نام پژوهشگر: کورش صالحی

بررسی تطبیقی ـ تحلیلی دو یورش تازیان و مغولان به ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  مهرزاد موسوی   کورش صالحی

ایران سرزمینی است که در درازای تاریخ، همواره مورد هجوم اقوام و مردمان گوناگون (به ویژه از شرق از غرب)، قرار گرفته است. در میان اقوامی که به این سرزمین (ایران) یورش آوردند، هجوم تازیان (از غرب، در سده یکم هجری از هفتم میلادی) از مغولان (از شرق، در سده هفتم هجری از سیزدهم میلادی) دارای بیشترین و پایدارترین تاثیرات بوده است. از آن جا که این رویدادهای مهم، زمینه های گوناگون(اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) را در بر می گیرد، این پژوهش بر آن است که، پیش زمینه های کمابیش یکسان از هجوم های این دو قوم، از یکسو و پی آمدهای همانند (نیک و بد) این دو رویداد مهم، از سوی دیگرو نیز نشان دادن ارزش و اهمیت ملی گرایی در تنگناهای تاریخی، را مورد بررسی قرار دهد.

بررسی روابط خوارزمشاهیان با خلفای عباسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  زهرا آذرکیش   کورش صالحی

از دوره ی خوارزمشاهیان به علت، زود گذر بودن دوران اقتدار آن ها، عدم توجه به تاریخ نگاری و پرورش مورخ رسمی، ناتوانی آنان در مقابله با مغولان و مناسبات خصمانه ی آنان با خلافت عباسی و سلجوقی، اطلاعات کامل و درستی در دست نیست. مقام خلافت، از آغاز تا عصر خوارزمشاهیان، همواره با چالش هایی رو به رو بود بنابراین، اختلاف میان خوارزمشاهیان و عباسیان امری بی سابقه نبود. خوارزمشاهیان براساس اندیشه ها ی سیاسی که توسط فقهایی چون، ماوردی و غزالی، ارائه شده بود، قدرت سیاسی را حق خود می دانستند و برای کسب مشروعیت حکومت خود، خواستار دریافت منشور سلطنت از سوی خلفا بودند. از سوی دیگر، خلیفه الناصرلدین الله، یکی از مشهورترین خلفای عباسی بود که قصد داشت، قدرت دینی و دنیوی خلافت را احیا کند. وی با این هدف، پس از این که صلاح الدین ایوبی در غرب جلو پیشروی صلیبیان را گرفت و خلافت فاطمیان را برانداخت و به نام خلیفه ی عباسی خطبه خواند، در شرق با خوارزمشاهیان ارتباط برقرار کردو به کمک آنان، سلجوقیان را از بین برد. وی برای حذف خوارزمشاهیان نیز اقدامات گسترده ای انجام داد. بنابراین به همان نسبت واکنش سلطان محمد خوارزمشاه از شدت عمل بیشتری برخوردار بود. سلطان محمد با قصد در اختیار قرار گرفتن هر دو مقام دینی و دنیوی، با انتخاب یک خلیفه علوی که مقام خود را مدیون خوارزمشاهیان بداند، به مقابله با خلیفه رفت. این لشکر کشی به علت شرایط بد جوی ناکام ماند. سلطان جلال الدین خوارزمشاه نیز، به سابقه ی خصومت میان پدر و جدش با خلفای عباسی، برای مقابله با مغولان، مورد حمایت خلفا قرار نگرفت، در نتیجه؛ ابتدا خوارزمشاهیان و پس از آن خلافت عباسی، توسط مغولان برافتادند. .

بررسی جایگاه ایلات منطقه سرحد در ساختار سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی سیستان و بلوچستان در دوره پهلوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  احمد الله بخش   عظیم شه بخش

