نام پژوهشگر: رضوان حکیم زاده

تحلیل محتوای کتابهای درسی عمومی دوره متوسطه براساس میزان توجه به مباحث آموزش جهانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی - دانشکده علوم انسانی و تربیت بدنی 1389
  طاهره هاشمی بقا   سید محمد رضا امام جمعه

هدف از این پژوهش تحلیل محتوای کتاب های عمومی دوره متوسطه بر اساس میزان توجه به مسائل و مباحث جهانی است. این مباحث به دلیل تغییرات سریع در عرصه های گوناگون اجتماعی در جهان و لزوم تحولی گسترده در جامعه جهانی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد.در این پژوهش روش تحلیل محتوای کریپندروف (2004)که طرح برآورد پدیده در متن داده هاست به کارگرفته شده و برای تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده گردیده است.در طی این بررسی 10 کتاب عمومی دوره متوسطه براساس هفت مفهوم کلی مطرح در برنامه های آموزش جهانی و تعداد 49 مورد مولفه مورد تحلیل قرار گرفت . واحد تحلیل در این پژوهش می تواند یک جمله ،کلمه و یا یک پاراگراف باشد که در بردارنده یکی از چند مولفه موردنظر ما باشد .کلیه جداول، نمودارها ،شکل ها ،پاورقی و حتی تصویر روی جلد به عنوان واحد تحلیل مورد توجه قرار گرفته است.در این بررسی تعدادکل فراوانی ها 587 مورد بود. که مجموعه کتاب های دین وزندگی با 87/24 % و 146 مورد بیشترین فراوانی و تاریخ معاصر با 02/9% و 53 مورد کمترین فراوانی را داشتند .در میان هریک از کتابها ادبیات سوم و دین وزندگی اول هریک با 47/6% و 38مورد کمترین فراوانی و مطالعات اجتماعی با35/16% و 96 مورد بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادند.نتایج حاصل نشان می دهد، در حالی که به آموزش توسعه،محیطی ،شهروندی و آموزش چند فرهنگی بیشتر از حد انتظار توجه گردیده ،به آموزش صلح و برابری سلامت و آموزش رسانه ها و فناوری اطلاعات کمتر از حد انتظار توجه شده است .در درون هر مفهوم نیز مفاهیم به طور متوازن مورد توجه قرار نگرفته چنانکه به برخی مقوله ها هیچ اشاره ای نگردیده است . در بررسی مفاهیم به تفکیک هر کتاب و نتایج آزمون های آماری برای معنی دار بودن تفاوت ها معلوم گردید علی رغم نظر طراحان برنامه آموزش جهانی که باید مفاهیم به صورت تلفیقی در برنامه درسی پوشش داده شوند ، مفاهیم به صورت متوازن مورد توجه نگرفته .به طوری که در کتاب دینی به آموزش سلامت ،ادبیات آموزش چندفرهنگی و صلح ، تاریخ و مطالعات اجتماعی آموزش شهروندی ودر جغرافی و علوم زیستی به آموزش محیطی توجه بیشتری گردیده است. کلمات کلیدی : تحلیل محتوا، کتابهای درسی عمومی، دوره متوسطه ،آموزش جهانی

بررسی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده مطالعات اجتماعی با نیاز دانش آموزان سال اول متوسطه شهرستان قدس به منظور غنی سازی آن
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  شیما ملول   محرم آقازاده

