نام پژوهشگر: فریده محمدی

اثرات ساختار فضایی شهر بر نحوه ی دسترسی به خدمات شهری مطالعه موردی:شهر آمل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  فریده محمدی   اسماعیل علی اکبری

یکی از مهمترین خصوصیات یک ساختار فضایی شهری مناسب و پایدار، دسترسی مناسب و آسان می باشد.از آنجایی که ساختار فضایی دارای دو الگوی کلی فشرده و پراکنده است،در فرمهای شهری متراکم و فشرده، تمرکز امکانات، افزایش تراکم، توسعه کاربری مختلط که حاوی سفرهای چند منظوره و ارائه خدمات حمل ونقل عمومی است، کاهش تقاضا و مسافت سفرهای شهری و دسترسی مناسب را سبب می گردد. اما در شهرهایی با ساختار پراکنده، نیاز به جابجایی و تقاضا برای سفر و مدت زمان آن در نتیجه ی پراکنش فضایی فعالیتها و کاربریها روز به روز افزایش یافته و تا حدودی دسترسی ها را با مشکل مواجه می سازد. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق،شهر آمل که یکی از شهرهای میانه اندام استان مازندران و همچنین مرکز شهرستان آمل با جمعیتی بالغ بر 199698 نفر و دارای دو منطقه،نه ناحیه و 23 محله است،می باشد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوی ساختار فضایی شهر آمل و اثرات آن بر نحوه ی دسترسی به کاربری های خدماتی(آموزشی،بهداشتی-درمانی،فضای سبز،تفریحی،تجاری) می باشد.که در ابتدا با استفاده از مدلهای ریاضی تعیین الگوی ساختار فضایی شهر نظیر(ضریب آنتروپی شانون،ضریب آنتروپی نسبی و ضریب موران) الگوی ساختار فضایی شهر تعیین شد .سپس با استفاده از روش پرسشنامه ای وضعیت دسترسی مردم به کاربری های خدماتی و جاذب سفر در شهر بررسی شد و با استفاده از آزمونt یک طرفه مورد ارزیابی قرار گرفت.در ادامه نیز جهت تعیین تاثیر ساختار فضایی شهر بر نحوه دسترسی به کاربری های خدماتی،از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه(آنوا) استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که الگوی ساختار فضایی شهر آمل با استفاده از ضریب آنتروپی شانون و ضریب آنتروپی نسبی پراکنده است و ضریب موران نیز الگوی متمرکز و در عین حال تصادفی این شهر را نشان می دهد.در خصوص دسترسی به خدمات شهری،کیفیت دسترسی شهروندان در حد نسبتا مطلوب گزارش شده است و نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه(آنوا) نیز نشان داده است که موقعیت فضایی محل سکونت شهروندان جز در دسترسی به مرکز شهر،تاثیر و نقش مهمی بر سهولت دسترسی به سایر کاربری ها ندارد. به عبارت دیگر نتایج حاکی از آن است که شهروندان این شهر در هر یک از مناطق درونی،بیرونی و مرکزی شهر، جهت سفرهایشان از دسترسی یکسانی برخوردار می باشند که این امر خود می تواند ناشی از توزیع و جانمایی متعادل و متوازن این کاربری ها در سطح شهر آمل باشد.

نقش اخلاق در معناداری زندگی براساس حکمت متعالیه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1392
  فریده محمدی   عباس حاجیها

سیر تکاملی حکمت نظری و حکمت عملی در فلسفه ملاصدرا بر پایه اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری میباشد؛ که مقدمه نحوه زندگی انسان، با تزکیه و تهذیب قوای نفسانی، و شناخت نظام آفرینش و معرفت به خود، و اخذ الهامات و صفات الهی را تشکیل میدهد. ملاصدرا با توجه به مبانی نظری فلسفه خود، مسئله اخلاق یا حکمت عملی را بر اساس ایمان، اطاعت و بندگی، تقوا، تحول و استکمال روح با تشبّه به اخلاق الهی که از عوامل معناداری زندگیست، منتج به امید و رضایتمندی و عشق و بخشندگی در زندگی میشوند، تبیین کرده است. زندگی سیری تکوینی و تحول در استکمال روح آدمی به معنای واقعی است. معناداری زندگی برای انسان در صورتی امکان پذیر است که با تزکیه و تهذیب نفس، استکمال وجودیش را با استکمال فضایل اخلاقی یکی کرده، و شخص با بر خورداری از فضائل وجودی به مراتب سعه عقل انسانی و قدسی به مقام متعالی به سمت کمال در زندگی نائل گردد. در این پژوهش توصیفی و تحلیلی به تبیین نقش اخلاق در معناداری زندگی بر اساس حکمت متعالیه که بر حاکمیت عقل انسانی و به فعلیت در آوردن فضائل و صفات اخلاقی از وجود انسان به هدایت وحی و انسان کامل، و توجه به استکمال روح مجرد و جاودان، و بهره مندی از زندگی متعال توصیه شده، ارائه می نمایم. حقیقت هستی خداوند است. انسان برای بدست آوردن زندگی متعالی و حیات طیّبه ی انسانی میتواند با طرحی جامع و کامل از آموزه های اخلاق اسلامی به معناداری زندگی برسد.

