نام پژوهشگر: محمد جواد غلامرضا کاشی
لیلا ارژنگی محمد جواد غلامرضا کاشی
در این پایان نامه تلاش کرده ایم نشان دهیم که سوگ اندیشی یکی از ارکان ساختار ذهنیت جمعی ایرانیان به ویژه در حوزه سیاست است. از این رو به انقلاب های صد سال اخیر ایران - مشروطه 1285 و انقلاب اسلامی 1357 - نظر کرده ایم و با بررسی گفتارهای بسیج گر آن ها سعی کرده ایم تا جایگاه سوگ اندیشی را در ذهنیت حاکم در انقلاب ها ی ایران مورد ملاحظه قرار دهیم. در این راستا از نشانه شناسی بهره جسته ایم تا متون را تحلیل محتوایی کنیم. در این زمینه از نظریاتی که در باب بسیج سیاسی، ایدئولوژی ، ذهنیت جمعی و سوگ وجود داشت؛ استفاده کردیم و پس از آن که تاریخچه سوگنامه و انواع آن را شناختیم و دانستیم که در هر دوره ای چه سوگنامه هایی ارائه می گردیده،به سراغ متون بسیج ساز (شب نامه ها و سخنرانی ها ) رفتیم و در صدد اثبات فرضیه خویش که دال بر تاثیرپذیری ذهنیت جمعی ایرانیان از ساختارهای سوگنامه هاست،برآمدیم.
حمزه عالمی چراغعلی ابوالقاسم طاهری
فساد سیاسی یکی از عوامل و پدیده های مهم در مشروعیت یک نظام سیاسی است. به میزان افزایش این پدیده در هر نظام سیاسی، نمودهای کاهش مشروعیت این نظام افزایش یافته و در نقطه مقابل اعتماد ملی آن کاهش می یابد و آن نظام در آستانه فروپاشی قرار می گیرد. سوء استفاده از امکانات عمومی برای رسیدن به منافع خصوصی جان کلام تمامی تعاریف فساد سیاسی است. مطالعه این پدیده در مورد فروپاشی رژیم پهلوی به عنوان یکی از وقایع مهم سیاسی در نیمه دوم قرن بیستم، مسأله ای است که در این تحقیق دنبال می شود. مطالعه رفتار کارگزاران رژیم پهلوی و شخص رضا شاه و محمدرضا شاه نشان می دهد که فساد سیاسی عنصری مهم و گره خورده با تمامی سطوح سیاست، اقتصاد و فرهنگ این نظام سیاسی است؛ تغییرات فرمایشی قانون اساسی به نفع استبداد، خنثی کردن مجلس شورای ملی از کارکرد اصلی خود، برخورد استبدادی با دولت، عدم توجه به کارگزاران حکومتی، کنار زدن کارگزاران مستقل، برخورد استبدادی با برنامه ها، مقابله با مطبوعات، انتخابات فرمایشی، مقابله با آزادیهای سیاسی- اجتماعی، مقابله با احزاب مردمی و تشکیل احزاب فرمایشی، پلیس سیاسی و سرکوب اجتماعی و اسلام ستیزی از جمله مصادیق فساد سیاسی است که مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. این مصادیق از طریق عوامل واسطه ای و یا به صورت مستقیم سبب ایجاد نارضایتی و شکاف دولت- ملت شد و به عبارتی پایه های فروپاشی رژیم پهلوی را فراهم نمود.
پریسا امیری فرد محمد جواد غلامرضا کاشی
با وقوع انقلاب اسلامی درایران، اسلام سیاسی به عنوان ایدئولوژی مرکزی نظام سیاسی جدید از موقعیتی مسلط و تقریباً بلامنازعهای برخوردار گردید. اما نزاعهای های سیاسی شکل گرفته در سالهای بعد موجب شکل گیری تفسیرهای دینی گوناگون به خصوص از اسلام سیاسی گردید. از این رو درطی این سالها همواره خوانش های مختلف از دین مواجه می شویم.این برداشتها با توجه به نقش مهم دین، در مخیله اجتماعی ایرانیان در جهت دهی افکارعمومی و بازتولید مشروعیت نظم مستقر راهبری می نماید.در این رساله با انتخاب میدان تحلیلی انتخابات ریاست جمهوری دورههای سه گانه (اول، پنجم وهفتم) این خوانش ها مورد تحلیل قرار می گیرند. شیوه مطالعه مطرح شده دراین رساله، روش تحلیل گفتمان می باشد.با استفاده از این روش متون تبلیغاتی منتخبان ریاست جمهوری ازحیث تعیین جایگاه نظام معنایی دین در بسیج افکار عمومی مورد بررسی قرار می گیرد.
مهدی نوابی محمد جواد غلامرضا کاشی
موضوع این پایان نامه تطور مفهوم ولایت در ادبیات عرفانی و اندیشه سیاسی شیعه از حمله مغول تا سلطنت فتحعلی شاه قاجار است . در واقع در این پژوهش ما بدنبال بررسی روند تحول معنایی مفهوم ولایت در دوره یادشده و در تعامل و تقابل با اندیشه فقهی – سیاسی شیعه هستیم . در فصل اول به بررسی مفهومی واژه ولایت در قران و سنت علوم اسلامی بطور عام و اندیشه عرفانی بطور خاص پرداخته ایم . در فصل دوم ضمن ملاحظه اوضاع تاریخی تمدن اسلامی در دوره پس از مغول و نیز ارایه مختصری از تاریخ تشیع و تصوف تا آن زمان،روند قدرت گیری و گسترش این دو فرقه تا تشکیل دولت صفوی بعنوان برآیند این دو جریان را بررسی کرده ایم.در فصل سوم در سه تئوری سلطنت عارفانه ،ولایت سلطانی و ولایت فقیه نظم نوین سیاسی را برپایه مفهوم ولایت و بر گرفته از ادبیات عرفانی و اندیشه سیاسی شیعه را توضیح داده ایم .
