نام پژوهشگر: عثمان عزیزی
لیلی محبوب قربانعلی صادقی
هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اثر مکمل تغذیه ای روغن ماهی (منبع اسید های چرب امگا-3) و ال- کارنی تین (آنتی اکسیدان، ناقل اسید های چرب به داخل میتوکندری) و فرم محافظت شده ال- کارنی تین بر ویژه گی های اسپرم 10 بز مرخز 3 تا 4 ساله در پنج گروه آزمایشی می باشد. پنج جیره مورد استفاده شامل جیره شاهد، جیره حاوی 5/2 درصد روغن ماهی، جیره حاوی کارنی تین آزاد (1000 میلی گرم در کیلوگرم جیره)، جیره حاوی کارنی تین محافظت شده (1000 میلی گرم در کیلوگرم جیره) و جیره روغن ماهی به همراه کارنی تین آزاد می باشند. پس از طی دوره عادت پذیری تغذیه ای و اسپرم گیری به وسیله واژن مصنوعی، جمع آوری اسپرم به صورت هفتگی و 11 بار انجام گردید. جنبایی، جنبایی پیش رونده، زنده مانی، غلظت و صحت اکروزم با استفاده از میکروسکوپ نوری بررسی شد و داده های به دست آمده به روش طرح بلوک با چند مشاهده با نرم افزار آماری sas آنالیز شدند. تیمارهای کارنی تین محافظت شده و کارنی تین آزاد به همراه روغن ماهی به طور معنی داری سبب افزایش حجم منی شدند (01/0p<)، و تیمار روغن ماهی و تیمار کارنی تین آزاد اثر معنی داری را بر روی حجم نداشتند. همچنین اثر تیمارها بر روی جنبایی و صحت اکروزوم معنی دار نبود (05/0p>). هیچ کدام از تیمارها نسبت به گروه شاهد اثر معنی داری بر روی جنبایی پیش رونده نداشتند (05/0p>). تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی در غلظت اسپرم مشاهده نشد (05/0p>). زنده مانی به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارها قرار گرفته و زنده مانی تمامی تیمارها کاهش یافت (01/0p<). ارزیابی ویژه گی های منی پس از انجماد و یخ گشایی نشان داد که جنبایی، جنبایی پیش رونده، زنده مانی و صحت اکروزوم کاهش یافت. پس از یخ گشایی در جنبایی بین تیمارها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). مکمل کارنی تین محافظت شده به طور معنی داری سبب افزایش جنبایی پیش رونده گردید (05/0p<) ولی در بین سایر گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تمامی گروه ها به غیر از مکمل کارنی تین آزاد به طور معنی داری سبب افزایش زنده مانی پس از انجماد شدند (05/0p>) و مکمل کارنی تین محافظت شده بهترین اثر را در بین مکمل ها نشان داد. صحت اکروزوم پس از زنده مانی به طور معنی داری افزایش یافت (01/0p<) و تیمار روغن ماهی به همراه کارنی تین آزاد بهترین نتیجه را نشان داد. کلمات کلیدی : روغن ماهی، ال – کارنی تین، کارنی تین محافظت شده، انجماد، بز مرخز
پروین میهن پرست عباس فرشاد
هدف از این پژوهش ارزیابی کیفیت انجماد اسپرم بزهای مرخز با رقیق کننده های: شاهد، روغن ماهی، ال- کارنیتین، ویتامین e ، روغن ماهی + ال- کارنیتین، روغن ماهی + ویتامین e، و ترکیب سه ماده روغن ماهی + ال- کارنیتین + ویتامین e می باشد. نمونه های منی گرفته شده از 4 بز مورد آزمایش با هم مخلوط و سپس برای پارامترهای جنبایی، جنبایی پیشرونده و سلامت آکروزوم مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه های منی به هفت قسمت مساوی تقسیم و با رقیق کننده پایه تریس- اسیدسیتریک – گلوکز ( همراه