نام پژوهشگر: علیرضا دست افشان
محمد یزدانی علیرضا دست افشان
ضمایر اشاره ای مرکب از عبارات پر کاربرد زبان طبیعی به شکل «آن ب» هستند که از ترکیب یک ضمیر اشاره ای و یک عبارت اسمی ساده یا مرکب ایجاد می شوند. در مورد رفتار سمانتیکی این عبارات دو تئوری غالب وجود دارد که یکی دیدگاه دلالت مستقیمی است و دیگری دیدگاه تسویری. مبتنی بر دیدگاه دلالت مستقیمی، ضمیر اشاره ای مرکب یک حد مفرد است و محتوای آن در کاربرد اشاره ای یک فرد است و گرچه عبارت اسمی مندرج در آن در تعیین مدلول ضمیر سهیم است اما در محتوای جمله سهمی ندارد. در مقابل، دیدگاه تسویری با ضمایر اشاره ای مرکب رفتاری مشابه سورها می کند، و معتقد است که ضمایر اشاره ای مرکب یک نسبت دو موضعی میان صفات را در گزاره ی بیان شده توسط جمله حاوی ضمیر به اشتراک می گذارند. این تئوری مدعی توجیه هم? اقسام کاربردهای ضمایر اشاره ای مرکب از جمله، اشاره ای، ndns، qi، متغیر-پایبند و آنافورا می باشد. و از این حیث حامیان این تئوری انتقاداتی را به واسط? این کاربردها به تئوری دلالت مستقیم وارد می کنند. اما قائلان تئوری دلالت مستقیم نه تنها می توانند به این انتقادات پاسخ گویند، بلکه مسائلی را با استفاده از کاربردهای مزبور در متون وجهی و گرایشی برعلیه دیدگاه تسویری طرح می کنند که می تواند این دیدگاه را دچار مشکلاتی اساسی کند. در مورد کاربرد ضمایر اشاره ای مرکب در متون آنافوریک نیز می توان گفت اگر ضمیر آنافوریک به جزئی از عبارت اسمیِ ضمیر اشاره ای مرکب برگردد که آن جزء سهمی در محتوای گزاره ندارد، ضمیر آنافوریک محتوای متداول آن جزء را به عنوان محتوای خود اخذ می کند.
آذر کریمی محمد سعیدی مهر
چکیده ابن سینا معتقد است وجود یا عینی و یا ذهنی است و شیء آن موجود ذهنی یا خارجی است که از آن خبر داده می شود. موجود و شیء در واقع هرگز از هم جدا نمی شوند و تمایز آنها تحلیلی و عقلی است. بنابراین نسبت موجود و شیء مساوقت است یعنی آنچه شیء است، وجود دارد و آنچه وجود دارد، شیء است. در مقابل از نظر برخی متکلمان اسلامی، دایره هستی وسیع تر از قلمرو وجود است، زیرا ثابتات که ما به آنها علم داریم وجود ندارند پس باید نوعی تحقق و ثبوت فراتر از وجود، داشته باشند. در قرن حاضر در سنت فلسفه تحلیلی، نیثن سمن با رویکرد بالفعلگرایی غیرجدی و استفاده از منطق آزاد، معتقد است شیء آن است که صفت داشته باشد و از آن خبر داده شود خواه موجود باشد یا معدوم. شیئیت شیء به صفت داشتن است نه وجود. وجود صرفا وجود بالفعل است که انضمامی یا انتزاعی است. لذا فقط بعضی از اشیاء از صفت وجود بهره دارند؛ بنابراین اشیاء نسبت به وجود اعم مطلق هستند. در نتیجه مقایسه انجام شده، اگرچه نمی توان ابن-سینا را مانند سمن از بالفعل گرایان غیرجدی دانست، هر دوی آنها تأکید دارند وجود محمول افراد و اشیاء موجود است؛ در چهار مورد نیز به اختلاف نظر آنها اشاره شده است: نسبت اشیاء با وجود، طبق نظر ابن سینا مساوقت و از نظر سمن اعم و اخص مطلق است. ابن سینا معتقد است وجود مقدم بر صفت داشتن است در حالیکه از نظر سمن حمل مقدم بر وجود است. از نظر ابن سینا از وجود ذهنی معدومات خبر داده می شود اما از نظر سمن از شیئیت معدومات خبر می دهیم. تعریف آنها از اصطلاح شیئیت نیز با هم متفاوت است.
