نام پژوهشگر: حسین قمری گیوی
رعنا حرفتی سبحانی لیل آبادی حسین قمری گیوی
هدف کلی این پژوهش "تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر روی کودکان آزاردیده جسمی" بود. این تحقیق از نوع آزمایشی بوده و به صورت کنترل گروههای نابرابر با دو گروه می باشد. برای شناسایی کودکان آزاردیده جسمی ابتدا آیتمهای مربوط به مقیاس آزار جسمی بر روی 306 دانش آموز دختر دو مدرسه از مدارس دخترانه ابتدایی شهر اردبیل به اجرا درآمده سپس از بین 70 کودکی که بالاترین نمرات را بدست آورده بودند، 30 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. در فرآیند درمان این 30 نفر به 25 نفر افت پیدا کرده و در قالب دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. جلسات درمانی در 8 قالب جلسه تشکیل شد. در این جلسات روش درمانی شناختی-رفتاری (تکنیکهای کنترل خشم و ابراز وجود برای کاهش پرخاشگری و تن آرامی و بازسازی شناختی برای نشانه های اختلال استرس پس از سانحه) مورد استفاده قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره (manova) و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته های پژوهشی نشان داد، نمرات آزمون پرخاشگری کودکان آزاردیده به صورت کلی و نیز مولفه های آن یعنی خشم، تهاجم و لجاجت نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون نیز تفاوت معنی داری از خود نشان داد. همچنین یافته ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری باعث کاهش در نشانه های اختلال استرس پس از سانحه به صورت کلی و نیز هر سه مولفه آن یعنی تجربه مجدد، برانگیختگی و اجتناب می شود.
مریم سلمانی لطف آبادی حسین قمری گیوی
چکیده: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره در کاهش علائم افسردگی دانشجویان انجام پذیرفت. پژوهش حاضر کاربردی و ازنوع شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل توجه است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دختر دانشگاه محقق اردبیلی بود که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به تحصیل بودند و از افسردگی رنج می بردند. شیوع مادام العمر افسردگی را حدود 15 درصد و در زنان 25 درصد برآورد کرده اند. چون تعداد کل دانشجویان دختر برابر با 4000 نفر می باشد و چون شیوع افسردگی برابر با 15% برآورد می شود لذا کل جامعه آماری 600 دانشجو برآورد شده است. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجویان دختر دانشگاه محقق اردبیلی که در تست افسردگی بک نمره ای بین 19 تا 29 کسب کردند، 26 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل توجه جایگزین شدند. سپس پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) با ضریب پایایی 94/0 و پرسشنامه افسردگی بک با ضریب پایایی 86/0 در پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. در گروه آزمایش مداخله از نوع گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره انجام شد. پس از پایان دوره 10 جلسه ای درمان (هفته ای دو جلسه به مدت 90 دقیقه) بار دیگر پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه افسردگی بک به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا گردید. نتایج حاصل از تحلیل آماری با آزمون های تحلیل واریانس چند متغییره و آزمون t مستقل نشان داد که گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره در مقایسه با گروه کنترل توجه، به طورمعنی داری (000/0>p) باعث کاهش نمره کلی در پرسشنامه طرحواره های یانگ شده است. در مورد هر یک ازطرحواره ها به طور جداگانه نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که جز در طرحواره انزوای اجتماعی / بیگانگی(057/0>p) و طرحواره گرفتار/ خود تحول نیافته (074/0>p)، درمان بر کاهش نمرات سایر طرحواره ها به طور معنی داری موثر بوده است. همچنین نتایج حاصل از آزمون آماری t مستقل نیز تفاوت معنی داری را در کاهش نمرات افسردگی درگروه آزمایش نسبت به گروه کنترل توجه، پس از درمان نشان داد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که طرحواره های محرومیت هیجانی، معیارهای سرسختانه و استحقاق نیز می تواند 65 درصد واریانس افسردگی را با استفاده از آزمون بک تبیین کنند.
نعمت محمدی پور ریک حسین قمری گیوی
آشفتگی فکر – عمل، نوعی سوگیری و تحریف شناختی است که در آن افکار و اعمال،بطورغیرقابل تفکیکی به یکدیگر پیوسته و متصل اند.این سازه، در رشد و تداوم بسیاری از اختلالات روانشناختی حضور دارد.پژوهش حاضر،بدنبال پیش بینی اختلال وسواس فکری – عملی و انواع آن و افسردگی اساسی، بر مبنای آشفتگی فکر – عمل و انواع آن است.همچنین از جمله اهداف این پژوهش، مقایسه آشفتگی فکر – عمل ،در دو گروه مبتلا به افسردگی و وسواس فکری – عملی با گروه بهنجار است.بدین منظور، سه گروه 50 نفری، از هریک از گروههای فوق الذکر به عنوان آزمودنی،با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب کرده وآزمودنیها، به پرسشنامه های افسردگی بک ،وسواسی پادوآ و مقیاس آشفتگی فکر – عمل پاسخ دادند.نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره با روش گام به گام نشان داد، آشفتگی فکر-عمل ویا یکی از زیر مقیاسهای آن، می تواند حدود 14 درصد واریانس افسردگی اساسی(p<0/01)،و حدود 15 درصد واریانس وسواس فکری-عملی(p<0/01)،و از 8 تاحدود 21 درصد از واریانس انواع زیر گروه های وسواسی(p<0/05)،را پیش بینی نماید.همچنین نتایج تجزیه و تحلیل واریانس چندمتغیره (مانووا)، نشان داد،بین گروههای مبتلا به وسواس فکری-عملی و افسردگی اساسی با گروه بهنجار، تفاوت معنی داری از لحاظ اخلاق (p<0/01)،و احتمال آشفتگی فکر-عمل(p<0/01)، وجود دارد.ولی دو گروه مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی و افسردگی اساسی از لحاظ اخلاق و احتمال آشفتگی فکر-عمل تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند.نتایج این یافته ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
حسن ایمانی حسین قمری گیوی
تحقیق حاضر به منظور بررسی وضعیت بازداری و بازشناسی شناختی و هیجانی در افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی و مقایسه ی این گروه با افراد بهنجار انجام شده است.جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی در دامنه سنی 45-15 ساله بود که طی نیمه ی دوم سال 1388 و نیمه ی اول سال 1389 به بیمارستان های دولتی و خصوصی و مراکز درمانی و مشاوره شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند و از بیماری وسواس فکری- عملی رنج می بردند، بعلاوه جامعه بهنجار این پژوهش را کلیه افراد بهنجار 45-15 ساله تشکیل می داد. با روش نمونه گیری در دسترس از هر گروه 40 نفر و در مجموع 80 نفر انتخاب شدند و کلیه ی این افراد از نظر متغیرهای جنسیت، سطح تحصیلی ، با همدیگر جور شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: آزمون استروپ از نوع سه کارتی، آزمون بازداری هیجان ، آزمون بازشناسی هیجان چهره ای،مقیاس بازشناسی لغات آزمون حافظه وکسلر. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری spss(نسخه:16) و با روش های آماری آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) وتحلیل ممیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به وسواس در هر دو نوع بازداری شناختی (05/0>p) و هیجانی (01/0>p) و بازشناسی هیجانی (10/0>p) به طور معنی داری، ضعیف تر از گروه افراد بهنجار عمل کردند. ولی در تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل ممیز بین افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار در متغیر بازشناسی شناختی تفاوت معنی داری به دست نیامد.در نتیجه گیری کلی افراد مبتلا به وسواس بر اساس نتایج در پردازش های شناختی و هیجانی به طور معنی داری ضعیف تر از گروه کنترل عمل کردند.در پردازش هیجانی این تفاوت کارآمدی ، بیشتر محسوس بود.
زهرا محمد حسنی صغیری بیژن ظهیری ناو
منطق الطیر عطار، یکی از معروف ترین آثار کلاسیک فارسی است که در کارنامه ی آثار وی، خوش درخشیده و بسیار مورد توجه می باشد. سیر پرندگان برای دستیابی به عنقایا سیمرغ، ابتکار عطار نیست و در آثار پیش از او نیز به کرّات می توان این موضوع را ملاحظه کرد. توجه عطار به روح انسان و استفاده از این داستان، به گونه ای سمبولیک، برای دعوت انسان گم شده در دنیای دام و دانه، به کمال و خودشکوفایی، نکته ای است که اثر او را در میان آثار مشابه دیگر برجسته ساخته است. این مسأله که از دیرباز مورد توجه شاخه های مختلف علوم انسانی از جمله فلسفه، روان شناسی، ادبیات و عرفان وبوده است همواره توجه بشر را به خود معطوف داشته است. در این رساله، ابتدا درباره ی تاریخچه ی گرایش به انسان یا انسان گرایی، پیدایش این تفکّر و تأثیر آن بر علوم مختلف، از جمله روان شناسی صحبت خواهد شد و سپس به نظریه ی برخی از پیشگامان این تفکّر در قرن اخیر اشاره خواهد شد؛ و در ادامه به معرفی روان شناسی نوع سوم یا روان شناسی انسان گرا ـ یکی از شاخه های علوم انسانی ـ خواهیم پرداخت و سپس نظریه و الگوی چند تن از پیشگامان این مکتب بیان خواهد شد؛ و در نهایت به طور اختصاصی تر، بر اساس نظریه ی راجرز، به بررسی نمودهای خودشکوفایی در منطق الطیر عطار و آوردن شاهد مثال هایی از این موضوع، و سپس بحث و نتیجه گیری پرداخته خواهد شد.
