موجود در آب مثبت و اثربخش نشان داد.

مطالعه ژئوشیمیایی نفت و اندازه گیری انعکاس ویترینایت مخازن آسماری و بنگستان میدان زیلوئی.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1392
  سید میثم حسینی نژاد   بهرام علیزاده

میدان نفتی زیلوئی در 30 کیلومتری شمال غرب مسجدسلیمان و 100 کیلومتری شمال شرق اهواز قرار دارد. این میدان روند اصلی زاگرس را تبعیت نموده و تقریباً تحت تأثیر استرس اصلی زاگرس تشکیل شده است و دارای دو مخزن آسماری و بنگستان می باشد که تاکنون مطالعه ژئوشیمیایی جامعی در آنها صورت نگرفته است. از این رو در این مطالعه سعی شده است ویژگی های ژئوشیمیایی نفت و میزان بلوغ حرارتی سنگ های منشأ احتمالی در این میدان مورد بررسی قرار گیرد. نتایج آنالیزهای ژئوشیمیایی مقدماتی و استفاده از پارامترهای بیومارکری متعدد از جمله c29/c30hopane در مقابل c35hs/c34hs، dbt/phen در مقابل pr/ph، c29/c27strane20r در مقابل pr/ph، pr/(pr+ph) در مقابل استران های c27dia(dia+reg) نشان داد که نفت مخازن آسماری و بنگستان دارای سنگ منشأ واحد با ترکیب لیتولوژیکی کربناته- مارنی تا شیل های دریایی است که در محیط احیایی تا کمی اکسیدی دریایی با شوری نرمال نهشته شده است. همچنین با استفاده از نمودار تغییرات pr/nc17 در برابر ph/nc18، نسبت c32 hopane 22s / (22s+22r) در برابر c29strane 20s/(20s+20r) و نسبت c29 strane s/(s+r) در برابر c29 strane ??/(??+??) مشخص گردید که نفت هردو مخزن آسماری و بنگستان از بلوغ بالایی برخوردار هستند. نمودار ایزوتوپ کربن (?13c) در مقابل pr/ph، مقادیر شاخص الئنان و نمودار استاندارد درصد استران c28 سن سنگ منشأ نفت هر دو مخزن را کرتاسه پسین تا اوایل ترشیر مشخص کرده است. مقایسه ژئوشیمیایی نفت مخازن آسماری و بنگستان با استفاده از کروماتوگرام های حاصل از آنالیز gc و gc-ms نشان داده است که نفت دو مخزن آسماری و بنگستان شباهت بسیاری به همدیگر دارند، جز آنکه بلوغ نفت مخزن بنگستان کمی بیشتر از آسماری است. داده های ژئوفیزیکی حاکی از آن است که گسل های موجود در یال های شمالی و جنوبی این میدان با قرار دادن سازند پابده در مقابل مخزن بنگستان و فراهم کردن شرایط اختلاط نفت این دو مخزن سبب همسانی بسیار زیاد آنها شده اند. تفسیر داده های حاصل از آنالیز راک - ایول سنگ های منشأ احتمالی پابده و گورپی نشان می دهد این سازندها علیرغم دارا بودن مقادیر متغیر toc از ضعیف تا خوب، در کل دارای پتانسیل تولید هیدروکربور نسبتاً خوبی می باشند. بر طبق نمودار oi در مقابل hi سازند پابده دارای کروژن نوع ?? و سازند گورپی دربردارنده کروژن نوع ??و??? می باشد. ترسیم نمودارs1+s2 در برابر toc نشان می دهد که پتانسیل هیدروکربورزائی سازند پابده متوسط تا عالی و سازند گورپی ضعیف تا خوب است. با ترسیم نمودار جونز مشخص شده است به دلیل تغییرات متوالی سطح آب دریا در زمان نهشته شدن، این سازندها تلفیقی از چند رخساره را دارا می باشند. همچنین ترسیم نمودار اسمیت نشان می دهد این دو سازند در عمقی قرار گرفته اند که توانایی نفت زائی را دارا می باشند. نتایج آنالیز کروماتوگرافی گازی، بلوغ متوسط، برتری مواد الی دریایی به قاره ای و محیط رسوب گذاری احیایی را برای این سازندها مشخص کرده است. اندازه گیری شدت انعکاس ویترینایت نمونه های سازند پابده و گورپی حاکی از بلوغ مناسب این سازند ها برای زایش نفت می باشد، چنانچه نمودار تغییرات شدت انعکاس ویترینایت و نوع کروژن نیز ورود سازند های پابده و گورپی به پنجره نفتی را تأیید می کند. ترسیم نمودار تغییرات tmax در برابر %ro و نمودار تغییرات %ro در برابر pi علاوه بر تأیید بلوغ مناسب این سازندها، نشان داد که پدیده جابجایی نفت مخازن آسماری و بنگستان از درون این سنگ ها محتمل است. در نهایت می توان گفت این سازندها با توجه به دارا بودن شرایط لازم برای زایش نفت، می توانند به عنوان سنگ منشأ نفت مخازن آسماری و بنگستان این میدان عمل کرده باشند.

