نام پژوهشگر: حمید رجبی معماری

مطالعه های گونه های قارچ cylindrocaron جمع آوری شده از نقاط مختلف استان خوزستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1388
  مرضیه محامدی   رضا فرخی نژاد

بیماری پوسیدگی ریشه و طوقه یکی از بیماری های مهم گیاهان کلزا و ذرت به شمار می آید. عوامل بیماریزای متعددی از جمله سیلندروکارپن، در مراحل مختلف رشدی گیاه به آن ها حمله نموده و باعث خسارات قابل توجهی به این محصولات با ارزش می شوند. به منظور شناسایی و مطالعه سیلندروکارپن های همراه کلزا و ذرت در استان خوزستان در طی سال زراعی 1385-1386، از مزارع اندیمشک، دزفول، شوشتر، ملاثانی، شوش و ایذه نمونه برداری به عمل آمد. جدایه های سیلندروکارپن بر حسب خصوصیات ریخت شناسی و بیماریزایی دسته بندی شدند. تنوع ژنتیکی جدایه های نماینده با استفاده از its-rdna مطالعه شد. در این بررسی 207 جدایه سیلندروکارپن خالص سازی و شناسایی گردید. جهت شناسایی جدایه ها محیط های برگ میخک-آگار(cla)، سیب زمینی دکستروز آگار(pda)، و آب آگار(wa) مورد استفاده قرار گرفت. پس از بررسی تاکسونومیکی جدایه ها که با استفاده از کلید معتبر و مقالات جدید انجام گرفت، 5 گونه از جنس سیلندروکارپن شناسایی شد که به ترتیب فراوانی شامل c. destructans، 96 جدایه، c. didymum، 69 جدایه، c. hederae، 25 جدایه، c. obtusisporum، 14 جدایه و c. macrodidymum، 3 جدایه بودند. گونه c. destructans به عنوان گونه غالب شناسایی گردید. همه گونه های مذکور برای اولین بار در ایران و جهان گزارش می شوند. میزان رشد جدایه ها در هشت دما از 5 درجه سانتی گراد تا 40 درجه سانتی گراد مورد مطالعه قرار گرفت. دمای 25 درجه سانتی گراد به عنوان بهینه رشد جدایه ها در این آزمایش مشخص گردید. در این بررسی اثرph بر میزان رشد توده میسلیومی گونه های مختلف قارچ سیلندروکارپن مورد بررسی قرار گرفت. توده میسلیومی گونه های مختلف در 5=ph بیشترین میزان رشد را داشتند. تنوع بیماریزایی جدایه ها روی چهار گیاه کلزا، ذرت، تربچه و هویج هم در گلخانه در گلدان و هم در آزمایشگاه در تشتک های پتری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون های بیماریزایی حاکی از بیماریزا بودن جدایه های مورد استفاده بود. بررسی تنوع بیماریزایی جدایه های سیلندروکارپن بیانگر وجود تنوع بالایی در بیماریزایی جدایه ها بود. از میان چار میزبا هویج به عنوان مقاوم ترین و تربچه به عنوان حساس ترین میزبان شناخته گردید. به منظور مطالعه ی کنترل بیولوژیک گونه های مذکور، عوامل آنتاگونیست از منابع قابل دسترس تهیه گردیدند. نتایج آزمایش نشان داد که جدایه های تریکودرما نه تنها نمی توانند مانع از رشد قارچ سیلندروکارپن گردند. بلکه با تماس ریسه های هر دو قارچ، ریسه های سیلندروکارپن مانع از رشد ریسه های تریکودرما شدند. تمام جدایه های تریکودرما به سمت قارچ سیلندروکارپن رشد کردند اما رشد آن ها در محل تماس با ریسه های قارچ سیلندروکارپن متوقف گردید. بعد از برخورد ریسه های هر دو قارچ، جدایه های تریکودرما توانایی ادامه رشد و پیشروی، اسپورزایی و کلنیزاسیون بر روی ریسه های سیلندروکارپن را نداشتند. در محل تماس تمام جدایه های تریکودرما با ریسه های سیلندروکارپن یک هاله زرد رنگ مشاهده گردید که احتمالاً این هاله زرد رنگ ناشی از توکسین تولیدی توسط قارچ سیلندروکارپن می باشد. در این تحقیق از جفت آغازگرهای its4 & its5 جهت مطالعه تنوع ژنتیکی جدایه های سیلندروکارپن استفاده شد. محصول تکثیر شده از dna جدایه های سیلندروکارپن با استفاده از آغازگرهای فوق روی ژل آگارز 1 درصد متشکل از یک قطعه dna با اندازه تقریباً یکسان برای کلیه جدایه ها به وزن تقریب 500-560 جفت باز بود. گروه بندی گونه های سیلندروکارپن با استفاده از توالی its مناطق ریبوزومی مصابق با طبقه بندی بر اساس خصوصیات مرفولوژیکی ارائه شده توسط بوث می باشد. این مطلب قویاً موید این نکته است که تعیین توالی its مناطق ریبوزومی یک ابزار مفید و کار آمد در ارزیابی رابطه فیلوژنتیکی گونه های جنس سیلندروکارپن می باشد.

بررسی امکان استاندارد سازی خاموشی ژن با استفاده از ناقلین ویروسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  نوشین جابرالانصار   حمید رجبی معماری

خاموشی ژن تحت القای ویروس (vigs) virus-induced gene silencing فناوری است که از مکانیسم دفاعی ضد ویروسی برای خاموشی ژن در سطح rna استفاده می کند. vigs فرآیند خاموشی rna را از طریق آلوده سازی گیاه با ویروس های نوترکیب حامل ژن هدف بکار می اندازد و mrna های میزبانی مشابه را هدف قرار می دهد. هدف از این مطالعه بررسی امکان خاموش سازی ژن (pds) phytoene desaturase در گوجه فرنگی( lycopersicum esculentum mill.) رقم cal j،که یکی از آنزیم های کلیدی را در مسیر سنتز کارتنوئید رمزگشایی می کند، بود. در vigs از ناقلین tobacco rattle tobravirus (trv) شامل ptrv1، ptrv2 و ptrv2pds استفاده می شود که ptrv2pds قطعه ژن pds گوجه فرنگی را حمل می کند. ناقلین ویروسی به باکتریescherichia coli سویه dh5? منتقل شده و سپس برای انتقال ژن به گیاه، به باکتری agrobacterium tumefaciens سویه gv3101 منتقل شدند. حضور ژن های pds و rna-dependent rna polymerase با استفاده از آغازگرهای اختصاصی طراحی شده از مناطق داخلی هر دو ژن با استفاده از colony pcr تایید شد. اگروباکتریوم های حاوی ناقلین ptrv1، ptrv2 و ptrv2pds در محیط القایی قرار گرفتند.در نهایت به باکتری های دارای ptrv1 ، استوسرینگون اضافه کرده و محیط ptrv1 و ptrv2(که دارای ژن مورد نظر بودند) به نسبت 1:1 مخلوط شده و توسط سرنگ به برگ های کوتیلدون گیاه گوجه فرنگی تزریق شدند.. نتایج نشان داد که خاموشی ژن pds به صورت سفید شدگی برگ ها (photobleaching) در گیاه گوجه فرنگی اتفاق افتاده است در حالیکه در گیاهان شاهد (تلقیح با ptrv1 و ptrv2 بدون ژن pds) هیچگونه خاموشی ژن مشاهده نشد. توالی نوکلئوتیدی ژن pds در گوجه فرنگی با توالی این ژن در گیاه توتون ((nicotiana benthamiana 91 درصد مشابهت دارد. مایه زنی گیاهان توتون با سازه های گوجه فرنگی منجر به بروز علائم موزاییک بر روی برگ های گیاهان تیمار در مقایسه با گیاهان شاهد شد.

همسانه سازی ژن اینترفرون گامای انسانی و بررسی امکان انتقال به سیستم بیانی گیاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده کشاورزی 1389
  نازنین ابراهیمی   حمید رجبی معماری

امروزه تقاضای زیادی برای تولید پروتئین های نوترکیب انسانی جهت درمان و تشخیص وجود دارد. اینترفرون گاما نیز به عنوان یکی از این پروتئین های ارزشمند، وسیله دفاعی بدن در مقابل ویروس ها می باشد و ارزش درمانی بالایی دارد، از این رو به عنوان دارو برای آلودگی های ویروسی، سرطان ها و بیماری های خودایمن مورد استفاده قرار می گیرد. در این پژوهش آغازگرهای مناسب با توجه به توالی های افزایش دهنده بیان گیاهی، توالی های دو طرف ژن اینترفرون گاما، محل های برش مناسب، توالی his tag جهت شناسایی و تخلیص پروتئین و فاکتور هگزا جهت حذف his tag طراحی و برای تکثیر ژن استفاده شد. ژن مورد نظر در ناقل بیانی گیاهی pcambia1304 تحت کنترل پیشبرنده camv35s و خاتمه دهنده nos همسانه سازی شد. سازه بدست آمده (pcamifn-?) با روش شوک حرارتی به باکتری اشریشیاکلی سویه dh5? منتقل شده و باکتری های تراریخته بر روی محیط حاوی آنتی بیوتیک کانامایسین 50 میلی گرم در لیتر انتخاب شدند. با استفاده از تکنیک های مختلف colony pcr، هضم آنزیمی، توالی یابی و هم ردیف سازی آن در بانک اطلاعاتی حضور ژن اینترفرون گاما در ناقل بیانی تایید شد. سپس سازه مورد نظر با روش استاندارد انجماد و ذوب به باکتری اگروباکتریوم سویه lba4404 منتقل شده و برای تراریختی گیاه گوجه فرنگی(رقم cal j) از طریق ریزنمونه های کوتیلدونی و به روش دیسک برگی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تلقیح در ابتدا ریزنمونه ها به مدت 48 ساعت بر روی محیط پیش-کشت قرار گرفته، سپس مایه زنی با اگروباکتریوم انجام شده و ریزنمونه ها به مدت 48 ساعت در تاریکی و دمای 28 درجه بر روی محیط هم-کشت قرار گرفتند. در نهایت ریزنمونه های تلقیح شده به محیط کشت انتخابی که شامل محیط هم-کشت به همراه آنتی بیوتیک های سفوتاکسیم 250 میلی گرم در لیتر و هیگرومایسین 5/7 میلی گرم در لیتر منتقل شدند و در شرایط 16 ساعت نور و 8 ساعت تاریکی در اتاق رشد قرار گرفتند. بعد از باززایی، استخراج dna ژنومی گیاه تراریخت انجام شده و با استفاده از تکنیک pcr حضور ژن اینترفرون گاما در گیاه تراریخت تایید گردید.

