نام پژوهشگر: حمیدرضا گلمکانی
محمد احمدزاده قاسم آبادی حمیدرضا گلمکانی
در چشم انداز بیست ساله، ایران اسلامی ما به سرعت در راه پیشرفت و توسعه گام برمیدارد و در این راستا طرح¬های عظیمی در حوزه¬های عمرانی و صنعتی به تحقق می¬رسد که یکی از مهمترین الزاماتِ دستیابی به این تحولاتِ توسعه¬ای، وجود نظام جامع تدارکات تجهیزات و خدمات، بعنوان حلقه اتصال مهندسی و اجرای پروژه¬ها می¬باشد. این تدارکات؛ فراتر از خرید کالا و تجهیزات اولیه بوده و شامل تمام منابع و حتی سیستمهای اطلاعاتی و مدیریتی می¬باشد که این امر در سازمانهای دولتی و وزارتخانه ها که وظیفه مدیریت پروژه¬های زیربنایی کشور را به عهده دارند، شدت می¬یابد؛ چرا که بیشترین تاخیرات زمانی و در نتیجه افزایش هزینه¬های اجرایی پروژه¬ها، بخصوص پروژه¬های موجود در صنعت پتروشیمی؛ به دلیل تاخیرات ایجاد شده از فقدان کارائی سیستم حمل و نقل جاده¬ای تجهیزاتِ خاص یا ترافیکی پروژه¬های این صنعت کشورمان می¬باشد]35[. با این مقدمه و به منظور بررسی تاثیر سیستم حمل و نقل تجهیزات خاص بر زمان و هزینه پروژه¬های پتروشیمی، این پایان نامه تلاش کرده است تا ضمن توجه به اجزای سیستم حمل و نقل موجود در کشور، عوامل و نهادهای موثر بر تدارکات و حملِ جاده¬ایِ تجهیزاتِ ترافیکی پروژه های پتروشیمی را شناسائی؛ میزان اثرگذاری هر کدام از این عوامل در زمان و هزینه را مشخص و سپس با تحلیل شاخصهای زمانی- هزینه¬ای؛ مدلِ حملِ جاده¬ایِ تجهیزاتِ خاصِ صنعت پتروشیمی را استخراج نماید. در این راستا، ضمن بررسی مشخصاتِ حمل و نقل جاده¬ای تجهیزات ترافیکی در داخل کشور، عناصر و سازمانهای موثر؛ معرفی و براساس میزان تاثیرگذاری در زمان و هزینه حمل بارهای ترافیکی، اولویت بندی گردیده¬اند. سپس، از دیدگاه صاحب بار ترافیکی، یعنی شرکت ملی صنایع پتروشیمی، ضمن مدلسازی ریاضی تعداد و نوع حمل کننده¬های مختلف در فاز برنامه سازی، به ارائه یک مدل تحلیل مالی در فاز کنترلی پرداخته و سپس با تحلیل شاخصهای زمانی و هزینه¬ای حمل تجهیزات ترافیکی فرایند حمل موجود را بهینه و یا بعد از اختتام حمل این تجهیزات، حمل های آتی مشابه را بهینه سازی می نمائیم. در انتها نیز؛ با ارائه یک مثال کاربردی، تمامی مراحل اجرائی مدل خود را قدم به قدم، تحلیل نموده¬ایم تا هم از صحت مدل خود، اطمینان حاصل کنیم و هم نتایج خروجی آن را مشاهده نمائیم.
محمد خزایی حمیدرضا گلمکانی
در این تحقیق ابتدا سوابق خرابی قطعات در ایستگاههای پمپاژ آب را بررسی میکنیم. سپس دو قطعه بحرانی را انتخاب نموده و با استفاده از سوابق شکست و زمان تعمیر این قطعات؛ توابع توزیع احتمال شکست و زمان تعمیر آنها را مشخص می نماییم. سیاست نگهداری و تعمیراتی که در این تحقیق بکار می رود، تعویض پیشگیرانه قطعات در فواصل زمانی ثابت است بطوریکه کمترین هزینه، شاخص بهینه سازی باشد. بنابراین تابع هدف مسئله عبارت است از مینیمم کردن هزینه کل تعویض اضطراری و پیشگیرانه قطعات مذکور است و محدودیت های مسئله، تولید حداقل تقاضای آب در هر شبانه روز و حداکثر نیروی انسانی تعمیراتی مورد نیاز در هر ماه می باشد. به منظور حل مسئله از شبیه سازی استفاده نموده و با استفاده از توابع توزیع احتمال شکست و زمانهای تعمیر و تولید اعداد تصادفی، وضعیت سیستم نگهداری و تعمیرات ایستگاههای پمپاژ آب برای مدت زمانی طولانی شبیه سازی می شود تا بهترین فاصله تعویض پیشگیرانه قطعات مذکور را تعیین نماییم.
رضا بهنامی بهزاد اشجری
مسئله بهینه سازی موازنه هزینه و زمان بعنوان بخشی از فرایند مدیریت پروژه، بخصوص در پروژه های ساخت، در سالهای اخیر بسیار مطرح بوده، که از دیدگاه عملی و نظری دارای اهمیت قابل توجهی می باشد. نظر به اینکه فشرده سازی زمان یک پروژه از طریق انجام سریعتر بعضی از فعالیتهای آن پروژه، با اختصاص منابع بیشتر،منجر به افزایش تدریجی هزینه های مستقیم پروژه می گردد، با این حال به دلیل کاهش زمان کل انجام پروژه، هزینه های غیر مستقیم (بالاسری، هزینه های ثابت، روزانه و......) ممکن است کاهش یابد. با توجه به این رابطه سازش پنهان، بین هزینه و زمان پروژه ،پیش بینی این مطلب که پی آمد فشرده سازی زمانبندی یک پروژه، منجر به کاهش و یا افزایش هزینه های یک پروژه خواهد شد دشوار می باشد، این مهم موید این مطلب است که حتی کاهش زمان و هزینه پروژه بطور همزمان در بعضی حالات امکان پذیر است .این مسئله اصطلاحا"، موازنه هزینه و زمان نامیده می شود. در مسائل زمانبندی پروژه، هر فعالیت می تواند بیش از یک مد اجرائی داشته و بسته به منابع تخصیص یافته به آن، به چند روش، با هزینه و زمان متفاوت قابل انجام باشد. بهینه سازی موازنه هزینه و زمان، یک پروسه تعیین روشهای مناسب انجام فعالیتهای یک پروژه، جهت تسریع و تصمیم گیری، در مورد یافتن بهترین حالات ممکن زمان و هزینه بوده، که نیازمند انتخاب مناسب ترین منابع، شامل نیروی انسانی، تجهیزات، روشها و تکنولوژی جهت انجام هر یک از فعالیتهای پروژه می باشد.با توجه به وجود تعداد زیاد ترکیبات احتمالی از گزینه های انتخابی، برای انجام فعالیتهای یک پروژه با هزینه و زمان مربوط به خود ، مسئله، تعیین بهترین ترکیب از این گزینه ها جهت دستیابی به بهترین زمان و هزینه پروژه می باشد. در این پایان نامه سعی شده مدلی ابتکاری ، عملی و توسعه یافته از ترکیب تخصیص منابع و الگوریتم ژنتیک، بدلیل موتور قدرتمند جستجویش، برای یافتن جواب بهینه در فضای امکان پذیر ارائه گردد،که بتواند با لحاظ کردن این شرایط، ضمن برآورده ساختن محدودیتهای پیش نیازی وتسطیح منابع، هزینه های غیرمستقیم روزانه، جریمه تاخیر و پاداش تعجیل، بهترین گزینه از بین گزینه های پیشنهاد شده را، در زمان مصوب با کمترین هزینه، برای انجام هر یک از فعالیتهای تشکیل دهنده پروژه انتخاب نماید. بدین ترتیب مدیر پروژه می تواند با داشتن این مدل، در یک فضای معین، با توجه به منابع و اولویتهایی که دارد، نسبت به تصمیم گیری درست در ارتباط با انتخاب گزینه های مناسب، برای انجام فعالیتها اقدام نماید.
