نام پژوهشگر: عیسی نخعی کمال آبادی
غفور آهنی عیسی نخعی کمال آبادی
تحقیق حاضر به مطالعه مسئله زمانبندی تولید کارگاهی در شرایط بلوکه و عدم توقف می پردازد. شرایط بلوکه زمانی اتفاق می افتد که با فقدان انبار میانی برای ماشین آلات روبرو هستیم در حالی که محدودیت های عدم توقف بیانگر شرایطی هستند که کار، بدون هیچ وقفه ای بین ماشین آلات باید تحت فرآیند قرار گیرد. ایده کاهش سرعت عملیات نخستین بار در محیط کارگاه سری و شرایط عدم توقف و بلوکه ابتدا با هدف حداقل نمودن زمان سیکل و پس از آن با هدف حداقل نمودن دامنه عملیات ارائه و مورد استفاده قرار گرفت. این تحقیق به مطالع? تأثیر کاهش سرعت عملیات بر مسئله تولید کارگاهی در حالت عدم توقف و بلوکه پرداخته است. در بخش اول از این تحقیق با فرض این که فرآیند عمل اول هر کار از ماشین اول آغاز شود و نیز جواب مسئله در حالت عدم توقف داده شده باشد الگوریتمی ارائه شده که به تأثیر تکنیک کاهش سرعت بر جواب داده شده می پردازد. در ادامه این تکنیک را با مدل مان و الگوریتم ابتکاری amcc ترکیب نموده ایم و کارایی آنها بوسیله تعدادی از مسائل آزمون استاندارد ادبیات زمانبندی آزموده شده که برای بیشتر مسائل نتایج به مراتب بهتری حاصل شده است
ادریس جعفری عیسی نخعی کمال آبادی
بی توجهی به مقررات راهنمایی و رانندگی و قانون گریزی همواره یکی از علل بروز مشکلات، معضلات و حوادث ترافیکی در همه جوامع می باشد که بسته به بافت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی جوامع، میزان و نوع آن متفاوت خواهد بود. آمار حوادث ترافیکی در ایران موید میزان بالا و غیرمتعارف تخلفات رانندگی در ایران است که هر ساله زیان های جبران ناپذیری را باعث می گردد. گرچه در بروز تخلفات رانندگی عوامل محیطی نیز دخیل می باشد، اما علل انسانی علاوه بر اینکه به عنوان اصلی ترین عامل بروز علت تخلفات است می تواند عاملی موثر در جهت تعدیل و رفع سایر نواقص و کمبودها باشد. پیشگیری از تخلفات که به واسطه بی توجهی و بی مبالاتی عامل انسانی صورت می گیرد در جلوگیری و تعدیل حوادث ترافیکی موثر خواهد بود. لذا ضمن بررسی کارشناسانه علل و انگیزه های بروز تخلفات، می توان با استفاده از روش های داده کاوی اقدام به کنترل عامل انسانی ، شناسایی رانندگان متخلف پرخطر و جلوگیری از تخلفات احتمالی آنان در آینده نمود. این تحقیق با کاربرد عملی داده کاوی در داده های تخلفات ترافیکی بررسی نموده است که شناسایی رانندگان پرخطر چگونه انجام شده و آیا می توان با دانستن سوابق تخلفاتی و مشخصه های فردی و محیطی، آنان را شناسایی و قوانین لازم را برای کاهش تخلفات ترافیکی تدوین و اجرا نمود. روش داده کاوی در جهت دستیابی به قوانین تصمیم گیری و مدل شناسایی رانندگان پرخطر در تخلفات استفاده شده است.در اجرای روش دسته بندی در داده کاوی دو تکنیک شبکه های عصبی و درخت تصمیم در اطلاعات تخلفات بکار گرفته شد و در انتها برای بهبود نتایج از رویکرد ترکیبی، متشکل از تکنیک خوشه بندی و درخت تصمیم استفاده شده است. تاکنون شناسایی رانندگان متخلف در حوزه ترافیک بیشتر به صورت تجربی صورت گرفته است اما تحقیق حاضر انواع متغیرهای دخیل در این مساله را بصورت همزمان مدنظر قرار داده است که می توان در ارائه خدمات برای مراجعین و رانندگان بر اساس امتیازات حاصل از اجرای این سیستم برای آنان استفاده نموده و در بسیاری از موارد از جمله محاسبه حق بیمه سالیانه، درصد تخفیف دیون دولتی و بخشش های تخلفات مرتکب شده و... بر اساس خطرساز بودن آنان عمل نمود.
روح انگیز اسدی رضا برادران کاظم زاده
چه موقع سفارش دهیم؟ چه مقدار سفارش دهیم؟ این دو سئوال همیشه موضوع اساسی و مهم برای مدیران در حوزه کنترل موجودی بوده است. با پیشرفت روز افزون تکنولوژی و صنعت به چالشی برای سازمانها تبدیل شده است، مدیران تمام تلاش خود را جهت رفع این چالش انجام داده اند. ما نیز در این پایان نامه سعی در ارائه راه حلی برای حل این چالش در شرکت ساپکو داریم. در این تحقیق مدل ارسال ترکیبی(jrp ) با وسایل نقلیه ظرفیت بندی شده برای ارسال قطعات خودرو شرکت ساپکو ارائه شده است. مساله به صورت مدلی غیر خطی-عدد صحیح فرموله شد.تابع هزینه مدل کلاسیک مساله ارسال ترکیبی از سه جمله هزینه نگهداری، هزینه عمده سفارش دهی و هزینه متغیر سفارش دهی تشکیل شده است، در این تحقیق هزینه حمل نقل را که وابسته به مقدار سفارش(ارسال) هست را در نظر گرفته ایم. ما در این تحقیق تقاضای قطعات را با توجه به شرایط شرکت، ثابت در نظر گرفته ایم. مدل طراحی شده با استفاده از الگوریتم ژنتیک در محیط برنامه متلب کد نویسی شد.مدل در دو حالت با محدودیت حجم و بدون محدودیت حجم ارسالی حل شد و نتایج آن با یکدیگر مقایسه شد، مشاهده شد که با اعمال محدودیت حجم ارسال، دوره سفارش دهی افزایش می یابد و بدنبال آن هزینه های کل سالانه نیز افزایش می یابد. در قسمتی دیگر نتایج اعمال حد بالای ارائه شده برای مقایسه شد، ملاحظه شد که اعمال حد بالای ارائه شده نیز هزینه های کل را افزایش می دهد. درپایان مدل را با داده های واقعی جمع آوری شده از شرکت ساپکو حل کرده ایم. لازم به ذکر است مدل برای 5 سازنده از مهمترین سازندگان شرکت حل شد. تعداد محصولات 12،19،43،49،26 برای سازندگان مختلف در نظر گرفته شد. در نهایت برای اعتبار سنجی مدل ارائه شده، نتایج با حالتی که قطعات به صورت جداگانه ارسال می شوند (روش سنتی سفارش دهی ساپکو) مقایسه شدو نشان داده شد که سیستم پیشنهادی دارای عملکرد بهتری نسبت به سیستم سفارش دهی سنتی می باشد و همینطور، الگوریتم ارائه شده در ادبیات، اعتبار سنجی شد.
جعفر حیدری سید کمال چهارسوقی
امروزه، مدیریت زنجیره تامین جنبه بسیاری مهمی از کسب و کارهای مختلف محسوب شده و به عنوان یکی از ضروریات موفقیت در محیط های کسب و کارها شناخته می شود. پاسخ به توقعات روزافزون مشتریان و باقی ماندن در حلقه رقابت مساله ای نیست که در درون مرزهای تنها یک سازمان قابل حل باشد. کلیه اعضای دست اندرکار در تامین، تولید، توزیع و تحویل محصول به مشتری هریک سهم مشخصی در پاسخ به مشتریان و بهبود عملکرد زنجیره در قیاس با رقبا دارند. مدیریت زنجیره تامین فراتر از یک تسهیل کننده جریان کالا و اطلاعات بین تامین کنندگان و تولید کنندگان است. علاوه بر جریان روان اطلاعات بین اعضای زنجیره -که بی شک برای مدیریت موثر زنجیره الزامی است- فعالیت ها، تصمیم گیری ها، اهداف، و نیز استراتژی های اعضای زنجیره تامین می بایست با یکدیگر همسو و در راستای هدف غایی رضایت مندی مشتریان باشد. از آنجاکه تصمیمات و سیاست گذاری های هریک از اعضای زنجیره تامین دارای تاثیرات عمیقی بر سایر اعضای زنجیره تامین است در نتیجه هماهنگی بین اعضای زنجیره تامین در اتخاذ تصمیمات و سیاست گذاری ها یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضر با تمرکز بر مفهوم تناسب استراتژیک در حوزه مدیریت موجودی ها در زنجیره های تامین غیرمتمرکز، یک رویکرد قابل اجرا به منظور ایجاد تناسب بین استراتژی رقابتی و استراتژی عملکردی زنجیره تامین ارایه می نماید. در عمل، استراتژی رقابتی زنجیره تامین با توجه به نیروهای رقابتی موجود در محیط فعالیت زنجیره تعیین شده و بر اساس آن درجاتی از نامعینی ها به زنجیره تامین تحمیل می گردد. بنابر سطح نامعینی های وارده، استراتژی زنجیره تامین باید درجاتی از پاسخگویی و کارایی را در خود داشته باشد. در حالیکه ارتقاء سطح پاسخگویی به مشتریان هزینه بر است، افزایش کارایی تنها بواسطه کاهش هزینه ها ممکن است. بنابراین لازم است که سطح مشخصی از توازن پاسخگویی-کارایی توسط استراتژی عملکردی زنجیره تامین فراهم گردد. هدف از این رساله، یافتن سطح بهینه پاسخگویی-کارایی در یک زنجیره تامین دوسطحی و ارایه راهکارهای عملی به منظور دستیابی به آن با وجود یک استراتژی رقابتی مفروض و نامعینی هایی است که در تقاضای مشتریان و زمان تحویل وجود دارند. در عمل، دستیابی به یک سطح مشخص از پاسخگویی-کارایی به شیوه های مختلفی ممکن است که نقش هریک از اعضا در هر شیوه متفاوت خواهد بود. هریک از اعضا که مسئولیت ارتقاء سطح پاسخگویی را بپذیرد با هزینه های مازاد مواجه می شود، ولی با جذب نامعینی ها به دیگر عضو اجازه می دهد که با کارایی بیشتری فعالیت نماید. در مدل پیشنهادی، عضو پایین دست زنجیره تامین (خرده فروش) مسوولیت ارتقاء سطح پاسخگویی زنجیره را بر عهده دارد. با اینحال از آنجاکه خرده فروش یک موجودیت اقتصادی مستقل است، در صورتیکه پذیرش چنین مسوولیتی منجر به افزایش هزینه های وی شود آنگاه از پذیرش آن سر باز خواهد زد. بالادست زنجیره تامین با ارایه طرح های انگیزشی سعی در ترغیب خرده فروش به جذب نامعینی ها دارد. در این رساله با مدل سازی نحوه تصمیم گیری دو عضو زنجیره تامین، سیاست های بهینه سرتاسری مدیریت موجودی ها مشتمل بر «اندازه سفارش خرده فروش» و «سطح توازن پاسخگویی-کارایی» به صورت مشترک تعیین شده و طرح های انگیزشی بر پایه «تخفیف مقداری» و «تاخیر در پرداخت» به منظور ترغیب خرده فروش به مشارکت در تصمیم گیری اشتراکی تدوین شده است. مدل سازی های ریاضی در بازار رقابتی و غیررقابتی انجام شده اند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که حصول تناسب استراتژیک در حوزه سیاست گذاری موجودی ها موجب سودآوری بیشتر زنجیره تامین شده و مکانیزم های انگیزشی پیشنهادی می توانند به نحو موثری سود حاصله را بین اعضای زنجیره تامین تسهیم کرده و مشارکت اعضا در تصمیم گیری هماهنگ را تضمین نمایند. همچنین نتایج نشان می دهند که در یک بازار رقابتی، تصمیم گیری اشتراکی نسبت به تصمیم گیری انفرادی، سطح توازن پاسخگویی-کارایی را به سمت پاسخگویی متمایل می نماید، درحالیکه در بازار غیررقابتی سطح توازن پاسخگویی-کارایی به سمت کارایی متمایل می شود.
حمداله صادقی عیسی نخعی کمال آبادی
سلول رباتیک، یک سلول تولیدی است که شامل تعدادی ماشینcnc و یک یا چند ربات جابجایی مواد می باشد. هدف عمده استفاده از سلول های رباتیک، کاهش هزینه تولید، افزایش بهره وری یا نرخ خروجی، ایجاد یک سیستم تولیدی با انعطاف پذیری بیشتر و جایگزینی ربات به جای کارگر در شرایط کاری خطرناک و مضر است. مساله زمانبندی در سلول رباتیک یکی از مسائل مهم در تحقیقات دانشگاهی و صنعتی است. در این تحقیق مسأله زمانبندی سلول رباتیک در دو حالت متفاوت زیر بررسی می شود. حالت اول: مسأله زمانبندی سلول رباتیک با سه ماشینcnc و با هدف بهینه کردن هزینه کل تولید. در این حالت فرض می شود همه عملیات از یک نوع یکسان می باشند، به عبارت دیگر، هر قطعه جهت تولید، فقط به یک عملیات نیاز دارد. حالت دوم: مسأله زمانبندی سلول رباتیک با سه ماشینcnc و با هدف بهینه کردن هزینه کل تولید. در این حالت فرض می شود هر قطعه جهت تولید، به l عملیات نیاز دارد، همچنین در این حالت مساله تخصیص عملیات در سلول رباتیک با سه ماشین cnc نیز بررسی شده است. قدم بعدی در این تحقیق ارائه رویکرد حل، برای مساله هایی است که در بالا ذکر شد. از آنجا که مسائل زمانبندی سلول رباتیک و همچنین مسائل تخصیص عملیات دارای پیچیدگی خاصی می باشند، لذا در این تحقیق از یک الگوریتم ابتکاری برای حل مسأله زمانبندی سلول رباتیک و همچنین مسأله تخصیص عملیات استفاده شده است. مهمترین برآورد حاصل از تحقیق، مدل سازی و حل مساله زمانبندی برای سلول رباتیک سه ماشینه در دو حالت مختلف و یافتن جوابهای بهینه هزینه کل تولید می باشد. لازم به ذکر است که در ادبیات موضوع، مساله زمانبندی سلول رباتیک جهت بهینه کردن هزینه تولید تنها برای حالت دو ماشینه مدل سازی و حل شده است.
