در سالهای اخیر با تحولات صورت گرفته در فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد طلوع مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری یا به اختصار crm به عنوان یک رویکرد مهم در کسب و کار بوده ایم که هدف آن بازگشت به دوره بازاریابی شخصی است. مدیریت ارتباط با مشتری، استراتژی جامع کسب و کار و بازاریابی است که فناوری، فرایندها و تمام فعالیت های کسب و کار را حول مشتری یکپارچه می سازد. در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری درک رفتار مشتری و پیش بینی نیازهای مشتری، از مهمترین دغدغه های این سیستم است. لذا قابلیت جدید تحت عنوانcrm می تواند این نیازها را به سادگی پوشش داده و پشتیبانی نماید و تقسیم بندی کارآمدتری از مشتریان ارائه نماید. به همین جهت اهمیت این سیستم بر کسی پوشیده نیست. در این میان ارزیابی اثرات ایجاد این سیتم در میان مشتریان و بررسی میزان موفقیت آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. با توجه به اینکه در سیستم ارزیابی عملکرد با روش bsc انتخاب شاخص ها و یکپارچه کردن نتایج توسط کاربران بطور ذهنی انجام می گیرد از منطق فازی جهت کاهش کاستی های فوق و افزایش اثر بخشی روش bsc استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی منظر مالی، مشتری، فرآیند داخلی و رشد و یادگیری حاکی از این است که بین انتظارات و ادراکات از کلیه مناظر فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در بانک صادرات استان خراسان جنوبی اختلاف معناداری وجود دارد.

مدیریت اثربخش بخشهای بهداشتی درمانی از آنجایی که با جان انسانها سرو کار دارند، همیشه از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. همچنین امروزه سنجش کیفیت خدمات بخشهای خدماتی درمانی نیز حائز اهمیت گشته است. بیمارستان بزرگترین واحد ارائه دهنده خدمات بهداشتی درمانی می باشند. در این مقاله با مطالعه موردی بیمارستان تأمین اجتماعی امیرالمومنین اهواز ، بخشهای درمانی این بیمارستان را از نظر میزان اثربخشی و مقدار نمره رضایتمندی کسب شده در ارائه خدمات به بیماران، مورد مطالعه قرار گرفته اند. از تکنیکهای تحلیل پوششی داده ها(dea) و سروکوال(servqual) به عنوان ابزارهای این مطالعه استفاده گردیده است

چکیده امروزه با توجه به محدویت منابع در سازمان ها، تمام تلاش مدیران بر این است تا با صرف کمترین منابع به حداکثر نتایج مطلوب دست یابند. شش سیگما یک روش آماری جامع است که هدفش دست کم دستیابی به تکامل در هر یک از فرایندها و محصولات شرکت می باشد. در سازمان هایی که با محدودیت سرمایه گذاری در زمینه شش سیگما مواجه می باشند، بحث انتخاب یک پروژه شش سیگما دارای اهمیت بسیار زیادی است. لذا، ارزیابی پروژه های بهبود جهت اجرا توسط شش سیگما به عنوان انگیزه اصلی این پژوهش در نظر گرفته شده است. در زمنیه انتخاب و ارزیابی پروژه های شش سیگما مطالعات زیادی صورت پذیرفته است، اما تاکنون مدلی سیستماتیک و جامع نگر در انتخاب پروژه های بهبود سازمانی، ارائه نشده است؛ لذا به کار گیری مدل تحلیل پوششی داده ها که در سدد ارزیابی واحد های تصمیم گیری به صورت سیستماتیک می باشد، از انگیزه های اصلی این پژوهش بوده است. در این تحقیق با بررسی ادبیات تحقیق و استخراج شاخص های تصمیم گیری، ورودی و خروجی ها مدل تحلیل پوششی داده ها،شناسایی گردید و ضمن اولویت بندی آنها، الگوریتم پیشنهادی تحقیق ارائه گردید و درنهایت در سازمان آب منطقه ای استان یزد، به عنوان مطالعه موردی اجرا گردید.

یکی از چالش های سازمان های عصر جدید اجرای موثر استراتژی ها و تبدیل استراتژی های سازمان به فرآیند های بهبود عملکرد می باشد. از آنجایی که شش سیگما، اجرای استراتژی مبتنی بر سنجش می باشد که بر بهبود فرآیند و کاهش اختلاف متمرکز است، در این پژوهش به دنبال بررسی اثربخشی شش سیگما به عنوان یک رویکرد بهبود فرآیند با رویکرد کارت امتیازی متوازن به عنوان سیستم جامع سنجش عملکرد بواسطه ارائه دید گسترده تری از عملیات سازمان هستیم و در این رابطه فرضیه ها و سوال هایی مرتبط با ارزیابی اثربخشی شش سیگما مطرح و در قالب پرسشنامه در اختیار جامعه آماری(champion، کمربند سبز و اعضای تیم پروژه های شش سیگما شرکت های تعاونی منتخب استان یزد) قرار گرفته است سپس نظرات آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها و نتایج تحقیق نشان می دهد که برنامه شش سیگما از نظر منظرهای مالی، فرآیندهای داخلی و توسعه و یادگیری دارای اثربخشی می باشند ولی از منظر مشتری از اثربخشی قابل قبولی برخوردار نمی باشد و به طور کل برنامه شش سیگما دارای اثربخشی می باشد و داده ها حاکی از موفقیت آمیز بودن پروژه شش سیگما می باشد.

به دلیل وجود تضاد منافع بین مدیران و سرمایه گذاران طبق تئوری نمایندگی، همواره این امکان وجود دارد که مدیران شرکت ها از منابع شرکت در جهت افزایش ثروت سهامداران استفاده بهینه ننمایند. صاحبنظران امروزه بهترین راه حل این مشکل را بهبود سیستم حاکمیت شرکتی می دانند. حاکمیت شرکتی مجموعه ای از ساز و کارهای درونی و بیرونی است که هزینه نمایندگی ناشی از تضاد منافع مالکیت و مدیریت را کاهش می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سازوکارهای حاکمیت شرکتی و هزینه سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در این تحقیق رابطه یک مکانیزم بیرونی و سه مکانیزم درونی با هزینه سرمایه بررسی شده است. نسبت حضور اعضای غیرموظف در ترکیب هیأت مدیره، حسابرس داخلی، شفافیت اطلاعاتی از جمله مکانیزم های دورنی هستند و سرمایه گذاران نهادی نیز به عنوان یکی از مکانیزم های بیرونی در این پژوهش در نظر گرفته شده است. جهت محاسبه هزینه سرمایه از مدل گوردون استفاده شده است. با نمونه ای مشتمل بر 77 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق تهران و با استفاده از داده های سال 1386-1382(قلمرو زمانی 5 ساله) و با کمک روش های آماری (ضریب همبستگی و آزمون مقایسه میانگین دو جامعه مستقل و تحلیل رگرسیون) فرضیه های تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیل حاکی از این است که: •بین نسبت حضور اعضای غیرموظف هیأت مدیره و هزینه سرمایه ارتباط معنادار و منفی وجود دارد. •بین وجود حسابرس داخلی و هزینه سرمایه رابطه معناداری وجود ندارد. •شفافیت اطلاعاتی رابطه معنادار و منفی با هزینه سرمایه دارد. •درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی با هزینه سرمایه رابطه معنادار و منفی دارد. •نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد نسبت حضور اعضای غیرموظف، شفافیت اطلاعات و درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی 30 درصد از تغییرات هزینه سرمایه را پیش بینی می کنند.

