نام پژوهشگر: سید یوسف محفوظی موسوی

حکمت و سفاهت در قرآن کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  محمد علیزاده قایمیه   سید یوسف محفوظی موسوی

چکیده: حکمت در لغت، به چند معنی و از آن جمله علم آمده است و حکیم، عالم و صاحب حکمت است، و اتقان در اطلاق می گردد. « محکم » امور دارد، و همچنین در مفهوم حکمت بر هر چیز نفوذ ناپذیری، صفت است به معنای « ا?حکام » از مصدر « حکمت » ، دانشمندان در معنای این کلمه، بیست و نه قول دارندکه در اصل استواری درعلم و گفتار و کردار و یا علم شریعت، عقل، علم و یا همهی اینها می باشد و یا حکمت آن چیزی است که انسان را از انجام کار قبیح دور میکند و یا به این دلیل حکمت نامیده شده است که مانع جهل و یا امور ناشایست دیگر است.کلمهی حکمت 20 مرتبه و در 19 آیهی قرآن بکار رفته است. در تفاسیر آیاتی که سخن از حکمت گفتهاند حکمت به معنای محکم و درست و یا کلام و امری که مطابق با واقع و حق باشد، است و در روایات آمده است که حکمت به معنای فهم، عقل، شناخت رهبر الهی عصر، روشنی راه و عدول نکردن از مرتبهی انسانیت و... میباشد. سفاهت که معنای چندی دارد و از آن جمله ضد حلم بودن و به معنای جهل است و اصل آن خفت میباشد، و سفاهت یعنی زشتخویی، و در اصل، سبکمغزی و جهالت و خفت عقل میباشد، و سفیه به معنی نادان، ضعیف، أحمق و یا کسی را گویند که نسبت به احکام دینی جاهل باشد، و همچنین سفیه کسی است که اموالش را در راه غیر صحیح به کار میگیرد. و آن فردی است که توأم با تزلزل و اضطراب فکری است، و از آنجا که متمکن از حفظ قوه غضبیه نیست جاهل، سبک مغز و خفیف العقل است سفیه میباشد و مفهوم سفاهت در 10 آیه و 11 بار در قرآن کریم بکار رفته است. در روایات هم مقولهی سفاهت به معنای سبکسری است و اموری همچون شراب خواری و خوی پستی و زورگویی به فرد پایین دست و منازعه و جدال کردن با فرد هم مرتبهی خود و خواری در برابر بالا دست خود، همه مصادیق سفاهت است.

سیری در ماموریت های پیامبر اسلام(ص)در قرآن کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  ابراهیم حسنی   سید یوسف محفوظی موسوی

پیامبرعظیم الشأن اسلام (ص) از پیامبران اولوالعزم و آخرین فرستاده الهی بوده ودر تمام دوران رسالتش پیوسته به فکر هدایت امت بودند. آن حضرت در این راه زحمات ومصیبتهای فراوانی را برای ساختن تمدن اسلامی بر پایه عدالت به جان تحمل نمودند؛ تا جائی که مورد آزار واذیت قوم خویش قرار گرفتند.با این حال آن بزرگوار هیچگاه درباره آنان زبان به نفرین نگشودند؛وپیوسته کلامشان هدایت آنان بود. بخشی از مأموریّت های آن حضرت در ابعاد تبلیغی، تربیتی، حقوقی، اقتصادی واعتقادی بوده و برخی دیگر در ابعاد دیگری تجلی کرده است. مأموریّت های کلی که با فرمان «قل» آغاز شده سیصدو بیست وهشت بار خطاب به رسول خدا در ابعاد مختلف و در سایر اشکال حدود دویست ونوزده بار بوده است.این مأموریّتها ابتدا در منطقه ام القری (مکه معظمه) به مدت سه سال به طور سری ادامه داشته،تا اینکه بعد از سه سال دعوت علنی برای دعوت خویشاوندان نزدیک شروع شد؛ وپس از آن دعوت عمومی در ابعاد مختلف ادامه داشت.پیاده کردن مفاد این مأموریّت ها در دوران رسالت پیامبر اسلام الگویی برای تمام بشریت،وهدایت آنان ودر نهایت معرفی دین اسلام به عنوان کامل ترین وآخرین ادیان آسمانی شده است؛که می تواند داعیه جهانی شدن را داشته باشد. پیامبر اسلام در مأموریّت هایشان در کنار قرآن عترت را به عنوان راهنمای آن معرفی فرمودند و برای جلوگیری از گمراهی مسلمانان تمسک به آن دو را گوشزد، و با تعیین جانشین حراست از جامعه نوپای اسلامی را مورد تأکید قرار دادند.