امیر نوروزی عیسی نخعی کمال آبادی
در سالیان اخیر توجه خاصی به زمانبندی ماشین های پردازشگر دسته ای شده است، زیرا انجام عملیات و پردازش روی کارها به صورت دسته ای، سریعتر و ارزانتر از حالت تکی است. یک ماشین پردازشگر دسته ای در صورتی که مجموع اندازه کارهای داخل دسته از ظرفیت ماشین بیشتر نشود، می تواند به طور همزمان چند کار را در یک دسته پردازش کند. در این پژوهش مدلی برای یک محیط جریان کارگاهی با m ماشین پردازشگر دسته ای ارائه شده است که m حداقل 2 است. هدف کمینه کردن کل هزینه-های ماکزیمم زمان تکمیل، زودکرد و دیرکرد کارهاست. زمان پردازش هر دسته، ماکزیمم زمان پردازش کارها از میان کارهای داخل دسته است. زمانهای پردازش و اندازه کارها معلوم و غیر یکسان است. به منظور پژوهش بیشتر، دو مدل دیگر، اولی با هدف کمینه کردن ماکزیمم زمان تکمیل کارها و دومی با هدف کمینه کردن کل هزینه های زودکرد و دیرکرد از مدل اول اقتباس شده است که در جای خود بنا به نظر تصمیم گیرنده می تواند بسیار کاربردی باشد. از آنجایی که مدل های پیشنهادی، مدل هایی با پیچیدگی سخت هستند، الگوریتم های فراابتکاری بر مبنای الگوریتم های ژنتیک، بهینه سازی گروه ذرات و شبیه سازی تبرید برای حل توسعه داده شدند. برای ارزیابی کارایی الگوریتم های پیشنهادی، ساختار ایجاد مسائل نمونه در پژوهش های پیشین شناسایی و مسائل نمونه ای ایجاد شد. هر کدام از مدل ها با تعدادی از الگوریتم-های پیشنهادی و الگوریتم های ابتکاری و فراابتکاری موجود در پژوهش های پیشین حل و نتایج با هم مقایسه و بررسی شده است. در راستای توسعه ی این الگوریتم ها، دو ویژگی مهم الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات که منجر به افتادن این الگوریتم در دام بهینه محلی می شود، بررسی شده و دو الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات بهبود یافته جهت رفع این دو مشکل پیشنهاد شد که نتایج حاصل از اجرای این دو الگوریتم روی مدل ها، کارایی بالای آنها و رفع دو مشکل ذکر شده را نشان می دهد. همچنین جهت پژوهش بیشتر، یک روش جستجوی قوی با دو الگوریتم ژنتیک و شبیه سازی تبرید ترکیب شد که نتایج اجرا، عملکرد خوب الگوریتم ژنتیک را در حل مدل ها نشان می دهد. از آنجایی که کیفیت عملکرد الگوریتم های فراابتکاری تا حد زیادی به پارامترها و عملگرهای انتخابی بستگی دارد، در این تحقیق، همه ی پارامترها و عملگرهای الگوریتم های پیشنهادی برای حل هر مدل، به طور جداگانه با استفاده ازروش طراحی آزمایش های تاگوچی تنظیم شده است.
عباس میراخورلی علیرضا عیدی
مسأله مکانیابی هاب یکی از موضوعات جدید در حوزه مسائل مکانیابی بشمار می رود. این دسته از مسائل؛ کاربردهای فراوانی در سیستمهای حمل و نقل، در شبکه های پستی و همچنین در شبکه های ارتباطی دارند. در این تحقیق؛ فرموله نمودن مسائل هاب پوششی(یکی از انواع مسائل مکان یابی هاب) در محیط فازی انجام می شود و به منظور لحاظ نمودن عدم قطعیت های موجود در زمانهای انتقال و جابجایی محموله ها، مدل برنامه ریزی خطی فازی برای آن پیشنهاد می گردد. هدف اصلی مدل ارائه شده، یافتن مکان هاب ها و تخصیص گره های غیر هاب به گره های هاب می باشد بطوریکه زمان سفر بین هر جفت از گره های مبدأ – مقصد از محدودیت از پیش تعیین شده (محدودیت پوشش) تجاوز نکند. سپس یک الگوریتم ابتکاری مبتنی بر الگوریتم ژنتیک به عنوان راه حل مدل ارائه شده مورد مطالعه و توسعه قرار خواهد گرفت. از نتایج مهم این مقاله می توان به اثبات موضوع نیاز به افزایش تعداد هاب های تأسیس شده با فرض فازی در نظر گرفتن پارامترهای مسأله و نیز توانایی الگوریتم ارائه شده در حل مسائل با اندازه بزرگ و برتری محاسباتی آن از لحاظ زمان انجام محاسبات و کیفیت جوابها اشاره نمود. معتبر بودن و کارایی محاسباتی الگوریتم ارائه شده، برروی مجموعه داده های شناخته شده cab , ap از طریق آزمایشات شبیه سازی نشان داده شده است.
حسام شیدپور محمود شهرخی
در دنیای امروز، برنده رقابت در جذب مشتری، شرکتها و سازمان هایی هستند که با درک درست از نیازهای مشتریان، راه صحیح تحقق آنها را بیابند. با در نظر گرفتن این موضوع که بسیاری از هزینه های ایجاد محصول در مرحله طراحی معین می شود محققان سعی می کنند روشهای بهتر و کاراتری را برای این مرحله ابداع کنند. مهندسی همزمان سه بعدی، یک روش جدید است که از ترکیب کردن مهندسی همزمان و زنجیره تامین حاصل می شود و مسائل مربوط به طراحی محصول، فرآیند و زنجیره تامین را در همان مراحل اولیه طراحی وارد کند. در این پژوهش، در فصل1، انگیزه، زمینه و هدف تحقیق شرح داده شد. در فصل2، ابتدا فرآیند ایجاد محصول جدید(npd) و مراحل آن بیان شد. سپس به بیان سه جز مورد نظر در 3d-ce یعنی طراحی محصول، فرآیند و زنجیره تامین پرداخته شد و اثرات ساختار محصول بر روی سه جز 3d-ce مورد بررسی قرار گرفت. از آنجا که هر مرحله npd دارای نقاط تصمیم زیادی است، در ادامه، فرآیند تصمیم گیری و انواع روشهای آن ارائه شد. در این فصل، مهندسی همزمان(ce)، اجزای آن و کاربردهایش در صنایع مختلف بیان شد؛ سپس با بیان عیوب ce و مخصوصا این نکته که مهندسی همزمان قادر به در نظر گرفتن گسترده مسائل زنجیره تامین نیست، به تشریح مهندسی همزمان سه بعدی(3d-ce) پرداخته شد و با ذکر مثالی از اجرای آن در بعضی شرکتها ادامه یافت. در انتهای فصل نیز، مرور ادبیات هم در حوزه های دوگانه از سه حوزه درگیر در 3d-ce و هم خود مهندسی همزمان سه بعدی، انجام شد. فصل 3 به ارائه یک مدل پیشنهادی مبتنی بر برنامه ریزی چند هدفه و روش topsis پرداخت. این مدل سعی می کند بهترین مدل طراحی محصول را با در نظر گرفتن پارامترهای کمی و کیفی مربوط به فرآیند ایجاد محصول جدید از جمله زنجیره تامین در مراحل اولیه طراحی محصول، انتخاب کند. فصل 4 نیز یک مدل ریاضی بر مبنای ساختار محصول (مدولاریتی) و با در نظر گرفتن بعضی از هزینه های چرخه عمر همچون قابلیت تعمیر محصول ارائه کرد. این دو مدل پیشنهادی، علاوه بر انتخاب بهترین مدل طراحی از میان طرحهای کاندید، بهترین فرآیند تولید، نوع و تعداد قطعات مورد نیاز و مقدار سفارش به هر تامین کننده را نیز انتخاب می کند.
رضا میهمی عیسی نخعی کمال آبادی
در سال های اخیر به دلیل پیشرفت در فناوری، بازارهای رقابتی شدید و مشتریان سخت گیر تعداد کالاهای فاسدشدنی- یعنی کالاهایی که به مرور زمان ارزش خود را از دست می دهند- بیش از پیش شده است. با وجود چنین بازارهایی یک امر حیاتی برای بنگاه های مختلف تعیین سیاست بهینه موجودی و قیمت بهینه فروش کالاها است. در گذشته سیاست موجودی و قیمت گذاری کالا دو بخش کاملا جدا از هم بودند که به ترتیب توسط بخش های عملیاتی و بازاریابی در بنگاه ها تعیین می شد. اما امروزه دیگر نمی توان به مدل های سنتی و قدیمی اکتفا کرد و باید از مدل های ترکیبی برای رسیدن به حداکثر سود استفاده کرد. در این تحقیق 4 مدل اصلی زیر بر اساس سیاست موجودی مقدار اقتصادی سفارش همراه با قیمت گذاری برای کالاهای فاسدشدنی ارائه می شود: ? قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت توام برای کالاهای فاسدشدنی با در نظر گرفتن کمبود به صورت پس افت پاره ای و تقاضای وابسته به قیمت ? قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت توام برای کالاهای فاسدشدنی با در نظر گرفتن کمبود به صورت پس افت پاره ای و تقاضای وابسته به قیمت و زمان ? قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت توام برای کالاهای فاسدشدنی غیرآنی با در نظر گرفتن کمبود به صورت پس افت پاره ای و تقاضای وابسته به قیمت و زمان ? قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت توام برای کالاهای فاسدشدنی غیرآنی با در نظر گرفتن کمبود به صورت پس افت پاره ای، تقاضای وابسته به قیمت و زمان و در نظر گرفتن تاخیر در پرداخت ها هدف از ارائه مدل ها تعیین مقادیر بهینه قیمت، زمان بهینه بازپرسازی و اندازه سفارش است، تا بدین وسیله سود حداکثر شود. بنابراین بعد از ارائه مدل ها نشان داده می شود که در هر قیمتی، زمان بازپرسازی یگانه و بهینه است. سپس ثابت می شود که با در دسترس بودن زمان بهینه بازپرسازی، تابع هدف، تابعی مقعر از قیمت است و بنابراین مقدار بهینه آن موجود است. در ادامه برای مدل ها الگوریتمی ساده جهت به دست آوردن متغیرهای مدل بیان می شود و در انتهای مدل ها، مثال عددی برای تشریح مدل و الگوریتم ارائه می گردد. چارجوب تحقیق بدین گونه است که در فصل اول مقدمه و کلیات تحقیق بیان می شود. در فصل دوم مبانی نظری و مرور ادبیات تحقیق بیان خواهد شد. فصل سوم به عنوان فصل اصلی تحقیق به ارائه مدل های ذکر شده در بالا اختصاص دارد. در نهایت در فصل چهارم جمع بندی تحقیق ارائه می شود و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی بیان خواهد شد.
محبوبه هنرور سید کمال چهارسوقی
در این رساله مساله یکپارچه سازی قیمت گذاری، تعیین موعد تحویل و برنامه ریزی تولید به صورت پویا در محیط ساخت و تولید سفارشی با افق زمانی محدود، ظرفیت محدود تولید و کلاسهای مختلف مشتری بررسی می شود. در مدلهای ارایه شده تقاضا احتمالی و تابعی از قیمت، لیدتایم و زمان می باشد. با توجه به تصادفی بودن تقاضا در مدل از برنامه ریزی احتمالی دو مرحله ای و چند مرحله ای استفاده شده است. در ابتدا از رویکرد کاهش سناریو که در ادبیات مطرح شده برای تخمین متغیر تصادفی پیوسته با متغیر تصادفی گسسته به صورت درخت سناریو، کاهش ابعاد مدل و حل آن استفاده می کنیم و با استفاده از مثالهای گوناگون و با در نظر گرفتن شاخصهای ارزش حل احتمالی و حد پایین مساله اصلی به بررسی صحت روش استفاده شده برای کاهش سناریو می پردازیم. سپس با ایده گرفتن از حل مسایل احتمالی با روش تجزیه سناریو و با استفاده از روش فرا ابتکاری پرندگان برای بر قرار کردن محدودیت nonanticipativity در مدل برنامه ریزی احتمالی الگوریتم ابتکاری پی درپی برای حل مساله احتمالی در ابعاد بزرگ ارایه می شود. بخش دوم تحقیق مربوط به استراتژی رقابتی قیمت گذاری و تعیین لیدتایم در زنجیره تامین دو کاناله در دو حالت متمرکز و غیر متمرکز است به طوری که تولید کننده محصولات را تولید و از طریق دو کانال سنتی و کانال اینترنتی به فروش می رساند. مسایل به صورت مدل دو سطحی غیر خطی و صفر و یک فرموله می شوند. برای حل مدل از الگوریتم فرا ابتکاری پرندگان استفاده می شود و با استفاده از مثالهای عددی، اثر میزان درصد پذیرش مشتریان بر قیمت تولید کننده و خرده فروش بررسی می شود. دستاوردهای این پژوهش را از سه دیدگاه تعریف مساله، مدلسازی و حل مدل می توان بیان نمود. از دیدگاه تعریف مساله، مدل یکپارچه قیمت و تعیین موعد تحویل با در نظر گرفتن محدودیتهای تولید و زمان بندی تولید در حالت احتمالی برای سطح تولید کننده و توسعه آن در زنجیره تامین دو سطحی و دو کاناله ارائه شده است. از دیدگاه مدلسازی برای اولین بار از رویکرد برنامه ریزی احتمالی برای مدلسازی مساله قیمت گذاری و تعیین موعد تحویل استفاده شده است. از دیدگاه روش حل مدل، مدل ابتکاری ارایه شده است که با استفاده از آن می توان مسایل بزرگ و پیچیده احتمالی را تبدیل به مسایل کوچکتر نمود و به حل آنها پرداخت.
