نام پژوهشگر: علی محمدی آسیابادی
مریم امشاسهند علی محمدی آسیابادی
جدل در اصطلاح منطق ، یکی از صناعات خمس به شمار می آید که از مقدّمات مسلّم و مشهور تشکیل یافته است و عموماً میان اهل علم ، متکلّمان و فلاسفه و ......در باب موضوعات اعتقادی یا غیر اعتقادی ، انجام می گیرد و غایت آن ، غلبه بر خصم (طرف مقابل) و وادار کردن وی به تسلیم و سکوت است. از نظر اخلاقی ، در هر جدل نشانه هایی از تکبّر ، عجب ، انانیّت و سلطه گری وجود دارد که بسیار مورد انکار عرفا به ویژه مولانا می باشد. در این رساله ، پس از تعریف جدل و ذکر طرز تفکّر و یا روش به کارگیری این فن ، نزد فلاسفه بزرگ یونان و نقل پیشینه تاریخی آن در دوره اسلامی ، شواهد و دلایل منفی نگری مولوی به کاربرد جدل در مسایل خداشناسی و ماوراالطبیعی را بر شمرده و سرانجام به توضیح حکایت های جدل آمیز در مثنوی معنوی و کلیات شمس و فیه مافیه و همچنین نتیجه گیری از آن ها در راستای موضوع رساله پرداخته ایم.
امان اله باقری سید جمال الدین مرتضوی
همواره بررسی و تحلیل زبان فارسی ئ اندیشه سروده های فریدون مشیری و گلچین گیلانی مورد نظر ناقدان سخن بوده است و هر کدام به فراخور جهان بینی خویش، دریچه ای تازه در افق اندیشه و زبان این دو سراینده گشوده اند. این پایان نامه به نقد اندیشه و زبان دو شاعر پرداخته است تا نگاه و طرز دیگری در منظر پژوهشگران بگشاید.برای تحقیق چنین هدفی، این پژوهش به چهار فصل تقسیم گردیده است. فصل اول، پیش درآمدی در رابطه با زبان و اندیشه و نحوه تاثیرگذاری آن بر سرودههای سرایندگان است. در ادامه بخش، گزارشی از بیشینه تحقیق، اهمیت موضوع و اهداف آن و نحوه روش تحقیق در نظر گرفته شده است. فصل دوم، نگاهی گذرا به شعر نو و تحولات آن، زنگینامه فریدون و گلچین و بررسی اشعار ئ آثار دوسراینده اختصاص یافته است. فصل سوم، به نقد ساختار زبان که شامل، هنجارگریزی نوشتاری، واژگان، باستان گرایی نحوی، تعبیرهای کهن، ترکیبات (اضافی، وصفی، مغلوب، پارادوکسی، تازه و ...)، اصطلاحات (نرد، شطرنج، موسیقی)، افعال، قید، شبه جمله، صوت، سوگند،منادا، اعداد، ضمایر، قالب های شعری و شرح پاره ای از تصویرهای فریدون و مقایسه آن با شاعران کهن و معاصر پرداخته است. فصل چهارم، به اندیشه و تگارش دو شاعر به جهان و مسایل سیاسی و اجتماعی مورد بحث دو سراینده مختص گردیده است.
زهرا علیپور علی محمدی آسیابادی
چکیده موضوع این رساله «عنصر شادی و خوشدلی نزد مولانا و شمس تبریزی» است. با توجه به اینکه هم مولانا و هم شمس در جای جای آثار متعدد خود خود جسته و گریخته مخاطب را به شاد بودن توصیه کردند این دیدگاهی اساسی است که این دو عارف بزرگ نگرش مثبتی به شادی و خوشدلی داشته اند، علاوه بر این وجود وزن های متنوع و شاد، مضمون های شادمانه، رقص واژگان و طنین آواها و نواها خصوصأ در غزلیات شمس حاکی از همین نگرش است. لذا در این رساله هدف آن است که با جمع آوری و تحلیل اطلاعاتی که در این خصوص در آثار شمس و مولوی بازتاب یافته، بتوان به مبنای فکری آن در دیدگاه این دو عارف نامدار پی برد و پیش زمینه و دلایل آن ها را در باب این نگرش خاص درک نمود. همچنین جایگاه این نگرش در فرهنگ ایرانی - اسلامی را دریافت. شادی به عنوان یکی از حالات روحی که بر سالک وارد می شود در بین عرفا اهمیت فراوانی دارد. در فرهنگ تاریخی ایران نیز شادی جایگاه ویژه ای داشته است. پس از بررسی آثار مولانا و نیز مطالعه مقالات شمس به بررسی دیدگاه ها و چشم اندازهای مشابه و مثبتی که این دو عارف برجسته در مورد شادی داشتند، پرداخته شد. هر دو غم خوردن را ناپسند شمردند، و هر دو روش های مشترکی از جمله سماع و موسیقی و صبر بر تلخی و جور در باب شادی عرضه داشتند. همچنین مستی باده عشق و انتظار وصال را از انگیزه های شادی تلقی نمودند و مرگ که در نزد عام عامل مهم قبض است برای مولانا و شمس مهمترین عامل شادی و بسط به شمار می آمد. واژه های کلیدی؛ مولانا، شمس تبریزی، شادی، غم، سماع، موسیقی، مرگ و عشق