چکیده: هدف اصلی تحقیق حاضر "بررسی میزان همخوانی برنامه درسی قصد شده مطالعات اجتماعی با نیاز دانش آموزان سال اول متوسطه شهرستان قدس به منظور غنی سازی آن" انجام گرفته است. روش این تحقیق پیمایشی و ابزار اندازه گیری پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه اول متوسطه آموزش و پرورش شهرستان قدس، در سال تحصیلی 90-1389 بوده است که تعداد آنها 4300 نفر می باشد که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های بدست آمده در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلی قرار گرفته است. در سطح توصیفی با استفاده از جدولهای توزیع فراوانی شامل شاخص های فراوانی، درصد فراوانی، درصد تراکمی و...، و نمودار دایره ای و ستونی داده ها توصیف شده اند و در سطح استنباطی نیز ضمن جمع بندی پاسخ سوالات پرسشنامه مربوط به هر سوال پژوهشی، از آزمون t برای مقایسه میانگین با عدد ثابت و میانگین های مستقل استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که کتاب مطالعات اجتماعی نیاز به آگاهی به موضوعات اقتصادی و سیاسی ، شناخت نیازهای زندگی اجتماعی و مهارت های گروهی،شناخت نظام اجتماعی و نیاز به شناخت کارکردهای نظام خانواده را در سطح کمتر از متوسط پوشش داده که پوشش مطلوبی نیست. همچنین بین نظرات دانش آموزان پسر و دختر در خصوص همخوانی کتاب با نیاز به آگاهی از موضوعات اقتصادی و سیاسی، همخوانی کتاب با نیازهای زندگی اجتماعی و مهارت های گروهی و همخوانی کتاب با نیاز به آشنایی با کارکرد نظام خانواده تفاوت معناداری وجود دارد و دانش آموزان پسر نسبت به دانش آموزان دختر به این موضوعات دیدگاه مثبت تری دارند همچنین بین نظرات دانش آموزان پسر و دختر در سطوح دانش، نگرش و مهارت تفاوت معناداری وجود دارد در سه حیطه دانش، نگرش و مهارت دانش آموزان پسر نسبت به دانش آموزان دختر دیدگاه مثبت تری دارند. اما بین نظرات دانش آموزان پسر و دختر در خصوص همخوانی کتاب با نیاز به شناخت نظام اجتماعی تفاوت معناداری وجود ندارد

میزان تأثیر برنامه های درسی رشته های علوم انسانی بر مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان( دانشگاه تهران و پیام نور)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1390
  داریوش محب زاده   رضوان حکیم زاده

این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیر برنامه های درسی رشته های علوم انسانی بر مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان در دو دانشگاه تهران و پیام نور تهران انجام گرفته است. در این راستا، دیدگاه دانشجویان در خصوص تأثیر عناصر برنامه درسی شامل محتوای دروس، شیوه تدریس اساتید و روش ارزشیابی بر مهارتهای تفکر انتقادی شامل مولفه های پرسشگری و حس کنجکاوی ، استدلال و استنباط، تجزیه و تحلیل، استنتاج و ارزشیابی و قضاوت مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی در دانشگاه پیام نور تهران و دانشگاه تهران بود. ابتدا رشته های علوم انسانی مشترک بین دو دانشگاه در چهار گروه طبقه بندی و سپس با استفاده از جدول مورگان تعداد 279 نفر در دانشگاه تهران و 312 نفر در دانشگاه پیام نور تهران به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد که بر اساس مبانی نظری و مطالعه پژوهش های قبلی تهیه شده است. روایی پرسشنامه توسط نظرات اساتید راهنما و مشاور و چند تن از متخصصان تأیید و پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ به میزان 93/0 محاسبه گردید. همچنین از روشهای آماری شامل آزمون کولموگروف- اسمیرنف، آزمون دو جمله ای، آزمون فریدمن و آزمون من- ویتنی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است بیشترین تأثیر برنامه های درسی رشته های علوم انسانی در دانشگاههای تهران بر مولفه پرسشگری و حس کنجکاوی و در دانشگاه پیام نور برمولفه توانایی ارزشیابی و قضاوت بوده و کمترین تأثیر نیز دردانشگاه های مورد مطالعه مربوط به مولفه قدرت استنتاج بوده است. بطور کلی میانگین رتبه پاسخ های دانشجویان دانشگاه تهران در همه مباحث مورد مطالعه بیشتر از میانگین رتبه دانشجویان پیام نور می باشد که نشان می دهد تأثیر برنامه های درسی(مطالب درسی، روش تدریس، شیوه ارزشیابی) رشته های علوم انسانی بر دانشجویان دانشگاه تهران بیشتر از دانشجویان پیام نور بوده است. واژگان کلیدی: برنامه درسی، تفکر انتقادی، علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، دانشگاه تهران

بررسی رابطه بین سبک های تفکر و باورهای معرفت شناختی با انگیزش پیشرفت معلمان دوره ابتدایی شهر قزوین
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  طیبه عابدین   علی اکبر خسروی بابادی