همسانه سازی و بررسی امکان انتقال ژن آنتی ژن سطحی هپاتیت بی به گیاه گوجه فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  مریم باعثی   حمید رجبی معماری

عفونت حاصل از ویروس هپاتیت بی(hbv) یک مشکل جهانی است. طبق ارزیابی های انجام شده ، حدود 350 میلیون حامل مزمن hbv در جهان وجود دارد که حدود 5% از جمعیت کل جهان را تشکیل می دهند. واکسن هپاتیت بی بدست آمده از مخمر و سلولهای پستانداران گران است و استفاده از آن را در کشورهای در حال توسعه محدود می کند. با توجه به اینکه بیوراکتورهای گیاهی به عنوان سیستم های موفق و اقتصادی در تولید پروتئین های نو ترکیب شناخته شده اند به نظر می رسد که تولید این واکسن با استفاده از سیستم بیانی گیاه می تواند راهگشایی برای حل این مسئله باشد. در این پژوهش آغازگرهای مناسب با توجه به توالی های افزایش دهند? بیان گیاهی، توالی های دو طرف ژن آنتی ژن سطحی هپاتیت بی و محل های برش مناسب طراحی و ژن موردنظر در ناقل pcambia 1304 تحت کنترل پیش بر camv 35s و خاتمه دهنده nos ، همسانه سازی شد. ساز? بدست آمده به باکتری اشرشیاکولای سوی? dh5? به کمک روش شوک حرارتی منتقل شد و کلونیها بر روی محیط کانامایسین 50 میکروگرم در میلی لیتر انتخاب شدند. با استفاده از تکنیکهای مختلف colony pcr ، هضم آنزیمی و توالی یابی ، همسانه سازی ژن آنتی ژن سطحی هپاتیت بی در ناقل pcambia1304 تأیید شد. سپس سازه مورد نظر با روش استاندارد انجماد و ذوب به باکتری اگروباکتریوم سویه lba4404 منتقل شده و برای تراریخت کردن گیاه گوجه فرنگی از طریق ریزنمونه های کوتیلدونی و به روش دیسک برگی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تلقیح در ابتدا ریزنمونه ها به مدت 48 ساعت بر روی محیط پیش کشت قرار گرفته، سپس مایه زنی با اگروباکتریوم انجام شده و ریزنمونه ها به مدت 48 ساعت در تاریکی و دمای 28 درجه بر روی محیط هم کشت قرار گرفتند. در نهایت ریزنمونه های تلقیح شده به محیط کشت انتخابی که شامل محیط هم کشتی به همراه آنتی بیوتیک های سفوتاکسیم 250 میلی گرم در لیتر و هیگرومایسین 5/7 میلی گرم در لیتر منتقل شدند و در شرایط 16 ساعت نور و 8 ساعت تاریکی در اتاق رشد قرار گرفتند. از گیاهان باززایی شده تراریخت و شاهد به منظور آنالیز گیاهان تراریخت استخراج dna صورت گرفت و از آن به عنوان الگو در واکنش pcr استفاده شد. حضور ژن آنتی ژن سطحی هپاتیت بی در گیاه تراریخت و عدم حضور آن در گیاه شاهد مورد تاًیید قرار گرفت. این اولین گزارش از انتقال ژن آنتی ژن سطحی هپاتیت بی به گیاه گوجه فرنگی در ایران است.

بهینه سازی کالوس زایی و باززایی در گیاه اسفناج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1390
  مونا خیاط زاده   حمید رجبی معماری

اسفناج یکی از سبزیجات برگی مهم در اکثر کشورها بوده و یکی از قدیمی ترین گیاهان مدل برای مطالعه کلروپلاست است. مزیت اصلی این گیاه نسبت به سایر گیاهان این است که سلول های بافت های رویشی اسفناج دارای بیشترین تعداد کلروپلاست بوده و همچنین تعداد ژنوم کلروپلاستی در یک کلروپلاست آن بسیار زیاد است، بنابراین انجام تکنیکی که بتواند به ما در شناسایی یک روش مناسب باززایی کمک کند، بسیار مورد نیاز خواهد بود. در این پژوهش به منظور بهینه سازی کالوس زایی و باززایی گیاه اسفناج، از سه ریزنمونه برگ، هیپوکوتیل و کوتیلدون در قالب سه آزمایش جداگانه، استفاده شد و در هر سه آزمایش، دو ژنوتیپ orai و viroflay مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور بهینه سازی باززایی از ریزنمونه برگ، از هورمون 2,4-d در سه غلظت 1/0، 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر در ترکیب با 2 میلی گرم در لیتر هورمون کاینتین استفاده شد و کالوس های تولید شده بر روی این تیمارها، به منظور تولید گیاهچه بر روی محیط حاوی 2,4-d ، کاینتین و ga3 با غلظت های به ترتیب 01/0، 1 و 1 میلی گرم در لیتر قرار گرفتند. در آزمایش مربوط به ریزنمونه هیپوکوتیل، از هورمون های iaa و ga3 با غلظت های مختلف استفاده شد. و همچنین در بررسی باززایی از کوتیلدون از غلظت های هورمونی 4/0 میلی گرم در لیتر naa و 1 میلی گرم در لیتر bap در ترکیب با سه میزان ga3 استفاده گردید. کلیه آزمایش ها به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 7 تکرار اجرا شدند. نتایج نشان داد که بیشترین انگیزش کالوس از ریزنمونه برگ هر دو ژنوتیپ، در محیط حاوی 2,4-d با غلظت 5/0 میلی گرم درلیتر صورت گرفت، که بعد از انتقال به محیط باززایی، کالوس های هر دو ژنوتیپ تولید گیاهچه نمودند. کالوس های حاصل از ریزنمونه های هیپوکوتیل نیز در ژنوتیپ viroflay، پس از قرار گرفتن بر روی محیط حاوی 2 میلی گرم درلیتر iaa و 4/3 میلی گرم درلیتر ga3 باززایی شدند. باززایی از ریزنمونه کوتیلدون در هر دو ژنوتیپ، در هیچ یک از محیط های کشت رخ نداد.

انتقال ژن پروانسولین انسانی به گیاه گوجه فرنگی به روش آگروباکتریوم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  بهنوش سلطان محمدی   مختار جلالی‏‎‎‏ جواران

گوجه فرنگی یکی از مهمترین سبزیجات و گیاهان مدل جهت اصلاح سایر گیاهان دولپه ای است. با این حال روش تراریختی گوجه فرنگی هنوز یک روش روتین و قابل تکرار برای همه ارقام آن نیست .بنابراین توسعه روش تراریختی مستقل از ژنوتیپ و رقم ضروری است. نزدیک به 7/0 درصد جمعیت جهان به نوعی از دیابت مرتبط با انسولین رنج می برند و این آمار روز به روز در حال افزایش است. با توجه به اینکه تاکنون تنها درمان موثر دیابت، مصرف روزانه انسولین بوده است، تولید گیاهان نوترکیب با توان تولید چنین پروتئینهای مهمی،ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام این تحقیق، بهینه سازی کشت بافت گوجه فرنگی در 3 رقم اوربانا ، ریو گرند و کلجی به منظور انتقال ژن پروانسولین انسانی می باشد. ژن موردنظر در ناقل pcambia1304 کلون گردیده است و ناقل حاوی ژن پرو انسولین به باکتری agrobacterium tumefaciens سویه lba4404 منتقل شده است تا انتقال ژن به روش اگروباکتریوم صورت گیرد. بذرهای گوجه فرنگی در شرایط درون شیشه ای کشت گردیده و کوتیلدونهای 9 تا 12 روزه آن به عنوان ریزنمونه جهت تراریختی مورد استفاده قرار گرفتند.به منظور تراریختی از دو روش استفاده شد تا درصد تراریختی به حد مطلوبی برسد. در روش اول از هورمون های bap و naa و در روش دوم از هورمون های زآتین ریبوزاید و iaa جهت باززایی استفاده شد. پس از تلقیح ریز نمونه ها با باکتری agrobacterium tumefaciens سویه lba4404 حاوی ناقل pcambia1304 ، ریز نمونه ها به محیط کشت انتخابی ms حاوی آنتی بیوتیک های هیگرومایسین و سفاتوکسیم منتقل شدند. پس از باززایی ریزنمونه ها در این محیط های انتخابی، گیاهچه ها را به محیط ریشه زایی منتقل کردیم. درنهایت گیاهچه های ریشه دار شده به پرلیت استریل منتقل شده و پس از سازگار شدن به گلدان هایی با خاک مناسب منتقل شدند. بررسی مولکولی pcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن پروانسولین انسانی، بر روی dna ژنومی استخراج شده از گیاهان باززایی شده صورت پذیرفت و تراریخت بودن آنها تائید شد.

