نام پژوهشگر: عبدالمهدی ریاضی
نگار سودبخش عبدالمهدی ریاضی
هدف از تحقیق حاضر بررسی کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی توسط زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی بود. به علاوه تاثیر سطح بسندگی شفاهی و نیز انگیزش و نگرش آنان بر استفاده این راهبردها مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات لازم از یک نمونه در دسترس شامل 38 نفر زبان آموز ایرانی زبان انگلیسی (30 زن و 8 مرد) که در سال اول دانشگاه شیراز در رشته زبان و ادبیات انگلیسی مشغول به تحصیل بودند گردآوری شد. سه ابزار مورد استفاده در تحقیق عبارت بودند از یک تکلیف ارتباط شفاهی، پرسشنامه راهبردهای ارتباطی شفاهی ناکاتانی (2006) وپرسشنامه انگیزش و نگرش لین(1987). اطلاعات گردآوری شده توسط آزمونهای آماری گوناگون از قبیل تحلیل همبستگی، آزمون تی گروههای مستقل و تحلیل واریانس یک سویه و دو سویه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که شرکت کنندگان در تحقیق بیشتر از میانگین (moderate) از راهبردهای ارتباطی شفاهی استفاده کردند. در بخش راهبردهای گفتاری، راهبردهای مربوط به رها کردن انتقال پیام و تلاش برای به انگلیسی فکر کردن و دربخش راهبردهایی که موسوم به راهکارهای شنوندگان کم فعال هستند به طور معنا داری کمتراز سایر راهبردها مورد استفاده قرار گرفتند. اگر چه راهبردهایی که در جهت حفظ روانی ارتباط شفاهی استفاده می شوند بیشتر از سایر راهبردها بکاربرده شدند، تفاوت معناداری بین کاربرد این گروه و سایر راهبردهای ارتباطی شفاهی مشاهده نشد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین سطح بسندگی شفاهی و نیز سطح نگرش و انگیزش شرکت کنندگان در تحقیق و کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی توسط آنان ارتباط معنادار مثبت وجود داشت. به علاوه، نتایج نشاندهنده تأثیر معنادار سطح بسندگی شفاهی بر کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی بود به این ترتیب که گروهی که از بسندگی شفاهی بالاتری بهره مند بودند به طور کلی نسبت به گروهی که از بسندگی شفاهی پایین تری برخودار بودند به طور معناداری استفاده بیشتری از راهبردهای ارتباطی شفاهی کردند. به طور خاص، گروه اول از برخی عوامل مربوط به راهبردهای گفتاری و شنیداری همچون راهبردهای حفظ روانی ارتباط و راهبردهای غیر کلامی به طورمعناداری بیشتر از گروه دوم استفاده کردند. سطح نگرش و انگیزش شرکت کنندگان در تحقیق نیز تأثیر معناداری بر کاربرد راهبردهای ارتباطی شفاهی آنان داشت بدین ترتیب که فراگیرانی که از سطح نگرش و انگیزش بالاتری بهره مند بودند به طور معنا داری بیشتر از گروهی که از سطح نگرش و انگیزش پایین تری برخوردار بودند از راهبردهای ارتباطی شفاهی استفاده کردند. در حقیقت، گروه اول از برخی عوامل مربوط به راهبردهای گفتاری به طور معناداری بیشتر از گروه دوم استفاده کردند اگرچه کاربرد عوامل مربوط به راهبردهای شنیداری تفاوت معناداری را بین این دو گروه نشان نداد. در پایان یافته های تحقیق مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفت و بر آن اساس نتایج آموزشی تحقیق و پیشنهادهایی برای انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه ارائه گردید.
مهدی خداپرست عبدالمهدی ریاضی
هدف این مطالعه بررسی ترجیحا ت فعالیتهای آموزشی مدرسین زبان انگلیسی در موسسات زبان در ایران می باشد و اینکه آیا فعالیتهای آموزشی انتخاب شده مربوط به اهداف دوره های در حال آموزش می باشند . همچنین این مطالعه قصد دارد که اگر رابطه ای بین فعالیتهای آموزشی انتخاب شده و بعضی خصوصیات مدرسین شامل سن ، جنس ، مدرک تحصیلی و سابقه تدریس وجود دارد آن رابطه را مشخص نماید . به این منظور 90 مدرس زبان انگلیسی شامل 34 مرد و 56 زن که دارای مدارک تحصیلی متفاوت شامل لیسانس و فوق لیسانس می باشند با سنها (46-23) و سابقه تدریس های متفاوت (20-5) از موسسات زبان انگلیسی در تهران ، کرمان و شیراز انتخاب شده اند . یک پرسشنامه که دارای 30 سوال در مورد ترجیح فعالیتهای آموزشی بر گرفته (1988) willing می باشد ، استفاده شد تا از شرکت کنند گان در این مطالعه اطلاعات کسب شود . اطلاعات کسب شده از طریق پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت که شامل همبستگی داشتن ، t-test و تجزیه و تحلیل فاکتورها می باشد . همچنین شرکت کنند گان در این مطالعه مصاحبه شدند تا در مورد هدف دوره ها یی که تدریس می کنند توضیح دهند . از نتایج تجزیه و تحلیل فاکتورها چهار فاکتور حاصل شد که به ترتیب روش تدریس ارتباطی( (communicative ، سمعی زبانی( audio lingual)براساس کار( (task base دستور – ترجمه ای grammar translation) ) نام گذاری شدند . تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که روشها و فعالیتهای آموزشی متفاوتی استفاده شدند و اغلب فعالیتهای آموزشی به اهداف دوره ها مربوط بودند . همچنین نتایج نشان داد که ارتباطی وجود دارد بین سن ، جنس و تجربه مدرسین و روشی که آنها برای تدریس در کلاسها انتخاب می کنند برخی نتایج این مطالعه جهت استفاده مدرسین و دانشجویان ارائه گردیده است .