پیل سوختی میکروبی با استفاده از غشا الیاف توخالی پلی اتر سولفان به عنوان تبادل کننده پروتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی 1393
  عبدالکریم حیدری   مسعود شایسته

پیل¬های سوختی میکروبی سیستم هایی هستند که با بکارگیری باکتری¬ها به عنوان کاتالیست از مواد آلی، انرژی شیمیایی را به انرژی الکتریکی تبدیل می کنند. یک پیل سوختی معمولا از یک محفظه آند و یک محفظه کاتدی تشکیل شده¬است که توسط غشای از هم جدا می¬شود. از پارامترهای بسیار تاثیرگذار در عملکرد پیل¬های سوختی میکروبی، نوع غشایی است که در آن بکار می¬رود. در سال¬های اخیر غشاهای جدید و متفاوتی برای کاربرد در پیل¬های سوختی میکروبی در حال بررسی می باشند که می-تواند به عنوان تبادل کننده پروتون نقش خود را در بهبود عملکرد این پیل¬ها به خوبی ایفا کند. معمولا غشاهایی که در این پیل-ها استفاده می¬شوند، دارای معایبی هستند که از جمله آنها گران بودن، پایین بودن میزان انتقال پروتون و ناپایداری عملکرد می-باشند. در این پژوهش، برای اولین بار غشاء الیاف توخالی پلی اترسولفان به عنوان تبادل کننده پروتون در پیل سوختی میکروبی مورد مطالعه تجربی واقع شده است. این غشاء دارای ساختاری لوله¬ای شکل می¬باشد و محفظه کاتدی شامل فضای درونی غشاء لوله¬ی شکل می¬باشد. انجام آزمایش¬ها در سه دبی متفاوت از خوراک صورت گرفت که بواسطه آنها ولتاژ های متفاوتی بدست آمد. حداکثر ولتاژ در این پیل در دبی 5/3 میلی لیتر بر دقیقه و برابر با 768 میلی ولت اندازه گیری شد. علاوه بر آن آزمایش ها نشان داد که با کاهش دبی تا مقدار 5/3 میلی لیتر بر دقیقه چگالی توان پیل سوختی افزایش می یابد بطوری که مقدار 593 میلی وات در هر متر مربع اندازه گیری شد. مقادیر ولتاژ و توان تولیدی غشاء در مقایسه با دیگر جداکننده¬ها از جمله نافیون قابل توجه می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد غشا مورد استفاده می¬تواند جایگزین مناسبی برای جداکننده¬های پیلهای سوختی میکروبی باشد. ضمن اینکه طبق بررسی های انجام شده برای تولید توان در هر متر مربع از غشاء نافیون به میزان 2300 دلار هزینه لازم است در حالی که هزینه غشاء الیاف توخالی پلی اترسولفان استفاده شده در این تحقیق برای هر متر مربع در حدود یک دلار است. از دیگر مزایایی که این غشاء نسبت به دیگر غشاها دارد این است که زمان پایداری سیستم پیل سوختی را به شدت کاهش داده و در محدوده 8 الی 12 ساعت به بیش از 90 درصد عملکرد واقعی خود می رسد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان پیشنهاد کرد که غشاء پلی اترسولفان می تواند نوع جدیدی از جداکننده¬های پیل سوختی میکروبی باشد که دارای هزینه کمتر و همچنین عملکرد بهتری نسبت به دیگر غشاها داشته باشد.

