نام پژوهشگر: مجتبی آهنی آذری
حسن دلتنگ سفیدسنگی سعید حسنی
داده های مورد استفاده در این پژوهش شامل اوزان تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی 7072 بره گوسفند نژاد بلوچی است که در سالهای 1361 تا 1385 در ایستگاه اصلاح نژاد عباس آباد مشهد رکوردگیری و جمع آوری شده بود. این داده ها برای برآورد روند ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی مورد استفاده قرار گرفت. ارزش اصلاحی حیوانات با روش معادلات مدل مختلط و براساس مدل دام یک متغیره پیش بینی شد. روند فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی بترتیب از طریق تابعیت میانگین فنوتیپی بر سال، میانگین ارزش اصلاحی بر سال و تفاوت ارزش اصلاحی از ارزش فنوتیپی بر سال بر آورد شد. پیشرفت ژنتیکی کل بعد از 22 سال برای وزن تولد و بعد از 24 سال برای اوزان شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی بترتیب 011/0 ، 488/1، 066/2، 062/2 و 034/2 کیلوگرم بود. روند ژنتیکی اوزان تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی بترتیب 06/0±1، 1±55، 2±72، 2±77 و 3±88 گرم در سال بر آورد شد . روند فنوتیپی برای اوزان تولد، شیرگیری، 6 ماهگی، 9 ماهگی و یکسالگی بترتیب 06/1±4، 9±3، 11±11-، 11±15 و 15±118 گرم در سال و روند محیطی برای صفات مذکور بترتیب 1±3، 8±52-، 9±83-، 9±62- و 12±30 گرم در سال بود. بطورکلی نتایج این تحقیق نشان می دهد که روند ژنتیکی مثبت و معنی داری برای تمامی صفات مربوط به رشد در این گله وجود داشته است و این نشان دهنده موثر بودن برنامه های انتخاب مورد استفاده در این گله می باشد. با این حال برای بهبود این برنامه ها انتخاب دام های مولد می بایست به جای ارزش فنوتیپی براساس ارزش های ارثی آنها صورت گیرد.
مریم حیدری مجتبی آهنی آذری
هدف از این تحقیق شناسایی چند شکلی ژن های هورمون رشد (gh)، بتالاکتوگلوبولین β-lg) و pit-1 در یک گله گاو هلشتاین با روش pcr-rflp و بررسی ارتباط آن ها با تولید شیر بود. هورمون رشد نقش مهمی در تنظیم رشد، متابولیسم و شیر دهی ایفا می کند. بتالاکتوگلوبولین پروتئین عمده ی آب پنیر در شیر است که در انتقال و متابولیسم رتینول و اسید های چرب نقش دارد و pit-1 مسئول رشد هیپوفیز و بیان هورمون های مرتبط با آن در پستانداران می باشد. بنابراین با توجه به اهمیت زیاد هر سه ژن، آن ها به عنوان ژن های کاندید کنترل کننده تولید شیر انتخاب شده اند. در این تحقیق نمونه های خون از 104 رأس گاو هلشتاین که دارای حداقل یکسال رکورد تولید شیر بودند تهیه و از روش نمکی بهینه یافته برای استخراج dna استفاده شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر یک قطعه 282 جفت بازی شامل اینترون 4 و اگزون 5 ژن هورمون رشد، یک قطعه 1355 جفت بازی شامل قسمتی از اگزون 5، اینترون 5 و قسمتی از اگزون 6 ژن pit-1 و یک قطعه 247 جفت بازی شامل بخشی از اگزون و اینترون 4 ژن بتالاکتوگلوبولین انجام گرفت. قطعات تکثیر شده ی ژن های هورمون رشد، pit-1 و β-lgبه ترتیب توسط آنزیم های رستریکتاز alui ، hinfi و haeiii مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. فراوانی آلل های l و v ژن هورمون رشد به ترتیب 0/884 و 0/116و فراوانی آلل های a وb برای ژن pit-1 به ترتیب 170/0 و 830/0 و برای ژن β-lg به ترتیب 529/0 و 471/0 بدست آمد. بررسی تعادل هاردی- واینبرگ برای لوکوس های مورد نظر بوسیله ی آزمون کای مربع، نشان دهنده وجود تعادل در این جایگاه ها بود. جهت بررسی ارتباط ژن های مورد نظر با تولید شیر از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ ها بطور معنی داری بر تولید شیر موثر بودند. حیوانات با ژنوتیپ ll هورمون رشد مقدار شیر بیشتری نسبت به ژنوتیپ lv تولید کردند (05/0 > p ). همچنین حیوانات با ژنوتیپ ab برای pit-1 مقدار شیر بیشتری نسبت به ژنوتیپ bb تولید کردند (05/0> p ). در مورد ژن β-lg تولید شیر حیوانات با ژنوتیپ aa بیشتر از ژنوتیپ bb بود (01/0 > p ). چند شکلی این ژن ها همچنین در یک گاو هلشتاین با تولید شیرحدود 150 کیلوگرم در روز و 5 گوساله ی آن بررسی شد. ژنوتیپ گاو برتر و تمام فرزندانش برای ژن هورمون رشد ll و برای ژن بتالاکتوگلوبولین ab بود و از نظر ژن pit-1 گاو برتر و 3 گوساله ی آن ژنوتیپ bb و بقیه گوساله ها ژنوتیپ ab داشتند.