با 5 درصد گلیسرول و 5/2 درصد زرده تخم مرغ) با مکمل های: روغن ماهی (5/0 میلی گرم درمیلی لیتر)، ال- کارنیتین (5/0 میلی گرم درمیلی لیتر)، ویتامین e(5/0 میلی گرم درمیلی لیتر)، روغن ماهی + ال- کارنیتین (5/0 میلی گرم درمیلی لیتر)، روغن ماهی + ویتامین e(5/0 میلی گرم درمیلی لیتر)، روغن ماهی + ال- کارنیتین + ویتامین e (5/0 میلی گرم درمیلی لیتر) رقیق شدند. رقیق کننده شاهد، بدون افزودنی بود. دمای نمونه های منی رقیق شده در خلال 2-3 ساعت به 5 درجه سانتیگراد رسانیده شد سپس در پایوت های فرانسوی 25/0 میلی لیتری و روی بخار نیتروژن مایع یخ زده شدند. نمونه های منی با قرار دادن پایوت ها در آب 37 درجه سانتیگراد و به مدت 30 ثانیه برای ارزیابی میکروسکوپی یخ گشایی شدند. آنالیز آماری داده ها با استفاده از نرم افزار sas بر اساس طرح بلوک کامل تصادفی چند مشاهده ای انجام شد. دراین آزمایش بهترین نتایج با رقیق کننده حاوی 5/0 میلی گرم روغن ماهی + ال- کارنیتین + ویتامینe (66/35% جنبایی، 55/28% جنبایی پیشرونده، 91/39% زنده مانی و 66/54% سلامت آکروزوم ) به دست آمد. این تیمار در مقایسه با تیمار شاهد میزان جنبایی، جنبایی پیشرونده، زنده مانی و سلامت آکروزوم را به طور معنی داری افزایش داد (05/0p<). همچنین در مقایسه با دیگر تیمارهای آزمایشی موجب بهبود معنی داری در ویژگیهای اسپرم پس از یخ گشایی شد (05/0p<). نتایج این مطالعه نشان داد که ترکیب سه ماده روغن ماهی+ ال- کارنیتین+ ویتامین e ممکن است موجب بهبود کیفیت منی بز مرخز شود. کلمات کلیدی : روغن ماهی ، ال- کارنیتین، ویتامین e، انجماد، منی، بز مرخز
سمیرا آدمی احمد کریمی
این آزمایش به منظور بررسی اثرات جایگزینی ذرت با سطوح مختلف سیب زمینی در جیره جوجه های گوشتی در دوره رشد (21 تا 42 روزگی) و پایانی (42 تا 49 روزگی) اجرا شد. آزمایش با استفاده از 6 سطح جایگزینی ذرت با پودر سیب زمینی (0، 10، 20، 30، 40 و 50 درصد) در قالب طرح کاملاً تصادفی با استفاده از 360 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس در 4 تکرار و 15 قطعه جوجه در هر تکرار انجام شد. جایگزین نمودن 10، 20، 30 و 40 درصد ذرت جیره با پودر سیب زمینی اثر معنی داری بر وزن بدن، اضافه وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک نداشت. نتایج نشان دادکه جایگزینی ذرت با پودر سیب زمینی به میزان50 درصد موجب کاهش معنی دار (05/0p<) وزن بدن در سن 49 روزگی، اضافه وزن بدن در سنین 21 تا 42 روزگی و 21 تا 49 روزگی و افزایش معنی دار (05/0p<) ضریب تبدیل خوراک شد. جایگزینی ذرت با سطوح مختلف پودر سیب زمینی تأثیر معنی داری بر مقادیر خوراک مصرفی، درصد اجزای لاشه، ترکیبات سرم و فراسنجه های خونی ایجاد نکرد. در سن 42 روزگی سطوح بالاتر از 10 درصد جایگزینی ذرت با پودر سیب زمینی باعث کاهش معنی دار (05/0p<) قابلیت هضم ایلیومی پروتئین شد. مقدار اسیداوریک مدفوع هنگام جایگزینی ذرت با سطوح مختلف پودر سیب زمینی، تحت تأثیر قرار نگرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که می-توان تا 40 درصد ذرت جیره ی رشد و پایانی جوجه های گوشتی را با پودر سیب زمینی جایگزین نمود، بدون اینکه اثر منفی بر عملکرد آنها داشته باشد.