شب در قرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  مختار گنجی   علی مطوری

عنوان پایان نامه: شب در قرآن نام خانوادگی: گنجی نام: مختار اساتید راهنما: آقای دکتر علی مطوری استاد مشاور: آقای دکتر سیّد یوسف محفوظی موسوی درجه تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: الهیات و معارف اسلامی گرایش: علوم قرآن و حدیث محل تحصیل (دانشگاه): دانشگاه شهید چمران اهواز دانشکده: الهیات و معارف اسلامی تاریخ فارغ التحصیلی: تعداد صفحات: 187 چکیده کلمه ی« لَیْل» به معنای شب بیش از نود بار در قرآن کریم آمده است . امّا با احتساب دیگر لغاتی که معنای شب را می رساند ، این رقم به بیش از صد می رسد . در قرآن کریم ، در ارتباط با شب بیشترین توجّه به موضوعاتی مانند 1- اوقات ذکر خداوند در شب 2- سوگندهای خداوند به شب 3- شب ها و روزهای عذاب 4- شب ، آیت وجود خداوند ، شده است . خداوند توجّه خاصّی به نماز شب و تلاوت قرآن در دل شب دارند . خداوند در قرآن مجید خطاب به پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : « پاسی از شب را بیدار باش و به نافله بپرداز .» (مزّمّل / 2) به همین خاطر پیامبر (ص) آن قدر به این امر می پرداخت که پاهایش تاول زده بود . این امر در آغاز امری واجب بود ، سپس بر امّت مستحب گردید . امّا بر پیامبر اکرم (ص) ، واجب ماند . خداوند در موارد فراوانی برای تأکید بر گفتارش نسبت به شب سوگند یاد نموده .نکته ی دیگر این که شب در قرآن کریم به عنوان یکی از بزرگ ترین آیات وجود خداوند آمده و از بندگان خواسته شده تا با تدبّر در آن پی به وجود خداوند یکتا برده و در برابر امر او سر تسلیم فرود آورند ، هر چند که مردم با عادی شدن آمد و رفت شب و روز برایشان به آن توجّهی نمی کنند . یکی دیگر از نشانه های قدرت خداوند در شب آرامشی است که در خواب شب وجود دارد و هرگز با خواب روز جبران نمی گردد و صدماتی که بدن از بی خوابی شب می بیند جز با خواب شبانه ترمیم نمی پذیرد . جایی دیگر به میراندن در شب و زنده کردن در صبح اشاره می نماید ، این نکته کمال عجز انسان را می رساند زیرا او هرگز قادر بر دفع خواب از خود برای همیشه نیست . در عالم ، شب های خاصّی مانند شب قدر و شب معراج و000 وجود دارند که دارای ارزشی والاترند ؛ زیرا خداوند درقرآن کریم در میان این همه شب تنها به آن ها اشاره نموده است . خداوند در انذار بندگان نافرمانش ، شب های عذاب اقوام گذشته را یادآور می شود و به آن ها متذکّرمی گردد که در عبور شبانه روزیتان بر خرابه های آنان عبرت بگیرید و راه هدایت را برگزینید . در مقابل این افراد انسان هایی دیگر (پیامبران) را مثال می آورد که جان خود را در راه خدا به خطر می انداختند . کلید واژه ها : لیل ، قرآن ، شب قدر ، شب معراج ، آرامش شب ، شب و روز ، نماز شب

ترجمه و تحقیق تفسیر نورالثقلین (جزء دوم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  زهرا صفای نیکو   قاسم بستانی