مقایسه ژئوشیمیایی نفت مخزن بنگستان میادین اهواز و منصوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم زمین 1394
  ابراهیم زکی زاده   بهمن سلیمانی

با توجه به اتمام دوران استحصال آسان نفت، بررسی هرچه دقیق مخازن نفت از نظر خواص ژئوشیمیایی و ارزیابی فاکتورهای موثر بر این خواص حائز اهمیت بسیاری می باشند. . اهداف این مطالعه شامل بررسی تغییرات خواص ژئوشیمیایی و مقایسه نفت میادین اهواز و منصوری، ترکیب و تلفیق شدگی نفت با سنگ منشاء، عوامل موثر بر ترکیب آنها، و تعیین میزان بلوغ نفت در چاه های مختلف می باشد. در این مطالعه آزمایشات sara test و کروماتوگرافی طیف سنجی جرمی بر روی نمونه های بالا انجام شده است. نتایج بدست آمده از بررسی درصد برشهای نفتی، نشان دهنده درصد بالای برش اشباع در آنها می باشد که نشانگر نفتهای پارافینی می باشند. درصد بالای هیدروکربن های اشباع به آروماتیکی به احتمال زیاد به واسطه مسیر مهاجرت طولانی آنها و نیز می توانند نشان دهنده بلوغ نسبتاً بالا در آنها باشد. نفت های خام مورد مطالعه با داشتن مقادیر بالایی از نسبت ترپانهای سه حلقه ای c22/c21 و مقادیر پایین از نسبت c24/c23 ، و نسبت پائین ترپان های سه حلقه ای c26/c25 در برابر مقادیر بالای c31r/c30hopane برای نفت های خام مورد مطالعه، موید منشاءای کربناته ـ مارنی می باشد. نمودار نسبت c25/c26 در برابر نسبت c25/c24 tet. و موقعیت نمونه ها، محیط دریایی را برای تشکیل سنگ منشاء نفت مخزن بنگستان نشان می دهند. نمودار نسبت mpi-1 در برابر mpi-2 جهت بررسی بلوغ نفت های مورد مطالعه بلوغ بیشتری را برای نمونه های نفتی میدان اهواز نشان می دهد. نسبت استران c28/c29 در نمونه های نفت مخزن بنگستان میدان نفتی اهواز و منصوری 9/0 تا 1 بوده که مبین زمان زمین شناسی ابتدای کرتاسه درارتباط باشد.داده های بیومارکری نفت های مطالعه شده انطباق خوبی با سازند های کژدمی و گدوان نشان می دهند و احتمالا سنگ منشاء این نفت ها می باشند. افزایش بلوغ بیشتر نفت مخزن بنگستان به سمت بخش شرقی میدان اهواز بیانگر وجود جریان حرارتی بیشتر در این بخش از میدان است. این موضوع می تواند بوسیله سیستم شکستگی انتقال آسانتر حرارت تسهیل گردد. با توجه به نسبت هایc22/c21 ،c24/c23، c26/c25، c31r/c30، c35r/c34r و c29/c30 مرز جدایش ترکیبی نمونه نفت ها در مرکز (در محل چاه 220) میدان اهواز قرار دارد.

محیط رسوبی، دیاژنز و خصوصیات مخزنی سازند آسماری در میدان نفتی لالی (شمال غرب مسجد سلیمان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم زمین 1387
  علی عین للهی   مسعود شایسته

چکیده ندارد.