عیسی فروتن عثمان عزیزی
موضوع این مطالعه ارزیابی اثرات سطوح مختلف میوه بلوط بر عملکرد (وزن زنده، افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل) ، پارامتر های خونی و خصوصیات لاشه در بزغاله های مرخز بود. 24 راس بزغاله مرخز (میانگین وزنی 25/1 ±93/16 و میانگین سنی 4 تا 5 ماه) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به چهار جیره غذایی اختصاص داده شد و طول دوره آزمایشی نیز 105 روز به طول انجامید. جیره های غذایی شامل 1) جیره شاهد، 2) جیره حاوی 8 درصد میوه بلوط، 3) جیره حاوی 17 درصد میوه بلوط و 4) جیره حاوی 25 درصد میوه بلوط بود. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از سطوح مختلف میوه بلوط در جیره غذایی اثر معنی داری بر افزایش وزن زنده، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی نداشت (p>0/05). در بین پارامتر های خونی نیز تفاوت معنی داری مشاهده نشد (p>0/05). برای خصوصیات لاشه نیز در بین تیمار ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (p>0/05). نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان می دهد که استفاده از میوه بلوط تا سطح 25 درصد جیره اثرات منفی بر عملکرد، پارامترهای خونی و خصوصیات لاشه نداشت.
صادق شادمان عثمان عزیزی
به منظور تاثیر سطوح مختلف گوگرد آلی و معدنی بر خصوصیات کیفی و کمی الیاف موهر بز مرخز، تحقیقی با استفاده از 25 راس بز مرخز با میانگین وزن اولیه 2.5-+28 کیلوگرم و سن 11 تا 12 ماه انجام گرفت. دامها براساس یک طرح کاملاً تصادفی و بصورت انفرادی به مدت 98 روز با 5 جیره غذایی آزمایشی که جیره بدون گوگرد0 شاهد) و دارای سطوح مکمل گوگردی 0.1 و 0.2 درصد(گل گوگرد)، 0.1 و 0.2 درصد (متیونین) در ماده خشک بودند تغذیه گردیدند. قابلیت هضم جیره های آزمایشی با استفاده از 3 بزغاله از هر گروه آزمایشی، جمعاً 15 راس بزغاله اندازه گیری شد. اثر سطوح مختلف گوگرد(معدنی و آلی) در جیره غذایی باعث افزایش خطی معنی داری بر وزن الیاف نشسته خام، وزن الیاف شسته، کرم موهر خام تولیدی در روز، گرم موهر شسته تولیدی در روز، طول تار موهر و طول دسته گردید و درصد کمپ نیز به صورت معنی داری افزایش یافت. اما بر ماده خشک مصرفی روزانه، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل غذایی، قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی، قطر تار موهر و درصد الیاف مدولایی( مداوم و منقطع) تاثیری نداشت. به طور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که سطوح مطلوب گوگرد، گوگرد معدنی در سطح 0.2 درصد در ماده خشک جهت رشد و تولید الیاف موهر در بزغاله های مرخز می باشد.