امروزه تمامی مدیران در همه سازمان ها، خواستار استفاده بهینه از امکانات و ظرفیت های موجود در بخش های مختلف می باشند. بنابراین وجود مدلی به منظور ارایه بازخورد در راستای بهبود عملکرد شعب مختلف سازمان ها و دستیابی به ابزاری جهت برآوردن این نیاز مدیران، بسیار ضروری و منطقی به نظر می رسد. اداره کل تعاون استان یزد نیز محق و علاقه مند است که در راستای ضرورت فوق، سعی و تلاشی در به کارگیری مدلی مناسب جهت ارزیابی عملکرد شعب خود داشته باشد تا بتواند علاوه بر شناسایی شعب کارا و ناکارا، استراتژی های مناسب را جهت بهبود عملکرد شعب ناکارا و تقویت هرچه بیش تر شعب کارا تدوین نماید. در این مقاله که تجربه ای از به کارگیری مدل تلفیقی تحلیل شبکه ای فازی، کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده های فازی در ارزیابی عملکرد ادارات تعاون شهرستان های استان یزد می باشد، سعی شده است در ابتدای امر میزان عملکرد شعب با تلفیق تکنیک فرآیند تحلیل شبکه های فازی و کارت امتیازی متوازن که ابزاری مناسب جهت طراحی شاخص های ارزیابی عملکرد و سنجش آنها از چهار دیدگاه: مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و نوآوری می باشد، محاسبه می شود. سپس کارایی این شعب با توجه به وجود داده های غیرقطعی در شاخص های طراحی شده توسط مدل bsc، با استفاده از مدل های تحلیل پوششی داده ها، در حالت قطعی و فازی اندازه گیری خواهد شد.

از انجا که ارزیابی عملکرد کارکنان به منظور تشخیص نقاط ضعف و قوت، افزایش توانایی ها، شایستگی و اتخاذ تصمیمات مدیریتی مناسب صورت می گیرد و لازمه مدیریت پویا است و با توجه به اینکه کارکنان توانمند به سازمان خود به نحو شایسته نفع می رسانند، آنها زندگی و مشاغل خود را هدفمند می پندارند و این تلقی آنها منجر به بهسازی مستمر در سیستم ها و نظام کار می گردد. توانمندسازی کارکنان، محوری ترین تلاش مدیران در نوآفرینی، تمرکز زدایی و حذف دیوان سالاری در سازمانها می باشد. توانمند کردن افراد موجب می شود تا مدیران و سازمان سریع تر و بدون اتلاف منابع به اهداف خود نائل شوند. توانمندسازی موجب می شود که کارکنان، سازمان و شغل را از آن خود بدانند و از کار کردن در آن به خود ببالند. بدون توانمندسازی، نه مدیران و نه سازمانها نمی توانند در درازمدت کامیاب باشند. در این پژوهش سعی بر ان شده تا ابعاد سنجش عملکرد و توانمندسازی منابع انسانی استخراج گردد و همچنین ابعاد انها بوسیله تکنیک تاپسیس رتبه بندی شوند و در ادامه به تاثیر ابعاد توانمندسازی بر عملکرد کارکنان با استفاده از تکنیک کارت امتیازی متوازن و شبکه عصبی مصنوعی بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بعد مشارکت از ابعاد توانمندسازی و بعدمهارت فنی از ابعاد عملکرد کارکنان بیشترین اهمیت را داشته است همچنین بر اساس تکنیک شبکه عصبی بدین نتیجه رسیدیم که بعد ابتکار و نواوری بیشترین تاثیر را بر بعد فردی دارد، بعد رهبری بیشترین تاثیر را بر بعد مهارت انسانی دارد،بعد تشویق و ترغیب بیشترین تاثیر را بر بعد مهارت ادراکی دارد ، بعد ابتکار و نواوری بیشترین تاثیر را بر بعد مهارت فنی دارد و در نهایت بعداستراتژی و خط مشی بیشترین تاثیر را بر کل ابعاد عملکرد کارکنان دارد

چکیده انرژی در کنار سایر عوامل تولید، یک عامل موثر در رشد و توسعه ی اقتصادی تلقی می شود و در عملکرد بخش های مختلف اقتصادی نقش چشم گیری ایفا می کند. از این رو مسئولان کشور باید تلاش کنند تا با پیش بینی هرچه دقیق تر مصرف انرژی و برنامه ریزی صحیح در هدایت مصرف، پارامترهای عرضه و تقاضای انرژی را به نحو مطلوب کنترل کنند. این مطالعه مصرف انرژی در ایران را با استفاده از روش های تحلیل رگرسیون، شبکه های عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک-شبکه عصبی مصنوعی، برای پیش بینی طرح و برنامه های آینده مبتنی بر متغیرهای اقتصادی و جمعیت شناختی مورد توجه قرار می دهد. لذا برای این بررسی، از داده های سالانه مصرف انرژی ایران به عنوان متغیر خروجی مدل های پیش بینی و از داده های سالانه جمعیت کل کشور، تولید ناخالص داخلی و میزان صادرات و واردات به عنوان متغیرهای ورودی مدل های پیش بینی استفاده شد. نتایج ارزیابی نشان داد که مدل شبکه های عصبی مصنوعی، نسبت به مدل رگرسیون چندمتغیره دارای بالاترین دقت در پیش بینی مصرف انرژی کشور می باشد. در پایان از مدل ترکیبی الگوریتم ژنتیک-شبکه عصبی مصنوعی نیز به منظور پیش بینی مصرف انرژی ایران استفاده گردید. که نتایج نشان دهنده پیش بینی بهتر این مدل نسبت به مدل های شبکه های عصبی مصنوعی و رگرسیون چندمتغیره است.