بلوچستان در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی به علت اهمیت سوق الجیشی که برای دولتهای غربی داشت، در پی سیاستهای دولت مدرن ، مورد توجه حکومت مرکزی قرار گرفت . در این میان ناحیه سرحد ، به عنوان بارانداز تجاری منطقه از اهمیت خاصی برخوردار شد .ساختار قبیله ای و عشیره ای و سردار محوری از ویژگی های عمده این منطقه بود ، از عمده ترین طوایف این منطقه می توان به طایفه های اسماعیل زهی ، یاراحمد زهی ، ریگی ، گمشادزهی ، نارویی و گرگیج اشاره کرد که در اتفاقات سیاسی ، اجتماعی منطقه تاثیرات قابل توجهی بر جای گذاشته اند . موقعیت استراتژیک منطقه ، حضور دولتهای غربی ، و پا گرفتن شهر جدید زاهدان ، فرهنگ بلوچستان را در کنار فرهنگ های مختلفی قرار داد . با روی کار آمدن دولت مدرن و تاسیس مدارس فراوان به جمعیت تحصیلکردگان اقوام مختلف در منطقه افزوده شد ، اما حضور دولت مدرن در سرحد باعث همدلی دولت و مردم نشد ، بلکه شکاف فرهنگی ، اجتماعی عمیقی که بین حکومت و مردم این منطقه بود ، نمایانتر شد . روح سنتی و مذهبی و تعصبات قومی مردم منطقه اجازه نمی داد که اصلاحات رضا خانی به طور کامل انجام شود ، نمونه بارز آن را می توان در یاغیگری جمعه خان اسماعیل زهی بر سر بی حجابی همسر رضا شاه و تعرض به حجاب دو بانوی بلوج سرحدی یافت . نظام سردار –طایفه ای مقتدر هیچگاه به اندک تحصیلکردگان اقوام ، مجال خود نمائی ننمود و با وجود تاسیس شعبه های مختلف احزاب در منطقه ، کماکان مسائل ایلات و حکومت با سیستم سردار-طایفه ای حل و فصل می شد . در سالهای بعد از 1342 ، ساخت مدارس ، سینماها و مراکز فرهنگی ،هنری در منطقه بیشتر شد ،کودکان بلوچ به مدرسه رفتند و اولین گروههای تحصیلکرده در سرحد به عنوان معلم در کلاسهای درس حاضر شدند ، اما اینهمه آنقدر نبود که باعث شود مردم دید کاملا مثبتی نسبت به حکومت داشته باشند ،دلیل آن حفظ لباس ، زبان ، آداب و رسوم سنتی و فرهنگ بلوچ بطور کامل و تا به امروز می باشد . این رویکرد ناشی از آن بود که نتیجه عکس روند ملی گرائی به علت تبعیض ها و فشارها تبدیل به قوم گرائی شده بود و این شکل خاصی از اقلیت گرائی را بوجود آورده بود که برای حفظ و بقای ماهیت وجودی خویش ، با تعصب و دادن هزینه های فراوان سعی در حفظ خرده فرهنگها و سنت های خویش داشت تا از آن طریق زنده تر و بیشتر باقی بماند . جهت بررسی تاًثیرات و وضعیت ایلات سرحد در دوره ی پهلوی ، این پژوهش به سه بخش تقسیم شده است . بخش اول : این بخش شامل سه فصل بوده که در فصل اول به موقعیت جغرافیایی ، آب و هوا ، کوهها و رودخانه های سرحد که تاًثیر فراوانی در معیشت مردم منطقه داشته ، پرداخته شده است . فصل دوم ، شامل مطالبی درباره ی پراکندگی ایلات در سرحد و معرفی برخی ویژگی های آنان می باشد و در فصل سوم ، جهت کاملتر شدن شناخت مخاطب از مردم منطقه به بررسی ریشه های نژادی ، مذهب ، زبان و پراکندگی جمعیت و نوع معیشت آنان پرداخته شده است . بخش دوم : این بخش خود به سه فصل تقسیم شده ، که فصل اول آن به بررسی اجمالی تاریخ بلوچستان از ابتدا و تا پیش از دوره ی پهلوی می پردازد ، در فصل دوم ، تاریخچه ی مختصری از وضعیت ، نوع زندگی و معیشت ، اندیشه ها و دغدغه ها و برخی اقدامات مهم و تاًثیر گذار سرداران و افرا د مهم طوایف سرحد ، شامل : اسماعیل زهی ، شهنوازی ، ریگی ، نارویی ،کرد، گرگیج و گمشادزهی ، آمده است ، و از آنجا که مسئله اقتصاد ، اغلب باقی اتفاقات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی مناطق و مردم را مورد تاًثیر قرار می دهد ، در فصل سوم به مقایسه اقتصاد مکران و سرحد پرداخته ، تا از رهگذر آن به برخی از سوالات ، درباره ی پاره ای مشکلات سرحد ، پاسخ داده شود. بخش سوم : این بخش که مهمترین بخش تحقیق ، و دغدغه ی اصلی این پژوهش بوده است شامل 4 فصل می باشد ، که با ترتیب موضوعی سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، هنری و امنیتی قرار گرفته اند . در فصل اول به صورت بندی سیاسی منطقه سرحد پرداخته شده و مباحثی همچون احزاب فعال در منطقه و گرایش های احتمالی مردم به آنها ، نقش روحانیون بلوچ در منطقه و نقش افراد و گروههای موثر در منطقه سرحد و رابطه ی آنها با حکومت ، وضعیت روشنفکران و رابطه ی آنها با حکومت و مردم و وضعیت خوانین ، در این فصل به تفصیل ، شرح و بسط داده شده اند ، نقش اقوام در شکل گیری ساختارهای اجتماعی و هویت ملی در عصر پهلوی را مورد بررسی قرار داده و تاًثیر و شکل ایجاد مدارس در منطقه و واکنش مردم به این مقوله ، وضعیت و نقش زنان در منطقه سرحد ، ایجاد رادیو بلوچی از عمده ترین مباحث فصل دوم ، در این بخش می باشد . از جمله موضوعاتی که کمتر در تحقیقات مشابه به آن پرداخته شده ، گذشته از نقش و وضعیت زنان که در فصل قبل رفت ، نقش اقوام در تقویت هنر سنتی ، شعر سرحدی و موسیقی و صنایع دستی سرحد می باشد که در فصل سوم به آن پرداخته شده است. درفصل چهارم این بخش ، به بررسی موانع و مشکلات رشد و توسعه ی منطقه ، بخصوص پدیده ی یاغیگری و تا حدی تعصبات قومی و مذهبی ، پرداخته شده است و آثار این مشکلات ، بر وضعیت اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی مردم سرحد ، مورد بررسی قرار گرفته است .

مقاومت های اسماعیلیه در برابر مغولان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  امیر شیران زایی   عظیم شه بخش

اسماعیلیان ایران که با حسن صباح شناخته می شوند قریب دو قرن بر مراکز کوهستانی گسترده ای مسلط بودند و در برابر نیروهای مسلط بیگانه سلجوقی و خوارزمشاهی مبارزه می کردند. کانون این مبارزات در قلعه های رودبار ، قهستان، اصفهان و خراسان بود. علاوه بر حکمرانان بسیاری از دولتمردان و زمین داران بزرگ به مخالفت آنان برخاسته و همصدا با حکام ترک آنان را خارج از دین قلمداد کردند. با یورش مغولان و ویرانی کامل بسیاری از شهرهای ایران قلعه های اسماعیلی آخرین امید کانون های مبارزه علیه مهاجمان بود، قلعه هایی که قریب چهل سال در برابر مغول بسته باقی ماند و عاقبت دربار منگو قاآن هلاکو را برای انهدام آنها به ایران فرستاد. سقوط اسماعیلیان زمینه استقرار حکومت مغولی ایلخانان را فراهم کرد. این پژوهش در سه فصل ارائه شده که عبارتند از: 1- فصل اول: الف) ورود اسماعیلیان به ایران و چگونگی پذیرش مذهب اسماعیلیه . ب) چگونگی به زیر نفوذ در آوردن مناطق و قلعه ها و استقرار اسماعیلیان. پ) روابط و تنش های اسماعیلیان با حکومت های ترک سلجوقیان و خوارزمشاهیان 2- فصل دوم: الف) در خصوص علل تهاجم مغولان به ایران. ب) عمدتا به حملات اولیه عصر چنگیز خان و مناطق تصرف شده توسط آنها 3- فصل سوم: الف) مقاومت قلعه ها و مناطق مختلف اسماعیلیان در برابر مغولان و همچنین سقوط دولت آنها. ب) روابط اجتماعی اسماعیلیان. پ) روابط اقتصادی اسماعیلیان