مریم باقری کهورین بهزاد اشجری
ساختار اقتصاد در جهان ایجاب می کند که از منابع موجود و قابل دسترس استفاده بهینه شود. جهت برآوردن این منظور کوشش های فراوانی شده است. مساُله اندازه گیری کارآیی یک واحد تولید کننده در صنعت و اقتصاد اهمیت قابل توجهی دارد و با توجه به اینکه اقتصاد کنونی در گرو مشارکت بانک هاست و بانک ها نیز واسطه وجوه هستند، توجه به فعالیت آنها از اهمیت به سزایی برخوردار است. فعالیت وام دهی یکی از فعالیت های مهم بانک ها محسوب می شود که این بخش در معرض ریسک اعتباری قرار دارد و مستلزم بررسی و ارزیابی وضعیت اعتباری وام گیرندگان توسط بانک ها می باشد. به منظور کاهش این نوع ریسک و هزینه های ناشی از افزایش مطالبات معوق، بانک ها و موسسات اعتباری در سال های اخیر، با عنایت به توصیه های کمیته بال، توجه زیادی به مقوله ریسک اعتباری و برآورد احتمال نکول مشتریان خود داشته اند. از روش های متنوعی از جمله درخت های تصمیم گیری، کارت های امتیازی، شبکه های عصبی و آنالیز بقا، برای ارزیابی و رتبه بندی وام گیرندگان استفاده شده است ( استفاده از مدل ها وابسته به سیاست بانک می باشد ). در این پایان نامه از یک روش روز دنیا به نام تحلیل پوششی داده ها( dea ) که روشی غیر پارامتری است، استفاده شده و با توجه به ورودی ها و خروجی های ( متغیرهای ) تعیین شده از جمله: معدل حساب 6 ماهه قبل از اخذ تسهیلات، تعداد چک های برگشتی قبل از اخذ تسهیلات ، سوابق قبلی اعتباری از نظر دارا بودن یا نبودن تسهیلات سررسید گذشته و معوق در گذشته، نوع فعالیت، سابقه همکاری با بانک و میزان تسهیلات درخواستی که از عوامل تعیین کننده ریسک اعتباری مشتریان حقوقی بانک ها هستند، به ارزیابی مشتریان بانک پرداخته و آنها را رتبه بندی می کند تا به این ترتیب ریسک عدم بازپرداخت تا حد امکان پایین آید؛ و هم چنین این پایان نامه به تعیین مهم ترین ورودی و خروجی پرداخته تا با توجه بیشتر به آن متغیرها در زمان تخصیص وام، ریسک نکول کاهش یابد.
بابک یوسفی یگانه حمیدرضا گلمکانی
تعیین برنامه زمانبندی و توالی عملیات در مسائل برنامه ریزی تولید بعنوان یکی از عوامل کلیدی موفقیت در هر سازمان تولیدی نقش مهم و موثری دارد، زیرا زمانبندی تولید باعث جلوگیری از انباشت سرمایه، تقلیل ضایعات، کاهش و یا حذف بیکاری ماشین آلات و تلاش برای استفاده بهتر از آنها، پاسخگویی بموقع به سفارش های مشتریان و تامین مواد اولیه و قطعات مورد نیاز در موقع مناسب می باشد. هدف زمانبندی تولید تخصیص منابع محدود در طول زمان برای انجام گروهی از فعالیت ها می باشد. داشتن یک برنامه زمانبندی مناسب، تاثیر زیادی بر افزایش کارآیی و دسترسی به اهداف سازمان دارد. در این تحقیق یکی از مسایل در حوزه زمانبندی یعنی زمانبندی کار کارگاهی منعطف مورد بررسی قرار خواهد گرفت. هدف از انجام این مطالعه ارائه یک برنامه زمانبندی مناسب با بیشترین بهره گیری از ماشین آلات موجود است که منجر به کاهش مدت زمان تولید خواهد شد. با توجه به پیچیدگی بالای این مساله، روش های متداول حل مدل های تحقیق در عملیات کارآیی خود را از دست می دهند، از اینرو با استفاده از یک روش فراابتکاری با عنوان الگوریتم ممتیک و یک فرض ابتکاری با دو نگرش مختلف، جواب هایی با کیفیت بالا برای مدل ریاضی ارائه می شود، مقایسه این جواب ها با نتایج تحقیقات پیشین حاکی از عملکرد مطلوب روش های پیشنهادی است. به منظور دستیابی به هدف فوق ابتدا مقالات ارائه شده در حوزه مورد بررسی به طور کامل مطالعه گردید و روش های مختلف حل مساله مورد بررسی قرار گرفت، سپس یک مدل راضی ارائه شده برای مساله بعنوان مدل پایه ای انتخاب و سپس با استفاده از الگوریتم فراابتکاری ممتیک حل شد که نتایج حاصل نشان دهنده بهبود جواب با روش پیشنهادی می باشند. در مرحله توسعه مدل فرض امکان استفاده بیش از یک ماشین برای هر کار پیشنهاد گردیده و برای پیاده سازی این فرض دو راهکار ارائه شده است. در راهکار نخست هر کار به دو قسمت مجزا تقسیم و سپس زمانبندی شده است که نتایج حاصل از این پیشنهاد نیز پس از حل نشان دهنده بهبود نسبت به روش ممتیک بدون فرض تقسیم کار به دو بخش می باشند. راهکار دوم به مسیر بحرانی توجه دارد و پس از زمانبندی اولیه توسط الگوریتم ممتیک، ماشین های آزاد امکان پذیر برای فعالیت های مسیر بحرانی را مورد استفاده قرار داده و در هر کار را توسط دو یا چند ماشین امکان پذیر انجام میدهد. نتایج حاصل از راهکار دوم نیز بهبود قابل ملاحطه در جواب ها را نشان می دهد. نکته قابل تامل در روش های ارائه در این تحقیق دستیابی به جواب هایی با کیفیت بالا در زمان کوتاه است.