قرآن و سنت دو چشمه زاینده از منبع پرفیض وحیند و در گذر تاریخ حیات مسلمین یا یکدیگر همراه و همسفراند قرآن قواعد و مبانی کلّی و عمومی لازم را که انسان در دنیا و آخرت بدان محتاج است پی ریزی نموده است و این سنت است که بیان مجملات و تشریح جزئیات را عهده دار می شود. به رغم ممنوعیت حدیث در صدر اسلام، گوهر گرانبهای سنت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم ) که نخستین تفسیر قرآن بود توسط وارثان او، امامان معصوم حفظ و نگهداری شد تا به نسلهای بعدی منتقل شد اما با گذر زمان و راهیابی راویان خطاکار به عرصه حدیث، پدیده (جعل و وضع حدیث) نمایان شد که روایات تفسیری هم از آن مصون نماند. نگارنده این سطور بر آنست که با استعانت از خداوند ضمن ترجمه روایات تفسیری جزء دوم قرآن کریم، که بخشی از تفسیر نورالثقلین اثر عبد علی بن جمعه عروسی حویزی است، به ارزیابی سندی و شرح احوال رجال آن بپردازد. همچنین کوشیده است که مصادر و مآخذ اصلی این روایات را پیدا کند و با اصل کتاب مقابله نماید و در صورت مشاهده هر گونه اختلاف و تناقض آن را بیان کند تا میزان اعتبار روایات روشن گردد.

بررسی روایات اسباب نزول (در 5 جزء اول قرانکریم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  زینب جابری فرد   سید یوسف محفوظی موسوی

چکیده: دانش اسباب نزول ازمهمترین دانش هایی می باشد که ما را درجهت فهم بهتر متن قرآن یاری می کند، به این دلیل سبب نزول، حاکی از واقعیت های زمان نزول است، وهمچنین دانستن سبب، شناخت مسبب را فراهم می کند، و به دلیل رفع ابهام و جلوگیری از برداشت های ناصواب از آیه، از دانشهای ضروری در تفسیر قرآن شمرده شده است. بدیهی است با گذر زمان و دور شدن از فرهنگ و وقایع زمان نزول باعث شده که علم ما از این دانش فقط از طریق روایات امکان پذیر باشد. به گونه ای که هر گونه اجماع واجتهاد علما و مفسران در آن جایگاهی نداشته باشد. اکثر روایات از طبقه تابعین نقل شده است، که حاصل از استنباط های شخصی مفسر می باشد. گواه این سخن این است که، در اکثر آیات ، روایت متفق و قابل قبولی ضبط نشده است. و در ذیل سبب نزول هر آیه روایات متناقض و متضادی نیز بیان شده که به هیچ وجه قابل جمع نیستند، و برخی از مفسرین ، به دلیل مطابقت یک داستان با مضمون آیه ، آن داستان را به عنوان سبب نزول آیه ذکر کرده اند. لذا با وجود چنین مشکلاتی، ترجیح یک روایت بر روایت دیگر فقط از طریق سند آن میسّر می باشد. به همین دلیل علاوه بر ذکر روایت به بررسی راویان اصلی آن پرداخته شده است. در این رساله ابتدا آیات هر جزء را که دارای سبب نزول است ذکر شده و سپس روایاتی ، که در مورد سبب نزول این آیه از صحابه یا تابعین نقل شده است، از کتب تفسیری و حدیثی متعددی ذکر گردیده است. و همچنین شرح حال راویان و یا ناقلان اصلی این روایات را ،از حیث ثقه یا عدم ثقه بودن آنها، از کتب علم الرجال بررسی گردیده است.

ترجمه و تحقیق تفسیر نور الثقلین جزء چهارم قرآن کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1390
  سمیه گرجی   سید یوسف محفوظی موسوی

در میان کتاب های تفسیری که به منظور شفاف سازی معنا و تبیین و توضیح مفاهیم بلند قرآن کریم، نگاشته شدند و مفسران در آنها با بهره بردن از روش های گونه گون از جمله روایی یا اثری، علمی و ... به تفسیر آیات الهی پرداخته اند؛ تفسیر نور الثقلین حویزی به سبب این که از احادیث پیامبر اکرم (ص) و ائمه (علیهم السلام) بهره برده و با توجه به این که آن بزرگواران به سبب پیوندشان با قرآن کریم معتبرترین تفسیر را از این کتاب الهی ارائه دادند، شایسته و در خور توجه و عنایت می باشد. رساله پیش رو با در نظر داشتن نکات مذکور، به بررسی این تفسیر پرداخته است. در این بررسی کوشش نمودیم در چندین بخش زوایای این تفسیر گرانقدر را برای قرآن پژوهان پدیدار نماییم. در بخش متن تفسیر، با یافتن آیات و مشخص ساختن سوره و شماره آیه شان به ترجمه متن پرداختیم و در خلال آن، چنانچه واژه ای دشوار می نمود؛ آن را از بین کتب لغت و دیگر کتب مربوط بدان بیرون آورده و تبیین نمودیم. بخش دیگر رساله به بررسی روایات می پردازد و هدف این قسمت آن است که هر حدیثی به لحاظ سند و متنش مورد مداقه قرار گیرد و تفاوت هایی که در سند و متن سایر کتب حدیثی بویژه منبعی که حویزی از آن حدیث را بر گرفته است، آشکار سازد. این بخش بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه تفاوت های مذکور –همانطور که در متن رساله به آن ها اشاره شده و گاهی اوقات بسیار فاحش می باشد- در به اشتباه افکندن مطالعه کنندگان این تفسیر و دور ساختنشان از مراد و مقصود؛ بی تاثیر نمی باشد. بخش نهایی؛ رجال هر حدیث را از میان کتب رجالی معرفی نموده و این نتیجه را به خواننده منتقل می سازد که بی شک، احادیثی که در آنها از شخصیت های رجالی مذموم و یا مبهم یاد شده؛ جای تأمل دارند و گاه سبب طرد آنها می گردد. از سویی دیگر، آن دسته از احادیث که رجالشان ثقه و به عبارتی معلوم الحال است از درجه اعتبار بالا برخوردار می باشد.