سمیرا عظیمی گلوجه محمد جواد غلامرضا کاشی
گفتمان جنگ سرمایه کلامی مهمی در ایران است. در این پایان نامه تلاش می شود از زاویه طنز به واکاوی این گفتار پرداخته شود. این پژوهش به منظور ارائه پاسخ به این پرسش مطرح شد که با توجه به نقش طنز، ادبیات سیاسی جنگ دستخوش چه تحولی در ایران شده است؟ پاسخ خود را بر این فرضیه استوار کردیم که طنز در دوره هشت ساله جنگ تحمیلی نقش بازتولید کننده گفتمان مسلط، در دوره سازندگی نقش گسیخته ساز از فضای نمادین ایدئولوژیک دوران جنگ را بر عهده داشت و در دوره اصلاحات با بازتولید گفتمان دوران جنگ به الگوی مقاومت در مقابل گفتمان دوران اصلاحات تبدیل شد. در تحلیل پایانی به این نتیجه رسیدیم که با توجه به نقش طنز، گفتمان جنگ از ساختار تک ذهنی به ساختار چند ذهنی تبدیل شده است. مناسبات میان طنز و گفتار سیاسی جنگ در ایران مناسبات تخریب کننده ای نیست. هر چند طنز در نسبت با گفتار سیاسی جنگ تغییر الگو می-دهد. ولی در این تغییر الگو ذخایر فرهنگی را برای تقویت این گفتار به خدمت می گیرد. بنابراین، از دریچه طنز، گفتار جنگ، گفتار پایدار و قدرتمندی است که باید حفظش کرد و زمینه تداوم حیاتش را فراهم کرد.
امیر حاجی رضا طهرانی بهرنگ صدیقی
این پژوهش به دنبال مطالعه تفکیک جنسیت در متروی تهران، به مثابه مصداقی از نامکان است. به همین منظور از طرفی به دنبال روشن ساختن تنازعات گفتمانی در ساختار کلان جامعه و مناسبت آنها با تفکیک جنسیت و متجسد شدن آن ها در فضای مترو رفته است، از طرف دیگر چگونگی مصرف عاملان اجتماعی و به ویژه زنان از این فضا مورد مطالعه قرار گرفته است. در همین راستا محقق بر پایه رویکرد نظری هانری لوفور در رابطه با تولید فضا در پیوند با رویکردهای میشل فوکو در خصوص حکومتمندی و زیست- قدرت ، پس از ذکر تاریخچه ای ار تفکیک جنسیت در ایران و چگونگی سیاسی شدن این مقوله اجتماعی به بررسی تریالکتیک لوفور از تولید فضا در نامکان مترو پرداخته است. به لحاظ روش شناختی، مبتنی بر گونه ای از روش تحلیل گفتمان و رابطه آن با تریالکتیک لوفور، بسته به مورد از تکنیک های مشاهده و مصاحبه و روش اسنادی برای گردآوری داده ها بهره گرفته شده و روش تحلیل گفتمان انتقادی برای ارائه تحلیل های درون متنی، بینامتنی و برون متنی به کار گرفته شده است. نتیجه کلی که در نهایت از تبیین تئوریک یافته های این پژوهش حاصل آمده عبارت است از مسلط بودن گفتمان مدرن پساانقلابی در فضای مترو، به رغم تسلط گفتمان انقلابی- اسلامی در بخش عمده ای از فضاهای عمومی در تهران، که تبیین ارائه شده دلالت بر سنخیت این امر با نامکانیت مترو نیز دارد. همین امر است که تفاوت های مواجهه با مقوله تفکیک جنسیت را، چه از جانب گفتمان های مسلط بر آن و چه از جانب گفتمان زندگی روزمره در فضای مترو از دیگر فضاهای عمومی در تهران متمایز می سازد.
مصطفی کبیری یگانه محمد جواد غلامرضا کاشی
فهم جریاناتِ پیچیده ی نئو مارکسیستی به مثابه ی سنت های منتقد مکتب انتقادیِ مارکس، محمل مناسبی جهت ورود به عرصه ی نظریِ سده ی جدید می تواند بر آورد شود. جریاناتی با خاستگاه های مارکسیستی که در گذر از مَعْبرِ تجربیّاتِ انضمامیِ سیاسی و در تلاش جهت احیاء مکتب ماکسیسم، غلظت و غنای کم نظیری را در وجودشان پروراندند. در واقع مفروضِ اصلیِ این نوشتار بر آن است که تجربیّاتِ انضمامیِ مذکورْ چونان شرایطِ حاکم بر دورانِ نضجِ این نظریات، در کنار ویژگی ها ی فردی و نیز نوعِ خوانش ایشان از متن مارکسیستی، در پیدایش این نظریاتِ پیچیده و البتّه پیچ و خم تکوین آن، دارای شأن خالقیّت می باشند. لذا مُتّکای فهم مناسب این نظریات، عنایت بر سه ضلعِ شرایط انضمامیِ دوران، ویژگی های فردی و نیز متن اندیشه ایِ آن می باشد. لکن آنچه در این میان به عنوان دالِ محوری در پیدایش نظریاتِ نئومارکسیسستی مورد مداقّه واقع خواهد شد، همان تجربه ی استالینیسم به مثابه ی شرطِ دوران ساز و مسلط بر دورانِ این نظریات است. تجربه ای که مستند به مارکسیسم ارتدوکس و قدرت فراگیر خود، خوانشی ارتجاعی از متن مارکسیسم را به جهان عرضه نمود و بدین ترتیب سایر اندیشمندانِ چپ و غیر چپ را وادار به اعلام موضع کرد. بر این مبنا در مکتوب پیش رو به تحلیل پیرامون تکوین دو جریان اصلی و پر نفوذ نئومارکسیسم (جریانِ مارکسیسم فلسفی و مارکسیسمِ انتقادی) بر مبنای تجربه ی استالینیسم پرداخته خواهد شد. جریاناتی که هر کدام متأثر از این تجربه (به موازاتِ تأثیرپذیری از ویژگی های شخصیِ اندیشمندانِ خود و نیز نوعِ قرائتِ متنِ مارکسیسم) به احیاء سنت مارکسیسم و تکوین نظریِ خود اقدام نموده و وجود مارکسیسمِ ارتدوکس را به نقد کشیدند.