آنالیز کاربردی مولکولی دو عامل رونویسی nac به منظور کشف شبکه تنظیمی کنترل کننده پیری گیاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1391
  مستوره صداقت مهر   داریوش نباتی احمدی

پیری یک فرآیند طبیعی نموی وابسته به انرژی است که توسط برنامه ژنتیکی خود گیاه کنترل می شود و با تغییر در بیان بسیاری از ژن ها همراه است. عوامل رونویسی نقش اساسی در تنظیم فرآیندهای دخیل در این مرحله ی نموی ایفا می کنند. مکانیسم های کنترل رونویسی منجر به بیان متمایز ژن هایی می شود که نقش مهمی در هماهنگی فرآیند پیری بر عهده دارند. شناسایی ژن هایی که باعث آغاز این فرآیند و کنترل آن می شوند، برای کنترل صحیح پیری جهت اهداف اقتصادی ضروری است.مطالعات گذشته نشان داده است که اعضای خانواده nac نقش اساسی در کنترل پیری و مکانیسم های وابسته دارند. هدف از اجرای این تحقیق تهیه سازه هایی با بیان القایی و بیان دائمی شامل دو ژن از این خانواده با شناسه ژنتیکیat3g12910 و at1g61110 است که به این صورت امکان شناسایی ژن ها و شبکه ی تنظیمی پایین دست این عوامل رونویسی فراهم می گردد. برای این منظور ابتداrna از اندام های مختلف گیاه آرابیدوپسیس استخراج وcdna این اندام ها ساخته شد. سپس به منظور تکثیر ژن های مذکور، واکنشpcr با استفاده از cdna اندام مختلف به عنوان الگو انجام گردید. سپس دو ژن عامل رونویسی در ناقل حدواسط pjet همسانه سازی شدند. پس از یافتن و تائید کلون مثبت توسط هضم آنزیمی و توالی یابی، ناقل pjet نوترکیب، ناقل per8 و همچنین ناقل pgreen با آنزیم های برشی مناسب برش داده شدند و پس از تخلیص قطعات و غلظت سنجی، فرایند اتصال انجام گردید. محصول اتصال طی فرایند تراریزش به روش شوک حرارتی به سلول های مستعد e.coli سویه dh5?انتقال داده شد. سپس سازه های نام برده به سلول های مستعد agrobacterium سویهgv3101 به روش شوک الکتریکی بازتراریزش شد و کلونی های مقاوم توسط کلونی pcr تایید گردیدند. در مرحله بعد تراریزش گیاه آرابیدپسیس توسط باکتری های اگروباکتریوم واجد سازه مورد نظر به روش نفوذ در مرحله ی غنچه دهی انجام شد.سپس بذور تراریخت احتمالی جمع آوری گردید. بذور تراریخت احتمالی سازه per8 ضد عفونی شد و در محیط کشت حاوی هیگرومایسین کشت گردید. همچنین بذور تراریخت احتمالی سازه pgreen به طور مستقیم در خاک و تحت تیمار علف کش باستا کشت شدند.گیاهچه های مقاوم به گلدان منتقل شده و پس از گذشت 3 هفته نمونه برگی تهیه شد. نمونه های حاوی سازه ی per8 تحت تیمار زمانی استرادیول قرار گرفت. از نمونه های برگی rna استخراج شد و پس از حذف dna ژنومی، cdna تک رشته ای ساخته شد. سپس qrtpcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی دو ژن انجام شد. نتایج حاکی از بیان شدید ژن های مورد نظر در سازه pgreen نسبت به شرایط کنترل بود. همچنین القای شدید و چند برابری ژن مورد نظر تحت تیمار استرادیول در سازه per8 در مقایسه با شرایط کنترل حاکی از کارکرد کامل سازه ی القایی per8 در گیاه بود. همچنین آزمایشات فوق به طور کامل بر گیاهچه های نسل بعد مربوط به سازه ی at3g12910-per8 با سه تیمار زمانی دو، پنج و ده ساعت نیز انجام شد که بر موفقیت کامل سازه مورد نظر صحه گذاشت. لذا می توان از این گیاهان نوترکیب جهت شناسایی شبکه های پایین دستی تحت تثیر ژن مذکور استفاده کرد .

ارزیابی تنوع ژنتیکی و عملکرد کمّی و کیفی در نه توده و یک رقم گیاه دارویی شوید(anethum graveolense l.) با استفاده ازمارکرهای مورفولوژیکی وrapd
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  زهره فتحعلی پور   داریوش نباتی احمدی

شوید از جمله گیاهان دارویی است و اولین قدم برای انجام کارهای اصلاحی بر روی این گیاه، آگاهی از تنوع ژنتیکی و روابط خویشاوندی بین آنهاست. هدف از این مطاالعه بررسی تنوع ژنتیکی با استفاده از داده های مورفولوژیکی و نشانگر rapd بود. به این منظورآزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. در این مطالعه صفات مورفولوژیک شامل ارتفاع بوته، تعداد برگ، قطر ساقه ، وزن تر بوته ، وزن خشک بوته، تعدادچتر در بوته، تعداد چترک در چتر اصلی، تعداد دانه در چتر اصلی، تعداد دانه در چترک، قطرچتراصلی، وزن دانه در چتر اصلی، وزن هزار دانه و صفت فیتوشیمیایی شامل میزان کاروون در دانه مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده ها تفاوت معنی داری(01/0??) را برای کلیه صفات بجز وزن هزار دانه در بین جمعیت ها نشان داد. بین توده های مورد مطالعه از نظر میزان کاروون در 100 گرم بذر خشک در سطح خطای 1 درصد اختلاف معنی دار وجود داشت. بطوریکه توده های همدان،دزفول و ورامین دارای بیشترین میزان کاروون به ترتیب با 27/9، 51/8 و 61/7 میلی لیتر و توده بهبهان با 87/0 میلی لیتر دارای کمترین میزان کاروون در 100 گرم بذر خشک بودند. در بخش مولکولی این تحقیق از 24 آغازگر 10 نوکلئوتیدی با توالی تصادفی از سری آغازگرهای opa و tibmbaاستفاده شد. از بین 24 آغازگر مورد استفاده، پس از بررسی براساس میزان تشکیل باند، چند شکلی و نیز تکرار پذیری باندها تعداد 18 آغازگر انتخاب شد. 18 آغازگر منتخب، تعداد 157 باند قابل تشخیص و تکرار پذیر ایجاد نمودند که %87 آنهادر بین جمعیت های مختلف چند شکلی نشان دادند. بیشترین تعداد قطعه تکثیر شده 15 عدد و مربوط به آغازگرهای tibmba-07 و opa-08 و کمترین آن 2 عدد و مربوط به آغازگر opm12بود. دامنه ضریب تشابه بدست آمده از نشانگر rapd در این تحقیق از 50/0 بین توده های ارومیه و همدان تا 86/0 بین دو توده شیراز و همدان متغیر بود. تجزیه کلاستر با استفاده از الگوریتم upgma، توده های مختلف شوید را در 3 گروه اصلی تقسیم بندی نمود. نتایج این پژوهش مبین وجود تنوع مولکولی، مورفولوژیک و ماده موثره کاروون و همچنین کارآمدی نشانگر rapd در تعیین تنوع ژنتیکی در بین توده های شوید مورد مطالعه می باشد.

تنوع ژنتیکی جمعیت های کرم ساقه خوار sesamia nonagrioides (lef.) (noctuidae) در جنوب و جنوب غرب ایران توسط نشانگر rapd
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1391
  زهرا چراغعلی   محمد سعید مصدق

کرم ساقه خوار نیشکر sesamia nonagroides (lef.)یکی از آفات کلیدی مزارع نیشکر در استان خوزستان است که علاوه بر آن به ذرت و برنج نیز در استان های خوزستان و فارس خسارت می زند. این حشره همچنین آفت ذرت در جنوب اروپا بوده و از اسپانیا تا ترکیه پراکنده است. جهت پی بردن به میزان تنوع ژنتیکی در جمعیت های این حشره به منظور استفاده در برنامه های مدیریت آفت تحقیق حاضر انجام شد. به این منظور 4 جمعیت (لارو یا بالغ) به ترتیب از مزارع ذرت در شهرستان نورآباد و مزارع برنج در شهرستان فیروزآباد در استان فارس، همچنین مزارع نیشکر کشت و صنعت های امیرکبیر و هفت تپه در استان خوزستان و نیز یک جمعیت از مزارع ذرت شهر pontevedra در شمال غرب اسپانیا جمع آوری گردید. پس از استخراج دی ان ای از نمونه ها، تعداد 14 فرد از هر جمعیت توسط 8 آغازگر تصادفی 10 نوکلئوتیدی با نشانگر rapd بررسی شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای genalex 6.5 و ntsys 2.02 استفاده گردید. آغازگرهای مورد مطالعه جمعا 64 قطعه تولید کردند که همگی چند شکل بودند. شاخص فاصله ژنتیکی nei برای هر جفت از جمعیت ها محاسبه شد. کمترین مقدار این شاخص مربوط به دو جمعیت امیرکبیر و فیروزآباد (069/0) و بیشترین آن مربوط جمعیت های نورآباد و کشت و صنعت امیرکبیر (169/0) بود. فاصله ژنتیکی جمعیت اسپانیا تقریبا با همه جمعیت ها قابل ملاحظه و به طور میانگین 129/0 بود. تحلیل به مولفه های اصلی روی ماتریس فاصله ژنتیکی نی برای هر 5 جمعیت ساقه خوار s. nonagrioides و نیز تحلیل به مولفه های اصلی روی افراد جمعیت ها براساس ماتریس تشابه جاکارد انجام شد. با توجه به نتایج به طور کلی جمعیت های مختلف با یکدیگر فاصله ژنتیکی قابل ملاحظه ای داشتند و فقط جمعیت های امیرکبیر و فیروزآباد نسبت به دیگر جمعیت ها به یکدیگر بسیار نزدیک بودند. ضریب تشابه جاکارد به عنوان مناسب ترین ضریب برای ترسیم دندروگرام جمعیت های مورد بررسی به روشupgma انتخاب گردید. جهت تعیین میزان برازش دندروگرام حاصل از ماتریس تشابه جاکارد با داده ها، ضریب کوفنتیک محاسبه گردید که مقدار آن (86/0=r) بود و نشان از همبستگی بالا بین ماتریس تشابه جاکارد و دندوگرام حاصله داشت. بررسی وجود تنوع ژنتیکی در جمعیت های این حشره توسط تحلیل واریانس داده های مولکولی (amova) نشان داد که تفاوت ژنتیکی بین جمعیت ها معنی دار است به طوریکه 39 درصد از کل تنوع ژنتیکی موجود مربوط به تنوع بین جمعیت هاست و 61 درصد باقی مانده مربوط به تنوع درون جمعیت هاست. همچنین شاخص pt? برابر 393/0 (001/0 p-value<) بود که بیانگر تنوع قابل توجه و معنی دار بین جمعیت ها می باشد. به جز جمعیت های فیروزآباد و امیرکبیر که نسبت به دیگر جمعیت ها بسیار به هم نزدیک بودند، نتایج نشانگر فاصله ژنتیکی قابل توجه و میزان کم جریان ژنی بین جمعیت های مطالعه شده بود. به احتمال زیاد این مساله چنانکه توسط سایر محققین نیز اشاره شده است، به دلیل توانایی و تمایل کم این حشره به پراکنده شدن و پروازهای طولانی و مهاجرت حتی در فقدان موانع جغرافیایی می باشد. همچنین می تواند شاهدی بر بومی بودن این حشره در جنوب غربی ایران باشد. مدیریت صحیح این آفت نیاز به درک جریان ژنی بین جمعیت های هم بوم آن روی میزبان های گیاهی مختلف دارد که این امر در تحقیقات آینده می تواند مد نظر قرار گیرد.