سحاب جنابی شلمانی محمود شمس شرق
چکیده به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پرلیت و زئولیت بر عملکرد و فاکتور های استخوانی بلدرچین ژاپنی آزمایشی با استفاده از 340 قطعه جوجه یکروزه انجام گرفت. آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار 17 قطعه جوجه ای و به مدت 42 روز انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل شاهد، 5/1 و 3 درصد پرلیت یا زئولیت بودند. فراسنجه های عملکردی به صورت هفتگی و دوره ای اندازه گیری شدند. در پایان آزمایش، از هر تکرار 2 قطعه بلدرچین ماده انتخاب و جهت تعیین خصوصیات لاشه، کلسیم، فسفر خون و فراسنجه های مربوط به استخوان ران پا کشتار شدند. داده های بدست آمده از آزمایش توسط نرم افزار sas (2003) و در سطح احتمال 5 درصد آنالیز شدند. نتایج آزمایش نشان داد که جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 5/1 درصد زئولیت، افزایش وزن معنی داری را در مقایسه با سایر تیمار ها بجز تیمار دریافت کننده 5/1 درصد پرلیت در دوره های 42-21 روزگی و 42-0 روزگی داشتند (05/0p<). بیشترین میزان خوراک مصرفی در دوره 42-0 روزگی مربوط به جیره حاوی 5/1 درصد زئولیت بود که با سایر تیمار ها جز تیمار شاهد اختلاف معنی داری را دارا بود (05/0p<). نتایج مربوط به ضریب تبدیل غذایی بهبود معنی داری را در تیمار های حاوی پرلیت و 5/1 درصد زئولیت در مقایسه با تیمار شاهد در دوره 42-0 روزگی نشان داد (05/0p<). بررسی کیفیت لاشه نشان دهنده عدم وجود تفاوت معنی داری بین تیمار های آزمایشی بود (05/0p>). از نظر میزان کلسیم و فسفر خون بین تیمار های مختلف اختلاف معنی دار مشاهده نشد (05/0p>). تغذیه 5/1 درصد پرلیت یا 3 درصد زئولیت سبب افزایش معنی دار درصد خاکستر استخوان در مقایسه با تیمار شاهد و نیز 5/1 درصد زئولیت گردید (05/0p<). همچنین، طول استخوان افزایش معنی داری را در تیمار های شاهد و 5/1 درصد زئولیت در مقایسه با تیمار 3 درصد زئولیت نشان داد (05/0p<). از نظر سایر فراسنجه های مربوط به استخوان تفاوت چشمگیری بین تیمار ها مشاهده نشد (05/0p>).
النا دهنوی مجتبی آهنی آذری
هدف از این تحقیق شناسایی چند شکلی ژن های کالپاستاتین، کالپاین و میوستاتین در یک گله گوسفند زل با روش های pcr-rflp و pcr-sscp و بررسی ارتباط آن ها با رکوردهای وزن یک سالگی بود. کالپاین شروع کننده تجزیه پروتئین بعد از کشتار است و کالپاستاتین مهم ترین مهارکننده و تنظیم کننده فعالیت کالپاین است. میوستاتین مهارکننده رشد ماهیچه های اسکلتی می باشد و جهش در ژن کد کننده آن، باعث افزایش عضله می شود. لذا با توجه به اهمیت زیاد آن ها هر سه به عنوان ژن های کاندید کنترل کننده صفات رشد انتخاب شده اند. در این تحقیق نمونه های خون از 200 رأس گوسفند زل تهیه و از روش نمکی بهینه یافته برای استخراج dna استفاده شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر یک قطعه 622 جفت بازی شامل اینترون و اگزون اولین دامنه تکراری ژن کالپاستاتین، یک قطعه 190 جفت بازی ژن کالپاین شامل قسمتی از اگزون 5 و6 و اینترون مابین آن ها و قطعات 337، 222 و 311 جفت بازی به ترتیب شامل بخشی از اگزون3، اینترون1 و اینترون2 ژن میوستاتین انجام گرفت. در تحقیق حاضر چندشکلی ناحیه تکثیر شده ژن کالپاستاتین با هر دو روش فوق بررسی شد. در مورد روشrflp، قطعه تکثیر شده ی این ژن ، به طور جداگانه توسط دو آنزیم رستریکتاز mspi و ncoi مورد هضم قرار گرفت و دو آلل m و n به ترتیب با فراوانی های 855/0 و 145/0 شناسایی شدند. به کمک روش sscp، آلل های a، b و c به ترتیب با فراوانی های 835/0، 145/0 و 020/0 مشاهده گردید. در مورد ژن کالپاین صرفا از روش pcr-sscp استفاده شده است. در نتیجه تک رشته ای کردن ناحیه مورد مطالعه ژن کالپاین با بافر sscp، آلل های a و b به ترتیب با فراوانی های 845/0 و 155/0 مشاهده گردید. در این بررسی فراوانی های ژنی و ژنوتیپی ژن میوستاتین در3 ناحیه مختلف با روش های pcr-rflp و pcr-sscp بررسی شده است. اگزون3 با روشrflp و به کمک آنزیم haeiii و اینترون1 و 2 با روش sscp مورد مطالعه قرار گرفت. در روشrflp، همه نمونه ها با آنزیم haeiii مورد هضم قرار گرفتند و همگی ژنوتیپ mm را نشان دادند. ناحیه اینترون 1 این ژن نیز مونومورف بوده و همه نمونه ها ژنوتیپ هموزیگوت را نشان دادند. بررسی ناحیه اینترون2 ژن میوستاتین، وجود چندشکلی را در این جایگاه نشان داد و آلل های a و b با فراوانی های به ترتیب 755/0 و 245/0 به دست آمد. نتایج بدست آمده وجود تعادل هاردی واینبرگ را فقط برای ژن کالپاستاتین در روشsscp نشان داد (05/0<p) و برای سایر جایگاه ها وجود تعادل هاردی واینبرگ را تأیید نکرد (05/0>p). متوسط هتروزیگوسیتی در همه جایگاه ها پایین بود (25/0 تا 37/0) که حاکی از بالا بودن هموزیگوسیتی در گله می باشد. جهت بررسی ارتباط چندشکلی ژن های مورد نظر با وزن یک سالگی گوسفندان مورد مطالعه از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد. نتایج نشان داد که فقط بین ژنوتیپ های ژن کالپاین و وزن یک سالگی ارتباط معنی داری وجود داشت و حیوانات با ژنوتیپ ab وزن بیشتری نسبت به حیوانات با ژنوتیپ aa داشتند (01/0p<).