ونوس بیوک اردلان عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
الهام مهیاری فر عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
فاطمه شهامت عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
یحیی گردانی عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
نرجس مصلی نژاد عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
اکرم بهرامی عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
پونه حیدری عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
مرضیه سوزنده فر عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
حسین حیدری تبریزی عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
فاطمه معروفی عبدالمهدی ریاضی
چکیده ندارد.
ملیحه رضایی عبدالمهدی ریاضی
هدف از این مطالعه تشخیص و مقایسه رفتارهای داربستی مورد استفاده مدرس و همکلاسان در اصلاح نوشته های دانشجویان با همکاری خود آنان و بررسی این رفتارها در انواع مختلف نگارش (توصیف جدول و مقاله نویسی) بود. اهداف دیگر این مطالعه شامل مشاهده ی تأثیر این رفتارها بر نسخه ی نهایی نوشته های دانشجویان و همچنین مطالعه ی جنبه هایی از نگارش بود که موجب پیشرفت بیشتری در توانایی نوشتن آنها شد. بدین ترتیب ، دو کلاس موجود شامل دانشجویان دختر و پسر در یکی از دانشگاه های شمال برای این مطالعه در نظر گرفته شدند. کلاس اول متشکل از 15 نفر بود و رفتارهای داربستی مدرس را دریافت کرد. کلاس دوم شامل 10 دانشجوبود که 5 جفت تشکیل داده و در هر جفت دانشجوی ضعیفتر توسط دانشجوی قویتر راهنمایی می شد. به منظور تشخیص رفتارهای داربستی استفاده شده، ارتباط کلامی میان دانشجویان با مدرس و همکلاسان ضبط، پیاده و کد گذاری شد. این بررسی منجر به تشخیص تعداد زیادی رفتار داربستی شد که مغایرت هایی در میزان استفاده هر یک از این رفتارها توسط مدرس و همکلاسان دیده می شد. به عنوان مثال همکلاسان به طور مکرر از رفتار داربستی "تصحیح" استفاده می کردند در حالیکه مدرس با ساده کردن مساله، توضیح قواعد کار، یا دادن سرنخ سعی در یادگیری دانشجویان و تلاش خود آنان برای یافتن راه حلی برای اشتباهاتشان داشت. علاوه بر این تفاوتهایی در نوع و میزان استفاده رفتارهای داربستی در انواع مختلف نگارش به ویژه در کلاس راهنمایی شده توسط همکلاسان دیده شد. مقایسه ی نسخه ی ابتدایی و نهایی نوشته های دانشجویان نیز نشان داد که اگر چه پیشرفتی در نوشته های نهایی دانشجویان هر دو کلاس مشاهده شده بود، این پیشرفت در کلاس راهنمایی شده توسط مدرس چشمگیرتر بود. نتایج همچنین بیانگر آن بود که جنبه های علامت گذاری و گرامری در کلاس راهنمایی شده توسط مدرس و جنبه های علامت گذاری و سازماندهی در کلاس راهنمایی شده توسط همکلاسان موجب پیشرفت نوشته های دانشجویان شد. اما تغییر زیادی در جنبه های محتوا و لغت حاصل نشده بود. در نهایت، بررسی عملکرد دانشجویان در کل طول دوره نشان داد که دانشجویان کلاس اول به سطح بالاتری از توانایی نگارش رسیده اند. امید است نتایج این تحقیق مدرسان و محققان را بر آن دارد تا مدل کاملاً انعطاف و انطباق پذیر داربست را به ویژه در کلاسهای نوشتن به کار گیرند. همچنین این یافته ها می توانند آموزگاران و محققان را به بررسی رفتارهای داربستی مورد تیاز برای تولید انواع مختلف نگارش و نیز تمرکز بر روی جنبه هایی از نگارش که موجب عدم پیشرفت نوشته های دانشجویان می شود و به توجه بیشتری نیاز دارد، تشویق نماید.
