نام پژوهشگر: محمد مسعود
اصغر حیدری محمد مسعود
با افزایش جمعیت در شهرهای ایران حجم تقاضا برای خدمات و کالاهای عمومی نیز افزایش یافت. ولی به علت ساختار اقتصادی- سیاسی خاص کشورمان همواره سرعت پاسخگویی به نیازها از سرعت رشد نیازها کمتر بوده است. در این میان کاربری های پر تقاضا مانند کاربری های آموزشی به دلایل زیادی مانند عدم هماهنگی نهادهای اجرایی شهرها، مشکلات مالی بخش آموزش و پرورش و عدم آشنایی مسئولین با موازین علمی مکانیابی فضاهای آموزشی در پاسخگویی به نیازهای جمعیت دانش آموزی با مشکلات زیادی مواجه بوده اند. عدم توزیع فضایی مناسب مکان های آموزشی شهر نورآباد مشکلات عدیده ای را بوجود آورده که از آن جمله می توان به عدم سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت غالب فضاهای آموزشی شهر اشاره نمود که عاری از مشخصه های استاندارد یک محیط آموزشی مناسب است. هدف اصلی این رساله برنامه ریزی فضایی مراکز آموزشی شهر نورآباد ممسنی با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی است. برای روشن شدن نارسایی های مختلف فضاهای آموزشی لازم است که این فضاها با توجه به کیفیت، سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت بررسی گردند. حجم و وسعت اطلاعات مربوط به چنین کاری با ابزارهای ساده مستلزم صرف وقت و هزینه های زیادی می باشد. استفاده از کامپیوتر و مدل سازی بانک های اطلاعاتی نه تنها تصمیم گیری را سهل می کند، بلکه از انعطاف پذیری خوبی برخوردار است. لذا با استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی فضاهای آموزشی مطابق با معیارهای کیفیت، سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت الگوی مطلوب برای سامان بخشی واحدهای آموزشی شهر ارائه و راهکارهایی برای دسترسی اصولی جمعیت دانش آموزی پیشنهاد گردید.
وحید زمانی محمد مسعود
افزایش جمعیت و توسعه شهرها، استفاده ی روز افزون از خودروها و در نتیجه افزایش تعداد خودروهای شخصی، و نیز عرض کم خیابان ها و کمبود عرضه ی فضای پارک حاشیه ای به ویژه در بخش های مرکزی شهر، مشکلات فراوانی را برای شهرهای بزرگ و پرجمعیت در پی داشته است. مکان یابی پارکینگ های طبقاتی که با اشغال زمین کمتر، ظرفیت پارک بالایی دارند، از ضرورت های برنامه ریزی شهری و ترافیک شهرهای بزرگ می-باشد. هدف این تحقیق، تعیین، وزن دهی و اولویت بندی معیارهای موثر در مکان یابی پارکینگ های طبقاتی در چارچوب اصول و نظریه های برنامه ریزی کاربری زمین شهری و برنامه ریزی حمل و نقل و ترافیک، و در نهایت ارائه طرح جانمایی پارکینگ های طبقاتی در محدوده ی مورد مطالعه یعنی شهر قم می باشد. بنابراین، ابتدا، با در نظر گرفتن اصول و ضابطه های برنامه ریزی کاربری زمین شهری و برنامه ریزی حمل و نقل و ترافیک و نیز با توجه به ویژگی های شهر قم، 3 معیار و 14 زیرمعیار برای مکان یابی پارکینگ های طبقاتی انتخاب شدند. روش استفاده شده در این تحقیق برای وزن دهی و اولویت بندی معیارها و زیرمعیارهای مکان یابی، فرآیند تحلیل شبکه ای (anp) با استفاده از منطق فازی است. روش فازی به کارگرفته شده، روش قضاوت های زبانی فازی (fuzzy linprera) می باشد. روش anp فازی که از راه تلفیق روش anp با روش قضاوت های زبانی فازی به دست می آید، روشی جدید برای وزن دهی معیارها و زیرمعیارهای مکان یابی کاربری های شهری به ویژه پارکینگ های طبقاتی است. از ویژگی های این روش، کاهش قابل ملاحظه ی تعداد مقایسه های زوجی و نیز اطمینان از سازگاری مدل می باشد. پس از جمع آوری داده های مورد نیاز از راه پرسش نامه و محاسبه ی وزن نهایی معیارها، اولویت و در نتیجه اهمیت آن ها بدین ترتیب مشخص شد: معیارهای «نزدیکی به مرکزهای جذب سفر» و «دسترسی» با تفاوت اندکی در رده های اول و دوم و معیار «ویژگی های قطعه» در رده ی سوم قرار گرفت. برای تهیه ی نقشه های تحلیلی مورد نیاز از سیستم-های اطلاعات جغرافیایی (gis) بهره گرفته شد. استفاده از این سیستم ها به دلیل تسهیلاتی که در تحلیل و بررسی همزمان داده های مختلف از منابع گوناگون و با ساختارهای متفاوت ایجاد می کنند، در حل مسأله های بهینه سازی چندمعیاری می تواند بسیار راهگشا باشد. درنهایت با اعمال وزن نهایی زیرمعیارها در لایه های متناظرشان و همپوشانی لایه ها، مکان های برگزیده ی نهایی انتخاب شده، طرح پیشنهادی جانمایی پارکینگ های طبقاتی در شهر قم، که هدف نهایی تحقیق بوده است، ارائه شد. کلید واژه ها: مکان یابی، پارکینگ طبقاتی، فرآیند تحلیل شبکه ای، روش قضاوت های زبانی فازی، سیستم اطلاعات جغرافیایی
الهه محرابی محمدسعید ایزدی
طی تحولات بافت های شهری در طول زمان،محلات مسکونی نیز به طور مداوم تغییر شکل می یابند. با تغییر نیازها و گرایشات جامعه، ساختارهای فضایی- اجتماعی محله به تدریج کارآیی خود را ازدست داده و کاستی هایی در آن ها بوجود می آید. این موضوع به خوبی ضرورت توجه به ساختارهای محله ای در مداخلات بافت های فرسوده را نمایان می سازد. پژوهش حاضر سه مرحله اصلی را برای شناسایی و احیاء این ساختار تعریف نموده است . مرحله اول به شناخت ساختاراصلی شکل دهنده شهرهای تاریخی و نقش و موقعیت محله های مسکونی در این میان می پردازد. در مرحله دوم ضمن شناسایی دقیق ساختار محله های ارزشمند تاریخی تلاش می شود با کشف ارزش ها و آسیب شناسی بافت محله، چارچوبی برای احیاء محله های تاریخی در تهران تدوین شود. شناسایی و آسیب شناسی بافت محله در سه زمینه اصلی صورت می پذیرد؛ در زمینه کالبدی- فضایی، جهت حفظ، تقویت و روزآمد کردن آن با نیازهای امروزی؛ در زمینه اجتماعی، جهت شناخت آنچه که نزد مردم ارزش و احترام شمرده می شود؛ و در زمینه اقتصادی، جهت شناخت پتانسیل ها و توان اقتصادی محله. قدم بعدی، تدوین چشم اندازی دقیق، روشن، و قابل فهم، برای محله با استفاده از شناخت همه جانبه حاصل شده، و همینطور با تشریک مساعی مردم و مسئولان امر است. شایان توجه است که تاًکید ویژه بر دو کاربرد سکونت و توریسم در محله های تاریخی به عنوان کلید احیاء و بازگرداندن شور و نشاط و سرزندگی به آن ها، در دستورکار تمام مراحل قرار دارد. درانتها با توجه به مراحل طی شده، رویکردهای احیاء و بازآفرینی محله تاریخی در هفت نظام کالبدی، فضایی، کارکردی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، و مدیریتی ارائه می شود. با توجه به ارتباط مستقیمی که میان آرامش و امنیت محیطهای مسکونی با سلسله مراتب فضایی و عملکردی موجود در محله های مسکونی برقراراست، مرحله سوم این پژوهش به شناسایی دقیق این ارتباط و بازتعریف سلسله مراتب فضایی- عملکردی آنها از عرصه های عمومی به عرصه های خصوصی می پردازد. در نهایت پنج الگوی اصلی برای شکل گیری سازمان فضایی-اجتماعی محله های مسکونی مجاور بازار ارائه می شود. با مدنظر قرار دادن پنج الگوی ارائه شده، یک زیرمحله مسکونی در محله عودلاجان که در مجاورت و ارتباط تنگاتنگ با بازار تهران قرارداشته و به شدت تحت تاثیر فعالیتهای آن قرار دارد، طراحی شده و سیاستهای مورد نیاز این محله مسکونی تدوین گشته است.
انیسه قربان محمد مسعود
بررسی رویکردهای مداخله در بافتهای شهری نشاندهنده وجود تحولات بسیار در آنها، طی سالهای اخیر است.این تحولات در جهت تغییر دیدگاه دوبعدی و نگرش صرف کالبدی به دیدگاههای اصلاح طلبانه و مبتنی بر ظرفیتهای محیطی موجود می باشد. دیدگاه اصلاح طلبانه با ارائه رویکردهای جدید مداخله در بافتهای ناکارآمد شهری درصدد استفاده از توانهای بالقوه و بالفعل موجود در محیط در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی برای توسعه و ادامه چرخه حیات محدوده های ناکارآمد شهری می باشد. "توسعه مجدد شهری"4 به عنوان یکی از این رویکردها، جایگاه بالایی را در این عرصه دارا می باشد. توسعه مجدد نشاندهنده راه یا روشی است که شهرها و محلات می توانند با استفاده از آن، سرمایه های خود را برای کمک به از بین بردن شرایط، انحطاط و زوال و وضعیت نامناسب، فقدان تجهیزات عمومی ، غیر استاندارد بودن فضاهای مسکونی، و تاسیسات زیربنایی محدوده خود، به کارگیرند . هم چنین جوامع با محدودیت منابع مالی، می توانند طرح توسعه مجدد را به مثابه ابزاری موثر برای آغاز پروژه های بهسازی عمومی، تجدید حیات املاک و توسعه وسرمایه گذاری خاص که با دیگر ابزار عمومی قابلیت انجام ندارند، مورد استفاده قرار دهند. این رویکرد با بکارگیری ابزارهای دیگر رویکردهای مداخله ای موجود، چون بهسازی، باز سازی و ... و با ترکیب آنها درصدد زدودن شاخص های ناکارآمدی در عرصه های ناکارآمد شهری برمی آید. بر این مبناپروژه" طراحی کالبدی محله سرخ ریگ" با هدف تغییر تصویر زوال و تباهی این محله که هسته اولیه و مرکز شکل گیری شهرچابهار است و با رویکرد" توسعه مجدد نواحی ویافتن الگوهایی تازه برای بازآفرینی این محدوده"، برای پهنه ای در حدود 46 هکتار در اراضی غربی شهر چابهار که نوعاً دارای پتانسیل های برجسته ای می باشد تهیه خواهد شد."هسته تاریخی بودن شهر ، حضور عنصر طبیعی وبرجسته ای همچون خلیج چابهار، همجواری با سازمان فضایی شهر در حوزه راهبردی و وجود برنامه های بلند مدت در طرح توسعه بندر از ویژگی های مهمی است که در پروژه پیش رو تاثیر قابل توجهی خواهد داشت. در این پژوهش در ابتدا پس از مروری اجمالی بر سابقه رویکردهای مداخله در بافتهای شهری و ابزارهای آن،به معرفی رویکرد توسعه مجدد و اصول و فرایند آن پرداخته می شود. سپس براساس این فرایند به تهیه طرح توسعه مجدد در محدوده" سرخ ریگ بندر چابهار" پرداخته خواهد شد.توجه به ظرفیتهای موجود در محیط و استفاده از آنها به عنوان منابعی برای رشد و توسعه مجدد محدوده، تاثیر بسزایی در جهت گیری و نحوه تحقق آن می تواند داشته باشد. از این رو یکی از مهمترین بخش های پژوهش بررسی محیط و دریافت ابعاد ناکارآمدی آن می باشد تا با حذف آن و بهره مندی از محدوده های قابل باز یافت، محله ای مهجور به محیطی سرزنده و جذاب مبدل شود.
سمیه بین آبادی محمد مسعود
امروزه بافت های فرسوده شهری یکی از حساسیت برانگیزترین مسائلی است که مدیران و متولیان امور شهری با آنها در گیر هستند. غالب این بافت ها به ویژه هنگامی که در پیوند و همنهشتی با بافت های تاریخی و قدیمی شهر هستند ، از پی تحولاتی که در نتیجه تغییرات ایجاد شده در شئون مختلف زندگی شهروندان به وجود می آیند. تکوین و توسعه آنها اغلب از پس عدم تعادلی است که در دل بافت شهر (انسانی - کالبدی) رخ می نماید و تسری آنها اجتناب ناپذیر. تا بحال جهت حل معضل بافت فرسوده شهری و نه معضلاتی که بافت فرسوده با آن مواجه است رویکردهای چه بسا بولدوزری در شهرهای مختلف به اجرا گذاشته شده است. در بیشتر موارد این شیوه های مواجهه به سبب برون گذاشت انسان از پیکره کالبد و سعی در حل مشکلات کالبدی این بافت ها با موفقیت چندانی رو برو نبوده است. دخیل کردن شهروندان به عنوان ساکنان ، مالکان و استفاده کنندگان اصلی از این کالبد در مراحل مختلف پرداختن به این دست بافت ها (به شکل عام همه بافت های شهری) و شناسایی توان مندی ها و دارایی های عمدتاً غیر مادی که بافت در اختیار برنامه ریزان قرار می دهد می تواند بهترین شیوه جهت حل مشکلات بافت باشد. از طرفی محدود کردن دخالت دولت در این روند نوزایی بافت و بالا بردن سطح مشارکت غیر دولتیان و هدایت سرمایه های موجود در بافت و خارج از آن به درون محلات این چنین ، بهترین ، سریعترین و کارآمدترین شیوه در این جریان می باشد. شهر شاهدیه به واسطه داشتن حدود 200 هکتار بافت فرسوده مصوب یکی از شهرهاییست که به وضوح با مسئله مذکور روبروست و محله ابرندآباد، به لحاظ دارا بودن موقعیت ویژه تاریخیِ فرسوده جهت بررسی شیوه های مشارکت در باز زنده سازی آن مناسب می باشد. سعی نگارنده بر این بوده است تا با نگاهی آسیب شناسانه ، جنبه های مختلف فرسودگی و نیز دارایی های غیر کالبدی محله را مورد بررسی قرار داده و از آن پس با توجه به سطوح مختلف مشارکت پذیری در محله به ارائه راهبردها و پیشنهاداتی جهت شروع روند نوزایی در این محله فرسوده بپردازد. این تحقیق از روش پژوهش های تولیدی یا توسعه ای و روش تحقیق عملی و تحقیق توصیفی موردی بهره می برد و شیوه های تحقیق ، مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی و پرسشنامه می باشد.
صنم نصیری احمد میرزا خوشنویس
همجواری محله با بافت مرکزی شهر وجود عناصر شاخص شهری همچون بنای امامزاده سلطان محمد حسین ، مسجد مدرسه سردار و ... و همچنین امکانات بالقوه اقتصادی اجتماعی ، ضرورت ارائه این طرح را نشان می دهد . ارائه راهکارهای مناسب برای بهسازی بافت های فرسوده ، تعیین الگوهای منطقی ساخت و ساز ، تعریف دسترسی ها و تعیین کاربری های جدید با توجه به نیازهای امروزی ساکنین با تاکید بر حفظ ارزش ها و یگانگی بالقوه بافت هدف اصلی این طرح می باشد . مشکلات موجود در محله عمدتاً عبارتند از : تخریب بخشی از محله ، و فرسودگی بناهای تاریخی ، رها شدن قسمتی از محله از سوی ساکنین در دراز مدت که باعث ویرانی و فروپاشی این بافتها شده است . در این رساله سعی شده با شناسایی محدودیت ها و امکانات موجود در محله ، یافتن عناصر تاثیر گذار بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بافت ، شناسایی فضا و عوامل شکل دهنده فضا و قابل انطباق ساختن فضاها با نیازهای روز تا حدودی به شیوه مناسبی برای بازسازی و باز زنده سازی بافت تخریب شده و برقراری ارتباط بین بافت های فرسوده شهری و مناطق مجاور تاثیر متقابل این بافت ها بر یکدیگر همچنین با بررسی گونه های مختلف در بافت تاریخی در مرحله نخست به شناسایی واژگان تشکیل دهنده شهر قزوین رسید و همچنین با به کارگیری آنها در محله فضای کالبدی قدیمی از شهر قزوین را در مقیاس کوچک زنده کرد . ارائه راهکارهای مناسب برای بهسازی بافت های فرسوده ، تعیین الگوهای منطقی ساخت و ساز ، تعریف دسترسی ها و تعیین کاربری های جدید با توجه به نیازهای امروزی ساکنین با تاکید بر حفظ ارزش ها و یگانگی بالقوه بافت هدف اصلی این طرح می باشد .
محمود شکوهی دولت آبادی محمد مسعود
سخن برسر سرمایه اجتماعی و نحوه شکل گیری آن در پیاده راه می باشد. سرمایه اجتماعی که در مبانی نظری خود ریشه در تعاملات اجتماعی دارد چنین تعریف می شود: تعاملات اجتماعی میان افراد که بر اساس هنجار های اجتماعی شکل می-گیرد و منجر به اهداف مشترک میان افراد می شود. هنگامی که سطح تعاملات میان افراد جامعه افزایش یابد موتور محرک این سرمایه روشن شده و سطح این سرمایه نیز افزایش می یابد و باعث بهره مندی جامعه می شود. حال آنکه جامعه امروز به سمتی می رود که استفاده از اتومبیل رو به افزایش است و افراد برای رفع نیاز های روزانه خود از اتومبیل استفاده می کنند. در واقع حرکت راحتر خودرو در فضای شهری باعث شده تا دیدن و دیده شدن از این فضا رخت برچیند و سطح تعاملات اجتماعی کاهش یابد. بنابراین مساله اصلی که تحقیق پیش رو با آن روبه رو است، همین کاهش سطح تعاملات در فضای شهری می باشد( طراحی شهری اجتماعی مدار) و اینکه چگونه می توان پیاده راهی با رویکرد افزایش تعاملات اجتماعی را طراحی کرد تا باعث افزایش سرمایه اجتماعی شود.تحقیق پیش رو در پی یافتن الگوی طراحی با رویکرد اجتماعی که باعث افزایش سطح تعاملات است، می باشد و در نهایت در پی ارائه ضوابطی است که رویکرد افزایش سرمایه اجتماعی را در پی دارد. در این راستا مهمترین فرضیه، آن است که پیاده راه باعث افزاش سرمایه اجتماعی می شود؛ و در تبدیل خیابان نظر شرقی به پیاده راه سطح تعاملات افزایش می یابد. پایان نامه حاضر با نگاهی کیفی ، به روش کتابخانه ای در پی یافتن ریشه های مشترک طراحی شهری و سرمایه اجتماعی بوده وبا روش میدانی و با رویکردی اثبات گرایانه با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه استا ندارد به بررسی رابطه پیاده راه و سرمایه اجتماعی پرداخته و فرضیه های تحقیق را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ و به این نتیجه می رسد که پیاده راه عاملی برای افزایش سرمایه اجتماعی می باشد. بنابراین بعد از آنکه تعاملات اجتماعی به عنوان نقطه اشتراک طراحی شهری ، پیاده راه و سرمایه اجتماعی معرفی می شود، این نکته را که پیاده راه باعث افزایش سرمایه اجتماعی می شود را مورد تاکید قرار می دهد . در نهایت به ارائه اسناد هدایت طراحی پیاده راه خیابان نظر شرقی با رویکرد افزایش سرمایه اجتماعی می پردازد.
نفیسه نشاطیان محمد سعید ایزدی
شهر پدیده ایست تاریخی و به همین سبب نمی تواند ارتباط خود را با گذشته انکار نموده یا بگسلد. بخش چشمگیری از این رابطه در کالبد شهر و به طور خاص در حوزه بافت قدیمی آن تجلی می یابد. بخش دیگر نیز در قالب فرهنگ، روابط اجتماعی، ذهنیت، خاطرات، آداب و باورهای مردم نهفته است. بنابراین تمامی داشته های تاریخی یک شهر اعم از آنچه که تجسم کالبدی دارد و چه آنهائی که بعد محسوس ندارند، همگی ارزشمند و شایسته حفاظت، حراست و احیا می باشند. اگر شهر در این بستر غنی به طور بطئی و آرام توسعه یافته و در طول زمان پیش رود، آنگاه می توان انتظار داشت که این ارزش ها که حامل پیام های ارزنده ای هستند در جهت همگرائی هویت فردی شهروندان و ایجاد یک هویت واحد موثر باشند. اما این فرایند تاریخی در اوائل قرن حاضر و در پی نفوذ اندیشه مدرنیسم و مداخلات کالبدی وسیع در اندام شهر تا حد زیادی دچار انقطاع شده و سپس در سال های بعد بواسطه گستردگی مهاجرت ها، افزایش نرخ شهرنشینی، گسترش های بدون برنامه و ناآگاهی مسئولین به ارزشمندی بافت تا حد زیادی رو به زوال داشته است. در سال های اخیر نیز تهیه طرح های شتاب زده، سیاست گذاری های نامناسب و عدم تحقق برنامه های ساماندهی موجب فرسایش هرچه بیشتر بافت های ارزشمند و در نتیجه گسست آنها از بافت های مطلوب شهری گشته است. به طوری که برخی از این بافت ها از حیطه زندگی فعال و پویای شهری خارج شده و بسیاری دیگر نیز با انواع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و کارکردی مواجه گشته اند. امروزه مهمترین مسئله پیش رو در طراحی بافت های قدیمی شناسائی باقیمانده ارزش های کالبدی و غیرکالبدی و پیش-بینی مسیری است که بتوان با حرکت تدریجی در آن این ارزش ها را در گام اول حفظ و حراست و در گام های بعدی تقویت و احیا نمود. در این رساله سعی بر آنست که با این دیدگاه به بافت های تاریخی و به طور ویژه به بافت تاریخی شهر قزوین نگریسته شود و بدین ترتیب این مجموعه را که واجد ارزش های بسیار در ابعاد معنائی و عینی است به یک عرصه جاذب برای تمامی مردم اعم از ساکنین، شهروندان و گردشگران مبدل نمود. پیش بینی می شود که با ایجاد تحرک و به جریان انداختن پتانسیل های گردشگری در بافت، حیات شهری نیز به حدی از پویائی و فعالیت برسد که در آینده خود توان تقویت و توسعه خود را کسب نماید.