زهرا حیدرزاده سوسن باستانی
این پایاننامه، در ادامهی یک بررسی اجمالی از الاهیات فمینیستی مسیحی، دیدگاه علامه طباطبایی را در مورد زنان، هم در الهیات و هم در نظریهی اجتماعی او در سه حوزهی ازدواج، طلاق و ارث مورد بررسی و نقد قرار میدهد. دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان یکی از مهمترین مفسران شیعهی معاصر از اهمیت بسسیار و تاثیری گسترده برخوردار است. این پایاننامه با استفاده از چارچوب نظری الیزابت شوسلر فیورنزا، که یکی از مهمترین متالهان فمینیست معاصر است به تفسیر علامه در این سه حوزه نظر میافکند. این پایاننامه با روش هرمنوتیک رهاییبخش نگاه علامه به زن در المیزان را مورد نقد قرار داده است. این پژوهش با تکیه بر چارچوب نظری فیورنزا و همچنین روش هرمنوتیک رهاییبخش او نشان میدهد که همهی تفاسیر سوگیرانه هستند و تفسیر بیطرف وجود ندارد. با این پیشفرض باید در هر تفسیر متوجه سمت و سو و جانبداریهای مفسر بود. همچنین نشان داده میشود که نظریهی اجتماعی علامه در این سه حوزه که به طور منطقی باید ملهم از بینش الاهیاتی او باشد، از آن فاصله میگیرد و گاه حتی با آن اختلاف پیدا می کند. با حضور چنین فاصلهای، یک زن آسمانی و یک زن زمینی در تفسیر علامه قابل مشاهده است که نوع آسمانی آن در نگاه الاهیاتی وی و گونهی زمینی آن را در نظریهی اجتماعی علامه میتوان پیگیری کرد. علامه زنان و مردان را بر حسب وضعیت طبیعی و در شکلی عام مطرح میکند. در حالی که در عالم واقع زن و مرد خاص که تحت شرایط اجتماعی، تاریخی و فرهنگی خاص رشد یافته و تربیت شدهاند، وجود دارند. در نتیجه، نظریهی اجتماعی علامه به پرسشهای خاص زنان پاسخهایی عام میدهد. کلید واژهها: الاهیات فمینیستی، هرمنوتیک انتقادی فمینیستی، علامه طباطبایی، الیزابت شوسلر فیورنزا، ازدواج، طلاق، ارث
زهرا اخوان محمد جواد غلامرضا کاشی
چکیده مقوله سنت و نوع برقراری ارتباط با آن و حدود آن در زمینه ساماندهی امور جمعی، از ارکان مهم گفتار سیاسی در ایران معاصراست. سنت به خودی خود، پیش از آنکه یک مفهوم مستقیم سیاسی باشد یک سازه معنایی در ساختار ذهنیت اجتماعی است. با توجه به آنکه ادبیات به ویژه در دوره مدرن از مهم ترین دریچه های ورود به ساختار ذهنیت اجتماعی است، دراین تحقیق با بازکاوی مفهوم سنت در ادبیات معاصر و تحول آن طی نیم قرن اخیر، بازتاب آن را در گفتار سیاسی ایران و تحول آن مورد مطالعه قرار خواهیم داد. در این تحقیق نشان خواهیم داد که مفهوم سنت پیش از انقلاب اسلامی سال 1357 در چارچوب خواست انسان برای تحقق آزادی خویش است که این امر با مفهوم کربلای حسینی و زینب به نمایش گذاشته می شود اما این به معنای بازگشت به گذشته نیست بلکه رهایی از غیرخویشتن و بازگشت به ورای زمان و مکان است که این موارد مستقیما در جوهر گفتار سیاسی بسیج کننده دوران انقلاب نیز انعکاس یافته است. همین امر با بحث در زمینه تحول معنایی سنت در ادبیات پس از انقلاب نیز واجد ویژگی هایی از قبیل دریدگی (گسیختگی) و مبنازدایی و بی پناه شدن سنت شناخته شد که در ساختار گفتار سیاسی پس از انقلاب منعکس شده است. همان طور که از ماهیت موضوع برمی آید روش اتخاذ شده در این پژوهش تحلیل گفتمانی است. براین اساس با تکیه بر برخی رمان های اثرگذار معاصر و انتخاب شخصیتی شاخص از دو دوره قبل از انقلاب و بعد از آن که معرف گفتمان عصر خویش است به تحلیل محتوای رمان ها و بیانات افراد می پردازیم تا در پرتو این تحلیل مفهوم سنت را در دو گفتمان متفاوت بشناسیم و با مقایسه شباهت ها و تفاوت های این دو گفتمان چرخش معنایی مفهوم سنت را دریابیم بدین ترتیب با مروری بر گفتارهای سیاسی دو دوره، الگوهای گفتاری زیر در حول مفهوم سنت استخراج شد که به شرح زیر می باشد. • سنت به عنوان تقدیر، سرنوشت، پیشانی نوشت، تعطیلی فکر و به تدریج زمینی کردن آن • سنت به عنوان تعهد، اخلاق، اصالت • سنت به عنوان محاسبه، آزادی، سودشخصی
هادی برزگرکشتلی محمد جواد غلامرضا کاشی
این تحقیق بر آن است تا در قالب یک روش تحلیلی، گفتمانی و توصیفی به رابطه بین زبان و قدرت در ساختار جمهوری اسلامی ایران بپردازد. در پژوهش پیش رو نگارنده در سطوح نظری این تحقیق با بررسی مفهوم گفتگو ابتدا به تعریف و ویژگی های آن اشاره می کند و در ادامه هم با ارجاع به نظر سه فیلسوف معاصر هابرماس(مدل آرمانی گفتگو)، باختین(الگوی کارناوالی گفتگو) و فوکو(گفتگو به منزله تداوم منازعه) به بازشناسی دو مدل الگوی مطلوب و نا مطلوب آن می پردازد. سپس بر طبق فرضیه پژوهش و با بهره گیری از وجوه تحریکی، عملی و ادراکی گفتمان سلدن در مطبوعات هریک از گروههای فعال انقلاب، به رابطه زبان و قدرت میان بازیگران هر یک ازاین دوره ها پرداخته می شود که در نهایت به این نتیجه می رسیم که علاوه برفقدان الگو گفتگوی هابرماس در نزد بازیگران سیاسی انقلاب، منازعه قدرت در اوائل انقلاب و دهه سوم انقلاب با الگوی گفتگویی فوکوئی مطابقت داشت و در چهار سال اول اصلاحات نیز منازعه قدرت با الگوی گفتگو باختین نزدیک بود.
