نام پژوهشگر: افسانه نراقی زاده

شناسایی و دسته بندی آرزوهای مندرج در کتاب های درسی رشته علوم انسانی دبیرستان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  طاهره مهراب زاده   مرتضی منادی

پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی آرزوها در کتاب های درسی دوره آموزش متوسطه و تاٌثیر آن بر نوجوانان انجام شده است. بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا، کتاب های ادبیات فارسی(3و2) و جامعه شناسی(2و1) دوره متوسطه رشته علوم انسانی سال 1387 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. علت انتخاب کتاب های درسی مورد نظر به دلیل وجود احتمال بیشتر آرزوهای فردی و اجتماعی در آن ها می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که کتاب های مورد نظرآرزوهائی را در بر گرفته است. آرزوهای شناسایی شده در چهار دسته جسمانی- مادی، شخصیتی- عاطفی، اجتماعی- خانوادگی و جهان بینی- اخلاقی دسته بندی شدند. پردازش آرزوها در این کتاب ها با توجه به اهداف آموزش و پرورش ناموزون می باشد. با توجه به اینکه از طرفی نهاد آموزش و پرورش پس از خانواده، نقش مهمی را در شکل گیری شخصیت و جامعه پذیر کردن دانش آموزان را دارد و از طرف دیگر کتاب های درسی هم محور اصلی در نظام آموزش حاضر است، بنابراین بهتر است تمامی نیازهای نوجوان پوشش داده شود.

مقایسه ی سبک های یادگیری دانش آموزان با نیازهای ویژه و عادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1388
  محبوبه آقابابایی   مهناز اخوان تفتی

هدف پژوهش حاضر مقایسه ی سبک های یادگیری دانش آموزان دختر با نیاز های ویژه و عادی بوده است . جامعه ی مورد پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پایه ی اول دبیرستان مناطق نوزده گانه آموزش و پرورش تهران که در سال تحصیلی ۸۸-۸۷ به تحصیل اشتغال داشته اند بوده و گروه نمونه شامل ۶۰نفر (۳۰دانش آموز کم بینا، کم شنواو بامعلولیت جسمی-حرکتی و۳۰ دانش آموز عادی) بوده است .دانش آموزان با نیاز های ویژه به صورت نمونه ی دردسترس بوده و دانش آموزان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش از نوع پس رویدادی بوده و ابزار پژوهش جهت تعیین سبک های یادگیری دانش آموزان در سه زمینۀ فیزیولوژیکی،عاطفی و شناختی،به ترتیب عبارتند از:۱- پرسشنامۀ سبک یادگیری دیداری، شنیداری و جنبشی۲- پرسشنامۀ سبک یادگیری گراشا- ریچمن۳- پرسشنامۀ سبک یادگیری کلب. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی(میانگین؛ توزیع فراوانی و انحراف معیار)، تحلیل واریانس(anova) یک و چند متغیره، آزمون تعقیب توکی و فرید من صورت گرفته است. نتایج نشان دادند که از لحاظ فیزیولوژیکی الگوی استفاده از سبک جنبشی در میان دانش آموزان با نیاز های ویژه بیشتر از دانش آموزان عادی بوده است. در زمینۀ عاطفی نیز الگوی استفاده از سبک همکاری خواه در دانش آموزان با نیاز های ویژه بیشتر از دانش آموزان عادی بوده است. در زمینۀ شناختی تفاوت میان دو گروه معنا دارنبوده است. در مقایسه ی سه گروه دانش آموزان کم بینا،کم شنوا وجسمی- حرکتی با یکدیگر در سه زمینۀ فیزیولوژیکی،عاطفی و شناختی، نتایج نشان دادند که از لحاظ شناختی میانگین گروه جسمی-حرکتی در زمینۀ سبک همگرا از دو گروه دیگر بالاتر بوده و میانگین دانش آموزان کم بینا در استفاده ازسبک انطباق یابنده بالاتر از گروه جسمی-حرکتی بوده است. در زمینه فیزیو لوژیکی میانگین سبک شنیداری در گروه کم بینا بالاتر از دو گروه دیگر بوده و میانگین گروه کم شنوا در استفاده از سبک جنبشی بالاتر از دو گروه دیگر بوده است. در زمینۀ عاطفی میانگین سبک همکاری خواه در میان دانش آموزان جسمی-حرکتی نسبت به گروه کم بینا بالاتر بوده و دانش آموزان کم بینا در سبک یادگیری مشارکتی بالاتر از گروه کم شنوابوده اند. به طور کلی بررسی های آمار ی نشان دادند تفاوت های برون گروهی و درون گروهی در استفاده از انواع سبک های یادگیری فیزیو لوژیکی ، عاطفی و شناختی در گروه با نیاز های ویژه در مقایسه با همتایان عادی آنها وجود داشته است ؛که تفاوت های درون گروهی بیشتر از تفاوت های برون گروهی در میان آنها دیده می شود .

