نام پژوهشگر: احمد مرادخانی
زینب فرقانی محمدجواد وزیری فرد
طبق دیدگاه فقه، کودک کسی است که به حد بلوغ نرسیده باشد، گرچه بین فقها در مورد مسئله بلوغ اختلاف نظر وجود دارد. این در حالی است که کنوانسیون بدون اشاره به آغاز کودکی، افراد انسانی زیر هجده سال را کودک خوانده است. کودکان به دلیل ضعف قوای فکری-جسمی و ضریب آسیب پذیری بالا به خصوص در برابر مصائب و خطرات عصر حاضر، از حقوقی دو چندان برخوردارند که این حقوق در کنوانسیون، پس از ولادت کودک لحاظ شده و مواردی مانند:حق حیات، حق ابراز عقیده، حق تابعیت و مالکیت و... از جمله مصادیق آن است. کنوانسیون حقوق کودک ضمن تکرار بسیار مضمون حقوق در سیاق متفاوت، دولت و موسسات مر بوط به امور کودکان را مخاطب اصلی خود قرار می دهد در حالیکه طبق بررسی انجام شده، کودک در دیدگاه ژرف نگر اسلام، قبل از ولادت نیز دارای حقوق بسیاری است و چیدمان حقوق کودک به حقوق مالی و غیر مالی نیز در این مذهب در نوع خود بی نظیر است. فقها در تربیت کودک و ترسیم مسیر زندگی وی بر مبنای تعالیم الهی با بهره گیری از زبان وحی، هدف حقیقی انسان یعنی عبودیت و نزدیکی به خدا را متذکر شده اند. کنوانسیون حقوق کودک به عنوان اولین توافق نامه بین المللی در خصوص حمایت از کودکان که دارای ضمانت اجرایی است، در سال 1989م تصویب شد و جمهوری اسلامی ایران در اسفندماه 1372ه ش با اعلام حق تحفظ بر شش ماده، بدان ملحق شد. قوانین ایران به دلیل ابنتای به موازین شرع مقدس قابل انطباق با مصوباتِ مغایر با موازین شرعی نیست. از سوی دیگر تبعیت از اصول و معیارهای جهانی و بین المللی که مدعی تأمین حقوق و آزادی برای همگان هستند، از اهمیت برخوردار است از این روست که همچنان برخی، شناسایی برتری حقوق داخلی و اسلامی و اعلام حق تحفظ کلی نه منجّز ایران را صحیح ارزیابی نمی کنند. در نهایت به نظر رسیده است که جامعه به مرجعی صالح در جهت ارزیابی دستورالعمل ها و قوانین بین المللی و جهانی قبل از عرضه و اجرا نیازمند باشد، ضمن آنکه پیشنهاد شده احکام و حقوق کودکان نیز به صورت بسته های آموزشی، دستورالعمل و آیین نامه به خانواده ها و مراکز مربوط به امور کودکان ابلاغ و عرضه گردد.