فاطمه بستانی سید محمد قاری سید فاطمی
اخلاق فضیلت مدار به عنوان یکی از سه نظریه اصلی در فلسفه اخلاق، در فلسفه سیاسی ورود می کند و در باب اجتماع و دولت نظریه پردازی می کند. سوال اصلی این پژوهش بررسی این مسئله بوده که آیا اساسا این نحله اخلاقی می تواند نظریه دولتی دارای سازواری درونی با مبانی خود ارائه کند ؟ بررسی مفاهیم بنیادین اخلاق فضیلت نشان می دهد که محوری ترین عنصر آن، حکمت یا عقل عملی است که سایر عناصر یعنی فضیلت و سعادت را تحت الشعاع خود قرار می دهد، به طوری که فضیلت از مجرای عقل عملی در شخصیت نهادینه می شود و سعادت ، خود دست یافتن یا دارا شدن حکمت عملی ست. در راه رسیدن به این عنصر اساسی که یک توانایی عقلی ست، جامعه و بالتبع دولت باید فضا را برای خودشکوفایی فراهم سازد که این امر مستلزم دفاع از آزادی مثبت در مسیری کمال گرایانه می باشد. دولت فضیلت مدار در عرصه ی عمل، ترویج فضایل را در پیش می گیرد و بیش از همه بر آموزش و تربیت افراد تأکید می ورزد.
محمدرضا شمس محمد جواد غلامرضا کاشی
سیاست ورزی همواره دارای دو ساحت کلامی و رفتاری است.در ساحت کلامی نظامی پیوسته از شعارها،گفتارها،قوانین و تبلیغات به چشم می خورد که سیاستهای اعلانی را شکل می دهد.در بعد رفتاری اما سیاستمدار با نظامی متشکل از کنشهای فیزیکی ،موانع عینی و محدودیتهای ساختاری روبرو می باشد.به صورت طبیعی و لاجرم هموراه عمل ورزی عین نظر ورزی نیست.اما مسئله این پژوهش آنجا آغاز می شود که سیاست در ساحت اعلانی و اعمالی در دو دایره جداگانه و با نیت متفاوت بازسازی و اعمال شود. در این شرایط دو عقلانیت و دو هدف مختلف بر دو ساحت سیاست اعلانی و اعمالی حاکم می شود،ساختار دچار آشفتگی در تدوین و اجرای مسیر توسعه و منافع عمومی به خطر می افتد.به صورت واضح باید عرض کرد که این پژوهش به دنبال استقرار در فضای حفره بین سیاستهای اعلانی و اعمالی است تا بتواند شناختی کارا از عناصر فاصله انداز بین سیاست پردازی و سیاستمداری و یا دوگانه شعار و عمل در عصر حاضر ارائه دهد.پزوهش حاضر تلاش دارد با استفاده از مطالعه موردی بر یک پرونده شهری ابعاد کلان سیاست ورزی در ایران را بازنمائی کند. در این پژوهش با استفاده از دانسته های علم سیاست و برشماری عناصر بر سازنده سیاستهای اعلانی و اعمالی پرداخته ایم و در ادامه با استفاده از مدل کنش ارتباطی و حوزه عمومی هابر ماس و همینطور مدیریت عقلانی هاروی زمینه را برای آسیب شناسی در پژوهش موردی فراهم نمودیم. در ادامه در پی برسی سوژه ای که از سوئی توان بازنمائی تام سیاستهای اعلانی ،قانونی و ارزشی در یکی از حوزه های بسیار مهم مدیریتی (مثل مدیریت شهری) را داشته باشد و از سوئی دیگر موارد مشهودی از رفتار مدیران نسبت به همان مورد وجود داشته باشد مورد مطالعاتی دره اوین را برگزیدیم..پیوستگی استوار مورد پژوهش با جان منافع عمومی چشم انداز وسیعی از سطوح کلان مدیریت در ایران به دست مخاطب می دهد
محسن شمسایی محمد جواد غلامرضا کاشی
این پایان نامه بنا دارد تا به دنیای ذهنی جریان هایی که در فضای سیاسی اوایل انقلاب اسلامی ایران فعال بودند، راه یابد. لذا برای رسیدن به این مقصود از نظام های نمادین تولید شده توسط آنها استفاده می کند و از میان این نظام های نمادین تصاویری را که آنها در نشریات خود تولید کرده اند را بر می گزیند. دوره ی زمانی ای هم که تحقیق بر آن متمرکز است، از سقوط نظام شاهنشاهی تا اواخر سال 1359 و اوایل سال 1360 است. علت انتخاب این بازه ی زمانی هم آن است که در آن زمان هنوز هیچ گفتمانی در ایران مسلط نشده است و جریان های مختلف می توانند بدون محدودیت، محتوای فکری خود را به واسطه ی نظام های نمادین به دیگران منتقل کنند. به همین منظور سعی بر آن است تا با روش نشانه شناسی به گفتگو با متون تصویری تولید شده توسط نشریات سیاسی آن دوران بپردازیم و افق فکری خود را به افق فکری کنشگران سیاسی ای که در تولید تصاویر مزبور دخیل بودند، نزدیک نماییم. سوال اصلی این تحقیق عبارت است از: تصاویر تولید شده در نشریات گروههای مورد بررسی حاوی چه معناهایی هستند؟ نظریه هایی که این تحقیق بر پایه ی آنها انجام شده است شامل آن دسته از نظریاتی است که واقعیات اجتماعی را برساخته ی ذهن انسان می دانند. به عبارت دیگر هر گونه واقعیت اجتماعی اگر بخواهد در حوزه ی درک انسان قرار گیرد باید در قالب نظام های نمادین برود و همین امر باعث ایجاد شکل تغییر یافته و جدیدی از واقعیت اجتماعی می شود. روشی که در این پایان نامه به آن استناد شده است و با استفاده از آن سعی در واکاوی معناهای موجود در متون تصویری شده است روش نشانه شناسی و تا حدودی تحلیل گفتمان می باشد. نتایجی که در این تحقیق حاصل شده است آن است که گروههای مورد بررسی نشانه های رایج در جامعه را به اسارت خود در می آوردند، به ساده سازی واقعیت ها می پرداختند تا از این طریق معنایی انقلابی و تحریک کننده را به مخاطب خود منتقل کنند؛ زیرا که دال مشترک همه ی گروههای مورد بررسی مبارزه ی خونین بر ضد «غیر» هایشان بود.