معصومه نظری جلال رستم زاده
هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم در قطعهbp 294 از اگزون 4 ژن پرولاکتین و همچنین قطعه bp 522 ازاینترون 2 و اگزون 3 ژن لپتین بود. در این مطالعه فراوانی ژنوتیپی و اللی ژن های لپتین ( با روش pcr-rflp به وسیله آنزیم های برشی rsai و eco72i، به ترتیب) و ارتباط آن ها با تولید شیر مشخص شد. در این پژوهش مجموع 145 گاو هلشتاین، 60 گاو آمیخته و 58 گاو بومی منطقه غرب ایران مورد مطالعه قرار گرفت. در قطعهbp522 تکثیر یافته ژن پرولاکتین فراوانی ژنوتیپی 738/0، 221/0 و 041/0 برای ژنوتیپ های gg، ag و aa و فراوانی اللی برای الل های g و a، 848/0 و 152/0 به ترتیب مشاهده شد. در قطعه bp522 تکثیر یافته ژن لپتین فراوانی ژنوتیپی 738/0، 221/0 و041/0 برای ژنوتیپ های gg، ag و aa و فراوانی اللی برای الل های g و a، 783/0 و 217/0 به ترتیب مشاهده شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که گاوهای دارای ژنوتیپ ag برای ژن پرولاکتین وژنوتیپ gg برای ژن لپتین بیشترین میزان تولید شیر را دارا بودند. انحراف از تعادل هاردی واینبرگ برای پلی مورفیسم های مورد بررسی مشاهده نشد.
عبدالرحمان امینی عثمان عزیزی
این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات سطوح مختلف سیلاژ بستر جوجه های گوشتی بر عملکرد (وزن زنده، افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل)، فراسنجه های خونی و خصوصیات لاشه در بزغاله های نر مرخز انجام شد. 28 راس بزغاله نر مرخز (میانگین وزنی57/2 ± 55/18 کیلوگرم و میانگین سنی 9 تا 10 ماه) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به چهار جیره غذایی اختصاص داده شدند و دوره آزمایشی نیز 90 روز به طول انجامید. جیره های غذایی شامل 1) جیره شاهد بدون سیلاژ، 2) جیره حاوی 10 درصد، 3) جیره حاوی 20 درصد و 4) جیره حاوی 30 درصد از سیلاژ بستر جوجه های گوشتی بود. وزن نهایی و افزایش وزن روزانه بزغاله های تغذیه شده با جیره های شاهد و 10 درصد بطور معنی داری بیشتر از بزغاله های تغذیه شده با جیره های 20 و 30 درصد بود. ماده خشک مصرفی در گروه تغذیه شده با جیره 30 درصد نسبت به سایر گروه ها کاهش معنی دار داشت (05/0>p). ضریب تبدیل غذایی در بزغاله های تغذیه شده با جیره 20 درصد سیلاژ بستر جوجه های گوشتی بالاتر از سایر تیمارها بود (05/0>p). وزن لاشه، بازده لاشه، وزن راسته با گردن، وزن کبد، وزن قلب، وزن کلیه ها، وزن چربی داخلی و عمق عضله راسته، به ترتیب با افزایش سطح سیلاژ در جیره بطور معنی داری کاهش یافتند (05/0>p)، اما سایر خصوصیات لاشه بین تیمارهای مختلف تغییر پیدا نکردند. ترکیبات شیمیایی گوشت تحت تاثیر هیچ کدام از جیره ها قرار نگرفت (05/0p>). برای فراسنجه های خونی بین جیره ها از لحاظ گلوکز، کل پروتئین و کلسیم پلاسما تفاوت معنی داری مشاهده نگردید، اما جیره شاهد از لحاظ فسفر پلاسما با جیره های دیگر در سطح پایین تری قرار داشت و هم چنین ازت اوره ای خون با افزایش سطح سیلاژ در جیره افزایش یافت (05/0>p). نتایج این آزمایش نشان می دهد که استفاده از سیلاژ بستر جوجه های گوشتی تا سطح 10 درصد جیره اثرات منفی بر عملکرد، پارامترهای خونی و خصوصیات لاشه نداشت.