حسین صفایی اصل بهزاد اشجری
امروزه سازمان ها با پیشرفت روز افزون مدیریت پروژه به خوبی از عهده اداره یک پروژه بر می آیند. اما وقتی تعداد پروژه های سازمان افزایش می یابد مدیریت همزمان آنها بسیار پیچیده می شود. مشکل اصلی در مدیریت پروژه ها در سازمان هایی است که مدیران سازمان بدون توجه به شرایط تنها سعی بر افزایش تعداد پروژه ها دارند و پروژه ها را مطابق میل و رضایت خود مدیریت می کنند. تفکر جاری مدیران پروژه ها در چنین سازمان هایی این است که هر چه تعداد پروژه های سازمان بیشتر باشد سازمان سود بیشتری را کسب خواهد نمود. که علت این امر عدم درک صحیح مدیریت پورتفولیوی پروژه وجود ابهامات متعددی است که به علت عدم شناخت این مقوله برای مدیران ایجاد شده است. در این تحقیق قصد داریم تا با بررسی مدیریت پورتفولیوی پروژه ها یک متدولوژی منطقی برای انتخاب مجموعه پروژه ها در سازمان های پروژه محور ارائه دهیم. با این مضمون ابتدا مروری کوتاه بر دانش مدیریت پروژه براساس استاندارد pmbok خواهیم داشت و در ادامه چارچوب ها و الگوهای مدیریت پورتفولیوی پروژه مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت متدولوژی مورد ارائه بر مبنای روش تحلیل سلسله مراتبی و برنامه ریزی چندهدفه با متغیرهای باینری با یک مطالعه موردی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. ویژگی مهم این متدولوژی به شرح ذیل است: 1. ارائه جواب بهینه 2. محاسبه نرخ سازگاری تصمیمات اتخاذ شده 3. قابلیت تحلیل حساسیت مدل (در صورت حذف یا اضافه شدن پروژه ها و محدودیت های جدید لازم به مدل سازی مجدد و دوباره کاری نخواهد بود). کلمات کلیدی: مدیریت پورتفولیوی پروژه ها ، تصمیم گیری چندهدفه ، شبیه-سازی مونت کارلو ، فرایند تحلیل سلسله مراتبی(ahp) ، اهداف استراتژیک
اشرف حسینی در برزی بهزاد اشجری
در حیطه فعالیتهای تولیدی و خدماتی ، مسائلی نظیر شدت رقابت، بالا رفتن توقع و تغییرات خواسته ها و انتظارات مشتری، تحولات روز افزون فناوری، باعث افزایش تعهدات تولید کنندگان در زمینه رفع عیوب در محصول و امحا هرگونه کمبود و انحراف در عملکرد آن است،در غیر این صورت، سهم بازار به دلیل کاهش رضایت مشتری ، از دست خواهد رفت. راه آهن ها نیز از این امر مستثنی نیستند .بهبود مداوم عملکرد ایمنی یکی از اهداف هر راه آهن موفقی محسوب می شود سیستم مدیریت ایمنی راه آهن یک ابزار مناسب مدیریتی برای ایجاد یک بستر و راه رسیدن به عملیات ایمن راه آهن است .این سیستم پایه های ایمنی حرکت و ترافیک قطارها را در برابر خطرات احتمالی مستحکم می کند و موجبات کاهش چشمگیر عوامل حادثه آفرین را فراهم می کند . تا کنون تکنیک ها و روش های متعددی برای آنالیز ریسک و انجام برنامه های نظام مند ایمنی راه آهن به کار گرفته شده است که در طی سالیان دراز ایجاد شده اند.حالت شکست و تجزیه و تحلیل اثرات آن((fmea یکی از پرکاربردترین و جدید ترین این روش هاست که برای مطالعه نظام مند نقص اجزا یک سیستم و اثرات احتمالی آن به کار می رود .تکنیک حالت شکست وتجزیه و تحلیل اثرات آن به عنوان یکی از قویترین ابزارهای تجزیه و تحلیل فرایند ایمنی تجهیزات علائم الکتریکی و آلات ناقله به ویژه در هنگام ارزیابی سیستم های پیچیده در راه آهن محسوب می شود .این روش با وجود نو بودن توانسته است رضایت بسیاری از مجریان آن را فراهم کند . تحقیق حاضر سعی بر آن داشته است تا ضمن رفع کاستی های مدل fmea سنتی ، این مدل را در فضای فازی و با استفاده از فرایند سلسله مراتبی ahp ، در شبکه راه آهن ناحیه اصفهان توسعه دهد . در پایان این تحقیق، نتایج مدل پیشنهادی را با مدل fmea فازی و نیز fmea با روشahp مقایسه می کند تا این ادعا که مدل پیشنهادی توانسته است نواقص مدل سنتی را رفع کند و نیز کارایی و شایستگی آن و انعطاف پذیری آن نسبت به سایر مدل ها و روش ها مبرهن شود.
