نام پژوهشگر: نوشین ادیب
شقایق باژدان زاده زهرا طالب پور
چکیده مشتقات فنوتیازینی اغلب در درمان بیماری های روانی مانند اسکیزوفرنی به کار می روند. به دلیل محدوده غلظتی درمانی کوچک، معمولا این داروها با زمینه های سم شناسی قانونی مواجه اند. روش های تجزیه ای ذکر شده در متون که برای آنالیز این داروها در سیالات بیولوژیک به کار می روند، معمولا دارای روش های آماده سازی قدیمی هستند که مشکل و زمان بر بوده و به مقادیر زیادی حلال آلی نیازمند است. اخیرا روش استخراج جذبی با میله چرخان (sbse)، برای تغلیظ آنالیت های آلی از سیالات بیولوژیک توسعه یافته است. در اکثر پژوهش های انجام شده به منظور بهینه سازی با sbse از روش های یک فاکتور در یک زمان استفاده شده است که بسیار زمان بر بوده و ممکن است منجر به نتایج نادرست گردد. در بخش اول این مطالعه، یک روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا با آشکارساز فرابنفش (hplc-uv)، برای جداسازی فنوتیازین های انتخابی (کلرپرومازین و تری فلوپرازین)، توسعه یافت. جداسازی در یک ستون c 18 انجام شد. اثر اصلاح گرهای آلی برای بهبود شکل پیک بررسی شد و در نهایت فاز متحرک بهینه شده ترکیبی از متانول: بافر استات ( m1/0، 1/4 ph)(95: 5، v/v) حاوی %5/0 tea، با سرعت جریان ml min-1 8/0 بود که امکان جداسازی هر دو ترکیب را با تفکیک قابل قبول در کمتر از min10 فراهم کرد. در بخش دوم این مطالعه، بهینه سازی روش استخراج جذبی با میله چرخان توسط طراحی آزمایش، برای تعیین فنوتیازین های انتخابی در نمونه های سرم خون توسعه یافت. در مرحله استخراج، 5 فاکتور حجم نمونه، زمان، دما، سرعت چرخش میله و ph توسط یک طراحی غربالگری (طراحی فاکتوریال جزئی 2/1 1-5 2 با چهار نقطه مرکزی) و در ادامه یک طراحی باکس- بنکن مورد بررسی قرار گرفت و سطوح آن ها بهینه شد. در مرحله غربالگری، سرعت چرخش تنها فاکتور بی معنا بود، لذا برای ادامه کار ثابت در نظر گرفته شد. حجم نمونه ml 1، زمانmin 24، دمای °c31 و ph برابر 1/8 به عنوان شرایط بهینه حاصل از طراحی باکس- بنکن به دست آمد. در مرحله واجذب سه فاکتور حجم حلال، زمان و دمای واجذب توسط طراحی باکس- بنکن (بدون غربالگری فاکتورها) مورد بررسی قرار گرفت. حجم حلال µl 150، زمان min20 و دمای °c50 به عنوان شرایط بهینه حاصل شد. پس از به دست آوردن شرایط بهینه، روش از نقطه نظر معیارهایی چون خطی بودن، تکرارپذیری، بازیافت و حد تشخیص اعتبارسنجی شد. نتایج نشان داد که روش در گستره بین حد کمی و ng ml-1 500 خطی است. مقادیر حد تشخیص برای کلرپرومازین و تری فلوپرازین به ترتیب برابر 7/0 و ng ml-1 5/1 به دست آمد. ضریب تغییر دقت بین روز و درون روز روش، کمتر از %10 گزارش شد و فاکتور غنی سازی حدود 400 برای هر دو ترکیب حاصل شد. بر اساس این پارامترها می توان گفت روش sbse/hplc-uv روشی مناسب برای تعیین این دسته از داروها در مقادیر درمانی و سمی آن هاست.