نقش سیاسی- اقتصادی واجتماعی خلیج فارس در دوره زندیه و اوایل قاجار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  محمد امانی   کورش صالحی

چکیده خلیج فارس به عنوان یکی از مهمترین مناطق استراتژیک جهان در طول تاریخ از جهات مختلف ( سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ) اهمیت خاصی داشته و همیشه به عنوان یکی از مناطق مهم دنیا مورد توجه کشورهای منطقه و دیگر کشورهایی که منافع خود را در آن جستجو می کرده اند قرار داشته است. در دوره زندیه و اوایل قاجار خلیج فارس و کرانه های شمالی و جنوبی آن تحت تاثیر عوامل مختلفی مانند : رقابت های سیاسی، اقتصادی کشورهای ایران ، عثمانی ، اروپاییان حاضر در منطقه ، اعراب و قبایل کرانه های خلیج فارس و قدرت های محلی منطقه بوده است. این پژوهش در نظر دارد با بررسی نقش هریک از این عوامل در اقتصاد و سیاست منطقه خلیج فارس تاثیر آنان را در مقوله های ذکر شده در تاریخ مورد اشاره روشن نماید. با بررسی منابع و پژوهش های انجام گرفته تلاش گردید تا تاثیر وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی خلیج فارس در دوره زندیه و اوایل قاجار با توجه به تحولات جدید در کشورهای اروپایی و وجود رقابت با دولت عثمانی در سرنوشت ایران و منطقه خلیج فارس و پذیرفتن این مساله که حضور اروپائیان به خصوص انگلستان - که خود راحامی حکومت های محلی عرب و حافظ امنیت خلیج فارس با طرح مسائلی همچون دزدی دریایی ، تجارت برده و اسلحه نشان داده بود- از جانب اعراب باعث شد که دست دول اروپایی برای دخالت و تقوت اعراب در مقابل حکوت های ایران و عثمانی باز باشد و آنان را در مقابل این دو دولت تقویت کنند.

بررسی تطبیقی– تحلیلی یورش مسلمانان به هند(ازصدر اسلام تا پایان مرگ تیمورگورگانی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  علیرضا یوسفی   عباسعلی آذرنیوشه

چکیده : هندوستان:سرزمین گسترده وثروتمندی است،که درطول تاریخ همواره ازجانب همسایگانش موردهجوم قرارگرفته است، والبته اقوامی که به این سرزمین آمدند،توانستندازنظراعتقادی وفرهتگی تغییرات اساسی ایجادکنند. درمیان اقوامی که به شبه قاره هندحمله کردند،مسلمانان دارای بیشترین وپایدارترین تاثیرات بودند. هندوستان برای مسلمانان صدراسلام ازنظرسیاسی،اقتصادی،اجتماعی واعتقادی بادیگرسرزمینهای مفتوحه متفاوت بود.اگرچه ورود اسلام توسط بازرگانان ودرپی آن حملات نظامی در دوره خلیفه دوم شروع گردید،ولی بایدفتح قسمتهایی از هندرادر دوره خلافت ولیدابن عبدالملک دانست .وپس ازاین دوره حملات منظم ومستمر به هندتقریبامتوقف شد،تا اینکه سلاطین غزنوی جهت گسترش اسلام باردیگرفتوحات مسلمانان درهند را ازسرگرفتندوپس از ایشان غوریان وتیموریان به ترتیب حکومتهای اسلامی را درشبه قاره تاسیس کردند. بررسی پیش زمینه های یکسان وهجوم گسترده همراه باجنگ وگریز اینان برای برقراری دین اسلام وپی آمدهای یکسان وهمانند این حملات سرنوشت ساز واکنش هندوهابه فاتحان مسلمان درتنگنای تاریخ جستاری است، که دراین پژوهش بدان پرداخته می شود. واژگان کلیدی : هندوستان ،فاتحان مسلمان،اعراب، غزنویان، غوریان، تیمور گورکانی

تجدّد در دوره‏ی محمد شاه قاجار. ( 1264 ـ 1250 هجری قمری)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  حسین زارعی   کورش صالحی

چکیده پس از استقرار سلسله‏ی قاجار و با آغاز سلطنت فتحعلی‏شاه و ولایت‏عهدی عبّاس‏میرزا، رقابت‏های بین‏المللی و دخالت مستقیم قدرت‏های بزرگ وقت در ایران شدّت گرفت، و این به منزله‏ی آغاز روابط جدید ایران و کشورهای جهان بود. یکی از تبعات این روابط، دو دوره جنگ میان ایران و روس و شکست ایران بود. در واکنش به این شکست‏ها و از دست رفتن بخش‏هایی از سرزمین ایران، فرآیند مدرن‏سازی با عبّاس‏میرزا نایب‏السلطنه، آغاز شد. اقدام وی حاصل شرایط تاریخی بود که در آن نظام‏های سیاسی‏ـ‏‏اجتماعی برآمده از نوآوری‏ها، رویاروی نظام سنتّی قرار گرفتند و چالش عمیقی را پدید آوردند. مضمون این چالش پی‏بردن به«رمز توانایی اروپا» و دست یافتن به«پیشرفتی» مشابه اروپا بود. محمدشاه که در پی مرگ عباس میرزا جانشین فتحعلی شاه شد نیز روند مدرن‏سازی را ادامه داد. مدرن‏سازی دوره‏ی محمّدشاه ادامه مدرن‏سازی عصر عبّاس‏میرزا و کانون اصلی آن ایجاد«نظام جدید» یا«مدرنیزاسیون» سپاه و اسلحه بود. وی به‏منظور افزایش توان ارتش، سیاست جذب مربیان نظامی، و صنعت‏گران اروپایی را دنبال کرد. در این شرایط محمّدشاه و صدراعظم‏های او(میرزاابوالقاسم قائم‏مقام فراهانی و حاجی میرزا آقاسی)، با اعزام محصّل، مأموران و سفیران و برخی شاه‏زادگان به اروپا، امکان مشاهده‏ی مستقیم ایرانیان از وجوه تمدن اروپایی را فراهم ساختند. از این پس، اطّلاعاتی که توسط مأموران اعزامی به اروپا به ایران منتقل شد، علاوه بر حوزه‏ی نظامی، به حوزه‏ی اجتماعی و مدنی نیز توسعه پیدا کرد. آن‏چه در این دوره انجام شد چیزی جز تمهید مقّدمات اصول و لوازم مدرن‏سازی نبود. کوتاهی عمر دولت محمّدشاه(14سال)ـ‏درمقایسه با دوران قبل و بعدـ، به‏همراه مسایل و مشکلات سیاسی و اجتماعی روند تحقّق مدرن‏سازی را کند کرد. امّادر عهد جانشین وی، فرصتی استثنایی برای میرزاتقی‏خان فراهانی فراهم کرد تا با تکیه بر مقام صدارت به مدرن‏سازی همّت گمارد. هدف نوشتار حاضر بررسی روند اصلاحات در دوره محمّدشاه قاجار و شرایط و پی آمدهای آن است. واژگان کلیدی: مدرن‏سازی، محمّدشاه قاجار، میرزاابوالقاسم قائم‏مقام فراهانی حاجی‏میرزاآقاسی.

