نام پژوهشگر: فرشته نباتی
سعیده شاه میر امیر احسان کرباسی زاده
از زمانی که بذرهای اولیه نهضت تحلیلی افشانده شد تا ظهور شاخه های مختلف این نهضت، بنیانگذاران و آغازگران این مکتب بیش از هر چیز به تحلیل منطقی نظر دارند. تحلیلی با تکیه بر ابزار خاص خود منطق. بنیانگذار تحلیل منطقی را می توان از یک نظر گوتلوب فرگه دانست، و از نگاهی دیگر راسل. این هر دو در پی انتقاد بر زبان به تحلیل منطقی به عنوان ابزاری در جهت وضوح بخشی و آسان سازی زبان می نگرند. رویکرد فرگه را می توان در این راستا رویکردی اکیداً صوری دانست. راسل در مقابل با تکیه بر تحلیل منطقی رویکردی خاص نسبت به اسم خاص برگزید که حاصل آن نظریه وصفهای او بود.او وظیفه فلسفه را تحلیل منطقی می داند و مهمترین بخش از فلسفه را نقد و روشن کردن مفاهیمی می داند که عادت کرده ایم آنها را بدون نقد وسنجش گری بنیادی تلقی کنیم. ادامه دهنده این جریان لودویک ویتگنشتاین است. او با تکیه بر رهیافت گزین گویانه و متکی به مثال خود به گزاره به مثابه یک تصویر می نگرد. نظریه تصویری او بیان کننده این برنهاد است که نحوه اتصال زبان به واقعیت از طریق گزاره هایی است که تصویر گرند. او نیز همچون راسل وظیفه فلسفه را وضوح بخشی به گزاره ها می داند. اندیشه های ویتگنشتاین مورد توجه حلقه وین (1926-1934) افرادی چون کارناپ، رایشن باخ، ایر، و بعدها تارسکی و گودل که البته هر دو معطوف به همین حلقه بودند قرار می گیرد. در سیر این حرکت حلقه انتهایی کواین است. او با تکیه بر نظریه وصف های راسل، ارجاع در زبان نمادگذاری شده یا بروزن زبان او نظام بندی شده را تنها در متغیرهای پای بند قرار می دهد. رشته وحدت بخش میان این هر سه تکیه بر روش تحلیلی منطقی است. تحلیل منطقی منهای اختلافات و تمایزاتی که وجود دارد بحث از نقد و وارسی است، نقد و وارسی زبان با تکیه بر ابزار خاص خود: منطق.
جواد بیگی الوار غلامرضا ذکیانی
مقوله و مقوله بندی نگاهی خاص به هستی است. ارسطو در کتاب متافیزیک و رساله ی مقولات به طور مجزا به این بحث می پردازد. آنچه ارسطو در مورد مقوله در رساله ی مقولات بیان می کند را «مقولات منطقی»، و مباحث مطرح شده در متافیزیک را «مقولات فلسفی» می نامیم. مقولات منطقی و فلسفی ارسطو دو نگاه متفاوت به بحث مقولات می باشد. با در نظر گرفتن این تفاوت نمی توان مقولات را از منطق حذف کرد و آنرا کاملا بحثی فلسفی دانست. این دیدگاه بر خلاف رای فیلسوفان مسلمان، بویژه «ابن سینا» می-باشد. مقولات منطقی با مقولات فلسفی متفاوتند و تفاوت نه تنها در نحوی ارائه اشان حتی در مبانی با هم متفاوتند. تفاوت این دو در مقوله ی جوهر قرار دارد. بر اساس تعریف جوهر در مقولات منطقی، جوهر یعنی ماده در حالیکه ارسطو در مقولات فلسفی جوهر را فقط صورت می داند. و برای اینکه جوهر ماده نباشد کلی استدلال می آورد. همچنین در دیگر مقوله ها تعاریف ارائه شده در مقولات و متافیزیک متفاوت هستند. بطور کلی مقولات منطقی نگاه معرفت شناسانه به عالم دارند در صورتی که در مقولات فلسفی نگاه ارسطو یک نگاه هستی شناسانه است. مقولات منطقی ارسطو در نظام منطقی اش خصوصا در قیاس کاربرد و اهمیت ویژه ای دارد؛ بصورتی که می توان گفت فهم قیاس ارسطو مبتنی بر مقولات منطقی اوست. ارسطو در تحلیل اول به بحث از قیاس و به تبع آن بحث اَشکال و ضرب ها می پردازد. مباحث مطرح شده در مقولات هم در نحو? ایجاد اَشکال و هم در نتیجه ضرب ها و همچنین در مورد ضرب های عقیم و مثال نقض، کارکرد دارد. ارسطو برای قیاس خود به یکسری امور مانند حمل و اندراج و ملاک تقسیم اَشکال و اثبات ضرب-های شکل اول و مثال نقض نیاز دارد که می توان دلیل و علت درست بودن آنها را در مقولات نشان داد. ارسطو قیاس را در دفتر اول رساله ی تحلیل اول معرفی می کند که برای فهم برخی از مفاهیم بنیادین آن، که بطور فرض شده اند، باید به مقولات او مراجعه کرد من جمله مفاهیم "حمل" و "اندراج"
محمد زمان زمانی جمشیدی فرشته نباتی
در برابر مساله کثرت منطق ها دو دیدگاه کلی وجود دارد:1-وحدتگرایی2-کثرتگرایی.بیشتر منطقدانان وحدتگرایند.جدیدترین نظریه در این باره از نوعی کثرتگرایی دفاع می کند که مبتنی بر تز تعمیم یافته تارسکی است.از این دیدگاه نظریه درست منطقی نظریه ای است که بتواند با این تز هماهنگ باشد.بر این اساس دست کم سه نظریه درست منطقی می توان تشخیص داد:منطق کلاسیک و ربط و شهودی.اگر تصدیق منطق به معنای ضعیف در نظر گرفته شود می توان چندین منطق را به معنای ضعیف پذیرفت ولی اگر به معنای قوی در نظر گرفته شود آنگاه در کنار تصدیق تنها یک منطقبه نحو قوی می توان منطق های دیگری را به نحو ضعیف نیز پذیرفت.
علیرضا محمدی فرشته نباتی
این پایان نامه بر اساس یکی از مهترین مقالات فرگه با نام معنا و مدلول نوشته شده است. در کنار این مقاله مفاهیم مهمی همچون تابع، شناسه، اسم خاص، جمله، نقل قول مستقیم و غیر مستقیم و معناها و مدلول های آنها مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین دیدگاه های متنوع و منتقد راجع به فرگه که از سوی اشخاص صاحب نام و متنفذی چون راسل، چرچ، لانگفورد، مندلسون و ... مطرح شده است مورد بررسی قرار می گیرد. تقریبا تمامی مقالات مهم فرگه و نتایج فلسفی و منطقی مترتب بر آنها مورد بررسی قرار می گیرد.