عصر امروز که عصر دانایی یا " عصر اطلاعات " نامیده می شود، جوامع بشری را به طور عام و جوامع صنعتی و سازمان ها را به طور خاص در وضعیت و شرایطی قرار داده که حیات و استمرار حیات، مستلزم استفاده از راه کارها، ابزار و شیوه ها و رویکردهای متناسب با آن است. دانش به عنوان سرمایه فکری، نظر مدیران را به خود جلب نموده و نوید بخش ایجاد فرصت های مناسب برای سازمان ها و توانا ساختن آنها به حیات و فعالیت در محیط پیچیده و متحول امروزشان است شرکت های تعاونی از جمله شرکتهای تعاونی منتخب استان یزد و محیطی که این سازمانها در آن فعالیت دارند، به شدت تغییر یافته اند، سازمانها ناگزیرند به منظور سازش با محیط درحال تغییر و پر از رقابت، در ساختار خود تجدید نظر کنند و نیاز دارند که در مقابل تغییرات محیط، انعطاف پذیری بیشتری نسبت به گذشته از خود نشان دهند و همچنین نیاز به شیوه های پیچیده تری دارند تا بتوانند سرمایه های دانشی خود را مدیری کنند و به نظر می رسد تنها راه حل ممکن پیاده سازی نظام مدیریت دانش در سازمانها می باشد. همچنین بسیاری از سازمانها در تلاشند تا سیستمهای ناب را با سیستمهای از رده خارج شده تولید انبوه خود جایگزین نمایند تا از این طریق کیفیت محصولات خود را افزایش داده،اتلاف ها را حذف نموده و تاخیرها و هزینه کل را نیز به حداقل برسانند. سیستمهای ناب بر جلوگیری از وقوع اتلاف ها و هرگونه افزایش در زمان، نیروی انسانی، مواد مصرفی تولید و یا خدمات که ارزش افزوده ای ایجاد نمی کند.، تأکید دارند. ابزارها، تکنیکها، و روشهای ارائه شده در سیستم ناب می تواند سازمان را در دستیابی به اهداف کاهش هزینه، تحویل بهنگام و کاهش زمان سفارش تا تحویل یاری رساند. این شرایط انگیزه محقق را جهت انجام این پژوهش با عنوان تاثیر پیاده سازی مدیریت دانش بر درجه نابی سازمانها (مطالعه موردی : شرکتهای تعاونی منتخب استان یزد)فراهم آورد.

امروزه در کشورهای مختلف توجه خاصی به کارآفرینی می شود و تقویت کارآفرینی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن از ابزار پیشرفت اقتصادی کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه شمرده می شود. نیاز سازمان ها به پدیده کارآفرینی، پیدایش قلمرو خاصی از این مفهوم به نام کارآفرینی شرکتی را منجر شده است. از دیگر سو مدلهای تعالی سازمانی به عنوان راهکاری برای این افزایش کیفیت محصولات و خدمات تولیدی در نظر گرفته می شوند. بررسی تاثیر کارآفرینی شرکتی و نیز مدلهای تعالی می تواند در جهت پیشرفت سازمانها ، گره گشای مشکلات بسیاری باشد. با این توصیف پژوهش حاضر درصدد بررسی رابطه بین کارآفرینی شرکتی و توانمندسازهای تعالی عملکرد سازمانی می باشد. جهت تحقق هدف فوق پس از بررسی ادبیات تحقیق، مولفه های کارآفرینی شرکتی در هفت دسته و معیارهای پنجگانه توانمندساز مدل تعالی عملکرد efqm تعیین شدند. جامعه آماری نیز گروه پیشگامان کویر یزد بود. نتایج تحلیل آماری بیانگر وجود رابطه بین این دو دسته متغیرها بود. همچنین رتبه بندی مولفه های کارآفرینی شرکتی و معیارهای توانمندساز efqm با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره ( fuzzy vikor ) نشان داد که از دیدگاه جامعه آماری اقدامات ریسک آمیز جدید دارای بیشترین تاثیر بر عملکرد سازمان ها می باشد و پس از آن نوآوری ، خودنوسازی و پیشگامی قرار دارند. همچنین در بین معیارهای efqm فرآیندهای کارآفرینانه در اولویت بالاتری قرار گرفتند. پس از آن رهبری کارآفرینانه، و خط مشی استراتژیک کارآفرینانه جای گرفتند. در پایان پیشنهاداتی برای ارتقای سطح کارآفرینی شرکتی و نیز عملکرد گروه پیشگامان کویر ارائه شده است.

نخستین قدم در جهت شناخت رشد و توسعه هر پدیده، پی بردن به زوایا و ابعاد و وضعیت موجود آن پدیده است تا با شناخت آن بتوان برای رشد و بالندگی آن پدیده برنامه ریزی کرد. لذا بررسی وضعیت موجود آن پدیده و روند تاریخی آن، آغازین مرحله برای توسعه آن پدیده بشمار می رود. رشته کارآفرینی به عنوان رشته ای نوپا در محافل دانشگاهی مطرح می باشد. موضوعی که در این پژوهش ، مورد توجه قرار گرفته است، بررسی روند پژوهشهای حوزه کارآفرینی طی سالهای گذشته و اخیر می باشد. این پژوهش با بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات پژوهشهای گذشته، روند پژوهشهای حوزه کارآفرینی را از جهت سیرموضوعات حوزه کارآفرینی و منطقه جغرافیایی و دپارتمان انجام تحقیق مورد بررسی قرار داده است. جهت تشکیل بانک اطلاعاتی از نرم افزار اکسل و جهت پیش بینی داده ها از تکنیکهای سری زمانی و شبکه های عصبی استفاده شده است. در نهایت با اعتبار سنجی این دور روش، روش شبکه های عصبی معتبرتر شناخته شد. با بررسی روند موضوعات در 30 سال گذشته متوجه می شویم که روند نشر مقالات طی این سالها صعودی بوده است. همچنین موضوعاتی همچون کارآفرینی اجتماعی و کارآفرینی دانشگاهی و اخلاق در کارآفرینی در دهه اخیر مورد توجه محققین واقع شده اند. در نهایت با توجه به روند گذشته موضوعات پژوهشی و با استفاده از تکنیکهای شبکه های عصبی، موضوعاتی همچون کارآفرینی اجتماعی و نوآوری سازمانی و کارآفرینی دانشگاهی، بیشترین درصد رشد را در دهه آینده در بر خواهند داشت. همچنین پیش بینی می شود از نظر مناطق جغرافیایی کشورهای مناطق اروپای غربی و آسیای شرقی دارای بیشترین تعداد مقالات منتشر شده در حوزه کارآفرینی باشند. در مورد دپارتمانهای انجام تحقیق پیش بینی میگردد که دپارتمانهای کسب و کار و مدیریت در دهه آینده، همچنان پیشتاز نشر مقالات در حوزه کارآفرینی خواهند بود.

