نام پژوهشگر: مصطفی دلشاد تهرانی
محبوبه سلجوقی وحید سبزیان پور
بعد از قرآن، کلامی در فصاحت و بلاغت، همسنگ نهج البلاغه نیست و ادیبان و سخنوران پیوسته در فن خطابه و نویسندگی، اخذ مفاهیم متعالی در آفرینش نظم و نثر و استخدام نوع لفظ و استعاره ها، از این کتاب شریف، مددها جسته اند. براین اساس، این پایان نامه بر آن است تا نفوذ سخن حضرت امیر(ع) را در بوستان سعدی به نمایش بگذارد؛ چه آنجا که این تأثیر با عاریت گرفتنِ عین لفظ از سخنان حضرت خودنمایی می کند و چه زمانی که شاعر شیرازی عبارت و استعاره ای از مولا را در قالبی دیگر ریخته و سروده ی خویش را بدان آذین بسته است یا در مواردی که کلام حضرت را حمل به معنا نموده و مفهوم سخن را به نظم کشیده است. حدود 450 تطبیق صورت گرفته بین نهج البلاغه و بوستان سعدی در این تحقیق، حاکی از شدت تأثیرگذاری و جاذبه ی سخنان حضرت علی(ع) است که هر دل صیقل زده ای را مجذوب خود می نماید و خودآگاه یا ناخودآگاه افکارِ زنده دلان را مسحور می سازد و دلیلی بر تازگی و طراوت این بیانات نورانی است که فواصل زمانی و تاریخی را از میان برمی دارد و مانع نشستن غبار کهنگی و گذشت زمان بر”نهــج البلاغه“ می گردد، به راستی نهج البلاغه، أخ القرآن و در کنار قرآن، کتابی برای همه ی مسایل بشری تا انتهای تاریخ است. سعدی که دنیای اطراف خود را بیــمار، گمراه و محتــاج تربیت و هدایت می دید، به عشق تحصیــل و کسب معارف، عزم سفری سی ساله نمود درحالی که همواره درصـدد یافـتن مرهمی برزخم های پیــکره ی انسـانیت بـود.وی ضمن فراگیری زبان عربــی و مطـالعه ی دواویـن شعـری، به مطالعـه ی مکتـوبات و آثـار فـراوان از اندیشـمندان وبزرگـان پرداخت و پس از بازگشت از سـفر، ازاندوخته ی مطالعات خود و تجربیات سفر به تألیف بوستان اقدام کرد. به اذعان بزرگان و استادان ادبیات فارسی، سعدی پیوسته در نظم و نثر خویش از مواریث کهن ادبی تأثیر گرفته است، از طرفی سبقت زمانی و تاریخی امیرالمومنین(ع) در آموزش تعالیم آسمانی و فطری بر همه یا اکثر صاحب اثرهایی که سعدی از آنان تأثیر گرفته و شهرت فصاحت و بلاغت آن حضرت، همچنین وجود تعلق خاطری که این شاعر شافعی مذهب به حضرت داشته و نوع روحیه ی سعدی-که پیوسته در مقام موعظه و انسان دوستی و محبت و .... برمی آید-گواه آن است که نهج البلاغه نیز یکی از کتب مورد مطالعه ی وی بوده است، همچنین معاصر بودن شیخ با ابن ابی الحدید معتزلی و سفر سعدی به بغداد-شهری که ابن ابی الحدید مدت ها سرپرستی کتابخانه های آن را برعهده داشته و صاحب دو اثر ماندگار”شرح نهج البلاغه“و ”القصائد السبع العلویات“نیز بوده است- یقین بر این مطلب را قوت می بخشد. لذا سعدی یا مستقیماً مطالب را از نهج البلاغه دریافت نموده است یا ناخود آگاه وبا افــکاری متـأثراز تعالـیم این کـتـاب، به سـرودن اشـعار خود پرداخـته و یا این معــارف الهی و فطـری، غیرمستقیم از طریق متفکران و صاحب اثرهایی که متأثر از امام(ع) بوده اند، در افکار او رسوب و نفوذ کرده است. سعدی شیرازی مشام جان را به نسیم سخنان و مواعظ حضرت علی(ع) معطر ساخته سپس در قالب نظم و نثر فارسی، به کلام مولا(ع) کالبد دیگری تقدیم داشته است.
فاطمه نیکخواه منفرد کاظم قاضی زاده
امام علی (علیه السلام)، پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، الگویی بی بدیل در زندگی شخصی و اجتماعی برای انسان ها محسوب می شود و به طور خاص، سیره و عملکرد ایشان به عنوان حاکم و خلیفۀ مسلمانان، با تمام گروه های سیاسی جامعه اعم از موافقان و مخالفان حکومت، نمونه ای عملی و بی نظیر از یک حکومت داری عادلانه و موفق را ارائه می دهد که می تواند هدایت بخش راه تمام رهپویان حقیقت باشد.امام علی (علیه السلام) از همان ابتدای تصدی امر خلافت، با مخالفان و دشمنان بسیاری مواجه بود که برحسب نوع مخالفت، می توان آن ها را به گروه های قاعدان، منتقدان، توهین کنندگان، کارشکنان، منافقان و محاربان علیه حکومت تقسیم کرد. نحوۀ برخورد امام با مخالفانش، ارتباط مستقیمی با نوع و مرتبۀ مخالفت آن ها داشته است.امام علی (علیه السلام) در برابر مخالفانش، تا زمانی که دست به اقدام مسلحانه ای در برابر حکومت نزده بودند و به جان و مال سایر افراد جامعه تعرض نکرده بودند، هرگز به اقداماتی همچون تهدید، تبعید، شکنجه و زندانی کردن، دست نیالود و با آن ها بر سبیل مدارا و نرمش رفتار کرد. امام برای این افراد, حقوق سیاسی, اجتماعی و اقتصادی برابر با سایر افراد جامعه قائل بود. از اهم این حقوق می توان، حقّ حیات، حقّ استفاده از بیت المال، حقّ آزادی اندیشۀ سیاسی، آزادی بیان و آزادی تردّد در معابر و مساجد شهر را بر شمرد. در حکومت علوی در مباحث مربوط به حقوق جزا و قضاوت نیز, تمام مردم اعم از موافق و مخالف در برابر قانون یکسان بودند و هواخواهی یا دشمنی افراد با حکومت, هیچ گونه تأثیری بر کیفیت و کمیت اجرای احکام و مجازات ها نداشت. اما چنانچه مخالفان حکومت، دست به اقداماتی همچون ترساندن مردم، ایجاد ناامنی در راه ها و شهرها و کشتن مردم بی گناه می زدند و با زیر پا گذاشتن حقوق سایر افراد جامعه، امنیت و نظم اجتماع را بر هم می زدند، امام علی (علیه السلام) به عنوان رهبر جامعۀ اسلامی و عهده دار صیانت از حقوق و امنیت افراد جامعه، در مقابل این اقدامات سکوت نمی کرد و در برابر آن ها برخوردی مناسب بر طبق ضوابط و احکام شریعت انجام می داد.دیری نپایید که مخالفت ها و عداوت ها با امام شدت یافت و با وجود تلاش های فراوان امام در جهت یافتن راهکاری برای حفظ آرامش جامعه و جلوگیری از قتل و کشتار مسلمانان, سه جنگ داخلی جمل, صفین و نهروان در دوران کوتاه حکومت امام رقم زده شد. تلاش امام برای برقراری صلح، در طول جنگ ها نیز ادامه داشت، هر چند ناکام می ماند.امام علی (علیه السلام)، در آن زمان که مجبور به جنگیدن با دشمنانش بود، با تکیه بر آموزه های قرآن و سیرۀ نبوی، از مسیر حق و عدالت، عدول نکرد و با رفتار عادلانۀ خود, جنگ بر مبنای حقوق الهی و انسانی را به زیبایی به تصویر کشاند تا الگوی عملی برای تمام حق جویان باشد. از اهم حقوقی که وی در جنگ با مسلمانان به آن پای بند بود، مذاکره و اتمام حجت با دشمن پیش از آغاز جنگ، برخورد انسانی با دشمن و استفاده نکردن از روش های خشونت آمیز و وحشیانه در جنگ، صلح جویی و وفای به عهد است.
مریم حاجی قاضی استرآبادی محمدمهدی جعفری
امام علی (علیه السلام) پیشوای سخنوران و امیر ادیبان و خطیبان است، که گوی سبقت را از تمامی آنان ربوده و تمامی شاعران و نویسندگان را مسحور کلام زیبای خویش نموده است. کلام ایشان بی تکلف، سلیس و روان و سرشار از آفرینش های هنر معانی و بیان و بدیع است که تصویرآفرینی یکی از جلوه های آن به شمار می رود. راز گفتار زیبای ایشان را می توان در کلام وحی و روایات پیامبر گرامی اسلام جست و به بیانی دیگر، گفتار شیوای ایشان رنگی از علم خدا دارد و بویی از گفتار مصطفی(ص). تصویر آفرینی در قرآن کریم دارای دو رکن اساسی است که عبارتند از: الف) تخییل حسی و ب) تجسم هنری. در شیو? نخست، معانی و مفاهیم در قالب پدیده هایی محسوس تجلی یافته تا مخاطب مقصود آن را بهتر درک کند و در شیوه دوم مجردات و معنویات پس از پندارسازی در خیال مخاطب، به صورت تصاویری در پیش چشمان وی مجسم و شخصیت پردازی می شود. علاوه بر این قرآن کریم، از عناصر ادبی همچون مجاز ، تشبیه ، استعاره و کنایه نیز سرشار بوده که تمامی این عناصر، نقش به سزایی در تصویرآفرینی آیات این کتاب مقدس ایفا می کنند. سایر روش هایی که خداوند متعال در قرآن کریم از آن بهره گرفته؛ شیوه داستانی, رویارویی صحنه ها و مقایسه مفاهیم متضاد با یکدیگر, تشخیص و شخصیت دادن به اشیاء و پدیده های بی جان و یا معانی و مفاهیم که تجسم نامیده می شود که هر یک به سهم خود موجب آفرینش تصاویری بدیع و جذاب در ذهن مخاطب گشته است. گفتار رسول گرامی اسلام نیز که متأثر از کلام وحی است از این شیوه ها بی بهره نیست و آن حضرت نیز به فراخور شرایط و مقتضای کلام و حال مخاطب از این روش ها استفاده نموده اند. علاوه بر آنکه ایشان گاهی برای درک بهتر مخاطب, از اشیاء نیز استفاده کرده و گاهی اقدام به رسم اشکالی برای ایجاد درک بهتر از مقصود خویش نموده و یا از حرکات دست و انگشتان استفاده می کردند. حضرت علی (علیه السلام) نیز که در دامان آن بزرگوار پرورش یافته و روح کلام وحی با جسم و جان ایشان عجین گردیده , در کلام گهربار خود به وفور از این روش ها بهره برده و چنان ماهرانه از صنایع ادبی و شیوه های تصویر آفرینی استفاده کرده اند که الفاظ و کلمات به صورت تابلوهایی پویا و جاندار در پیش چشم مخاطب حاضر شده، گویا مخاطب از نزدیک نظاره گر ماجراست. شیوه های تصویر آفرینی ایشان عبارتند از: رویارویی صحنه ها با یکدیگر, محاوره و گفتگو، استفاده از حرکات دست و انگشتان، استفاده از رنگ ها، توصیف پدیده ها و جانبخشی به اشیاء(تشخیص). در شیوه نخست( رویارویی صحنه ها) امیرمومنان (علیه السلام) با کنار هم قرار دادن دو صحنه متضاد مخاطب را به داوری درباره آن ها می نشانند تا خود با مقایسه آن دو با یکدیگر آموزه های اخلاقی ایشان را با قدرت عقل و منطق پذیرفته و راه صحیح را انتخاب کند. در روش بعد (محاوره) که در مواردی انگشت شمار در نهج البلاغه دیده می شود ایشان از طریق گفتگو به تفهیم مطلب برای مخاطب پرداخته اند. شیوه بعدی استفاده از حرکات دست و انگشتان است که در مواردی اندک در نهج البلاغه مشاهده می شود. حضرت همچنین با نهایت ظرافت و با استفاده از رنگ ها موجب آفرینش تابلو هایی زیبا در ذهن مخاطب گشته اند. اما دو روش آخر( وصف و تشخیص) بیشترین نقش را در تصویرآفرینی کلام ایشان ایفا می کنند و سراسر نهج البلاغه، مملو از توصیفات زیبایی است که در عمق جان مخاطب نفوذ کرده و تأثیر می گذارد. در این شیوه ها حضرت جهت درک هرچه بیشتر مخاطب از موضوع مورد بحث، معانی و مفاهیم را به اشکال گوناگون به تصویر کشیده اند. ایشان گاهی با بهره گیری از طبیعت، به این امر مبادرت ورزیده و معانی را به زیباترین صورت ممکن در ذهن مخاطب مجسم می سازند. حیوانات, ابزار و وسایل زندگی و جنگ, مکان ها, پوشیدنی ها, نوشیدنی هاوحالات مختلف انسان و.... از جمله موارد دیگری هستند که برقامت الفاظ و کلمات ایشان جامه ای زیبا از جنس محسوسات پوشانیده و موجب آفرینش تابلوهایی زیبا در نظر مخاطب گردیده اند تا مخاطب را با مفهوم حق و حقیقت آشنا ساخته و او را به راه سعادت و هدایت رهنمون گردند.