جواد قربانی آتانی عباسعلی رهبر
اندیشه ی سیاسی به عنوان محصول کنش ذهنی انسان در باب عینیت اجتماعی سیاست، از جمله ی تأثیرگذارترین عوامل در تغییرات ماهیتیِ ساختار زندگی بشر بوده است. بنابراین توجه به این مقوله و پژوهش در مورد وجوه مختلف آن شایان اهمیت بسزایی است. «چشم انداز اندیشه ی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران»، پژوهشی است در باب مسیر پیش روی اندیشه ی سیاسی در ایران پس از انقلاب با توجه به وضعیت فعلی آن. برای بررسی این وضعیت لازم می نمود تا نگاهی به چگونگی تکوین تفکر سیاسی نوین در تاریخ معاصر ایران شود و پیشینه ی آن در پیش از انقلاب مورد بررسی قرار گیرد. تفکر سیاسی در ایران معاصر با پیوند خوردن با شرایط سیاسی و اجتماعی خاص دوران خود دارای ماهیتی ایدئولوژیک و عملگرا شد که این ویژگی به عنوان میراثی برای پس از انقلاب باقی ماند. این میراث به علاوه ی آنچه که شرایط جدید جامعه ی ایران پس انقلاب بوده است، تفکر سیاسی را در بستری از ویژگی های شناور چنان به پیش برده است که هر چه بیشتر از تولید اندیشه ی سیاسی دور شده و به فضاهای جدلی نزدیک شده است. در بررسی تفکر سیاسی پس از انقلاب، به ادامه ی نحله های فکری سیاسی و چگونگی تعاملشان با فضای جدید پرداخته شده است و اینکه نهایتاً چگونه در فضایی از خصومت و غیریت سازی جریان ها به سمت خود محوری و اقتدارگرایی پیش رفتند. به گونه ای که پس از آن تفکر سیاسی دورانی از فترت را تجربه نمود. آسیب هایی که این وضعیت را برای تفکر سیاسی در ایران رقم زده است را می-توان در طیف وسیعی از عوامل اجتماعی و سیاسی از قبیل، عقل جمعی و فرهنگ، رابطه ی میان حکومت و جامعه با اندیشه ی سیاسی، وضعیت دانشگاه ها و علوم انسانی، شرایط علوم سیاسی و... جا داد که هر کدام نقش به سزایی در چگونگی شکل گیری تفکر در کانتکس سیاست دارند. با توجه به اهمیت اندیشه ی سیاسی برای بهبود وضعیت سیاسی و به تبع آن شرایط کلی جامعه، بهبود شرایط این مقوله نیازمند نگاه جدی به آسیب ها و موانع و تلاش برای رفع آنها دارد. بااینحال، امیدها و نقاط روشنی نیز وجود دارند که می-توان با اتکاء به آنها به آینده ی اندیشه ی سیاسی امیدوار بود. امیدهایی مانند ارتقاء فرهنگ سیاسی در جامعه یا سیر جهانی جوامع به سمت دموکراتیک تر شدن. اما عدم رفع موانع، امیدها را نیز کمرنگ خواهد کرد. بنابراین با شناخت آسیب ها و بسترها و تلاش برای رفع موانع و پرورش استعدادها می توان امیدوار بود که در بلند مدت اندیشه ی سیاسی در ایران بارور شود.
لیلا آهار حسین سلیمی
توجه قدرت های بزرگ جهانی از سالیان دور به خاورمیانه مسائلی را پیرامون انگیزه های آنان از حضور در خاورمیانه؛ چگونگی تعامل آنان با یکدیگر و مهم تر از همه تأثیر حضور و اقدامات آنها در خاورمیانه بر یکی از مهمترین کشورهای منطقه یعنی ایران و نخبگان فکری و سیاسی آن بر می انگیزد و ما را به انجام مطالعه ای درباره مسائل مذکور ترغیب می کند. گمان بر این است که تمام این موضوعات با یکدیگر در ارتباطند و برهم تأثیر می گذارند و بازتاب این تأثیرات را میتوان در انگاره هایی که در هر یک از این کنشگران نسبت به دیگری شکل گرفته است جستجو کرد و این مسئله زمانی اهمیت خود را بهتر نشان می دهد که بدانیم، انگاره های کنشگران نسبت به یکدیگر مبنای رفتارهایی است که آنان نسبت به هم اتخاذ می کنند.و ما در این تحقیق با سنجش نگرش محققان و اندیشمندان ایرانی در زمینه روابط بین الملل و سیاست به بررسی وجود یکی از این انگاره ها در خصوص نقش آفرینی اروپا در خاورمیانه پرداخته ایم.