الهام متقی منصور میرزانیا
مولانا در سرودن غزلیات خود را فراموش می کند و بدون آنکه بخواهد اندیشه اش بیرون می تراود و رنگ شعر و غزل به خود می گیرد . در غزل های او الفاظ و سخنان نامأنوس وهنجارگریزی هایی دیده می شود تا جایی که بعضی سخنانش چنین القا می کند که رفتار مولانا با متانت و وقار یک شیخ و عارف سازگار نیست ، اما او این سخنان را بی تکلّف به زبان می آورد. عامل اصلی بیان این سخنان از زبان مولانا تنها یک چیز است ؛ عشق . این رساله به بررسی یکی از زوایای نهفته در غزلیات شمس یعنی بایدها و نبایدهایی می پردازد که حضرت مولانا تحت تأثیر عشق و تحول عظیم درونی بیان کرده است . همچنین ما این موضوع را هم مدّ نظر قرار می دهیم که این عشق مولانا را به سمت چه هنجار گریزی ها و عرف شکنی هایی سوق داده است و در عالم پر رمز و راز عشق تا چه اندازه پای بند وعظ و دانش دینی خود بوده است . بایدها و نبایدهای عاشقانه ی او شامل الف : ویژگی های عشق ب : ویژگی های پویندگان راه عشق ج : عشق واسطه ی صعود به قله ی کمال د: فناکردن هستی در راه عشق هـ : عدم قدرت نمایی عقل در برابر عشق و: ارزش و اعتباری که باید به معشوق بخشید ز:عدم اختیار عاشق در برابر معشوق ح : تحمل سختی های راه عشق و جفای معشوق ط: ستایش معشوق ی: خاموشی پیشه کردن در راه عشق . هنجارگریزی ها و خرق عادت های عاشقانه ی او شامل ستایش باده نوشی ، سماع و اغراق در وصف معشوق است و آموزه های دینی را نیز تحت تأثیر دانش دینی و سابقه ی وعظ خود بیان کرده است از جمله به رحمت خداوند امیدوار بودن ، خلوص نیت ، بنده نوازی و ...
سیده فاطمه میر مرعشی علی محمدی آسیابادی
چکیده: هدف اصلی ما بررسی شخصیّت شمس و کیمیا خاتون در منابع تاریخی چون مناقب العارفین افلاکی و رسال? سپهسالار از فریدون بن احمد سپهسالار و مقایسه و تطبیق روایت های ارائه شده، در این کتاب ها با روایت های داستانی معاصر در کتاب های داستانی اخیر مانند «کیمیا خاتون» از سعیده قدس و «دختر مولانا» از موریل موفروی و نیز مقا?س? این دو روایت داستانی با همدیگر از نظر عناصر داستانی است. تأکید ما بر بررسی شکل های مختلف روایت در بیان این ماجرای تاریخی است. تا بتوانیم دریابیم چه قسمت هایی از این روایات متأثّر از این کتاب هاست و اگر دخل و تصرّفی صورت گرفته چگونه انجام شده و این روایات را به چه شکلی در آورده است. با توجّه به اینکه آنچه دربار? رابط? شمس و کیمیا خاتون و نیز مولانا در منابع تاریخی نقل شده بسیار ناچیز می باشد. هدف ما بررسی این موضوع است که نویسندگان مورد بحث یعنی خانم قدس و موفروی با چه ابزارهایی از روایت در پر کردن فضاهای خالی کوشیده اند و تا چه اندازه واقعیّت ها را مبنای داستان پردازی و شخصیّت پردازی قرار داده اند. از آن جایی که پای? اصلی منابع روایی کهن بر مدح و منقبت است و در مدح شاهد مبالغه هایی در توصیف شخصیّت ها و ویژگی های آن ها هستیم؛ از طرفی رمان های تاریخی معاصر هر یک به نحوی از این منابع متأثرند، بنابراین در منابع کهن روایی نمی توان به نکات صد در صد تاریخی دست یافت، علاوه بر این در رمان های تاریخی معاصر شاهد نگرش های تازه ای در بیان روایت هستیم؛ مثلاً در«دختر مولانا» به دلیل خارجی بودن نویسنده و همچنین قدرت تخیّل وی شاهد تصویری ماورایی و منجی گونه از شمس هستیم که به نحوی متأثّر از عقاید مسیحی نویسنده است. در صورتی که در «کیمیا خاتون» با توجّه به اینکه اساس کتاب بر مبنای روانکاوی است، شمس شخصیّتی بیمارگونه دارد که عملکرد های وی با توجّه به انگیزه های روانی و سرکوبی غرایز که در میان عرفا معمول است به تصویر کشیده می شود. واژگان کلیدی: شخصیّت، روایت، شمس، کیمیا خاتون، مناقب العارفین، رساله سپهسالار.