لیلا شاه محمدی مجتبی آهنی آذری
چکیده هدف از این تحقیق شناسائی چندشکلی ژنهای موثر بر باروری بالا (دو یا چندقلوزائی) شامل و بررسی pcr-sscp و pcr-rflp در گوسفند نژاد زل با روشهای gdf و 9 bmp15 ،bmpr-1b ارتباط آنها با رکوردهای دوقلوزائی بود. گوسفند زل یکی از گوسفندان معروف گوشتی در استانهای مازندران و گلستان است که درصد دوقلوزائی در آن حدود 10 درصد میباشد. از جمله جهشهای و bmp15 ،bmpr-1b میتوان به tgf-beta طبیعی موثر بر دوقلوزائی در گوسفند جز خانواده بزرگ 200 راس گوسفند به روش نمکی بهینهیافته برای بررسی جهش در ژنهای dna . اشاره کرد gdf9 استخراج شد. واکنش gdf از ژن 9 g و 8 g و واریانتهای 1 ،fecxl ،fecxg ،fecxb ،fecb 141 و 312 جفت ، قطعات 153 ،fecb زنجیرهای پلیمراز جهت تکثیر یک قطعه 190 جفت بازی ژن انجام گرفت. قطعات gdf و قطعات 462 و 139 جفت بازی از ژن 9 bmp بازی از اگزون 2 ژن 15 به ترتیب توسط آنزیمهای gdf از ژن 9 g و 8 g و واریانتهای 1 fecxg ،fecxb ،fecb تکثیر شده از fecxl مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. جایگاه ddei و hin6i ،hinfi ،ddei ،avaii رستریکتاز مورد مطالعه قرار گرفت. در تحقیق حاضر چندشکلی ناحیه pcr-sscp بوسیله تکنیک bmp ژن 15 با هر دو روش فوقالذکر بررسی شد. نتایج حاصل از بررسی حاضر تنها fecxb تکثیر شده جایگاه بود. دو آلل جهشیافته ونوع gdf از ژن 9 g حاکی از چندشکل بودن گله مورد مطالعه برای واریانت 1 0 در حیوانات مورد بررسی برای این جایگاه مشاهده شد. بررسیها / 0 و 95 / وحشی با فراوانیهای 05 حاکی از عدم وقوع جهش برای سایر جایگاههای شناخته شده برای این صفت بود و سایر جایگاههای بررسی تعادل هاردی- واینبرگ بوسیله gdf از ژن 9 g مورد مطالعه مونومورف بودند. برای واریانت 1 از ژن g آزمون کای مربع، نشاندهنده وجود تعادل در این جایگاه بود. جهت بررسی ارتباط واریانت 1 استفاده شد. نتایج حاکی از عدم ارتباط بین sas نرم افزار glm با دوقلوزائی از رویه gdf9 .(p>0/ ژنوتیپ های مشاهده شده و رکوردهای فنوتیپی مربوط به دوقلوزائی بود ( 05 gdf9 ،bmp15 ،fecb ، واژ ههای کلیدی: چندشکلی، گوسفند، باروری
سهیل یوسفی مجتبی آهنی آذری
چکیده هدف از این تحقیق شناسایی چند شکلی ژن های بتالاکتوگلوبولین (?-lg) ، هورمون رشد (gh) وکاپاکازئین (?-casein) در گوسفند نژاد زل با روش های pcr-rflp و pcr-sscpو بررسی ارتباط آن ها با ترکیبات شیر بود. در این تحقیق نمونه های خون از 150 رأس گوسفند زل تهیه و استخراج dna به کمک کیت تجاری diatom صورت گرفت. واکنش زنجیره-ای پلیمراز جهت تکثیر یک قطعه 452 جفت بازی اگزون 2 ژن بتالاکتوگلوبولین، یک قطعه 365 جفت بازی از اگزون 5 ژن هورمون رشد و یک قطعه 416 جفت بازی از اگزون 4 ژن کاپاکازئین انجام گرفت. قطعات تکثیر شده ی ژن بتالاکتوگلوبولین توسط آنزیم رستریکتاز rsai مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند و دو آلل a وb به ترتیب با فراوانی های 13/0 و 87/0 شناسایی شدند. ژن های هورمون رشد و کاپاکازئین بوسیله تکنیک pcr-sscp مورد مطالعه قرار گرفتند و برای ژن هورمون رشد سه الگوی ساختاری متفاوتg1، g2 و g3 به ترتیب با فراوانی های 317/0 ، 388/0 و 295/0 و برای ژن کاپاکازئین دو الگوی ساختاری متفاوت k1وk2 به ترتیب با فراوانی های 527/0 و 473/0 مشاهده شدند. بررسی تعادل هاردی_ واینبرگ برای ژن بتالاکتوگلوبولین بوسیله ی آزمون کای مربع، نشان دهنده عدم وجود تعادل در این جایگاه بود. جهت بررسی تاثیر ژن های مورد مطالعه برترکیبات شیر(چربی، پروتئین، لاکتوز، دانسیته وsnf) از رویه mixed نرم افزار sas استفاده شد. نتایج آماری نشان دادند که ژنوتیپab از ژن بتالاکتوگلوبولین نسبت به سایر ژنوتیپ ها بر روی مقادیر بالاترچربی و لاکتوز شیر و الگوی k1از ژن کاپاکازئین نسبت به الگوی k2 بر روی میزان لاکتوز شیر اثر معنی داری دارند(05/0 p< ).در این مطالعه بین چند شکلی ژن هورمون رشد و ترکیبات شیر هیچ ارتباطی مشاهده نشد.