بررسی مسئله هند سیاست غزنویان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  فاطمه امیرشکاری   محمد رضا فراهانی

هدف پژوهش حاضر بررسی دلایل لشکرکشی های متعدد غزنویان به هند به ویژه محمود غزنوی بوده است از آنجایی که غزنویان اولین سلسله ای بودند که به طور گسترده به هندوستان رفتند فتوحاتی که آنها در آن نواحی انجام دادند از اهمیت ویژه ای برخوردار بود البته آغاز کننده این حرکت سبکتکین بوده و در زمان محمود به اوج خود رسید و در زمان جانشینان وی نیز به شدت دنبال شد می توان علل عمده این لشکرکشی-ها را با سه رویکرد متفاوت ولی در عین حال مرتبط مورد بحث قرار داد.اول این که سرزمین هند غنی و ثروتمند بود و غزای غزنویان در آنجا به معنای دستیابی به ثروتی عظیم بود که می توانست پشتوانه محکمی برای بقای حکومت و جبران کسری های جبران ناپذیر دیوان و ارتش آنها باشد دوم این که این لشکرکشی ها با هدف نشر اسلام و تحت عنوان امر غزا و جهاد در راه خدا صورت گرفته و مشروعیتی برای آنان حاصل می-کرد.سوم سپاه غزنویان بود، که برای جلوگیری از بحران و مشکلات ناشی از وجود آن در مرکز حکومت، باید خارج از غزنه مشغول می شد. مطالب این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و استفاده از فیش جمع آوری شده است البته از نقشه هم در این پژوهش استفاده شده است.در پایان این پژوهش فرضیات مطرح شده اثبات گردید و مشخص شد که محمود غزنوی برای دستیابی به غنایم و ثروت های هند حملات متعددی به این سرزمین داشته است و برای توجیه اقداماتش در هندوستان هدف خود را از رفتن به هند گسترش آیین اسلام بیان کرده است.

مدرسه شوکتیه و نقش آن در فرهنگ شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  طیبه افضلی   کورش صالحی

