نام پژوهشگر: حمید شعیری
معصومه متاجی نیمور جواد شکریان
امروزه رمان هایی با مضمون نا معنایی آنچنان در ادبیات فرانسه بی شمار می باشند تا آنجا که تقریبا مکتبی تحت عنوان "پوچی" پدید آمده است. با وجود اینکه آلن رب گریه نقد های تندی خطاب به طرفداران این مکتب ایراد کرده است، فرضیه های این مکتب است که اساس هنر او را می سازد. در هزار تو، چهارمین کتاب رب گریه، منتشر شده در1959، بهترین معرف این مکتب می باشد. تحقیق حاضر شامل سه بخش می باشد: دو بخش نخست ادبی و آخرین بخش معنا شناختی می باشد. در بخش های ادبی تاثیر چگونگی روایتگری، شاخصه های زمانی و مکانی در تولید معنا مورد مطالعه قرار گرفته و آخرین بخش به تاثیر برخی مفاهیم معناشناختی مانند توازن بین دو بخش زبان، معنای اشیا، مدالیته و هدف فاعل اختصاص داده شده است. در کتاب در هزار تو، اشیا تنها به این خاطر که وجود دارند دارای حقیقت هستند. همچنین رب گریه، با ظرافتی غالبا شگرف، علاقه به توصیف چگونگی حضوراشیا درمکان دارد. این مکان به صورت سلسله ای از توصیفات ظاهر می شود. روایت، مانند جریان سیال ذهن، بدون عبور از تصویری به تصویر دیگر می گذرد. این گذر ناگهانی زمان دنیایی بی معنا را برای خواننده به تصویر می کشد. کلمات کلیدی: روایت گرایی متضاد، زمان و مکان منقطع، عدم توازن بین دو بخش زبان، نامعنایی اشیا.