همسانه سازی آنتی ژن vpx جهت امکان بیان موقت آن در گیاه توتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1391
  معصومه کرمی هومانی   داریوش نباتی احمدی

بیماری ویروسی بورس عفونی (ibdv)، یک بیماری بسیار مسری حاد و سرکوب کننده ی سیستم ایمنی در جوجه های جوان است که منجر به خسارت اقتصادی در صنعت مرغداری می شود. vpx پیش ساز پروتئین vp2 ایمنوژن اصلی محافظت کننده میزبان در مقابل بیماری ویروسی بورس عفونی است. گیاهان سیستم های بیانی مناسبی به منظور تولید اقتصادی پروتئین های نوترکیب هستند. سیستم بیان موقت در گیاه ابزاری قدرتمند به منظور بررسی خصوصیات عملکردی ژن ها و تولید پروتئین است. در این پژوهش آغازگرهای مناسب بر اساس توالی های افزایش‎دهنده ی بیان گیاهی، توالی های دو طرف ژن vpx، محل های برش مناسب، توالی his tag جهت شناسایی و تخلیص پروتئین طراحی شد. ژن مورد نظر در ناقل بیانی گیاهی pcambia1305.1 تحت کنترل پیش برنده camv35s و خاتمه دهنده nos همسانه سازی شد. این سازه با استفاده از روش شوک حرارتی به باکتریescherichia coli سویه ی dh5? انتقال داده شد؛ و با استفاده از چندین تکنیک از قبیل colony pcr، هضم آنزیمی و تعیین توالی حضور ژن vpx اثبات شد. سرانجام این سازه به اگروباکتریوم تومفیشنس سویه ی lba4404 با استفاده از روش ذوب و یخ انتقال داده شد. به منظور انتقال ژن به گیاه توتون از وکیوم اگرواینفیلتریشن استفاده شد. سپس کل پروتئین ها از برگ ها استخراج شد و حضور پروتئین vpx با استفاده از آنالیز دات بلات شناسایی گردید. در این بررسی نشان داده شد که بیان پروتئین در برگ های زخمی نسبت به برگ های سالم گیاه کامل بالاتر است. همچنین نتایج نشان داد که میزان بیان در روز ششم بعد از وکیوم اینفیلتریشن نسبت به روزهای چهارم و پنجم بعد از انتقال بالاتر بوده و از روز هفتم روند کاهشی مشاهده گردید. .

بررسی امکان تولید پلنتی بادی در گیاه توتون جهت استفاده علیه ویروس های گیاهی و تولید پروتئین های نوترکیب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  ساناز اسدپور   حمید رجبی معماری

بیوراکتورهای گیاهی نسبت به سایر سیستم های تولید آنتی بادی، اقتصادی ترند و پاتوژنهای انسانی نیز در سیستم های گیاهی وجود ندارند. با توجه به طیف وسیع کاربرد آنتی بادی های مونوکلونال در تشخیص و درمان بیماری ها، تولید آن ها از منابع ایمن، دائمی و ارزان از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد.آنتی بادی تک دومنی با منشا شتری (vhh) دارای ویژگی هایی مانند: اختصاصی بودن و شباهت به قطعات vh انسانی، اندازه کوچک و سادگی کلونینگ، بیان بالا، پایداری و حلالیت بالا می باشد. بنابراین به سایر اشکال آنتی بادی ها ترجیح داده می شود.در این پژوهش آنتی بادی نوترکیب تک دومنی علیه بیماری بوتولیسم در گیاه توتون که انتخاب مناسبی به عنوان یک سیستم بیانی اقتصادی می باشد، تولید گردید. ژن مد نظر در وکتور بیانی گیاهی pcambia1304 تحت کنترل پیش برندهcamv 35s و خاتمه دهنده nos صورت پذیرفت. ژن vhh به روش انتقال با اگروباکتریوم و بوسیله دسیکاتور همراه با پمپ خلا به صورت موقت به ژنوم برگ های گیاه منتقل شد. پروتئین برگ های تراریخت پس از گذشت 6 روز استخراج شد و به کمک تکنیک بلات نقطه ای تایید شد.این گزارش اولین گزارش تولید این آنتی بادی در گیاه می باشد.

انتقال ژن آنتی ژن سطحی ویروس هپاتیت hbsag)b )به گیاه فلفل دلمه ای (capsicum annuum l.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی اصفهان - دانشکده کشاورزی 1392
  ماجده نیسی   سیروس قبادی

هپاتیت b، یکی از شایع ترین عفونت های ویروسی است که عامل ایجاد هپاتیت مزمن، حاد و سرطان کبد در انسان می باشد. امروزه بهترین و مناسب ترین راه درمان و پیشگیری از این بیماری، واکسیناسیون است؛ به سبب هزینه گزاف داروهای شیمیایی، در سال های اخیر گیاهان به عنوان بیورآکتورهای مناسب برای تولید ارزان، انبوه و همچنین ایمنی ترکیبات دارویی و نوترکیب مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته اند. آنتی ژن سطحی هپاتیت b تولید شده در گیاهان تراریخت از نظر صفات آنتی ژنی و فیزیکی شباهت بسیاری به ذرات hbsag مشتق شده از سرم انسانی و مخمر نوترکیبی دارد که تاکنون به عنوان واکسن استفاده شده اند. در این تحقیق، جهت تولید گیاهان تراریخت حامل ژن hbsag ، از ژن آنتی ژن سطحی هپاتیت b (hbsag) برای انتقال به گیاه فلفل دلمه ای که دارای اهمیت ویژه ای از نظر سطح زیرکشت، ارزش تغذیه ای و دارویی در بین سبزی ها می باشد، استفاده گردید. به این منظور ناقل پلاسمیدی pcambia حاوی ژن hbsag در باکتری مستعد e. coli نژاد jm107 همسانه سازی وسپس به باکتری agrobacterium tumefaciens نژاد lba4404 منتقل گردید. انتخاب ریز نمونه از برگ های لپه ای (کوتیلدون) فلفل دلمه ای و همچنین ترکیب هورمونی محیط کشتms برای انتفال موفقیت آمیز ژن hbsag درکشت درون شیشه ای بهینه گردید. سپس ژن hbsag با واسطه گری آگروباکتریوم حاوی دستواره pcambia – hbsag به گیاهان فلفل دلمه ای منتقل شد. نتایج حاصل از بهینه سازی کشت بافت نشان داد که ترکیب هورمونی یک میلی گرم در لیتر iaa به همراه پنج میلی گرم در لیتر bap برای کالوس زایی و ترکیب هورمونی یک میلی گرم در لیتر iaa با سه میلی گرم در لیتر bap برای باززایی ریز نمونه کوتیلدون (برگ های لپه ای) بذور فلفل دلمه ای دو هفته پس از کشت روی محیط ms مناسب می باشد. علاوه بر این استفاده از هورمون zea در غلظت سه میلی گرم در لیتر، و جیبرلین در غلظت دو میلی گرم در لیتر در محیط کشت باعث تحریک باززایی شاخساره ها از کالوس و طویل شدن طول آن ها شد. پس از چهار تا شش هفته، گیاهچه های تراریخت شده در محیط کشت ms حاوی یک میلی گرم در لیتر naa و 4/0 در صد زغال فعال ، ریشه دار و بعد از رشد مناسب در شرایط in vitro (ارتفاع حدود 10 سانتی متر)، به گلدان منتقل شد. نتایج واکنش های pcr و تکنیک rt-pcr با استفاده از آغازگر اختصاصی ژن hbsag، انتقال پایدار ژن hbsag توسط آگروباکتریوم و همچنین بیان آن در گیاه فلفل دلمه ای را تأیید نمود. کلمات کلیدی: انتقال ژن، اگروباکتریوم، آنتی ژن سطحی هپاتیت b، فلفل دلمه ای، واکسن خوراکی