بررسی میزان موفقیت آزمون آمادگی تحصیلی گام نخست و گام دوم در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان سال اول ابتدایی شهرستان اراک در یک دوره ی 5 ساله ،از سال 1383 الی 1388
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  ام البنین بهاری   مه سیما پورشهریاری

چکیده این پژوهش، به منظور بررسی میزان همخوانی نتایج آزمونهای غربالگری گام نخست و گام دوم با عملکرد تحصیلی دانش آموزان عادی و دیر آموز بدو ورود به دبستان در سال اول ابتدایی، در طی 5 سال متوالی، 1383 تا 1388در شهرستان اراک، انجام شده است. از بین دانش آموزان بدو ورود به دبستان در طی سالهای 1383 تا 1388، 200 کودک عادی به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و 40 کودک دیرآموز ، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند وهمبستگی نمره ی کسب شده آنها در آزمونهای غربالگری، با عملکرد تحصیلی آنان در سال اول دبستان، با استفاده از نمرات کسب شده ی آنها در پایان دو نیمسال تحصیلی مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده در این پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و با استفاده از روش همبستگی انجام شده است. در بررسی آزمون آمادگی تحصیلی گام نخست و گام دوم با عملکرد کودکان عادی در پایه ی اول ابتدایی در طول سالهای 1383 الی 1388 همبستگی به دست آمده به ترتیب0.01: ، -0.06 ، 0.13 ،-0.17 و 0.11 بوده که نشان می دهد بین آزمون آمادگی تحصیلی گام نخست و گام دوم با عملکرد تحصیلی کودکان عادی در پایه ی اول ابتدایی همبستگی وجود ندارد. همچنین در بررسی به عمل آمده از نتایج همبستگی آزمون گام دوم (سنجش اولیه ی کودکان دیرآموز ) با عملکرد تحصیلی آنان در سال 88-87 همبستگی 06/0-، به دست آمد که حاکی از عدم همبستگی میان این دو مولفه در کودکان دیرآموز بوده است. تحلیل کلی نشان می دهد که آزمونهای غربالگری گام نخست و گام دوم نتوانسته است عملکرد کودکان عادی و دیر آموز را در سال اول ابتدایی را پیش بینی کند واین امر نشان می دهدکه آزمون های غربالگری گام نخست و گام دوم در سنجش آمادگی تحصیلی دانش آموزان در بدو ورود به مدرسه،روایی پیش بین ندارد. کلیدواژها : آمادگی تحصیلی ، غربالگری ، آزمون گام نخست ، آزمون گام دوم ، عملکرد تحصیلی

بررسی ارتباط راهبردهای یادگیری و انگیزش پیشرفت با دستاوردهای تحصیلی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1389
  الهه دهقانی   مهناز اخوان تفتی

این پژوهش با هدف بررسی ارتباط راهبردهای یادگیری و انگیزش پیشرفت با دستاورد تحصیلی انجام شده است.روش پژوهش حاضر،توصیفی می باشد.جامعه ی پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه های سراسری کاشان بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی،150 دانشجو از میان آن ها به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند.ابزار پژوهش؛پرسشنامه ی راهبردهای یادگیری مایر و اشتاین و پرسشنامه ی محقق ساخته در زمینه انگیزش پیشرفت می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی،تحلیل واریانس،آزمون t) با نرم افزار spssانجام گرفته است.نتایج بدست آمده نشان داد که : استفاده دانشجویان از راهبردهای یادگیری موجب دستاورد تحصیلی بالاتر می شود. بین انگیزش پیشرفت و دستاورد تحصیلی رابطه وجود دارد. استفاده از راهبردهای یادگیری،انگیزش پیشرفت را افزایش می دهد. بین دانشجویان زن و مرد در استفاده از نواع راهبردهای یادگیری تفاوت معنی داری وجود ندارد. بین دانشجویان زن و مرد از نظر انگیزش پیشرفت تفاوت معنی داری وجود ندارد. دانشجویان سال اول تحصیلی، انگیزش پیشرفت تحصیلی بالاتری نسبت به سالهای آخر دارند.