مریم خدادادی سریزدی سید محمد جواد وزیری فرد
عقد اجاره ، عقدی لازم، معوض، تملیکی و موقت است که به واسطه انعقاد این قرارداد، هر یک از طرفین عقد اجاره دارای حقوقی می شوند. در این پایان نامه با بررسی منابع فقهی و قانون مدنی و نیز با استفاده از آرای حضرت امام خمینی (ره) در این حوزه، حقوق طرفین عقد اجاره بیان شده است. موجر قبل از عقد اجاره، حق دارد که برای مستأجر شروطی بگذارد. وی می تواند با شرط عدم انتقال منافع، مانع از واگذاری منافع مورد اجاره توسط مستأجر به غیر شود. هم چنین قانون مدنی این حق را به مستأجر می دهد که با جعل شرط ضمان برای مستأجر، وی را ضامن حفظ و نگهداری مورد اجاره نماید که این شرط در منابع فقهی فاسد بوده و موجب بطلان عقد اجاره می شود. پس از عقد اجاره، دریافت اجاره بها و بازدید از مورد اجاره نیز از حقوق موجر است. حق فسخ قرارداد و اخراج مستأجر نیز در شرایط خاص، از دیگر حقوق موجر است. مستأجر در عقد اجاره دارای حقوقی مشخص است. وی حق دارد که نه تنها مورد اجاره به وی تسلیم شود بلکه اگر آن مال دارای توابعی باشد که برای استفاده از مورد اجاره ضروری است، لازم است تا آن توابع نیز به وی تحویل داده شود. مستأجر حق دارد که مورد اجاره را سالم تحویل گرفته تا بتواند از آن استفاده کامل را ببرد که تمام منابع این حق را مورد توجه قرار داده اند. وی این اختیار را دارد که در صورت تلف شدن مورد اجاره، عقد اجاره را فسخ نماید. قسمتی از روابط بین موجر و مستأجر، حقوق متقابل است. این حقوق در فوت طرفین عقد اجاره و نیز در فروش مورد اجاره مصداق می یابد. در موارد اختلاف بین موجر و مستأجر، نظری از حضرت امام خمینی (ره) یافت نشده و قانون مدنی نیز در مورد اختلاف طرفین در تعمیر مورد اجاره نظر داشته و به دیگر اختلافات اشاره ای نکرده است. در اختلاف بین طرفین دراصل وقوع اجاره طبق اصل عدم زیاده، گفته منکر عقد با قسم مقدم می شود. در اختلاف در مقدار اجاره بها، نظر مشهور این است که بر اساس اصل عدم زیاده، گفته منکر مقدار زاید که مستأجر است با قسم مقدم می شود. در اختلاف در موضوع و مقدار مورد اجاره نیز سخن مالک با قسم مقدم می شود. هم چنین در اختلاف در تعدی کردن نیز گفته ی مستأجر به علت امین بودن وی با قسم مقدم می شود. در اختلاف در متعلق عقد اجاره نیز نظر مشهور فقهای امامیه این است که گفته ی مالک با قسم مقدم می شود. هم چنین در اختلاف در مبطل عقد اجاره، نظر همه ی فقها، مقدم شدن گفته ی مدعی صحت به همراه قسم است.
محمد سعید آل بوغبیش احمد مرادخانی
غفلت صفت ناپسندی است که قرآن و روایات خطر ابتلای به آن را به تعابیر گوناگونی گوشزد کردند. دقت در این آیات و روایات نشان می دهد که غفلت مهم ترین عامل بدبختی و اساس هلاکت انسان و عدم ابتلای به آن یا رهایی پس از ابتلا، اولین قدم رسیدن به سعادت جاودانی است. غفلت گونه ای از بی خبری است که متعلق آن امور مهم و سرنوشت ساز و در راس آنها خداوند متعال است. غفلت از خدا، جهان آخرت، مرگ و رهنمودهای پیامبران در سایه فکر غلط و هوی و هوس سلطه شیطان را بر انسان آسان می کند و انسان را از معارف الهی بی نصیب می سازد. آن چه خطرناک است غفلت مذموم است که خود به سه مرتبه درمان پذیر و مستقر و مضاعف تقسیم می شود و بدتر از همه، مرتبه مضاعف آن است زیرا عامل آن خداوند است که به شکل عذابی بر انسان غافل نازل می کند. گرچه عامل اصلی غفلت انسان است. زیرا انسان با کج فهمی و دنیا پرستی انسان از حقایق دور می شود. علاوه بر این، آثار و نتایج مهلکی که غفلت در حیات دنیوی و اخروی انسان بر جای می گذارد؛ می تواند شیرازه زندگی او را از هم بپاشد، آثاری مانند خودفراموشی، فراموشی خدا و خطرناک تر از همه جاودانگی در جهنم و عذاب های اخروی نتیجه حتمی غفلتند. پس باید آن ها را شناخت و از در افتادن در آنها برحذر بود. گرچه بزرگ ترین ضرر غفلت رانده شدن از حریم کبریایی خداوند است و محرومیت از قرب الهی بدترین مجازاتی است که انسان غافل دچارش می شود. البته نباید ناامید شد زیرا درمان غفلت با یقظه و بیداری ممکن است. توبه و ذکر هم نسخه های موثری درمان این بیماری هستند. البته حصول ذکر مداوم با توجه به خدا در همه حال، نماز و انس با قرآن ممکن است، که هم باعث زدودن غفلت می شود و هم روش مطمئنی در جلوگیری از ابتلای مجدد به غفلت می باشند.