پرویز رئوفی مهناز قمی
وپینیرول به عنوان آگونیست غیر ارگوت گیرنده هایدوپامینی معرفی شده است که علاوه بر درمان بیماری پارکینسون به عنوان یک داروی طولانی اثر در درمان سندرم پاهای بی قرار (rls) بکار رفته است. از عوارض جانبی آن می توان به بی اشتهایی، تهوع و استفراغ اشاره کرد البته مصرف دارو به همراه غذا می تواند از شدت این عوارض بکاهد. دیسکنزی، کاهش فشارخون وضعیتی، بی حالی و خواب آلودگی نیز با مصرف این دارو گزارش شده است. روپینیرول در کبد و توسط آنزیمcyp1a2 هیدرولیز می شود، نیمه عمر این دارو در بدن 5-6 hours است و متابولیت غالب آن n- despropyl ropinirole است که با ادرار دفع می شود. سطح پلاسمایی این دارو در بیماران متفاوت است و در مواردی که پاسخ مناسب از دارو دیده نشود، اندازه گیری سطوح پلاسمایی به منظور رساندن آن به مقادیر لازم، قبل از قطع دارو و جایگزین کردن با دیگر دارو های ضد پارکینسون ضروری است. استخراج دارو از محلول آبی 15 میلی لیتری که حاوی داروی روپینیرول در ph=11 بود، به فاز آلی که شامل حلال n- اکتانولی که در منافذ فیبر توخالی جای داده شده بود، صورت گرفت. سپس به منظور تغلیظ، داروی وارد شده در فاز آلی با یک عمل استخراجی برگشتی، به فاز آبی با ph=3 که در داخل فیبر توخالی قرار داشت، منتقل گردید. فرآیند استخراج به دلیل گرادیان و اختلاف ph بین دو فاز آبی انجام می شود. به منظور دستیابی به بیشترین فاکتور تغلیظ، پارامترهای موثر در استخراج نظیر نوع حلال آلی، ph فاز دهنده و گیرنده، قدرت یونی، زمان، سرعت همزدن دمای استخراج بررسی و بهینه شدند. پس از استخراج تحت شرایط بهینه، فاکتور تغلیظ 122، و حد تشخیص10µg/l با انحراف معیار نسبی 5/1% حاصل شد.
مهسا ترابی زاده زهرا طالب پور
در این پروژه یک روش استخراج جذبی میله¬ی چرخان (sbse) جدید بر پایه پوشش¬ پلیمری یکپارچه، که از طریق پلیمریزاسیونِ مونومر وینیل پیرولیدون (vpd) و اتصال¬دهنده-ی عرضیِ اتیلن گلیکول دی متاکریلات (egdma) در حضور حلال¬های دودکانول و تولوئن ساخته شد معرفی گردید. سپس نسبت مونومر به اتصال¬دهنده¬ی عرضی و همچنین نسبت این مخلوط به حلال، برای بهبود کارایی استخراج بنزودیازپاین¬هایی از جمله: دیازپام، نوردازپام، کلونازپام و لورازپام توسط این پوشش بهینه شد. سطح پوشش به کمک میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) و ساختار شیمیایی آن به¬وسیله¬ی طیف بینی مادون قرمز تبدیل فوریه (ft-ir) و پراکندگی اندازه¬ی حفرات با استفاده از تخلخل سنج جیوه بررسی گردید. سپس پوشش تهیه شده برای استخراج همزمان دیازپام و متابولیت فعال آن نوردازپام از محیط پلاسما به¬کار رفت. در این کار، روش واجذب مایع (ld) استفاده شد و آنالیزها با استفاده از سیستم کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا و آشکارساز فرابنفش (hplc- uv) انجام گردید. عوامل موثر بر مراحل جذب و واجذب این دو ترکیب بررسی و با استفاده از روش طراحی آزمایش بهینه گردید. به منظور بررسی کارایی میله¬ی چرخان vpd- egdma استخراج¬ها تحت شرایط بهینه جذب (دمایc ? 67، زمانh 2، سرعت چرخش rpm900، ph 8/6 و افزایش نمک به¬میزان w/v25%) ازml 5 محلول شاملml 1 پلاسما وml 4 بافر و شرایط بهینه واجذب (lµ250 حلال متانول، زمان min 15 و ?c 55 دمای واجذب انجام شد). دامنه¬ی خطی برای هر دو دارو در محدوده¬ی غلظتی µg l-11200 - 35 به¬دست آمد و حد تشخیص 10 و µg l-118 به¬ترتیب برای دیازپام و نوردازپام محاسبه گردید. در نهایت دقت و صحت روش sbse- vpd- egdma- hplc برای استخراج این دو دارو بررسی گردید و درصد بازیابی برای هر دو ترکیب در غلظت_های کار شده 106- 93 و مقدار rsd% کمتر از 5/6 به¬دست آمد. در نهایت این روش برای تعیین دیازپام و متابولیت آن در پلاسمای شخص داوطلب پس از مصرف قرص دیازپام استفاده شد.