بررسی نقش کلیشه های جنسیتی کتاب های درسی سال اول دبیرستان در انتخاب رشته ی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  شیما ملک زاده آقباش   گلنار مهران

هدف از این پژوهش ، بررسی متون و تصاویر کتاب های درسی سال اول دبیرستان در خصوص نقشهای منتسب به مردان و زنان و بررسی نظرات دانش آموزان سال اول دبیرستان شهرتهران در مورد نقش های منتسب به مردان و زنان در کتاب های درسی و نقش آنها در انتخاب رشته ی تحصیلی شان است .برای رسیدن به هدف های فوق دراین پژوهش ، کتاب های درسی سال اول دبیرستان در سال تحصیلی 1390- 1389 مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است و در ادامه مصاحبه ای با دانش آموزان سال اول دبیرستان در پایان سال تحصیلی ( خرداد ماه 90) صورت گرفته است . در این پژوهش از " راهنمای تحلیل تبعیض جنسی در کتاب های درسی و ادبیات کودکان " که بوسیله ی آندره میشل ارائه شده ، استفاده شده است و کتاب ها در سه بخش تحلیل کمی محتوا ( شامل ارزیابی آماری و مقایسه ای تعداد اشخاص مذکر و مونث ) ، تحلیل کیفی محتوا ( شامل مقایسه فعالیت ها و صفات خاص اشخاص مذکر و مونث) و تحلیل تبعیض جنسی در دستور زبان ( شامل کاربرد تبعیض جنسی در واژگان و قواعد دستوری ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . بعد از تحلیل کمی و کیفی محتوای کتاب های درسی سال اول دبیرستان برای دستیابی به هدف های پژوهش، با 8 دانش آموز سال اول دبیرستان منطقه ی 6 شهر تهران مصاحبه ای انجام شد و پرسش های مصاحبه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . در نتیجه گیری کلی این پژوهش مشخص شد که کتاب های درسی سال اول دبیرستان آغشته به کلیشه های جنسیتی است زیرا بیشترین درصد اسامی و تصاویر کتاب ها متعلق به مردان است و در میان فعالیت های مختلف نیز عمده ترین سهم زنان در فعالیت های خانگی و کمترین آن در فعالیت های سیاسی - اجتماعی است . ویژگی های شخصیتی و رفتارهای اجتماعی منتسب به زنان و مردان نیز متاثر از پیشداوری هایی است که زن را جنس دوم و فرودست و مرد را جنس برتر معرفی می کند . در کتاب های درسی ، دختر مهارت های خانه داری را یاد میگیرد و پسر علوم و فنون را. کار در خانه و بیرون از خانه و بطور کلی در جامعه طوری بین زنان و مردان قسمت شده است که کارها و وظایف به زنانه و مردانه تبدیل شده است . بر طبق مصاحبه های انجام شده با دانش آموزان دختر و پسر ، گفته های آنان بازتابی از کلیشه های جنسیتی حاوی در کتاب های درسی است . دختران از طریق کتاب های درسی یادگرفته اند که پسران تواناتر از آنان در کارهای عملی و فنی هستند و رشته ی ریاضی و فنی- حرفه ای مناسب برای پسران دانسته اند و پسران نیز کارهای خانه را برای دختران مناسب یافته اند . متون و مواد کتاب های درسی فاصله ی زیادی بین دو جنس ایجاد می کنند . دانش آموز هیچ راهی برای گریز این کلیشه ها ندارد . کلیشه های موجود به الگوهایی بدل شده اند که تکرار آنها ملکه شدن بر اذهان را به همراه دارد ؛ به همین دلیل تجدید نظر در کتاب های درسی امری ضروری است .

بررسی اثربخشی آموزش مولفه های عشق اشترنبرگ بر صمیمیت زوجین فرهنگی شهر زرقان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  زهرا خسروی علیا   مهرانگیز شعاع کاظمی

چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مولفه های عشق اشترنبرگ (اشتیاق، صمیمیت، تعهد) بر افزایش صمیمیت (صمیمی بودن، توافق، صادق بودن، پایبندی به تعهدات، علاقه و محبت داشتن) زوجین فرهنگی شهر زرقان انجام گرفت. جامعه آماری کلیه زوجین فرهنگی شهر زرقان که حداکثر چهار سال از ازدواجشان می گذرد، بود. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند بود. حجم نمونه در پژوهش حاضر 20 زوج فرهنگی که حاضر به همکاری با محقق بودند است که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 زوج) و آزمایش (10 زوج) قرار گرفتند. روش پژوهش شبه تجربی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار اندازه گیری پرسشنامه صمیمیت در ازدواج (miq) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس و آزمون t مستقل استفاده گردید. داده های پژوهش نشان داد که: تفاوت بین میانگینهای نمرات کل صمیمیت زوجین دو گروه معنادار است. همچنین تفاوت بین میانگینهای نمرات شاخصهای صمیمی بودن، توافق، صادق بودن و پیابندی به تعهدات در دو گروه معنادار است و تنها در شاخص علاقه و محبت داشتن تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد.نتیجه گیری آموزش مولفه های عشق اشترنبرگ بر افزایش صمیمیت زوجین در این پژوهش اثرگذار بوده است. واژگان کلیدی: آموزش، مولفه های عشق اشترنبرگ، صمیمیت، زوجین فرهنگی