عبدالرحیم تقی زاده همایون فرهنگ فر
داده های مورد استفاده در این پژوهش، شامل 228237 رکورد روزآزمون شمار سلول های بدنی در نوبت اول شیردهی 29151 رأس گاو هلشتاین در 396 گله از 19 استان کشور می باشد، که طی سال های 1382 تا 1389 تولید داشتند. به منظور بررسی اثرات عوامل محیطی بر نمره سلول های بدنی شیر از رویه مدل مختلط نرم افزار9.1 sas استفاده شد. برای آنالیز ژنتیکی داده ها، از دو مدل روز آزمون با ضرایب تابعیت تصادفی و ثابت استفاده شد. در هر دو مدل، اثرات ثابت گله، سال تولید، فصل تولید، استان، سطوح مختلف تولیدی و متغیرهای همراه سن گاو در هنگام رکوردبرداری، درصد ژن هلشتاین و روزهای شیردهی گنجانده شدند. تابع چند جمله ای لژاندر با درجات برازش مختلف برای مدل های تصادفی و ثابت در خصوص تنوع ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی در نظر گرفته شدند که درجه برازش 2 به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. اجزای واریانس (کواریانس) ژنتیکی و فنوتیپی نمره سلول های بدنی توسط روش حداکثر درستنمائی محدود شده برآورد شدند. وراثت پذیری نمره سلول های بدنی در همه ماه های شیردهی کمتر از 1/0 بود. پائین ترین و بالاترین مقادیر وراثت پذیری به ترتیب در ماه های اول و دوم (042/0) و نهم و دهم (062/0) بدست آمد. با افزایش فاصله بین ماه های شیردهی، همبستگی های ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی کاهش یافتند. همبستگی بین ارزش های اصلاحی پیش بینی شده نمره سلول های بدنی 100 گاو برتر با مدل تابعیت تصادفی در ماه های شیردهی مختلف با افزایش فاصله ماه ها کمتر شد. در مدل تابعیت تصادفی، روند ژنتیکی نمره سلول های بدنی در سال تولد برای نرها 011/0 و برای فرزندان 001/0 در سال زایش برآورد گردید و این مقادیر به لحاظ آماری معنی دار بودند (001/0p> ). در مدل تابعیت ثابت نیز این مقدار برای فرزندان 001/0 به دست آمد و به لحاظ آماری معنی دار بود (001/0p> ). روند فنوتیپی برای حیوانات 136/0- برآورد گردید که از نظر آماری معنی دار بود (001/0p> ). این نتایج بیانگر آن است که در طی سال های 1382 تا 1389 پیشرفت ژنتیکی در کاهش شمار سلول های بدنی و وقوع ورم پستان در گله های مورد مطالعه در جهت عکس شده است.
حبیب اله طاشی مجتبی آهنی آذری
در این تحقیق تنوع ژنتیکی جمعیت زنبور عسل استان گلستان در چهار سطح مقاومت به کنه واروآ شامل گروه مقاوم، با مقاومت متوسط، مقاومت کم و حساس مورد بررسی قرار گرفت. از نشانگر issr با سه آغازگر issr1=(gaca)4ct)، issr2=(ctc)5gt) و issr3=(ac)8g) و نشانگر ssr با پنج آغازگر a7، a113، a43، a88 وa107 استفاده شد. نمونه گیری از کلنی های زنبور عسل مرکز اصلاح نژاد ملکه زنبور عسل سازمان جهاد کشاورزی و یکی از زنبورداری های استان گلستان انجام شد. واکنش pcr با تمام آغازگرها بخوبی انجام گردید. پارامترهای تنوع ژنتیکی با استفاده از نرم افزار popgene و het تعیین گردید. بر اساس نتایج نشانگر issr بیشترین و کمترین درصد چند شکلی به ترتیب در آغازگر issr1 (100 درصد) و آغازگر issr3 (4/71 درصد) مشاهده شد. بیشترین محتوای اطلاعات چند شکلی در آغازگر issr2 (904/0) و کمترین مقدار مربوط به آغازگر issr1 (898/0) بود. بیشترین و کمترین باندهای مشاهده شده به ترتیب در جمعیت گروه مقاوم (17 باند) و گروه با مقاومت کم (8 باند) مشاهده شد. همچنین بیشترین و کمترین قطعات چند شکل به ترتیب در گروه مقاوم (12 باند) و گروه با مقاومت کم و گروه حساس (0 باند) مشاهده شد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین گروه مقاوم و مقاومت کم (414/0) مشاهده گردید. بر اساس نتایج حاصل از رسم درخت فیلوژنی به روش upgma بیشترین فاصله ژنتیکی بین گروه مقاوم و گروه با مقاومت کم و گروه حساس وجود داشت. نتایج نشانگر ssr نشان می دهد بیشترین و کمترین شاخص شانون به ترتیب در آغازگر a7 (474/2) و a88 (936/1) بود. بیشترین هتروزیگوسیتی مشاهده شده در آغازگر a88 (833/0) مشاهده شد. آغازگرهای a7, a113 و a107 دارای هتروزیگوسیتی یکسان (75/0) بودند. همچنین بیشترین و کمترین هتروزیگوسیتی مورد انتظار به ترتیب در آغازگر a7 (938/0) و a88 (855/0) مشاهده شد. بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به آغازگر a7 در جمعیت گروه مقاوم (792/1) و کمترین مقدار شاخص شانون در آغازگر a107 در جمعیت های مقاوم و مقاومت کم (868/0) بود. کمترین تشابه میان گروه مقاومت متوسط و گروه حساس(094/0) و کمترین فاصله بین گروه دارای مقاومت کم و حساس (733/0) مشاهده شد و بیشترین تشابه بین گروه مقاومت متوسط و مقاومت کم (462/0) مشاهده شد. با کاهش سطح مقاومت به کنه واروآ فاصله ژنتیکی بطور قابل توجهی افزایش پیدا کرد. چهار جمعیت مورد مطالعه پس از رسم درخت فیلوژنی در چهار گروه مجزا قرار گرفتند. نتایج شکل درخت فیلوژنی در دو نشانگر issr و ssr شبیه به هم بود و به نوعی یکدیگر را تائید کردند.
