این پژوهش به منظور مقایسه تاثیر آموزش به زبان مادری،زبان رسمی و زبان ترکیبی درس علوم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر سال اول ابتدایی مناطق دوزبانه اهواز انجام گردیده است و یک فرضیه برای آن تدوین گردید: تاثر آموزش به زبان مادری،زبان رسمی و آموزش به زبان ترکیبی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر متفاوت است. در این پژوهش که در یکی از مناطق دوزبانه اهواز انجام شده است جامعه آماری مورد مطالعه مشتمل بر کلیه دانش آموزان پسر کلاس اول ابتدایی منطقه 5 ناحیه 3 شهرستان اهواز است .بدین منظور با روش نمونه گیری تصادفی یک مدرسه ابتدایی انتخاب و سپس دانش آموزان دو کلاس موجود به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. ابزار بکار برده شده محقق ساخته بود که دارای اعتبار محتوایی بود . همچنین پایایی آن در حد قابل قبولی گزارش شده است. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون با سه گروه انجام شد برای یکی از گروهها آموزش علوم به زبان مادری،برای گروه دیگر به زبان رسمی و برای سومین گروه آموزش علوم به زبان ترکیبی انجام گردیده است.پس آزمون نیز بطور همزمان از سه گروه بعد از آموزش به زبان مادری ،زبان رسمی و ترکیبی اجرا شد. به منظور بررسی چگونگی تفاوت میانگین گروهها از آزمون شفه در نرم افزار استفاده گردیدکه بر اساس نتایج آن،بین میانگین گروه زبان رسمی با گروه زبان مادری و زبان ترکیبی تفاوت معنادار آماری در سطح خطای 05/0 موجود ولی بین گروه زبان مادری با زبان ترکیبی این تفاوت وجود نداشت. واژگان کلیدی:زبان مادری،زبان رسمی،زبان ترکیبی

چکیده هدف از پژوهش حاضر، تعیین مهمترین نقاط قوت و ضعف کاربست عنصر رقابت در فرآیند یاددهی- یادگیری از دیدگاه مدیران و دبیران مدارس متوسطه شهر اصفهان بود. در این پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع و اهداف پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه مدیران و دبیران مدارس متوسطه شهر اصفهان بوده که در سال تحصیلی (90-89) در مناطق پنج گانه مشغول به خدمت بوده اند و جمعیت آن ها به ترتیب (264) و (4064) نفر بوده است. از این تعداد با استفاده از فرمول حجم نمونه، نمونه آماری برای دو گروه به ترتیب (93) و (138) نفر برآورد شد. افراد نمونه مذکور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پرسشنامه شامل (57) سوال بسته پاسخ بر مبنای مقیاس درجه بندی لیکرت بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه گردید. هم چنین جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی وابسته به محتوا استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، با استفاده از برنامه نرم افزاری spss، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد: میزان نقاط قوت و نقاط ضعف عنصر رقابت از نظر مدیران و دبیران بیش از سطح میانگین فرضی (3) بود. مدیران و دبیران مهمترین نقاط قوت رقابت را تمایل به پیروز شدن، تقویت ذوق و علاقه فراگیران جهت پرداختن به فعالیت های متنوع آموزشی و تقویت مهارت های کلامی و ارتباطی دانسته و مهمترین نقاط ضعف رقابت را خوشحال شدن از شکست دیگران، تقویت احساس تحقیر و سرخوردگی در صورت شکست، تلاش بیشتر در جهت حفظ و ارائه طوطی وار مطالب درسی و مقاومت در برابر نقدهای سازنده، تلقی نمودند. بین دیدگاه های مدیران و دبیران در مورد نقاط قوت و نقاط ضعف رقابت تحصیلی از نظر جنسیت، رشته تحصیلی، مدرک تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معناداری مشاهده نشد اما در مورد دیدگاه های آن ها از نظر ناحیه خدمت تفاوت معناداری وجود داشت(05/0p<).

پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر چندرسانه ای مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مریل در میزان یادگیری و یادداری درس علوم اول راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 91-1390 صورت پذیرفته است . روش پژوهش، شبه آزمایشی و از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود . جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر پایه اول راهنمایی شهر تهران بود، این پژوهش ، منطقه 2 آموزش و پرورش بصورت هدفمند و 30 نفر از دانش آموزان و مدرسه پسرانه شهید جهانی نسب بصورت نمونه تصادفی خوشه ای انتخاب و اجرا گردید .در روش اجرای پژوهش ، پس از طراحی و تولید چند رسانه ای مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مریل از سوی پژوهشگر ،از کلیه آزمودنی ها پیش آزمون بعمل آمد و سپس نمونه به دو گروه 15 نفری مستقل بصورت تصادفی تقسیم شد. گروه آزمایش توسط چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل توسط چندرسانه ای که در دفتر تکنولوژی آموزشی طراحی و تولید شده است آموزش دیدند و سپس بعد از آموزش از هر دو گروه پس آزمون بعمل آمد و در دو هفته بعد، آزمون یادداری بر روی هر دو گروه اجرا شد . تعیین روایی سوالات نیز به کمک 4 نفر معلم خبره در درس علوم و تایید استاد راهنما صورت پذیرفته و نیز در پایایی با استفاده از ضریب کودر ریچاردسون انجام شد. داده ها پس از جمع آوری با روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کوراریانس و t مستقل ) تجزیه و تحلیل گردید . نتایج پژوهش حاکی از آن است که بکارگیری الگوی مریل در طراحی چندرسانه ای درس علوم اول راهنمایی با احتمال 99 درصد اطمینان در میزان یادگیری تاثیر دارد و نیز نتایج نشان داد که با احتمال 95 درصد، طراحی چندرسانه ای با الگوی طراحی آموزشی مریل باعث افزایش مدت یادداری می شود .

گسترش کاربرد کامپیوتر و اینترنت چهره نهادهای مختلف اجتماعی را دگرگون ساخته. در حوزه آموزش و یادگیری این امر باعث شکل گیری مفهوم آموزش الکترونیکی شده است. آموزش الکترونیکی را از ابعاد گوناگونی می توان مورد بررسی قرار داد. یکی از این ابعاد، ارزیابی وب سایتی است که از طریق آن آموزش الکترونیکی ارائه می شود. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخوگی به این سوال است که بر اساس مدل قابلیت استفاده در یادگیری، وب سایت دانشگاه های مجری آموزش الکترونیک در چه وضعیتی قرار دارند. جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق شامل دانشگاه های تربیت مدرس، علم و صنعت، تهران و خواجه نصیر الدین طوسی می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. با استفاده از چک لیست قابلیت استفاده در یادگیری، داده ها از طریق روش های پیمایش حضوری و اینترنتی جمع آوری شدند. سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (شامل کمترین، بیشترین، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه) استفاده شد. نتایج نشان داد که کاربران بیشترین رضایت را از عامل قابلیت مشاهده بودن و کمترین رضایت را از انعطاف پذیری وب سایت ها داشته اند. همچنین وب سایت دانشگاه تربیت مدرس نسبت به سایر دانشگاه ها وضعیت مناسب تری را دارا می باشد. نتایج مقایسه بین دانشگاه ها نشان داد که تفاوت در عامل های جلوگیری از خطا، قابلیت مشاهده، انعطاف پذیری، مدیریت دوره های آموزشی، ثبات وکارکردی بودن، راهبردهای سنجش، راهبردهای حافظه ای، تمامیت داشتن، زیبایی ظاهری و کاهش دوباره کاری معنادار می باشد، اما تفاوت بین عامل های تعامل، بازخورد و کمک و دسترس پذیری معنادار نمی باشد.

چکیده انجام درست هر وظیفه فردی و اجتماعی مستلزم برخورداری از مجموعه ای از مهارت های حرفه ای است. هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان بهرهمندی دبیران دوره متوسطه استان ایلام ازتوانمندی های حرفه ای است.روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران دوره متوسطه استان ایلام در سال تحصیلی91-1390بوده که تعداد آنها 1418 نفر بود. حجم نمونه محاسبه شده بنابر محاسبه به عمل آمده حجم نمونه 436 نفر محاسبه گردید که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند که پرسشنامه های برگشتی و کامل 416 پرسشنامه بود.ابزار اندازهگیری پژوهش پرسشنامه 33 سوالی استاندارد های حرفهای استرالیا (2011) بود که روایی و پایایی آن و صحت ترجمه آن به تأیید متخصصان رسیده است و نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه گردید.جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری آزمون t تک متغیره، تحلیل واریانس، واریانس چندمتغیری (مانوا)و از طریق نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که توانمندی های حرفه ای (شناخت دانش آموزان و یادگیری آن ها، شناخت محتوا و آموزش آن، برنامهریزی برای تحقق آموزش یادگیری موثر، ایجاد و حفظ محیطهای یادگیری امن و حفاظت شده، ارزیابی و فراهم کردن واکنش و گزارش در مورد یادگیری و دانشآموزان، شرکت کردن در یادگیری حرفهای) در دبیران مرد و زن، دبیران رشته تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه و علوم فنی و مهندسی، معلمان با سنوات خدمتی 30 تا 1 سال به یک میزان از توانمندی های حرفهای استفاده می کنند و دبیران متوسطه این استان از وضعیت مطلوبی برخوردار بودند. واژگان کلیدی: دبیران، دوره متوسطه، توانمندی های حرفه ای