رضا زیادی دمیرچی یرسی علیا محمد سعید ایزدی
وجود اغتشاش ها و نابسامانی های فراوان در سیما و منظر شهرهای ایران واقعیتی انکار ناپذیربوده و این پدیده در سال های اخیر به سرعت در حال رشد است. لذا هدف از تحقیق موضوع، بررسی و جمع بندی نظرات مختلف در حوزه منظرشهری برای دستیابی به یک دستور کار؛ تعیین نحوه، میزان و سطح مداخلات منظر شهری در بافت تاریخی؛ کشف نارسائی های بعد رویه ای و محتوایی منظر شهری؛ و تعیین خط مشی های کلان منظر شهری بمنظور ارتقاء کیفیت سیما و منظر بافت تاریخی بوده است. این تحقیق که از نوع تحقیقات کاربردی-توسعه ای است، علاوه بر رویکرد تاریخی – هنری؛ رویکرد تحلیلی را نیز به عنوان تکمیل کننده موضوع به همراه دارد. لذا تمرکز بر روی تحلیل متن ها، بازسازی معنی آن و رابطه بین متن و شکل بوده و بیشتر به تحلیل آرا و اندیشه ها و شفاف سازی مفاهیم پرداخته شده است. تمامی مباحث مطرح شده در این رساله حول این موضوع متمرکز گشته اند که "کدام یک از الگوهای منظر شهری ذکر شده مناسب تر برای بافت های شهری و بویژه بافت های تاریخی می باشد؟ با توجه به اینکه پایه های پذیرفتن یک شهر، بعنوان یک شهر خوب در حوزه منظر، ادراک زیبایی شناسانه خوب از شهر می باشد، کدام یک از جنبه های زیبایی شناسی دارای اهمیت بیشتری است؟" آنچه که در میان دیدگاه ها مشاهده می شود پراکندگی موضوعات در طول دوره های مختلف در مباحث منظر و طراحی شهری است. بحث برروی نحوه عمل و میزان مداخله بطور مطلق، پاسخگو نبوده و نتیجه ای در بر تدارد. لذا توجه ما به فرایند منظر شهری معطوف گشته و طراحی آن بصورت سیاست گذاری در مقیاس کلان صورت پذیرفته است. برای برخورد سیستماتیک با موضوع منظر، ابتدا به تقسیم بندی آن و سپس به بررسی ارتباط مابین اجزا پرداخته ایم. این اجزاء تشکیل شده از نظریات ذکر شده است که جمع بندی و سازمان یافته اند. نتیجه مطالعات سند "چارچوب استراتژیک مدیریت بصری" است که «شیوه های مداخله بصری» و «جانمایی نشانه ها و عناصر خاص» را از نظر میزان انتظام طوری مشخص می نماید که داخل یک ساختار منظم، «هدفی خاص» را برآورده ساخته و «تجربیات متوالی لذت بخش» را به شهروندان عرضه دارد."برنامه نویسی بازی شهر" اصطلاح پیشنهادی رساله برای سطح کلان است. این رساله سعی در تبیین روشی داشته است که با اجرای آن برای شهرها، هر شهروند از زمانی که از خانه خود خارج می شود با مجموعه ی بصری از قبل طراحی و پیش بینی شده ای مواجه شود و ناخودآگاه از طراحی آگاهانه بصورت ناخودآگاه لذت برد. این مجموعه در پیوستگی باهم، "زنجیره مکانی شهر" را ایجاد می نمایند. زنجیره ای از مکان ها و رابط های مکانی، شکل لذت بخش شهر و بافت را بوجود می آورند.
الهام ناظمی محمد مسعود
در سال های اخیر به دلیل روند رو به رشد جمعیت ساکن در شهرها و توسعه لجام گسیخته آنان، ایجاد سکونتگاه های حاشیه ای در اطراف بسیاری از شهرها رشد فزاینده ای یافته است. برخی از این سکونتگاه های حاشیه-ای روستاهایی در نزدیکی شهرهای اصلی بوده اند که با رشد و توسعه فیزیکی شهرها در محدوده قانونی آنها جای-گرفته اند. و به دلیل کیفیت پایین سطح زندگی در این حواشی، به لحاظ ویژگی های اجتماعی و جمعیتی این بافت ها تا حد زیادی از ساکنان بومی خود خالی شده اند. نگاهی به طرح های شهری تهیه شده برای این بافت ها در خارج و داخل کشور و بررسی دلایل عمده عدم تحقق آنان در دهه های اخیر این نکته را نشان می دهد که یکی از اصلی ترین دلایل این عدم تحقق، حضور ناکارآمد و ضعف شدید مشارکت های مردمی در فرآیند تهیه و اجرای این طرح ها می باشد. در این راستا پیشنهاد تهیه طرح های مشارکتی در شهرسازی مطرح می گردد. این طرح ها ضمن واقع گراتر نمودن پیشنهادات مطرح شده باعث می شوند تا مشارکت های مردمی در فرآیند تهیه، تصویب و اجرای طرح ها بیشتر شده، و بر میزان پذیرش آنان از سوی مردم افزوده شود. بررسی دقیق تر این طرح ها این حقیقت را آشکار می سازد که مشارکت در مفهوم عام، و مشارکت موثر مردم در فرآیند طراحی شهری به مفهوم خاص، هر چند که همواره امری مطلوب شناخته شده، ولی به دلیل ابهام و پیچیدگی در تعریف و فرآیند در بیشتر این طرح ها نادیده گرفته شده و آنچه در بیشتر طرح هایی که با عنوان شهرسازی مشارکتی درخارج و یا داخل کشور تهیه و اجرا می گردد مشارکت دادن شهروندان در فرآیند برنامه ریزی شهری است. بنابراین در این پژوهش با استفاده از روش های تحلیلی و توصیفی و پس از شناخت مفهوم، روش ها و الگوهای مشارکت و بیان مراحل مختلف تهیه اسناد برای فرآیند طراحی شهری مشارکت گرا، امکان پذیری بکارگیری این فرآیند در محدوده عاشق آباد اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج ارزیابی های حاصل از این پژوهش نشان می دهند که انجام پروژه های طراحی شهری مشارکت گرا در بافت های فرسوده با پیشینه روستایی نیازمند شناسایی روش های مشارکتی و تبیین اصولی تحت عنوان « فرآیند تهیه اسناد طراحی شهری مشارکت گرا » است که مدنظر قرار دادن آن می تواند چارچوب مداخله و مشارکت مردم را در طراحی شهری مشخص سازد. همچنین بررسی های انجام شده نشان می دهد که روش های بیشماری جهت مشارکت دادن مردم در مراحل مختلف فرآیند طراحی وجود دارد. ولی درگزینش روش مناسب باید توجه نمود که هیچ روش برتری وجود ندارد و بهترین روش، روشی است که با اهداف، ارزش ها و قابلیت های بومی محل و شرایط اجتماعی آن مطابقت نماید.
مژده جمشیدی محمود قلعه نویی
یکی از عناصر محیط زیست که در چند دهه اخیر و در پی توسعه های بی رویه شهرها مورد بی توجهی قرار گرفته و تا مرز نابودی پیش رفته ، محیط طبیعی است. این امر، نه تنها از کیفیت زندگی در شهرها کاسته است بلکه حیات کره زمین را نیز در معرض نابودی قرار داده است. در این راستا، توسعه پایدار به عنوان جنبشی جهانی، تلاش های بسیاری را در دو عرصه نظری و عملی برای بهبود محیط زیست (به ویژه در مباحث شهری) به دنبال داشته است. وضعیت اسفبار محیط های زیست در شهرهای ایران، نگارنده را بر آن داشت تا در این پژوهش، تحقق پایداری را در کالبد فیزیکی و محیط زیست شهر مورد بررسی قرار دهد و و دستیابی به یک الگوی بومی برای توسعه شهری را به عنوان چشم انداز خویش تعریف نماید. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش محیط طبیعی در شهر و ارزیابی و اندازه گیری اثرات محیطی مطرح می شود. برای این منظور نگارنده روش ارزیابی بر اساس شاخص ها را برای مطالعات خویش بر می گزیند. با توجه به ویژگی های محیطی بستر انتخابی (شهر اصفهان) ، دســـتیابی به یک الگو تحقق پایــداری متناسب با ویژگی های بافت و محیط زیست، بایستنی می باشد. از این رو «شبکه مسیر سبز» به عنوان الگوی برگــزیده که با ویژگی های سایت همخوانی دارد، انتخاب می شود و تحقق این الگوی توسعه، در قالب فرآیند برنامه سازی و طراحی «مسیرهای سبز شهری» ارائه می گردد. برای بررسی مراحل فرآیند تحقق و طراحی «شبکه مسیرهای سبز شهری»، مادی نیاصرم در منطقه یک شهر اصفهان به عنوان نمونه موردی در دو مقیاس کلان (منطقه شهری) و خرد (محلی) و در ارتباط با دیگر عناصر سازنده شبکه مسیرهای سبز، مورد بررسی قرار می گیرد و بخشی از مادی نیاصرم (حدفاصل فلکه صائب تا خیابان شهید دکتر بهشتی) به عنوان یک حوزه طراحی در محدوده محلی طراحی می شود و ضوابط و دستورالعمل هایی برای «مسیرهای سبز مادی ها» ارائه می شود.
مهسا کیانی محمد مسعود
چکیده : پارادایم جدید مدیریت شهری در بسیاری از شهرهای کشورهای توسعه یافته و یا در حالتوسعه، بر مبنای توسعه ای مبتنی بر مشارکت شهروندان پایه گذاری شده است. به گونه ای که پایه ی اصلی فرآیندهای تهیه و اجرای برنامه های توسعه شهر با مشارکت همه جانبه ی شهروندان، گروه ها و سازمان های شهری همراه شده است و از شهروندان به عنوان ثروت واقعی هر شهر یاد می شود. در این پژوهش با استفاده از روش های تحلیلی و توصیفی و پس از شناخت مفهوم ، روش ها و الگوهای مشارکت و مراحل مختلف فرآیند تولید برنامه ی بازنگری طرح تفصیلی منطقه ی شش اصفهان، امکان پذیری به کارگیری الگوهای مختلف مشارکت شهروندان در تهیه این برنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این راستا دو گونه ی متفاوت پرسشنامه ، یکی ویژه مسئولین و دست اندرکاران تهیه برنامه های توسعه شهری اصفهان و دیگری ویژه ی شهروندان منطقه شش شهر اصفهان تنظیم و در جامعه ی آماری مورد نظر این پژوهش توزیع گردید. پس از گردآوری و تجزیه و تحلیل نتایج پرسش نامه ها مشخص شد، از میان پرسش شوندگان (در جامعه آماری شهروندان) 78 درصد به ضرورت مشارکت شهروندان در تهیه طرح های توسعه شهری اشاره داشتند. همچنین 48 درصد از جامعه آماری اعتقاد دارند که شهروندان توانایی مشارکت در مراحل مختلف تهیه برنامه های توسعه ی شهری را دارا می باشند. از بین پاسخ دهندگان (در جامه آماری مسئولین شهری) 64 درصد به ضرورت اصلاح فرآیند تهیه ی طرح بازنگری و انطباق آن با فرآیند عمومی برنامه ریزی در راستای به کارگیری مشارکت شهروندان، پاسخ مثبت داده اند. همچنین نتایج ارزیابی ها نشان می دهند که از بین مراحل مختلف فرایند تولید برنامه، مرحله ی بررسی های پایه وضع موجود و بررسی های مشروح و تفصیلی مناطق و محلات، نخستین اولویت برای به کارگیری مشارکت شهروندان است و برای تحقق آن روش هایی چون نشست های همگانی و مشارکت رایانه ای مورد توجه بیشتری قرار گرفته اند. در اولویت های بعدی به ترتیب مراحل تدوین اهداف کلان با روش چشم اندازسازی و استنتاج، تجزیه و تحلیل و ارائه پیشنهادها، با روش های هم شنودی و نشست های همگانی قرار دارند. بنابراین استفاده از مشارکت شهروندان در فرآیند تولید برنامه های توسعه ی شهری در سطح منطقه 6 اصفهان پیش از هر اقدام دیگر مستلزم فراهم ساختن زمینه های لازم برای آشنایی بیشتر شهروندان با حقوق شهروندی و چگونگی امکان مشارکت آنها در تولید و اجرای برنامه های توسعه ی شهری است. این کار از روش های مختلفی امکان پذیر است که مهم ترین آنها ایجاد فرهنگ مشارکت ، اعتماد سازی ، شفاف سازی و اصلاح ساختارهای نظام برنامه ریزی شهری برای تقویت نقش شهروندان در مراحل مختلف تولید ، اجرا و بازنگری برنامه های توسعه ی شهری هستند.
مجتبی حاتمی نادرلو محمود قلعه نویی
تحقیق پیش رو، تلاشی هدفمند در راستای معرفی یکی از جریان های مهم شهرسازی دوران معاصر می باشد. جریانی که عکس العملی منطقی در برابر مسائل و مشکلات بوجود آمده در عصر صنعت به شمار می رود. رویکرد«توسعه پایدار» بستر شکل گیری بحث طراحی پایدار را بوجود آورده است. یکی از مسائل بسیار مهم در این زمینه مصرف انرژی و راه های کاهش آن می باشدکه باوجود بحران های زیست محیطی و کاهش انرژی های فسیلی اخیر در جهان از اهمیت خاصی برخوردار شده است. نگارنده در این تحقیق به بررسی و برنامه ریزی کاهش مصرف انرژی از دیدگاه فرم وکالبد شهری پرداخته و اصفهان را به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار می دهد. روند این پژوهش از جمع بندی تعاریف مربوط به انرژی آغاز می شود و به اصول، مبانی و نظریات گوناگون پیرامون چگونگی دست یابی به شکل پایدار شهری از دیدگاه مصرف انرژی و فرم شهر، می پردازد. برای نتیجه گیری بهتر در این زمینه پس از بررسی نظریات جهانی شکل شهری مطلوب به بررسی شاخص ها ومعیارهای پایداری شهرهای ایرانی پرداخته شده است. سپس به روند رشد و توسعه اصفهان در طول دوره های مختلف تاریخی قبل و بعد از اسلام پرداخته شد و با استفاده از مدل آنتروپی چگونگی رشد شهر اصفهان در دهه اخیر تفسیر شد و در نهایت با توجه به جمع بندی و نتیجه گیری انجام شده به ارائه پیشنهادات پرداخته شده است. با توجه به ویژگی های اقلیمی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی شهر اصفهان جهت نیل به کمینه مصرف انرژی شهری می بایست پایداری شهر اصفهان را در منطقه شهری و در اجزا خرد آن (محله، ساختمان) جست و صرفاً فشرده سازی شهر مطرح نیست. بدیهی است صرف تغییرات کالبدی بدون پشتوانه تحولات اقتصادی، صنعتی و فناوری منجر به پایداری انرژی شهری نخواهد شد.َ
نهال حکیم محمود محمدی
چکیده موضوع سرانه ها و استانداردهای کاربری زمین جزئی از نظام برنامه ریزی کاربری زمین می باشد و متداول ترین روش برآورد زمین مورد نیاز برای کاربری ها و عملکردهای مختلف جهت تأمین نیازهای فضایی انسان است. در این میان تأمین سرانه های خدمات اساسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چرا که سطوح این خدمات بر مبنای تأمین فعالیت های اساسی و نیازهای پایه ساکنین برآورد می گردد که تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی انسان ها و محیط سکونت آن ها دارد. در طرح های سنتی توسعه شهری پس از برآورد سرانه های کاربری وضع موجود هر شهر و مقایسه آن با سرانه ها و استانداردهای معیار، سرانه های جدید پیشنهاد و در طرح های جامع و تفصیلی لحاظ می گردد. لیکن تجربیات چند دهه از نظام برنامه ریزی کشور مبتنی بر الگوی فوق موید این موضوع است که این نوع الگو در عمل و اجرا فاصله زیادی با بحث نظری در این زمینه دارد و درصد بسیار پایین تحقق سرانه خدمات اساسی یکی از مسائل و چالش های شهرسازی کشور می باشد. در واقع حل پارادوکس کم بازده بودن این خدمات به عنوان خدمات در حیطه وظایف ارگان های دولتی و تأثیر بسزای آن ها در کیفیت زندگی ساکنان شهر، اولویت برنامه ریزی سرانه های خدمات اساسی را در برنامه ریزی شهری نتیجه می دهد. در همین خصوص گام های اولیه ی یک حرکت نوین در شهر اصفهان با رویکرد متفاوت طرح بازنگری طرح تفصیلی جهت تحقق پذیر نمودن سرانه ها واستانداردهای خدمات اساسی برداشته شده است که پیشنهاد سرانه های شناور و نیمه قطعی، اولویت بندی مقیاس عملکردی خدمات، پیشنهاد صندوق ذخیره ارضی و بانک زمین، نظام انتقال حق توسعه و تزریق بخشی از ارزش افزوده تولیدی در شهر به توسعه و عمران شهری، از آن جمله می باشند. در این راستا فرضیه های این تحقیق در باب عامل دانستن موضوعاتی چون حاکم بودن تفکر کمی و کالبدی، پیش فرض بایر و خالی بودن اراضی و مفهوم نادرست سرانه مبتنی بر تفکیک جامعه به فرد و استفاده از شاخص زمین به جای زیربنا، در کاهش تحقق پذیری سرانه خدمات اساسی و همچنین مناسب دیدن دخالت مدیریت بهره برداری از خدمات و تلفیق زمانی ـ مکانی کاربری ها برای محقق نمودن هر چه بیشتر سرانه ها، ارائه شده است. جهت نیل به اهداف و بررسی فرضیه ها ی طرح، روش تحلیلی ـ توصیفی با استفاده از روش های مطالعات کتابخانه ای،جمع آوری اسناد ومدارک، مصاحبه و روش های ریاضی و آماری در کنار روش های کیفی در پی گرفته شده است و در نهایت با مقایسه نتایج تحلیل در نمونه های موردی با مبانی نظری به ارائه راهبرها پرداخته شده است. با کاربرد نتایج تحقیق می توان امید داشت که گامی جهت فاصله گرفتن فرآیند برنامه ریزی کاربری زمین از تولید نقشه و جداول کاربری زمین در جهت شمولیت اهداف محیطی، اقتصادی، اجتماعی،فرهنگی برداشته و از این طریق به ارائه الگوی مناسبی برای نظام پیشنهاد سرانه های خدمات اساسی دست یافت. الگویی که به ارائه راهبردهایی در زمینه تغییر ساختاری و محتوایی نظام سرانه های خدمات اساسی و تلفیق مدیریت و برنامه ریزی شهری جهت افزایش تحقق پذیری این سرانه ها پرداخته است.
حسین نصیری کامران محمد مسعود
این پژوهش درباره تاثیر متقابل صنعت گردشگری وتوسعه است. بدین معنا که گردشگری تنها یک عامل رشد اقتصادی نیست بلکه بستری جهت نیل به اهداف توسعه می باشد.گردشگری شهری به شکلی از صنعت گردشگری گفته می شود که با مباحثی همچون گذران اوقات فراغت وگشت و گذار شهروندان در داخل شهر و حوزه نفوذ آن ارتباط دارد چرا که روزانه تقریباً افراد یک شهر در این محیط درحال رفت و آمدند و با توجه به دگرگونی نظام محله ای و عدم حاکمیت حرکت پیاده در شهر های تاریخی ایران ایجاد مناظر شهری جذاب در مسیر حرکت شهروندان بطوریکه باعث احساس تعلق وهویت ودرنهایت نشاط اجتماعی گردد مورد نظر بوده است. پایداری در توسعه با این رویکرد که منابع بصورتی برای توسعه بکار گرفته شوند تا استفاده آیندگان را ازآن محدود نسازد تحقق می یابد. توسعه بدون عدالت اجتماعی برای افراد امروز و فردای جامعه پایدار نخواهد بود .شهر لاهیجان آمیزه ای از طبیعت، تاریخ و فرهنگ است. امروز لاهیجان مقصد بسیاری از گردشگران شهری منطقه وکشوراست، در صورتی که فاقد برنامه ریزی جامع و امکانات لازم است. گردشگری شهری همراه با گردشگری طبیعت بهترین گزینه در جهت نیل به پایداری در توسعه است. روش پژوهش توصیفی، کاربردی است و تلاش بر این بوده که با برداشت میدانی و کتابخانه ای و شناخت جاذبه های بی شمار گردشگری لاهیجان، فرصت ها وتهدیدها و آثار منفی گردشگری برشهر برای دستیابی به توسعه پایدار شهری وکاهش اثرات منفی محیطی و اجتماعی راهکارهای مناسب پیشنهاد گردد. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد. تدوین برنامه جامع گردشگری ـ تعیین نقش و عملکرد بافت قدیم با اولویت گردشگری شهری با حاکمیت حرکت پیاده ـ بهبود وضعیت اقامتگاهها ـ ایجاد علایم و نشانه های شهری ـ بهبود امنیت گردشگری ـ رونق بخشی به صنایع دستی مهجور ـ احیای برگزاری دوره های آموزشی در زمینه خدمات گردشگری ـ معرفی آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری در رسانه ها و تقویت وتشویق تورهای گردشگری کوتاه مدت.
محسن انصاری محمد مسعود
چکیده ساخت کاروانسراها با توجه به اوضاع اجتماعی و اقتصادی و مذهبی از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بوده است کاروانسراهای درون شهرییکی از عناصر ساختاری شهر اسلامی می باشد در داخل شهرها نیز برای اقامت مسافران وتجار کاروانسراهایی احداث شده است البته اکثر کاروانسراهای کنار بازار جنبه تجاری پیدا می کرده و تجار هر صنفی در کاروانسراهای مجاور یا داخل بازار فعالیت می کرده اند.بازسازی کاروانسراها وسراها به عنوان فضایی پرپتانسیل در شهر در قالب طرح راهبردی ساختاری و اتصال آن به بافت، در حفظ و احیای بافت تاریخی و حیات کالبد بنا می تواند موثر باشد .بافت تاریخی شیراز به عنوان یک سرمایه ملی(مادی ومعنوی) چندین کاروانسرا وسرا در آن وجود دارد.سرای افشاریان (کاروانسرا) یکی از این بناها می باشد که با تخریب چهل درصدی، ساختار باقیمانده بنا نیز در حال تخریب می باشد و در سال های آتی اثری از آن باقی نخواهد ماند در این طرح باشناخت وطرح مرمت و احیای این بنا سعی بر این خواهیم داشت این سرمایه ی ملی را نجات بخشیده و با نگاه به گذشته،آینده ای روشن را برای آن ترسیم نماییم که در نتیجه، پویایی هرچه بیشتر بنا و در نهایت بافت تاریخی می باشد.با توجه به موقعیت خوب بنا و همجواری با نارنجستان و خانه زینت الملک وخانه افشاریان (در قدیم خانه وسرا از املاک قوام بوده است) مرمت و احیای سرا درجهت حفظ کالبد وکاربری نوین وتعیین عملکرد موثر است و در قالب یک مجموعه حرف های زیادی برای گفتن خواهد داشت از مجموعه ی تکدانه های ارزشمند و بناهای میان افزای آنهاست که بافتی ارزشمند شکل می گیرد . مادر این نوشته به بازیابی تعریف بنا می پردازیم ودر مرمت و احیای آن چه نکاتی را باید مد نظر داشته باشیم وچه کاربری را باید برایآن تعریف نماییم وآیا میتوانیم با ارائه طرحی راهبردی و اجرای آن وتعریف یک مجموعه گردشگری-توریستی موجب احیای مجدد بنا و مجموع شویم با بررسی جز به جز بنا و شناخت آن با روش های میدانی و کتابخانه ای و بررسی طرح های فرادست و مقایسه ی نتایج بدست آمده به استنتاج دستورالعمل وکاربری در جهت احیای سرای افشاریان، می پردازیم.