بررسی فضای بازی مهدکودک ها و چگونگی انجام بازی های آزاد جسمانی کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1390
  غزاله علوی   افسانه نراقی زاده

امروزه به دلیل رواج آپارتمان نشینی و عدم وجود فضای ایمن و کافی در اغلب مهدکودک ها انجام بازی های جسمانی در فضای باز، محدود می باشد. فضای باز امکان انجام بازی آزاد جسمانی را برای کودکان فراهم می کند. پژوهش حاضر بررسی فضای بازی مهدکودک ها و چگونگی انجام بازی های آزاد جسمانی کودکان پیش دبستانی مورد بررسی قرار داد. برای گردآوری یافته ها از روش پژوهش کیفی، و از ابزارهای مصاحبه، مشاهده و بررسی اسناد استفاده شده است. براین اساس 5 مهدکودک با فضای بازی ضعیف، متوسط و خوب به صورت هدفمند در شهر اصفهان انتخاب شدند و در هریک از مهدکودک ها با مدیر، مربی پیش دبستانی و یک مادر کودک پیش دبستانی، و در نهایت با مدیر کانون مهدهای کودک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از این بود که باتوجه به اهمیتی که بازی های آزاد جسمانی برای کودکان اهمیت دارد، بهزیستی، به عنوان نهاد مسول، امکانات انجام بازی های آزاد جسمانی در مهدکودک ها را فراهم نکرده، مدیرها و مربی های مهدکودک ها و والدین نیز فرصت و امکانات چندانی را برای انجام بازی های آزاد جسمانی کودکان بوجود نیاورده بودند. این بررسی ها نشان داده بها ندادن نهادها، اولیای مهدکودک ها و والدین برای بازی جسمانی، موجب شده شرایط انجام بازی جسمانی برای کودکان فراهم نشود. درضمن این پژوهش به مقایسه مهدکودک های مورد بررسی با مهدکودک های کشورهای اروپایی و آسیایی نیز پرداخته و نتیجه به دست آمده بیانگر آن است که کشورهای پیشرفته "کودک محور" هستند و شرایط انجام بازی جسمانی در فضای باز را براساس نیازهای کودکان فراهم کرده بودند. واژه های کلیدی: بازی آزاد جسمانی، فضای بازی

شناسایی کلیشه های جنسیتی دانش آموزان دختر، مادران و معلمان نسبت به ریاضی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  سمیرا معصومی   گلنار مهران

هدف از این پژوهش، شناسایی کلیشه های جنسیتی دانش آموزان دختر، مادران و معلمان آنان نسبت به ریاضی است. جهت رسیدن به هدف فوق در این پژوهش، روش کیفی، طبق روش مثلث سازی انجام گرفت و با استفاده از روش تحلیل محتوا، اطلاعاتی از 20 مصاحبه نیمه ساختار یافته با دانش آموزان 15 ساله پایه سوم راهنمایی شهرستان بهارستان و مادران آنان و نیز 10مصاحبه نیمه ساختار یافته با معلمان ریاضی این دانش آموزان در سال تحصیلی 90-91 بدست آمد. نتایج تحلیل کیفی این پژوهش نشان می دهد که با آنکه بیشتر دانش آموزان ریاضی را با ارزش تلقی کرده و علاقمند به مطالعه و یادگیری در آن می باشند ولی تصور مردانه بودن ریاضیات در بین هر سه گروه نمونه (دانش آموزان، مادران، معلمان) وجود دارد و با وجود آنکه هر سه از جنس مونث هستند و پذیرش تفاوت های جنسیتی برای آنان ایجاد محدودیت یا محرومیت میکند، ولی افکار و دیدگاه های آنان آغشته به کلیشه های جنسیتی است . در شکل گیری دیدگاه دانش آموزان نسبت به ریاضی، والدین، دوستان و همسالان، معلمان، رسانه ها و جامعه بیشترین نقش را داشتند.

بررسی نقش طرحواره های مادران در تربیت جنسی دختران نوجوانشان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  معصومه معصومی   گلنار مهران