ارزشیابی توصیفی رویکرد جدید نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در دوره ابتدایی است. هدف کلی این پژوهش بررسی ضرورت ها، نقاط قوت و ضعف و پیامدهای ارزشیابی توصیفی از دیدگاه معلمان ابتدایی شیراز می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، از پژوهش های کاربردی است و برای اجرای آن از روش توصیفی – پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر شیراز در سال تحصیلی 92- 1391 می باشد که تعداد آنان 2972 نفر بوده است. حجم نمونه برای معلمان با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 348 نفر برآورد گردید. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم (نواحی چهارگانه) انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آنها از طریق نظرات استادان راهنما، مشاور و تعدادی از متخصصین وپایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و 85% برآورد گردیده است. داده های پرسشنامه در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شده است. بدین منظور از آزمون های تحلیل واریانس چند متغیری، تی تک متغیره و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج این پژوهش از دیدگاه معلمان حاکی از آن است که سطح آگاهی مدیران و مجریان در مورد اهمیت و چگونگی ارزشیابی توصیفی افزایش یافته است اما سطح آگاهی والدین و دانش آموزان همچنان پایین است. همچنین مجریان معتقدند که از لحاظ انگیزشی از سوی طراحان و مسئولان طرح کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. ولی همکاری میان کارکنان مدارس در بکارگیری طرح جدید و تبادل تجربیات را از نقاط قوت طرح برشمرده اند. مجریان یکی از مهم ترین مشکلات ارزشیابی توصیفی را در نظام آموزشی ما، کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی بیان کردند که باعث نارضایتی معلمان شده است. همچنین بین نظرات پاسخ گویان در خصوص ضرورت ها، نقاط قوت و ضعف و پیامدهای مثبت و منفی اجرای طرح ارزشیابی توصیفی بر حسب جنس، سابقه خدمت، تحصیلات و پایه تدریس تفاوت معنی داری وجود ندارد. کلید واژه ها ارزشیابی توصیفی، ضرورت ها، پیامدها، معلمان، نقاط قوت و نقاط ضعف، آموزش و پرورش شیراز.

پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر جنسیت عامل آموزشی متحرک بر یادگیری، تسهیل سازی عامل یادگیری و انگیزه یادگیری در درس علوم دانش آموزان سال چهارم ابتدایی، صورت گرفته است. از میان جامعه ی آماری پژوهش که کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر سال چهارم ابتدایی شهر تهران بودند با توجه به محدودیت عدم همکاری مدارس، کمبود امکانات و عدم دسترسی کلیه ی مدارس منطقه به تجهیزات رایانه ای با بررسی مدارس، مجتمع آموزشی پسرانه ادب و مجتمع آموزشی دخترانه راه شایستگان به عنوان نمونه ی در دسترس انتخاب شد. حجم نمونه ی موردنظر 60 نفر بود. این نمونه شامل چهار کلاس چهارم ابتدایی 15 نفره بود که به تصادف از میان هشت کلاس موجود انتخاب شدند و هر کلاس به طور تصادفی در معرض یک جنسیت عامل آموزشی قرار گرفتند. به منظور ارائه ی آموزش از چند رسانه ای آموزشی محقق ساخته مبتنی بر دو جنس عامل آموزشی متحرک در طی دو هفته ی متوالی (دو جلسه ی 70 دقیقه ای) برای هر چهار گروه آزمایشی استفاده شد. گروه اول دانش آموزان دختر مدرسه راه شایستگان از طریق چند رسانه ای آموزشی مبتنی بر عامل آموزشی زن و گروه دوم دانش آموزان دختر همان مدرسه از طریق چند رسانه ای آموزشی مبتنی بر عامل آموزشی مرد آموزش دیدند و گروه سوم دانش آموزان پسر مدرسه ادب از طریق چند رسانه ای آموزشی مبتنی بر عامل آموزشی زن و گروه چهارم دانش آموزان پسر همان مدرسه از طریق چند رسانه ای آموزشی مبتنی بر عامل آموزشی مرد آموزش دیدند. در هر دو گروه محتوای درس یکسان بود فقط جنسیت و صدای عامل آموزشی تفاوت داشت. قبل از اجرای آموزش بر روی دانش -آموزان هر چهار گروه دو پیش آزمون یکی مربوط به محتوای آموزشی و دیگری مربوط به انگیزه ی یادگیری درس علوم اجرا شد. بعد از آموزش، بر روی هر چهار گروه، پس آزمون یادگیری و پس آزمون انگیزه ی یادگیری درس علوم و همچنین آزمون تسهیل سازی یادگیری اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل نمرات اختلافی نشان گر تفاوت معنی دار بین دو گروه نبود، اما گروه دخترها و پسرها به صورت جداگانه تحلیل شد و نتایج به دست آمده نشان گر تفاوت معنی دار بین آنها بود و یادگیری، انگیزه یادگیری در درس علوم و تسهیل سازی عامل یادگیری در گروه هایی که عوامل آموزشی با دانش آموزان هم جنس بود بیشتر از گروه هایی غیر هم جنس تأثیر گذار بود.