ناصر حسن پور فرهاد احمدی
تاثیرات ناشی از پیشرفت دانش الکترونیک و تکنولوژی اطلاعات بر زندگی بشر به حدی بوده است که از این تحولات به عنوان انقلاب اطلاعات در زندگی بشر یاد می کنند . از این رو ابزارهای انتقال اطلاعات میان انسانها که به تعبیری می توان از آنها با عنوان رسانه یاد کرد در جهان پسامدرن اهمیتی ویژه یافته اند . رسانه ها در این دوران بر تمامی عرصه های زندگی بشر از جمله عرصه های فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، هنری تاثیر گذار هستند .استفاده گسترده رسانه ها از هنر به عنوان عاملی برای تاثیرگذاری موثرتر ، سریعتر و جذاب تر سبب شکل گیری شاخه های جدیدی در هنر شده است که آنها را هنرهای رسانه ای می نامند . لذا ایجاد مرکزی در زمینه تولید و گسترش هنرهای رسانه ای که بتواند با بهره گیری از راهکارهای معمارانه ، بستری جهت تعامل میان فعالان عرصه های هنر و رسانه در کنار یکدیگر به وجودآورد بسیار محسوس است . در چنین بستری هنر و تکنولوژی رسانه به موازات یکدیگر گسترش یافته و در راستای تکامل یکدیگر عمل خواهند کرد . ایجاد چنین مرکزی می تواند سبب گردد جامعه گسترده هنرمندان ایرانی با بهره گیری از ابزار های رسانه ، به معرفی فرهنگ و هنر ایرانی را به جامعه گسترده مخاطبان در سرتاسر جهان بپردازند . در این راستا بهره گیری از تکنولوژی روز با تاثیر پذیری از زیبایی شناسی جهان پسامدرن در عصر انقلاب رسانه ها و با نگرش پایدار در روند طراحی از جمله جهت گیریهای عمده بوده است . تاثیرات مبانی نظری مطرح شده در دوران جدید که سبب شکل گیری شناخت متفاوت انسان از محیط پیرامونش شده است بر هنر و معماری در این دوران موثر بوده است . جستجوی این تاثیرات بر نیازها و نحوه زندگی انسان دوران جدید و به تبع هنر و زیبایی شناسی او و در نتیجه معماری که برای این انسان جدید مطرح می گردد بر روند طراحی این مجموعه تاثیر گذار بوده است . شناخت عناصر تاثیر گذار محیط پیرامون این مجموعه بر معماری آن در این پروژه مد نظر بوده است .
صغری ظروفچی بنیس عیسی حجت
در گذشته های دور شهرها به معنایی که امروز می شناسیم توسعه نیافته بودند و بسیاری از آنها در حد روستاهای بزرگ امروزین بودند. بخش قابل توجهی از میراث به جای مانده از گذشته را سکونتگاه های سنتی تشکیل داده اند و از این میان جوامع سنتی روستایی دارای سهم خاص خود می باشند. روزگاری اهالی روستاها شهر را ساخته شهر ها داستان روستاها را بازگو می کردند اما دیر زمانی است که معماری اکثر روستاهای کشور به لهجه نه چندان آشنای شهری سخن می گویند که خود راوی داستان غربت است . حتی تلاش های سازمان هایی چون بنیاد مسکن نیز چون همه با تفکرات شهری و تنها به دید سازه ای و عمرانی انجام شده است هیچ کدام نتوانسته به بهبود در وضع روستا ها منجر شود زیرا آنچه در این میان نادیده گرفته شد ساکنین روستایی ، خواست ها و هویتشان بود . در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی خصیصه ها و الگوهای منظر و معماری روستای بنیس تلاشی صورت گیرد جهت آغاز نمودن راهی برای دست یافتن به مبانی و اصول نانوشته ، ولی موجود و حقیقی که در این نوع از معماری نهفته است . در این پژوهش با بهره گیری از دانسته های پیشین و مطرح نمودن دیدگاه هایی از زوایای جدید نسبت به موضوع مسکن روستایی ، سعی در بازشناخت مفاهیم و مبانی نهفته در این میراث به جهت استفاده های آتی از آن نموده ایم. این پایان نامه با نگاه به هویت های بومی و منطقه ای و بر اساس اصول ثابت معماری روستایی در نظر دارد معماری به مخاطره افتاده روستای بنیس را بازیابی کند .این نه به مفهوم مرمت یا حتی بازگشت به معماری گذشته است بلکه سامان دهی بافت روستا بر اساس نیازهای جدید در تلفیق با اصول ثابت به جا مانده از گذشته است . اصولی که به عمد یا از روی سهو به فراموشی سپرده شد تا روستا مجالی باشد برای سودجویان و شهری هایی که تمکن خود را این بار در محیط روستا به رخ بکشندو برای این امر شیوه یافتن الگوی مسکن را راه حلی مناسب دانسته است . فصول این پایان نامه بر اساس نیازها و عملکردهایی است که در نهایت به طراحی و رسیدن به الگوی مسکن در روستای بنیس می انجامد . ساختار این پژوهش با مقدمه و بیان مساله و کلیات تحقیق آغاز گردیده و بعددر فصل دوم به شناخت مفاهیم و بستر طرح پرداخته شده است . در دو بخش بعدی -که هدف اصلی پژوهش به شمار می روند - به تحلیل منظر و معماری روستای بنیس پرداخته شده و برخی از مهمترین ویژگی های آن ها به بوته نقد گذاشته است. همچنین در این فصول به ارائه الگوها در مسکن روستای بنیس پرداخته شده است ، الگوهایی که از گذشته تا حال به عنوان جزئی ثابت در کنار الگوهای متغیر با زمان حفظ و حراست شده اند . در بخش پایانی نیز بر اساس الگوهای ارائه شده طرح هایی برای مسکن در روستای بنیس در غالب الگوهای متفاوت برای دو نوع ساکن دائم و موقت ارائه شده است . نکته ای که در نهایت به آن اشاره می رود این است که این پژوهش می تواند سرآغازی باشد برای پژوهش های بعدی که با تامل وتدقیق بیشتر و صرف زمان طولانی تر، به نتایجی ارزشمند دست یابند.
سعید فروغی فرهاد احمدی
فرهنگ عامه یا فرهنگ مردم «فلکلور» ، بخشی از پیکره کلی در هر نظام اجتماعی است ، بخش عمده ای از این میراث غیر ملموس ، شفاهی و غیر مکتوب است در نتیجه بسیار شکننده و آسیب پذیر بوده ، به طوری که بخشی از آن به فراموشی سپرده شده و از بین رفته است ، همچنین گستردگی اجتماعی موضوعات گوناگونی را به محدوده مطالعات و بررسی های فولکلور وارد می کند . برای جلوگیری از این امر طراحی مراکزی برای مطالعه و نگهداری و ثبت اسناد مربوط به آن لازم و ضروری است. افزون بر این آرشیو ها و مراکز مطالعاتی مهمترین راهکار در حفظ این میراث ، زنده نگه داشتن آنها در میان مردم و جامعه است . چرا که دنیای مدرن از سویی و گسترش رسانه های ارتباط جمعی از سوی دیگر به کمرنگ شدن ارزشهای بومی محلی و فراموشی مظاهر معنوی - مادی فرهنگی در سراسر جهان انجامیده است . از این رو ایجاد مراکزی که علاوه بر ثبت و ضبط و آرشیو عناصر فلکلور به برپایی همایشها و فستیوالهای همگانی برای بالا بردن تعاملات اجتماعی بین افراد جامعه و استفاده از مظاهر فلکلور در عرصه های اجتماعی بپردازند ، لازم است . یافتن راه حل های معمارانه با هدف رسیدن به فضاهای قابل انعطاف و انسانی برای نمایش جلوه های متنوعی از فرهنگ عامه از اهداف اصلی این پژوهش است .این مجموعه محلی است به منظور گردهمایی افراد برای عرضه توانایی ها و مهارت های خود که باعث ایجاد نمودهای ارزنده ای از خلاقیت در سنتهای مردمی می شود . این مرکز نقطه طلاقی مردم عادی و محققان است و سبب می شود که این مطالعات و پژوهش های انجام شده از پوسته خود خارج و وارد لایه های اجتماع شوند . انتخاب اراضی کارخانه دخانیات به عنوان سایت طراحی که یکی از معدود نمونه های بازمانده از معماری صنعتی دوره پهلوی اول است و باز زنده سازی فضاهای کالبدی آن باعث می شود این مرکز به عنوان عنصری شهری نقش موثری در تعاملات اجتماعی و ارتباطات مردمی ایفا کند و نمودی برای پایداری کالبدی و اجتماعی باشد . یک بنای پایدار می تواند به مردم کمک کند تا منافع زندگی پایدار را درک کنند .
مایده انصاری محمد مسعود
«بی جهانی و گمشدگی» به عنوان بحرانی برای انسان امروز مطرح است. از آنجا که مکان یکی از مفاهیم پایه در معماری و شهرسازی است و بی مکانی معضلی است که شهرها و بناهای معاصر با آن دست به گریبانند، دیدگاه های هایدگر می تواند در پدیدار کردن مکان بسیارکارگشا باشد. مارتین هایدگر، ریش? حل این معضل را در آشکارگی مفاهیم مکان، جهان و به طور خاص دازاین (انسان) که در- جهان- بودن از ویژگی های اگزیستانسیال اوست، می بیند. دازاین مکانیت دارد و بودنش با در- جهان- بودن همراه است. مکانیت او به واسطه ی قرب و بعد او آشکار می شود.این مکانیت از دو ویژگی اساسی حکایت می کند: رفع دوری و جهت گیری. برای تحقق مکانمندی انسان در مکان از هنر بهره می جوییم. از دید گاه هایدگر در هنر حقیقت آشکار می شود و کارکرد هنر همین نا مستوری است. لذا هنر معماری هنری است که مکان در آن نامستور و آشکار می شود. معماری به مثاب? هنر مکانی برای سکنی گزیدن انسان فراهم می کند. به این منظور چهار گانه یعنی زمین، آسمان، خدایان و میرایان در مکان گرآوری می شوند و در نهایت مکان آشکار می گردد. مکانی به راستی مکان است که در ارتباط با هستی انسان باشد و هویتی ناب برای او به ارمغان آورد. در این راستا معانی محیط گرد آوری و نمادینه می شود و حس مکان برای ساکنان آن مکان به وجود می آید. این احساس در مطابقت با روح حاکم بر مکان آشنایی و این همانی فرد با مکان را بیشتر می کند و موجب تعلق خاطر فرد به مکان می شود. در واقع طریقی که چیزها برای پدیدار شدنشان بر انسان می گزینند، خصلت آن ها را نشان می دهد. خصلت ویژه ی یک محیط یگانگی و یگانه پنداری با آن را برمی انگیزد و در واقع موجب رفع دوری می شود. فقدان هرگونه خصلت یا سرشت نشان در محیط های روزگار مدرن، این یگانگی و یگانه پنداری را به امری دشوار و حتّی ناممکن بدل ساخته و خود این معضل به عامل سرنوشت سازی در از دست رفتن بیشتر مکان ، تبدیل شده است. در این پژوهش ابتدا روش خاص هایدگر یعنی پدیدار شناسی هرمنوتیک توضیح داده می شود و با استفاده از این روش وجود انسان در ارتباط با مکان مطالعه می گردد. در ادامه برای آشکار کردن حقیقت مکان از هنر معماری استفاده می کنیم. سپس مراتب مختلف آشکار شدن مکان بررسی و ابعاد و ویزگی های عام و خاص پدیدار مکان توضیح داده می شود. با استفاده از چهارچوب نظری حاصل از پژوهش، میدان نقش جهان (امام خمینی) به مثاب? مکان مورد بررسی پدیدارشناسانه- هرمنوتیک قرار می گیرد. امید است معماران و شهرسازان به مدد آشنا شدن بیشتر با مفهوم مکان بتوانند در احیای حقیقت مکان با استفاده از هنر معماری کوشا باشند.
فاطمه فرازبخت محمود قلعه نویی
ورود و تسلط خودرو بر شهرها، نه تنها موجب ایجاد آلودگی های زیست محیطی و تغییر چهره و گسستگی بافت شهرها گردیده، بلکه به واسطه کاهش حضور انسان ها در فضای شهری، در کاهش تعاملات اجتماعی و ادراک افراد پیاده از محیط شهری موثر بوده است. در یک شهر پایدار، شبکه حمل ونقل، وابستگی کمتر به اتومبیل شخصی، استفاده بیشتر از حمل ونقل عمومی و فراهم آوردن شرایط پیاده روی و دوچرخه سواری را ممکن می سازد. از آنجا که پیاده به عنوان یکی از اجزای اصلی سامانه حمل ونقل شهری مطرح است، بنابراین باید همانند دیگر اجزای این سامانه، به پیاده و مشکلات آن توجه شده و راه حل های مناسبی برای ساماندهی حرکت پیاده در شهر و تأمین ایمنی لازم و راحتی در حرکت آن ها ارائه شود. معابر پیاده از مهم ترین فضاهای شهری به شمار می آیند که نه تنها نقش عمده ای در تأمین دسترسی فیزیکی دارند، بلکه موجب می شوند عابر پیاده در فضایی امن و به دور از خودروها حضور یابد و تعاملات اجتماعی در فضای شهری ارتقاء یافته و فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و بروز رخدادهای جمعی تقویت گردد. رساله حاضر با هدف ساماندهی و طراحی فضای پیاده در خیابان چهارباغ عباسی با تکیه بر مفاهیم پویش پایدار می باشد. خیابان چهارباغ عباسی، یک خیابان ویژه می باشد که به جهت قرارگیری در مرکز تاریخی اصفهان و نزدیکی به بسیاری از عناصر ارزشمند معماری و نیز به دلیل نقش آن به عنوان استخوان بندی اصلی شهر، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این محور که از گذشته با محوریت پیاده و مقیاس انسانی شکل گرفته و یک فضای شهری پایدار در بافت سنتی اصفهان را تشکیل می داده، به دلیل حضور وسایل نقلیه، بیشتر نقش یک محور عبوری را ایفا کرده و بنابراین حضور پیاده و برقراری روابط اجتماعی قوی در این خیابان کمتر است. در مرحله مبانی نظری رساله، جهت نیل به موضوع پروژه، ابتدا رویکرد نظری پیرامون مباحث پایداری و حمل ونقل پایدار مطرح گردیده و به مبحث پیاده به عنوان یکی از ارکان اصلی پویش پایدار توجه و در فصل سوم به مباحث خیابان به عنوان یک فضای شهری پرداخته و با معرفی محیط های پیاده مدار و پیاده راه ها، تجارب جهانی و داخلی در زمینه ایجاد پیاده راه ها مطرح و سپس در فصل چهارم خیابان چهارباغ عباسی به عنوان بستر طرح انتخاب و طی فرآیند طراحی شهری، مراحل شناخت، تجزیه و تحلیل، طراحی و تدوین ظوابط مربوطه ارائه می گردد. واژگان کلیدی پیاده راه، پایداری، پویش، فضای همگانی، فعالیت های اجتماعی، مقیاس انسانی، لبه فعال
اسدالله ربانی محمود محمدی
محله گرایی و بازآفرینی نقش و کارکرد مهم محله در شهر، از دل مشغولی های فعلی عرصه ی شهرسازی است. از طرفی، از آنجا که شهر به عنوان یک کلیت واحد، مجموعه ای یکپارچه و شکل یافته از اجزاء مختلف و زمینه های متنوعی همچون عناصر کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... است، وجود ارتباط فی مابین تمامی عناصر آن امری ضروری خواهد بود. همین نگرش در مقیاس محله ها و عناصر آن نیز تسری می یابد و می توان بیان نمود که، محله ها به عنوان کلیتی هم پیوند در مقیاس خرد شهری، زیر مجموعه ی های ساختار شهر محسوب می شوند که از مجموعه ی عناصر مرتبط به هم تشکیل شده اند؛ در بطن متن شهری رخ می-نمایانند و با الگوهای متنوعی در هر دوره از حیات شهری جلوه می کنند. از سوی دیگر، به نوعی ضرورت تعامل هر چه بیشتر و موثر ما بین دو حوزه ی شهرسازی یعنی طراحی و برنامه ریزی، از اهم رسالت های شهرسازی امروز می باشد و تغییر نگرش به سمت رویکرد تعاملی بین دو حوزه ی کیفیت محور و کمیت محور، نقطه ی آغازین شکل گیری ایده ی تحقیق است. دیدگاه مورد نظر در این پژوهش، بر این فرض استوار است که، برنامه ریزی محله ای یا برنامه ریزی در سطح نواحی خرد شهری با تلفیق دو نگرش فوق، ضمن آنکه موجب می شود تا شرایط، امکانات، ضعف ها و پتانسیل های موجود در محلات به نحو عینی تری مورد مداقه قرار گیرد، واکاوی الگوی ساختار فضایی محله و مراکز آن را امکان پذیر می سازد. از این رو، در راستای پاسخ گویی به سولات اساسی تحقیق- مبنی بر شناسایی الگوهایی همجواری و استقرار عناصر محله ای در ساختار فضایی-کالبدی محله، استخراج اصول و معیارهای ایجاد یک محله ی کل گرا و استقرار عناصر در الگوهای محله ای، بازخوانی نمونه ها و مصداق های عینی مراکز محله ای با قابلیت فضایی-کالبدی محله های شهری و تدوین چارچوب تحلیل فضایی-کالبدی الگوهای استقرار عناصر(خدماتی)- فرایند پژوهش به این نحو تعریف می شود که در ابتدا، اصول حاکم بر شکل گیری و سازمان دهی فضایی محله، شناسایی می شود و پس از آن معیارهایی برگرفته از تحلیل محتوای آرا و نظریه های اندیشمندان شهرسازی در رویکردهای مختلف و هم پوشانی آنها به لحاظ ماهیتی، استخراج می شود. در گام بعدی اصولی عام و با قابلیت تعمیم پذیری برای تحلیل فضایی-کالبدی بافت محله های شهری را در زمینه ی چگونگی استقرار و ترکیب فضایی عناصر و بهره برداری بهینه از فضا در ساختار فضایی محله ارایه می دهد. در این مطالعه از روش فرا-تحلیل یا تحلیل انسجام بخش استفاده شده و هدف آن بررسی اصول اساسی دانشی است که در رابطه ی با موضوع پژوهش، قابل استناد و ارجاع می باشد و تحلیلی مبتنی بر روش های کیفی، مقایسه ای و تطبیقی خواهد بود. این روش، شیوه ی خاصی از مرور متون است که به ترکیبی نظام یافته از رویکردهای گوناگون در مورد موضوعی خاص و با هدف پاسخ گویی به سوالات تحقیق، خواهد پرداخت و زمینه سازی نظریه پردازی را فراهم می کند.
منصور منصوری محمد مسعود
در دهه های اخیر، به دنبال اهمیت یافتن جایگاه محله های مسکونی انسان ساخت در شکل گیری شهرها، رویکردهای متعددی در جهت ساماندهی ظاهری و عملکردی محیط کالبدی محله های مسکونی مطرح گردیده است. برای پاسخگویی به این واکنش ها، برنامه ریزی مشارکتی و از پایین به بالا شکل گرفت. در کشور ما مشارکت مردمی بیشتر به بعد کمک های مالی مردم به شهرداری یا سازمان های مرتبط محدود می شود. به طور معمول در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری خواست های مردم غایب است و برنامه ریزان و طراحان در بسیاری از مواقع بدون در نظر گرفتن نقطه نظرات مردم برای آنها تصمیم گیری می کنند. هدف از این پژوهش، دستیابی به برنامه ها و راهکارهایی برای ساماندهی کالبدی محله ها با رویکردی مشارکتی است و این راهکارها به عنوان پایه های اصلی برای سیاست های ساماندهی کالبدی محدوده های سکونتی به شمار می رود. این پژوهش حاصل تلاشی است که در قالب مطالعات کتابخانه ای، اطلاعات مکانی موجود و نقشه ها و داده های میدانی که از مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه به دست آمده، با روش توصیفی-تحلیلی معیارها و شاخص هایی جهت ساماندهی محیط کالبدی محله های مسکونی ارائه دهد وسپس با تجزیه و تحلیل کمی و کیفی بر اساس این معیار و شاخص ها، نوع مداخله و راهبردهای اصلی ساماندهی با روش مشارکتی تعیین گردیده ودر نهایت سیاست های تهیه طرح با توجه به محورهای شهرسازی مشارکتی پیشنهاد می گردد. فرضیه محوری این پژوهش مبین آن است که نابسامانی های کالبدی محله خیام شهر ایلام ریشه در عدم پاسخگویی مناسب در جهت رفع این مشکلات در طرح های مصوب شهری دارد و اینکه رویکرد مشارکتی راه حل مناسبی جهت رفع این معضلات و نابسامانی های کالبدی می باشد. اهم نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که طرح های جامع و تفصیلی شهر ایلام که ملاک تعیین انواع طرح ها و پروژه های شهری است، جوابگوی نیازهای واقعی محله های مسکونی نیست و طرح های شهری با رویکرد مشارکتی و با مقیاس کوچک، هم باعث شناخت بهتر و هم ارائه راهبردهای مناسب با توجه به وضعیت، ضعف ها و پتانسیل های موجود مکان در جهت رفع معضلات و مشکلات شهری می باشد.
سوگند یوسفی آذرابرغانی محمد مسعود
عدم توجه به فرسودگی شهری منجر به گسترش بی رویه شهر به بیرون و تهی شدن آن از درون می گردد. شهر از درون تهی،محل اسکان مهاجرین تازه وارد،فقر،محرومیت و آسیب های اجتماعی می شود.توسعه نااندیشیده شهر تهران منجربه بی توجهی به بافت های مرکزی شهر گشته است . جریان مهاجرت های روستایی و حاشیه شهری با قدرت خرید پایین به سوی محلات مرکزی بر بسط و گسترش فرسودگی افزوده است . در این راستا پژوهش حاضر سعی درشناسایی عواملی چون، توسعه فضایی(کالبدی،اجتماعی- فرهنگی) در سطح کلان شهر تهران و تاثیرجریان توسعه بر محله هفت چنار ، روند شکل گیری بافت های فرسوده در این محله، تاثیر جریان مهاجرت ها در شکل گیری و گسترش فرسودگی در آن محله دارد. فرض در این تحقیق بر آن بوده که روند توسعه شهر تهران در ادوار گذشته منجر به ایجاد و گسترش بافت های فرسوده در سطح شهر شده است .از طرفی جریانهای توسعه کلان شهر تهران بر محله هایی که در حاشیه مانده اند(مانند محله هفت چنار) تاثیراتی منجر به فرسودگی داشته است.فرض دیگر به این موضوع اشاره می کند که جریان های مهاجرت گروههای کم درآمد و روستایی و حاشیه نشین به محله هفت چنار منجر به گسترش و دوام فرسودگی در این محله شده است. روش تحقیق از نظر هدف؛ پژوهش کاربردی از نظر روش تحقیق؛ توصیفی- تحلیلی ،از نظرروش یافته اندوزی؛ روش اسنادی و میدانی در قالب مشاهده ،مصاحبه از طریق تکمیل پرسشنامه ،مصاحبه عمیق و بررسی طرح های تفصیلی و اسناد بالادست است.روش تجزیه و تحلیل استفاده شده در این پژوهش ،تجزیه و تحلیل کیفی با استفاده از تکنیک swot، و روش تجزیه و تحلیل جریانها و استفاده از داده های آماری(در مواقع لزوم)می باشد.فرآیند تحقیق به این شرح است که ابتدا به مطالعه و بررسی ویژگی توسعه کلان شهر تهران و گسترش بافت های فرسوده با توجه به منابع مکتوب کتاب و مجلات و متون علمی پرداخته و با توجه به نارسایی ها و مشکلات موجود به ریشه یابی علل پرداخته و با شناسایی مسئله اقدام به فرضیه سازی می شود. با بررسی های میدانی و شواهد موجود از طریق پرسشنامه و مصاحبه و .... در سطح منطقه 10 با مسئولین و شهروندان، به ارائه پاسخ برای پرسش های مطرح شده و ارزیابی فرضیات رسیده و جهت مشکلات موجود به ارائه راهکار پرداخته شد.نتایج حاصل از این پژوهش گویای این نکته است که سیاست های زمین و مسکن در سال های اخیر، عامل مهمی در تغییر و تحولات محله هفت چنار بوده است. گسترش تهران از برون منجر به بی توجهی به محلات مرکزی از جمله هفت چنار گردیده و این موضوع محله را به سمت فرسودگی سوق داده است. اسکان سیل مهاجران تازه وارد حاشیه شهری و روستایی در محلات فرسوده مرکزی کلان شهر تهران و از آن جمله محله هفت چنار بر گسترش فرسودگی دامن زد.بنابراین صحت فرض پژوهش ثابت می شود که از یک طرف توسعه بی برنامه تهران منجر به بی توجهی به بافت های مرکزی این شهر و توسعه نقاط سکونتی حاشیه ای شده است و از طرفی جریان های مهاجرت در این محله بر دوام و بسط فرسودگی افزوده است.