حمید موکدی حمیدرضا گلمکانی
مساله ی بهینه سازی فواصل بازرسی برای سیستم های چند مولفه ای بیان و مدل سازی شده است. ابتدا تعاریف و مفاهیم اولیه و تحقیقات انجام شده در این زمینه به اختصار بیان شده است. مدل تقی پور [1] راجع به بهینه سازی فواصل بازرسی ثابت برای سیستم های چند مولفه ای، به عنوان مدل پایه در نظر گرفته شده است. سپس، با فرض اینکه فاصله ی زمانی بین دو بازرسی متوالی در مدل تقی پور، غیرثابت است، فضای حل مساله گسترش داده شده و با ارائه ی یک الگوریتم جستجوی کارا - الگوریتم جستجوی a^* - فواصل بازرسی غیرثابت بهینه تعیین شده است. نهایتا، با اضافه کردن وابستگی خرابی به مدل تقی پور، یکبار با فرض تعمیر کامل مولفه ها پس از وقوع خرابی، مساله ی بهینه سازی فواصل بازرسی ثابت و بار دیگر با فرض تعمیر جزئی مولفه ها پس از وقوع خرابی، مساله ی بهینه سازی فواصل بازرسی غیرثابت برای سیستم های چند مولفه ای با وابستگی خرابی بیان و مدل سازی می گردد. با فرض اینکه خرابی یکی از مولفه های سیستم مورد مطالعه در [1] از نوع سخت است و خرابی سایر مولفه های سیستم از نوع نرم است، وابستگی خرابی بین مولفه ها به این صورت در نظر گرفته شده است که هر خرابی نرم تاثیری روی خرابی سایر مولفه ها ندارد، اما هر خرابی سخت باعث ایجاد شوک روی سایر مولفه ها می شود، یعنی بدون اینکه موجب خرابی آنها شود، نرخ خرابی آنها را افزایش می دهد. وقوع خرابی های سخت با فرآیند همگن پوآسن با نرخ خرابی ثابت و وقوع خرابی های نرم با فرآیند غیرهمگن پوآسن با نرخ خرابی افزایشی مدل سازی شده است. در مساله ی مورد مطالعه، ابتدا هزینه ی کل سیستم به ازای یک برنامه ی بازرسی مشخص فرموله شده است. سپس، به منظور یافتن برنامه ی بازرسی بهینه با فواصل بازرسی ثابت، هزینه ی کل سیستم بر حسب برنامه های بازرسی مختلف با فواصل بازرسی ثابت در یک افق زمانی محدود محاسبه شده و با مقایسه این مقادیر، برنامه ی بازرسی بهینه با فواصل بازرسی ثابت تعیین گردیده است. اما، به منظور یافتن برنامه ی بازرسی بهینه با فواصل بازرسی غیرثابت، الگوریتم جستجوی a^* - با یک تابعِ هزینه ی ابتکاری برای محاسبه ی حد پایینِ هزینه ی کل - به منظور جستجو بین برنامه های بازرسی به کار گرفته شده است تا برنامه ی بازرسی بهینه با فواصل بازرسی غیرثابت تعیین شود.
نادر نیکمنش ابراهیم شریفی
داصً زّساسهای یکی اس ه اٌتغ اصلی آی ساسهای هی تاضذ ها ذًٌ سایز ه اٌتغ ساسهای ت زْ رٍی ه اٌسه اس آی تایذ در ظًز گزفت ض دَ یکی اس اتشار اّی هطزح در ت زْ رٍی اس داصً در ساسها اًْ گًاضت داصً در حالت خاظ مًط داصً است. در ایی تحمیک هذلی تزای ت ثْ دَ ر ذًٍ ت لَیذ گًاضت اّی داصً پیط اٌْد ضذ است در ایی هذل تزای افشایص اثز تخطی کارآیی گًاضت اْی داصً تز س رٍ دٍی در فزآی ذٌ ت لَیذ مًط اّی داصً تاکیذ ضذ است: 1 -استفاد اس سیستو اْی تفکز خلّاق 2 -استفاد اس هفا یّن رصذ جزیای داصً اسطزیک ضثک اّی ارتثاطی ج اْیً 3 -ت جَّ ت ت عٌَّ مًط اّی داصً اتتذا ت تیای هزاحل هذل ضز رٍت زّهزحل پزداخت ضذ سپس تزای تحمّک هذل در اٍل?یّت زًم افشار چک لیست پیاد ساسی هذل ارائ ضذ است دٍر اًْیت هذل تزای ت لَیذ گًاضت داصً در ه ضَ عَ ضکاف دا طًی در ح سَ پیل س خَتی تکار گزفت ضذ است.
مینا دانایی پیام حنفی زاده
یکی از ابزارهای رشد و توسعه اقتصادی هر کشوری سرمایه گذاری است و بازار سرمایه و واسطه گرهای مالی که از مهمترین آنها در این بازار شرکت های سرمایه گذاری هستند، در این رابطه نقش مهمی ایفا می کنند. واضح است که بهبود عملکرد این شرکت ها به بهبود عملکرد موثر اقتصادی کشور کمک موثری می کند در نتیجه روش هایی که با ایجاد ساختاری این نهادها را در انتخاب سهام مناسب در فرایند تخصیص استراتژیک دارایی هایشان یاری نماید و بتواند پویایی محیط که در برگیرنده تغییرات فراوان و عدم قطعیت های بسیار است را در این فرآیند مدنظر قرار دهد و مدیران و تصمیم گیرندگان را از پیش بینی به سوی آینده نگری و تصویر آینده های مختلف راهنمایی کند می تواند اثرات تخریبی نامعلوم و غیر قطعی بودن آینده را کاهش دهد. در این تحقیق برای مقابله با عدم قطعیت ها و تسهیل تصمیم گیری بنیادی در فرایند استراتژیک تشکیل سبد سهام از برنامه ریزی سناریو به کمک نقشه های شناختی فازی به عنوان ابزار ترکیبی نیمه کمی موثر در مدل کردن سیستم های پیچیده بهره گرفته شده است تا با ترسیم آینده های مختلف از محیط سرمایه گذاری نهادهای مالی تخصصی در این زمینه و تعیین صنایع جذاب در این شرایط امکان درنظر گرفتن عدم قطعیت ها بیشتر مدنظر قرار گرفته و صنایعی که دارای جذابیت نسبی در تمامی این سناریوها هستند مرجع تشکیل سبد سهام واقع گردند.