روزبه یوسفی عیسی نخعی کمال آبادی
در اقتصاد دنیا مسائل هنجاری اهمیت فراوان دارند و در دهه های اخیر به موضوع های حوزه اقتصاد رفاه کراراً توجه شده است. از مسایل مهم اقتصاد رفاه، باز توزیع است. در واقعیت این بازتوزیع می تواند درآمد، یارانه ها و هرگونه عنصر مطلوبیت را شامل شود. این پژوهش درصدد بررسی تأثیر شکل گرفتن ائتلاف بر راه حل های مسأله جبران سازی اثرات جانبی در اقتصاد رفاه است. نظریه بازی ها به عنوان یکی از ابزارهای توانمند ریاضیات کاربردی و اقتصاد در پژوهش های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. در نظریه بازی ها امکان تحلیل مواردی وجود دارد که نتیجه حاصل شده برای یک نفر یا بازیگر تنها تابعی از رفتارها و اقدامات او نیست بلکه اقدامات سایر بازیگزان تأثیر مستقیمی بر ماحصل هر بازیگر دارد. در این پژوهش پس از مطالعه ادبیات مربوط به اقتصاد رفاه، شناخت نظریه بازی ها، بازی های همکارانه، مطالعه مسأله جبران سازی اثرات جانبی؛ انواع راه حل های مرتبط با این مسأله مطرح شده اند. راه حل هایی که به دقت مورد بررسی قرار گرفته اند عبارتند از مقدار شیپلی، مقدار توافقی و مقدار اولیه. این راه حل ها با کمک نوعی از بازی ها به نام بازی های اولیه تعریف شده و به جزئیات در متن شرح داده شده اند. مهمترین مشخصه بازی اولیه این است که بازی را با توجه به ترتیب ورود بازیگران به بازی مورد تحلیل قرار می دهد و در نتیجه برای محاسبه بردار جبران سازی یک مجموعه با n بازیگر تمامی ترتیبات مختلف ورود این n بازیگر یعنی n! حالت باید مورد محاسبه قرار گرفته و نتیجه بین آنها، میانگین حسابی آنها خواهد شد. برای بررسی تبانی بین بازیگران باید زیرمجموعه های آنها را که بیش از یک عضو دارند را به عنوان ائتلاف های ممکن در نظر گرفت و بررسی کرد که همکاری بین اعضای ائتلاف چه تأثیری بر حالات مختلف n! حالت یاد شده خواهد داشت. در این پژوهش نشان داده شده است که این مسأله از نوع شمارش و np-hard می باشد. یعنی در حالت کلی حل کردن آن غیرممکن بوده ولی در حالتی که n خیلی بزرگ نباشد الگوریتم هایی می تواند طراحی شود که مسأله را حل نماید.یکی از این الگوریتم ها در پایان نامه پیش رو توسعه داده شده است. در الگوریتم ارائه شده با در نظر گرفتن برخی از شرایط موفق به حذف تعدادی از عملیات ستونی شده ایم. یعنی برای هر سطر لازم نیست تمامی n حالت بررسی شوند. در الگوریتم ارائه شده برای نخستین بار یک روش ابتکاری برای حذف حالاتی ارائه شد که بازیگران عضو ائتلاف بر مبنای بیشینه کردن مطلوبیت ائتلاف در استراتژی اتخاذ شده توسط ائتلاف آن حالت ها را انتخاب نمی کنند. اعمال الگوریتم ارائه شده بر روی مسأله ای با ابعاد 5 (یعنی حضور 5 بازیگر در بازی) نشان می دهد که هدف افزایش مطلوبیت اعضای ائتلاف چگونه ساز و کارهای جبران سازی را تحت تأثیر قرار می دهد. برای بررسی بیشتر این قضیه سعی شده است که با معیارهای جبران سازی مقایسه بین حالت های مختلف انجام گردد که نتیجه این مقایسه نشان می دهد بردار جبران سازی بدون همکاری برتری راولزی بر بردار تخصیص بدون جبران سازی دارد. با همکاری این برتری بر حالت ابتدایی از دست نمی رود. ولی حالت بدون همکاری نسبت به حالت باهمکاری برتری راولز دارد. کلاً می توان گفت جبران سازی های معرفی شده، با توجه به معیار راولز جامعه را بهبود می بخشند.
نرگس خانلرزاده عیسی نخعی کمال آبادی
چکیده تحقیقات نشان داده که بسته بندی علاوه بر جذب مشتری، نقش بسیار تعیینکنندهای در کاهش تخریب محصولات فسادپذیر می تواند داشته باشد. ظهور بسته بندی های فعال وهوشمند به عنوان نسل جدید بسته بندی ها می تواند درمیزان سطح سرویسدهی محصولات موثر واقع شود. در میان انواع روش های نوین بسته بندی، بسته بندی فعال نقش بسزایی در افزایش زمان ماندگاری محصولات ایفا می نماید. بسته بندی فعال به نوعی از بسته بندی اطلاق می شود که نرخ فساد کالا را کاهش و زمان ماندگاری آن را افزایش می دهد. به عنوان مثال می توان به بسته های سیلیکاژل به عنوان جاذب رطوبت اشاره کرد. اما بسته بندی هوشمند تاثیری بر نرخ فساد کالا ندارد و تنها وضعیت کالا را نشان می دهد. از این رو به نظر می رسد که استفاده از این نوع روش بسته بندی می تواند در افزایش کارآیی زنجیره تامین اقلام فسادپذیر مفید واقع شود. زنجیره تامین مواد فاسد شدنی نظیر موادغذایی یا دارویی از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که طیف مشتریان در این گونه زنجیره های تامین از سایر زنجیره ها بیشتر است لذا ارائه کالای سالم سبب افزایش توان رقابتی خواهد شد. از دیگر سو، مطالعه جامعی در خصوص اقتصادی بودن استفاده از روش های نوین بسته بندی در زنجیره تامین اقلام فسادپذیر صورت نگرفته است، لذا در این تحقیق با در نظر گرفتن این خلاء تحقیقاتی، به بررسی تاثیر استفاده از بسته بندی فعال بر کاهش هزینه ها یا افزایش سود پرداخته شده است. در این مطالعه دو مدل ریاضی ارائه شده است. در هر دو مدل ابتدا پارامتر های بسته بندی فعال به مدل ریاضی اضافه شده و سپس مدل حل شده است. نتایج حاصل از حل در مدل ریاضی نشان دهنده اقتصادی بودن استفاده از بسته بندی فعال می باشد. مدل نخست با رویکرد بیشینه کردن سود و مدل دوم با رویکرد کمینه کردن هزینه مورد بررسی قرار گرفته است. مدل ریاضی اول با استفاده از روش های بهینه سازی دقیق حل شده است و با استفاده از ماتریس هشیان ثابت شده است که تابع هدف دارای بیشینه مطلق می باشد. مدل ریاضی دوم دارای پیچیدگی بالایی ست و استفاده از روش های بهینه سازی دقیق جهت حل آن کارایی چندانی از خود نشان نمی دهند از این رو مدل دوم با استفاده از الگوریتم ژنتیک به عنوان یک روش فراابتکاری کارا حل شده است. در فاز توسعه مدل نیز به منظور انطباق بیشتر با واقعیت اندازه دسته سفارش با استفاده از الگوریتم ژنتیک تعیین شده است.
زهرا کنعانی ممان عیسی نخعی کمال آبادی
در تحقیق پیش روبه طور خاص به بهره وری برق صنعت پرداخته شده است. بهره وری برق جزئی ازبهره وری می باشدکه برای بررسی میزان مصرف ومدیریت صحیح مصرف برق باید بیشترموردتوجه قرار گیرد. مهمترین موضوعی که بعد ازهدفمندی یارانه های برق اینک درصنایع به آن پرداخته می شود، بهبود تکنولوژی تجهیزات می باشد. در این پژوهش به بررسی 8 مدل ریاضی، با استناد به دو مدل پایه خطی و نمایی، برای پیش بینی مصرف برق می پردازیم. در مدل خطی امکان منفی شدن مصرف برق هست، لذا در استفاده از آن باید محتاط بود. بنابراین علاوه بر مدل خطی، مدل نمایی را نیز بررسی می کنیم. 4مدل را بدون دخالت متغیرتکنولوژی مورد بررسی قرار داده ایم. در سایر مدلها، تکنولوژی و قیمت را تواماً بررسی می کنیم. پس ازآن نتایج کلی حاصل ازاین تغییرات بیان شده اند. در این تحقیق، تکنولوژی را به عنوان بهبود تجهیزات و تصحیح مدیریت مصرف برق در نظر گرفته ایم. با این فرض، نتایج نشان دهنده تأثیر مثبت تکنولوژی درکاهش مصرف برق دارد. پس از آن، به بررسی بهره وری برق خواهیم پرداخت. بهره وری برق که از تقسیم ارزش افزوده بر میزان مصرف برق به دست می آید، با کاهش مصرف برق(به شرط ثابت ماندن یا افزایش ارزش افزوده) افزایش می یابد. نتایج نشان میدهند بهبود تکنولوژی تجهیزات (تکنولوژی جایگزین انسان نشود) باعث کاهش مصرف برق و در نهایت باعث افزایش بهره وری برق خواهد شد.
لیلا جوازی علیرضا عیدی
مسأله مسیریابی کمان ظرفیت دار یکی از مهم ترین مسائل مسیریابی با کاربردهای بسیار در شرایط دنیای واقعی است. در بسیاری از کاربردهای واقعی نظیر جمع آوری زباله های شهری و ...، تصمیم گیرندگان می بایست بیشتر از یک هدف را در نظر گرفته و مسأله را در شرایط غیر قطعی و در حالتی که یال های موردنیاز، دارای تقاضا برای بیش از یک نوع کالا می باشند بررسی نمایند. از اینرو در این تحقیق، یک مدل جدید از مسأله مسیریابی کمان ظرفیت دار بصورت چندهدفه با در نظر گرفتن دو هدف کمینه سازی تعداد وسایل نقلیه و کمینه سازی هزینه کل سفر بصورت یک مدل برنامه ریزی محدودیت شانسی مبتنی بر معیار اعتبار فازی فرموله می شود. در مدل مذکور، هر یال مورد نیاز متقاضی سرویس برای بیشتر از یک کالا بوده و مقادیر تقاضا برای هر نوع کالا بصورت عدد فازی مثلثی فرض می شود. سپس یک الگوریتم ژنتیک چندهدفه با استفاده از رویکرد مجموعه پارتو توسعه داده شده و به منظور تولید یک الگوریتم کارا و موثر برای حل مدل ارائه شده، با الگوریتم شبیه سازی احتمالی ترکیب می شود. همچنین به منظور بهبود کیفیت جواب های نهایی، یک روش ابتکاری جدید برای تولید یک جواب اولیه خوب در جمعیت اولیه الگوریتم ژنتیک ارائه می گردد. در ادامه تعدادی مسأله نمونه با تقاضای فازی بصورت تصادفی تولید شده و برای ارزیابی و بررسی ویژگی های مدل پیشنهادی و رویکرد حل آن بکار می روند.
مهدی محمدزاده عیسی نخعی کمال آبادی
در این تحقیق مساله طراحی شبکه بعنوان یکی از تصمیمات استراتژیک مدیریت زنجیره تأمین بررسی می شود. طراحی شبکه معمولا از دو بخش اصلی پیکربندی شبکه و چگونگی ارتباطات تشکیل شده و متغیرهای تصمیم متعددی مانند تعداد، مکان، ظرفیت، نوع تسهیلات، کانال های توزیع، مقدار مواد اولیه و محصولات مصرفی، تولیدی و ارسالی از تأمین کنندگان تا مشتریان در نمونه های مختلف این مساله مورد توجه بوده اند. مسایل طراحی زنجیره تأمین مجموعه وسیعی از مدل های ساده تک محصولی تا چند محصولی پیچیده، از مدل های قطعی خطی تا مدل های غیرقطعی غیرخطی، و از مدل های استراتژیک تا مدل های ترکیبی استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی و اخیراً زنجیره های معکوس و حلقه بسته را در بر می گیرد و به عنوان یک موضوع تحقیقاتی مهم روند تکاملی آن ادامه دارد. هدف اصلی این تحقیق ارائه و حل مدل طراحی زنجیره تأمین حلقه بسته در زمینه کاربردی شبکه بهره برداری و پشتیبانی هواپیمای سم پاشی خاص می باشد. ضمن بیان مدل های ابتدایی، مدل نهایی تحقیق چند سطحی و چند محصولی بوده و با توجه به نیازهای مطالعه موردی تاثیر ریسک تحریم و نامعینی تقاضا را درنظر گرفته و از اهداف چندگانه هزینه، انعطاف عملیاتی و امنیت شبکه برخوردار می باشد. مدل ارائه شده اولین مدل در زمینه زنجیره تأمین صنایع هوایی و مشخصاً هواپیمای سم پاشی خاص محسوب می شود. برای حل مدل نیز از روش های فرا ابتکاری مبتنی بر تبرید شبیه سازی، تبرید شبیه سازی چند هدفه و جستجو با همسایگی های متغیر استفاده شده است. در نظر گرفتن تحریم و توسعه کاربرد روش جستجو با همسایگی های متغیر در زمینه طراحی زنجیره تأمین نوآوری های دیگر این تحقیق در ادبیات موضوع می باشد.
سمیه نجفی قبادی عیسی نخعی کمال آبادی
در سال های اخیر به دلیل پیشرفت در فناوری، بازارهای رقابتی شدید و مشتریان سخت گیر تعداد کالاهای زوال پذیر-کالاهایی که به مرور زمان ارزش خود را از دست می دهند- بیش از پیش شده است. با وجود چنین بازارهایی تعیین میزان قطعی تقاضا برای بنگاه ها امکان پذیر نیست. بنابراین در نظر گرفتن تقاضا به صورت تصادفی، به عنوان راهکاری جهت مواجهه با این عدم قطعیت، اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. نکته دیگری که در این میان قابل توجه است این است که در گذشته سیاست کنترل موجودی و قیمت گذاری کالا دو بخش کاملا جدا از هم بودند و به ترتیب توسط بخش های عملیاتی و بازاریابی در بنگاه ها تعیین می شد. این مدل ها باعث بهینه شدن هر کدام از اجزای سیستم می شود که به معنی بهینه کردن کل سیستم نمی باشد، در این پژوهش جهت بهینه کردن عملکرد کل سیستم،این دو پارامتر به صورت توام بررسی شده و مدل های زیر بر اساس سیاست موجودی مقدار اقتصادی سفارش همراه با قیمت گذاری برای کالاهای زوال پذیر ارائه شده است. ? قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت توام برای کالاهای زوال پذیر با تقاضای تصادفی ? قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت توام برای کالاهای زوال پذیر غیر آنی با تقاضای تصادفی ? قیمت گذاری و کنترل موجودی به صورت توام برای کالاهای زوال پذیر آنی با تقاضای تصادفی و ظرفیت محدود انبار هدف از ارائه مدل ها تعیین مقادیر بهینه زمان بازپرسازی، قیمت و اندازه سفارش، به وسیله ماکزیمم سازی سود با استفاده از برنامه ریزی ریاضی بوده است. پس از ارائه هر مدل نشان داده می شود در هر قیمتی، زمان بازپرسازی یگانه و بهینه است. سپس ثابت می شود با در دسترس بودن زمان بهینه بازپرسازی، تابع هدف، تابعی مقعر از قیمت است و بنابراین مقادیر بهینه آن موجود است. در ادامه برای مدل ها الگوریتمی ساده جهت به دست آوردن متغیرهای مدل بیان شده و در انتها، مثال های عددی برای سنجش صحت اعتبار مدل، الگوریتم و برنامه بیان شده آورده و همچنین به بررسی برخی جنبه های مدل، پرداخته شده است.