مرضیه سوزنده فر عبدالمهدی ریاضی
این مطالعه با هدف بررسی قدرت چهار عامل توانایی صحبت کردن به زبان اول، بسندگی زبان دوم (انگلیسی)، استفاده از راهبردهای صحبت کردن و ویژگیهای شخصیتی برونگرایی و درونگرایی در پیشگویی توانایی صحبت کردن به زبان دوم (انگلیسی) انجام گرفت. به این منظور از 47 دانشجوی (۱۳ پسر و 34 دختر) سال اول زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه شیراز مصاحبه ای در آزمایشگاه زبان به عمل آمد که در این مصاحبه از نمونه سؤالات آزمون بین المللی زبان انگلیسی برای سنجش توانایی ایشان در صحبت کردن به زبان دوم استفاده شد. برای تعیین سطح توانایی ایشان در صحبت کردن به زبان اول، ترجمۀ دو آزمون بین المللی زبان انگلیسی مشابه مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی استفادۀ شرکت کنندگان از راهبردهای صحبت کردن، پرسشنامۀ راهبرد صحبت کردن خدادادی (۲۰۰۰) بکار گرفته شد. بر اساس پرسشنامۀ برونگرایی آیزنک (۱۹۷۳)، ویژگی شخصیتی دانشجویان تعیین گردید. با استفاده از رگراسیون چند گانه معلوم شد که چهار متغیر مستقل توانایی صحبت کردن به زبان اول، بسندگی زبان دوم، استفاده از راهبردهای صحبت کردن و ویژگیهای شخصیتی برونگرایی و درونگرایی، مشترکا" ۴۲% از تغییرپذیری در توانایی صحبت کردن به زبان دوم را پیش بینی می کنند. نتیجه تجزیه و تحلیل تغییر پذیری معنی دار بودن رگراسیون را نشان داد. در پایان، جدول همگزاریها معلوم کرد که عوامل توانایی صحبت کردن به زبان اول، بسندگی زبان دوم و ویژگی شخصیتی به تنهایی قادر به پیش بینی توانایی صحبت کردن به زبان دوم بطور معنی دار هستند. اما عامل راهبرد صحبت کردن چنین نتیجه ای را نشان نداد.
علیرضا ابراهیمی پور عبدالمهدی ریاضی
باتوجه به تحقیقات انجام شده می توان ادعا نمود که بسیاری از فراگیران زبان حتی فراگیرانی که از دانش زبانی بالایی هم برخوردارند هنگام خواندن متون خارجی به مشکلات عدیده ای برخورد می کنند که مانع از آن می شود که بتوانند مطلب را دقیق خوانده و حداکثر اطلاعات را کسب کنند. بر خلاف تصور تمامی این مشکلات مربوط به نقص دانش زبانی خوانندگان نیست بلکه بخش قابل توجهی از این مشکلات ناشی از عدم وجود دانش پیش زمینه خوانندگان می باشد که نقش اساسی در فرآیند درک مطلب ایفا می کند. اما چگونه می شود معرفت زمینه ای را در خوانندگان بوجود آورد ویا افزایش داد؟در جواب به این سوال بحث استفاده از فعالیت ها در مرحله قبل از خواندن مطرح است . دو نوع از این فعالیت ها که در این تحقیق نیز مورد مطالعه قرار گرفته اند عبارتند از استفاده از تصاویر و توضیح عبارات و کلمات کلیدی متن در مرحله قبل از خواندن. با توجه به اهمیتی که موضوع خواندن و درک مطلب در آموزش زبان خارجی دارد در این مطالعه سعی بر آن شد که تاثیر دو نوع فعالیت یاد شده را بر درک مطلب مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور تعداد 94 نفر دانش آموز دوره پیش دانشگاهی از بین 283 نفر بر اساس نمره هایی که آنها در یک امتحان تعیین سطح گرفته بودند،انتخاب شدند. بعد این تعداد دانشجو بصورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. دو گروه در نقش گروه های آزمایش و یک گروه در نقش گروه کنترل. متون خارجی هم سطح با متون کتاب درسی این دانش آموزان تهیه وبه آنها داده شد. با این تفاوت که دو گروه آزمایش هر کدام در مرحله قبل از خواندن از فعالیت های پیشخوان که مرتبط با محتوای متون مورد امتحان بودند بهره بردند. باین ترتیب که به یک گروه یک سری تصاویر داده شد و برای جلب توجه آنها خواسته شد که بطور شفاهی به تعدادی سوال جواب دهند.وبه گروه آزمایش دیگر لیستی از کلمات کلیدی بکار رفته در متون داده شد که آنها را مرور کنند و بعد بصورت مشارکتی آن کلمات و اصطلاحات معنی ودر جملاتی بکار بردند. از هر سه گروه خواسته شد که متن ها را بخوانندوبه سوالات درک مطلب جواب دهند. بعد از تصحیح اوراق امتحانی طی مراحل آماری میانگین نمرات گروهها با هم مقایسه شدند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که استفاده از فعالیت های مورد نظر در مرحله قبل از خواندن تاثیر بسیار مهمی بر درک مطلب دانش آموزان دارد. تاثیر تصاویر در مقایسه با کلمات بیشتر است . همچنین مشخص شد که اگر بجای یک تصویر کلی از یک سری تصاویر مرتبط استفاده شود،تاثیر بیشتری خواهد داشت . نتایج بدست آمده از این تحقیق می تواند به نتایج دیگر تحقیقاتی که در زمینه تئوری معرفت زمینه ای انجام شده و می شوداضافه گردد.