مدیریت بر مبنای توانمندسازی منابع انسانی از منظر نهج البلاغه
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث - مرکز آموزش الکترونیکی 1390
  مسعود زیدونی   سید یوسف محفوظی موسوی

موضوع بررسی شیوه مدیریت در توانمندسازی منابع انسانی از منظر نهج البلاغه می باشد.شیوه کلی این تحقیق، بررسی معنا ومفهوم توانمندسازی در نهج البلاغه و ترسیم جایگاه، اهداف، مبانی، اصول و روشهای مرتبط با آن می باشد. از دیدگاه نهج البلاغه، توانمندسازی داری معانی متعددی همچون: قوی و نیرومند بودن، توان افزایی و نیرو افزایی، استحکام و محکم کاری، اِتقان، استواری و خلل ناپذیری، شدّت، صلابت، قوّت، پشت دیگران را محکم گردانیدن، قدرت و اقتدار می باشد. تفویض اختیار و کاهش لایه های سرپرستی نیز که از مولفه های توانمندسازی محسوب می شوند در نهج البلاغه مصداق دارند. معمولاً در توانمندسازی با کاهش ساختار سلسله مراتبی مواجه هستیم، این موضوع از نگاه نهج البلاغه منافی توانمندسازی نیست و ساختار سلسله مراتبی مطرح در مدیریت نهج البلاغه، تابعی از ولایت الهی است. قدرت نیز کلی تر و بالقوه تر از قوه (توانمندی) است که در نهاد مدیریت نهفته است و با اعمال شیوه های مدیریتی از قبیل: آزادسازی قدرت و تفویض اختیار، این قدرت بالقوه تبدیل به نیروی بالفعل توانمندساز خواهد شد. توانمندسازی علاوه بر این که یک تجربه شخصی قلمداد می گردد، در عین حال یک فرآیند انگیزشی است که در صورت اهتمام مدیریت به پیاده سازی آن در یک نظام اداری، افزایش مسئولیت منابع انسانی امری متوقع خواهد بود. توانمندسازی مطرح در نهج البلاغه در موضوعات: کرامت انسانی، دخالت ارزش ها در توانمندسازی، انگیزش، رابطه قدرت و توانمندسازی و نقش عوامل ماوراء طبیعی در توانمندسازی با دیگر مکاتب دچار تفاوت می گردد. این توانمندسازی به دنبال نیل به اهداف غایی (توانمند شدن جامعه بشری در مسیر رشد و کمال جهت رسیدن به قرب الهی) و کسب اهداف واسطه ای (استواری، آسیب ناپذیری و موفقیت) در بدنه مدیریت است. توانمندسازی مورد بحث دارای عرصه ای وسیع و جایگاه والایی است که با شایستگی منابع انسانی مرتبط است و نوعی آمادگی و ورزیدگی جهت کشف استعدادها قلمداد می گردد. منابع انسانی توانمند باعث حل مشکلات و مسائل پیچیده در محیط کار خود هستند و عدم توجه به توانمندسازی آنان، استیلا و غلب? رقیب و حریف را در پی خواهد داشت. مباحث: انسان شناسی، سیر منطقی توانمندسازی (ظهور من توانمندتر)، محدود و نسبی بودن توانمندسازی، همچنین عوامل موثر بر توانمندسازی شامل: 1ـ ویژگی های فردی و شخصیتی (تجربه و تخصص ـ جنسیت، ـ نژاد و وراثت ـ انگیزش ـ تقوا) 2ـ ساختار و شیو? مدیریت (آموزش ـ ارزشیابی ـ مهرورزی و رفق ورزی و ...) 3ـ عوامل ماوراء طبیعی (نصرت الهی، نقش منفی شیطان) مربوط به مبانی توانمندسازی قابل استنتاج هستند. چنین توانمندسازی به اصول: تناسب توانمندسازی با ظرفیت (توان) نیروی انسانی، تسهیل یا آسان گیری، مبتنی بودن توانمندسازی بر تلاش و تکلیف و آزمون و پاداش، دادورزی، پرهیز از شتاب زدگی و سستی، مسئولیت پذیری، نفی قدرت مداری (خودکامگی) و اصل بردباری پای بند است و با روش های: 1ـ ایجاد تغییر نظام باورمندی خودکارآمد از طریق (معرفی الگوهای توانمند، ترغیب کلامی و امتثال گویی و معرفی تجربه های جانشینی) 2ـ استقرار رهبری توانمند 3ـ توانمندسازی به شیوه گروهی، در یک نظام اداری اجرایی و عملی می گردد. ویژگی هایی همچون: هماهنگی و اتحاد در گرایشات و تصمیمات گروهی، لغزش و خطای کم، جامعیت (تسلط همه جانبه به امور)، معنویت، هسته مشورتی توانمند از ویژگی های مدیریت توانمند و خصوصیات همانند: بازدهی کم، پراکنده کاری از ویژگی های مدیریت ناتوان هستند.