احمد کاظم ابرهیم شریفی
تامین انتظار سهام داران و مشتریان و همچنین موفقیت در بازار کسب و کار نیازمند پیش بینی دقیق شاخص های اقتصادی می باشد. با این وجود، پیش بینی شاخص های اقتصادی به دلیل رفتار غیرخطی و ناایستایی این نوع شاخص ها، همواره به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مسائل در سری های زمانی مطرح بوده است. در این تحقیق مدل هایی مبتنی بر ماشین بردار پشتیبان، نگاشت آشوبی و الگوریتم های بهینه سازی ژنتیک (ga)، گروه های ذرات (pso) و حشرات شب تاب (fa) ارائه شده است. مدل های ارائه شده دارای سه مرحله می باشد. در مرحله اول با استفاده از روش بازسازی فضای حالت، رفتار و دینامیک پنهان در ساختار شاخص استخراج می شود؛ در مرحله دوم، ماشین بردار پشتیبان بر اساس فضای بازسازی شده، آموزش دیده و بر روی داده های آزمایشی اعمال می گردد و در مرحله سوم بر اساس دو معیار خطای پیش بینی شامل میانگین مربعات خطا (mse) و میانگین درصد خطای مطلق (mape) ، پارامترهای مربوط به ساختار ماشین بردار پشتیبان با استفاده از الگوریتم های ژنتیک، ژنتیک آشوبی، گروه های ذرات، گروه های ذرات آشوبی، حشرات شب تاب و حشرات شب تاب آشوبی بهینه می گردد تا بهترین ساختار ممکن ماشین بردار پشتیبان، برای پیش بینی شاخص های اقتصادی آموزش ببیند. جهت نمایش توانایی این مدل ها، داده های مربوط به ارزش نهایی روزانه سهام سه شرکت اینتل، نشنال بنکشیرز و مایکروسافت از بازار بورس نسداک گردآوری شده و مدل های فوق به آن برازش داده شده است. همچنین برای مقایسه عملکرد مدل ها، پنج ساختار مختلف شبکه های عصبی نیز برای پیش بینی داده های فوق بکار گرفته شده است. نتایج نشان دهنده برتری این مدل ها نسبت به مدل های مبتنی بر شبکه های عصبی می باشد. در بین مدل های ارائه شده نیز مدل مبتنی بر ماشین بردار پشتیبان، نگاشت آشوبی و الگوریتم حشرات شب تاب بهترین عملکرد را دارد.
علیرضا بیرجندی حمیدرضا گلمکانی
در این تحقیق، مسئله زمانبندی کارِکارگاهی چند مسیره مورد مطالعه قرار می گیرد. یک مدلِ برنامه ریزی غیرخطی عدد صحیح مختلط با هدف کمینه کردن زمان اتمام تمام کارها و به منظور یافتن حل های بهینه برای مسئله زمانبندی کارِکارگاهی چند مسیره ارائه می گردد. اعتبار مدل ارائه شده از طریق مقایسه ی آن با یکی از مدل هایی که توسط محققین برای مسئله ی زمانبندی کارِکارگاهیِ چند مسیره طراحی شده است، مورد بررسی قرار می گیرد. به دلیل پیچیدگی زیاد مسئله زمانبندی کارِکارگاهی چند مسیره، حل ریاضی و قطعیِ چنین مسائلی، حتی در ابعاد کوچک، بعضاً بسیار پیچیده و زمان بر است. به عبارت دیگر، با توجه به تعداد زیاد متغیرها و محدودیت ها در مدل ریاضی، حل مدل ریاضی و یافتن جواب بهینه در زمان متعارف میسر نیست. از این رو، در فصل سوم از این تحقیق، یک الگوریتم ابتکاری با هدف کمینه سازی زمان اتمام کارها، برای حل مسئله ی مذکور، ارائه می گردد. اعتبار الگوریتم ارائه شده از طریق طراحی تعدادی مسئله در اندازه ها و ابعاد مختلف و سپس مقایسه ی نتایج حاصل از حل مسائل توسط الگوریتم ارائه شده، با نتایج به دست آمده از حل این مسائل توسط چند الگوریتم دیگر، مورد ارزیابی قرار می گیرد. به منظور یافتن حل هایی دقیق تر برای مسائل زمانبندی کارِکارگاهیِ چند مسیره، در فصل چهارم از این تحقیق، یک الگوریتم فراابتکاری بر مبنای الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات، با هدف کمینه سازی زمان اتمام کارها، برای حل مسئله ی مذکور، ارائه می گردد. جهت ارزیابی عملکرد الگوریتم پیشنهادی، مسائل طراحی شده در فصل سوم از این تحقیق که با الگوریتم ابتکاری و چند الگوریتم دیگر حل شده اند، همچنین تعدادی از مسائل که قبلاً توسط محققین دیگر حل و بهترین نتایج آن گزارش شده است، با الگوریتم پیشنهادی حل و نتایج با یکدیگر مقایسه می شوند. در حوزه ی زمانبندی عملیات، یکی از فرضیات رایج، فرض در دسترس بودن ماشین ها در افق برنامه ریزی است. اما در محیط های صنعتی واقعی، ممکن است ماشین آلات به دلایل مختلف (مثلاً توقف به دلیل خرابی یا نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه) مدتی در دسترس نباشند. به همین دلیل، در انتهای این تحقیق، مسئله ی زمانبندی کارِکارگاهیِ چند مسیره با لحاظ دو استراتژی نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه، مورد بررسی قرار می گیرد. این دو استراتژی که یکی استراتژی نگهداری و تعمیرات دوره ای ثابت و دیگری استراتژی نگهداری و تعمیرات وابسته به عمر ماشین آلات است، دو تا از مهمترین استراتژی های نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه هستند و مورد استفاده در اکثر صنایع تولیدی نیز قرار می گیرند. برای حل مسئله ی مذکور از الگوریتم فراابتکاری ارائه شده در فصل چهارم (با ایجاد تغییرات اندک در الگوریتم) استفاده می شود. جهت ارزیابی عملکرد الگوریتم پیشنهادی تغییر یافته، تعدادی مسئله در ابعاد و اندازه های مختلف، که قبلاً با استفاده از الگوریتم ایمنی مصنوعی توسط دیگر محققین حل و نتایج آن گزارش شده است، با الگوریتم پیشنهادی حل و نتایج با یکدیگر مقایسه می شوند.