صدیقه فروزنده شادی نفیسی
اخلاق در جنگ از منظر امیرمومنان (علیه السلام)، به گوشه ای از حیات پربار امام و مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) می پردازد که در ظاهر جز کشتن و از میان برداشتن و ریختن خون یکدیگر سپاهیان را ثمری در میان نیست. او در مصاف با دشمن، پیروزی را نه برای دنیا خواهی و نه برای حکمرانی که برای اعتلای اعلی کلم? توحید، و رهایی انسان ها از بند شرک و گمراهی می خواهد. جنگ به خودی خود امری منفور و ناپسند است، اما اگر در راه خدا باشد بر عکس مورد تأکید اسلام است و البته در جهت دفاع از ارزش های دینی و ملی. و متخلق شدن به رفتارهای حسنه در این عرصه آن را اخلاق پذیر می سازد و از زشتی آن را دور می سازد. در مکتب علوی، معیار اخلاق، هماهنگی درون و برون است. و انسان اخلاقی کسی است که در باطن، دارای نیت پاک و اندیش? اخلاقی باشد و در ظاهر نیز با بهره گیری از بسترهایی مناسب، طبق موازین اخلاقی و سجایای انسانی عمل کند. بدین منظور باید نسبت به مراحلی در این عرصه، ملتزم باشد و این اصل هماهنگی درون و برون را جام? عمل بپوشاند. تا در این صورت، این رزمنده را رزمند? اخلاق مدار و این عرصه را عرص? اخلاقی بدانیم. این موارد در ذیل بیان می گردد: 1ـ نوع نگاه به هر پدیده ای در نوع تفکر بشر تأثیر گذار است. بنابراین امام علی (علیه السلام) در جنگ نیز جهت گیری های رفتاری تمام مجموعه جنگ را بسته به نوع نگاهی می دانست که در تمامی ارکان این مجموعه جاری باشد. وقتی رزمنده ای خداوند را مولا و سرپرست و یاور خود بداند و تنها بر او اتکا کند نه قدرت و ساز و برگ نظامی، این یعنی نگاه به خدا مبنی بر اصول اسلامی و اصول علوی (علیه السلام). و اگر رزمندگان با داشتن نیتی خالص، دریابند که برای چه کسی و برای چه امری می جنگند و در حقیقت تلقی خود را از جنگ تصحیح و مشخص کنند، به جنگ به عنوان موقعیتی برای مبارزه با هر آنکه سد راه رسیدن به هدف مقدس و والای انسانیت و دین داری است و موقعیتی ممتاز برای جهاد در راه خدا که نهایت آن یا پیروزی است و یا پیروزی و شکست همراه با شهادت است که حتی آن شکست در حقیقت پیروزی است, این را افتخار و عزت خود دانسته و نهایت استفاده از چنین فرصت مغتنمی را برای رسیدن به آمال بزرگ خود می کند. بینش رزمند? مسلمان نسبت به رزمندگی خود، در وجود او نقش هدایت گری را بازی می کند و به او توان می دهد تا به حکمت و فلسف? واقعیت های هستی از جمله حوادث تلخ و شیرین، مانند پیروزی و شکست در جنگ، پی برده و به راحتی آن ها را هضم کند و متزلزل و متشنج نگردد، در رویارویی حق و باطل، جبه? هر دو را تشخیص دهد تا در جبه? باطل جای نگیرد، از حوادث مختلف زندگی و جنگ به خصوص حوادث تلخ آن، برای نورانی ساختن و تصحیح مسیر آیند? خویش، درس عبرت بگیرد. بعد از خاتم? جنگ، روحیات رزمندگی خویش را حفظ کند، در مقابل وسوسه های دلسرد کنند? شیطان های انسان نما منبعی برای حفظ روحی? سایرین و مصون کردن روحی? ایشان شود، با حوادث مختلف زندگی و جنگ، با بصیرت و روشنفکری برخورد کند و تحت هیچ شرایطی از اصول و باورهایی که به خاطر آن جان خویش را در صحن? نبرد در معرض خطر قرار داده بود دست بر ندارد. نوع نگاه در جنگ نسبت به دشمن رابط? بسیار نزدیکی با نوع رفتار جنگجویان در جنگ دارد. اگر دشمن شناسی و بینش صحیحی در رابطه با دشمن در رزمندگان وجود داشته باشد هرگز تنها به انتقام گیری و به اشد مجازات رساندن دشمن و برخورد بی رحمانه نسبت به او فکر نخواهند کرد. 2ـ اخلاق نیازمند اموری است که بستر تحقق آن را فراهم کند و آن را حفظ نماید و بدون شک اخلاق در جنگ بدون تمهیدات و مقومات لازم معنا نمی یابد. برای نیل به این منظور باید جنگجویان و فرماندهان نظامی برخوردار از ویژگی ها و دارای عملکردهایی مناسب برای پیاده سازی اخلاق در جنگ باشند. یک رزمند? خوب باید متصف به صفات ویژ? جایگاه و موقعیت خود باشد. و اخلاق مدار بودن او بدون در نظر گرفتن ویژگی های خاص و شایستگی های لازم? مقام و جایگاه او، هرگز ممکن نخواهد شد. اگر فرمانده جنگ، دارای هوشیاری و کاردانی لازم نباشد قادر نخواهد بود به موقع و در شرایط لازم دستوراتی را صادر نماید که در شرایط بحرانی جنگ که در اخلاق در جنگ نیز تأثیر گذار خواهد بود تصمیماتی را صادر نماید. فرماندهی بی بصیرت، نادان و غیر آشنا با موقعیت و زمان باعث می شود که خون های ناروای بسیاری در جریان جنگ ریخته شود که با کاردانی و هوشیاری و تصمیمات به موقعی که یک فرماندهی هوشیار می توانست بگیرد هرگز چنین اتفاقاتی نمی افتاد و گاه جنگ نیاز به طول کشیدن نداشت. شجاعت و شهامت و استقامت و شکیبایی از ویژگی ها و روحیات بسیار مهم و موثر رزمندگان به شمار می آید. رزمندگان باید صفات زشت بیم و هراس، تردید و دودلی، دلهره و اضطراب و سردرگمی و بی هدفی را از وجود خود برانند و به اطمینان، آرامش، پایداری، وقار و در یک کلام به صلابت و شجاعت برسند. بهره گیری از عملکردهایی همچون؛ بهره گیری از آموزش نظامی ـ تربیتی سپاهیان، انتخاب فرماندهان مناسب نظامی، قدردانی و توبیخ، بهره گیری از عبادات و مناجات، پرهیز از خود پسندی و دوری از چاپلوسان، رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی سپاهیان و مشورت می تواند به اخلاق مداری و رعایت حقوق در جنگ یاری رساند. 3ـ هر کسی در هر مرتبه ای از مراتب نظامی دارای حقوق و حدودی است و بدون آشنایی و پاسداری از این حقوق و حدود، جنگ به سمت مطلوب و به هدف خود نمی رسد. حقوق متقابل رزمندگان و فرماندهان، و حقوق دشمن و خود جنگ فی نفسه که برعهد? جنگجویان است، از حقوقی است که در جنگ تا سپاهیان، بدان ملتزم نباشند اخلاقی شکل نخواهد گرفت. تبعیت از اوامر فرماندهی از حقوق فرماندهان است برعهد? رزمندگان، که رزمندگان حق تخلف از آن را نخواهند داشت. مهرورزی و گذشت، دفاع و حمایت از سایر رزمندگان، تقسیم غنائم و رعایت عدالت و انصاف در دادن حق رزمندگان از حقوق رزمندگان است که فرماندهان نسبت به رعایت آن ملزم هستند و حتی در برخی از آن سایر رزمندگان نیز باید نسبت به رعایت آن بکوشند. فراهم کردن زمین? اصلاح و هدایت دشمن، پذیرفتن تقاضای صلح و امان خواستن دشمن و رد نکردن آن، عدم استفاده از نیرنگ پس از پیمان صلح، پرهیز از ناسزا گویی دشمن، رعایت حد اعتدال و عدم افراط دربار? دشمن شکست خورده، عفو دشمن شکست خورده و حقوق اسیران از حقوق دشمن است که تا رزمندگان نسبت به رعایت آن حقوق ملتزم نگردند اخلاقی در جنگ شکل نخواهد گرفت. و حقوق جنگ در منشور اخلاقی امیر مومنان (علیه السلام) شامل؛ حفظ اسرار نظامی، فرار نکردن از جبهه، حفظ اتحاد و همبستگی، رعایت حقوق غیر نظامیان و حقوق طبیعت و حفظ حدود و حریم الهی می باشد.
احمد موذنی بیستگانی سید محمدمهدی جعفری
پس از تالیف نهج البلاغه عالمانی در صدد جمع آوری آن سخنان امیر المومنین (علیه السلام) که در نهج البلاغه نیست، برآمده اند. لکن اکنون تنها شش اثر موجود است که عبارت اند از: 1. ملحقات نسخه من نهج البلاغه و جزء ابن ناقه 2. مستدرک نهج البلاغه 3. نهج البلاغه الثانی 4. مصباح البلاغه فی مشکاه الصیاغه 5. نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه 6. تمام نهج البلاغه. مستدرک کتابی است که در آن مطالبی که به دست مولف نرسیده جمع آوری و عرضه شود. به گونه ای که از ملاک ها و روش های او خارج نباشد. بنابر این مستدرک نهج البلاغه باید دربردارند? آن سخنان امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که بلاغت شان در حد نهج البلاغه است، ولی در آن نیامده اند. برخی از آثار بالا فاقد بیان روش هستند. برخی هم فقط در اینکه سه بخش خطبه ها، نامه ها، و کلمات قصار را دارند شبیه نهج البلاغه اند. یعنی ملاک های سید رضی در نهج البلاغه مد نظر نبوده و تنها بخشی از سخنان یا نامه های امیر المومنین (علیه السلام) را آورده اند. چهار اثر اول این گونه اند. در نهج السعاده که مفصل ترین اثر این موضوع است، بنا بر این بوده که کلی? سخنان آن حضرت جمع آوری شود. در این کتاب در چینش خطبه ها تا آنجا که امکان داشته سیر تاریخی رعایت شده و در هر سه قسمت خطب، کتب، و کلمات قصار مسانید بر مراسیل مقدم شده اند. مولف تمام نهج البلاغه ادعا می کند منابع در اختیار سید رضی، خود، گزینش شده از منابع دست اول بوده اند و ما در تمام نهج البلاغه آن متون اولیه را آورده ایم. مولف، متون را از منابع مختلف آورده ولی در آن جاهایی که مشباهتی با نهج البلاغه بوده، عبارات نهج البلاغه را به جای عبارات منبع قرار داده و متن جدیدی ساخته که در هیچ جا وجود ندارد. بنابر این این کتاب مصداق مستدرک نهج البلاغه نیست.
اعظم اکبری سید سعید وصالی
چکیده بررسی نسبت«فرهنگ» و «اقتصاد» گامی به منظور نیل به توسعه پایدار و همه جانبه است. این فرهنگ است که زمینه و بستر اقتصادی سالم و رو به رشد را مهیا می سازد و نیز اقتصاد است که با تأمین زندگی مادی انسان، راه را برای زندگی معنوی وی هموار می سازد. دین مبین اسلام با توجهات همه جانبه خود به عرصه زندگی دنیوی و اخروی انسان به نحوی بین فرهنگ و اقتصاد، رابطه برقرار می نماید که تمام نیازهای مادی، معنوی، روحی و جسمی وی به صورتی شایسته و درخور پاسخ گفته شود. حضرت علی (علیه السلام) نیز در راستای این بینش الهی، با ارج نهادن و اصالت دادن به فرهنگ، نظام اقتصادی را به گونه ای ترسیم می کند که همراه با «آبادانی بلاد»، هدف ارسال رسل و انزال کتب یعنی «اصلاح عباد» نیز میسر گردد. غور و تفحص در فرازهای نهج البلاغه، این دومین منبع اخذ تعالیم اسلامی و حکومت نامه امیرالمومنین (علیه السلام) آموزه هایی بدست می دهد که در زمینه تبیین این رابطه بسیار ثمر بخش واقع می گردد. توجه به مفاهیمی چون دنیا در خدمت آخرت، کرامت انسان، آزادی، تعقل، عزت، کار و تولید، عدالت اقتصادی، مصرف معقول و غنای کفافی، رابطه ای دو سویه بین فرهنگ و اقتصاد را نمودار ساخته و سرانجام انسان را به این نتیجه می رساند که توسع? مطلوب اسلامی توسعه ای مبتنی بر نگرش متناسب به هر دو مفهوم «فرهنگ» و «اقتصاد» است. اما مشکل جوامع اسلامی این است که با عدم درک این رابطه، بدون توجه به مبانی و اصول ارزشی اسلام سعی در الگو برداری از جوامع غربی و توسعه یافته دارند و یا با نگرشی یک جانبه به نظام فرهنگی و اقتصادی، دست مستشرقان و نظریه پردازان را در ایراد شبهه توسعه گریز بودن تعالیم اسلامی باز گذاشته اند. که از جمله آنها می توان به ماکس وبر اشاره کرد. وی معتقد است؛ فرهنگ اسلامی ظرفیت توسعه ندارد. این درحالی است که نه تنها تعالیم اسلامی با توسعه سازگار است بلکه بهبود شرایط حیات، نتیجه حتمی اجرای تعالیم اسلامی است. کلید واژه ها: اسلام، فرهنگ، اقتصاد، نهج البلاغه، ماکس وبر، توسعه.