فرحناز خدادادی عبدالمهدی ریاضی
تحقیق حاضر کاربرد راهبردهای صحبت کردن توسط دانشجویان ایرانی در رشته زبان انگلیسی را مورد بررسی قرار داده است . تعداد 168 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاههای شیراز و آزاد شیراز در این تحقیق شرکت نمودند. یک آزمون استانده بسندگی جهت تعیین بسندگی دانشجویان و قرار دادن آنان در سه گروه پیشرفته، بسندگی جهت تعیین سطح بسندگی دانشجویان و قرار دادن آنان در سه گروه پیشرفته، متوسط و پایین مورد استفاده قرار گرفت . ابزار اصلی این تحقیق یک پرسشنامه راهبردی 47 ماده ای بود که براساس مقیاس پنج گانه تنظیم شده بود. به منظور قرار دادن مواد پرسشنامه تحت چند عامل کلی که تشکیل دهنده مشخصه های پنهان راهبردها قلمداد می شدند روش آماری تحلیل عامل انجام گرفت که در این روش چهار عامل بدست آمد. به منظور مقایسه نمرات میانگین این چهار عامل و تعیین تفاوتهای معنی دار احتمالی در انتخاب راهبردها در بین زنها و مردها از یک طرف ، و سطوح پیشرفته، متوسط و پائین از طرف دیگر، روش آماری واکاوی واریانس انجام گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که جنسیت و سطح بسندگی تاثیرات معنی داری بر روی اولین عامل یعنی راهبردهای فراادراکی داشته اند، بدان معنا که زنها و دانشجویان سطوح بالا نسبت به این عامل علاقه بیشتری در مقایسه با مردان و دانشجویان سطوح متوسط و پائین از خود نشان داده اند. در عامل چهارم، راهبردهای درکی ˆ جبرانی، جنسیت تاثیر معنی داری را بر روی انتخاب راهبردها نشان داد، به این معنا که مردان در مقایسه با زنان علاقه بیشتری نسبت به این دسته از راهبردها از خود نشان داده اند. این یافته در مطالعات قبل مشاهده نگردیده است . دردیگر راهبردها، یعنی راهبردهای ادراکی و راهبردهای حافظه ای ˆ عاطفی، هیچگونه تفاوت معنی داری بین متغیرهای تحقیق مشاهده نگردید. در عین حال، در مجموع راهبردها رویهمرفته تفاوت معنی داری میان سه سطح پیشرفته، متوسط و پایین بدست آمد، به این معنا که دانشجویان با بسندگی بالا علاقه بیشتری به کل راهبردها در مقایسه با دانشجویان متوسط و پائین از خود نشان دادند که این یافته در راستای نتایج بدست آمده بسیاری از تحقیقات گذشته می باشد. یافته های این تحقیق پیشنهاد می کنند که آن دسته از زبان آموزانی که استفاده از راهبردها را گزارش نکرده اند، ممکن است آن راهبردها را هرگز استفاده نکرده و یا اگر بکار می برند احتمالا" از بکارگیری آنها آگاه نیستند. این امر نظریه توانش راهبردی را که توسط کنل وسوین (1980 ) ارائه شده تایید می نماید. نظریه توانش راهبردی بیانگر این واقعیت است که آگاهی از کاربرد راهبردها به موثرتر بودن راهبردهای گوناگون یادگیری کمک می کند.
لیلا رزمجو عبدالمهدی ریاضی
هدف پژوهش حاضر، ارائه راهکارهایی به منظور برنامه ریزی درسی دانشجویان دوره کارشناسی رشته مترجمی زبان انگلیسی در دانشگاههای ایران است . در این پژوهش از روش دلفی استفاده شده که شیوه کار به صورت ارائه پرسشنامه های چند مرحله ای به گروهی متخصص در یک زمینه خاص است . در حقیقت ، هدف روش دلفی رسیدن به اتفاق نظر اعضای گروه متخصص در مورد مساله تحقیق است . در این مطالعه، از نظرهای یک گروه متخصص در رشته های زبان و زبانشناسی، آموزش زبان انگلیسی و ادبیات زبان انگلیسی استفاده شده است . این گروه از دانشگاههای شیراز، علامه طباطبایی،تبریزو دانشگاه آزاد واحد شیراز انتخاب شدند.
ذبیح الله صادقی عبدالمهدی ریاضی
این تحقیق در جهت بررسی ارتباط بین مکان جمله در برگیرنده ایده اصلی متن است . و نتایج آن به شرح زیر است : 1 - مقدار بسندگی خوانندگان ایرانی در زبان انگلیسی با میزان درک آنها از متن رابطه مستقیم دارد. 2 - مکان جمله در برگیرنده ایده اصلی متن(در ابتدا یا انتهای متن) با میزان سختی متن برای خوانندگان ایرانی درزبان انگلیسی ارتباط مستقیم دارد. 3 - مکان جمله در برگیرنده ایده اصلی متن(در ابتدا یا انتهای متن) بر میزان سختی متن برای خوانندگان ایرانی متوسط ضعیف و متوسط در زبان انگلیسی تاثیر مستقیم دارد اما در مورد خوانندگان متوسط قوی چنین نیست .