زهرا مهدلو علی اکبر احمدی افرمجامی
این رساله از چهار فصل تشکیل شده است.نویسنده کتاب در فصل اول در تلاش است تا به جهان دور از دسترس منطق دانان دسترسی پیدا کند در این راستا در ابتدا به سابقه و پیشینه جامعه شناسی ریاضیات و منطق می پردازد. او رویکرد های جامعه شناختی و تجربی به منطق را مورد مداقه قرار می دهد و از این میان شیوه روش قوم شناختی رابر می گزیند. رزنتال اعتقاد دارد نگاه صلب و تغییر ناپذیر به منطق ناصواب است. منطق همانند هر معرفت دیگر متاثر از عوامل اجتماعی است. نویسنده کتاب بداهت متزلزل برای اثبات این امر به نحوه پیدایش و انتشار فضیه ای در منطق فازی می پردازد. در فصل دوم نویسنده به نحوه پیدایش تالار گفتگوی الکترونیکی که محل تبادل آراء بر سر قضیه مذکور بود می پردازد و در گام بعد خود قضیه را توضیح می دهد. این قضیه در مقاله ای با عنوان موفقیت های پارادوکسیکال منطق فازی انتشار یافت که در کنفرانس هوش مصنوعی در تابستان 1993 در ایالات متحده ارائه شد. در فصل سوم و چهارم نویسنده به تفصیل به بررسی آراء شرکت کنندگان در تالار گفتگو می پردازد.او عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی را معرفی می کند که در تولید، تایئد و انتشار قضیه مذکور دخیل اند.
سکینه تولمی اسداله فلاحی
منطق ربط شاخه ای از منطق جدید است که ارتباط میان مقدم و تالی (و یا میان مقدمات و نتیجه) را بیان می کند. در نظام استنتاج طبیعیِ منطق ربط، از ترکیب دو روش «برهانک» و «شماره فرض» استفاده می شود. در این پایان نامه با معرفی این روش ترکیبی، اعتبار و عدم اعتبار مثالهای متنوعی از استدلال های ربطی و غیر ربطی را نشان داده ایم. روتلی و مایر برای منطق ربط، سمانتیکی مشابه سمانتیک کریپکی طراحی کردند که در سال 1992 پریست و سیلوان (روتلی) آن سمانتیک را ساده تر ساختند. در این پایان نامه به شرح سمانتیک پریست و سیلوان پرداخته ایم؛ این سمانتیک دو ویژگی برجسته دارد: نخست اینکه ساختارهای این سمانتیک تنها یک جهان نرمال دارند (سمانتیک کاهشی)؛ دوم اینکه این سمانتیک به جای رابطه ( ? ) از رابطه ( = ) استفاده می کند (سمانتیک ساده شده). سمانتیک پریست و سیلوان با اینکه بسیار ساده شده است همچنان پیچیدگی های فراوانی دارد که پاره ای از این پیچیدگی ها را در قالب مثال های گوناگون نشان داده ایم. در پایان دو ادات مهم تلفیق و تفریق را به روش اصل موضوعی و استنتاج طبیعی معرفی کرده ، اعتبار چند استدلال مربوط به این دو ادات را در سمانتیک پریست و سیلوان نشان داده ایم.
محبت السادات نجفی شوشتری غلامرضا ذکیانی
از شاهکارهای ارسطو کار وی در باب قیاس است. ارسطو پس از بیان نظام قیاس های مطلقه خود نظامی هم برای قیاس های موجهه ارائه کرده است. برخلاف قیاس های مطلقه ی او که مورد پذیرش بی چون و چرای منطقیون بود در مورد تحلیل ارسطو از قیاس های موجهه او همواره اختلاف نظر وجود داشته است. در میان مسلمین ابن سینا در خصوص قیاس های موجهه به تفصیل سخن گفته است. در این پایان نامه ضمن ترجمه و تفسیر تمام بخش های موجهات ارسطو (در دو بخش العباره و تحلیل اول) و ابن سینا (اشارات و تنبیهات) کوشش شده است تا آراء این دو منطق دان در حوزه ی موجهات تحلیل گردد و با تطبیق آن دو مشخص شود که مشکلات منطق موجهات ارسطو چیست و ابن سینا تا چه اندازه توانسته است مشکلات منطق موجهات ارسطو را رفع و رجوع کند. ارسطو در حیطه ی موجهات دارای اشکالاتی است که از مهم ترین آنها در حوزه ی عکس و نقض جهات است که ابن سینا با تعریف درست از جهات مشکلات را مرتفع می کند. واژگان کلیدی: ارسطو- ابن سینا – موجهات- امکان عام – امکان خاص – ضرورت
ثمینه مرشدی فرشته نباتی
با توجه به اهمیت و کاربرد فراوان استدلالهای غیرقیاسی در زندگی بشر، همواره لزوم صورت بندی چنین استدلالهایی احساس می شد. لکن چون استدلالهای غیرقیاسی نسخ پذیرند، در حوزه ی منطق کلاسیک قابل طرح و بررسی نیستند؛ لذا می بایست سیستم منطقی نوینی جهت صورت بندی اینگونه استدلالها طراحی می شد. از این رو منطق ناهمگن با این هدف روی کار آمد. توجه به منطق ناهمگن و رویکردهای مختلف آن در چند دهه ی اخیر، حاکی از اهمیت ویژه ی استدلالهای غیرقیاسی یا به تعبیری استدلالهای ناهمگن است. رویکردهایی که در این کار تحقیقی اجمالاً به آنها پرداخته شده عبارتند از رویکرد موجه، منطق پیش فرض، تحدید، زیرتئوری های مرجّح و رویکرد شرطی؛ که در هر یک از این رویکردها ایده هایی جالب برای صورت بندی استدلالهای ناهمگن مطرح شده است.
