نام پژوهشگر: سکینه معاش ثانی

تحول مفهوم غرب در اندیشه ی داریوش شایگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1388
  سکینه معاش ثانی   محمدتقی قزلسفلی

پژوهش حاضر تلاشی است در جهت یافتن پاسخ به چرایی بازاندیشی های یک متفکر برجسته ی ایرانی که اندیشه هایش را محصور حصاری جهانی کرده است. سخن از داریوش شایگان است. او جایگاه ویژه ای در گفتمان روشنفکری ایرانی دارد. این گفتمان اصولاً حول محوری به نام "غرب" یا رویارویی با غرب بنیاد یافت و نسبتی که شایگان با این مفهوم برقرار می کند، متمایز کننده ی او از سایر هستندگان این وادی است. اصولاً شایگان دو رویکرد در خصوص مسأله ی غرب اتخاذ کرده است. رویکرد اول غرب را موجودیتی منفور و استعمارگر معرفی می کند که ره به نیهیلیسیم می برد و با خصلت تحمیلگری که دارد، سایر ملل را نیز به دنبال خود می کشاند. شایگانِ متقدم معتقد به دوآلیسم شرق و غرب است. اما در رویکرد دوم، شایگانِ متأخر عنوان می دارد که اگر نوری باشد، جز از غرب نخواهد آمد و به عبارت دیگر، تنها سلاح زخم آفرین مرهم است بر زخم. پرسش اصلی رساله ی حاضر نیز در رابطه با این مقوله شکل می گیرد که چه عواملی بازاندیشی شایگان را در موضعش نسبت به غرب رقم زده اند؟ عامل اول به تغییر مبانی معرفت شناسی شایگان بر می گردد. او که در دوره ی نخست تحت تأثیر متفکرانی چون نیچه، هایدگر، تیلیش، گنون و یونگ بود؛ در مرحله ی دوم از متفکران پست مدرن همچون دولوز، ریکور و واتیمو بهره می جوید و این آبشخورهای معرفتی جلوه ای دیگر به اندیشه های شایگان می بخشند. همچنین عامل دومی نیز به این رویکرد یاری رسانید و آن ایده ی جهانی شدن بود. جهانی شدن، روند ایجاد هویت های چندگانه را تسریع نمود و تمام فرهنگ ها را در کنار یکدیگر قرار داد. بنابراین معادلات دو قطبی پیشین که مرزهای فرهنگی را مشخص و از هم جدا می کرد، مانند ما و دیگران، خودی و غیرخودی، شرق و غرب، و شمال و جنوب عمیقاً رنگ می بازد.