براساس تحقیقاتی که توسط کاپلان و نورتون (2002 و 1996) و ویرسما (2009) در مورد سیستم های جامع ارزیابی عملکرد صورت گرفته است، سیستم ارزیابی کارت امتیازی متوازن به عنوان بهترین و مناسب‏ترین سیستم ارزیابی شناخته شده است. لذا در این پژوهش بر اساس ابعاد چهارگانه کارت امتیازی متوازن، و بعد از مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و حوزه مورد مطالعه تعداد 18 شاخص نهایی به شرح ذیل جهت ارزیابی شرکت‏های تعاونی استان یزد استفاده شده است. بعد مالی: برخورداری از تراز مثبت اقتصادی، میانگین سوددهی شرکت، نسبت هزینه به درآمد، بازده ارزش ویژه، نرخ رشد دارایی، رشد درآمد نسبت به سال قبل، بازده فروش. بعد مشتری: برگزاری بموقع مجامع و مشارکت اعضا در مجامع، رضایت مشتری و اعضا. بعد فرآیندهای داخلی: ارسال به موقع اظهارنامه مالیاتی، برخورداری از حد مطلوب ظرفیت، نظام پاداش و ارزیابی عملکرد، کیفیت ارائه کالا و خدمات، بهره‏گیری تعاونی از اینترنت، ict و it در انجام فعالیت، درجه نوآوری و کارآفرینی. بعد رشد و یادگیری: درصد اعضای هیئت مدیره‏ که تحصیلات دانشگاهی دارند، نسبت مدیران آموزش دیده به کل مدیران، استقرار سیستم‏های مدیریت بهره‏وری. نتایج نشان می‏دهد که از 26 شرکت تعاونی تحت بررسی در مدل ccr قطعی، تعداد 19 شرکت در مدل اول، 18 شرکت در مدل دوم و 9 شرکت در مدل سوم دارای کارایی یک بوده‏اند. در این پژوهش، برای رتبه‏بندی کامل از روش رتبه‏بندی اندرسون پیترسون استفاده شده که نتایج آن‏ها در قالب جدول 5-1 آمده است. این جدول نشان می‏دهد هر شرکت در هر مدل رتبه‏های متفاوتی را از آن خود کرده است که برای به دست آوردن نتیجه نهایی باید از میانگین این سه مدل استفاده کرد. جدول5- 1- رتبه‏بندی شرکت‏های تعاونی در سه مدل پژوهش شرکت تعاونی مدل اول مدل دوم مدل سوم میانگین dmu26 7 9 3 33/6 dmu18 1 11 9 7 dmu9 9 5 8 33/7 dmu16 3 3 16 33/7 dmu23 8 14 4 67/8 dmu7 4 24 2 10 dmu8 19 1 13 11 dmu5 11 12 11 33/11 dmu10 2 19 14 67/11 dmu4 14 4 18 12 dmu19 6 21 10 33/12 dmu22 5 7 25 33/12 dmu6 16 16 7 13 dmu25 13 22 5 33/13 dmu13 24 6 12 14 dmu14 15 26 1 14 dmu3 12 13 19 67/14 dmu12 18 10 17 15 dmu2 20 8 21 33/16 dmu15 17 17 15 33/16 dmu21 25 2 22 33/16 dmu20 23 23 6 33/17 dmu11 10 20 26 67/18 dmu24 26 15 20 33/20 dmu1 22 18 24 33/21 dmu17 21 25 23 23 با توجه به جدول 5-1 که نتایج نهایی را اعلام می‏کند، شرکت تعاونی dmu26، dmu18 و dmu9 به ترتیب با میانگین رتبه 33/6، 7 و 33/7، رتبه اول تا سوم را به عنوان شرکت ‏تعاونی برتر به خود اختصاص داده‏اند، این در حالی است که شرکت تعاونی dmu17با میانگین رتبه 23 آخرین رتبه را در ارزیابی عملکرد از آن خود کرده است. نتایج تحلیل حساسیت مدل‏های پژوهش نشان می‏دهد که dmu26 با رتبه‏ نخست، توجه زیادی به نسبت مدیران آموزش دیده به کل مدیران و درصد اعضای هیئت مدیره که تحصیلات دانشگاهی دارند، داشته است؛ اما شرکت‏های شماره 18، 9 و 16 که بعد از تعاونی شماره 26 قرار گرفته‏اند، تمرکز بیشتر خود را بر روی استقرار سیستم‏های مدیریت بهره‏وری به عنوان ورودی مدل اول قرار داده‏اند. چهار شرکت‏ نامبرده دقت زیادی در ارسال به موقع اظهارنامه مالیاتی و توفیق خوبی در کسب رضایت مشتری و اعضا داشته‏اند. همچنین، dmu26 دقت بسیار زیادی در برگزاری به موقع مجامع و توفیق خوبی در کسب تراز مثبت اقتصادی داشته‏ است که باعث شده حذف آن‏ها از مدل کارایی آن را به شدت مورد تأثیر قرار دهد. در dmu16 هم تلاش بیشتری برای افزایش تراز مثبت اقتصادی و میانگین سوددهی انجام گرفته است. این در حالی است که در دو شرکت شماره 18 و 9، با حذف هر کدام از شاخص‏‎های بعد مالی تغییری در کارایی آن‏ها صورت نگرفته است. همچنین، نتایج تحلیل حساسیت برای تعاونی‏هایی که رتبه‏های آخر را کسب کرده‏اند، نشان می‏دهد تمرکز بر یک شاخص خاص صورت نگرفته است. در صورتی که بخواهیم شرکت‏هایی که تأثیر کمتری از شاخص‏ها می‏پذیرند را شناسایی کنیم، موارد ذیل قابل استنباط است. dmu3، dmu6، dmu9،dmu14 ، dmu18، dmu19 از بین 9 شاخص موجود در مدل اول تنها به استقرار سیستم‏های مدیریت بهره‏وری و dmu4 و dmu12 تنها به درصد اعضای هیئت مدیره که تحصیلات دانشگاهی دارند، اهمیت داده‏اند. dmu15 و dmu16 از بین 8 شاخص موجود در مدل دوم تنها برگزاری به موقع مجامع اهمیت داده‏اند و با حذف این شاخص کارایی شرکت کاهش می‏یابد. اما dmu1، dmu2، dmu3، dmu22 و dmu23 مستقل از 8 شاخص استفاده شده در مدل دوم هستند. همچنین، dmu20 و dmu25 از بین 9 شاخص موجود در مدل سوم تنها به رضایت مشتری اهمیت داده‏اند در حالی که هیچکدام از این 9 شاخص‏ تأثیری بر dmu9 و dmu18 ندارند. در ضمن، نکته قابل توجه این است که حذف شاخص‏های بازده ارزش ویژه، نرخ رشد دارایی و بازده فروش از مدل‏های پژوهش هیچ تأثیری بر کارایی در هیچ‏کدام یک از شرکت‏های تعاونی نداشته‏ است. لازم به ذکر است که با حذف هر کدام از ورودی‏ها و خروجی‏ها در هر مدل افزایش کارایی مشاهده نشده است. در مجموع شرکت‏های تعاونی باید در بعد مالی به شاخص‏های برخورداری از تراز مثبت اقتصادی و میانگین سوددهی شرکت، در بعد مشتری به هر دو شاخص رضایت مشتری و اعضا و برگزاری به موقع مجامع، در بعد فرایندداخلی به شاخص ارسال به موقع اظهارنامه مالیاتی و بهره‏گیری تعاونی از اینترنت، ict و it در انجام فعالیت و در بعد رشد و یادگیری به هر سه شاخص استقرار سیستم‏های مدیریت بهره‏وری، درصد اعضای هیئت مدیره‏ که تحصیلات دانشگاهی دارند و نسبت مدیران آموزش دیده به کل مدیران توجه بیشتری کنند تا کارایی آن‏ها افزایش یافته و بهبود یابند.