بدری امیری عثمان عزیزی
چکیده موضوع این مطالعه ارزیابی اثرات سطوح مختلف میوه بلوط بر تنوع زیستی جمعیت باکتریایی شکمبه با استفاده از تکنیک مولکولی pcr-sscp در بزغاله های مرخز بود. 24 راس بزغاله مرخز(میانگین وزنی 25/1 ± 93/16 و میانگین سنی 4 تا 5 ماه) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به چهار جیره غذایی اختصاص داده شد. طول دوره تغذیه با جیره های آزمایشی 105 روز بود.جیره های غذایی شامل 1) جیره شاهد، 2) جیره حاوی 8 درصد میوه بلوط، 3) جیره حاوی 17 درصد میوه بلوط و 4) جیره حاوی 25 درصد میوه بلوط بود. نتایج به دست آمده نشان داد که استفاده از سطوح مختلف میوه بلوط در جیره غذایی بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی شکمبهاثر معنی داری داشت. نتایج نشان داد که تاثیر جیره بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه و جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه معنی دار بود(001/0p<). جایگاه نمونه برداری تاثیری بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه نداشت(05/0p>). درحالیکه بر تنوع زیستیجمعیت باکتریایی محتوی شکمبه تاثیر معنی داری داشت(001/0p<). تنوع زیستیجمعیت باکتریایی اپیمورال شکمبه با جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه اختلاف معنی داری را نشان داد(05/0p<). بیشترین مقدار شاخص شانون مربوط به جمعیت باکتریایی اپیمورال بود که تنوع بیشتری نسبت به جمعیت باکتریایی محتوی شکمبه داشت. نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان می دهد که استفاده از میوه بلوط تا سطح 17 درصد در جیره غذایی موجب افزایش در تنوع زیستی جمعیت باکتریایی شکمبه شد درحالیکه استفاده از سطوح 25 درصد میوه بلوط در جیره غذایی موجب کاهش تنوع زیستی در جمعیت باکتریایی شکمبه شد
ثریا محمدی عثمان عزیزی
تحقیق حاضر به منظور تعیین پارامترهای تخمیری 5 گونه مرتعی کما ساورزی، استراگالوس آنگوستی فلوروس، استراگالوس کورویروستریس، چمن پیاز دار و گل راعی در سه مرحله فنولوژی رویشی، گلدهی و بذردهی در منطقه سارال کردستان با استفاده از روش تولید گاز انجام شد. برای این منظور از سه رأس گوسفند فیستولا گذاری شده استفاده شد. میزان تولید گاز نمونه ها در 2، 4، 8، 12، 24، 36، 48، 72 و 96 ساعت پس از انکوباسیون اندازه گیری شد. داده های به دست آمده به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با استفاده از نرم افزار sas رویه glm مورد آنالیز قرار گرفتند. مقایسات میانگین، با آزمون t تست صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد که ترکیب مواد مغذی، در بین گونه های مورد مطالعه، و در مراحل مختلف فنولوژی تفاوت معنی داری نشان دادند (05/0> p). با توجه به نتایج حاصل از روش تولید گاز تفاوت معنی داری در گونه های مرتعی و در مراحل مختلف فنولوژیک برای میزان گاز تجمعی در طی ساعات مختلف انکوباسیون و پارامترهای تولید گاز مشاهده گردید (05/0> p). میزان تولید گاز، انرژی متابولیسمی و قابلیت هضم ماده آلی در گونه مرتعی استراگالوس آنگوستی فلوروس نسبت به سایر گونه های مرتعی بیشتر بود. ناپدید شدن ماده خشک و بازدهی تخمیر در بین گونه ها و در مراحل مختلف فنولوژی تفاوت معنی داری را نشان داد (05/0> p). گونه کما ساورزی بیشترین میزان ناپدید شدن ماده خشک را طی 24 ساعت انکوباسیون نشان داد و گونه چمن پیاز دار بهترین بازده تخمیر را در بین گونه ها به خود اختصاص داد.