مظفر حیدری احمد مرادخانی
موضوع این تحقیق "قضاوت و شهادت زن از دیدگاه فریقین" است؛ که با هدف تبیین و بررسی نظرات و ادله فقهای فرق اسلامی و دستیابی به نظر ارجح گردآوری شده است. این تحقیق ضمن چهار مبحث: "کلیات و سه فصل: قضاوت زنان، شهادت زنان و پاسخ به سوالات و شبهات" تدوین شده است. و سعی بر آن بوده است نظرات فقها بدون واسطه و از منابع معتبر اخذ گردد.
حسن (غلامحسین) جعفری احمد مرادخانی
سنت الهی جریانی از ظهور صفات خداوند بر وفق ضوابط خاص و روش های مخصوص می باشد. سنت های الهی در قرآن با تعابیر گوناگونی از جمله امر، کلمه، مشیت، سنت، اراده و فطرت بیان شده است. سنت های الهی دارای ویژگی هایی از قبیل فراگیری، استمرار، تکرار، تخلف ناپذیری، عدم تبدیل و تحول ناپذیری می-باشد. همچنین این سنت ها منافاتی با اراده و اختیار انسان ندارد. سنت های الهی اقسامی دارد که سنت استخلاف، سنت تغییر، سنت امداد و سنت استدراج از جمله آن ها است. استخلاف بر دو نوع است؛ یکی استخلاف عام به معنای قرار دادن انسان به عنوان خلیفه خدا در زمین، و دیگری استخلاف خاص به معنای جایگزین ساختن اقوامی جدید به جای اقوام پیشین است. مهم ترین اهداف استخلاف شامل عمران زمین، تزکیه و تعلیم، و برپایی عدالت می باشد. سنت تغییر هم به این معنا است که خداوند متعال نعمات و الطافی را که به انسان ها و اقوام اعطا فرموده از آن ها سلب نمی کند، مگر این که آن ها خودشان زمینه سلب این نعمت ها و الطاف را فراهم نمایند. درباره عواملی که می تواند موجب تغییر نعمت ها شود می توان به ظلم، فسق و فجور، فحشا، خون ریزی و تکذیب آیات الهی اشاره کرد. سنت امداد نیز به این معنا است که خداوند به صورت غیبی بندگان خود را یاری می کند. این سنت دو سطح دارد، که سطح عام آن شامل همه انسان ها، و سطح خاص آن فقط شامل انسان های شایسته می شود. از عواملی که موجب امداد الهی می شود می توان به ایمان و عمل صالح، زهد و تقوی، اخلاص و مجاهدت در راه خدا اشاره کرد. اما سنت استدراج عبارت از این است که خداوند متعال کافران و گنهکاران را با اعطای نعمات فراوان به منظور گمراهی بیشتر روبرو می سازد، و سپس آن ها را دچار عذاب می نماید. این سنت هم در بعد اجتماعی و هم در بعد فردی، جریان می یابد. از مهم ترین عوامل استدراج از منظر قرآن می توان به تکذیب انبیا و آیات الهی اشاره کرد.