علی اکبر حاتمی تل مارانی علی محمدی آسیابادی
در دنیای معاصر،داستان و ادبیات داستانی چنان با زندگی اجتماعی و اندیشه فردی افراد گره خورده است که تحقیق و پژوهش در خصوص ساختار و عناصر هرداستان،درجهت دریافت پیام و آشنایی با شگردهای نویسندگی،امری لازم و ضروری تلقی می شود.از این رو در پژوهش حاضر،به بررسی عناصر داستانی در مجموعه«کارنامه سپنج»محمود دولت آبادی نویسنده صاحب سبک و پرآوازه روزگارخود،می پردازیم.این مجموعه، شامل داستان های کوتاه و نسبتا بلند دولت آبادی است که در طی سال های 41تا53به رشته تحریر درآمده است.بررسی موضوع،درونمایه،پیرنگ،زاویه دید،شخصیت،گفت وگو،صحنه،فضا،لحن و سبک سیزده داستان این مجموعه،محتوای رساله حاضر را تشکیل می دهد.دراین داستان ها فقر،رنج،ظلم و جور اربابان،بی پناهی زنان،خشم طبیعت،روابط فئودالی و ارباب-رعیتی و فساد و بی عدالتی های حاکم بر جامعه،به ویژه جامعه سنتی روستا به تصویر کشیده می شود.راوی،دانای کلی است که با طرح منسجم و مبتنی بر روابط علت و معلولی،به نقل رویدادهای داستان می پردازد و شخصیت های درد کشیده،رنجور،بی پناه و ناامید را با توصیف های درونی و برونی به خواننده معرفی می کند.دستیابی به هویت گمشده،مبارزه با بی عدالتی های موجود،توجه به کانون خانواده،فرار و مهاجرت برای رهایی از فقر و بدنامی و ...درونمایه های داستان ها را تشکیل می دهند.گفت و گوها متناسب با موقعیت اجتماعی و شرایط زندگی شخصیت ها بر زبان جاری می شوند یا در ذهن به حرکت درمی آیند.فضای حاکم برداستان ها نیز،درد،ناامیدی،سکوت،تاریکی،مرگ و به ندرت امید و روشنی را،محسوس می سازد.سبک داستان ها نیز بیشتر به زبان عامیانه و محاوره ای نزدیک تر است.هرچند دربسیاری از موارد،نثرشاعرانه و تصویرپردازی های بدیع نویسنده برلطف داستان ها می افزاید.به هرحال در این پژوهش تلاش براین است تا با شناخت عناصرداستانی در مجموعه«کارنامه سپنج»با شگردها و شیوه های داستان نویسی دولت آبادی بیشترآشنا شویم. واژگان کلیدی:داستان،عناصرداستان،محموددولت آبادی،کارنامه سپنج،ته شب،ادبار، بند،پای گلدسته امامزاده شعیب...
فتح اله عباسی جمال الدین مرتضوی
یکی از اقسام نثرفارسی نثر خطابه ای است که تعبیر ادبیliteraryexpression)) به گونه ای هنرمندانه و نظام مند، یکی از اشکال تکامل یافته اقسام سخنوری درجهان اسلام محسوب می گردد. این شیوه که ازقرن دوم درقالب مواعظ زاهدانه آغازشده بود، درقرن هفتم بابن مایه هایی آمیخته با بلاغت وحکمت به اوج بالندگی رسید؛ ظهورعرفان و تصوف به عنوان تلقی هنرمندانه ای از دین، تغییرات گسترده ای در ساحت سخنوری پدید آورد، به گونه ای که تعلیمات خشک فقها و بیان نا آشنای فلاسفه و متکلمین را اعتبار تازه ای بخشید و با آداب و رسوم خاصی که درتاریخ بدان افزوده شد ، تاروزگار ما ، به شکل مجالس روضه خوانی و سخنرانی باقی مانده است .دراین پژوهش نخست ازگونه های مختلف سخنوری یاد می گردد و آنگاه ساختار مجلس گویی مورد واکاوی قرارمی گیرد و ضمن برشمردن مجلس گویان بزرگ ، نمونه هایی از مجالس آنان بیان می شود. درحّد امکان به نقد ساختاری این مجالس پرداخته خواهد شد .
فریبا آهنگ هفشجانی منصور میرزانیا
گرایش به زیبایی، به بهترین وجه، در ادبیات کهن ایران زمین، نمود یافته است. آثار ادبی قدیم، خصیصه های با ارزشی دارند که ناشناخته مانده اند و از آن جمله صورخیال برف و باران در شعر شاعران سبک خراسانی است که در این پایان نامه کوشش شده است تا ظرایف خیال گویندگان خراسانی با تکیه بر علم بیان و استناد به شعر آنان، دسته بندی و تفسیر شود. از این دیدگاه، ابر- ذرات ریز آبی که در جو معلقند- با بیشترین بسامد در بین شاعران این سبک، به ویژه منوچهری دامغانی گاه نماد جود و بخشش است و دست بخشنده ممدوح را می ماند و زمانی به مار شکنجی و پیل غرّان و زنگی حامله، تشبیه می شود و باران- فشرده بخاری که به صورت قطره ای بر زمین می چکد - با بیشترین تعابیر استعاری در شعر اشرافیت مدار این سبک، با عناصری چون مروارید، گوهر، یاقوت و ... تصویر می شود. و برف - زیباترین بلور طبیعت که از آسمان بر زمین می نشیند - با تشبیهات و استعارات فراوانی همچون کبوترانی که از ترس باز در هوا راه گم می کنند، زنبورهایی آشفته از خراب شدن لانه، کافوری که گرما زدگی زمین را درمان کند، دیبایی سپید برای تن پوش زمین و ... با تشبیه تفصیلی و محسوس به محسوس که شاخص ترین صورت بیانی شعر خراسانی است، تعبیر می شود. و جایگاه آنها بیشتر در تغزل و تنه اصلی قصاید است.