شیما کریمی زهرا طالب پور
استخراج فاز جامد یک روش بسیار کارآمد برای جداسازی و تغلیظ حلشوندهها از حجمهای نسبتا بالا است. این روش برای حلشوندههای به شدت رقیق در حد غلظتهای 1-ng ml نیز مناسب است. موادی که به این روش استخراج میشوند میتوانند با استفاده از روشهای کروماتوگرافی، طیفسنجی یا سایر روشهای بیولوژیکی ارزیابی شوند. در این مطالعه، داروی بتابلاکر کارودیلول، از پلاسمای انسان بدون هیچ گونه مرحلهی پروتئینزدایی با استفاده از فیلم پلی متیل متاکریلات-اتیلن گلیکول دیمتاکریلات pmma-egdma به ابعاد mm 4 استخراج شده، سپس با استفاده از طیفسنجی فلوئورسانس به طور مستقیم و بدون نیاز به ×6×2 مرحلهی واجذب بررسی گردید. در این پژوهش طولموج برانگیختگی و نشری فلوئورسانس بهترتیب 252 و nm 942 اندازهگیری شد. بهترین فیلم جاذب با استفاده از w/w %52 متیل متاکریلات (mma) ، w/w %22 اکریلیک اسید (aa) ، w/w %92 اتیلن گلیکول دیمتاکریلات (egdma) در مخلوط مونومر و w/w %22 حلال تولوئن و w/w 2/9 آغازگر ایزوبوتیرونیتریل % (aibn) در مخلوط کل ساخته شد. شرایط بهینهی استخراج بر اساس شدت نشر فلوئورسانس کارودیلول تعیین شد. عوامل موثر بر فرایند استخراج که عبارت بودند ازسرعت چرخش، دمای محلول نمونه ph محلول نمونه، افزودن نمک بر میزان استخراج و زمان استخراج مورد بررسی قررار گرفتند. نتایج بهدست آمده نشان دادند که زمان و ph در 6 به دست آمد. / روند استخراج بسیار مهم هستند و مقدار بهینه آنها به ترتیب 62 دقیقه و 8 محدودهی خطی و حد تشخیص این روش در محیط پلاسما 1-ng ml 55-922 و 1-ng ml 5 بهدستآمد.
الناز بابازاده حسینی فاطمه باقری
نیوزوم ها وزیکول هایی با ساختار های آب دوست و آب گریز هستندکه از کنار هم قرار گرفتن سورفکتانت های غیر یونی و کلسترل بدست می آیند. هدف اصلی در این رساله ساخت نیوزوم های دو لایه و بررسی اثر آن بر روی سوش استافیلوکوکوس ارئوس(atcc 25923) می باشد. با در نظر گرفتن اولئیک اسید، به عنوان جزئی از سیستم ایمنی ذاتی و نقش موثر آن در مقابله با میکروارگانیسم ها، از اولئیک اسید به عنوان ماده جانبی در نیوزوم های دولایه استفاده شده است. روش انتخابی برای ساخت نیوزوم های دو لایه، آب پوشانی فیلم لایه نازک tfh (thin film hydration) می باشد. در این روش محلول لیپیدی کلسترول و سورفکتانت غیر یونی در کلروفرم بعد از گذشت 20 دقیقه در دیواره داخلی بالن متصل به دستگاه روتاری تحت خلاء فیلمی را تشکیل می دهد که این فیلم در مرحله ی بعد توسط محلول دارو، هیدراته می شود. نیوزوم های دولایه با روش ساخت مشابه اما جایگزینی سوسپانسیون نیوزومی به جای محلول دارویی (محلول آب پوشانی) ساخته شد. متغییرهای ساخت فرمولاسیونهای نیوزومی تک لایه شامل تغییر میزان سورفکتانت غیر یونی، کلسترل، مدت زمان آبپوشانی و میزان القاکننده بار( دی ستیل فسفات) می باشد. از هر سری متغییر، فرمولاسیون نیوزومی با بیشترین درصد بارگیری برای تغییرات بعدی انتخاب شد. نهایتا بهترین فرمولاسیون درونی حاوی 200 میلی گرم اسپن60، 100 میلی گرم کلسترل، 50 میلی گرم دی ستیل فسفات با آبپوشانی یک ساعت برای ساخت فرمولاسیونهای دولایه انتخاب گردید. فرمولاسیونهای دولایه به دو صورت با اولئیک اسید و بدون اولئیک اسید ساخته شد و آزمونهای کنترلی بر روی فرمولاسیون دولایه بهینه صورت گرفت. نتایج آزمون های کنترلی حاکی از آن است که میزان بارگیری بهترین فرمولاسیون دولایه نیوزومی 45 درصد می باشد. این فرمولاسیون از الگوی آزادسازی هیگوچی( آزادسازی کنترلی) تبعیت میکند. وزیکولهای دولایه به دست آمده دارای ساختارهای گرد و کروی و دارای سایز 435 نانومتر می باشند.نهایتا آزمون های میکروبی تعیین حداقل غلظت مهاری(mic) و حداقل غلظت کشنده (mbc)روی فرمولاسیون های نیوزومی دو لایه صورت گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که فرمولاسیون های نیوزومی به تنهایی قادر به کاهش mic و mbcمحلول دارویی نمی باشند و حضور اولئیک اسید در فرمولاسیون های نیوزومی دو لایه باعث کاهش چهار واحدی در micو mbc محلول دارو شده است.