شکیبا عنایتی سید حسام الدین ذگردی
در این پژوهش، مسئله ی تعیین اندازه انباشته در یک شبکه تامین چند سطحی مورد بررسی قرارگرفته است. فرض می شود بیش از یک واحد مستقل اقتصادی در شبکه موجود است و هر یک به منافع شخصی خویش می اندیشد و اطلاعات محرمانه ی هزینهای به اشتراک گذارده نمی شود. تقاضای محصولات نهایی فازی فرض شده است. مدل این مسئله با این فرض توسعه داده شده است که سطح سرویس دهی مشخص و از پیش تعیین شده ای برای تسهیل تولیدکننده ی کالا یا کالاهای نهایی مدنظر است. برای تامین چنین انتظاری از محدودیت اندازه ی اعتبار سطح سرویس دهی استفاده شده است. مدل این مسئله به کمک رویکرد برنامه ریزی شانسی مبتنی بر تئوری اعتبار فرموله بندی شده است. سپس، مکانیسم مذاکره ی خودکار saccp جهت هماهنگی تولید غیرمتمرکز ارائه و مورد ارزیابی قرارگرفته است. این مکانیسم بر مبنای الگوریتم sa و برنامهریزی شانسی بنا نهاده شده است. فضای فازی با استفاده از شبیه سازی فازی به صورت قطعی درآمده و از پیمانه ی اعتبار استفاده شده است. این مکانیسم برای مسئله تعیین اندازه انباشته چندسطحی بدون محدودیت ظرفیت (mlulsp) بهکارگرفته شده است. مذاکره ی خودکار توسط یک عامل واسطه ی بیطرف و نرخ پذیرش اجباری قراردادهای پیشنهادی توسط عوامل مذاکره برای 52 نمونه مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج عددی حاکی از آن است که مکانیسم مذاکره ی خودکار ارائه شده برای برنامه ریزی غیرمتمرکز نزدیک به نتایج به دست آمده از برنامهریزی متمرکز است. همچنین با افزایش تسهیلات مستقل و کالاها در شبکه تامین تاثیر عدم قطعیت در فضای تصمیم گیری با استفاده از اندازه اعتبار تابع هدف به سادگی مشهود است.
سعید ایمنی نسیم نهاوندی
خط مونتاژ مدل ترکیبی نوعی خاص از خطوط تولیدی است که می تواند مدل های متفاوتی از یک محصول را بر روی یک خط تولید کند. یکی از مهم ترین مسائل در راستای استفاده و بهره مندی مناسب از این نوع خط مونتاژ، تعیین توالی تولید محصولات است. در سال های اخیر تحقیقات زیادی بر روی مسئله ی تعیین توالی صورت گرفته است که برخی محققان در مطالعاتشان ضمن ارائه ی مدل های ریاضی، به منظور یافتن جواب بهینه ی روش های بسیار متنوعی را پیشنهاد کرده اند. در این پایان نامه ضمن مرور و استفاده از تحقیقات پیشین و به منظور استفاده ی موثرتر از خط مونتاژ پراید شرکت سایپا یک مدل ریاضی برای مسئله ی تعیین توالی ورود محصولات به منظور کمینه کردن مجموع هزینه های توقف های ناشی از عدم تکمیل به موقع کار مونتاژ در هر ایستگاه ارائه شده است. مدل ریاضی توسعه یافته یک مدل غیر خطی عدد صحیح مختلط است که می تواند زمان های لازم برای تکمیل عملیات ناتمام ?زمان های توقف و زمان های بیکاری ایجاد شده در هر ایستگاه و بر روی هر توالی را محاسبه نماید. با توجه به پیچیدگی مدل ارائه شده و به منظور یافتن جواب بهینه یا نزدیک به بهینه برای مسئله?یک الگوریتم فرا ابتکاری پیشنهاد شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شرکت سایپا با توجه به مسئله ی تعیین توالی می تواند هزینه ی فروش از دست رفته ی خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
محمد احمدی عیسی نخعی کمال آبادی
در اغلب موارد انتخاب روش حمل ونقل و سفر در شهرها با روش نسبتاً گنگ و غیر منطقی انجام می شود. بانک های اطلاعاتی حمل ونقل شهری اطلاعات قابل توجهی به صورت بهنگام و غیر بهنگام ذخیره کرده اند که اغلب علیرغم نیاز در اختیار شهروندان قرار نمی گیرد. در سفرهای معمول شهری ممکن است افراد از یک یا چند خط اتوبوس آگاهی داشته باشند، ولی به ندرت می توان امید داشت که در شبکه حمل ونقل همگانی و به صورت تغییر وسیله، قادر به پیدا نمودن مسیر بهینه خود باشند. در این تحقیق مسئله یافتن کوتاهترین مسیر پویا مبدأ- مقصد در شبکه حمل ونقل ترکیبی شهری با توجه به معیارهای زمان سفر، تعداد تغییر روشها، هزینه سفر، راحتی و شلوغی مورد مطالعه قرار گرفته است. در شبکه سیستم حمل ونقل ترکیبی شهری (اتوبوس، مینی بوس، تاکسی، مترو، خودرو شخثصی و پیاده روی)، رویکردی مبتنی بر مسئله کوتاهترین مسیر کلاسیک ارائه شده است. قابل قبول بودن مسیر بهینه ترکیبی، از سه جنبه توالی قابل قبول از روشها، تعداد قابل قبول تغییر روش و محدوده طرح ترافیک بررسی گردیده است. برای محاسبه زمان های سفر و محاسبه تأخیرها در شبکه، ترکیبی از مدل پایگاه داده اطلاعات گذشته و اطلاعات بهنگام وضعیت ترافیکی شبکه استفاده شده است. در مطالعه خاص شهر تهران، با بررسی وضعیت موجود و زیرساخت های قابل استفاده فعلی، الگوی استقرار سامانه همراه با اجزای مختلف و ارتباطات محیطی آن ارائه شده است. در نهایت پیشنهاداتی برای عملیاتی کردن ایده در شهر تهران ارائه گردیده است.
غلامرضا مروجی عیسی نخعی کمال آبادی
امروزه گسترش شهرنشینی، افزایش استفاده از وسائل نقلیه شخصی برای عبور و مرور و کمبود زیر ساختهای حمل و نقل شهری به خصوص در مراکز پرجمعیت و سنتی کلان شهرها باعث ازدحام بیش از ظرفیت خیابانها (به خصوص شریانی) ، مراکز جمعیتی- تجاری، بزرگراه ها، افزایش شدید آلودگی، هدر رفتن منابع عظیمی از انرژی (به ویژه سوخت های فسیلی) ، وقت و پول شهروندان شده است. از جمله رویکردهایی که برنامه ریزان شهری برای مواجهه با بخشی از این معضل اتخاذ کرده اند اجرای قیمت گذاری تراکم بار ترافیکی در مراکز پرتردد شهری است تا ضمن استفاده بهتر از زیرساخت های موجود، قادر به برنامه ریزی های برای بهبود کیفیت جریان ترافیک درون شهری، مدیریت مصرف انرژی،کنترل آلودگی، کاهش تاخیرات، روانی جریان ترافیک و ارائه خدمت عادلانه تر به شهروندان در استفاده از ظرفیت موجود در این مناطق باشند. محقق در این این پژوهش سعی دارد با استفاده از روش مسایل برنامه ریزی دوسطحی و سه سطحی مدل مناسبی برای سه گروه از کاربران (سیاست گذاران ترافیک درون شهری-شرکت های بهره بردار سامانه مکانیزاسیون ثبت تخلفات ورود غبر مجاز به محدوده مشمول مقررات محدودیت طرح ترافیک -رانندگان خودروها) در محدوده های تجاری مرکزی ،که هر کدام اهداف و مطلوبیت خود را دنبال می نمایند، ارایه نموده و با استفاده از روش فرا ابتکاری الگوریتم ژنتیک به حل مدل پردازد. رویکرد پژوهشگر در این پژوهش ایجاد مدلی برای مدیریت بهینه انرژی مصرفی خودروها به همراه کاهش آلاینده co هوای محدوده، حفظ درآمدزایی بهینه شرکت های بهره بردار سامانه مکانیزاسیون ثبت تخلفات ورود غیر مجاز به محدوده مشمول مقررات محدودیت طرح ترافیک و همزمان کاهش هزینه های رانندگان خودروهای عبوری در محدوده طرح ترافیک خواهد بود.
علی حسین میرزایی بنی عیسی نخعی کمال آبادی
امروزه، یک سازمان برای رقابت در بازارهای جهانی لازم است عملکرد زنجیره تامین خود را بهبود دهد. برای افزایش کارایی و پاسخگویی زنجیره تامین، همواره مفاهیم و روش های مدیریتی جدیدی همانند هماهنگی در مدیریت زنجیره تامین، ارائه می گردد. مدیریت موجودی و حمل و نقل دو رانه کلیدی مشهور زنجیره تامین هستند که بر عملکرد مدیریت زنجیره تامین تاثیر بسزایی دارند. از طریق ایجاد هماهنگی میان این دو رانه کلیدی، یک برنامه ریزی توزیع مناسب یا یک برنامه ریزی کارا برای جمع آوری مواد اولیه و قطعات از تامین کنندگان حاصل می گردد. بدین ترتیب، سطح بالاتری از کارایی و پاسخگویی برای زنجیره تامین تحقق می یابد. دستیابی به چنین برنامه توزیعی با بکارگیری مدل هایی تحت عنوان مساله مسیریابی-موجودی امکانپذیر است. با حل یک مساله مسیریابی-موجودی، تعیین می گردد که چه مقدار محصول، در چه زمانی و بوسیله کدام وسیله حمل و از طریق کدام مسیر به هریک از خرده فروشان (مشتریان) ارسال گردد. با افزایش رقابت در بازار، کوتاه تر شدن دوره عمر محصولات و افزایش توقعات مشتریان، بیش از پیش بر نامعینی های زنجیره تامین افزوده شده است. این امر مدیریت زنجیره تامین را با چالش مواجه ساخته است. بنابراین، در نظر گرفتن چنین شرایط نامعین و پویایی در مدلسازی زنجیره تامین، از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. این تحقیق، به بررسی یک مساله مسیریابی-موجودی چند هدفه چند محصولی در یک زنجیره تامین دو سطحی شامل یک تولیدکننده و مجموعه ای از خرده فروشان (مشتریان) اختصاص دارد. مساله با دو هدف: 1) کمینه سازی مجموع هزینه های سیستم شامل هزینه های راه اندازی، تولید، توزیع و نگهداری موجودی، و 2) هموارسازی تولید و توزیع، مدلسازی شده است. مساله مذکور را به راحتی می توان برای جمع آوری مواداولیه و قطعات از مجموعه ای از تامین کنندگان برای یک تولیدکننده بکار گرفت. در مساله مورد بررسی، علاوه بر مدیریت موجودی و برنامه ریزی توزیع، برنامه ریزی تولید نیز در نظر گرفته شده است. شرایط پویا از طریق مدلسازی چند دوره ای و افق برنامه ریزی غلتکی اعمال می گردد. شرایط نامعین با استفاده از روش بهینه سازی استوار و روش پیشنهادی جدیدی برای مدلسازی مساله در شرایط نامعین، بررسی شده است. مساله مسیریابی-موجودی در زمره مسائل np-hard قرار دارد. بنابراین، این تحقیق بر توسعه یک رویکرد حل کارا برای غلبه بر پیچیدگی مساله فوق نیز تمرکز دارد. با توجه به پیچیدگی محاسباتی بالای آن، طی یک فرآیند تدریجی و گام به گام، مساله در سه بخش مطالعه می شود. ابتدا در دو بخش نخست، دو حالت ساده تر از مساله و سپس بر اساس یافته های حاصل، مساله اصلی تحقیق بررسی خواهد شد. در هر بخش، هر دو شرایط معین و نامعین در نظر گرفته می شود. در بخش نخست، فرض بر آن است که محصولات توسط ناوگان همسانی از وسائل حمل، تحت استراتژی توزیع ارسال مستقیم و با هدف کمینه سازی مجموع هزینه های سیستم، برای خرده فروشان ارسال می گردند. برای حل مساله مذکور در شرایط معین، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات بهبودیافته جدیدی ارائه خواهد شد. برای حل مساله در شرایط نامعین، مبتنی بر روش بهینه سازی استوار با نامعینی بازه ای و رویکرد پیشنهادی، ویرایش های تعدیل شده ای از الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات بهبودیافته توسعه داده می شوند. در بخش دوم، محصولات با استفاده از ناوگان ناهمسانی از وسائل حمل، تحت استراتژی توزیع ارسال در طی مسیر و با هدف کمینه سازی مجموع هزینه ها، به خرده فروشان تحویل داده می شوند. همچنین، تحویل چندبخشی مجاز است. در این بخش، برای حل مساله در شرایط معین، الگوریتم جدیدی مطرح می گردد. در این بخش نیز همانند بخش نخست، همچنان شرایط نامعین با استفاده از روش بهینه سازی استوار و روش پیشنهادی در نظر گرفته می شود. در بخش سوم همچنان فرض بر آن است که محصولات با استفاده از ناوگان ناهمسانی از وسائل حمل، تحت استراتژی توزیع ارسال در طی مسیر به خرده فروشان تحویل داده می شوند و تحویل چندبخشی مجاز است. در این بخش، علاوه بر کمینه سازی مجموع هزینه های سیستم، هموارسازی تولید و توزیع به عنوان هدف دوم در نظر گرفته می شود. برای حل مساله، الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات ترکیبی چند هدفه جدیدی ارائه می گردد. نتایج محاسباتی بر برتری الگوریتم ها و روش پیشنهادی برای مواجه با نامعینی، نسبت به رویکردهای معیار تاکید دارند.
