نام پژوهشگر: روح اله شریفی

بررسی کاربرد بخی ریزوباکتری های فرا ریشه ای گندم در کنترل زیستی پاخوره غلات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1391
  پری مریخی   صحبت بهرامی نژاد

در سال های اخیر بحث امکان کنترل زیستی بیمارگرهای خاکزاد مورد توجه جدی محققین قرار گرفته است که از آن جمله می-توان به باکتری های آنتاگونیست به خصوص سودومونادهای فلورسنت و باسیلوس ها در کنترل بیمارگر های قارچی و باکتریایی ریشه گیاهان زراعی اشاره کرد. میکروارگانیسم-هایی که در ناحیه فرا ریشه گیاهان زندگی می کنند گزینه مناسبی برای استفاده در روش های کنترل زیستی هستند زیرا فرا ریشه خط مقدم دفاعی ریشه ها علیه بیمارگر های خاکزاد می باشد. در این تحقیق 121 جدایه باکتری از خاک فرا ریشه گندم در مزارع شهرستان کرمانشاه جدا سازی گردید. قابلیت آنتاگونیستی باکتریایی علیه var. tritici gaeumannomyces graminis به روش کشت متقابل مورد ارزیابی قرار گرفت. 20 جدایه باکتریایی که هاله بازدارندگی بیش از 10 میلی متر ایجاد کردند به عنوان جدایه برتر برای مطالعات بعدی انتخاب شد. هیچ کدام از جدایه های سودوموناد فلورسنت تاثیر قابل قبولی روی کنترل بیماری نداشتند. مکانیسم آنتاگونیستی جدایه های باسیلوس از نظر تأثیر هاله بازدارندگی، عصاره خارج سلولی، ترکیبات فرار، تولید بیوفیلم و حلالیت فسفات مورد بررسی قرار گرفت. فعال ترین آن ها از نظر هاله بازدارندگی، عصاره خارج سلولی و ترکیبات فرار به ترتیب جدایه های 1، 2، 4، 6، 9، 11، 12، 15، 16، 17، 18 بودند، در حالی که جدایه 19 از لحاظ عصاره خارج سلولی و ترکیبات فرار به ترتیب تنها توانست 50 و 10 درصد رشد پرگنه ggt را کاهش دهد. با استفاده از خاک سترون در شرایط گلخانه تأثیر آغشته سازی بذور به جدایه های باکتریایی روی پوسیدگی ریشه ناشی از ggt و شاخص های رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. جدایه 9 در افزایش وزن خشک در حضور بیمارگر بیشترین تأثیر را داشت، اگرچه هیچ یک از جدایه های باکتری نتوانستند به طور کامل از بیماری تحت شرایط گلخانه ممانعت نمایند ولی جدایه 15 بیماری را بیش از 80% کنترل نمود. نتایج نشان می دهد که توانایی کنترل زیستی جدایه 15 نه تنها منجر به کاهش بیماری می شود بلکه رشد گیاه را نیز تحریک می کند. در مجموع بر اساس نتایج آزمایشگاهی و گلخانه ای، جدایه شماره 15 می تواند از تمام لحاظ به عنوان جدایه ای موفق در سیستم های تولید کشاورزی پایدار به کار گرفته شوند.

اثر تغذیه ی معدنی روی بیماری پاخوره ی گندم ناشی از قارچ gaeumannomyces graminis var. tritici
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1392
  مریم قدم خیر   سعید عباسی