سپیده سیف اللهی فاطمه باقری
نیوزوم ها وزیکول هایی با ساختار های آب دوست و آب گریز هستندکه از کنار هم قرار گرفتن سورفکتانت های غیر یونی و کلسترل بدست می آیند. هدف اصلی در این رساله ساخت نیوزوم های دو لایه و بررسی اثر آن بر روی سوش های استافیلوکوکوس ارئوس(atcc 25923) و اشرشیا کلای(atcc 25922)می باشد. با در نظر گرفتن نقش موثر اولئیک اسید در مقابله با میکروارگانیسم ها، از اولئیک اسید به عنوان ماده جانبی در نیوزوم های دولایه استفاده شده است. روش انتخابی برای ساخت نیوزوم های دو لایه، آب پوشانی فیلم لایه نازک tfh (thin film hydration) می باشد. در این روش محلول لیپیدی کلسترول و سورفکتانت غیر یونی در کلروفرم بعد از گذشت 20 دقیقه در دیواره داخلی بالن متصل به دستگاه روتاری تحت خلاء فیلمی را تشکیل می دهد که این فیلم در مرحله ی بعد توسط محلول دارو، هیدراته می شود. نیوزوم های دولایه با روش ساخت مشابه اما جایگزینی سوسپانسیون نیوزومی به جای محلول دارویی (محلول آب پوشانی) ساخته شد. متغییرهای ساخت فرمولاسیونهای نیوزومی تک لایه شامل تغییر میزان سورفکتانت غیر یونی، کلسترل، مدت زمان آبپوشانی و میزان القاکننده بار( دی ستیل فسفات) می باشد. از هر سری متغییر، فرمولاسیون نیوزومی با بیشترین درصد بارگیری برای تغییرات بعدی انتخاب شد. نهایتا بهترین فرمولاسیون درونی حاوی 200 میلی گرم اسپن60، 100 میلی گرم کلسترل، 50 میلی گرم دی ستیل فسفات با آبپوشانی یک ساعت برای ساخت فرمولاسیونهای دولایه انتخاب گردید. فرمولاسیونهای دولایه به دو صورت با اولئیک اسید و بدون اولئیک اسید ساخته شد و آزمونهای کنترلی بر روی فرمولاسیون دولایه بهینه صورت گرفت. نتایج آزمون های کنترلی حاکی از آن است که میزان بارگیری بهترین فرمولاسیون دولایه نیوزومی 23 درصد می باشد. این فرمولاسیون از الگوی آزادسازی درجه صفر( الگوی ایده آل برای اکثر داروها) تبعیت میکند. وزیکولهای دولایه به دست آمده دارای ساختارهای گرد و کروی و دارای سایز 420 نانومتر می باشند.نهایتا آزمون های میکروبی تعیین حداقل غلظت مهاری(mic) و حداقل غلظت کشنده (mbc)روی فرمولاسیون های نیوزومی دو لایه صورت گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که فرمولاسیون های نیوزومی به تنهایی قادر به کاهش mic و mbc محلول دارویی علیه هر دو سوش به کار رفته نمی باشند و حضور اولئیک اسید باعث کاهش دو واحدی در mic و mbc محلول دارویی علیه استافیلوکوکوس ارئوس شد. این در حالی است که حتی حضور اولئیک اسید قادر به کاهش mic و mbc محلول دارویی علیه اشرشیا کلای نمی باشد.