حرامخواری و مصادیق آن در قرآن کریم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  لیلا حیدری   سید یوسف محفوظی موسوی

حرامخواری، به معنای کسب درآمد از راه های حرام و غیر شرعی می باشد، مانند: رشوه، کم فروشی، رباخواری و ... و خوردن در این واژه ترکیبی، یعنی هرگونه گرفتن و تصرف در مال چه برای پوشاک و تغذیه و چه ازدواج و مسکن، و نه فقط صرف غذا و خوراکی. همچنین، گرچه حرام می تواند هم خوراکی های ذاتاً حرام، مانند سگ، خوک و شراب و یا خوراکی هایی که به سبب عارضی حرام شده اند، مانند غذای زهرآلود و نیز حرام هایی که از راه کسب و کار و مبادله حرام می شود را شامل شود، اما در این پایان نامه تنها قسم سوم مقصود است، یعنی کسب مال از راه هایی مانند: دزدی، کم فروشی و غیره. بر اساس آموزه های دینی، مالی که از راه غیر شرعی به دست می آید، گر چه از نظر ظاهر به مانند مالی است که از راه شرعی به دست آمده؛ اما باطن و حقیقتی بسیار متفاوت دارد که در برخی آیات، پرده از چهره آن برداشته و حقیقت آن برای همگان عیان شده است. و به علت اهمیت چنین مسئله ای، قرآن کریم، برای هدایت جامعه ی بشری، در آیات مختلفی به مصادیق حرامخواری از جمله: رشوه، سرقت، خوردن مال یتیم، رباخواری و غیره اشاره نموده، و از تحصیل مال از این طریق به شدت نهی نموده است. حرامخواری از بدترین عوامل و زمینه های نابودی انسان می باشد. و به دلیل رواج چنین معضلی در جامعه، قرآن کریم در آیات متعددی با عبارت عام «أکل مال به باطل» بدان اشاره نموده است؛ سپس به تبیین مصادیق آن در پاره ای از آیات پرداخته است. اگرچه این ناهنجاری می تواند در نتیجه ی عواملی همچون: حرص و طمع و مال دوستی، بی عدالتی در اقتصاد جامعه و در نتیجه به وجود آمدن فاصله طبقاتی باشد؛ اما این پدیده ی شوم، در اجتماع نیز آثار و پیامدهای بسیاری را در بردارد که در زندگی دنیوی و اخروی بشر مفاسد بسیاری را پدید آورده است؛ که می توان آنها را به آثار فردی، مانند: پلیدی نسل، سیاهی دل، تباهی عمل و غیره، و آثار اجتماعی، مانند: رکود اقتصادی، سلب امنیت اجتماعی، از بین رفتن فضائل و .... تقسیم کرد. پژوهش حاضر با این هدف نگاشته شده تا با تبیین حرامخواری و مصادیق آن در قرآن کریم و آثار مخرب آن، از چهر ه ی زشت حرامخواری پرده بردارد و میوه های ناخوشایند آن را معرفی کند.