امروزه ارائه ی خدمات و تولید محصولات متعدد، حساسیت کافی را برای بررسی تحقق اهداف، ارتقای رضایت مندی ذینفعان و عملکرد سازمان ایجاد کرده است. ارزیابی عملکرد فرآیندی است که به سنجش، اندازه گیری، ارزش گذاری و قضاوت درباره ی عملکرد طی دوره ای معین می پردازد. درصورتی که ارزیابی عملکرد با دیدگاه فرآیندی و به طور صحیح و مستمر انجام شود، موجب ارتقا عملکرد سازمان ها می شود. با توجه به جایگاه ارزیابی عملکرد و اهمیت پارک علم و فناوری در توسعه ی فناوری و رشد اقتصادی کشور ها، هدف این تحقیق ارزیابی عملکرد 33 شرکت فناور مستقر در پارک علم و فناوری یزد با استفاده از ترکیب دو روش تحلیل پوششی داده ها و شش سیگما است. در این پژوهش به دلیل قدرت رویکرد سیستمی چرخه ی dmaic شش سیگما، رویه های اجرایی dea با هر کدام از مراحل این چرخه ترکیب شد. به منظور تسهیل در فرایند dea جهت ارزیابی عملکرد شرکت های فناور مستقر در پارک علم و فناوری یزد از ابزارهای مناسب شش سیگما در هر کدام از مراحل چرخه ی dmaic استفاده شده است. در مرحله ی تعریف چرخه dmaic با بررسی تحقیقات صورت گرفته در زمینه ی ارزیابی عملکرد پارک علم و فناوری، معیارهای موثر جهت ارزیابی عملکرد شرکت های واقع در پارک علم و فناوری استخراج شده و با بررسی جامع ادبیات تحقیق و استفاده از تکنیک دلفی فازی معیارهای مورد نیاز برای سنجش عملکرد شرکت های فناور مستقر در پارک علم و فناوری یزد تعیین شدند. در مرحله ی اندازه گیری، داده های مربوط به هر یک از ورودی و خروجی های تعیین شده با استفاده از مستندات موجود در شرکت ها، جمع آوری شدند. در مرحله ی تجزیه و تحلیل، از مدل تحلیل پوششی داده ها از نوع bcc خروجی محور استفاده شده و شرکت های فناور کارا و ناکارای مستقر در پارک علم و فناوری یزد شناسایی شدند. مرحله ی بهبود، برای هر یک از شرکت های ناکارای شناسایی شده در مرحله ی قبل، واحدهای مرجع و مقادیر واقعی و هدف برای ورودی و خروجی های واحدهای ناکارا تعیین شدند. در نهایت با استفاده از تحلیل حساسیت تحلیل پوششی داده ها، تأثیر هر یک از ورودی و خروجی ها در عملکرد شرکت ها مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله ی کنترل با توجه به میزان تأثیر هر یک از ورودی ها و خروجی ها در میزان کارایی شرکت ها و نمودارهای جعبه ای، وضعیت شرکت های فناور مستقر در پارک علم و فناوری یزد مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش به مدیران هر یک از شرکت های پارک علم و فناوری در شناسایی شرکت های کارا و ناکارا و ورودی و خروجی های موثر در ارزیابی عملکرد آن ها کمک خواهد کرد. همچنین با توجه به تجزیه و تحلیل های انجام شده در زمینه ی ارزیابی عملکرد شرکت ها چگونگی دستیابی شرکت های ناکارا به سطح کارایی مشخص شده است.

این تحقیق با هدف طراحی مدل معتبر و علمی جهت تجزیه و تحلیل هزینه های کیفیت شرکت فولاد آلیاژی با رویکر پویایی سیستم به انجام رسید. در این راستا پس از بررسی ادبیات تحقیق در مرحله ی اول ابزار ها و مولفه های هزینه های کیفیت در سازمان شناسایی شده و چارچوبی سلسله مراتبی برای مولفه های شناسایی شده ترسیم شد. سپس با در نظر گرفتن روابط تعاملی بین این عامل ها، مدل علّی-معلولی مربوطه تهیه شد. پس از مصاحبه با افراد خبره و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز مدل ، مدل جریان با رویکرد پویایی سیستم تهیه و توسط نرم افزار ونسیم شبیه سازی شد و اعتبار مدل مورد آزمون قرار گرفت. پس از این که مدل آزمون های مربوط را با موفقیت پشت سر گذاشت، سیاست های مختلف بر روی مدل تست شد و نتایج آن ها مشاهده شد. با توجه به شبیه سازی های انجام گرفته ساست افزایش 25 درصد در هزینه های به روز کردن تجهیزات بازرسی به عنوان یک سیاست بهینه انتخاب شد.

مسائل مربوط به گزینش تأمین کننده تجهیزات، مسائلی پیچیده هستند که ممکن است دغدغه های کمی و کیفی را به همراه داشته باشد. این مسئله در واقع یک مسئله تصمیم گیری با معیارهای چندگانه است. در این مطالعه با استفاده از ادبیات تحقیق و نظر خبرگان، معیارها و زیرمعیارهایی برای ارزیابی و گزینش بهترین تأمین کننده تجهیزات شناسایی شده تا مسئولان شرکت با توجه به معیارها و مسائل داخلی صنعت کشور به انتخاب بهترین تأمین کننده تجهیزات بپردازند. در این تحقیق برای تعیین معیارها و زیرمعیارهای متناسب با وضعیت شرکت مورد مطالعه، نظرات و توافق جمعی خبرگان که اطلاعات جامعی پیرامون خرید تجهیزات داشتند، اخذ شد. ارتباط میان زیرمعیارها با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری به دست آمد. در مرحله بعد با استفاده از فرایند تحلیل شبکه ای فازی و با مشارکت خبرگان خرید تجهیزات وزن هر یک از زیرمعیارها تعیین شد. به طور کلی چهار معیار و دوازده زیرمعیار مورد تحلیل قرار گرفت. معیار تحریم که یک مسئله داخلی صنعت کشور محسوب می گردد به عنوان مهمترین معیار در انتخاب تأمین کننده تجهیزات شناخته شد و زیرمعیار هزینه مستقیم تجهیزات که به نوعی متأثر از مسئله تحریم است نیز به عنوان مهمترین زیرمعیار معرفی گردید. پس از این مراحل مناسبترین تأمین کننده تجهیزات با استفاده از اولویت های به دست آمده، معرفی گردید.