سحر رودیانی نوشین ادیب
بتابلاکرها به علت مصرف زیادشان در محیط زیست حضور دارند. این ترکیبات با روش های معمولی تصفیه آب به طور کامل جدا نمی شوند. یکی از قدیمی ترین جاذب ها کربن فعال گرانوله است که برای حذف این ترکیبات مناسب می باشد. در این راستا گروه جدید از خانواده ی کربن به نام گرافن که توجه جهانی را به خود معطوف کرده است برای این تحقیق در نظر گرفته شده است. ویژگی های فیزیکو شیمیایی جاذب سنتز شده طی مطالعات ph، زمان تماس (کینتیک زمان)، دما، کینتیک غلظت، شرایط واجذب دارو بررسی گردید و در نهایت فاکتور های معتبر سازی روش مورد مطالعه قرار گرفت. برای بررسی و شناسایی نانو ذرات از روش ها و دستگاه های (xrd)، ft-ir)) استفاده گردید. جهت دستیابی به گرافن اکسید از روش استادن مایراستفاده شد. مقایسه بین ph های مختلف نشان داد که بهترین ph برای جذب آتنولول و پروپرانولول توسط گرافن اکساید 7 می باشد. حداکثر ظرفیت جذب برای آتنولول و پروپرانولول توسط گرافن اکسید به ترتیب 90 و 93 درصد می باشد. هم چنین کینتیک زمان جذب با بررسی معادله درجه اول و دوم مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی کینتیک جذب حاکی از مطابقت کینتیک درجه دوم در خصوص هر دو دارو می باشد. مطالعات کینتیک غلظت در خصوص این دو دارو نشان دهنده ی آن است که، داروی آتنولول با مدل لانگمویر و داروی پروپرانولول با مدل فروندلیچ بهتر منطبق می باشد. مطالعات واجذب نشان دهنده ی بهترین حلال واجذب برای آتنولول مخلوط بافر 10 و متانول به نسبت 80:20 و برای پروپرانولول بافر 10 می باشد.. مطالعات معتبر سازی بر روی جذب و واجذب این دو دارو توسط نانوشیت های سنتز شده نشان دهنده حد شناسایی 76/0و 056/0 و حد تعیین مقدار31/2 و 17/0 قبل و بعد از تغلیظ برای داروی آتنولول می باشد. این اطلاعات در خصوص پروپرانولول معادل 32/0، 11/0 و 98/0 ، 34/0 است. حجم نمونه مورد بررسی 100 میلی لیتر بوده و میزان ضریب تغلیظ برای هر دو دارو 20 در نظر گرفته شد. میزان انحراف از استاندارد محاسبه شده برای غلظت های 1 تا 20 میکروگرم/میلی لیتر بین 87/3-16/2 برای آتنولول و برای پروپرانولول معادل 27/3-60/2 می باشد. میزان بازیافت روش برای آتنولول و پروپرانولول به ترتیب مقادیر 93% و 87% است.