زهرا آبخیز غلامرضا ذکیانی
طرح بحث جدی مغالطه یا سفسطه در طول تاریخ، از یک سو با نام و شخصیت سوفسطاییان یا سوفیست ها آغاز می شود که به بروز شکاکیت دامن زدند. و از سوی دیگر از آن جا که انسان موجودی متفکر است و به لحاظ تاریخی خرد ورزی همزاد آدمی است، ذهن در جریان تلاش فکری خود برای کشف واقعیت راه های متعددی را برمی گزیند که برخی درست و برخی نادرست است و برای کشف واقعیت خواسته یا نا خواسته دچار خطا می شود. این واقعیت یعنی خطاپذیری ذهن به لحاظ تاریخی و در کنار آن دلیل نخست انگیزه اصلی برای تدوین منطق بوده است، در نتیجه مبارزه با این آفت ذهنی یعنی خطا پذیری ذهن و مبارزه با سوفیست ها از رسالت های اصلی علم منطق است که از تعریف « علم منطق » نیز می-توان به این واقعیت دست یافت، چنانکه در تعریف آن می گویند: ابزاری است از سنخ قانون که فکر را از افتادن در خطا و اشتباه مصون می دارد و آن را به سمت استدلال هایی کاملاً پایدار رهنمون می سازد. و در میان همه مباحث این علم، مغالطه بیش از هر بحث دیگری عهده دار چنین مسئولیتی است. بر این اساس منطقدانان از همان ابتدا سعی کردند برای کشف اشتباهات به مغالطه بپردازند. به این دلیل که اگر وظیفه منطق حفظ و صیانت ذهن از خطای اندیشه است این وظیفه خطیر بدون شناختن جایگاه های خطا و راه حل آن ها به انجام نمی رسد
امین شاه وردی غلامرضا زکیانی
مقولات چهارچوبی است که توسط آن نظام نامتعین موجودات (یا نظام نامتعین زبان) به یک نظام قانونمند تبدیل می شود، در نظریه های مقولاتی اگرچه چارچوبی محکم برای در برگرفتن همه چیز فراهم می آید اما نوعی حیرت زدایی صورت می گیرد که لازمه ی آن در برخی موارد مثله کردن پدیدارهایی است که لباس مقوله ها بر قامت آنها اندازه نمی شود. ابن سینا در برخی مواضع به چنین نظرگاهی نزدیک می شود که توسط ارسطو در رساله مقولات پذیرفته شده است، و در مواضعی دیگر به ناتمام ماندن آن اشاره می کند، هر چند در آن مواضع نیز بیش از آنکه در صدد گذر از نظام مقولاتی باشد در صدد توجیه آن بر می آید و به نوعی حاصل کار او پذیرفتن نظام مقولاتی است که اندک اعتبار خود را نیز از دست داده است.
سارا عیدی زاده شوشتری مرتضی حاج حسینی
نظر فرگه بر این است که عدد و تعریف آن مربوط به حوزه تحلیل زبانی و منطقی است، و برای پرسش از ماهیت عدد باید اینگونه ذهن را به چالش کشید که « عدد به چه چیزی نسبت داده می شود؟». وی در پاسخ به این پرسش، از «مفهوم» نام می برد، که عدد به یک «مفهوم» نسبت داده می شود، اما نه مفهوم به مثابه واژه ای انتزاعی. وی در خصوص صدق، آن را امری مربوط به قلمرو «عینیت» می داند، یعنی آنجا که صدق نه فیزیکی است و نه روانشناختی و ذهنی، عینیت قلمرو سومی است که جایگاه صدق در آن قلمرو قرار دارد.
محمد یزدانی علیرضا دست افشان
ضمایر اشاره ای مرکب از عبارات پر کاربرد زبان طبیعی به شکل «آن ب» هستند که از ترکیب یک ضمیر اشاره ای و یک عبارت اسمی ساده یا مرکب ایجاد می شوند. در مورد رفتار سمانتیکی این عبارات دو تئوری غالب وجود دارد که یکی دیدگاه دلالت مستقیمی است و دیگری دیدگاه تسویری. مبتنی بر دیدگاه دلالت مستقیمی، ضمیر اشاره ای مرکب یک حد مفرد است و محتوای آن در کاربرد اشاره ای یک فرد است و گرچه عبارت اسمی مندرج در آن در تعیین مدلول ضمیر سهیم است اما در محتوای جمله سهمی ندارد. در مقابل، دیدگاه تسویری با ضمایر اشاره ای مرکب رفتاری مشابه سورها می کند، و معتقد است که ضمایر اشاره ای مرکب یک نسبت دو موضعی میان صفات را در گزاره ی بیان شده توسط جمله حاوی ضمیر به اشتراک می گذارند. این تئوری مدعی توجیه هم? اقسام کاربردهای ضمایر اشاره ای مرکب از جمله، اشاره ای، ndns، qi، متغیر-پایبند و آنافورا می باشد. و از این حیث حامیان این تئوری انتقاداتی را به واسط? این کاربردها به تئوری دلالت مستقیم وارد می کنند. اما قائلان تئوری دلالت مستقیم نه تنها می توانند به این انتقادات پاسخ گویند، بلکه مسائلی را با استفاده از کاربردهای مزبور در متون وجهی و گرایشی برعلیه دیدگاه تسویری طرح می کنند که می تواند این دیدگاه را دچار مشکلاتی اساسی کند. در مورد کاربرد ضمایر اشاره ای مرکب در متون آنافوریک نیز می توان گفت اگر ضمیر آنافوریک به جزئی از عبارت اسمیِ ضمیر اشاره ای مرکب برگردد که آن جزء سهمی در محتوای گزاره ندارد، ضمیر آنافوریک محتوای متداول آن جزء را به عنوان محتوای خود اخذ می کند.
عظیم ملکشاهی علی اکبر احمدی افرمجانی
برای هر دانش آموزی، فلسفه ی زبان می تواند بطور حیرت آوری موضوعی پیچده و متنوع بنظر رسد. این یک توهم نیست، چرا که فلسفه ی زبان به موضوعات بسیار مشکل در محیط فلسفی رسیدگی می کند. اما در زیر این تنوع و پیچیدگی، وحدتی وجود دارد. من در این کتاب بر روی نشان دادن این وحدت تمرکز کرده ام، به این امید که ممکن باشد برخی سوالات مشکل و عمیق برای دانش آموز دست یافتنی باشد. من رویکردی را اتخاذ کرده ام بطور وسیعی موضوعی است، اما البته (تا حد زیادی) تاریخی است. اگر دو موضوعی اصلی در فلسفه ی زبان قرن بیستم باشد آنها شاید بتوانند با نظام مندی وشکاکیت بیان شوند. معمولاً، ما می گوییم که گویندگان زبان عبارات زبانی را می فهمند، یا معنای آنها را می دانند. فیلسوفان با این انگیزه برانگیخته شده اند که مطلبی نظام مند درباره ی مفاهیم زبان شناختی، فهم، معنا و معرفت ارائه کنند. یک راه که بتوان در آن این را انجام داد می بایست بدست دادن نظریه ی غیر فرمالی از معنا باشد. این نظریه ایی است که تلاش می کند درک عادی پیشاتئوریک ما از معنا را شفاف و تحلیل کند
بهنام ذوالقدر شجاعی فرشته نباتی
جهان های ناممکن اولین بار در پاسخ به مشکلات منطق معرفت ظاهر شدند و بعدها در معناشناسی منطق های ربط و منطق های فراسازگار جایگاهی ویژه یافتند اما برای گراهام پریست جهان های ناممکن نه تنها ابزاری منطقی بلکه ابزاری فلسفی نیز هستند. دیدگاه متافیزیکی پریست تحت عنوان هیچ گرایی مبتنی بر مدلی معناشناختی بر پای? حیث التفاتی است که در آن جهان های ناممکن جایگاهی برجسته دارند. در پاسخ های پریست به برخی مسائل دیرپای فلسفی نظیر مسائل ناشی از اینهمانی و مسائل هستی شناسی اشیاء ناموجود، اشیاء ممکن، اشیاء ناممکن، اشیاءانتزاعی و اشیاء خیالی و نیز پاسخ های او به برخی پارادوکس های معروف منطقی، جهان های ناممکن نقش مهمی ایفا می کنند. کاربردها و ویژگیهای جهان های ناممکن را در حین پرداختن به این موضوعات خواهیم دید. در طرح دیدگاه پریست و نیز در انتها به برخی انتقادات پاسخ داده شده است.