اهمیت کیفیت برای عملکرد و موفقیت سازمان در بازار به طور وسیع در ادبیات و رویه های کسب و کار مورد توجه واقع شده است. رویکردهای بیشماری به مدیریت کیفیت به منظور کمک به سازمان ها در جهت بهبود کارائی و رقابت پذیری از طریق بهبود کیفیت پیشنهاد شده است. یکی از محبوب ترین و رایج ترین رویکردهای پیشنهاد شده، فلسفه مدیریت کیفیت جامع است- رویکردی جامع که به دنبال یکپارچه کردن کلیه عملکردهای سازمانی در جهت تمرکز بر نیازهای مشتری و اهداف سازمانی است. هدف از انجام این پژوهش، سنجش تأثیر ابعاد مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد سازمان می باشد. بدین منظور، پرسشنامه ای تدوین شده و پس از تأیید روایی محتوا، بین 50 نفر از مدیران ارشد شرکت پالایش نفت شیراز توزیع شد. داده های مستخرج از پرسشنامه با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج، تأثیر مثبت ابعاد مدیریت کیفیت جامع را بر ابعاد عملیاتی و سازمانی عملکرد سازمان آشکار ساخت. نتایج، همچنین ارتباط مهم بین عملکرد عملیاتی و عملکرد سازمانی سازمان را نمایان ساخت. در نهایت راهکارهایی به منظور بهبود وضعیت فعلی سازمان ارائه شده است.

یکی از وظایف اساسی مدیریت نیروی انسانی، تلاش در زمینه ی ارتقای صحیح کارکنان در سازمان به منظور کسب هویت و منزلت کارکنان و جلوگیری از هزینه های ناشی از تغییر پست یا آموزش کارکنان ضعیف در آینده است. هرچند الگوها و مدل های زیادی در زمینه ی ارزیابی و انتخاب کارکنان ارائه شده اما بیشتر آن ها با اشکالاتی در شیوه ی اجرای ارزیابی و انتخاب و یا تعیین وزن شاخص ها روبه رو بوده اند. بر این اساس در این پژوهش سعی شده تا الگویی نظام مند به منظور ارتقای کارکنان ارائه شود. برای نشان دادن چگونگی پیاده سازی الگوی پیشنهادی، مطالعه ی موردی بر روی کارکنان واحد صندوق (تحویلداران) بانک تجارت مرکزی لارستان پیاده سازی شده و نتایج آن تشریح شده است. بنابراین ابتدا به شناسایی و بعد بندی شاخص های ارزیابی عملکرد تحویلداران پرداخته شده و سپس وزن این شاخص ها به روش طراحی آزمایشات تاگوچی و با نظرسنجی از خبرگان محاسبه شده است. در ادامه، عملکرد تحویلداران به روش 360 درجه موزون مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت، انتخاب شایسته ترین تحویلدار به سمت معاونت صندوق به کمک تدوین پایگاهی از قوانین در سیستم استنتاج فازی، صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان از جامعیت، تحلیل ریاضی مناسب و توانایی بالای الگوی پیشنهادی در انتخاب شایسته ترین فرد به منظور ارتقا دارد.

صنایع کوچک و متوسط در بیشتر کشورها نقش عمده و اصلی را در اشتغال زایی و تولید ملی ایفا می کنند. با توجه به ماهیت متحول و تغییرات پرشتاب جهان کنونی، این گونه صنایع می کوشند تا برای انطباق و استفاده بهینه از چنین شرایطی، مناسب ترین برنامه های بهبود را انتخاب و اجرا کنند. از آنجا که برای اجرای چنین برنامه هایی، موانعی نیز وجود دارد، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و دسته بندی این موانع است تا بر اساس آن افراد و ارگان های مسئول بتوانند وظایف خود را در جهت رفع این موانع به خوبی بشناسند. بر همین اساس، ابتدا با مطالعه ادبیات موضوع، طیف گسترده ای از موانع مربوط به برنامه های بهبود و صنایع کوچک و متوسط شناسایی و سپس با کمک خبرگان غربال گری شدند. سپس داده های مورد نیاز از شهرک های صنعتی منتخب استان یزد در 4 شهرستان جمع آوری شد. این داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تائیدی مرتبه دوم در قالب معادلات ساختاری و با رویکرد efqm در محیط نرم افزار ایموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نتیجه این کار 5 عامل "استراتژی"، "کارکنان"، "رهبری"، "فرآیندها، محصولات و خدمات" و "مشارکت ها و منابع" به ترتیب بیشترین بار عاملی را با عامل مرتبه دوم "توانمندسازها" داشتند. همچنین مهم ترین موانع بر اساس بار عاملی با هر بعد از ابعاد مدل efqm شناسایی شدند. همچنین نتیجه این تحقیق نشان می دهد که مدل efqm مدلی مناسب برای دسته بندی موانع پیاده سازی برنامه های بهبود در صنایع کوچک و متوسط است.

از آن جا که مفهوم شرکت های مستقل به عنوان موتور محرک خلق ارزش در حال تغییر است، درک ارتباط بین عملیات مدیریت زنجیره ی تأمین و عملکرد زنجیره ی تأمین، ارزش بیشتری پیدا می کند. به همین منظور، متفکران نوین معتقدند که در واقع زنجیره های تأمین به رقابت می پردازند و نه شرکت ها. چالش عمده در این زمینه، بحث عملکرد و ارزیابی آن در راستای دست یابی به بهترین نتیجه است. تاکنون مدل های زیادی به منظور ارزیابی عملکرد معرفی شده اند. ماهیت پیچیده ی مدیریت زنجیره ی تأمین، باعث شده که ارزیابی عملکرد همواره نیازمند به کارگیری معیارهای چندگانه باشد. بسیاری از تحقیقات نشان می دهند که یک مدل ارزیابی عملکرد چند معیاره می تواند در این زمینه مثمر ثمر واقع شود. بنابراین، در این تحقیق برای تحقق هدف ارزیابی عملکرد مدیریت زنجیره ی تأمین، در ابتدا معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت زنجیره ی تأمین مورد شناسایی قرار گرفته و سپس عملکرد زنجیره ی تأمین کارخانجات کاشی و سرامیک یزد با استفاده از مدل محاسبات کلامی فازی (flc) دوتایی تعدیل شده ارزیابی شده است. در نهایت زیر معیارهای مربوطه با استفاده از تکنیک ویکور فازی رتبه بندی شده اند تا مشخص شود که کدامیک نیاز به توجه بیشتری از سوی مسئولین دارند.