محمد خورشیدی چنزق سید محمد مهدی جعفری
بررسی عوامل اقتدار و انحطاط مسلمین در ضمن شناخت مقام خلیفه اللهی آدمی و نیازهای فطری او با مطالعه تاریخ تمدن جوامع اسلامی و غور در احوالات پیشینیان، سبب برون رفت از آسیبهای جبرانناپذیر اجتماعی و نیل به اهداف متعالی انسان کامل به عنوان الگوی حیات بخش جهان بشریت خواهد بود. از اینرو تحلیل و بررسی عوامل اقتدار و انحطاط مسلمین در عصر حکومتی امام علی (علیه السلام) به عنوان یک راهبرد موثر دراعتلای جوامع اسلامی جهت نیل به قلههای عزت و اقتدار مطرح میباشد. عوامل اقتدار و انحطاط مسلمین از دیدگاه نهج البلاغه در سه حوز? فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح است. در بخش فرهنگی ـ اجتماعی، عوامل اقتدار در پنج موضوع؛ بصیرت، استقامت در مسیر تعالی، عدالت اجتماعی، ایمان و تقوا، عبرت از پیشینیان و عوامل انحطاط در یازده موضوع؛ دنیا طلبی، تبعیت نفس، جدایی از قرآن و عترت (علیهم السلام)، ترک امر به معروف و نهی از منکر، سستی و فساد، فقر و بدعت و نفاق، غفلت از معاد و سازندگی تربیتی مطرح شده است. در بخش سیاسی، عوامل اقتدار در حوزههای سیره حکومتی، رهبری مقتدر، اصول حکومت اسلامی، شایسته سالاری، بازرسی، تشویق و تنبیه، جهاد و عوامل انحطاط در حوزههای استبداد و خودرأیی، تفرقه، سازشکاری و نقش خواص بررسی شدهاند. همچنین در بخش اقتصادی، عوامل اقتدار در بخشهای اصول اقتصادی، سیاستهای اقتصادی (تجارت و صنعت، کار و تولید، تأمین اجتماعی، نظارت بر قیمتها و مالیات)، رفتارهای اقتصادی (تقسیم مساوات سرانه، بخشودگی مالیاتی و اخلاق کارگزاران مالیاتی) و عوامل انحطاط با بررسی موضوعات انحصار گرایی در بازار مسلمین، دست اندازی به بیت المال، احتکار، عدم برخورد قاطع با متخلفان اقتصادی و ضعف در مدیریت به اتمام رسیده است. مهمترین عاملی که در اقتدار و انحطاط مسلمین نقش ایفا مینماید، رشد عوامل اقتدار و انحطاط فرهنگی ـ اجتماعی در نظامهای اسلامی است. بدین معنا که اگر در جامعهای عوامل اقتداربخش فرهنگی، پررنگ، و از سوی دیگر دامن جامعه از ابتلا به عوامل انحطاط رسان فرهنگی مصون بماند، زمینههای انحطاط در سایر بخشهای سیاسی و اقتصادی کم رنگ شده و به طور حتم به قلههای عزت و اقتدار نائل خواهند شد. البته وجود رهبری مقتدر و عدالتپیشه برای تحقق و احیای اصول حکومت اسلامی و به سامان رساندن مشکلات جامعه و مدیرانی شایسته به همراهی مردمان بصیر و شهادت طلب و تمسک عملی به آموزههای قرآن، پیامبر اسلام و اهل بیت (علیهم السلام)، در رسیدن به این مهم ضروری است. از اینرو استبداد حکومتی، رواج ظلم و ستم، وجود تبعیض و بیعدالتی در حوز?های مختلف جامعه، اسباب نارضایتی مردمان و اضمحلال دولتهای اسلامی را در پی خواهد داشت. در اندیشه امام علی (علیه السلام) عدالتورزی در حوز? اقتصاد، رعایت اصول اقتصادی توسط مردمان و حاکمان، اتخاذ سیاستها و رفتارهای اقتصادی مناسب از سوی دولتمردان، نفی انحصارگرایی و اقدامات آسیب رسان در حوز? اقتصاد، سبب مهار چالشها و بحرانهای اقتصادی و ریشهکن نمودن فقر در عرصه جامعه خواهد بود. نکته مهم آنکه علاوه بر نقشی که هر یک از عوامل اقتدار و انحطاط در حوز?های فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر جوامع دارد، باید دانست، مجموع این عوامل همگی با هم موثر در اعتلای جوامع اسلامی یا اضمحلال آن میباشد. یعنی عوامل هر بخش میتواند بر سایر حوز?های مطروحه اثرگذار بوده و مسیر جامعه را در رسیدن به اقتدار یا انحطاط رقم بزند.
سارا سلطانی سیدمحمدعلی ایازی
برآمدن حق در هر شأنی از شئون زندگی انسان، به معنای تلاش برای روشن کردن مسیر درست حرکت او و آسان کردنِ گام گذاشتن در آن است، و فرو رفتن به کام باطل، به معنای فراموش کردن این راه و روی آوردن به دیگر طرق است. در متون مختلفی همچون قرآن و نهج البلاغه و در حیطه های متفاوتی مانند سنت های الهی، به بحث و بررسی در رابطه با ویژگی های حق و باطل پرداخته شده است. در این میان بخش مهمی از این مبحث، با نگرانی انسان در دو راهی انتخاب هایش در ارتباط است. بنابراین از جمله مسائل پر اهمیت در بحث حق و باطل این است که آن را در شرایط مختلف زندگی انسان و برای او پیگیری کنیم، چنانچه در سیره امام علی (علیه السلام) نیز برآمدن حق با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی وظرفیت های وجودی افراد صورت می پذیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا حق را به واسطه امکانات و توانایی های حق و ویژگی های فضای سه گانه، انسان، عالم و خداوند مورد بررسی قرار دهد. در این راستا فصل نخست به بیان کلیاتی درباره حق و باطل و روشن ساختن نقش هر یک از عناصر فضای سه گان? یاد شده، در فرآیندهایی می پردازد که منجر به برآمدن حق می شوند. فصل دوم، در پی شناخت ویژگی های حق برآمده و طی همین شناخت، شکل رابطه و تعامل بین حق و باطل مشخص می گردد. نهایتاً در فصل سوم، صفاتی همچون صدق، وفای به عهد و ... به عنوان شکل هایی از آرایش مناسب انسان در این فضای سه گانه، در جهت برآمدن حق، مطرح می شوند. کلید واژه: حق، باطل، صفات حق، سنت های الهی، نهج البلاغه.
رضیه رضاییان مصطفی دلشاد تهرانی
مدیریت تربیتی چگونگی برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و سرپرستی، نظارت و کنترل منابع انسانی در جهت اهداف معین تربیتی را در بر دارد. در این پژوهش ضمن تبیین و تعریف مدیریت و اصول آن، ویژگی های مدیران، شرایط اخلاقی و ارزشی آنان از منظر امام علی علیه السلام با تکیه بر نهج البلاغه تشریح شده است. از آن جائی که برخی از صاحب نظران، مدیریت را برابر تصمیم گیری دانسته اند، در فصل دوم تصمیم گیری در تربیت و فرآیند آن، معیارهای تصمیم گیری از منظر امام علی علیه السلام نیز آورده شده است. فصل سوم به برنامه ریزی در تربیت و مراحل آن و همچنین محاسن و محدودیت های برنامه ریزی پرداخته شده، در فصل چهارم سازماندهی در تربیت و اهمیت آن مورد بحث قرار گرفته و در فصل پنجم هماهنگی در تربیت و ویژگی های آن آمده و در فصل ششم هدایت و رهبری در تربیت و مبانی قدرت تشریح شده و سرانجام فصل هفتم به نظارت و کنترل در تربیت، ویژگی های ناظران و نظارت از منظر امام علی علیه السلام اختصاص یافته است.
صفیه رمضانی نژاد بخشعلی قنبری
چکیده هدف از خلقت انسان دست یابی وی به کمالات الهی و لقاء الله است. خداوند متعال انسان ها را به تلاش برای وصول به هدف والای خلقت دعوت کرده است و لازم? دست یابی به چنین هدفی شناخت کیفیت سلوک الی الله است. امام علی × در نهج البلاغه مردم را به ورود به وادی سلوک الی الله و اجتناب از بی راهه روی دعوت فرموده است. شاخصه های سلوک الی الله نیز به صورت پراکنده در نهج البلاغه بیان شده است. پرورش این شاخصه ها موجب دست یابی سالک به نتایج سلوک می شود. از نظر امام علی × که نمون? انسان کامل است، تفکر والاترین ویژگی انسان است، او با تفکر در جهان هستی و آثار خلقت خدا، جایگاه ویژ? خویش در جهان هستی را می شناسد. درک چهر? واقعی دنیا و رخدادهای واقع در آن، موجب عبرت می گردد. سالک در سای? چنین تفکری به یقظه دست می یابد و توب? حقیقی می کند و پس از آن صمت و صهر و جوع و خلوت را که از شرایط مهم سلوک اند همه را یکی پس از دیگری طی می کند. وی باید به وسیل? زهد، حب دنیا را از قلب خود بیرون کند، حرکت در مسیر کمال با وابستگی به دنیا ممکن نیست. ورع و تقوا سالک را از افتادن در دام محرمات و شبهات باز می دارد. اوقات سالک با ذکر خدا پر می شود، او باید بر سختی این امور، صبر پیشه کند و مراقبت و محاسب? دائمی داشته باشد. شاخصه های دیگر سلوک الی الله عبارت اند از: خوف و رجا، اخلاص، حزن، رغبت، توکل، قلب سلیم، یقین، انس و محبت. سالک باید برای موفقیت در مسیر الی الله از خدا استعانت بطلبد و به نیروی خود تکیه نداشته باشد. او باید سرعت، جدیت و استقامت در پرورش شاخصه های سلوک را در رأس امور قرار دهد. پایداری در سلوک حقیقی و رفع موانع سلوک، راه را برای رسیدن به نتایج عالی سلوک هموار می سازد. پیشوای مومنان × نتایج عالی سلوک الی الله را نیز بیان فرموده است. اولین نتیجه ای که از سلوک الی الله به دست می آید، زنده شدن خرد است. سالک عارف به کمال عقلی می رسد، او بر شهوات خود غالب می گردد و نفس امّاره را مغلوب می کند، در نتیجه به لطافت روح می رسد و به عالم بالا متصل می گردد. عارف وارسته شایست? جذب انوار الهی می شود و به وسیل? این انوار سیر کمالی خود را به سهولت و بدون هیچ گونه انحرافی می پیماید. انوار الهی سبب شهود و مکاشفه در عارف می گردد. درک شهودی عارف بسیار عالی تر از درک ناشی از علوم اکتسابی است. مشاهد? عالم غیب نوعی رعب در قلب عارف پدید می آورد. ازدیاد انوار الهی، رعب حاصل از مشاهد? عالم غیب را برطرف می کند و طمأنینه را به وجود می آورد. عارف وارسته چراغ هدایت دیگران می گردد و مردم را به سوی حق هدایت می کند. عالی ترین نتیج? سلوک الی الله، وصول به رضایت خداوند است، عارف به مقامی می رسد که خدا او را می ستاید و مورد رحمت و لطف خود قرار می دهد.
ابراهیم همتی مراد آبادی مصطفی دلشاد تهرانی
بر اساس آیات مختلف قرآن مجید همچون:اعراف/180،اسراء/110،طه/8 ،حشر/24 و نیز سخنان گهربار پیشوای متقین علی (ع) مانند خطبه 65 نهج البلاغه ،خداوند متعال دارای اسماء و صفاتی است که در تقسیم بندی کلی به دو دسته: صفات ثبوتی و صفات سلبی تقسیم میشوند،صفات ثبوتی:آن دسته از صفاتی هستند که آنها را برای حق تعالی اثبات نموده و به او نسبت میدهیم و نیز صفات سلبی :صفاتی هستند که ذات پاک احدیت از آنها منزه ومبرّا می باشد. آنچه از مجموع این پژوهش حاصل می شود اینکه :سعادت و کمال حقیقی انسانها جز در سایه معرفت و آگاهی از این اوصاف حاصل نمی شود، چه اینکه:تنها با شناخت این اسماء و صفات و نیز تلاش در جهت تخلق و اتصاف به آنهاست که انسانها شایستگی تقرب به درگاه حق تعالی را پیدا نموده و مشمول هدایت و تربیت الهی میشوند. اهمیّت معرفت و وقوف به اسماء و صفات الهی تا به این اندازه است که مرتبه و میزان هدایت و تربیت یافتگی انسانها به میزان شناخت و آگاهی آنها از این اسماء و صفات بستگی داشته و با آن رابطه مستقیم دارد و چه بسا عدم شناخت و آگاهی از برخی از این اسماء و صفات ،انسان را تا ظلمات شقاوت و گمراهی و منتهی درجه تیره روزی و بدبختی سوق دهد. آنچه در این مسیر باید مورد توجه ویژه قرار گیرد اینکه:برای تحقق چنین هدفی یعنی شناخت صحیح اسماء و صفات الهی باید به مرجع مطمئن و قابل اعتمادی متمسّک شد که در این راستا سخنان ارزشمند علی (ع) در کتاب گرانسنگ نهج البلاغه راهنما و راهگشای مطمئن و دقیقی برای طالبین کمال و مشتاقین هدایت میباشد
محمد باوی پور رضا شکرانی
چکیده جمعگرایی یا گرایش به جمع یک گرایش فطری و طبیعی است که در نهاد هر انسان وجود دارد و از آنجایی که وظیفه انسانها تلاش برای تکامل مادی و معنوی خود است لذا این تکامل تنها در سایه جمعگرایی تحقق مییابد. مسئله تکامل انسان در سایه جمعگرایی از جمله مسائلی است که اثبات آن کاملاً عقلی است و در این باره آیات و روایات فراوانی نیز وجود دارد. بررسی این مسئله از دیدگاه امام صادق (علیه السلام) به عنوان ششمین پیشوای مسلمانان، از دو جهت حائز اهمیت است: نخست آنکه تقریباً بیش از یکسوم از احادیث شیعه از سوی آن امام بزرگوار روایت شده است. دوم آنکه آن حضرت به عنوان خلیفه خداوند در مقام امامت به عنوان کسی که کاملترین فرد است میباشد، از این رو تنها چنین شخصیتی است که میتواند انسانهای دیگر را به تکامل برساند، لذا آموزههای آن حضرت در این باره راهگشا است. لزوم جمعگرایی را باید از اهمیت آن در زندگی انسان دانست که بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای انسانها در طول تاریخ با به کار گیری آموزههای جمعگرایانه بر طرف میشود. مشکلاتی از قبیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و خانوادگی؛ حتی تأثیر آن در عالم تکوین و قضا و قدر الهی را میتوان عنوان کرد. مثلاً میتوان به آموزهای چون صله رحم اشاره نمود که تأثیر تکوینی در زندگی انسان دارد و آن اینکه سبب فزونی رزق و عمر میشود. در این پژوهش با بهرهگیری از منابعی که احادیث امام صادق (علیه السلام) در آنها ذکر شده است، مولفههای جمعگرایی که در دو گروه مصادیق و آموزهها تقسیم میشود، از نگاه آن امام بزرگوار بررسی شده است ضمن آنکه رابطه آنها با تکامل انسان تبیین میشود. همچنین به اهمیت مسئله جمعگرایی و کارکردهای آن از منظر امام صادق (علیه السلام) پرداخته شده است. بیشک تمام آموزههای جمعگرایانه در شکلگیری جامعه مطلوب که بستری مناسب برای دستیابی به سعادت و کمال حقیقی و در نهایت عبودیت خداوند است، موثر است. با مطالعه احادیث آن امام بزرگوار در تمام زمینهها و بابها به این نتیجه دست یافتیم که تکامل واقعی انسان تنها در سایه جمعگرایی صورت میگیرد و شواهدی از فرمایشات ایشان در این باره ارائه شده است.