ابراهیم اسدی گنگرج نسیم نهاوندی
یکی از زمینه های تحقیقاتی که طی چند دهه اخیر مورد توجه محققان مختلف قرار گرفته است، حل مسائل زمانبندی در محیط کاری جریان کارگاهی انعطاف پذیر می باشد. علت این توجه را می توان در پیچیدگی ذاتی این محیط و کاربرد زیاد در محیط های کاری واقعی جستجو نمود. یکی از مهمترین مسائل مطرح در این نوع محیط ها، در نظر گرفتن سیستم های مدیریت جریان مواد می باشد؛ به گونه ای که این سیستم ها با ترکیب پارامترها مختلف (نظیر فرستادن سفارشات، قواعد اعزام، تنظیم موعد تحویل و ...)، سعی در یافتن یک توالی بهینه برای عملیات مربوط به سفارشات موجود جهت بهبود سنجه های خط تولید دارند. با مراجعه به پایگاه های اطلاعاتی و مروری بر تحقیقات مرتبط، می توان به این نتیجه رسید که مدلی که بتواند جریان مواد را مدیریت و به صورت همزمان سفارشات را بر روی خط تولید به گونه ای زمانبندی که معیارهای عملکردی بهبود یابد، به ندرت یافت می شود. هدف از این طرح تحقیق ارائه مدل یکپارچه انتخاب سفارشات، تعیین اندازه دسته تولید، زمانبندی و مدیریت جریان مواد در محیط جریان کارگاهی انعطاف پذیر است که به کمک آن شرکت های تولیدی بتوانند برپایه ی گلوگاه ها، انتخاب سفارشات از سبد سفارش، تخصیص سفارشات به ماشین ها در هر مرحله، زمانبندی آنها را به گونه ای انجام دهند که معیارهای عملکردی بهینه گردد. در این تحقیق ابتدا دو مدل ریاضی و چند کران پایین مختلف برای مسأله زمانبندی در محیط جریان کارگاهی انعطاف پذیر ارائه شده است و با توجه به np-hard بودن مسأله دو روش ابتکاری tb و tb-ls برای این مسأله پیشنهاد شده است. نتایج نشان می دهد که روش tb-ls توانایی لازم در رسیدن به جواب های مناسب را دارا می باشد. در ادامه دو مسأله انتخاب سفارشات و تعیین اندازه دسته تولید به مسأله زمانبندی اضافه شده و برای آن یک مدل ریاضی دومعیاره و دو کران پایین برای هر معیار معرفی شده است. برای حل این مدل دو روش ابتکاری (sfat و afst) و یک روش فراابتکاری ترکیبی (msga) ارائه شده است که نتایج نشان می دهد روش های afst و msga دارای کارایی مناسبی می باشند. جهت بهبود معیارهای عملکردی خط تولید مفهوم مدیریت جریان مواد به مسأله زمانبندی اضافه شده است و با استفاده از مدل شبیه سازی حل شد. نتایج این قسمت نشان می دهد که مدل یکپارچه زمانبندی و toc نه تنها سبب حفظ معیارهای مسأله زمانبندی (طول دوره ساخت و درآمد) می شود بلکه سبب بهبود سایر معیارها مانند خروجی خط تولید، درصد استفاده از ماشین ها و بیکاری ماشین ها می شود. نتایج این تحقیق در خط پرس بدنه شرکت ایران خودرو مورد استفاده قرار گرفته است که سبب بهبود معیارهای عملکردی خط تولید شده است. یکپارچه سازی مسأله انتخاب سفارشات، تعیین اندازه دسته تولید و زمانبندی در محیط جریان کارگاهی انعطاف پذیر با ماشین های موازی غیر مشابه و توسعه مدل ریاضی و کران های پایین و روش های ابتکاری و فراابتکاری برای مسأله به همراه یکپارچه کردن دو مفهوم زمانبندی و مدیریت جریان مواد در این محیط کاری برای بهبود معیارهای عملکردی خط تولید را می توان از نوآوری های این تحقیق دانست.
مجتبی صالحی عیسی نخعی کمال آبادی
سیستم های آموزشی مبتنی بر وب هوشمند و تطبیق پذیر به عنوان راه حلی برای ایجاد محیط های یادگیری شخصی(ple) ارائه شده اند. این سیستم ها سعی در پیشنهاد آموزش های شخصی به یادگیرنده با توجه به مدلسازی دانش، اولویت ها و اهداف او دارند. سیستم های پیشنهادگر (rs) نیز برای حمایت یادگیرندگان و پیشنهاد منابع یادگیری مناسب به منظور حل مساله اضافه بار اطلاعات و شخصی سازی محیط یادگیری با توجه به گرایش و اولویت های یادگیرنده به عنوان جزئی از این سیستم ها به کارگرفته شده اند. این تحقیق در سه بخش مجزا با هدف بهبود عملکرد rs جهت ارائه منابع یادگیری و دروس یادگیری ارائه شده است. در دو بخش اول هدف پیشنهاد منابع یادگیری و بخش سوم هدف پیشنهاد دروس مناسب می باشد. در بخش اول ویژگی های صریح (آشکار) و ویژگی های ضمنی (پنهان) برای منابع یادگیری و یادگیرندگان معرفی می شود. در پیشنهادگر مبتنی بر ویژگی های صریح ((eabr، ابتدا منابع در فضای چند بعدی ویژگی های صریح مدل شده و سپس درخت ویژگی های یادگیرنده (lat) به منظور مدل کردن ارجحیت های چندگانه یادگیرنده با استفاده همزمان ویژگی های صریح منبع، امتیازدهی یادگیرنده و ترتیب مطالعه منابع ساخته می-شود. از مفهوم تابع فراموشی تدریجی (gff) نیز برای ایجاد رویکردی داینامیک، در مدلسازی ارجحیت های کاربر استفاده می شود. در این پیشنهادگر پیشنهادات با استفاده از دو رویکر پالایش محتوایی مبتنی بر ویژگی (abcbf) و پالایش مشارکتی مبتنی بر ویژگی (abcf) تولید می شود. این پیشنهادگر قادر است مسائل تنک بودن داده ها و شروع سرد را کاهش داده و در عین یک لیست پیشنهادی نسبتا متنوع ارائه دهد. به منظور افزایش دقت پیشنهادات در مواقعی که اطلاعات درباره ویژگی های صریح کافی نمی باشد، ویژگی های ضمنی معرفی می شود. در پیشنهادگر مبتنی بر ویژگی های ضمنی ((eabr از تکنیک جداسازی غیر منفی ماتریس(nnmf) جهت استخراج ویژگی های ضمنی استفاده می شود. مقادیر اولیه این ویژگی ها نیز با استفاده از الگوریتم ژنتیک(ga) برای کاربران و آیتم ها تولید می شود. در نهایت در این بخش دو رویکرد وزنی و آبشاری جهت ترکیب پیشنهادات استفاده می شود. نتایج ارزیابی رویکرد ارائه شده با استفاده از داده های واقعی محیط آموزشی نشان از افزایش دقت پیشنهادات و کاهش مسائل تنک بودن داده ها و شروع سرد دارد. از آنجائیکه منابع یادگیری دارای یک ترتیب ذاتی در فرآیند یادگیری می باشند، در بخش دوم از کاوش الگوی توالی(spm) برای شناسایی الگوهای پنهان توالی دسترسی منابع یادگیری استفاده می شود. با مقایسه دو الگوریتمprefixspan و + bideمشخص شد که پیشنهادات دو الگوریتم دارای دقت (سنجه ) تقریبا یکسانی بوده در حالی که سرعت حل الگوریتم + bideبالاتر از prefixspan می باشد. بنابراین الگوهای توالی بسته کشف شده توسط +bide، توسط دو رویکرد پیشنهادات مبتنی بر مدل منطقی (lbr) و پیشنهادات مبتنی بر مدل مارکو (mbr) جهت تولید پیشنهادات استفاده شد. علاوه بر آن پیشنهادات lbr با پیشنهادات روش پالایش مشارکتی (cf) مبتنی بر آیتم با دو وزنی و آبشاری ترکیب شد. نتایج آزمایشات نشان می دهد که استفاده از الگوهای پنهان توالی دسترسی منابع یادگیری کیفیت پیشنهادات را بهبود می دهد. از آنجائی که پیشنهاد درس یا مساله به یادگیرنده بر اساس عملکرد قبلی او در گذشته می باشد، پیش بینی عملکرد یادگیرندگان از ضروریات سیستم های یادگیری است. لذا در بخش سوم رویکردی جدید بر مبنای سیستم های پیشنهادگر جهت پیش بینی عملکرد یادگیرنده ارائه می شود. ابتدا از الگوریتم k-میانگین جهت خوشه بندی یادگیرندگان استفاد می شود. بعد از تشکیل خوشه ها، قواعد انجمنی(ar) به منظور پیش بینی عملکرد یادگیرنده با توجه به عملکرد گذشته او (حداقل بعد از دو ترم تحصیلی) ویرایش می شود. به منظور بهبود دقت پیش بینی نتایج حاصل از ar با استفاد از روش رای اکثریت با نتایج cf تقویت می شود. نتایج ارزیابی رویکرد ارائه شده نشان داد که رویکرد ترکیبی دقت پیشنهادات را افزایش می دهد.
هادی مختاری عیسی نخعی کمال آبادی
امروزه مشتریان برای مدت زمان طولانی هر آنچه که تولیدکنندگان ارائه می دهند را نمی خرند و در بازارهای رقابتی، تولیدکنندگان می بایست نیازهای مشتریان را در قالب روش های کارا، برآورده نماید. برنامه ریزی و زمانبندی تولید، جزئی از فرآیند تصمیم گیری در بسیاری از صنایع تولیدی و خدماتی محسوب می شود، که نقش مهمی را در ارتقای سطح خدمت دهی به مشتریان ایفا می نماید. در این رساله، به عنوان راهکاری عملیاتی جهت تحقق تناسب استراتژیک و بهبود سطح خدمت دهی به مشتریان، دو رویکرد تخصیص منابع و برون سپاری سفارشات، بطور همزمان با زمانبندی، پیشنهاد می شود. بر اساس چارچوب نظری تطابق رساله با محیط های واقعی که توسعه داده شد، صنعت چاپ به عنوان نمونه ای از مصداق واقعی تحقیق تأئید شد. لذا پس از تأئید کلیات مسأله تحقیق در صنعت چاپ، مفروضات عملیاتی این صنعت بررسی و به عنوان مبنایی جهت شکل گیری مدل ها و مباحث فنی بعدی استخراج شد. تخصیص منابع به عنوان تصمیمی تاکتیکی و برون سپاری سفارشات به عنوان مسأله ای عملیاتی مطرح هستند. در فاز اول، در راستای مواجه تدریجی با پیچیدگی مسأله، حالتی از تخصیص منابع با دو ماشین و یک منبع، مدلسازی شده و به حل تحلیلی آن پرداخته شده است. مفهومِ زوج سفارش تعریف، و زوج سفارشات بهینه بر اساس یک مدل تخصیص متقارن تشکیل شد. یک کران بالای اولیه محاسبه و در 12 حالت بهبود داده شد. همچنین سه کران پائین پیشنهاد و بر اساس دو استراتژی جستجوی عمق اول و سطح اول، یک الگوریتم شاخه و کران و جستجوی همسایگی طراحی شد. همچنین در راستای بهبود کارآیی الگوریتم شاخه و کران پیشنهادی، تعدادی قضیه اثبات و در قالب قواعد چیرگی بکار گرفته شد. در ادامه ی فاز اول، حالتی عمومی از مسأله تخصیص منابع و زمانبندی تولید در حالت چند ماشینه و چند منبعی مدلسازی و پس از اثبات np-hard بودن آن، رویکردی محاسباتی مبتنی بر تبدیلِ فروشنده دوره گرد، جهت حل آن طراحی شد. در فاز دوم، راهکار برون سپاری سفارشات جهت مدیریت ظرفیت تولید و در نتیجه بهبود سطح خدمت دهی به مشتریان در دو بخش بررسی و تحلیل شد. ابتدا حالتی از مسأله در شرایط پردازش تک مرحله ای بررسی شد. پس از فرمولبندی مسأله در قالب مدل برنامه ریزی عدد صحیح، با اثبات یک ویژگی بهینگی، مدل اولیه بهبود داده شد. همچنین از طریق تحلیل ساختار ریاضی مدل بهبود یافته، رویکردی مبتنی بر آزادسازی لاگرانژ جهت توسعه یک کران پائین طراحی شد. در این الگوریتم تجزیه مسأله به زیرمسائلِ تک ماشینه، امکان حل بهینه آن ها از طریق برنامه ریزی پویا میسر شد. در نهایت توسعه یک الگوریتم ابتکاری لاگرانژ منجر به توسعه یک کران بالا بر اساس جواب حاصل از کران پائین شده است. در ادامه مسأله بصورت پردازش چند مرحله ای توسعه داده شده است. چهار سناریوی مختلف مسأله طراحی و در قالب مدل های برنامه ریزی عدد صحیح مختلط بطور جداگانه فرمولبندی شدند. لذا یک رویکرد حل ابتکاری بر اساس الگوریتم پردازش گروهی توسعه داده شد. جواب حاصل از الگوریتم ابتکاری به عنوان ورودی به یک فرآیند شاخه و کران مورد استفاده قرار گرفته و در نهایت جواب بهینه با استفاده از فرآیند شاخه زنیِ مبتنی بر گراف انفصالیِ پیشنهادی و همچنین دو کران پائین مبتنی بر برنامه ریزی ریاضی و آزادسازی لاگرانژ محاسبه شد. مدل ها و رویکردهای توسعه داده شده برای صنعت چاپ تجاری بکار گرفته شد و تحلیلی در مقایسه ی نتایج حاصل با معیارهای عملکرد یک چاپخانه ی تجاری در سطح شهر تهران انجام شد. همچنین بر اساس یک نمودار هندسی که طراحی شد به تحلیل شرایط مختلف این چاپخانه و ارائه راهکارهایی مدیریتی در شرایط مختلف از بازار و بر اساس خروجی نمودار هندسی پرداخته شد.