لیلا اصلانی عباس ابوالقاسمی
نگرش به ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و اضطراب امتحان از متغیرهای مرتبط با عملکرد تحصیلی دانش آموزان محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر " تعیین رابطه بین نگرش به ریاضی، خودکارآمدی ریاضی و اضطراب امتحان در دانش آموزان دبیرستانی بود. نمونه تحقیق شامل 239 دانش آموز بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش به ریاضی، پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی و پرسشنامه اضطراب امتحان استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری و آزمون تحلیل واریانس چند متغیری(manova) صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین نگرش به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی رابطه معنی دار وجود دارد(43/0r=). همچنین نگرش به ریاضی(19/0- =r) و خودکارآمدی ریاضی با اضطراب امتحان(21/0- =r) رابطه معناداری داشتند. بین دانش آموزان دختر و پسر در متغیرهای نگرش به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی تفاوت معنادار یافت نشد. اما در متغیر اضطراب امتحان تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین نگرش به ریاضی و خودکارآمدی ریاضی می توانند عملکرد ریاضی را به طور معناداری پیش بینی کنند. نتایج این پژوهش می تواند در زمینه ارتقاء بهداشت روانی و تحصیلی دانش آموزان کاربرد داشته باشد.
احسان گلی گرمیانکی حسین قمری گیوی
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی گروه درمانی انسانگرایانه ـ وجودی و گروه درمانی شناختی ـ رفتاری بر کاهش علائم اختلال شخصیت مرزی زندانیان مرد زندان مرکزی شهرستان بجنورد می باشد. بدین منظور ابتدا طی غربالگری مقدماتی که از 400 زندانی به عمل آمد، تعداد 105 مورد اختلال شخصیت مرزی مشخص گردید. از این تعداد 51 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به همان شیوه در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. روش انجام پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون گسترش یافته بود و ابزارها عبارت بودند از سومین ویراست پرسشنامه چند محوری بالینی میلون(mcmi-iii)، مقیاس شخصیت مرزی (stb)، مصاحبه بالینی ـ ساختار یافته dsm-iv-ir (scid) و پرسشنامه محقق ساخته جهت سنجش ویژگیهای جمعیت شناختی. پس از تحلیل داده ها به وسیله آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه(one way anova)، یافته ها نشان داد که بین دو روش گروه درمانی انسانگرایانه ـ وجودی و شناختی ـ رفتاری در کاهش علائم عامل تکانشگری، عامل علائم پارانوئیدی و تجزیه ای وابسته به استرس ، تفاوت معناداری وجود ندارد، اما در عامل ناامیدی و علائم اختلال شخصیت مرزی این تفاوت معنادار است. نتایج نشان دادند که هر دو روش فوق از گروه کنترل موثرتر بودند. همچنین بین میزان اثربخشی گروههای آزمایش در کاهش علائم اختلال شخصیت مرزی و عامل ناامیدی تفاوت معناداربود، به این صورت که گروه درمانی انسانگرایانه ـ وجودی از اثربخشی بیشتری برخوردار بود.
حسن بشیری اوشا برهمند
تحقیق حاضر به منظور بررسی ویژگی های روانسنجی و اعتبار یابی پرسشنامه شش عاملی شخصیت، هگزاکو انجام گرفت. هدف بررسی تعداد ابعاد موجود پرسش نامه فوق با نمونه های ایرانی بود.جامعه آماری، کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز بود. بدین منظر 613 ( 270 پسر و 343 دختر) دانشجوی کارشناسی به روش طبقه ای منظم انتخاب و پرسشنامه 100 سوالی هگزاکو و نئو به عنوان پرسشنامه متناظر اجرا شد. نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل مانوا نشان از بروز شش عامل با پایایی مناسب مشابه پیشنهادی آشتون و لی، صداقت- تواضع(80/)، تهییج پذیری(74/)، برونگرایی(81/)، سازگاری(73/)، باوجدان بودن(71/) و گشودگی به تجربه (76/) بود. همچنین همبستگی بین ابعاد نئو و هگزاکو در بالاترین وپایین ترین سطح از 28/ (برونگرایی)تا 74/(سازگاری) به دست آمد. از لحاظ تفاوت های جنسیتی در هگزاکو در بعد توافق پذیری پسران و در ابعاد تهییج پذیری و با وجدان بودن و صداقت دخترات وضعیت بهتری نسبت به پسران داشتند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که از هگزاکو می توان در تحقیقات مربوط به حوزه شخصیت استفاده نمود.
رضا نسودی حسین قمری گیوی
این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی دوروش تحلیل رفتار کاربردی (aba)و درمانی – آموزشی (teacch) بر روی رفتار های کلیشه ای، ارتباط و تعامل کودکان اتیستیک انجام شده است. روش پژوهش از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون چند گروهی با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان اتیسمی بود که در نیمه دوم سال 1388 در مدرسه اتیسم تبریز ثبت نام کرده بودند که از میان این کودکان 29 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.ابزارهای مورد استفاده عبارتند از : مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام (gars) و چک لیست بازبینی اصلاح شده (m- chat) . داده ها با استفاده از آزمون واریانس چند متغیره (manova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه میزان اثربخشی دو روش abaوteacch بر رفتار های کلیشه ای تفاوت معنی داروجود ندارد؛در مقایسه میزان اثربخشی دو روش abaو teacch بر ارتباط تفاوت معنی دار وجود دارد؛ در مقایسه میزان اثربخشی دو روش abaو teacch برتعامل تفاوت معنی دار وجود ندارد؛بر اساس یافته ها به نظر می رسد که دو روش aba وteacch تقریباً به یک اندازه برکاهش علایم اتیستیک (حداقل در ویژگیهای مذکور به غیر از ارتباط اجتماعی) تأثیر دارند.
ابراهیم رفاقت خواجه حسین قمری گیوی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله اجتماعی در پرخاشگری نوجوانان بزهکار می باشد. این پژوهش از نوع آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان حاضر در کانون های اصلاح و تربیت شهر تبریز می باشد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانانی بود که در پرسشنامه پرخاشگری باس و پری نمرات بالایی کسب کردند که این 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای در معرض آموزش حل مسئله اجتماعی قرار گرفت و پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. در این پژوهش از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری و همچنین پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (manova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات پرخاشگری و زیر مقیاس های آن یعنی پرخاشگری بدنی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت در پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. متغیرهای مذکور در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش کاهش معناداری داشتند. همچنین نتایج نشان دادند که بعد از آموزش حل مسئله اجتماعی، بین میانگین نمرات تمام زیر مقیاس های حل مسئله اجتماعی یعنی جهت گیری مثبت نسبت به مسئله، جهت گیری منفی نسبت به مسئله، سبک منطقی، سبک تکانشی- بی احتیاطی و سبک اجتنابی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با استفاده از آموزش حل مسئله اجتماعی می توان مشکلات پرخاشگری و حل مسئله نوجوانان بزهکار را کاهش داد.