الهه پاک فطرت نوشین ادیب
در سال های أخیر داروهای بتابلوکر (مهار کننده های بتا آدرنرژیک) در بیماری های مختلف قلبی-عروقی شامل بیماری های ایسکمیک قلبی، نارسایی قلبی، آریتمی و پرفشاری خون و داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (nsaids) جهت مصارف مختلفی از جمله کنترل تب، کاهش التهاب و کنترل درد به طور روتین استفاده شده است. بسیاری از مطالعات انجام شده درصد هایی از مواد دارویی ازجمله bbs و nsaids را در فاضلاب شهری و مواد زاید تأیید کرده اند. مجموعه ای از عملیات جهت بهسازی فاضلاب انجام می شود و درصورتیکه کامل اجرا شوند می توانند تا حدود زیادی این ترکیبات را حذف نمایند. از آنجایی که بسیاری از این ترکیبات متابولیزه نشده و به همراه متابولیت های فعال و غیر فعال وارد آب آشامیدنی می شوند، مصرف طولانی مدت آب ممکن است بر سلامتی انسان اثرگذار باشد. هرچند غلظت مواد دارویی در آب آشامیدنی ناچیز است اما لازم است ارزیابی خطر در این خصوص انجام شود که این امر ازطریق اندازه گیری این مواد در آب حاصل می شود. روش های مختلفی جهت اندازه گیری این ترکیبات تاکنون بکار برده شده اند. در این پروژه طراحی و ساخت نانوشیت های گرافن به منظور تولید جاذب مناسب برای جذب ترکیباتی از خانواده بتا بلاکر و ضد دردهای غیر استروئیدی که تا کنون بررسی نشده است، مورد تحقیق قرار گرفت و از نظر سینتیک جذب، مدت زمان تماس، ph، دما، میزان واجذب، اثر حجم در جذب و غلظت واجذب توسط دو دستگاه uv و hplc بررسی شد. برای بررسی و شناسایی نانو ذرات از روش ها و دستگاههای xrd, sem, edxa, ft-ir استفاده شد. جهت دستیابی به گرافن اکساید روش استادن مایر استفاده شد. مقایسه بین ph های متفاوت نشان داد که بهترین ph برای جذب متوپرولول و لابتالول به ترتیب 8 و 7 و بهترین ph برای جذب دیکلوفناک و ایبوپروفن به ترتیب 3 و 4 میباشد. همچنین سینتیک زمان جذب با بررسی معادله درجه اول و دوم مورد مطالعه قرار گرفت. برای متوپرولول و لابتالول و همچنین دیکلوفناک و ایبوپروفن معادله درجه دوم توصیف بهتری برای جذب می¬باشد. با توجه به جذب ناچیز دیکلوفناک و ایبوپروفن توسط نانوشیت های گرافن اکساید (به ترتیب 16 و 12 درصد)، ادامه ی مطالعات تنها بر روی متوپرولول و لابتالول انجام پذیرفت. مطالعات واجذب برای متوپرولول و لابتالول انجام شد و بهترین حلال واجذب بافر 10 شناسایی شد. پس از آن مطالعات حجم جذب و غلظت واجذب بر روی متوپرولول و لابتالول توسط دستگاه hplc انجام گرفت. مطالعات معتبر سازی بر روی جذب و واجذب داروهای متوپرولول و لابتالول توسط نانوشیت¬های سنتز شده نشان دهنده حد شناسایی 19/0 و 058/0 و حد تعیین مقدار 58/0 و 177/0 میکروگرم/میلی لیتر قبل و بعد از تغلیظ برای داروی متوپرولول می¬باشد. این اطلاعات در خصوص لابتالول معادل 31/0 ،038/0 و 96/0 ، 11/0 میکروگرم/میلی لیتر می¬باشد. حجم نمونه مورد بررسی 100 میلی لیتر بوده و میزان فاکتور تغلیظ برای هر دو دارو 20% در نظر گرفته شد. میزان انحراف از استاندارد محاسبه شده برای غلظت¬های 50 تا 1000 نانوگرم/میلی لیتر محاسبه گردید و معادل 65/2 درصد برای متوپرولول و 33/3 درصد برای لابتالول می¬باشد. حداکثر ظرفیت جذب برای متوپرولول و لابتالول، 57/28 و 71/35 میلی گرم/گرم بدست آمد.
