نام پژوهشگر: آزاد کریمی

تخمین ضرایب برخی مدلهای نفوذ با استفاده از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک با تأکید بر شاخصهای پایداری خاکدانه ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  آزاد کریمی   محمدرضا نیشابوری

در این پژوهش میزان نفوذ آب به خاک بوسیله استوانه های مضاعف بررسی و با تعیین ضرایب پنج مدل نفوذ آب به خاک ( کاستیاکوف، فیلیپ، scs، کوتیلک-کرجکا و سوارتزندروبر)، سعی شد توابعی برای پیش بینی ضرایب مدل های نفوذ ذکر شده و همچنین تخمین سرعت نفوذ نهایی با استفاده از خصوصیات سهل الوصول خاک بدست آید. در ایجاد این توابع ضرایب مدل های نفوذ و سرعت نفوذ نهایی به عنوان متغیر وابسته وخصوصیات فیزیکی و شیمیایی اندازه گیری شده برای خاک ها به عنوان متغیر مستقل به کار برده شدند. دوازده ویژگی اندازه گیری شده شامل درصد شن، سیلت، رس، سنگریزه، کربن آلی، کربنات کلسیم معادل، ec، sar، گچ، جرم مخصوص ظاهری، پایداری خاکدانه خیس(was)، میانگین وزنی قطر خاکدانه-(mwd) بودند. به طور کلی خاک ها در 9 کلاس بافتی متفاوت قرار داشتند اما بیشترین تراکم خاک ها در دو کلاس بافتی loam و clay loam بود. در بین دوازده ویژگی اندازه گیری شده چهار پارامتر سنگریزه، ec، sar و گچ غیر نرمال بوده و سایر پارامترها دارای توزیع آماری نرمال بودند. نتایج نشان داد که در بین مدل-های مختلف مدل کوتیلک-کرجکا دارای بهترین عملکرد در برآورد نفوذ تجمعی بود. ترتیب دقت مدل ها برای تخمین نفوذ تجمعی به صورت زیر بود: 1- مدل کوتیلک-کرجکا 2- مدل سوارتزندروبر 3- مدل کاستیاکوف 4- مدل scs 5- مدل فیلیپ. توابع انتقالی برای برآورد ضرایب تمام مدل ها به غیر از ضریب b در مدل scs و a0 در مدل سوارتزندروبر بدست آمدند. فرم کلی این توابع به صورت رگرسیون چند متغیره خطی بود. اما دو ضریب مذکور با هیچ کدام از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک رابطه معنی داری نشان ندادند. در بین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مقدار کربن آلی خاک بیشترین تاثیر را بر روی ضرایب داشت و در تمام توابع ایجاد شده برای برآورد ضرایب مدل های نفوذ به غیر از ضریب s مدل کوتیلک-کرجکا وارد گردید. همچنین سرعت نفوذ نهایی فقط با ماده آلی خاک رابطه معنی دار (p=0.01) نشان داد. سایر متغیرهایی که در ایجاد توابع انتقالی برای ضرایب مدل های نفوذ نقش داشتند به ترتیب اهمیت mwd، جرم مخصوص ظاهری و was بودند. در محل اندازه گیری نفوذ علاوه از دوازده متغیر ذکر شده، شاخص مخروطی و رطوبت اولیه تا عمق 40 سانتی متری نیز اندازه گیری شد. بنابراین متغیرهای مستقل به 14 متغیر افزایش یافت. این دو پارامتر تاثیر خود را بر روی ضریب ks مدل سوارتزندروبر و همچنین سرعت نفوذ نهایی نشان دادند.

سیل بازالتی حرمک،جنوب شرق ایران: ژئوشیمی منشأ گوشته ای بر اساس مدل سازی عناصر ناچیز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده علوم 1390
  آزاد کریمی   علی احمدی