فاطمه میرطاهری اسداله فلاحی
اندرسون و بلنپ در سال 1975 در کتاب entailment تلاشهای فراوانی برای نشان دادن همه کاربردهای ماتریسهای چندارزشی در منطقهای ربط کرده اند و ما هم در این پایان نامه برخی از این کاربردها را به تفصیل از این کتاب گزارش می کنیم و هدف عمده ما معرفی مواردی است که اندرسون و بلنپ به عنوان کاربردهای ماتریسهای چندارزشی در منطقهای ربط ذکر کرده اند. در این پایان نامه یرای تشخیص فرمولهای فاقد «ضرورت» و «ربط» بین مقدم و تالی که نمی توانند قضایای منطقهای e و r باشند، دو روش کلی معرفی میشود، از طرف دیگر تعریف پذیری «ضرورت» در منطق e و تعریف ناپذیری «ضرورت» در منطقهای t و r نیز اثبات شده و برای ااثبات استقلال اصول موضوعه منطقهای ربط نیز یک روش کلی معرفی میشود که در اثبات تمامی موارد فوق و چند مطلب دیگر هم از ماتریسهای چندارزشی استفاده میشود.
صفورا جناب فرشته نباتی
کمتر از نیم قرن (از سال 1965م) است که منطق فازی توسط پروفسور لطفی زاده به عنوان سیستمی منطقی با بینهایت ارزش ارائه شده است. در این سالها این منطق به عنوان رقیب سیستمهای منطقی پیشین مورد انتقادات فراوان قرار گرفته است در این پایان نامه سعی شده است تا در بخش اول شرح کاملی از چگونگی پیدایش منطق فازی و اصول و مبانی آن داده شود و سپس در بخش دوم پس از بیان انتقاداتی که در زمینه های مختلف از جمله حیطه کاربردی بر منطق فازی وارد گشته به تفصیل به بررسی انتقادات سوزان هاک فیلسوف منطق قرن معاصر بر منطق فازی در حیطه فلسفی با محوریت انتقادات مطرح شده توسط وی در کتاب«منطق نا متعارف،منطق فازی» پرداخته شده است.
عاطفه کوچکی جوبنی فرشته نباتی
منطق موجهات ،یکی از شاهکارهای ذهن انسان است که از زمان ارسطو تاکنون مطرح بوده. اگرچه ممکن است گاهی به آن توجه کمتری شده اما در بسیاری مواقع مهم بوده است .توجه جدی به این منطق از قرن بیستم آغاز شده است . کواین فیلسوف تحلیلی قرن بیستم در طی حدود 20 سال (1961- 1941) مقالاتی در باب منطق موجهات نگاشته و نقاط ضعف آنرا مشخص کرده و ایرادات چشمگیری به آن وارد کرده است . مهمترین آنها این است که این منطق ما را ملزم به پذیرش موضعی فلسفی یعنی ذات گرایی می کند. این ایراد کو این سالهاست که مورد بحث منطقیون بوده و هست و اکثر آنها به دلیل اهمیتی که برای این ق قائل هستند سعی کرده اند موضعشان را در برابر این انتقاد مشخص کنند لذا سعی کرده اند پاسخی به این ایراد بدهند. در این نوشته سعی شده است ابتدا به ذات گرایی و مفهوم آن ، سپس به منطق موجهات پرداخته و نهایتاً هم ایرادکواین بر این منطق را مطرح و پاسخ ها و راه حل هایی راکه به این ایراد داده شده بیان کنیم.
زهراسادات عقیق فرشته نباتی
ارزش های اخلاقی در تفکر پاتنم همانند ارزش های معرفتی و ریاضی ومنطق دارای عینیت بدون اعیان هستند واز سویی دیگر مفاهیم اخلاقی غلیظ دارای درهم تنیدگی واقعیت و ارزش هستند. درنتیجه قلمرو ارزش ها همانند قلمرو واقعیت قابلیت تحقیق دارند
مریم عزتی گوشلوندانی لطف اله نبوی
بحث درباره رابطه منطق ها یکی از مباحث نوپا در منطق معاصر است و علاوه بر فهم فلسفیِ صِرف، دلایل کاربردی و روش شناختی بسیاری برای لزوم پرداختن بدان وجود دارد. آبشخور اصلی مساله ارتباط بین منطق ها، در دوران مدرن، رساله ای درباره طبیعت انسانی هیوم است. او بر این باور بود که از چیزی که است (یا نیست) ـ یعنی گزاره ای توصیفی ـ نمی توان به طور منطقی چیزی که باید باشد (یا نباید باشد) ـ یعنی گزاره ای هنجاری ـ را استنتاج کرد. از آن جایی که گزاره های توصیفی مربوط به منطق موجهات و گزاره های هنجاری مربوط به منطق تکلیف می شوند این بررسی مستلزم تبیین، تحلیل و واکاوی رابطه بین منطق های موجهات و تکلیف و اصول پل متصل کننده آن دو است. هادسن، بلک، سرل، هِر، شورز... به این موضوع توجه داشتند و هریک نظرات خاص خود را درباره آن ارایه نموده اند. در این تحقیق به رابطه میان منطق و اخلاق پرداخته شده، دو منطق موجهات و تکلیف به طور اجمالی معرفی شده اند و یک نظام موجهاتی ـ تکلیفی توسط فیشر معرفی شده است و در پایان رابطه بین منطق موجهات و منطق تکلیف از دیدگاه شورز مورد بررسی منطقی قرار گرفته است. با توجه به تحلیل منطقی شورز، اگر هم استنتاجی از مقدمات توصیفی به نتایج هنجاری به طور منطقی قابل ترسیم باشد، نتایج به دست آمده از لحاظ اخلاقی کم اهمیت هستند و با وجود اعتبار منطقی، از نظر عرفی معقول، به نظر نمی رسند.
