نام پژوهشگر: پرویز احسان زاده
مریم شیرانی پرویز احسان زاده
کمبود روز افزون منابع آب جهت تولید محصولات کشاورزی، هرساله اثرات زیانباری را بر تولید محصولات زراعی کشورمان تحمیل می کند. ازاین رو این تحقیق با هدف مطالعه تأثیر شرایط مختلف رطوبتی بر میزان آنتی اکسیدانهای آنزیمی در برگ، شاخص پایداری غشاء، محتوای آب نسبی برگ، عملکرد و اجزاء عملکرد ژنوتیپ های مختلف گلرنگ در سال زراعی 1387 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کاملاً تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. سطوح تیمار آبیاری بر اساس تبخیر تجمعی از طشت تبخیر کلاس a شامل i1 ( 75 میلی متر)، i2 (115 میلی متر) و i3 (155 میلی متر) به عنوان فاکتور اصلی و شش ژنوتیپ گلرنگ شامل اراک2811، s149، کوسه، نبراسکا10، k12 و c111 به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای شاخص سطح برگ (lai)، میزان آنتی اکسیدان های آنزیمی، شاخص پایداری غشا (msi) و محتوای نسبی آب گیاه (rwc) در مرحله گلدهی و صفات دیگر در مرحله رسیدگی کامل اندازه گیری شدند. میانگین میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در سطح i2 نسبت به سطح i1 به ترتیب به میزان 19 و 8/5 درصد افزایش یافت اما در سطح i3 به میزان 33/8 و 45 درصد نسبت به سطح i1 کاهش نشان داد. محدودیت رطوبت خاک در گلرنگ به ترتیب منجر به کاهش 64/9، 33/8 و 34/9 درصدی میانگین lai، msi و rwc شد. در سطح آبیاری i3 میانگین تعداد طبق در بوته، دانه در طبق، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و درصد روغن به ترتیب 27، 15/6، 35/6، 33/9 و 11/4درصد نسبت به سطح آبیاری i1 کمتر بود اما درصد پروتئین 17 درصد نسبت به سطح i1 افزایش یافت. با افزایش محدودیت رطوبت، در ژنوتیپ های مقاوم تر به کم آبی فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان افزایش یافت. این در حالیست که در ژنوتیپ های حساس تر به کم آبی کاهش این آنزیم ها مشاهده شد. بیشترین کاهش msi، lai و rwc تحت شرایط تنش خشکی مربوط به ژنوتیپ های s149، کوسه، نبراسکا و اراک بوده که با کاهش آنزیم های آنتی اکسیدان و در نتیجه حساسیت بیشتر این ژنوتیپ ها به تنش خشکی همراه بود. در ژنوتیپ های k12 و c111 نیز افزایش فعالیت cat و apx و حفظ بیشتر msi و rwc موجب مقاومت بیشتر به شرایط تنش خشکی گردید. می توان چنین نتیجه گرفت که فعال شدن سیستم های آنزیمی آنتی اکسیدان در گیاه گلرنگ نقش کلیدی در افزایش مقاومت به تنش در این گیاه دانه روغنی مهم بر عهده دارد. اما وجود اثر متقابل ژنوتیپ در آبیاری برای صفات میزان فعالیت آنزیم ها، lai، msi و rwc نشان دهنده آن است که تنها افزایش یا کاهش میزان آنزیم های cat و apx عامل تعیین کننده مقاومت یا حساسیت یک ژنوتیپ به تنش خشکی محسوب نمی شود و عوامل دیگری نظیر توانایی گیاه در حفظ محتوای آب، مقاومت در برابر عوامل مخرب غشا، حفظ سطح برگ و افزایش آنتی اکسیدانهای دیگر در تعیین مقاومت به تنش موثر می باشند.
جواد نوری پور سی سخت پرویز احسان زاده
چکیده: تنش خشکی، یکی از مهمترین عوامل کاهش دهنده عملکرد محصولات زراعی از جمله گیاهان دانه روغنی درکشورمان است. از این رو این تحقیق با هدف مطالعه تاثیر شرایط مختلف رطوبتی بر رشد، محتوای کلروفیل، پرولین و آنتی اکسیدان های برگ، عملکرد واجزای عملکرد ژنوتیپ های کنجد در سال زراعی 1388 با استفاده از کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در شرودان فلاورجان انجام شد. سطوح تیمار آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس a شامل 1i (75 میلیمتر تبخیر)، 2i (110 میلیمتر تبخیر) و 3 i (145 میلیمتر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و چهار ژنوتیپ کنجد (اولتان، ناز تک شاخه، ورا مین و یکتا) به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامتر های غلظت کلروفیل، پرولین، آنتی اکسیدانهای کاتالاز(cat ) و اسکوربیک پر اکسیداز (apx)، ارتفاع گیاه، شاخص سطح برگ در مرحله نیام بندی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول ، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد روغن، عملکرد روغن، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اندازه گیری شدند. سطح آبیاری 1i با 53/2 و 3i با 55/1 به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار شاخص سطح برگ را داشتند. محدودیت رطوبت منجر به 48% درصد افزایش غلظت پرولین در برگ کنجد شد. در سطح آبیاری 2i میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی cat (797/0) و apx (769/7) به ترتیب به میزان 35% و 40% افزایش ولی در سطح 3i به ترتیب 29% و 11% نسبت به سطح 1i کاهش یافت. در سطح آبیاری 1i تعداد کپسول در بوته (97/91)، دانه در کپسول(78/54) و عملکرد دانه(02/1481) به ترتیب 44%، 14% و 28% درصد نسبت به سطح 3i بیشتر بود. در این آزمایش رقم اولتان با 9/787 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد روغن و رقم ناز تک شاخه با 1/406 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد روغن را به خود اختصاص دادند. سطح آبیاری 3i کمترین عملکرد بیولوژیک (4/5890 کیلوگرم در هکتار) و سطح 1i بیشترین عملکرد بیولوژیک ( 4/7397 کیلوگرم در هکتار ) را داشتند. به طور کلی می توان چنین نتیجه گیری نمود که ضمن آنکه تنش شدیدکمبود آب رشد و عملکرد دانه کنجد را به طور جدی کاهش می دهد، این تاثیر ظاهراً بیش از عواملی نظیر غلظت کلروفیل ناشی از کاهش سطوح فتوسنتز کننده می باشد. با وجود اینکه آنزیم های آنتی اکسیدانیcat و apx توسط گیاه و بافت های تنش دیده به صورت توأم تولید می شوند به نظر می رسد آنزیم های اخیر نقش دفاعی مهمی را تحت تنش شدید خشکی ایفا نمی کنند.
امیرحسین آقایی پرویز احسان زاده
مردم کشورهای مختلف دنیا به صورت یک سنت تاریخی که نسل به نسل در میان آنها وجود دارد برای درمان بیماری های خود از گیاهان دارویی استفاده می کنند. کدوی تخم کاغذی از گیاهان دارویی غیر بومی و تازه وارد به کشور است که بذر و فراورده های حاصل از آن در درمان و پیشگیری از بسیاری از بیماری ها کاربرد دارد. با توجه به اهمیت این گیاه در صنایع دارویی، افزایش خشکسالی در سالهای اخیر و نبود اطلاعات کافی در مورد نیاز کودی این گیاه در کشور از این رو این تحقیق با هدف مطالعه تاثیر سطوح مختلف رطوبتی و نیتروژن بر کلروفیل، خصوصیات فتوسنتزی، پرولین، عملکرد و اجزای عملکرد گیاه کدوی تخم کاغذی در سال زراعی 1388 با استفاده از کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با پنج تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد انجام شد. سطوح مختلف تیمار آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر از طشت تبخیر کلاس a شامل 1i (65 میلی متر تبخیر)، 2 i(95 میلی متر تبخیر) و 3 i(130 میلی متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و سه سطح نیتروژن به فرم اوره شامل 1n (شاهد بدون کود)، 2 n(120کیلوگرم در هکتار) و 3n (220کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای شاخص سطح برگ، غلظت کلروفیل، خصوصیات فتوسنتزی (فتوسنتز خالص برگ، هدایت روزنه ای و غلظت دی اکسید کربن داخل حفره روزنه) در مرحله نمو میوه ها، غلظت پرولین برگ، تعداد میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن هزار دانه، عملکرد میوه، عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن اندازه گیری شدند. سطح آبیاری 1i با 11/2 و 3i با 46/1 و سطح نیتروژن 3n با 50/2 و 1n با 16/1 به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار شاخص سطح برگ را در مقایسه با دیگر سطوح دارا بودند. بین سطوح آبیاری و نیتروژن از نظر غلظت کلروفیل برگ اختلاف معنی داری در مرحله نمو میوه ها مشاهده شد. کاهش میزان دسترسی به آب میزان فتوسنتز خالص برگ و هدایت روزنه ای را کاهش داد ولی غلظت دی اکسیدکربن در حفره زیر روزنه را افزایش داد. افزایش در سطوح نیتروژن موجب افزایش فتوسنتز و هدایت روزنه ای و کاهش در غلظت دی اکسیدکربن در حفره زیر روزنه گردید. تنش خشکی و افزایش سطح نیتروژن موجب افزایش غلظت پرولین برگ شد. در سطح آبیاری 3 i تعداد میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن هزار دانه، عملکرد میوه، عملکرد دانه و عملکرد روغن به ترتیب به میزان 23، 33، 5، 51، 52 و 55 درصد نسبت سطح 1 i کاهش پیدا کرد. همچنین در سطح 3n نیتروژن تعداد میوه در بوته، عملکرد میوه، عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن به ترتیب به میزان 28، 22، 27، 9 و 33 درصد نسبت به سطح 3n کاهش نشان داد. به طور کلی چنین می توان نتیجه گرفت که ضمن آنکه تنش کمبود آب تاثیر جدی بر کاهش عملکرد و اجزای آن در کدوی تخم کاغذی می گذارد، این تاثیر عمدتا ناشی از کاهش سطح فتوسنتز کننده، کاهش غلظت کلروفیل و سرعت فتوسنتز خالص می باشد. اگرچه افزایش در میزان نیتروژن خاک موجب افزایش میزان شاخص سطح برگ ، غلظت کلروفیل و سرعت فتوسنتز خالص شد، اما ظاهرا تولید بیش از حد شاخ و برگ به عنوان یک مخزن قوی عمل کرده و نه تنها از افزایش عملکرد میوه و دانه جلوگیری نمود بلکه حتی سبب کاهش جدی آنها شد.
پژمان نیک نشان حسن کریم مجنی
تنش خشکی، یکی از مهم ترین عوامل کاهش دهنده عملکرد محصولات زراعی از جمله گیاهان دانه روغنی در کشورمان است. یکی از راههای افزایش سرعت جوانه زنی بذر و یکنواختی رشد گیاهچه به ویژه تحت شرایط مختلف تنش پرایمینگ بذر است. از این رو این تحقیق در دو مرحله آزمایشگاهی و مزرعه ای انجام شد. در تحقیق آزمایشگاهی، برای بررسی اثرات پرایمینگ و مدت زمان این تیمار بر روی بذر آفتابگردان رقم های سان 25 به کار رفت. بدین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه تکنولوژی بذر دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1388 اجرا شد. تیمارهای پرایمینگ در نه سطح شامل هیدروپرایمینگ با آب مقطر، اسموپرایمینگ با کلرید سدیم در سه سطح (3/0، 1 و 2 مولار) و پلی اتیلن گلیکول 6000 در 4 سطح (2- ،5- ،10- و 15- بار) و تیمارهای زمان در پنج سطح (4، 12، 16، 24 و 48 ساعت) بود. صفات اندازه گیری شده شامل درصد و سرعت جوانه زنی، طول و وزن ریشه چه و ساقه چه بودند. تیمارهای پتانسیل اسمزی با محلول peg در غلظت و زمان های مختلف و هیدروپرایمینگ در زمان های متفاوت بکار رفته در این آزمایش بطورکلی باعث افزایش درصد و سرعت جوانه زنی نسبت به شاهد و اسموپرایمینگ با غلظت های بالای نمک شد. مقایسه میانگین اثرات متقابل پتانسیل اسمزی و زمان حاکی از آن بودکه هیدروپرایمینگ 24 ساعت و اسموپرایمینگ با محلول 2- بار peg در مدت زمان 24 ساعت به ترتیب بالاترین سرعت و درصد جوانه زنی را داشتند. مرحله مزرعه ای، با هدف مطالعه تاثیر شرایط مختلف رطوبتی و اثرات پرایمینگ بر عملکرد و اجزای عملکرد آفتابگردان در سال زراعی 1388 با استفاده از کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در شرودان فلاورجان انجام شد. سطوح تیمار آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس a شامل 1i (70 میلی متر تبخیر)، 2i (100 میلی متر تبخیر)، 3i (120 میلی متر) و 4i ( 150 میلی متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و سطوح فاکتور فرعی شامل اسموپرایمینگ با peg 2- بار در مدت زمان 24 ساعت و بذور تیمار نشده به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. کاهش میزان رطوبت در دسترس گیاه در خاک باعث افت عملکرد دانه به میزان 25 درصد و عملکرد روغن به میزان 9/19 درصد نسبت به شاهد در آفتابگردان شد. با اعمال تیمار اسموپرایمینگ بر روی بذور آفتابگردان در شرایط مزرعه ای، عملکرد دانه به میزان 7/8 درصد، عملکرد زیستی به میزان 2/4 درصد و عملکرد روغن به میزان 14 درصد افزایش یافت. اثرات متقابل تیمار بذر در آبیاری فقط در مورد صفات قطر طبق و وزن خشک اندام هوایی معنی دار بود. عملکرد دانه همبستگی مثبت و معنی داری با عملکرد زیستی، شاخص برداشت، عملکرد روغن و عملکرد پروتئین داشت.
زهرا نعمت اللهی قدرت الله سعیدی
دانه های روغنی از لحاظ اقتصادی و اهمیت غذایی به دلیل تامین کالری و انرژی مورد نیاز انسان و دام در بین محصولات کشاورزی از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشند. افزایش تقاضا برای روغن های نباتی در بازار های جهانی موجب اهمیت و توسعه کشت دانه های روغنی و گسترش برنامه های تحقیقاتی برای این محصولات شده است. از طرف دیگر تنش کم آبی یکی از عوامل محدود کننده تولید محصولات زراعی در بسیاری از مناطق دنیا می باشد. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی 15 ژنوتیپ بزرک شامل 10 لاین اصلاحی انتخاب شده از توده های بومی به همراه 5 توده بومی اولیه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و به طور جداگانه در دو رژیم رطوبتی مختلف شامل آبیاری بر اساس 70 و 140 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد اجرا گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در شرایط رطوبتی معمول تفاوت بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات به جز درصد روغن معنی دار بود. در شرایط کم آبیاری نیز تفاوت بین ژنوتیپ ها به جز برای صفت تعداد روز تا رسیدگی از نظر سایر صفات معنی دار بود. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که رژیم رطوبتی تاثیر معنی داری بر تمام صفات به جز تعداد روز تا 50% درصد گلدهی داشته است. اثرمتقابل ژنوتیپ و رژیم رطوبتی نیز برای صفات ارتفاع بوته، تعداد کپسول در بوته، عملکرد دانه در بوته، عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد روغن معنی دار بود. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که در شرایط کم آبیاری، صفات تعداد کپسول در بوته و وزن 100 دانه همبستگی مثبت و معنی داری با عملکرد دانه در بوته داشتند، ولی در شرایط رطوبتی معمول همبستگی بالا و معنی داری بین عملکرد دانه در بوته و تعداد کپسول در بوته مشاهده شد. برآورد ضرایب تنوع ژنتیکی و فنوتیپی نشان داد که در بین ژنوتیپ های مورد بررسی تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای از نظر صفات مهم زراعی وجود داشت. بعلاوه در هر دو شرایط آبیاری صفات تعداد روز تا 50% گلدهی، تعداد کپسول در بوته، وزن 100 دانه، عملکرد دانه در بوته و عملکرد دانه در واحد سطح و عملکرد روغن از قابلیت توارث عمومی بالایی برخوردار بودند. لذا بسته به هدف برنامه های اصلاحی، ژنوتیپ های مورد مطالعه می توانند زمینه ژنتیکی مناسبی را جهت انتخاب ژنوتیپ های برتر به منظور تولید ارقام متحمل تر به تنش رطوبتی فراهم نمایند. نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در بوته نشان داد که در شرایط کم آبیاری به ترتیب تعداد کپسول در بوته، وزن 100 دانه، تعداد دانه در کپسول و تعداد انشعاب در بوته وارد مدل شدند و مجموعا 95% از تغییرات عملکرد دانه در بوته را توجیه نمودند. در شرایط رطوبتی معمول نیز همین صفات به جز تعداد انشعاب در بوته به ترتیب وارد مدل شدند و مجموعا 96% از تغییرات عملکرد دانه در بوته را موجب گردیدند. نتایج حاصل از تجزیه ضرایب مسیر برای ضرایب همبستگی بین عملکرد دانه در بوته با صفات موجود در مدل رگرسیون نشان داد که در هر دو رژیم رطوبتی، تعداد کپسول در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت و اثرات غیر مستقیم را از طریق صفات دیگر بر عملکرد دانه در بوته داشته است. لذا در هر دو شرایط رطوبتی، تعداد کپسول در بوته میتواند در برنامه های به نژادی بزرک به عنوان یک شاخص انتخاب مناسب جهت بهبود عملکرد دانه مورد استفاده قرار گیرد. به منظور گروهبندی و تعیین فواصل ژنتیکی ژنوتیپ ها بر اساس صفات مورد بررسی، از تجزیه خوشه ای استفاده گردید و در شرایط بدون تنش و دارای تنش رطوبتی ژنوتیپ ها به ترتیب در 3 و 2 گروه قرار گرفتند. بررسی شاخص های مختلف تحمل و حساسیت به تنش رطوبتی( ssi، tol،mp ، gmp و sti) و میزان همبستگی رتبه آنها با ژنوتیپ ها نشان داد که شاخص sti مناسبترین شاخص برای شناسایی ومعرفی ژنوتیپ های متحمل تر می باشد و لذا بر اساس این شاخص توده چهارمحال به عنوان ژنوتیپ متحمل تربه خشکی معرفی گردید.
مریم صالحی احمد ارزانی
تنش شوری از مهم ترین تنش های غیر زنده است که موجب کاهش عملکرد بسیاری از گیاهان می شود. تریتیکاله (x. triticosecale wittmack) موفق ترین غله ساخت بشر است که با هدف حصول غله ای با کیفیت برتر والد گندم و دارای تحمل به تنش های زنده و غیر زنده والد چاودار ایجاد شده است. به منظور بررسی خصوصیات فیزیولوژیک و کیفیت دانه هیجده لاین تریتیکاله مشتمل بر نه لاین دابل هاپلوئید و نه لاین 8f خواهری در مقایسه با دو رقم گندم (روشن و کویر) در شرایط بدون تنش و تنش شوری، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در هر دو شرایط محیطی (عدم تنش و تنش شوری) در سال زراعی 1388-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان با بافت خاک لومی رسی سیلتی انجام شد. کرت های آزمایشی تا اواسط مرحله به ساقه روی43) (zadoks به طور یکسان آبیاری شدند و پس از آن تیمار تنش شوری (175 میلی مولار کلرید سدیم معادل ضریب هدایت الکتریکی 15 دسی زیمنس بر متر) اعمال شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین ژنوتیپ های مورد مطالعه برای کلیه صفات ارزیابی شده، اختلاف معنی دار وجود داشته است. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که تنش شوری تأثیر معنی دار بر کلیه صفات داشته است. مقایسات متعامد نشان دهنده برتری تریتیکاله نسبت به گندم از لحاظ بیشتر صفات فیزیولوژیک و عملکرد در هر دو شرایط محیطی بود ولی از لحاظ صفات مرتبط با کیفیت دانه، گندم برتری داشت. رقم کویر در هر دو شرایط محیطی از بالاترین محتوای پروتئین دانه برخوردار بود به طوری که در شرایط بدون تنش و تنش شوری به ترتیب دارای 20/15 و 93/17 درصد محتوای پروتین بود. در هر دو شرایط محیطی، نتایج گویای فعالیت بیشتر آنزیم های آنتی-اکسیدان آسکوربات پراکسیداز، گلوتاتیون ردوکتاز و سوپر اکسید دیسموتاز در لاین های تریتیکاله نسبت به ارقام گندم بود. ضمن این که پراکسیداسیون لیپید در لاین های تریتیکاله بسیار کمتر بود. در هر دو شرایط محیطی همبستگی عملکرد با مساحت برگ پرچم، وزن خشک پدانکل و محتوای نسبی آب برگ مثبت و معنی دار و با محتوای پروتئین دانه، حجم رسوب sds و محتوای گلوتن منفی و معنی دار بود. تحت شرایط تنش شوری لوله ای شدن برگ همبستگی مثبت و معنی-داری با عملکرد دانه داشت. همبستگی کاهش عملکرد دانه ناشی از تنش با میزان پرولین تولید شده تحت شرایط تنش شوری، منفی و معنی دار بود که حاکی از نقش مثبت پرولین در تحمل به شوری بوده است. تجزیه به عامل ها در شرایط بدون تنش و تنش شوری به ترتیب منجر به شناسایی 9 و 10 عامل شد که در شرایط بدون تنش 1/89 درصد و در شرایط تنش شوری 2/91 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. نتایج رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه نشان داد که 92 درصد از تغییرات عملکرد دانه در شرایط بدون تنش توسط 5 صفت محتوای پروتئین، مساحت برگ پرچم، گلوتنین، طول پدانکل و محتوای فیبر و در شرایط تنش شوری 1/84 درصد از تغییرات عملکرد دانه از طریق 4 صفت وزن خشک پدانکل، محتوای خاکستر، گلوتنین و مساحت برگ پرچم توجیه می شود. نتایج رگرسیون مرحله ای برای محتوای پروتئین نشان داد که در شرایط بدون تنش 5 صفت محتوای گلوتن خشک، محتوای خاکستر، طول برگ پرچم، طول پدانکل و وزن دانه 9/94درصد از تغییرات پروتئین دانه و در شرایط تنش شوری، 4 صفت حجم رسوب sds، زاویه برگ پرچم، گلوتنین و محتوای نسبی آب برگ 1/84 درصد از تغییرات پروتئین دانه را توجیه نمودند. لاین دابل هاپلوئید شماره 11 از محتوای نسبی آب برگ، طول ریشک، طول و وزن خشک پدانکل و عملکرد دانه برتری در شرایط بدون تنش برخوردار بود و به عنوان ژنوتیپ برتر تحت شرایط عادی شناخته می شود. تریتیکاله لاین 8f شماره 6 با کمترین کاهش عملکرد ناشی از تنش شوری و بالاترین محتوای پرولین تحت هر دو شرایط محیطی و بیشترین میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز متحمل ترین ژنوتیپ از لحاظ تنش شوری مزرعه ای در مطالعه حاظر بود.