اکرم صفی شلمزاری علی محمدی آسیابادی
در دیوان شاعران بزرگ بعضی واژه های کلیدی وجود دارد که در گشودن قفل بسته مفاهیم و معانی مورد نظر شاعر و راه یافتن به دنیای ذهن او نقش اساسی دارند. از جمله این واژه ها در دیوان غزلیات شمس و مثنوی مولانا واژه- هاواصطلاحات کیمیاگری و نمادهای مربوط به آن است که شاعربه صورت رمز و استعاره از آنها استفاده می کند، شاید آثار مولانا از این لحاظ نه تنها در میان آثار ادبی ایران بلکه در ادبیات جهان کم نظیر باشد. از این رو در این پایان نامه کوشش شده که با نگاهی کنجکاوانه چیستی کیمیا و کاربرد نمادهای آن در شعر مولانا و مضامین و مفاهیمی که ذهن را به خود مشغول داشته است بررسی شود. با بررسی دقیق این اشعار به احاطه ی کامل مولانا و شمس بر علم کیمیا پی می بریم، اشاراتی که در جای جای این آثار به کیمیا ونمادهای مربوط به آن می شود ما را به این مهم رهنمون می کند که اگر مولانا کیمیا رااوج قله ی فلسفه وحکمت می داند به این جهت است که می خواهد انسان طالب را به والاترین مراتب ممکن علم، به یک اشراق حقیقی برساند و حتی نوعی جاودانگی اسرارآمیز به او عطا کند. از مهم ترین نمادهایی که مولانا اشارات زیادی به آن کرده است ، می توان به واژه کیمیا ، زر ، شمس ، خورشید ، می احمر ، زعفران ، اکسیر و... اشاره کرد که به تحلیل ادبیات آنها پرداخته شده تا روابط پیچیده ای که بین این ابیات و علم کیمیا وجود دارد مشخص گردد. کلید واژه ها : کیمیا، کیمیاگری ، شمس، زر ، نماد، معشوق حقیقی (مراد)، مس ، من روحانی، من نفسانی.
امین بنی طالبی مسعود فروزنده
فخرالدین اسعد گرگانی یکی از تواناترین شاعران در زمینه ی سرودن داستان های عاشقانه است. وی با برگزیدن قالب و وزن مناسب، داستان عاشقانه ی ویس و رامین را سروده و مهارت خود را در این زمینه، به اثبات رسانده است؛ به طوری-که حتی شاعر بزرگی مانند نظامی هم در سرودن خسرو و شیرین تحت تأثیر او قرار گرفته است. محسوس کردن، شکل بخشیدن، تجسم و تداعی از اصول جمال شناسانه ی شعری فخرالدین است که در شکل های گوناگون صورخیال به ویژه « تشبیه، استعاره و تمثیل » آشکار می شود. زبان شعری فخرالدین ساده، روان و آسان فهم است و با وجود این که شاعر از تمام آرایه های لفظی و معنایی استفاده کرده، این موضوع اشعار او را دچار تصنع و تکلّف نکرده است؛ بلکه استفاده ی بجا و متناسب شاعر از صنایع لفظی و معنایی موجب گیرایی و تأثیر عمیق اشعار او در خواننده می شود. استفاده ی فخرالدین اسعد از لایه های مختلف زبان (آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی) و گزینش خاص از این امکانات زبانی و همنشین سازی این عناصر با یکدیگر، تجلی سبک ویس و رامین را با روحیات و خلقیات و جهان بینی او نشان می دهد و با بررسی لایه های مختلف سبک و متن شاعر، می توان به درون و ذهنیت و نگرش او پی برد که علاوه بر جنبه ی زیبایی الفاظ و ظاهری کلام، جنبه ی محتوایی و ایدئولوژیک متن، برای خواننده روشن و آشکار می گردد. همچنین کاربرد انواع هنجارگریزی که یکی از موثرترین شیوه های برجسته سازی و آشنایی زدایی فخرالدین در سرایش این منظومه است، موجب شده که از این رهگذر هم به توسعه ی زبان شعری و زیبایی کلام خود بپردازد و هم لذّت درک ادبی و تأمّل مخاطب را فزونی ببخشد.
فریبا کرمی فخرابادی علی محمدی آسیابادی
طوطی نامه از جمله داستانهای تمثیلی عامیانه فارسی است. در این پژوهش روایت های طوطی نامه را بر اساس نظریه فرمالیستی پراپ و نظریه ساختارگرایی تودوروف مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. پراپ با رویکرد فرمالیسم روسی به مطالعه ساختار روایت پرداخته است. رویکرد فرمالیسم ساختار جملات را به اجزای قابل تحلیل و یا تکواژ تجزیه می کند. در این پژوهش داستانهای طوطی نامه با هدف ارزیابی کارآیی و قابلیت الگوی پراپ مورد تجزیه و تحلیل ریخت شناسانه قرار گرفت. تودوروف بر اساس روایت شناسی ساختارگرا می کوشد دستور زبان و قوانین ساختمان جمله را مدل اساسی قوانین روایتی بسازد. به این منظور ابتدا درباره نظریه تودوروف و وجوه روایتی مورد نظر او شرحی مختصر داده می شود و سپس چگونگی ارتباط شخصیتها در روایتهای طوطی نامه، مورد توجه قرار می گیرد. نتایج بدست آمده از این پژوهش عبارتند از: 1- الگویی ریخت شناسانه پراپ بر روی داستان های طوطی نامه قابل اجراست. 2- وجود سه نوع وضعیت آغازین براساس نظریه پراپ 3- اکثر داستانهای طوطی نامه دو حرکتی است. 4- وجه الزامی و تمنایی بیشتر از وجوه دیگر در داستانهای طوطی نامه وجود دارد. 5- وجه پیش بین بیشتر از وجه شرطی در این داستانها به کار رفته است.