مهدی کلهرنیا گلکار حسین قمری گیوی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر کاهش علائم و تعدیل طرحواره های ناسازگار زندانیان مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، وابسته و پارانوئید طراحی گیردید. روش انجام پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون می باشد. به منظور انجام این پژوهش ابتدا 425 زندانی مرد از زندان مرکزی مشهد انتخاب شدند. سپس بر اساس غربالگری اولیه 53 نفر دارای علائم اختلال شخصیت مرزی، 39 نفر واجد علائم اختلال شخصیت وابسته و 48 نفر با علائم اختلال شخصیت پارانوئید تشخیص داده شدند. در مرحله بعدی 34 نفر از هر یک از اختلالات به صورت مجزا به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس 34 نفری که علائم اختلال شخصیت مرزی داشتند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. این اعمال برای اعضاء دو اختلال شخصیت دیگر یعنی اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت پارانوئید نیز صورت گرفت. سپس برای گروه های آزمایشی طرحواره درمانی گروهی به مدت 24 جلسه اجرا شد.در حالیکه گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها نیز با استفاده از پرسشنامه چند محوری بالینی میلون(mcmi-iii)، مقیاس شخصیت مرزی (stb)، پرسشنامه طرحواره های یانگ(ysq) جمع آوری شدند. پس از آن داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، کالموگراف اسمیرنوف، تحلیل واریانس چند متغیره(manova)، تحلیل کوواریانس(ancova)، همبستگی و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند. براساس یافته های این مطالعه، طرحواره درمانی باعث کاهش علائم و تعدیل برخی از طرحواره های ناسازگار در اختلال شخصیت مرزی و وابسته می شود. دیگر یافته های تحقیق نیز نشان داد که تعداد زیادی از طرحواره ها با علائم اختلال شخصیت مرزی، پارانوئید و وابسته همبستگی مثبت و معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون هم حاکی از آن بود که برخی از این طرحواره ها می توانند علائم اختلال شخصیت پارانوئید، وابسته و مرزی را پیش بینی کنند. به طور کلی براساس نتایج این مطالعه می توان گفت که طرحواره درمانی می تواند درمان موثری برای اختلالات شخصیت به ویژه اختلال شخصیت مرزی و وابسته باشد.
سجاد بشرپور حسین قمری گیوی
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع حوادث تروماتیک، تعیین نیمرخ آسیب شناختی دانش آموزان مواجه شده با تروما و مقایسه اثر بخشی روشهای درمان پردازش شناختی و پردازش مجدد هولوگرافیک در کاهش علائم پس آسیبی آنها انجام گرفت. در یک زمینه یابی مقطعی 946 دانش آموز پسر دبیرستانی انتخاب شده به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، در محل تحصیل و به صورت گروهی به پرسشنامه های محقق ساخته، سرند کردن حوادث تروماتیک و فهرست علائم 90 سوالی (scl-90-r) پاسخ دادند. از بین آنها تعداد 129 نفر دارای تجربه تروما و نمره بالاتر از 90 در آزمون scl-90-r شناسایی شدند. از میان آنها تعداد 60 نفر به تصادف انتخاب و بعد از انجام مصاحبه بالینی در دو گروه درمان پردازش شناختی(20=n) و پردازش مجدد هولوگرافیک(20 =n) و یک گروه کنترل (20 =n) به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به آزمون های scl-90-r، چک لیست علائم ترومای کودکان و شناخت های پس از تروما پاسخ داده و تفاضل نمرات پیش آزمون و پس آزمون آنها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. نتایج نشان داد که 2/72 درصد شرکت کنندگان در طول زندگی خود حداقل با یک رویداد تروماتیک مواجه شده بودند. در ارتباط با اثر بخشی روشهای درمان نتایج نشان داد که در نمره کلی آزمون scl 90 r و به ویژه در ابعاد وسواس- اجبار، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی، حساسیت در روابط بین فردی، و روان پریشی بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری وجود داشت. در مولفه های وسواس- اجبار، حساسیت در روابط بین فردی و روان پریشی فقط درمان پردازش مجدد هولوگرافیک اثر گذاشته بود ولی بر مولفه های افسردگی، اضطراب و هراس هر دو روش تأثیر گذاشته بودند، به این صورت که درمان پردازش شناختی بر کاهش افسردگی و درمان پردازش مجدد هولوگرافیک نیز بر کاهش اضطراب و هراس تأثیر بیشتری گذاشته بود. در نمره کلی آزمون چک لیست علائم آسیب کودکان و به ویژه در ابعاد اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، تجزیه نیز بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. در کاهش اضطراب و تجزیه، درمان پردازش مجدد هولوگرافیک، ولی در کاهش افسردگی باز درمان پردازش شناختی تأثیر بیشتری گذاشته بود، در کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه نیز هر دو روش درمان به یک اندازه تأثیر گذاشته بودند. در نمره کلی پرسش نامه شناخت های پس از تروما به ویژه در ابعاد شناخت های منفی درباره خود و خود سرزنشی بین سه گروه تفاوت آماری معنی داری مشاهده شد. بطوریکه هر دو روش درمان به یک اندازه در کاهش شناخت های منفی درباره خود اثر گذاشته بودند. ولی بر کاهش خود سرزنشی فقط درمان پردازش مجدد هولوگرافیک اثر بخش بود. بر اساس نتایج این پژوهش می توان برای درمان علائم افسردگی ناشی از تروما درمان پردازش شناختی و برای درمان علائم اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، هراس، وسواس اجبار، حساسیت در روابط بین فردی و روان پریشی ناشی از تروما درمان پردازش مجدد هولوگرافیک را توصیه کرد.
سید حسن سروش زاده حسین قمری گیوی
چکیده: هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه پیشگیری از زورگویی اولویوس بر زورگویی، مهارت های اجتماعی و عزت نفس دانش آموزان کلاس پنجم ابتدایی می باشد. این تحقیق از نوع آزمایشی می باشد، که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. هر یک از دو گروه شامل 30 نفر دانش آموز زورگو می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. دانش آموزان هر دو گروه به پرسشنامه تجدید نظر شده زورگو/ قربانی اولویوس، مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون و مقیاس عزت نفس روزنبرگ پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، برای بررسی فرضیه های پژوهش و تعیین میزان اثر بخشی برنامه بر زورگویی، مهارت های اجتماعی و عزت نفس آزمودنی ها، از روش تجزیه وتحلیل واریانس چندمتغیره (manova) و برای پاسخ به سئوال تحقیق از تحلیل رگرسیون چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده شده است. نتایج نشان داد که دو گروه از نظر زورگویی دانش آموزان زورگو در سطح (01/0>p) تفاوت معنی داری دارند، ولی از نظر عزت نفس و زیر مقیاس های مهارت های اجتماعی، در پیش آزمون و پس آزمون از یکدیگر تفاوت معنی داری ندارند. یعنی آموزش برنامه به گروه آزمایشی فقط در کاهش زورگویی دانش آموزان زورگو موثر بوده است.نتایج تجزیه و تحلیل آزمون آماری رگرسیون چند متغیره، به روش گام به گام نشان داد که 44 در صد از واریانس زورگویی بوسیله عزت نفس قابل تبیین و پیش بینی است. اما زیر مقیاس های مهارت های اجتماعی مناسب، مهارت های اجتماعی نامناسب، تکانشی عمل کردن، برتری طلبی و گوشه گیری و حسادت نمی توانند پیش بینی کننده مناسبی برای زورگویی باشند. در این پِژوهش، نتایج این یافته ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
حسن سواری حسین قمری گیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری وذهن آگاهی بر پیشگیری از عود وسلامت روان مصرف کنندگان کراکبود.روش پژوهش حاضر آزمایشی وشامل دو گروه آزمایش ویک گروه کنترل بود .حجم جامعه ی آماری تقریبا1000نفر بود. 48نفر از مصرف کنندگان کراک که دوره ی 21روزه ی ترک بدون دارو را درخانه های بهبودی(کمپ)شهرستان اهواز گذرانده اند به صورت تصادفی انتخاب وپس از تکمیل آزمون تجدید نظر شده ی علائم روانی(scl90_ir)و رعایت ملاکهای ورود و خروج درسه گروه درمان شناختی رفتاری،ذهن آگاهی و گروهکنترل جایگزین شدند. داده های پژوهش با کمک آزمایش ادرار وآزمون تجدید نظر شده علائم روانی(scl90-ir)در پایان درمان و پساز دوماه پیگیری جمع آوری شدند.برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون خی2،تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.یافته های آزمون خی2نشان داد که هر دو روش درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی در پیشگیری از عود مصرف کراک اثربخشی معناداری دارند واثربخشی ذهن آگاهی دراین زمینه اندکی بیشتر بود (اگرچه معنادارنبود).یافته های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هردو روش درمانی به طور معنی داری بر افزایش سلامت روان تاثیر دارند واز حیث میزان اثربخشی بین آنها تفاوت معنی داری وجود ندارد..بر اساس یافته ها درمانهای شناختی رفتاری و ذهن آگاهی منجر به کاهش معنی دار شکایتهای جسمانی،وسواس-اجبار،افسردگی،حساسیت در روابط بین فردی،اضطراب و پرخاشگری شد اما اثربخشی معنی داری بر کاهش ترس مرضی،افکار پارانوئید وعلائم روانپریشی مصرف کنندگان کراک نداشت.
