نام پژوهشگر: امید میرشمسی
فاطمه قربانی جمشید درویش
جهت شناسایی و بررسی بیو سیستماتیکی فون جوندگان غرب استان گلستان از زمستان سال 1386 تا شهریور سال 1388 در اکوسیستم های مختلف استان اعم از جنگلی، استپی، کوهستانی و مناطق پست و هموار مرز ایران و ترکمنستان و مناطق شهری و روستایی با استفاده از تله زنده گیر مرده گیر نمونه برداری انجام شد و تعداد 134 نمونه از 13 گونه و پنج خانواده شامل: family hystricidae, hystrix indic family dipodidae, allactaga elater and pygeretmus pumilio, family muridae, mus musculus, nesokia indica, rattus norvegicus, rattus rattus, apodemus witherbyi, apodemus hyrcanicus, apodemus uralensis, rhombomys opimus, family gliridae, glis glis, family cricetidae, microtus sp. . در استان با استفاده از کلیدها، شناسایی شد، ونمونه ها از نظر مورفولوژیکی و مورفومتریک و کاریولوژیکی بررسی شدند که دو گونه a. uralensis و microtus sp. گزارش جدید از این استان می باشد.
سعید شهابی منصور علی آبادیان
چکیده: جنس calomyscus مدتها با گونه c. bailwardi به عنوان یک جنس تک گونه در نظر گرفته می شد. ولی براساس مطالعات اخیر، هشت گونه کروموزومی معرفی شده است: c. bailwardi (zagros mountains calomyscus), c. baluchi (pakistan calomyscus), c. elburzen-sis (goodwin, s calomyscus), c. grandis (noble calomyscus), c. hotsoni (hotson, s calomys-cus), c. mystax (great balkhan calomyscus), c. tsolovi (syrian calomyscus), c. urartensis (urar calomyscus) این جنس ازیک سری جمعیت های منزوی تشکیل شده که دردامنه کوه های صخره ای یا نواحی مرتفع آن زیست می کنند. دامنه پراکنش گونه های این جنس شامل کشورهای سوریه، آذربایجان، ایران، ترکمنستان، افغانستان وپاکستان می باشد. ازهشت گونه موجود دراین جنس، پنج گونه آن درایران زیست می کنند که عبارت انداز:c. bailwardi درکوه های زاگرس واقع در جنوب و غرب ایران; c. elburzensis در کوه های کپه داغ، واقع در شمال شرق ایران( استان خراسان شمالی ورضوی) وشرق استان سمنان; c. grandis دررشته کوه های البرز مرکزی (استان تهران ومازندران); c. urartensis دررشته کوه های شمال غربی ایران(آذربایجان) وc. hotsoni در رشته کوه های بیرک واقع درجنوب شرق ایران یافت می شوند. نمونه های مورد مطالعه دراین جنس از یازده ایستگاه نمونه برداری در ایران (شمال، جنوب، شرق ومرکز ایران) جمع آوری شد. تاکنون کاریوتیپ گونه های c. bailwardi، c. elburzensis، c. grandis، c. mystax و c. urartensis مطالعه شده است. دراین پژوهش کاریوتیپ c. hotsoni که تاکنون نامشخص بود با نمونه برداری از نزدیکی محل تایپ این گونه دراستان سیستان و بلوچیستان در شهرستان سراوان مشخص گردید. همچنین چند کاریوتیپ جدید از این جنس در نمونه های مربوط به استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و یزد مطالعه شد که معرف تغییرات کروموزومی درون گونه ای دراین جنس می باشد. مطالعات ملکولی برروی ژن میتوکندریای co1 شامل637 جفت نوکلئوتید، انجام گردید. درخت های فیلوژنتیکی bayesian، حداکثرپارسیمونی(maximum parsimony) وحداکثر درست نمایی(maximum likelihood) تاکسنومی امروزی این چهار گونه مورد مطالعه درجنس calomyscus را تایید کرده و این گونه ها را به دوکلاد اصلی c. grandis ،c. elburzensis و c. bailwardi ،c. hotsoni تقسیم می کنند. مطالعات ریخت سنجی تک متغیره و چند متغیره انجام شده برروی صفات دندانی، جمجمه ای