نام پژوهشگر: سید مهدی سمایی
سعید احمدی بهمن زندی
در این تحقیق تلاش شده است تا به بررسی جایگاه و کاربرد زبان های فارسی و کردی در اورامانات (شهرستان های چهارگانه ی پاوه، جوانرود ، روانسروثلاث باباجانی) پرداخته شود. در این تحقیق از میان شهرستان های چهارگانه ی منطقه ی اورامانات به عنوان جامعه آماری، 450 آزمودنی با توجه به جدول مورگان به عنوان جامعه ی آماری نمونه به صورت تصادفی انتخاب شده اند. آزمودنی ها براساس گروه سنی (زیر ده سال، 11 الی 16، 17 الی 25، 26 الی 65 و 65 به بالا)، سطح تحصیلات (بی سواد، ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا)، جنس (مرد و زن) و زبان مادری همسر (کردی و غیر کردی) انتخاب شده اند. در این تحقیق از پرسشنامه اصلاح شده الگوی پژوهشی پاراشر (1980) استفاده شده است. از آزمودنی ها خواسته شده که دو گونه ی زبانی فارسی و کردی را در شش حوزه ی اجتماعی خانواده، دوستی، همسایگی، داد و ستد، آموزش و اداری براساس یک میزان چهار گزینه ای «همیشه»، «اغلب»، «بعضی وقت ها» و «هیچ وقت» مشخص کنند. پرسشنامه شامل 36 سئوال است که براساس درجه رسمیّت حوزه ها به ترتیب از غیررسمی به رسمی مرتب شده اند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، اطّلاعات توسط کامپیوتر پردازش شدند. روش های آماری آزمون ت جفت و واکاوی واریانس یک سویه جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق به کار گرفته شده است. واکاوی یافته ها نشان می دهد که اختلاف در استفاده از دو زبان فارسی و کردی توسط گروه های مختلف سنی، تحصیلی، جنسی و افراد متأهل با همسر کرد و غیر کرد از نظر آماری معنی دار می باشد. به نوعی که افراد جوان و تحصیل کرده نسبت به بقیه در حوزه های اداری، آموزشی و دوستی از زبان فارسی نسبت به بقیه حوزه ها بیشتر استفاده می کنند.
سید انور اسدی اسدی بهمن زندی
چکیده هدف از پژوهش حاضر دستیابی به ماهیت «نامگذاری» در شهر سنندج، مرکز استان کردستان ایران و تحول آن در سده ی اخیر بوده است. انتخاب سنندج به عنوان قلمرو مکانی تحقیق، این بود که دارای ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خاص خود و همچنین محل سکونت نگارنده می باشد. بررسی نامگذاری در حوزه های مشاغل، معابر، و مدارس از دیدگاه زبان شناسی اجتماعی انجام گرفته است. نامگذاری مانند هر عمل دیگر، در زمینه ی اجتماعی و فرهنگی معینی انجام می شود و از این مولفه تأثیر می پذیرد. روش انجام تحقیق، تحلیل محتوا بوده و روش و ابزار گردآوری اطلاعات هم مشاهده و اسنادی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 4077 نام ، 2810 مغازه ، 733 معبر و 534 مدرسه بوده است که به صورت تمام شماری انتخاب شده اند. نوع تحقیق هم کاربردی است. نتایج این پژوهش نشان داد که : الف) در نامگذاری مشاغل به عنوان فراحوزه غیر رسمی 1) عامل اجتماعی نامگذار برای مشاغل، صاحبان آن حرفه ها می باشد. 2) جهت نامگذاری حوزه مشاغل در شهر سنندج بیشتر از اسامی انسانی استفاده شده است. 3) در بررسی متغیر جنسیت، نامگذاری در شهر سنندج بیشتر شامل اسامی مردانه می باشد. 4) نامگذاری در شهر سنندج در زیر مقوله مشاهیر، معاصر گراست. 5) نامگذاری در حوزه مشاغل در زیر مقوله مشاهیر به هویت محلی گرایش بیشتری دارد. 6) در مقوله طبیعت حوزه مشاغل، نامگذاری به زیر مقوله گیاهی گرایش دارد. ب ) در نامگذاری معابر و مدارس به عنوان فراحوزه رسمی 1) عامل اجتماعی نامگذار ، شهرداری ، شورای شهر و اداره آموزش و پرورش است. 2) در حوزه معابر و مدارس ، نامگذاری به مقوله انسانی گرایش دارد. 3) از لحاظ متغیر جنسیت، نامگذاری در شهر سنندج در این دو حوزه بیشتر اسامی مردانه استفاده شده است. 4) نامگذاری در فراحوزه ی رسمی در زیر مقوله مشاهیر، به هویت ملی گرایش دارد. 5) در فراحوزه ی رسمی نامگذاری در شهر سنندج، مشاهیر معاصرگرا بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است. 6) در مقوله طبیعت این حوزه ها، نامگذاری به زیرمقوله زیستی گرایش دارد.
