نام پژوهشگر: طاهره صادقی
معصومه ایزدی علی حیدری
چکیده: بزرگان شعر فارسی اگرچه صاحب سبک به شمار می آیند، اما مقام والای خود را علاوه بر نبوغ ذاتی مدیون دستاوردهای فکری، زبانی و ادبی گذشتگان و حتی معاصران خود هستند. حافظ شیرازی از جنجال برانگیزترین این بزرگان است؛ زیرا از یک سو در شمار بزرگترین شاعران ادب فارسی است که مورد نظر شعرای بعد از خود بوده است و از سوی دیگر، توجه خاصی به الفاظ، ترکیبات و حتی مضامین شعری و صور خیال دیگران دارد. به همین دلیل برای فهم و تحلیل بهتر شعر حافظ، بررسی شعر کسانی که حافظ بیشتر از آنها تقلید کرده است، امری لازم و ضروری به شمار می آید. بدون تردید، خواجوی کرمانی در ردیف نخست این دسته از شاعران قرار دارد. خواجوی کرمانی از بزرگترین شاعران قرن هشتم هجری است. در میان شاعرانی که حافظ از آنها تقلید کرده و بهره برده است، خواجوی کرمانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مقایسه غزلهای این دو شاعر می تواند در شناخت یکی از سرچشمه های اصلی سبک غزل حافظ راهگشا باشد. در این پایان نامه اقتفاهای حافظ از خواجو در3 سطح ادبی ( بدیع معنوی،بیان ) زبانی ( آوایی- که شامل بدیع لفظی نیز می باشد- لغوی، نحوی ) و فکری بررسی شده است. حافظ در سطح ادبی به کاربرد ایهام و انواع آن، تضاد، استخدام، تلمیح، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و استفاده بنیادین از نمادهای عرفانی مورد نظر خواجو توجه داشته است. از نظر استفاده از صور خیال می توان گفت تا حد زیادی شبیه به هم هستند. هر دو تقریباً به یک اندازه از ایهام تناسب و تضاد بهره برده اند. ایهام تضاد در شعر خواجو اندکی بیشتر از شعر حافظ است اما حافظ ایهام - که شاخصه شعر اوست - استخدام و تلمیح را بیشتر از خواجو به کار برده است. در سطح زبانی خواجو پرکار تر از حافظ بوده است، مثلا خواجو 14درصد جناس، 27/0 درصد فعل، 11/0 درصد ترکیبات اضافی و وصفی بیشتر از حافظ به کار برده است. ولی حافظ از واژه گزینی 8 درصد بیشتر از خواجو استفاده کرده است و جملات به کار رفته در غزل حافظ 3/0 درصد بیشتر از خواجواست. حافظ در سطح فکری بیشترین تأثیر را از خواجو گرفته است که مهمترین آنها تلاش برای آوردن شیو? ایهام گونه و چند پهلو در غزل و تلاش برای تلفیق غزل عاشقانه و عارفانه می باشد. اما تلاش او در حد تقلید متوقف نشده است ونوآوری ها یی نیز در این سطح مشاهده می شود. با این همه اهمیت خواجو به عنوان آغاز گر جدی این شیوه در شعر فارسی همواره مطرح خواهد بود.