سعید شمسکی مجتبی آهنی آذری
چکیده هدف از این تحقیق شناسائی چندشکلی ژن های موثر بر چندقلوزایی شامل alk6، bmp15 و gdf9 در گوسفند رومانوف با استفاده از روش های pcr-rflp و pcr-sscp بود. نمونه های dna از خون70 راس گوسفند رومانوف توسط کیت دیاتوم استخراج شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تکثیر یک قطعه 190 جفت بازی ژن alk6، قطعه 312 جفت بازی برای جایگاه fexl از ژن bmp15 و قطعه 139 جفت بازی برای جایگاه fecgh از ژن gdf9 انجام گرفت. قطعات تکثیر شده برای ژن های gdf9 و alk6 به ترتیب توسط آنزیم های ddei و avaii مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. جایگاه تکثیر شده برای ژن bmp15 نیز توسط روش pcr-sscp تعیین ژنوتیپ شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که همه جایگاه های مورد مطالعه مونومورف بودند. همچنین در این تحقیق تنوع ژنتیکی گله مورد نظر توسط چهار جفت آغازگر ریزماهواره ای شامل (bm6438 ، bm6526 ، bms2361 و bm8125) مورد بررسی قرار گرفت. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تمامی جایگاه ها به خوبی انجام شد. محصولات واکنش زنجیر ه ای پلی مراز با استفاده از ژل پلی اکریل آمید 12% الکتروفورز شدند. تمامی مکان های ژنی تکثیر شده، از تعادل هاردی- وینبرگ انحراف معنی داری نشان دادند (05/0p<). میانگین هتروزایگوسیتی کل مشاهده شده، 0588/0±9321/0 بود که بیشترین و کمترین هتروزایگوسیتی مشاهده شده برای آغازگرهای(0000/1) bm8125 و (8571/0)bm6438 بدست آمد. همچنین میانگین میزان اطلاعات چندشکلی در این گله 0408/0±6337/0 برآورد شد. با توجه به نتایج بدست آمده، این گله از لحاظ تنوع ژنتیکی از شرایط مناسبی برخوردار است اما در هیچکدام از ژن های موثر بر چندقلوزایی مورد بررسی چندشکلی مشاهده نشد و دلیل چندقلوزایی این گله را باید در سایر عوامل جستجو کرد. کلمات کلیدی: چندشکلی، تنوع ژنتیکی، نشانگر ریزماهواره، alk6، gdf9، bmp15
جواد خسروی مجتبی آهنی آذری
در این تحقیق چند شکلی های موجود در ژن های adr?3 ، kap1.1 و kap1.3 در گوسفندان نژاد زل موجود در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند شیرنگ و ارتباط این ژن ها با صفات استحکام و میزان گوگرد پشم مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از 150 راس گوسفند ماده نژاد زل نمونه خون و پشم گرفته شد. چند شکلی ژن ها به روش pcr-sscp شناسایی و برای اندازه گیری میزان استحکام از دستگاه اینسترومنت استفاده شد.همچنین برای اندازه گیری گوگرد موجود در پشم از روش اندازه گیری عناصر به روش کارماتوگرافی استفاده شد. و در این راستا برای ژن adr?3، 8 الگوی باندی مختلف شناسایی شده که از a تا h نامگذاری شدند و به ترتیب دارای فراوانی 12/0 ، 1/0 ، 22/0 ، 12/0، 12/0، 06/0، 18/0، 08/0 بودند. در بین آلل های شناسایی شده آلل e با میانگین حداقل مربعات 64/18 نیوتن بر کیلوتکس به طور معنی داری استحکام الیاف بالاتری داشته و در بین آلل های شناسایی شده ژن adr?3 هیچ کدام بر میزان گوگرد الیاف تاثیر معنی داری نداشتند ) 05/0 p?). برای ژن kap1.1، 2 الگوی باندی شناسایی شده که به ترتیب دارای فراوانی های 72/0 و 28/0 بودند. الگو های باندی شناسایی شده تاثیر معنی داری بر میزان استحکام و گوگرد الیاف پشم نداشتند) 05/0 p?). 6 الگوی باندی برای ژن kap1.3 شناسایی شد که به ترتیب از 1 تا 6 شماره گذاری شدند و به ترتیب دارای فراوانی های 1/0، 12/0، 2/0، 45/، 05/0، 08/0 بودند. الگوی باندی شماره 3 ژن kap1.3 با میانگین حداقل مربعات 76/2 درصد دارای تاثیر معنی داری بر میزان گوگرد الیاف داشته) 05/0p?) ولی بر میزان استحکام الیاف تاثیر معنی داری نداشت (05/0 p?). در این تحقیق همچنین ارتباط بین سن حیوان و تیپ تولد با میزان استحکام و گوگرد الیاف مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان دهنده ی عدم تاثیر معنی دار سن و تیپ تولد بر میزان استحکام و گوگرد الیاف بود) 05/0 p?). برای بهبود روند اصلاحی بهتر است انتخاب حیوانات شایسته به لحاظ استحکام و میزان گوگرد الیاف پشم، از نظر بازار پسندی در جهت افزایش شایستگی ژنتیکی حیوانات انجام گیرد.