عاطفه اسکندری ابراهیم شریفی
در این تحقیق هدف بهبود خروجی های زبری سطح و سختی قطعه کار در فرآیند سنگ زنی بوده است . برای این منظور و با توجه به روش طراحی آزمایشات تعداد سه ورودی را که تاثیر به سزایی روی این عوامل خروجی دارند را انتخاب نمودیم که عبارت بودند از : عمق براده برداری ، سرعت برشی و دانه بندی سنگ . برای هرکدام از ایی پارامترهای ورودی دو سطح بالا و پایین در نظر گرفتیم که این سطوح برای عمق بین 0.1 تا 0.2 و برای سرعت برشی بین 15 تا 25 و برای دانه بندی سنگ با دو عدد دانه 46 و 80 انتخاب گردیدند. سپس یک طرح آزمایشی تصادفی را با استفاده از نرم افزار مینی تب و بر اساس روش فاکتوریال کامل ایجاد نمودیم که این سطوح را شامل می شدند و در ضمن برای اطمینان از اینکه این دو سطح واقعا کفایت می کنند یا نه تعدادی نقطه میانی را نیز توسط نرم افزار در طرحها اتخاذ نمودیم . سپس با همین مدل تصادفی آزمایشات را انجام دادیم و نمونه ها را از نظر تغییرات در سختی و زبری سطح اندازه گیری نموده و نتایج را یادداشت نمودیم . سپس با استفاده از یک تحلیل واریانس که به کمک نرم افزار انجام گرفت مشخص گردید که نقاط میانی بدون تاثیر بوده اند . ضرایب اثرات اصلی و اثرات متقابل توسط تحلیل رگرسیون محاسبه شده و مواردی که کمتر از 0.5 باشند منطقه معناداری ما محسوب گشته اند و بقیه اثرات به دلیل اثر کم حذف شده اند . در نهایت با استفاده از این ضرایب معادله رگرسیون مناسب به داده ها برازش داده می شود . در نهایت برای به دست آوردن یک صافی سطح خوب و سختی بالا در قطعه به صورت همزمان از روش بهینه سازی مینی تب ستفاده برده ایم.
مصطفی شافی حمیدرضا گلمکانی
هدف از این پژوهش ارائه برنامه زمانبندی سرویس و نگهداری از ترانسفورماتورهای یک سیستم توزیع نمونه می باشد. از میان شرکت های توزیع، شرکت توزیع نیروی برق استان مازندران به دلیل شرایط ویژه آب و هوایی انتخاب گردید و از امورهای زیرمجموعه آن، امور توزیع نیروی برق شهرستان بابلسر و منحصراٌ پست های هوایی محدوده شهری جهت بررسی و ارائه برنامه زمانبندی مشخص شد. در بررسی رفتار خرابی های ترانسفورماتورها از تابع توزیع چگالی احتمال وایبل استفاده شد و در تخمین پارامتر های و وایبل از جعبه ابزار آنالیز نرم افزار microsoft excel کمک گرفته شد. جهت ارائه برنامه زمانبندی هدف انجام تعمیرات پیشگیرانه را بهینه سازی قابلیت دسترسی ترانسفورماتور ها در نظر گرفته و بر اساس این هدف بازه های زمانی تعمیرات پیشگیرانه محاسبه شده است. در نهایت نتیجه گرفته شد که بر نامه بازدید دوره ای که در حال حاضر برای ترانسفورماتورهای توزیع اجرا می گردد قابلیت دسترسی را بهینه نمی نماید واصولا در مناطق شمالی کشور که در صد رطوبت بالا می باشد نیاز است طبق بر نامه زمانبندی جدید که این پزوهش به آن منتج خواهد شد به انجام سرویس و نگهداری پرداخته شود.
محمد قوی دل حمیدرضا گلمکانی
یکی از مشهورترین مدل ها در نظریه زمان بندی، مسئله زمان بندی کار کارگاهی می باشد. زمان بندی کارکارگاهی یکی از مهم ترین مباحث مدیریت تولید است که شاخه ای از زمان بندی تولید محسوب شده و جزء پیچیده ترین مباحث بهینه سازی ترکیبی است. نظریه کلاسیک زمان بندی در حالت قطعیت داده ها مطرح می شود درحالیکه با گذر زمان، بعلت محدودیت های مختلف در نظر گرفتن زمان قطعی امکان رسیدن به جواب درست را کاهش می دهد و در دنیای واقعی بسیار پیچیده نمی توان توصیف و تعریف دقیق برای آن به دست آورد. بنابراین باید توصیفی تقریبی با استفاده در حالات مختلف ازجمله نظریه فازی که قابل تجزیه و تحلیل است برای یک مدل معرفی شود. در این پایان نامه برای حالت تولید کارگاهی زمان های فازی را در نظر گرفیم و سپس با 4 روش پیشنهادی یک توالی از کارها را زمان بندی کرده و زمان پردازش نهایی و احتمال دیرکرد برای هر روش بمنظور مقایسه محاسبه شده است. از آنجاییکه درنظر گرفتن و محاسبه تمام توالی ها بسیار کار مشکلی بود، در این راستا از الگوریتم ژنتیک کمک گرفته شد تا در بین تمامی حالات جستجو کرده و بهترین جواب را انتخاب کند. ایده اصلی الگوریتم ژنتیک، بر اساس تکامل در طبیعت است. در زمینه ی حل مسئله، یک تابع در نظر گرفته می شود که باید کمینه شود، می توان به صورت تصادفی یک مجموعه از جواب های کاندید را تولید کرد و مقدار تابع را به عنوان میزان برازندگی هر یک از جواب ها در نظر گرفت. هرچه این مقدار کمتر باشد، کیفیت فرد بالاتر است. بر اساس این برازندگی، افراد بهتر به عنوان والدین برای ایجاد نسل بعدی انتخاب می شوند (با به کارگیری بازترکیب و یا جهش برای آن ها). این فرآیند تا زمانی تکرار می-شود که یا یک جواب با کیفیت مناسب یافت شود یا محدودیت محاسباتی از پیش تعیین شده به اتمام برسد. در نهایت با توجه به مطالب گفته شده و مثال های بررسی شده می توان از شاخص احتمال واقعه دیرکرد فازی یا ماکسیمم زمان تکمیل کارها برای بررسی توالی کار ایستگاه های کاری استفاده نمود و توالی با بهترین شاخص را به عنوان توالی بهینه در نظر گرفت.