مینا هلالی ستوده محمد جواد غلامرضا کاشی
کل ساختار این تحقیق بر اساس این سوال شکل گرفته است که نظارت بر امر جنسی و متعلق مورد تأکید آن یعنی تن زنانه در سیر تحول خود از قبل از انقلاب تا بعد از انقلاب چه صورت بندی یافته است؟ فرضیه ای که برای پاسخ به سوال فوق مطرح شد این بود که قدرت پنهان در عناصر بر سازنده گفتمان نظارت در هر یک از مراحل سه گانه ظهور، انتشار و تحقق آن در ارتباط با شرایط اجتماعی آن دوره، مسلط و موجب به حاشیه رانی دیگر عناصر متناقض بر سازنده گفتمان می شود. با استفاده از نظریه فوکو در مورد مناسبات قدرت و بدن و نیز نظریه گفتمانی لاکلا و موفه سعی در ترسیم مرزهای معنایی برساخته شده حول مدلول تن زنانه درون بستری از منازعات و رخدادهای اجتماعی- سیاسی دوران مورد مطالعه، شده است. این تحلیل نشان داد که پهلوی دوم در انقلاب سفید با بهره گیری از تن نمایشگر زنانه اراده به غربی سازی جامعه ایرانی را پیش برد. این گفتمان که در متن جامعه در حال تکوین و انتشار بود از سوی حاشیه سنتی مورد هجوم قرار گرفت؛ مواجهه این دو گفتمان منجر به ظهور گفتمان سومی شد که با توجه به قوت استعاری اش از عوامل تأثیر گذار در پیروزی انقلاب اسلامی شد. با پیروزی انقلاب آنچه در مسیر رویدادها و شرایط و مقتضیات سیاسی و اجتماعی ایران طی دوران بعد از انقلاب صورت گرفت تغییری گزیده بود در برخی قواعد متناسب با زمینه و واگشتی بود به سمت قواعد برسازنده امر جنسی در گفتمان سنتی و روزآمد کردن آن ها با مقتضیات جدید جامعه، اما نکته ای که در شرایط فعلی ایران به نظر می رسد که موجد بسیاری از کشمکش ها و جنجال هاست آن است که این تغییر در درون به واسطه دربرداشتن عناصر مدرن مانند زن در عرصه عمومی عنصری که در فرهنگ و سنت به معنای بنیادین آن وجود ندارد ذاتاً دچار بحران و سرگردانی شده است و به اشکال گوناگون و در مناسبت های مختلف خود را به منصه نمایش می گذارد و به بستر منازعات سیاسی در سطح خرد و کلان بدل می شود.
فاطمه فرهادی بابادی محمد جواد غلامرضا کاشی
این پایان نامه با رویکردی اکتشافی به مطالعه پدیدار شناختی خانه به عنوان مکانی بین دو حد تشویش و آرزومندی میپردازد و به دنبال الگوی عالی مسلط بر حیات شهری تهران است.میدان تحقیقاتی پژوهشگر، خیابان ولیعصر حد فاصل میدان راه آهن تا میدان تجریش است. سوال اصلی پایان نامه حول تبیین روندهای نایندیشیده زیستن شکل میگیرد و محصول آن تبیین نایندیشیده زیستن به عنوان وجه بنیادین بی اراده زیستن است. خوانش خانه با محوریت اراده انسانی از دو بعد زمانی و مکانی مورد توجه قرار گرفته است و مفاهیمی مانند اضلاع مفهومی خانه، خانه، چهار دیواری، بیش از خانه و ناخانه مورد توجه قرار گرفتهاند.پدیدار شناسی قصر بخش دیگری از پایاننامه است که ناشی از تمایز انواع سنخهای سکونت و تبیین حیات به مثابه اتفاقی در کرانهی قصر است.
محمد اسماعیل فصیحی محمد جواد غلامرضا کاشی
دکترعلی شریعتی با تداوم پروژه اصلاح دینی که دست آوردپیشینیانش در حوزه مصلحان دین بود با برخورداری از آموزه های مکاتب غربی وتغییر ارزشمدارانه مفاهیم ونمادهای مذهبی ، جریانی را بنیان نهاد که الگوی گفتمان دینی و مذهبی در ایران را به شیوه ای انقلابی و نوین متحول ساخت به گونه ای که بازگشت به معانی ومفاهیم گذشته را برای مخاطبش دشوار می ساخت. این پژوهش در صدد آن بود که بفهمد؛ چگونه شریعتی توانست با رویکرد به مذهب و سنت روایتی معطوف به بسیج انقلابی بیافریند و نیز ساختار تأویلی وی دارای چه ویژگی ها و مشخصاتی است و در مقایسه با روایت های غالب واجد چه بداعت های مفهومی و واژگانی است؟ با تعریف مفاهیمی همچون نماد ، اسطوره و ایدئولوژی ، برای پاسخ به این پرسش ، رجوع به آثار شریعتی در اولویت کار قرار گرفت و با بررسی مجموعه آثار شریعتی انبوهی از مطالب متعدد و متفاوت که در کلیت خودش دارای انسجام معنایی واحدی بود در برابر مان قرار گرفت. از میان خیل عظیم تعاریف، مفاهیم ، نمادها و الگوهایی که شریعتی آنها را بازتعریف و باز پردازش نموده بود و نیز به دلیل پرهیز از اطاله کلام ، دو محور شخصیت ها و رخدادها در اندیشه شریعتی انتخاب شد . که در محور شخصیت ها سه شخصیت ِ: ابوذر ، حسین (ع) و فاطمه(س) به عنوان سه نماد مشخص مذهبی که شریعتی به ترتیب دست به خلق معنایی ، بازخوانی و احیاء مجدد آنها زده بود و نیز در محور رخدادها ، دو رخداد عاشورا و غیبت به عنوان محور کار این پژوهش در بررسی احیاء نمادهای دینی قرار گرفت . با طرح مفاهیم غالب از 5 مورد بالا و مقایسه ی آن با بازتعریف همان مفاهیم توسط شریعتی وجوه معنایی جدید را بررسی کردیم . پرداختن به سیر تکوینی اندیشه شریعتی در 5 دوره زندگی وی یعنی جوانی ، پاریس ، مشهد ، ارشاد وآخر با تکیه بر دوره ارشاد برای شناخت شریعتی و روند شکل گیری اندیشه او امری ضروری می نمود . در روند مطالعه آثار شریعتی نکته ای که به شدت جلب توجه می کرد پارادوکس ( ناسازه ای ) بود که در اندیشه شریعتی به چشم می خورد و آن رویکرد شریعتی به دو مکتبی که بر سر « انسان » تضاد داشتند یعنی پروتستانتیسم و اومانیسم بود . شریعتی از طرفی ،به پروژه پروتستانتیسم اسلامی که آن را از مصلحان دینی گذشته به ارث برده بودمی پردازد و در جایگاه نفی واسطه ها قرار می گیرد و از طرف دیگر با طرح اومانیسم اسلامی ظاهراً همه عناصرواسطگی را با اتکای به نمادهای شیعه فعال می سازد.و این خود تناقضی آشکار را در سیر اندیشه ی وی بازتاب می دهد. برای پاسخ به این ناسازه ابتدا تعاریف کوتاهی از اومانیسم و پروتستانتیسم را ارائه کرده و سپس بار معنایی این دو اصطلاح را در آثار شریعتی جستجو کردیم و سپس به تعریف اومانیسم اسلامی و پروتستانتیسم اسلامی از منظر شریعتی و به ترکیب این دو در اندیشه ی شریعتی پرداختیم و و در حد مقدورات بدان پاسخ گفتیم.
