نام پژوهشگر: زهرا اخوان صراف
راضیه تبریزی محمدعلی تجری
چکیده: در مسئله اختلاف اخبار و تعارض روایات، دو پرسش مهم و وابسته به یکدیگر، فرا روی محققان قرار می گیرد: 1- کشف و شناسایی اسباب و علل پیدایش تعارض و اختلاف در احادیث؛ 2- چگونگی علاج و حل اختلاف آن؛ در مجموعه پژوهش های انجام شده درکتب روایی و اصولی و بعضاً فقهی، پاسخ به هر دو پرسش فوق مورد نظر علمای امامیه بوده است، اما با این تفاوت در نگاه،که دانشمندان اصولی بیشترین توان خود را به بحث های نظری و انتزاعی مبذول و بر اساس آن راه علاج و حل اختلاف در روایات را ارائه کرده اند و در مقابل محدثان گرچه به بحث های تطبیقی و عینی اهتمام بیشتری داشته اند، اما آن را قاعده مند نساخته و بر اساس مبانی حدیثی خویش به رفع تعارض روایات پرداخته اند. در این پژوهش سعی شده تا با نگاهی ثبوتی به بحث تعارض اخبار پرداخته شود ،نه به نگاه اثباتی همان گونه که در علم اصول به آن پرداخته شده است . به عبارتی شاخصه ویژه این نوشتار توجه و بررسی ریشه های اختلاف در روایات پیش از پرداختن به مباحث پردامنه اصولی است زیرا شناخت صحیح این ریشه ها راه را بر توهم تعارض در بسیاری از احادیث به ظاهر متعارض ، خواهد بست .
الهه شاهزیدی زهرا اخوان صراف
ابن تیمیه در توحید و اسماء و صفات الهی، آراء و بیان های خاص دارد. سلفیون امروز آراء و اندیشه های او را زیر بنای عقائد قرار داده اند. روایات ما به طور خاص در این مسئله وارد شده و جوانب امر را به تفصیل و مشروح بیان کرده اند. گفتار امیرمومنان (علیه السلام) در این میان سهم ویژه دارد. بررسی این دو دیدگاه و عرضه آرای ابن تیمیه به آنچه در روایات ما و بویژه کلام علی (علیه السلام) آمده است، معیارهایی در تکمیل و پالایش عقاید به دست می دهد. ابن تیمیه معتقد است: خدا دست و پا و چشم صورت و سمع و بصر به صورت حقیقی دارد. علی (علیه السلام) معتقد است: که این صفات عین ذات و ازلی است و در عین حال این صفات در مورد خداوند، متصف به خلق نیست و تأویلی مطابق با شأنیت ذات اقدس الهی دارد. ابن تیمیه معتقد است: رویت خداوند در قیامت امکان پذیر است در این دنیا هم مانع بر دیدگان هست. علی (علیه السلام) معتقد است: چشمها او را آشکار درک نمیکند، لکن دلها بوسیله حقائق ایمان او را درک مینمایند. ابن تیمیه معتقد است: خداوند در جهت فوق و مکان او در عرش است؛ و با علم خود با اشیاء است. علی (علیه السلام) معتقد است: مکان مستلزم جسمانیت است و نیز مخلوق خداوند است که خالق در مخلوق محاط نمی شود. در ضمن خداوند در همه جا هست و موجودات قائم به اویند. ابن تیمیه معتقد است: خداوند در ثلث سوم شب از عرش به آسمان دنیا می آید. علی (علیه السلام) معتقد است: نزول و حرکت و سکون از جمله خصوصیات جسم است که در خداوند راه ندارد و تأویل را جایز می دانند. آنچه از کلام علی (علیه السلام) استفاده می شود اثبات صفات بدون تشبیه و تعطیل است، که با مدرکات واضح عقل و تصریحات نقل هماهنگ است، و تعمق در کلام ابن تیمیه حقائقی جز امر پیش گفته آشکار می کند؛ که گاه خلاف مسلمات عقل و محکمات قرآن است.
فاطمه شکری بهین زهرا اخوان صراف
به طور طبیعی علم اولین گام در رسیدن به آگاهی و رهایی از جهل و کوردلی و زدودن زنگار غفلت از روح انسان است ـ و گاه با عوامل دیگری جایگزین می شود ـ و به ایمان و معرفت عمیق منجر می شود. یعنی انسان از راه علم و با بحث و استدلال به باور و ایمان می رسد آنگاه برای پذیرش معرفتی از نوع برتر که بصیرت و روشن ضمیری و شناخت و آگاهی و رهایی واقعی از جهل است، آماده می شود. آنچه در این پژوهش نامه منعکس است، حاصل بررسی علمی برای روشن شدن ربط مفاهیم علم و معرفت با بصیرت است و یافتن راه های حصول و تقویت بصیرت و نیز اسباب از بین رفتن و تضعیف آن در قرآن و روایات است. در فصل کلیات پژوهش نامه، مفاهیم دخیل و نزدیک به موضوع فوق و نیز مباحث نظری کلی و در فصل دوم راه های حصول و تقویت و در فصل سوم موانع و تضعیف کننده های بصیرت بررسی شده اند. برآمد این پژوهش علاوه بر آشکار شدن این راه ها و موانع این واقعیت است که بین علم و معرفت با بصیرت تلازم و عینیت برقرار نیست بلکه بصیرت نوعی خاص از روشن ضمیری است که گاه بدون علم حاصل می شود و گاهی با علم نیز به دست نمی آید.
زهرا اخوان صراف محمدعلی مهدوی راد
چکیده ندارد.
زهرا اخوان صراف عبدالله محمدی اصفهانی
فهم صحیح مراد خداوند از کلیه آیات قرآن نیازمند تلاشهای علمی و عقلی دقیق است بویژه آنکه در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که ظاهر آنها موهم شبهاتی نظیر جسمانیت خداوند ، جبر یا تفویض ، امکان وقوع سهو از پیامبران و عدم عصمت انبیاست، که با اعتقادیات مسلم، سازگار نیست. در برخورد با آیات عده ای به کلی انکار ظواهر کرده اند و کلام خداوند را به معانی باطنی تاویل برده اند و عده ای ظاهر جمود کرده،به عقائد خلافیکه از از این رهگذر عائد می شود، ملتزم شده اند. در این بین بعضا به مفسران شیعه نسبتهایی مبنی بر گریز از ظواهر آیات و گرایش به باطن ، تاویل کردن آیات قرآن به جای تفسیر آنها و ... داده می شود تا جائیکه گاهی وجود تفسیر شیعی-به این عنوان که شیعه فقط تاویل دارد و تمام حقایق قرآنی را بر طبق عقائد خود و به نفع ائمه خود تاویل می کند-به کلی انکار شده است.