سپیده هوشمندفر محمد مسعود
روند رشد و گسترش شهرها همواره مورد توجه صاحبنظران مختلف بوده و چاره جویی برای حل مشکلات شهری منجر به ارائه نظریاتی در باب رشد و توسعه شهرها شده است. در این میان شناخت روندهای موثر در شکل گیری و گسترش شهرها می تواند در اتخاذ تصمیم های مناسب برای آینده آنها کمک شایانی نماید. پراکنده رویی شهری یکی از اشکال رشد شهر می باشد که از نیمه دوم قرن بیستم وارد ادبیات شهرسازی شده و امروزه به عنوان یکی از محوری ترین بحث ها در سراسر جهان مطرح است. بسیاری این پدیده را با گسترش کم تراکم و جسته و گریخته شهر که به لحاظ خدماتی متکی به مرکز شهر بوده و استفاده از اتومبیل شخصی رایج ترین نوع دسترسی آن است، می-شناسند و بر تبعات منفی آن اتفاق نظر دارند. این پدیده در اثر برهم کنش عوامل متعددی ظاهر می گردد و یکی از راهکارهای مدیریت، کنترل و کاهش اثرات منفی آن، شناسایی همین عوامل اثرگذار در بروز پدیده پراکنده رویی در شهرهاست. شهر ارومیه از جمله شهرهای کشور است که در سالهای اخیر علاوه بر رشد فزاینده جمعیت با گسترش کالبدی بالایی نیز مواجه بوده است. به طوری که شتاب رشد شهر از شتاب افزایش جمعیت آن پیشی گرفته و در نتیجه شهر با تراکم کم و به صورت جسته و گریخته، رشد یافته و زمینهای ناخالص بسیاری در پهنه شهری به جا مانده است. ازاین رو می توان نشانه هایی از بروز پدیده پراکنده رویی را در شهر شاهد بود. به منظور اندازه گیری این پدیده، شهر ارومیه به 39 ناحیه شهری تقسیم بندی شده و شاخص های پراکنده رویی با استفاده از تلفیق نظریات مختلف در اندازه گیری این پدیده برای این نواحی محاسبه شده اند. از تکنیک تحلیل عاملی برای تقلیل شاخصها به عوامل اثرگذار در پراکنده رویی شهر ارومیه استفاده شده و نتایج آن حاکی از اثرگذاری چهار عامل گسترش جسته و گریخته، تراکم، اختلاط کاربری ها و تاکید بر دسترسی سواره در میزان پراکنده رویی نواحی مختلف شهر است. از برآیند نتایج این عوامل شاخص یکپارچه پراکنده رویی به دست آمده که بر اساس آن نواحی مرکزی و شمالی شهر کمترین میزان پراکنده رویی و نواحی شرق، جنوب، غرب و شمال غربی شهر بیشترین میزان پراکنده رویی را دارا می باشند. علاوه بر این با مقایسه پراکنده رویی با روند گسترش و سازمان کالبدی شهر می توان به این نتیجه رسید که احداث شهرکهای تعاونی در اطراف شهر و ادغام روستاهای بزرگ و کوچک در شهر از جمله مهمترین دلایل بروز پراکنده رویی در شهر ارومیه بوده اند.
بهار زمانی محمد مسعود
مسکن به عنوان سرپناه نیاز اولیه و اساسی بشر است. امروزه افزایش جمعیت و رشد شتابان شهرنشینی موجب افزایش فزآینـده تقاضـا برای مسـکن شده است. این مسـأله رشـد نامحدود افقـی شـهرها و توسـعه مخرب در حومـه آنها را در پی-داشته است و سبب گردیده تا برنامه ریزی مسکن و تأمین مناسب آن اهمیت دوچندان یابد. گسترش بی رویه شهر اصفهان در دهه های اخیر سبب پیوستن بافت های پراکنده حاشیه آن به محدوده شهری شده و مهاجرت فزآینده به آنها را به دنبال داشته است. این امر علاوه بر معضل کمبود مسکن به ویژه برای اقشار کم درآمد باعث گردیده تا این گونه بافت ها با رشد کاذب و بدون برنامه در جهت توسعه ناپایدار گام بردارند. محدوده کردآباد نمونه چنین بافتی است که در حاشیه شرقی اصفهان و جزء منطقه چهار شهرداری اصفهان می باشد. لذا هدف اصلی این پژوهش، دستیابی به توسعه پایدار مسکن با تأکید بر اقشار کم درآمد در محدوده کردآباد اصفهان می باشد. عطف به این هدف اصلی، اهداف فرعی زیر مطرح می-گردد: تبیین اصول و معیارهای توسعه پایدار در مقوله مسکن و شناخت شاخص های مسکن در ابعاد مختلف؛ بررسی و تحلیل وضعیت مسکن در محدوده کردآباد بر اساس معیارها و شاخص های تعریف شده؛ ارائه راهکارهای مناسب جهت دستیابی به توسعه پایدار مسکن با توجه به اقشار کم درآمد و پیش بینی های لازم در افق ده ساله (95-1385) در کردآباد. در پی پاسخ به چگونگی دستیابی به توسعه پایدار در مقوله مسکن با تأکید بر اقشار کم درآمد در کردآباد، دوفرضیه مطرح گردید: وضعیت سکونت در محدوده کردآباد از حیث شاخص های مسکن و با توجه به اصول و معیارهای توسعه پایدار مناسب نمی باشد؛ وضعیت نامناسب مسکن از لحاظ شاخص های چهارگانه تحت تأثیر ابعاد اقتصادی زندگی ساکنین کردآباد است. در این پژوهش با به کارگیری روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، ابتدا وضعیت محدوده و ساختار مسکونی آن با استفاده از شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی بررسی و سپس با استفاده از تکنیک سوآت تحلیل شده است. قابل ذکر است که شیوه های گردآوری اطلاعات شامل روش های اسنادی و میدانی می باشد. بررسی های اخیر نشـان می دهد که وضعیت سکونت در کردآباد در راستـای توسعه پایدار نمی باشد. درصد بالای اقشار کم درآمد، کیفیت نازل ساخت و سازها، همجواری کاربری های ناسازگار با بافت مسکونی، کمبود شدید فضاهای خدماتی و تعرض به اراضی کشاورزی، موید این مدعا است. در ادامه با استنتاج از مشکلات موجود، اهداف عملیاتی، راهبردها و سیاست های اجرایی تدوین گردیده است. نتایج حاکی از آن است که توانمندسازی خانوارهای کم درآمد، کاهش هزینه های ساخت، استانداردسازی مساکن، ساماندهی کاربری ها و افزایش نظارت شهرداری منطقه بر توسعه مسکن از کارآمدترین راهبردها جهت دستیابی به توسعه پایدار مسکن در کردآباد می باشد. در انتها پس از پیش بینی جمعیت کردآباد تا سال 1395، میزان نیاز به مسکن در محدوده مشخص شده است. در راستای توسعه پایدار، حفظ اراضی کشاورزی و صرفه جویی در مصرف زمین، با توجه به سطح بالای مساکن تخریبی و اراضی بایر و اینکه بافت کردآباد کم ارتفاع و عاری از هرگونه بلند مرتبه سازی است، امکان افزایش تراکم ساختمانی وجود دارد و می توان تمامی نیازها را تا سال افق طرح تأمین نمود.
احسان پسرک لو محمد مسعود
امروزه به دلیل استفاده روزافزون از وسایل نقلیه، تعاملات انسانی در حال ناپدید شدن می باشند. همچنین، کمبود فضاهای فعالیت جمعی در شهرها و مسافت زیاد بین کاربریها یا مراکز فعالیتی، از جمله عواملی هستند که روابط اجتماعی انسانها را کاهش داده اند. بنابراین باید شهرها طوری برنامه ریزی شوند که بتوانند بستر تعاملات اجتماعی را فراهم نمایند. یکی از مهمترین عوامل موثر در این زمینه، گسترش پیاده راهها می-باشد. در سالهای اخیر، عدم توجه برنامه ریزان و طراحان شهری به پیاده راههای موجود در بافت قدیم گرگان باعث شده است که این بخش از شهر برای شهروندان چندان جذابیتی نداشته باشد و مردم به پیاده روی در آن تمایل کمتری نشان دهند. عواملی چون کاربریهای ناسازگار، تداخل حرکت سواره و پیاده، عرض کم معابر، عدم امکان دسترسی سواره و عدم پاسخگویی خدمات به نیازهای امروزین شهروندان این موضوع را تشدید نموده اند. بدین منظور، با برنامه ریزی بهینه و ایجاد پیاده راهها می توان مردم را از نتایج زیانبار عدم تحرک و تضعیف ارتباطات اجتماعی رهایی بخشید. در تحقیق حاضر که جزء پژوهش های کاربردی است؛ سعی شده است با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی چگونگی ارتباط و تعامل عوامل کالبد و فعالیت با موضوع پیاده راهها در بافت تاریخی گرگان برای خلق فضاهایی سازگار با روح مکان و سرزنده پرداخته شود. روشهایی که برای تحلیل مسیرهای پیاده در این تحقیق بکار برده شده اند عبارتند از: روش مکان- زمان و روش شبه هیدرولیکی. به منظور استفاده از این روشها نیازمند گروهی از آمار و اطلاعات راجع به خیابانها، پیاده روها و حجم ترافیک سواره و پیاده موجود در آنها می باشیم که بتوانیم از طریق آنها مراحل تجزیه و تحلیل را به انجام برسانیم. برخی از این آمار از سازمانها و ارگانهای مربوطه تهیه شدند و گروه دیگری از آمار همچون حجم عابر پیاده در دقیقه و عرض موثر پیاده رو از طریق برداشت های میدانی به دست آمده اند. بدین منظور، ابتدا چند خیابان اصلی از بافت انتخاب گردیدند و در روز و ساعت خاصی، حجم ترافیک پیاده و سواره در آنها برآورد شدند. با استفاده از این آمار و با کمک روشهای مورد نظر، سطح سرویس معابر بدست آمدند. سطوح سرویس بدست آمده بیانگر این موضوع هستند که برخی از خیابانها و پیاده روهای موجود در محدوده بافت قدیم گرگان با مشکلات شدید ترافیکی (بصورت سواره و پیاده) مواجه می باشند. بنابراین به منظور رفع این مشکلات، با توجه به حجم ترافیک عابرین پیاده و حجم ترافیک سواره در هر یک از خیابانها و شرایط بومی منطقه، سطوح سرویس بهینه پیشنهاد گردیدند. سپس با استفاده از این سطوح سرویس و سایر عوامل تاثیرگذار، ضوابطی ارائه شده اند که می توانند به عنوان پایه در برنامه ریزیها مد نظر قرار گیرند. در انتها با کمک اصول و ضوابط مستخرج، راهکارهایی عملی در جهت بکارگیری آنها در برنامه ریزی پیاده راهها متناسب با نیازهای روز ارائه می گردند.
سمیه خادمی محمد مسعود
برنامه ریزی کاربری زمین همواره به دلیل تعیین نحوه استفاده از زمین و ساختار فضایی شهرها از یک طرف و تعیین ارزش اقتصادی هر قطعه از طرف دیگر، بخش اصلی برنامه ریزی شهری به شمار می آمده است. به همین دلیل دیدگاه های متفاوتی در مورد نحوه استفاده از این منبع مهم ارائه شده است که عمده آنها بدون توجه به مسائل کیفی زندگی انسانی به موارد کمی، سرانه ها و دسترسی ها توجه داشته اند؛ تغییرات دیدگاهی چند دهه اخیر به برنامه ریزی شهری و به تبع آن برنامه ریزی کاربری زمین، عدم توجه به مسائل کیفی کاربری زمین را به صورت روشن تری مطرح کرده و گاه راهکارهایی نیز برای بهبود آن ارائه داده است. در این راستا، رویکرد توسعه پایدار با تأکید بر استفاده بهینه از زمین، رویکردی نوین در برنامه ریزی شهری و به تبع آن در مهم ترین رکن آن یعنی برنامه ریزی کاربری اراضی ارائه کرده است. این پژوهش، با شیوه توصیفی- تحلیلی پایه-های نظری برنامه ریزی کاربری زمین مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد؛ به این منظور که مدلی تحلیلی برای ارزیابی پایداری کاربری اراضی شهری تدوین گردد. پس از بررسی نظریات مربوط به کاربری زمین و توسعه پایدار ، مطالب مربوط به ارزیابی و نیز شاخص های مربوط به توسعه پایدار مورد مطالعه قرار گرفته است؛ و تلاش گردیده است مهم ترین شاخص هایی که بر کاربری زمین شهری موثر هستند و با شاخص های توسعه پایدار نیز تطابق دارند، جهت ارزیابی کاربری اراضی انتخاب گردند. به این ترتیب شاخص های پیشنهادی این مدل بر اساس ویژگی های پایداری کاربری زمین در محدوده به ارائه مجموعه جامعی از شاخص ها پرداخته است که بر الگوی توسعه پایدار کاربری زمین بیشترین تأثیر را دارند. در قالب رویکرد سنتی به زمین نیازهای فعالیتی پیش بینی شده را در شهر از طریق تفکیک کاربری های مختلف به صورت منطقه بندی شهری و کمی تعیین می شود؛ و به این ترتیب ارزیابی به عنوان مهم ترین اولویت در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری نیز تنها به شاخص های کمی توجه کرده است. عدم توجه به ابعاد فضایی توسعه زمین، مسائل و مشکلات زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی و مردم شناسی از جمله محدودیت های رویکرد سنتی ارزیابی به شمار می روند. بر خلاف رویکرد سنتی، رویکردهای جدید ارزیابی کاربری زمین شهری به منظور کاهش مسائل ایجاد شده، ابعاد گوناگون موثر بر و متأثر از زمین را در نظر می گیرند و به این منظور بر شیوه های اجرایی طرح ها، راهبردها و سیاست های پیشنهادی تأکید دارند. در ادامه با توجه به شاخص های پایداری کاربری اراضی شهر شوش مورد آزمون قرار گرفته است؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که در محدوده شهر شوش به دلایل مختلف فرهنگی و زیست محیطی برخی از این شاخص ها متضاد با هم هستند و الگوی ارزیابی به دو گروه تقسیم شده است. در الگوی حفاظت میراث فرهنگی و با تأکید بر حفاظت از آثار تاریخی تأکید بر حداقل تراکم ها می باشد و در الگوی زیست محیطی برای حفاظت از اراضی کشاورزی تأکید بر حداکثر تراکم ها می باشد. در پایان سعی شده است سیاست های اجرایی برای رسیدن به شرایط بهینه پایداری در شهر شوش ارائه شود
سارا ستوده محمود قلعه نویی
امروزه توجه به مفهوم امنیت شهروندان و روشهای ارتقاء آن، به عنوان یکی از اولویت های اساسی حرفه مندان و تئوری پردازان شهری تبدیل شده است. در واقع امنیت پیش زمینه یک اجتماع سالم و احساس امنیت بستر ساز توسعه جوامع انسانی است و سعادت یک اجتماع در گرو حفظ و بقاء امنیت و احساس ناشی از آن است. حضور مردم در فضای عمومی شهر مستلزم احساس امنیت از سوی آنان است. یکی از مهمترین عوامل تهدیدکننده حضور مردم در فضاهای عمومی، ترس یا احساس ناامنی است. ناامنی مکان ها و فضاهای عمومی، نشاط و سلامتی را در زندگی روزمره مختل می کند و با ایجاد مانع بر سر راه رشد فرهنگی و مشارکت عمومی، هزینه های زیادی را بر جامعه تحمیل می نماید. بنابراین با توجه به گستردگی شهرنشینی و رواج نا امنی های اجتماعی در شهرها، مطالعه موضوع امنیت، عوامل موثر برآن و راهکارهای تقویت امنیت در شهرها ضرورت یافته است. لذا در این پژوهش بر آنیم تا عوامل موثر بر امنیت و مواردی چون رابطه امنیت با فضای کالبدی و روابط اجتماعی در بین شهروندان ساکن در محله جلفای شهر اصفهان را مورد بررسی قرار دهیم و آن را در زندگی جاری در یک محله مسکونی ببینیم. به عبارت دیگر در این پژوهش تلاش خواهد شد به اشکالی از امنیت پرداخته شود که به طور مستقیم تحت تأثیر فضای کالبدی و اجتماعی قرار می گیرند و بر احساس امنیت موثر هستند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی، تحلیلی بوده که از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه و برداشت های میدانی، اطلاعات جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزارهای excel و arcgis، مورد تجزیه و تحلیل و فرضیات مورد آزمون قرارگرفته است. فرضیه اساسی این تحقیق گویای آن است که ویژگی های کالبدی محله (اعم از ساختار محله، نحوه دسترسی ها، کیفیت ساختمانها، تعداد طبقات و غیره) و نحوه روابط اجتماعی ساکنین محله بر احساس امنیت آنها تأثیر گذار است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که بین احساس امنیت و شاخص های اجتماعی نظیر میزان اعتماد ساکنین به یکدیگر، میزان مشارکت ساکنین در حل مشکلات محله، عدم ترس از رخداد جرایم و غیره و شاخص های کالبدی همچون ساختار محله، میزان فعالیت، میزان ایمنی حرکت پیاده در سطح محله و غیره، رابطه معناداری وجود دارد و در نهایت راهکارهای مناسب برای ارتقاء امنیت هم از نظر کالبدی و هم از نظر اجتماعی ارائه شده است.
سید مجتبی حسینی محمد مسعود
تجارب و شواهد ثبت شده در جنگ های اعصار گذشته تاریخ بشری و قرن حاضر، نمونه های مستدل و انکار ناپذیری است که اهمیت حیاتی پدیده ” دفاع غیرعامل“ را آشکار و ثابت می نماید. یکی از اقدامات در جهت کاهش آسیب پذیری انسانی – که نسبتی خاص با پدافند غیر عامل دارد- مکان یابی پناهگاه هایی است که مردم بتوانند در زمان حملات دشمن بدانها پناه ببرند. این پناهگاهها در دو سطح عمومی و خصوصی قابل طرح می باشند که پناهگاه های خصوصی در سطح آپارتمان یا واحد ساختمانی مکان گزینی می شوند و پناهگاههای عمومی در سطح شهر می بایست مکان یابی شوند. رساله پیش رو سعی برآن دارد تا با بررسی و کنکاش در اثرات جنگ و بحران های ناشی از آن بر فضا و جامعه به مکان یابی عملکردهای چند منظوره و پناهگاهی درسطح شهر برپایه ی مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و در قالب تحقیقات توصیفی – تحلیلی بپردازد.لذا بدین منظور 3 معیار و 11 شاخص موثر بر مکان یابی پناهگاه های عمومی را شناسایی و از طریق نظرسنجی در قالب مصاحبه و پرسش نامه از متخصصان و با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل شبکه ای (anp) به عنوان یکی از جدیدترین روش های تصمیم گیری در حوزه تصمیم گیری چند معیاره mcdm) ) مورد سنجش قرار داده است. و در نهایت از طریق همپوشانی لایه های اطلاعاتی overlay) ) و اعمال این ضرایب در محیط نرم افزار arc gis ، مرجحترین مکان ها را متناسب با هدف، شناسایی نموده است. برای دستیابی به نتایج فوق، منطقه 6 شهر تهران از یک سو به دلیل برخورداری از مزیت های موقعیتی و فعالیتی (استقرار بخشی از عملکردهای حیاتی و حساس در این منطقه) و از سوی دیگر به واسطه زیست و سکونت بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت شهر، به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیده است.
فاطمه حق وردیان محمد مسعود
به موازات رشد شهرنشینی در ایران، گسترش محلات فقیرنشین به ویژه سکونتگاههای غیررسمی از پدیده های فراگیر شهر معاصر بوده است. به لحاظ تاریخی جامعه ایرانی با ساختاری سنتی، در حالی وارد دوره معاصر شد که زمینه ها وتمهیدات لازم برای روبرو شدن با چالشهای نوین دنیای سرمایه داری را نداشت و در این میان نکته قابل توجه در زمینه ی مورد بحث، تثبیت بخش قابل توجهی از اسکانهای غیررسمی در سالهای اخیر است، با این وجود معدودی از این سکونتگاهها با گسست کالبدی از شهر، نوعی گسست اجتماعی و اقتصادی را نیز تجربه می کنند. پژوهش حاضر در صدد است که، به شناسایی راههای باز تولید سرمایه اجتماعی از قبیل شناسایی شبکه های اجتماعی، شیوه های اعتماد سازی، درگیرکردن ساکنان در انجام امور و افزایش آگاهی در بین ساکنان... در سکونتگاههای غیررسمی و در محله استخر عینک رشت پرداخته وراه حلهای علمی و واقع گرایانه برای افزایش کیفیت زندگی از طریق سرمایه اجتماعی در این نوع سکونتگاهها و در محله مورد مطالعه ارایه دهد. پرسشی که در پی پاسخ دادن به آن می باشیم، این است که: مولفه های اثرگذار بر باز تولید سرمایه اجتماعی کدامند وآیا می توان با تکیه بر سرمایه اجتماعی به توانمند سازی سکونتگاه های غیر رسمی موجود پرداخت؟در این راستا فرضیه اصلی که در پی اثبات آن در تحقیق پیش رو بر آمدیم از این قرار است که: بین سرمایه اجتماعی و توانمندسازی سکونت گاه های غیررسمی محله عینک رشت رابطه وجود دارد. این تحقیق به منظور دستیابی به اهداف خود و ماهیت آنچه که در پی شناخت و تحلیل آن است، یعنی سرمایه اجتماعی (دارایی های محله) رویکرد ژرفانگر و روش توصیفی- تحلیلی را بکار گرفته است. نوع تحقیق کاربردی می باشد و محدوده جغرافیایی پژوهش محله استخر عینک شهرستان رشت است. همچنین از روشهای کمی و کیفی و نرم افزارهای تحلیلی آماری مثل excel ، spss،... و نیز نرم افزارهای تولید نقشه نظیر arcgis استفاده شده است. راهبرد استفاده از سرمایه اجتماعی، برتوانمند سازی و بسیج تمامی امکانات بالقوه و منابع برای ایجاد بهبود مسکن جوامع فقیر تاکید دارد و به این گروه این فرصت را می دهد که شرایط خانه و محل زندگی خود را با توجه به الویت ها و نیاز های خود بهبود بخشند. در این راهبرد، دولت متعهد می گردد که تسهیلات مالی لازم را برای آنها فراهم کند این رهیافت که راهی برای حل مشکل فقر شهری است، با حمایت و تسهیل بخش عمومی و سازمانهای غیر دولتی و محلی، مشارکت فعال ساکنان را مد نظر دارد. واژگان کلیدی: سکونتگاههای غیررسمی، توانمندسازی، حاشیه نشینی شهری، سرمایه اجتماعی،رشت
نیما کبیری دهکردی محمد مسعود
ساماندهی و باز آفرینی(طراحی شهری) بافت های فرسوده یکی از مشکلات و معضلات اساسی در مدیریت شهری حساب می آید؛ خصوصاً بافت هایی که در اقلیم هایی به غیر از اقلیم گرم و خشک قرار گرفته اند. چرا که از مهمترین اهداف طراحی بافت های فرسوده افزایش کیفیات اکولوژیکی و زیست محیطی درشهرنشینی است. کیفیت هایی که معمولاً نه فقط در محلات قدیمی، بلکه در کل محدوده شهر اغلب به دست فراموشی سپرده می شوند؛ مواردی همچون کاهش استفاده از سوخت های کربن دار، استفاده از انرژی های پاک مانند انرژی خورشیدی، ایجاد فضاهای باز و سبز با پوشش گیاهی مناسب و خاص آن منطقه ، کاهش دخالت در محیط طبیعی اطراف برای بالا بردن کیفیت سرزندگی، بالا بردن نقش ارتباطات مردمی با یکدیگر در جهت حفظ شرایط طبیعی منطقه و غیره. بافت قدیم شهرکرد، به عنوان نمونه ای از بافت مستقر در اقلیم سرد و کوهستانی ، با آنکه دچار فراموشی شده است، اما همچنان دارای پتانسیل هایی اکولوژیکی بالقوه ای نسبت به دیگر نقاط شهر هستند که یا خودآگاه و یا به صورت ناخودآگاه بدون دست یازی به محیط اطرافش، مورد توجه و رعایت در اجرا، قرار گرفته بودند. اگر نقاط قوت و فرصت های آن دوباره بازشناسی شود و هم-راستا با مباحث اکولوژی شهری گام بردارد، به عنوان بهترین نقاط شهر به هویت گذشته خود باز خواهند گشت. در این تحقیق، سعی بر این است که با معرفی مباحث اکولوژیکی و دسته بندی آن ها برای اجرا، اصول و راهبردهای اکولوژیک محور خاص بافت قدیم شهرکرد استخراج شده تا از این طریق در جهت باز طراحی آن گامی بزرگ برداشته شود.