نوید الیاسی حمیدرضا گلمکانی
زمانبندی یک پروسه تصمیم گیری می باشد که بطور عمده در بسیاری از صنایع تولیدی و خدماتی استفاده می شود. در واقع، زمانبندی یک فاکتور کلیدی برای بهبود در بهره وری فرآیند تولید می باشد. هدف زمانبندی بیشینه کردن اثربخش بودن فعالیت ها، کاهش زمان تولید و در نتیجه کمینه کردن هزینه تمام شده برای فرآیند می باشد. مسئله زمانبندی کارِکارگاهی، در گروه مسائل np-hard طبقه بندی شده و با بزرگ شدن ابعاد مسئله اعم از زیاد شدن تعداد کارها، ماشین ها و عملیات هایی که برای اتمام هرکار در نظر گرفته می شود، پیچیدگی آن دو چندان می شود. از این رو در این تحقیق، فصل دوم، یک الگوریتم ابتکاری برای زمانبندی این مسئله، با هدف کمینه سازی زمان اتمام تمام کارها، ارائه می گردد. برای ارزیابی الگوریتم ارائه شده از 43 مسئله مشهور در این زمینه استفاده می شود و تمامی این مسائل را با الگوریتم شناخته شده ی انتقال گلوگاه تولیدی نیز حل می شود. نتایج بیانگر عملکرد سریع ترِ الگوریتم پیشنهادی، 31/2 برابر، نسبت به الگوریتم انتقال گلوگاه می باشد. مسئله صنایع کارِکارگاهی چند مسیره تعمیمی از مسئله کارِکارگاهی می باشد که در آن، هرکار می تواند از مسیرهای متفاوتی عبور کرده و به اتمام برسد. در نتیجه حل ریاضی و قطعیِ این مسئله، حتی در ابعاد کوچک، بسیار پیچیده و زمانبر است. لذا در فصل سوم از این تحقیق یک الگوریتم ابتکاری برای زمانبندی مسئله کارِکارگاهیِ چند مسیره، با هدف کمینه سازی زمان اتمام تمام کارها، ارائه می گردد. به منظور ارزیابی الگوریتم ارائه شده از 90 مسئله طراحی شده در پژوهش های پیشین استفاده شده است. تمامی 90 مسئله را با الگوریتم ارائه شده و همچنین الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات، معرفی شده در همان تحقیق، حل و نتایج بدست آمده با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج بیانگر عملکرد قابل قبول الگوریتم ارائه شده در مورد زمان انجام محاسبات نسبت به الگوریتم فراابتکاری بهینه سازی گروه ذرات می باشد. به منظور یافتن جواب هایی بهتر برای مسائل زمانیندی کارِکارگاهیِ چند مسیره، در فصل چهارم از این تحقیق، یک الگوریتم فرا ابتکاری بر پایه الگوریتم ایمنی مصنوعی، به منظور کمینه سازی زمان اتمام تمام کارها، ارائه می گردد. برای بهبود عملکرد الگوریتم فرا ابتکاری ارائه شده از الگوریتم های ابتکاری معرفی شده در همین تحقیق نیز استفاده شده است. تمامی 90 مسئله معرفی شده در فصل سوم با الگوریتم فرا ابتکاری ارائه شده و همچنین الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات حل شده است و نتایج بدست آمده مورد ارزیابی قرار می گیرد.
امیرعلی آصف حمیدرضا گلمکانی
در این پایان نامه استراتژیهای بیمه سبد سهام در بازار سرمایه ایران پیاده سازی شده، عملکرد آنان در بازه زمانی سالهای 1371 الی 1386 در مقایسه با عملکرد استراتژی خرید و نگهداری و همچنین در مقایسه با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته، تاثیر عواملی چون هزینه معامله، دوره متوازن سازی و نحوه محاسبه نوسان پذیری بر عملکرد استراتژیهای بیمه سبد سهام تحلیل و شاخص خاص بیمه سبد سهام معرفی و استفاده شده است. نتایج نشان میدهد استراتژیهای بیمه سبد سهام در مقایسه با استراتژی خرید و نگهداری در محافظت از سرمایه ی سرمایه گذاران و استفاده از حرکات مثبت بازار موفق عمل نموده است. هر چند استراتژی درصد ثابت بیمه سبد سهام در دوره مورد بررسی و در بازار سرمایه ایران بهتر عمل نموده است، لیکن دو نوع استراتژی بیمه سهام یعنی استراتژیهای دوباره سازی اختیار معامله و روش درصد ثابت بیمه تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. در میان انواع استراتژیهای دوباره سازی اختیار معامله نیز تفاوت معناداری دیده نشد. در نظر نگرفتن هزینه معامله منجر به بهبود استراتژیهای بیمه سبد سهام در محافظت از کف می گردد. همچنین متوازن سازی یک روزه عملکرد بهتری نسبت به سایر شیوه های انتخاب دوره متوازن سازی داراست. استفاده از روش اصلاح شده للاند در محاسبه نوسان پذیری تفاوت چندانی در عملکرد استراتژیها ایجاد نمی نماید.
سید طاها موسوی نطنزی حمیدرضا گلمکانی
امروزه اهمیت مدیریت موجودی برای کیفیت خدمت دهی پذیرفته شده است و بهینه سازی این سیستم ها که منجر به افزایش کیفیت خدمت دهی می شود، یکی از موضوعات مهم می باشد. از نقطه نظر میزان در دسترس بودن موجودی، تعاریف کلاسیک متعددی از کیفیت خدمت دهی وجود دارد. فاکتور هایی مانند میانگین مواجهه سیستم با کمبود و یا زمان انتظار مشتریان در سیستم، برای کیفیت خدمت دهی در سیستم بکار رفته اند، در این میان فاکتور زمان انتظار در ارتباط با سیستم های ترکیبی تولید-موجودی و یا خدمت موجودی قابل تعریف می باشد. معمولا مدلهای صف و یا موجودی به طور جداگانه برای ارزیابی این سنجه های عملکردی به کار می رفته اند. در سیستم های کلاسیک موجودی اگر موجودی کافی در دست باشد، هر تقاضای رسیده به محض ورود به سیستم پاسخ داده می شود و سطح موجودی یک واحد کاهش می یابد. چنین سیستمی چندان بر شرایط واقعی منطبق نیست. چراکه همواره فرآیندی برای رسیدگی و پاسخ به تقاضاهای رسیده مورد نیاز است و این فرآیند زمانی را طلب می کند که البته ممکن است برای ساده سازی مدل قابل چشمپوشی باشد. بنابراین دیدن یک سیستم موجودی به صورت یک سامانه خدمت/تولید همراه با موجودی نسبت به یک سیستم موجودی کلاسیک به واقعیت نزدیک تر است. تحلیل این گونه سامانه ها بسیار دشوارتر است. یکی از راه های روبرو شدن با این مسائل مدل کردن آن در قالب یک سیستم صف همراه با موجودی است. در زنجیره تأمین هر یک از حلقه های زنجیره، می تواند یک سیستم صف همراه با موجودی باشد. در این سیستم هر مشتری با تقاضایی وارد سیستم می شود که پاسخ به این تقاضا نیازمند موجودی در دست و عملیاتی در سیستم می باشد. در بیشتر مدل های پیشین سیستم های صف همراه با موجودی فقط روی یک عضو از زنجیره تأمین دیده شده است و یا حتی حالت خاصی از سیاست موجودی ( موجودی پایه ) مدل شده است. ما در این پژوهش سیستم صف همراه با موجودی را در زنجیره تأمینی با یک خرده فروش و دو تأمین کننده درنظر خواهیم گرفت. در پژوهش های پیشین تأمین تقاضا از یک تأمین کننده صورت می گیرد که در واقعیت استفاده از چند تأمین کننده برای کاهش ریسک و استفاده از فضای رقابتی تولید امری طبیعی است. در این پژوهش مشتری ها بر اساس توزیع پواسون وارد سیستم می شوند، زمان تأمین تقاضا در سیستم و زمان خدمت دهی از توزیع نمایی پیروی می کند. پس برای تحلیل یک سیستم صف-موجودی می توانیم یک سیستم مارکوفی زمان پیوسته تعریف کنیم. بهینه سازی به منظور کمینه کردن هزینه کل سیستم انجام می گیرد و متغیرهای تصمیم شامل نقطه سفارش و مقدار سفارش خرده فروش و گزینش تأمین کننده هستند. در فصل اول و دوم، مقدماتی در مورد تئوری صف و کنترل موجودی گفته شده است و در فصل سوم به معرفی سیستم های صف همراه با موجودی و توصیف سیستم های بررسی شده پرداخته شده است. فصل چهارم شامل سیستم صف m/m/c همراه با موجودی در زنجیره تأمین با دو تأمین کننده ، روش مدل کردن سیستم، روش حل تحلیلی و تعیین سنجه های عملکرد و تابع هزینه می باشند. در نهایت فصل پنجم نیز نتایج این بررسی ها و پیشنهاداتی برای گسترش و ادامه این پژوهش ارائه شده است.
