نام پژوهشگر: حسین شرکت توسلی

عدالت اجتماعی و نفی تبعیض در سیره نبوی(ص)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی 1390
  حمید رحمانی   محمد رضا جباری

عدالت اجتماعی و جلوگیری از تبعیض های ناروا، از اهداف و نیازهای اساسی جامعه انسانی است که در اسلام به عنوان دین کامل و پاسخگوی نیازهای بشر، در سیره اجتماعی پیامبر(ص) تبلور یافته است. اساساً یکی از هدف های مهم رسالت پیامبر(ص) و مأموریت او، اجرای عدالت اجتماعی بوده است. بیشتر مردم به طور طبیعی و فطری قادر به درک وضعیت رفتارهای عادلانه و ناعادلانه و تمایز قائل شدن میان این دو وضعیت هستند. با این همه، به دلیل اهمیت و نقش محوری عدالت اجتماعی در سرنوشت فردی و اجتماعی، در متون دینی و سنت و سیره به روشنی مفهوم عدالت شناسانده و نمایانده شده و شاخصه های آن نیز بیان شده است. تلاش های پیامبر(ص)برای تغییر مسیر جامعه به سوی عدالت، در زمانی آغاز شد که ظلم و تبعیض سکه رایج بود و شعاع جاهلیت نه تنها جزیره العرب بلکه سراسر جهان آن روز را در برگرفته بود. در جزیره العرب عدالت اجتماعی مصداق روشنی نداشت و قوانین ظالمانه و تبعیض آمیز حاکم بود. در سیره نبوی(ص) عدالت اجتماعی در ابعاد و حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و قضایی ایجاد شد. با بررسی سیره اجتماعی پیامبر(ص) درمی یابیم که تلاش آن حضرت این بود که در همه ابعاد و زوایای جامعه اسلامی عصر بعثت، عدالت اجتماعی را رعایت و نهادینه کند. پیامبر(ص) باتوجه به ظرفیت های موجود در جزیره العرب، در تحقق عدالت اجتماعی و نفی تبعیض گام برداشت و در این راه از ابزارهایی جمعی و متناسب با آن استفاده کرد. در این پژوهش سعی بر این است تا با تبیین و تحلیل سیره اجتماعی پیامبر(ص) و نشان دادن مصادیق آن، به منطق و سبک رفتاری آن حضرت در رابطه با عدالت و نفی تبعیض دست یابیم.

مناسبات فطرت واخلاق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  سمیه شمسی   حسین شرکت توسلی

چکیده نظریه: فطرت مبتنی بر آفرینش ویژه انسان است که براساس آن نوع انسان از سه قسمت مشترکی برخوردارند که این سرشت ویژگی های خاصی را در جنبه های وجودی انسان از جمله در حوزه معرفت و ادراک و نیز در حوزه گرایش ها در بر می گیرد. لذا امور فطری به دو دسته ادراکات فطری و گرایش های فطری تقسیم می شوند. در زمینه اخلاق که از مهم ترین مسائل انسانی و دارای مباحث متعددی است این مسأله مطرح می شود که آیا فطرت و امور فطری جایگاهی در اخلاق و مباحث آن دارد یا نه؟ ارتباط فطرت و اخلاق را می توان در تقسیم اخلاق به دو شاخه نظری و عملی بررسی کرد. غالب متفکران معتقدند که بخشی از ادراکات و آگاهی های انسان فطری است، بنابراین بخشی از ادراکات عقل عملی نیز چنین اند و برخی قضایای اخلاقی مانند «عدالت خوب است» و... را هر انسانی به طور فطری درک می کند و حکم این قضایا، حکم بدیهیات در عقل نظری است که به دلیل وضوح و بداهت، نیازمند استدلال و... نمی باشد. علاوه بر این بسیاری از مفاهیم و موضوعات اخلاقی نیز حاصل برخی از فعالیت های فطری دستگاه ادراکی می باشند. مانند «انتزاع» و... برخورداری انسان از گرایش ها و تمایلات فطری نیز، جایگاه ویژه ای در مباحث اخلاق به ویژه بعد عملی آن دارند. اساساً ریشه بسیاری از رفتارها و حتی صفات اخلاقی انسان به گرایشات ذاتی او بر می گردد، از جمله گرایش ویژه او به خیر و فضیلت، گرایش به کمال، گرایش به زیبایی و... . واژگان کلیدی: فطرت، اخلاق، ادراکات فطری، گرایش های فطری، اخلاق عملی، اخلاق نظری.