امیرحسین بذرافشان پرویز احسان زاده
شوری از جمله مهمترین عوامل محدود کننده عملکرد محصولات کشاورزی در نزدیک به 20درصد از کل زمین های تحت کشت و نیمی از زمین های تحت کشت فاریاب در سطح جهان می باشد. شوری علاوه بر رشد و نمو، فعالیت های فیزیولوژیکی گیاهان را به علت تاثیرات یون های سمی و تنش کم آبی ناشی از کاهش پتانسیل اسمزی محلول خاک تحت تاثیر قرار می دهد. زمین های با خاک شور و قلیایی به طور گسترده بویژه در نواحی خشک ونیمه خشک کشور درحال گسترش می باشد، به طوریکه نزدیک به 5/12 درصد از زمین های کشاورزی در ایران تحت تاثیر شوری می باشد. از اینرو به منظور بررسی اثر شوری بر خصوصیات فتوسنتزی و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی ژنوتیپ های کنجد، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در محیط کشت هیدروپونیک در گلخانه آموزشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1389 اجرا گردید. هفت ژنوتیپ کنجد شامل ناز تک شاخه، ناز چندشاخه، اردستان، ورامین، یکتا، داراب و اولتان و سه سطح شوری شاهد (صفر) و محلول های 30 و 60 میلی مولار نمک طعام به عنوان فاکتورهای آزمایشی در نظر گرفته شدند. پارامترهای سرعت فتوسنتز خالص (a)، هدایت روزنه ای (gs)، غلظت دی اکسیدکربن داخل روزنه ای (ci)، کارایی کوانتومی فتوسنتزی، محتوای کلروفیل، میزان فعالیت آنتی اکسیدان های آنزیمی کاتالاز (cat)، آسکوربات پراکسیداز (apx)، گلوتاتیون ردوکتاز (gr) و سوپراکسید دسموتاز (sod)، پراکسیداسیون لیپید (lp)، محتوای پرولین برگ و غلظت عناصر سدیم (na)، پتاسیم (k)، کلسیم (ca) و منیزیم (mg) در اندام هوایی ژنوتیپ های کنجد در هفته پنجم بعد اعمال تیمار شوری در برگ های جوان و توسعه یافته هر واحد آزمایشی اندازه گیری شد. میانگین میزان فعالیت آنزیم های cat، apx، gr و sod در سطح 60 میلی مولار به ترتیب 5/31، 56، 5/75 و 8/37 درصد نسبت به سطح شاهد افرایش یافت. محتوای پرولین برگ ژنوتیپ های کنجد با افزایش شوری افزایش یافت و بیشترین افزایش در سطح شدید شوری و به میزان 5/95% نسبت به سطح شاهد مشاهده شد. شوری 60 میلی مولار در کنجد به ترتیب منجر به کاهش 2/64، 2/63،6/30 و 8/11درصدی میانگین a، میزان gs، محتوای کلروفیل کل و کارایی کوانتومی فتوسنتزی شد. در سطح 60 میلی مولار شوری میانگین های غلظت k، ca و mg اندام هوایی ژنوتیپ های کنجد به ترتیب 8/47، 2/44 و 42 درصد نسبت به سطح شاهد کمتر بود، اما غلظت na اندام هوایی 5/6 برابر سطح شاهد بود. همچنین نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی کنجد در سطح 60 میلی مولار شوری 15 برابر سطح شاهد بود. با افزایش شوری از سطح شاهد به سطح 60 میلی مولار میزان فعالیت تمامی آنزیم های آنتی اکسیدانی در ژنوتیپ های اردستان، داراب و ورامین افزایش یافت در حالیکه در ژنوتیپ های ناز تک شاخه، ناز چندشاخه و اولتان کاهش فعالیت آنزیم های cat و sod در سطح اخیر شوری مشاهده شد. بیشترین کاهش a، gs و lp تحت سطح شوری 60 میلی مولار مربوط به ژنوتیپ های ناز تک شاخه، ناز چندشاخه و اولتان بود که با کاهش آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز و سوپراکسید دسموتاز و در نتیجه حساسیت بیشتر این ژنوتیپ ها به شوری همراه بود. افزایش فعالیت تمامی آنزیم های آنتی اکسیدانی در کنار حفظ ساختار و پایداری غشاهای سلول در ژنوتیپ های اردستان، داراب و ورامین موجب مقاومت بیشتر این ژنوتیپ ها به شوری گردید. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که فعال شدن سیستم دفاعی آنزیم های آنتی اکسیدانی حداقل در تعدادی از ژنوتیپ های کنجد نقش کلیدی در افزایش مقاومت به تنش شوری در این گیاه دانه روغنی ایفا می کند. همچنین نتایج حاکی از آن است که شوری بر خصوصیات فتوسنتزی گیاه کنجد تاثیر منفی می گذارد و تفاوت قابل ملاحظه ای بین ژنوتیپ های کنجد از این نظر مشاهده می شود.
عالیه طاهری عزیزآبادی پرویز احسان زاده
خشکی از جمله تنش های فیزیکی است که به عنوان مهمترین عامل محدود کننده رشد و تولید گیاهان زراعی در اکثر نقاط جهان و ایران شناخته شده است. این تحقیق با هدف مطالعه تاثیر سطوح مختلف رطوبتی بر خصوصیات فتوسنتزی، پرولین، کربوهیدرات های محلول، عملکرد و اجزای عملکرد چهار ژنوتیپ کدو تخم کاغذی در سال زراعی 1389 با استفاده از کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد انجام شد. سطوح مختلف تیمار آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر از طشت تبخیر کلاس a شامل شاهد(65 میلی متر تبخیر)، کمبود متوسط آب(95 میلی متر تبخیر) و کمبود شدید آب(130 میلی متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و چهار ژنوتیپ کدو تخم کاغذی (اردبیل، چهار محال، نجف آباد و فریدون شهر) به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای خصوصیات فتوسنتزی در دو مرحله ابتدای گلدهی و دو هفته پس از آغاز میوه دهی، محتوی آب نسبی برگ، غلظت پرولین، کربوهیدرات محلول، پروتئین، تعداد میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن هزار دانه، عملکرد میوه، عملکرد دانه، درصد روغن، عملکرد روغن و ترکیب اسیدهای چرب اندازه گیری شدند. در هر دو مرحله کاهش میزان دسترسی به آب، میزان فتوسنتز خالص برگ و هدایت روزنه را کاهش داد ولی غلظت دی اکسید کربن در حفره زیر روزنه را افزایش داد. در سطح کمبود شدید آب محتوی آب نسبی برگ 29 درصد نسبت به سطح شاهد کاهش یافت. محدودیت رطوبت در کدوی تخم کاغذی به ترتیب منجر به افزایش 96 و 103 درصدی غلظت پرولین و کربوهیدرت های محلول در برگ شد. ژنوتیپ چهارمحال بیشترین میزان پرولین و کربوهیدرات محلول را نشان داد. اثر آبیاری بر میزان پروتئین دانه معنی دار نشد. در سطح کمبود شدید آب تعداد میوه در بوته، تعداد دانه در میوه، وزن هزار دانه، عملکرد میوه، عملکرد دانه و عملکرد روغن به ترتیب به میزان 40، 15، 5، 45، 52 و 56 درصد نسبت به سطح شاهد کاهش پیدا کرد. بیشترین عملکرد دانه را ژنوتیپ فریدون شهر (23/467 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن را ژنوتیپ چهارمحال (21/309 کیلوگرم در هکتار) دارا بود. همچنین در این آزمایش ژنوتیپ چهار محال با 15/139 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد روغن و ژنوتیپ اردبیل با 31/194 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد روغن را به خود اختصاص داد. در ژنوتیپ اردبیل در شرایط کمبود شدید آب نسبت به شاهد میزان اسید چرب اولئیک 1/2 و در ژنوتیپ نجف آباد میزان اسیدهای چرب اولئیک و لینولئیک به ترتیب 2/2 و 7/1 درصد کاهش نشان داد. اثر متقابل برای هیچ یک از صفات مورد بررسی معنی دار نشد. به طور کلی می توان چنین نتیجه گرفت که ضمن آنکه تنش کمبود آب تاثیر جدی بر کاهش عملکرد و اجزای آن در کدوی تخم کاغذی می گذارد، این تاثیر عمدتا ناشی از کاهش سرعت فتوسنتز خالص می باشد. در ارقام مورد مطالعه تعداد میوه در بوته و تعداد دانه در میوه در بین اجزای عملکرد بیشترین نقش را در تعیین عملکرد دانه کدو تخم کاغذی داشتند.
مهدی سیدان جاسبی پرویز احسان زاده
کمبود منابع آبی یکی از عوامل اصلی محدود کننده تولید در سیستم های کشاورزی مناطق خشک و نیمه خشک می باشد به طوری که در بین عوامل مختلف ایجاد کننده تنش های زنده و تنش های غیرزند، تنش خشکی به تنهایی عامل 45 درصد از کاهش عملکرد محصولات زراعی بوده است. از اینرو به منظور بررسی اثر کمبود آب بر خصوصیات فتوسنتزی، میزان کلروفیل، فلورسانس کلروفیل، پرولین، کربوهیدرات های محلول برگ و خصوصیات مورفولوژیکی ریشه ژنوتیپ های مختلف کنجد در مرحله رشد رویشی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و به صورت کشت گلدانی در سال زراعی 1390 در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. در این آزمایش 4 سطح تیمار آبیاری شامل، آبیاری پس از رسیدن پتانسیل آب خاک گلدان ها به mpa 2/0- (شاهد)، mpa 5/0- (کمبود جزئی آب)، mpa 0/1- (کمبود متوسط آب) و mpa 4/1- (کمبود شدید آب) به عنوان یک فاکتور و 12 ژنوتیپ کنجد شامل اولتان، نازتک شاخه، نازچندشاخه، داراب، یکتا، ورامین، اردستان، اسفراین، فردوسii، سبزوارi، کاشمر و خواف به عنوان فاکتور دیگر در نظر گرفته شد. پارامترهای سرعت فتوسنتز خالص (an)، هدایت روزنه ای (gs)، غلظت دی اکسیدکربن داخل روزنه ای (ci)، میزان کلروفیل، پارامترهای فلورسانس کلروفیل، غلظت پرولین برگ، غلظت کربوهیدرات های محلول برگ، ارتفاع گیاه، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، مجموع طول ریشه، سطح ریشه، حجم ریشه و نسبت وزن ریشه به اندام هوایی اندازه گیری شد.کمبود شدید آب در ژنوتیپ های کنجد به ترتیب منجر به کاهش 8/43 و 6/39 درصدی میانگین سرعت فتوسنتز خالص و میزان هدایت روزنه ای نسبت به شاهد شد. محتوای پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ ژنوتیپ های کنجد با تشدید کمبود آب افزایش یافت و بیشترین افزایش در سطح کمبود شدید آب و به میزان 8/129 درصد برای پرولین و 6/35 درصد برای کربوهیدرات های محلول برگ نسبت به سطح شاهد مشاهده شد. کمبود شدید آب به ترتیب باعث کاهش 48، 5/43، 6/46 و 72/17 درصدی در محتوای کلروفیل a، b ، کل و کارایی کوانتومی فتوسنتزی نسبت به شاهد شد. ارتفاع گیاه و وزن خشک اندام هوایی گیاه با تشدید کمبود آب کاهش یافت به نحوی که کمبود شدید آب باعث کاهش 53/21 درصدی در ارتفاع گیاه و 2/52 درصدی در وزن خشک اندام هوایی گیاه نسبت به شاهد گردید. تیمار کمبود شدید آب باعث کاهش 8/72، 1/49، 1/72 و 39 درصدی به ترتیب برای مجموع طول ریشه، حجم ریشه، سطح ریشه و وزن خشک ریشه نسبت به شاهد در مرحله رشد رویشی شد. همچنین در اثر کمبود شدید آب افزایش 6/30 درصدی در نسبت وزن ریشه به ساقه نسبت به شاهد مشاهده شد. به نظر می رسد ژنوتیپ اسفراین با سیستم ریشه ای گسترده تر و استفاده بهتر از مکانیسم های دفاعی در برابر تنش از جمله افزایش در محتوای پرولین وکربوهیدرات های محلول برگ نسبت سایر ژنوتیپ ها حداقل در مرحله رشد رویشی دارای برتری نسبی باشد. به طور کلی می توان چنین نتیجه گیری نمود که کمبود آب با ایجاد اثرات منفی بر سیستم فتوسنتزی و همچنین توسعه سیستم ریشه ای، باعث کاهش رشد و در نهایت کاهش عملکرد این گیاه دانه روغنی گردد.
سمیرا فتح اللهی چالشتری پرویز احسان زاده
چکیده شوری آب یا خاک یکی از مهم ترین تنش ها در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد که به شدت رشد گیاهان را از طریق تاثیر بر فرایند های فیزیولوژیک محدود می کند. زمین های با خاک شور و قلیایی به طور گسترده بویژه در نواحی خشک ونیمه خشک کشور درحال گسترش می باشد، به طوریکه نزدیک به 5/12 درصد از زمین های کشاورزی در ایران تحت تاثیر شوری می باشد. از اینرو به منظور بررسی تاثیر شوری آب بر برخی صفات فیزیولوژیک و تولید ماده خشک ژنوتیپ های بزرک، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در گلخانه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1390 اجرا گردید. در این آزمایش چهار سطح شوری به میزان 0(شاهد)، 35 (شوری خفیف)، 70 (شوری متوسط) و 105 (شوری شدید) میلی مولار نمک طعام خالص (nacl) به عنوان یک فاکتور و شش ژنوتیپ بزرک شامل c1 ، c2، c3، b ، خراسان و 33 به عنوان فاکتور دیگر در نظر گرفته شدند. پارامترهای غلظت کلروفیل، غلظت کاروتنوئید، غلظت پرولین برگ و ریشه، غلظت کربوهیدرات های محلول برگ و ریشه، میزان فعالیت آنتی اکسیدانت های آنزیمی کاتالاز (cat)، آسکوربات پراکسیداز (apx) و گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) اندام هوایی ژنوتیپ های بزرک در مرحله ی گلدهی در برگ های جوان و توسعه یافته و وزن خشک گیاه تا مرحله گلدهی هر واحد آزمایشی اندازه گیری شد. شوری 105 میلی مولار در بزرک به ترتیب منجر به کاهش 71/36، 3/33، 28/36، 89/2، 69/60 درصدی غلظت کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل، نسبت کلروفیل a/b و کاروتنوئید شد. میانگین محتوای پرولین برگ و ریشه ژنوتیپ های بزرک با افزایش شوری افزایش یافت و بیشترین افزایش در میانگین میزان پرولین برگ و ریشه در سطح شدید شوری و به ترتیب به میزان 35/6 و 54/1 برابر سطح شاهد مشاهده شد. و در این میان بیشترین و کمترین افزایش به ترتیب در ژنوتیپ های c3(4/6 برابر) و 33 (8/2 برابر) مشاهده شد. با افزایش شوری از سطح شاهد به سطح 105 میلی مولار، میانگین غلظت کربوهیدرات های محلول برگ و ریشه افزایش یافت و ژنوتیپ خراسان بیشترین (81/3 برابر) و ژنوتیپ c3 کمترین (97/1 برابر سطح شاهد) میزان افزایش در غلظت کربوهیدرات های محلول برگ را در سطح اخیر شوری دارا بودند. با افزایش شوری میانگین میزان فعالیت تمامی آنزیم های آنتی اکسیدانتی نسبت به شاهد فزایش یافت و میانگین این افزایش در سطح شوری 70 میلی مولار بیشتر از سطوح 35 و 105 میلی مولار بود. اگرچه در بقیه ی ژنوتیپ ها فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت با عبور از سطح 70 و رسیدن به 105 میلی مولار nacl دچار کاهش شد ولی در دو ژنوتیپ خراسان و 33 فعالیت این آنزیم ها تا سطح 105 میلی مولار افزایش نشان داد. میانگین وزن خشک بوته با تشدید شوری کاهش پیدا کرد ولی میزان این کاهش بستگی به ژنوتیپ داشت و ژنوتیپ خراسان کمترین کاهش را در این ارتباط نشان داد. از نتایج مطالعه ی حاضر می توان چنین نتیجه گیری نمود که حتی سطوح متوسط شوری نیز بر صفات فیزیولوژیک، رشد و تولید ماده ی خشک بزرک تاثیر منفی بر جای می گذارند. بعلاوه شدت تاثیر شوری بر بزرک تابع ژنوتیپ می باشد و در میان ژنوتیپ های مورد مطالعه ژنوتیپ هایی مانند خراسان و c3 که کاهش کمتری را در تولید ماده خشک نشان دادند ظاهراً از مقاومت بیشتری به شوری آب ناشی از افزایش nacl برخوردار هستند. همچنین حداقل بخشی از مقاومت ژنوتیپ های اخیر را میتوان به حفظ یا افزایش سطح فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت تحت شرایط تنش شدید شوری نسبت داد.