مهدی رعنایی محمد اردشیر
کورت گودل در فوریه ی ???? با دینا اسکات درباره ی دلیل هستی شناسیک خود به بحث نشست و اسکات در پاییز همان سال روایتیْ تا حدی متفاوت از آن را در دانشگاه پرینستُن ارائه کرد. نظام منطقی دلیل، منطق موجهات مرتبه ی دوم در نظام s5 است، با این همانی و یک اصلِ انتزاع ویژگی ها. به شرط پذیرش نظام منطقی، نتیجه ی گودل، این که ضرورتا موجودی خدای-گونه وجود دارد( )، از مقدمات به دست می آید. سوبل اما نشان داد که علاوه بر قضایای گودل، حداقل هفت قضیه ی دیگر نیز از سیستم قابل استنتاج است. او در قضایای ? تا ? خود برخی از ویژگی های موجود خدای-گونه را نشان داد و بر مبنای قضیه ی ?، با تکیه بر شهود متافیزیکی خود، استدلال کرد که موجود خدای-گونه ی سیستم نمی تواند همان خدایی باشد که دلایل هستی شناسیک به دنبال اثبات آن هستند. علاوه بر این، او در قضایای ? تا ?? خود نیز نشان داد سیستم با مشکلات جدی تری مواجه است؛ یعنی در سیستم می توان ثابت کرد که وجود همه ی موجودات ضروری است، هم چنین سیستم با شکست وجهی مواجه است، یعنی در آن مفاهیمِ وجهیِ ضرورت، امکان و واقعیت یکی هستند. برای حل این مشکل، برخی از محققان تلاش کردند تا با اصلاحاتی در سیستم از استنتاج قضایای سوبل جلوگیری کنند. از جمله، سی. انتونی اندرسون تلاش کرد با ضعیف تر ساختن برخی مقدمات و تغییر برخی از تعاریف، راه بر شکست وجهی ببندد. هرچند تلاش اندرسون موفق بود و با اصلاحات او سیستم دیگر با شکست وجهی مواجه نیست، سیستم او نیز هنوز با برخی از مشکلات مواجه است. در این پژوهش پس از نگاه کوتاهی به تاریخ دلیل هستی شناسیک، تلاش خواهم کرد دلیل هستی شناسیک گودل، انتقادات سوبل و برخی از پاسخ ها بدان، از جمله اصلاحات اندرسون را بیان کنم. واژگان کلیدی: گودل، دلیل هستی شناسیک، موجود خدای-گونه، ویژگی مثبت
محسن متقی فرشته نباتی
منطق عمل پاره ای از مفاهیم نظیر«قصد » را به عنوان مبدأ خود قرار می دهد، در حالیکه این مفاهیم تعریف روشنی ندارند و تنها به صورت کیفی تعریف شده اند. تقسیم بندی هایی که بر روی اعمال انجام می شود، می تواند با توجه به نیاز هر علم و با تکیه بر یکی از خصوصیات عمل، انجام شود. در این تحقیق نمونه ای از این تقسیم بندی ها بر اساس تعداد عامل های موثر در انجام یک عمل انجام شد ولی در هر علمی می توان از منظر های مختلف به عمل نگریست و آن را طبقه بندی نمود. یکی از قسمت های چالشی در منطق عمل وجود یا عدم وجود اعمال پایه ای است که هنوز اتفاق نظری بر روی آن ایجاد نشده است. پس از اتخاذ موضع در موارد بالا و ارائه ی تقسیم بندی های دلخواه در مورد عمل، نوبت به ارائه ی معیار، برای اینهمانی اعمال می رسد؛ ناگفته پیداست تا وقتی که در موارد قبلی اتفاق نظر پدید نیاید معیار متقنی برای اینهمانی اعمال حاصل نمی شود. با اینکه هنوز توافق کلی بر سر مفاهیم عملی ایجاد نشده است اما نظام های منطقی برای صورتبندی اعمال بر اساس بعضی از تعاریف و تقسیم بندی های عمل پدید آمده است. منطق عمل توسط فون رایت پایه گذاری شد اما دلالت شناسی آن توسط چلاس در سال 1963 ارائه شد. این دلالت شناسی مبتنی بر تاریخچه و زمان بود؛ اما کاستی های موجود در آن مثل کیفی بودن، باعث شد تا بلنپ و هم فکران وی دلالت شناسی جدیدی برای منطق عمل به نام stit ارائه دهند. این دلالت شناسی که مبتنی بر انتخاب های عامل و زمان بود تا حدودی مشکلات دلالت شناسی چلاس را برطرف نمود. یکی از موارد جالب توجه این است که خود چلاس در سال 1992 در مقاله ای، قاعده های استنتاج را برای دلالت شناسی stit ارائه نمود و روند تکاملی منطق عمل را همراهی کرد. با اینکه هنوز دلالت شناسی کامل و جامعی برای منطق عمل ارائه نشده است، اما رشد روز افزون علوم دیگر و نیاز آنها به منطقی که بتواند اعمال را توضیح دهد باعث شده است تا همین منطق عمل، به عنوان ابزاری برای آنها قرار گیرد. برای مثال در علم کامپیوتر و به خصوص در شاخه ی هوش مصنوعی برای تحلیل اعمالی که عامل های مصنوعی نظیر ربات ها انجام می دهند، منطق عمل مورد استفاده قرار می گیرد. هیچ بعید نیست که در آینده نیز با توجه به نیازهای جدید در علوم دیگر منطق عمل مورد استفاده قرار گیرد. البته ممکن است دلالت-شناسی های جدیدی برای منطق عمل ارائه شود تا منطبق با علوم دیگر این منطق کاربردی شود.
مهدی میرزاپور غلامرضا ذکیانی
تئوری اطلاق، بحث محوری و مهم منطق دانان قرون وسطی همچون پطروس اسپانیایی، ویلیام شروود، والتر برلی، ویلیام اکام و بوریدان بوده است. این نظریه دارای گستردگی و انشعاب های زیادی است و در میان متفکران معاصر به اشکال متفاوتی تبیین و تفسیر شده است، برخی همانند تی. کی. اسکات، بخشی از این نظریه را، به شکل نظریه ارجاع تفسیر می کنند، برخی دیگر همانند کاتارینا دوتیل نواس، کل نظریه اطلاق را به شکل هرمنوتیکی تبیین می کنند که منجر به قرائت های ممکن از یک جمله می شود و برخی دیگر قسمتهایی از این نظریه را مناسب برای مطرح کردن شرایط صدق می دانند و درنهایت اینکه عده دیگر نظریه انبساط را یکی از شعبات و نتایج فرعی این نظریه می دانند. هدف از این پژوهش در گام نخست معرفی نظریه اطلاق از منظر منطق دانان بزرگ قرون وسطی و شرح تفسیرهای معاصرین در این باب است و در گام بعدی توضیح، نقد و بررسی نظریه انبساط و بیان تحلیل های جدید که منجر به صوری شدن شرایط قیاس، حسابی شدن قیاس و مطرح شدن توابع شرایط قیاس، اعتبار قیاس و ... خواهد گشت.
غلامرضا مهرعلیان داوود حسینی
ما برخی از تلاش ها برای به وضع اول برگرداندن مفهوم معنی در مقابل حملات که تلاش می کند استدلال کند که هیچ واقعیتی راجع به معنی وجود ندارد، را در فصل 6 بررسی می کنیم و در این میان نشان می دهیم که روابط نزدیک و مهمی بین موضوعاتی در فلسفه زبان و موضوعاتی در فلسفه ذهن وجود دارد. پرسش بیشتر از رابطه میان ذهن و زبان در فصل 7 مطرح شده است، وقتی که ما به طور مختصر توضیحی نقادانه از تلاش گرایس در باب تحلیل کردن مفهوم معنی بر حسب مفهوم قصد بدست می دهیم. در فصل 8 ما به موضوعی نظام مندی بر می گردیم، و دیدگاه های دیویدسون راجع به ساختن نظریه های فرمال معنا برای زبان های طبیعی را بررسی می کنیم. در فصل 9، به موضوعی برمی گردیم که در فصل 3 به طور کلی مطرح شد، یعنی رابطه سوالاتی در باب معنی با موضوعاتی در متافیزیک. من تلاش می کنم که نقشه اولیه ای از مناقشه رایج میان واقع گرایی و ضد واقع گرایی را فراهم کنم، که نشان دهنده رابطه این مناقشه با موضوعاتی است که در فصل های قبلی بحث شد.