وآرواره پایین به همراه چهار متغیرصفات خارجی در84 نمونه متعلق به چهارگونه از این جنس شامل c. elburzensi, c. grandis, c. bailwardi و c. hotsoni نشان می دهد کلیه صفات جمجمه ای در c. grandis بزرگترین ودر c. hotsoni به جز میانگین های طول کندیلوبازال ، پهنای زایگوماتیک و اندازه های آرواره ای کوچکترازسه گونه دیگراست. c. bailwardi نسبت به سه گونه دیگرکوچکترین ابعاد دندانی را دارا می باشد. فاصله اقلیدوسی بین نمونه ها محاسبه شد وماتریس حاصله به صورت نمودارفنتیک یا دندروگرام، نشان می دهدکه c. elburzensis ازلحاظ مورفومتری به c. bailwardi نزدیکتراست درحالی که مطالعات ژنتیکی برروی ژن co1 نشان می دهد که c. elburzensis به c. grandis نسبت به دو گونه دیگرنزدیکتر می باشد. داده های ملکولی، کاریولوژی و مورفومتریک ما نشان می دهدکه گونه c. elburzensis از شمال شرق تا مرکز ایران (استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و یزد) گسترش دارد وجمعیت یزد به عنوان یک ایزولای جغرافیایی ازجهت البرزی کاملا جداست که وضعیت فیلوجغرافیایی آن نیاز به مطالعات ملکولی تکمیلی دارد. واژه های کلیدی: calomyscus، co1، فیلوژنی، سیستماتیک
مرجان شعبانی فرشته قاسم زاده
گونه موش خانگی، جدیدترین زادمان زیرجنسmus است و جمعیت های آن از طریق شبه قاره هند در حدود ??? هزار سال پیش از مسیرهای مختلف، مستقلا" و یا توسط انسان در تمام جهان منتشر شده اند. عده ای از دانشمندان زیر قاره هند را به عنوان مهد پیدایش گونه موش خانگی در نظر گرفتند که انشعابات متوالی به بخش های محیطی دامنه گونه منجر به پایه گذاری زیرگونه های محیطی گردیده است، با این وجود منشاء دقیق پیدایش و مسیر انشعاب آن به خارج از محدوده ی دامنه گونه هنوز مورد بحث است. براساس مطالعات ژنتیکی صورت گرفته، سه زیرگونه محیطی برای موش خانگی تعیین شده است: m. m. musculus، m. m. castaneus و .m. m. domesticusهدف از این مطالعه تفکیک بین زیرگونه های موش خانگی ایران و همچنین بررسی وضعیت موش اجدادی در ایران با استفاده از نمونه های سنگواره ای است، در این طرح جدایی بین سه گونه m. musculus، m. macedonicus و m. spiciligus از زیر جنس mus نیز با استفاده از داده های کمی و ریخت سنجی هندسی، مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور در این تحقیق از روش خط پیرامونی (outline) برای دندان های اول و دوم آسیای آرواره بالا (m1/ و m2/) و دندان های اول و دوم آسیای آرواره پایین (m/1 و m/2) استفاده شد و جدایی زیرگونه های گونه موش خانگی با استفاده از آنالیز مولفه های اصلی و تحلیل ممیزی بررسی شد. همچنین مطالعه ریخت شناسی دندانی براساس ?? حالت صفت نیز صورت گرفت. ?? نمونه موش خانگی و نه عدد نمونه سنگواره ای در این طرح مورد مطالعه قرار گرفت، که نمونه های موش خانگی متعلق به بیرجند، کرمان، شیراز، گناباد، مشهد، گنبد، زابل و زنجان، و نمونه های سنگواره ای مربوط به اصفهان (قلعه بزی)، جیرفت (کنارصندل)، کردستان ( کانی میکائیل) و قزوین (زاغه) می باشد. ?? نمونه ی از دو گونه m. macedonicus و m. spiciligus برای بررسی جدایی با موش خانگی ایران وارد آنالیز گردید که این نمونه ها متعلق به حیوانخانه ای در فرانسه می باشد که به کلکسیون جوندگان گروه پژوهشی جونده شناسی اضافه شده است. نتایج بدست آمده از ریخت سنجی هندسی دندانی از وجود سه زیرگونه از گونه موش خانگی در ایران حکایت می کند، به این ترتیب که جمعیت های مشهد، گنبد و گناباد در زیرگونه m. m. musculus، جمعیت