اکرم یداله یی کاخ بهمن زندی
پژوهش حاضر با عنوان" بررسی نامگذاری در شهر کرمان از دیدگاه زبانشناسی اجتماعی" در 5 فصل تدوین گردیده است. هدف از پژوهش حاضردستیابی به ماهیت نامگذاری اسامی رسمی و غیر رسمی شهر کرمان است و تا چه اندازه این نامگذاری در سه حوزه معابر/مدارس و مشاغل متفاوت است. بدین منظور شهر کرمان به دلیل ویژگیهای بوم شناختی انتخاب شد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی ( تحلیل محتوا) بهره گرفته شده است.از آنجا که این پژوهش سه مقوله اجتماعی و فرهنگی (حوزه معابر و حوزه مدارس و حوزه مشاغل) شهر کرمان را در بر می گیرد از روش ترکیبی اسنادی و میدانی برای جمع آوری دادهها استفاده شده است. در روش اسنادی با تکیه بر اسناد و اطلاعات اسمی کتابهای متعدد و از تعدادی نقشه استفاده شده است. روش توصیفی که شامل فعالیتهایی است که برای مشاهده مستقیم نمودار ها صورت میگیرد که در این تحقیق برای جمع آوری نام مدارس و مشاغل استفاده شده است و حجم نمونه آماری این تحقیق در هر سه حوزه بصورت تمام شماریست. بر اساس یافتههای این تحقیق نامگذاری در شهر کرمان در سه حوزه معابر، مدارس و مشاغل به سوی مقوله انسان مدار گرایش دارد و در زیر مقوله مشاهیر گرایش نامگذاری در فرا حوزه رسمی(حوزه معابر و حوزه مدارس) به سوی مشاهیر معاصر گرا گرایش بیشتری وجود دارد و در فرا حوزه غیر رسمی( حوزه مشاغل) گرایش به سوی مشاهیر گذشته گرا است. جنسیت مرد در نامگذاری نامهای معابر، مدارس و مشاغل دارای فراوانی بیشتری است. در مقوله طبیعت در نامگذاریهای دو فراحوزه رسمی و فرا حوزه غیر رسمی به سوی مقوله زیستی گرایش بیشتری دارد.
طاهره براز بهمن زندی
در ابر شهر تهران آنچه مردم را از سر در گمی نجات می دهد نام ها ی گذرگاه ها است. هدف اصلی این پژوهش بررسی نام گذاری گذر گاه ها ی شهرتهران از منظر زبانشناسی اجتماعی می باشدکه در آن سعی شده است دو فرهنگ نامگذاری رسمی – که سیاست گذاری های دولتی در آن دخیل است- و نامگذاری غیر رسمی معابر – که تابع سلیقه و نظر مردم است- با یکدیگر مقایسه شود. با این رویکرد، میزان تسلط این دو فرهنگ درنام گذاری گذرگاه های تهران با تکیه بر اعداد و تحلیل آنها مورد بررسی قرارگرفت. پژوهش حاضریک تحقیق کاربردی است که در چارچوب نظری زبانشناسی اجتماعی و به روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است. جامعه آماری این پژوهش گذرگاه های مناطق 22 گانه تهران می باشدو ابزار مورداستفاده چک لیست و مطالعه موردی است وسعی شده است با استفاده از این ابزاروروش تحلیل آماری به پرسش های پژوهش پاسخ دهد که عبارتند از : فرهنگ غیر رسمی بر نام گذاری معابر چه تاثیری دارد؟ فرهنگ رسمی چه تاثیری بر نامگذاری معابر دارد؟ از بین هویت های ایرانی- اسلامی، محلی و فرامحلی کدام هویت بر سیستم نامگذاری رسمی تاثیر بیشتری دارد؟ از بین هویت های یاد شده کدام هویت بر سیستم نامگذاری غیر رسمی تاثیر بیشتری دارد؟ آیا نامگذاری گذر گاه ها سو گیری جنسیتی دارد؟ فرضیه هایی که در پی این سوالات شکل گرفت عبارت بودند از:1- میانگین تعداد نام گذرگاه ها در نظام نامگذاری غیر رسمی شامل محله، کوچه و بن بست با هشت گرایش مشاهیر، طبیعت، زمان، مکان، اشیاء، انتزاعی- معنوی و مشاغل و نهادها با یکدیگر تفاوت معنا دار دارد. 2-میانگین تعداد نام گذرگاه ها در نظام نامگذاری رسمی شامل نام میدانها، بزرگراه ها، بلوارها، خیابانها، پلها و پارکها با هشت گرایش مشاهیر، طبیعت، زمان، مکان، اشیاء، انتزاعی- معنوی و مشاغل و نهادها با یکدیگر تفاوت معنا دار دارد. 3- میانگین تعداد نام گذر گاه های تهران درنظام نامگذاری رسمی با گرایش به سه هویت ایرانی – اسلامی، فراملی و محلی تفاوت معنا داردارد.4- میانگین تعداد نام گذر گاه های تهران در سیستم غیر رسمی با گرایش به سه هویت ایرانی – اسلامی، فراملی و محلی تفاوت معنا داردارد 5- به طورکلی میانگین تعداد نام گذرگاه های تهران در سیستم نامگذاری رسمی و غیر رسمی با گرایش مشاهیر از نظر جنسیتی تفاوت معنا دار دارد. پس از تحلیل داده های گردآوری شده درنرم افزار exel و spssاین نتایج به دست آمد:1- نظام نامگذاری غیر رسمی به طبیعت گرایش دارد. 2- نظام نامگذاری رسمی به نامهای مشاهیر گرایش دارد. 3- نظام نامگذاری رسمی به هویت ایرانی-اسلامی گرایش دارد. 4- نظام نامگذاری غیررسمی به هویت -ایرانی اسلامی گرایش دارد.5- نظام نامگذاری رسمی و غیر رسمی سو گیری جنسیتی مردانه دارند