عطاالله هاشمی فرشته نباتی
محور اصلی این پایان نامه بررسی نسبت میان منطق موجهات و آموزه فلسفی-متافیزیکیِ ذات گرایی است. منطق صوری موجهات مبتنی بر سمانتیک استاندارد کریپکی، در معرض این اتهام قرار دارد که متعهد به آموزه ی فلسفی ذات گرایی است و پژوهش حاضر ضمن ارایه توضیح مختصری از مفاهیم رایج در متافیزیک موجهات، به بررسی این امر می پردازد. در ذیل این بررسی، برخی از تقریرهای متنوع از ذات گرایی شرح داده شده اند. ذات گرایی ارسطویی یکی از مهم ترین این تقریرها محسوب می شود. استدلال شده است که این قسم از ذات گرایی قابل تطبیق با منطق موجهات نیست. کواین، از مهم ترین چهره های منطقی و فلسفی معاصر، مدعی التزام منطق موجهات به ذات گرایی است و هم منطق موجهات و هم ذات گرایی را مورد انتقادات گوناگون قرار داده است. در این پژوهش استدلال های کواین مورد شرح و تفصیل واقع شده اند و برخی از پاسخ های مهمی که به این انتقادات مطرح شده ، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نقد و بررسی برخی از تقریرهایی از ذات گرایی که بر مبنای منطق موجهات خصوصا وجه شیءای(de re) پی ریزی شده اند، نیز بخشی از این رساله را تشکیل می دهد. در نهایت کوشیده ام تا نشان دهم که منطق موجهاتِ مبتنی بر سمانتیک استاندارد کریپکی، ملزم به پذیرش ذات گرایی است و البته ذات گرایی (حداقل در برخی تقریرهای آن)آموزه ی فلسفی معنادار و قابل دفاع است. نشان داده ام که برخی از پاسخ-هایی که به انتقادات کواین علیه موجهات و ذات گرایی، مطرح شده اند، توانایی حل مشکلات مطرح شده در انتقادات کواین را دارند اما این پاسخ ها متکی بر پیش فرض هایی هستند که در فلسفه کواین قابل پذیرش نیستند؛ لذا نمی توان در نظام فلسفی کواین، جایی برای منطق موجهاتِ مبتنی بر سمانتیک کریپکی و آموزه فلسفی ذات گرایی گشود.
احمد کاظم زاده سعید انواری
چکیده: این نوشتار می کوشد نگاهی به تاریخِ منطق، در بخشی از ادوار تاریخی منطق، در دوره قدیم بیاندازد. در دوران قدیم، تاپیش از ارسطو، جریان مباحث منطقی به اقتضاءِ شرایط روزگار خویش در دفاع از بینش نحله های خاص بود، به عبارت دیگر، آغاز منطق با جدل همراه بوده است. در یونان فیثاغوریان درصدد زدودن دروغ و فریب از مناسبات انسانی بودند. رواقیان و اپیکوریان منطق را یکی از شاخه های فلسفه می دانستند. اهمیتی که رواقیان برای قیاس های شرطی و عطفی قائل بودند، شکل گرایی را وارد منطق کرد و نظریه برهان بخش اصلی منطق بحساب آمد. آغاز منطق بعنوان دانشی مدون در تاریخ اندیشه به ارسطو باز می گردد. منطق ارسطو تا دورانی طولانی بر اندیشه بشر سیطره داشته است. تضادها و تناقضات اندیشه منطقی در عهد باستان تا حدود زیادی بنا به امکانات و مقتضیات زمانه در منطق ارسطوئی حل شده و راه حلی مناسب پیدا کرده است. در بحث از ارسطو مبانی منطق ذیل عناوین اصلی، بحث شده است: آثار ارسطو، قضیه، تقابل و عکس، نظریه قیاس، منطق موجهات و استقراء و برهان. بعد از آن ما با منطق ارسطویی ذیل عنوان تئوفراستوس مواجه خواهیم بود، در ادامه با سرنوشت منطق رواقی آشنا خواهیم شد. بالاخره کارمان با سعی اقلیدس، موسس منطق مگاری، در به هم آمیختن وحدت پارمنیدسی و خیر سقراطی رقم خواهد خورد.
امامویردی سه برادری لاهرود فرشته نباتی
این پایان نامه به همراه یک مقدمه شامل ترجمه هشت فصل از کتاب the nature of necessity آلوین پلنتینگا است. مقدمه شامل شرح مختصری از زندگی و افکار پلتینگابه همراه ملاحظاتی در مورد منطق موجهات و مفهوم ضرورت است. و هشت فصل کتاب پلنتینگا شامل،محدوده ضرورت، وجه گزاره ای و وجه شئ ای، ذات گرایی و تحویل به تئوری مجموعه ها، جایگاه ضرورت، تابع هسته ای، جهان ها، کتابها و ویژگی های ذاتی، شاخص بندی اولیه ذات، این همانی بین جهانی یا افراد مقید به جهان، منطق موجهات و اشیاء ممکن و دلالت شناختی محض و کاربردی می باشد.
محمدرضا مویدی علی اکبر احمدی افرمجانی
منطق همواره در طول تاریخ سنگ محک و بررسی صحت و سقم تمام نظریات حوزهای مختلف علم بوده است. ابزارگونگی منطق، باعث شده که کمترین توجه به صحت و سقم اصول و قواعد آن صورت گیرد. بطوریکه تا همین اواخر کمتر کسی ایده ای از تغییر پذیری قواعد منطق میتوانست داشته باشد. ایده بازنگری در اصول و قواعد منطق اما، در دوران معاصر و در معرفت شناسی طبیعتگرایانه کواین و در خلال نظامی تجربی-کل گرا ، تبیین شده و چالشهایی در برابر شان استعلایی آن طرح شد، بطوریکه در این گونه از تبیین ها، در ضمن عدم امکان هر نوع دانش پیشینی، منطق هم، هم شان با تمام علوم تجربی دیگر، در مجموعه ای یک دست از باورهای نقض پذیرِ پسینی قرار گیرد. در مقابل، بونژور ، بر خلاف تلاش تجربه گرایان، سعی دارد با آشکار سازی مشکلات پیش روی تجربه گرایان، نشان دهد که نه تنها نمی توان بی از تمسک به مفهوم معرفت پیشینی هیچ دانشی داشت، بلکه منطق بدون شک نمونه اعلی و اصیل معرفت پیشینی است و هر فرضی جز این منجر به شک گرایی عمیق و بی جواب خواهد بود. در این پایان نامه سعی شد بیطرفانه، تلاش بونژور در ارائه تعریفی روشن و قابل قبول از معرفت پیشینی و نیز جایگاهِ پیشینیِ منطق بررسی شود. در سایه این بررسی مشخص می شود که با تمام تلاش های هر دو طرف، هنوز تمام ابهامات و پرسشها، پاسخی جامع و مانع نیافته اند و هم عقل گرایان و هم تجربی مسلکان نیاز دارند به ژرفای بیشتری در موضوع غور کنند.