شهرام کریمی عثمان عزیزی
چکیده: به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی بر تولید و ترکیب شیرگاوهای شیرده هلشتاین آزمایشی با بکار بردن طرح مربع لاتین 4×4، به¬صورت چرخشی با چهار جیره غذایی(سطوح مختلف سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه های گوشتی)، چهار دوره آزمایشی و چهار راس گاو شیرده چند شکم زایشبا متوسط روزهای شیردهی 15±42 انجام شد. جیره های غذایی به ترتیب شامل صفر درصد سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی(t0)، 15 درصد سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی (t15)، 30 درصد سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی (t30) و 45 درصد سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی (t45) بر اساس ماده خشک بودند. در جیره¬هایمورد استفاده تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی با نسبت ( 35 : 65 ) مخلوط شده و سیلو گردید و به عنوان جایگزین یونجه و دیگر اجزای خوراک در نظر گرفته شده بود.صفات اندازه¬گیری شده شامل تولید و ترکیب شیر، فراسنجه¬های خونی و قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی بود. نتایج بدست آمده نشان داد که اثر سطوح مختلف سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی بر رویمقدار درصد لاکتوز شیر، مواد جامد بدون چربی شیر، وزن مخصوص شیر،قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی، کلسترول خون و کل پروتئین خون گاوها معنی دار نبود.اثر سطوح مختلف سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی بر روی تولید شیر خام، تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی،تولید شیر تصحیح شده براساس انرژی، درصد چربی شیر، درصد پروتئین شیر، ضریب تبدیل خوراک، ماده خشک مصرفی، قابلیت هضم پروتئین، گلوکز خون و ازت اوره¬ای خون گاوها معنی دار بود(05/0>p).تیمارهای حاوی سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه های گوشتی نسبت به تیمار شاهد تولید شیر خام بیشتری داشتند که بیشترین میزان آن مربوط به تیمار 30 درصد بود. تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی و تولید شیر تصحیح شده براساس انرژی در تیمار حاوی 15 درصد بیشتر بود و اختلاف معنی¬داری با سایر تیمارها نشان می¬داد. بیشترین میزان درصد چربی شیر در تیمار شاهد و بیشترین میزان درصد پروتئین شیر مربوط به تیمار حاوی 45 درصد سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی بود. بطورکلی با توجه به نتایج مطالعه حاضر می¬توان بیان کرد که استفاده از سطوح مختلف سیلوی تفاله سیب و بستر جوجه¬های¬گوشتی اثرات منفی بر دام-های مورد مطالعه نداشت و سبب کاهش هزینه خوراک نیز گردید.
نگار خسروزاد عثمان عزیزی