میثم مهدوی خواه محمد مسعود
بافت های تاریخی چون اشیأ و گنجینه های تاریخی که با عنوان عتیقه یاد می شوند، دارای «ارزش»اند. ارزش ها بواسطه نوع و مقیاس مختلف سوژه ها، نمودهای متفاوتی خواهند داشت. ارزش مادی عتیقه ها ناشی از نقش کمرنگ اجتماعی و بُعد فعال و شناخته شده ی اقتصادی است که در ذهن عموم مردم، آثار باستانی ارزشمند محسوب می شوند؛ فارغ از اینکه چه عواملی سبب ارزش های مادی و محتملاً معنوی آن شده است. بافت های تاریخی(از نگاه متخصصین) جزئی از آثار باستانی ارزشمند، که در ارتباط با زندگی اجتماعی مردم است قلمداد می شوند؛ که بدلیل، آشکار و ملموس نشدن ارزش ها برای عموم، بعضاً به ضدارزش تبدیل شده اند؛ چرا که تلاشی از سوی متولیان امر برای شناساندن و معرفی ارزش های مندرج در بافت های تاریخی صورت نگرفته و یا فعالیت های انجام شده، بدون برنامه و نتیجه بوده است. بنابراین انگیزه و دلایل حفاظت به زعم بیشتر مردم بیهوده و بی ثمر می نماید. واقعیت امروز بافت های تاریخی در ایران در اغلب موارد و بطور مشخص در شهر بشرویه، دچار معضلات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی است. انتخاب «محله میانده» به عنوان اولین محله تاریخی شهر، جهت باززنده سازی، ناشی از شرایط مساعد و مطلوب کالبدی و اجتماعی آن نسبت به دیگر محله های هم جوار است. زیرا به نظر می رسد امکان موفقیت، اعتماد و امید افراد و نهادهای ذینفع برای همکاری های آتی بیشتر خواهد شد. در این رساله با گردآوری داده های مختص بشرویه بصورت کتابخانه ای و میدانی، سعی می شود تا با مطالعه شرایط تاریخی و امروز، در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی، اقتصادی، سیاسی و ... درک و آگاهی نسبی از فضای زندگی شهروندان ارائه دهد؛ تا با توجه به شرایط زمینه و بررسی تجربه های باززنده سازی به ارائه ی راهکارها نائل آید. انتظار می رود نتیجه ی باززنده سازی محله میانده، سطح زیستی، اجتماعی و اقتصادی را ارتقا داده و سبب تفکر و تأمل ساکنین محله، شهروندان شهر و گردشگران در نظام کالبدی و اجتماعی گذشته شود و بتواند ارزش های نهفته در بافت تاریخی مورد مطالعه را که جزئی از آن، شامل منش ها و رفتارهای والای انسانی است، به نسل های آتی انتقال یابد.
سمیه خانی محمد مسعود
نیاز به تعامل اجتماعی در جوامع انسانی یک ضرورت و در جهت افزایش اعتماد به نفس، ارتقاء فرهنگی، احساس امنیت و ... مطلوب ارزیابی می شود. بنابراین بر اساس مطلوبیت تعامل اجتماعی و جستجوی درک رابطه بین کالبد خانه و فرهنگ معیشتی حاکم در آن، پی گیری آن درکالبد خانه های اصفهان موجود از دوره پهلوی اول را برای این تحقیق دامن زده است. تحقق و افزایش این امر به نتایجی چون دوام خانواده، آرامش روحی و روانی اعضاء، رضایت سکونت و بهره وری انسانی در خانواده و جامعه منجر می شود. این سرزمین در هر دوره ای بستر حوادثی بوده است که هر یک به نوعی بر معماری و خاصه آن معماری خانه تأثیر گذارده اند. اصفهان به دلیل داشتن نمونه های بسیار از خانه های تاریخی در دوره های مختلف نه تنها امکان بررسی در این بازه زمانی را فراهم می آورد بلکه قابلیت گسترش و بسط این پژوهش را برای دوره های دیگر در خود دارد. در این رساله روش تحقیق از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی و از نظر روش، تفسیری- تاریخی است. همچنین جهت تجزیه و تحلیل، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با بررسی تأثیر سه عامل کالبدی خانه شامل ورودی، هشتی و حیاط در وقوع رفتار اجتماعی ساکنانِ شش نمونه ی مورد بررسی، نتایج ذیل حاصل شد؛ ورودی به عنوان مکانی برای تقویت زندگی اجتماعی، با عناصر کالبدی متمایز و وجود فضاهای تعامل اجتماعی(جلوخان، طاق نما، سردر، ساباط ، معابر مسقف، و ...)، سلسله مراتب ساختاری فضاها، انتظام ورودی در راستای محور اصلی و هویت بخشی و خاطره انگیزی، هشتی با ایجاد حریم بصری جهت عرصه خصوصی خانه(ورود غیر مستقیم با واسطه ی غیر مستقیم)، فضای مکث و انتظار و حیاط با رعایت محرمیت بصری، فرم درونگرا، موقعیت قرارگیری جبهه ها (u شکل= فضای عبوری مفید) و عوامل طبیعی، باعث افزایش تعاملات اجتماعی و در نتیجه آرامش ساکنان می شوند.
یونس رشیدی تبریزی سید حسین بحرینی
مدت هاست که یکی از دغدغه های اصلی معماران و طراحان شهری ما این شده که چگونه و با چه اصول و ضوابطی طراحی کنند تا نتیجه ی کارشان طرحی باشد که بجای الگو برداری و تقلید از سبک های دائماً در تغییر غرب، رنگ و بوی ایرانی داشته و به نوعی در تکمیل و ادامه ی سنت معماری گذشته ی این سرزمین پهناور باشد. تا بتوان با افتخار بر آن نام خودی و برگرفته از خود را نهاد. از طرفی توسعه با محوریت جامعه ی محلی در قالب فرآیندی مشارکتی، دموکراتیک و مردم محور از چندین دهه ی گذشته با تأکیدی خاص در کشورهای توسعه یافته، به عنوان محور برنامه های توسعه ی شهری و مناطق کلانشهری قرار گرفته است. که باعث مطرح شدن بحث واحدها یا سلول های شهری در قالب محله ها و در نتیجه سبب ظهور رویکردهای گوناگون در توسعه محله ای گشته است. در بسیاری از این رویکردها سرمایه های اجتماعی به عنوان عامل اصلی و شرط لازم جهت توسعه ی محله ای مورد تأکید قرار گرفته. خروجی این نوع از توسعه نیز ارتقاء سطح کیفیت زندگی اهالی است که شامل نگرش های مردم نسبت به زندگی و محیط زندگی آن ها می شود. در این پژوهش سعی شده ابتدا با بررسی عناصر مهم طراحی شهری خودی از یک سو و نیز توسعه با محور قراردادن جامعه ی محلی از سوی دیگر در محله ی سنگ-تراش ها و تبریزی های اصفهان، طرحی ارائه گردد که به کمک مردم و یا به تعبیر بهتر، از مردم و برای مردم باشد. هدف از طرح نیز خلق ظرف مناسبی است برای مشارکت آگاهانه ی شهروندان این محلات، در جهت ارتقاء احساس تعلق، کاهش مهاجرت اهالی بومی و اصلاح نظام حافظه ی تاریخی ساکنان. در این راستا ابتدا به دو پرسش اصلی جواب داده شد که یکی بر کارآمدی رویکرد جامعه ی محلی و دیگری چگونگی تاثیر رویکرد طراحی خودی بر حضور مردم در فضاهای عمومی را مورد سئوال قرار می دهد. روش تحقیق پژوهش تحلیلی است و در فصل پایانی، یک سری الگوهای طراحی برای نحوه ی سازماندهی مرکز محله ی سنگ تراش ها و فضای پیرامون آن ارائه گشته که هر یک آلترناتیوهایی برای طراحی دارند. در این پژوهش و بنا به رویکرد آن پیشنهاد شده طرح نهایی بر اساس انتخاب خود مردم ساکن در محله گزینش شود.
ندا ملک زاده محمد مسعود
فلسفه تدوین و اجرای اسناد راهبرد توسعه شهری (c.d.s) مرتفع نمودن بحران ها و مسائل شهری کشورهای در حال توسعه است. بحران های فراوانی که شهرها را به چالش می کشانند و اهمیت پاسخگویی به آن مورد تاکید واقع شده است. بر اساس آمار سازمان ملل، جمعیت شهرنشین جهان در طی یک نسل به میزان دو میلیارد نفر افزوده خواهد شد که نود و هشت درصد از افزایش مزبور مربوط به کشورهای در حال توسعه خواهد بود. در این میان لازم است برای توسعه شهرها تمهیداتی در نظر گرفته شود. برای محقق شدن توسعه شهری مطلوب تهیه برنامه ها و طرحهای متنوعی که نظام توسعه را از هرگونه خلاً برنامه سازی و طرح ریزی مبرا مینماید الزامی است. یکی از انواع برنامه ها و طرح ها که برای توسعه هر شهر یا منطقه شهری الزامی است، برنامه های راهبردی توسعه می باشد. این اسناد مسیر توسعه را برای حرکت به سمت هدف تعیین مینماید و از طریق چشم اندازسازی مشارکتی، به تبیین سیاست های کلان و خرد و برنامه های اجرائی می پردازد. یکی از مهمترین نتایج رویکرد راهبرد توسعه شهری، به مشارکت فراخواندن افراد ذی نفع و ذی نفوذ در توسعه شهر یا منطقه شهری می باشد. بررسی نظریه ها و رویکردهای مختلف مرتبط با توسعه شهری در طول صد سال اخیر به نحو کاملی حکایت از نبود جایگاه مشارکت ذی نفعان و ذی نفوذان در توسعه شهری دارند، به طوری که بررسی مشخصه ها و مفهوم رویکرد راهبرد توسعه شهری نشان می دهد که رویکرد مذکور با تبیین جایگاه و نقش ذی نفعان و ذی نفوذان در توسعه شهر سعی در توسعه همه جانبه شهر یا منطقه شهری دارد. بر این اساس، در این پژوهش پس از بررسی ادبیات نظری پیرامون موضوع تحقیق، به سنجش میزان مشارکت ذینفعان و ذی نفوذان در منطقه 22 شهرداری تهران در چهارچوب رویکرد راهبرد توسعه شهری پرداخته شده است. در چهارچوب رویکرد مورد تحقیق، در چهار بعد (محیطی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی) به عنوان زمینه مشارکت ذی نفعان و ذی نفوذان مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان مشارکت در بعد اقتصادی با میانگین 3.15 (بین 1 تا 5) بالاترین و بعد اجتماعی با میانگین 2.82 پایین ترین میزان تمایل به مشارکت ذی نفعان و ذی نفوذان را داشته است. میزان مشارکت در بعد مدیریتی و محیطی به ترتیب دارای میانگین 3.09 و 3.00 می باشند. در مجموع میزان مشارکت ذی نفعان و ذی نفوذان با میانگین 3.00 متوسط ارزیابی می گردد. در نهایت با تحلیل نتایج پیمایش شده به ارائه راهکارهایی جهت ارتقاء مشارکت ذی نفعان و ذی نفوذان پرداخته شده است.
علی ali محمد مسعود
از یک منظر، هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سوال است که: مداخله ی درست از نوع طراحی شهری، در بافت های فرسوده/قدیمی/مسئله دار شهری کدام است؟ و جایگاه طراحی شهری در مداخلات کجاست؟ به همین دلیل، بخش مبانی نظری پایان نامه به دو موضوع به طور جداگانه می پردازد: ابتدائاً راجع به رشته ی تخصصی «طراحی شهری»، سیر تاریخی و گرایش های آن مطالعه می کنیم و نتیجه می گیریم که طراحی شهری به طور خاص (و هرنوع مداخله در کالبد شهر به طور عام) بیش از آن که فنی و تخصصی باشد، امری سیاسی است و باید از منظر اقتصاد سیاسی فضا بدان نظر کرد. مضاف بر این، از آن جا که اکثر امور و نیروهای اصلی ای که در تحقق یک طرح و مداخله ی شهری نقش کلیدی دارند، قابلیت فروکاستن و در بوته ی آزمایش دانشگاه قرارگرفتن را ندارند، عملاً نمی توان پروژه ی دانشگاهی طراحی شهری را، امری از جنس طراحی شهری دانست. بخش دوم مبانی نظری این رساله، به بررسی ادبیات رایج مربوط به نوسازی بافت های فرسوده ی شهری می پردازد. گرایش غالب در نگاه به مسائل، در این ادبیات، کالبد محور است. در صورتی که عامل اصلی ایجادکننده ی وضعیت فرسودگی شهری، نه تنها کالبدی نیست (و اقتصادی است) که حتی عموماً نه در درون آن، که در بیرون از محدوده ی آن قرار دارد. نهایتاً، نتیجه می گیریم که مقام مداخله کننده، علاوه بر درونی کردن این تناقض (سبب در بیرون از بافت، ابزار مداخله در درون) باید که بر پیامدهای اقتصادی مداخلاتش واقف باشد. در بخش عملی پایان نامه، ابتدائاً وضعیت و ویژگی های اقلیمی، تاریخی، جمعیت شناختی و اقتصادی شهر زنجان مطالعه شده ، و مسئله ی اصلی آن «پراکنده رویی» تشخیص . داده شده است. سپس، بافت قدیم شهر و مسائل اصلی برنامه ریزانه ی فضایی آن بررسی شده است. و در مرحله ی سوم، محله ی مسجدیری پایین که در این بافت قراردارد، به میانجی مطالعه ای تک نگارانه شناسانده شده است. در فصل نهایی، راه حل هایی کالبدی برای رفع مسائل اصلی محله پیشنهاد شده است: از جمله ایجاد ساختار دسترسی جدید برای محله، افزایش تراکم ساختمانی، ایجاد کاربری های موردنیاز و محرک های توسعه، تجمیع قطعات ریزدانه و غیره
مرتضی یاوری محمود قلعه نویی
به دنبال تغییر در شرایط و عوامل موثر بر گسترش و توسعه شهری در دوران اخیر، محله های مسکونی انسان ساخت جدید، جایگاه ویژه ای در شکل گیری شهرها داشته اند. در حالی که توسعه شهری پایدار بخش عمده ایی از ادبیات شهرسازی سال های اخیر را به خود اختصاص داده است، پرداختن به اصول و معیارهای توسعه محله ای پایدار، هنوز نیازمند تحقیق و پژوهش فراوان است. این پایان نامه به مطالعه و بررسی مبانی طراحی شهری پایدار در مقیاس جهانی و بومی، تحلیل تطبیقی این نظریات و طرح نتایج به دست آمده بر روی محله، به عنوان کوچک ترین واحد شهری، پرداخته است. بدین منظور، در بخش مطالعات نظری با مطالعه ی کتابخانه ای و بررسی تطبیقی، نخست مفهوم پایداری و طراحی شهری پایدار را مورد بررسی قرار داده و در نهایت جایگاه محله در آن مشخص شده است؛ سپس اقدام به بازشناسی مفهوم محله از جنبه نظری و عملی در تجربیات ایران و غرب پرداخته و در ادامه مطابق با شرایط ایران بازتعریف شده است. در نهایت، از تلفیق و تطبیق دو عرصه جهانی و بومی، مبانی طراحی محله پایدار در پنج مقیاس مختلف از برنامه ریزی منطقه ای تا تکنولوژی ساخت طرح شده و سپس چارچوب نظری تحقیق بر این مبنا، تدوین شده است. در بخش طراحی، شهر جدید بهارستان در لایه های مختلف تجزیه و تحلیل شده و بر اساس آن جدول swot تدوین شده است. با توجه به این جدول، اهداف زمینه ای پایان نامه در سه لایه پایداری محیطی، پایداری کالبدی و پایداری اجتماعی تعریف شده است. بر اساس اهداف تدوین شده، فرآیند طراحی پروژه شامل دو زیرفرآیند از کل به جز (طرح ساختار پایدار محله) و از جز به کل (طرح سلول پایدارمحله) می باشد که طرح الگوی محله ی پایدار، از تلفیق این دو زیر فرآیند حاصل گردیده است. رسیدن به پایداری به صورت کامل نیازمند استراتژی مناسب در عرصه کلان و برنامه و اقدام محلی در عرصه خرد، سیستم های شهری است، لذا، بر اساس فرآیند کلی تدوین شده، تدوین نظریه و ارائه راهکار در دو لایه طرح ساختاری و طرح سلول صورت گرفته و از همپوشانی این دو لایه، راه حل نهایی الگوی محله ی پایدار شکل گرفته است. در این طرح، فضای موازنه اکولوژیک به عنوان نقطه عطف، ساختار پایدار محله را به ارمغان آورده و واحدهای مسکونی پایدار به عنوان سلول های پایدار، کوچکترین واحد پایدار محله را رقم زده اند.
زهره فلاح زاده فرهاد تهرانی
چکیده : ابرکوه شهری است با سابقه تمدنی چندین هزار ساله که شواهد متعددی از این قدمت را در دل خود جای داده است ،که از آن میان می توان به سرو چهارهزار ساله،تل های عظیم خاکستر و قنات ها ی دوره هخامنشی و ... اشاره کرد. شکل گیری این شهر بر روی بستر سنگی تدبیر عاقلانه ای است که مردم این منطقه جهت مواجه با خطراتی همچون سیل اندیشیده اند که ماحصل آن ایجاد شهری با ویژگی های شهرسازی کم نظیر است. این شهر تاریخی ، دارای معماری بسیار فاخرو ارزشمندی نیز می باشد؛ بناهایی همچون گنبدعالی که بر فراز کوه ، با مصالح سنگی قد برافراشته، باغ های تاریخی زیبا و خانه های مسکونی مجلل که تمثالی از پردیس آسمانی را در ذهن بیننده زمینی مجسم می نماید، همه و همه بیانگر معماری معمار چیره دست این منطقه اند... از جمله بناهای تاریخی این شهر مجموعه مسکونی مریم خانم است ، این مجموعه متعلق به دوره قاجار و دارای بخش بیرونی و اندرونی و باغ و حمام و یک برج دیده بانی می باشد .این مجموعه به دلیل عدم حفاظت صحیح دچار آسیب -های جدی شده است ، که در صورت عدم رسیدگی امکان تخریب آن وجود دارد ، ارائه طرح مرمت و احیاء مناسب برای این بنا می تواند این بنا را زنده نگه دارد و از تخریب و نابودی آن جلوگیری کند . احیاءاین مجموعه به عنوان یک مکان اقامتی – فرهنگی ، می تواند سبب ارتقاء وضعیت اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و... منطقه گردد.
سیروس سلطانی محمد مسعود
در تحقیق حاضر سعی شده است، توسعه مناطق شهری شیراز با رویکرد پایداری مورد سنجش قرار گیرد، برای افزایش دقت کار، محدودیت زمان و حجم پروژه تنها بعد کالبدی توسعه مد نظر قرار گرفته است. در این پژوهش که جز پژوهش های کاربردی است با شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از مدل تحلیلی تاپسیس میزان پایداری مناطق مختلف شهر نسبت به یکدیگر سنجیده و رتبه بندی می شوند. بدین منظور پس از ارائه چارچوب نظری تحقیق و شناخت شهر، با بهره گیری از منابع معتبر و نظر کارشناسان، 22 شاخص کالبدی تدوین شده و با استفاده از این شاخص ها و مدل تاپسیس رتبه بندی انجام گرفت. نتایج نشان داد که به لحاظ شاخص های توسعه کالبدی، مناطق 1،6 پایدار(برخوردار)، مناطق 2، 8 ناپایدار(محروم) و مناطق 3،4،5،7 نیمه پایدار(نیمه برخوردار) هستند. همچنین با استفاده از تحلیل های آماری به این نتیجه می رسیم که تفاوت ها بین مناطق معنا دار نیست. و همچنین با افزایش فاصله مناطق از مرکز شهر میزان توسعه یافتگی نسبتا افزایش می یابد. این نتایج نشان می دهد که توسعه شهر شیراز به صورت خطی و افقی بوده که باعث شده است مناطق در اطراف منطقه مرکزی و قدیمی شهر به خصوص مناطق موجود در پهنه غرب و شمال غربی منطقه مرکزی شهر، به لحاظ شاخص های کالبدی رشد و توسعه مطلوب تری داشته باشند. در انتها پس از پاسخ به سوال ها و آزمون فرضیه های تحقیق، راهبردها و سیاست هایی در در راستای دستیابی به توسعه کالبدی پایدار به تفکیک مناطق شهر، ارائه می گردد.