مطالعه تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های گیاه باقلا (vicia faba l.) با استفاده از مارکر rapd و شاخص های مرفولوژیکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  میثم زمانیان   داریوش نباتی احمدی

باقلا با جنس و گونه vicia faba از خانواده fabaceae، زیر خانواده پروانه آسایان و طایفه پیچکداران می باشد. این گیاه با داشتن حدود 24 درصد پروتئین مانند سایر حبوبات از ارزش غذایی بالایی برخوردار است و می تواند به همراه خوراکی های دیگر به عنوان یک جیره غذایی کمبود پروتئین حیوانی را تا حدودی جبران نماید. از نظر تعداد کروموزوم، گونه های وحشی دارای 14×=2n=2?کروموزوم هستند در حالیکه باقلا زراعی دارای 12×=2n=2 کروموزوم بوده و اندازه کروموزوم های آن نیز بزرگتر می باشد. هدف این تحقیق ارزشیابی و بررسی تنوع گیاهی، خویشاوندی و مطالعه قرابت ژنتیکی با استفاده از ویژگیهای مرفولوژیکی و نشانگرrapd در ژنوتیپ های باقلا است آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی زراعت و اصلاح نبات دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. تعداد ده ژنوتیپ ایرانی و دو ژنوتیپ خارجی گیاه باقلا مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت که جهت ارزیابی آنها، صفات مرفولوژیکی در طی مراحل رویشی، زایشی و رسیدگی اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که صفات مورد مطالعه تفاوت معنی داری با همدیگر دارند. برای تعیین تنوع ژنتیکی از نشانگر مولکولی rapd حاوی 24 آغازگر10 نوکلئوتیدی استفاده شد که در مجموع قادر به تولید 97 باند گردید، که از بین آنها 82 باند چند شکلی نشان دادند درصد چند شکلی برای کل آغازگرها برابر 84 درصد بود و مقدار چند شکلی برای هر آغازگر متوسط 6/5 نوار چند شکل بود. تجزیه کلاستر به روش upgma ژنوتیپ ها را به پنج گروه تقسیم نمود و نشان داد، اگر چه ژنوتیپ ها از نظر پراکندگی جغرافیایی شرایط رشد متفاوتی دارند ولی از نظر ساختار ژنومی ترکیبات ژنی نزدیک بهم دارند. بطوریکه ژنوتیپ های رشت، یاسوج، اهواز، شوشتر و مازندران در گروه سوم و ژنوتیپ های خرم آباد، بهبهان و مصر در گروه چهارم قرار گرفتند. و از طرفی هم ژنوتیپ خمین که در قسمت مرکزی کشور بوده و ژنوتیپ ایتالیایی که از قاره ای دیگر می باشد، هر کدام در یک گروه مستقل قرار گرفتند که نشان دهنده این است که از نظر ژنتیکی، این دو ژنوتیپ در مقایسه با سایر ژنوتیپ های باقلا حاوی تنوع ژنومی متفاوتی می باشند. اما ژنوتیپ مصر در کنار ژنوتیپ های خرم آباد و بهبهان قرار گرفت که این موضوع می تواند نشان دهنده مشابهت ژنومی آن با ژنوتیپ های جنوب غربی کشور باشد.

ردیابی و تعیین برخی خصوصیات بیولوژیکی و مولکولی ویروس نقطه نکروتیک میخک (cnfv) در گلخانه های تولید میخک شهرستان محلات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  امید خاکپور   حمید رجبی معماری

گل میخک dianthus caryophillus توسط ویروس های متعددی مورد حمله قرار می گیرد که برخی از آن ها تنها میخک و گونه های معدودی از جنس dianthusرا آلوده می کنند. از جمله این ویروس ها ویروس نقطه نکروتیک میخک (cnfv) می باشد که با کاهش مقاومت، بهره وری و کیفیت گیاه موجب کاهش سود و در نهایت خسارت اقتصادی می شود.به منظور بررسی، ردیابی و تعیین پراکنش ویروس نقطه نکروتیک میخک طی بهار سال 91 تعداد 220 نمونه از گلخانه های تولید میخک شهرستان محلات جمع آوری شد. نمونه برداری به دو صورت جمع آوری گیاهان دارای علائمی از جمله نقاط ارغوانی مایل به قرمز یا نوار های سفید مایل به خاکستری روی برگ ها که برگ های پیر تر دچار نکروز شده و در حال از بین رفتن هستند و همچنین به صورت تصادفی جهت تعیین پراکنش ویروس انجام شد. برای شناسایی عامل این ویروس از روش های سرولوژِیکی indirect- elisa و مولکولی rt-pcr استفاده شد و نهایتاً در گیاهان بیمار با علائم مذکور، ویروس نقطه نکروتیک میخک تشخیص داده شد. باندی با اندازه bp670 که تکثیر قطعه ای از ژن پروتئین hsp 70 ویروس را نشان می داد در واکنش pcr مشاهده شد. وجود این ناحیه تکثیر شده در نمونه های آلوده، نشان از آلودگی به ویروس مذکور در گلخانه های مورد بررسی دارد. بر اساس نتایج بدست آمده از 6 گلخانه مورد بررسی، متوسط میزان پراکنش ویروس cnfv در شهرستان محلات در این سال 45/35 درصد برآورد شد

همسانه سازی آنتی ژن ویروس گامبورو در وکتور بیانی گیاهی جهت انتقال و بیان دائم آن به گیاه توتونnicotiana tabacum cv. xanthi
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  مرضیه خیراندیش   حمید رجبی معماری

بیماری بورس عفونی، بیماری ویروسی مسری در بین جوجه های جوان است که موجب سرکوب پاسخ های ایمنی در آن ها می گردد. واکسیناسیون اصولی ترین روش کنترل بیماری به حساب می آید، واکسن هایی که حاوی ماده فعال آنتی ژن های نوترکیب سیستم گیاهی هستند، عاری از آلودگی های بیماری زا می باشند. تولید واکسن از طریق گیاهان، علاوه بر قابلیت تحریک سیستم و صرفه اقتصادی، فوائد دیگری از جمله پایداری، ایمنی، درجه تأثیر بیشتر و سازگاری بهتری نسبت به واکسن های رایج دارند. vp2، مهم ترین پروتئین ساختاری کپسید ویروس است، که حداقل شامل سه اپی توپ مهم برای برانگیختگی آنتی بادی های خنثی کننده ی عامل ایجاد ایمنی می باشد. vpx به عنوان پیش ساز vp2، دارای همه دمین های خنثی کننده و احتمالاً پروتئین های حیاتی است که در ایجاد پاسخ ایمنی علیه بیماری بورس عفونی نقش مهمی دارد. در این پژوهش آغازگرهای مناسب با توجه به توالی افزایش دهنده بیان گیاهی، توالی های دو طرف ژن vpx و محل های برش مناسب طراحی و ژن موردنظر در ناقل pcambia 1304 همسانه سازی شد. سازه ی بدست آمده به روش شوک حرارتی به باکتری اشرشیاکولای سوی? dh5? منتقل شد پس از تأییدهمسانه سازی ژن vpx در ناقل pcambia1304 با استفاده از تکنیکهای مختلف colony pcr، هضم آنزیمی و توالی یابی، سازه مورد نظر با روش استاندارد انجماد و ذوب به باکتری اگروباکتریوم تومی فشنس سویه lba4404 منتقل شده و به روش دیسک برگی به گیاه توتون رقم xanthi، تلقیح شد. از گیاهان باززایی شده تراریخت و شاهد به منظور آنالیز گیاهان تراریخت با استفاده از روش ctab استخراج dna صورت گرفت و از آن به عنوان الگو در واکنش pcr استفاده شد. حضور ژن vpx در گیاه تراریخت و عدم حضور آن در گیاه شاهد مورد تاًیید قرار گرفت. به منظور بررسی تولید پروتئین مورد نظر در گیاهان تراریخت، از نمونه های تراریخت و شاهد استخراج پروتئین صورت گرفت و با آزمون بلات نقطه ای تولید پروتئین مورد نظر در گیاهان تراریخت و عدم تولید آن در گیاه شاهد به اثبات رسید.

تهیه سویه نوترکیب مخمر حاوی ژن لاکاز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1392
  کبری کوه نشین   حمید رجبی معماری