های بیرجند، زابل، کرمان و شیراز در زیرگونه m. m. castaneus و جمعیت زنجان در زیرگونه m. m. domesticus جای می گیرند. همچنین نتایج حاصل از مورفولوژی دندانی نیز، این سه زیرگونه را از یکدیگر متمایز می کند. در بررسی سنگواره ها، تحلیل ممیزی نشان دهنده نزدیکی این نمونه ها به زیرگونه m. m. castaneus می باشد. نتایج بدست آمده از خط پیرامونی دندان های آسیا برای سه گونه m. macedonicus، m. spiciligus و m. musculus نشان دهنده جدایی کامل این سه گونه از یکدیگر می باشد، که بیانگر تفاوت شکل دندانی قابل ملاحظه بین گونه های فوق است. گونه های m. macedonicus، m. spretus و زیرگونه m. m. domesticus از نظر ریخت سنجی دندانی نیز، با یکدیگر متفاوتند. براساس مطالعات صفات کیفی دندانی، موش خانگی شمال خراسان تا گناباد متعلق به زیرگونه musculus m. m. و موش خانگی جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان متعلق به زیرگونه castaneus m. m. معرفی شده است، که نتایج حاصل از خط پیرامونی دندان های آسیای گونه موش خانگی ایران که در این طرح مورد بررسی قرار گرفته، در توافق با مطالعات صورت گرفته، می باشد. با توجه به نزدیکی نمونه های سنگواره ای به زیرگونه castaneus m. m.، این احتمال وجود دارد که موش اجدادی در ایران castaneus شکل بوده است. در مدل مرکز گریز پیدایش موش خانگی بیان می شود که اجداد موش خانگی castaneus شکل بوده و از شمال زیرقاره هند منشاء گرفته و پس از آن به شرق فلات ایران نفوذ کرده اند. گرچه در ارتباط با منشاء پیدایش موش خانگی فرضیه های دیگری نیز وجود دارد، مانند مدل خطی پیدایش و انشعاب موش خانگی که ناحیه بین النهرین را به عنوان مهد پیدایش این گونه معرفی می کند. نزدیکی نمونه های سنگواره ای مورد مطالعه در این طرح به زیر گونه castaneus m. m. با توجه به اینکه از مناطق مختلف ایران جمع آوری شده اند در توافق با مدل مرکز گریز و در تضاد با مدل خطی پیدایش و منشاء شکل گیری موش خانگی است. براساس مطالعات صورت گرفته بر روی اولین دندان آسیای آرواره بالا، بیان شده که شکل دندانی در گونه m. spiciligus نسبت به دو گونه m. musculus و m. macedonicus متمایزتر می باشد. در آنالیز های انجام شده در این طرح نیز این گونه به طور آشکار از دو گونه دیگر و براساس اولین و دومین دندان آسیای آرواره بالا و اولین دندان آسیای آرواره پایین جدا شده است.
الهام میرزازاده منصور علی آبادیان
خاورمیانه منطقه مهمی برای بسیاری از پرندگان شرق و غرب پالئارکتیک و کمربند بیابانی آفریقا می باشد. در این راستا نقشه توزیع جغرافیایی گونه های سبک بالان خاورمیانه با کمک نرم افزار v.4 worldmap رقومی شدند. سپس نقشه ها همپوشانی داده شده و الگوهای غنا گونه ای مورد بررسی وتحلیل قرار گرفتند. در این نرم افزار منطقه خاورمیانه به شبکه هایی با مساحت مساوی km2 4062 تقسیم شده و اندازه هر شبکه یک درجه طول و عرض جغرافیایی به صورت متغیر در نظر گرفته شده است با توجه به نقشه های همپوشانی بالا ترین غنای گونه ای در دامنه های جنوبی دریای خزر و آذربایجان دیده می شود و کمترین همپوشانی در بخش های جنوبی خاورمیانه شامل یمن، صحرای آفریقا، صحرای عربستان، اردن، سوریه، عمان، کویت، عراق، بحرین و قسمت های مرکزی ایران می باشد. شمال و شمال غربی ایران و آذربایجان در برگیرنده غنای گونه ای سبک بالان خاورمیانه می باشد. در نقشه های همپوشانی استان خراسان رضوی بالاترین غنا گونه ای در قسمت های شرق و شمال شرق این استان دیده می شود.سرخس، درگز، قوچان، کلات و مشهد در این ناحیه قرار دارند. نقشه غنای گونه ای سبک بالان با نقشه عوامل اقلیمی تاثیر گذار بر پراکندگی سبک بالان مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل ها نشان می دهد که دو عامل میانگین طول روز و بارندگی می تواند بر میزان توزیع سبک بالان در خاورمیانه تاثیر گذار باشد. لغات کلیدی : جغرافیای زیستی، رابطه غنا گونه و اقلیم، hotspots ، مدل های مکانی، شیب تنوع، مدل های اقلیمی