بررسی مساله عدالت در قرآن کریم و عهدین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1393
  سمیه عزیزپور   سید یوسف محفوظی موسوی

چکیده:در تعریف عدالت گفته اند: بخش کردن چیزی است، به طور یکسان یا برابر داشتن همه در یک چیز و با موازنه و برابری میان همه خواه در امر مادی یا معنوی. ما مسلمانان معتقدیم که پیامبران برای هدایت بشر برانگیخته شده اند و کتاب هایی را که از جانب خدا آورده اند با توجه به مقتضیات زمان آن ها بوده است. ما عقیده داریم که تورات و انجیل که بر حضرت موسی (ع) و حضرت عیسی (ع) نازل شده اند مطالب آن ها صحیح و هر دو کتاب الهی هستند اما طبق شواهد تاریخی و نوشته های خود یهودیان و مسیحیان در حال حاضر این دو کتاب دستخوش تحریف شده اند؛ اما ما بر این عقیده ایم که همه تورات و انجیل تحریف نشده است زیرا بعضی از گفته های تورات و انجیل با قرآن مطابقت دارد این دو کتاب اوامر و نواهی برای پیروان خود داشته اند؛ بنابراین، در بحث عدالت آیاتی از قرآن با عهدین تطابق دارد، ازجمله در بحث عدالت الهی که موردبررسی قرارگرفته است آمده است که هر سه کتب الهی (قرآن، تورات و انجیل) به روز قیامت ایمان دارند و معتقدند که روز حسابی در پیش است و هر کس عملی انجام می دهد اگرچه به اندازه دانه خردلی باشد به حساب خواهد آمد و به هیچ کس کمترین ستمی نمی شود و در تفاوت بین زن و مرد اسلام تفاوت را در تقوا داشتن بیان کرده درصورتی که یهودیت و مسیحیت نیز تحت تأثیر یهودیت مقام مرد را بالاتر دانسته است؛ و در بحث عدالت اجتماعی هر سه کتاب آسمانی بر داوری منصفانه و شهادت عادلانه تأکید کرده اند و بیان داشته اند که مبادا دوستی یا غرض شخصی را در داوری یا شهادت خود دخالت دهند که منجر به قضاوت یا شهادت ناعادلانه شود. در اسلام در مورد تعدد زوجات آمده که هر مرد می تواند چهار زن دائم اختیار کند. ولی در یهودیت محدودیت ندارد ولی مسیحیت تعدد زوجات را به طورکلی منع کرده است اما در مورد طلاق آمده که در هر سه دین الهی طلاق امری پذیرفته شده است. ولی در مورد وصیت آمده که هیچ کسی حق ندارد وصیت نامه را تغییر دهد ولی اسلام بیان می دارد درصورتی که وصیت کننده در وصیت خود خطا کرده باشد می توان وصیت را از باطل به حق تغییر داد؛ و همچنین این ادیان، اخلاق نیک و احسان کردن به دیگران را به پیروان خود توصیه می کند؛ اما در بحث عدالت اقتصادی هر سه ادیان پیروان خود را به انفاق کردن به عنوان ابزاری جهت برابری اقتصادی در جامعه توصیه کرده اند. ولی قرآن و تورات ربا گرفتن را منع کرده اند؛ اما یهودیت ربا گرفتن را در صورتی حرام می داند که شخص از برادر یهودی خود سود بگیرد. ولی اسلام ربا گرفتن را از همنوع خود در هر کیش و آیینی که باشد حرام و گناه می داند؛ و همچنین بیان می دارند مبادا که در معاملات خود از ترازو و سنگ های تقلبی استفاده کنید. ولی در بحث عدالت سیاسی به رهبران جامعه امر شده است که باید عدالت را اجرا کنند زیرا غرض ارسال رسل برپایی قسط و عدل در جامعه است؛ اما در مورد حکم قصاص آمده که اسلام حکم اصلی را قصاص قرار داده و در کنار آن حکم عفو را با توجه به رضایت ولی بیان داشته ولی یهودیت بر قصاص تأکید دارد و مسیحیت نیز عفو یا دیه را به پیروان خود توصیه می کند و مجازات قاتل را قتل می داند.