حمیدرضا مهری سیروس قبادی
انگور از ریز میوه های مهم در ایران و سایر نقاط جهان می باشد که از نظر غذایی و دارویی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این گیاه دامنه اکولوژیکی وسیعی دارد که می توان آن را از استوا تا نقاط شمالی و جنوبی کره زمین مشاهده نمود. انگور به واسطه ریشه های عمیق و مکانیزم های مقاومت قادر است تنش های غیر زنده (خشکی و شوری) را تا حدی تحمل نماید. کاهش بارندگی و کم شدن آب در دسترس برای کشاورزی در سال های اخیر باعث شده است که پژوهش های کشاورزی به سمت شناسایی و انتخاب ژنوتیپ ها و ارقام مقاوم سوق داده شود. یکی از روش های بررسی و انتخاب ژنوتیپ های مقاوم به خشکی استفاده از تکنیک درون شیشه ای می باشد. تکنیک های درون شیشه ای این امکان را فراهم می سازد که با شبیه سازی و کنترل سایر عوامل استرس زای محیطی بتوان با دقت بیشتری واکنش گیاهان را به تنش خشکی مورد بررسی قرار داد. پژوهش پیش رو به منظور بررسی واکنش چهار ژنوتیپ ایرانی انگور (عسگری، کشمشی قرمز قزوین، یاقوتی سفید و شاهانی) به تنش کم آبی ایجاد شده توسط پلی اتیلن گلیکول (0 و 3 و 6 و 9 و 12 درصد) در شرایط درون شیشه ای به صورت آزمایش فاکتوریل (5×4 ) و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی و انجام شد. به منظور تهیه نمونه های گیاهی ریز قلمه هایی از ژنوتیپ های مورد نظر تهیه و پس از ضدعفونی در محیط کشت پایه ms همراه با 7/. میلی گرم هورمون ریشه زایی ایندول بوتریک اسید کشت شد و پس از ریشه زایی ریز نمونه ها به محیط تیمار منتقل شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان از کاهش معنی دار بسیاری از فاکتورهای رویشی بررسی شده مانند وزن تر و خشک شاخه و ریشه، طول شاخه، تعداد گره در شاخه و سطح برگ در مواجه با سطوح مختلف پتانسیل اسمزی محیط داشت. همچنین اختلاف معنی داری در بین ژنوتیپ های مورد مطالعه در صفات رویشی مورد بررسی مشاهده شد. بیشترین میانگین وزن تر شاخه مربوط به ژنوتیپ یاقوتی سفید و کم ترین میزان مربوط به ژنوتیپ عسگری بود. ژنوتیپ های عسگری و یاقوتی سفید میانگین طول شاخه بیشتری نسبت به دو ژنوتیپ قرمز قزوین و شاهانی داشتند. ژنوتیپ عسگری بیشترین سطح برگ و یاقوتی سفید کم ترین این میزان را به خود اختصاص داده بودند. بیشترین وزن تر ریشه مربوط به ژنوتیپ شاهانی بود. بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از لحاظ وزن خشک ریشه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. صفات فیزیولوژیکی مورد بررسی مانند محتوی نسبی آب، میزان پرولین برگ ها، مقدار مالون دای آلدئید و نشت یونی نیز تحت تأثیر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی قرار گرفتند. به طوری که با منفی تر شدن پتانسیل اسمزی محتوی نسبی آب برگ ها با کاهش روبرو شد و نشت یونی، میزان پرولین و مالون دای آلدئید افزایش پیدا کرد. ژنوتیپ عسگری بیشترین محتوی نسبی آب و بیشترین میزان پرولین را نسبت به سایر ژنو تیپ های مورد بررسی داشت. بین سایر ژنوتیپ های مورد مطالعه از این لحاظ اختلاف معنی داری وجود نداشت. دو ژنوتیپ قرمز قزوین و یاقوتی سفید دارای بیشترین میزان نشت یونی بودند و شاهانی کم ترین این میزان را داشت. کم ترین و بیشترین میزان مالون دای آلدئید به ترتیب مربوط به ژنوتیپ های شاهانی و کشمشی قرمز قزوین بود. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان نیز به طور معنی داری تحت تأثیر سطوح مختلف پتانسیل اسمزی قرار گرفت، به گونه ای که بامنفی تر شدن پتانسیل اسمزی، افزایش فعالیت آنزیم های کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز در ژنوتیپ های مورد مطالعه مشهود بود. ژنوتیپ شاهانی فعالیت آنتی اکسیدانی بیشتری نسبت به سایر ژنوتیپ ها از خود نشان داد و عسگری بعد از شاهانی قرار گرفت. در بررسی نتایج حاصل از همبستگی صفات مورد مطالعه، وجود همبستگی منفی و معنی دار بین پارامترهای مورفولوژیک رشد با میزان پرولین، نشت یونی، میزان مالون دای آلدئید و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان مشاهده گردید. با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، به ویژه نتایج حاصل از شاخص های فیزیولوژیکی و فعالیت آنزیم های آنتی-اکسیدان می توان نتیجه گیری نمود که بین ژنوتیپ های مورد مطالعه ژنوتیپ شاهانی تحمل بیشتری به خشکی دارد، ژنوتیپ های قرمز قزوین و یاقوتی سفید تحمل کمتری داشتند و ژنوتیپ عسگری حد متوسطی از تحمل را نشان داد. کلمات کلیدی: تنش اسمزی، پلی اتیلن گلیکول، ژنوتیپ های انگور، شاخص های فیزیولوژیک، آنزیم های آنتی اکسیدان
بابک بحرینی نژاد مهدی میرزا
چکیده آویشن یکی از مهمترین و پرمصرفترین گیاهان دارویی دنیا است که تعدادی از گونههای آن بومی ایران هستند. با توجه به اینکه ایران در یکی از مناطق خشک و نیمه خشک جهان واقع شده است، بررسی تنش خشکی در این گیاه از اولویتهای تحقیقات کشور می باشد. بنابراین پژوهش حاضر در راستای تعیین ژنوتیپ و رژیم آبیاری مناسب برای کاشت و همچنین ارزیابی اثرات تنش آبی بر خصوصیات رشد و کیفیت شش ژنوتیپ متعلق به چهار گونه آویشن از جنس thymus شامل آویشن دنایی t. daenensis (ژنوتیپهای چادگان، کهرویه و مارگون)، آویشن کوهی t. kotschyanus (ژنوتیپ پلور) و آویشن کرمانی t. carmanicus (ژنوتیپ سُه) به عنوان گونه های بومی ایران و آویشن باغی t. vulgaris از گونه های وارداتی اجرا شد. پژوهش در سه مرحله آزمایشگاهی، گلدانی و مزرعه ای انجام شد. آزمایش جوانهزنی در آزمایشگاه بر روی بذور ژنوتیپهای مورد مطالعه و با بهکارگیری محلولهایی از پلی اتیلن گلیکول با پتانسیل اسمزی صفر، 3/0-، 6/0-، 9/0- و 2/1- انجام گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار داخل اتاقک رشد با دمای 20 درجه سانتیگراد، 12 ساعت نور و 12 ساعت تاریکی انجام شد. درصد جوانه زنی و سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه و ساقهچه در اثر کاهش پتانسیل آب در تمامی ژنوتیپها کاهش یافت بهطوری که در پتانسیلهای منفیتر از 3/0- مگاپاسکال بذور هیچ یک از ژنوتیپها قادر به جوانهزنی نبود. در شرایط تنش بذور ژنوتیپهای باغی، کرمانی و کوهی از نظر صفات اندازهگیری شده نسبت به ژنوتیپهای دنایی برتری داشتند. آزمایش گلدانی به صورت فاکتوریل و آزمایش مزرعهای به صورت کرت های خرد شده، هر دو در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد، فاکتور اصلی شامل آبیاری پس از تخلیه 20، 50 و 80 درصد رطوبت قابل استفاده در خاک به ترتیب نمایانگر بدون تنش (t20)، تنش متوسط (t50) و تنش شدید (t80)و فاکتور فرعی شامل ژنوتیپهای آویشن بود. در این دو آزمایش بطورکلی تنش باعث کاهش زمان رسیدن به مراحل فنولوژیک (شامل 50 درصد غنچهدهی، 50 درصد گل دهی و 100 درصد گلدهی)، ارتفاع بوته، سطح برگ، عملکرد اندام هوایی، ریشه و عملکرد اسانس، راندمان مصرف آب بر اساس وزن خشک اندام هوایی (iwuedm) و محتوای کلروفیل و سدیم شد در حالیکه باعث افزایش محتوای پرولین، پتاسیم و محتوای اسانس شد. تنش در ژنوتیپهای متعلق به گونه دنایی باعث افزایش میزان راندمان مصرف آب بر اساس عملکرد اسانس (iwueeso) شد در حالی که در سایر گونه ها باعث کاهش این صفت گردید. گونه باغی علیرغم دارا بودن بیشترین مقادیر کلروفیل، پرولین و پتاسیم و کمترین میزان نقطه پژمردگی دائم نتوانست در طول آزمایش عملکرد بیشتری در مقایسه با گونه دنایی نشان دهد. در گونههای باغی و دنایی، تیمول و در گونههای کرمانی و کوهی، کارواکرول ترکیب اصلی اسانس بود. در تمامی ژنوتیپها تنش باعث افزایش تیمول و کاهش کارواکرول در اسانس شد. با افزایش شدت تنش از مقادیر تمامی شاخصهای رشد کاسته شد لیکن میزان کاهش در شاخصهای سطح برگ، میزان وزن خشک و سرعت رشد محصول بیشتر مشهود بود. در شرایط تنش و بدون تنش بیشترین مقادیر سطح برگ، وزن خشک و سرعت رشد متعلق به گونه دنایی بود. در مجموع گونه دنایی در شرایط بدون تنش و تنش شدید به ترتیب با متوسط عملکرد اندام هوایی 3033 و 1781 کیلوگرم در هکتار و متوسط عملکرد اسانس به ترتیب با مقادیر 60 و 49 کیلوگرم در هکتار به عنوان برترین گونه جهت کاشت در شرایط مشابه محل آزمایش معرفی می گردد. چنانچه هدف از کشت، صرفاً تولید کارواکرول باشد گونه کوهی در شرایط بدون تنش و تنش شدید به ترتیب با متوسط عملکرد اندام هوایی 1634 و 625 کیلوگرم در هکتار و متوسط عملکرد اسانس به ترتیب با مقادیر 28 و 14 کیلوگرم در هکتار به عنوان گونه برتر معرفی میگردد. کلمات کلیدی: خشکی، آویشن دنایی، آویشن کرمانی، آویشن کوهی، آویشن باغی، رشد.
مریم السادات ابطحی قدرت الله سعیدی
خشکی یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده رشد و تولید گیاهان زراعی در اکثر نقاط جهان شناخته شده است. گونه های وحشی گیاهان زراعی حامل ژن های مفیدی هستند که می توان از آنها در برنامه های اصلاحی بهره برد. به منظوربررسی تحمل ژنوتیپ ها از گونه های وحشی و اهلی گلرنگ در مقابل تنش خشکی و به ویژه بررسی صفات مرتبط با ریشه، آزمایشی در دو سال، به صورت اسپیلت پلات و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. در این آزمایش سه سطح تیمار آبیاری شامل تیمار بدون تنش رطوبتی با اعمال ضریبmad برابر با 60 درصد و تیمار تنش رطوبتی متوسط برابر با 75 درصد آب موردنیاز برای شاهد و تیمار تنش شدید برابر با 50 درصد آب مورد نیاز برای شاهد به عنوان فاکتور اصلی در نظرگرفته شدند. در سال اول ژنوتیپ ها شامل کاشان، c4110، آذری، کرمانشاه و ژنوتیپ حاصل ازتلاقی بین گونه ای بودند و در سال دوم ژنوتیپ p6 از گونه c. palaestinus نیز اضافه گردیدکه ژنوتیپ ها به عنوان فاکنور فرعی در نظر گرفته شدند. در این آزمایش صفات فنولوژیک، زراعی، صفات مرتبط با اندام هوایی و ریشه، عملکرد و اجزای عملکرد و میزان پرولین موجود در برگ در هر دو سال اندازه گیری شد. شاخص پایداری غشا و میزان ترکیبات فنولی در سال اول و محتوای نسبی آب برگ و آنزیم های آنتی اکسیدان در سال دوم اندازه گیری شدند. از نظر صفات موردبررسی تنوع قابل ملاحظه ای در بین ژنوتیپ های اهلی و وحشی گلرنگ و ژنوتیپ حاصل از تلاقی در شرایط عدم تنش و تنش شدید وجود داشت. ژنوتیپ های اهلی نسبت به سایر ژنوتیپ ها مراحل فنولوژیک را سریعتر طی نمودند. تعداد طبق در ژنوتیپ های وحشی گونه oxyacanthus به طور معنی داری بیشتر از سایر ژنوتیپ ها بود. در سال اول ودوم، تنش رطوبتی تاثیر معنی دار بر عملکرد دانه در بوته گذاشت و کمترین درصد کاهش عملکرد در سال اول و دوم به ترتیب مربوط به ژنوتیپ اهلی کاشان و ژنوتیپ وحشی کرمانشاه بود. تنش رطوبتی تاثیر معنی دار بر طول ریشه نداشت با این حال تنش متوسط و شدید باعث افزایش طول ریشه شدند که در هر دو سال در تنش شدید بیشترین درصد افزایش این صفت در گونه اهلی مشاهده شد. تنش رطوبتی در هر دوسال تاثیر معنی دار بر محتوای پرولین برگ در راستای افزایش آن داشت که در سال اول بیشترین درصد افزایش در تنش شدید مربوط به گونه وحشی oxyacanthus و در سال دوم مربوط به ژنوتیپ وحشی p6 بود. محتوای آنزیم های آنتی اکسیدان برگ با افزایش شدت تنش به صورت معنی دار افزایش یافت. در تنش شدید محتوای آنزیم پراکسیداز در گونه وحشی oxyacanthus به میزان بیشتری افزایش یافت و بیشترین درصد افزایش آنزیم آسکوربات پراکسیداز مربوط به گونه وحشی p6 از گونه palaestinus بود وگونه اهلی و ژنوتیپ وحشی کرمانشاه بیشترین درصد افزایش میزان آنزیم کاتالاز را نشان دادند. همچنین ژنوتیپ اهلی کاشان بیشترین درصد افزایش ترکیبات فنلی را در تنش شدید دارا بود. با تشدید تنش آب، محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپ ها کاهش یافت که کمترین درصد کاهش محتوای نسبی آب برگ مربوط به ژنوتیپ حاصل از تلاقی بین گونه ای بود و از طرفی شاخص پایداری غشا دراین ژنوتیپ در تنش شدید افزایش یافت که این ژنوتیپ حاصل تلاقی ژنوتیپ وحشی اصفهان از گونه وحشی oxyacanthus و ژنوتیپ اهلی c4110 از گونه اهلی tinctorius می باشد و در سال اول بیشترین درصد افزایش میزان پرولین را در تنش شدید دارا بود. در سال اول و دوم در تنش متوسط شاخص بهره وری متوسط در شناسایی ژنوتیپ های متحمل شاخصی برتر بود و در تنش شدید انتخاب بر اساس شاخص های gmp و sti که منجر به گزینش ارقام با پتانسیل عملکرد مطلوب و حساسیت کم به تنش می شود، مطلوب تر به نظر رسید. در سال اول در تنش متوسط بر اساس شاخص mp ژنوتیپ اهلی کاشان و ژنوتیپ حاصل از تلاقی متحمل ترین و ژنوتیپ اهلیc4110 حساس ترین ژنوتیپ تعیین شد و در تنش شدید بر اساس شاخص های gmp و sti ژنوتیپ اهلی کاشان متحمل ترین ژنوتیپ و ژنوتیپ اهلی c4110 همانند تنش متوسط حساس ترین ژنوتیپ شناخته شد. در سال دوم بر اساس شاخص mp در تنش متوسط ژنوتیپ وحشی p6 به عنوان مقاوم ترین و ژنوتیپ وحشی آذری حساس ترین ژنوتیپ تعیین گردید و در تنش شدید بر اساس شاخص های sti و gmp ژنوتیپ وحشی کرمانشاه متحمل ترین ژنوتیپ بود و همانند تنش متوسط ژنوتیپ وحشی آذری بیشترین حساسیت را به کمبود آب نشان داد. در سال اول ژنوتیپ حاصل از تلاقی و در سال دوم ژنوتیپ وحشی p6 در تنش شدید بیشترین درصد افزایش پرولین را نشان دادند. با این حال با تشدید تنش کمبود آب حساسیت این ژنوتیپ ها به خشکی افزایش یافت که می توان گفت تجمع بالای پرولین به بقا و تداوم رشد این ژنوتیپ ها کمک نموده است. در سال اول بیشترین درصد افزایش طول ریشه در شرایط تشدید تنش کمبود آب در ژنوتیپ اهلی کاشان مشاهده شد که ظاهراً بدین دلیل ژنوتیپ اهلی کاشان به عنوان متحمل ترین ژنوتیپ بوده است و کاهش طول دوره رشد در ژنوتیپ اهلی c4110که به میزان زیادی باعث افت عملکرد آن گردید، سبب حساسیت بالای آن به تنش خشکی شد. در سال دوم به نظر می رسد که درصد افزایش بیشتر فعالیت های آنزیمی آنتی اکسیدان و کاهش کمتر rwc نسبت به ژنوتیپ های اهلی و وحشی p6با تشدید تنش کمبود آب، نقش کلیدی در افزایش تحمل به تنش و کاهش کمتر عملکرد ژنوتیپ وحشی کرمانشاه برعهده داشت. به طور کلی نتایج نشان داد که مکانیزم های فیزیولوژیک به ویژه سیستم های آنزیمی آنتی اکسیدان در گونه وحشی نسبت به اهلی فعال تر می-باشد. کلمات کلیدی: گلرنگ، گونه وحشی، تنش خشکی، سیستم ریشه، صفات فیزیولوژیک، شاخص تحمل به خشکی.
نسیبه پورقاسمیان نجف آبادی پرویز احسان زاده
به منظور بررسی تنش اکسیداتیو ناشی از تنش آلودگی به کادمیوم و ارتباط آن با صفات فیزیولوژیک دو گونه اهلی و وحشی گلرنگ و همچنین بررسی نقش دما به عنوان یک فاکتور محیطی تاثیر گذار بر جذب، انتقال و مقاومت به کادمیوم در گیاهان فوق، مطالعه حاضر در 4 بخش انجام شد: 1- تاثیر دما بر روی جذب و انتقال کادمیوم به بخش هوایی، 2- تاثیر دما بر مقاومت به کادمیوم و تعیین ژنوتیپهای حساس و مقاوم بر اساس تولید نسبی بیومس، غلظتی از کادمیوم که سبب کاهش 50 درصد رشد گیاه می شود (ec50% )و غلظتی از کادمیوم که سبب کاهش 5 درصد رشد گیاه می شود (tt95b)، 3- بررسی برخی مکانیسمهای فیزیولوژیکی دخیل در مقاومت به کادمیوم در گیاهان مقاوم، حساس و نیمه حساس انتخاب شده از مرحله قبل، 4- بررسی مکانیسمهای فیزیولوژیک مربوط به تنش اکسیداتیو در شرایط رشد گیاه در خاک آلوده به کادمیوم. در مطالعه اول و دوم که در محیط هیدروپونیک صورت گرفت، چهار ژنوتیپ اهلی گلرنگ (اراک 2811، saffire، c111 و ac-sterling) و چهار ژنوتیپ وحشی (اراک، شیراز، اصفهان و آذری)، نه سطح آلودگی به کادمیوم (0، 5/0، 1، 5، 10، 20، 50، 100 و 500 میکرومولار) و دو دمای 18 و 23 درجه سانتیگراد در طرح تجزیه مرکب فاکتوریل در فالب بلوک کامل تصادفی در محیط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این دو آزمایش نشان دادند که انتقال کادمیوم از ریشه به بخش هوایی در ژنوتیپهای اهلی بیش از ژنوتیپهای وحشی و غلظت کادمیوم ریشه در ژنوتیپ های وحشی بیش از ژنوتیپ های اهلی بود. اراک به عنوان حساس ترین و ac-sterling به عنوان مقاوم ترین ژنوتیپ به آلودگی کادمیوم شناخته شد. جذب و انتقال کادمیوم در همه ژنوتیپها به جزء ac-sterling با افزایش دما، افزایش یافت و به دنبال آن میزان مقاومت گیاه به کادمیوم کاهش یافت. با توجه با نتایج آزمایش های اول و دوم مطالعه، سه ژنوتیپ ac-sterling، اراک و saffire به ترتیب به عنوان ژنوتیپهای مقاوم، حساس و نیمه حساس به کادمیوم انتخاب و در سه سطح آلودگی (0، 1 و 20 میکرومولار) در یک طرح فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی در محیط هیدروپونیک مورد بررسی قرار گرفتند. بیشترین و کمترین غلظت کادمیوم هم درریشه و هم در بخش هوایی به ترتیب در saffire و ac-sterling مشاهده شد، ac-sterling بیشترین انتقال کادمیوم به بخش هوایی را نشان داد. اگر چه تفاوت ژنوتیپها در انتقال کادمیوم ممکن است به مکان تشکیل لایه چوب پنبه ای در نوار کاسپارین ریشه نسبت داده شود، ولی چون در مطالعه حاضر این لایه در هیچ یک از ژنوتیپها تشکیل نشد، بنابراین ظاهرا سهمی در رفتار متفاوت ژنوتیپها در انتقال کادمیوم نداشت. بیشترین و کمترین غلظت کادمیوم باند شده با دیواره سلولی ریشه در سطح 1 میکرومولار به ترتیب مربوط به ac-sterling و اراک بود، درحالیکه در سطح 20 میکرومولار ژنوتیپها به لحاظ این صفت تفاوت معنی دار نداشتند. اوج فعالیت آنزیم sod ریشه و برگ ژنوتیهای saffire و اراک در سطح 1 وac-sterling در 20 میکرومولار مشاهده شد. به لحاظ ظرفیت تبادل کاتیونی ریشه (cec) بین ژنوتیپها تفاوت معنی داری نبود. در آزمایش چهارم، چهار ژنوتیپ اهلی و چهار ژنوتیپ وحشی ذکر شده در آزمایش اول و دوم در گلدانهایی در فضای باز گلخانه و با اعمال چهار سطح کادمیوم (0، 1، 5 و 10 میلی گرم کادمیوم بر کیلوگرم خاک) در یک طرح فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصل از شاخص مقاومت به کادمیوم، ارتفاع گیاه، پراکسیداسیون لیپیدهای سلول برگ، نفوذپذیری غشا در سلول برگ و میزان رنگیزه های کلروفیل و کاروتنوئید و کارایی کوانتومی فتوسیستمii فتوسنتز، ژنوتیپهای ac-sterling، اصفهان و اراک 2811 در گروه ژنوتیپهای مقاوم قرار گرفتند. بین دو گونه اهلی و وحشی گلرنگ در هیچ یک از صفات مورد مطالعه در این بخش تفاوت معنی داری مشاهده نشد. آسیب وارده به گیاه در سطح آلودگی 1 میلی گرم بر کیلوگرم قابل توجه نبود.بیشترین میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز(cat) و اسکوربات پراکسیداز (apx) در سطح آلودگی 5 میلی گرم بر کیلوگرم مشاهده شد. با افزایش بیشتر کادمیوم به 10 میلی گرم میزان فعالیت آنزیمهای فوق کاهش یافت. میزان افزایش فعالیت آنزیمهای cat و apx در ژنوتیپهای مقاوم بیش از حساس بود. فعالیت آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز (gr) در ژنوتیپهای حساس بیش از ژنوتیپهای مقاوم بود. به طورکلی می توان نتیجه گیری نمود که دما سبب افزایش جذب و انتقال کادمیوم به بخش هوایی در گیاه گلرنگ می شود و به تبع آن میزان مقاومت این گیاه به آلودگی کاهش می یابد. ظرفیت تبادل کاتیونی ریشه و مکان تشکیل لایه چوب پنبه ای در نوار کاسپارین نقشی در سیستم مقاومتی گیاه حداقل در شرایط آزمایش حاضر نداشت. باند شدن کادمیوم با دیواره سلولی ریشه فقط در سطح پایین آلودگی در ایجاد مقاومت در ژنوتیپ ac-sterling توانست موثر واقع شود. فعال شدن سیستم دفاع آنزیم های apx و cat در ژنوتیپهای مقاوم گلرنگ نقش کلیدی در افزایش مقاومت به آلودگی داشته است ولی چنین نقشی برای gr و در شرایط آزمایش حاضر پیدا نشد.