قابلیت بالای آنزیم های لاکاز قارچی در اکسیداسیون طیف وسیعی از ترکیبات آروماتیک فنلی و غیر فنلی، لیگنین، برخی ترکیبات غیر آلی و غیره باعث توجه ویژه ای در بکارگیری این آنزیم ها در مصارف صنعتی مختلف از جمله صنایع خمیر و کاغذ سازی، منسوجات، صنایع غذایی، تیمار فاضلاب ها، پسماند های کشاورزی و صنعتی، زیست پالایی و... شده است. جهت بکارگیری این آنزیم ها به منظور استفاده تجاری، تولید مقادیر انبوه آنزیم با هزینه کم، ضروری است امروزه عدم دست یابی به این هدف عمدتا بدلیل تولید پایین آنزیم از منابع طبیعی تولیدکننده آن، تبدیل به یکی از محدودیت های بهره مندی از این آنزیم ها شده است. روش هایی جهت حل این مشکل، ارائه شده که از جمله می توان بیان نو ترکیب لاکاز از طریق میزبان های یوکاریوتی را نام برد. در این تحقیق cdna آنزیم لاکاز lap2 قارچ trametes pubescens بعد از بهینه سازی، توسط شرکت سازنده biomatik سنتز شد. پارامتر هایی که در این تحقیق بهینه شدند، عمدتا شامل همخوانی کدون قارچ و مخمر ((codon usage ،محتوایg و c، محتوای p-g-c، ساختار ثانویه mrna و غیره می باشند. ژن تهیه شده با استفاده از پرایمر-های طراحی شده، تکثیر یافت. پس از هضم ژن و وکتور پلاسمیدی ppicza? توسط آنزیم های محدود الاثر ecori وxbai عمل الحاق ژن هدف به وکتور توسط آنزیم dnaلیگاز t4 صورت گرفت. سازه نوترکیب حاصل، با انتقال به باکتری e.coli سویه dh?? تکثیر یافت. رشد ارگانیسم در محیط lba حاوی آنتی بیوتیک زئوسین، حضور و تکثیر این سازه را در ارگانیسم تایید نمود. تایید نهایی سازه حاوی ژن، با colonypcr، استخراج پلاسمید از باکتری های تراریخت، هضم آنزیمی سازه و تعیین توالی اثبات شد. در مرحله بعد، جهت بیان ژن هدف در مخمر، ابتدا وکتور حاوی ژن از باکتری dh??استخراج شد، سپس حامل با آنزیم saci خطی شده و با روش الکتروپوریشن به مخمر pichia pastoris سویه km71 انتقال یافت. ورود سازه حاوی ژن به کروموزوم مخمر با استخراج ژنوم مخمر و pcr (با استفاده از پرایمر های aox) تایید شد. سرانجام مخمر نو ترکیب در محیط bmmy تحت القاء متانول که سبب بیان و تولید آنزیم می شود، قرار گرفت. حضور آنزیم در محیط با تکنیک بلات نقطه ای نشان داده شد. نتایج توالی یابی ژن و بررسی آن با نرم افزار vector ntiو clcbio صحت عدم تغییر توالی اسیدهای آمینه این پروتئین نوترکیب را نشان داد.

مولکولاراپیدمیولوژی ویروس بیماری لکه سفید ¬(wssv) درمیگوی پا سفید غربی (لیتوپنئوس وانامی) در ¬استان¬های بوشهر و خوزستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  محمدمهدی سیمرونی   حمید رجبی معماری

بیماری لکه سفید یکی از چهار پاتوژن خطرناک خانواده پنائیده می¬باشد، که سالانه خسارات اقتصادی زیادی به صنعت میگوپروری در سطح دنیا و ایران وارد می¬سازد. هدف از مطالعه حاضر ردیابی ویروس در منابع آلوده به ویروس بیماری لکه سفید و تعیین ژنوتیپ آن¬ها بر اساس موقعیت جغرافیایی در استان¬های بوشهر و خوزستان بود. جامعه هدف در این تحقیق مراکز تکثیر و پرورش استان بوشهر و خوزستان در بازه زمانی 1391 تا 1392 بود. به¬همین منظور با انجام آزمایش غربال¬گری به روش nestedpcr توسط کیت تشخیصی iq2000 از کلیه مراکز تکثیر و پرورش در استان بوشهر و خوزستان و کلیه منابع احتمالی مانند مولد، پست لارو، غذای زنده، میگوی منابع وحشی، میگوی پرورشی وخرچنگ¬های منابع وحشی نمونه¬برداری صورت گرفت. نتیجه غربال¬گری، ردیابی11 جدایه ویروس بود. به¬منظور ژنوتیپ ویروس¬های ردیابی شده سه ناحیه مختلف orf75، orf94 وorf125 از جدایه¬های ویروس توسط پرایمرهای اختصاصی، تکثیر و سکانس گردید. کلیه توالی-های سکانس شده به تعداد 30 ژن در بانک ژنی (ncbi) ثبت گردید. توالی¬های سکانس شده در هر یک از orf75،orf94 و orf125 از نظر توالی¬های تکرار¬پذیر مورد ارزیابی قرار گرفت. در orf94 توالی¬های تکرار¬پذیرbp54، در orf125 توالی¬های تکرار¬پذیر bp69 و در orf75 توالی¬های تکرارپذیر bp102 و bp45 بررسی شد. تعداد توالی¬های تکرار¬پذیر یافت شده bp 102 و bp45 در orf75 در کلیه جدایه¬های ویروس به ترتیب 4-1 تکرار و 12-2 تکرار مشاهده گردید. در orf94، 12-3 تکرار از توالی bp54 مشاهده و در orf125 توالی تکرار¬پذیر bp69، 5-3 تکرار مشاهده گردید. هم¬چنین orf94 از نظر snp مورد ارزیابی قرار گرفت که در موقعیت 48 بازی در جدایه¬های ویروس، نوکلئوتیدهای گوانین و تیمین مشاهده گردید. علاوه بر آن دو نمونه جداگانه از سایت گواتر چابهار مربوط به سال¬های 1391 و 1392 بررسی گردید. نمونه¬های مثبت مربوط به پست لارو، غذای لاروی و میگوی پرورشی بود. نتایج به¬دست آمده بر اساس تاریخچه وقوع بیماری و ژنوتیپ ویروس تفسیر گردید و مشخص شد که ویروس¬های ردیابی شده در استان¬های بوشهر، خوزستان و سیستان و بلوچستان در سال¬های 1391 و 1392 با هم متفاوتند. در استان خوزستان در سال 1391 منشاء آلودگی از پست لارو و در استان بوشهر منشاء آلودگی غذای پست لاروی بوده است. منشاء آلودگی در استان سیستان و بلوچستان مشخص نشد. اقدامات و تمهیدات سریع صورت گرفته از سوی سازمان دامپزشکی در دو استان بوشهر و خوزستان موجب گردید که بیماری در هر دو استان منتشر نشده و دوره پرورشی در هر دو استان با موفقیت به پایان برسد.

توسعه یک سازه ویروسی گیاهی مبتنی بر اجزاء ویروس گیاهی جهت ایجاد مقاومت به ویروس های گیاهی و تولید پروتئین های نوترکیب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1391
  فاطمه شرفی   حمید رجبی معماری

ویروس های نوترکیب گیاهی به دلیل اینکه آلودگی ایجاد شده توسط آن ها سریع و به صورت سیستمیک بوده است و همچنین باعث تولید مقادیر بالایی از پروتیین های نوترکیب در مدت زمان کمی پس از تلقیح می گردد، به عنوان ناقلین بیانی مورد استفاده قرار گرفته اند. خاموشی rna روند دفاعی قدرتمندی در گیاهان برای مقابله با ویروس های گیاهی است. این روند سبب تجزیه rna ویروس می شود و در نهایت، غلظت ویروس و ایجاد علائم در گیاه کاهش می یابد. اغلب ویروس های گیاهی پروتئین های سرکوب گر خاموشی rna viral suppressors of rna silencing(vsrs) را کد می کنند. این سرکوب گرها شامل تعدادی از پروتئین های ویروسی هستند که با اجزای مختلف مسیر خاموشی rna ، در مراحل مختلف برهم کنش دارند. هدف از این مطالعه بررسی امکان همسانه سازی ژن سرکوب گر خاموشیrna ویروس های گیاهی p19، در یک ناقل ویروسی گیاهی جهت طراحی یک سازه ویروسی گیاهی بود. این ژن از توالی ویروس گیاهی "بوته انبوهی گوجه فرنگی" tomato bushy stunt virus جداسازی شده است. در فرآیند طراحی یک سازه ویروسی از ناقل ویروسی ptrv2 استفاده شده است. ناقل ویروسی به باکتری escherishia coli سویه dh5? منتقل شده و جهت همسانه سازی ژن p19 در آن تخلیص گردید. آغازگرهای اختصاصی جهت تکثیر ژن p19 طراحی گردید سپس، ناقل ویروسیptrv2 و ژن p19 توسط آنزیم های برشی مشابه مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. ژن p19 در ناقل ویروسی تحت کنترل پیشبرنده camv35s و خاتمه دهنده nos همسانه سازی شد. سازه بدست آمده p19- ptrv2 با روش شوک حرارتی به باکتری اشریشیاکلی سویهdh5? منتقل شده و باکتری های تراریخته به روی محیط کشت حاوی آنتی بیوتیک کانامایسین50 میلی گرم در لیتر انتخاب شدند. با استفاده از تکنیک colony pcr، استخراج ناقل ویروسیp19- ptrv2 و واکنش تکثیر ژن p19 توالی یابی و هم ردیف سازی آن در بانک اطلاعاتی حضور ژن p19 در ناقل ویروسی گیاهی تأیید شد.