حاتم معلم داود حسینی
همانطور که از نام این پایان نامه پیداست، تلاش شده است برنامه هیلبرت، که از معروف ترین و موثرترن برنامه های پی گیری شده ی ریاضیات در قرون اخیر است، یعنی صورتگرایی متناهی گرایانه معرفی شده، و فرجام کار آن که در قضایای ناتمامیت گودل نمود می یابند معرفی، اثبات و توجیه شوند. برنامه هیلبرت در پی برنامه هایی همچون منطق گرایی و شهودگرایی و به منظور نشان دادن برائت ریاضیات از هرگونه شک و تردیدی بود. در این پایان نامه نخست فضای ریاضیات پیش از شروع برنامه هیلبرت توصیف شده، سپس شرحی از زندگی و کارهای هیلبرت و بعد از آن برنامه صورتگرایی و متناهی گرایی به تفصیل، اما با دوری از ورود به جزئیات صوری شرح داده شده است. در نهایت با تدوین یک نظام صوری متناهی گرایانه که تمام انتظارات هیلبرت را برمی آورد آغاز و سپس قضایای ناتمیت گودل در این نظام اثبات شده است. همچنین بخشی جهت شرح روند اثباتی که در بخش نخست فصل آمده است آورده شده که به خواننده کمک می کند بدون درگیری با قضایای پیچیده و اثبات های پیچیده تر آن ها فرآیند رسیدن به قضایای ناتمامیت را دنبال کند.
سعید درویشی غلامرضا ذکیانی
متن حاضر، به بررسی و تحلیل دیالکتیک افلاتون می پردازد؛ افلاتون به اندازه ای دیالکتیک را گسترش می دهد که بررسی نقاط تمایز دیالکتیک سقراط و افلاتون، به پژوهشی جداگانه نیازمند خواهد بود. این پژوهش می کوشد دیالکتیک را براساس آموزه های افلاتون، به شکل تئوری منطقی منسجمی صورت بندی نماید.
سوده جلالی فرشته نباتی
از بین هم? پارادوکسهای مطرح شده در حوزه های گوناگون علمی، پارادوکسهای خودارجاع از جمله مهمترین و بحث برانگیزترین پارادوکسها هستند که از زمان یونان باستان مطرح شده و از همان زمان سعی در یافتن پاسخی مناسب برای حل آنها صورت گرفته است. بسط و گسترش دامن? این بحث و یافتن راه حلهای متفاوت و جدید تاکنون ادامه داشته است. از میان تمامی پاسخهای طرح شده به منظور حل پارادوکسهای خودارجاع برخی پاسخها از اهمیت بیشتری برخوردارند و صورت منطقی تر و منسجم تری نسبت به دیگر پاسخها دارند که برای نمونه می توان از پاسخ تارسکی به پارادوکس دروغگو و یا پاسخ راسل به پارادوکس راسل نام برد. اما از آنجا که پاسخهایی گوناگون برای حل پارادوکسهایی با ساختار مشابه طرح شده است، یکی از مسائلی که در این بابذهن را به خود مشغول می کند بررسی امکان وجود پاسخی واحد برای حل تمامی پارادوکسهای خودارجاع است.
پریسا یزدان جو احمدعلی حیدری
چکیده ندارد.
سعید راد غلامرضا ذکیانی
چکیده ندارد.
فاطمه زمانی علی اکبر احمدی افرنجامی
چکیده ندارد.
محمد حاجی خان میرزایی فرشته نباتی
چکیده ندارد.
عبدالله نیک سیرت فرشته نباتی
چکیده ندارد.
حسن شعاعی فرشته نباتی
ما همه بر این باور ایم که به رغمِ تغییراتِ گوناگون همان کسی که هستیم باقی می مانیم. از این لحظه تا لحظه ای دیگر، از این ساعت تا ساعتی دیگر، از این روز تا روزی دیگر و ... . همچنان ادامه می یابیم تا هنگامی که شاید در اثرِ مرگ از بین برویم. همین طور هر کدام از ما می دانیم که یکی از اساسی ترین امیالِ خودخواهانه مان باقی ماندن و ادامه یافتن است. این که گاه می گوییم زندگی را دوست داریم حاکی از همین میل است. اما مسأله این است که، به فرض که این موضوع واقعیت داشته باشد، چه دلیلی داریم برایِ این که بگوییم در طولِ زمان و با از سر گذراندنِ تغییراتِ گوناگون همچنان همان شخص باقی میمانیم؟ این پرسش همان مسأله یِ فلسفیِ «اینهمانیِ شخصی در طولِ زمان» است. مسأله یِ دیگری هم هست. هنگامی که ما در شرایطِ عادی می خواهیم ادامه داشته باشیم، در واقع چه خواسته ای داریم؟ به عبارتِ دیگر، اساسی ترین خواسته یِ هر کدام از ما چیست؟ این پرسش عبارت است از این مسأله یِ فلسفی که «نخستین مسأله یِ حائز اهمیت در بقا چیست». تصورِ رایج این است که هنگامی که انسان ها می خواهند ادامه داشته باشند، چیزی که واقعاً خواهانِ آن هستند فقط همین است که ادامه داشته باشند. یعنی میلِ آن ها به استمرار نمی تواند از میلِ اساسی تری ناشی شده باشد. این نظر با این تعبیر معروف است: «اینهمانی نخستین مسأله یِ حائز اهمیت در بقا است». اما خواهیم دید که ممکن است این تلقی نادرست باشد.