حجت فتحی مهر محمدرضا ویژه
در این پایان نامه بدین پرسش پاسخ گفته می شود که مفهوم "نهاد" در معنای اخص آن یعنی دولت به مثابه نهاد عالی چگونه و با چه فرازو نشیب هایی در تاریخ حقوق عمومی اروپا مواجه شد و شکل گرفت.از اهم نتایج این پژوهش اشاره بدین نکته می باشد که فهم تحولات نهادی حقوق عمومی در غرب نیاز به بررسی های تاریخی گسترده در چارچوب فهم فرآیندهای تکوین آن دارد. یکی از مواردی که این پایان نامه در صدد تنویر آن بوده است این مسئله بود که چرا تا پیش از ظهور دولت مدرن اساساً دولت در قالب نهاد مجزا شکل نگرفت.بطور کلی نتیجه بدست آمده این که، سازوکارهای شبه نهادی با شکل گیری دولت به مثابه عالی ترین نهاد؛ مولفه های شخصی خود را از دست داده و به منصب و مقام ارتقا یافتند، که این خود موجب تفکیک در حوزه های خصوصی و عمومی مناسبات قدرت و در نتیجه بارزتر شدن عمل حکمرانی گردید. به نظر می رسد آن چه می توان از نتایج فرعی این پژوهش دریافت این است که صرفاً نگاه تکنیکی و فنی در حوزه دانش حقوق عمومی، برای فهم تحولات چنین دانشی به عنوان رشته ای خودبسنده و مستقل کافی نیست. گرچه که در این راه سترگ باید تحقیقات و مداقه های بسیاری صورت گیرد؛ تلاش بر آن بوده است که این مهم به صورت هر چند مختصر در قالب طرحی پژوهشی نشان داده شود.بنابر این ناگزیر، از تواریخ و منابع بسیاری در این زمینه بهره گرفته شده است.
احمد شکرانی وحدت محمد جواد غلامرضا کاشی
چکیده ندارد.
مجتبی شاه مرادی محمد جواد غلامرضا کاشی
واژگان کلیدی: زنانه شدن، زبان زنانه، تحلیل گفتمان، جمهوری اسلامی ایران، گفتار مشروعیت ساز، رفتار سیاسی زنان در این پایان نامه ابتدا به بررسی ساختار زبان زنانه پرداخته شده است و با استفاده از نظریات متفاوت پیرامون زبان زنانه تلاش گردیده که شاخصه های زبان زنانه (اعم از متن، نوشتار و گفتار) استخراج گردد. در ادامه نشان داده شده است که از ابتدای انقلاب تاکنون روند زنانه شدن جامعه روندی صعودی بوده است. آمارها نشان می دهد زنانه شدن جامعه از دوران سازندگی شتاب بیشتری گرفته است و حتی می توان حرکت جامعه به سمت اصلاحات را به تعبیری محصول زنانه شدن جامعه دانست. پس از آن با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی چگونگی تولید، بازتولید و تحول گفتار مشروعیت ساز در متون برگزیده ای از رهبر کبیر انقلاب اسلامی و دو رییس جمهور پس از ایشان پرداخته ایم. همچنین به موازات این امر اقدام به بررسی تعدادی از سرمقاله های روزنامه ها نموده و آنها را با استفاده از شاخصه های زبان زنانه مورد ارزیابی قرار داده ایم. این ارزیابی در چهار دوره یعنی سه سال اول پیروزی انقلاب(5? – 60)، دوران دفاع مقدس(60-68)، دوران سازندگی (68- 76)، دوران اصلاحات (76-84) صورت گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که بازتاب زنانه شدن در گفتار مشروعیت ساز از ابتدای انقلاب تا پایان دوران اصلاحات بر خلاف تصور اولیه کاملا خطی و صعودی نیست بلکه با یک افزایش در ابتدای انقلاب همراه است و پس از یک نزول در دوران دفاع مقدس مجددا اوج گیری می نماید، اما باید توجه داشت که جنس زنانگی در آنها متفاوت است. همچنین نشان داده ایم رفتار سیاسی زنان دارای چه شاخصه هایی است و چه عواملی بر مشارکت سیاسی زنان تاثیرگذار است. این بررسی ها نشان می دهد گفتار مشروعیت ساز در تعامل دو طرفه با زنانه شدن جامعه بوده و از یک سو جمهوری اسلامی در ساختار و سازمان گفتار مشروعیت ساز خود به نوعی زنانه شدن جامعه را تایید و روند آن را تسریع کرده است و از سوی دیگر زنانه شدن جامعه باعث گردیده گفتار مشروعیت ساز به زنان با دید ویژه ای بنگرد و خود را به نوعی با آن سازگار نماید. با شتاب روند زنانه شدن جامعه و تاثیرات متقابل گفتار مشروعیت ساز با زنانه شدن جامعه، مشارکت سیاسی زنان افزایش یافته و زنان حضوری جدی تر و البته کاملا معناداری را در عرصه سیاست در جمهوری اسلامی ایران یافته اند. توجه به الگوهای رفتار سیاسی زنان به نوع خود می تواند در تشخیص تهدیدها و فرصت های این حضور موثر باشد و پژوهش را به سمت کاربردی تر شدن هدایت نماید.
شیرین هاشمیان محمد جواد غلامرضا کاشی
در این پایان نامه سعی شده به پرسش اساسی درباره ی اینکه در ادوار مختلف غرب با چه مفاهیمی بازنمایی شده است روش تحقیق در این پژوهش تحلیل گفتمان است و در چارچوب مفهومی ان از نظریات فوکو لاکلا و موفه به عنوان نظریه پردازان تحلیل گفتمان استفاده شده است
خالد شیخ الاسلامی محمد جواد غلامرضا کاشی
هدف این پژوهش بررسی نسبت سنت مسیحی و مدرنیته می باشد که آیا ظهور مدرنیته را در ادامه سنت مسیحی باید دید یا خیر. روش پژوش حاضر از نوع توصیفی و کتابخانه ای می باشد. که به بررسی آرای کارل اشمیت، کارل لویت، لئوی اشتراوس و هانس بلومنبرگ پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که دولت مدرن را باید در ادامه سنت مسیحی دید و اساسا دولت مدرن بدون مبانی الهیاتی امکان تحقق نمی یابد. از طرف دیگر، مبانی لیبرالی مدرنیته مانند فرد گرایی را نیز در گسست با سنت مسیحی مطرح کرده و اعتقاد بر آن است که مدرنیته را نوعی از تداوم در گسست و گسست در تداوم دانست و خاص بودگی مدرنیته نیز ریشه در این ترکیب پیچیده میان تداوم و گسست دارد.