فاطمه تیزدست نیلوفر میکاییلی
هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افرادعادی می باشد. این تحقیق از نوع علی مقایسه ای می باشد که در آن از طرح مورد شاهدی استفاده شده است. در راستای هدف فوق الذکر 31 نفر از افراد اسکیزوفرنی و 29 نفر مادران افراد عادی انتخاب شده اند. از مادران این افراد دعوت شد تا پرسشنامه شخصیت میلون 3 و پرسشنامه سبک دلبستگی هازان و شیور را پر کنند. داده ها بوسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و مادران افراد عادی در ویژگی های شخصیتی و سبک دلبستگی با هم تفاوت معنا داری دارند. مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ ویژگی های شخصیتی افسردگی، هیستیری، نارسیستیک، ضد اجتماعی، سادیسم، اضطراب، الکلیسم، مرزی، افسردگی اساسی، جسمانی شکل، مانیک، پارانوئید، اسکیزوتایپال با مادران افراد عادی تفاوت دارند و سبک دلبستگی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بیشتر سبک دلبستگی مضطرب دو سویه بود اما مادران افراد عادی نمرات بالاتری را در سبک دلبستگی ایمن و پس از آن اجتنابی گرفتند. پس می توان نتیجه گرفت: مادران افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ ویژگی های شخصیتی و سبک دلبستگی تفاوت معناداری با مادران افراد عادی دارند.
میترا قدم خیر حسین قمری گیوی
هدف : این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش رویکرد منطقی-عاطفی-رفتاری در افزایش صمیمیت زناشویی بود. روش:این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است و حجم نمونه شامل 30 نفر(زن) میباشد که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه ی تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند..ابزار پژوهش: برای جمع آوری داده ها از مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون استفاده شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم بندی شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان می دهد که تفاوت میان میانگین های پیش آزمون، پس آزمون در عامل آموزش و عامل گروه از نظر آماری معنا دار است. با توجه به مقدار آماره (p < 0/05) و رد فرضیه صفر، نتیجه می گیریم که بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد به عبارت دیگر عامل آموزش سبب افزایش نمرات مولفه ی صمیمیت گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتایج نشان داد که: عامل آموزش باعث ایجاد تفاوت نمرات صمیمیت زنان در گروه کنترل و آزمایش شده و به عبارتی آموزش راهبردهای رویکرد منطقی- عاطفی- رفتاری باعث افزایش صمیمیت زنان می شود
مسلم عباسی عباس ابوالقاسمی
ترقی و توسعه یک کشور پیش از هر چیز به منابع انسانی آن منوط است. در عرصه جهانی کارآفرینان منشا تحولات بزرگی در زمینه های صنعتی، تولیدی و خدماتی هستند. کارآفرینی پیامدهای مثبتی از جمله ایجاد ثروت توسعه فناوری تشویق سرمایه گذاری ایجاد و گسترش بازارهای جدید و ایجاد اشتغال دارد. هدف این پژوهش بررسی رابطه برخی ویژگیهای شخصیتی با جهت گیری کارآفرینی و عملکرد تجاری در مدیران واحدهای تولیدی خصوصی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران واحدهای تولیدی استان های اردبیل و مرکزی تشکیل دادند. (n=1100) نمونه این پژوهش 300 مدیر واحدهای تولیدی استان های اردبیل و مرکزی بودند که از جامعه پژوهش مورد نظر انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها از مقیاس خودشکوفایی (1978) مقیاس عزت نفس (1965) مقیاس خودکارآمدی (1996) مقیاس ابهام (1993) مقیاس منبع کنترل (1966) مقیاس نوآوری (1996) مقیاس خطرپذیری (1996) پرسشنامه جهت گیری کارآفرینی و چک لیست عملکرد تجاری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر میانگین و انحراف معیار از ضریب همبستگی پیرسون ضرایب رگرسیون چند متغیری به روشهای ورود و گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد خودکارآمدی خودشکوفایی عزت نفس تحمل ابهام خطرپذیری منبع کنترل درونی و نوآوری با جهت گیری کارآفرینی همبستگی دارند. همچنین خودکارآمدی خودشکوفایی عزت نفس تحمل ابهام خطرپذیری منبع کنترل درونی و نوآوری با عملکرد تجاری همبستگی دارند. متغیرهای شخصیتی منبع کنترل درونی تحمل ابهام عزت نفس خودشکوفایی خودکارآمدی خطرپذیری و نوآوری حدود 28 درصد واریانس جهت گیری کارآفرینی و 36 درصد عملکرد تجاری در مدیران را پیش بینی می کنند.
مرتضی صادقی حسین قمری گیوی
این پژوهش با هدف بررسی بخشش درمانی بر کنترل درونی و بیرونی خشم پسران نوجوان کانون اصلاح و تربیت شهر تهران طراحی و اجرا شد.این پژوهش از نظر روش از نوع شبه آزمایشی محسوب می شود و طرح آن دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال1391 (تقریباً 300 نفر) می باشد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده است و حجم نمونه شامل 30 نفر از پسران کانون اصلاح و تربیت بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه تحت آموزش بخشش درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکردند. ابزار به کار رفته شامل پرسشنامهخشماسپیلبرگرstaxi-2 برای اندازه گیری خشم و پرسشنامه انگیزه های بین فردی مرتبط با آسیب بود که بر روی تمام افراد نمونه به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که درمان آموزش بخشش بر اساس مدل فرایندی انرایت در سطح 0.001 بر افزایش کنترل خشم افراد به لحاظ آماری تاثیر معنادار دارد، این مدل آموزشی هم کنترل برون ریزی خشم و هم کنترل درون ریزی خشم را افزایش داده است. همچنین این پژوهش نشان داد که آموزش بخشش سبب کاهش شاخص کلی پرخاشگری و افزایش بخشش بین فردی افراد گروه آزمایش گردیده است. اما در مورد برون ریزی و درون ریزی خشم نتایج نشان داد که آموزش بخشش تفاوت معناداری را در بین دو گروه آزمایش و کنترل ایجاد نکرده است.
فریبا مقصود حسین قمری گیوی
نام خانوادگی دانشجو: مقصود نام: فریبا عنوان پایان نامه: بررسی ارتباط بین تعارض و تناقض های استدلالی در روابط زناشویی زوجین سازگار و دارای ناسازگاری در شهرستان اردبیل استاد (اساتید) راهنما: دکتر حسین قمری گیوی استاد (اساتید) مشاور: دکتر نادر حاجلو مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: روانشناسی گرایش:عمومی دانشگاه: محقق اردبیلی دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی تاریخ دفاع: 17/06/1392 تعداد صفحات:92 چکیده: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط تعارض و تناقض های استدلالی در زوجین سازگار و دارای ناسازگاری شهر اردبیل بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش زوجین سازگار و زوجین دارای ناسازگاری شهر اردبیل بودند. از بین زوجین سازگار 23 زوج با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و از بین زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران بهزیستی شهرستان اردبیل، 24 زوج با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند که پرسشنامه-های پژوهش شامل مقیاس سازگاری دو نفری اسپانیر، پرسشنامه تعارضات زناشویی و پرسشنامه تناقض های زناشویی را به صورت انفرادی تکمیل نمودند. داده ها توسط آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری و ضریب همبستگی پیرسون و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که تناقض های ثبات ـ تغییر و ابراز ـ عدم ابراز تغییرات ناسازگاری زوجین سازگار را پیش بینی می کند اما هیچ یک از انواع تناقض، تغییرات ناسازگاری زوجین ناسازگار را پیش بینی نمی کند. بر اساس یافته ها بین میزان تعارض و تناقض در زوجین سازگار، رابطه مثبت معنی دار وجود دارد و در زوجین ناسازگار، رابطه معنی داری بین این دو متغیر وجود ندارد. یافته های آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که در زوجین سازگار، بین تناقض گشودگی ـ محدودیت با اکثر تعارض ها (شش تعارض از هفت تعارض) رابطه معنی دار وجود داردو در زو جین ناسازگار، بین تناقض استقلال ـ ارتباط با پنج تعارض از هفت تعارض رابطه معنی دار وجود دارد. کلید واژه ها:تعارض زناشویی، تناقض های استدلالی، تناقض های دیالکتیکی، سازگاری زناشویی، ناسازگاری زناشویی، زوج ها
محمد مهدی بابائی منقاری مهدی معینی کیا
هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطه بین راهبردهای انگیزش برای یادگیری با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه می باشد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است، جامعه آماری پژوهش حاضر کل دانش آموزان رشته ریاضی و فیزیک مقطع متوسطه شهرستان آمل باحجم 2958 نفر می باشد. از بین جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران با لحاظ 05/0 = α و مقدار خطای قابل قبول 05/0 و 5/0= p=q؛ تعداد 339 نفر دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب گردید که پرسشنامه برگشتی از تعداد 331 نفر قابل تحلیل بود. فرضیه پژوهش عبارتند از: 1- بین مولفه های راهبردهای انگیزشی با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه رابطه وجوددارد. 2- بین مولفه های راهبردهای یادگیری با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه رابطه وجوددارد. 3- بین مولفه های راهبردهای مدیریت منابع با یادگیری ریاضی دانش آموزان متوسطه رابطه وجود دارد. 4- بین راهبردهای انگیزش برای یادگیری با یادگیری ریاضی دانش آموزان رابطه وجود دارد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری جهت بررسی میزان راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و راهبردهای مدیریت منابع یادگیری استفاده شد. این پرسشنامه، توسط (پینتریچ و همکاران، 1993) ساخته شد و توسط دانکن و مک کیچی (2005) بازنویسی شد .روش تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام بود. یافته های پژوهش نشان داد که: بین راهبردهای انگیزشی شامل (ارزش تکلیف، باورهای کنترل یادگیری، اضطراب امتحان، خودکارآمدی، جهت گیری درونی هدف و جهت گیری بیرونی هدف) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم ارزش تکلیف (285/0= β) و جهت گیری بیرونی هدف (195/0= β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است. اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود. بین راهبردهای یادگیری شامل (تکرار و مرور، سازمان دهی، بسط معنایی، تفکر انتقادی و خودتنظیمی) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم تکرار و مرور (308/0=β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود. بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری شامل (مدیریت زمان و مکان مطالعه، تنظیم تلاش، یادگیری از همدرسان و کمک طلبی) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم مدیریت زمان و مکان مطالعه (297/0= β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود. بین راهبردهای انگیزش برای یادگیری شامل (راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و راهبردهای مدیریت منابع یادگیری) با یادگیری ریاضی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه ی معنی داری وجود دارد. سهم راهبردهای انگیزشی (407/0= β) در پیش بینی میزان یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار است اما سهم بقیه متغیرها در پیش بینی یادگیری ریاضی دانش آموزان معنی دار نبود
ملیحه فتحی جناقرد علی خالق خواه
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی دبیران و مدیران در مدارس متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1392 - 93 بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دبیران و مدیران مدارس متوسطه شهر اردبیل به تعداد 1164نفر بودند از میان این تعداد بر اساس فرمول کوکران به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 289 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت گردآوری دادهها از سه پرسشنامه مدیریت دانش پاتریک و همکاران با پایایی 95/0، پرسشنامه یادگیری سازمانی چیوا با پایایی 93/0 و پرشسنامه رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کونوسکی با پایایی 73/0 استفاده شد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندار)، و روشهای آمار استنباطی (t تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین نمره مدیریت دانش و یادگیری سازمانی دبیران و مدیران از میانگین مفهومی پایینتر است و میانگین نمره رفتار شهروندی سازمانی آنها از متوسط مفهومی بالاتر است. تمام مولفههای مدیریت دانش و تمام مولفههای یادگیری سازمانی با رفتار شهروندی همبستگی مثبت معنی دار دارند. از میان متغیرهای پژوهش، مدیریت دانش و از میان مولفههای مدیریت دانش ذخیره دانش پیش بینی کننده رفتار شهروندی سازمانی مدیران و دبیران در مدارس متوسطه میباشد
اکبر موسویان حسین قمری گیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور بر افکار غیرمنطقی، شادابی و سازگاری زناشویی زوجین ناسازگار بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر رشت در سال 93-92 می باشد. نمونه آماری برای این تحقیق 16 زوج برآورد شده که به روش نمونه گیری در دسترس، زوجینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر(das)، پرسشنامه شادمانی آکسفورد(ohi) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی اهواز(4ibt-a)، بود. پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی( درمان راه حل محور)، بر روی گروه آزمایشی به مدت 7 جلسه 90 دقیقه ای و یک بار در هفته اجرا گردید و پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه، پس آزمون به عمل آمد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور باعث افزایش شادکامی و سازگاری زناشویی و همچنین باعث کاهش افکار غیرمنطقی زوجین گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است.
عبدالله کریمی حسین قمری گیوی
هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثربخشی رویکرد بازسازی شناختی بر باورهای غیرمنطقی و ناامیدی افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد بود. جامعه آماری این پژوهش را، کلیه افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد (85 نفر)، که در کمپ ترک اعتیاد معتادان گمنام شهرستان بوکان درسال 1393 حضور داشتند را شامل می شود که از میان آنها، 24 نفر حایز شرایط با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایشی، 8 جلسه 90 دقیقه ای مورد مداخله بازسازی شناختی قرارگرفتند. هر دو گروه پرسشنام? چهار عاملی باورهای غیر منطقی اهواز و مقیاس مقیاس ناامیدی بک را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که رویکرد بازسازی شناختی، در کاهش باورهای غیرمنطقی و ناامیدی آزمودنی ها گروه آزمایش موثر بوده است. بر اساس این مطالعه می توان نتیجه گرفت، مداخله بازسازی شناختی در بهبود باورها غیر منطقی و کاهش ناامیدی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد می تواند موثر واقع شود.
رقیه زارع حسین قمری گیوی
این پژوهش با هدف مقایسه پردازش اطلاعات و هوش اجتماعی، عاطفی در زنان قربانی خشونت و بهنجار انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان شهر اردبیل بود که به پزشکی قانونی، دادگستری و نیروی انتظامی استان مراجعه کردند. از بین این زنان 31 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه در نظرگرفته شدند. از بین زنان عادی شهر اردبیل نیز 31 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس خردگرایی-تجربه گرایی برای سنجش پردازش اطلاعات، مقیاس هوش اجتماعی ترومسو برای سنجش هوش اجتماعی و مقیاس هوش هیجانی پترایدز- فارنهام برای سنجش هوش عاطفی نمونه ها در نظرگرفته شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی ( میانگین و انحراف معیار) و آزمون تحلیل واریانس چند متغیره(مانوا) استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که هوش عاطفی زنان قربانی خشونت با زنان بهنجار تفاوت معنی داری دارد. اما بین پردازش اطلاعات، هوش اجتماعی زنان قربانی خشونت و گروه عادی هیچ تفاوت معنی داری مشاهده نشد. پس نتایج نشان می دهد که زنان قربانی خشونت هوش عاطفی بالاتری نسبت به گروه زنان عادی دارند. اما در پردازش اطلاعات، هوش اجتماعی با هم تفاوت معنی دار ندارند.
صدیقه مهری حسین قمری گیوی
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پردازش حسی و یادگیری حرکتی درکودکان مبتلا به فلج مغزی و معلولیت جسمانی بود. روش پژوهش فعلی از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری عبارت بود از کلیه¬ی کودکان مبتلا به فلج مغزی و کودکان دچار معلولیت جسمانی که در 6 ماهه¬ی دوم سال 1392 به مراکز توانبخشی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از بین مراجعین 40 کودک (20 فلج مغزی و 20 معلول جسمی) را که شرایط ورود به مطالعه داشتند به شیوه در دسترس انتخاب کرده و به روش تصادفی ساده به دو گروه 10 نفره (کنترل و آزمایش) گمارده شدند. آزمودنی¬های دو گروه به آزمون ریون رنگی، پرسشنامه سیستم طبقه¬بندی عملکرد حرکتی درشت قبل از ارائه مداخلات و پرسشنامه حسی پارهام و همکاران (2007) به منظور اندازگیری پردازش حسی و یادگیری حرکتی، قبل و بعد از مداخله (پیش آزمون و پس آزمون) پاسخ دادند. مداخلات به صورت تمرینات لامسه¬ای، تحریکات حس عمقی (تشخیص حرکات و تشخیص موقعیت نهایی حرکات) و بازخورد به مدت 10 جلسه (3 روز در هفته و به مدت 30دقیقه) روی گروه آزمایش به صورت انفرادی انجام شد و مداخله¬ای روی گروه کنترل صورت نگرفت. به منظور بررسی فرضیه¬های پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته¬های این پژوهش نشان داد که مداخلات لامسه¬ای و تحریکات حس عمقی بر پردازش حسی و مداخله بازخوردی بر یادگیری حرکتی کودکان فلج مغزی اسپاستیک و معلولیت جسمانی تأثیر مثبت دارد.