زینت آیت اللهی فرشته نباتی
در تعارض میان دو عمل اخلاقی، این که کدام عمل باید انتخاب شود از مباحث مهمی است که به فلسفه اخلاق مربوط است. نظریهپردازان اخلاقی نظیر کانت، راس، برادلی و... به این موضوع توجه داشته و هر یک نظرات خاصی ارائه نمودهاند. بحث تعارض تکالیف در حوزههای دیگر نظیر حقوق، اخلاق پزشکی، اقتصاد و سیاست نیز مطرح میشود. لذا علاوه بر ارزش نظری پرداختن به این بحث، قطعاً کاربردهای آن موجب خواهد شد توجه به آن در عمل نیز بسیار مفید باشد. در این تحقیق به رابطه میان منطق و اخلاق پرداخته شده، دو مسأله باید و هست و مغالطه طبیعتگرایی به طور اجمالی و تعارض تکالیف به طور خاص و مفصل به عنوان مباحثی اخلاقی مورد بررسی منطقی قرار گرفتهاند. منطق تکلیف استاندارد که از ابتدا به منظور بررسی گزارههای اخلاقی بنا شده است،نمیتواند ارائه ی درست و دقیق از تضاد میان تکالیف داشته باشد. بنابراین منطقهای جدید تکلیفی بنا شدهاند تا بتوانند موقعیت تضاد میان تکالیف را به طور صوری بیان نمایند. در این میان منطقهای تکلیف فسخپذیر و به طور خاص منطق فسخپذیر پیشفرض ریتر میتواند رویکردی جدید نسبت به تعارضات اخلاقی داشته، تبیین جالبی از آنها ارائه کند.
جاسم هارونی غلامرضا ذکیانی
الف. موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف): ویلارد وَن اورمان کواین را میتوان بانفوذترین فیلسوف تحلیلی نیمه¬ی دوم قرن بیستم نامید. کتاب عمده¬ی وی که ازجمله آثار کلاسیک در فلسفه¬ی تحلیلی است، واژه و شئ نام دارد که در سال 1960 میلادی نوشته شده است. این پایان¬نامه برگردان و شرح سه فصل نخست این کتاب میباشد که مهمترین نظریه¬ی مطرح شده در این صفحات نظریه¬ی عدم¬تعین ترجمه است. کواین در ادامه¬ی پروژه¬ی طرد و حذف متافیزیک که محوری¬ترین اندیشه¬ی فیلسوفان تحلیلی است، برآنست که هیچگاه نمی¬توان در تهیه¬ی یک فرهنگ-لغت ترجمه از یک زبان بیگانه (مثلاً زبان بومی¬های یک جنگل) به زبان خودمان به نوعی وحدت در ترجمه رسید و راهنماهای چنین ترجمه¬ای اگرچه هریک میتوانند جداگانه با رفتارهای بومیان سازگاری داشته باشند اما خود باهم ناسازگار خواهند بود و لذا هیچ ملاکی در دست مترجم نیست تا کدام ترجمه را ترجمه¬ای صحیح بداند. از نظر کواین ترجمه نه اینکه امکان¬پذیر نباشد بلکه اصلاً تعین ندارد. وی، از این رهگذر میخواهد بگوید که اساساً هویتی بنام معنا وجود ندارد و این که گمان داشته باشیم با توسل به چنین چیزی می¬توانیم پدیده¬های زبانی را تبیین کنیم توهمی بیش نیست. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه¬ها: تنها کتاب شبکه باور و چند مقاله از کواین به فارسی ترجمه شده و کتابی نیز بنام «معنا و معرفت در فلسفه کواین» دربارۀ معرفت شناسی کواین تألیف شده که در منابع آنها را آورده¬ام. پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعۀ مورد تحقیق، نمونه¬گیری و روشهای نمونه¬گیری، ابزار اندازه¬گیری، نحوۀ اجرای آن، شیوۀ گرد¬آوری و تجزیه و تحلیل داده¬ها: روش کتابخانه¬ای ت. یافته¬های تحقیق: تاکنون هیچ بخشی از این کتاب مستقلاً به فارسی ترجمه نشده است. ث. نتیجه¬گیری و پیشنهادات: اندیشۀ کواین را تنها میتوان در شبکه¬ی پیچیده¬ای از باورهای خود او جستجو کرد و اینکار حداقل نیازمند ترجمه¬ی تمام آثار این فیلسوف به فارسی و نیز تألیف آثاری دیگر در رابطه با تزهای محوری در اندیشۀ اوست و انجام اینکار برعهدۀ همۀ علاقمندان به فلسفۀ تحلیلی است.
سمیه فریدونی فرشته نباتی
ایده جهانهای ممکن حدود نیم قرن است که مورد توجه قرار گرفته است. کاربرد اصلی و اولیه این ایده، توسط منطقدانان و به منظور طراحی دلالتشناسی صوری برای منطق گزارههای ضروری و ممکن، با استفاده از مفاهیم و ساختارهای موجود در نظریه مجموعهها، بوده است. این ایده سپس، در شاخههای دیگر منطق، مانند منطق تکلیف و منطق شرطی نیز به کار گرفته شد و سودمند واقع شد. «جهانهای ممکن»، به سرعت، در رشتههای دیگر مانند فلسفه زبان و هنر و حتی هوش مصنوعی، نیز مورد توجه قرار گرفت و پژوهشگران این رشتهها نیز، آنرا کاربردی و مفید یافتند. در این نوشتار، تلاش نمودیم امکان بکارگیری این ایده را در حوزه ادبیات داستانی و در مواجهه با وضعیت منطقی متون و گزارههای داستانی، مورد بررسی قرار دهیم. در این راستا به این نتیجه رسیدهایم که جهانهای داستانی، نیز جهانهایی ممکن و بدون تناقض هستند و امکان بروز تناقض در این جهانها نیز وجود ندارد. همچنین نشان دادهایم که با استفاده از چارچوب مفهومی مرتبط با ایده جهانهای ممکن و شباهت جهانهای داستانی و جهانهای ممکن، میتوان برخی پیشفرضهای ناگفته و پنهان در شکلگیری جهانهای داستانی را روشن نمود. در ادامه تلاش نمودیم، با استفاده از ایده جهانهای ممکن، پاسخی برای مسأله صدق گزارههای داستانی و ارجاع به هویات خیالی، که از چالشهای منطق کلاسیک است، بیابیم. ارائه یک نظام منطقی که در دلالتشناسی صوری آن، از ایده جهانهای ممکن استفاده شده است، نیز بخش دیگری از این نوشتار است.
فرشته نباتی ضیا موحد
کمتر از یک قرن است ( از سال 1926) که نظامهایی منطقی برای بررسی مفاهیم هنجاری و استنتاجات مربوط به آنها ، بوجود آمده است. اولین نظامی که مورد توجه منطقیون قرار گرفت نظام فون رایت ( 1951) بود. برخی اشکالات موجود در نظام فون رایت ، منطقیون دیگررا بر آن داشت تا تغییراتی در نظام تکلیفی او ایجاد کنند حاصل این تغییرات ، نظام استاندارد منطق تکلیف است. اما این نظامها هم با پارادوکسهایی مواجه شدند و همین مواجهه ، منطقیون را واداشت تا نظامهای جدیدی ارائه دهند که در آنها امکان ایجاد پارادوکسهای مذکور نباشد. از جمله این نظامها ، نظامهای شرطی منطق تکلیف و نظامهای نسخ پذیر منطق تکلیف می باشند. بحث و بررسی در این زمینه همچنان ادامه دارد و منطقیون درصدد ارائه نظامهایی هستند که هر چه بهتر و دقیقتر بتوانند مفاهیم هنجاری و استدلالات منطقی مربوط به آنها را بیان کنند.