عبدالرضا الواری عبدالمهدی ریاضی
واژگان یا لغات هرزبانی بخش مهمی از آن زبان را تشکیل می دهند. در حالیکه در بخش دستور غالبا زبانها دارای اشتراکات فراوانی هستند، تفاوت عمده بین زبانها معمولا در قسمت واژگان می باشد. بهمیت دلیل فراگیران زبانهای دوم، غالبا در این قمست با مشکلات فراوانی مواجه هستند. علیرغم اهمیت لغت در زبان آموزی و مشکلات فراوان زبان آموزان در این قمست ، آموزش لغت از طرف برنامه ریزان زبانی با اقبال عمده ای روبرو نشده است . بسیاری از محققین زبانی را عقیده بر آنست که واژه بدو شکل تاکنون نادیده انگاشته شده و یا اهمیت کمتری به آن داده شده است . نخست در قسمت مطالعه و تحقیق که در مقایسه با بخش های دیگر زبان لغت بخصوص تا قبل از سالهای دهه هفتاد میلادی بخش بسیار ناچیزی از تحقیقات را به خود اختصاص داده است و دوم در قمست آموزش که نه تنها در قبل که در حال حاضر نیز در درجه چندم اهمیت می باشد. فی المثال در حالیکه واژه و دستور هر دو به عنوان مهارتهای فرعی و ثانوی زبان مطرح می شوند و واژه شاید اهمیت بیشتری را دستور در فراگیری زبان داشته باشد، هیچگونه دوره ای برای آموزش مستقیم لغت در هیچ زبانی وجود ندارد در حالیکه مهارتهای اصلی و فرعی زبان دوره های متفاوتی را در سطوح مختلف تجربه می کنند. لغت عمدتا در سایه مهارت های دیگر و بخصوص خواندن و بطور غیرمستقیم به زبان آموزان داده می شود. در واقع بار عمده یادگیری لغت بر دوش زبان آموزان می باشد که در صورتیکه این گونه افراد قابلیت بکارگیری روش های مناسب برای یادگیری لغت را نداشته باشند ضعف آنها همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند و آنها در این قسمت بسیار ضعیف خواهند بود. این مقاله بر آنست تا روش ها و راهبردهایی را که زبان آموزان ایرانی برای فراگیری لغت بکار می گیرند را مورد مطالعه قرار دهد. بهمیت منظور دو گروه از دانشجویان رشته زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی در دانشکده زبان جهاد دانشگاهی اهواز طی 10 هفته متمادی راهبردهایی را که برای یادگیری لغت بکار می گرفتند همراه با لغاتی که از این طریق یا گرفته بودند را بطور روزانه به مسئل این تحقیق گزارش می دادند. این دانشجویان همچنین منابع مورد استفاده برای یادگیری لغت و ساعاتی را که در هفته به امر یادگیری لغت اختصاص می دادند در گزارشات خود ملحوظ می گردند پس از اتمام دوره دانشجویان فوق توسط یک آزمون چهار گزینه ای که براساس لغات گزارش شده توسط همگی دانشجویان ترتیب داده شده بود مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید، سپس دو هفته بعد از این آزمون این دانشجویان مجددا دوبار توسط دو آزمون دیگر که براساس همان لغات ترتیب داده شده بود مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند تا میزان یادآوری آنها پس از آزمون اول سنجیده شود. نتایج حاصل از 3 آزمون با استفاده از روش های مناسب آماری بررسی گردید که در پایان مشخص شد که دانشجویان گروه اول که از راهبردهای بیشتری برای یادگیری لغت استفاده کرده بودند هم در امر یادگیری و هم در یادآوری لغات از گروه دوم عملکرد بهتری از گروه دوم داشتند. این موضوع اهمیت توجه به راهبردها و آموزش آنها را مورد تایید قرار می دهد.
ایرج شهبازی عبدالمهدی ریاضی
این تحقیق، هفتاد غزل عاشقانه از سعدی را با استفاده از تجزیه و تحلیل گفتمان و متن بررسی می نماید. هدف این تحقیق، تجزیه و تحلیل غزلیات در سطح ساخت کلان، ساخت خرد و عوامل انسجامی است . برای بررسی عوامل انسجامی از الگوئی که هلیدی و حسن (1976) ارائه کرده اند، استفاده کرده و برای بررسی غزلیات در سطح ساخت خرد، یازده الگوی نحوی را مورد توجه قرار دادیم که عبارتند از: جملات فعلیˆاسمی، بسیطˆمرکب ، معلومˆمجهول، خبری، پرسشی، شرطی، امری و عاطفی. در تجزیه و تحلیل الگوهای نحوی از فرشیدورد (1375) استفاده شد. پس از تجزیه و تحلیل غزلیات در سطح ساخت کلان دو طرح بدست آمد. در طرح اول، سازه های اصلی زیرساخت غزلیات عبارتند از: گفتگو با معشوق، بیان حال خود، اشاره به عالم عشق و عاشقی و تخلص شاعری. هر کدام از این چهار سازه نیز از عناصر بافتاری ویژه ای تشکیل شده اند. در طرح دوم، سازه های بنیادینی که زیرساخت غزلیات را تشکیل می دهند عبارتند از: توصیف و تمجید، توجیه و طعنه، گله و شکایت ، ابراز وفاداری و فداکاری و تقاضا و توصیه. پس از تجزیه و تحلیل عوامل انسجامی در غزلیات ، معلوم شد که انسجام واژگانی بیش از نیمی از عوامل انسجامی ارجاع، عوامل ربطی و حذف قرار دارند. از عامل انسجام جایگزینی در غزلیات استفاده نشده است . از میان انواع انسجام واژگانی، تکرار و همائی 73 درصد از موارد را به خود اختصاص داده اند و پس از آن به ترتیب عوامل ترادف معنائی، تضاد معنائی، رابطه جزء به کل و شمول معنائی قرار دارند. عوامل ربطی موجود در غزلیات ، به ترتیب عبارتند از: علی، نقیضی، افزایشی و زمانی. از میان انواع ارجاع، ضمایر 97 درصد و ادات اشاره سه درصد از موارد را به خود اختصاص داده اند و از صفات تفضیلی اصلا استفاده نشده است . انواع حذف در غزلیات به ترتیب عبارتند از: حذف اسمی، فعلی و بندی. پس از تجزیه و تحلیل الگوهای نحوی در غزلیات معلوم شد که 68 درصد جملات الگوئی با این مختصات پیروی می کنند: "بسیطˆمرکب ، خبری، معلوم، فعلیˆاسمی". از جملات بسیط و مرکب به طور یکسان در غزلیات استفاده شده است . جملات خبری 67 درصد، جملات پرسشی و امری هر کدام 11 درصد و جملات شرطی و عاطفی به ترتیب شش و پنج درصد از جملات را به خود اختصاص داده اند. 71 درصد جملات بصورت فعلی و 29 درصد آنها به شکل اسمی بیان شده اند. از جملات مجهول اصلا در غزلیات استفاده نشده است ، از اینرو 100 درصد جملات به صورت جمله معلوم می باشند.