رویا کاشفی فرشته قاسم زاده
راسته ی عنکبوت ها به رده ی عنکبوتیان و شاخه ی بندپایان تعلق دارد. این راسته در جهان بیش از 43244 گونه در 3879 جنس و 111 خانواده و در ایران، 405 گونه در 127 جنس و 37 خانواده را دربرمی گیرد. با در نظر گرفتن تنوع اقلیمی و جغرافیایی ایران و نیز مقایسه ی فون عنکبوت های ایران با کشورهای همسایه مانند ترکیه، آذربایجان و ترکمنستان، وجود تاکسون های معرفی نشده از ایران و حتی تاکسون های جدید از این راسته، دور از انتظار نخواهد بود. از این رو، در این مطالعه، به بررسی فون راسته ی عنکبوت ها در غرب استان گلستان پرداخته شد. به این منظور، ایستگاه های نمونه برداری به روش تصادفی در زیستگاه های مختلف انتخاب شدند. نمونه برداری ها در فصل های بهار و تابستان انجام شد و نمونه های جمع آوری شده، در اتانول 96 درجه تثبیت شدند. برای شناسایی از کلیدهای شناسایی معتبر و استرئومیکروسکوپ szh10 olympus استفاده شد. شناسایی ها به منظور تایید، به صورت عکس و در صورت لزوم نمونه ی داخل الکل، برای متخصصین ارسال شدند. در مجموع و طی دو سال نمونه برداری، 1552 نمونه از 30 ایستگاه جمع آوری شد، که براساس شناسایی ها 54 گونه، 46 جنس و 22 خانواده بودند. در این میان، 10 گونه برای ایران و 26 گونه برای استان گلستان، گزارش جدید می باشند. همچنین، به منظور ارائه ی کلیدشناسایی در سطح خانواده برای عنکبو ت های استان گلستان، خانواده های شناسایی شده در این مطالعه از دیدگاه کلادیست مورد بررسی قرار داده شدند. در مطالعه ی کلادیستی، 52 صفت ریختی و ژنیتالیایی در جنس نر و ماده مورد بررسی قرار گرفتند. خویشاوندی فیلوژنتیک این 22 تاکسون با معیار پارسیمونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در کلادوگرام پایانی هشت کلاد حاصل شد و روابط بین این 22 خانواده بدین صورت نشان داده شد: araneoclada – haplogynae – entelegynae – dionychan – rta clade – orbicularia – lycosoidea – araneoidea.
عالمه مزنگی امید میرشمسی
این تحقیق به منظور بررسی آشیان بوم شناختی و مدل سازی مطلوبیت رویشگاه گونهferula xylorhachis rech.f. در استان خراسان رضوی انجام شد. در این بررسی ابتدا نقاط پراکنش گیاه مشخص شد. سپس فنولوژی، شکل زیستی و وضعیت حفاظتی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. آناتومی ساقه، برگ، دمبرگ، دمگل آذین با استفاده از روش کارمن زاجی- سبز متیل مطالعه شد. خصوصیات خاک نظیر ph، ec، caco3، میزان فسفر، میزان پتاسیم، بافت خاک، ازت کل، کربن آلی تعیین شد. سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی برای تعیین شاخص اکولوژیکی گیاه مورد استفاده قرار گرفت. همچنین پراکنش بالقوه گونه با توجه به لایه های اقلیمی حال و آینده پیش بینی گردید. نتایج نشان داد که f. xylorhachis گیاهی چند ساله، بدون کرک، با یقه ای چوبی، بوته ای، دارای شکل زیستی همی کریپتوفیت که تکثیر آن در طبیعت از طریق بذر صورت می گیرد. این گیاه در خاک غیر شور و دارای بافت سیلت-لومی از تراکم بالایی برخوردار