سیده سمیه جعفری قوزلو علی رضایی شریف
این پژوهش با هدف مقایسه ی سرسختی روانشناختی و جهت گیری مذهبی در معتادان گمنام و معتادان مراکز سرپایی انجام گرفت. روش تحقیق حاضر بصورت علی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر در اعضای انجمن معتادان گمنام عبارت بود از کلیه ی افراد معتاد در حال بهبودی شهرستان اردبیل که از طریق شرکت در انجمن معتادان گمنام در پرهیز از مواد بودند و جامعه ی آماری در معتادان مراکز سرپایی عبارت بود از کلیه ی افراد معتاد در حال بهبودی که در مراکز ترک سرپایی از طریق درمان نگهدارنده ی متادون در پرهیز از مواد بودند. به عنوان نمونه 40 نفر از اعضای انجمن معتادان گمنام و 40 نفر از افراد تحت درمان نگهدارنده در مراکز سرپایی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت و مقیاس سرسختی روانشناختی پولتی به عنوان ابزار استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش-های آمار توصیفی مثل میانگین، انحراف معیار و جدول فراوانی از روش های آمار استنباطی تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا)، آنوا و آزمون t برای آزمون فرضیه ها وسوالات پژوهش استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که جهت گیری مذهبی بین اعضای انجمن معتادان گمنام و معتادان مراکز سرپایی تفاوت معنی داری دارد. به این شکل که جهت گیری مذهبی درونی در معتادان گمنام و جهت-گیری مذهبی بیرونی در معتادان مراکز سرپایی بیشتر است که هر دو نتیجه موید یکدیگرند. همچنین یافته ها نشان داد که سرسختی روانشناختی در معتادان گمنام بیشتر از معتادان مراکز سرپایی است. همچنین یافته ها نشان داد که بین جهت گیری مذهبی و همچنین سرسختی روانشناختی بر حسب نوع مواد مخدر تفاوت معنی داری وجود ندارد.
فاطمه زادخوست علی رضایی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در پرورش مهارت های ارتباطی و تفکر¬انتقادی دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان پایه¬ی پنجم ابتدایی شهرایلام، که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل می باشند. از این میان تعداد 42 نفر دانش آموز دختر (21 نفرگروه آزمایش،21 نفر گروه کنترل)، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای بررسی فرضیه ی پژوهش از روش شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جهت جمع آوری داده ها ازمقیاس سنجش مهارت های ارتباطی (4cc) و پرسشنامه سنجش تفکر انتقادی رابرت انیس استفاده گردید.¬ قبل از اجرای برنامه گروه ها همگن شده و تفاوتی بین مهارت های ارتباطی و تفکر انتقادی دانش آموزان دو گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشد. دانش آموزان گروه آزمایش طی10 جلسه90دقیقه ای (هر هفته1جلسه)، تحت آموزش برنامه فلسفه برای کودکان قرار گرفتند. در اداره¬ی این کلاس ها از روش کلاس¬داری به شیوه¬ی حلقه¬ی کندوکاو¬ استفاده شد. مواد ¬آموزشی مورد استفاده در این پژوهش کتاب¬های داستان¬های فکری برای کودکان تألیف رابرت فیشر و فیلیپ کم بودند. در پایان داده¬ها با استفاده از¬روش تحلیل ¬کوواریانس چند متغیره (ancova) و با نرم افزارspss ویرایش20، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته¬های این پژوهش در مجموع اعتبار و اعتمادپذیری برنامه فلسفه برای کودکان را در پرورش مهارت های¬ارتباطی و تفکر¬انتقادی و مولفه های آنها را تأیید کرد.
آتنا عباسی مهدی معینی کیا
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر قصه¬گویی در نشاط و سازگاری اجتماعی دانش¬آموزان دوره¬ی دبیرستان صورت گرفت. جامعه¬ی آماری شامل کلیه¬ی نوجوانان عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر مشهد بود که از آن نمونه¬ای به حجم36 نفر به شیوه¬ی در دسترس انتخاب و به طور مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. به منظور جمع¬آوری داده¬ها از دو پرسشنامه¬ی شادکامی آکسفورد و سازگاری دانش¬آموزان استفاده شد که در ایران از پایایی و اعتبار مناسبی برخوردار هستند. طرح پژوهش از نوع نیمه¬آزمایشی بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه¬ی 40 دقیقه¬ای مورد قصه¬گویی قرار گرفتند. در پایان نیز نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نشاط(05/0> p و 5/18= f) و سازگاری اجتماعی (05/0 > p و 35/4= f) دو گروه آزمایشی و کنترل در پس¬آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
شیرین ستایش حسین قمری گیوی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین رضایت جنسی، رضایت از تن انگاره و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی دانشجویان متاهل دانشگاه فردوسی مشهد بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان متاهل ساکن در خوابگاه های متاهلی دانشگاه فردوسی مشهد بود که 127 نفر از افراد مقیم خوابگاه به شیوه ی در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار این مطالعه پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (enrich)، پرسشنامه ی رضایت جنسی یاوری کرمانی،پرسشنامه ی رضایت از تن انگاره (swbi) سوئوتو و گارسیا و پرسشنامه ی سبک های دلبستگی هازان و شیور می باشند. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه ها توسط نرم افزار آماری spss و با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج حاکی از آن بود که رضایت جنسی(48/0 )، رضایت از تن انگاره(31/0 ) و سبک های دلبستگی اجتنابی(34/0- )، ایمن (29/0 ) و دوسوگرا (26/0- )می توانند از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند و هرکدام ارتباط معنا داری با رضایت زناشویی دارند. همچنین نتایج بیانگر این بود که رضایت جنسی با رضایت از تن انگاره و سبک های دلبستگی ارتباط معنی دار دارد. با توجه به نتایج و وجود ارتباط بین متغیر های رضایت از تن انگاره، رضایت جنسی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی لزوم توجه بیشتر درمانگران به حیطه درمان مسائل جنسی زوجین را مطرح می کند و کاربرد برنامه هایی در زمیــنه اصـــلاح تن انگاره در بین جوانان و مخصوصا زوجین می تواند باعث بهبود عملکرد جنسی در آنها و در نتیجه رضایت بیشتر از زندگی زناشــویی شان شود، همچنین برجسته کردن نقش دلبستگی در ازدواج می تواند به روانشناسان و مشاوران خانواده، در تبیین فرایند همسر گزینی و یافتن علل جدایی یا صمیمیت میان همسران، یاری رساند.
سیده سمیه موسوی علی خالق خواه
پژوهش حاضر به هدف بررسی اثر دو رویکرد بخشش درمانی و یکپارچه درمانی برافزایش تعهد و صمیمیت در زوجین خیانت دیده و خیانت کار انجام شد. روش پژوهشی حاضر شبه آزمایشی بوده و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه مقایسه است. لذا 30 نفر از بین متقاضیان برای طلاق به دلیل خیانت در دادگاه خانواده شهر اهواز به شیوه در دسترس انتخاب شد و به تصادف در دو گروه ?? نفره گمارده شدند. یکی از گروه ها در معرض مشاوره به شیوه یکپارچه درمانی و گروه دیگر در معرض مشاوره به شیوه بخشش درمانی قرار گرفتند. در جلسه اول اعضا هر دو گروه به مقیاس تعهد آدامز و جونز و مقیاس صمیمیت باگاروزی پاسخ دادند، سپس اعضای هر دو گروه بعد از 9 جلسه درمان به همان مقیاس هابه عنوان پس آزمون پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش بخشش درمانی به نسبت یکپارچه نگر بر متغیر صمیمیت تاثیر بیشتری داشته است، اما تاثیر هر دو روش بر متغیر تعهد تفاوت معنی داری نداشتند.
مریم مرندی علی خالق خواه
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر زوج درمانی خود تنظیمی در ارتقاء رضایت زناشویی و ابراز احساسات نسبت به همسر و کاهش همسرآزاری غیرفیزیکی انجام شد. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان کلیه ی زوجین دارای مشکلات زناشویی شهر اردبیل به تعداد24 زوج داوطلب انتخاب شدند. سپس بطور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش منتصب گشتند. گروه آزمایش که در برگیرنده ی 12 زوج بودند تحت زوج درمانی خودتنظیمی قرار گرفتند، درحالی که گروه کنترل هیچ گونه درمانی را دریافت نکردند. البته در ابتدا از زوجین خواسته شد تا ابزار سنجش مورد استفاده در این پژوهش یعنی پرسشنامه ی رضایت زناشویی و پرسشنام? احساسات مثبت نسبت به همسر و پرسشنامه ی همسرآزاری غیرفیزیکی را تکمیل نمایند و پرسشنامه ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که زوج درمانی خودتنظیمی منجر به ارتقاء سطح رضایت زناشویی و احساسات مثبت و کاهش همسرآزاری درگروه آزمایش نسبت به کنترل گردید. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی خود تنظیمی می تواند به عنوان یک برنامه ی درمانی مفید در ارتقاء سطح رضایت زناشویی و ابراز احساسات مثبت نسبت به همسر و کاهش همسرآزاری غیرفیزیکی به کار رود.