بیماری پاخوره که عامل آن gaeumannomyces graminis (sacc) arx and olivier می باشد، یکی از مخرب ترین بیماری های ریشه ی غلات در سراسر جهان است. این قارچ اغلب در خاک های قلیایی و تا حدی خنثی، غیر حاصل خیز و فاقد زه کشی مناسب شدت دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تغذیه ی معدنی بر وقوع بیماری پاخوره و میزان پیشرفت آن بود. بدین منظور اثر سه عنصر غذایی پر مصرف (نیتروژن، فسفر و گوگرد) و سه عنصر غذایی کم مصرف (روی، آهن و مس) بر اساس سه شاخص درصد ریشه های آلوده، میزان پیشرفت آلودگی روی ساقه و وزن خشک اندام هوایی روی بیماری پاخوره گندم مورد بررسی قرار گرفت. در کود گوگرد علاوه بر مصرف ساده ی آن، انکوباسیون دو ماهه و ترکیب آن با باکتری اکسید کننده ی گوگرد تیوباسیلوس نیز مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه ی خاک مورد آزمایش نشان داد این خاک آهکی بوده و از ph نسبتاً قلیایی برخوردار است. میزان دسترسی نیتروژن و عنصر روی آن مناسب بود، ولی از نظر عناصر آهن، مس و تا حدودی فسفر ضعیف بود. از بین منابع نیتروژن مورد استفاده، سولفات آمونیوم بیشترین اثر را در کنترل بیماری داشت و درصد ریشه های آلوده را از 90 به حدود 40 درصد کاهش داد. با مصرف سطح پایین این کود پیشرفت علائم روی طوقه به میزان قابل توجهی مهار شد. سولفات آمونیوم تنها منبع نیتروژنی بود که رشد گیاه را به صورت قابل توجه ای زیاد کرد. دو کود اوره و نیترات کلسیم نیز تا حدودی میزان بیماری را کم کردند ولی اثر چندانی روی بهبود رشد نداشتند. کود سوپرفسفات تریپل قادر بود درصد ریشه های آلوده را بیش از 50 درصد کاهش دهد. گسترش علائم روی طوقه نیز با افزایش سطوح فسفات به صورت تابعی خطی کاهش پیدا می کرد. علاوه بر کنترل بیماری این کود وزن خشک بوته را نیز دو برابر کرد. از میان انواع گوگرد مورد آزمون فقط کاربرد هم زمان آن با تیوباسیلوس توانست بیماری را کاهش دهد. در این تیمارها بیماری از 87 به 45 درصد کاهش یافت و میزان پیشرفت علائم روی طوقه نیز به صورت معنی داری کاهش پیدا کرد به نحوی که در بالاترین سطح کاربرد گوگرد توسعه ی علائم بیش از 50 درصد کاهش یافت. کاربرد هم زمان گوگرد و تیوباسیلوس باعث بهبود رشد گیاه نیز شد. از بین عناصر ریزمغذی، آهن بیشترین اثر را در کاهش بیماری داشت و درصد آلودگی را از 89 به 53 درصد کاهش داد. با افزودن آهن به خاک پیشرفت علائم هم به طور قابل توجهی کاهش یافت. علاوه بر این آهن وزن خشک بوته را نیز از 78/0 به 3/1 گرم افزایش داد. بعد از آهن دو کود سولفات روی و سولفات مس در درجات بعدی اهمیت قرار گرفتند و درصد بیماری را به ترتیب تا 57 و 64 درصد کاهش دادند. در این مطالعه بررسی شاخص های مختلف نشان داد که کاربرد عناصر غذایی با بهبود کیفیت وضعیت تغذیه ای گیاه میزبان باعث افزایش مقاومت به بیماری های قارچی و افزایش عملکرد محصول در حد قابل قبول می گردد.

اثر تغذیه خاک روی فعالیت بیوکنترلی bacillus sp. در مهار پاخوره گندم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1392
  فرشته سعید سرو بابایی   سعید عباسی