پریسا هوشمند پرویز احسان زاده
تفاوت درجه حرارت در فصول مختلف کشت به عنوان یک عامل محیطی موثر بر فتوسنتز و متابولیسم گیاهی نقش بسزایی در میزان عملکرد کمی و کیفی و سرعت پر شدن دانه گلرنگ، مطالعه ای به صورت دو آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در چهار تکرار، در سال زراعی 1383-84 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد به اجرا درآمد. آزمایش در محیط اول به صورت کشت بهاره و در محیط دوم به صورت کشت تابستانه انجام شد. شش ژنوتیپ هر کدام در محیط آزمایشی کشت شدند. شمار روز و درجه-روز رشد تجمع واحد حرارتی از کاشت تا مراحل 50 درصد سبز شدن،ساقه دهی، تکمه دهی و گلدهی در کشت تابستانه نسبت به بهاره افزایش یافت. سرعت پر شدن دانه تحت تاثیر فصل کشت قرار نگرفت. اما تعداد دانه در طبق، وزن صد دانه، وزن دانه در طبق، عملکرد دانه تک بوته و شاخص برداشت در کشت تابستانه کاهش یافتند. تفاوت بین ژنوتیپها از لحاظ تعداد طبق در بوته، وزن صد دانه و عملکرد تک بوته معنی دار بود. در کشت تابتسانه عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن و پروتئین کاهش یافتند. تفاوت میان ژنوتیپها از نظر درصد و عملکرد روغن و پروتئین معنی دار بود. با توجه به این که ژنوتیپهای نبراسکا و اراک در کشت بهاره و ژنوتیپ کوسه در کشت تابستانه عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن و پروتئین بالاتری تولید کردند، استفاده از این ژنوتیپ ها در فصول کشت مذکور در شرایطی نظیر آزمایش حاضر در اصفهان قابل توصیه میباشد.
لایق مرادی پرویز احسان زاده
چکیده: کادمیوم یکی از فلزات سنگین است که در نتیجه فعالیت های عمده صنعتی، شهری و کشاورزی تولید و باعث آلودگی محیط زیست می شود. تجمع فلزات سنگین در زمین های کشاورزی و آلودگی خاک و در نهایت انتقال این عناصر به محصولات در مناطق صنعتی یکی از مهمترین مسایل زیست محیطی محسوب می شود که زندگی گیاهان، حیوانات و انسان را تهدید می کند. از این رو به منظور بررسی اثر کادمیوم بر برخی پارامترهای فیزیولوژیکی ژنوتیپ های گلرنگ آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در محیط آبکشت در گلخانه آموزشی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1391 اجرا گردید. چهار سطح کادمیوم شاهد (صفر) و 5/1، 3 و 5/4 میلی گرم در لیتر کادمیوم و شش ژنوتیپ گلرنگ شامل اراک2811، کوسه، نبراسکا 10، ,c111 k12 و s149 به عنوان فاکتورهای آزمایشی در نظر گرفته شدند. پارامترهای ارتفاع گیاه، سطح برگ در گیاه، وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک ریشه، فلورسانس کلروفیل (f0، fm، fv/fm)، سرعت فتوستز خالص (a) برگ، هدایت روزنه ای (gs) برگ، غلظت داخلی دی اکسیدکربن (ci) برگ، محتوای کلروفیل برگ، محتوای کاروتنوئید برگ، میزان پرولین برگ، شاخص پایداری غشا، پراکسیداسیون لیپید و غلظت کادمیوم در ریشه و اندام هوایی اندازه گیری شد. محتوای پرولین ژنوتیپ های مختلف گلرنگ با افزایش سطح کادمیوم افزایش یافت و بیشترین افزایش در سطح 5/4 میلی گرم در لیتر کادمیوم و به میزان 3/121% نسبت به سطح شاهد مشاهده شد. سطح 5/4 میلی گرم در لیتر کادمیوم به ترتیب منجر به کاهش4/84، 5/50، 50، 8/31، 9/32 و 2/11 درصد میانگین سطح برگ در گیاه، سرعت فتوسنتز خالص (a)، میزان gs، محتوای کلروفیل کل، محتوای کاروتنوئید و کارایی کوانتومی فتوسنتز شد. با افزایش شدت آلودگی میزان پراکسیداسیون لیپد در همه ژنوتیپ ها افزایش یافت. ژنوتیپ نبراسکا با 77 درصد افزایش از سطح شاهد به سطح 5/1 میلی گرم در لیتر کادمیوم بیشترین و ژنوتیپ های k12 و c111 به ترتیب با 61 و 60 درصد افزایش کمترین افزایش در میزان پراکسیداسیون لیپید را نشان داد. در سطح 5/4 میلی گرم در لیتر ژنوتیپ c111 با 07/44 درصد کاهش کمترین و ژنوتیپ اراک با 1/62 درصد کاهش بیشترین کاهش میزان پایداری غشا را از خود نشان داد، که این امر نشان می دهد میزان نشت الکترولیت در ژنوتیپ اراک بیشتر از سایر ژنوتیپ های گلرنگ تحت سطح 5/4 میلی گرم در لیتر کادمیوم بوده و این ژنوتیپ نسبت به سایر ژنوتیپ ها به تنش اکسیداتیو حساس تر بود. غلظت کادمیوم اندام هوایی و ریشه در سطح 5/4 میلی گرم در لیتر کادمیوم نسبت به سطح شاهد به ترتیب افزایش حدود 52 و 156 برابری را نشان داد. غلظت کادمیوم اندام هوایی در تمامی ژنوتیپ های مورد مطالعه کمتر از غلظت این عنصر در ریشه بود. تیمار کادمیوم منجر به کاهش وزن خشک اندام هوایی در تمامی ژنوتیپ های مورد مطالعه شد که این امر می تواند به دلیل کاهش سطح فتوسنتز کننده گیاه، کاهش محتوای کلروفیل، کاهش محتوای کاروتنوئید وکاهش کارایی فتوسنتز در گیاهان تیمار شده با کادمیوم باشد. از نتایج این آزمایش می توان چنین نتیجه گیری نمود که کادمیوم سبب تغییر جدی در خصوصیات فیزیولوژیک و رشد گلرنگ گشته و برخی تفاوت ها بین ژنوتیپ های گلرنگ از این نظر وجود دارد. کلمات کلیدی: کادمیوم، گلرنگ، پرولین، کلروفیل، پراکسیداسیون لیپید، شاخص پایداری غشا
حمیدرضا عشقی زاده پرویز احسان زاده
نوسانات شدید بارندگی در مقیاس های فصلی و سالانه در ایران موجب عدم اطمینان کافی نسبت به دریافت حداقل بارش مورد نیاز جهت مصارف کشاورزی می شود. از این رو این تحقیق با هدف مطالعه تاثیر شرایط مختلف رطوبتی بر رشد، فلورسانس کلروفیل، عملکرد و اجزای عملکرد هیبریدهای ذرت در سال زراعی 1385 با استفاده از طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. تیمارهای آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر تجمعی از طشت تبخیر کلاس a در سه مرحله رشد ذرت از کاشت تا مرحله انتقال، انتقال تا خمیری شدن دانه و خمیری تا رسیدگی فیزیولوژیک شامل: 1i (به ترتیب 85-70-85) به عنوان شاهد، 2i (به ترتیب 110-70-110)، 3i (به ترتیب 135-95-135) و 4i (به ترتیب 160-95- 160) به عنوان فاکتور اصلی و چهار هیبرید ذرت شامل سینگل کراس 704 (1v)، سینگل کراس 700 (2v)، سینگل کراس500 (3v) و تریپل کراس647 (4v) به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای فلورسانس کلروفیل (f0، fm و fv/fm)، شاخص سطح برگ در مرحله ظهور گل آذین نر، ارتفاع گیاه، تعداد بلال در گیاه، تعداد دانه در بلال، عملکردهای ماده خشک و دانه، شاخص برداشت و کارایی مصرف آب آبیاری اندازه گیری شدند. شاخص سطح برگ گیاهان با افزایش فاصله آبیاری کاهش معنی داری یافت. بطوریکه سطح آبیاری 1i با 43/5 بیشترین و 4i با 66/3 کمترین مقدار را داشتند. در بین هیبرید ها نیز سینگل کراس 700 با 93/4 بالاترین و تریپل کراس 647 با 85/3 کمترین مقدار را داشتند اختلاف بین هیبریدها از نظر fm در مرحله 10 برگی و ظهور گل آذین نر معنی دار بود. همچنین بین تیمارهای آبیاری از نظر fv/fm اختلاف معنی داری (05/0>p) در مرحله ظهور گل آذین نر مشاهده شد. هیبرید به غیر از مرحله سبز شدن اثر بسیار معنی داری بر روی مراحل نمو گیاه داشت. سینگل کراس 500 به عنوان زودرس ترین (1634 درجه روز-رشد) و تریپل کراس 647 به عنوان دیررس ترین هیبرید (1733درجه روز- رشد) بودند. عملکرد دانه به طور بسیار معنی داری تحت تاثیر رژیم آبیاری و هیبرید قرار گرفت، ولی بر همکنش بین آنها تاثیری بر عملکرد دانه نداشت. سطح آبیاری 1i که تعداد دانه در بلال و وزن هزار دانه بیشتری (به ترتیب حدود 35 و 8%) نسبت به سطح آبیاری 4i داشت، با عملکرد دانه 12340 کیلو گرم در هکتار نسبت به سطح 4i با 7670 کیلو گرم دانه در هکتار حدود 37% تولید دانه بیشتری داشت. سینگل کراس 700 با وجود اینکه تعداد دانه کمتری (حدود 7%) نسبت به سینگل کراس 500 داشت بخاطر وزن دانه بیشتر (حدود 11%) عملکرد دانه بیشتری ( 11220کیلوگرم در هکتار) داشت. در شرایط رطوبتی مختلف در این آزمایش از میان اجزای عملکرد تعداد دانه در بلال با ضریب همبستگی **75/0 و پس از آن وزن هزار دانه با ضریب **45/0 به ترتیب بیشترین و کمترین نقش را در تعیین عملکرد دانه داشته اند. تیمار 4i کمترین عملکرد بیولوژیک (16650 کیلوگرم در هکتار) و دانه و نیز کمترین کارآیی مصرف آب آبیاری (42/1 و 99/0 کیلوگرم در متر مکعب به ترتیب برای عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه) را در بین تیمارهای آبیاری داشت. در بین هیبرید ها نیز سینگل کراس 700 بالاترین عملکرد بیولوژیک (23450 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد.
جواد نوری اظهر پرویز احسان زاده
تبین رابطه احتمالی بین شاخص های فیزیولوژیک رشد و عملکرد گیاه زراعی، در مدیریت تولید گیاهان زراعی حائز اهمیت کاربردی میباشد. بدین منظور پژوهشی در سال 1383 بر روی پنج ژنوتیپ مختلف ذرت شامل سینگل کراس های 4، 7، 647، 604، 301، به صورت دو آزمایش جداگانه، هر کدام در قالب یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار، یکی در محیط بدون تنش و دیگری در محیط تحت تنش خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان به اجرا درآمد. تراکم مورد نظر در این مطالعه با رعایت فاصله روی ردیف 15 و بین ردیف 70 سانتیمتر 95000 بوته در هکتار بود. نتایج حاصل از بررسی مراحل نمو و صفاتی نظیر حداکثر شاخص سطح برگ، دوام سطح برگ، دوام سطح برگ در دوره رشد خطی، دوام سطح برگ در دوره بعد از گرده افشانی تا رسیدگی فیزیولوژیک، سرعت رشد محصول در دوره رشد خطی، عملکرد ماده خشک، عملکرد و اجزای عملکرد دانه و شاخص برداشت نشان داده که هیبریدهای مورد بررسی در تمامی صفات فوق به جز روز تا جوانی زنی و روز تا انتقال تفاوتهای معنی داری داشتند.
اسما میلادی لاری پرویز احسان زاده
خشکی مهم ترین عامل محدودکننده تولید گیاهان در جهان می باشد. حدود 7/96 درصد از اراضی کشور ایران جزو مناطق خشک و نیمه خشک طبقه بندی می گرددکه خطر وقوع تنش خشکی در این اراضی بالا می باشد. مطالعه تأثیر شرایط مختلف رطوبتی بر رشد، فلورسانس کلروفیل، عملکرد و اجزاء عملکرد گلرنگ به عنوان یک گیاه دانه روغنی حایز اهمیت است. بدین منظور پژوهشی در سال 1386 با استفاده از طرح کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. تیمارهای آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس a شامل i1 (75میلی متر تبخیر)، i2 (105میلی متر تبخیر) و i3 (135میلی متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و شش ژنوتیپ گلرنگ شامل اراک 2811، کوسه، نبراسکا، ،c111 s149 و k12 به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای فلورسانس کلروفیل) fm ،f0و fv/fm ( در دو مرحله طبق دهی و گرده-افشانی، شاخص سطح برگ در مرحله 50 درصد گلدهی، تعدادطبق در گیاه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، درصد روغن، عملکرد روغن، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اندازه گیری شدند. شاخص سطح برگ گیاهان با افزایش فاصله آبیاری کاهش معنی داری یافت. به طوریکه سطح آبیاری i1 با 05/5 بیشترین و i3 با 32/2 کمترین مقدار را داشتند. در بین ارقام گلرنگ نیز s149 با 42/4 و نبراسکا با 99/2 کمترین مقدار را داشتند. بین تیمارهای آبیاری از نظر fv/fm در هر دو مرحله اندازه گیری اختلاف معنی داری مشاهده شد. به طوریکه سطح آبیاری i3 در هر دو مرحله fv/fm کمتری را به خود اختصاص داد. عملکرد دانه به طور معنی داری تحت تأثیر رژیم آبیاری قرار گرفت، اما در این صفت بین ارقام گلرنگ و همچنین برهمکنش آنها اختلاف معنی داری مشاهده نشد. سطح آبیاری i1 که تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه بیشتری ( به ترتیب 33، 26 و 10%) نسبت به آبیاری i3 داشت، عملکرد دانه آن نیز حدود 39 درصد بیشتر از آبیاری i3 بود. در این آزمایش سطح آبیاری i1 با 35/699 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد روغن و سطح آبیاری i3 با 07/367 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد روغن را به خود اختصاص داد. در شرایط رطوبتی مختلف در این آزمایش از میان اجزاء عملکرد صفت تعداد طبق با ضریب همبستگی?? 86/0 و صفت وزن هزار دانه با ضریب همبستگی?? 62/0 به ترتیب بیشترین و کمترین نقش را در تعیین عملکرد دانه داشتند. سطح آبیاری i3 کمترین عملکرد بیولوژیک (65/24 گرم در بوته) و i1 با 18/37 گرم در بوته بیشترین عملکرد بیولوژیک را داشتند. در بین ارقام نیز s149 بالاترین عملکرد بیولوژیک (25/35 گرم در بوته) را به خود اختصاص داد.
زهرا مهرابی پرویز احسان زاده
وقوع تنش خشکی اثر بسیار زیانباری را بر بخشهای مختلف کشاورزی وبویژه تولید محصولات زراعی کشورمان از جمله گیاهان دانه روغنی تحمیل می کند. از این رو این تحقیق با هدف مطالعه تأثیر شرایط مختلف رطوبتی بر رشد، فلورسانس کلروفیل، پرولین، عملکرد واجزای عملکرد ژنوتیپ های مختلف گیاه کنجد در سال زراعی 1386 با استفاده از طرح کرت های خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. سطوح تیمار آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس a شامل 1i (75 میلی متر تبخیر)،2i (110 میلی متر تبخیر) و 3i (145 میلی متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و چهار ژنوتیپ کنجد (ناز تک شاخه، یکتا، ورامین و اولتان) به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای فلورسانس کلروفیل (f0، fm و fv/fm)، پرولین، کلروفیل، ارتفاع گیاه، شاخص سطح برگ در مرحله نیام بندی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، عملکرد دانه، درصد روغن دانه، عملکرد روغن، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اندازه گیری شدند. سطح آبیاری 1i با 46/2 و 3i با 10/1 به ترتیب بیشترین وکمترین مقدار شاخص سطح برگ را داشتند. بین سطوح تیمار آبیاری از نظر fm اختلاف معنی داری در مرحله 50 پرشدن دانه مشاهده شد. محدودیت رطوبت در کنجد منجر به افزایش 59 درصد پرولین در برگ کنجد شد. در سطح آبیاری 1i تعداد کپسول در بوته، دانه در کپسول و عملکرد دانه به ترتیب 42، 37 و 48 درصد نسبت به سطح آبیاری 3i بیشتر بود. در این آزمایش رقم یکتا با 0/584 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد روغن و رقم اولتان با 2/482 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد روغن را به خود اختصاص داد. سطح آبیاری 3i کمترین عملکرد بیولوژیک (0/3248 کیلوگرم در هکتار) و 1i ( 9/6390 کیلوگرم در هکتار) بیشترین عملکرد بیولوژیک را داشتند. بطور کلی می توان چنین نتیجه گیری نمود که ضمن آنکه تنش کمبود آب تأثیر جدی بر کاهش رشد و عملکرد دانه کنجد بر جای می گذارد، این تأثیر بیش از آنکه از طریق کاهش کارآیی کوانتوم فتوسنتزی(fv/fm) باشد ناشی از کاهش سطوح فتوسنتز کننده می باشد و میزان پرولین برگ بیش از آنکه معیاری از مقاومت به خشکی باشد، معیاری از شدت تنش خشکی است.