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش طرحواره های مادران در تربیت جنسی دختران نوجوانشان انجام گرفته است. پژوهش به روش کیفی انجام شد. جامعه ی پژوهـش دانش آموزان دختر پایه ی سوم مدارس راهنمایی شهر تهران بوده و گروه هدف (نمونه ی پژوهش) را دختران پایه سوم مدرسه ی راهنمایی x منطقه 3 تهران درسال 1390 ومادران آنها تشکیل می دهند . نمونه گزینی به صورت هدفمند انجام گرفت .ابزار پژوهش ابزاری محقق ساخته است که به شیـوه ی مصاحبه به کار گرفته شد. مصـاحبه با 6 دانش آمـوز و مـادران آن ها انجام و داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که طرحواره های مادران مورد پژوهش ، در ابعاد مختلف تربیت جنسی دختران نوجوانشان نقش مهمی ایفا می کند؛ به گونه ای که می تواند یکی از عوامل رضایت یا عدم رضایت از جنس (دختر بودن) آن ها باشد.همچنین طرحواره های مادران ، نقش مهمی در نگرش دختران نوجوانشان نسبت به ازدواج و نقش های جنسیتی دارد. علاوه بر این ، یافته های پژوهش بیانگر آن است که طرحواره های مادران شرکت کننده در پژوهش در نحوه ی پاسخگویی آن ها به پرسش های جنسی دختران نوجوانشان ، نحوه ی برخورد آن ها با بلوغ ایشان و ویژگی های این دوران از جمله میل به ارتباط با جنس مخالف نیز نقش مهمی ایفا می کند. بررسی طرحواره های مادران از این جهت اهمیت دارد که به نوعی بیانگر سبک زندگی آن هاست.با توجه به این که یکی از کارکردهای مهم خانواده تربیت فرزند است و داشتن یک جامعه ی سالم وپویا در گرو تربیت فرزندان شایسته ، برخوردار از اعتماد به نفس و دارای عزت نفس است ، لذا کمک به مادران در راستای شناسایی طرحواره های منفی و ناسازگارشان و یاری رسانی به آن ها به شیوه های مختلف از جمله آموزش با هدف آگاه کردن ایشان از این طرحواره ها و ضرورت تلاش در جهت بهبود آن می تواند گام موثری در پرورش نسل آینده که سازندگان وگردانندگان جامعه ی فرداهستند، باشد.

شناسایی سبک های یادگیری همخوان با تفاوت های شخصیتی دانش آموزان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  مهسا مرعی نوتاش   مهناز اخوان تفتی

چکیده هدف پژوهش حاضر شناسایی سبک های یادگیری دانش آموزان دختر با توجه به تفاوتهای فردی آنها بوده است. جامعه مورد پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه اول و دوم دبیرستان سه منطقه آموزش و پرورش تهران که در سال تحصیلی 90-91 به تحصیل اشتغال داشته اند بوده و گروه نمونه شامل 285 نفر بوده است. روش پژوهش از نوع پس رویدادی بوده است و ابزار پژوهش جهت تعیین سبک یادگیری دانش آموزان در سه زمینه ی فیزیولوژیکی ، عاطفی و شناختی ، به ترتیب عبارتند از : پرسشنامه سبک یادگیری دیداری، شنیداری و جنبشی ، پرسشنامه سبک یادگیری گراشا ریچمن و پرسشنامه سبک یادگیری کلب، همچنین جهت تعیین ویژگی های شخصیتی دانش آموزان از پرسشنامه شخصیت شناسی تیپ های شانزده گانه مایرز بریگز استفاده شده است . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفته است. بوسیله آزمون مایرز بریگز دانش آموزان به 16 دسته شخصیتی تقسیم شده اند. سپس سه نوع مختلف تست سبک یادگیری برای دانش آموزان اجرا شده است. درگام اول ارتباط بین آزمون مایرز بریگز و سه سبک یادگیری بررسی شد . پس از بررسی آن مشاهده شد دانش اموزان در هر دسته شخصیتی با کدام سبک یادگیری و در هر سبک یادگیری با کدام تیپ شخصیتی همخوانی بیشتری دارند. برای گام اول از آزمون وی ـ کرامر که همبستگی دو متغیر اسمی را آزمون می کند استفاده کرده و در گام دو برای بررسی یکنواخت دانش اموزان در سطوح مختلف شخصیتی به تفکیک 3 سبک یادگیری از آزمون کای ـ دو استفاده شده است. نتایج نشان دادند که ارتباط معنا داری بین تیپ شخصیتی و سبک های یادگیری ، و سبک های متفاوت یادگیری با یکدیگر وجود دارد. همچنین همخوانی هر تیپ شخصیتی با سبک یادگیری ترجیحی آن شناسایی شد. واژه های کلیدی : سبک های یادگیری ، فیزیولوژیکی ، عاطفی ، شناختی ، تیپ های شخصیتی ، مایرز بریگز

مقایسه شیوه های فرزند پروری مادران با بارداری خواسته و مادران با بارداری ناخواسته
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1391
  ندا غفوررشیدی   مرتضی منادی

هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی شیوه های فرزند پروری مادران با بارداری خواسته و مادران با بارداری ناخواسته بوده است. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و ابزار پژوهش ، مصاحبه با پرسش های محقق ساخته است. میانگین زمان مصاحبه ها 30 دقیقه می باشد که در فضای مطبی در منطقه ی 13 صورت گرفته است. مصاحبه های محقق ساخته با 12 مادر انجام شد. نمونه ی پژوهش شامل 2 دسته بود که 6 نفر از آن ها بارداری ناخواسته و 6 نفردیگر نیز بارداری خواسته را تجربه کرده بودند. بعد از تحلیل محتوای مصاحبه ها با مادران ، به 3 شیوه ی فرزند پروری دست یافتیم که عبارت بود از : شیوه ی فرزند پروری مسامحه کار، مقتدرانه و مستبدانه. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که مادرانی که بارداری ناخواسته را تجربه کرده بودند، بیشتر گرایش به سمت شیوه ی فرزند پروری سهل گیر داشته اند و مادرانی که بارداری خواسته را تجربه کرده بودند بیشتر گرایش به سمت شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه داشتند. بنابراین با توجه به نتایج تحلیل ها به این نتیجه رسیدیم که نوع بارداری (خواسته یا ناخواسته بودن) نقش بسزایی در تعیین شیوه های فرزند پروری دارد. بنابراین، در این پژوهش با توجه به موارد مصاحبه شده بین شیوه های فرزند پروری مادران با بارداری خواسته و ناخواسته تفاوت وجود دارد. کلیدواژهها: خانواده ، شیوه های فرزند پروری ، بارداری ناخواسته، بارداری خواسته.

تبیین جایگاه سازمان آموزش و پرورش در چرخه عمر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  زهرا گل افرا   فریبا عدلی

هدف از این پژوهش کیفی، بررسی جایگاه آموزش و پرورش در چرخه عمر است تا بتوان میزان حیات واقعی آن را شناسایی کرد. به این منظور از مدل چرخه عمر آدیزس استفاده شد و یافته های پژوهش گویای آن است که آموزش و پرورش دارای ویژگی های رفتاری عدم خلاقیت و نوآوری، محافظه کاری، وجود سلسله مراتب و قوانین بیش از اندازه، عدم انعطاف پذیری، تمرکز زیاد در تصمیم گیری، یکنواختی در ظاهر، عدم تمرکز بر آینده، عدم مدیریت صحیح است و بر اساس چرخه عمر آدیزس در مراحل پیری خود قرار دارد و نیازمند درمانی سریع و جامع است.

نقش مدیران پیش دبستانی در انتخاب روش های آموزش اخلاق به کودکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  لیلا جزایری   افسانه نراقی زاده

آموزش اخلاق و تربیت اخلاقی کودکان در پیش دبستانی ها که به نحوی اولین مرکزی است که کودکان در بدو ورود به جامعه به آن راه پیدا می کنند، از اهمیت والایی برخوردار است. اینکه مدیران این مراکز چه نقشی در ایفای این وظیفه دارند و چه مقدار در روند آموزش و تربیت اخلاقی تاثیرگذار می باشند، موضوعی است که این پایان نامه، رسالت آن را بر عهده دارد. این پژوهش به روش کیفی انجام شده و داده های آن از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از مدیران و مربیان پیش دبستانی و مهدکودک، جمع آوری شده است. از آنجایی که در خصوص مفهوم اخلاق و روشهای آموزش اخلاق و میزان رشد و درک کودکان از مفاهیم اخلاقی، دیدگاههای گوناگونی مطرح است و نوع نگاه مسئولان آموزشی به این مکاتب، در نحوه عملکرد آنها تاثیر مستقیم و بسزایی دارد، لذا ابتدا برخی از مهم ترین مکاتب اخلاقی بررسی و پس از مصاحبه در تحلیل و مقایسه یافته ها با نظریات مطرح، این نتایج بدست آمد که مدیران در پیش دبستانی ها نقش موثری در انتخاب روش های آموزشی و همچنین نظارت در نحوه ی اجرای برنامه ها در کلاس ایفا می کنند. همچنین این نتیجه حاصل شد که به علت عدم اعمال مدیریت یکپارچه از سوی سازمان بهزیستی، مدیران مربوطه بنا بر سلیقه و روش های مدیریتی خود عمل نموده و لذا فقدان وحدت مدیریت سبب رویکردهای متفاوت و چندگانه در این حوزه شده است. علاوه بر آن در اکثر مراکزی که مورد بررسی قرار گرفت، تفکیک وظایف و تخصص گرایی در مباحث آموزشی و نظارتی وجود نداشته و در مراحل برنامه ریزی آموزشی و نظارت به جای راهنمایان آموزشی و استفاده افراد خبره، مدیران این وظایف را بر عهده دارند. در نتیجه میزان آزادی عمل مدیران در قسمت تصمیم گیری در ارتباط با مهدکودک خود و همچنین عدم تخصص گرایی در موضوعات آموزشی و نظارتی و اعمال سلایق مختلف منجر به تفاوت های چشم گیر در کیفیت آموزش در مراکز مختلف شده است.