لیاقت علی عالمی محمدحسن زمانی
افساد مصدر باب افعال از فسد یفسد به معنی تباه کردن و از بین بردن است و افساد فی الارض یعنی ایجاد تباهی و خرابی در زمین. میان علمای مذاهب اسلامی تفاوت نظر وجود دارد مبنی بر اینکه آیا افساد فی الارض شامل جرایمی غیر از محاربه و قطع الطریق می شود یا نه؟عده ای از علما بر این باورند که افساد فی الارض همان محاربه است و جرم آن جدای از محاربه نمی باشد.ولی عده ای از علمای مذاهب اسلام اعتقاد دارند که افساد فی الارض چنانچه از معنی تحت اللفظی آن معلوم است یک مفهوم عام دارد که محاربه و قطع الطریق یکی از مصادیق آن است.و دلایل قرآن و سنت و دلیل عقلی بر تأیید نظر خودشان اقامه کرده اند.اما در میزان مجازات مفسد چندان سخن مشخصی نگفته اند. یعنی اگر فردی مفسد فی الارض شناخته شود،باید اعدام شود،چرا که زمانی محقق خواهد شد که جرم به اندازه ی محاربه سنگین باشد.به نظر میرسد نظر دوم صحیح باشد چرا که افساد همان فتنه است که در قرآن بدتر از کشتن تلقی شده است. شرایط زمانی و مکانی نیز اقتضا دارد که اولا: مفهوم افساد فی الارض عام باشد چون امروزه جرایم بسیاری پدید آمده که به هیچ وجه کمتر از محاربه و قطع الطریق نمی باشد و ثانیا مجازات این جرایم اعدام باشد به دلیل اینکه مصادیق اتم فتنه است و از طرفی ضرورت توجه به شرایط زمانی و مکانی در جعل احکام بر کسی پوشیده نیست.
محمدزکی حسن ولی الحسن رضوی
نویسنده در مورد هفت مسئله اختلافی بین شیعه و اهل سنت بحث کرده است. اولین بحث در مورد برپایی جشن میلاد نبی مکرم اسلام حضرت محمد است در دوران معاصر بسیاری از ناآگاهان از برخی از مسائل دینی برگزاری جشن را بدعت و حرام دانسته اند. در حالیکه این بخاطر عشق و علاقه مسلمانان است و قرآن ابراز محبت را برهمه واجب قرار داده است. بحث دیگر سفر به قصد زیارت قبر مطهر پیامبر گرامی است که جایز یا حرام است؟ به گفته ابن تیمیه و مریدانش به جزء 3 مسجد، دیگر جوازی برای سفر به دیگر مکانها نیست و حرفش سندیتی ندارد درحالی که زیارت قبر پیامبر هم از نظر اجماع و هم به اتفاق نظر علما ثابت شده است. بحث سوم تکتف در نماز است. از 4 فرقه اهل تسنن 3 گروه آنهایی هستند که نماز خود را دست بسته می خوانند در حالی که مالکی و شیعه دست باز نماز می خوانند به استناد روایات علمای اهل سنت و تاریخ اولین شخصی که دستور این کار را صادر کرد شخص خلیفه دوم بود و آن هم بر پایه سلیقه ذاتی. بحث چهارم پیرامون نماز ضحی می باشد اهل سنت آنرا مستحب می دانند.درحالیکه حقیقت شرعی این نماز نه از طریق پیامبر نه قرآن است و بدعت است. پنجمین بحث: نماز تراویج است اهل سنت این نماز مستحبی را به جماعت می خوانند در حالیکه خواند نماز مستحبی به جماعت جایز نیست. بحث ششم: طلاق است. فقهای اهل سنت 3 طلاق را در یک مجلس جایز می شمارند با وجودی که تابعین متفق القولند که در زمان حیات پیامبر این گونه طلاق ها محسوب می شده است. ولی خلیفه ثانی این قسم طلاق را سه طلاقه دانسته و بدعت است. هفتمین مورد متعه حج است. خلیفه دوم انسانها را از این عمل منع نموده و مولف ثابت کرده که او با این عمل با خدا و نبی او به مخالفت برخاسته و بدعت است.