طاهره صادقی منظر سلطانی
سعدی از بزرگترین شاعران اخلاقی ایران است که به عنوان مصلحی اجتماعی شناخته شده و کتاب بوستان آیین? تمام نمای جامعه اخلاقی، انسانی و آرمانی اوست. هدف سعدی در بوستان آموزش بهتر زیستن به تمام افراد جامعه، در هر سن، مقام و با هر طبق? اجتماعی، برای دستیابی به شادکامی و زندگی سالم است. او بیش از هر شاعر دیگری در زمین? ارائ? راهکارهایی برای بهبود رفتار و روابط انسانی سخن گفته و برای آن اهمیت بسزایی قائل است. سعدی رسیدن به جهان آرمانی را در کنترل رفتارهای انسانی می داند و به همین دلیل با بیان شخصیت های مختلف در حکایتهای بوستان و تحلیل رفتارهایشان به آموزش اخلاقی می پردازد. این پژوهش سعی دارد با نگاهی کاملاً تازه وکاربردی به تحلیل و بررسی رفتارهای شخصیت های حکایتهای بوستان بپردازد. بنابراین اندیشه ها و تفکّرات سعدی در بوستان براساس نظری? روانشناختی هوش هیجانی(emotional intelligence) مورد بررسی قرار گرفته است. هوش هیجانی به تعریف روانشناسان دربرگیرنده تمامی مهارتهای رفتاری، کنار آمدن با پیچیدگی های اجتماعی و تصمیم گیری های شخصی است که به نتایج مثبت و مطلوب می انجامد. امروزه روانشناسان در پی آموزش مهارتهایی هستند که افراد جامعه را قادر سازند بر هیجانهای خود غلبه کرده و آنها را کنترل کنند تا در ارتباط بین فردی و میان فردی، رفتاری از خود نشان دهند که به ایجاد موقعیت تنش زا منتهی نشود. در این پژوهش نشان داده می شود که تفکّر سعدی در سطح مطلوبی از هوش هیجانی قرار دارد. بنابراین مهارتها و راهکارهای ارائه شده در روانشناسی نوین برای غلبه بر هیجانها و کنترل آنها با مصادیق مهارتهای مقابله ای ارائه شده در بوستان مطابقت داده شده است که در بسیاری از موارد با یکدیگر همخوانی و یکسانی داشته اند. هدف این پژوهش اثبات این فرضیه است که مهارتهایی که سعدی در حدود هشتصد سال پیش در بوستان برای مقابله با هیجانهای بشری، کنترل آنها و در نهایت رسیدن به سلامت روانی، شخصیت سالم و جامعه ای آرمانی مطرح کرده است، امروزه روانشناسان به تازگی به آنها دست یافته، آن را هوش هیجانی نامیده و وجودش را در افراد جامعه نشان? سلامت روانی و تفکر بالغ دانسته اند و می کوشند آن امور را به جامعه بشری آموزش دهند. اثبات کاربردی بودن بوستان و اینکه این اثر صرفاً جنب? ذوقی و ادبی ندارد و می توان با یادگیری مهارتهای مقابله ای ارائه شده در آن و کاربرد آنها در زندگی روزمره به شادکامی حقیقی، زندگی مطلوب و جامعه ای آرمانی دست یافت، از دیگر اهداف این پژوهش است. همچنین در پایان این پژوهش میزان درصد پنج هیجان اصلی ارائه شده در بوستان، برای مقایسه و بیان اهمیت آنها از دیدگاه سعدی، به صورت نمودار ترسیم شده است.
حیدرعلی نظری پور صفیه مرادخانی
در این پژوهش، برای رسیدن به هدف، یعنی جایگاه معشوق در سبک عراقی و مکتب وقوع، دو تن از شاعران شاخص این دو سبک (سعدی و وحشی بافقی) را در نظر گرفتیم و با بررسی تعدادی از غزل های آن دو، توانستیم به نتایجی دست یابیم. در غزل سبک عراقی با توجه به غزلیات سعدی، معشوق دارای مقام والایی است و بر عاشق حکومت دارد، عاشق موجودی عاجز و دست بسته ی معشوق است که تمام جفاها و ناز و عشوه ی معشوق را به جان می خرد، به امید عنایتی از وی هر چند اندک. غزل بیان کننده ی عواطف و احساسات قلبی است. عشق در غزل معمولاً با نوعی هجران و دوری و محرومیت همراه است. در غزل مکتب وقوع با توجه به غزلیات وحشی بافقی، رابطه ی عاشق و معشوق به واقعیت نزدیک می شود. غزل بیان واقع گرایانه