شناسایی عوامل موثر در اجرای فرایند مرشدی بر اساس مدل سه شاخگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مینا سادات مختاری   افسانه نراقی زاده

اهمیت برنامه مرشدی به عنوان یک برنامه آموزشی با هدف توسعه کارکنان هر روز بیشتر به عنوان یک ابزار کلیدی در سازمان ها آشکار می شود. برنامه مرشدی پایه ای برای کسب دستاوردهای فردی و سازمانی است. محتوای کارکردهای مرشدی یعنی کارکردهای شغلی و کارکردهای روانی- اجتماعی، تبادل اطلاعات شغلی، تجربه و حمایت های اجتماعی را بین مرشد و شاگرد تسهیل می کند. یافته های پیشین در حوزه تحقیقات برنامه مرشدی حاکی از این است که برنامه های مرشدی نقش اساسی در توسعه عملکرد سازمانی و بهبود توسعه فردی کارکنان ایفا می کنند. هدف اصلی در پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در اجرای فرایند مرشدی از دیدگاه صاحبنظران و متخصصان حوزه مرشدی می باشد. به منظور اجرای پژوهش، سوالات مصاحبه طراحی و با 7 نفر از صاحبنظران و متخصصان حوزه مرشدی که در واحد آموزش و مرکز مطالعات بهره وری و منابع انسانی سازمان مدیریت صنعتی مشغول به کارند، مصاحبه نیمه ساختارمندی به عمل آمد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، با تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی یا دسته بندی انجام پذیرفت. در این پژوهش از مدل سه شاخگی به عنوان چارچوبی برای طبقه بندی بحث حاضر استفاده گردیده است. این مدل دارای سه شاخه اساسی است که پژوهشگر نیز مولفه های سوال پژوهشی را در این مدل گنجانده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که به منظور پشتیبانی و حمایت از استمرار برنامه های اثربخش مرشدی، وجود برخی عوامل ساختاری، محتوایی و محیطی که می تواند در اجرای موفقیت آمیز یک برنامه مرشدی تاثیرگذار باشد و شناسایی آن ها، از ضرورت برخوردار است.

مقایسه برنامه درسی اجرا شده با برنامه درسی قصد شده در مراکز پیش دبستانی شهر کرمان
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  ملیحه میرزایی   پروین احمدی

پژوهش حاضر با هدف بررسی برنامه درسی اجرا شده و مقایسه آن با برنامه درسی قصد شده در مراکز پیش دبستانی شهر کرمان انجام گرفته است. پرسش های پژوهش در ارتباط با اهداف، روش، محتوا و ارزشیابی برنامه درسی اجرا شده و همچنین مقایسه آنها با برنامه درسی قصد شده می باشد.روش پژوهش حاضر کیفی است. جامعه پژوهش کلیه مراکز پیش دبستانی شهر کرمان می باشند. نمونه به صورت هدفمند انتخاب گردید. در نتیجه با 9 مربی و 9 مدیر مرکز پیش دبستانی مصاحبه انجام شد. همچنین، به مشاهده 24 مرکز پیش دبستانی پرداخته شد و اسناد مربوطه نیز مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان داد، بیشترین هدفی را که مراکز پیش دبستانی دنبال می کنند پرورش مهارت های ذهنی و پرورش مهارت های زبان فارسی است. روشی که به کار برده می شود، کاملا فعال نیست. تمامی مراکز از عناوین محتوایی فعالیت های قرآنی، شعر و سرود، بحث و گفت و گو، نقاشی، بازی و کاردستی استفاده می کنند. نحوه ارزشیابی آنها از طریق مشاهده کار کودک است، ارزشیابی به صورت توصیفی است و گزارش کار ارزشیابی به والدین داده می شود. اما در تمامی مراکز ارزشیابی به صورت فرآیند محور نیست. نتایج حاصل از مشاهده که به منظور مقایسه برنامه درسی اجرا شده با برنامه درسی قصد شده صورت گرفته بود، نشان داد که اهداف و نحوه ارزشیابی در برنامه درسی اجرا شده تا حدود زیادی با برنامه درسی قصد شده مطابقت دارد اما در مورد روش و محتوا بین برنامه درسی اجرا شده، با برنامه درسی قصد شده تفاوت وجود دارد.

نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان ازدیدگاه معلمان
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  زهرا رضوی   افسانه نراقی زاده

هدف از پژوهش حاضر نقش تکلیف شب در عملکرد تحصیلی دانش آموزان از دیدگاه معلمان می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابل که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تدریس می باشند است. نمونه و روش نمونه گیریبر پایه حجم جامعه آماری(1300معلم) مطابق با جدول مورگان و کرجس(1970) تعداد 360 معلم دوره ابتدایی (هر پایه 60 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه از نوع بسته پاسخ می باشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که اکثریت معلمان معتقدند تکلیف شب بر ابعاد شناختی، مهارتی و عاطفی عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی تاثیر زیادی دارد. واژه های کلیدی: تکلیف شب، عملکرد تحصیلی، دانش آموزان ابتدایی

نقش مهاجرت سرمایه های فکری بر جریان دانش
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  حلیمه رحمتی   فریبا عدلی

توانمندی امروزدرگرودارابودن سرمایه دانش وبه کارگیری مجموعه ظرفیت های ذهنی خلاق است که به طورموثری توسعه وپیشرفت راممکن ساخته وثروت واقعی سازمان¬ها وجوامع درجذب وبهره برداری ازقابلیت های فکری آنهاست.باوجوداهمیت جذب وبهره برداری ازنیروی انسانی صاحب اندیشه ومتخصص آمارهاوپژوهش هانشان می دهدایران ازجمله اولین کشورهای مهاجرفرست است.ازاین رواین پژوهش به بررسی نقش مهاجرت برجریان دانش کشوروارائه راهکارهایی جهت کاهش مهاجرت ها بااستفاده ازسه پرسش؛تاثیرمهاجرت سرمایه های فکری برخلق واشاعه دانش بومی چیست؟حفظ سرمایه های فکری دربهبودوارتقاءجایگاه کشوردرسطح بین المللی تاچه حدموثر است؟وراهکارهای جلوگیری یاکاهش مهاجرت سرمایه های فکری چیست؟دراین راستاآموزش تاچه حد می¬¬تواند موثرباشد؟پرداخته است. روش این پژوهش کیفی ،جامعه پژوهش اساتید دانشگاه،ابزارگردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته ونمونه پژوهش 21نفرازاستادان دانشگاه¬ها بودند که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری گلوله برفیاستفاده شد.یافته های پژوهش نشان می دهدکه درخلق واشاعه دانش عناصرومولفه هایی دخیل است که همه آنهابامرکزیت انسان،فکرواندیشه اش تحقق می یابد وبی شک مهاجرت برآن ودرنتیجه برجایگاه علمی کشوردرسطح بین المللی موثراست. درپایان نیز راهکارهای کاهش مهاجرت سرمایه های فکری درهفت مورد ارائه شده است.

جایگاه آموزش اخلاق محیط زیست در کتابهای درسی مطالعات اجتماعی ( با رویکرد ایرانی ـ اسلامی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  لیلا چراغعلی   گلنار مهران

حل بحرانهای محیط زیستی با توجه به آموزه های قرآن کریم و احادیث ائمه علیهم السلام و نظریات فلاسفه ایرانی پیش و پس از ورود اسلام به ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. کتابهای مطالعات اجتماعی با توجه به ارتباط تنگاتنگ با رفتار و اخلاق اجتماعی دانش آموزان محل مناسبی برای آموزش آموزه های اخلاق محیط زیست است. در این پژوهش سعی شده است با توجه به پیشینه ی موجود در منابع دینی و فلسفی ایرانی اسلامی محتوای آموزش محیط زیست با مولفه های اخلاق محیط زیست مورد ارزیابی قرار بگیرند.

تحلیل محتوای کتابهای درسی مطالعات اجتماعی دوره ی ابتدایی سال تحصیلی 94-93 بر اساس مولفه های سلامت هیجانی اجتماعی
thesis دانشگاه الزهراء علیها السلام - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1394
  پروین احمدی

چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به مولفه های هیجانی اجتماعی دوره اواسط کودکی در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی سال تحصیلی 94-93 انجام شد وروش تحقیق به تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا بود. ابتدا مولفه های هیجانی اجتماعی دوره اواسط کودکی به کمک روش تحلیل اسنادی از متون نظری استخراج وسپس میزان توجه به این مولفه ها در کتاب های درسی مطالعات اجتماعی پایه های سوم، چهارم وششم دوره ابتدایی بررسی شد. واحد تحلیل جمله،تصویر،فعالیت درکتاب های درسی مطالعات اجتماعی بود. برای پردازش داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. پس از بهنجارسازی داده ها، بار اطلاعاتی هرمولفه محاسبه و در نهایت، با استفاده از بار اطلاعاتی مولفه ها، ضریب اهمیت هر یک از مولفه ها محاسبه شد. نتیجه بررسی نشان میدهد که در محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی پایه های سوم، چهارم، ششم دوره ابتدایی، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مولفه رشد اخلاقی 166/0می باشد و با وجود اهمیت خودآگاهی که تأثیر مهمی بر عزت نفس کودکان دارد، کمترین ضریب اهمیت برای مولفه ی خودآگاهی 103/0به دست آمده است. ضریب اهمیت مولفه های درک دیدگاه دیگران و تاثیرات خانواده نزدیک به هم است. کلید واژه: سلامت هیجانی اجتماعی، تحلیل محتوا، آنتروپی شانون، کتاب های درسی، مطالعات اجتماعی.