طالب رضا هندی محمد فاکر میبدی
در آیات قرآن کریم، دو رویکرد نسبت به زنان پیامبر اسلام( مشاهده می شود، گاهی ستایش شده و زمانی مورد نکوهش قرار گرفته اند. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای به بررسی این مسأله از دیدگاه فریقین پرداخته است. قرآن کریم، با صراحت همسران پیامبر اسلام( را مادران مومنین نامیده است، و این احترام شامل تمام همسران آن حضرت می گردد اگرچه در زمان حیات ایشان از دنیا رفته باشند. قرآن همنشینی با پیامبر را سبب ارتقای مقام آن ها دانسته و احکام و ویژگی های خاصی برای آن ها قائل شده است؛ مثلاَ برای اعمال نیک آنان، پاداش مضاعف تعیین کرده است و ازدواج با ایشان را پس از پیامبر برای دیگران ممنوع کرده است. اما در برخی دیگر از آیات قرآن، بعضی از همسران پیامبر مورد نکوهش قرار گرفته اند؛ توقع بی جای آن ها، مسخره کردن و افشای راز، از مواردی است که توسط برخی از همسران پیامبر رخ داده و مورد نکوهش آیات قرآنی قرار گرفته است. این موضوع نشان می دهد که فضایل و امتیازات معنوی آن ها منوط به تقوا و اطاعت از خدا و رسول است، و در غیر این صورت، همسری پیامبر اثری برای آن ها ندارد. بررسی روایات فریقین و تاریخ صدر اسلام نیز نشان می دهد که برخی از همسران پیامبر( مرتکب اعمالی بر خلاف شأن همسری پیامبر شده اند؛ بی ادبی نسبت به پیامبر، شهادت دروغین علیه حضرت فاطمه( در محضر خلیفه، حسادت به مقام حضرت خدیجه(، و نیرنگ علیه یکدیگر، از مواردی است که در تاریخ ثبت شده است. خصوصاَ مخالفت های حفصه و عایشه با امیرالمومنین(، و آتش افروزی جنگ جمل توسط عایشه، نشان می دهد که همه همسران پیامبر را نمی توان عادل دانست. نتیجه این بررسی آن است که امهات المومنین، دو دسته هستند: بعضی از همسران پیامبر تا آخر در اطاعت خدا و رسول به سر برده و مصداق ستایش های قرآنی هستند؛ اما دسته دیگر از اطاعت خدا و رسول خارج شده و با اعمال ناشایست، خود را مصداق نکوهش های قرآن ساخته اند.
آذر قلی اف ناصر رفیعی محمدی
عبودیت آخرین حد از کرنش تسلیم خضوع و فروتنی در برابر ذاتی است که زیبنده پرستش است. بررسی ابعاد مختلف این موضوع مورد بحث این نوشتار است. اهداف تحقیق تعمیق بخشیدن به موضوع و بررسی ابعاد مختلف آن. پاسخگویی به آخرین شبهات در این رابطه به منظور معرفی عبودیت صحیح از منظر مکتب تشیع مفید بودن پژوهش برای منطقه آذربایجان اثبات بی پایگی اتهامات به شیعه در این رابطه
محمدجاوید نجمی احمد مرادخانی
مسئله بدعت از صدر اسلام به وجود آمده است و گواه بر این امر تأکید و مدح سنت و مذمت و نکوهش بدعت می باشد. گاهی سنت در مقابل بدعت هم قرار گرفته است، در این نگارش اولا تعریف «سنت» بیان شده و بعد از سنت مسئله بدعت که موضوع بنده است بحث کامل از آن بیان شده. در فصل اول تعریف «سنت وبدعت» در لغت و اصطلاح و قرآن و حدیث بیان شده است. که بدعت ایجاد سنت ها و رسم های تازه در دین بنام دین را بدعت می