ی روابط عاشق و معشوق و حالات آنان است. وقوع گویی همانند یک درام که آمیزه ای از خوبی ها، بدی ها، زشتی ها و زیبایی هاست، واقعیات عشق زمینی را بازگو می کند که به نظر می رسد این موارد در غزلیات سعدی مشهود نیست. در مواردی مثل بی اعتنایی معشوق نسبت به عاشق، جفاکاری و سست عهدی معشوق، عاشق کشی او و همچنین توصیف معشوق مذکر، که از جمله ویژگی های وقوع گویی است، در اشعار سعدی و وحشی بافقی دارای مصادیق فراوانی است. واژگان کلیدی: سعدی، وحشی، سبک عراقی، مکتب وقوع
طاهره صادقی پرویز علوی نیا
تحقیق حاضر سعی در بررسی اثرات محتمل توجه به سبکهای یادگیری بر کارایی عمومی زبان آموزان دارد. در راستای هدف تحقیق، 60 نفر دانشجوی دختر و پسر سال اولی زبان انگلیسی دانشگاه ارومیه شرکت نمودند.روش مورداستفاده که به سوال اصلی تحقیق پرداخت برپایه استفاده از آموزش متمایز بود که از طریق کاربرد آموزش کارمحوراجرا گردید. دومین مسأله مورد توجه در مطالعه حاضر یافتن رابطه ممکن بین جنسیت یادگیرندگان و عملکردشان در سرتاسر این بررسی بود. در پایان، این تحقیق در پی بررسی تأثیرات احتمالی ارزیابی متمایز برای انواع سبکهای یادگیری بود. مطالعه حاضر عمدتا طرح تحقیق نیمه تجربی را دنبال میکرد و از آنجایی که به مقایسه دو گروه می پرداخت، از چندین نمونه تی- تست مستقل و جفتی و نیز آنالیز واریانس در جهت یافتن نتایج این تحقیق استفاده نمود. علیرغم بهبود چندانی که بعضا در عملکرد گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل در تست ثانویه نسبت به تست اولیه یافت شد، میزان افزایش در میانگین این گروه معنادارنبود. با توجه به جنسیت، باز هم تفاوت معناداری بین عملکرد یادگیرندگان دختر و پسر دیده نشد
امیر حسین سرلک علی نوری
چکیده در این پایان نامه بیست غزل که حافظ از سعدی اقتفاکرده، با بیست غزل مورد اقتفای سعدی، از نظر مقوله های علم معانی بررسی و سپس با هم مقایسه شده است. زبان سعدی «سهل ممتنع» است و زبان حافظ از لحاظ معنی نهفته در آن، سنگین و دشوار است. استفاده زیاد از جملات کوتاه به شیوه محاوره در غزل سعدی باعث شده است که معنی های ثانوی، و نیز مسندالیه و مسند و همچنین فصل و وصل های به کار رفته در غزل وی، از نظر تعداد زیاد تر از حافظ باشد. بسامد زیاد مقوله های علم معانی در غزل سعدی ویژگی و مشخصه سبکی وی است، و دلیل بر فصیح تر بودن وی نسبت به حافظ، نیست. سعدی از حذف زیادتر استفاده کرده و این به دلیل استفاده از جملات کوتاه در سخن وی است. وقتی جملات کوتاه باشند، گوینده برای جلوگیری از تکرار بیهوده، به قرینه لفظی، مسند و مسندالیه و دیگر اجزاء کلام را بیشتر حذف می کند. سعدی در این غزل ها مسندالیه را بیشتر مقدم آورده است، و این به دلیل دستورمندی و سادگی زبان سعدی است؛اما حافظ بر عکس وی ببیشتر مسندالیه ها را موخر گردانیده است. حافظ در این غزل ها بیشتر مسندالیه ها را مقیّد آورده است، اما سعدی در مطلق بودن و مقید کردن مسندالیه ها متعادل است. حروف پیوندی و فصل در غزل های سعدی به خاطر استفاد? وی از جملات کوتاه، نسبت به حافظ زیادتر است. بسامد زیادتر مقوله های دانش معانی در غزل های سعدی، نه دلیل بر برتری فصاحت سعدی بر حافظ است و نه ضعف و عیبی برای غزل سعدی است؛ بلکه مربوط به ویژگی و نحوه کاربرد زبانی متفاوت این دو گوینده است و همین تفاوت زبانی بین این دو گوینده نشان می دهد که زبان و نحو این دو گوینده با هم فرق دارد. واژگان کلیدی: غزل، علم معانی، اقتفا، حافظ، سعدی.
طاهره صادقی احمد نبوی امری
چکیده ندارد.