زهرا داوری ورانلو مجتبی آهنی آذری
در پژوهش حاضر، ساختار ژنتیکی گوسفندان نژاد کردی موجود در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی واقع در شهرستان شیروان از دیدگاه ژنتیک کمی و مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش اول، تجزیه و تحلیل های ژنتیکی صفات رشد و تولید مثلی با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده توسط نرم افزار dfreml برآورد شد. وراثت پذیری هر صفت با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی (با برازش اثرات ژنتیکی مادری و محیط دائمی مادری) و همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات رشد با استفاده از مدل حیوانی دو صفتی برآورد گردید. وراثت پذیری صفات مربوط به وزن بدن در دامنه 06/0 تا 36/0 و صفات مربوط به تولید مثل 01/0 تا 08/0 برآورد شد. برآورد های همبستگی های ژنتیکی برای صفات رشد مثبت و متوسط به بالا در محدوده 23/0 بین صفات وزن تولد و شش ماهگی تا 89/0 بین وزن شیرگیری و شش ماهگی متغیر بود. همبستگی ژنتیکی بین وزن شیرگیری و شش ماهگی در دامنه بالاتری نسبت به صفات دیگر قرار دارد که این همبستگی ژنتیکی نسبتا بالا بدین معنا است که می توان با انتخاب بر اساس وزن شیرگیری بهبود در صفات بعد از آن ایجاد نمود. در بخش دوم، به منظور تعیین چند شکلی ژن های آروماتاز و گیرنده ملاتونین نوع یک و ارتباط آنها با صفات وزن بدن و تولید مثل از 120 میش خونگیری شد. نتایج حاصل از بررسی حاکی از چندشکل بودن ژن آروماتاز و گیرنده ملاتونین نوع یک در حیوانات مورد بررسی بود. برای ژن گیرنده ملاتونین نوع یک بررسی تعادل هاردی-واینبرگ بوسیله آزمون کای مربع، نشان دهنده وجود تعادل در این جایگاه بود. جهت بررسی ارتباط چند شکلی مشاهده شده این دو ژن با صفات وزن بدن و تولیدمثل از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد. نتایج حاکی از عدم ارتباط بین ژنوتیپهای مشاهده شده و رکورد های فنوتیپی بود.
حجت الله یامی مجتبی آهنی آذری
در پژوهش حاضر، ساختار ژنتیکی مرغان بومی مرکز پشتیبانی و اصلاح نژاد استان مازندران واقع در شهرستان ساری مورد بررسی قرار گرفت. tlrها گروهی از گیرنده های پروتئینی هستند که در سیستم ایمنی ذاتی یا اکتسابی بدن موجودات زنده نقش مهمی بر عهده دارند. این گیرنده ها اولین خط دفاعی در برابر حمله میکروارگانیسم های مهاجم هستند. اینترلوکین 2 باعث تکثیر، تمایز و فعال شدن سلول های سایتوتوکسیک t می شود. به منظور تعیین چند شکلی ژن های tlr4و il2 و ارتباط آنها با صفات تولیدی از 120 قطعه مرغ بومی خونگیری شد. استخراج dna از نمونه های خون با استفاده از کیت استاندارد دیاتوم انجام شد و واکنش زنجیره ای پلی مراز (pcr) برای تکثیر قطعات 676 و 659 جفت بازی به ترتیب از ژن های tlr4 و il2 با استفاده از آغازگرهای اختصاصی صورت گرفت. قطعات تکثیر شده از این دو ژن ، بطور جداگانه توسط دو آنزیم رستریکتاز xba ? وmnl مورد هضم قرار گرفتند. جهت شناسائی فرم های مختلف آللی این ژن ها در آنالیز rflp از ژل پلی اکریل آمید و رنگ آمیزی نیترات نقره استفاده شد. نتایج نشان داد که ژن tlr4 ، فاقد چندشکلی بوده و مونومورف بود. در ژن il2، دو آلل a و g به ترتیب با فراوانی 65/0 و 35/0 مشاهده شد. فراوانی هر یک از ژنوتیپ های aa و ag و gg به ترتیب برابر با 43، 43 و 14 درصد برآورد شد. برای ژن اینترلوکین 2 بررسی تعادل هاردی-واینبرگ بوسیله آزمون کای مربع، نشان دهنده وجود تعادل در این جایگاه بود. جهت بررسی ارتباط چند شکلی مشاهده شده این ژن با صفات رشد و بلوغ جنسی و تولید تخم از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد. در جمعیت مرغان بومی استان مازندران اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ های ژن il2 و میانگین صفات مرتبط با رشد، بلوغ جنسی و تولید تخم مشاهده نشد. بنابراین براساس مقایسه نتایج بدست آمده از این پژوهش با سایر تحقیقات می توان گفت ژن il2 در پاسخ ایمنی پرندگان نقش اساسی داشته اما ارتباط مثبت و معنی داری بین این جایگاه ژنی با صفات اقتصادی در جمعیت مورد آزمایش وجود ندارد.