تعلیم و تربیت از دوران باستان تا عصر حاضر دگرگونی های بسیاری را پشت سر گذاشته است. در دوران هخامنشیان آموزش بیشتر جنبه مذهبی و حکومتی داشت و به سه نوع تقسیم می شد شامل: خانواده، آتشکده ها و آموزشگاههای ویژه درباریان و شاهزادگان. مسئولیت تربیت شاهزادگان تنها برای آینده آنان برای به دست گرفتن حکومت خلاصه می شد و شامل آموزش علوم و فنون نمی شد. در زمان ساسانیان سازمانهای آموزشی گسترش یافت، و در قرن سوم میلادی دانشگاه جندی شاپور توسط اردشیر تأسیس شد که در آن علوم تجربی و ادبیات آموزش داده می شد. در طول قرن پنجم تحولاتی در آموزش و پرورش و تشکیلات آن در ایران به وجود آمد و مدارس نظامیه توسط خواجه نظام الملک توسی در ایران شکل گرفت که با برنامه ای واحد در سراسر کشور اداره می شد. از دوران قاجار ایران دچار تحولات شگرفی شد، و به دلیل روابط بین الملل و سیاست های خارجی مدارس سنتی و مکتبخانه ها جای خود را به مدارس نوین دادند که همه وارداتی و اروپایی بودند. با تأسیس دارالفنون توسط امیرکبیر تحولی بزرگ در ساختار آموزش و پرورش به وجود آمد. دارالفنون تنها مختص به درباریان و طبقات بالای جامعه بود و همه اقشار جامعه از نعمت آموزش بهره مند نبودند. با این حال اکثریت فارغ التحصیلان دارالفنون به وزارت، سفارت و استادی دانشگاه رسیدند. در ادوار قبل مکتبخانه ها محل آموزش بودند که اتاق هایی بزرگ در خانه ای بود که مکتبدارهای مرد یا زن آن را اداره می کردند. اندکی بعد از آن مدرسه به مکان هایی گفته می شد که در آن تحصیل علم دین می شد، و به جایی که در آن درس آموخته می شد حجره می گفتند. به افرادی که در این مکان ها تحصیل می کردند طلبه گفته می شد. بعد از این مدارس علوم دینی مدارس نوین شکل گرفتند. دروسی که در مدارس نوین به محصلان آموخته می شد عبارت بودند از: قرآن، شرعیات، فارسی، دیکته، حساب، هندسه. در کلاس های متوسطه به بالا نیز همین دروس و مواد درسی دیگر شامل فیزیک، شیمی، جبر، مثلثات، طب، زبان و ریاضی بود که اکثر آنها توسط فارغ التحصیل های دارالفنون و فرنگ دیده ها تدریس می گردید. و اما مدارس دخترانه، تا بعد از مشروطیت مدرسه ای برای دختران ایجاد نشد، به عوام چنین تلقین می شد که درس خواندن برای دختران لازم و جایز و پسندیده نیست و شاید شرط عفت را در زندگی کنج خانه نشستن و نداشتن سواد می دانستند. عامه مردم نظر خوبی به تحصیل در مدارس جدید نداشتند و هر زمان که می توانستند محصلین و معلمین را مورد آزار و توهین قرار می دادند. تازه این امر درباره پسران و مردان بود و دختران وضع دشوارتری داشتند. بنابراین تحصیل دختران در خانواده هایی که به با سواد شدن دختران خود علاقمند بودند، به وسیله معلم سرخانه انجام می شد. تأسیس مدارس دخترانه در ایران توسط هر گروهی که انجام می گرفت با مخالفت های زیادی روبرو می گردید. بعضی از علما آن را خلاف شرع اسلام می دانستند و بعضی می گفتند وای به حال مملکتی که در آن مدرسه دخترانه تأسیس شود. پس از انقلاب مشروطیت گفتگوهایی بین نمایندگان صورت گرفت. پاره ای از آنان چون ناظم الاسلام از تأسیس مدارس دخترانه حمایت نمودند و گفتند: «در تربیت بنات و دوشیزگان وطن بکوشیم و به آنها لباس علم و هنر بپوشیم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها بخوبی تربیت نخواهند شد». از دوره صفویان، ابتدا در اصفهان و سپس در تبریز و سایر شهرهای بزرگ، میسیونرهای مذهبی اروپایی اقدام به دایر کردن آموزشگاه هایی به سبک غربی نمودند. در انتهای دوره امیرکبیر، دارالفنون تاسیس شد و از زمان مظفرالدین شاه، دبستان و دبیرستان در ایران گشایش یافت. گذر از مکتبخانه ها به مدارس شاید یکی از موضوعات مهم در تاریخ مشروطیت ایران به شمار رود. تأسیس دارالفنون، یکی از اقدامات چشمگیر میرزاتقی خان امیرکبیر است که حاصل آن، برآمدن نامدارترین چهره های علمی، ادبی و هنری بوده است. اما امروز دارالفنون به ویرانه ای تبدیل شده است. فلک به مردم نادان دهد زمام مراد تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس میرزا حسن رشدیه نیز از جمله کسانی است که در زمینه آموزش نوین خدمات ارزنده ای را انجام داده است. رشدیه در سال 1275 شمسی به دعوت امین الدوله حاکم آذربایجان که از آگاهان و روشنفکران زمانه بوده است به تبریز دعوت می شود و دوباره مدرسه ای را در تبریز تأسیس می نماید. کسروی از این مدرسه به عنوان اولین دبستان ایران یاد می کند. برای چندمین بار، امین الدوله به تهران منتقل شد و رشدیه تصمیم گرفت مدرسه ای در تهران ایجاد نماید. اما در تهران هم از دست جاهلان در امان نماند. مدرسه رشدیه در روبروی مدرسه دارالفنون واقع شده بود. زمانی که به رشدیه خبر می دهند افراد زیادی به قصد مدرسه روانه شده اند و قصد تخریب مدرسه را دارند دانش آموزان را به سرعت از مدرسه دور نموده و خود با چند نفر از معلمان و نزدیکان بالای پشت بام دارالفنون می رود. جاهلان در مدرسه را از جا کنده و مشغول تخریب آن می شوند. نقل می کنند که رشدیه این صحنه را تماشا می کرد و می خندید از او سبب خنده اش را می پرسند در جواب می گوید:" این جاهلان نمی دانند که با این اعمال نمی توانند جلو سیل بنیاد کن علم را بگیرند. یقین دارم که از هر آجر این مدرسه، خود مدرسه دیگری بنا خواهد شد. من آن روز را اگر زنده باشم، خواهم دید." چند سال بعد با حمایت تعدادی از روحانیون آزاداندیش مانند سید محمد طباطبایی و شیخ هادی نجم آبادی اندکی از حساسیت ها کاسته شد. در بسیاری از مناطق تهران مدارسی به نام مدارس رشدیه تأسیس گردید و مردم زیادی از آنها استقبال نمودند. در اندک مدتی در اقصی نقاط ایران هم اولین دبستانها تأسیس شدند. همچنانکه رشدیه پیش بینی کرده بود از هر آجر مدارش خراب شده مدرسه ای روئید و خود رشدیه با چشم خود، زاده شدن مدارس را یکی پس از دیگری دید. در مناطق دیگر ایران نیز به تدریج رشد این مدارس افزایش پیدا کرد، به طوری که در این زمینه میان بزرگان رقابت به وجود آمد. از جمله این مدارس مدرسه شوکتیه در شرق ایران بود. اولین موسسه آموزش در شهرستان بیرجند در سال???? تحت عنوان حسینیه شوکتیه ساخته شد که در سال ???? ه.ش تبدیل به مدرسه شد و پس از دار الفنون تهران و رشدیه تبریز آموزش به سبک جدید را در ایران آغاز کرد. مدارس شوکتیه به ترتیب در بیرجند، قائن، درخش، نهبندان ودشت بیاض دایر شد. در فاصله سال-های ???? تا ???? ه.ش مدارس بسیاری در سایر نقاط قائنات آن زمان دایرشد که از آن جمله مدارس زهان، آبیز، سده ، درمیان، گزیک سربیشه، خوسف و گل بودند. اولین شاگردان مدرسه شوکتیه همان افرادی بودند که بعدها شغل معلمی را برگزیدند و از بزرگان فرهنگی منطقه شدند. آنان در امر تعلیم و تربیت منطقه نقش بسزایی ایفا کردند. فارغ التحصیلان مدرسه که در ادارات دولتی به کار گرفته شدند مردم را به صرافت تحصیل انداخت و عده شاگردان رو به فزونی نهاد. از آن پس مدارس جدید هم روز به روز افزایش یافت. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با توجه به تاکید اسلام برای تعلیم و تربیت مدارس زیادی به ویژه در روستاها و نقاط دور افتاده ساخته شد. به گونه ای که کمتر روستایی را می توان یافت که از نعمت داشتن مدرسه محروم باشد.