است. بررسی های فنولوژی این گونه گیاهی نشان می دهد که اولین نشانه های رشد و فعال شدن جوانه های رویشی در اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت می باشد. گلدهی از اواسط خرداد شروع شده و تا اواسط تیر گل ها به میوه تبدیل می شوند و بذردهی در اواخر مردادماه به اتمام می رسد. از لحاظ حفاظتی در طبقه بندی iucn هیچ اطلاعاتی ثبت نشده و هیچ گونه تصمیم حفاظتی اتخاذ نشده است. با توجه به اطلاعات اکولوژیکی به دست آمده و سیستم شاخص اکولوژیکی بورهیدی به f. xylorhachis در مناطق مختلف از لحاظ منبع حرارتی، رطوبت خاک، برهمکنش خاک زیستگاه، میزان ازت، شدت نور زیستگاه و شوری خاک به ترتیب رتبه 8، 5، 6، 2، 9 و 0 تعلق گرفت. با توجه به بررسی های انجام شده در این مطالعه و تغییرات اقلیمی طی سال های آینده درجه نزدیک به تهدید (nt) برای این گونه پیشنهاد می شود. با توجه به این که این گونه بوم زاد ایران می باشد و از لحاظ دارویی حایز اهمیت است، حفاظت از آن و یافتن عامل اقلیمی موثر بر حضور گونه ضروری به نظر می رسد. مدل سازی پراکنش بالقوه این گونه، بیان می دارد که در آینده ای نزدیک محدوده مناسب برای حضور گونه بسیار کاهش می یابد، زیرا با مقایسه مدل زمان حال با آینده (2040) بسیاری از مناطق مساعد حضورگونه نامساعد خواهند شد.
سمیرا مشتاقی جمشید درویش
چکیده موش های دو پای پنج انگشتی جنس allactaga شامل 12 گونه ی ریختی است که در نواحی خشک آسیا و شمال آفریقا زندگی می کنند و بطور وسیعی در مناطق بیابانی، نیمه بیابانی، و استپی ایران پراکنده شدند. پنج گونه ی ریختی از این جنس در فلات ایران تعریف شده اند، که موش دو پای پنج انگشتی کوچک (a. elater)، موش دو پای توسی (a. toussi)، موش دو پای هاتسونی (a. hotsoni)، موش دو پای یفروتیکا (a. euphratica) و موش دو پای ویلیامز (a. williamsi) نام دارند. موش دو پای پنج انگشتی کوچک یک گونه ی ناهمگن و چندریختی بوده و یک تنوع هاپلوتایپی بالایی را نشان داده است. از این رو نمونه های همتافت گونه ی a. elater شمال شرق ایران بر اساس صفات ریخت سنجی و داده های مولکولی مطالعه شد. بر طبق داده های ریخت سنجی و مولکولی مشخص شد که چهار گروه از این همتافت گونه وجود دارد (a. toussi1, a. toussi2, a. elater1, a. elater2). آنالیزهای محتمل ترین درخت (maximum likelihood)، آنالیز بیزین (bayesian) و شبکه ی هاپلوتایپی، تفاوت ژنتیکی واضحی را بین گروه ها نشان داد. بطور کلی تبارزایی همتافت گونه ی a. elater نیازمند بررسی بیشتری است. کلمات کلیدی: زیر واحد یک سیتوکروم اکسیداز (cox1)، سیتوکروم b (cytb)، فیلوژنی، allactaga elater
آتوسا هاتفی احمد آسوده
حشرات با داشتن بیش از 1200000 گونه فراوان ترین گروه حیوانی می باشند. میکروارگانیسم های روده ای با تولید آنزیم سلولاز، امکان تجزیه چوب و سلولز را برای حشره ایجاد می کنند. سلولازها سومین آنزیم صنعتی جهان می باشند و تلاش های بسیاری برای یافتن آنزیم های جدید در سطح جهان در حال انجام است. در این پژوهش به منظور جداسازی میکروارگانیسم های مولد آنزیم سلولاز از دستگاه گوارش لارو سوسک osphranteria coerulescens ، نمونه برداری از باغ های شهرستان فردوس و مشهد انجام پذیرفت. پس از کشت و خالص سازی سویه ها، تست کیفی آنزیم سلولاز با دو روش غربالگری اولیه قرمز کنگو و لوگل انجام گرفت. پس از محاسبه میزان فعالیت آنزیم با استفاده از روش dnsa، سویه برتر انتخاب و بهینه سازی و خالص سازی آنزیم و تعیین ویژگی های آنزیم بر روی ان انجام گرفت.