شیوا ملکیان الیپس مسیحی
با توجه به رشد و توسعه تکنولوژی و استفاده وسیع از ربات ها در زمینه های مختلف خصوصاً صنعت، مطالعه چگونگی حرکت ربات ها و نحوه برنامه ریزی آن ها برای دستیابی به برنامه ای بهینه که با استفاده از آن بتوان تحت کوتاه ترین مسیر و کمترین زمان ربات را به مقصد رساند از اهمیت به سزایی برخوردار است، چراکه این برنامه می تواند بخش عظیمی از هزینه ها را کاهش دهد. در مسائل برنامه ریزی حرکت چند رباتی فضا بزرگترین محدودیت مسئله تلقی می شود. اغلب به دلیل نبود فضای کافی در اطراف ربات ها و ایجاد قفل شدگی آن ها نمی توانند بدون اینکه مانع مسیر یکدیگر شوند، به هدف خود برسند. قفل شدگی به وضعیتی گفته می شود که در آن دو یا چند ربات قصد استفاده از یک منبع مشترک (فضا) را در یک زمان داشته باشند. شبکه های پتری ابزاری برای مطالعه سیستم ها هستند که با استفاده از تئوری آن می توان مدل ریاضی سیستم را بوسیله یک شبکه پتری گرافیکی مدل سازی کرد. بنابراین تئوری شبکه های پتری بر پایه ی مدل سازی و طراحی سیستم ها بنا نهاده شده است. در پژوهش حاضر مسئله برنامه ریزی حرکت چند رباتی توسط شبکه پتری زمان دار اولویت بندی شده، مدل سازی شده است. در این مدل ابتدا شبکه پتری بر پایه ی مسیری که توسط الگوریتم پیشروی سریع برای هریک از ربات ها بدست آمده است، ساخته می شود. سپس به وسیله ی تئوری گراف و الگوریتم موج رو به جلو و روش مینکفسکی اصلاحات لازم روی شبکه انجام می گردد. در نهایت با استفاده از ابزار زمان و اولویت در شبکه پتری زمان دار، حرکت ربات ها تحت کوتاه ترین مسیر آن ها برنامه ریزی می شود، به طوری که هیچ یک از آن ها با یکدیگر و با موانع برخورد نکرده و دچار قفل شدگی نشوند. اولویت گذاری مدل توسط قوانینی که با استفاده از ویژگی های سیستم استخراج شده اند، انجام گردیده است. این مدل شبکه پتری قادر است هر نوع قفل شدگی در حرکت ربات ها به سمت هدف را حل نماید و با استفاده از ویژگی های آن، ربات ها می توانند با میانگین 2.8 درصد انحراف از کوتاه ترین مسیر به مقصد برسند. این در حالی است که الگوریتم a* به دلیل عدم استفاده از قوانینی برای رفع قفل شدگی به طور میانگین 8.5 درصد انحراف از کوتاه ترین مسیر را داراست.
فاطمه تاری عیسی نخعی کمال آبادی
هدف در این تحقیق اجرای یک طرح قیمت گذاری برای تعدادی از یال های شریانی شبکه حمل ونقل درون شهری است تا از این طریق علاوه بر اینکه اخذ عوارض بتواند باعث کاهش برخی سفرهای غیرضروری شهروندان در این معابر شود، همچنین بخشی از هزینه های حفظ و نگهداری آنها نیز تأمین گردد. بدین منظور در این مطالعه یک مدل قیمت گذاری شبکه دوسطحی ارائه و برای داده های واقعی محدوده طرح ترافیک تهران اجرا شده است. در اجرای مدل پل های سواره روی درون محدوده به عنوان معابر دارای عوارض انتخاب شدند که علت این انتخاب هزینه های حفظ و نگهداری بالای آنها نسبت به معابر هم سطح است. به دلیل سخت بودن مساله برای حل آن از الگوریتم فراابتکاری بهینه سازی گروه ذرات استفاده شده است. نتایج حاصل از اجرای مدل بر محدوده طرح بیانگر این مطلب است که تغییر نرخ عوارض تأثیر مستقیم بر جریان ترافیکی شبکه و تغییر مسیر کاربران دارد. این نتیجه حاکی از آن است که تعیین مقادیر مناسب عوارض می-تواند در بهبود شرایط عبور و مرور در معابر شبکه موثر باشد.
محسن دولت آبادی هیوا فاروقی
امروزه سیستم های تولید انعطاف پذیر نقش موثری در تنوع تولید و پاسخ به موقع به نیازهای مشتریان دارند. سلول تولیدی انعطاف پذیر بخشی از این سیستم است که شامل ماشین هایی با انعطاف پذیری در تولید قطعات مختلف است. سالیان زیادی است مسأله تعویض ابزار و در ادامه آن حداقل کردن تعداد تعویض ابزار در این ماشین ها مورد بررسی محققان بوده است. اکثر تحقیقات انجام شده در این زمینه، محدودیت های مربوط به طول عمر و خرابی ابزار را در نظر نگرفته اند. از این رو لازم است مدلی ارائه شود که با ملاحظه محدودیت های مربوط به طول عمر ابزار، تعداد تعویض ابزار برای یک سلول انعطاف پذیر حداقل شود. در این پژوهش تاثیر قابلیت اطمینان ابزار بر مسأله حداقل کردن تعداد تعویض ابزار مورد بررسی قرار می گیرد. ابتدا یک مدل ریاضی برای مسأله ارائه می شود. به دلیل پیچیدگی مسأله، حل دقیق مسأله در اندازه های متوسط یا بزرگ در زمانی منطقی امکان پذیر نیست. لذا از دو الگوریتم فراابتکاری ژنتیک و جستجوی ممنوعه برای حل مسأله استفاده شده است که در هر کدام از آن ها برای تعیین نحوه آرایش بهینه ابزار، از سیاست نگهداشتن ابزاری که زودتر از همه مورد نیاز است، استفاده شده است. در ادامه برای بررسی عملکرد الگوریتم های ارائه شده تعدادی مسأله نمونه تولید و حل شده اند. نتایج بدست آمده نشان می دهند که الگوریتم ژنتیک در اندازه های بزرگ مسأله کارایی بیشتری نسبت به الگوریتم جستجوی ممنوعه دارد.
حمید دلیری مقدم عیسی نخعی کمال آبادی
در شرایط حاضر و با توجه به افزایش شدت رقابت سازمان های تولیدی، کاهش هزینه های تولید اهمیت روز افزون یافته است. از این رو برنامه زمان بندی و چیدمان تسهیلات که تاثیر بسزایی برروی هزینه های تولید دارند، هر روزه از اهمیت بیشتری برخوردار می شوند. در صورت انجام برنامه زمان بندی بهینه، امکان استفاده بهتر از منابع موجود فراهم می شود و با یافتن چیدمان بهینه، روند تولید ساده تر و ارزان تر می شود. در بیشتر پژوهش های انجام شده در رابطه با زمانبندی، زمان جابه جایی بین ماشین ها صفر در نظر گرفته می شود. حال آنکه در این پژوهش زمان جابه جایی بین ماشین ها غیر قابل چشم پوشی در نظر گرفته شده است که در نتیجه ی آن فاصله ی بین ماشین ها(چیدمان تسهیلات) برروی زمانبندی تاثیر گذار خواهد شد. از این رو در این پژوهش به مدل سازی و حل مسائل چیدمان تسهیلات و زمانبندی در حالت تولید کارگاهی انعطاف پذیر به صورت یکپارچه پرداخته شده است. این حالت یکپارچه در قالب دو سناریو بررسی شده است که در حالت اول، هدف، ایجاد چیدمان و زمانبندی است و در حالت دوم، هدف، بهبود چیدمان و زمانبندی، در حالتی که چیدمان و زمانبندی اولیه وجود دارد، است. به منظور حل مدل های ارائه شده در این پژوهش از روش های فراابتکاری بهینه سازی گروه ذرات و رقابت استعماری استفاده شده است. علاوه بر آن یک روش بهبود داده شده، برای روش رقابت استعماری در این پژوهش گسترش داده شده است. در ادامه برای انتخاب پارامترهای الگوریتمها از روش طراحی آزمایش های تاگوچی استفاده شده است. و در نهایت نتایج عددی بدست آمده از الگوریتم های مختلف گزارش شده و با یکدیگر مقایسه شده است.
سوسن پناهی عیسی نخعی کمال آبادی
تراکم ایجاد تاخیر و پیدایش صف های طولانی در شبکه معابر شهری موجب شده است تا متصدیان امور حمل ونقل در جهت بهره برداری بهینه از سیستم نسبت به کارگیری روش های مدیریتی در شبکه معابر شهری اقدام نمایند. لذا هدف کلی تحقیق را می توان در قالب توسعه استراتژی های موثر مسیریابی به منظور هدایت وسایل نقلیه تعریف کرد. ارزش سویه ها بر روی سویه های شبکه-های حمل و نقل تحت تاثیر برخی از نامعینی ها نظیر تصادفات بشکل پویا تغییر می یابد. لذا بدلیل مشکل بودن محاسبات بهترین مسیر پویا در این وضعیت و نیز غیر کافی بودن مدل های موجود در ادبیات موضوع، پیدا کردن مدل جایگزین برای الگوریتم مسیر یابی یکی از انگیزه های تحقیقات در این زمینه بوده است. در این پایان نامه سیستم هدایت مسیر، از شبکه مورد نظر ، داده های مربوط به معیارهای انتخاب مسیر، ضرایب هر کدام از این معیارها تشکیل یافته است. نکته مهم در اینجا کاربر محور بودن مساله است یعنی راننده با وارد نمودن وزن های دلخواه به هر کدام از معیارهای مد نظر و مشخص نمودن مبدا و مقصد خود می تواند بهترین مسیر را به وسیله عامل های هوشمند مستقر در هر تقاطع که خود به سیستم مرکزی متصل هستند، دریافت نماید. مساله مورد نظر در واقع یادگیری این عامل های هوشمند می باشد. در این پایان نامه از تلفیق دو رویکرد q-learning و antsystem(as)با نام الگوریتم ant-q استفاده شده است. از نتایج مهم تحقیق ارائه شده می توان به معرفی یک مدل ترکیبی بر پایه عامل ها و استفاده از اطلاعات زمان واقعی، حل مدل مساله هدایت مسیر در وضعیت پویا با روش های شبیه سازی، توانمندسازی مدل های یادگیری پیشنهاد شده در ارائه سیاست یا استراتژی انتخاب مسیر در تطبیق با شرایط پویای ترافیکی می-باشد. در پایان می توان به اجرای الگوریتم ها بر روی بخشی از شبکه ترافیکی شهر تهران بعنوان یک نمونه واقعی اشاره نمود.
لیلا حسن بیگی دشت بیاض عیسی نخعی کمال آبادی
با توجه به پیشرفت فناوری و استقبال از اتوماسیون در بسیاری از صنایع، تمایل به استفاده از سیستم های ساخت و تولید انعطاف پذیر روزبه روز در حال افزایش است. سلول رباتیک نوعی سیستم ساخت و تولید انعطاف پذیر است که شامل یک یا چند ماشین cnc و یک یا چند ربات جابه جاکننده مواد است. در عمل هزینه ایجاد سلول های رباتیک قابل ملاحظه است، لذا محققان در تلاش اند تا با استفاده حداکثری از ظرفیت های این سلول ها، تاثیر این هزینه ها را کاهش دهند. یکی از ظرفیت های مهم در سلول رباتیک، ابزار موجود در جعبه ابزار ماشین های cnc است. برای تولید قطعات یکسان از یک نوع ابزار استفاده می شود لذا از یک ابزار می توان برای تولید یک یا تعداد بیشتری قطعه استفاده کرد. این تعداد بر اساس مدت زمان عملیات و طول عمر پیش بینی شده برای ابزار تعیین می شود. مدت زمان لازم برای هر عملیات در ماشین های cnc با تغییر در شرایط ماشین کاری مانند نرخ و سرعت تغذیه قابل کنترل است. تغییر در شرایط ماشین کاری، بر مدت زمان لازم برای ماشین کاری تاثیرگذار است. در نتیجه زمان کل سیکل تولیدی تغییر می کند. از طرفی دیگر، تغییر در شرایط ماشین کاری بر هزینه های کل تولید نیز تاثیرگذار است. در تمامی مطالعات گذشته، هزینه هر قطعه تولیدی بدون توجه به وضعیت ابزار، طول عمر، میزان فرسودگی و احتمال شکست آن و نیز و وقوع اتفاقات پیش بینی نشده در حین عملیات که منجر به شکست ابزار می شود، محاسبه می شود. در صورتی که بتوان با یک ابزار بیش از یک قطعه تولید نمود، هزینه تولید هر قطعه طبق مطالعات گذشته در تمامی سیکل ها یکسان است. اما با کمی دقت تاثیر تغییر در مدت زمان عملیات، بر میزان فرسودگی ابزار، احتمال شکست و هزینه های ناشی از آن در سیکل های مختلف تولیدی نمود پیدا می کند. در نتیجه، ممکن است هزینه تولید هر قطعه در سیکل های مختلف یکسان نباشد. هر ابزار دارای مشخصه ای به نام طول عمر ابزار است که این طول عمر دو حالت معین یا احتمالی دارد. بر اساس این حالت ها، چهار مدل ریاضی دوهدفه در سلول رباتیک تک ماشینه با تک عملیات و یک مدل ریاضی دو هدفه در حالتی که برای تولید هر قطعه بیش از یک عملیات نیاز است، پیشنهاد شده است. هدف هر یک از این مدل ها، تعیین مدت زمان بهینه برای هر عملیات با هدف حداقل نمودن همزمان دو تابع هزینه و زمان کل سیکل تولیدی برای هر قطعه در سیکل های مختلف تولیدی است. همین مساله در سلول رباتیک دو ماشینه با هدف حداقل نمودن هزینه کل تولید برای تولید قطعات یکسان نیز بررسی شده است. در این تحقیق از روش دقیق محدودیت اپسیلن برای حل تمامی مدل ها استفاده می شود. در مدل آخر به دلیل پیچیدگی مساله، تعدادی لم برای رسیدن به جواب های بهینه اثبات می شود.