مریم علیزاده گرجی محمد مسعود
خانه به عنوان یک نیاز اجتماعی و اولیه در هر جامعه بشری مولفه اساسی تلقی شده است که در مراحل مختلف تاریخی و مکان های جغرافیایی متفاوت، اشکال گوناگون داشته است. در کنار عواملی مانند اقلیم، مصالح، تکنولوژی، عامل اجتماعی و فرهنگی نقش تعیین کننده ای در فرم و فضای خانه دارد. در این پژوهش سعی بر این است که با تعمق در داستان زندگی افراد ساکن در خانه های شهر ساری در دوره قاجار به مطالعه و ژرف کاوی فضای زیستی آن ها پرداخته شود تا بدین طریق به شناخت رابطه فرهنگ و شیوه زیستشان با معماری خانه های مورد مطالعه برسد. یافتن این رابطه در معماری خانه های سنتی می تواند با بسط و گسترش به الگوهای ساختاری مناسبی برای طراحی خانه های مسکونی معاصر دست یابد. از دیگر اهداف این پژوهش، ثبت و تحلیل علمی بخشی از تاریخ معماری این سرزمین است. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و انجام تحقیقات کتابخانه ای در عرصه معماری خانه ها و شیوه زندگی و تحقیقات میدانی به ارزیابی و تطبیق خانه های ساری در دوره قاجار با زندگی ساکنان آن بپردازد. این تلاش به دنبال پاسخی برای این سوال است که تاثیر زندگی و ویژگی های فرهنگی- اجتماعی در ساری در دوره قاجار بر سازماندهی فضایی خانه های آن ها چگونه بوده است؟ با بررسی های انجام شده، در نهایت این نتیجه حاصل شد که سازماندهی فضایی معماری خانه های ساری در دوران قاجار پاسخگوی زندگی و فرهنگ ساکنان آن بوده است، به گونه ای که در برخی از موارد، برای رسیدن به ایده آل های فرهنگی و اجتماعی آن زمان، عامل اقلیم و آسایش نادیده گرفته شده است. معماری خانه در دوره قاجار دچار تحولات متعددی می شود؛ خانه های قاجاری ساری نیز از این تحولات مستثنی نبودند و همانطور که بر اساس باورها و اعتقادات ساکنان آن ها و شیوه زندگیشان شکل گرفته بودند به تدریج دچار تغییر شدند. ولی از آنجا که شیوه زندگی و اعتقادات ساکنان آن ها بسیار کم تغییر کرده بود، تغییرات در خانه های آن ها نیز اندک بوده است. با دقت در خانه های بررسی شده، آنچه جلب توجه می کند استفاده از مصالح و تکنولوژی یکسان در همه خانه است. انتخاب مصالح بر اساس ایده آل ها و ارزش های ساکنان خانه ها بوده که این انتخاب مشترک نشان دهنده معیار ها و قوانین مشترک بین مردم آن زمان بود. ولی همین معیار های مشترک و انتخاب مصالح یکسان باز هم فرم های متفاوتی را بوجود آورده که به دلیل تغییر در سایر ارزش ها و ایده آل ها در یک بازه زمانی است. آنچه که فرم یک خانه را شکل می دهد مجموعه انتخاب هایی است که جامعه انسانی، آن را دارای ارزش بیشتری می داند و آن ها را بر می گزیند. این انتخاب ها، در بازه های زمانی مختلف تغییر می کنند. بنابر این می توان گفت که برای ساخت مسکنی که برای یک جامعه در یک زمان مشخص، مناسب باشد، شناخت ایده آل ها و ارزش های اصلی آن جامعه دارای اهمیت است. در ادامه پژوهش، به برخی از الگوهایی که بر اساس ارزش های کهن مردم سرزمینمان شکل گرفته، اشاره می شود تا با استفاده از آن الگوها در معماری مسکن، بتوان شرایط سازگارتری با منش و معیار های ساکنان آن ها ایجاد کرد.
شهریار ناسخیان عیسی حجت
این پژوهش با هدف ماندگار نمودن بافت،سعی در بازآفرینی مفاهیم مرمت، با نگاهی نو دارد. برای نیل به این هدف تجزیه وتحلیل مفاهیم زیبـایی شناختی از طریق بررسی آرای شماری از اندیشمندان عصر باستان تاکنون، در حوزههایی مانند روانشناسی،علوم رفتاری و مفاهیم مرتبط با علوم شهرسازی مورد مطالعه قرار گرفت .این رساله در فرضیه خود، سعی در ارائه مولفه های کارآمد در خصوص رسیدن به یک بهسازی زیبا با رویکردی ذهنی- عینی وبافتی ماندگار، منوط به حرکت در دو راستای زیر دارد: اول: حفظ هماهنگی وپیوستگی کلی در بافت. دوم: ارتقاء مفاهیم حس مکان و تعلق خاطر ساکنان در آن. اثبات فرضیه به استناد نتایج نمونه های موردی بهسازی شده در تجربیات داخلی و خارجی همچنین جامعه اماری یک نمونه ی موردی بافت قدیم، میباشد. برای این نمونه، بافت قدیم محله جلفای اصفهان انتخاب شده که با ارائه پرسشنامه و بررسی نتایج بدست آمده از آمار آن، میتوان مستندات را کامل نمود.با توجه به اینکه این گونه بررسیها از نوع کیفی محسوب میشوند مطالعات این رساله به روش فرا تحلیل و با مدل تطبیقی - مقایسهای انجام میگیرد. اما این رساله پس از به چالش کشیدن مفهوم ماندگاری از طریق طرح نگرش های مختلف زیبایی و رابطه آن با کیفی کردن فضای بافت نتایجی را عنوان میکند که پیکره اصلی آن استفاده از استخوان بندی مبانی ، ادبیات طراحی و مرمت شهری بومیو سنتی هر منطقه مخصوص به خود میباشد.اگر بخواهیم فضای شهری را در محلات قدیمِ خود پایدار و ماندگار کنیم، زنده کردن مولفه های ذهنی و عینی زیبایی شناختی آن منطقه با رویکرد رفتاری- اجتماعی از بهترین روش ها میباشد. پایدار کردن و ماندگار کردن بافت به عنوان یک ارزش به واسطه همراهی و همسویی معماران با نیاز و خواست مردم میتواند بهترین گزینه برای این حکایت باشد.لذا با استعانت از این فرآیند میتوان پاسخگوی نیازهای محلات مسکونی بافت قدیم در راستای یک بهسازی مطلوب و زیبا بود.
سولماز عزیزپور مجتبی رفیعیان
فضای شهری خوب و با کیفیت چنان است که هر چه بیشتر بتواند به نیازهای مادی و معنوی شهروندان پاسخ گوید. از دیدگاه نظریه انسانی ونقش آن در تامین رضایت و سعادت شهروندان دو متغیر اساسی وجود دارد که عبارت است از سن و جنس. اگر چه نیازهای اساسی همه انسان ها مشترک است ولی در واقع شیوه بروز و ارضای آن ها کاملا یکسان نیست. نیازهای زنان و مردان در مکان ها و فضاهای شهری یکی نیست و به همین دلیل نمی توان به شیوه یکسان به نیازهای آنان در هنگام کار، رفت وآمد، حمل ونقل، ورزش،تفریح و استراحت پاسخ گفت. باغ خانواده از جمله فضاهای شهری در شهر کرج است که به منظور ایجاد فضایی برای گذران اوقات فراغت و تفریحی به اجرا درآمده است.این در حالی است که مطالعات مقدماتی نشان می دهد که در برنامه ریزی وطراحی انجام شده با وجود حضور وسیع زنان در این عرصه عمومی خیلی کم به تفاوت و تنوع نیازهای جنسیتی توجه شده است و گاها در پاره ای موارد تبعیض آشکاری در دستیابی به فرصت ها و امکانات موجود در باغ خانواده بین گروه های جنسیتی مشاهده می شود. بدین منظور هدف از این پایان نامه سنجش میزان کیفیت محیط با توجه به ادراک زنان از کیفیت ، تعیین متغیرهای دارای تفاوت معنی دار میان مردان و زنان و نحوه رتبه بندی متغیرهای سنجش شده در محیط توسط بانوان است تا زمینه مناسبی در جهت ارتقا کیفیت محیط فضای باغ خانواده از دید زنان فراهم آورد. پرسش اصلی در این تحقیق آن است که آیا میان کیفیت فضای شهری و ملاحظات جنسیتی ارتباط معناداری وجود دارد؟ کیفیت محیط باغ خانواده با ایجاد مدل تجربی سنجش کیفیت (درخت ارزش) توسط روش کل به جزء و بررسی 8 معیار ارائه شده در 4 سطح ارزیابی شد. این معیارها به ترتیب عبارتند از: عملکرد، مشارکت،آسایش فیزیکی، آسایش روانی و لذت در معیار فضای شهری و قلمرو، حفاظت و نظارت طبیعی در معیار امنیت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی استفاده شد . روائی و پایائی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ آزمون شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که مدل تجربی کیفیت در محدوده باغ خانواده مدل مناسبی برای سنجش کیفیت بوده است وتمامی معیارهای بررسی شده جه ارزیابی میزان کیفیت معنادار بوده اند. نکته نهایی آن که میزان کیفیت در باغ خانواده در آستانه متوسط (5>3.06>1 با میانه نظری 3) برآورده شد در حالی که میان کیفیت باغ از دید زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشته (p<0/05) و میزان کیفیت از دید زنان در آستانه پائین (5> 2.69>1 با میانه نظری 3 ) برآورده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که کیفیت در زنان و مردان در زیرمعیارهای عملکرد، آسایش روانی و لذت در معیار فضای شهری و زیرمعیارهای حفاظت و نظارت طبیعی در معیار امینت با هم تفاوت معنادار دارند(p<0/05).
فائزه خونمری محمد مسعود
ایران از اواخر قاجاریه و در آستان? ورود به دوران پهلوی در معرض تحولات فرهنگی بزرگی قرار گرفت که بیش از آنکه این تحولات درونزا باشد مأخوذ از فرهنگ غربی بود، به عبارت بهتر دچار تهاجم فرهنگی شد.نفوذ فرهنگ غربی و تحولات ناشی از آن تأثیرات انکارناپذیری درعرصه های گوناگون به جا گذاشت که ازجمل? آنها تأثیرپذیری معماری ایرانی از فرهنگ معماری غربی قابل اشاره است. به جرأت می توان گفت که فضاهای جمعی و عمومی جدید همچون هتل، سینما، تماشاخان? جدید یا همان تئاتر، باشگاه و کافه از اولین مکانهایی هستند که متأثر از غرب و تفکر روشنفکری و برای گذران اوقات فراغت بازرگانان، سیاسیون و یا تحصیل کرده های مدارس جدید یا دانشگاه های اروپا ساخته شد که در بسیاری اوقات به عنوان پاتوق از آنها استفاده می شد. کافه ها به مثابه فضاهایی عمومی و یا پاتوق اجتماعی برای تعامل افراد و رشد قابلیت همزیستی به ویژه در شهرهای بزرگ امروز، ضرورتی حیاتی دارند. گاهی این کافه ها به لحاظ محتوایی، شبیه قهوه خانه ها می باشند و به لحاظ شکل مانند کافه های روشنفکری غربی (اروپایی) هستند. این تحقیق، رواج کافه ها درآغازعصر پهلوی و تأثیر سبک معماری آنها بر فرهنگ معماری ایران را مورد مطالعه قرار می دهد، و با بررسی فضاهای عمومی با رویکرد گذران اوقات فراغت، به طور ویژه به سراغ کاف? نادری می رود و جدا از کارکرد تفریحی آن، و بعد از بررسی مفهوم کافه و تاریخچه آن، به معرفی و نقش کافه نادری به عنوان یکی از پاتوق های روشنفکری و تاثیرگذار بر فرهنگ و خاصه ادبیات معاصر پرداخته و موقعیت این مکان را از منظر تاریخی-فرهنگی و خاصه هنر معماری و نقش آن در تحولات به وجود آمده در عرصه های یاد شده، مورد مطالعه قرار می دهد. پرسشهای این پژوهش عبارتند از: ?) تعریف فضای جمعی با انگیزه ی گذران اوقات فراغت در تاریخ معماری ایران در دوره پهلوی چیست؟ ?) شکل کالبدی فضاهای جمعی در ایجاد فضای مناسب گفتمان برای بحث و تبادلات اجتماعی در دوره پهلوی چه بوده است؟ ?) تاثیر متقابل کافه ها و کافه سازی و رویدادهای فرهنگی چه بوده است؟ اهداف پژوهش نیز عبارتند از: 1) بررسی کالبد فضاهای جمعی برای گذراندن اوقات فراغت در دوران پهلوی. 2) بررسی و شناخت معماری کافه ها در صد سال اخیر. 3) بررسی نقش کافه و کافه سازی در تحولات فرهنگی و ورود مدرنیته و تفکر مدرن به ایران. روش تحقیق از نظر هدف: پژوهش کاربردی و روش تحقیق از نظر روش: توصیفی–تحلیلی و همچنین روش یافته اندوزی: روش کتابخانه ای و میدانی، مشاهده، مصاحبه (نیمه سازمان یافته و سازمان نیافته). و روش تجزیه و تحلیل: روش تجزیه و تحلیل کیفی می باشد. از جمله نتایج این پژوهش می توان گفت: 1) کافه هایی که در دوران پهلوی در ایران ساخته شدند در تحولات فرهنگی و ورود تفکر مدرن و مدرنیته به ایران نقش اساسی داشتند. 2) عامل اصلی در ساخت کافه ها در دوران پهلوی، عامل فرهنگی بوده است.
زینب یوسفی محمد مسعود
چکیده فضاهای شهری امروز پس از انقلاب صنعتی و ورود ماشین به عرصه شهرها، دچار آسیبهای زیست محیطی گوناگونی گشته اند. ازمهمترین این آسیبها، آسیبهای زیست محیطی می باشد. آلودگی هوا و صوت در شهرهای بزرگ تاثیرات مخربی بر روی روح و روان افراد جامعه دارد و حفظ و گسترش فضاهای سبز عمومی از جمله عوامل مهم و حیاتی در جلوگیری از نشر این آلودگی ها در محیط شهری می باشد. فضاها ی سبز شامل پارکهای شهری و فضاهای باز در َشالوده سیستم طبیعی یک شهر نقشی اساسی را ایفا می نمایند. شهر مشهد به عنوان یکی از بزرگترین شهرهای مذهبی ایران وجهان از کمبود فضای سبز و مکان یابی نامناسب پارکها در فضای شهری دچار مشکلات عدیده ای می باشد. فضای سبز در این شهر علاوه بر اینکه باید نیاز ساکنین خود را مرتفع سازد باید سیل زائرین را که هر ساله وارد شهر می شوند، پاسخگو باشد. یکی از اهداف این پژوهش نگرشی صحیح به مکان یابی مناسب پارکهای ناجیه ای در سطح شهر مشهد می باشد که هم از لحاظ هزینه و هم از لحاظ ایجاد مزیت نسبی نسبت به سایر پارکهای شهری دارا است. از دیگر اهداف این پژوهش بررسی شاخصهای کمی و کیفی موثر در مکانیابی پارکهای ناحیه ای می باشد که در ادامه در این تحقیق یک مدل بهینه سازی چند هدفه مبتنی بر رویکرد بهینه سازی هوشمند جامعه مورچگان جهت طراحی موقعیت پارکهای شهری ارائه شده است. این مدل شامل هشت تابع هدف ناسازگار است که عاملهای سیار مدل (مورچه ها) را در جهت یافتن مکانهای بهینه پارکهای ناحیه ای در شهر هدایت می کند. هدف مدل حداقل سازی فواصل پارکها از کلیه نواحی شهری با استفاده از 8 تابع هدف: تراکم جمعیت بالا، بعد خانوار بالا، ارزش زمین مناسب، آلودگی هوای بالا، آلودگی صوتی بالا، ناسازگاری کاربری کم، وجود زمینهای مستعد، کمبود فضای سبز بالا می باشد. در این تحقیق از یک فضای گسسته دو بعدی برای تعریف مدل استفاده شده است. استفاده از فضای گسسته برای حل این مدل باعث می شود که در زمان مناسب به جوابهای نزدیک به بهینه دست یابیم. روش تحقیق در این پژوهش از لحاظ جمع آوری اطلاعات در جهت آزمون فرضیه در گروه تحقیق توصیفی قرار می گیرد. به دلیل سیستمی بودن پروژه و تحلیل ارتباط و اندازه گیری متغیرها در گروه تحلیل محتوا واقع شده است و از جهت ارتباط میان متغیرها و کشف رابطه بین آنها در گروه تحقیق همبستگی قرار دارد. سپس مدل مفروض توسط داده های واقعی اخذ شده از شهر مشهد به عنوان یک مطالعه موردی اجرا شده و جوابهای بهینه پیشنهادی نیز توسط مدل ارائه شده است. این جوابها، جوابهای بهینه پارتو نامغلوب هستند. تصویر این جوابها در فضای هدف، جبهه پارتو را تشکیل می دهند. آزمایشهای متعدد انجام شده نشان می دهد که عملکرد مدل در یافتن جوابهای بهینه پارتو نامغلوب و تشکیل جبهه پارتو موفقیت آمیز بوده است. مطالعه موردی نیز نشان می دهد چگونه تصمیم گیرندگان در مدیریت شهرها می توانند با توجه به صلاحدید و ترجیحات مد نظر خود جواب بهینه ای را از میان انبوهی از جوابهای بهینه انتخاب نمایند. به عبارتی دیگر نتایج آزمایشها به خوبی بیانگر این واقعیت است که رویکرد هوشمند جامعه مورچگان جهت مکانیابی پارکهای شهری، رویکردی اثر بخش می باشد که می تواند در ارتقاء کیفیت تصمیمات حوزه مدیریت شهری تاثیر گذار باشد.
حامد علی محمدنسل محمد مسعود
تلاش برای حفظ و نگهداری ازمیراث فرهنگی هر کشوری ازرشد بلوغ فکری وفرهنگی شهروندان حکایت می کند و علاوه بر این یکی از منابع اقتصادی پایان ناپذیر توسعه صنعت گردشگری است. در این تحقیق سعی شده است از این مسئله برای رسیدن به توسعه پایدار در مجموعه شهری مشهداستفده کرد. یکی ازدلایل شکل گیری شهر مشهد وجودقبر مطهر امام هشتم شیعیان درروستای سناباد است که باافزایش زائران قبر مطهر امام هشتم به تدریج شهر مشهد به شکل امروزی شکل گرفته است. این مطلب بیانگر اهمیت توسعه گردشگری در شهرمشهداست. با توجه به این مسئله باید تدابیری اندیشیده شودکه اولا کمک به جذب گردشگر در سطح داخلی و هم در سطح کشورهای مسلمان به خصوص کشورهای شیعه منطقه کند و ثانیا پس از جذب گردشگر امکانات موجود بتواند پاسخگوی نیازهای زائرین و گردشگران باشد تا گردشگر بتواند با خاطره ای خوش وبرآورده شدن اهداف مسافرتی خود به شهر یا وطن خویش بازگردد. اگر بتوان به چنین هدفی دست یافت مطمئنا توسعه پایدار مجموعه شهری مشهد، هدفی دور از انتظار نیست.
فائزه اخوان قصاب زاده محمد مسعود
شهرها به سرعت رو به گسترش اند. به نظر می رسد توسعه بسیارسریع، مرزها را ازبین برده است. شهرهای قدیمی اروپایی بسیار متفاوت بودند با دیوارها وخندق هایشان که نشانه های قدرتمند گذار از حوزه روستایی به شهری بودند. اما کم کم در اثر تغییرات دیوارها ودروازه ها از بین رفتند و به عناصری زائد تبدیل شدند. از قرن نوزده به بعد ورودی های جدید شهری شکل گرفتند. ایستگاه های راه آهن وبه دنبال آن فرودگاه ها، اما نکته اینجاست که این ورودی ها کمتر به عنوان ورودی تعریف می شوند و اغلب تنها محل گذرندو در واقع نوعی نا مکان هستند. این پژوهش با هدف تعریف گونه ای از این فضا ها یعنی فرودگاه به عنوان مکان شکل گرفته است وبه دنبال حل این مسئله که آیا فرودگاه ها به عنوان ورودی شهر قابلیت معرفی شهر به مخاطب خود را دارند، می خواهد به فرودگاه هویت محلی ببخشد که با استفاده از روش تحلیلی _توصیفی وبا تکیه بر مطالعات ادراک (تصاویر ذهنی مخاطبین فضا) به این هدف نائل شده است. دیگر هدفی که این پژوهش درپی آن بوده، ارتباط فرودگاه با استخوان بندی شهر است تا بدین طریق نیزمهر هویت مندی را بر مکان حک نماید. آنچه در این مطالعات به آن دست یافته ایم، ویژگی هایی برای تعریف ورودی فرودگاه به شهراست، ویژگی هایی همچون ارتباط با ساختارطبیعی ومصنوع شهر، داشتن عنصری نمادین، اجتماع پذیر بودن جهت ارتباط با مخاطب وایجاد ویژگی های هویتی خاص شهری که قصد ورود به آن را داشتیم. در انتها شهر مشهد به صورت خاص مورد بررسی قرار گرفت وتصاویر ذهنی مردم با سایر مطالعات انطباق داده شد. براساس یافته های تحقیق که همان ویژگی ها برای تعریف ورودی، آنچه که در بدو ورود در ذهن مردم می ماند، آنچه که مردم از شهری که به آن واردشده اند انتظار داشتند ومطالعات انجام شده، راهکارهایی که بر ویژگی های خاص ورودی تاکید داشتند برای مسیر ورود به مشهد از جانب فرودگاه تعریف شدند.
مقداد یوسف نیا محمود قلعه نویی
چکیده نشانه شناسی دانش نسبتاً جدیدی است که درحیطه ی زبان شناسی وارد شده. اولین بار در فرانسه در اواخر دهه 1980 میلادی مطرح گردید و به بررسی ارتباط نشانه و معنای گفتمان با هم پرداخته است. این مبحث مانند سایر مباحث زبان-شناسی ابزاری تحلیلی در زمینه های علمی از جمله فلسفه، جامعه شناسی و ادبیات به کار برده می شود. از این رو در شهرسازی نیز می تواند این دانش را به عنوان ابزار تحلیل حوزه نشانه - معنایی و تولید کیفیت های مطلوب شهری به کار برد. امروزه توجه به مفهوم نشانه ها در شهر، به عنوان یک دغدغه ی مهم برای هنرمندان و نظریه پردازان شهری تبدیل شده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش نشانه در ارتباط شهروندان با شهرشان، در پی یافتن راه حلی برای کاهش مشکلات خوانایی، هویتی و زبان مندی که شهرها امروزه با آنها دست به گریبان هستند، می باشد. غنابخشی هویتی و معنایی به زندگی شهری دیگر هدف این پژوهش می باشد که با بازتعریف نشانه ها به حل مسائل کیفی در طراحی شهرها و سازماندهی ساختار شهر می انجامد و با استفاده از روش های تحلیلی- توصیفی و مطالعات ادراکی صورت گرفته به این مهم دست یافته است. با توجه به میدانی بودن این پژوهش، جهت انجام آن، از دو روش فوق بهره گرفته شده است. بدین منظور ابتدا از طریق مطالعه ی کتابخانه ای (کتب، اسناد، مجلات، پایان نامه ها و...) اقدام به جمع آوری نظریات، تئوری ها و مستندات شده و سپس به تحلیل داده ها برای رسیدن به راهکارهای مناسب پرداخته شده است. از این رو چگونگی تأثیرگذاری نشانه ها در هویت مندی و این که چه نشانه هایی در ارتباط شهروندان با شهرشان موثرند مورد سوال بوده و با فرض تأثیر مفاهیم ذهنی و بار معنایی نشانه ها در ژرفای ارتباط شهروندان با شهر و همچنین حضور برجسته ی آنها در ساختار شهر که موجب هویت-مندی و معنا بخشی به شهر می شود، به بررسی مبانی نشانه شناسی و دیدگاه های اندیشمندان وابسته به مکاتب فکری مختلف پیرامون مبحث نشانه شناسی پرداخته شده و سپس در حوزه ی نشانه شناسی شهری وارد شده و مفاهیم و تعاریف زبان شهر ارائه گردیده است. اصول و معیارهای استخراج شده از مطالب یاد شده در متن محله ی جویباره مورد بررسی قرار گرفته و به ارتباط بین آنها پرداخته شده است. در نهایت پس از شناخت اجمالی از شهر اصفهان و محله ی جویباره به ارائه ی راهکارها و راهنماهای طراحی پرداخته شده است. با توجه به مسئله مطرح شده آنچه در این مطالعات در مورد ارتباط شهروندان با شهر و ساختار اصلی شهر به آن دست یافته ایم نشانه ها و عناصری هستند که به لحاظ تاریخی دارای قدمت یا از نظر کالبدی شاخص و قابل تشخیص باشند از قبیل «دو منار دارالضیافه»، «کنیسه شیخ یعقوب»، «مرکز محله پیر پینه دوز» و... در برقراری و تداوم این ارتباط نقش بسزایی دارند. شهروندان با توجه به این گونه نشانه ها جویباره و ساختار آن را ادراک می کنند و به خاطر می سپارند. در این گذار توجه ویژه به ارتباط معنادار این نشانه ها را نباید از نظر دور داشت.