بررسی نگرش مورخان اسلامی در مورد آثار و ابنیه ایران باستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  آرزو نظر   کورش صالحی

چکیده عمران و آبادانی یکی از کارکردهای ساختار سیاسی و دینی جامعه بود که از بدو تکوین نهاد حکومت وجود داشت و در دور ی ساسانی اهمیت ویژه ای یافت. شهرسازی، یکی از مصادیق عمران و آبادسازی بود که پادشاهان ساسانی در آن اشتهار داشتند و احداث شهرهای بسیاری را به ایشان منسوب می کنند. در کنار شهرها یکی دیگر از مصادیق عمران و آبادسازی حکومت ها، ساخت مجموعه ای از آثار و بناها بود. یکی از عمده ترین این بناها، اماکنی بودند که با کارکرد مذهبی ساخته می شدند. با رواج دین زرتشت در دوره ی اساطیری- گشتاسب - ساخت آتشکده ها از اهمیت وافری برخوردار شد تا آن جا که بسیاری از بت خانه ها به آتشکده ها مبدل شد. اگرچه صومعه ها و کنیسه ها هم که در زمینه ای مذهبی مورد استفاده قرار می گرفتند، جزیی از عمارات باستانی بودند که مورخان دوره ی اسلامی از آنها یاد کرده اند اما در این متون، کاربرد چندان قابل توجهی در مقابل با آتشکده ها و بت خانه ها در دوره ی باستان نداشتهاند. گوردخمه ها به خصوص گوردخمه های خانوادگی که خاص خاندان شاهی بوده اند، از دیگر بناهای مذهبی در دوره ی باستان به شمار می رفت. یکی دیگر از بناهای ساخته شده به دست پادشاهان در دوره ی باستان پل ها بودند. قلعه ها در دوره ی باستان بارزترین بناها با رویکردی نظامی محسوب می شدند و با توجه به محل ساخت آن ها می توان از دو نوع قلعه، قلعه های شاهی یا کهندژها و قلعه های کوهستانی سخن گفت. بناهایی هم در دوره ی باستان بوده اند که پادشاهان در جهات سیاسی و اقامت گاهی اقدام به ساخت آن ها کرده اندکه در این زمینه می توان به وجود کاخ ها اشاره کرد. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بررسی نگرش مورخان و نویسندگان ایرانی- اسلامی در مورد مجموعه شهرها و بناهای برجای مانده از دوره ی باستان بپردازد.

سنخ شناسی قیام های عصر اموی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  جواد بهرامی نیا   کورش صالحی

چکیده با صلح امام حسن(ع) و معاویه در سال 41هـ.ق، خلافت رسماً به خاندان اموی انتقال یافت. خلافت امویان به سبب پیشینه آن ها در مقابله با اسلام و در پیش گرفتن سیاست دین ستیزی و ظلم و تبعیض در دوره خلافتشان، با مخالفت مسلمانان و شکل گیری قیام های متعدد علیه آنان مواجه شد. این قیام ها که اغلب به نام رهبران آن ها شناخته می شوند، دارای نقاط اشتراک و افتراق بسیاری بودند و با وجود اشتراک در شعار مبارزه با دین ستیزی امویان، دارای ایدئولوژی و اهداف و ساخت و بافت متفاوتی بودند. قیام های دوره اموی بر اساس اهدافی که در پیش گرفتند به چهار دسته قیام های ایدئولوژیک، قیام های سیاسی، قیام های اقتصادی و قیام های اجتماعی تقسیم می شوند. رهبران و عناصر قیام های دوره اموی دارای پایگاه و جایگاه اجتماعی متفاوتی بودند. بر این اساس این قیام ها به دو دسته قیام-های عربی و قیام های موالی تقسیم می شوند. رهبران و عناصر قیام های عربی که عمدتاً قیام های ایدئولوژیک و سیاسی را شامل می شود، از نخبگان سیاسی و مذهبی جامعه اسلامی بودند که دارای جایگاه و پایگاه اجتماعی شاخصی بودند؛ در حالی که رهبران قیام های اجتماعی و اقتصادی دوره اموی عمدتاً از موالی و اهل ذمه بودند که پایگاه و جایگاه شاخصی در جامعه نداشتند. این قیام ها در نهایت با از بین بردن مشروعیت امویان و تضعیف ساختار حکومت آن ها، موجبات سقوط حکومت بنی امیه را فراهم ساختند. واژگان کلیدی: بنی امیه، قیام های ایدئولوژیک، قیام های سیاسی، قیام های اقتصادی، قیام های اجتماعی.

جایگاه حماسه و حماسه سرایی در جامعه عرب از جاهلیت تا آغاز مروانیان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حسن قهرمانلو   کورش صالحی