عیسی نخعی کمال آبادی
در گذشته سیاست موجودی و قیمت گذاری دو بخش کاملا جدا از هم بودند که به ترتیب توسط بخش های عملیاتی و بازاریابی در بنگاه ها تعیین می شدند. اما امروزه نمی توان به مدلهای سنتی و قدیمی اکتفا کرد و باید از مدل های ترکیبی برای رسیدن به سود حداکثر استفاده کرد. امروزه به دلیل محدود بودن فصل فروش کالاهای فصلی و همچنین کاهش تقاضای این کالاها در طی دوره فروش، اهمیت زیادی به این نوع کالاها داده می شود. از طرفی به دلیل وجود کالاهای مشابه در بازار و حساس بودن مشتریان به قیمت، در صورت افزایش قیمت کالا مشتریان به سراغ کالای مشابه رفته و یا به اصطلاح کالای مشابه ارزانتر را جایگزین کالای گران می کنند. جایگزینی بر چند نوع است که در این تحقیق جایگزینی بر اساس تفاوت قیمتی و بر مبنای مشتری در نظر گرفته شده است. در این تحقیق دو مدل ریاضی ارائه شده است که هر دو مدل به قیمت گذاری و کنترل موجودی کالاهای فصلی و جایگزین با هدف افزایش سود می پردازد با این تفاوت که در مدل اول دو کالای جایگزین هر یک مربوط به بنگاه جداگانه هستند و هدف افزایش سود یک بنگاه بدون در نظر گرفتن سود بنگاه دیگر است. در حالیکه در مدل دوم هر دو کالای جایگزین مربوط به یک بنگاه هستند و هدف افزایش سود کلی بنگاه است. بدلیل فصلی بودن کالاها، بایستی قیمت گذاری بصورت پویا انجام شود. هدف از ارائه مدلها تعیین قیمت بهینه ی دوره ای، میزان سفارش و تعداد دوره بهینه است. بعد از ارائه مدل ریاضی، ثابت می شود که توابع هدف، تابعی مقعر نسبت به قیمت است و مقدار بهینه آن موجود است. در ادامه روش و الگوریتم حل برای هر مدل بیان شده و در نهایت مثال عددی برای تشریح مدل و الگوریتم حل شده و نتایج دو مدل مقایسه می-شوند
حمید مشرقی محمدرضا امین ناصری
مدل روزنامه فروش از معرفی در سال 1888 توسط اجورث تا دهه 90 میلادی برای تحلیل ابعاد مختلف بهینه سازی تصمیم های موجودی (سفارش دهی) استفاده شده اند. پس از آن، نگاه مدیریت زنجیره تامین و هم-چنین کاهش تقاضا و نیاز به گسترش بازارهای جدید، باعث شده تا مدیریت تولید و عملیات در ارتباط با ادبیات بازاریابی و قیمت گذاری به تحلیل تابع سود کل زنجیره و تصمیم گیری توام سفارش دهی و قیمت گذاری بپردازند. در این رساله سه سوال اصلی برای یک زنجیره تامین دوسطحی بررسی می شود. نخست، چگونه می توان به بهینه سازی توام تصمیم های سفارش دهی و قیمت گذاری با در نظرگرفتن تابع تقاضای تصادفی و نامعین جمعی پرداخت؟ دوم این که آیا می توان با تحلیل ابزارهای کمی هماهنگی چون بهینه سازی توام و قراردادها، به نقاط بهینه ای دست یافت که هم سود اجزای زنجیره و هم سود کل زنجیره تامین بیشینه شوند؟ و سوم، چه شرط های امکان استفاده از قراردادها را در این شرایط (هماهنگی زنجیره تامین) فراهم می سازند. پس از مرور ادبیات، شرایط نوین لازم برای بهینه سازی توام زنجیره تامین با نامعینی تقاضا توسعه داده می شود. سپس با تکیه بر شرایط کافی، جوابهای بهینه زنجیره تامین و اعضای آن برای سه قرارداد اشتراک درآمد، بازخرید و تخفیف مقداری توسعه داده می شود. مقایسه و تحلیل شرایط هماهنگی نشان می دهد که قرارداد اشتراک درآمد امکان هماهنگی توام سفارش دهی و قیمت گذاری را فراهم می کند در حالی که قرارداد بازخرید تنها امکان هماهنگی سفارش دهی را ایجاد می کند. بنابراین برای این دو قرارداد شرایط مختلف امکان طراحی قرارداد برای هماهنگی توسعه داده شده است. هم چنین، تحلیل قرارداد تخفیف مقداری نشان می دهد که امکان دستیابی هماهنگی برای هرگونه تخفیف مقداری پیوسته تنها به صورت حدی فراهم است و تخفیف مقداری پیوسته منجر هماهنگی نمی شود. هم چنین امکان بهینه سازی زنجیره تامین با استفاده از انواع تخفیف مقداری گسسته (کلی و افزایشی) تحلیل و بررسی شده است. در پایان سعی شده است تا امکان تحلیل و پیاده سازی ساز و کارهای قراردادی و نتایج حاصل از آن در دو موردکاوی اصلی (صنایع هوایی ایران) و نیز صنایع ارتباطات و فناوری اطلاعات مبتنی بر زنجیره تامین کالاهای با فناوری بالا بررسی و تحلیل گردد.
علی اکبر حسنی حسامالدین ذگردی
گستردگی فضای تصمیم گیری در مقوله مدیریت زنجیره تامین جهانی سبب گشته تا چهار بعد عدم قطعیت پارامترهای تصمیم گیری، برنامه ریزی تحت اختلال، در نظر گرفتن فضای رقابتی و پاسخگویی به الزامات طراحی پایدار تبدیل به بخش های لاینفک از فضای تصمیم گیری در سطح راهبردی شود. برای این منظور، در این رساله با تکیه بر چارچوب های پذیرفته شده در ادبیات سعی بر آن شده است تا در قالب توسعه ی مدل های ریاضی تحت تأثیر الزامات کسب وکار دنیای واقعی و سازگار با زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی ایران و همچنین در ادامه با ارائه ی راه حل های توانمند برای یافتن پاسخ های کارا و کمک به فرایند تصمیم سازی برای مسائل مطرح شده، بدین چالش مدیریتی در حدی شایسته پاسخ داده شود. به دلیل ماهیت مسئله ی تحقیق از حیث پیچیدگی های بسیار زیاد برای حل، مجموعه ای از روش های حل فرا ابتکاری ترکیبی ممتیک برای مسائل تحقیق پیشنهادشده، طراحی و پیاده سازی شده است. نتایج آزمایش های فراوان انجام شده حاکی از کارایی مدل ارائه شده برای طراحی یک زنجیره تأمین جهانی با در نظر گرفتن عدم قطعیت فضای تصمیم گیری و الزامات زیست محیطی در یک فضای رقابتی ایستا و تحت شرایط اختلال و از منظر معیارهای ارزیابی متفاوت در نظر گرفته شده است. مجموعه ی راهبرد های به کار گرفته شده با اثرگذاری متفاوت بر عملکرد زنجیره از منظرهای مختلف خواهند توانست سطح مطلوبی از پاسخگویی به تقاضای مشتری را در شرایط مختلف تصمیم گیری فراهم نماید. علاوه بر آن، نتایج پیاده سازی روش های حل پیشنهادشده مبتنی بر الگوریتم های فرا ابتکاری ترکیبی حاکی از برتری آن ها از حیث کیفیت جواب برای مسائل تک و چندهدفه طراحی زنجیره تأمین جهانی ارائه شده نسبت به دیگر روش های حل پیشنهادشده در ادبیات موضوع است.
همایون شعبانی عیسی نخعی کمال آبادی
مدیریت زنجیره تأمین می تواند راه های زیادی برای افزایش کارایی و بهره وری مهیا کند. مسأله مسیریابی-موجودی نیز یک مسأله سخت از زنجیره تأمین است. این تحقیق به بررسی توأم مسأله مسیریابی موجودی و کالاهای فاسدشدنی برای چند محصول با تقاضای قطعی می پردازد. زنجیره تأمین مورد بررسی شامل دو سطح است. در سطح اول یک تولیدکننده وجود دارد درصورتی که سطح دوم شامل چندین خرده فروش است. این زنجیره تأمین تحت رویکرد موجودی مدیریت شده توسط فروشنده فعالیت می کند. همچنین محصولات با استفاده از ناوگان محدودی از وسائل نقلیه با ظرفیت محدود و تحت استراتژی های توزیع مختلف با ارسال چندگانه بین خرده فروشان توزیع می گردد. ظرفیت تولید و نگهداری تولیدکننده محدود و در هر دوره مقدار معینی است و ظرفیت نگهداری خرده فروشان نیز محدود است و کمبود مجاز نیست. تابع هدف کمینه سازی مجموع هزینه های سیستم است. در این تحقیق یک دسته بندی نسبتاً کامل از تمام پژوهشهای پیشین در حوزه مسیریابی-موجودی صورت گرفته است و همچنین پژوهش های پیشین در حوزه مدیریت موجودی و مسیریابی وسائل نقلیه کالاهای فاسدشدنی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت به این جمع بندی می رسیم که بررسی توأم مسیریابی و موجودی تمام انواع کالاهای فاسدشدنی می تواند در دنیای واقعی بیشتر مورد استفاده قرارگیرد. از این رو دو مدل برای مسائل مسیریابی-موجودی کالاهای فاسدشدنی ارائه می گردد و با استفاده از روش های مختلف به حل مدل پرداخته می شود. برای ارزیابی جواب ها، روش هایی برای به دست آوردن حدود پایین مسائل مختلف ارائه می شود. با استفاده از آزمایشات عددی بر روی مسائل نمونه تصادفی مختلف، کارایی و قابلیت اطمینان روش های پیشنهادی ارزیابی می گردد. نتایج محاسباتی و مقایسه ها بیانگر عملکرد مطلوب الگوریتم بازپخت شبیه سازی شده مبتنی بر جمعیت برای مسائل نمونه است.
نجمه نشاط محمد رضا امین ناصری
در بازارهای انرژی، رقابت بر روی قیمت و کمیت می تواند به عنوان انگیزه ای در جهت توسعه بخش انرژی پایدار استفاده شود، و همچنین میتواند استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر را افزایش دهد و در سمت عرضه و تقاضا کارایی انرژی را بهبود بخشد. بر همین اساس لازم است با درک درستی از مسائل مذکور سیستم پشتیبانی تصمیم گیری قابل اطمینانی برای برنامه ریزی توسعه تولید پایدار ایجاد شود. اخیرا" در این زمینه مدل های مبتنی بر نظریه بازیها به عنوان ابزارهای پشتیبانی تصمیم گیری توجه روزافزون محققان بسیاری را به خود جلب کرده است؛ در هر حال، فرض این مدلها به این صورت است که عاملهای تأمین کننده بدون توجه به دینامیک های زمانی بخش بازار و همچنین تأثیرات تعاملات سمت تقاضا بر تصمیمات توسعه ظرفیت یک استراتژی بلند مدت را برای توسعه ظرفیت تولید انرژی اتخاذ می کنند. در این تحقیق، یک چهارچوب دو سمتی مبتنی بر رویکرد چند عاملی را پیشنهاد می کنیم که این ملاحظات را با استفاده از یک رویکرد شبیه سازی مبتنی بر نظریه بازی ها اعمال نموده است. برای توضیح مفید بودن رویکرد برنامه ریزی پیشنهادی و همچنین برای بحث درباره اثربخشی آن از یک مطالعه ی موردی (سیستم انرژی الکتریکی ایران) استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دادند که رویکرد یکپارچه پیشنهادی نه تنها یک طرح توسعه تولید مقرون به صرفه تر بوده بلکه در مقایسه با رویکرد نظریه بازی طرحی سازگارتر با محیط زیست نیز ارائه می کند.
شاهرخ همت یار کمال چهارسوقی
جهانی شدن کسب و کارها و افزایش تنوع محصولات، موجب شده، رقابت بین شرکت ها به رقابت بین زنجیره تامین شرکت ها تغییر یابد. براین اساس محققین و مدیران، ضرورت حذف ناکارامدی های زنجیره تامین و هماهنگ نمودن تصمیمات را بیش از گذشته درک می کنند. قراردادهای زنجیره تامین ابزار مفیدی برای رفع ناهماهنگی در زنجیره تامین هستند. آنها می توانند عملکرد کل زنجیره را بهبود دهند. اما در بسیاری از موارد، پیاده سازی قراردادهای هماهنگ کننده در زنجیره تامین مشکل است، در نتیجه اعضای زنجیره تامین، از قراردادهای ساده ای در فعالیت های خود استفاده می کنند که قادر به رفع ناکارامدیها در زنجیره تامین و بهبود عملکرد اعضا نمی باشند. با توجه به اهمیت هماهنگی در بهبود عملکرد کل زنجیره تامین و مشکلات پیاده سازی قراردادهای هماهنگ کننده، در این رساله، طراحی سیستم پشتیبان تصمیم مبتنی بر عامل با استفاده از قراردادها و مدیریت موجودی توسط فروشنده (vmi) توسعه داده می شود. سیستم چند عاملی، قراردادها و vmi سه پایه برای طراحی این سیستم هستند. استفاده از vmi و سیستم چند عاملی برای هماهنگی زنجیره تامین، نوآوری اصلی این تحقیق محسوب می شوند. با بکارگیری این دو مکانیزم، پیاده سازی قراردادها از طریق به اشتراک گذاری اطلاعات دقیق و معتبر، تسهیل می گردد. سیستم پشتیبان تصمیم با تعیین دقیق پارامترهای قراردادی، هماهنگی و بهبود عملکرد زنجیره تامین را موجب می شود. از آنجا که تنوعی از قراردادها در زنجیره تامین قابل پیاده سازی هستند، این سیستم قادر است، تصمیم گیرندگان را در انتخاب قرارداد بهتر از میان چند قرارداد، کمک نماید. این سیستم با تعیین پارامترهای قراردادی در بازه قابل قبول، انعطاف پذیری بیشتری را برای مذاکره فراهم می کند. سیستم پشتیبان تصمیم با در نظر گرفتن تابع مطلوبیت و میزان تمایل هر کدام از اعضا به مشارکت، مقدار دقیق پارامتر قراردادی را تعیین و با ایجاد شرایط برد - برد برای هر دو عضو، بهبود عملکرد آنها را موجب می گردد. در این تحقیق، یک زنجیره تامین دوسطحی شامل یک تولید کننده و یک خرده فروش و تقاضای احتمالی و حساس به قیمت در نظر گرفته می شود. در بخش تحلیلی مدل سازی و روابط ریاضی مورد نیاز و در بخش چند عاملی نحوه مدل سازی فرایند مذاکره و معماری سیستم نرم افزاری مشخص می شود. از شبیه سازی برای تعیین سود مورد انتظار اعضا و سایر شاخص های عملکردی استفاده می شود. صحت اعتبار عملکرد سیستم از طریق تجزیه و تحلیل حساسیت و مقایسه نتایج شبیه سازی با مدل تحلیلی، تایید می شود. سیستم نرم افزاری با استفاده از زبان برنامه نویسی جاوا و چهارچوب چند عاملی جید، پیاده سازی می گردد.