اسما درینی محمد مسعود
به منظور حل مشکلات ناشی از پدیده فرسودگی شهری رهیافت های متعددی ارائه شده است که هیچ کدام به طور پایدار نتوانستند این پدیده را رفع یا کنترل نمایند. در این میان از دهه 1990 میلادی، رهیافت تجدید حیات شهری به عنوان راهکاری متفاوت با نگرش همه جانبه و رویکردی منسجم و یکپارچه در اکثر شهرهای جهان، خصوصا شهرهای کشورهای صنعتی مورد توجه قرار گرفت. اما در ایران تاکنون تنها بر برنامه های نوسازی تأکید شده است که صرفا نگرش کالبدی داشته و به علت در نظر نگرفتن دیگر ابعاد فرسودگی شهری عمدتاً با شکست مواجه شده اند. محله بازارشاه واقع در شهر کرمان به عنوان نمونه مورد مطالعه با مشکلاتی از قبیل کاهش تدریجی جمعیت، وجود ساختمان ها و فضاهای فرسوده و رها شده شهری، تجمع افراد معتاد و گروه های پرخطر اجتماعی و ... مواجه بوده است که باعث خالی شدن محله بازار شاه از ساکنین اولیه خود شده است. هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد فرسودگی شهری در محله بازارشاه، بررسی انطباق رویکرد تجدید حیات شهری بر فرسودگی موجود در محله بازارشاه و به کارگیری رهیافت تجدید حیات شهری در راستای معکوس نمودن جریان تغییر و فرسودگی شهری می باشد. روش به کارگرفته شده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روش های متعددی، در مراحل مختلف استفاده شده است، که می توان به روش سوات برای "طراحی برنامه ریزی راهبردی تجدید حیات شهری"، همچنین ماتریس درونی و بیرونی(ie) و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی(qspm) به منظور اولویت بندی راهبردها اشاره کرد. برای تولید و تحلیل بسیاری از اطلاعات و نقشه ها نیز از نرم افزار gis arc استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رویکرد تجدید حیات شهری منطبق بر فرسودگی موجود در محله بازارشاه شهر کرمان است و به عنوان راهکار بهینه برای مقابله با فرسودگی انتخاب می شود. در این راستا راهبردهای جلب مشارکت بخش خصوصی، واگذاری مدیریت محلی به شورایاری محله، جذب و هدایت سرمایه و ایجاد زمینه های اشتغال برای جمعیت ساکن محله به عنوان راهبردهای اولویت اول انتخاب می گردند که سیاست های اجرایی متناسب با هریک ارائه می شود.
محمد علیخانی راد طوفان حقانی
شکل گیری محورهای پیاده به شکل امروزی تاریخی در حدود هشتاد سال دارد و این محورهای پیاده بسرعت در بین شهرهای مختلف جهان جای خود را باز کرده و محبوبیت و مقبولیت فراوانی یافته اند.اما بوده اند خیابان هایی که از قدیم الایام و قبل از اختراع ماشین به صورت یک محور پیاده پویا و قوی فعالیت می کردند ولی صنعتی شدن شهرها بالاجبار چهره ی آنها را تغییر داده و به مسیر هایی تبدیل کرده که امروزه هیچ نشانی از گذشته ی پر شکوه خود ندارند. خیابان چهارباغ اصفهان یکی از این محورهای تاریخی است که در سطح جهانی شناخته شده است و در قلب بافت تاریخی شهر و در میان مجموعه ای از آثار تاریخی با ارزش شهر قرار گرفته است.در مورد این خیابان جهانگردان و گردشگران در طول تاریخ مطالب زیادی نوشته اند و به تحسین آن پرداخته اند و حتی بسیاری از خیابانهای معروف امروز جهان را الهام گرفته از آن دانسته اند ولی امروزه چهارباغ آن شکوه و عظمت گذشته را بر اثر بی کفایتی حاکمان قاجار و پهلوی از دست داده و همچنین هویت خود را بخاطر شهرنشینی مدرن وصنعتی شدن شهر که بر روی این خیابان بسیار اثرگذار بوده در معرض خطر می بیند. گرچه احیای چهارباغ به همان صورتی که در زمان صفویان بود کمی رویای و نشدنی است ولی در این پایان نامه مبتنی بر مطالعات قبلی متخصصین شهری در اصفهان و بر مبنای شاخص های جدید سازنده کیفیت فضایی شهری مطلوب به ویژه با بررسی طرحهای پیشنهادی پیاده راه کردن خیابان چهارباغ در جهت جان بخشیدن مجدد و باز زنده سازی بافت تاریخی و خیابان چهارباغ به عنوان محور اتصال بین آنها باز طراحی و ساماندهی گردد.
مریم مومنی موگوئی شهریار ناسخیان
امروزه همه مراحل، زندگی انسان با پیچیدگی های ویژه ای که دارد؛ شناخته شده است. کودکی،نوجوانی ، جوانی ، میانسالی ، بزرگسالی و کهنسالی را که چون حلقه های بهم پیوسته یک زنجیر هستند به نحو بارزی می شناسیم. البته در موارد کودکی و نوجوانی بیش از سایر مراحل شناخت داریم. اما درباره مراحل دیگر زندگی بویژه دوره پایانی آن دانش ما نه تنها نارسا و اندک است بلکه کمبود دانش از مرحله کهنسالی که از بی توجهی به آن سرچشمه میگیرد، موجب شده است که کهنسالی را غیر منصفانه، به پیش داوریهای ناپسند کشانده و از روشن شدن نیک و بد زندگی کهنسالان جلوگیری نماید . برخی از ناظران سالمندی را به عنوان بزرگترین منبع طبیعی که مورد غفلت واقع گردیده است توصیف می نمایند. رویداد و تغییرات در ظاهر فیزیکی و نقشهای اشخاص سالمند اغلب باعث شده که اجتماع فراموش نماید سالمندان نسل جدایی از آنها نمی باشند. در این پژوهش سعی شده با بررسی دقیق نیازها و خواسته های فرد سالمند و انتظارات وی از محیط زندگیش ، به حضور پررنگ وی در بین بقیه اقشار جامعه اشاره داشته و مکانی به منظور نگهداری سالمند در جهت ارتقاء سطح کیفی محله ایجاد نماید .
محمدرضا محسنی احمد امین پور
مدتی است که روند رشد سریع شهر ها از دغدغه های صاحبنظران دانش شهری و رشته های مربوطه به آن شده است. در این زمینه بارها بحث جلوگیری از این روند، از طریق ارتقا کیفیت زیستگاهی فضاهای مرکزی شهرها در مباحث بهسازی و نوسازی شهری ارائه شده است. هدف اصلی این مباحث توجه به بافت های شهری در محدوده هسته اولیه شهر ها و جلوگیری از فرسوده شدن آن هاست و دلیل آن این است که هسته های مرکزی شهرها همچون سابق، انگیزه زیستگاهی خود را در مقام مقایسه با محدوده های نوظهور شهری، برای ساکنان از دست داده اند و ادامه این روند به رشد لجام گسیخته شهر کمک خواهد کرد. این مطلب را به وضوح می توان از طریق مقایسه عکس ها و نقشه های هوایی ادوار مختلف کلان شهرهای قدیمی ایران همچون تهران، اصفهان و شیراز مشاهده کرد. بی شک وقت آن رسیده است که از طریق اتخاذ رویکرد و راهکار مناسب احیای بافت های شهری روند رشد سریع شهرها را مستهلک نموده و از این طریق بستر حفظ هویت شهر، محیط زیست و محیط طبیعی و اشکال قدیمی کالبدی شهر که هویتی منحصر به فرد را به شهر می بخشند، را محیا کرد. لذا مباحث مربوط به باززنده سازی بافت های فرسوده شهری موضوع تئوری های متفاوتی است که در حوزه علوم مختلف نفوذ پیدا کرده است. یکی از این موارد که دارای اهمیت و بسیار بحث برانگیز است، به عنوان رویکرد بازآفرینی همبستگی اجتماعی شناخته می شود که با استفاده از تغییرات کالبدی غیر مستقیم در بافت به مداخله می پردازد. ظهور ادبیات این رویکرد به نیمه اول دهه 1990 باز می گردد. این پروژه بر آن است که به واسطه الگوی بازآفرینی همبستگی اجتماعی، تا حدودی شأن اجتماعی و کیفیت زندگی و امنیت در محلات تاریخی هم جوار سایت بین الحرمین شیراز (سایت مابین دو بقعه شاه چراغ و آستانه برادران امام رضا) را ارتقا بخشد و با تاثیر غیر مستقیم ارزش زمین های منطقه را چنان افزایش ده که موجب تعویض قشر پایین این منطقه با افرادی از طبقه متوسط رو به بالا را فراهم آورد همچنین پیوند قطع شده این محلات را با دو بنای مذهبی شاخص شیراز و همچنین پیوند اجتماعی و تعامل متقابل بین این محلات را بر قرار سازد. در این راستا با توجه به وجود زمین 5/7 هکتاری سایت بین الحرمین و تراکم و فشردگی بسیار زیاد بافت های اطراف و نوع زندگی و معیشت مردم شیراز (که اکثراً تجربه زندگی در فضا های باز را به زندگی در فضای بسته و متراکم ترجیح می دهند) لزوم فضای تنفس برای این منطقه احساس می شود همچنین این منطقه به دلیل داشتن جاذبه های اصلی مذهبی و توریستی در اطراف خود و نبود فضاهای فرهنگی در این منطقه برای سامان بخشی و جذب گردشگران وجود چنین فضاهایی را طلب می کند. در نتیجه این مسائل مجموعه ای را شکل می دهد که در بستری به صورت فضای عمومی باز (قسمت اعظم مساحت پروژه را اشغال می کند) فضاهای فرهنگی را در خود می گنجاند. در مسیر نیل به اهداف از مطالعات کتابخانه ای و میدانی بهره گیری شده و تحلیل اطلاعات برای استفاده در پروژه صورت گرفته است. بواسطه ارائه و اجرای راهکارهای این پروژه، می توان تاثیرات شایانی را بر شهر شیراز در مقیاس های سایت، محلی و شهری انتظار داشت.
فاطمه مطلوبی محمد مسعود
شهر اسلامی مفهوم خاصی از شهر را ارائه می دهد. در این مفهوم ارزش ها و نگرش های اسلامی تجلی می یابد و این ارزش ها و نگرش ها در ساخت عناصر شهری متبلور می شود. در شکل گیری و نحوه استقرار شهر اسلامی و چگونگی روابط اجزای تشکیل دهنده آن اصول سلسله مراتب ، کثرت ، وحدت ، تمرکز و عدم تمرکز ، تجمع ، تباین ، تناسب و ... حاکم است. در این بین اصل وحدت و توحید الهی سرچشمه تمامی اصول و ویژگی های به کار گرفته شده در شهر های اسلامی است. عالی ترین نمونه تجلی وحدت در کالبد و اجتماع شهر های ایرانی –اسلامی مربوط به دوران صفویه است. شهر دوره صفویه نه تنها دارای ارزشهای غنی معماری و شهرسازی بوده است بلکه نشان دهنده هویت یک جامعه ایرانی و اسلامی می باشد. اما رشد شهرنشینی سالهای اخیر، توسعه شهر ها را به دنبال داشته است.نکته شاخص در بسیاری از این شهر های توسعه یافته ، دو فاز شدن آنها با تمایز بخش قدیم و بخش امروزی این شهر ها از یکدیگر است . این در حالی است که تبعیت بخش امروزی شهر از شرایط روز اجتناب ناپذیر است . در نتیجه شرایط نا متعادل ،خود را به وضوح در کالبد شهر و زندگی اجتماعی مردم نشان می دهد. برای برون رفت از تفرق هایی که امروزه مبتلا به شهر های ما شده اند و بازگشت به وحدت و یکپارچگی شهری به عنوان مهمترین اصل شهر های ایرانی- اسلامی ، تحقیق ژرف در آثار گذشته به منظور یافتن اصول وحدت دهنده کالبذی برای ساخت و ساز شهر ها ،ضروری و با ارزش است .بدین منظور هدف اصلی این رساله نمایش وحدت در کالبد جدید شهر اصفهان ، با استفاده از معاصر سازی اصول به کار رفته در شهرسازی اسلامی عهد صفوی است. با در نظر گرفتن مسأله و هدف تحقیق، این پایان نامه در صدد پاسخ دادن به پرسش های زیر است:1-مفهوم وحدت در شهر دوره صفوی چگونه نمود کالبدی پیدا کرده است؟ 2-چه عواملی باعث از بین رفتن وحدت کالبدی در شهر های امروز شده است؟3- چگونه می توان عوامل وحدت بخش دوره صفوی را در شهرهای امروز به کار گرفت؟ لازم بذکر است روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش در دسته پژوهشهای توصیفی –تحلیلی است.محدوده مطالعاتی پژوهش محله کوی ولیعصر واقع در منطقه 13 و محله دولت خانه صفوی واقع درمنطقه 3 شهر اصفهان است. با توجه به مطالب عنوان شده در بالا و به منظور دستیابی به هدف تحقیق، ابتدا بافت تاریخی شهر اصفهان (محله دولت خانه صفوی) مورد بررسی قرار گرفت و عواملی مانند اصل پیوستگی بافت، اصل سلسله مراتب ، اصل مرکزیت ، اصل درونگرایی و ... به عنوان عوامل موثر در دستیابی به وحدت کالبد در این بافت شناسایی شده است ، سپس این عوامل در بافت جدید شهری (کوی ولیعصر) مورد بازبینی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از تحقیق ، عدم رعایت عوامل و اصول دستیابی به وحدت کالبدی در کوی ولیعصر مشخص گردیده و سپس راهکارهایی برای دستیابی به وحدت در کالبد بافت ارائه شد.
فائزه زینی اصفهانی بهادر زمانی
اصل و اساسی که یک شهر بر آن استوار است، استخوان بندی(ساختار) آن است که همواره رشد شهر باید مطابق با آن و در هماهنگی با آن صورت پذیرد، چراکه در غیر این صورت مشکلات فراوانی ایجاد خواهد شد. توسعه شهر اصفهان نیز در دهه های اخیر بدون توجه به استخوان بندی صورت گرفته و بسیاری از اراضی کشاورزی تحت ساخت و ساز واقع شده و برخی روستا ها نیز به شهر متصل شده اند. این مسئله در شمال غرب، در منطقه هشت نیز به چشم می خورد. در حقیقت ساختار باید بتواند علاوه بر رفع نیازهای امروز شهر، برای آیندگان نیز باقی بماند به همین دلیل می بایست ویژگی پایداری را در خود جای دهد. یکی از زمینه های پایداری، پایداری زیست محیطی است که در این پایان نامه مد نظر قرار گرفته است. فرم های پایدار بسیاری در طول زمان برای شهر ها معرفی و برخی نیز مورد انتقاد واقع شده اند. از میان اینها توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی، محلات قابل سکونت، شبکه چند مرکزی و روستاشهر مورد توجه و اقبال بیشتری قرار گرفته اند که با استفاده از اصول مطرح شده در این رویکرد ها و تطابق آنها با شرایط مکان مورد نظر به ارائه راهبرد برای دستیابی به ساختاری پایدارتر برای شهر اصفهان و منطقه شمال غرب آن به عنوان نمونه موردی پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در ابتدا ضمن تدوین چارچوب نظری برای توان سنجی پایداری استخوان بندی شهر بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، به تحلیل و توان سنجی ساختار شهر اصفهان و منطقه هشت، در وضع موجود بر اساس مطالعات میدانی و در قالب جدول سوات پرداخته شده و در پایان راهبرهایی برای بهبود وضعیت آنها ارائه گردیده است.
سمیرا ترکی هرچگانی بهادر زمانی
تک تک افراد جامعه، سرمایه های اجتماعی را می سازند و ذخیره هایی از منابع اجتماعی و انسانی هستند. توسعه، هم می تواند این منابع اجتماعی را ارتقا دهد و هم آن را نابود سازد. بنابراین مفهوم توسعه ی پایدار اجتماعی (شامل توسعه ی پایدار اجتماعی شهری) که کمتر از توسعه ی زیست محیطی نیست را باید مورد توجه قرار داد. در این رویکرد تأکید بر عدالت اجتماعی است. بدین ترتیب تأمین نیازهای مادی مردم از اولویت های توسعه پایدار است. جوامعی که در آن عدالت نباشد پایداری نیز وجود ندارد، زیرا چنین جوامعی زمینه بهره برداری گروهی خاص را ازگروه های دیگر فراهم می کنند. بدین ترتیب در مبحث اجتماعی توسعه پایدار تأکید بر رفع بی عدالتی و بی تعادلی در سطح جوامع مورد توجه است. با توجه به این مطالب و حوزه ی کاری طراحی شهری برای رسیدن به توسعه ی پایدار اجتماعی شهری باید به دنبال ساخت فضاهای عمومی با شاخص های پایداری بود. در سال های اخیر با گسترش استفاده از خودرو در شهرها مواجه هستیم و به پیروی از آن فضاهای بیشتری از شهر به گذر عبوری خودروها داده می شودبه نظر می رسد افزایش این گذرها تمایل افراد به داشتن خودروی شخصی و نیاز به خیابان بیشتر را بالامی برد واین چرخه به همین صورت تکرار می شود. در این میان مفهوم پایداری در شهرها اهمیت ویژه ای پیدا می کند. برای رسیدن به این پایداری باید برنامه ای همه جانبه برای شهرها اجرا شود. یکی از مسائلی که می تواند این پایداری را برای شهر به ارمغان بیاورد استفاده از حمل و نقل عمومی است که یکی از صورت های آن سامانه ی اتوبوس تندرو می باشد. در این راه حل بیشتر بر جنبه ی پایداری زیست محیطی تاکید می شود اما آیا این راه حل می تواند بر پایداری اجتماعی ساکنان نیز تاثیرگذار باشد؟ بدین منظور در این پژوهش سعی شده است که با استفاده از روش کتابخانه ای و مطالعه آثار صاحبنظران بتوان به معیارهای پایداری اجتماعی فضاهای عمومی (از دید طراحی شهری) رسید. در آخر این معیارها به صورت جداولی ارائه شده است. همچنین در این مطالعات به رابطه ی بین حمل ونقل و پایداری اجتماعی نیز پرداخته شده است. در مرحله بعدی به شناخت نمونه موردی در سه سطح منطقه، ناحیه و محله پرداخته شده است؛ به این صورت که در بخش شناخت منطقه، مطالعات به 6 قسمت دسترسی، کاربری، کالبدی - فضایی، زیست محیطی، منظر و اجتماعی تقسیم شدند. سپس با استفاده از نقشه های شناختی و مطالعات میدانی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید هر لایه مورد بررسی قرار گرفت که حاصل آن جداول سنجش وضعیت و تحلیل های یکپارچه است. در قسمت شناخت ناحیه و محله از 8 نمایانگر زیست بوم، زمینه، ادراک، اجتماع، کارکرد، زمان، ریخت شناسی و بصری استفاده شد. در این مرحله از کار نیز مطالعات میدانی و نقشه های شناخت وضعیت ابزارهای کار بوده اند و نتیجه کار در جداول سنجش وضعیت و نقشه های تحلیل یکپارچه آورده شده است. در آخر با توجه به مطالعات نظری و مطالعات میدانی طراحی به صورت چند سطحی ارائه شده است: - چشم انداز حوزه ی فرادست و اهداف کلان در چارچوب رویکرد انتخابی - پلان راهبردی - چشم انداز حوزه مداخله و اهداف، راهبردها و سیاست ها در چارچوب رویکرد انتخابی - طرح جامع سه بعدی و ضوابط هدایت و کنترل در طراحی طرح جامع سه بعدی ابتدا چند آلترناتیو مختلف ارائه شده و در نهایت با استفاده از معیارهای ارائه شده در مطالعات نظری بهترین گزینه انتخاب شده است.
عمار شهیر محمد مسعود
خیابان که حضور اتومبیل از اصلی ترین دلایل پیدایشش به شمار می رود با پذیرش بخشی از فعالیت های گذشته گذرها و معابر عمومی محلات، با چالش ها و مفاهیم جدیدی مواجه گردید. حل این معضلات با توجه به انسانی تر شدن شهرها نیازمند راه حلی جدید شد. پیاده مداری راه حلی که در کنار کارکردهایی از قبیل پرسه زنی، گذران اوقات فراغت، نشستن، دیدن و دیده شدن نقش خیابان را به چیزی فراتر از گذر سواره ارتقاء بخشید.در این پژوهش علاوه بر ضرورت های اقتصادی، زیست محیطی و بهداشتی با توجه به شرایط خاص سایت مورد بررسی، ضرورت های اجتماعی، فرهنگی و هویتی پیاده مداری خیابان را برجسته می سازد. هدف این تحقیق نیز ایجاد محوری است با هویت و عنصری برجسته در تصویر ذهنی شهروندان جهت تشویق عابر پیاده به منظور حضور در فضای شهری و فراهم شدن بستر تعاملات اجتماعی جهت پیوند فضایی بین دو هسته شهری آران و بیدگل. روش تحقیق بیشتر در قالب توصیفی تحلیلی، روش گردآوری داده ها به روش های کتابخانه ای و میدانی و روش تجزیه و تحلیل نیز کیفی و توصیفی می باشد. بدین منظور در این پژوهش ابتدا در قالب مبانی نظری، مفاهیم و تعاریف مربوطه با فضای شهری و پیاده مداری، تاثیر و نقش خیابان در طول تاریخ و آراء نظریات اندیشمندان و جنبش های شهرسازی در موضوع تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و پس از بررسی نمونه های مشابه با موضوع تحقیق در سطح ایران و جهان، چارچوب نظری مطالعه تعیین می گردد. در ادامه پس از ارائه مطالعات تجربی خیابان نواب آران و بیدگل به تحلیل و تجزیه با روش swot پرداخته و در فصل آخر با ارائه اهداف کلی و عملیاتی، راهبردها و سیاستها (اسناد هدایت طراحی) و راهنماهای طراحی، تدوین می گردد.