فاطمه مهین خواه عبدالمهدی ریاضی
هدف از تحقیق حاضر بررسی همایی واژگانی در زبان فارسی در چهارگونه مختلف زبانی می باشد. همایی ها ابتدا در چهارگونه از منابع مختلف استخراج شده و ساختارهای آنها مشخص گردید. همایی ها در این تحقیق بر اساس چارچوب ارائه شده توسط نیومارک (1988) از دو جهت همنشینی و جانشینی تقسیم شدند. در تقسیم بندی همنشینی با استفاده از یک برنامه کامپیوتری همایی ها به ترتیب حروف الفبا مرتب شده و فراوانی، درصد و مجذور خی، ساختارهای غالب همایی ها در زبان فارسی مشخص شد. در تقسیم بندی جانشینی همایی ها بر اساس مقوله های مختلفی چون اعضای بدن، رنگ ، زمان، خوردنی، اعداد و غیره نقسیم بندی شدند که در این قسمت نیز پر کاربردترین همایی ها نیز از جهت جانشینی مشخص شدند.
سپیده فتوتیان عبدالمهدی ریاضی
در این پایان نامه راهبردهای درک مطلب انگلیسی که توسط دانشجویان ایرانی استفاده می شوند بررسی می شوند. هر خواننده برای خواندن و درک مطلب انگلیسی از راهبردهای متفاوتی استفاده میکند. شناخت این راهبردها و اثرات مثبت و یا منفی آنها در میزان درک مطلب نه تنها برای دانشجویان بلکه برای اساتید نیز لازم و مفید میباشد. این پایان نامه سعی دارد نه تنها با راهبردها دانشجویان ایرانی را شناسائی کند بلکه تفاوت آنها را با راهبردهای استفاده شده توسط خوانندگان دیگر نیز بررسی کند. علاوه بر آن سعی شده با تقسیم دانشجویان به گروههای موفق متوسط و ضعیف رابطه بین استفاده از راهبردهای مختلف و موفقیت دانشجویان بررسی شده راهبردهای مفید از غیر مفید تمیز داده شوند. همچنین با استفاده از دسته بندی اومالی و چاموت (1990) راهبردهای شناخته شده به سه دسته فرادرکی (متاکاگنتیو) درکی (کاگنتیو) و اجتماعیˆاحساسی (سوشیو؟افکتیو) تقسیم شده اند و میزان تاثیرگذاری هر دسته نیز بررسی شده است . تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که به طور کلی راهبردهای درکی بیشتری از بقیه توسط کل دانشجویان استفاده شده بودند در حالیکه بعضی از راهبردهای فرادرکی برای برخی از دانشجویان ناشناخته بودند. همچنین دانشجویان موفق از تعداد بیشتری راهبرد استفاده می کردند. این گروه همچنین بیشتر از بقیه با راهبردهای فرادرکی آشنا بودند و از آنها استفاده می کردند. با توجه به آزمونهای آماری و بررسی تفاوت گروهها برخی از راهبردها مثل "ربط دادن اطلاعات جدید با قبلی ها" و "تشخیص ساختار متن و تمیز نکات اصلی و جزئی" مثبت و راهبردهائی مثل "خواندن کلمه به کلمه" و "بازنویسی متن" و "ترجمه متن به فارسی" منفی شناخته شدند.