پروانه صیاد امین پرویز احسان زاده
کود نیتروژن دار به عنوان مهم ترین رکن تغذیه گیاه در اکوسیستم های کشاورزی؛ تاثیر حیاتی بر فرایندهای فیزیولوژیک و عملکردهای مختلف ژنوتیپ ها و گونه های گیاهی، به خصوص «گیاهان دانه روغنی» نظیر کنجد که بیشترین و مرغوب ترین روغن دانه را در میان تمام دانه های روغنی دارا است؛ ایفاء می کند. لذا، به منظور بررسی اثر کود نیتروژن دار و ژنوتیپ بر مراحل نموی؛ ویژگی های رشدی؛ اجزای عملکرد، عملکرد و کیفیت دانه؛ و همچنین تبادلات گازی برگ کنجد؛ طی پنج مرحله نموی گیاهچه ای، آغاز گل دهی، آغاز پر شدن دانه، گل دهی کامل و آغاز رسیدگی فیزیولوژیک؛ آزمایشی در سال زراعی 85 ـ1384، به صورت طرح کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و تراکم 35 بوته در متر مربع، در مزرعه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در نجف آباد اجرا گردید. کود نیتروژن دار به صورت اوره در سه سطح 50 ، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به کرت های اصلی و هفت ژنوتیپ کنجد شامل توده محلی اردستان و ارقام اصلاح شده ناز تک شاخه، ناز چندشاخه، یکتا، اولتان، داراب14 و ورامین2822 به کرت های فرعی اختصاص یافت. از نظر آماری؛ با افزایش سطح کود نیتروژن دار، زمان وقوع کلیه مراحل نموی تاخیر معنی دار و در نتیجه مدت زمان رشد و نمو گیاه افزایش معنی دار داشت؛ شاخص برداشت تفاوت معنی داری نشان نداد؛ مقدار روغن دانه کاهش معنی دار یافت؛ و میزان فتوسنتز در واحد سطح برگ، مقدار پروتیین دانه، اجزای عملکرد دانه و عملکردهای دانه، روغن دانه و پروتیین دانه در واحد سطح افزایش معنی دار پیدا کرد که احتمالاً به علت تاخیر در فرایند پیری بافت ها و اندام ها؛ افزایش میزان کلروفیل و آنزیم های شرکت کننده در چرخه های فتوسنتز؛ و افزایش تولید ترکیبات گیاهی از جمله پروتیین ها می باشد. بین ژنوتیپ ها؛ ژنوتیپ های زودرس ناز تک شاخه و ناز چندشاخه، سریع ترین و ژنوتیپ های دیررس اردستان، داراب14 و ورامین2822، کندترین زمان وقوع مراحل نموی را نشان دادند. در رابطه با ویژگی های رشدی؛ به جز مرحله گیاهچه ای که تفاوت معنی داری وجود نداشت، در سایر مراحل نموی؛ از نظر شاخص سطح برگ، ژنوتیپ های یکتا و اولتان در بالاترین؛ و ژنوتیپ های اردستان و ناز چندشاخه در پایین ترین گروه قرار داشتند. از نظر عملکرد کل ماده خشک اندام های هوایی در واحد سطح؛ تا مرحله آغاز پر شدن دانه، ژنوتیپ های به شدت شاخه دار اردستان و ناز چندشاخه در بالاترین و ژنوتیپ های بدون انشعاب ناز تک شاخه، یکتا و ورامین2822 در پایین ترین گروه؛ و از این مرحله تا هنگام برداشت نهایی تحت تاثیر شاخص سطح برگ و به احتمال زیاد دوام آن، ژنوتیپ اولتان در بالاترین و ژنوتیپ های اردستان و ناز چندشاخه در پایین ترین گروه آماری قرار گرفتند. بیشترین مقدار روغن دانه از ژنوتیپ های ناز تک شاخه، ناز چندشاخه و یکتا؛ و کمترین آن از ژنوتیپ اردستان به دست آمد. از لحاظ میزان فتوسنتز در واحد سطح برگ، مقدار پروتیین دانه، اجزای عملکرد دانه و عملکردهای دانه، روغن دانه و پروتیین دانه در واحد سطح؛ ژنوتیپ های یکتا و اولتان، بهترین و دو ژنوتیپ اردستان و ناز چندشاخه، ضعیف ترین بودند. در مجموع؛ نتایج به دست آمده تحت شرایط آزمایش حاضر، نشان می دهند افزایش میزان کاربرد کود نیتروژن دار تا سطح حداقل 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، علی رغم کاهش مقدار روغن دانه؛ میزان فتوسنتز در واحد سطح برگ و هر سه عملکرد دانه، روغن دانه و پروتیین دانه را در واحد سطح افزایش می دهد و از این نظر، ژنوتیپ های یکتا و اولتان از بهترین وضعیت برخوردار هستند. لذا؛ در راستای تامین نیاز روغن کشور، توسعه کشت کنجد و افزایش عملکردهای مختلف این گیاه؛ کشت دو رقم اصلاح شده یکتا و اولتان به همراه کاربرد حداقل 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار، در منطقه اصفهان توصیه می گردد.
هما نیک رام حسن کریم مجنی
جهت ارزیابی اثرات دگرآسیبی 26 ژنوتیپ زراعی و وحشی گندم بر علف هرز جو وحشی و همچنین اثرات دگرآسیب این علف هرز بر ژنوتیپ های مختلف گندم، آزمایشی در آزمایشگاه های بذر و اصلاح نباتات دانشکده ی کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در فاصله زمانی اردیبهشت ماه 1391 الی تیرماه 1392 انجام شد. روش مورد استفاده، روش فضای مساوی آگار بود. بدین صورت که فضای بشر 400 میلی لیتری به دو قسمت مساوی تقسیم و 60 میلی لیتر محلول 4/0درصد آگار در آن ریخته شد. بذر های از پیش جوانه زده ی گونه ی دهنده ی ترکیب شیمیایی دگرآسیب در نیمی از فضای بشر کشت و پس از گذشت هفت روز گونه ی گیرنده در نیمه ی دیگر بشر کشت شدند. صفات مورد اندازه گیری شده شامل طول گیاهچه، طول ریشه چه، وزن تر گیاهچه، وزن تر ریشه چه، محتوای کلروفیل، تعداد و سطح برگ بود. مواد گیاهی شامل بذر های 16 ژنوتیپ زراعی گندم و ده ژنوتیپ وحشی گندم در سطوح مختلف پلوئیدی شامل یک ژنوتیپ دیپلوئید، چهار ژنوتیپ تتراپلوئید، چهار ژنوتیپ هگزاپلوئید و یک ژنوتیپ اکتاپلوئید و بذر علف هرز جو وحشی بود. آزمایش اول به بررسی اثر دگرآسیبی ژنوتیپ های گندم بر رشد گیاهچه های جو وحشی و آزمایش دوم به بررسی پاسخ ژنوتیپ های گندم به ترکیبات شیمیایی دگرآسیب جو وحشی پرداخته است. همچنین بعد از مشخص شدن ژنوتیپ های گندم از لحاظ حساسیت یا مقاومت به دگرآسیبی جو وحشی میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانت در این دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. طی آزمایش اول مشخص شد ژنوتیپ های نیک نژاد، بک کراس، فلات و tri 9652 دگرآسیب تر و ژنوتیپ های یاواروس، بیات، الموت، بهار، کویر، tri 11712، tri 15593 و tri 18664 از نظر پتانسیل دگرآسیبی توانایی کمتری نسبت به سایر ژنوتیپ های مورد آزمایش داشتند. نتایج آزمایش دوم نشان داد که ژنوتیپ های بهار، کویر، فلات و چمران حساس به دگرآسیبی جو وحشی و ژنوتیپ های الوند، الموت، بم، خشکی، بیات، بک کراس، یاواروس، tri 19322 و tri 9652 به آن مقاوم هستند. از تلفیق نتایج این دو آزمایش می توان نتیجه گرفت دو ژنوتیپ بک کراس و tri 9652 که هم در آزمایش اول جزء ارقام دگر آسیب تر و هم در آزمایش دوم جزء ارقام مقاوم دسته بندی شدند، دو ژنوتیپ برتر از لحاظ تحمل دگر-آسیبی برتر و برای بهره گیری در مدیریت این علف هرز توسط دگر آسیبی مناسب هستند. همچنین مقایسات گروهی آزمایش اول بین ژنوتیپ های زراعی و وحشی و سطوح مختلف پلوئیدی نشان داد که ژنوتیپ های وحشی در مقایسه با اهلی و ژنوتیپ های تتراپلوئید نسبت به هگزاپلوئید دگرآسیب تر بودند. همچنین سطح پلوئیدی اکتا نسبت به سایر سطوح پلوئیدی دگرآسیبی بیشتری ایجاد کرد. مقایسات گروهی آزمایش دوم بین دو گروه ژنوتیپ های وحشی و اهلی مشخص کرد ژنوتیپ های وحشی به دگرآسیبی جو وحشی حساسیت بیشتری داشتند. طی بررسی اندازه گیری میزان فعالیت آنزیم-های آنتی اکسیدانی در ژنوتیپ های مقاوم و حساس گندم مشخص شد ژنوتیپ های مقاوم به دگرآسیبی جو وحشی، فعالیت آنتی اکسیدانی بیشتری داشتند.
فائزه کرباسچی پرویز احسان زاده
شبدر یکی از مهم ترین گیاهان علوفه ایی بومی ایران است. تنش شوری یکی از مهم ترین عوامل اصلی محدود کننده تولید گیاه است. تنش شوری در سرتاسر جهان حدود 20% زمین های زیر کشت را به خود اختصاص می دهد. تنش شوری یکی از مهم ترین تنش ها در مقیاس جهانی و در مناطق خشک و نیمه خشکی مانند ایران است. در این مناطق، تنش شوری یکی از محدودیت های عمده در تولید گیاهان علوفه ای است. گیاه شبدر در گروه گیاهان نسبتا حساس به شوری است بنابر این بهبود رشد و نمو آن در خاک های شور مورد توجه بالایی قرار گرفته است. از این رو به منظور بررسی تاثیر قارچ میکوریزا و کود فسفر بر واکنش گیاه شبدر به تنش شوری، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در دو تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. در این آزمایش چهار سطح شوری به میزان 0(شاهد)، 15، 30 و 45 میلی مولار نمک طعام خالص به عنوان یک فاکتور، چهار سطح تیمار کودی شامل قارچ میکوریزا به تنهایی، کود فسفر به تنهایی، قارچ میکوریزا به همراه فسفر و شاهد(بدون کود فسفر و قارچ میکوریزا) به عنوان فاکتور دوم و سه گونه شبدر شامل شبدر ایرانی، برسیم و قرمز به عنوان فاکتور سوم در نظر گرفته شدند. پارامتر های وزن خشک اندام هوایی، میزان شاخص سبزینگی، فلورسانس کلروفیل و غلظت عناصر سدیم و پتاسیم در اندام هوایی در نظر گرفته شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که تنش شوری موجب کاهش وزن خشک، شاخص سبزینگی، کارایی فتوسیستم ii و غلظت عنصر پتاسیم در اندام هوایی گردید در حالیکه فلورسانس بیشینه، فلورسانس کمینه و غلظت عنصر سدیم در اندام هوایی افزایش یافت. وزن خشک اندام هوایی با افزایش میزان شوری کاهش یافت. تاثیر تیمار کودی نیز در افزایش وزن خشک گیاه مثبت بود به طوریکه بیشترین وزن خشک در تیمار کودی متعلق به سطح میکوریزای همراه با فسفر تیمار کودی بود. همچنین در بین گونه های شبدر بیشترین میزان وزن خشک متعلق به شبدر برسیم و کمترین متعلق به شبدر قرمز بود. شاخش سبزینگی نیز با افزایش میزان شوری کاهش یافت به طوریکه بیشترین تعداد آن متعلق به شاهد و کمترین میزان متعلق به سطح 45 میلی مولار نمک طعام بود. تاثیر تیمار کودی نیز بر میزان شاخص سبزینگی گیاه معنی دار بود به طوریکه بیشترین میزان شاخص سبزینگی متعلق به سطح میکوریزا همراه با فسفر و کمترین متعلق به سطح بدون تلقیح بود. میزان فلورسانس کمینه گیاه با افزایش شوری افزایش وکارایی کوآنتومی فتوسیستم ii کاهش یافت. در تیمار کودی نیز بیشترین میزان فلورسانس کمینه، فلورسانس بیشینه و کارایی کوانتومی فتوسیستم ii متعلق به سطح میکوریزا همراه با فسفر این تیمار بود. با افزایش سطح شوری غلظت سدیم گیاه افزایش، در حالیکه غلظت پتاسیم کاهش یافت. اثر تیمار کودی بر غلظت عناصر سدیم و پتاسیم معنی دار نبود اما اثر گونه های مختلف شبدر بر غلظت عناصر سدیم و پتاسیم معنی دار بوده و بیشترین غلظت این عناصر متعلق به شبدر ایرانی است.
مهناز لنبانی جوغ شاهی احمد ارزانی
تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش غیر زیستی نقش مهمی در کاهش تولید محصول گیاهان زراعی در جهان دارد. برای بهبود صفات پیچیده ای مانند عملکرد که توارث پذیری پایینی دارد از انتخاب غیر مستقیم توسط صفات دیگر مانند صفات مرفوفیزیولوژیک استفاده می شود. مطاله واکنش های فیزیولوژیک ارقام مختلف به تنش خشکی به شناسایی مکانیسم های موثر در مقاومت به خشکی کمک می کند. این مطالعه با هدف بررسی اثرات تنش خشکی بر صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و کیفیت دانه 5 رقم تریتیکاله شامل یک رقم حساس و 4 رقم متحمل تریتیکاله بر اساس آزمون در مرحله جوانه زنی و یک رقم گندم نان و یک رقم گندم دوروم در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی تحت دو تیمار آبیاری بر مبنای 70 و 130 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد ک تفاوت بین ژنوتیپ ها در شرایط عادی رطوبتی برای کلیه صفات به جز محتوای نسبی آب برگ، محتوای آب اولیه در برگ پرچم، عرض برگ پرچم، محتوای گلوتن خشک، درصد پروتئین، محتوای پروتئین آرد (tsp) و محتوای گلیادین و گلوتنین معنی دار بود. در شرایط تنش رطوبتی نیز تفاوت ژنوتیپ ها برای همه صفات به جزء کلروفیل a، محتوای نسبی آب برگ و سرعت از دست رفتن آب از برگ پرچم معنی دار بود. نتایج تجریه واریانس مرکب داده ها نیز نشان داد که تنش رطوبتی تاثیر معنی داری بر تمام صفات به جز محتوای آب اولیه در برگ پرچم، طول ریشک، عرض برگ پرچم، تعداد روزنه، زاویه برگ پرچم و محتوای گلوتن خشک داشته است. ضرایب همبستگی صفات در شرایط تنش رطوبتی نشان داد که صفات مرتبط با محتوای آب برگ تاثیر منفی و صفات طول، عرض، مساحت برگ پرچم و تعداد روزنه تاثیر مثبتی بر صفات مرتبط با کیفیت دانه داشتند و تنها صفت آب حفظ شده در برگ های جدا شده همبستگی منفی و معنی داری با عملکرد دانه داشت. همچنین در شرایط عادی رطوبتی ضرایب همبستگی فنوتیپی صفات عرض و مساحت برگ پرچم و زاویه برگ پرچم همبستگی منفی و معنی داری با عملکرد داشتند و صفت آب حفظ شده در برگ های جدا شده دارای همبستگی مثبت با عملکرد بود. نتایج تجزیه به عامل ها در شرایط عادی رطوبتی نشان داد که صفات اندازه گیری شده در 7 عامل پنهانی تجلی پیدا کردند و این 7 عامل 59/87 درصد از تنوع کل داده ها را توجیه کردند. در شرایط تنش رطوبتی نیز 7 عامل پنهانی تشخیص داده شد که توانست 88/88 درصد از تنوع کل داده ها را توجیه کند. نتایج رگرسیون مرحله ای بر عملکرد دانه در شرایط عادی رطوبتی نشان داد آب حفظ شده در برگ پرچم و وزن خشک ریشک 90 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه کردند. در شرایط تنش رطوبتی نیز سرعت از دست رفتن آب از برگ پرچم 64 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه کرد. نتایج رگرسیون مرحله ای پروتئین دانه نشان داد که در شرایط عادی رطوبتی آب حفظ شده در برگ پرچم و محتوای آب اولیه برگ 91 درصد و در شرایط تنش رطوبتی سطح برگ پرچم، لوله ای شدن و سرعت از دست رفتن آب از برگ پرچم 99 درصد از تغییرات پروتئین دانه را توجیه کردند. بر اساس صفات مورد بررسی در این آزمایش ژنوتیپ های تریتیکالیه lasko و moreno به عنوام متحمل ترین ارقام به تنش خشکی و رقم pergo نیز به عنوان حساس ترین رقم به تنش خشکی شناسایی شد.
سعیده جاوید عبدالمجید رضائی
برای بهبود صفات پیچیده ای مانند عملکرد که توارث پذیری پایینی نیز دارند، از انتخاب غیر مستقیم توسط صفات دیگر و نیز شاخص انتخاب مناسب براساس چند صفت موثر بر آن استفاده می شود. این صفات باید نقش موثری در پایداری عملکرد داشته باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی شاخص های انتخاب و کارآیی روش های مختلف انتخاب برای 30 رقم گندم نان انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1384 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. نتایج نشان داد که تفاوت بین ارقام از نظر تعداد روز تا سنبله دهی و رسیدگی، ارتفاع، عملکردهای دانه و بیولوژیک، شاخص برداشت، اجزا عملکرد، کلروفیل های b و a، ویژگی های برگ و سهم حرکت مجدد در سطح احتمال یک درصد و برای فلورسانس کمیته در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. بنابراین برای تمام صفات اندازه گیری شده تنوع ژنتیکی کافی مشاهده شد و در نتیجه امکان گزینش و بررسی کارآیی انتخاب وجود داشت. برای برآورد سرعت پر شدن دانه و خصوصیات دیگر دوره پر شدن دانه، معادله لجستیک بهترین برازش را بر داده ها داشت. نتایج نشان داد که انتخاب در جهت افزایش سرعت پرشدن دانه و طول دوره موثر پر شدن دانه می تواند به افزایش عملکرد منتهی شود. همبستگی تعداد سنبله در متر مربع، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، وزن هزار دانه، ارتفاع بوته، شاخص برگ و سهم حرکت مجدد مواد به دانه با عملکرد دانه مثبت بود. بر اساس شاخص های انتخاب، ارقام الوند و شاه پسند به عنوان ارقام برتر برگزیده شدند. تعداد سنبله در متر مربع ضریب مثبت و بالایی در شاخص های انتخاب داشت. ضریب روز تا سنبله دهی در شاخص های انتخاب منفی بود. بنابراین انتخاب بر اساس شاخص باعث گزینش ارقام زودرس با تعداد سنبله زیاد می شود. نتایج پاسخ های مستقیم و همبسته صفات به انتخاب نیز نشان داد که برای شرایط مشابه با این بررسی ارقام زودرس با تعداد سنبله بالا، تعداد دانه کم و وزن هزار دانه بالا از پتانسیل عملکرد بالاتری برخوردار هستند. در این بررسی شاخص اسمیت-هیزل کارآیی بالاتری داشت.
عارفه رزازی خورشید رزمجو
به منظور بررسی تاثیر آرایش کاشت و ترکیب علف کش ها در کاهش مصرف علف کش و جمعیت علف های هرز ذرت دانه ای(zea mays l.) آزمایشی در سال زراعی 1386 در مزرعه تحقیقاتی بخش تحقیقات علف های هرز موسسه گیاهپزشکی کشور، به اجرا درآمد. این آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام شد. روش کاشت ذرت به چهار صورت: تک ردیفه با تراکم معمول و دوردیفه با تراکم های معمول، 25% و 50% بیشتر، به عنوان فاکتور اصلی اعمال گردید. مصرف علف کش نیزدر پنج سطح بصورت پیش کاشتی شامل: مخلوط آترازین به میزان 1 کیلوگرم در هکتار و ای پی تی سی به میزان 5،4 و6 لیتر در هکتار ، مخلوط آترازین به میزان 1 کیلوگرم در هکتار و آلاکلر به میزان 5 لیتر در هکتار و ای پی تی سی به میزان 6 لیتر در هکتار به عنوان فاکتور فرعی اعمال گردید. دوکرت شاهد نیز شامل: وجین کامل و دیگری بدون سمپاشی بود. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد در تمامی روش های کاشت شاهد بدون علف هرز از نظر عملکرد و اجزای عملکرد و شاخص های فیزیولوژیک مورد بررسی نسبت به سایر سطوح برتر بود ولی کمترین میزان ارتفاع را داشت. همچنین روش کاشت توانسته بود در کاهش میزان مصرف علف کش موثر باشد بطوریکه در آرایش کاشت دوردیفه با تراکم 25 درصد بیشتر از معمول تفاوت معنی داری بین دوز کاهش یافته علف کش با میزان معمول علف کش مشاهده نشد. بیشترین میزان کاهش درصد تعداد و وزن خشک علف های هرز نیز متعلق به روش کاشت دوردیفه با تراکم 25درصد بیشتر بود که سبب تولید بالاترین عملکرد نیز در این آرایش کاشت گردید. در بین سطوح علف کشی تفاوت معنی داری در تولید عملکرد مشاهده نشد ولی ای پی تی سی به میزان 6 لیتر در هکتار بالاترین وزن صددانه را تولید کرد که این سطح کمترین ارتفاع را نیز پس از شاهد وجین کامل داشت. در آرایش های کاشت یک ردیفه با تراکم معمول و دوردیفه با تراکم 50 درصد بیشتر تفاوت قابل ملاحظه ای بین سطوح مختلف علف کشی از لحاظ تولید عملکرد مشاهده نشد ولی در آرایش کاشت دوردیفه با تراکم معمول تیمارهای آترازین به میزان 1کیلوگرم در هکتار + ای پی تی سی به میزان 4 و5 لیتر در هکتار با میانگین عملکرد 14/7394 و 77/7499 کیلوگرم در هکتار و در آرایش کاشت دوردیفه با تراکم 25 درصد بیشتر از معمول سطح آترازین به میزان 1کیلوگرم در هکتار+ آلاکلر 5 لیتر در هکتار با میانگین عملکرد 04/9360 کیلوگرم در هکتار بالاترین افزایش عملکرد دانه را پس از شاهد بدون علف هرز داشتند. بنابراین با توجه به جایگاه و اهمیت روزافزون مدیریت تلفیقی علف های هرز و کاهش مصرف سموم می توان از روش کاشت دوردیفه با تراکم 25 درصد بیشتر(92500 بوته در هکتار) و ترکیب علف کشی آترازین به میزان 1کیلوگرم در هکتار+ آلاکلر 5 لیتر در هکتار، جهت نیل به این هدف بهره برد.