محمدجواد رحمانی سیدجواد ورعی راثی
در این تحقیق نویسنده سعی در یافتن عوامل سقوط دولتها از منظر امیرالمومنین علی علیه السلام بوده و به طور کلی در سه قسمت کار خود را پیگیری نموده است؛ در بخش اول به حکومت از دیدگاه امیرالمومنین علی علیه السلام؛ در بخش دوم به عوامل سقوط دولتها از منظر ایشان و در بخش سوم به ارتباط میان مشروعیت و موفقیت با پایداری و ناپایداری یک حکومت پرداخته شده است. در بخش دوم که بخش اصلی این نوشته تحقیقی است عوامل سقوط دولتها در سه قسمت مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج ذیل بدست آمده است؛ الف: عوامل مربوط به دولتمردان عبارتند از؛ انتخاب کارگزاران نالایق، ضعف مدیریت، استبداد رأی، ظلم و بی عدالتی، نادیده گرفتن حقوق مردم، برتری جویی، تباه نمودن اصول اساسی، در خطر قرار گرفتن امنیت، رفاهطلبی مسوولان نظام، بی توجهی به امور اقتصادی، بی توجهی به امور فرهنگی ب: و در قسمت عوامل مربوط به مردم این نتایج بدست آمد؛ پیروی کورکورانه از سران و بزرگان، عدم پیروی از رهبران جامعه، تفرقه و اختلاف، ترک جهاد و عدم شناخت حق ازباطل ج: و در آخر عواملی که به دشمنان و عوامل خارجی مربوط می شود به این عوامل از کلام حضرت امیر ستناد شده است؛ حمله نظامی، نفوذ افراد خائن و سرسپرده به کادر حکومتی، ترور شخصیت حاکمان و استفاده دشمن از اعتقادات مردم برای ضربه زدن.
مهری توکلی بنیزی فاطمه علایی رحمانی
در نظام اخلاقی نهج البلاغه، بحث از خودشناسی و خودسازی از جایگاه قابل تأملی برخوردار است. به گونه ای که با شناخت و به کارگیری آنها می توان در زندگی و اخلاق فردی موفق بود و این موفقیت را به جامعه نیز منتقل نمود. در این تحقیق با نگاهی کلّی به نهج البلاغه و سایر کتب دینی و روایی، مسائلی که بر خودشناسی اثرگذار بوده و عامل رشد اخلاق شخصی و اجتماعی می باشد، استخراج شده است. بدین منظور که انسان در کنار خودشناسی به خداشناسی که از ثمرات شناختِ خود است دست یابد و سپس به خودسازیِ اساسی و صحیح بپردازد. در خودشناسی به مسائل شناختی در قالب عناوینی همچون: مفهوم شناسی، ضرورت شناسی، مسیر شناسی، اندازه شناسی، ارزش شناسی، مانع شناسی، نتیجه شناسی و هدف شناسی اشاره شده و تاثیرات آن ها بر اخلاق فردی و اجتماعی لحاظ گردیده است. در بحث خودسازی نیز، مسائلی که به اصلاح و تربیت نفس کمک می کند در دو بخش اصول و مبانیِ ایجابی و سلبی مورد موشکافی قرار گرفته است. اخلاص، حیا، تقوا و عدالت از جمله مواردی هستند که در اصول ایجابی مورد بحث قرار گرفته و به مسائلی همچون دوری از گناه، دوری از طمع و دوری از همنشینی با اشرار در بعد مبانی سلبی اشاره شده است. همچنین مبانی ایجابیِ خودسازی مانند: زهد، ریاضت، توبه، مشارطه، مجاهده و انفاق مورد بررسی قرار گرفته اند.
سید محمد کاظمی قهفرخی حسام الدین آشنا
یکی از مسائل حائز اهمیت در سیاستگذاری فرهنگی، نقش دولت در حوزه فرهنگ است. دولتها با تعاریف کلان و بخشی از فرهنگ، هرکدام نوعی از وظایف و حیطه ای از مداخله را در این عرصه برای خود مشخص نموده اند. برخی از دولتها با تعریف فرهنگ به عنوان هنر و میراث فرهنگی، سیاستها را معطوف به گسترش بخشهای مذکور می کنند. اما در نگاه کلان، فرهنگ مجموعه ای از ویژگی های متمایز معنوی، مادی، فکری و احساسی در جامعه و درمیان گروه های اجتماعی است که در هنر و ادبیات، شیوه های زندگی فردی و اجتماعی، نظام ارزشی، سنتها و باورها متجلی می شود. در این نگاه حیطه ی موضوعی و انسانی فرهنگ چنان گسترده میشود که تمام حوزه های دیگر ذیل آن تعریف می شوند و سیاستگذاری فرهنگی را مستلزم بررسی جایگاه و نقش آن حوزه ها در این امر می کند. این پایان نامه با در نظر گرفتن حکومت علوی به عنوان تنها دورانِ حکمرانی یکی از امامان شیعه، به دنبال بررسی مسأله رابطه این حکومت با فرهنگ، وسیاستگذاری آن در این حوزه است. تحقیق پیش رو با مبنا قرار دادن مراحل مدل فرآیندی خط مشی گذاری، سعی دارد با تحلیل سیاستی از نقش این دولت در امر فرهنگ، مدل سیاستگذاری آن را ترسیم نماید. محقق، با در نظر گرفتن اولین مرحله ی مدل فرآیندی خط مشی گذاری و تعریف کلان فرهنگ، در ابتدا به صورت بندی مسائل حکومت علوی پرداخته و با مفهوم سازی این مشکلات ذیل مفاهیم کلان خاص گرایی، رفاه طلبی و دنیازدگی، قشرگرایی و ظاهربینی، آنها را در سه حوزه ی فرهنگ سیاسی، فرهنگ اقتصادی و فرهنگ دینی تعریف کرده است. در ادامه، بابررسی عملکرد و رویکرد امام (ع) در مواجهه با این مسائل، سیاستهای کلان مردم داری، عدالت و تربیت دینی در این سه حوزه استخراج شده و در سه فصل مجزا، سیاستهای بخشی آنها تشریح شده است. در انتهای فصول، نگارنده به ارزیابی کوتاه مدت دولت علوی باتحلیل خودارزیابی های آن حضرت از عملکرد خود وتاثیر این سیاستها، و ارزیابی های تاریخی پرداخته است. در فصل انتهایی این پایان نامه، پژوهشگر با در نظر گرفتن الگوی تحلیل کلی، ارزیابی های میان مدت و بلند مدت از سیاستها و عملکرد دولت علوی ارائه کرده و مدلهای سیاستگذاری آن حضرت را در این سه حوزه ترسیم نموده است. کلید واژه ها: خط مشی گذاری عمومی، سیاستگذاری فرهنگی، فرهنگ، حکومت علوی، امام علی(ع).
نجمه گرگانی مصطفی دلشاد تهرانی
کلام امیرالمومنین (ع) همواره مورد طعن و تشکیک قرار گرفته و از سوی شکاکان، آماج تهمت?ها واقع شده است. از آنجایی که این شبهات بی اساس بوده با استفاده از آیات و روایات و تاریخ می?توان آن?ها را برطرف نمود. اعتقادات خاص شیعه مورد هجوم دشمنان قرار گرفته که هنوز به برخی از آن?ها پاسخی کامل داده نشده است، در نتیجه نیاز به پاسخگویی آن?ها تشدید می?گردد. پژوهش در این رساله با بحث کلیات آغاز گشته است، در ابتدا موضوع پژوهش مورد تبیین قرار گرفته و پیشینه و سابقه?ی آن مطرح گشته که پیش از این رساله، پژوهش جامع و کامل با این موضوع انجام نشده است. به دنبال آن ضرورت تحقیق و اهداف از انجام آن و شیوه?ی اجرای آن بیان شده است، سپس سوالات اصلی و فرضیات موضوع آورده شد و در بخش مفهوم شناسی واژه?ی شبهه مورد بررسی لغوی قرار گرفت. در این فصل از رساله نگاهی از بیرون به ابعاد وسیع این موضوع می?شود. در فصل دوم به بررسی بیشتر شبهاتی که در طول تاریخ در رابطه با نهج?البلاغه بیان شده، پرداخته شده است که پاسخ?های اجمالی به این شبهات نیز با ذکر منابع جهت استفاده?ی بیشتر آورده شده است. با ورود به فصل سوم به فصل اصلی این رساله? وارد می?شویم، آن هم این که به بررسی تمامی شبهاتی می?پردازد که در وهله?ی اول، مغایرتِ نهج?البلاغه با اعتقادات شیعه را می?رساند ولی با نگاهی به آیات و روایات و مسائل تاریخی این مغایرت برطرف شده و تحکیم بیش از پیش عقاید شیعه را ممکن می?سازد.
صدیقه لبانی مطلق سهیلا جلالی کندری
مسأله «شرّ» یکی از اساسی ترین و مهمترین مسائلی است که در طی قرنهای متمادی،اندیشه بسیاری از صاحبنظران را به خود معطوف داشته و همگان سعی کرده اند تا با نگاهی عقلی و مستدل،شرور و رنجهای مطرح شده در هستی را تبیین و حقیقت آن را روشن سازند.شناخت معنای دقیق این واژه و بیان تعریفی جامع و مانع برای آن،به عنوان ابتدایی ترین ومهمترین مبحث در این زمینه،به تنهایی پاسخ گوی بسیاری ازسوالات بوده و البته بررسی این معنا، در کلام بزرگ اندیشه و خرد ،امیر المومنین علی(ع) ، غنا و جامعیتی صد چندان به آن خواهد بخشید. معناشناسی واژه «شرّ»در نهج البلاغه از دو منظر دلالت درون متنی(مفهوم شناسی) ودلالت برون متنی(مصداق شناسی)قابل ارزیابی است.در دلالت درون متنی با دریافت یک مولفه معنایی ویژه برای «شرّ» ، مبنی بر اثری که در دوری از صراط مستقیم بر یک امر قابل لحاظ است ،روابط مفهومی شکل خاصی به خود می گیرند از جمله در تقابل معنایی این واژه در مقابل واژه خیراست .در شمول معنایی نیز این واژه دارای دو زیر شمول شرّ اخلاقی و شرّ مرکب می باشد.در چند معنایی نیز باید گفت این واژه در معانی دیگری نظیربدی و ضرر و یا تلخ و ناراحت کننده قابل طرح بوده و در ترادف معنایی نیز این واژه با سه گروه دیگر از مفاهیم که عبارتند ازکلماتی که به طورخاص یا عام به نوعی گناه دلالت دارند (نظیراثم،معصیت ،خطیئه، فساد،فجور ...)وکلماتی که بر کوتاهی کردن در امر دین دلالت دارند (نظیر قصور ،فرط...)وباطل در ترادف ذکر شده و به این ترتیب است که حوزه معنایی این واژه به شکلی ویژه ، قابل طرح می گردد.در دلالت برون متنی نیز با ارزیابی مصادیق متنوع و متعدد برای«شرّ»از جمله ابلیس، اصحاب جمل و...دست یابی به معنای این واژه ، بیش از بیش فراهم می شود.