هدف اساسی تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و باورهای معرفت شناختی با انگیزش پیشرفت معلمان دوره ابتدایی شهر قزوین بود. از روش همبستگی برای دستیابی به رابطه بین متغیرهای پژوهش استفاده شد. نمونه مورد نظر در این تحقیق شامل 250 نفر از معلمان دوره ابتدایی ناحیه 1 و 2 شهر قزوین بود که به صورت روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. آزمون های سبک تفکر "استرنبرگ- واگنر" (1991)، باورهای معرفت شناختی" شومر"(1990) و انگیزش پیشرفت "ای سی ام تی"(1994) در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش های آزمون t، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون تحلیل واریانس، رگرسیون چند متغیری و آزمون خی دو نشان داد که : از میان سبک های تفکر، سبک تفکر قضاوتگر و از میان ابعاد باورهای معرفت شناختی، قطعیت دانش و یادگیری سریع و جنسیت می توانند انگیزش پیشرفت را پیش بینی کنند. رابطه سایرخرده مقیاسهای باورهای معرفت شناختی اعم از ساده بودن دانش و اعتقاد به ذاتی بودن توانایی یادگیری با انگیزش پیشرفت معنادار و منفی بود. همچنین معلمان با سطح تحصیلات بالاتر از لیسانس دارای سبک قضاوتگر بودند. یافته ها نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی با تحصیلات و سابقه تدریس تفاوت معناداری دیده نشد. معلمان زن از انگیزش بالاتری نسبت به معلمان مرد برخوردار بودند و رابطه بین انگیزش پیشرفت با تحصیلات و سابقه تدریس معنادار نبود. واژگان کلیدی: سبک های تفکر، باورهای معرفت شناختی، انگیزش پیشرفت، معلمان

بررسی رابطه بین خلاقیت و هوش اجتماعی با مهارت های کار آفرینی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  فاطمه کشاورز   رضوان حکیم زاده

هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه خلاقیت و هوش اجتماعی با مهارت های کارآفرینی دانش آموزان دوره متـوسطـه شهر تهـران در سال 91-92 بـود. حجم نمـونه طبـق فرمـول کوکران250نفـر با استفـاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای مشخص شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت عابدی، دارای 60سوال 3 گزینه ای در4 خرده مقیاس ، پرسشنامه هوش اجتماعی دارای 45 سوال دو گزینه ای در 5 خرده مقیاس و پرسشنامه مهارت های کارآفرینی دارای20سوال در چهار خرده مقیاس استفاده شد . این پژوهش غیرآزمایشی از نوع همبستگی بود.جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی(همبستگی پیرسون)استفاده شد نتایج پژوهش نشان داد بین خرده مقیاس های خلاقیت با هوش اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و با افزایش خلاقیت،مهارت های کارآفرینی دانش آموزان افزایش می یابد. بین خرده مقیاس های هوش اجتماعی با مهارت های کارآفرینی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.با افزایش هوش اجتماعی دانش آموزان مهارت های کارآفرینی آنها افزایش می یابد . از یافته های این پژوهش نتیجه می شود خرده مقیاس های خلاقیت و هوش اجتماعی، مهارت های کارآفرینی دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می دهد و دارای اثر افزایشی هستند.

بررسی میزان اثربخشی دوره های کوتاه مدت آموزشی در شرکت توانیر و شرکتهای زیرمجموعه
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  فریبا تاجیک   رضوان حکیم زاده