حسین عزیزی الوار حمیدرضا عشقی زاده
چکیده این تحقیق به منظور مطالعه تاثیر سطوح مختلف نیتروژن بر واکنش ژنوتیپ های جو به تنش شوری در شرایط گلدانی در گلخانه آموزشی-پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1392 انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این بررسی تعداد 9 ژنوتیپ جو (لاین cb-84-10، رقم یوسف، رقم ریحان 03، لاین 4 متحمل به شوری، لاین 5 متحمل به شوری، رقم نصرت، رقم لوت، رقم بهمن و رقم فجر 30) در دو سطح شوری (صفر و 150 میلی مولار کلرید سدیم) و دو سطح نیتروژن (صفر و 2/46 میلی گرم نیتروژن در هر کیلوگرم خاک گلدان) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این آزمایش ارتفاع گیاه، تعداد پنجه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی و ریشه، راندمان فتوشیمیایی فتوسیستم ii (fv/fm)، غلظت نیتروژن، پتاسیم و نسبت غلظت پتاسیم به سدیم اندام هوایی در اثر شوری کاهش یافت. در حالی که شدت زردبرگی، نسبت وزن خشک اندام هوایی به ریشه، شاخص سبزینگی، غلظت سدیم، پرولین و کربوهیدرات های محلول اندام هوایی و غلظت نیتروژن ریشه در شرایط شور افزایش یافت. کاربرد نیتروژن موجب افزایش مقادیر مربوط به ارتفاع گیاه، تعداد پنجه، سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، نسبت وزن خشک اندام هوایی به ریشه، شاخص سبزینگی، راندمان فتوشیمیایی، غلظت پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی، غلظت نیتروژن ریشه و اندام هوایی گردید. در حالی که با کاربرد نیتروژن شدت زردبرگی کاهش یافت. برهمکنش اثر شوری و نیتروژن بر تعداد پنجه، سطح برگ، شدت زردبرگی، وزن خشک اندام هوایی، شاخص سبزینگی، محتوای پتاسیم و کربوهیدرات های محلول اندام هوایی و غلظت نیتروژن ریشه و اندام هوایی معنی دار بود. در شرایط غیر شور، کاربرد نیتروژن موجب افزایش 24 درصدی وزن خشک اندام هوایی نسبت به تیمار عدم کاربرد نیتروژن گردید، در حالی در سطح شوری 150 میلی مولار کلرید سدیم تفاوت دو سطح نیتروژن از این نظر معنی دار نشد. برهمکنش اثر شوری و رقم بر تعداد پنجه، وزن خشک ریشه، محتوای سدیم و نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی، محتوای پرولین اندام هوایی و نیتروژن ریشه معنی دار بود. بر اساس میزان کاهش وزن خشک اندام هوایی در شرایط شور ارقام نصرت و لوت به ترتیب مقاوم ترین و حساس ترین ارقام نسبت به شوری در مقایسه با دیگر ژنوتیپ های مورد مطالعه بودند. ارتباط مثبت و معنی داری بین کاهش کمتر نسبت پتاسیم به سدیم اندام هوایی و مقاومت ارقام به شوری وجود داشت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که بین ژنوتیپ های جو از نظر واکنش به تنش شوری تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد. همچنین، افزایش سطح نیتروژن خاک موجب رشد بهتر گیاهان جو در شرایط بدون تنش گردید، ولیکن تحت شرایط این آزمایش افزایش سطح نیتروژن خاک تاثیر معنی داری بر بهبود رشد گیاهان در شرایط شور نداشت. کلمات کلیدی: شوری، ژنوتیپ های جو، نیتروژن، سدیم، پتاسیم، نسبت پتاسیم به سدیم، شاخص سبزینگی، راندمان فتوشیمیایی فتوسیستم ii (fv/fm)
علی غلامی زالی پرویز احسان زاده
چکیده تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت از عوامل بسیار تاثیرگذار بر تولیدات کشاورزی از لحاظ کمی و کیفی می باشند. پیش اندازی بذر به عنوان یک راهکار مدیریتی جهت مقابله با اثرات تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت در نظر گرفته می شود. اطلاعات کاملی از اثر فصل کشت (پاییزه و بهاره)، رژیم های آبیاری و پیش اندازی بذر و اثرات توام آن ها بر روی نخود به ویژه در نواحی سردسیر استان لرستان نظیر نورآباد وجود ندارد. این مطالعه در سال زراعی 92-1391 جهت ارزیابی اثر فصل کشت و رژیم های آبیاری بر روی شش ژنوتیپ نخود و تعیین مناسب ترین تیمار پیش اندازی بذر در شرایط آزمایشگاهی و بررسی نقش آن در رشد و عملکرد ژنوتیپ هاشم تحت چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در مزرعه اجرا شد. بر اساس سرعت و درصد جوانه زنی در یک آزمایش اولیه آزمایشگاهی تیمار 10 ساعت پیش اندازی به عنوان مناسب ترین زمان پیش اندازی برای اعمال بر روی ژنوتیپ هاشم در شرایط مزرعه انتخاب شد. دو مطالعه مزرعه ای هر کدام به صورت دو آزمایش جداگانه اجرا شدند. در آزمایش اول مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد بذور پیش اندازی شده و پیش اندازی نشده ژنوتیپ هاشم در معرض چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در دو فصل کشت پاییزه و بهاره مورد مطالعه قرار گرفتند. در آزمایش دوم مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد پاسخ شش ژنوتیپ نخود (آرمان، آزاد، هاشم،ilc-482 ، گریت و نورآباد) به چهار سطح آبیاری بالا در دو فصل کشت بهاره و پاییزه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه اول نشان داد که تیمار پیش اندازی به واسطه تسریع در مراحل نموی به ترتیب سبب کاهش 6/9 و 47 درجه روز- رشد در نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مراحل 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در ژنوتیپ هاشم شد. تیمار پیش اندازی به ترتیب سبب افزایش 4/3، 2/6، 9/17، 9/8، 5/8، 1/7 و 2/8 درصدی و معنی داری در درصد پوشش سبز، شاخص سبزینگی، تعداد گره فعال ریشه، ارتفاع بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت و بهره وری مصرف آب عملکرد دانه ژنوتیپ هاشم نسبت به تیمار شاهد شد. نتایج مطالعه دوم مزرعه ای نشان داد که نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مرحله 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در کشت بهاره به دلیل بالا بودن دما در این مراحل رشدی نسبت به کشت پاییزه بیشتر بود اما نیاز تجمعی در کشت پاییزه برای رسیدن به مرحله پایان گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک به واسطه طولانی شدن دوره گلدهی نسبت به کشت بهاره افزایش یافت. با تغییر زمان کاشت از پاییز به بهار درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد گره فعال ریشه،تعداد نیام بارور، تعداد نیام نابارور، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و بهره وری مصرف آب دانه کاهش یافت. در کشت بهاره با تشدید کمبود آب میزان پرولین برگ افزایش و درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد ببولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت کاهش یافت. حداکثر عملکرد دانه (3/2608 کیلوگرم در هکتار) در کشت پاییزه و در سطح آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر و حداقل عملکرد دانه (7/910 کیلوگرم در هکتار) در شرایط دیم (بدون آبیاری) کشت بهاره با 3/392 میلی متر بارندگی بدست آمد. در هر دو فصل کشت بیشترین بهره وری مصرف آب دانه در شرایط دیم (بدون آبیاری) بدست آمد. ژنوتیپ گریت به واسطه شاخص سطح برگ بالا و طولانی بودن طول دوره پرشدن دانه توانست بالاترین عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و دانه را به خود اختصاص دهد. بر اساس نتایج بالا می توان استنباط کرد که پیش اندازی بذر و کشت پاییزه ژنوتیپ گریت به همراه آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر می تواند جهت دستیابی به حداکثر تولید نخود در نواحی نظیر نورآباد در استان لرستان مناسب باشد.
اعظم غریب وندی پرویز احسان زاده
از آللوپاتی ممکن است به منظور مدیریت پایدار علفهای هرز بهره جست. رازیانه به عنوان یک گیاه داروئی با خاصیت آللوپاتی قوی از دیر باز در ایران و خیلی از نقاط دنیا کشت می شود. پژوهش انجام شده شامل سه آزمایش جداگانه بود که در گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشگاه صنعتی در سال 91-92 انجام شد. در آزمایش اول به کمک روش عصاره گیری آبی، پتانسیل آللوپاتی ده ژنوتیپ رازیانه تهیه شده از نقاط مختلف ایران (شامل اصفهان، ابن سینا، کرمان، شیراز، مشهد، ارومیه، یزد، اردبیل، همدان و بوشهر) بر روی علفهای هرز تاج خروس، خرفه و گیاه زراعی کنجد مورد بررسی قرار گرفت. عصاره با غلظت های 0، 3/6، 5/12، 25، 50 و 100 درصد تهیه شد. صفات مورد بررسی عبارت بودند از طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن ترریشه چه، وزن ترساقه چه، وزن خشک ساقه چه، درصد و سرعت جوانه زنی بذر گونه های مذکور. نتایج نشان داد که عکس العمل گونه ی هدف به اثر آللوپاتی رازیانه بسته به ژنوتیپ های مختلف رازیانه متفاوت است. بر اساس این نتیجه ژنوتیپ های همدان و اردبیل به عنوان ژنوتیپ هایی با اثر آللو پاتی کمتر و ژنوتیپ های مشهد و کرمان به عنوان ژنوتیپ هایی با اثر آللو پاتی بالا معرفی شدند. در آزمایش دوم پتانسیل آللوپاتی پنج ژنوتیپ رازیانه (شامل اصفهان، ابن سینا، مشهد، اردبیل و بوشهر) بر اساس اسانس روغنی آنها بر روی علفهای هرز تاج خروس و خرفه مورد بررسی قرار گرفت. اسانس با غلظت های 0، 100، 200، 400، 600 و 800 سمت در میلیون از برگ تهیه و تاثیر آن بر جوانه زنی و رشد بذر های علف هرز بررسی شد. صفات مورد بررسی در این آزمایش شامل طول ریشه چه، طول ساقه چه، وزن ترریشه چه، وزن ترساقه چه، وزن خشک ساقه چه و درصد جوانه زنی بودند. با افزایش غلظت اسانس میزان طول ریشه چه و ساقه چه، وزن تر ریشه چه و ساقه چه، وزن خشک ساقه چه و درصد جوانه زنی هر دو گونه علف هرز کاهش یافت. بالاترین بازدارندگی در غلظت های 600 و800 قسمت در میلیون مشاهده شد. ژنوتیپ بوشهر بیشترین اثر بر طول ریشه چه و ساقه چه، وزن تر ریشه چه و ساقه چه، وزن خشک ساقه چه و درصد جوانه زنی را داشت، و به عنوان یک ژنوتیپ با اثر آللوپاتی بالا معرفی شد. ژنوتیپ های یزد و اصفهان به عنوان ژنوتیپ هایی با اثر آللوپاتی کمتر معرفی شدند. هر دو علف هرز خرفه و تاج خروس حساسیت تقریباً یکسانی را نسبت به آللوپاتی اسانس از خود نشان دادند. نتایج تجزیه اسانس مشخص کرد که ژنوتیپ هایی که میزان ترکیب موثره ? – pinene در آنها زیاد است از آنجایی که باعث کاهش صفات جوانه زنی می شود به عنوان گیاه با آللوپاتی قوی و گیاهانی که میزان ترکیب موثره fenchone آنها زیاد است به دلیل افزایش صفات جوانه زنی به عنوان گیاه با آللوپاتی ضعیف هستند. آزمایش سوم به منظور بررسی اثر ژنوتیپ های رازیانه بر مهار رشد علف های هرز در شرایط مزرعه انجام شد. در این آزمایش از 10 ژنوتیپ رازیانه 2 ساله کشت شده در مزرعه لورک در انتهای فصل رشد (اوایل آبان ماه 91) نمونه گیری انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی در دو نقطه از هر کرت و در هر نقطه در سه تکرار انجام شد. بدین ترتیب علف های هرز هم از نقطه نزدیک ساقه اصلی گیاه زراعی جایی که هم رقابت نوری و هم اثر آللوپاتی وجود داشت و هم از نقطه ی دورتر در جایی که تنها اثر آللوپاتی مشهود بود و رقابت نوری ژنوتیپها حذف شده بود انجام شد. علفهای هرز جمع آوری شده از مزرعه شامل تاج خروس ، خرفه ، سلمه تره و پیچک صحرایی بودند که ثبت صفات ارتفاع بوته، وزن تر و وزن خشک اندام هوایی برای علف های هرز جمع آوری شده صورت گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده بیشترین علف هرز موجود در مجاور ژنوتیپهای رازیانه، علف هرز پیچک صحرایی و سلمه تره و کمترین علف هرز موجود تاج خروس و خرفه بود. کمترین اثر تداخل در ژنوتیپ های همدان و کرمان و بالاترین اثر تداخل به ترتیپ مربوط به ژنوتیپ های بوشهر، ابن سینا، اردبیل، شیراز و ارومیه بود. کمترین اثر آللوپاتی برای ژنوتیپ های همدان، ارومیه، ابن سینا و اردبیل و بالاترین اثر آللوپاتی مربوط به ژنوتیپ های شیراز و یزد بود. از مجموع آزمایشی که در این تحقیق اجرا شدند و ژنوتیپ های رازیانه که بکار برده شدند می توان چنین نتیجه گیری کرد که رازیانه شدیدترین اثر دگر آسیبی را بر روی علف هرز تاج خروس برجای می گذارد.
یعقوب خانی کریم آبادی پرویز احسان زاده
تنش شوری به عنوان یکی از مهم ترین تنش های محیطی است که اثرات سوء بر خصوصیات فیزیولوژیک، بیوشیمیای و عملکرد ماده خشک و دانه محصولات کشاورزی دارد. پرایمینگ بذر به عنوان یک راهکار مدیریتی جهت تعدیل اثرات تنش های محیطی مطرح می باشد. این مطالعه در سال زراعی 93-1392 جهت ارزیابی پاسخ ژنوتیپ های نخود و اثر سطوح مختلف پرایمینگ بذر بر روی ژنوتیپ آرمان تحت چهار سطح شوری (صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار کلرور سدیم) به صورت دو آزمایش مجزا اجرا شد. در آزمایش اول که به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار اجرا شد پاسخ شش ژنوتیپ نخود (آرمان، آزاد، هاشم، ilc-482، خرم آباد و نورآباد) به چهار سطح شوری (صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار کلرور سدیم) مورد مطالعه قرار گرفت. در آزمایش دوم که به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار اجرا شد اثر چهار سطح پرایمینگ (شاهد، 14 ساعت کلرور سدیم 5/0 درصد، 14 ساعت کلرور پتاسیم 5/0 درصد و 24 ساعت مانیتول 5 درصد) بر روی ژنوتیپ آرمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه اول نشان داد که شوری باعث تسریع در گلدهی تمام ژنوتیپ ها شد. همچنین شوری باعث کاهش ارتفاع، تعداد شاخه اصلی، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، تعداد نیام بارور، تعداد دانه درنیام، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد دانه و میزان تجمع کلسیم شد. تنش شوری تجمع سدیم، پتاسیم و نسبت سدیم به پتاسیم را افزایش داد. ژنوتیپ ilc-482با میانگین 99/1 گرم و ژنوتیپ آرمان با میانگین 47/0 گرم در بوته به ترتیب بیشترین و کمترین عملکرد دانه را داشتند. بیشترین مقدار نسبت سدیم به پتاسیم مربوط به ژنوتیپ آرمان (یک میلی مول بر گرم) و کمترین مقدار مربوط به ژنوتیپ ilc-482 (58/0 میلی مول بر گرم) بود. ژنوتیپ ilc-482 داری بیشترین مقدار روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، تعداد شاخه اصلی، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، تجمع پتاسیم، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت بود.در مطالعه دوم تنش شوری باعث کاهش روز تا 90 درصد گلدهی، روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، ارتفاع بوته، تعداد شاخه اصلی، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت شده است. تجمع سدیم، تجمع پتاسیم و نسبت سدیم به پتاسیم از سطح شاهد به سطح 75 میلی مولار شوری به ترتیب 78/16، 8/1 و 1/9 برابر شده اند. در بین سطوح پرایمینگ صفات تجمع پتاسیم، نسبت سدیم به پتاسیم، روز تا 50 درصد سبز شدن، تعداد شاخه اصلی، شاخص برداشت، عملکرد دانه تفاوت معنی دار آماری را نداشتند. تیمار با کلرور پتاسیم باعث کاهش درصد سبز شدن نسبت به سایر سطوح پرایمینگ شد. کمترین میزان تجمع سدیم مربوط به تیمار با کلرور سدیم و بیشترین مربوط به تیمار با مانیتول 5 درصد بود. تیمار کردن بذر با کلرور پتاسیم باعث افزایش ظول دوره رسیدگی فیزیولوژیک و ارتفاع بوته شد.
سمیراسادات طباطبائی پزوه محمدرضا خواجه پور
واکنش گندم به تنش حرارتی در سال زراعی 86-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف¬آباد ارزیابی گردید. آزمایش با آرایش کرت¬های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل پنج تاریخ کاشت (23 اسفند 85، 21 فروردین 86، 23 اردیبهشت86، 23 خرداد 86 و 23 تیر 86)، فاکتور فرعی شامل نور کامل و سایه نسبی( حدود %75 نور کامل با استفاده از سایه¬اندازی توسط توری پشه¬بندی) و فاکتورفرعی-فرعی شامل دو رقم قدس و بک¬کراس روشن بود. طول دوران کاشت تا سبز شدن با تاخیر در کاشت، از کاشت اول تا پنجم کاهش یافت. شمار روز از سبز شدن تا گره-بندی با تاخیر در کاشت از کاشت اول تا چهارم کاهش یافت و با تاخیر بیشتر (در کاشت پنجم) افزایش پیدا کرد. طول دوران گره¬بندی تا سنبله¬دهی و سنبله¬دهی تا رسیدگی فیزیولوژیک با تاخیر کاشت از کاشت اول تا سوم کاهش یافت و با تاخیر بیشتر در کاشت افزایش حاصل نمود. طول کلیه مراحل نموی از کاشت تا رسیدگی فیزیولوژیک با تغییرات دمایی همروند بود. بجز فاصله کاشت تا سبز شدن که تحت تاثیر شدت نور واقع نشد، طول سایر مراحل نموی در سایه نسبی بیشتر از نورکامل بود. تفاوت ارقام از نظر مراحل نموی معنی¬دار نبود. با تاخیر در کاشت و افزایش دما تا کاشت چهارم، وزن خشک بوته در مرحله گره¬بندی، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، تعداد پنجه، تعداد سنبله، وزن خشک سنبله و وزن خشک بوته در مرحله گرده¬افشانی، تعداد پنجه نابارور، تعداد سنبله و وزن خشک بوته در مرحله رسیدگی، عملکرد و شاخص برداشت، کاهش یافتند و پس از آن در تاریخ کاشت پنجم افزایش حاصل نمودند. با تاخیر در کاشت از کاشت اول تا سوم و افزایش دما، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه کاهش یافتند و با تاخیر بیشتر در کاشت چهارم و پنجم افزایش یافتند. وزن خشک بوته در مرحله گره¬بندی، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، تعداد پنجه، تعداد سنبله، وزن سنبله و وزن بوته در مرحله گرده¬افشانی، تعداد پنجه نابارور، تعداد سنبله و وزن خشک بوته در مرحله رسیدگی، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد و شاخص برداشت در سایه نسبی بیشتر از نور کامل بود. بجز وزن خشک در مرحله گرده¬افشانی و تعداد پنجه نابارور در مرحله رسیدگی که در رقم قدس کمتر بود، سایر صفات بررسی شده در بین دو رقم مورد مطالعه تفاوت معنی¬داری نداشتند. در مجموع چنین نتیجه¬گیری شد که، تنش حرارتی منجر به کاهش عملکرد گیاه شد و کاهش بار حرارتی گیاه از طریق سایه¬اندازی منجر به افزایش طول مراحل فنولوژیک و متعاقباً افزایش اجزای عملکرد و عملکرد دانه گردید.