مریم جنتی قره لر نوشین ادیب
استفاده از داروهای ضدویروس در دهه ی اخیر جهت درمان بیماریهای ویروسی افزایش یافته است. از آن جایی که بسیاری از این ترکیبات بدون اینکه متابولیزه شوند, وارد آب آشامیدنی می شوند، لذا مقاومت ویروسها در برابر این داروها افزایش یافته است. برخی از این ترکیبات زیست تخریب ناپذیر بوده و مطالعات بسیاری بر روی جذب این ترکیبات، قبل از ورود به شبکه آب شهری شده است. مجموعه ای از روش های فیزیکی و شیمیایی برای حذف ترکیبات آلی و ضدویروسها بکاربرده شده اند. یکی از قدیمی ترین جاذب ها که از لایه های بهم پیوسته کربن تشکیل شده است, کربن گرانوله ی فعال می باشد. در این تحقیق طراحی و ساخت نانوشیت های گرافن به منظور تولید جاذب مناسب برای جذب و هم چنین واجذب آنتی ویروسهای lamivudine – adefovir dipivoxil – ribavirin – valacyclovir که تا کنون بررسی نشده است،مورد تحققیق قرار گرفت و از نظر کینتیک جذب و واجذب ،مدت زمان تماس ،ph ، حجم و دما بررسی شد. برای بررسی و شناسایی نانو ذرات از روش ها و دستگاه های ft- ir-xrd-sem-edxaاستفاده شد .جهت دستیابی به گرافن اکسید روش استادن مایر استفاده شد. مقایسه ی بین ph های متفاوت نشان داد که بهترین ph برای جذب لامیوودین و والاسیکلوویر به ترتیب 3 و 7 می باشد.ریباویرین جذب بسیار نا چیزی توسط گرافن اکسید داشت ،به طوری که ادامه مطالعات معنی دار نبود.آدفوویر دی پی وکسیل در آب نامحلول بود، لذا ادامه مطالعات بر روی لامیوودین و والاسیکلوویر انجام گرفت.حداکثر میزان جذب در این ph ها برای لامیوودین 73 درصد و برای والاسیکلوویر 90 درصد می باشد. کینتیک زمان جذب با بررسی معادله درجه اول و دوم مورد مطالعه قرار گرفت،که نشان داد معادله درجه دوم توصیف بهتری برای جذب می باشد. مطالعات معتبر سازی بر روی جذب و واجذب داروهای لامیوودین و والاسیکلوویرتوسط نانوشیت¬های سنتز شده، نشان دهنده حد شناسایی 89886/0و 0779/0 و حد تعیین مقدار 7238/2 و 2363/0 قبل و بعد از تغلیظ برای داروی لامیوودین می¬باشد. این اطلاعات در خصوص والاسیکلوویر معادل 4272/0 ، 0778/0 ،2945/1 ، 2359/0می¬باشد. حجم نمونه مورد بررسی برای لامیوودین 100 میلی لیتر بوده و برای والاسیکلوویر 50میلی لیتربوده است .میزان فاکتور تغلیظ برای لامیوودین 20%وبرای والاسیکلوویر 10% در نظر گرفته شد. میزان انحراف از استانداردمحاسبه شده برای غلظت های 1تا15 میکروگرم/میلی لیتر برای داروی لامیوودین محاسبه گردید و بین57/2تا 07/3 می¬باشد. این مقادیر برای داروی والاسیکلوویر در غلظت های 5/0تا 20 میکروگرم/میلی لیتر بررسی شدو بین 05/2 تا 30/3 می باشد. میزان بازیافت روش برای لامیوودین و والاسیکلوویر به ترتیب مقادیر 87/93 و 68/81% می باشد.
طناز السادات اشرف زاده نوشین ادیب
سالیفناسین سوکسینات آنتاگونیست رسپتور موسکارین از دسته آنتی کولینرژیک می باشد و تمایل زیادی برای غدد ترشحی مجاری ادراری و مثانه دارد. این دارو به صورت آنتاگونیست اختصاصی رسپتور (m3) عمل کرده. دوزاژ مصرفی این دارو به صورت خوراکی 5 و 10 میلی گرم می باشد. دوز 10 میلی گرم آن به خوبی در بیمارانی که بیماری خفیف کلیوی دارند تحمل می شود ولی در کسانی که مشکلات شدید نارسایی کلیوی دارند کلیرانس کلیوی کمتر از 30mlit/min است تنظیم دوز ضروری است. همچنین در کسانی که اختلال در عملکرد کبد دارند نیز تنظیم دوز ضروری است. از عوارض جانبی این دارو می توان به خشکی دهان، یبوست، کاهش اشتها، تهوع، سرفه و توهم اشاره کرد که شایع ترین آن خشکی دهان است. لذا اندازه گیری سطوح پلاسمایی به منظور رساندن آن به مقادیر لازم قبل از قطع دارو و جایگزین کردن دیگر داروها ضروری است. لذا هدف از این پایان نامه ابداع روشی نوین جهت استخراج و پیش تغلیظ مقادیر کم داروی سالیفناسین در مایعات بیولوژیک با استفاده از ترکیب روش میکرواستخراج فاز مایع به کمک فیبرهای توخالی سپس اندازه گیری توسط hplc و بهینه سازی شرایط توسط روش های کمومتری می باشد. (شرایط بهینه: حلال:ph /n-octanol فاز دهنده:ph=/10.9فاز گیرنده:2.9/rpm=750/ نمک:8.1%/ زمان: 25min/ دما: 41.9). استخراج دارو از محلول آبی 10 میلی لیتری که حاوی داروی سالیفناسین درph=10.9 بود، به فاز آلی که شامل حلال n- اکتانولی که در منافذ فیبر توخالی جای داده شده بود، صورت گرفت. سپس به منظور تغلیظ، داروی وارد شده در فاز آلی با یک عمل استخراجی برگشتی، به فاز آبی با ph= 2.9 که در داخل فیبر توخالی قرار داشت، منتقل گردید. فرآیند استخراج به دلیل گرادیان و اختلاف ph بین دو فاز آبی انجام می شود. به منظور دستیابی به بیشترین فاکتور تغلیظ، پارامترهای موثر در استخراج نظیر نوع حلال آلی، ph فاز دهنده و گیرنده، قدرت یونی، زمان، سرعت همزدنتوسط طراحی کمومتری بررسی و بهینه شدند. پس از استخراج تحت شرایط بهینه، فاکتور پیش تغلیظ 163، حد تشخیص15ng/mlitبا انحراف معیار نسبی 47/3% در یک روز کاری و 12/4% در چند روز متوالی به دست آمد.