مهدی علی آبادی غلامرضا گودرزی
ارزشیابی کارکنان و بررسی رفتارها و قابلیت های کارکنان از وظایف اصلی مدیران است. با آگاه نمودن کارکنان از عملکرد آنان، زمینه پرورش آن ها فراهم شده و آن ها آگاهانه تلاش در جهت جایگزین ساختن رفتارهای مناسب و حذف رفتارهای منفی و غیر اثربخش خواهند داشت و این امر نه تنها کارایی کارکنان را موجب خواهد شد، بلکه موجب اثربخشی سازمان نیز می گردد. با عنایت به اهمیت این موضوع از منظر اسلام، در این تحقیق نگارنده به استخراج دیدگاه اسلام در خصوص معیارهای ارزیابی مدیران با بررسی سیره امیرالمومنین علی علیه السلام پرداخته است. با توجه به اینکه اولین گام اساسی در راستای شناسایی و اجرای نظام ارزیابی، شناسایی معیارهاست، موضوع تحقیق محدود به شناسایی معیارها شده است. ضمن آن که مهمترین سطح سازمان برای ارزیابی، سطح مدیران عالی است و در این تحقیق افرادی که مستقیماً زیر نظر امیرالمومنین در اداره حکومت اسلامی نقش داشتند مدیران عالی منظور شده اند. سوال اصلی تحقیق این است که "معیارهای ارزیابی مدیران عالی از منظر امیرالمومنین علی علیه السلام چیست؟" لکن این تحقیق به دلیل داشتن موضوع اکتشافی، فاقد فرضیه می باشد. همچنین با توجه به اینکه موضوع میان رشته ای بوده و لازم است از منابع مدیریت و منابع تاریخی و سیره ای اسلامی استفاده شود، روش انجام تحقیق پیماشی از نوع کتابخانه ای در نظر گرفته شده است. پس از انجام تحقیق با بررسی سیره حکومتی آن امام همام، معیارهای ارزیابی در دو دسته کلی «ویژگیهای شخصیتی» و «ویژگیهای مدیریتی» استخراج که هر دسته ویژگی شامل سه گروه «معیارهای تخصصی»، «معیارهای اخلاقی» و «معیارهای ارزشی» می باشد. در مجموع 23 معیار ذیل 6 بخش حاصل شده است که تقوا، علم و دانش، صبر، مردم داری و ولایت مداری از آن جمله است. در کنار معیارهای ارزیابی، برخی خصوصیات نظام ارزیابی و برخی ویژگیهای بازخور بعد از ارزیابی حاصل گردیده که به منظور استفاده دیگر محققان ذکر شده است. واژگان کلیدی: مدیریت، مدیریت اسلامی، مدیران عالی، مدیریت منابع انسانی، ارزیابی عملکرد
زهرا نظری مصطفی دلشاد تهرانی
قرآن ونهج البلاغه، به علت اشتمال بر آموزه های دینی و الهی و حقایق حکمت و معرفت و معارف انسانی، همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان عربی و فارسی بوده و الفاظ و مضامین و مفاهیم قرآن و احادیث همیشه الهام بخش راه آنان بوده و پیکر و روح ادبیات فارسی و عربی را آراسته و مزّین نموده است . تأثیرو تجلّی قرآن و نهج البلاغه و حدیث، در ادبیات فارسی و عربی، به شیوه ها و گونه های مختلف واژگانی و معنایی و اقتباس، الهام، تضمین، تلمیح، اشاره، ترجمه و .... موجب رونق و اصالت نظم و نثر فارسی شده و حیات و ذوق خاصی به آن بخشیده است . سعدی شیرازی نیز به عنوان شاعر و ادیبی مسلمان به روشهای مختلف ادبی، از خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه تأثیر پذیرفته است، و آثار وی نشان می دهد که این کتاب سرشار از آموزه های دینی، اخلاقی، تربیتی و اجتماعی را فرا روی خود داشته و از آن الهام گرفته است. با نگاهی به ساختار کلی موضوعات نهج البلاغه، بالاخص نامه53 حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر و آثار سعدی از جمله باب اول گلستان و بوستان، به روشنی می توان استنباط نمود که سعدی در زمینه سلوک کارگزاران، از مضامین و مفاهیم نهج البلاغه تأثیر پذیرفته و الگوبرداری نموده است. از جمله مواردی که سعدی از نهج البلاغه در زمینه سلوک کارگزاران و زمامداران حکومتی تأثیر پذیرفته است می توان به سلوک تقوا، دینداری، ساده زیستی، زهد، اخلاق نیکو و نرمخویی، پرهیز از غرور و امتیاز خواهی، پرهیز از دنیا طلبی، رفتار متواضعانه داشتن با مردم و رعیت، عدالت خواهی و پرهیز از ظلم و ستم، رعایت انصاف و توجه به حقوق مردم بالاخص یتیمان و ستمدیدگان و بینوایان، پرهیز از احتجاب و دستورالعمل های نظامی از جمله توجه به معیشت سپاهیان ، پرهیز از تفرقه و ترجیح صلح بر جنگ و .... اشاره نمود که در این پایان نامه به آنها پرداخته شده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
سوده اسعدی مهدی مطیع
گرایش به معنویت و نگاه های عارفانه دینی در دوره معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی پژوهشگران را بر آن می دارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دوره های گذشته داشته باشند. از سویی نگاه هایی با تفسیر عارفانه یا رویکرد عرفانی به قرآن مجید زبان این کتاب را برای فهم مخاطبین امروز قابل دستیابی می کند. در بازار ارائه مکاتب مختلف عرفانی آن دسته از منابع که مطابقت بیشتری با مفاهیم کلام وحی دارند، هم قابل اعتبارترند هم ماندگارتر و به حق نزدیک تر. از این میان یکی از ارزشمندترین متون برجای مانده در حوزه متون عرفانی منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است. ویژگی این کتاب تطبیق منازل سلوک با مفاهیم قرآن کریم است. بنابر این این پژوهش در صدد تفسیری قرآنی از متن عرفانی خواجه عبدالله و تفسیری عرفانی برگرفته از کتاب منازل السائرین از قرآن کریم است. در این راستا تحقیق حاضر با بهره گیری از تعاریف، توصیفات و تقسیمات خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین، در چهار فصل به تبیین منشاء قرآنی آموزه های این کتاب پرداخته است. در فصل اول کلیات، پیشینه جریانات اعتقادی ـ عرفانی، بیان مسئله، اهمیت و ضرورت آن و مفاهیم و متغیرهای تحقیق مطرح شده است. در فصل دوم معنای لغوی و اصطلاحی هر واژه (عنوان هر منزل) در قرآن کریم و عرفان بررسی شده؛ که علاوه بر آن مفاهیم اخلاقی ـ معرفتی مطرح شده در هر باب در سیاق آیات شریفه قرآن کریم, پی جویی شده است تا مبنای قرآنی آنها و برخی آیات مشابه با موضاعات استخراج و نوع نگاه قرآن به این مفاهیم تشریح شود. در فصل سوم با بیان اهمیت چینش و ترتب منازل بر یکدیگر, سیر معناداری از حرکت به سوی کمال مطلق هستی برای انسان ترسیم شده که با بیداری حقیقی از غفلت ها و تعلقات آغاز و به توحید حضرت حق ختم می گردد. در بخش آخر، در ادامه تحلیل مفاهیم بیان شده مهمترین نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که 1ـ منازل السائرین یا پیشنهاد سیر و سلوک در حوزه عرفان عملی این کتاب انطباق فراوانی با مفاهیم قرآن کریم دارد. آیات قرآن کریم قابلیت کشف منازل سلوک در عرفان عملی را دارد.2ـ انتخاب خواجه عبدالله در چینش منازل سلوک تا حد زیادی منطبق با مفاهیم قرآنی است. 3ـ انتخاب عناوین سلوک از آیات قرآنی از ابتکارات خاص خواجه عبدالله و قابل تایید بعد از بررسی سیاق و فضای حاکم بر آیات است. رده بندی سه گانه خواجه عبدالله منطبق با لایه های معنایی قرآن است(عوام، خواص، خاص الخاص). این پژوهش گامی برای مطالعات عرفانی در حوزه کلام وحی است. کلید واژه: قرآن کریم, منازل السائرین, خواجه عبدالله انصاری, سیر و سلوک, عرفان عملی.
هدی پاینده آشتیانی مصطفی دلشاد تهرانی
چکیده خانواده اصلی ترین نهاد اجتماعی و بهترین بستر برای سیر آدمی به سوی کمالات است اما در شرایط امروز که تهاجم فرهنگی، زمینه ی انحراف فکری و عملی جوانان را بیش از هر زمان دیگری فراهم ساخته، و هدفش دور ساختن نسل جوان از ارزش های دینی و اسلامی است، آن چه در حفظ اقشار آسیب پذیر جامعه موثر است، مراقبت خانوادگی است، و بدون شک رفتار شناسی معصومین که بر اساس اصول قرآنی شکل گرفته، الگویی مفید در این حوزه می باشد. از این رو در این رساله با انگیزه ی پرداختن د وباره به کتاب الهی و سنت نبوی، در حوزه ی مباحث خانوادگی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در واقع سیره، اصول ثابتی ? سیره ی اهل بیت است که رفتار و گفتار را شامل می شود ، چرا که گفتار معصوم 7 در واقع دستور به عمل است. بنابراین در این رساله، جلوه های عملی سیره ی معصومین مورد فحص قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا اصول مرتبط با رفتار در خانواده از آیات قرآن استخراج گردید و بازتاب این اصول در مورد بررسی قرار گرفت. این اصول که قواعدی ثابت و پایدار است، شامل اصل ? سیره ی خانوادگی اهل بیت تشکیل خانواده، اصول حاکم بر رفتار با همسر، فرزند و والدین می باشد. برجسته ترین نتیجه ی این بررسی این است که اداره ی خانواده باید بر پایه ی اصول مهمی چون مودت و رحمت، نفی خشونت، صداقت و صراحت و تکریم پایبند باشد. کلید واژه ها : سیره، سیره ی عملی، سنت، اهل بیت، قرآن، روایت، خانواده، تربیت فرزند، روابط همسران، وظایف والدین، » « وظایف فرزندان
منیره اشراقی مصطفی دلشاد تهرانی
این پژوهش به بررسی جایگاه و حقیقت دنیا و بازشناسی ویژگی های آن پرداخته و نقش این شناخت را در نوع عملکرد صحیح و منطقی نسبت به دنیا بازگو می سازد. هم چنین با بررسی عملکردهای غلط نسبت به دنیا، به آسیب شناسی رفتاری نسبت بدان پرداخته و نقش این عملکردها و تعاملات صحیح و غلط را در نزدیکی و رسیدن به کمالات انسانی و یا دور شدن از این کمالات و سعادت الهی را بازگو می نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که دنیا همان طور که می تواند مانع اصلی تربیت کمالی و نقطه آغاز همه خطایا و گناهان باشد، اگر مفهوم و حقیقت دنیا، به درستی شناخته شود و بینش و دیدگاه صحیحی نسبت بدان حاصل گردد، با عملکردی صحیح و سنجیده، همین دنیا می تواند عاملی در جهت رشد و ترقی معنوی انسان و رساندن او به تربیتی کمالی و سعادتی جاودانی کمک کننده و یاری گر باشد. اگر نگاه و بینش انسان نسبت به دنیا تصحیح و اصلاح گردد ـ که این تصحیح بینش، به نوع شناخت حقیقت و ماهیت هر انسان نسبت به دنیا بستگی داردـ تعاملات و عملکردهای انسان در قبال آن نیز اصلاح خواهد شد و نگاه ابزاری نسبت بدان، جایگزین نگاه دنیاگرایانه و دنیا مدارانه می شود. دیدگاهی که بیان می کند دنیا وسیله ای برای رسیدن به اهداف والای انسانی و الهی است و نباید هدف قرار گیرد؛ اما اگر این تصحیح بینش نسبت به دنیا صورت نپذیرد و دنیا و نگاه بدان اصلاح نگردد، عملکردی ناصحیح و نسنجیده نسبت بدان صورت خواهد گرفت و نتیجه ای جز دوری از هدف خلقت و افتادن در دام دنیا، و شقاوتی ابدی را در پی نخواهد داشت. در واقع دنیا بستر ساز آبادانی آخرت است و هیچ مخلوقی همچون دنیا، نمی تواند این چنین، بستر سعادت و کمال را برای انسان فراهم سازد؛ اما به شرط آن که به شناختی حقیقی نسبت بدان دست یابیم و تا این شناخت و معرفت حقیقی نسبت به ماهیت دنیا صورت نگیرد، نگاه ها و نگرش ها نسبت بدان تغییر نخواهد کرد و عملکردها نسبت بدان اصلاح نخواهد شد و رشد و تعالی در آن، در جهت کمال انسانی صورت نخواهد گرفت.
زینب موذن زاده محمد رسایی
چکیده عرف یکی از منابع حقوق است که می تواند تأثیر زیادی بر روی جرائم و گناهان داشته باشد در فقه و حقوق به عمل معین، تکرار آن عمل، ارادی بودن نه غریزی بودن یک عمل عرف می گویند ما در پی بررسی این نکته هستیم که میزان اثر گذاری عرف بر جرائم و بر شریعت چه میزان است با این که جرایم و گناهان در صدر اسلام یکی بوده است، و میزان تأثیرآن بررسی شود و در ضمن آن بیان خواهد شد که تغییرات عرفی آیا تأثیری می تواند بر روند شریعت بگذارد و در این میان شریعت در مقابل تغییرات عرفی چه نقشی ایفا می کند. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به سبک کتابخانه ای است و روش پژوهش، تحلیلی و توصیفی با رویکرد بررسی مقایسه ای میان فقه شیعه با فقه اهل سنت اعمال شده است. بر اساس یافته های این نوشتار می توان چنین استنباط نمود که عرف تأثیر تقریباً مستقیمی بر قانون و شریعت می تواند داشته باشد با توجه به این نکته که در بسیاری از کتب خواسته یا ناخواسته بنای عقلا را با بنای عرف یکی انگاشته اند با توجه به این نکته که بنای عقلا نیز یکی از زیر مجموعه های عقل است و عقل یکی از منابع چهارگانه فقه شیعه است پژوهش حاضر با بررسی عمیق ارتباط میان عرف و مصادیق دیگر و تبین آنها از دیدگاه فقها و حقوق دانان پرداخته و سعی دارد که اهمیت و ظرافت حکم مزبور و تأثیر آن در فقه و حقوق را روشن سازد. کلید واژه ها: جرم، عرف.