آزاده شیبانی راد آقافخر میرلوحی
چکیده: گندم های پوشینه دار از قدیمی ترین گونه های اهلی شده از جنس triticum می باشند که منبع ژنتیکی ارزشمندی به شمار می آیند. در سال های اخیر چند نمونه گندم پوشینه دار، از نواحی مرکزی ایران جمع آوری شده اند که بر اساس خصوصیات مورفولوژیک و گزارشات قبلی، فرض بر spelt بودن این نمونه ها بوده است. اما آزمایشات سیتوژنتیک، تتراپلویید بودن آنها را نشان داده لذا بررسی ژنوم و قرابت این گندم ها با گندم های دیگر ضروری به نظر می رسید. بدین منظور، چندین تلاقی بین این گمدم هت و گندم هایی با سطوح پلوییدی مختلف انجام گردید. بررسی تلاقی پذیری دو نمونه گندم پوشینه دار زرنه و جونقان با سه رقم گندم دوروم نشان داد که تلاقی پذیری جونقان با تمامی گندم های مورد آزمایش نسبت به زرنه بیشتر بود. رقم آریا بیشترین تولید بذر را در مقایسه با سایرین داشت. مشاهدات میکروسکوپی در مرحله متافاز میوزی هیبرید های 1f حاصل از تلاقی های آریا×زرنه، آریا× جونقان، شوا×زرنه و شوا×جونقان مشخص نمود که ژنوم زرنه و جونقان aabb می باشد. در هیبرید هایی که از زرنه به عنوان والد پدری استفاده شده بود ناهنجاری های بیشتری مشاهده گردید. بررسی رفتار میوزی هیبرید ها بیانگر نزدیکی ژنتیکی بیشتر رقم آریا با زرنه و جوقان است که این امر با میزان بیشتر بذر به دست آمده از تلاقی ها تطابق داشت. در حالی که رقم شوا ناهنجاری های بیشتری در ترکیب با زرنه و خصوصا در ترکیب با جونقان نشان داد. در مرحله بعد سهم ژنوم والدی در جمعیت های 2f حاصل از تلاقی های کرخه×زرنه، کرخه×جونقان، قدس ×زرنه و تتراusa×زرنه با استفاده از نشانگر issr تعیین گردید. آزمون کای اسکوئر جهت بررسی وجود نسبت 1:1 در نتاج 2f هر جمعیت مورد استفاده قرار گرفت. نتایج انحراف تفرق معناداری در جمعیت قدس×زرنه وکرخه×زرنه نشان دادند. از عوامل ایجاد کننده انحراف در این جمعیت می توان به وجود ناهنجاری های میوزی، وجود عوامل کشنده گرده و اثر متقابل هسته و سیتوپلاسم اشاره کرد.
احسان عسکری مرتضی زاهدی
چکیده: امروزه تضعیف ازن استراتوسفری ناشی از فعالیت های صنعتی بشر سبب نگرانی در زمینه تاثیر مخرب اشعه های پر انرژی خورشیدی بر بیوسفر شده است. به منظور ارزیابی اثرات سطوح مختلف تشعشع uv-b (نور طبیعی، حذفuv-b و افزایش سطح uv-b معادل %20 کاهش ازن) بر خصوصیات مورفو- فیزیولوژیک سه رقم کنجد ( ورامین، اولتان و یکتا)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با 4 تکرار در سال زراعی 1386در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف¬آباد اجرا شد. سطح uv-b در شرایط افزایشی با استفاده از لامپ¬های فرابنفش پارس با توان تشعشعی 36000 میلی وات بر متر¬مربع افزایش یافت. در شرایط حذف uv-b از فیلترهای پلی استر مایلور استفاده گردید که توان حذف کامل uv-b را داشته و کاهشی در طیف مرئی نور ایجاد نمی¬کنند. در این تحقیق تحت شرایط افزایش تشعشع uv-b، تعداد روز تا گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع بوته، وزن خشک برگ، وزن خشک اندام هوایی، تعداد کپسول در بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت، محتوی کلروفیل برگ نسبت به شرایط طبیعی کاهش یافت. در حالیکه وزن مخصوص برگ در شرایط افزایش تشعشع uv-b افزایش یافت. حذف تشعشع uv-b منجر به افزایش تعداد روز تا گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع گیاه، شاخص سطح برگ، تعداد برگ در بوته و تعداد دانه در کپسول نسبت به شرایط طبیعی گردید. در این شرایط وزن خشک اندام هوایی در مرحله رسیدگی، تعداد کپسول در بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت و محتوی کلروفیل برگ نسبت به شرایط طبیعی کاهش یافت. بین ارقام مورد مطالعه از نظر صفات تعداد روز تا گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع، شاخص سطح برگ، وزن خشک برگ، تعداد برگ در بوته، وزن خشک اندام هوایی در مرحله گلدهی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، درصد روغن و محتوی کلروفیل تفاوت معنی داری وجود داشت. رقم ورامین از نظر صفات تعداد روز تا گلدهی، تعداد روز تا رسیدگی، وزن خشک برگ، شاخص سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، تعداد کپسول در بوته، عملکرد دانه و درصد روغن نسبت به دو رقم دیگر از میانگین بالاتری برخوردار بود. اثر متقابل سطوح تشعشعی و رقم برای تعداد روز تا رسیدگی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول و درصد روغن معنی دار بود. به طوری که تعداد روز تا رسیدگی در رقم ورامین و تعداد دانه در کپسول در رقم یکتا تحت شرایط حذف uv-b و تعداد کپسول در بوته و درصد روغن تحت شرایط نور طبیعی در رقم ورامین بالاترین بود. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که افزایش سطح تشعشع uv-b حاصل از تخریب لایه ازن می تواند برای گیاهانی نظیر کنجد به صورت یک تنش محیطی عمل نموده و از طریق ایجاد تغییرات مورفو- فیزیولوژیک باعث کاهش عملکردگردد.
شیما فتحیان پرویز احسان زاده
چکیده به منظور بررسی توأم خصوصیات فتوسنتزی، میزان پرولین برگ و عملکرد گیاه گلرنگ در پاسخ به تنش کمبود آب پژوهشی در سال 1386 با استفاده از طرح کرت¬های خردشده در قالب بلوک¬های کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. تیمار آبیاری بر اساس میلی¬متر تبخیر تجمعی از تشت تبخیر کلاس a شامل دو سطح آبیاری i1 (آبیاری پس از80 میلی¬متر تبخیر) و i2 (آبیاری پس از 140 میلی¬متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و شش ژنوتیپ گلرنگ شامل اراک 2811، کوسه، نبراسکا -10، c111، s149 و k12 به عنوان فاکتور فرعی بود. میزان تثبیت دی¬اکسید کربن در دو مرحله طبق¬دهی و گل-دهی، شاخص سطح برگ و میزان پرولین برگ در 50 درصد گل¬دهی، تعدادطبق در گیاه، تعداد دانه در طبق، عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن و عملکرد بیولوژیک گیاه گلرنگ اندازه¬گیری شدند. در هر دو مرحله طبق¬دهی و گل¬دهی، تاثیر تنش کمبود آب بر فتوسنتز برگ در سطح احتمال یک درصد معنی¬دار بود و در مجموع تنش کمبود آب باعث 56 و 51 درصد کاهش در میزان تثبیت گاز دی¬اکسید کربن به ترتیب در دو مرحله فوق شد. بیشترین میانگین تثبیت دی¬اکسید کربن در هر دو مرحله در ژنوتیپ کوسه و کمترین میانگین در ژنوتیپ s149 و c111 مشاهده شد. محدودیت رطوبت منجر به تجمع پرولین در برگ گلرنگ شد، بطوریکه تنش کمبود آب بطور متوسط منجر به 51/83 درصد افزایش در میزان پرولین برگ شد. با اینحال تجمع پرولین در اثر تنش خشکی تأثیری در جهت تخفیف کاهش عملکرد ناشی از تنش خشکی نداشت. بیشترین و کمترین تجمع پرولین به ترتیب در ژنوتیپ¬های کوسه و s149 (به ترتیب 71/1724 و 82/1145 میکروگرم در گرم) مشاهده شد. اثر رژیم آبیاری بر شاخص سطح برگ نیز رز سطح اجتمال یک درصد معنی¬دار شد. در سطح آبیاری i1 تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن دانه در طبق به ترتیب 68/35، 21/2 و 34/12 درصد نسبت به سطح آبیاری i2 بیشتر بود. ژنوتیپ نبراسکا-10 بیشترین ( 14) و ژنوتیپ k12 کمترین (75/9) تعداد طبق در بوته را داشت. عملکرد دانه به¬طور معنی¬داری تحت تأثیر رژیم آبیاری، ژنوتیپ و همچنین برهمکنش آنها قرار گرفت. ضمن آنکه تنش خشکی بطور متوسط سبب 46 درصد کاهش عملکرد دانه در هکتار شد. بیشترین و کمترین میانگین عملکرد دانه در هکتار به ترتیب در ژنوتیپ¬های s149 و c111 مشاهده شد. اثر رژیم آبیاری بر درصد روغن دانه معنی¬دار نبود اما بر عملکرد روغن در سطح احتمال یک درصد معنی¬دار شد، بطوریکه موجب 11/49 درصد کاهش در عملکرد روغن گردید. ژنوتیپ s149 با میانگین عملکرد بیولوژیک 62/40 گرم در بوته و 3/11283 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد و کمترین عملکرد بیولوژیک چه در بوته و چه در هکتار به ژنوتیپ کوسه تعلق داشت. همبستگی مثبت و معنی¬داری بین عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه با تثبیت دی-اکسید کربن در هر دو مرحله گل¬دهی و طبق¬دهی مشاهده شد. در مجموع چنین نتیجه¬گیری شد که تنش کمبود آب با تاثیر منفی بر سطح فتوسنتز کننده (برگ) و همچنین میزان تثبیت دی¬اکسید کربن در واحد سطح برگ سبب افت جدی عملکرد دانه و ماده خشک گلرنگ شده که در این میان میزان پرولین برگ بیش از آنکه معیاری از مقاومت به خشکی باشد، معیاری از شدت تنش خشکی است.
سعید تختی مرتضی زاهدی
برنج نقش مهمی در تغذیه نیمی از مردم جهان که بیشتر آنها در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران زندگی می کنند، دارد. این محصول یک سوم سطح زیرکشت غلات دنیا را اشغال کرده است و 35 تا 60 درصد کالری مورد نیاز 7/2 میلیارد نفر از جمعیت جهان را تامین می کند. براساس گزارش مجمع بین دول تغییراقلیم، تا پایان قرن 21 غلظت دی اکسید کربن جو به 700 میکرومول در مول خواهد رسید. تحقیقات مختلف نشان داده است که پاسخ برنج به افزایش غلظت دی اکسید کربن وابسته به برهمکنش دی اکسید کربن با ژنوتیپ و کود نیتروژن است. بنابراین در این تحقیق ابتدا آزمایشی جهت ارزیابی 28 ژنوتیپ برنج منتخب اصلاحی شمال، محلی شمال و مرکزی ایران در دو سطح نیتروژن شامل 85/2 (غلظت نیتروژن محلول یوشیدا) و 42/1 (نصف غلظت نیتروژن محلول یوشیدا) میلی مولار از منبع آمونیوم نیترات به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا گردید. در این آزمایش تعداد پنجه، سطح برگ، شاخص سبزینگی، ارتفاع گیاه، طول ریشه و وزن خشک ریشه، اندام هوایی و کل، به طور معنی داری تحت تاثیر ژنوتیپ، غلظت نیتروژن محلول غذایی و نیز برهمکنش بین آنها قرار گرفت. تنوع ژنتیکی قابل توجهی از نظر پاسخ به غلظت کاهش یافته نیتروژن محلول غذایی در بین ژنوتیپ ها مشاهده شد. در بین ارقام اصلاح شده شمال، بالاترین کارایی نیتروژن به ارقام فجر و خزر و کمترین آن به ارقام نعمت و شیرودی تعلق داشت. در حالی که در بین ارقام محلی شمال ارقام حسنی و کاظمی بیشترین و ارقام طارم منطقه و اهلمی طارم کمترین کارایی نیتروژن را به خود اختصاص دادند. ارقام زاینده رود و لاین 2 فیروزان نیز کمترین و بیشترین کارایی را در بین ارقام مرکزی دارا بودند. در آزمایش دوم چهار ژنوتیپ انتخاب شده بر اساس نتایج آزمایش اول (فجر، حسنی، شیرودی و طارم منطقه) در چهار سطح غلظت نیتروژن محلول غذایی شامل 712/0، 42/1، 85/2 (شاهد) و 79/3 میلی مولار از منبع آمونیم نیترات محلول یوشیدا و در دو محیط با غلظت معمول (حدود 360 میکرومول) و غنی شده (حدود 700 میکرومول برمول) دی اکسیدکربن هوا به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار ارزیابی شدند. در آزمایش دوم برداشت گیاهان در طی دو مرحله انجام گرفت. در برداشت اول 30 روز بعد از اعمال تیمار، افزایش غلظت دی اکسید کربن باعث افزایش غلظت کلروفیل، سطح برگ و سهم ریشه از وزن خشک کل شد. برهمکنش اثر دی اکسید کربن و ژنوتیپ بر وزن خشک اندام هوایی، غلظت کلروفیل و غلظت کاروتنوئید معنی دار بود. وزن خشک اندام هوایی در ژنوتیپ های شیرودی، حسنی و فجر افزایش یافت، گرچه افزایش وزن خشک اندام هوایی ژنوتیپ فجر از لحاظ آماری معنی دار نبود. در حالی که ژنوتیپ طارم منطقه کاهش معنی داری در وزن خشک اندام هوایی نشان داد. در برداشت دوم 60 روز بعد از اعمال تیمار، افزایش غلظت دی اکسید کربن باعث کاهش سطح برگ، غلظت و محتوای نیتروژن اندام هوایی و باعث افزایش کارایی مصرف نیتروژن و غلظت نیتروژن ریشه شد که با افزایش نسبت غلظت نیتروژن ریشه به اندام هوایی همراه بود. اثر برهمکنش غلظت دی اکسید کربن و ژنوتیپ نشان داد که کاهش سطح برگ در اثر افزایش غلظت دی اکسید کربن فقط در ژنوتیپ های شیرودی و طارم منطقه معنیدار بود. همچنین، در اثر افزایش غلظت دی اکسید کربن غلظت کلروفیل در ژنوتیپ های حسنی و فجر افزایش و در ژنوتیپ های طارم و شیرودی کاهش یافت. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن به رقم فجر تعلق داشت. در برداشت دوم وزن خشک گیاه تحت تاثیر افزایش غلظت دی اکسید کربن قرار نگرفت. همبستگی بین وزن خشک اندام هوایی با غلظت نیتروژن اندام هوایی مثبت ولی با کارایی مصرف نیتروژن منفی بود. از تنوع ژنتیکی مشاهده شده در بین ارقام برنج از نظر پاسخ به سطوح مختلف نیتروژن و دی اکسید کربن می توان در برنامه های اصلاحی جهت افزایش تولید نظام های زراعی متاثر از تغییر اقلیم بهره برداری کرد.
سامره بیدکانی بختیاروند پرویز احسان زاده
پنبه مهمترین گیاه لیفی درجهان و دومین گیاه مهم از دانه های روغنی است . عملکرد و کیفیت محصول این گیاه زراعی تحت تاثیر کودهای نیتروژن و آهن است. بعلاوه یکی از چالش ها در رابطه با تولید این گیاه زراعی رشد نامحدود بودن آن است که می تواند منجر به کاهش عملکرد الیاف و پنبه دانه شود. این آزمایش برای تعیین اثرات منبع نیتروژن ، میزان آهن و میزان مپیکوات کلراید روی برخی خصوصیات فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی ، عملکرد پنبه دانه و عملکرد الیاف انجام شد. تیمار ها شامل 3 سطح مصرف نیتروژن (شاهد-صفر، نیتروژن معمولی-اوره و نیتروژن کند رها به میزان 450 کیلوگرم در هکتار)، 2 سطح آهن (شاهد-صفر و محلول پاشی 1 در هزار) و مپیکوات کلراید در سه سطح (شاهد-صفر، دز توصیه شده 5/1 لیتر در هکتار و دوبرابر دز توصیه شده یعنی 3 لیتر در هکتار) بودند. صفات مورد ارزیابی شامل: محتوای کلروفیل a و b و محتوای کلروفیل کل، سطح برگ ، تعداد میانگره، ارتفاع بوته، تعداد غوزه در بوته، وزن غوزه، شاخص بذر، عملکرد وش، عملکرد الیاف، شاخص الیاف و ویژگی های الیاف (یکنواختی، طول، استحکام، ظرافت و کشش الیاف) بودند. نتایج این آزمایش نشان داد تیمار نیتروژن کلروفیل a وb و محتوای کلروفیل کل ، تعداد غوزه در بوته ، شاخص بذر، تعداد دانه در غوزه ،عملکرد وش، عملکرد الیاف و طول الیاف را افزایش داد اما کود نیتروژن کندرها موثرتر از کود اوره بود. تیمار نیتروژن همچنین ، تعداد میانگره و ارتفاع بوته را افزایش داد اما تفاوت بین دو منبع کود نیتروژن قابل توجه نبود. درخصوص سطح برگ تفاوتی بین کود نیتروژن کندرها و کود اوره وجود نداشت. تیمار مپیکوات کلراید همچنین محتوای کلروفیل aو b و کل، تعداد غوزه در بوته ، شاخص بذر، تعداد دانه در غوزه ،عملکرد وش، عملکرد الیاف و شاخص الیاف را افزایش و تعداد میانگره ، ارتفاع بوته و سطح برگ را کاهش داد اما تفاوت قابل توجهی بین دو میزان مورد مصرف مپیکوات کلراید مشاهده نشد. کود آهن باعث افزایش کلروفیل a و b و محتوای کلروفیل کل ، تعداد غوزه در بوته ، شاخص بذر، تعداد بذر در غوزه ،عملکرد وش ، عملکرد الیاف و سطح برگ شد اما تاثیر قابل توجهی بر تعداد میانگره و ارتفاع بوته نداشت. کاربرد کود نیتروژن و آهن و مپیکوات کراید اثر قابل توجهی بر خصوصیات الیاف نداشت. اثرات متقابل بین تیمارها روی ویژگی های اندازه گیری شده مشاهده نشد به غیر از اثرات متقابل نیتروژن و مپیکوات کلراید بر روی تعداد میانگره و ارتفاع بوته و اثرات متقابل نیتروژن و آهن بر روی محتوای کلروفیل ، شاخص الیاف و تعداد دانه در غوزه. نتایج نشان داد که استفاده از آهن ، کود نیتروژن کندرها و غلظت 5/1 در هزار مپیکوات کلراید می تواند موجب افزایش پنبه دانه و عملکرد الیاف پنبه شود اما اثری روی ویژگی های کیفی الیاف ندارد.
مهدی روشن ضمیر پرویز احسان زاده
این مطالعه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی انجام شد. در این مطالعه تاثیر کودهای نانو اکسید آهن و روی بر عملکرد و اجزاء عملکزد و پرو تئین و محتوای آهن و روی دانه لوبیا قرمز بررسی شد.