جداسازی ژن های پینن سنتاز و گلیسرآلدهید3- فسفات دهیدروژناز از گیاه دارویی بومادران (achillea millefoloium l.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم جاودان اصل   داریوش نباتی احمدی

بومادران (achillea millefolium l.) گیاهی چندساله و تتراپلوئید (36=x4=n2) از خانواده گل ستاره ای ها (asteraceae) و یکی از گونه های باارزش دارویی و صنعتی موجود در مراتع ایران است که در طب سنتی برای درمان زخم ها استفاده شده است. اسانس گیاه بومادران دارای ترکیب هایی از جمله مونوترپن و سسکوئی ترپن های مختلف بوده که پینن و لینالول از اجزای اصلی تشکیل دهنده آن می باشند. این دو ترکیب دارای ارزش دارویی و اثرات ضدآفت و ضدمیکروبی بوده و در صنایع غذایی، عطرسازی و آرایشی و بهداشتی کاربرد دارند. ژن gapdh نیز یک ژن مرجع است که به عنوان کنترل داخلی در مطالعات بیان ژن جهت نرمال سازی نتایج به کار می رود. هدف از این پژوهش، استفاده از راهکار آغازگرهای دژنره و تکنیک pcr برای جداسازی ژن های پینن سنتاز، لینالول سنتاز و گلیسرآلدهید3- فسفات دهیدروژناز از گیاه دارویی بومادران بود. تاکنون هیچ گزارشی از حضور این ژن ها در بانک ژن جهانی موجود نمی باشد. بدین منظور یک جفت آغازگر دژنره برای هر یک از ژن های پینن سنتاز و لینالول سنتاز و یک جفت آغازگر اختصاصی برای ژن gapdh بر اساس نواحی حفاظت شده ژن های رمزکننده آن ها در سایر گیاهان طراحی گردید. جهت استخراج rna کل از برگ و گل گیاه بومادران از پنج روش استفاده گردید که از بین آن ها rna استخراج شده از گل با روش فنل- کلروفورم کیفیت و کمیت بالاتری را نسبت به بقیه نشان داد. برای جداسازی قطعه ای از هر ژن ، از تکنیک pcr، آغازگرهای دژنره و cdna گل به عنوان الگو استفاده گردید. محصول pcrبر روی ژل آگارز 1% الکتروفورز گردید و تکثیر باندهای مورد انتظار برای ژن های پینن سنتاز، لینالول سنتاز و گلیسرآلدهید3- فسفات دهیدروژناز به ترتیب، با طول حدود 250، 720 و 666 جفت باز مشاهده گردید. با آنالیزهای بیوانفورماتیکی، نتایج توالی یابی با داده های موجود در بانک ژن جهانی (ncbi) مقایسه گردید. نتایج این پژوهش، مشابهت بالای توالی این ژن ها را با ژن های متناظر در سایر گیاهان (مانند درمنه) نشان داد و صحت توالی یابی را تأیید نمود. توالی این ژن ها در بانک ژن جهانی ثبت گردید.

تولید پروتئین نوترکیب vp2/vp3 ویروس نکروز عفونی پانکراس و بررسی نقش حفاظتی آن در قزل آلای رنگین کمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  مریم دادار   حمید رجبی معماری

ویروس نکروز عفونی پانکراس یا ipnv عامل بیماری مسری و واگیرداری به نام نکروز عفونی پانکراس در آزادماهیان پرورشی است که باعث تلفات بالا در آزادماهیان جوان می شود. این بیماری در ایران با سرعت پیشرونده ای به صورت یک بیماری بومی درآمده و باعث ضرر و زیان های اقتصادی به صنعت در حال رشد قزل آلا شده است. علاوه بر مرگ و میر بالا و ضرر و زیان اقتصادی ناشی از آن، ماهیان بهبود یافته از بیماری ipn در تمام طول زندگی حامل این ویروس بوده و ویروس را از راه انتقال عمودی و افقی و از طریق مدفوع و مواد تناسلی در زمان تکثیر به محیط دفع می کنند و این مسئله باعث ماندگاری ویروس در جمعیت ماهیان می شود. هدف در این تحقیق شناسایی خصوصیات کامل سویه بومی ویروس نکروز عفونی پانکراس، تعیین ژنوتیپ ویروس در ایران و تولید پروتئین نوترکیب ایمنی زا از سویه بومی و بررسی اثر محافظت کنندگی آن در قزل آلای رنگین کمان بود. به همین منظور با انجام آزمایش غربال گری به روش کشت سلولی،pcr و الایزا از بچه ماهیان مراکز فعال تکثیر و پرورش در استان مازندران، چهارمحال و بختیاری، کهگلویه و بویراحمد نمونه-برداری صورت گرفت. نتیجه غربال گری، ردیابی جدایه ویروس بومی ایران بود. به منظور تعیین ژنوتیپ ویروس ردیابی شده سه ناحیه مختلف vp2، vp3 وpolyprotein از جدایه های ویروس توسط پرایمرهای اختصاصی، تکثیر و سکانس گردید. کلیه توالی های سکانس شده به تعداد 6 ژن در بانک ژنی (ncbi) ثبت گردید. تعداد نوکلئوتید vp2 برابر باbp 1340، تعداد نوکلئوتید vp3برابر با bp 730 و تعداد نوکلئوتید پلی پروتئین قطعه a ویروس برابر با bp2927 مشخص گردید. با بررسی فیلوژنیک مشخص شد که ویروس ایران متعلق به ژنوگروپ 5، سروتیپ a2، سویه sp است و 99 درصد با ایزوله 1146 سویه اسپانیا شباهت دارد. پس از بررسی خصوصیات فیلوژنیک ویروس نکروز عفونی پانکراس بومی ایران، ژن های vp2 و vp3 از طریق rt-pcr تکثیر گردیدند و به صورت متصل به همدیگر در سویه های بیانی مناسب به صورت نوترکیب تولید شدند. پس از تخلیص پروتئین و ارزیابی آن با sds-page و وسترن بلات به ماهیان قزال آلا از طریق داخل صفاقی با 50 میکروگرم پروتئین تخلیص شده در طی یک دوره آزمایش 70 روزه مورد تزریق قرار گرفتند و قدرت محافظت کنندگی آن ها در ماهیان ایمن شده با یک چالش ویروسی با میزان 200 میکرولیتر از ویروس با تیتر 107 مورد ارزیابی قرار گرفت و مشخص گردید که ماهیان تزریق شده با پروتئین نوترکیب حاوی vp2-vp3 دارای سطح معنی دار بالاتری از نظر تولید آنتی بادی بوده(p<0.05) و درصد تلفات و تیتر ویروس در طحال پس از چالش با ویروس در این گروه به صورت معنی داری پایین تر از گروه های کنترل بود(p<0.05). نتایج حاصل از این مطالعه مشخص نمود که پروتئین نوترکیب vp2-vp3 می تواند گزینه مناسبی برای تولید واکسن نوترکیب علیه بیماری نکروز عفونی پانکراس باشد.

ساخت سازه ی کلروپلاستی حاوی ژن فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tpa) و بررسی بیان آن در کلروپلاست گیاه کاهو (.lactuca sativa l)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1393
  بابک لطیف   مختار جلالی جواران

چکیده به تولید پروتئین های دارویی و صنعتی ارزشمند در گیاهان از طریق مهندسی ژنتیک، کشاورزی مولکولی اطلاق می شود. از مزایای انتقال ژن به ژنوم کلروپلاست در مقایسه با ژنوم هسته می توان به سطح بالای بیان، امکان بیان چند ژن در یک اپرون پلی سیسترونی، نبود اثرات خاموشی ژن و احتمال بسیار اندک انتقال افقی ژن از طریق دانه گرده اشاره نمود. سالانه میلیون ها نفر در دنیا از عوارض ناشی از بیماری های قلبی و عروقی رنج می برند. یکی از مهم ترین داروهای حذف کننده لخته برای درمان این نوع از بیماری ها، پروتئین فعال کننده ی پلاسمینوژن بافتی (tpa) است. این آنزیم پروتئازی با تبدیل پلاسمینوژن به فرم فعال پلاسمین، موجب تجزیه رشته های فیبرین لخته می گردد. فرم کوتاه شده فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (k2s) دارای نیمه عمر پلاسمایی طولانی تر نسبت به tpa است. در تحقیق حاضر، ناقل کلروپلاستی مناسبی به کمک بررسی های بیوانفورماتیکی و با در نظر گرفتن توالی های مورد نظر مانند نواحی احاطه کننده ی اختصاصی گیاه کاهو و عناصر افزایش دهنده بیان در سطوح رونویسی و ترجمه، طراحی گردید. ناقل کلروپلاستی حاوی ژن ترکیبی plygbs::k2s، پس از همسانه سازی، از نظر ساختاری و عملکردی با استفاده از روش های مولکولی مورد تأیید قرار گرفت. به منظور انتقال ژن به کلروپلاست گیاه کاهو، سیستم کشت بافت و باززایی مستقیم نوساقه ها از سلول های تراریخت بهینه سازی شد. ناقل کلروپلاستی (pbl102) با استفاده از روش بمباران ذره ای به ریزنمونه های برگی منتقل گردید و ریزنمونه ها روی محیط گزینشگر حاوی آنتی بیوتیک اسپکتینومایسین (یا استرپتومایسین) قرار گرفتند. پس از چند مرحله واکشت و باززایی، گیاهچه های تراریخت کلروپلاستی به صورت مستقیم از ریزنمونه ها باززایی شدند. نتایج ارزیابی گیاهان تراریخت کلروپلاستی در سطح dna نشان داد که ژن های انتقالی در جایگاه صحیح در ژنوم کلروپلاستی درج شده اند. همچنین، رونویسی از ژن plygbs::k2s به روش rt-pcr اثبات شد. بررسی بیان پروتئین به وسیله آزمون های sds-page، elisa، لکه گذاری نقطه ای و وسترن، تولید پروتئین نوترکیب plygbs-k2s را در کلروپلاست گیاهان کاهو تأیید نمود. کلمات کلیدی: مهندسی ژنوم پلاستیدی، ناقل کلروپلاستی، کشاورزی مولکولی، فعال کننده پلاسمینوژن بافتی، گیاه کاهو

انتقال فیوژن دو ژنی (اینترفرون گامای انسانی- ژن مقاومت به علف کش (ژن بار)) به گیاه توتون
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1393
  بهاره ذاکر قرآن   داریوش نباتی احمدی