یاسر جعفری مصطفی دلشاد تهرانی
در آموزه های علوی، بحث معرفت نفس و خودسازی جایگاه قابل تأملی دارد. به گونه ای که انسان با فراگیری آن می تواند در زندگی خود موفق گردد و نظام اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. برای رسیدن به شناخت واقعی خود نیاز به راهکاری صحیح و منطبق برآموزه های الهی است تا بتوان خویشتن را آنگونه که هست شناخت. معرفت نفس با تمام ابعادش از مباحث مهم اسلامی و از جمله علومی است که در شناخت حق تعالی مهمترین راهکار محسوب شده و توصیه گردیده است؛ لذا امیرالمومنان× نیز اهمیت آن را گوشزد فرموده اند. اهمیت آن از این باب است که چنین شناختی می تواند انسان را در بهتر گذراندن زندگی یاری نماید؛ زیرا نفس مراتبی دارد که ممکن است به زمینه اسفل السافلین سقوط کند و به فرموده قرآن از بهائم گمراه تر شود. و از طرفی این توانایی را دارد که به درجه علیین صعود کند و از مرز لوّامه گذشته و به مطمئنه برسد، از فرشتگان برتر شود و تجلی گاه اوصاف حق تعالی گردد. ولذا بر این اساس گفته اند: «معرفت به نفس، مقدمه ی عبودیت است» و هرچه «معرفت به نفس» عمیق تر باشد، کمالِ عبودیت بهتر محقق می گردد. معرفت نفس نه تنها آثار اُخروی و معنوی فراوانی دارد، بلکه در زندگی دنیوی و اجتماعی انسان نیز پیامدهای بسیار زیادی را به ارمغان می آورد. ازجمله انسان را به سمت شناخت خدا، جهاد با نفس، ترس از خدا، فارغ شدن از علایق دنیوی و همچنین شناخت حدّ و اندازه خود سوق می دهد. مواردی که هر یک در جای خود پیامدهای متعددی را به همراه دارند؛ آثاری همچون خوشبختی و سعادت در زندگی، بی نیازی از خلق، رستگاری، کسب رضای خدا، در امان ماندن از ترس عذاب و عقاب و نیز آثاری از این قبیل: کاهش آفت در زندگی انسان که خود شامل آفاتِ نفس همچون مَکر، خُدعه، غَدر و دنیا دوستی است. انسان به وسیله این شناخت و آگاهی از آثار مفید آن، اقدام به خودسازی می کند و عقل نظری را چراغ عقل عملی قرار داده و بدین طریق موجبات آرامش و رضایت در زندگی را به ارمغان می آورد. در این پژوهش با نگاه کلی به نهج البلاغه و سایر کتب دینی و روایی، به مسائلی از جمله چگونگی شناخت نفس، راه های شناخت نفس و تأثیر معرفت نفس در زندگی انسان اشاره شده است.
شیوا سلامت بخشعلی قنبری
چکیده چیستیِ معنای زندگی در نهج البلاغه مسأله ای است که یافتن آن، نیازمند فهم درست حیات معنوی است. زوایا و حدود این حیات، عوامل سلبی و ایجابی تحقق آن و آثار اِعمال آن در عملکردها و نقش پذیری ها از جمله موضوعاتی هستند که بررسی آن ها لازمه درک زندگی به سبک و معنای نهج البلاغه است. در بررسی این موارد، از شیو ه توصیفی و بعضاً توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. درمنطق نهج البلاغه زندگی نه تنها معنادار بلکه غنیمت ترین فرصتی است که هر انسانی در اختیار دارد. زندگی در نهج البلاغه بر سه مبنای خدا، انسان و معاد شکل می گیرد و با دمیدنِ روحِ حیات معنوی در کالبد جسم روزمره آن معنا پیدا می کند. اصولاً مسأله معنای حیات، زمانی اهمیت می یابد که انسان ها با نگاه انتقادی به فعالیت های هدفمندشان بنگرند. آن ها در حقیقت در جستجوی میزان یا مقیاسی هستند که بتواند توجیه گر این همه تلاش و شتاب باشد. معنا جویی ـ خصوصاً در نهج البلاغه ـ پاسخی لازم و کافی است در زدودن رنج های آدمی، تا آن جا که تحقق حداقلی آن، در سطحی ترین لایه های فکری و رفتاری، اثری بارز و ستودنی در کیفیت زندگی ها خواهد داشت؛ چرا که از منظر نهج البلاغه هدف، زندگی را ارزشمند می کند و در این راستا هرچه هدف گذاری ها دقیق تر، والاتر و غایت مدارتر باشند، زندگی ارزشمندتر و حیات عملی، به کارکردی که نهج البلاغه برای انسان قائل شده است، نزدیک تر خواهد شد. زندگی در آیین نهج البلاغه، مملو از شادکامی،کامیابی و عشق ورزی است. حیات در قاموس علی(علیه السلام)، تجلی بهشت موعود در اکنون است و آرامش، ناچیزترین دستاورد این حیات برای تمام بشریت است. کلید واژه:معنای زندگی، حیات معنوی، هدف زندگی، هدف خلقت، فلسفه حیات.
فاطمه ترابی مصطفی دلشاد تهرانی
بسامانی یک جامعه در گرو مدیریت آن است و جامعه بدون مدیری توانا، قادر به ادامه ی حیات نخواهد بود. به همین دلیل هر مدیری باید با تأسی از یک الگوی کامل، جامعه را به اهداف عالی انسانی برساند. از سوی دیگر چنین مدیریتی جز از امام معصوم که از سوی خالق انسان انتخاب شده است، انتظار نمی رود، و از آن جایی که امیرمومنان به صورت ظاهری پنج سال در رأس حکومت بودند و نیز در جنگ های متعدد مدیریت و فرماندهی نمودند، در این رساله به بررسی سیره ی مدیریتی ایشان که برگرفته از اصول ثابت قرآنی است، پرداخته شد. در واقع سیره، اصول ثابتی است که رفتار و گفتار را شامل می شود، چرا که گفتار معصوم7 در واقع دستور به عمل است. بنابراین در این رساله، جلوه های عملی سیره ی امام علی7 مورد فحص قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا اصول مدیریت از آیات قرآن استخراج گردید، سپس بازتاب این اصول در سیره ی مدیریتی امیرمومنان7 مورد بررسی قرار گرفت. این اصول قواعد ثابتی است که راهنمای مدیران در همه ی عرصه های مدیریتی اعم از اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می باشد. نتیجه ی این بررسی چیزی جز همراهی و جدایی ناپذیری علی7 و قرآن نیست، و قرآن همان گونه که بر اندیشه ی علی7 تأثیر گذاشت، بر سیره و کردار ایشان نیز تأثیری شگرف و تجلی ویژه ای داشت. کلید واژه ها: سیره، سیره ی مدیریتی، قرآن، امام علی7، عهدنامه ی مالک اشتر.
نرگس سادات مبلغ مصطفی دلشاد تهرانی
این پژوهش به دنبال بررسی روند تغییرات سخنان امیرمومنان خطاب به مردم در دوران حکومت است. بر این اساس بر مبنای مدل «اصول، مبانی و روش ها» تحلیل محتوای متن نهج البلاغه انجام گرفت و تغییرات بر اساس این مدل به دست آمد. این تغییرات نشان دادند که امیرمومنان در دوران حکومت خود به تناسب شرایط، موقعیت ها، مکان ها و مردمان مختلف سخنانی ایراد کرده است. گاه بر سخنی تأکیدی بیشتر شده و در شرایط دیگر به همان موضوع کمتر پرداخته شده است و این نشان دهنده زمانه شناسی و تدبیر امیرمومنان است. بیشترین تأکید امیرمومنان در اصول بر «اصل آینده نگری و عاقبت اندیشی» بوده و در مبانی بیش از هر چیز مردم را با مباحث «انسان شناسی» آشنا کرده و از «روش الگویی» بیش از دیگر روش ها بهره گرفته است. این تأکیدات بر اساس شناخت امیرمومنان از جامع? زمان خود و تغییرات رخ داده پس از رحلت رسول خدا تا آن زمان بوده است.
مهین صبوری مصطفی دلشاد تهرانی
منشأ درد و رنج های انسان و شیوه مواجهه و راه درمان آن از موضوعات اساسی بشر در هر دوره ای بوده است. برآورده نشدن انتظارات انسان در روابط چهارگانه او با خود، غیر، هستی و خدا به سبب عامل (عوامل) فردی، اجتماعی، سیاسی، طبیعی و ماورای طبیعی تولید رنج می کند. در نهج البلاغه بزرگترین دردها، کفر، نفاق، غیّ (بیراهه روی) و ضَلال (گمراهی) معرفی شده و از رنج حقیقی انسان دردمند سخن رفته است که ناشی از جداافتادگی او از خالق و کوشش برای لقای اوست. در نهج البلاغه برای کاهش، تحمل و تبدیل رنج ها چهار مقول? دینی مطرح است. به عبارت دیگر، بر مبنای ایمان و براساس سه اصل تقوا (پرواداری) ، زهد (پارسایی)، و احسان؛ مدلی اخلاق گرایانه با ساختار شش وجهی 1ـ بینش ها، 2ـ ارزش ها، 3ـ گرایش ها، 4ـ روش ها، 5ـ کنش ها، 6ـ گویش ها استنباط می شود. چهار مقول? فوق پیوندی جدانشدنی دارند. ایمان در رابط? انسان با خالق، رنج حقیقی انسان را تسکین می دهد و بر روابط دیگر پرتوافکن است، و تقوا در رابط? انسان با خود، زهد در رابط? انسان با هستی و احسان در رابط? انسان با دیگر انسان ها، رنج های حاصل از این روابط را می کاهد. برای بررسی دیدگاهی دیگر نسبت به رنج، به آراء متفکّری مراجعه شده که از بزرگترین عارفان مسیحی است و مهم ترین دغدغه اش بازگوکردن حقیقت ایمان و رنجی است که مومن راستین، پس از ورود به ساحت ایمان باید به دوش کشد. مفهوم رنج در تفکر سورن کی یرکگور ـ پدر اگزیستانسیالیسم (1813 ـ 1855 م) ـ ، از دریچه ایمان و در چارچوب نوعی الهیات مسیحی نگریسته شده است. با تبیین آراء او درباره رنج، علت، ماهیت و شیوه رویارویی با آن، می توان یک بررسی تطبیقی میان دو رهیافت اسلامی و مسیحی به مفهوم رنج را سامان داد و با جمع وجوه مشترک هر دو دیدگاه و افزودن وجوه متعالی برگرفته از تعالیم اسلامی (در نهج البلاغه)، می توان در پروراندن یک الگوی مذهبی جهانشمول برای انسان معاصر سهیم شد. در این تحقیق به روش تحلیل متن، دیدگاه امام علی (علیه السّلام) دربار? رنج ها و شیوه های مواجهه با آن و درمان دردها به طور تفصیلی تبیین شده، و دیدگاه های کی یرکگورِ مسیحی در این باره، با توجه به کتاب «سیرت دردمندان»، به اجمال بررسی شده است.
فاطمه خداوردیلو سید محمد مهدی جعفری
چکیده یکی از محورهای اساسی سیاست و زمام داری علی (علیه السلام) از همان آغاز حکومت ، پاک سازی حکومت از زمامداران منحرف دوره ی عثمان بود. یکی از این حاکمان ، معاویه بن ابی سفیان بود. مخالفت علی (علیه السلام) با معاویه به سبب اختلاف های شخصی نبود، بلکه تضاد بین اسلام اصیل با جاهلیت و کفر؛ و اختلاف بین دو نوع طرز تفکر و دو نوع سیاست متفاوت امام و معاویه بود. از آن جا که معاویه در بین معاویه شناسان اهل سنت به دو صفت تحمّل و سیاستمداری معروف است باید سیاست او با معیاری اصیل که همان روش و دیدگاه امام علی (علیه السلام) است، سنجیده شود تا چهره ی این شخصیت تاثیر گذار در تاریخ اسلام هر چه روشنتر نمایانده شود. در این تحقیق بر اساس خطبه ها و نامه های امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه و هم چنین روش حکومتی خود حضرت، به نقد دیدگاه ها و روش های معاویه در حوزه سیاست پرداخته شده است. دیدگاههای سیاسی و حکومتی معاویه در حوزه ی سیاست عبارت بود از این که: در نگاه معاویه قدرت و حکومت به مردم، اصالت دارد، او به حکومت نگاه سلطنتی داشته و نه خلافت به شیوه پیامبر؛ و نیز در نگاه سیاسی و مدیریتی او عرب بر عجم برتری داشته است. هم چنین در نظر معاویه برای رسیدن به قدرت و حفظ آن استفاده از هر وسیله ای جایز بود. روشهایی که معاویه در طول حکومت خود پیش گرفته بر اساس شرایط متفاوت و افراد مختلف، گوناگون است. ولی همه در راستای یک هدف (رسیدن به قدرت و حفظ آن) می باشد. از جمله روشهای او می توان به: پنهان کردن حقیقت از مردم، دشنام دادن به امیرالمومنین (علیه السلام) در خطبه های رسمی حکومتی مانند خطبه های نماز جمعه، برای بیزار کردن مردم از ایشان، تفرقه افکنی ، پیمان شکنی،گرسنه نگه داشتن و در مضیقه و تنگنا قرار دادن مخالفان، تطمیع سران و نخبگان قوم، تبلیغات دروغین، مکر و فریب و تقدس مآبی و تظاهر به دینداری، اشاره کرد. دیدگاه، روش، سیاست، معاویه، امام علی(علیه السلام).