مدل سازی تاریخچه تدفین و ارزیابی بلوغ حرارتی میدان نفتی رگ سفید بر اساس دادهای راک ایول و انعکاس ویترینایت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1388
  محدثه جانباز   بهرام علیزاده

مدل سازی بلوغ حرارتی کاربرد گسترده ای در ارزیابی ریسک اکتشاف داشته و مهم ترین هدف مدل سازی تولید نفت وگاز، تعمیم دادهای بلوغ حاصل از چاه های موجود به همه حوضه است. میدان نفتی رگ سفید واقع در فروافتادگی دزفول جنوبی، دارای دو کوهانک شمال غربی با روند شمالی- جنوبی و کوهانک جنوب شرقی با روند شمال غربی ـ جنوب شرقی بوده و شدیداً تکتونیزه و گسل خورده است. در این میدان سازندهای ایلام و بخش عمده ای از گورپی بر اثر ناپیوستگی اواخر سنومانین رسوبگذاری نداشته اند. مدل سازی بلوغ حرارتی در این میدان می تواند با تخمین مقدار گرادیان ژئوترمال در پیشبرد اهداف حفاری موثر باشد. علاوه بر این مدل سازی حرارتی و داده های ژئوشیمیایی میدان رگ سفید و میادین مجاور به تولید احتمالی هیدروکربن و شناسایی مسیرهای مهاجرت کمک می کند. به همین منظور سازندهای پابده، گورپی، کژدمی در چاه های شماره 112، 2، 33، 99 و 18 میدان نفتی رگ سفید مورد مطالعه قرار گرفته اند. براساس تاریخچه تدفین چاه های مطالعاتی میدان نفتی رگ سفید، انتظار می رود تاریخچه فرونشست در محدوده میانی میدان مشابه باشد، اما در منتهی الیه جنوب غربی میدان و شمال غربی آن با دیگر بخش ها متفاوت بوده و یک فاز فرونشست را در 65-71 میلیون سال پیش در خود ثبت نموده است. با توجه به این منحنی ها بیشترین نرخ فرونشست حوضه در زمان نهشت سازند گچساران و کمترین نرخ فرونشست در زمان نهشت سازند پابده رخ داده است. بهینه سازی مدل با داده های tmax و %ro نشان داد که چاه شماره 112 به علت قرار گرفتن بر گسل ایذه ـ هندیجان و چاه شماره 99 به علت قرار گرفتن بر روی paleo high دارای گرادیان ژئوترمال بالایی (به ترتیب c/km°31 و c/km°26) است که معادل جریان حرارتی mw/m283 و mw/m270 می باشد. در بقیه چاه های مطالعاتی مقدار گرادیان ژئوترمال، نرمال (میانگین c/km°23 و میانگین جریان حرارتی mw/m263) است. نتایج حاصل از آنالیز راک ایول، حاکی از پتانسیل بالای نفت زایی دو سازند پابده و گورپی در میدان رگ سفید بوده، اما مدل سازی بلوغ به روش easy %ro نشان داد که مواد آلی فراوان در این دو سازند به پنجره نفتی نرسیده اند. سازند گدوان 6 میلیون سال قبل و سازند کژدمی مهم ترین سنگ منشأ در فروافتادگی دزفول، در حدود 5 میلیون سال قبل به نفت زایی رسیده اند. در حالیکه سازند کژدمی عمدتاً در فروافتادگی دزفول 10-8 میلیون سال پیش به نفت زایی رسیده است. تأخیر در نفت زایی این سازند نسبت به فروافتادگی دزفول به دلیل نرخ پایین فرونشست در این میدان است. نتایج حاصل از مدل سازی نشان می دهد که بلوغ سازند کژدمی در آغاز پنجره نفتی است. هر چند به علت گرادیان ژئوترمال بالا در شمال کوهانک شمال غربی (به واسطه وجود گسل ایذه ـ هندیجان) و نیز میانه کوهانک جنوب شرقی (به دلیل وجود paleo high) انتظار می رود بلوغ کژدمی به اواخر پنجره نفتی رسیده باشد.. با توجه به سن تولید نفت (5 میلیون سال پیش) و سن سازند گچساران به عنوان پوش سنگ (13-9 میلیون سال پیش) و نیز سن چین خوردگی در زاگرس (10-8 میلیون سال پیش) برای تشکیل نفت گیرها، آغاز تولید نفت در این میدان پس از تشکیل پوش سنگ و نفت گیر ارزیابی شده است