در دسترس بودن پروتئین های انسانی نوترکیب باعث تحول عظیمی در استفاده ی دارویی از پروتئین های ارزشمند در پزشکی بالینی شده است. تولید پروتئین اینترفرون گامای انسانی در سیستم های بیانی یوکاریوتی، به عنوان یک پروتئین نوترکیب درمانی، در مطالعات پزشکی اهمیت بسیاری دارد. اینترفرون گاما سایتوکین اصلی سیستم ایمنی می باشد. ویژگی های منحصر به فرد اینترفرون گاما، آن را به یک فاکتور ضد سرطانی مناسب تبدیل کرده است. از اینترفرون گامای نوترکیب به عنوان دارو در درمان سرطان و برخی بیماری های ویروسی استفاده می شود. فسفینوتریسین مهارکننده ی قوی گلوتامین سینتاز است و از گروه علف کش های غیرانتخابی می باشد. ژن bar کدکننده ی آنزیم فسفینوتریسین-n- استیل ترانسفراز است. این آنزیم باعث ایجاد مقاومت به علف کش فسفینوتریسین می شود، و به واسطه ی خصوصیات فیزیولوژیکی این آنزیم، حضور آن در گیاهان تراریخته پتانسیل پایینی به لحاظ سمیت و آلرژی زایی دارد. بنابراین ژن bar می تواند به عنوان یک نشانگر انتخابی (صفت مقاومت به علف کش) جهت غربالگری گونه های زیادی از گیاهان تراریخته استفاده شود. به دلیل نیاز روز افزون کشور به انواع پروتئین های نوترکیب با هزینه ای پایین و حجم انبوه، استفاده از روش های کم هزینه و قابل اعتمادی اعم از سیستم های بیانی گیاهی، ضروری می باشد. با توجه به ارزش دارویی پروتئین hifnγ و نیز اهمیت ژن گزینشگر bar، پژوهش حاضر با هدف انتقال فیوژن hinfγ-bar به گیاه توتون و در نهایت تولید پروتئین های اینترفرون گامای انسانی و فسفینوتریسین-n- استیل ترانسفراز نوترکیب در گیاه توتون انجام شد. جهت تراریختی گیاه، ناقل بیانی گیاهی pcambia 1305.1-hifnγ-bar با روش استاندارد انجماد و ذوب به اگروباکتریوم سویه ی lba4404 انتقال داده شد، و تراریختی باکتری از طریق تکنیک colony pcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی ژن hinfγ تایید شد. به منظور بیان موقت فیوژن hinfγ-bar به روش وکیوم اینفیلتریشن، اگروباکتریوم نوترکیب حامل فیوژن ژن های bar-hifnγ (تحت کنترل پیش برنده ی camv35s و خاتمه دهنده ی nos) به بافت برگ های تازه گیاه توتون رقم xanthi، تلقیح گردید. پس از تایید بیان پروتئین hinfγ-bar با استفاده از آنالیز دات بلات، اقدام به تولید گیاهان تراریخته ی دائم به روش دیسک برگی شد و گیاهچه های تراریخته ی احتمالی (t0) در محیط گزینشگر هیگرومایسین با غلظت 15 میلی گرم در لیتر انتخاب شدند. گیاهچه های تراریخته ی احتمالی پس از ریشه دار شدن به خاک منتقل شدند. تراریختی گیاهان باززایی شده با استفاده از تکنیک pcr تایید شد. در این پژوهش، حضور پروتئین hinfγ-bar با استفاده از آنالیزهای دات بلات، sds-page و وسترن ایمنوبلاتینگ شناسایی شد. گیاهان توتون تراریخته پس از انتقال به گلخانه، جهت تحمل به علف کش باستا با فرمول تجاری فسفینوتریسین، ارزیابی شدند. بررسی غلظت های مختلف (1000، 2000، و 4000 گرم ماده ی مؤثره در هکتار) از علف کش باستا نشان داد که گیاهان تراریخته ی مقاوم، تا غلظت 4000 گرم ماده ی مؤثره در هکتار فسفینوتریسین را به خوبی تحمل می نمایند. در تراریخته های حساس، تیمار علف کش منجر به کلروز و نکروز بافت و تأخیر رشد گیاه شد، و گیاهان غیر تراریخته از بین رفتند. تمام گیاهان تراریخته ی مقاوم به علف کش از نظر فنوتیپی نرمال بودند.

جداسازی ژن مقاومت به شوری از ریز جلبک دونالیلا و همسانه سازی آن در وکتور کلونینگ جهت انتقال و ایجاد مقاومت به شوری در گیاهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1391
  کمال ارگانی   حمید رجبی معماری

شوری خاک از مهمترین عوامل محدود کننده بهره برداری از اراضی زراعی جهان است که سبب کاهش تولیدات کشاورزی و کاهش رشد گیاهان می¬شود. یکی از خصوصیات سلول¬های گیاهان متحمل به شوری، توانایی آنها در دفع سدیم به خارج از سلول به کمک پمپ¬های پروتونی غشای سلولی می¬باشد. ریز جلبک دونالیلا سالینا مقاوم¬ترین موجود یوکاریوت نسبت به شوری است و قادر است محیط¬های شور کلرور سدیم را تا حد اشباع تحمل نماید. در این مطالعه جلبک دونالیلا در محیط کشت تغییر یافته¬ی جانسون کشت داده شد و سپس dnaی ژنومی جلبک به دو روش دلاپورتای تغییر یافته و روش گومز و گنزالس استخراج گردید و کیفیت و کمیت آن بررسی شد. جهت جدا سازی ژن pm-h+-atpaseکه کد کننده یک پمپ پروتونی در غشای سلولی این جلبک می¬باشد، یک جفت آغازگر اختصاصی به نام های fh+ و rh+ طراحی گردید و با استفاده از روش واکنش زنجیره¬ای پلیمراز(pcr) و به کمک دستگاه ترموسایکلر ژنpm-h+-atpase تکثیر گردید. پس از الکتروفورز و مشاهده محصول pcr، باند bp 3400 این ژن روی ژل آگارز، از روی ژل تخلیص گردید و واکنش اتصال با ناقل پلاسمیدی ptg19/t صورت پذیرفت و درون آن همسانه¬سازی گردید. ناقل حامل ژن pm-h+-atpase، به سلول های مستعد باکتری e.coli منتقل گردید و در این مرحله باکتری¬ها روی محیط حاوی آنتی بیوتیک آمپی¬سیلین رشد داده شدند و به کمک تکنیک colony pcr، کلونی¬های مثبت انتخاب شدند. سپس یکی از کلونی¬های انتخابی در محیط کشت lb مایع کشت داده شد و سپس به روش لیز قلیایی پلاسمیدهای نوترکیب استخراج شدند. و در آخر به منظور اطمینان از صحت همسانه سازی واکنش هضم آنزیمی با آنزیم¬های برشی afliiو spei بر روی ناقل نو ترکیب انجام شد.

انتقال ژن آنتی بادی vhh به گیاه کلزا(brassica napus l) و باززایی گیاهان تراریخت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1386
  سبا دیمیاد   مختار جلالی جواران

چکیده ندارد.

همسانه سازی و انتقال ژن لوسیفراز حشره شبتاب (lampyris turkestanicus) به گیاه توتون (nicotiana tabacum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1388
  بابک لطیف   مختار جلالی جواران

" کشاورزی مولکولی" به تولید پروتئین های دارویی و آنزیم های صنعتی ارزشمند در گیاهان از طریق مهندسی ژنتیک اطلاق می شود. آنزیم لوسیفراز حشره شبتاب یکی از مهمترین آنزیم های صنعتی است که به طور وسیعی در زمینه های مختلف بیوتکنولوژی و بیولوژی سلولی و مولکولی بویژه در تشخیص میزان atp به منظور تشخیص آلودگی های میکروبی، تهیه کیت های تشخیص سرطان، غربالگری داروها، زیست حسگرها، همچنین در بررسی روابط برهمکنشی و تاخوردگی پروتئین ها، سنجش های آنزیمی و توالی یابی dna (pyrosequencing) استفاده می شود. ژن لوسیفراز نیز به عنوان ژن گزارشگر ایده آل در مهندسی ژنتیک به منظور بهینه سازی سیستم انتقال ژن، کاربرد فراوان دارد. تحقیق حاضر جهت انتقال ژن لوسیفراز حشره شبتاب گونه ایرانی lampyris turkestanicus و تولید آن در گیاه توتون انجام گرفت. در این تحقیق، ژن لوسیفراز حشره شبتاب (luc) به کمک باکتریagrobacterium tumefaciens سوش lba4404 به گیاه توتون کولتیوار xanthi منتقل شد. آغازگرهای مناسب با توجه به توالی های انتهای َ3 و َ5 ژن لوسیفراز، محل های برشی ncoi و bsteii و توالی افزایش دهنده سیستم بیان گیاهی (kozak sequence) طراحی شدند. ژن مورد نظر به کمک pcr با آغازگرهای اختصاصی جداسازی و پس از عملیات هضم آنزیمی و اتصال (ligation)، در ناقل بیانی pcambia1304 همسانه سازی شد. به منظور اطمینان از همسانه سازی ژن مذکور، سازه تهیه شده با استفاده از تکنیک های مختلف مانند colony pcr، pcr ، هضم آنزیمی، توالی یابی و همردیف سازی آن در بانک اطلاعاتی (genbank)، مورد تایید قرار گرفت. سپس سازه تهیه شده توسط روش ذوب و انجماد به باکتری آگروباکتریوم منتقل شد. جهت آلوده سازی گیاهان توتون، از ریزنمونه های برگی استفاده شد. ریزنمونه¬های تلقیح شده توسط آگروباکتریوم، به محیط های کشت انتخابی حاوی آنتی بیوتیک های هیگرومایسین و سفوتاکسیم منتقل شدند. گیاهچه¬¬¬¬¬¬های باززایی شده بر روی محیط کشت انتخابی، جداسازی و به محیط کشت ریشه زایی انتقال یافتند. گیاهچه ها پس از ریشه دار شدن، ابتدا به گلدان حاوی پرلایت و در نهایت به خاک منتقل شدند. بررسی مولکولی pcr با استفاده از آغازگرهای اختصاصی¬، بر روی dna ژنومی استخراج شده از گیاهان باززایی شده، تراریخت بودن آنها را تایید نمود. از گیاهان شاهد غیرتراریخت به عنوان کنترل منفی pcr استفاده گردید.