فاطمه کاظمی برزل آباد سعید حسنی
در تحقیق حاضر صفات تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر با مدل های تابعیت ثابت و تصادفی با استفاده از نرم افزار wombat مورد تجزیه و تحلیل ژنتیکی قرار گرفتند. داده های مورد استفاده در این پژوهش به ترتیب شامل 1124 و 1094 رکورد روزآزمون برای تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر از 250 رأس میش از ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی شیروان بود که از اردیبهشت تا مرداد ماه سال 1391 جمع آوری شده بودند. در هر دو مدل، اثرات ثابت تعداد بره ها در هر زایش، شکم زایش، ماه رکوردگیری و متغیر کمکی روزهای شیردهی برای هر دو صفت و همچنین اثرات تصادفی ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی گنجانده شدند. در مدل تابعیت تصادفی چند جمله ای های متعامد لژاندر به ترتیب با درجه برازش3 و 2 برای محیط دائمی و ژنتیکی افزایشی در صفت تولید شیر و درجه برازش 2 برای محیط دائمی و ژنتیکی افزایشی در صفت درصد مواد جامد بدون چربی شیر برازش داده شدند. میانگین تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر به ترتیب 0/380 و 11/83 برآورد شد. میانگین وراثت پذیری برای صفات تولید شیر و درصد مواد جامد بدون چربی شیر به ترتیب 0/04 و 0/06 در تابعیت ثابت و 0/07 و 0/13 در تابعیت تصادفی برآورد شد. به منظور تعیین چند شکلی ژن پرولاکتین در اینترون 2 و ارتباط آن با صفات فوق از 100 راس میش از میش های رکوردگیری شده بطور تصادفی خونگیری شد. 23 جفت باز ایندل (حذف – اضافه) در ژن پرولاکتین شناسایی گردید. هیچ رابطه معنی داری بین ژن پرولاکتین و صفات فوق مشاهده نشد. بر اساس تحقیق حاضر مدل تابعیت تصادفی برای آنالیز ژنتیکی صفات تولید و درصد مواد جامد بدون چربی شیر در میش کردی شیروان مناسب بود.
زینب خسروی فیروز صمدی
دراین مطالعه تاثیر سطوح مختلف نعناع فلفلی بر کیفیت گوشت جوجه های گوشتی در شرایط تنش گرمایی بررسی شد. بدین منظور، از 192 قطعه جوجه یک روزه (راس، 308) در 4 تیمار آزمایشی با 4 تکرار وهر تکرار نیز با 12 قطعه جوجه در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد، جیره شاهد مکمل شده با 1درصد پودر نعناع فلفلی، جیره شاهد مکمل شده با 2 درصد پودر نعناع فلفلی و جیره شاهد مکمل شده با 300 میلی گرم ویتامین e در هر کیلوگرم خوراک بودند. به منظور اعمال تنش گرمایی از روز 35 دوره پرورش، دمای سالن به مدت 6 ساعت به دمای 34 درجه سانتی گراد رسانیده شد. به منظور بررسی فراسنجه های خونی نظیر کلسترول کل، تری گلیسرید ، hdl- کلسترول، ldl- کلسترول و vldl- کلسترول خونگیری در روزهای 21 و 42 به عمل آمد. در پایان آزمایش، از هر تکرار 2 قطعه پرنده با وزن نزدیک به میانگین وزنی تیمار انتخاب و جهت بررسی کیفیت گوشت ران و سینه کشتار شدند. آزمایشات مربوط به کیفیت گوشت در دو بازه زمانی ، یکی روز اول پس از کشتار و دیگری 90 روز پس از نگهداری در فریزر انجام شد. مقادیرph، رطوبت و ظرفیت نگهداری آب در نمونه های گوشت ران و سینه با گذشت زمان کاهش معنی داری را نشان دادند (05/0 p<). میزان مالون دی آلدئید در نمونه های ران و سینه با افزایش زمان نگهداری به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 p<). مقدار مالون دی آلدئید در تیمار 2% نعناع فلفلی و ویتامین e نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری را نشان داد (05/0 p<). شاخص روشنایی (l* ) در گوشت ران تفاوت معنی داری را نشان داد (05/0 p<)، به طوری که شاخص فوق در روز اول پس از کشتار در تیمار ویتامین e کمترین میزان و 90 روزگی پس از کشتار در تیمارهای شاهد و 1% نعناع فلفلی بیشترین میزان بود. تیمارهای آزمایشی بر شاخصهای قرمزی(a* ) و زردی (b* ) تاثیر معنی داری نداشتند. مقدار چربی گوشت ران در تیمار 2% نعناع فلفلی به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 p<)، ولی در گوشت سینه تفاوت قابل توجهی مشاهده نشد. میزان کلسترول کل، hdl- کلسترول وldl- کلسترول تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار داشت به طوری که سطوح کلسترول کل، hdl- کلسترول و ldl- کلسترول در تیمار 1% نعناع فلفلی پایین تر از سایر تیمار ها بود(05/0 p<).