پاخوره گندم با عامل gaeumannomyces graminis (sacc) von arx and olivier، یکی ازبیماری های مهم ریشه گندم در تمام نقاط جهان است. از روش های موثر در کنترل این بیماری، استفاده از عوامل هم ستیز و مدیریت تغذیه میزبان را می توان نام برد. در این پژوهش سعی بر این بود تا دو روش مرسوم و توصیه شده مدیریت تغذیه و مهار زیستی به صورت تلفیقی به کار برده شوند و اثر و تقابل آن ها در مهار بیماری پاخوره مورد ارزیابی قرار گیرد. ابتدا میزان فراهمی عناصر غذایی در خاک مورد ارزیابی، مورد بررسی قرار گرفت ومشخص شد که این خاک قلیایی و آهکی بوده و در عناصر آهن، مس و تا حدودی فسفر با کمبود مواجه است. بر اساس نتایج تجزیه خاک و بررسی منابع موجود، عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، روی و مس در غلظت های مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. از بین کلکسیون باکتری های هم ستیز نیز بر اساس غربال اولیه روی بیماری مذکور، سویه urb1 انتخاب شد. اثر ترکیبی عناصر غذایی و باکتری هم ستیز روی سه صفت رشدی طول اندام هوایی، وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی و دو صفت بیماری زایی درصد آلودگی ریشه و پیشرفت علائم روی ساقه ارزیابی شد. عنصر نیتروژن در اولین سطح به کار رفته ی خود، درصد آلودگی ریشه را 35 درصد کاهش داد و پیشرفت علائم روی طوقه را به نصف رساند. در بیش تر موارد اثر این عنصر روی صفات رشدی گیاهان آلوده معنی دار نشد. در عدم حضور بیمارگر، نیتروژن نه تنها رشد را افزایش نداد بلکه در برخی موارد باعث کاهش آن شد. از میان عناصر مورد ارزیابی فسفر بیش ترین اثر را درمهار بیماری ایفا کرد. افزایش کود فسفره، به صورت خطی درصد آلودگی ریشه و پیشرفت علائم روی طوقه را کاهش می داد. باکتری این اثر را افزایش می داد به نحوی که حتی در کم ترین سطح فسفر باعث مهار کامل علائم روی طوقه می شد. اثر متقابل باکتری و فسفر باعث بهبود صفات رشدی گندم به ویژه وزن خشک ریشه و اندام هوایی می شد. عنصر آهن نیز نقش مهمی در کنترل بیماری داشت و در اولین سطح به کار رفته، بیماری را از 5/60 درصد به حدود 46 درصد می رساند. این عنصر تعامل مثبتی با باکتری هم ستیز داشت به نحوی که کاربرد باکتری با سطح اول کود (3/1 میلی گرم) میزان پیشرفت علائم روی طوقه را به صفر می رساند. گیاهان آلوده ی تیمار شده با باکتری و عنصر آهن بیش از 50 درصد افزایش وزن خشک نشان دادند. در تیمارهای فاقد قارچ بیمارگر، تعامل عنصر آهن و باکتری به شدت باعث افزایش وزن خشک ریشه می شد و آن را از 16/0 گرم به 3/0 گرم می رساند. خاک مورد آزمایش کمبود عنصر روی نداشت ولی با این حال این عنصر به ویژه در تعامل با باکتری آنتاگونیست قادر بود میزان علائم بیماری را کاهش دهد. البته این کاهش علائم کمتر از آنی بود که در مورد آهن گزارش شد. عنصر روی به تنهایی نقش چندانی در بهبود صفات رشدی گندم نداشت ولی تعامل آن با باکتری در افزایش این صفات به ویژه وزن خشک ریشه موثر بود. عنصر مس نیز تا حدودی قادر بود علائم بیماری را کاهش دهد و بیش ترین اثر از سطح دو به بعد این عنصر دیده می شد. این عنصر به تنهایی طول اندام هوایی و وزن خشک ریشه را کاهش می داد. عنصر مس اثر متقابل مثبتی با باکتری هم ستیز در بهبود صفات رشدی گندم داشت. در مجموع می توان گفت اکثر عناصر به غیر نیتروژن رشد گیاه را بهبود می بخشیدند و میزان این اثر با فراهمی این عناصر در خاک مورد آزمایش مرتبط بود. افزودن باکتری هم ستیز به این مجموعه نه تنها رشد گیاه را افزایش می داد، بلکه در برخی موارد اثر منفی برخی عناصر را تعدیل می کرد. به نظر می رسد مدیریت مواد غذایی خاک در کنار کاربرد باکتری های هم ستیز می تواند رهیافتی امیدبخش در مهار بیماری پاخوره غلات باشد.

تأثیر برخی از مواد معدنی روی فعالیت بیوکنترلی باکتری bacillus subtilis علیه rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه لوبیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1393
  ارغوان اردلان   روح اله شریفی