تهیه نقشه خطر آتش سوزی جنگل با استفاده از تصاویر ماهواره ای و gis در بخشی ازجنگلهای پاوه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان 1388
  فریده محمدی   مهدی پورهاشمی

آتش¬سوزی¬ جنگل¬ها چه منشأ طبیعی و چه انسانی داشته باشند، یک خطر اکولوژیکی محسوب می¬شوند که تأثیرات عمیقی بر پوشش زمین، کاربری اراضی، تولیدات، اقتصاد محلی، انتشار گاز و سلامتی دارند. شناسایی عوامل مؤثر در وقوع آتش¬سوزی و پهنه¬بندی خطر آن یکی از ابزارهای اساسی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل و مقابله با آتش¬سوزی است. در این تحقیق تهیه¬ی نقشه¬ی نواحی دارای خطر آتش-سوزی جنگل بر پایه¬ی پوشش گیاهی، فاکتورهای توپوگرافی، اقلیمی، انسانی، فاصله از جاده¬ها و رودخانه¬ها، در بخشی از حوزه¬ی پاوه¬رود به وسعت حدود 14880 هکتار صورت پذیرفت. سنجش از دور(rs) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis) نقش اساسی در این زمینه داشته و برای بدست آوردن حساسیت و اتصال فاکتورهای مؤثر در آتش¬سوزی جنگل به¬منظور مشخص کردن نقشه¬ی خطر آتش-سوزی جنگل بکار گرفته شدند. ابتدا با انجام عملیات میدانی و استفاده از gps نقشه¬ی پراکنش مناطق آتش¬سوزی تهیه و رقومی گردید. در مرحله بعد با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp) فاکتورهای مؤثر در بروز و انتشار آتش¬سوزی به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزان تأثیر آن¬ها بود، محاسبه گردید. با توجه به مقادیر کمی وزن هر یک از عوامل، نقشه¬ی وزنی هر عامل تهیه و در نهایت اقدام به تهیه¬ی نقشه¬ی پهنه¬بندی خطر آتش¬سوزی با استفاده از لایه¬های وزنی و ضریب وزنی مربوط به هر یک از عوامل گردید. پنج طبقه از دامنه¬ی خطر آتش¬سوزی جنگل از خیلی زیاد تا خیلی کم مشتق شدند. نقشه¬ی بدست آمده تطبیق زیادی با مکان¬های واقعی مورد آتش¬سوزی داشت. نتایج نشان داد حدود 90 درصد از مناطق آتش¬سوزی¬ شده در پهنه¬هایی با خطر زیاد قرار دارند. بنابراین نقشه¬ی نواحی دارای خطر آتش¬سوزی جنگل می¬تواند راهنمای مفیدی برای مدیریت آتش¬سوزی جنگل باشد و استراتژی پیشگیری بسیار مهمی به شمار می¬رود.

بررسی شیوه حل مساله در افراد افسرده و مقایسه آن با افراد عادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1377
  فریده محمدی   علی صاحبی

هدف پژوهش حاضر بررسی شیوه حل مساله در افراد افسرده و مقایسه آن با افراد عادی و نیز بررسی نقش متغیرهای نگرانی، عزت نفس ، توان تصمیم گیری و کانون کنترل در ارتباط بین شیوه حل مساله و افسردگی بوده است . در این مطالعه تعداد 88 نفر (21 مرد و 67 زن) مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنیها شامل دو گروه بیماران افسرده (45 نفر) و افراد عادی (43 نفر) بودند. وسایل سنجش مورد استفاده در این تحقیق آزمون افسردگی بک ، مقیاس خودسنجی افسردگی، pswq (برای سنجش نگرانی)، مقیاس کانون کنترل درونی - بیرونی راتر، مقیاس توان تصمیم گیری و مقیاس عزت نفس بوده است . جهت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس ، تحلیل کوواریانس ، ضریب همبستگی پیرسون، همبستگی سهمی، تحلیل رگرسیون چندمتغیره و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که بین افراد افسرده و عادی تفاوتهای معناداری در شیوه حل مساله وجود دارد و افراد افسرده در موقعیت های مساله زا بیشتر از شیوه های ناکارآمد حل مساله استفاده می کنند. شیوه حل مساله در افراد افسرده با نگرانی و عزت نفس آنها ارتباط دارد و افراد افسرده نسبت به افراد عادی بطور معناداری نگرانی بیشتری تجربه می کنند و عزت نفس پایین تری دارند. از دیگر یافته های پژوهش حاضر این است که توان تصمیم گیری افراد افرده بطور معناداری کمتر از افراد عادی است و اینکه شیوه حل مساله افراد با ککانون کنترل آنها رابطه دارد و افراد افسرده نسبت به گروه عادی در جهت یابی نسبت به مشکلات بیشتر "بیرونی" هستند. همچنین مشخص شد که از بین عوامل شناختی - رفتاری دخیل در افسردگی از جمله: شیوه حل مساله، نگرانی، عزت نفس ، توان تصمیم گیری و کانون کنترل، شیوه حل مساله از مهمترین عوامل پیش بین افسردگی است . چنانکه رگرسیون چندمتغیره و سلسله مراتبی نشان می دهد شیوه حل مساله به تنهایی 0/68 واریانس افسردگی را پیش بینی می نماید. چگونگی استفاده از یافته های حاضر در درمان و مداخلات درمانی مربوط به افسردگی بطور کامل در فصول مربوطه مورد بحث قرار گرفته است .