نام پژوهشگر: رضا اکبری نوری
رضا اکبری نوری حاتم قادری
چکیده: پرسشی که این رساله با آن مواجه است بررسی نسبت فلسفه سیاسی فارابی با فلسفه نظری اوست. هم چنین بررسی این نکته که این نسبت چه تاثیری را بر شکل گیری و ساختار و محتوای فلسفه سیاسی فارابی به جا گذاشته است. در بررسی های صورت گرفته در این رساله با ابتناء به مبحث "قیاس" به عنوان مبانی نظری بحث و با اتکا به مفهوم "نقل" به معنای "انتقال" در منطق فارابی و هم چنین با استفاده از تحلیل محتوای آثار او مشخص شد که فلسفه سیاسی فارابی به تبعیت از فلسفه نظری او شکل گرفته است. لیکن این تنها یک نسبت ساده نیست و فلسفه نظری که در فلسفه سیاسی فارابی تولید شده است استلزاماتی را به همراه داشته که تاثیر زیادی را بر فلسفه سیاسی فارابی به جا گذاشته است. از جمله این استلزامات که به عنوان یکی از پایه ای ترین آن ها نیز می تواند باشد عدم نیاز به سنجش مجدد گزاره های مندرج در فلسفه سیاسی فارابی است. به این معنا، از آن جا که فارابی گزاره های فلسفه سیاسی خود را از فلسفه نظری منتقل کرده است، لذا مبنا و معیار سنجش گزاره های مذکور را نیز در فلسفه نظری قرار داده است. بنابراین در این انتقال فارابی دیگر نیازی به سنجش مجدد گزاره های منتقل شده از فلسفه نظری به فلسفه سیاسی ندیده است.