باکتری های محرک رشد گیاه نه تنها قادر هستند طیف وسیعی از بیمارگرهای گیاهی را مهار کنند بلکه توانایی افزایش رشد گیاه و بهبود کیفیت محصول را نیز دارا هستند. یکی از راهبردهایی که در امر تجاری سازی این عوامل در نظر گرفته می شود بحث طراحی محیط کشت برای تولید انبوه این باکتری هاست. در این پژوهش هدف این بود که اثر برخی از عناصر معدنی روی تولید زی توده و فعالیت بیوکنترلی باکتریbacillus subtilis علیه rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه لوبیا بررسی گردد. در ابتدا، پنج جدایه شناخته شده با فعالیت مهار زیستی از جنس باسیلوس انتخاب و با بررسی آزمون های هاله بازدارندگی، ترکیبات فرار، افزایش رشد گیاه و بازداری از بیماری در شرایط گلخانه، جدایه inr7 از بین آنها انتخاب شد. اثر هفت عنصر معدنی کم مصرف روی افزایش جمعیت باکتری در آزمایشگاه و نیز روی کارایی باکتری در مهار بیماری مرگ گیاهچه لوبیا در گلخانه بررسی شد. برای هر عنصر 3 غلظت در نظر گرفته شد. عناصر مورد بررسی و غلظت های بهینه آن ها بر حسب میکرومول شامل آهن (36)، روی (70)، بُر (6/19)، مس (7)، منگنز (25)، کبالت (7) و مولیبدن (1/8) بودند. غلظت های دو برابر بهینه و نصف بهینه نیز به عنوان غلظت های حداکثر و حداقل مورد بررسی قرار گرفتند. عناصر آهن، مس، روی و بُر با افزایش غلظت، جمعیت باکتری را افزایش دادند، در واقع در غلظت های بالا موثر بودند. کبالت و مولیبدن در غلظت میانه جمعیت را افزایش دادند و با افزایش غلظت بیش از این، باعث کاهش جمعیت شدند. منگنز در پایین ترین غلظت موثر بود و با افزایش غلظت، جمعیت را کاهش داد. در آزمون گلخانه ای، عناصر مس، بُر، روی و مولیبدن با افزایش غلظت درصد مهار بیماری را افزایش دادند؛ به طوری که در بالاترین غلظت، بیشترین درصد مهار بیماری مشاهده شد. کبالت نیز با افزایش غلظت، درصد مهار بیماری را افزایش داد؛ اما بین غلظت ها تفاوت ها معنی دار نبودند. آهن و منگنز در غلظت های پایین درصد مهار بیماری را افزایش دادند. به طوری که آهن حتی در غلظت های کم نیز به طور معنی داری بیماری را مهار کرد و با افزایش غلظت از درصد مهار بیماری کاسته شد. در مورد منگنز نیز بیشترین مهار بیماری در کمترین غلظت مشاهده گردید. در مجموع غلظت بهینه برای عناصر مورد استفاده مشابه نبود و حتی در مورد یک عنصر خاص بین غلظت بهینه برای تولید زی توده و کارایی باکتری در مهار زیستی بیماری اختلاف وجود داشت.

بررسی اثر برخی منابع کربن و ازت در تولید زی توده و افزایش کارایی باکتری bacillus subtilis علیه rhizoctonia solaniعامل مرگ گیاهچه لوبیا
thesis دانشگاه رازی - کرمانشاه - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1394
  سارا معتضدی   روح اله شریفی

باکتری های محرک رشد گیاه نه تنها قادرند رشد گیاه را افزایش دهند بلکه آن را در مقابل تنش های زنده و غیر زنده همچون بیماری های گیاهی مقاوم می سازند. طراحی اجزای محیط کشت در فرایند فرمانتاسیون، نقش موثری در افزایش زی توده و کارایی این باکتری ها ایفا می کند. در این پژوهش هدف آن بود که اثر برخی از این منابع کربن و ازت بر روی تولید زی توده و فعالیت مهار زیستی باکتری bacillus subtilis علیه بیمارگر rhizoctonia solani عامل مرگ گیاهچه لوبیا بررسی گردد. در ابتدا از میان پنج سویه باکتری موجود، سویه inr7 با بررسی آزمون های هاله بازدارندگی، ترکیبات فرار در شرایط آزمایشگاهی و آزمون افزایش رشد گیاه و بازداری از بیماری در شرایط گلخانه انتخاب شد. این سویه از باکتری بهترین عملکرد را به خصوص در شرایط گلخانه ای از خود نشان داد. سپس اثر منابع مختلف کربن و ازت در سه غلظت متفاوت روی افزایش جمعیت باکتری در آزمایشگاه و همچنین کارایی آن در مهار بیماری مرگ گیاهچه لوبیا در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. در آزمون آزمایشگاهی از میان منابع کربن، گلوکز در غلظت میانه (25 گرم در لیتر) و از میان منابع نیتروژن، پپتون در غلظت میانه (3 گرم در لیتر) بیشترین زی توده باکتری را تولید کردند. در میان منابع کربن، افزایش غلظت گلوکز موجب افزایش کارایی باکتری در شاخص های رشدی گیاه شد و در بیشترین غلظت (40 گرم) بالاترین عملکرد را داشت. ملاس نیز در غلظت میانه کارایی باکتری را افزایش داد. در میان منابع نیتروژن عصاره سویا تنها در بیشترین غلظت خود (100 میلی لیتر در لیتر) کارایی بسیار خوبی از خود نشان داد.

علائم روانی آسیبهای فضاگیر داخل جمجمه
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران 1345
  روح اله شریفی

چکیده ندارد.

اتیولوژی و درمان الیتروسل
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران 1336
  صحبت بهرامی نژاد   گاگیک انتونیان

چکیده ندارد.

اصول کلی در درمان زخمهای جنگی و مطالعه ای از زخم های جنگی شکم
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران 1351
  روح اله شریفی

چکیده ندارد.