گویند. در فصل دوم مصادیق و نمونه های بدعت در اسلام آورده شده که بخشی متعلق به عقاید و بخشی دیگر پیوند عمیق به عبادات جدید مانند نماز تراویح، نماز ضحی، و تکرار مسح و غیره دارد. و در فصل سوم علل و عوامل پیدایش بدعت مانند هوی پرستی، پیروی از غیر محصوم مشتمل می باشد. و در فصل چهارم حکم بدعت از مذاهب اسلامی که حدوداً تمامی آنها اتفاق دارند. و مبارزه و راههای آن با بدعتگذاران بحث مشتمل است. و در فصل پنجم اشکالات وهابیت بر شیعه ها شفاعت، توسل، دعا، نذر و قربانی، سوگند غیر خدا و غیره بحث کامل با نقد و بررسی شده است. و در فصل ششم بدعت و نوآوری آورده شده است. که هر نوآوری بدعت نیست مانند اجتهاد پویا و نوآوری علمی وصنعتی که یکی از نوآوری باشد این بدعت نیست
محمدمشاهد عالم رضوی احمد مرادخانی
«وما کان المومنون لینفروا کافهً فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفهٌ لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»توبه:122. اجتهاد از ریشه جُهد یا جَهد, سه مفهوم, تلاش, توان, و رنج و مشقت در آن یافت می شود. و این معنی در روایات نیز وجود دارد. معنی و مفهوم اصطلاحی اجتهاد از معنی لغوی آن دور نیست و هر دو بمعنای تلاش و کوشش بی نهایت دلالت دارند مثلاً اجتهاد در لغت به معنای کوشش برای بردن هر بار سنگین است, و در اصطلاح کوشش و تلاش کردن برای بدست آوردن حکم شرعی است. واژه اجتهاد بر دو معنی اطلاق شده است, یکی اجتهاد بمعنای خاص, دیگری اجتهاد بمعنای عام, که معنای دوم مورد قبول شیعه و سنی هر دو است, و مقصود طرح این تحقیق، مشروح تعریف و تبیین «اجتهاد» بمعنای عام است. اجتهاد, قوه محرکه اسلام است, بدین جهت در همه اعصار نیاز و ضرورت آن خواهد بود و ریشه آن در زمان ائمه (ع), و بلکه در زمان پیامبر (ص) بچشم می خورد و بدعت یا حادث دانستن آن حاکی از بی اطلاعی گوینده می باشد. تقلید, دنباله بحث اجتهاد است, و هر دو در زندگی مسلمانان از اهمیتِ یکسان برخورداراند. چه از راه اجتهاد فقیه مستقیماً حکم خدا را جستجو می کند و یک شخص عامی از راه تقلید به حکم خدا می رسد. و هرگز در اسلام, تقلید چشم بسته و کور کورانه, پیشنهاد نشده بلکه مفهوم تقلید, در دین, یعنی رجوع به متخصص دین, و آگاه به حکم الهی می باشد, وچیزی است, که هم عقل آنرا تأیید می کند و هم شرع به آن رهنمون کرده است. هیچ گاه باب اجتهاد در تشیع بسته نشد اما در اوائل سده یازدهم هجری, مکتبی بنام اخباریت بوجود آمد که اجتهاد را بدعت اعلام نموده, و عقل را از حجیت و اعتبار ساقط کرد, و سخت بر ظواهر روایات پائی می فشرد, شبیه همان چیزی که قبل از پیدایش اخباریت در تشیع، مکتبی بنام «ظاهریه» در اهل سنت بوجود آمده بود اما طولی نکشید, که با سعی و تلاش فقیه و مجتهد کامل آقا وحید بهبهانی, اخباریت با شکست رو برو شد و باطل بودن عقائد آن مکتب روشن گردید و اجتهاد دوباره رونق خود را باز یافت
پری ایوانی احمد مرادخانی
چکیده ندارد.