هدف از این تحقیق که به روش توصیفی– پیمایشی انجام شده بررسی میزان اثربخشی دوره های کوتاه مدت آموزشی در شرکت توانیر و شرکتهای تابعه (شرکتهای برق منطقه ای، توزیع نیروی برق و مدیریت تولید نیروی برق) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای درمجموع از بین10349 نفر، 300 نفر به عنوان نمونه درنظر گرفته شدند. در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از روش مطالعه کتابخانه ای و پرسشنامه استفاده شده که پرسشنامه ها در دو بخش پرسشنامه اصلی(بین مدیران و فراگیران ) و همچنین پرسشنامه جانبی (پایلوت) که در بین 30 نفر از مدیران شرکت توانیر (مدیرانی که افراد تحت نظرشان در طی سال ها فعالیت واحد آموزش توانیر، حداقل در یک دوره کوتاه مدت آموزشی شرکت داشته اند) و 270 نفر از فراگیرانی (کارکنان شرکت توانیر در بخش های شغلی 70000، 80000، 10000، 20000، 30000 و 40000) که در دوره های آموزشی شرکت داشته اند مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده شد و روایی آن از طریق مشورت با اساتید و کارشناسان امر آموزش و در نهایت اعمال نقطه نظرات اساتید محترم راهنما ، مشاور و مشاور آماری جهت طراحی پرسشنامه و پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ بین 71-84% بدست آمد.روش آماری مورد استفاده شامل آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس به کمک نرم افزار spss بود. نتایج بدست آمده و یافته ها نشان داد که از نظر مدیران و فراگیران کلیه دوره ها از اثربخشی بالایی برخوردار بوده اند (با اطمینان 95%) و میان اثربخشی دوره ها و کاهش نظارت و سرپرستی بر کارکنان تفاوت معناداری بین کارکنان آموزش دیده و کارکنان آموزش ندیده وجود ندارد. واژه های کلیدی : اثربخشی ، آموزش ضمن خدمت ، دوره های کوتاه مدت آموزشی

آزمون مدلی ترکیبی جهت پیش بینی نیت تداوم یادگیری الکترونیکی مطالعه موردی دانش آموزان دبیرستانهای هوشمند( بر پایه کامپیوتر ) تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی مهر البرز - دانشکده مدیریت 1390
  زهرا حمیدی نوین   رضوان حکیم زاده

مطالعات کمی در بررسی نیت تداوم در یادگیری الکترونیکی، صورت پذیرفته است. موفقیت سیستم های یادگیری الکترونیکی، پس از پذیرش اولیه، بدون توجه به نیت تداوم کاربر میسر نمی باشد. هدف از این تحقیق،آزمون مدلی است که، جهت پیش بینی نیت تداوم در یادگیری الکترونیکی، با استفاده از عوامل تاثیر گذار در سایر مدل های علمی توسط سرکار خانم سپهرنیا درسال 90 در سطح دانشگاه مهرالبرز انجام شد که اینک پس از گذشت یک سال همان مدل در سطح مدارس هوشمند استان تهران صورت پذیرفته است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، توصیفی همبستگی می باشد. مدل تحقیق، توسط پرسشنامه حضوری به تعداد 200 دانش آموز، مورد تست قرار گرفت. مقیاس سنجش آیتم ها، از ادبیات موجود استخراج گردید و برای سنجش متغیرها از مقیاس پنج تایی لیکرت با مبنای "کاملاً موافق" تا "کاملاً مخالف" استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از نرم افزار 16spss و در سطح آمار استنباطی از نرم افزار لیزرل 50/8 استفاده شد. برای عوامل موجود در سنجه ها، تحلیل عاملی انجام شد و با استفاده از معادلات ساختاری، مدل تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که تایید کاربر از انتظارات، از طریق متغیر مفید بودن ادراکی و متعاقبا رضایت، به نیت تداوم یادگیری الکترونیکی می انجامد. همچنین متغیر تأیید، ارتباط مستقیم و مثبتی با رضایت دارد و در نتیجه با نیت تداوم، مرتبط است. در این تحقیق، متغیر سهولت استفاده ادراکی از طریق متغیر مفید بودن ادراکی و متعاقبا متغیر رضایت، با نیت تداوم مرتبط است. در مدل تحقیق، قویترین ارتباط و تنها ارتباط مستقیم با نیت تداوم را متغیر رضایت، دارا بود. برخلاف پیش بینی انجام شده، فرضیه یک، مرتبط با رابطه مثبت و مستقیم پشتیبانی ادراکی سیستم با مفید بودن ادراکی و فرضیه پنج، مرتبط با رابطه مثبت و مستقیم سهولت استفاده ادراکی با رضایت، مورد تایید قرار نگرفتند. واژگان کلیدی یادگیری الکترونیکی، نیت تداوم یادگیری الکترونیکی، مدل ترکیبی