زهرا هاتف الحسینی سید کاظم موسوی
جریان سیال ذهن شیوه ای نو در بیان است که با بیدارکردن عمیق ترین عواطف انسان و مورد توجه قرار دادن فردیت او بیش از جنبه های اجتماعی اش، در محتوا، و با برهم زدن زمان خطی و روایت معمول و خارج کردن زبان از هنجارهای متعارف، در فرم و ساختار داستان تحول ایجاد کـرده است. رمان نویسان مدرن، به منظور دوری گزیدن از عناصر زیبایی شناختی مکتب رئالیسم، با تصویر سازی حالت های روحی و ذهنی شخصیت های داستان، بر هم زدن جریان خطی زمان و روایت، ایجاد انواع زاویه دید و...، از تکنیک «جریان سیال ذهن» در آثار خود بهره بردند و از این طریق، معانی متعدد و نامحدودی را در عرصه ی تأویل پذیر رمانِ نو، جای دادند. «ویرجینیا وولف»، ازجمله نویسندگانی است که با به کارگیری این شگرد، آثار خود را در شمار شاخـص تریـن رمان های مدرن قرن بیستم قرار داد و فرم تازه ای از بیان را برای آنچه که می اندیشید و احساس می کرد، ارائه داد. «شهرنوش پارسی پور» نیز، به عنوان داستان نویسی که در جستجوی نمایش تازه از آدمی و هویت او بود، و با نگاهی به نسبت نو به روابط انسانی در آثار خویش نگریست، از جمله کسانی است که با رویکردی سوررئالیستی و گرایش به اسطوره، در فرم و محتوای داستان تحول ایجاد کرده و به این طریق بعضی از آثار خویش، به ویژه رمان «طوبا و معنای شب»، را به جریان سیال ذهن نزدیک کرده است. در این پژوهش سعی بر آن است تا نحوه ی به کارگیری تکنیک جریان سیال ذهن، در برجسته ترین آثار ویرجینیاوولف به نام های: خانم دالاوی، به سوی فانوس دریایی و موج ها و شاخص ترین اثر شهرنوش پارسی پور به نام: طوبا و معنای شب، بررسی شود.
معصومه طاهری علی محمدی آسیابادی
یکی از شاخه های معنی شناسی (semantics)، معنی شناسی شناختی است. بر اساس معنی شناسی شناختی، دانش زبان یکی از استعدادهای شناختی انسان به شمار می رود. لیکاف و جانسون از جمله معنی شناسان شناختی هستند که معتقدند: انسان از طریق تجربیاتی که از جهان خارج کسب می کند، مفاهیمی را در ذهن خود ذخیره می کند تا از طریق آن مفاهیم بتواند با جهان خارج ارتباط برقرار کند. از جمله ساخت ها و فرایندهای مفهومی که معنی شناسان شناختی مطرح کرده اند، طرحواره های تصویری یا فضاهای ذهنی است. طرحواره های تصویری، سطح اولیه تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره اند که امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی ما را با حوزه های شناختی پیچیده تری فراهم می کنند. تصورات ذهنی انسان بر اساس مجموعه ای از مفاهیم تجربی شکل می گیرد و تجارب انتزاعی در قالب تجارب عینی پایه درک می شوند. بر اساس طرحواره حجمی تجربه ای که انسان از وجود فیزیکی خود مبنی بر اشغال بخشی از فضا دارد درک مفهوم انتزاعی حجم را برای او امکان پذیر می سازد و انسان مظروف ظرف ها و مکان هایی می شود که دارای حجم هستند و این تجربه فیزیکی را به مفاهیم دیگر که به لحاظ جوهری یا مفهومی حجم ناپذیرند، بسط می دهد و طرحواره هایی انتزاعی از احجام فیزیکی در ذهن خود پدید می آورد. هدف این پژوهش، یافت و بررسی شواهدی از مثنوی و غزلیات مولوی است که از طریق طرحواره حجمی قابل تبیین هستند. بسیاری از مفاهیم انتزاعی، باطنی و عرفانی مثل نور، توحید، دل، روح و عشق بر اساس این طرحواره مورد بررسی قرار گرفت. به همین جهت، پس از ذکر مقدماتی در فصل دوم درباره طرحواره های تصویری، در فصل سوم، اختصاصاً به شواهدی پرداخته می شود که بر مبنای طرحواره حجمی قابل بررسی هستند. در فصل چهارم، بر اساس طرحواره حجمی، مکان واره هایی را که به واسطه حضور نور تبدیل به معبد می شوند مورد بررسی قرار خواهیم داد.