سحر کاظمی مجتبی آهنی آذری
در پژوهش حاضر، ساختار ژنتیکی مرغان بومی مرکز پشتیبانی و اصلاح نژاد استان مازندران واقع در شهرستان ساری مورد بررسی قرار گرفت. در بخش اول صفات کیفیت بر روی تخم¬مرغ¬هایی که در سن 20 هفتگی گذاشته شده بود اندازه¬گیری شد. در بخش دوم، بررسی چندشکلی ژن¬های پرولاکتین و پاراتورمون و ارتباط آنها با صفات کیفیت تخم¬¬مرغ مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از 100 قطعه مرغ بومی خون¬گیری شد. استخراج dna از نمونه¬های خون با استفاده از روش نمکی بهینه انجام گرفت. 24جفت 68/0 و . برای ژن¬های پرولاکتین و پاراتورمون بررسی تعادل هاردی- واینبرگ بوسیله آزمون کای مربع، نشان¬دهنده عدم وجود تعادل در این جایگاه¬ها بود. جهت بررسی ارتباط چند شکلی مشاهده شده این ژن ¬¬ها با صفات کیفیت داخلی و خارجی تخم¬مرغ از رویه glm نرم¬افزار sas استفاده شد. در جمعیت مرغان بومی استان مازندران اختلاف معنی¬داری بین ژنوتیپ¬های ژن پرولاکتین برای صفات کیفیت داخلی و خارجی تخم¬مرغ مشاهده نشد ولی بین ژنوتیپ¬های ژن پاراتورمون و میانگین صفات مرتبط با ضخامت پوسته، استحکام و شاخص شکل ارتباط معنی¬داری مشاهده شد (05/0>p) نتایج این تحقیق نشان داد که در مرغان بومی مازندران چند¬شکلی ژن پاراتورمون نقش اساسی در ضخامت پوسته تخم¬مرغ داشته و می¬تواند در بهبود استحکام پوسته تخم¬مرغ مورد استفاده قرار گیرد. 32 ، دو آلل a و gبه ترتیب با فراوانی باز ایندل (حذف- اضافه) در ژن پرولاکتین شناسایی گردید و برای ژن پاراتورمون نیز چندشکلی به روش pcr-sscp مشاهده شد. در ژن پرولاکتین، دو آلل iو dبه ترتیب با فراوانی 59/0 و 41/0 مشاهده شد. فراوانی هر یک از ژنوتیپ¬های ii، id وdd به ترتیب برابر با 33/0، 53/0 و 14/0 برآورد شد. در ژن پاراتورمون /0 مشاهده شد. فراوانی هر یک از ژنوتیپ¬های aa،ag و gg به ترتیب برابر با 43/0، 52/0 و 05/0 مشاهده شد
نیلوفر نصیری فومنی سعید زره داران
در تحقیق حاضر، ساختار ژنتیکی 1320 بلدرچین ژاپنی موجود در ایستگاه تحقیقاتی طیور دانشکده علوم دامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان از دیدگاه ژنتیک کمی و مولکولی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 150 مولد شامل 75 پرنده نر و 75 پرنده ماده استفاده شد. در بخش اول، پارامترهای ژنتیکی صفات وزن بدن، مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و باقیمانده خوراک مصرفی با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده توسط نرم افزار asreml برآورد شد. وراثت پذیری هر صفت با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی (با برازش اثرات ژنتیکی مادری و محیط دائمی مادری) و همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات با استفاده از مدل حیوانی دو صفتی برآورد گردید. وراثت پذیری صفات وزن بدن در سنین مختلف 11/0-22/0، مصرف خوراک 22/0-40/0، ضریب تبدیل غذایی 13/0-31/0 و باقیمانده مصرف خوراک 16/0-22/0 برآورد شد. همبستگی ژنتیکی بالایی بین اوزان بدن در سنین مختلف، به جز بین وزن تولد و وزن بدن در سنین دیگر مشاهده شد. همبستگی ژنتیکی منفی بین وزن بدن با ضریب تبدیل غذایی در هفته های مختلف دیده شد. همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی پایین با علامت منفی در اکثر موارد بین وزن بدن و باقیمانده خوراک مصرفی در هفته های مختلف برآورد شد. همبستگی ژنتیکی بین مصرف خوراک و باقیمانده مصرف خوراک طی پرورش مثبت و در دامنه 13/0-48/0 بدست آمد. همچنین همبستگی ژنتیکی مثبتی بین صفات ضریب تبدیل غذایی و باقیمانده مصرف خوراک طی 4 هفته در دامنه 82/0-10/0 بدست آمد. در بخش دوم، به منظور تعیین چند شکلی ژن گیرنده لپتین و ارتباط آن با صفات وزن بدن و بازده خوراک از 100 پرنده خونگیری شد. با توجه به محدود بودن اطلاعات مربوط به ژن گیرنده لپتین در بلدرچین از آغازگرهای جوجه گوشتی استفاده شد. نتایج مطالعه مشخص کرد که ساختار این ژن در جوجه گوشتی با بلدرچین متفاوت است و تکثیر قطعه مورد نظر با استفاده از آغازگرهای جوجه گوشتی نتیجه بخش نخواهد بود. بر اساس نتایج تحقیق حاضر و با توجه به همبستگی ژنتیکی مثبت بین وزن بدن و مصرف خوراک استفاده از شاخص انتخاب در جهت افزایش وزن و کاهش مصرف خوراک می تواند به طور غیرمستقیم سبب بهبود ضریب تبدیل غذایی و کاهش باقیمانده مصرف خوراک در بلدرچین ژاپنی شود.