آذر مرادی ناصر صبحی قراملکی
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین بلوغ عاطفی و خود شناسی در دانش آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی می باشد. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر و پسر شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 92- 91 است. از این جامعه آماری تعداد 200 دانش آموز دختر و پسر (که برای مطالعات همبستگی حجم مطلوبی می باشد) به طور تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای ارزیابی متغیرها از پرسشنامه بلوغ عاطفی سینک و بهار گاوا و پرسشنامه خود شناسی رضا خانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss- 16 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین بلوغ عاطفی و خود شناسی دانش-آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که بین بلوغ عاطفی و خود شناسی دانش آموزان مدارس دولتی و نمونه دولتی تفاوت معنی داری وجود ندارد اما بین بلوغ عاطفی دانش آموزان از نظر جنسیت و پایه ی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان گفت که هر چه سطح بلوغ عاطفی افراد بالاتر باشد میزان خود شناسی آن ها نیز بالاتر خواهد بود و نیز با کاهش سطح بلوغ عاطفی میزان خود شناسی آن ها نیز کاهش می یابد.
مریم شهادتی ملکی علی رضائی شریفی
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری و مصاحبه ی ژنوگرام بر روی باورهای غیرمنطقی و الگوهای ارتباطی زوجین بود. این مطالعه به شیوه ی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون گسترش یافته بود و جامعه آماری کلیه زوج هایی را شامل می شد که به علت اختلاف و ناسازگاری روابط زناشویی به مراکز مشاوره ی شهر اردبیل در سال1393 مراجعه کرده بودند. حجم نمونه 36 زن و شوهر (18 زوج) بود که از نمونه های دردسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. پس از تعیین خط پایه با استفاده از پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (cpq) و مقیاس باورهای ارتباطی ایدلسون و اپستاین(rbi) آزمودنی ها وارد درمان شده (7 جلسه زوج درمانی شناختی رفتاری و 5 جلسه مصاحبه ی ژنوگرام) و در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که زوج-درمانی شناختی رفتاری در بهبود الگوهای ارتباطی و کاهش باورهای غیرمنطقی زوجین موثر است. درحالی که مصاحبه ی ژنوگرام فقط بر بهبود الگوهای ارتباطی موثر بوده، و هیچ تفاوت معنی داری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون آزمودنیها در باورهای غیرمنطقی مشاهده نشد. از این رو می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی شناختی رفتاری و مصاحبه ی ژنوگرام برافزایش بهبود الگوهای ارتباطی موثر بوده و زوج درمانی شناختی رفتاری برکاهش باورهای غیرمنطقی در مقایسه با مصاحبه ژنوگرام اثربخش بوده است.
مرضیه سرباز نجف آبادی مهدی معینی کیا
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تعارض کار-خانواده و کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی کارکنان شرکت گازسوزان نجف آباد بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را 1200 نفر از کارکنان شهرک صنعتی نجف آباد در سال 1392 تشکیل می داد. از میان این تعداد نمونه ای به حجم 300 نفر با استفاده از جدول کرجسی مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1993)، پرسشنامه تعارض کار-خانواده نت مه یر (1996) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1975) بود. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-21 در دو سطح آمار توصیفی با استفاده از شاخص های آماری نظیر فراوانی، میانگین و انحراف معیار به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته و در سطح آمار استنباطی متناسب با سطح سنجش داده ها و مفروضات آماری از روش ضریب همبستگی پیرسون، روش تحلیل رگرسیون چندمتغیری و t تک نمونه ای استفاده به عمل آمده است. نتایج تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی رابطه ی مثبت معناداری وجود دارد. بین تعارض کار-خانواده با تعهد سازمانی ارتباط منفی و معناداری وجود دارد و همچنین بین تعهد سازمانی و مولفه های کیفیت زندگی کاری همبستگی مثبت معناداری وجود دارد و همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که مقیاس های تعارض خانواد کار و کیفیت زندگی کاری به گونه ی معنی داری توان پیش بینی تعهد سازمانی را به میزان 16 درصد دارا هستند و مقیاس های تعارض خانواده-کار و کار-خانواده به طرز معنی داری توان تبیین واریانس تعهد سازمانی را به میزان 10 درصد داراست و زیرمقیاس های مولفه ی کیفیت زندگی کاری به گونه ی معنی داری توان تبیین واریانس تعهد سازمانی را به میزان 37 درصد دارا هستند.
جهان سادات اسدی بیجائیه حسین قمری گیوی
هدف از این تحقیق این بود که حافظه ی هشیار و ناهشیار و پردازش حسی را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، مولتیپل اسکلروزیس و آلزایمر مورد مقایسه قرار دهیم.روش تحقیق ماعلی- مقایسه ای بود.ابتدا سه گروه ازاین بیماران را به تعداد 45 نفر( 15 نفر برای هر گروه) که در مراکز بهزیستی استان گیلان توسط مراقبین رسمی و یا در خانواده ها توسط مراقبین غیر رسمی نگهداری می شوند با روش در دسترس انتخاب نمودیم. سپس به وسیله پرسشنامه های استاندارد موجود مورد بررسی و ارزیابی قرار دادیم. حافظه ی هشیار به وسیله پرسشنامه حافظه ی وکسلر و حافظه ی ناهشیار به وسیله ی کارت های رنگی استروپ(زمان وتعداد خطا) و پردازش حسی به وسیله ی پرسشنامه ی نیمرخ حسی بزرگسالان مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس داده های خام با روش manova و با استفاده از نرم افزارر spss مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین حافظه ی هشیار،حافظه ی ناهشیار و پردازش حسی وجود داشت.حافظه هشیار در گروه اسکیزوفرنی نسبت به دو گروه دیگر به طور معنی داری بهتر بود و گروه مولتیپل اسکلروزیس در رتبه دوم بود. حافظه ناهشیار در گروه اسکیزوفرنی نسبت به دو گروه دیگر به طور معنی داری بهتر بود. در پردازش حسی گروه آلزایمر نسبت به دو گروه دیگر به طور معنی داری بهتر عمل کرده است و گروه اسکیزوفرنی نسبت به دو گروه دیگر پایین تر بود.
مریم رمضان زاده کلوری مهدی معینی کیا
هدف مطالعه حاضر مدلسازی نقش سبک فرزندپروری بر تنهایی با میانجی مهارت اجتماعی و استفاده پرخطر از اینترنت در دانش آموزان بود. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کل دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان خلخال با حجم 4303 نفر بود. از بین جامعه آماری تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید که پرسشنامه برگشتی از تعداد 271 نفر قابل تحلیل بود. ابزار های سنجش شامل پرسشنامه مقیاس احساس تنهایی (lq) (آشر و ویلر، 1985)، پرسشنامه فرزندپروری (بامریند، 1971)، پرسشنامه مقیاس استفاده مرضی از اینترنت (pus) (دیویس، 2001) و پرسشنامه مهارت اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد)، نرم افزار spss 17 و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که: سبک فرزندپروری مقتدرانه بر تنهایی اثر علی داشته است.
پریسا تیزپرنیری حسین قمری گیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر روش آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر شادکامی و باورهای خودکارآمدی مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش را کلیهی مادران دارای کودک کم توان ذهنی مراکز تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر اردبیل در سال 94-1393 تشکیل می دادند که ابتدا از میان این مراکز یک مرکز به صورت در دسترس انتخاب شده و سپس از میان مادران کودکان این مرکز با روش نمونه گیری تصادفی ساده 30 مادر انتخاب شده و در نهایت به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 8 جلسه برنامهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش داده شد.
علی حسین زاده علی رضایی شریف
این پژوهش به منظور مقایسه ی کیفیت عملکرد، انسجام و ارتباطات خانوادگی در دو گروه از خانواده های کاربر و غیرکاربر شبکه های اجتماعی مجازی انجام گرفت.روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود.از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، تی مستقل بین دو گروه و آزمون یومان ویتنی جهت تجزیه و تحلیل استفاده گردید.یافته ها نشان داد که تفاوت بین دوگروه از خانواده ها در متغیرهای کیفیت عملکرد، گفت و شنود و همنوایی معنی دار است اما در در مورد انسجام و هم بستگی بین دو گروه از خانواده ها تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.
مکرم انوری حسین قمری گیوی
چکیده ندارد.
زهرا اسدپور حسین قمری گیوی
چکیده ندارد.
سمیه قاسم نژاد مقدم حسین قمری گیوی
چکیده ندارد.
مرضیه مبری حسین قمری گیوی
چکیده ندارد.
ژاله ربیعی حسین قمری گیوی
چکیده ندارد.