هدف از این مطالعه بررسی اثر افزودن مخلوط¬های مختلف از اسانس¬های آویشن، دارچین و میخک بر پارامترهای تخمیر شکمبه¬ای در شرایط برون تنی بود. در آزمایش اول اثر افزودن 250 پی پی ام از چهار مخلوط مختلف اسانسی آویشن، دارچین و میخک [t50(50% آویشن، 30% دارچین و 20% میخک)، t30 (30% آویشن، 50% دارچین و 20% میخک)، t40 (40% آویشن، 40% دارچین و 20% میخک) و t33 (3/33% آویشن، 3/33% دارچین و 3/33% میخک)] با استفاده از کشت میکروبی 24 ساعته در جیره حاوی 50:50 و 20:80، کنسانتره: علوفه بررسی گردید. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که نسبت به تیمار شاهد اضافه کردن مخلوط¬های اسانسی اثری بر حجم گاز تولیدی (به¬جز t50، در جیره حاوی 50% کنسانتره)، غلظت نیتروژن آمونیاکی، بازدهی تخمیر (بجز t30 و t40 در جیره حاوی 80% کنسانتره) و ناپدید شدن ماده خشک، پروتئین خام (به¬جز t50، t40 و t33 در جیره حاوی 50% کنسانتره)، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و تولید گاز متان نداشتند. نسبت به تیمار شاهد در جیره حاوی 50% کنسانتره افزودن مخلوط اسانسی t50 سبب افزایش در غلظت کل اسیدهای چرب فرار شد (05/0p<). در آزمایش دوم اثر سطوح 80، 160، 320 و 640 پی پی ام از مخلوط¬های اسانسی t50 و t33 بر پارامترهای تخمیر شکمبه¬ای جیره حاوی 50:50 و 20:80، کنسانتره: علوفه با استفاده از کشت میکروبی 24 ساعته بررسی شد. نتایج نشان داد که نسبت به تیمار شاهد افزودن مخلوط اسانسی t50 در جیره حاوی 50:50 کنسانتره: علوفه، باعث افزایش در حجم گاز تولیدی و سطوح 80 و 320 پی پی ام باعث کاهش در میزان بازدهی تخمیر شد (05/0p<). همچنین در مقایسه با تیمار شاهد سطح 320 پی پی ام باعث کاهش در میزان ناپدید شدن ماده خشک، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی شد (05/0p<). سطوح مختلف مخلوط اسانسی t33 در جیره حاوی50:50 کنسانتره: علوفه، باعث افزایش در حجم گاز تولیدی (بجز سطح 640 پی پی ام) و کاهش در میزان بازدهی تخمیر، ناپدید شدن ماده خشک (به¬جز سطح 160 پی پی ام) ، پروتئین خام و الیاف نامحلول در شوینده خنثی (در سطح 320 پی پی ام) در مقایسه با تیمار شاهد شد (05/0p<). افزودن مخلوط اسانسی t50 در جیره حاوی 80% کنسانتره باعث کاهش در بازدهی تخمیر (به-جز سطح 320 پی پی ام) و افزایش در گاز تولیدی، غلظت نیتروژن آمونیاکی (در سطح 80 پی پی ام) و ناپدید شدن پروتئین خام (در سطح 320 پی پی ام) شد (05/0p<). ناپدید شدن الیاف نامحلول در شوینده خنثی و ماده خشک (به جز سطح 80 پی پی ام) در جیره حاوی 80% کنسانتره تحت تأثیر افزودن مخلوط اسانسی t50 قرار نگرفت. افزودن مخلوط اسانسی t33 در جیره حاوی 80% کنسانتره باعث افزایش در ناپدید شدن ماده خشک، پروتئین خام و تولید گاز (به¬جز سطح 80 و 160 پی پی ام) شد (05/0p<). در آزمایش سوم اثرات افزودن 3 دز (0، 250 و 500 پی پی ام) از مخلوط اسانسی t50 بر پارامترهای تخمیر شکمبه¬ای جیره حاوی 50:50 کنسانتره: علوفه در سیستم کشت متداوم دوطرفه بررسی شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که سطح 500 پی پی ام از مخلوط اسانسی t50 نسبت به تیمار شاهد باعث کاهش در میزان ناپدید شدن ماده خشک (و در سطح 250 پی پی ام)، پروتئین خام و ماده آلی شد (05/0p<). غلظت نیتروژن آمونیاکی، نیتروژن پپتیدهای بلند زنجیر و نیتروژن اسید آمینه¬ای بعلاوه پپتیدهای کوتاه زنجیر تحت تأثیر افزودن مخلوط اسانسی t50 قرار نگرفت. بطور کلی نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مخلوط اسانسی t50 دارای اثرات بهتری بر پارامترهای تخمیر شکمبه¬ای بود اما میزان تأثیر مخلوط¬های اسانسی تحت تأثیر دز استفاده و جیره پایه قرار می¬گیرد.