طیبه صابری علی محمدی آسیابادی
با توجه به این که کتاب تاریخ بلعمی یکی از قدیمی ترین کتابها به زبان فارسی دری است که امروزه به دست ما رسیده است و پژوهش و تعمق در آن می تواند راهگشای خوبی در فهم زبان فاخر فارسی دری باشد، و با عنایت به این که تا به امروز پژوهش های گسترده ای در مورد این کتاب انجام نپذیرفته است و با این که با تعمق در آن می توان بسیاری از تغییرات زبان فارسی را در مرحله گذار از فارسی میانه به دری رصد کرد، به نظر می رسد این کتاب عظیم به خاطر نامأنوس بودن زبانش از این جهات مغفول مانده است. در این تحقیق سعی شده است دگرگونی های زبان فارسی در طول تاریخ بررسی و واژگان فارسی متروک شده از زبان بلعمی تا به امروز ریشه شناسی شود. آنچه از این تحقیق دریافته می شود این است که اسامی و پس از آن فعل ها بیشترین واژگان متروک در این کتاب هستند و بسیاری از آنها با واژه های عربی جانشین و اصل آنها فراموش شده اند. بعضی از این واژگان به این علت متروک شده اند که امروزه مدلولی برای آنها وجود ندارد. بسیاری از فعل های ساده با فعل های مرکب جانشین شده اند. هم چنین به کار گیری واژه ارتباط مستقیمی با نحوه زندگی و تلقی مردم از واژه مورد استفاده دارد. نگارنده نهایت تلاش خود را کرده است که در ارائه واژگان متروک و معانی آنها و هم چنین طبقه دستوری و ریشه شناسی تاریخی شان از شرح و توضیح اضافی خودداری کند و جامع ترین کار ممکن را ارائه دهد.
ابوذر سلطانی سلطانی احمد امین
وقت برایِ هر کس محدود و معیَّن و در حقیقت انبوهی از لحظاتِ به هم پیوسته است. بنابراین هر لحظه که به سرعت می آید و می رود و تکرار هم نمی شود؛ قسمتی از عمر است و ارزشی خاص دارد . کسب موفقیّت و درجات بالایِ مادّی و معنوی ، منوط به قدر دانستنِ این اوقات است. عارفان علاوه بر ارزشمند دانستنِ همه ی اوقات ، وقتهایی را به صورتِ خاص برجسته و از آنها تعبیر به وقت خوش می کنند. و آن وقتهایی است که لطف خدا ، شامل حالشان شده ، روحشان به عالمِ غیب پیوند خورده ، و هر بار حقایقی جدید برایشان آشکار می شود. نائل شدنِ به این حالات ، بستگی به صافی و زلالیِ دل دارد. چرا که کشف و شهود از راهِ دل صورت می گیرد. برایِ اینکه دل ، شایسته ی انعکاس انوارِ الهی شود ؛ باید آن را از آلودگیها و زنگارها پاک و جز خدا را در آن راه نداد. برایِ صیقلِ دل و ارتباطِ با خدا همه ی اوقات مناسب است. امّا عرفا و بزرگان وقتهایی همچون تاریکی و خلوتِ شب و سحر را به این منظور مناسب تر می دانند و خداوند نیز در کتابش به استفاده از این اوقات سفارش کرده است. در این پژوهش ارزش وقت ، مراتب و چگونگی تحصیل آن ، وسیله ی درک وقت و معادل های این مفاهیم در شعر شاعران مورد بحث در ارتباط با پاره ای اصطلاحات صوفیه از جمله قبض و بسط و فنا همراه با شواهد شعری تبیین و تفسیر شده است. واژگان درد ، بوی ، دل ، نسیم ، شب و سرشک... در پیوندی با اسنادهای مجازی و شگردهای بلاغی ، تخیّل شاعران را برای شرح و بیان لحظه های شوق و درک عشق و جذبه های الهی آسان تر کرده اند.
زهرا رفیعی طاقانکی احمد امین
برای افزودن به دایره معنا در زبان روش های گوناگونی وجود دارد . هر واژه علاوه بر معنا ی قراردادی آن در ترکیب با اسم و صفت و قید یا حرف معنای تازه پیدا می کند . این ساخت ها گاه نسبت نامیده می شوند و انواع صفت های نسبی و بعضی انواع اضافه را شامل می شود . در این پایان نامه با توجه به مهارت و زبان آوری نظامی نحوه ساخت انواع صفت های نسبی و ترکیب نام ها و نسبت ها در پنج گنج او مورد بررسی قرار گرفته است . بعضی از انواع نسبت ها بدون هیچ گونه نشانه نسبت و با استفاده از عهد ذهنی صورت می گیرد که در ساختی بسیار کوتاه و تلمیح گونه معنای نسبت را القا می کنند . علاوه بر شرح کلیات این موضوع نسبت های ساخته شده در چند بخش نسبت به پیامبران و بزرگان دین شهرها و کشورها ، اقوام و طوایف و سلسله ها ستارگان ، پادشاهان ، پهلوانان و اساطیر ملی ، اشیاء گل ها ، سنگ ها و مواد خوشبو ، دسته بندی شده حسب مورد برای هر کدام توضیحاتی ارائه گردیده است .