سیده معصومه جلالی شجاع احمدوند
با شکل گیری توازن قوا به ویژه میان نهاد دینی و نهاد سیاسی در عصر قاجار، دوره ی جدیدی از تأثیر گذاری حوزه های علمی بر عرصه ی ایران و جهان تشیع رقم خورد. تکیه روحانیت بر سنت سیاسی شیعی، به همراه ضعف قاجاریه و تحولات سیاسی و اجتماعی پیاپی در عصر مشروطه، موقعیت خاصی به مراکز علمی و فقهی شیعیان بخشید. با تأسیس حوزه ی علمیه قم، در آغاز سده جدید شمسی و جدایی و استقلال حوزه های علمیه ایران از عراق، تجربه جدیدی پیش پای روحانیت شیعه نهاده شد و آنان را هم زمان وارد کشاکش های سیاسی ایران در حساس ترین دوره تاریخی اش، نمود. از این تاریخ تا سال 1357(ه.ش)، اندیشه های سیاسی مهمی در میان حوزویان ایرانی شکل گرفت که از مهم ترین آن ها، می توان به اندیشه سیاسی ولایت فقیه(با قرائت امام خمینی)، اندیشه های رادیکالی فدائیان اسلام و حزب ملل اسلامی و اندیشه سیاسی مکتب تفکیک و تز دوری گزینی از سیاست انجمن حجتیه و اندیشه کلام سیاسی جدید، همانند، اندیشه های آیت الله مرتضی مطهری اشاره کرد، که دامنه و تأثیرگذاری بسیاری از آنان تا عصر حاضر نیز به چشم می خورد.
زهرا معرفت حشمت اله فلاحت پیشه
به واسطه رشد و گسترش اینترنت، سپهر سیاسی در ایران طی بیست سال گذشته با بازیگران جدید و متعددی روبه رو شده است که تا پیش از این محل اثر نبوده اند. از این رو به منظور واکاوی اصولی سپهر سیاسی در ایران امروز، بایستی فضای مجازی اخیرا توسعه یافته را مورد توجه قرار داد و اجزای آن را به دقت مطالعه کرد. پژوهش حاضر در این راستا صورت گرفته و به مثابه نخستین گام برای پرده برداری از ماهیت کنش سیاسی در این فضا و کشف میزان تاثیرگذاری آن بر عرصه ی سیاسی ایران است.در این تحقیق، فیس بوک ــ به عنوان یکی از پرطرفدارترین بخش های مرتبط فضای مجازی ــ به مدت بیش از یک سال به صورت عمیق مورد مطالعه قرارگرفته است. تلاش بر این بوده که با تکیه بر واقعیت ها، تصویری از سرشت این فضا و تعاملات سیاسیِ در آن ترسیم و نیز رابطه ی فضای مجازی و سرشت سیاست در دنیای واقعی تبیین شود. این پایان نامه با استفاده از داده های جمع آوری شده از شبکه ی اجتماعی فیس بوک، با به کار گیری روش مردم نگاری و تکنیک مشاهده ی مشارکتی نگاشته شده است؛ پروسه ای که در آن نگارنده از ابتدا درپی اثبات یا انکار فرضیه ای مشخص نبوده و به شکل کاملا اکتشافی و از طریق تجزیه و تحلیل داده ها به کشف سرشت سیاسی این فضا و تعیین مرز آن با جهان فیزیکی پرداخته است.
مهسا پولادی حشمت اله فلاحت پیشه
در این پایان نامه به نقد مدرنیته و به ویژه نظام های سیاسی لیبرال از منظر یک منتقد پست مدرن یعنی میشل فوکو پرداخته شده است . در چهارچوب مفهومی علاوه بر پست مدرن ها به سایر منتقدین مدرنیته اشاره شده و دلیل انتخاب این رویکرد برای نقد عنوان شده است . در فصول بعدی مبانی فلسفی مدرنیته و اندیشه ی سیاسی آن شرح داده شده است . پس از آن در دو فصل پایانی ضمن معرفی و شرحی از آثار میشل فوکو از زاویه دید او به نقد مبانی فلسفی مدرنیته یعنی عقلانیت و فردگرایی و مبانی سیاسی آن یعنی آزادی و دموکراسی می پردازد.
هادی میرزایی محمد جواد غلامرضا کاشی
میان وجوه متعدد رابطه دین و سیاست در اسلام سنت گرایان در ورای تمام تقسیم بندی های رایج از این رابطه قرار دارند.سنت گرایی شیعی با حاشیه قرار دادن سیاست در پای دین،هدف اولی سیاسی را در خدمت دین می بیند و آن را به مثابه ابزاری در راستای تحقق احکام دینی ارزیابی می نماید.اما سیاست ورزی در عصر غیبت امام دوازدهم نا مشرو ع است.زیرا این تنها امام است که با وجود داشتن ویژگی های منحصر به فرد خود ،در این عرصه وارد گردد.جایگاه محوری امامت در اندیشه شیعیان با وقوع واقعه غیبت ،باعث گردید سیاست ورزی نامشروع تلقی گردد و این مقوله ماهیتی اغتصابی بیابد.این تفکر در راستای استنباط از ظواهر روایات امامان شیعه نیز بود که در طول تجربیات تلخ تاریخی نظیر انقلاب مشروطیت ،تقویت گردید.سیاست گریزان با رد اعتبار عقل بشری در برابر روایات در برابر حوادث جدید بی تفاوتی را بر می گزینند که ما در این تحقیق به تفصیل پیرامون جوانب آن بحث کرده ایم.