ژاله ربیعی حسین قمری گیوی
کارکرد های اجرایی، کارکرد های عالی شناختی و فراشناختی هستند که مجموعه ای از توانایی های عالی شامل خودگرایی، خودآغازگری، برنامه ریزی راهبردی، انعطاف شناختی و کنترل تکانه را به انجام می رسانند. هدف این پژوهش بررسی کارکرد های اجرایی در سه گروه کودکان دچار اختلال نقص توجه / بیش فعالی و کودکان مبتلا ناتوان در یادگیری و کودکان بهنجار می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان دچار نقص توجه / بیش فعالی و ناتوان در یادگیری پسر، بین سنین 9 تا 15 سال و همین کودکانی که در مقطع راهنمایی فاقد اختلال بودند تشکیل دادند. نمونه این پژوهش 60 نفر بودند که 20 نفر کودکان نقص توجه / بیش فعالی ، 20 نفر کودکان ناتوان در یادگیری و 20 نفر کودکان بهنجار بودند که از جامعه پژوهش مورد نظر انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از آزمون های رایانه ای قلب ها و گل ها، آزمون جستجوی دیداری و آزمون سیمون 1 و 2 و تست ارزیابی هوش وکسلر، تست کونرز برای تشخیص کودکان بیش فعال استفاده شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر میانگین و انحراف معیار، از روش تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره و تجزیه و تحلیل کوواریانس استفاده کرده ایم. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان دچار اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کودکان مبتلا به ناتوانی در یادگیری در کارکرد های اجرایی عملکرد بدتری نسبت به کودکان بهنجار داشتند(p<0/05). در زمینه بازداری کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی عملکرد بدتری نسبت به کودکان ناتوان در یادگیری داشتند و این دو گروه کودکان به نوبه خود در بازداری عملکرد بدتری نسبت به کودکان بهنجار داشتند (p<0/05).در زمینه حافظه کارکردی کودکان دچار نقص توجه/ بیش فعالی و کودکان ناتوان در یادگیری تفاوت معناداری با هم ندارند و در مقایسه با کودکان بهنجار عملکرد بدتری را نشان دادند.
سمیه عقلمندی حسین قمری گیوی
مطالعه حاضر با هدف مقایسه مولفه های هوش سیال و هوش متبلور بین کودکان مبتلا به ناتوانی در حساب، دچار عقب ماندگی ذهنی، بیش اضطرابی و بهنجار انجام شد. که بر روی 160 نمونه دانش آموز 10-7 ساله اجرا شد، برای دستیابی به نمونه مورد نیاز و انتخاب آزمودنیها از بین دانش آموزان مشغول به تحصیل شهرستان سراب و حومه آن بودند پرسشنامه اضطراب اسکارد برای 300 نفر از دانش آموزان مشکوک به بیش اضطرابی اجرا شد و بعد از تشخیص افراد مضطرب تعداد 40 نفر از آنها 20 نفر دختر و 20 نفر پسر انتخاب شدند. 500 نفر دیگر هم که مشکوک به ناتوان در حساب بودند، به پرسشنامه پیشرفت تحصیلی و تشخیصی ریاضی شلو پاسخ دادند، و 40 نفر از آنها 20 نفر دختر 20 نفر پسر انتخاب شدند. تعداد 40 نفر از بین دانش آموزان دچار عقب ماندگی ذهنی از مدارس استثنائی انتخاب شدند و برای مقایسه 40 نفر دختر و پسر بهنجار از مدارس عادی انتخاب شدند. برای این کار از ابزارهای زیر استفاده شد، آزمون ریون رنگی کودکان و ماتریسهای پیشرونده ریون به عنوان شاخص هوش سیال که ضریب پایایی این آزمون به روش گوتمان برابر با 0/83 برآورد شده است و دارای اعتبار می باشد. آزمون فراخنای ارقام به عنوان شاخص هوش سیال که پایایی این آزمون با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0/90 است. آزمون خزانه لغات به عنوان شاخص هوش متبلور به این آزمون از جهت پایایی به شیوه بازآزمایی 0/89 و همبستگی آن با آزمون واژگان بوستون 0/72 برآورد شده است. آزمون اطلاعات عمومی به عنوان شاخص هوش متبلور که ضریب پایایی برای خرده آزمون اطلاعات عمومی از 0/78 تا 0/91 برآورد شده است. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) و تحلیل واریانس دو عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نتایج نشان داد که: گروه بهنجار در هر دو نوع هوش سیال و هوش متبلور به طور معناداری بالاتر از گروههای ناتوان در حساب، دچار عقب ماندگی ذهنی و بیش اضطرابی بودند، گروه مضطرب در هوش سیال به طور معناداری بالاتر از گروههای ناتوان در حساب و دچار عقب ماندگی ذهنی بودند. گروه مضطرب در هوش متبلور به طور معناداری بالاتر از گروههای ناتوان در حساب و دچار عقب ماندگی ذهنی بودند و گروه ناتوان در حساب به طور معناداری در هوش متبلور بالاتر از گروه دچار عقب ماندگی ذهنی بود.
راضیه وفامهر حسین قمری گیوی
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط متغیرگکهای کمال گرایی، جزم اندیشی و راهبردهای مقابله شناختی با دو بعد قدرت گرایی ( قدرت گرایی جناح راست و جهت گیری سلطه گری اجتماعی) در جمعیت ورزشکار و معلم بود. جامعه آماری پژوهش تمامی آموزگاران و دبیران در سطح راهنمایی و متوسطه و تمامی ورزشکاران حرفه ای شهر اردبیل در نیمه دو م سال 1387 بودند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: مقیاس چندبعدی کمال گرایی، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی، آیتم های خودانتقادی پرسشنامه تجارب افسرده ساز، مقیاس جزم اندیشی ری ، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای فولکمن و لازاروس،مقیاس قدرت گرایی جناح راست زاکریسون و مقیاس جهت گیری سلطه گری اجتماعی پراتو و همکاران. از نرم افزار آماری spss و روش های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، تحلیل دوعاملی,تحلیل ممیز و آزمون تعقیبی lsd برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج همبستگی مثبتی را بین کمال گرایی مثبت، خودمدار، تجویز شده توسط جامعه و خود انتقادی با قدرت گرایی جناح راست نشان داد. همچنین همبستگی بسیار قوی و معناداری بین جزم اندیشی و قدرت گرایی جناح راست بدست آمد. این سازه قوی ترین همبستگی را با راهبرد مقابله ای خویشتن داری و بعد از آن با باز ارزیابی مثبت و حل مساله تدبیرآمیز نشان داد. در خصوص جهت گیری سلطه گری اجتماعی قوی ترین ارتباط بین کمال گرایی خودمدار و بعد از آن بین کمال گرایی تجویز شده با این سازه بدست آمد. بین جزم اندیشی و سلطه گری نیز ارتباط قوی و معناداری بدست آمد. از میان راهبردهای مقابله ای، سلطه گری قوی ترین همبستگی را با خویشتن داری نشان داد. عمده ترین تفاوت مربوط به بازارزیابی مثبت بود، که قدرت گرایان جناح راست تمایل داشتند تا به نحو قوی و معناداری از آن استفاده نمایند، در حالیکه چنین تمایلی در سلطه گران اجتماعی یافت نشد. بین دو گروه از نظر قدرت گرایی جناح راست تفاوت معناداری دیده نشد، در حالیکه از نظر سلطه گری تفاوت معناداری بین دو گروه دیده شد، که آموزگاران تمایل بیشتری به سلطه گری داشتند.
هیوا محمودی حسین قمری گیوی
هدف از پژوهش حاضر تهیه ابزار رایانه ای جهت سنجش استعداد تحصیلی در دانش آموزان سال اول دبیرستان است. روش پژوهش توصیفی از نوع آزمون سازی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان سال اول و دوم دبیرستان های دخترانه و پسرانه سطح شهر اردبیل است که تعداد آنها حدود 3000 نفر است. نمونه این پژوهش 840 از دانش آموزان ( 600 دانش آموزان سال اول، 240 نفر دانش آموزان سال دوم) را تشکیل می دهند. اطلاعات حاصل از آزمون با روش های آماری ( تحلیل عامل، تحلیل ممیز، manova) تجزیه و تحلیل شد. این آزمون دارای هفت خرده آزمون ( استدلال انتزاعی، توانایی فضایی، استدلال وابسته به شکل، استدلال انتزاعی، چرخش ذهنی، درک کلامی و سیالی کلامی ) است که هر کدام از خرده آزمون ها شامل 15 سوال هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که آزمون تهیه شده تا 67/9درصد قدرت پیش بینی کنندگی رشته های علوم ریاضی و فنی، علوم تجربی را دارد ، اما برای رشته انسانی از قدرت پیش بینی کنندگی لازم برخوردار نیست. همچین نتایج پژوهش نشان داد که پسران در آزمون های استدلال انتزاعی، توانایی فضایی، استدلال عددی و چرخش ذهنی استعداد بیشتری دارند و دختران در خرده آزمون های درک کلامی و سیالی کلامی استعداد بیشتری دارند.مقدار آلفای کرونباخ این آزمون 0/79 می باشد. پایایی کل آزمون 0/73 به دست آمده است ( 0/001>p) و روایی آزمون 0/76 است (0/01> p).