در دهه‏های اخیر باتوجه به پیچیدگی و تغییرپذیری محیط، همکاری‏های بین‏شرکتی همچون شراکت راهبردی و سرمایه‏گذاری مشترک به منبع عظیمی از مزیت‏های رقابتی برای شرکت‏ها تبدیل شده است. تحقیقات حاکی از عدم موفقیت این ساختارهای همکاری در بلند مدت است. با توجه به ماهیت پویای شراکت در طی زمان اتخاذ رویکرد سیستمی جهت مدیریت آن ضروری است. بر همین اساس در این تحقیق مبتنی بر روش پویایی‏های سیستم به بررسی عوامل موثر بر موفقیت شراکت راهبردی در خوشه صنعتی کاشی و سرامیک استان یزد پرداخته شده است. در این تحقیق مبتنی بر روش پویایی‏های سیستم ابتدا عوامل موثر بر موفقیت شراکت‏های راهبردی شناسایی شده و سپس توسط صاحب‏نظران و خبرگان این حوزه، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است و بر همین اساس نمودارهای علّی-معلولی و جریان مسئله تحقیق ترسیم شده است و با استفاده از آن سناریوهای مختلف تحلیل و سناریوی مناسب انتخاب شد. در راستای ترسیم نمودارهای علّی-معلولی و جریان، در این تحقیق با توجه به تأکید ادبیات تحقیق بر سرمایه‏های ارتباطی و همچنین تأیید این موضوع توسط صاحب‏نظران، تعهد، رویکرد همکارانه و اعتماد متقابل و همچنین رضایت از همکاری به عنوان عوامل کلیدی موفقیت شراکت راهبردی در نظر گرفته شده است. در این پژوهش سیاست‏‏های مختلف جهت مدیریت موثر شراکت با استفاده از نمودار جریان بررسی شد؛ در نتیجه‏ی این بررسی‏ها مشخص شد که متولیان اتحاد باید در برنامه‏ریزی کوتاه مدت خود از طریق کاهش تعارضات غیرکارکردی و ایجاد حس مشترک بین شرکا و کاهش تضاد به موفقیت اتحاد کمک کنند؛ همچنین نتیجه‏ی اجرای این پژوهش، ارائه مدلی پویا از عوامل موثر بر موفقیت شراکت‏های راهبردی برای شرکت‏های فعال در خوشه‏ی صنعتی کاشی و سرامیک استان یزد است که در آن رابطه‏ی بین عوامل موثر بر موفقیت شراکت ترسیم و تأثیر و تأثر آن‏ها بر یکدیگر به خوبی تشریح شده است، لذا این مدل می‏تواند بهمدیران در مدیریت موفقیت آمیز شراکت کمک کند. همچنین مدیران می توانند به کمک این مدل نتیجه برنامه‏ها و اقدامات عملیاتی خود را قبل از اجرا بررسی کنند.

هدف از انجام این پژوهش شناسایی و بررسی موانع و محرک های مدیریت زنجیره تأمین سبز در صنعت کاشی و سرامیک استان یزد بود. در ابتدا از طریق مرور جامع پژوهش های پیشین موانع و محرک های پیاده سازی مدیریت زنجیره تأمین سبز شناسایی شدند و در دو گروه محرک ها و موانع داخلی و خارجی دسته بندی شدند. پس از ارائه مدل مفهومی پژوهش و تدوین فرضیه های پژوهشی، داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه بین 75 نفر از مدیران صنعت کاشی و سرامیک جمع آوری شد. برای آزمون مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری بر پایه روش کمترین مربعات جزئی استفاده شد. نتایج نشان دادند که تمام فرضیه های پژوهشی تایید می شوند. همچنین یافته های این پژوهش نشان می دهند موانع و محرک های خارجی تأثیر بیشتری بر پیاده سازی مدیریت زنجیره تأمین سبز نسبت به موانع و محرک های داخلی دارند. در نهایت پیشنهادهای مدیریتی بر پایه نتایج پژوهش ارائه شد.

در پایان نامه حاضر سعی شده است، به هتل با تخصیص بهینه اتاق هایش به مشتریان در جهت به دست آوردن درآمد بهینه کمک شود. یک مدل تصادفی پایدار چند هدفه ارائه شده است. در این مدل که در یک بازه ی پنج رو طراحی شده، فرضیاتی از قبیل وجود دو دوره ی رزرو همچنین مشتریان می توانند در روز مورد نظر به هتل مراجعه کرده و اتاق کرایه کنند. با توجه به این سه وضعیت مختلف تقاضا سه کلاس قیمتی تعریف شده است. مشتریانی که در دوره ی رزرو، اتاق کرایه می کنند اتاق را با تخفیف دریافت می کنند در غیر اینصورت باید قیمت اتاق را به طور کامل پرداخت کنند. مشتریان می توانند طول اقامت متفاوتی داشته باشند. در نهایت مدل با استفاده از نرم افزار لینگو حل و مدل پیشنهادی پذیرش جهت حداکثر سازی درآمد هتل، به مدیریت ارائه شده است.

در محیط های جدید کسب و کار، چابکی به عنوان مشخصه ای اساسی برای رقابت شناخته شده است. پژوهش های اندکی در جهت ارائه روش شناسی های یکپارچه مناسب برای افزایش چابکی ارائه شده است. در این پژوهش رویکردی مورد استفاده قرار می گیرید که از طریق مرتبط ساختن پایه های (مزیت ها) رقابتی، توانمندی های(شاخصهای( چابکی و توانمند سازهای چابکی، مناسب ترین توانمندسازهایی که برای افزایش چابکی موثر هستند، شناسایی می شوند تا شرکت ها از این توانمندسازها در جهت بهبود وضعیت رقابتی خود استفاده کنند. این رویکرد براساس روش گسترش عملکرد کیفیت و به ویژه خانه کیفیت و با ارائه یک مدل ریاضی)آرمانی( پایهگذاری شده است. در این روش شناسی منطق فازی استفاده شده است تا وابستگی ها و همبستگی های مورد نیاز در خانه کیفیت را بیان کند. در پایان، این رویکرد در صنعت کاشی و سرامیک استان یزد پیاده سازی و عواملی از قبیل : مدیریت پروژه ، فناوری اطلاعات (it)، تیم سازی ، مدیریت دانش و ارتباطات داخلی از طریق اینترانت به عنوان پنج تا از مناسب ترین توانمندساز های چابکی در صنعت مورد مطالعه انتخاب شدند.