الهام حیادار افضل السادات حسینی
چکیده در این رساله، روش های تربیتی حضرت علی (علیه السلام) و ژان ژاک روسو، در پنج بعد اجتماعی، عاطفی، عقلانی، جسمانی و دینی بررسی شده و تشابه ها واختلاف های آراء تربیتی حضرت در نهج البلاغه، با روش های تربیتی روسو در امیل مقایسه شده است؛ و از این طریق، موارد تأیید و یا رد روش های تربیتی روسو از دیدگاه امام در نهج البلاغه مورد تفحص و بازبینی قرار گرفته است. در پرتو این تحقیق روشن می گردد که از یک سو بین نظریه های تربیتی امام (علیه السلام) و روسو در مورد روش های انتظار بر طبق استعداد، مواجهه با نتایج اعمال، عبرت، تحمل سختی، عادت،محبت، آزادی عمل، الگویی، تشویق و تنبیه، احسان، چشم پوشی و گشاده رویی شباهت هایی عمده وجود دارد؛ و ازسوی دیگر بین آرای ایشان در ارتباط با جنبه های دینی و روش های مجازات طبیعی، تعلیم وتربیت منفی، داستان سرائی و دور ساختن کودکان از اجتماع، تفاوت های عمده ای دیده می شود. (هرچند در دو روش اخیر،این اختلاف آراء دررابطه با جوانان، تقریباً برطرف می شود.) همچنین این تحقیق نشان می دهد که آن دسته از روشهای صحیح تربیتی را که روسو در امیل آورده، امام (علیه السلام)، حدود 14 قرن پیش، اظهار داشته است، که هم اکنون این مجموعه در کتاب نهج البلاغه قابل رویت و بررسی است . ?
معصومه علیخانی مجید معارف
چکیده از مهم ترین هدف های بعثت انبیاء برطرف ساختن چهر? اجتماعات انسانی از انواع آسیب ها و انحرافات بوده است. اما بعد از وفات پیامبر اکرم | جامع? اسلامی به سمت آسیب های اجتماعی بیشتر و هرچه عمیق تر حرکت کرد. تمام زدودن این آسیب ها از چهر? اجتماع بوده است. × تلاشهای ائمه ^ و در قدم اول حضرت امیرالمومنین علی حضرت چه زمانی که بعد از رحلت پیامبر | خانه نشین شدند و چه زمانی که حکومت را قبول کردند تمامی در زمین? شناساندن این آسیب ها و معرفی آنان × تلاش خود را در این زمینه بکار بستند. تلاش حضرت علی برای مردم بود تا هر چه بیشتر جامعه به سمت صلح پیش رود. این آسیب ها در زمان پیامبر | به حداقل رسیده بود زیرا حضور پیامبر | در جامعه خود تأثیر بسزایی داشت اما بعد از رحلت پیامبر | جامع? اسلامی به سمت انحرافات پیش رفت و حضور بعضی از افراد و تلاش های ایشان در دامن زدن به گسترش این آسیب ها بی تأثیر نبود. اتفاقات بعد از پیامبر | نیز هرچه بیشتر بر این آسیب ها دامن زد تا جایی که جامع? پس از پیامبر | بعد از × گذشت مدتی کوتاه حوادثی همچون مدینه و حوادث مشابه دیگر را شاهد گشت. امّا جایگاه امیرالمومنان علی جایگاهی بی بدیل و سخنان و کلام ایشان به عنوان فصل الخطاب مطرح می باشد به همین دلیل برای بررسی آسیب های اجتماعی، کلام گهربار ایشان راهنمای تمام نمایی می باشد که برای جامع? امروز بی بدیل محسوب می شود. با تکیه بر جامع? آن روز، آسیب های مطروحه را به صورت کلّی مورد انتقاد قرار داده است. × حضرت در سه × در این پایان نامه عوامل آسیب رسان به رفتار اجتماعی مطلوب را با کمک کلام گهربار حضرت علی زمین? عوامل زمینه ساز آسیب اجتماعی، عوامل ایجادکنند? آسیب اجتماعی و در آخر عوامل مصداق آسیب اجتماعی مورد بررسی قرار داده ایم. در انتها و در فصل چهارم این پایان نامه عوامل پیش گیری کننده و درمان کنند? آسیب های اجتماعی را مورد بررسی قرار داده ایم و تلاش بر این بوده که صرف بیان آسیب ها نباشد و راه کار درمان برای اصلاح این آسیب ها ارائه شده باشد.
مونا اعوانی مصطفی دلشاد تهرانی
با نگاه به دنیا و اجزاء پیوسته ومنظم آن به خوبی روشن است که دارای هدفی مهم بوده است . هر مخلوقی برای بالا بردن و ترقی مخلوقی دیگر آفریده شده است . در این سلسله مراتب انسان به عنوان اشرف مخلوقات معرفی گردیده است. از طرف دیگر همه کائنات و موجودات در جهان ، در جهت ارتقاء و رشد آدمی خلق شده اند. بنابراین انسان برای هدفی بزرگتر ومتعالی تر باید مسیری را بپیماید تا به کمال خویش برسد . همه ادیان ومکاتب الهی ، با توجه به تعاریف آنان از انسان وعالم پیرامونش ، درپی رسانیدن او به آن هدف متعالی هستند . دین اسلام نیز به مراتب بلکه بیشتر به دنبال حرکت انسان در جهت کمال مطلق که همان تربیت واقعی است می باشد. قدم گذاشتن در این راه بدون ساختار و فرآیندی مشخص انسان را به سر منزل مطلوب خویش نمی رساند. هدف کلی از این نگارش ، ارائه فرآیندی تربیتی در نهج البلاغه است که ویژگی خاص قانونمندی آن را از سایر ویژگی ها متمایز کرده است. منظور از فرآیند تربیتی همان مسیر ورودی به تربیت و چگونگی حرکت در آن متناسب با شرایط و افراد مختلف است. و ذکر ویژگی قانونمندی که یکسری قوانین یا اصول تربیتی است که انسان در همه زمان ها باید بر اساس آنها رفتار نماید و این فراتر از قوانینی است که ساخته و پرداخته بشر است. و در این راه به بررسی مفهوم تربیت ، قانون و ابعاد وجودی انسان در حوزه های مختلف زندگی و همچنین عوامل وموانعی که در این راه وجود دارند ، پرداخته شده است . نتیجه ای که از این نگارش حاصل شد این است که زمانی قوانین بشری رعایت می شوند که پایبندی به قوانین الهی باشد و قانونمندی برای شخص خاص یا موقعیت و دوره ای متفاوت نباشد.بلکه برای همه زمانها و همه موقعیت ها وهمه ء افراد لحاظ شود ، و دقیقا در اینجاست که قانونمندی تعریف واقعی خود را پیدا می کند. این مطالعه بر اساس روش موضوعی بررسی شده است به این ترتیب که با مطالعه نهج البلاغه ، خطبه ها ، نامه های وحکمت ها و خانواده حدیث با توجه به نگاه حضرت علی استخراج وپس از مراجعه به تفاسیر گوناگون ، فرهنگ لغت های مرتبط و کتاب های متعددی در این رابطه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته شده است .
علی ثابت پور مصطفی دلشاد تهرانی
نظام های سیاسی همواره برای مشروع جلوه دادن سلطه و حکمرانی خود به دلایل و ابزارهای متفاوتی متوسل می شوند تا از یک سو سلطه موجود را موجه نشان داده و از سویی دیگر با آگاه نمودن مردمان از جنین وجاهتی موجبات اطاعت سیاسی آنان را فراهم نمایند.اینکه حکومت با چه خاستگاه و منشای مشروعیت سیاسی می یابد و می تواند به عنوان سازمان و نهادی که حق استفاده از قدرت و اقتدار را دارد، بحث اصلی این پژوهش است.
شبنم نیری مصطفی دلشاد تهرانی
باور به معاد در اصلاح و ساماندهی اخلاق و رفتار انسانها در تمامی عرصه های زندگی نقش آفرینی می کند و بدین وسیله انسان، نتایج اصلاح صحیح اعمال خود را با آباد شدن دنیا و آخرتش به دست خواهد آورد. معاد از اصول اسلام است و یک مسلمان باید به آن ایمان داشته باشد و چون مربوط به افعال انسان نیست و از اصول اعتقادی می باشد، تقلید در آن صحیح نیست و شخص باید صحت اعتقاد خود را به طور یقینی به دست آورد. دلایل اثبات معادشامل: برهان فطری، حب به بقا، عدل و حکمت الهی وهدفدار بودن خلقت میباشد. اعتقاد به معاد و قیامت، بعد از اعتقاد به توحید، مهم ترین مسئل? دینی و اسلامی است. ایمان به معاد و روز قیامت به اضافه ایمان به خدا ومبدا عالم وجود، حد فاصل بین الاهیان و مادیان است. ایمان به روز قیامت، بدون اینکه شخص قیامت را باور کرده باشد، فایده ندارد. باور توحیدی مستحکم، اعتقاد به قیامت و حسابرسی الهی و اعتقاد به اینکه انسان بازخورد تمام اعمالش را خواهد دید، از لوازم و عوامل باور به معاد محسوب می شوند. باور به معاد موجب اصلاح روابط و رفتار انسانها در زمینه های مختلف زندگی می شود. موانع شکل گیری باور معاد در حیطه های مختلف همچون:گریز از مسئولیت، باور نکردن قدرت و علم خداوند، میل به آزادی نامحدود، قدرت طلبی و مال دوستی ظهور پیدا می کند. آثار و نتایج باور معاد در زمینه های مختلف خود را نشان می دهد:امنیت اجتماعی واقتصادی را موجب می شود و زمینه را برای تحقق عدالت در جامعه فراهم می کند،اعتمادو روابط عاطفی وحس مسئولیت رامیان تک تک افراد جامعه به نحو احسنت پایه ریزی می کند و موجبات رشد و آرامش درآن جامعه فراهم می شود و بنیان خانواده مستحکم می گردد، همچنین در خانواده هایی که التزام عملی به اعتقادات و عبادات وجود دارد آرامش روانی، نورانیت درونی و اخلاقی، امیدواری، پیشرفت مادی و معنوی و حس وظیفه شناسی نسبت به دیگران بسیار بالاست.
حمیده افشارنزاد مصطفی دلشاد تهرانی
حقانیت امیرمومنان و شیوه ی رفتاری ایشان پس از پیامبر با خلفائی که حق خلافت را غصب کرده بودند این شبهه را پدید می آورد که چرا علی × در پی احقاق حق خود برنیامد. و چگونه به خلافت خلفاء تن در داد و حتی با آنان همکاری کرد. در پژوهش حاضر با گردآوری سخنان امیرمومنان و بررسی موقعیت تاریخی عصر پس از پیامبر|، موانعی شناسایی شده است که وجود آن ها مانع احقاق حق علی × شد و امیرمومنان بهترین روش را در رویارویی با خلفاء برگزید به گونه ای که همان مردم پس از25 سال با اصرار خلافت را به علی × بازگرداندند. موانع سیاسی استخراج شده که پیش روی امیرمومنان قرار گرفته اند عبارتند از:کینه جویی عرب، اعتقاد به جمع ناپذیری نبوت و خلافت در یک خاندان، دشمنی قریش، قبیله گرایی، حزب گرایی، سرعت عمل گردانندگان سقیفه و موانع فرهنگی: فرهنگ شیخوخیت، فرهنگ جاهلی، احساس خود باختگی و موانع اجتماعی: شبهه افکنی سردمداران سقیفه، ناپایداری مردم، اختلاف و فروپاشی مسلمانان، روحیه ی متزلزل دینی، نداشتن پایگاه اجتماعی همگی مانع از احقاق حق سریع شدند. در این مدت امیرمومنان به اصول ویژه ای مانند: اصل وحدت، اصل صبر و استقامت، اصل عدم انظلام و اصل اعتدال پای بند بود و برای رسیدن به حقانیت خویش از روش های گفتاری مانند: معرفی شخصیت حقوقی خویش، استدلال و احتجاج، دعوت خصوصی از مردم، اعتراضات علنی، رویارویی ویژه با توطئه سقیفه بهره مند شد و در رفتار نیز به این روش ها: همکاری با خلفاء، مشاوره دادن به خلفاء، و انتقاد از خلفاء دست یازید. و سرانجام دستاورد علی× از این رویارویی پذیرش حقانیت از سوی همه ی مردم با اصرار بود.
لیلا غلامی محمد میردامادی
مسئله فتنه ارتباط تنگاتنگی با مسئله امنیت و سلامت روحی- روانی فرد و جامعه دارد و می تواند تاثیرات عمیقی بر حرکت فرد و جامعه به سوی کمال و تعالی داشته باشد. به همین دلیل در قرآن کریم و روایات ائمه معصومین ? از جهات مختلفی به این امر پرداخته شده است و با بیان آثار مخرب فتنه بر فرد و جامعه، همواره به ارائه راهکارها و شیوه های مبارزه با فتنه های گوناگون، مسیر روشن و درست در برابر آسیبهای آن را برای ما ترسیم نموده اند. پیش بینی وقوع حوادث و آسیبهای ناشی از فتنه و اقدامات پیشگیرانه از آنها، شناسایی عوامل و ریشه ها، ویژگی های فتنه گران، آثار مثبت و منفی که فتنه ها از خود به جای می گذارند و آشنایی با نحوه به وجود آمدن فتنه های صدر اسلام از جمله مواردی است که در این پژوهش مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه ریشه فتنه ها، خواهشهای نفسانی، دنیاطلبی، رذایل اخلاقی از قبیل: خودخواهی، حسد و امثال آن می باشد که با شناسایی آنها می توان این بیماری خطرناک را درمان نمود. فتنه به مفهوم اختیار و امتحان می تواند جنبه مثبت به خود گیرد، زیرا در آزمون است که ارزشها شناخته می شود و مثبت و منفی آن نمایان می گردد، لذا فتنه آنجا که باعث تحول انسان می شود و مشکلات را می نمایاند، بار مثبت را دارد ولی اگر انسان دقت لازم را معمول ندارد، فتنه می تواند چه از درون خود انسان باشد و چه از بیرون، به وی لطمه زند، مثل فتنه کربلا؛ که حُرّ را آگاه می کند و نجات می دهد و عمر سعد را به ورطه هلاکت می افکند. قرآن و نهج البلاغه برای مقابله برای فتنه های آسیب رسان راهکارهای متنوع ارائه می دهند که بعضاً خود انسان باید در نفس خود اعمال نماید مثل تقویت تقوا برای جلوگیری از نفوذ هواهای نفسانی و بصیرت و هوشیاری در برابر فتنه های دیگران. بی تردید شناخت فتنه و مراقبت از نفوذ آن می تواند جامعه را سالم نگه دارد، بنابراین تبعیت از قرآن و رهبری دینی و تعالیم آسمانی به ویژه فرامین ائمه معصومین ? می تواند اثرات فتنه را حل نموده و سلامتی و امنیت فرد و جامعه را فراهم سازد. نتیجه این پژوهش یک جمله روشن و مبرهن است که؛ فتنه ها دارای آسیبهای فراوانی هستند و برای پیشگیری از این آسیبها و حفظ سلامت افراد جامعه باید آگاهی و بصیرت، باورها و اعتقادات آنان تقویت شده و از راه آموزشهای گوناگون، آمادگی لازم را جهت مقابله با فتنه ها، در آنها ایجاد کرد.