زهرا کوشش عبدالمهدی ریاضی
این مطالعه با دو هدف انجام شد: اول، پی بردن به روش یا روش هایی که دانشجویان ایرانی برای تصحیح انشا در زبان خارجی ترجیح میدهند. دوم: مقایسه تاثیر دو نوع روش تصحیح انشا یعنی روشی که دانشجویان ترجیح میدهند و یک روش متفاوت ، بر پیشرفت مهارت نوشتن در زبان خارجی دانشجویان. به منظور یافتن پاسخ سوال اول، در ابتدای سال تحصیلی به 47 دانشجوی سال دوم زبان انگلیسی دانشگاه شیراز در دو کلاس انشا نویسی پرسشنامه ای که شامل هفت نوع متفاوت تصحیح انشا بود داده شد. بررسی نتایج نشان داد که بطور کلی دانشجویان تصحیح توسط معلم را به تصحیح توسط غیرمعلم ترجیح میدهند. ترتیب انتخاب روشها از این قرار بود: تصحیح و نوشتن فرم صحیح توسط معلم همراه با نظر معلم، تصحیح و نوشتن فرم صحیح توسط معلم، مشخص کردن جا و نوع غلطها توسط معلم ، مشخص کردن جای غلطها توسط معلم، تصحیح توسط همکلاسی، نظر دادن توسط معلم و تصحیح توسط خود دانشجو. به منظور انجام قسمت دوم مطالعه، در ابتدای سال تحصیلی از دانشجویان دو کلاس یک پیش آزمون انشانویسی بعمل آمد و بر اساس نمرات دانشجویان از هر کلاس 17 نفر بعنوان افراد مورد مطالعه انتخاب شدند. هر یک از دو گروه بطور تصادفی به عنوان گروه آزمایش و کنترل در نظر گرفته شدند. در تمام طول مطالعه، یک نیم سال تحصیلی، هر دو گروه توسط یک استاد و با روشی یکسان در زمینه مهارت نوشتن آموزش داده شدند. هر هفته به دانشجویان دو کلاس موضوع یا موضوعات مشترکی برای انشانویسی داده می شد. تنها تفاوت بین دو گروه در نحوه صحیح انشا بود. با توجه به اینکه نتیجه مطالعه اول نشان داد دانشجویان تصحیح توسط معلم همراه با نظر معلم را به دیگر روشها ترجیح میدهند، در طول مطالعه انشای دانشجویان گروه آزمایش با این روش تصحیح می شد، در حالیکه انشای دانشجویان گروه کنترل توسط همکلاسی هایشان تصحیح می شد. در پایان نیم سال تحصیلی از دانشجویان پس آزمون بعمل آمد. با استفاده از آزمون تی به منظور مقایسه پیش آزمونی و پس آزمون در هر یک از دو گروه نشان داده شد که پیشرفت در هر دو گروه از نظر آماری معنادار بوده است . علاوه بر این، مقایسه پیشرفت مهارت نوشتن در سه زمینه محتوا، سازماندهی، و زبان که از طریق آزمون تی و تحلیل یک سویه واریانس برای هر گروه انجام شد نشان داد که میزان پیشرفت در هر سه زمینه معنادار بوده ولی در هیچیک از سه زمینه بیش از زمینه های دیگر نبوده است . اما آزمون تی دیگری که به منظور مقایسه نتیجه پس آزمون دو گروه استفاده شد، نشانگر این است که بر خلاف اینکه دانشجویان تصحیح توسط معلم را تر جیح می دادند و در گروه آزمایش انشایشان با این روش تصحیح می شد، هر دو روش موثر بوده است . با توجه به نتایج بدست آمده تصحیح توسط همکلاسی که به وقت کمتری نیاز دارد نیز توصیه می شود.
آیت الله رزمجو عبدالمهدی ریاضی
هدف از تحقیق حاضر اولا ، بررسی روشهای آموزش زبان در مراکز آموزش انگلیسی شهر شیراز بود. دومین هدف تحقیق ارزیابی میزان موفقیت و روشهای بکار گرفته شده از دیدگاه مدرسین ، مسئولین آموزش و زبان آموزان این موسسه ها بود. براساس نتایج بدست آمده پیشنهاداتی کاربردی برای بهبود امر آموزش زبان انگلیسی در اینگونه موسسه ها ارائه شده است .
علی زرسنج عبدالمهدی ریاضی
توانایی نوشتن در یک زبان خارجی یا زبان دوم وابستگی زیادی با معرفت زمینه ای نویسنده و بسندگی زبانی او دارد. معرفت زمینه ای ، اطلاعات فرهنگی راجع به جامعه مقصد را نیز شامل می شود. این رساله سعی در بررسی تاثیر معرفت زمینه ای فرهنگی دینی جامعه مقصد، عامل جنسیت و عامل سطح بسندگی در مهارت نوشتن در بین دانشجویان ایرانی رشته زبان انگلیسی دارد.
امیرحسین شریفیان پور عبدالمهدی ریاضی
تجزیه و تحلیل داده ها نشانگر این حقیقت بودند که جنسیت هیچگونه تاثیر شایان توجهی در رویکرد فراگیری دانشجویان ندارد. نتایج حاکی از این مطلب بودند که دانشجویان دختر نسبت به دانشجویان پسر از مزیت مطالعه هدفدار بیشتری برخوردار می باشند. یافته ها در رابطه با سطح تحصیلی دانشجویان و نوع رویکرد ایشان در یادگیری از لحاظ آماری معنی دار بودند، بدین معنا که دانشجویان سال اول در استفاده از شواهد و مطالب فراگرفته شده که زیر مقیاس رویکرد مطالعه عمیق و ریشه دار می باشد و خود رویکرد مطالعه عمیق ، از دیگر دانشجویان سالهای دیگر پیشی داشته اند. دانشجویان سالهای اول و دوم همچنین علاقه و اشتیاق بیشتری برای دستیابی به نمرات بالاتر و موفقیت در ارزیابیهای درسهای مربوطه از خود به نمایش گذاشتند که این تمایل به موفقیت در آزمون از زیرمقیاسهای رویکرد فراگیری راهبردی می باشد.چنانکه نتایج تحلیل داده ها نشان دادند، دانشجویان صرفنظر از سال تحصیلی و جنسیت ، هیچگونه علاقه ای در جهت استفاده از رویکرد فراگیری سطحی از خود نشان ندادند زیرا از تمامی آمار و ارقام بدست آمده دراین رابطه هیچکدام معنی دار نبودند و در مجموع رویکرد فراگیری عمیق و ریشه دار در میان دانشجویان سالهای مختلف از محبوبیت بیشتری برخوردار است.