خودشناسی و خودسازی ازمنظر امام علی علیه السلام با تاکید بر غررالحکم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  غفار زالی مقصودلو   سیداحمد فقیهی آفارانی

با توجّه به رهنمودهای پیشوایان دینی و اندیشه در آموزه ها و باورهای دینی، برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، و کمال نهایی راهی جز خودشناسی و خودسازی نیست. در این پایان نامه ابعاد این دو موضوع، از منظر امام علی ? با تأکید بر کتاب غرر الحکم، مورد پژوهش قرار گرفته است. خودشناسیبهمعنای ایناستکهانسانپس از طی مراحل تهذیب نفس،هویت واقعیخویش را پرتویازروحالهی بیابد و خودسازی به معنای عاری شدن از همه رزایل اخلاقی و آراسته شدن به ازرش ها و فضایل آن است. این دو مقوله کاملاً رابطه دو سویه از جهت تأثیر پذیری و تأثیر گذاری دارند و به نوعی هم دیگر را هم پوشانی کرده، مایه تکامل هم دیگر می شوند و به سان دو بال انسان را به مقام قرب الی الله می رسانند. از آنجا که موضوع خودشناسی و خودسازی انسان می باشد به محورهای اصلی انسان شناسی مانند آفرینش و کمال نهایی انسان اشاره شده است. خدایابی، عاری شدن از علائق دنیوی، تزکیهنفس و الهامازوحیعوامل خودشناسی، و نسیان خداوند و خودخواهی موانع آن، و خداشناسی، خودسازی و جهان شناسی از آثار آن هستند. ایمان، عبادت، ذکر خدا، نماز، تفکر،تقوا،توبه، موعظه، زهد، یقین، حکمت و گامهاهی عملی از موثرترین عوامل خودسازی هستند. از سویی پیروی از هواهای نفسانی، غفلت، دنیاپرستی، پیروی از شیطان از موانع درونی و بیرونی خودسازی به شمار می روند. از این روی راه کاری مناسب برای برخورد با هر کدام از این موانع در جای خود ذکر شده است.مهمترین آثار خودسازی عبارتنداز: قرب الهی، خودشناسی و رستگاری.

نظام اخلاقی در اندیشه علامه جعفری(ره)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  زینب قدوسی نیا   محمد مهدی گرجیان

"حیات معقول" حیاتی است آگاهانه، که در آن شخصیت انسان با استفاده از اختیار، مسیر هدف های تکاملی را طی می کند و به هدف اعلای حیات می رسد. عقل در"حیات معقول" نظری و عملی است. حیات طبیعی فقط وسیله وصول به "حیات معقول" است. دراین نظریه ، اخلاق، آگاهی به بایستگی ها و شایستگی های سازنده انسان و تطبیق عمل و قول با آنها است، با تحریک وجدان کمال جو و با انگیزه عمل به وظیفه و نه با انگیزه سود و زیان شخصی. این اخلاق مبتنی براصول موضوعه ی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی وحیانی است. در مفهوم شناسی این نظام اخلاقی، آن چیزی که با نفس انسان ملایمت داشته باشد " خوب" تلقی می شود. "عدالت" یعنی رفتار مطابق با قانون و خلاف آن "ظلم" است. در دیدگاه فلسفه اخلاق"حیات معقول" ارزش های اخلاقی یا مستند به قرارداد هستند و یا مستند به واقعیات و ملاک استناد این ارزش ها به واقعیات ارتباط و تاثیرگذاری آن ها بر روان و شخصیت انسان ها می باشد. از آن جایی که گزاره های اخلاقی ماهیت و مختصات معین دارند و از قانون علیت پیروی می کنند و نتایج قابل محاسبه قانونی به همراه دارند و می توان آن ها را با موارد مشابه و مخالف مقایسه کرد و مشمول اصول و قوانین حاکم بر مسائل علمی می باشند، پس می توان آن ها را به عنوان یک موضوع علمی مطرح کرد. اصول ثابته اخلاقی این نظریه، در رابطه با خویشتن، لزوم شناخت خود، مراعات عزت نفس، صیانت تکاملی ذات، فریب ندادن خود در ارتباط با حق و باطل و پرهیز از خودمحوری است ودر رابطه با اجتماع، تعاون، وفای به عهد، صداقت، احترام به انسان و انسانیت بوده ودر رابطه با هستی، شناخت هستی، جدی گرفتن قوانین جاری آن، احساس ملکوت این جهان و پرهیز از دنیازدگی است ونهایت در رابطه با خداوند، لزوم شناخت خدا تا حد امکان، ایمان و اخلاص به او، اعتقاد به بعثت انبیا و رستاخیز و انجام تکالیف دینی می باشد.