عابدین قدیانی ابراهیم شفیعی سروستانی
از آنجائی که پایان نامه پیش روی عهده دار بررسی چیستی تکلیف و مسئولیت حاکم اسلامی در زمینه حجاب شرعی بانوان در ملأ عام از منظر قرآن و سنت بود با اتکاء به شیوه تحقیق کتابخانه ای، مشهورترین ادله قرآنی و روایی این مبحث با رویکردی فقه الحدیثی مورد کنکاش قرار گرفت. با فرض این که حجاب بانوان در ملأعام، واجب و محدوده آن نیز پوشاندن تمام بدن به جز وجه و کفین باشد؛ حاکم اسلامی بر مبنای ادله: اختیارات ولی فقیه و نیز امر به معروف و نهی از منکر، مجاز است و این اختیار برای او ثابت است که در صورت صلاحدید در امر حجاب بانوان مداخله کرده و با وضع قوانینی نسبت به اجبار و الزام آن در اماکن عمومی اقدام و متخلفان را مجازات نماید. در این صورت ورود و دخالت حکومت در این مهم هیچ منافاتی با وظیفه اصلی حکومت در باب حجاب که چیزی جز بستر سازی فرهنگی و تبین و تبلیغ اصولی و هنرمندانه آن نیست، ندارد. از میان دو ادله دیگر الزام حکومتی حجاب، یعنی: اطلاقات ادله احکام فردی و اجتماعی دین و حدود و تعزیرات (با تقاریر چهارگانه آن) هیچ یک نه تنها بروز و ظهور قطعی بر تکلیف حکومت بر اجبار حجاب ندارد بلکه هر یک از آنها به مراتب متفاوت، فاقد دلالت مستحکم و خدشه ناپذیر مبنی بر اثبات تکلیف اجبار حجاب برای حاکم اسلامی اند و استدلال های ارائه شده پیرامون آن ها جامع و مانع نبوده، با اما و اگرهایی روبروست. حجاب اجباری را عامل رشد نفاق، دوروئی و ریا در جامعه دانستن و آن گاه مخالفت با دخالت حکومت در امر حجاب به بهانه جلوگیری از رشد اعمال نفاق آمیز، در عین حالی که فاقد پشتوانه علمی است مستند به تحقیقات آماری و اجتماعی دقیق نیز نیست. عدم گزارش حتی یک مورد تعزیر زن مسلمان بی حجاب توسط پیامبر اعظم | و امام علی × در منابع حدیثی و تاریخی و هم چنین عدم تکلیف کارگزاران به برخورد با بی حجابی زنان در عهد نامه مالک اشتر و...توسط حضرت علی × نیز فی نفسه نمی تواند بیانگر اختیاری بودن حجاب باشد. چرا که گزارش تعزیر تمامی موارد ترک واجبات در منابع مربوطه نیامده است. از طرف دیگر به عنوان نمونه در عهدنامه مالک اشتر با عنایت به این که به وظیفه قرآنی اقامه نماز توسط حاکمان هیچ اشاره ای نشده است مشخص می شود امام علی × در این عهد نامه در مقام احصاء کلیه وظایف و تکالیف حکومتی کارگزاران نبوده اند. مخلص کلام این که با نقادی قرآنی و فقه الحدیثی ادله اصلی و غیر فقهیِ ـ به معنای مصطلح ـ مدافعان حجاب اجباری و مخالفان آن، مشخص شد در باب اجباری کردن حجاب و تعزیر متخلفان، از جانب شارع مقدس تکلیف صریحی متوجه حاکم اسلامی نیست و آن چه در این رابطه به طور قطعی و حداقلی از مجموع ادله فوق برداشت می شود، تفویض اختیار اجبار حجاب بانوان از جانب شارع به حاکم مبسوط الید اسلامی است. بررسی ادله فقهی به معنای مصطلح و تخصصی آن، خارج از حوزه صلاحیت نگارنده وجیزه پیش روی بود از این روی به آن ها پرداخته نشد. محتمل است نتیجه تتبعات فقهی، اثبات کننده تکلیف حاکم در باب اجبار حجاب بانوان باشد. کلیدواژه ها: حجاب، حکومت، حاکم، اجباری، اختیاری، تعزیر، مجازات.
سمانه محمدی مصطفی دلشاد تهرانی
چکیده پایان نامه ابتدا به مبانی این بحث پرداخته و دیدگاه های حضرت علی علیه السلام در پنج زمینه خداشناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، معادشناسی و پدیده شناسی فقر و غنی را تبیین کرده، سپس روشها و اقدامات امام علیه السلام از جمله اصلاح و تدوین ساختار اقتصادی، راهکارهای اجرای محرومیت زدایی، روش ایشان در فرهنگسازی عمومی در جامعه و تدوین آییننامه حکومتی برای والیان و موانع فقرزدایی در این مسیر را مورد بررسی قرار داده است و این نتیجه حاصل شد که در حکومت امیرالمومنین علیه السلام نظام عادلانه اقتصادی در تمام زمینه های اقتصادی از جمله تولید، توزیع، مصرف، توزیع مجدد ثروت، سرمایه گذاری، مالکیت و بیت المال محور اساسی فقرزدایی و محرومیت زدایی است و بر همین اساس می توان بزرگترین مشکل حضرت را در تاریخ حکومت داری ایشان مبارزه با ظلم اقتصادی و رفع موانع برپایی عدالت اقتصادی دانست.
آرزو محمدی مصطفی دلشاد تهرانی
با توجه به اهمیت جایگاه کارگزاران در اداره جامعه در جهت تحقق اهداف حکومتی چگونگی رفتار آنان با مردم در میزان رضایتمندی و ثبات حکومت نقش به سزایی دارد. یکی از عوامل موثر در تکوین رفتار شخصیت است به طوری که هر ویژگی شخصیتی یک نمود رفتاری دارد.همچنین بین شخصیت و رفتار رابطه متقابل وجود دارد.با مرور نهج البلاغه شاخصه های شخصیتی و رفتاری مورد توجه امام دسته بندی وبه رابطه آنها پرداخته شده با اطلاع از این رابطه میتوان با مشاهده رفتار هر کس پی به شخصیت او برد و اشخاصی را برای کارگزاری انتخاب کرد که با ملاک های امام منطبق باشد.
میثم کهن ترابی مجید معارف
کارگزاران به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در سعادت و شقاوت جامعه موثرند. آن ها با تصمیم گیری و عملکردشان در حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و قضایی مستقیماً جامعه را در مسیر صلاح و یا فساد پیش می برند. وجود برخی تمایلات و گرایشها در کارگزاران نیز به صورت غیرمستقیم جامعه را با نابسامانی و انحطاط مواجه می کند؛ چراکه وجود این خصائص در کارگزاران، نخبگان را به جهت پیشبرد امورشان و مردم را به سبب الگوگیری از کارگزاران به این اوصاف متمایل می سازد. به جهت پیشگیری از تأثیرگذاری نامطلوب کارگزاران در جامعه ضرورت دارد که ساختارهای مدیریتی به درستی و براساس آموزه های دین اصلاح شود تا امکان تخلف به حداقلِ ممکن برسد. اصلاحات در نگرش به مسئولیت، به کارگیری کارگزاران، رفتار کارگزاران با مردم، قوانین ناصحیح و ناقص از این جمله اند. گسترش فضای نقد عامل مهمی در پیشگیری از اثرگذاری ناصحیح کارگزاران است.
سمیه قوامی نژاد مصطفی دلشاد تهرانی
همنشین همیشگی انسان در دنیا و آخرت عمل او است، به واسط? عمل است که انسان مسیر کمال و سعادت را می پیماید و به رشد و تعالی دست می یابد. لیکن با وجود تأکید فراوان دین مبین اسلام بر عمل، مسلمانان فرصت عمل کردن را به کرّات از دست می دهند و به آفت کوتاهی در عمل مبتلا هستند. در این پژوهش به روش کتابخانه ای و با محوریت نهج البلاغه و خانواد? حدیث آن، و به شیو? استنباط و تحلیل محتوا به عوامل موثر بر این مسأله و راهکارهای رفع آن پرداخته شده است. با محور قرار دادن کتاب نهج البلاغه، عوامل کوتاهی انسان در عمل شامل علتهای درونی و علتهای بیرونی هستند. عوامل درونی برخاسته از مسائل نفسانی، معنوی و اعتقادی فرد هستند که دو جنب? شخصیتی ـ رفتاری و معرفتی ـ اعتقادی را شامل می شوند. عواطف منفی، نابهنجاریهای شخصیتی و رفتاری، غفلت و توهمات باطل، صفات و خصوصیات پایداری را شکل می دهند که شخصیت و رفتار فرد را به سوی کاهلی در عمل سوق می دهند. همچنین کاستی های معرفتی مثل نشناختن هدف زندگی، حقوق و تکالیف، نعمتها و فرصتها، معیار عمل و مهمتر از همه بی معرفتی نسبت به ولی و حجت الهی، عوامل معرفتی ـ اعتقادی موثر بر کوتاهی انسان در عمل کردن هستند. عوامل بیرونی موثر بر این مسأله عوامل متعددی می باشند که در حوزه های اجتماعی، سیاسی ـ حکومتی، فرهنگی، اقتصادی، و جغرافیایی بررسی گشته اند. در بخش دیگر پایان نامه معلوم شده که کوتاهی انسان در عمل کردن هم بر زندگی فردی و اجتماعی او در این جهان، و هم بر زندگی آن جهانی وی تأثیر بسزایی دارد، و نتیج? نهایی عمل نکردن در دنیا، اندوه و حسرت، و خذلان و هلاکت در آخرت می باشد. در نهایت، با توجه به بیانات و سیر? امیرالمومنین(علیه السلام) می توان نتیجه گرفت که با اجرای راهکارهای اصلاح شخصیت و رفتار آدمی، عوامل قصور انسان در عمل را می توان درمان کرد. این پایان نامه روش اعطای بینش در دو حوز? معرفت افزایی و باور درمانی و همچنین روشهای عقل باروری و مرگ اندیشی را برای اصلاح شخصیت و روشهای بیان مهر و قهر، موعظه، تحریک غیرت دینی، توصیف و تصویرآفرینی، خودعاملی، فراگیری مهارتها با رویکرد دینی، و فرهنگ سازی را برای اصلاح رفتار آدمی از کتاب شریف نهج البلاغه استخراج کرده است.
نگار ناصری جزه مصطفی دلشاد تهرانی
این تحقیق رهیافتی است به سیاست ورزیِ صحیح، در مبانی انسان شناسی علوی. پژوهش حاضر تلاش می کند، رفتارهای سیاسی امام علی (علیه السلام) از دیدگاه نهج البلاغه را، با بررسی متن و تحلیل محتوای روایات مرتبط کشف نماید. جهان بینی حاکم بر رفتار سیاسی امام علی (علیه السلام)، جهان بینی الهی ـ توحیدی است. در نگاه آن حضرت، حرکت جهان آفرینش به سمت خداست؛ جهانی که با همه چیز آن، برای انسان ـ این موجود فقیر بالذات ـ آفریده شده. بنابراین انسان شناسی الهی، محور همه ی امور خداست و خواسته ها و توانایی های انسان دارای اصالت نیست؛ زیرا مالک انسان، خداوند است. آدمی دارای ظرفیت و استعداد دریافت وحی و الهام است و از این طریق، با خداوند متعال و فرشتگان الهی ارتباط دارد. انسان دارای بعد فرامادی است و از عوامل فرامادی، چه نیک و چه بد، مانند: دعا و نیایش یا وسوسه و اغواگریِ شیاطین، تأثیر می پذیرد.
مریم عصاره یوسف محفوظی موسوی
چکیده ندارد.
محبوبه خزایی شادی نفیسی
چکیده ندارد.
محمدمهدی کرمی محمدکاظم رحمان ستایش
چکیده ندارد.
رقیه قسمتی وحید سبزیان پور
چکیده ندارد.
فروغ افتخاری محمود واعظی
چکیده ندارد.
مصطفی مصباح محمدعلی مهدوی راد
چکیده ندارد.
اعظم کی پور احمد عابدی
چکیده ندارد.
فهیمه دانشور حسینی مجید معارف
رساله حاضر شامل یک مقدمه و هفت بخش می باشد که به شرح ذیل است:بخش مقدماتی: مروری بر حوادث قبل از خلافت امام علی(ع).بخش اول: شکل گیری خلافت امام علی (ع) و بیعت مردم با او.بخش دوم :معرفی اجمالی ناکثین.بخش سوم :شکل گیری جبهه جهل.بخش چهارم:حرکت امام (ع) به سمت بصره.بخش پنجم:اقدامات امام(ع) برای دفع فتنه.بخش ششم:فتنه جمل و درگیری طرفین.بخش هفتم:حوادث پس از جنگ جمل.