نسرین زمانی حمیدرضا گلمکانی
زنجیره تأمین بر تمام فعالیت های مرتبط با جریان و تبدیل کالا از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحویل به مصرف کننده نهایی و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها مشتمل می شود. یکی از پراهمیت ترین مسائل در زنجیره تأمین، مساله حمل ونقل است و یکی از شاخه های مساله حمل و نقل ، مساله حمل و نقل هزینه ثابت است. این مساله، مقدار مورد تقاضای کالا را برای برآورده کردن نیاز مشتریان، حمل کرده و هزینه کلی را تحت این شرط که هر مسیر علاوه بر هزینه های متغیر به ازای حمل کالا دارای یک هزینه ثابت مستقل از مقدار کالای حمل شده می باشد، کمینه می نماید. حمل و نقل هزینه ثابت یک مساله غیر چند جمله ای سخت است و می تواند به صورت یک مساله ی برنامه ریزی صحیح فرمول بندی و حل شود. هدف این پایان نامه توسعه ی یک روش مفید و کار آمد برای حل این مساله است. بدین منظور، ابتدا مساله مورد بحث توسط برنامه ریزی صحیح فرمول بندی می شود. از آنجایی که روش های مبتنی بر برنامه ریزی صحیح، از ساختار شبکه ای خاص مساله به خوبی بهره نمی برند و از لحاظ محاسباتی پر هزینه و گران هستند، روش حلی برای مساله ارائه میشود که در آن از درخت پوشا بر اساس الگوریتم ژنتیک و الگوریتم رقابت استعماری بهره گرفتهشدهاست و از اعداد پروفر به عنوان کدبردار استفاده میشود. البته شایان ذکر است که نوآوری ما در این پایان نامه در ارائهی الگوریتم رقابت استعماری اصلاح شده ای در دو سناریوی متفاوت برای حل است. با استفاده از این الگوریتمها که دارای عملکرد خوبی از قبیل زمان محاسبات، حافظه ی مورد نیاز برای محاسبات و توانایی یافتن جواب بهینه سراسری در هنگام اجرا با کامپیوتر هستند، به حل مثالهای متعددی پرداخته میشود. در واقع ابتدا، با بکارگیری طراحی آزمایش تاگوچی پارامترهای موجود در الگوریتم رقابت استعماری پیشنهادی تنظیم شده و بهترین حالت برای هریک از پارامترها مشخص میگردد. و سپس کارائی الگوریتم ها از طریق درصد انحراف نسبی (rpd) مورد بررسی قرار میگیرد. در نهایت به حل دو مساله نمونه که مورد توجه پژوهشگران در کارهای قبلی بوده است پرداخته میشود. و جوابهای بدست آمده از الگوریتم پیشنهادی با جوابهای موجود در کارهای گذشته مقایسه میشود. با توجه به جوابهای بهتر حاصل شده به این نتیجه رسیده که الگوریتم پیشنهادی، یک روش قوی و موثر برای حل مساله حمل و نقل هزینه ثابت است.
عالی نصرت اللهی بهزاد اشجری
چکیده ندارد.
محمد بیگلری کامی حمیدرضا گلمکانی
چکیده ندارد.
حمیدرضا گلمکانی -
چکیده ندارد.
رضا بهنامی بهزاد اشجری
چکیده ندارد.
محمود محمدی بهزاد اشجری
چکیده ندارد.
محمود محمدی بهزاد اشجری
یک درک عمیق از دانش پنهان در داده های منابع انسانی برای موقعیت رقابتی سازمان وتصمیم سازی سازمان حیاتی است. تحلیل الگو ها و روابط داده های منابع انسانی کاملاً نادر و کمیاب است. اغلب داده های منابع انسانی صرفاً برای اهداف گزارش مانند و پاسخ به یک سری پرس وجوها جمع آوری و نگهداری می شوند . لازم است که سیستم های منابع انسانی بر روی داده های کمیت پذیر بیشتر تمرکز کنند. ما نشان خواهیم داد چگونه داده کاوی الگوهای مفیدی از مجموعه های داده کشف و استخراج می کند ودر نتیجه قابلیت های داده کاوی منجر به افزایش کارآیی و در نهایت تحکیم مزیت رقابتی می شود . این پایان نامه بر روی تشریک مساعی داده کاوی و مدیریت منابع انسانی در سازمان بحث وبررسی انجام می دهد. در ابتدا مروری بر داده کاوی و تکنیک های آن خواهیم داشت. سپس اشاره ای به تفاوت ما بین داده کاوی و مطالعات معمول داده کاوی می کنیم. ارزش اطلاعات منابع انسانی درجهت حفظ موقعیت رقابتی بنگاه ها و تصمیم گیری سازمانی لحاظ شده است . نمونه کاربردی از تکنیک های داده کاوی (تکنیک درخت تصمیم) در سیستم مدیریت منابع انسانی و تصمیم گیری مدیران با مثال تشریح خواهد شد.