کبری عباسی سید مهدی سمایی
در این تحقیق تلاش شده است تا نقش اجتماعی زبان فارسی در موقعیت های اجتماعی در شهر ایلام مشخص شود طرح تحقیق پیمایشی است که جامعه ی آماری آن تمامی کرد زبانان شهر ایلام می باشد. روش نمونه گیری ، نظام مند متناسب با حجم طبقه است که 400نفر آزمودنی از شهر ایلام بر اساس سن، جنس، شغل، میزان تحصیلات وزبان مادری همسرافراد متأهل در شش حوزه اجتماعی انتخاب شدند. این تحقیق بر اساس مطالعات پاراشر (1980)در مورد انتخاب زبان توسط 350 نفر هندی تحصیل کرده در شهر حیدر آباد واسکندر آباد است که در آن از آزمودنی ها خواسته شد تامشخص نمایند در حوزه های تعیین شده از چه زبانی وبه چه میزانی استفاده می کنند. هدف تحقیق، مشخص کردن وضعیت دو زبانگونگی جوامع مورد تحقیق بود. ابزار لازم جهت گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای است که براساس الگوی پژوهشی پاراشر تنظیم شده است. از آزمودنی ها خواسته شد در هریک از حوزه های خانواده، دوستی، همسایگی، دادوستد، آموزشی واداری یکی از دوکد(فارسی-کردی) را در یک مقیاس چهار درجه ای (همیشه، اغلب، بعضی وقتها وهیچوقت) انتخاب کنند. پرسشنامه دارای 36 سوال می باشد که به ترتیب از غیر رسمی به رسمی مرتب شده است. پس از جمع آوری اطلاعات و کد گذاری بر روی داده ها روش های آماری آزمون تی جفت و واکاوی واریانس یکسویه اعمال شد این تحقیق نشان داد که میزان کاربرد زبان فارسی توسط گروههای مختلف سنی، تحصیلی، جنسی، شغلی و افراد متأهل با همسر کرد و غیر کرد در حوزه های اجتماعی از نظر آماری دارای تفاوت معنی دار می باشد.
زهرا رعیت سید مهدی سمایی
پدیده ی قرض گیری یکی از ویژگی های طبیعی زبان قلمداد می شود که در چارچوب آن سخنگویان یک زبان در صورت لزوم و به منظور پرکردن خلأهای واژگانی به زبان های دیگر مراجعه می کنند و کلماتی از این زبان ها را در گفتار خود وارد می نمایند. به کارگیری روز افزون و استفاده ی غیر معقول از واژه های بیگانه در زبان فارسی می تواند اصالت و غنای این زبان را تحت الشعاع قرار دهد، و به خصوص این باور را در ذهن همگان به گونه ای جای دهد که زبان فارسی در ارائه ی مفاهیم و معادل فارسی، علمی و تخصصی ناتوان است. درپژوهش حاضر، میزان ورود واژگان بیگانه در متون نوشتاری داستانی در سده ی اخیر مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی این متون نشان داده شد که میزان و روند قرض گیری واژگانی در بازه ی زمانی 9? ساله در میان زبان های انگلیسی، فرانسوی و روسی در متون نوشتاری داستانی تاکنون به چه صورت بوده ومیزان بهره گیری از چه زبان هایی بیشتر بوده است. بر اساس آمارهای به-دست آمده از میان 25 کتاب رمان و مجموعه داستان از نویسندگانی نظیر صادق هدایت و بزرگ علوی به نظر می رسد که میزان ورود واژگان اروپایی با توجه به مقتضیات زمان و پیشرفت علم بیشتر شده است و تنها تفاوت قابل ملاحظه در میزان ورود واژگان انگلیسی و فرانسوی می باشد. بدین ترتیب از مجموع 663 واژه ی قرضی انگلیسی، فرانسوی و روسی55/18 % انگلیسی ، 24/72 % فرانسوی و 2/9% روسی بودند که از این میان 77/3% مربوط به واژگان انگلیسی پیش از انقلاب و 78/14% به واژگان انگلیسی پس از انقلاب،5/23% واژگان فرانسوی پیش از انقلاب و 71/48 پس از انقلاب می باشد که با توجه به پیش از انقلاب سیر صعودی داشته است. واژه های کلیدی: زبان، زبان فارسی، واژگان قرضی، تداخل زبانی، گرته برداری، زبانشناسی اجتماعی.
غزال فرجامی سید مهدی سمایی
بررسی نظم و بی نظمی در کلمات مرکب زبان فارس