ناصر خاطری عثمان عزیزی
هدف از این مطالعه بررسی اثر افزودن یک مخلوط اسانسی حاوی 50% آویشن، 30% دارچین و 20% میخک، بر قابلیت هضم ظاهری، برخی از پارامترهای تخمیر شکمبه-ای و جمعیت پروتوزوآها و باکتری های تولید کننده آمونیاک شکمبه در گوسفندان فیستولا شده بود. تیمارهای آزمایشی شامل جیره پایه (50:50 علوفه به کنسانتره) بدون افزودنی به عنوان شاهد، جیره پایه به علاوه 8/0 (تیمار 1) و 6/1 (تیمار 2) میلی لیتر به ازای هر رأس گوسفند در روز از مخلوط اسانسی بود. این آزمایش در دو دوره 24 روزه (7 روز تغییر جیره، 10 روز عادت دهی و 7 روز نمونه گیری) با استفاده از 6 راس گوسفند مجهز به فیستولای شکمبه ای در قالب طرح آماری تکرار در زمان انجام شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که افزودن مخلوط اسانسی بر ph در طول 8 ساعت پس از مصرف خوراک، قابلیت هضم ظاهری الیاف نامحلول در شوینده خنثی، ماده خشک، پروتئین خام، ماده آلی، تعداد پروتوزوآهای شکمبه، باکتری های با قدرت بالای تولید آمونیاک، اسیدهای چرب فرار، تولید متان، متابولیت های شیمیایی سرم (بتاهیدروکسی بوتیرات، گلوکز، کل پروتئین، آلبومین، نیتروژن اوره ای خون، کلسترول، آلانین آمینو ترانسفراز و اسپارتات آمینو ترانسفراز)، سلول های خونی (گلبول های قرمز، گلبول های سفید، هموگلوبین و هماتوکریت) و غلظت نیتروژن پپتیدی و اسیدآمینه ای در 2 و 8 ساعت پس از مصرف خوراک اثر معنی داری نداشت (05/0p>). غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه گوسفندان تغذیه شده با تیمار 1 قبل از خوراک صبحگاهی بالاتر از دو گروه دیگر بود (05/0p<). افزودن مخلوط اسانسی منجر به کاهش غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه گوسفندان از 4 ساعت پس از مصرف خوراک شد و بیشترین میزان کاهش در گوسفندانی که با تیمار 2 تغذیه شدند مشاهده شد (05/0p<). در 8 ساعت پس از مصرف خوراک گوسفندان تغذیه شده با تیمار 2 بیشترین غلظت نیتروژن آمونیاکی را داشتند (05/0p<). نتایج این آزمایش نشان داد که مخلوط اسانس به کار رفته می تواند بدون اثرات منفی بر هضم پذیری مواد مغذی و متابولیت های شیمیایی خون اثرات مثبتی بر تخمیر شکمبه ای داشته باشد.
اسرین صلواتی عثمان عزیزی
این آزمایش به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف میوه بلوط بر مورفولوژی شکمبه و روده کوچک و phمحتویات دستگاه گوارش در بزهای مرخز انجام شد. به این منظور 24 رأس بزغاله نر مرخز با میانگین وزنی 1±16کیلوگرم و میانگین سنی 4 تا 5 ماه در قالب یک طرح کاملاَ تصادفی استفاده شد. دوره آزمایشی 105 روز بود و تیمارهای آزمایشی شامل جیره شاهد و جیره-های حاوی 8، 17 و 25 درصد میوه بلوط بودند. بزغاله ها در هر 4 گروه با علوفه خشک یونجه و کنسانتره (دانه جو برای گروه شاهد و میوه بلوط به عنوان جایگزین دانه جو برای گروه های آزمایشی) تغذیه شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که تیمارهای آزمایشی فاقد اثر معنی داری (05/0<p) بر مورفولوژی شکمبه (ارتفاع پرز، پهنای پرز، سطح پرز و تراکم پرز، و ضخامت دیواره شکمبه) و مورفولوژی روده (ارتفاع پرز، پهنای پرز، سطح پرز، عمق کریپت و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت) بود. تیمارهای آزمایشی فاقد اثر معنی داری(05/0<p) بر ph بخش های مختلف شکمبه و روده کوچک بود. نتایج بدست آمده از این آزمایش نشان داد استفاده از 25 درصد بلوط در جیره بز مرخز فاقد اثر منفی بر مورفولوژی شکمبه و روده کوچک و ph هضمی محتویات دستگاه گوارش بود.