احسان عسکری پرویز احسان زاده
پژوهش حاضر به منظور ارزیابی توده های رازیانه در رژیم های مختلف آبیاری ، شناسایی مکانیسم های موثر در تحمل خشکی، ارائه ی راهکاری عملی برای غلبه بر آثار منفی خشکی، و معرفی رژیم آبیاری برتر در کشت این گیاه دارویی، طراحی و روی 12 توده رازیانه (ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند، یزد، اردبیل، ابن سینا، کاشان، مشهد، بوشهر و اصفهان) و در سه مرحله ی آزمایشگاهی، گلدانی و مزرعه ای اجراء شد. آزمایش جوانه زنی در اتاقک رشد و با استفاده از محلول هایی از پلی اتیلن گلایکول در چهار سطح پتانسیل آب (0/0، 2/0-، 4/0- و 6/0- مگا پاسکال) انجام پذیرفت. در آزمایش گلدانی، آثار محلول پاشی اسید سالیسیلیک (سه سطح شامل صفر، 5/0 و یک میلی مولار) روی شش توده رازیانه (ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند و یزد) در دو رژیم آبیاری (آبیاری پس از تخلیه-ی 35 و 75 درصد رطوبت قابل استفاده ی خاک) مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش مزرعه ای، آثار چهار رژیم آبیاری (آبیاری پس از تخلیه 35 و 55 و 75 و 85 درصد رطوبت قابل استفاده ی خاک) روی 12 توده رازیانه بررسی شد.
سید حسین میرجهان مردی پرویز احسان زاده
چکیده رازیانه یکی از مهمترین گیاهان دارویی است که برخورداری از منابع ژرم پلاسم گسترده و تنوع ژنتیکی، نیاز آبی کم بر اهمیت این گیاه می افزاید. آب یکی از مهمترین عوامل محیطی است که تاثیر عمده ای بر رشد، نمو و مقدار مواد موثره گیاهان دارویی دارد. آهن از جمله عناصر ضروری کم نیاز ولی مورد نیاز گیاهان می باشد که کمبود آن عملکرد گیاهان زراعی را کاهش می دهد. با توجه به خشک و نیمه خشک بودن اقلیم بخش اعظم کشور و اینکه کاربرد کودهای ریزمغذی به خصوص آهن احتمالا در چنین شرایطی می تواند یکی از عوامل مهم در دستیابی به عملکرد مطلوب در گیاهان دارویی و به خصوص رازیانه باشد، با این حال تحقیقات بسیار اندکی بر روی تاثیر متقابل تنش خشکی و عناصر ریزمغذی به خصوص آهن بر روی گیاهان دارویی انجام شده است. این پژوهش به منظور ارزیابی آثار خشکی بر خصوصیات مورفو-فیزیولوژیک، عملکرد دانه و اسانس دوازده توده رازیانه شامل ارومیه، همدان، کرمان، شیراز، بیرجند، یزد، اردبیل، ابن سینا، کاشان، مشهد، بوشهر و اصفهان، و محلول پاشی ریز مغذی آهن به عنوان راهکاری کاربردی برای غلبه بر آثار زیان بار خشکی بر این گیاه دارویی در سال زراعی ??-???? در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در ?? کیلومتری جنوب غربی اصفهان در منطقه لورک شهرستان نجف آباد و در عرض جغرافیایی ?? درجه و ?? دقیقه شمالی به طول جغرافیایی ?? درجه و ?? دقیقه شرقی به صورت طرح کرت های دو بار خردشده و در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. در این آزمایش دو سطح آبیاری به عنوان فاکتور اصلی و دوازده ژنوتیپ رازیانه به عنوان فاکتور فرعی و دو سطح تیمار عنصر ریز مغذی آهن به میزان 6 لیتر در هکتار (با غلظت نزدیک به چهار در هزار) به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظرگرفته شدند. به طور کلی تنش خشکی باعث کاهش اجزای عملکرد (تعداد چتر در بوته، تعداد دانه در چتر و وزن هزار دانه) ودر نتیجه عملکرد دانه در تمامی ژنوتیپ ها احتمالا به دلیل کاهش در رنگدانه های فتوسنتزی و به تبع آن اجزای فتوسنتزی شد.
نعیمه صالحیان دهکردی پرویز احسان زاده
به منظور بررسی تاثیر پذیری ویژگی های رویشی و فیزیولوژی 18 گونه درختی و درختچه ای در منطقه فولادمبارکه اصفهان از فواصل آبیاری، آزمایشی به صورت کرت های خردشده در قالب طرح کاملا تصادفی شامل عامل نوع گونه در 18 سطح به عنوان کرت فرعی و عامل دور آبیاری در 4 سطح به عنوان کرت اصلی در 5 تکرار و 8 زیر نمونه در مجتمع فولاد مبارکه اصفهان در بین سال های 91 تا 92 طراحی و اجرا شد. چهار تیمار دور آبیاری شامل تیمارهای 7 روز یک بار، 14 روز یک بار، 21 روز یک بار و 28 روز یک بار آبیاری و گونه ها در سه تیپ درختان پهن برگ، درختان سوزنی برگ و درختچه ها به عنوان فاکتورهای آزمایشی در نظر گرفته شدند. پارامترهای زنده مانی، ارتفاع گیاه، قطر یقه (برای درختان) و قطر تاج ( برای درختچه ها) اندازه گیری شد. همچنین در درختان پهن برگ پارامترهای سرعت فتوسنتز خالص برگ، هدایت روزنه ای، غلظت دی اکسید کربن برگ، محتوای کلروفیل برگ، محتوای کارتنوئید برگ، کارایی مصرف آب فتوسنتزی، هدایت مزوفیلی و میزان پرولین برگ مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت.از نتایج این آزمایش می توان چنین نتیجه گیری نمود که تنش خشکی سبب تغییر جدی در خصوصیات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گونه ها می گردد. درنهایت با توجه به حفظ بقای درصد بالای گیاهان در تیمار 21 روز یک بار و عدم اختلاف معنی دار این تیمار با تیمار 14 روز یک بار و با توجه به مسئله کمبود جدی آب در منطقه و لزوم صرفه جویی و استفاده بهینه از منابع آبی، پیشنهاد می شود برای جنگل کاری در منطقه فولاد مبارکه اصفهان از آبیاری 21 روزه استفاده گردد.
فرانک مرادی سمسانی پرویز احسان زاده
گل جالیز مصری انگل مطلق ریشه گیاهان دو لپه ای بوده و باعث کاهش عملکرد گیاه میزبان بسته به شدت آلودگی بین 5 تا 100 درصد می شود. ارتباط مستحکم فیزیولوژیکی- مورفولوژیکی بین انگل و میزبان سبب شده که روش های کنترل این گیاه انگل مشکل شود. گوجه فرنگی یکی از مهمترین سبزیجات تیره بادمجانیان است که گل جالیز خسارت شدیدی به آن وارد می کند. تنش های محیطی مختلف همراه با کمبود عرضه مواد غذایی، انسان را به سوی کشاورزی در محیط سرپوشیده (مانند گلخانه) سوق داده است. با تأمین روشنایی مناسب، کشاورزی در محیط سرپوشیده امکان پذیر است. بدین منظور اخیراَ استفاده از دیودهای ساطع کننده نور (led) برای رشد گیاهان در محیط های کنترل شده به کار گرفته شده است. گزارشات حاکی از آن است که انتخاب led با طول موج و طیف خاص واکنش های متفاوتی از جمله مقاومت در برابر تنش های محیطی یا تخفیف اثرات آن ها و تحریک رشد و توسعه گیاهان را در پی دارد. بدین منظور، طی این پژوهش، بذور دو رقم گوجه فرنگی که حساس و مقاوم به انگل گل جالیز بودند در گلدان و در بستری از مخلوط ماسه و پرلیت در شرایط عاری و آلوده به گل جالیز کشت شدند. سپس گلدان ها به دستگاه انکوباتور جهت اعمال تیمار های نوری منتقل شدند. تیمار های نوری اعمال شده در این پژوهش شامل نور های سفید، آبی، قرمز و ترکیب قرمز-آبی بود.
محمد مرادی عبدالمجید رضایی
چکیده ندارد.
ابوالقاسم اکبریان احمد ارزانی
خشکی از جمله تنش های فیزیکی است که به عنوان مهمترین عامل محدود کننده رشد و تولید گیاهان زراعی در اکثر نقاط جهان شناخته شده است. تلاش های زیادی در زمینه ایجاد غلات جدید با عملکرد و سازگاری بیشتر صورت گرفته است که تنها نمونه موفق آن تریتیکاله بوده است.خصوصیات فیزیولوژیک و کیفیت دانه هیجده لاین تریتیکاله مشتمل بر نه لاین دابل هاپلوئید و نه لاین خواهری 7f به همراه دو رقم گندم نان روشن و کویر به عنوان شاهد در شرایط تنش و بدون تنش رطوبتی، در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور دو آزمایش جداگانه به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و با دو رژیم رطوبتی مختلف شامل آبیاری براساس3 70 و 3 130 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a در سال زراعی 87-1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد اجرا شد. بر اساس نتایج این مطالعه تفاوت بین لاین ها از نظر کلیه صفات به جز طول و عرض برگ پرچم و درصد ماده خشک، در هر دو شرایط رطوبتی بسیار معنی دار (01/0 p<) بود. میان لاین های 7f از نظر کلیه صفات به جز آب از دست رفته از برگهای جدا شده (elwr)، طول برگ پرچم (شرایط تنش) و عرض برگ پرچم، و میان لاین های دابل هاپلوئید به جز elwr، طول و عرض برگ پرچم، عملکرد و درصد ماده خشک دانه، اختلاف معنی داری مشاهده شد. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد تنش رطوبتی تأثیر بسیار معنی داری بر بیشتر صفات مورد مطالعه به جزء تعدادی از صفات فیزیولوژیک، درصد ماده خشک دانه، کربوهیدرات، محتوای پروتئین آرد، وزن حجمی دانه و گلوتن خشک داشت. در شرایط عادی رطوبتی عملکرد دانه با کربوهیدرات، سوپراکسید دسموتاز (sod)، طول برگ پرچم و elwr همبستگی مثبت و با گلوتنین و سرعت نسبی تلفات رطوبتی (rwl) همبستگی منفی و معنی داری نشان داد. ضرایب همبستگی صفات در شرایط تنش رطوبتی نشان داد که صفات مرتبط با محتوای آب برگ، نسبت کلروفیل a/b و کربوهیدرات تأثیر منفی و صفات مساحت و زاویه برگ پرچم، elwr و آنتی اکسیدان لیپید پراکسیداز (lp) تأثیر مثبتی بر صفات مرتبط با کیفیت دانه داشته اند و آنتی اکسیدان آسکوربات پراکسیداز ((apx همبستگی منفی و بسیار معنی داری با عملکرد دانه داشت. بالاترین ضریب تنوع ژنتیکی در شرایط عادی و تنش رطوبتی به ترتیب به محتوی گلوتن مرطوب و پرولین و کمترین آن به درصد ماده خشک دانه اختصاص داشت. بر اساس نتایج رگرسیون مرحله ای برای پروتئین دانه به عنوان متغیر تابع با سایر صفات به عنوان متغیر مستقل نشان داد که در شرایط تنش رطوبتی دو متغیر کربوهیدرات و وزن حجمی دانه در مجموع 7/84 درصد و در شرایط عادی رطوبتی پنج صفت مجموع کلروفیل b+a، مساحت برگ، elwr، گلیادین و آنتی اکسیدان apx،در مجموع 4/99 درصد از تغییرات پروتئین دانه را توجیه کردند. تجزیه به عامل های 32 صفت مورد بررسی منجر به شناسایی هشت عامل پنهانی در هر دو شرایط محیطی شد. به طوری که به ترتیب عامل اول مربوط به فتوسنتز، عامل دوم تا چهارم مرتبط با کمیت و کیفیت پروتئین دانه و عامل پنجم تا هشتم را می توان عامل برگ پرچم، ترکیبات غذایی دانه و تأثیر سرعت نسبی از دست رفتن آب از برگ پرچم بر محتوی کربوهیدرات و فتوسنتز گیاه دانست که در هر دو شرایط محیطی تقریباً یکسان بود. در مجموع لاین های دابل هاپلوئید از لحاظ صفات فیزیولوژیک و لاین های 7f در صفات مرتبط با کیفیت دانه برتر بودند. به طورکلی می توان نتیجه گیری نمود که لاین دابل هاپلوئید شماره 17 برترین لاین در هر دو شرایط محیطی بوده است.
اعظم کدخدایی پرویز احسان زاده
وقوع تنش خشکی اثر بسیار زیانباری را سالانه بر تولید محصولات زراعی کشورمان از جمله گیاهان دانه روغنی تحمیل می کند. از این رو این تحقیق با هدف مطالعه تأثیر شرایط مختلف رطوبتی بر رشد، کلروفیل، پرولین، کربوهیدرات محلول، عملکرد و اجزای عملکرد ژنوتیپ های مختلف گیاه بزرک در سال زراعی 1387 با استفاده از کرت های خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. سطوح تیمار آبیاری بر اساس میلی متر تبخیر تجمعی از طشت تبخیر کلاسa شاملi1 (75 میلی متر تبخیر)، i2 (115 میلی متر تبخیر) و i3 (145 میلی متر تبخیر) به عنوان فاکتور اصلی و شش ژنوتیپ بزرک (c1، c2، c3، b، خراسان و 33) به عنوان فاکتور فرعی بود. پارامترهای شاخص سطح برگ در مرحله اوایل گلدهی، کلروفیل در مرحله گرده افشانی، پرولین، کربوهیدرات محلول و ارتفاع گیاه در مرحله 50 درصد کپسول دهی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، عملکرد دانه، درصد روغن، عملکرد روغن، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اندازه گیری شدند. سطح آبیاری i1 با 3/12 و i3 با 1/58 به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار شاخص سطح برگ را داشتند. بین سطوح تیمار آبیاری از نظر میزان کلروفیل اختلاف معنی داری در مرحله گرده افشانی مشاهده شد. محدودیت رطوبت در بزرک به ترتیب به افزایش 6/174 و 42/21 درصد پرولین و کربوهیدرات محلول در برگ منجر شد. ژنوتیپ مقاومb بیشترین افزایش در میزان کربوهیدرات محلول را نشان داد. در سطح آبیاری i1، تعداد کپسول در بوته، دانه در کپسول، وزن هزار دانه و عملکرد دانه به ترتیب 05/23، 6/43، 11/6 و 36/28 درصد نسبت به سطح آبیاری i3 بیشتر بود. در این آزمایش ژنوتیپ c3 با 4/273 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد روغن و ژنوتیپ b با 781/04 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد روغن را به خود اختصاص داد. سطح آبیاری i3 کمترین عملکرد بیولوژیک (3982/9) و i1 بیشترین عملکرد بیولوژیک (1/5796) را داشتند. بطور کلی می توان چنین نتیجه گیری نمود که ضمن آنکه تنش کمبود آب تأثیر جدی بر کاهش رشد و عملکرد دانه بزرک بر جای می گذارد، این تأثیر ناشی از کاهش سطح فتوسنتزکننده و کاهش میزان کلروفیل می باشد. میزان پرولین برگ بیش از آنکه معیاری از مقاومت به خشکی باشد، معیاری از شدت تنش خشکی است. افزایش غلظت کربوهیدرات های محلول ممکن است با نقش این ترکیبات در تنظیم اسمزی مرتبط باشد.
پرویز احسان زاده محمدحسن راشد محصل
به منظور بررسی رقابت یولاف وحشی با گندم و جو و تاثیر آن بر عملکرد و اجزاء عملکرد مطالعه ای در سال زراعی 1369-70 در مزرعه پردیس دانشکده کشاورزی دانشگاه مشهد صورت گرفت . در این آزمایش تاثیر پنج سطح تراکم علف هرز یولاف وحشی (شاهد، 6 درصد، 11 درصد، 19 درصد، و 26 درصد آلودگی) بر گندم (رقم بزوستایا) و جو (رقم والفجر) بصورت دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بررسی شد. آزمایش نشان داد که یولاف وحشی از سبز شدن تا به ساقه رفتن 1 تا 2 هفته عقب تر از گندم و بویژه جو می باشد ولی طی مراحل رشد زایشی با گندم هماهنگ می شود. ارتفاع یولاف روحشی در کنوپی جو بشدت کمتر از ارتفاع آن در کنوپی گندم می باشد. تعداد پنجه در گندم کاهش معنی داری پیدا می کند ولی تعداد پنجه گیاه جو تغییر چندانی پیدا نمی کند. فاکتورهایی نظیر تعداد دانه در هر سنبله وزن دانه در هر سنبله، و وزن هزار دانه سنبله مادری تغییر چندانی پیدا نمی کند ولی در سنبله های پنجه ای بویژه در گندم بطور معنی داری کاهش مییابند. عملکرد بیولوژیکی هم در گندم و هم در جو کاهش مییابد ولی تنها در گندم با 9 تا 10 درصد کاهش (حدود 1300 کیلوگرم در هکتار) معنی دار میباشد. عملکرد دانه هم در گندم (28 تا 31 درصد کاهش) و هم در جو (13 تا 14 درصد کاهش) کاهش پیدا کرده است که بترتیب معادل 1400 و 900 کیلوگرم در هکتار میباشد. شاخص برداشت در گندم شدیدا" (نزدیک به 22 درصد)کاهش پیدا می کند ولی در جو این کاهش معنی دار نمی باشد.
الهام اصغری خورشید رزمجو
به منظور مناسب ترین رقم و مناسب ترین سطح ازت بر روی عملکرد ، اجزا عملکرد و درصد پروتئین دانه سورگوم دانه ای آزمایشی در سال 1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. کرتهای اصلی به چهارسطح کود ازت شامل 0 ، 50 ، 100 ، 150 کیلوگرم در هکتار ازت خالص و کرتهای فرعی به چهار رقم سورگوم دانه ای (پیام ، سپیده ، بومی اردستان و کیمیا ) اختصاص یافتند . کاشت در 5 تیر ماه در ردیف هایی به فاصله 60 سانتیمتر با فاصله روی ردیف 10 سانتیمتر به روش هیرم کاری و با دست انجام شد.با افزایش سطح کود ازت ، ارتفاع بوته ، تعداد برگ ، تعداد پنجه ، طول خوشه ، تعداد خوشه در بوته ، تعداد دانه در خوشه ، وزن صد دانه ، وزن دانه در خوشه ( عملکرد هر خوشه) ، عملکرد دانه ، عملکرد بیولوژیک ، شاخص بداشت و درصد پروتئین دانه افزایش یافت . دیگر صفات مورد بررسی تحت تاثیر کود ازت قرار نگرفت . ارقام در مورد کلیه صفات تفاوت معنی داری با یکدیگر داشتند. رقم بومی داری بیشترین ارتفاع بوته ، تعداد برگ، تعداد دانه در خوشه ، وزن صد دانه ، وزن دانه در خوشه ، عملکرد دانه ، عملکرد بیولوژیک و درصد پروتئین دانه بود. این رم 42/9 تن در هکتار دانه با 65/13 درصد پروتئین تولید کرد. رقم سپیده دارای بیشترین طول خوشه ، رقم پیام دارای بیشترین شاخص برداشت و رقم کیمیا دارای بیشترین تعداد پنجه در بوته بود. عملکرد دانه از بیشترین به کمترین مقدار به ترتیب متعلق به ارقام بومی ، سپیده ، پیام و کیمیا و درصد پروتئین دانه از بیشترین به کمترین به ترتیب متعلق به ارقام بومی، پیام ، کیمیا و سپیده بود.نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که برای تولید بیشترین عملکرد دانه به 100 کیلوگرم در هکتار ازت خالص در شرایط مشابه با مطالعه حاضر نیاز می باشد. هرچند که با افزایش میزان ازت تا سطح 150 کیلوگرم در هکتار ازت خالص عملکرد دانه به میزان جزیی افزایش یافت ولی این افزایش از نظر آماری معنی دار نبود.برای درصد پروتئین دانه سطح 150 کیلوگرم در هکتار ازت خالص مناسب ترین سطح بود . بهترین رقم این مطالعه رقم بومی بود این رقم با دارا بودن بیشترین وزن صد دانه و تعداد دانه در خوشه توانست بیشترین عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه را به خود اختصاص دهد.
سیف الله فلاح پرویز احسان زاده
به منظور مطالعه رشد ، عملکرد و اجزا عملکرد سه رقم نخود زراعی در تراکم های مختلف و تحت دو سطح رطوبتی در خرم آباد ، دو آزمایش (دیم و دیم با آبیاری) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان ، واقع در بدرآباد خرم آباد، بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 80-1379 به اجرا درآمد. فاکتور اول تراکم بوته به چهارسطح و فاکتور دوم براساس رقم گیاهی بود.
ایمان زرین آبادی پرویز احسان زاده
به منظور ارزیابی رشد، عملکرد و کیفیت دانه سه ژنوتیپ گندم دوروم تحت پنج تراکم کاشت در منطقه اصفهان، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد، بصورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در سال زراعی 80-1379 به اجرا درآمد.