امروزه اندیشمندان مدیریت یکی از بهترین راهکارها برای موفقیت شرکت را تشکیل یک الگوی مناسب شایستگی برای آن می دانند. مدیران می توانند با توانمندی ها و شایستگی های خود سازمان ها را از چالشهایی که با آن مواجه هستند خارج کرده و آنها را تبدیل به سازمان های بهرور و کارا کنند. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت توانمندی ها و شایستگی های مدیران در صنایع و بویژه صنایع کوچک و متوسط ، در دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول مولفه های ضروری شایستگی های مدیران در صنایع کوچک و متوسط ، با توجه به مشکلات و موانع پیشروی این صنایع و با استفاده از تکنیک توسعه عملکرد کیفیت qfd شناسایی شدند. در این مرحله مشکلات و موانع صنایع کوچک و متوسط به عنوان نیازهای مشتریان و مولفه های شایستگی به عنوان مشخصه های فنی در خانه شایستگی (کیفیت) در نظر گرفته شدند و با استفاده از دو پرسشنامه پرسشنامه تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی (ahp) موانع و مشکلات صنایع کوچک و متوسط و پرسشنامه تاثیر متقابل و تکنیک qfd مولفه های ضروری شایستگی های مدیران در صنایع کوچک و متوسط وزن دهی و الویت بندی شدند. که از مهمترین آنها می توان به تجزیه و تحلیل مسئله ، خلاقیت ، ارزیابی و ... اشاره کرد. در مرحله دوم و با توجه به اینکه مدل efqm یک چارچوب جامع مدیریتی است که باعث بهبود مستمر و برتری پایدار در صنایع می شود 15 مولفه اول مرحله قبل را در چارچوب توانمندسازهای این مدل (رهبری ، کارکنان ، استراتژی، مشارکت ها و منابع ، فرایندها ) و با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی(pls) تقسیم بندی شدند. این پژوهش که در فاز سوم شهرک صنعتی یزد انجام شده کمک می کند تا صنایع کوچک و متوسط بتوانند با شناسایی ضعف ها و قوت های خود در زمینه شایستگی مدیران بتوانند برنامه ریزی مناسبی در جهت کارمند یابی ، ارزشیابی ، آموزش و بهبود عملکرد کارکنان خود داشته باشند.

با توجه به رقابتی شدن فضای موجود در سازمان های خدماتی و همچنین افزایش آگاهی مشتریان از خدمات ارائه شده، انتظارات آنها افزایش پیدا کرده است و برای حفظ مشتریان، باید خدمات با کیفیت عالی ارائه شود. بیمارستان ها یکی از سازمان های بزرگ و پیچیده ی خدماتی و مهم ترین واحدهای ارائه ی خدمات در نظام سلامت هستند و به علت ریسک بالای خدمات این سازمان، اهمیت کیفیت می تواند دوچندان باشد. پرستاران را نیز می توان یکی از بزرگترین گروه-های ارائه دهنده ی مراقبت های بهداشتی-درمانی دانست که بیماران تماس بیشتری با آنها در قیاس با سایر کارکنان ارائه دهنده ی مراقبت دارند. هدف از این مطالعه ارائه ی رویکرد جدیدی در زمینه ی کیفیت خدمات پرستاری با تلفیق چند مدل کارای سنجش کیفیت می باشد.

پژوهش حاضر، با هدف بررسی و ارزیابی تعالی عملکرد در اداره ی آموزش و پرورش شهرستان مهریز و رتبه بندی عوامل موثر بر آن صورت گرفته است. جامعه های آماری، در این پژوهش به ترتیب، کارشناسان اداره ی آموزش و پرورش شهرستان مهریز، به عنوان خبرگان، دبیران و مدیران مدارس به عنوان مشتریان مستقیم و بدون واسطه ی اداره ی آموزش و پرورش و در نهایت دانش آموزان مدارس مختلف به عنوان مشتریان غیر مستقیم، که به واسطه ی مدارس با اداره مذکور مرتبط می شوند، می باشد. پس از مطالعه ی مقالات معتبر، شاخصهای تحقیق مطابق با عوامل اصلی مدل تعالی عملکرد در نظر گرفته شده و توسط جامعه های آماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داده است که با تعریف مجدد وزن توسط کارشناسان سازمان علاوه بر قابل فهم تر شدن مدل تعالی در سازمان مربوطه، مقدار ارزیابی تعالی عملکرد تغییر چندانی نکرده است. همچنین تحقیقات نشان می دهد با توجه به مدل تعالی، شاخص های توانمند ساز در این سازمان، وضعیت بهتری نسبت به شاخص های مربوط به نتایج دارند. همچین با رتبه بندی عوامل مدل تعالی بر اساس نظرات مشتریان مستقیم و غیر مستقیم، مشخص شد که معیار نتایج کلیدی عملکرد در این سازمان جایگاه بالاتری نسبت به سایر معیارهای مدل تعالی دارد. همچنین، در راستای این تحقیق، تعدادی از مدارس، براساس معیار های مدل تعالی عملکرد رتبه بندی شدند و در پایان پژوهش بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی ارائه گردیده است. لازم به ذکر است برای رتبه بندی عوامل از روش تصمیم گیری 1 mappac و نرم افزار تحت اکسل sanna7 استفاده شده است.

در دنیای پیچیده امروز کشورها و شرکت هایی قادر به ادامه حیات و در سطحی بالاتر قادر به بهره برداری از فرصت های بازار جهانی خواهند بود که توانایی خلق و توسعه مزیت رقابتی را داشته باشند و برای این منظور لازم است که سازمان ها یک برنامه اثربخش به نام هوشمندی رقابتی را به اجرا درآورند. هوشمندی رقابتی، به عنوان یک ابزار مدیریت راهبردی و یکی از سریع ترین زمینه های رشد کسب و کار دنیا، به شمار میرود که برای سازمان میتواند ایجاد مزیت رقابتی کند. در این تحقیق سعی میشود تا عوامل کلیدی موفقیت هوش رقابتی در صنعت الکترونیک را شناسایی و سپس با استفاده از تکنیک های topsis فازی و anp فازی اولویت بندی کرد و سپس بر اساس روش شمارش بردا نتایج این دو روش تلفیق میگردد، در نهایت با توجه به اولویت های به دست آمده راهکارهایی برای اتقاء سطح هوش رقابتی در سازمان ارائه می شود.