گل ناز کریمی پریسا زیارتی
مواد آرایشی به صورت متداول توسط میلیون ها نفر در دنیا مورد استفاده قرار می گیرند. ایران بعد از عربستان سعودی بیشترین مصرف کننده مواد آرایشی در خاور میانه می باشد .هدف این پژوهش تعیین مقدار حلال فرار دی بوتیل فتالات و فلز سنگین کادمیوم در مواد آرایشی (لاک های ناخن) موجود در مراکز خرید شهر تهران و سپس مقایسه های لازم با حدود مجاز این عناصر با استانداردهای ایران و اروپا بوده است. لذا برای این منظور 31 لاک ناخن از 15 مارک ایرانی و خارجی (چین، کره، ترکیه و امریکا و فرانسه) از مراکز خرید تهران خریداری شد. نمونه ها توسط دستگاهhplc و جذب اتمی مورد آنالیز قرار گرفتند. مقادیر دی بوتیل فتالات و کادمیوم در همه رنگ های مورد بررسی در دامنه ای از غلظت ها شناسایی شدند و مورد آنالیز قرار گرفتند.البته برای اندازه گیری دی بوتیل ،روش جدیدی ولید شد ،که بیشترین غلظت دی بوتیل فتالات به ترتیب مربوط به رنگ های سفید و طلایی با میانگین dw (µg/g) 52.46و 35.903می باشد و همچنین کمترین غلظت دی بوتیل فتالات مربوط به رنگ سبز با میانگین(µg/g) 4.733 می باشد.این در حالی است که بالاترین حد مجاز طبق رفرنس به طور میانگین(µg/g) 5 است در ضمن بیشترین غلظت کادمیم مربوط به رنگ های کرم و طلایـی به ترتیـب با میانگین(µg/g) 0.1691و0.1359و نیز کمترین غلظت آن مربوط به لاک بی رنگ با میانگین(µg/g) 0.0472 می باشددر اینجا قآبل ذکر است که بالاترین حد مجاز کادمیوم) 3(µg/g می باشد. پس لاکهای مورد مطالعه در محدوده ی مجاز قرار دارند.علاوه بر رنگ از نتایج انالیز31 نمونه لاک ناخن دریافتیم که لاکهای ساخت کشور چین، بیشترین آلودگی را دارند به عبارتی با میانگین(µg/g) 24.851 نسبت به دی بوتیل فتالات و هم چنین میانگین (µg/g)0.1551نسبت به کادمیم در بالاترین مقدار, نسبت به سایر کشورها قرار دارند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد برخی از لاک های ناخن موجود در بازار ایران خصوصاً محصولات ساخت کشور چین ایمن نمی باشد بنآبراین با توجه به مصرف گسترده و مداوم مواد آرایشی و نیز سمیت عناصر فرار و فلزات سنگین توصیه می شود کنترل کیفیت شیمیایی بر روی محصولات آرایشی از جمله لاک های ناخن با دقت بیشتری انجام گیرد زیرا که امروزه این محصول مورد توجه اکثر بانوان ایرانی می باشد و سلانت آنها و فرزندهای اینده ایران بسیارحائز اهمیت می باشد.
معصومه دلیلیان علیرضا قاسم پور
چکیده ندارد.
نوشین ادیب مه سیما پورشهریاری
چکیده ندارد.