از آن جایی که بسیاری از منابع تاریخی، متکی بر وقایع یا شرح زندگانی بزرگان می باشند، کم تر می توان به اسنادی برخورد که وضعیت زندگیِ مردم عادی و جامعه ی موردنظر را به طور ویژه، به تصویر کشیده باشند. از طرفی، پرداختن به این مقوله، مستلزم فراهم آوردن حجم بسیار زیادی مطلب و استنباط از اسناد موجود می باشد. بنابراین استفاده از مفاهیمی چون حماسه و سروده های حماسی ـ با تعاریف و مفاهیم ویژه و مرتبط با وضعیت جامعه ای که دارند ـ می تواند وضعیت فرهنگی و تمدنی جامعه ی موردنظر را راحت تر به تصویر کشیده، سطح بالندگی آن را در قیاس با دوره های مختلف نمایان سازد. تفاوت های شگرفی که در شاخص های فرهنگی و تمدنی در صدر اسلام، نسبت به دوره ی قبل از آن (جاهلیت) در جامعه ی عرب به وقوع پیوسته را می توان در اقدامات ویژه ای که به ثبت رسیده، همچنین در نوع و سطح سروده های آن ها در این دو دوره، مورد بررسی و مقایسه قرار داد. در این نوشتار، بررسی جایگاه حماسه و حماسه سرایی در جامعه ی عرب، در دو دوره ی: عصر جاهلی و صدر اسلام (تا آغاز مروانیان) مورد توجه قرار گرفته است. در این پایان نامه با استفاده از منابع مختلف و مطالعات کتابخانه ای، ضمن بررسی و شرح تفاوت حماسه-ی تاریخی و حماسه ی ادبی، همچنین تفاوت در وضعیت جامعه ی عرب در عصر جاهلی و صدر اسلام (تا آغاز مروانیان)، به شرح و تبیین جایگاه حماسه (به عنوان یک رویداد تاریخی) و حماسه سرایی (به عنوان خلق نوعی از آثار ادبی) در دو دوره ی منظور پرداخته شده و با تحلیل شرایط در خلال بحث، سطح رشدیافتگیِ فرهنگی و تمدنی جامعه ی عرب در این دو دوره نیز به تصویر کشیده شده است. در جامعه ی عرب جاهلی، هرچند آثاری در مورد قهرمانی ها و تلاش های متهورانه ی قهرمانان و افتخارات قبیله ای سروده شده و بر جای مانده است، لیکن نمی توانسته رویدادی حماسی در مفهوم واقعیِ آن به وقوع پیوسته باشد، در حالی که پس از تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و تحولات شگرفی که در باورها و اعتقادات مسلمانان همچنین در تمدن و فرهنگ جامعه ی عرب ایجاد شد، شاهد تربیت قهرمانان و اقداماتی هستیم که نشان دهنده ی رشد جامعه ی عرب، تا آن جاست که می تواند به خلق حماسه های تاریخی بپردازد.

بررسی و تحلیل جریان تصوف سیاسی از عصر شاه عباس اول تا پایان حکومت صفویه(996هجری قمری-1135)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  افسانه سرملی   سید احمد عقیلی

حکومت صفوی قدرت سیاسی خویش را به کمک صوفیان قزلباش به دست آورده بود. اما شاهان دوره اول صفوی به دلایل سیاسی و اعتقادی به تدریج عناصر ایرانی و علماء و فقهای شیعه را در حکومت صفویه مشارکت دادند. با شروع سلطنت شاه عباس? زمینه هایی چون تمایل صوفیان قزلباش به سلطان محمد خدابنده؛ پیوستن جمعی از صوفیان قراچه داغ به عثمانی؛ مداخلات و عملکرد های منفی صوفیان قزلباش در حکومت موجب شد تا شاه عباس اول صفوی با سیاست ورود نیروی سوم و حمایت از نفوذ علماء به تضعیف و سرکوبی نهاد تصوف بپردازد.جانشینان وی نیز در تبعیت از او این روند را ادامه دادند. رشد و قدرت گیری علماء در دوره شاه سلیمان و سلطان حسین مهمترین عامل در تضعیف تصوف بود. در اواخر حکومت صفوی و با افزایش قدرت علماء? تصوف به نهایت ضعف خود رسید.به همین جهت سیر تاریخی جریان تصوف در نیمه دوم عصر صفویه و عوامل ضعف آن از نکات مهم پژوهشی این تحقیق است بر این اساس پس از شرح حوادث و رویداد ها به بررسی نقش علماء? شاه و در نهایت تمایل و همکاری این دو نهاد در تضعیف جریان تصوف پرداخته خواهد شد.افزایش نفوذ و دخالت علماء در اواخر عصر صفوی تقابل شدید بین متشرعان و متصوفه را به وجود آورد.این تقابل نه تنها گریبان اهل خانقاه را گرفت؛بلکه منجر به اتهام الحاد و سبب تالیف رساله هایی در نکوهش و رد صوفیان شد و در نهایت به تضعیف? سرکوب و مهاجرت صوفیان به خارج از کشور شد.

گرایش به باستان در تاریخ میانه ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  اکرم کرمعلی   کورش صالحی

پس از ورود اسلام به ایران، مقابله با خود برتربینی اعراب و تحقیر آن ها باعث شکل گیری نهضتی به نام شعوبیه شد. طرفداران این نهضت معتقد بودند که نژاد ایرانی بر نژاد عربی، برتری دارد. در این راستا افراد این نهضت برای رسیدن به اهداف خود به اقداماتی دست زدند؛ از جمله اقدامات آن ها توجه به ادبیات پارسی بود تا از طریق شعر، نثر، تالیف و ترجمه به هدف اصلی خود که اعاده ی استقلال از دست رفته ی ایرانی بود برسند. در دوران اسلامی هم این روند با احیاء زبان فارسی توسط دهقانان، و حکومت های ایرانی بخصوص سامانیان و در نهایت با شاهنامه ادامه یافت. نفوذ ایرانیان در دربار خلافت عباسی و بر عهده گرفتن تمام امور توسط آنان، باعث شد که پادشاهان ایران باستان در تمام امور الگوی آنان قرار گیرد. این روند با قیام های پیاپی سیاسی و دینی توسط قهرمانان ملی چون بابک، مقنع، سنباد و... که به ظاهر برای انتقام ابومسلم شکل گرفته بودند؛ ادامه یافت و در نهایت با تشکیل حکومت های ایرانی چون طاهریان و صفاریان و زیاریان و آل بویه و سامانی ادامه پیدا کرد. در این خصوص نهضت ها و حکومت های ایرانی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت-های خود به اقداماتی در راستای احیای ایران باستان دست زدند. در این راستا بود که قیام های شکل گرفت که در صدد احیای دین زرتشت و دیگر ادیان ایران باستان بودند. در این پژوهش سعی بر این شده تا نگرش به تاریخ ایران باستان از ورود اعراب به ایران تا غزنویان مورد بررسی قرار بگیرد.