حبیب اله زارعی احمد امین
ادبیات به ویژه شعر محصول واکنش ذهن ، ذوق و زبان شاعر در مقابل رویدادهای گوناگون به ویژه مسائل ورویدادهای اجتماعی وانعکاس آن است . بی گمان هرگاه ارزش های فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی در جامعه ای تغییر یابد به تبع آن در نوع نگرش وعواطف شاعر نیز تحوّل پدید می آید . تحولات سیاسی اجتماعی که از اوان انقلاب اسلامی در ایران روی داد خصوصاً جنگ تحمیلی ؛ نه تنها سیمای سیاسی و ساختارهای اجتماعی را به کلی دگرگون ساخت ؛ بلکه در زمینه ادب وهنر نیز تغییرات فروان ایجاد نمود ؛ تغییراتی که اندیشه ، زبان و تصویرهای تازه ای که همه ملهم از از رخدادها و وقایع زمان وعواطف ناشی از آن بود را در پی داشت . پژوهش پیش رو کوشیده است که ضمن بیان ارتباط نزدیک ادبیات و جامعه شناسی وتعریف مسائل اجتماعی ازدیدگاه جامعه شناسی وتفاوت آن با انحرافات اجتماعی ؛ به انعکاس مسائل اجتماعی فرهنگی جامعه ایران در حال دفاع وپس از آن بپردازد ، در این پژوهش ضمن بررسی آثار منتخب سه تن از شاعران دفاع مقدس : قیصر امین پور ، علیرضا قزوه وعبدالجبار کاکایی کاکایی که هر سه جنگ و پس از آن را زیسته اند علاوه بر پرداختن به مصادیق جرائم عمومی اجتماعی مانند : ارتشا ، فحشا ، پارتی بازی ،و.... ؛به مسائل اجتماعی و فرهنگی خاص از قبیل : دوری از هنجارهای اجتماعی و ارزشهای انقلابی جامعه ایران دوران دفاع مقدس که به شدت متآثراز نوع موضع گیری طبقات واقشار مختلف جامعه دربرابر تغییرات فرهنگی اجتماعی ،سیاسی ؛به ویژه جنگ می باشد پرداخته شود .مسلماٌ با توجه به گستردگی این حوزه از ادبیات هم از لحاظ تنوع موضوعی وهم به لحاظ تفاوت زاویه دید ونتوع تقسم بندی مصادیق می تواند منشآن آثاری متفاوت وکامل تر گردد.
مریم بهزادنژاد سیدکاظم موسوی
توجه به شباهت های اساطیر و داستان ها، پژوهشگران را به کشف ساختارهای اسطوره ای مشترک میان آن ها راهنمایی کرده است؛ الگوهایی که با تنوعی نامحدود در آثار ادبی و هنری تکرار می شوند. «سفر قهرمان» یکی از نظریه هایی است که بوسیله آن می توان به ساختارهای تکرارشونده در داستان های مختلف پی برد و به تحلیل آن ها پرداخت. در این پایان نامه از الگوی «سفر قهرمان» ووگلر برای تحلیل ساختارهای اسطوره ای و سیر قهرمانان گنبدهای اول و پنجم هفت پیکر استفاده می شود. دلیل انتخاب دو گنبد نام برده، شکست قهرمانان آن در مرحله هشتم الگو است. نتایج به دست آمده شکلی از الگوی قهرمانان شکست خورده و هم چنین تفاوت آن با الگوی قهرمانان پیروز را نشان می دهد. این تفاوت ها در مراحل هشتم (آزمایش بزرگ)، نهم (پاداش) و مرحله دهم الگو (مسیر بازگشت) مشخص و بررسی شده اند. همچنین در این رساله به بررسی انواع منادی، به عنوان یکی از هفت کهن الگوی پر کاربرد در داستان ها پرداخته شده و انواع منادیان بر اساس دو کتاب شاهنامه و هفت پیکر مشخص شده اند. دلیل انتخاب و بررسی منادیان این است که تاکنون هیچ پژوهش و یا تقسیم بندی جزئی برای انواع منادیان ارائه نشده است. بر اساس نتایج به دست آمده می توان منادیان را به انواع درونی و بیرونی، انسانی و غیر انسانی، مستقیم و غیر مستقیم و هم-چنین ماورایی، اسطوره ای پریانی، جانوری، خواب و رویا و طبیعت و عناصر طبیعی تقسیم کرد.
افروز نجابتیان علی محمدی آسیابادی
چکیده ندارد.
زیبا شوقی آلیکوهی جمال الدین مرتضوی
چکیده ندارد.