مهدی اشرفی کمال چهارسوقی
امروزه تمرکز بر موضوعات زیست محیطی و اجتماعی در زنجیره تأمین، اهمیت انتخاب تأمین کننده پایدار را دوچندان نموده است. با توجه به گستردگی زنجیره های تأمین فراقاره ای، توجه صرفا اقتصادی به اعضای زنجیره تأمین می تواند باعث مشکلات عدیده و حتی به خطر افتادن مزایای استفاده از آنها گردد که از نمونه های چنین مشکلاتی می توان به فاجعه رانا پلازا اشاره نمود. توسعه زنجیره های تأمین پایدار علاوه بر موفقیت های زنجیره تأمین در فضای کسب و کار می تواند به عنوان راهکار مناسبی برای توسعه پایدار به خصوص در کشور های درحال توسعه نیز مورد استفاده قرار گیرد. در این تحقیق محور های اصلی و فرعی پایداری در انتخاب تأمین کنندگان مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس شاخص های پایداری روشی برای اندازه گیری عملکرد پایداری سازمان ها ارائه شده است که از این ابزار به عنوان یک زیرسیستم امتیازدهی در مدل سازی مساله انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش استفاده شده است. در ادامه مساله انتخاب تأمین کنندگان و تخصیص سفارش بهینه به تأمین کنندگان بر اساس ارزیابی های انجام شده در سه سناریو و در قالب سه مساله، مدل سازی و حل شده است. در مساله اول، انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش به صورت تک سطحی مدل سازی شده اند و اگر چه اهداف مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی زنجیره تأمین، اولویت های متفاوتی دارند ولی هدف گذاری ها در یک سطح انجام شده و هیچ نوع غلبه و یا رقابت بین هدف گذاری های زنجیره تأمین در نظر گرفته نشده است. برای مدل سازی این مساله از برنامه ریزی آرمانی استفاده شده و از روش تجزیه بندرز برای حل مساله بهره گرفته شده است. در مساله دوم، از برنامه ریزی دوسطحی بهره برداری شده و سیاستگذاری های اقتصادی و اجتماعی-زیست محیطی در دوسطح متفاوت و با در نظر گرفتن رقابت بین دو سطح مدل سازی شده است. در این مساله، مدل سازی به صورت هدف گذاری کلان زنجیره تأمین مدل سازی شده است و با توجه به خاصیت مساله، از روشی مبتنی بر سیمپلکس نلدر-مید به عنوان روشی هیورستیک برای حل مساله استفاده شده است. در مساله سوم نیز با استفاده از برنامه ریزی دوسطحی، جزییات برنامه ریزی در مدل سازی مساله مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به ویژگی های این مساله، از معادلات کروش کان تاکر در تبدیل مساله دوسطحی به یک مساله یک سطحی درجه دو استفاده شده است و با استفاده از تکنیک تجزیه بندرز روش مناسبی برای حل مساله درجه دوم بدست آمده پیشنهاد شده است. این پژوهش به جنبه های مختلف فرایند توامان انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش پرداخته است و با طرح سناریو های مختلف در قالب مسایل گوناگون تلاش دارد تا طیف وسیعی از کاربرد های این مساله را پوشش دهد. مقایسه نتایج مثال های عددی روش های ارائه شده در مورد هر مساله با نتایج بدست آمده از روش های حل مرسوم، نشان می دهد که روش های حل ارائه شده در این پژوهش کارایی مناسبی در حل مسایل در زمان کوتاهتر دارند و به خوبی می توان از این روش ها در حل مسایل با اندازه بزرگ در زمان معقول استفاده نمود. نتایج این پژوهش در طراحی زنجیره های تأمین پایدار و در مواجه با شرایطی که سازمان به جز اهداف اقتصادی به دنبال تأمین اهداف زیست محیطی و اجتماعی در طراحی زنجیره تأمین خویش می باشد، به خوبی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مریم مخلصیان حسام الدین ذگردی
تمرکززدایی از زنجیره¬های تأمین به اعضای زنجیره، اجازه تصمیم¬گیری مستقل را می¬دهد. در این ساختار غیرمتمرکز، ممکن است اعضای زنجیره، قدرت بازارهای متفاوتی داشته باشند که در این¬صورت تصمیمات اعضا، یکدیگر را متأثر میسازد. بنابراین استفاده از مدل¬های پیشرو-پیرو بازی استکلبرگ و یا برنامه¬ریزی دو سطحی بسیار مفید خواهد بود. مسئله تحقیق، براساس زنجیره تأمین بستنی تعریف شده است. زنجیره تأمین مورد بررسی، دو رده¬ای چند محصولی -با محصولات جایگزین و فاسد شدنی است که جایگزینی محصولات لزوماً کامل نبوده و بخشی از محصولات قابل جایگزینی با یکدیگر هستند- و شامل یک تولیدکننده و چندین خرده-فروش رقابتی است. در چنین محیط رقابتی، تصمیماتی چون قیمتگذاری و تبلیغات در جذب مشتری تأثیر بسزایی دارد. این زنجیره، غیرمتمرکز بوده و قدرت تولیدکننده و فروشگاه¬های بزرگ (بعنوان بخشی از خرده¬فروشان) باهم برابر و بیشتر از سایر خردهفروشان است. تولیدکننده مجاز به واردات مواد اولیه از سایر کشورها و صادر کردن محصولات نهایی به دیگر کشورهاست. در چنین شرایطی که با دیگر کشورها دادوستد وجود دارد، به دلیل استفاده از ارز، نرخ ارز اهمیت ویژه¬ای پیدا می¬کند. شرایط اقتصادی کنونی و فشارهای ناشی از تحریم¬ها، تأثیر چشم¬گیری در نوسانات نرخ ارز و هزینه¬های مبادلاتی دارد. ریسک ناشی از این نوسانات منجر به بروز اختلالاتی در زنجیره تأمین می¬شود که تصمیمات اعضای زنجیره را متأثر می¬سازد. در این تحقیق، یک زنجیره تأمین رقابتی در نظر گرفته خواهد شد که اعضای آن دارای قدرت-های متفاوتی هستند. این زنجیره به دلیل مبادلات خارجی، در معرض اختلال ناشی از نوسانات نرخ ارز قرار دارد. هدف مسئله، تعیین سیاست قیمت¬گذاری و تبلیغات برای هریک از رده¬های زنجیره غیرمتمرکز است. برای دستیابی به این هدف، این مسئله، بصورت یک مدل دو سطحی غیر قطعی مدل خواهد شد. برای مواجهه با عدم قطعیت، از مدل مبتنی بر سناریو استفاده خواهد شد. از آنجایی¬که اثبات می¬شود مسئله تحقیق، یک مسئله np-hard است، یک الگوریتم ابتکاری برای حل آن پیشنهاد خواهد شد. برای ارزیابی عملکرد الگوریتم پیشنهادی، حد بالایی با استفاده از ساده-سازی مدل یک سطحی شده از طریق فضای شدنی تعریفی، پیشنهاد خواهد شد. نتایج مقایسه حاکی از برتری نسبی الگوریتم پیشنهادی است. نتایج بیان می¬کند که در بازارهای با مقیاس بزرگ¬تر، اجزای زنجیره با صرف هزینه بیشتر برای تبلیغات، مشتریان بیشتری جذب خواهند کرد. در این¬صورت، حتی در صورت افزایش قیمت نیز می¬توانند میزان فروش و در نتیجه سود خود را افزایش دهند. همچنین، هرچه مشتریان حساسیت بیشتری نسبت به قیمت داشته باشند، اجزا برای افزایش سود خود باید قیمت¬های خود را کاهش داده و هزینه بیشتری صرف تبلیغات کننده تا میزان فروش خود را افزایش دهند. در مواجهه با نوسان نرخ ارز و هزینه¬های تأمین، هرچه این هزینه افزایش داشته باشد، چون قیمت¬تمام شده افزایش می¬یابد، قیمت عمده¬فروشی و در نتیجه خرده¬فروشی افزایش پیدا می¬کند. حتی صرف هزینه بیشتر برای تبلیغات نیز نمی¬تواند کاهش فروش را جبران کند. در چنین شرایطی سود تمام اعضا با کاهش روبرو خواهد بود.
محمد یاوری حسام الدین ذگردی
در این رساله موضوع پذیرش و زمان¬بندی محصولات برگشتی به همراه سفارش¬دهی قطعات یدکی در لجستیک معکوس سیستم¬های تولید سفارشی مورد بررسی قرار گرفته است. این مسئله از مطالعه صنعت هوایی کشور شناسایی شده و ضرورت پرداختن به ابعاد مختلف آن به صورت جداگانه در ادبیات تحقیق هم مورد تاکید قرار گرفته است با این حال این موضوع در لجستیک معکوس سیستم¬های تولید سفارشی مسئله¬ جدیدی است. این موضوع در راستای حل مسئله شناسایی شده از صنعت هوایی، طولانی بودن زمان تعمیر بالگردهای برگشتی، تعریف شده است که بخشی از آن ریشه در زمان¬بندی تعمیر غیربهینه بالگردهای برگشتی، عدم هماهنگی سفارش¬دهی قطعات یدکی مورد نیاز و طولانی شدن زمان تعمیر به دلیل نبود قطعه و همچنین عدم تصمیم-گیری درست در پذیرش و رد سفارشات سالیانه تعمیرات اساسی بالگردهای برگشتی است. این مسئله دارای سه وجه تصمیم¬گیری شامل زمان¬بندی تعمیر بالگردهای (محصولات) برگشتی در لجستیک معکوس، سفارش¬دهی قطعات مورد نیاز بالگردهای برگشتی و همچنین تصمیم¬گیری در خصوص پذیرش یا رد محصولات برگشتی در ابتدای دوره برنامه¬ریزی است. این وجوه تصمیم¬گیری به طور سنتی به صورت سلسله مراتبی از تصمیمات و یا تصمیماتی در امتداد همدیگر در زنجیره تأمین (لجستیک معکوس) اتخاذ می¬شوند. مسئله زمان¬بندی به عنوان عملیاتی¬ترین تصمیم در میان تصمیمات فوق، علاوه بر تأثیرپذیری از تصمیمات بالادستی خود شامل پذیرش یا رد سفارش و همچنین سفارش¬دهی قطعات بر آن ها تأثیرگذار نیز است. در این رساله مسئله زمان¬بندی با تصمیمات بالادستی فوق به صورت توأمان بررسی و مدل¬سازی شده است. در این راستا ابتدا لجستیک معکوس و سیستم تولیدی صنعت هوایی مورد بررسی قرار گرفت و سیستم دمونتاژ- مونتاژ سه مرحله¬ای شناسایی و معرفی شد و ویژگی¬های زمان¬بندی در این سیستم تولیدی مورد تحلیل قرار گرفت. برای زمان¬بندی تعمیر بالگردهای برگشتی روش¬هایی برای به دست آوردن حد بالا و حد پایین توسعه داده شده که با به کارگیری آن ها در یک روش شاخه و کران کارا جواب بهینه مسئله ارائه شده است. به منظور بررسی کارایی روش¬های حد بالا و حد پایین و روش شاخه و کران ارائه شده برای این مسئله و زیر مسائل مربوطه در مجموع 3750 مسئله نمونه¬ای حل شد. با توجه به نیاز برخی مجموعه¬های بالگردهای برگشتی به قطعات یدکی در فرایند تعمیر، زمان¬بندی تعمیر بالگردهای برگشتی با سفارش¬دهی قطعاتی یدکی به صورت توأمان مورد بررسی قرار گرفت و یک مدل¬سازی عدد صحیح خطی برای آن ارائه گردید. با توجه به اینکه هزینه¬های موجودی عموماً توابعی غیرخطی هستند؛ یکی از ویژگی¬های مدل ارائه شده خطی کردن آن با یکسری ابتکارات است. سپس حل مدل و حساسیت جواب¬ها نسبت به تغییر پارامترهای کلیدی برای مسئله پایه در صنعت هوایی مورد بررسی قرار گرفته است. استراتژی¬های مختلف تعمیر قطعات یدکی توسط مونتاژگر به عنوان سناریوهای جایگزین با استراتژی تعویض قطعه با قطعات دریافتی از تولیدکننده، در 120 مسئله نمونه¬ای مقایسه شده است. علی¬رغم عملکرد بهتر استراتژی تعمیر قطعات مشترک به طور میانگین، نتایج موید لزوم اتخاذ استراتژی¬های مختلف در دوره های مختلف عمر قطعات برگشتی است. در کنار سفارش¬دهی قطعات یدکی، تصمیم¬گیری در خصوص پذیرش یا رد سفارشات محصولات برگشتی بر زمان¬بندی محصولات برگشتی تأثیرگذار و تأثیرپذیر است. لذا مسئله پذیرش و زمان¬بندی تعمیر بالگردهای برگشتی به صورت توأم در دو سطح لجستیک معکوس صنعت هوایی شامل مونتاژگر و تولیدکننده (و تعمیرکننده) قطعه مورد بررسی قرار گرفت. دو مدل¬سازی برنامه¬ریزی عدد صحیح خطی برای مسئله پذیرش و زمان¬بندی تعمیر بالگردهای برگشتی ارائه شد. همچنین در سطح تولیدکننده (تعمیرکننده) قطعه، مسئله زمان-بندی، پذیرش و رد توأم سفارشات ساخت قطعات جدید و سفارشات تعمیر قطعات برگشتی از صنعت هوایی شناسایی و معرفی گردید. برخی ویژگی¬ها و همچنین پیچیدگی این مسئله بدون در نظر گرفتن تصمیم¬گیری در خصوص پذیرش یا رد سفارشات ( یعنی صرفاً زمان¬بندی سفارشات ساخت و سفارشات تعمیر با شاخص¬های مختص به خود) مورد بررسی قرار گرفت و np-hard بودن آن اثبات شد. برای حل این مسئله دو مدل برنامه-ریزی عدد صحیح خطی به همراه یک روش ابتکاری توسعه داده شد و کارایی آن ها در مسائل نمونه¬ای متنوعی (1000 مسئله نمونه¬ای) مورد آزمایش قرار گرفت. آزمایشات عددی بیانگر کارایی مدل برنامه¬ریزی عدد صحیح مختلط خطی پیوسته ارائه شده برای حل مسائل با اندازه¬های کوچک و متوسط است؛ در مقابل مدل برنامه-ریزی عدد صحیح مختلط خطی بر مبنای دوره¬های زمانی کارایی مناسبی برای حل مسائل حتی با اندازه متوسط را نیز ندارد. در کنار مدل¬های ریاضی، اختلاف جواب¬های روش ابتکاری ارائه شده با جواب بهینه در مسائل نمونه¬ای قابل قبول بوده و در برخی از موارد جواب بهینه را بدست آورده است به گونه¬ای که در مسائل با اندازه کوچک عملکرد قابل رقابتی با مدل برنامه¬ریزی عدد صحیح مختلط خطی دارد و در مسائل با اندازه بزرگ در مدت زمان کوتاهی جواب¬های به مراتب بهتر از مدل ریاضی ارائه می¬کند.
نرگس محقق احمدآبادی عیسی نخعی کمال آبادی
چکیده ندارد.
سیاوش ناوه کش عیسی نخعی کمال آبادی
چکیده ندارد.
زهرا طاهری محمدرضا امین ناصری
چکیده ندارد.
علی بیات عیسی نخعی کمال آبادی
چکیده ندارد.
ابراهیم اسدی گنگرج عیسی نخعی کمال آبادی
چکیده ندارد.