جغرافیای تاریخی هرات در دوره ی تیموریان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  عیسی خوافی   محسن مرسل پور

شهر هرات یکی از شهرهای بسیار قدیمی خراسان بود که قدمت و مدنیت این شهر به چند هزار سال پیش می رسد. این شهر در روزگار باستان به عنوان یکی از ایالت های اصلی ایران محسوب می شد و دارای اهمیت و اعتبار خاص خود بود. هرات به علت موقعیت سوق الجیشی خاصش که در مسیر شرق به غرب و همچنین شمال به جنوب یعنی ایران و هند قرار داشت از اهمیت و اعتبار برخوردار بود. به طوری که همیشه برای حفظ و نگهداری آن تحت سلطه ی حکومت مرکزی تلاش می شد. هرات علاوه بر موقعیت سوق الجیشی اش به دلیل خاک حاصلخیزش برای کشاورزی مورد توجه بود به طوری که کشاورزی در آنجا رونق فراوان داشت. در دوره ی تیموریان شهر هرات میراث و اعتباری که در گذشته از آن برخوردار بود را یک بار دیگر به دست آورد و این شهر به عنوان پایتخت و مقر حکمرانی سلاطین تیموری از اهمیت و اعتبار فراوانی برخوردار شد به طوری که بسیاری از بزرگان آن روزگار در این شهر سکونت داشتند. هرات که گذشته ای درخشان پشت سرش بود پس از تسلط مغولان رونق و اعتبار خود را از دست داد تا اینکه دوباره در عهد سلاطین آل کرت اهمیت گذشته ی خود را باز یافت. اما اوج اعتبار این شهر چه از جنبه ی سیاسی، اجتماعی و انسانی آن در عهد سلاطین تیموری نمایان بود به طوری که از جنبه ی سیاسی این شهر به محلی برای ارتباط با سایر ملل تبدیل شد. از جنبه ی انسانی و اجتماعی هم این شهر در این عهد به درجه ای از کمال رسید و در زمینه های مختلف علمی و فرهنگی پیشرفت های چشمگیری را تجربه کرد. در این رساله سعی بر آن شده است تا جغرافیای تاریخی این شهر از عهد باستان هرچند به صورت اختصار و تمرکز در این زمینه در عهد سلاطین تیموری مورد بررسی قرار گیرد. در دو فصل انتهایی این رساله نیز جغرافیای سیاسی و انسانی این شهر مورد پژوهش قرار گرفته است.

بررسی تاریخ اسماعیلیان از ابتدای هجوم مغول تا سقوط قلاع اسماعیلیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  شعیب جمالی   کورش صالحی

دولت نزاریان ایران گروهی از اسماعیلیه بودند که در فاصله سالهای 654-483 ه. ق بر بخش اعظمی از مناطق کوهستانی ایران دست یافتند و در این مدت دولت مقتدری را در نواحی کوهستانی ایران بوجود آوردند و در طول حیات سیاسی خود همواره با قدرت هایی چون خوارزمشاهیان، سلاجقه، خلافت عباسی و مغولان روابط دوستانه و گاه خصمانه ای داشتند نزاریان ایران تحت رهبری امامان خود سه دوره تاریخی متفاوت از هم، تعلیم، قیامت و ستر را پشت سر گذاشتند که این دوره ها سیاست های امامان نزاری نسبت به جهان خارج را بازگو می کرد چنانکه که با شروع قرن هفتم،امام نزاری جلال الدین حسن برای نجات دولت نزاری از نابودی، به شریعت سنی روی آورد و شروع به برقراری روابط با دیگر حکومت های نمود و این سیاست امام نزاری باعث بروز اختلاف در درون جامعه اسماعیلی پس از مرگ وی شد. در دوره ی علاءالدین محمد سوم نزاریان از هرج و مرج بوجود آمده از حمله نخست مغول استفاده، و قلمرو خود را گسترش دادند ولی بازگشت نزاریان به اندیشه های قیامت، و پناهنده شدن سنیان به قلاع نزاری باعث تشدید اختلافات داخلی و کشته شدن علاءالدین محمد سوم شد. این اختلافات داخلی و ظهور قدرت مغول در قرن هفتم سرانجام باعث نابودی نزاریان شد. و در این رساله سعی بر آن شده است که تاریخ اسماعیلیه از حمله مغول تا سقوط آنان را با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی مورد پژوهش و بررسی قرار دهد.

انعکاس دیدگاه سیاسی عطاملک جوینی در تاریخ¬نگاری او
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  احمد دادکانی   کورش صالحی

تاریخ¬نگاری در عصر ایلخانان مغول رواجی چشم¬گیر یافت و به اوج خود رسید و پیامد آن، ثبت و ضبط بخشی مهم و تاثیرگذار از تکاپو¬های بشری و الهام بخشی به مورخان بعدی بود. یکی از مورخان این دوره علاء الدین عطاملک جوینی بود که خود در دستگاه ایلخانان مغول حضور داشت که مهمترین اثر او تاریخ جهانگشا نام داشت. آنچه در نگاه اول در بررسی تاریخ جهانگشای جوینی به نظر می¬آید این است که نویسنده کتاب به مدّح و ستایش قوم مغول و در راُس آن ها چنگیزخان پرداخته و این قوم وحشی را هم چون آیه¬ای از آیات الهی و نشانه¬ای از جباریت و قدرت¬نمایی پروردگار نسبت به مردماتی دانسته است که از راه حق و حقیقت به دور افتاده¬اند و نیاز به هدایتی دوباره دارند. امّا پس از غور و بررسی عمیق¬تر به این نتیجه به دست می¬آید که نویسنده نه تنها حامی مغول و اندیشه و کنش آن¬ها نیست بلکه در مخالفت و دشمنی با آن¬هاست و در جای جای کتاب خود و به مناسبت، به افشای جنایت¬های این قوم بی¬فرهنگ می¬پردازد. آنچه این رساله در صدد بررسی آن است انعکاس دیدگاه سیاسی عطاملک جوینی در تاریخ¬نگاری او است در این رساله ابتدا لازم بود به شیوه تاریخ¬نگاری دوره مغولان و ایلخانان اشاره شود و بعد به توضیح عملکرد سیاسی عطاملک جوینی پرداخته شده است قسمت مهم دیگر این رساله بررسی نگرش جوینی درباره مغولان و اسماعیلیان است که به آن اشاره شده است.