مهرداد رضاییان عبدالمهدی ریاضی
عواملی که بر یادگیری زبان تاثیر دارند به طور کلی به دو گروه شناختی و عاطفی تقسیم می شوند. عوامل عاطفی به جنبه احساسی رفتار انسان مربوط می شوند. عوامل شناختی به تفاوتهای میان یادگیرندگان در نوع صحبت، سازماندهی، تجزیه و تحلیل و یادآوری مربوط می شوند. این تحقیق رابطه میان وابسته بودن یا نبودن به زمینه به عنوان یک عامل شناختی و بسندگی زبان خارجی را با توجه به متغیرهای جنسیت و سن در زبان آموزان ایرانی بررسی می کند. به این منظور 294 شرکت کننده از دانشجویان دانشگاه شیراز و کانون زبان ایران در این تحقیق شرکت کردند. دو نوع ابزار به شرکت کنندگان در تحقیق داده شد. یکی مجموعه اشکال درهم تنیده (ویتکین و همکاران، 1971) و دیگری آزمون بسندگی آکسفورد (آلن، 1985) بود. آزمون اول سنجه ایی برای اندازه گیری میزان وابستگی یا عدم وابستگی به زمینه، و ابزار دوم سنجه ای برای تعیین بسندگی زبان بود. رابطه میان وابستگی یا عدم وابستگی به زمینه، جنسیت و سن از طریق واریانس دو سویه بررسی شد. رابطه میان وابستگی یا عدم وابستگی به زمینه و بسندگی زبان از طریق تی - تست بررسی شد. و نهایتا رابطه میان وابستگی یا عدم وابستگی به زمینه و بسندگی زبان در سه سطح پایین، متوسط و بالا از طریق واریانس یک سویه بررسی شد. آزمون شیفته بعد از تحلیل واریانس ها به منظور تعیین محل تعامل ها انجام شد. نتایج نشان داد که وابستگی یا عدم وابستگی به زمینه یک عامل موثر معنی دار بر عملکرد زبان آموزان در آزمون بسندگی بود. همچنین سن و جنسیت بر میزان وابستگی یا عدم وابستگی به زمینه تاثیر داشتند. کاربردهای نظری و آموزشی یافته های این تحقیق در انتهای پایان نامه آورده شده است.
حمید زاهدی عبدالمهدی ریاضی
اهداف این پایان نامه عبارتند از: 1) ایجاد یک مدل فازی دانش و حدس برای آزمونهای چند گزینه ای و 2) ایجاد یک روش نمره دهی چند وجهی که بتواند تا اندازه ای دانش نسبی را در آزمون های چند گزینه ای مورد سنجش قرار دهد. در رابطه با اولین هدف، نگرش نظری به مفهوم دانش از منظر منطق فازی باعث پیدایش طبقه بینابینی دانش نسبی گردید. سپس برای درک طبیعت ساختاری دانش نسبی از طریق تجربی، به 10 آزمودنی دو آزمون لغت و ساختار، هریک شامل 20 سوال چهار جوابی، داده شد. از آزمودنی ها خواسته شد در حالیکه به هر سوال پاسخ می دهند ((برون فکری)) کنند و سپس به پرسش های محقق درباه همان سوال آزمون پاسخ دهند. هدف محقق این بود که سطوح دانش آزمودنی ها را در مورد اجزای هر سوال تعیین کند. در این راستا دو ((قالب کدبندی)) براساس پروتکل ها، تحلیل انجام تکلیف، و اهداف تحقیق طراحی شد. پس از آن پروتکل ها مورد بررسی قرار گرفتند تا تعیین شود کدام کلاسه های کدبندی هویت اساسی قطبهای دو گانه دانش را تشکیل می دهند. سپس از همین رویکرد در بقیه پروتکل ها جهت یافتن کلاسه های دانش نسبی استفاده گردید. کدهای مشابه به صورت کلاسه های طبیعی دسته بندی شدند که نتیجه آن ایجاد یک مدل دانش با پنج کلاسه برای آزمون های چند گزینه ای بود. سپس بر پایه مدل دانش، یک مدل حدس شامل پنج کلاسه بدست آمد. جهت هدف دوم این مطالعه یعنی اندازه گیری پاسخهای غیر دو وجهی، با استفاده از رویکرد فازی و از دیدگاه روان سنجی، ساختار دانش-که اندازه گیری آن هدف روان سنجی می باشد - مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از متغیر ((اطمینان)) با دو ارزش ((مطمئن)) و ((نامطمئن)) به عنوان دومین معیار اندازه گیری، در کنار معیار مرسوم ((پاسخ)) با دو ارزش ((صحیح)) و ((غلط)) استفاده شد، که در مجموع باعث پیدایش چهار حالت پاسخ گردید. سپس برای تعیین ارزش عددی هر حالت از پشتوانه روان سنجی ((مدل تصحیح حدس)) استفاده گردید تا پاسخ های کاملا تصادفی همدیگر را خنثی کنند علیرغم اینکه منطق تئوریک این مدل و مدل فازی متفاوت می باشند. این روند منجر به ایجاد یک روش نمره دهی فازی بنام ((پارلج)) گردید که دارای دستورالعمل، پاسخنامه، و روش و فرمول نمره دهی خاص خود جهت اندازه گیری دانش چند وجهی در آزمون های چند گزینه ای می باشد. سپس برای شناخت خصوصیات پارلج از طریق تجربی، به 35 آزمودنی همان دو آزمون لغت و ساختار داده شد. بطور کلی نتایج نشان داد که پارلج با تشویق فرهنگ پاسخ واقعی تر تا حد زیادی می تواند مدل فازی دانش را اندازه گیری کند.