علیرضا دست افشان محمدعلی حجتی
چکیده ندارد.
علیرضا دست افشان سیدمحمدعلی حجتی
تحلیل منطقی متون شامل ضمایر آنافوریک یکی از مهم ترین و داغ ترین مباحث حال حاضر فلسه زبان در جهان به شمار می رود. مشکل این است که پس از چهار دهه کار مداوم در این حوزه، فیلسوفان زبان در ارائه نظریه های موفق برای حل مسائل مربوط به این حوزه ناکام بوده اند دلیل این امر این است که این فلاسفه ابهام را در آنجا که باید، به درستی تشخیص نداده اند. ابهام صفت یا وصف عبارت های زبانی (نظیر کلمات و جملات) نیست، بلکه صفت زنجیره های زبانی است. به جای اینکه بگوییم کلمه (یا جمله) ای داریم که دو (یا چند) معنی دارد، باید بگوییم دو (یا چند) کلمه (یا جمله) داریم که یک جور نوشته می شوند (یا از یک زنجیره درست شده اند). فعالیت سمانتیک زمانی شروع می شود که عبارت زبانی واحدی در دست باشد. یک زنجیره زبانی مبهم در سناریو های متفاوت عبارات زبانی متفاوتی را متعین می کند. منظور از پیش سمانتیک مجموعه فعالیت هایی است که ما را از زنجیره زبانی به عبارت زبانی می رساند و منظور از سناریو مجموعه داده های برون زبانی است که در پیش سمانتیک مورد استفاده قرار می گیرند. ضمایر آنافوریک یا متغیر پای بند هستند یا واژه دلالت کننده مستقیم. ضمیر در متون آنافوریک شرطی با گرایش معطوف به مصداق نامعین از یک مفهوم متغیر پای بند می باشد. تحلیل متون آنافوریک عطفس با گرایش معطوف به (مصداق نا معین از یک) مفهوم به تحلیل متون آنافوریک شرطی قابل تحویل است. متون آنافوریک عطفی با گرایش معطوف به شئ خود بر دو دسته هستند ؛ دسته اول، متونی هستند که در آنها می توان ضمیر آنافوریک را به متغیر پای بند تحلیل کرد و دسته دوم، متونی هستند که ضمیر آنافوریک در آنها یک واژه دلالت کننده مستقیم است که به کمک عملگر dthat ساخته می شود. در تمام مراحل فوق، تعیین اینکه متن به کدام دسته تعلق دارد در فاز پیش سمانتیک انجام می شود و راه حل سمانتیک ندارد. پرسش اصلی در مسائل تعهد وجودی این است که کاربرد زبان و آنچه می گوییم تا چه حد ما را نسبت به وجود اشیاء و به ویژه اشیایی که درباره آنها سخن می گوییم متعهد می سازد. معمای گیچ که یک مسأله مشهور در متون آنافوریک است به مسأله تعهد وجودی برای راوی (گوینده سوم) در متونی که بیش از دو گوینده دارند مربوط می شود. راه حلی که از آن دفاع می کنیم این است که اگر گوینده اول و گوینده دوم درباره شیئ سخن بگویند که (بدواٌ) وجود نداشته است اما آن دو درباره آن به گونه ای سخن می گویند که گویی وجود دارد، می توان گفت که آنان شئ مورد نظر را به عنوان یک شئ مجرد افسانه ای خلق کرده اند. اکنون اگر راوی یا گوینده سوم قصد بازگو کردن سخن آن دو را داشته باشد، می تواند خود را به وجود آن شئ محرد متعهد سازد (چراکه آن شئ خلق شده است و وجود دارد) بی آنکه صفاتی را که آن دو گوینده به شئ مذکور نسبت داده بودند قبول کند. کلمات کلیدی: ضمایر آنافوریک، ابهام ساختاری، عبارت زبانی، زنجیره زبانی، سناریو، پیش سمانتیک، گرایش معطوف به شیء، گرایش معطوف به مصداق نامعین از یک مفهوم، تعهد وجودی، اشیاء افسانه ای، معمای گیچ.