آناهیتا برومند حسین کلانتری خلیل اباد
بازآفرینی شهری از ابتدا با مباحث مرتبط با توسعه شهری همراه بوده است، چند دهه تحقیق و پژوهش حول این موضوع ، مسئولین را به درک اهمیت ارتقاء و توسعه ی زیرساخت ها ، شبکه معابر و تجهیز و گسترش فضاهای عومی ، توسعه و تامین خدمات شهری-محله ای ، باز زنده سازی مجموعه ها که به عنوان محرک توسعه برای ارتقاء قلمرو های عمومی شهری و پیشرفت اقتصادی شهرها شناخته شده اند ، واداشته است. تحقیقات بسیاری پیرامون چگونگی تولید فضاهای عمومی موفق شهری و تعیین شاخص های موفقیت این فضاها انجام شده است که در پژوهش حاضر ، در بخش مبانی نظری و بررسی تجارب موفق در این زمینه پرداخته شده است و شاخص های موفقیت این فضاها معرفی شده است. بدیهی است این شاخص ها باید هماهنگ با فرهنگ و شرایط جامعه شناختی ایران بومی سازی شوند و در این پژوهش استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار expert choice رتبه بندی شده اند. محله ی جلفا مانند سایر محلات تاریخی ، با گذشت زمان در روند توسعه خود که خصوصا در سالهای اخیر سرعت گرفته دستخوش تغییر و تحولات در بافت خود شده است که علی رغم جذابیت ها و قابلیت های فراوان نیازمند امکانات و تمهیدات مختلفی می باشد . طرح بازآفرینی برای این بافت تاریخی از طریق ارتقاء کیفیت عرصه های همگانی و تولید فضاهای کارآمد شهری از سال 1381 تا 1386 به اجرا درآمد. فضاهای عمومی موجود در این محله در سالهای اخیر با حرکت به سمت سرزندگی و حضورپذیری بیشتر منجر به ارتقاء کیفیت محیط در روند بازآفرینی در این بافت شدند.ارزیابی شاخص های موفقیت فضاهای شهری و تهیه نقشه های تحلیلی مکانی از جلفا نشان دهنده ی میزان موفقیت روند بازآفرینی در این محله است. راهبرد های ارائه شده با استفاده از تجربه جلفا و دیگر نمونه های موفق مشابه میتواند راهگشای دستیابی به بازآفرینی شهری در بافت های مشابه جلفا باشد.
حسین میرلوحی محمد سعید ایزدی
در پی افول کیفیت زندگی در بافتهای فرسوده، فضاهای عمومیِ اینگونه بافتها نیز دچار تنزل کیفیت کالبدی و عملکردی شده و به نوعی فرسودگی را تجربه می¬کنند. این در حالیست که فضاهای عمومی شهری به واسطه¬ی همه شمول بودن خود جنبه¬های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی را در بر می¬گیرند و قابلیت تاثیر گذاری بر روند نوسازی و بهسازی بافت پیرامون خود را دارا می¬باشند. بر اساس یافته¬های این پژوهش اهمیت تاکید بر فضاهای عمومی در روند بازآفرینی شهری ناشی از آن است که اینگونه فضاها مکان بروز تعاملات اجتماعی و بستر شکلگیری بسیاری از رویدادهای زندگی جمعی ساکنین است. به بیان دیگر می¬توان ارتقای کیفی فضاهای عمومی را یک نوع محرک توسعه برای بافتهای فرسوده شهری به حساب آورد. بر اساس نظر اندیشمندان و صاحبنظران حوزه طراحی شهری می¬توان پنج ویژگی برای فضاهای عمومی محرک برشمرد که عبارتند از: طراحی کالبدی خوب، ایجاد کننده و محرک فعالیتها، جذب کننده کاربران از خارج از محدوده، مشوق مشاغل جدید و سرمایه-گذاری، افزایش ارزش املاک. محله علیقلی آقا در مرکز شهر اصفهان به عنوان نمونه موردی این پژوهش انتخاب گردیده که پس از بررسی وضعیت فضاهای عمومی در این محله سعی شده به طراحی فضاهای عمومیِ اصلی محله با رعایت معیارها و اصول به دست آمده از مبانی نظری و همچنین نمونه¬های موردی بررسی شده پرداخته شود. توجه به این نکته ضروریست که چنانچه در پنج ویژگی ذکر شده آمده است طراحی کالبدیِ صرف نمی¬تواند یک فضای عمومی را به عنوان محرک توسعه مطرح کند بلکه برنامه¬ریزی در بسیاری از جنبه¬های دیگر الزامی است
پریسا خلیلی محمد مسعود
عدم کارایی کارکردهای اقتصادی جوامع - که اساساً نقشی مهم در مکان گزینی و پایداری سکونتگاه ها، تولید و معیشت، اشتغالزایی و درآمدزایی ساکنین دارند - یکی از بزرگترین موانع موجود بر سر راه توسعه پایدار نواحی روستایی، بخصوص درکشورهای درحال توسعه، می باشد. سند این مدعا روند تغییرات وضعیت بخش کشاورزی، بعنوان اصلی ترین رکن اقتصاد روستایی و چه بسا ملی، در چند دهة اخیر و وجود ضعف هایی نظیر عدم توانایی در تولید فرصت های شغلی و بطورکلی ایجاد بازار کاری مطمئن، پرسود و جذاب، کاهش سالانة حجم شاغلین و درنتیجه آن مهاجرت روز افزون کارگران مازاد این بخش به مناطق شهری و افزایش میزان فقر و شکاف میان جوامع شهری و روستایی، می باشد. راهبردها و برنامه ریزی های توسعة روستایی موفق در دهه های اخیر همگی مبتنی بر ایجاد تغییرات و متنوع سازی کارکرد اقتصادی در جوامع روستایی بخصوص از راه صنعتی سازی و ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی، در این نواحی می باشند. در واقع نظریة صنعتی شدن مناطق روستایی، به عنوان یک کاتالیزور در جهت ایجاد اشتغال و افزایش درآمد و آخرین راه حل برای مشکل فقر مناطق روستایی بوده و درضمن بخشی بالقوه، در جهت رفع مشکل بیکاری برای مناطق محروم روستایی، محسوب می گردد. بررسی وضعیت نواحی روستایی شهرستان بویراحمد، به عنوان مورد مطالعاتی این پژوهش، نشان می دهدکه این شهرستان علیرغم توان بالای اکولوژیکی، هنوز نتوانسته که از تمام ظرفیت های طبیعی خود بهره وری لازم نماید. نتیجه این عدم بهره وری، بخصوص در نواحی روستایی، نتایج منفی زیادی نظیر عدم توانایی بخش کشاورزی در تامین نیازهای جاری و آتی بازار کار، درصد بالای بیکاری بخصوص بیکاری های فصلی و پنهان، مهاجرت های فراوان، سطح پائین درآمد و باتبع آن سطح نازل کیفیت زندگی و درصد بالای جمعیت روستایی فقیرکه تحت پوشش سازمان های حمایتی – مانند کمیته امداد - قرار دارند، به بار آورده است. با شناسایی محورهای توسعه شهرستان مبنی بر ظرفیت های طبیعی موجود، گسترش صنایع تبدیلی می تواند از پتانسیل های مناطق روستایی به نحو مطلوبی بهره گیری نموده و موجب متنوع سازی اقتصاد روستایی، جلوگیری از افزایش ضایعات تولیدات کشاورزی، بهره گیری مطلوب از نیروی کار مازاد در بخش کشاورزی، ایجاد تخصص و مهارت در بازارکار، کاهش فاصله اقتصادی شهر و روستا، توسعة درونزای مناطق روستایی، کاهش بیکاری های آشکار و پنهان و جریان های مهاجرتی، ارتقاء شاخص توسعة انسانی و عدالت اجتماعی به واسطه رشد اقتصادی متوازن ناحیه، رشد درآمدهای روستایی، دسترسی به زیرساخت ها و خدمات زیستی، امکان آموزش و کسب مهارت های شغلی، اشتغالزایی زنان و سایر شاخص های مرتبط دیگر،گردد. بنابراین باتوجه به اهمیت نقش این صنایع در ارتقای اقتصادی و زیستی ناحیه، فرآیند مکان گزینی باید حتی الامکان بر مبنای بررسی بیشترین تعداد ممکن از عوامل موثر در ارتقای سطح بهره وری و کارایی صنایع تبدیلی، صورت گیرد. بر همین اساس در این رساله سعی گردیده، ابتدا عوامل دخیل در بهره وری صنایع تبدیلی در زمینه های مختلف طبیعی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، فضایی – کالبدی، پتانسیل ها و زیرساخت های موردنیاز صنایع تبدیلی، مدیریتی و حتی مشارکتی ساکنین )سرمایه اجتماعی(، شناسایی و با مدل های مختلف نظیر (swot ) ارزیابی گردند. نتیجه ارزیابی ها به صورت معیارهای موردنیاز، گروه بندی شده و با توجه به تعدد معیارها و بعضاً غیر همسویی آنها، با استفاده از یکی از مدل های ارزیابی چند منظوره، یعنی مدل تحلیل سلسله مراتبی (a.h.p )، الویت بندی گردیده و پهنه های مختلف امتیازدهی می شوند. سپس جهت تعیین مناسبت و الویت بندی پهنه ها، لایه های اطلاعاتی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (g.i.s )، با استفاده از انواع آنالیزهای فضایی و روش هم پوشانی وزندار شاخص ها و از طریق منطق فازی، از نظر فضایی امتیازدهی شده و درنهایت برترین پهنه ها باتوجه به میزان امتیازات و همچنین درنظرگرفتن عوامل محدودیت زای کالبدی نظیر انواع حرایم، گسل ها و ... مشخص می گردند. براساس نتایج استخراج شده، اغلب پهنه های انتخابی، در مجاورت نقاط جمعیتی مهم نظیر شهرها، مراکز بخش ها، مراکز دهستان ها و ... و همچنین در حوالی محورهای ارتباطی مهم مستقر شده اند. کلمات کلیدی: توسعة روستایی، صنعتی سازی روستا، صنایع روستایی، صنایع تبدیلی کشاورزی، مکانیابی صنعتی، تحلیل سلسل مراتبی (a.h.p )، سیستم اطلاعات جغرافیایی (g.i.s )، نواحی روستایی شهرستان بویراحمد، منطق فازی، مدل همپوشانی وزندار.
زهرا سیدحسنی محمد مسعود
امروزه یکی از معضلات موجود در شهرهای تاریخی کشورمان، عدم توجه به ساختارها ی فرهنگی و سکونتی و کم توجهی به سنت سکونت می باشد. این در حالی است که ساماندهی و به روز رسانی بافت های تاریخی می تواند توسعه اقتصادی را برای شهرهای ما به ارمغان بیاورد. اما به دلیل بها ندادن به بافت تاریخی، آنها را به فضاهای بی ارزش و یا کم ارزش با فرسودگی بالا تبدیل کرده ایم و به دلیل نبود امنیت در آن کم¬کم خالی ازسکنه شده و بهانه برای تخریب آن مهیا گردیده است. محله ی پشت مسجد کاشان، از قدیمی ترین محله های کاشان است که با وجود نزدیکی به بازار و عدم رسیدگی کافی فرسوده و متروک شده است. این امر نشان دهنده ی این است که بازار و محلات پیرامون آن برخلاف گذشته موقعیت محوری خود را در شهر از دست داده اند و به مرور شرایط لازم برای زندگی در این منطقه با دشواری هایی روبه رواست. هدف این پژوهش دست یافتن به الگوهایی مناسبتر جهت معاصر سازی محله و ایجاد محیط مطلوب شهری برای ساکنان محله پشت مسجد می باشد؛ که به دنبال راه هایی است که بتوان با احیا بافت های تاریخی بر حیات شهری تأثیر گذاشته و بهسازی و بهبود شرایط زیستی را فراهم نمود. برای تدوین استراتژی و راهکارهای مناسب در راستای اهداف تحقیق از روش تحلیلی swot بهره گرفته ایم.در همین راستا سعی شده در این رساله از مطالعات میدانی، حضور در محل و برداشت و ثبت موارد لازم در راستای طرح و تحقیق یاری جسته و به مدد مصادیق و نمونه بافتهای تاریخی مرمت شده داخلی و خارجی به نتایج مورد نظر دست یافت. از نتایج برگرفته از این پژوهش آن که می توان با احیاء تعدد دانه های مسکونی با ارزش تاریخی و معماری، وجود المان¬های با ارزش همچون سردرها و ورودی ها و وجود دانه های با ارزشی چون مسجد و بازارچه میرعماد در محل ورود به بافت مسکونی، وجود گذرهای دست نخورده و متناسب با اقلیم در بافت، حفظ حرکت ارگانیک در گذرها در طول زمان دسترسی به محله از سمت مسجد میر عماد، فرصت باز زنده سازی و احیای تک دانه ها و مجموعه های با ارزش و استفاده از الگوهای غنی وبا هویت معماری و شهرسازی بر حیات شهری تأثیر گذاشت. به کارگیری فضاهای فاقد ارزش¬های فرهنگی تاریخی و هماهنگ کردن آن¬ها به منظور طراحی و به کارگیری توان های محیطی موجود، بهسازی بهبود شرایط زیستی ساکنان محله پشت مسجد کاشان را میسر می سازد.
الهام قاسمی مهدی مطیع
یکی از اسماء حسنی خداوند متعال «قائم به قسط» است(آل عمران:18). او حقیقتی است که قیام به قسط کرده و همه موجودات را فیض هستی و استعداد وجودی عطا نموده است. انسان کامل هم که تجلی اسماء و صفات حق است، مظهر اسم «قائم به قسط» خداست از این رو پیامبران مبعوث شدند تا جامعه را به قسط برسانند تا استعدادهای وجودی هر فرد شکوفا شود و به کمال برسد(حدید:25). وجود این واژه در متن قرآن کریم و تکرار آن در آیات مختلف با مضامین مختلف نشان از اهمیت آن از دیدگاه خداوند متعال برای زندگی اجتماعی و فردی انسان است. قسط بدین معناست که هرکس آنچه را لازمه کمال و مطابق حظ وجودیش است دریافت کند؛ در واقع قسط بستری ایجاد می کند که استعدادهای هر شهروند شکوفا شود. از آن جا که شهر بستر زندگی هر انسان و فضای شهری از جمله مهمترین اجزای شهر در ارتباط با هر انسان در محیط اجتماعی است، این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی مفهوم قسط و مولفه های آن را تبیین و بازنمود این مفاهیم و مولفه ها را در فضای شهری نشان می دهد. از این رو در فصل دوم روش معناشناسی که از روش های گردآوری اطلاعات این پژوهش است بیان می گردد. فصل سوم در برگیرنده مبانی نظری پژوهش است که در دو بخش مطالعات معناشناسی قسط و مطالعات فضای شهری دسته بندی شده است. از روش معناشناسی برای تبیین مولفه های معنایی قسط استفاده شده و در بخش دوم ابعاد و کیفیت های فضای شهری به عنوان بستر تشکیل دهنده هر فضا به وسیله مطالعات کتابخانه ای تبیین و مجموعه کیفیت ها در قالب ابعاد فضای شهری ارائه گردیده است. بنابراین هر کیفیت در هفت بعد عملکردی، ریخت شناسی، اجتماعی، ادراکی، بصری، زمانی و زیست محیطی دسته بندی شده و نمود هریک از کیفیت ها در ایجاد مولفه های سیزده گانه قسط(بسترهای مطلوب رشد و شکوفایی استعدادهای شهروندان، تعلیم (افزایش سطح شعور و آگاهی جامعه)، چارچوب ها و انضباط مدیریتی، مشارکت اجتماعی، عدالت، ادای حقوق شهروندان، رفاه اجتماعی، تکنولوژی و صنعت روز، محرومیت اجتماعی، برابری، امنیت، از بین رفتن ظلم، تعاملات اجتماعی) در فضای شهری به عنوان نتیجه این فصل معرفی شده است. در فصل چهارم با معرفی روش تصمیم گیری چندمعیاره ahp مولفه های سیزده گانه قسط بر اساس پنج معیار ارزش گذاری و اولویت بندی شده اند و با توجه به ارزش هرکدام، کیفیت های فضای شهری امتیازدهی شده اند. هر کیفیت که بیشترین امتیاز را دارد تاثیر بیشتری در ایجاد قسط در فضای شهری دارد و جزء کیفیت های برگزیده برای تحلیل نمونه موردی محسوب می گردد. لازم به ذکر است عدم استفاده از دیگر کیفیت ها برای تحلیل نمونه موردی نشان از عدم تاثیر آن در ایجاد قسط در فضای شهری ندارد بلکه به علت محدودیت زمانی و حجم پژوهش، تحلیل همه کیفیت ها در محله مورد نظر امکان پذیر نبود. از آن جا که شهر اصفهان دارای فضاهای شهری تعریف شده در مقیاس های مختلف شهری تا محله ای است در این پژوهش محله درب امام و فضای مرکز محله آن به عنوان نمونه موردی انتخاب شده و به وسیله کیفیت های برگزیده با استفاده از مطالعات میدانی، روش swot و تکنیک مکان سنجی تحلیل می گردد. فصل آخر بیان مولفه های تشکیل دهنده مفهوم قسط و ارتباط آن با کیفیت های فضای شهری است. نتایج نشان می دهد کیفیت های فضای شهری «مطلوبیت کاربری، تنوع کارکردها و فعالیت ها، مقیاس عملکردی مناسب، دسترسی مناسب، هویت، کارایی، اختلاط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسان مداری، توسعه پایدار اجتماعی، حضور پذیری، همه شمولی، امنیت، خوانایی، ساختار، آسایش، راحتی، همسازی با طبیعت و پاکیزگی» به عنوان عوامل ایجاد کننده یک بستر به نام فضای شهری، امکان تحقق قسط را در یکی از اجزای شهر فراهم می کند.
حمیدرضا بیگ زاده شهرکی علی غفاری
شهرهای تاریخی، سرمایه های بی بدیل و تجدیدناپذیر جوامع انسانی هستند که نگاهداشت آنها مورد اتفاق نظر جهانی است. ساخت و سازهای جدید در این شهرها، از ضرورت های استمرار روند زندگی در آنهاست. اما در کشور ما در دوران معاصر، به دلیل فقدان مبانی و رویکردهای اصولی، این ساخت و سازها به تهدیدی جدی فراروی موجودیت، کلیت و ارزش های معماری و شهرسازی مندرج در بافت های کهن تبدیل شده و چهره ای پریشان به بخش های تاریخی شهرها داده اند. شهر یزد نیز به عنوان یکی از شهرهای ویژة تاریخی کشور، از این رهگذر آسیب های جدی دیده است. شکل گیری مبانی، رویکردها و معیارهای اصولی برای هدایت ساخت و سازها در شهرهای تاریخی ایران و به عنوان نمونة موردی در بافت تاریخی شهر «یزد»، مدنظر این رساله بوده است. به نظر می رسد که دو اصل بنیادین «تداوم» و «انسجام» در نسبت با «زمینه» می تواند ضمن جلوگیری از بروز و گسترش آشفتگی و نابسامانی در منظر و سیمای کلی بافت و «حفاظت» از کیفیات کالبدی، فضایی و ارزش های معماری آن، بستری مناسب برای ارتقای کیفیت های محیط زندگی در بافت فراهم آورد. این که چه عواملی منجر به تحقق تداوم بناهای میان افزا نسبت به زمینه در حوزة منظر کالبدی شهرِ تاریخی می گردند، پرسش پژوهش حاضر بوده است و بر این مبنا، انشاء و تدوین عوامل پدید آورندة «تداوم» در منظر تاریخی، کالبدی و معماریِ شهریِ بافت در نسبت میان معماری بناهای میان افزا با زمینة تاریخی، هدف این پژوهش می باشد. این پژوهش بر راهبرد «تحقیق کیفی» با رویکرد «نظریه های زمینه ای» بنیان یافته است که داده های خود را از طریق مطالعات کتابخانه ای، بررسی نمونه ها و تجارب، مشاهدات و بررسی های میدانی ـ به صورت موردی در شهر تاریخی یزد ـ فراهم نموده و به واکاوی مسألة مورد پژوهش پرداخته است. دستاورد این تحقیق، مبانی و رویکرد اصولی در معماری بناهای میان افزا در بافت های تاریخی و به طور مشخص در شهر یزد بوده است که ضمن اعتبار بخشیدن به «زمینه»، منجر به حفاظت از ویژگی های معماریِ شهری و منظر کالبدی بافت تاریخی و برقراری رشتة تداوم در آن می گردد.
حسین عیوضی محمد مسعود
در ادبیات معاصر برنامه ریزی شهری، پراکندهرویی شهری به عنوان یکی از الگوهای رایج رشد شهری شناخته شده و در حال حاضر، شکل غالب رشد و توسعه شهری در ایران به شمار می رود. در این راستا، شهر دلیجان واقع در استان مرکزی، به دلیل دارا بودن اغلب ویژگی های پدیده پراکنده رویی شهری، تحت تأثیر پیامدهای این پدیده قرار دارد. به گونه ای که تراکم اندک جمعیت، شکل نامنظم و بی قاعده شهر، ضعف در دسترسی به خدمات عمومی، وجود مساکن تک خانواری زیاد، نبود کاربری ترکیبی و مواردی از این دست، سبب از بین رفتن منابع طبیعی شهر (به ویژه زمین) و افزایش هزینه های شهروندان، (به ویژه هزینه حمل و نقل درون شهری) گردیده است. هدف کلی پژوهش پیش رو، معرفی و تحلیل اثرات پدیده پراکنده رویی شهری بر کیفیت زندگی شهروندان دلیجان میباشد. در این راستا، اهداف عملیاتی پژوهش بر پایه رابطه پدیده مذکور با ابعاد سه گانه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی کیفیت زندگی استوار است. ماهیت و هدف روش پژوهش پیش رو، از نوع کاربردی و تدوین آن بر پایه روش توصیفی- تحلیلی میباشد. در این پژوهش با استفاده از روشهای کتابخانهای و اسنادی، و نیز روشهای میدانی (پیمایش) با استفاده از ابزارهای مشاهده میدانی، مصاحبه با کارشناسان شهر و تکمیل پرسشنامه از شهروندان محلههای منتخب شهر، به گردآوری دادههای مورد نظر پرداخته شده و این دادهها، با استفاده از آزمون تی بین دو گروه مستقل و مدل سوات تحلیل گردیده است. یافتههای پژوهش پیش رو، نشان میدهد که میزان پراکندهرویی در شهر دلیجان نسبتاً شدید بوده؛ به دلیل عوامل مختلفی به وجود آمده و اثرات گوناگون اجتماعی، اقتصادی و کالبدی (عمدتاً منفی) در پی داشته است. همچنین بر اساس نظرات کارشناسان شهر و مشاهدات میدانی نگارنده، الگوی پیشنهادی توسعه شهر در آینده به شکل نیمه متمرکز با تراکم متوسط برای کل شهر، ارائه گردیده است. بر اساس نتیجهگیری نهایی پژوهش، مشخص گردید که رابطه معکوس نسبتاً قوی، بین پراکندهرویی شهری و کیفیت زندگی شهروندان دلیجان برقرار میباشد. بنابراین پدیده مذکور، اثرات نامطلوب نسبتاً شدیدی بر ساختار فضایی شهر و زندگی شهروندان دلیجان برجای گذاشته و در صورت عدم چارهاندیشی برای آن، توسعه اقتصادی، پایداری اجتماعی و به ویژه پایداری کالبدی شهر، با موانع جدی مواجه خواهد شد.
حمیده اسدی تبار محمد مسعود
زمینه گرایی از تفکرات دوران باستان در مورد چگونگی قرارگیری بنا ها در ارتباط با بناهای مجاور سرچشمه می گیرد. زمینه گرایی از دهه ی 1960 تبدیل به پارادایمی مهم در تفکر شهری و معماری گردید. در این پژوهش پس از ارائه مبانی بحث زمینه گرایی ومفاهیم مرتبط با آن به بررسی و تحلیل محتوای آراء صاحب نظران درباره معیارهای یک طراحی زمینه گرا و تحلیل تجارب این نوع طراحی پرداخته شده است تا بتوان پاسخ مناسبی برای این سوال که معیارهای طراحی زمینه گرا کدامند ارائه نمود. معیارهای استخراج شده در چهار قالب زمینه کالبدی، زمینه بصری، زمینه اجتماعی ــ فرهنگی و زمینه فعالیتی دسته بندی شده است. پس از شناخت پتانسیل ها و مشکلات شهر اورامان تخت برای تحقق کالبدی معیارهای استخراج شده ، راهنماهایی برای طراحی های آتی در این منطقه ارائه شده است.
محمد مسعود
چکیده ندارد.