نام پژوهشگر: نسیم کوچکپور
نسیم کوچکپور رضا افهمی
با گذر از دوران انقلاب صنعتی و رسیدن به دوران پسامدرن، توسعه امکانات تولید و توزیع، توسعه ارتباطات، تغییر ساختارهای اقتصادی و توسعه جامعه وافر و عدم پاسخگویی طراحی صنعتی عملکردی به نیازهای روانی انسان، دیگر محصولات مبتنی بر پاسخ به نیازهای کاربردی دارای مولفه های محدود طراحی مانند پاسخگویی به اقتصاد، سلیقه عمومی جوامع، تناسب با مصالح جدید و... پاسخگوی نیاز انسان ها نیستند. تمامی تغییرات و تبعات آنها در مسایل فرهنگی، اجتماعی، زیبایی شناسانه و... در زندگی مردم شرایطی را پدید آورد که در آن پاسخگویی طراحی صنعتی به وجوه بیشتری از زندگی انسانی الزامی و ممکن شد. یکی از راهبردهای مورد استفاده در شاخه طراحی صنعتی تجهیزات طراحی داخلی توجه به خصیصه های روان شناسانه و معناگرا در این عرصه است. هدف این پروژه دستیابی به یک سری راهبردها و رویکردهای مطلوب و متناسب با دوره پسامدرن است که با گسترش دامنه روش شناسی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی آن در حوزه طراحی توان پاسخگویی به شرایط حاضر را داشته باشد. امری که درصدد یافتن روشی در طراحی برای ایجاد یک فرآیند طراحی معطوف به جنبه های فراعملکردی، فرهنگی و دارای رویکردهای معناگرای متناسب با شرایط گوناگون است. هدف از این امر درک تجارب پسامدرن و تبدیل آنها به روش شناسی های عامی است که ساختار و روش شناسی جدیدی را جایگزین روش های معمول عملکردی نموده و رویکردهای مورد استفاده در زمینه هر راهبرد طراحی را مشخص نمایند. از آنجا که برای بررسی هر روش و رویکردی در طراحی و رسیدن به راهبرد مورد نظر در آن باید نظریات و طرز فکر و شیوه کار طراح یا طراحانی را که تاثیرگذار در یک دوره و یا سبکی خاص هستند بررسی نمود، این پژوهش نیز قصد دارد با توجه به متدولوژی روش شناسی برایان تیلسون، کریس جونز و دیگران و بررسی نظریات، تجارب و رویکردهای طراحی مفهومی یکی از رهبران مهم این دوره در حدفاصل سال های 90-1980، هم در عرصه طراحی صنعتی و هم در عرصه تئوری، به سازماندهی تجارب در عرصه عمل و تئوری و کشف رهیافت هایی برای طراحی بپردازد. از آنجا که ایتالیا یکی از مهم ترین مراکز اشاعه طراحی پسامدرن است، از این رو سعی شده است تا با اتکا به تجارب پیشگامان در این عرصه، راهبردهای مورد استفاده این افراد در فرارفتن از پاسخگویی عملکردی به مسایل گوناگون طراحی مورد توجه قرار گیرد. از این رو آثار آلساندرو مندینی در عرصه های گوناگون طراحی با توجه به راهبردهای کلان و رویکردهای طراحانه وی مورد تحلیل قرار گرفته می گیرد. شیوه جمع آوری اطلاعات روش کتابخانه ای انجام گرفته است و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات بصورت کیفی و تحلیل محتوا بوده است. در نهایت مشخص شد که امکان آن وجود دارد تا برای وجوه گوناگون مورد توجه در طراحی پسامدرن، نوعی راهبردهای عام را انتخاب نمود که به واسطه تناسب با مولفه های انسانی، قابلیت تعمیم را دارا هستند و مجموعه رویکردهای متنوعی وجود دارد که این راهبردها را با تناسب وجوه گوناگون طراحی سازمان می بخشند. همچنین با بررسی تجارب پیشین مشخص شد که راهبردهای آنیمیسم (جان باوری)، طراحی مردمی، ایجاد هویت اجتماعی، احساس گرایی و به موازات آنها رویکردهای طراحی تعاملی، مفهومی، تجربه گرا و اسطوره بنیاد برای طراحی دوره پسامدرن کارآمدتر تلقی شده اند.