افروز نجابتیان علی محمدی آسیابادی
در این پایان نامه سه نویسنده زن معاصر؛ سیمین دانشور، منیرو روانی پور و غزاله علیزاده از منظر جلوه ها و نقد زنان در یکی از برجسته ترین رمان هایشان و همچنین در یک مجموعه داستان کوتاه مورد بررسی و نقادی قرار می گیرد بدین سانت آثار آنان به طور ضمنی با یکدیگر مقایسه می شود. برای این منظور «سو و شون» و «شهری چون بهشت» از دانشور، «اهل غرق» و «کنیزو» اثر روانی پور، «خانه ادریسی ها» و «چهار راه»» نوشته غزاله علیزاده انتخاب گشته اند. با بررسی این آثار در پی شناخت جلوه های زنان هستیم. توجه به این نکته که زنان این آثار چگونه تصویر و بازنمایی شده اند. برای این منظور اندیشه های جوزفین داناون که به بحث در باره تصورات کلیشه ای درباره زنان می پردازد مبنای کار بوده اند. حوزه دیگر رهیافت نقد زنان است که به بررسی طریقه داستان نویسی زنان و میزان بهره گیری آنها از روش هایی که به عقیده منتقدین زنانه ترند می پردازد. در این رهیافت نیز از اندیشه های الن شووالتر و ویرجینیا وولف کمک گرفته شده است. برداشت پایانی این پژوهش چنین بوده است که دانشور هم در استفاده از روشهای نوشتاری که آنها را زنانه تر می دانند موفق است و هم در خلق شخصیتی پویا و باور پذیر. روانی پور در رمان اهل غرق در استفاده از تکنیک های نوشتاری زنانه تر چندان موفق عمل نمی کند اما شخصیت هایی باور پذیر از زنان ارائه می دهد، غزاله علیزاده نیز پایبند استفاده از این روش ها نیست اما با خلق شخصیت های متعدد الگوهای متنوعی به زنان ارائه کرده است.
علی محمدی آسیابادی محمود عابدی
عنوان و موضوع این تحقیق "مواجهه نیما با طبیعت است و این عنوان را از گفته خود نیما در نامه ای که به تاریخ 18 بهمن 1310 به برداش نوشته است ، گرفته ام: "دنباله مجادلات برخواهد گشت به طرف طبیعت . ادبیات آتیه هم، اگرچه از روی قیاس نمی توان تعیین کرد بلکه فکر در خصوص آن مولود وضعیات باید بوده باشد، ولی تا اندازه ای ممکن است تخمین زد که دارای بک جنبه عمومی و مملو از احساساتی خواهد بود که ناشی از مواجهه انسان با طبیعت است " این تحقیق شامل چهار بخش است : -1 طبیعت و شخصیت نیما، در این بخش با تاثیری که طبیعت در پرورش استعدادها و شکل گیری شخصیت نیما داشته است پرداخته شده و سعی شده با استناد به نامه ها و شعرهای او، اقرار خود نیما در این مورد دلیل قرار گیرد. -2 طبیعت و اندیشه نیما، در این بخش هم به تاثیری که طبیعت در نخوه نگرش نیما داشته است پرداخته و هم به نحوه نگرش او نسبت به طبیعت توجه شده است هم به ارتباط بین انسان و طبیعت از نظر او پرداخته ام. -3 طبیعت و زبان نیما، در این بخش از دو جهت به موضوع طبیعت در شعر نیما پرداخته ام یکی از جهت واژگان زبانی که بر عنصری از عناصر طبیعت دلالت می کند و دیگر از جهت ارتباط اندیشه های طبیعت گرایانه نیما با ساختا نحوی که در زبان شهر اوست . از جهت واژگان زبانی به نمونه برداری از واژگان پرداخته و واژگان محلی که نیما در شعرهای فارسی خود بکار برده جدا کرده و نسبت واژگانی را که بر عناصر طبیعت دلالت می کند نسبت به سایر واژه ها مشخص کرده ام. از جهت ارتباط اندیشه طبیعت گرایانه و حضور طبیعت در شعر نیما با ساختار نحوی شعر او به بررسی سیر قاعده گریزی زبانی نیما بر حسب تحقیق آقای دکتر پورنامداریان و رابطه آن با سیر و حجم حضور طبیعت در اشعار او پرداخته و نظر را با توجه به اظهارات پراکنده نیما مطرح کرده ام. -4 طبیعت و بیان نیما، در این بخش رابطه بین عناصر طبیعت و شگردهای بیانی نیما را بررسی نموده و روشهای نیما را برای وصف طبیعت و استفاده وی را از عناصر طبیعت برای بیان اندیشه های ذهنی و انتزاعی او مطرح کرده ام. کاربرد تشبیه و استعاره در دیوان نیما همراه با نقل موارد کاربرد آنها و علت قلت و محدودیت آن در وصف طبیعت قسمتی از این بخش را تشکیل می دهد. در این بخش شگردهای بیانی نیما در وصف طبیعت در چهار قسم تفکیک شده است -1 بیان توصیفی-تصویری -2 بیان تصیفی محض -3 بیان تمثیلی -4 بیان سمبولیک در شعر نیما، سپس هر قسم نمونه یا نمونه هایی نقل و تحلیل شده است و مشخصه های هر قسم به طور جداگانه بررسی شده است قبل یا بعد از بررسی هرقسم عنوان شعرهایی با آن روش سروده است ، ذکر شده. شعرهای سمبولیک نیما خود به سه نوع تقسیم شده و هر نوع جداگانه مورد بررسی قرار گرفته و عنوان شعرهایی که نیما در آن شعر سمبولیک سروده است ذکر شده است . شکل ذهنی هر یک از این نوع به طور جداگانه چه در سطح عینی شعر و چه در سطح ذهنی شعر مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات لازم برای سهولت انتقال در جدولهائی جداگانه ارائه شده و سپس آنها با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفته اند. بی شک لغزشها و کاستی های زیادی در این نوشتار وجود دارد که اساتید و صاحب نظران در عین اینکه این حقیر را از معایب کار خود آگاه می کنند بزرگوارانه از آن چشم می پوشند.