بازالت های منطقه حرمک، شمال زاهدان، شامل سه نوع بازالت آلکالن الیوین دار، الیوین تولئیت و به مقدار کمتر کوارتز تولئیت هستند. انواع آلکالن که حجم غالب بازالت ها را تشکیل می دهند، از نوع سدیک هستند. این سنگ ها از نظر کانی شناسی دارای الیوین (fo87.46 – 87.43)، دیوپسید (en42.67 fs11.67 wo45.66)، اوژیت (en44.29 fs13.47 wo42.24)، کلینوانستاتیت (en72.91 fs24.21 wo2.88)، پلاژیوکلاز (an86.83 – 60.09)،سانیدین(an4.42 ab41.78 or53.30)، آنالسیم، زئولیت، مگنیتیت، اولواسپینل، هورنبلند، و بیوتیت می-باشند. آنالسیم به صورت فنوکریست، میکروفنوکریست و فاز زمینه به مقدار قابل توجهی در بازالت های آلکالن الیوین دار وجود دارد. طبق شواهد میکروسکوپی نظیر روابط پاراژنتیکی کلینوپیروکسن - آنالسیم - مگنیتیت، عدم تجزیه شدگی منیتیت و کلینوپیروکسن، حضور کانی های آبدار و روند تفریق سدیم در این سنگ ها آنالسیم کانی اولیه در نظر گرفته شده است. بیشتر سنگ ها دارای مقدار mg# بالا ( 68 تا 75 ) بوده که از این نظر ترکیب شیمیایی آنها نزدیک به ماگمای اولیه می باشد. غلظت پایین نیکل در این سنگ ها (کمتر از ppm 170) و روندهای دیاگرام های تغییرات، احتمال تفریق کانی الیوین را نشان می دهد. گروهی از این سنگ ها، به دلیل بالا بودن lile/hfse (مثلاً 28/63[rb/nb]n=، 42/155[rb/zr]n=، 03/14 [k/nb]n=) و بالا بودن نسبت lree/hfse(مثلاً 5[ce/zr]n=، 2[ce/nb]n=) دارای ویژگی های منطقه فروارنش هستند. و گروهی دیگر، به دلیل پایین بودن نسبت lile/hfse(مثلاً 92/1[rb/nb]n=، 66/1[k/nb]n=( و پایین بودن نسبت lree/hfse (مثلاً 3[ce/zr]n=، 51/0[ce/nb]n=)، خصوصیات مناطق ریفتی را نشان می دهند. مدل-سازی ژئوشیمیایی ذوب بخشی و تعادلی سه نتیجه کلی را به دست می دهد: 1- درصد ذوب بخشی سنگ منشاء متفاوت است (1%، 3% و 5% )، 2- گوشته ناهمگن بوده و 3- گوشته در مقایسه با گوشته اولیه، از عناصر ناسازگار غنی، و از عناصر سازگار تهی شده است.

تحلیل توزیع فضایی- مکانی فضاهای آموزشی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(gis)، مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری زاهدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده جغرافیا 1390
  آزاد کریمی   زهره هادیانی

چکیده: رشد جمعیت شهرها و پیشی گرفتن آن بر میزان فضاهای خدماتی و نیز توزیع نامناسب خدمات و عدم مکان گزینی صحیح آن ها، از نتایج منفی افزایش جمعیت به شمار می رود. در واقع، عدم هماهنگی روند رو به افزایش تعداد دانش آموزان با برنامه ریزی جمعیتی از یک طرف و محدودیت منابع مالی در بخش آموزش و پرورش، نبود برنامه ریزی، کمبود زمین مناسب، عدم استفاده از تخصص برنامه ریزان شهری و توانمندی های سیستم اطلاعات جغرافیایی از طرف دیگر، باعث گردیده است تا مکان یابی در اکثر فضاهای آموزشی اعمال نگردد که حاصل آن پدید آمدن مشکلات زیادی از قبیل عدم دسترسی بهینه دانش آموزان به فضاهای آموزشی، همجواری با کاربری های نامطلوب و در نتیجه افت کیفیت تحصیلی دانش آموزان، صرف هزینه اضافی برای رفت و آمد، اتلاف وقت و ... می باشد. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق، منطقه 3 شهرداری زاهدان می باشد که با توجه به محرومیت نسبی این منطقه از لحاظ برخورداری از خدمات شهری به خصوص فضاهای آموزشی انتخاب گردیده است. لذا به بررسی و ارزیابی فضاهای آموزشی مطابق با معیارها و استانداردهای برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، و سپس به تدوین الگوهای علمی مکان یابی این فضاها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و به کمک توانمندی های این نرم افزار پرداخته شد. نتایج حاصل از تحلیل وضعیت موجود فضاهای آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی واقع در منطقه 3 شهرداری زاهدان، نشان داد که این فضاها از توزیع فضایی موزون در منطقه برخوردار نبوده و شعاع دسترسی مطلوب بخصوص در سطوح پیش دبستانی و دبستان مراعات نگردیده است. همچنین همجواری این فضاها نیز به نحو مطلوب نمی باشد به طوری که به عنوان مثال، حدود 20 درصد از مدارس در حریم معابر شریانی واقع شده است. مطالعات نشان می دهد که برخی از محلات با کمبود فضاهای آموزشی در سطوح مختلف تحصیلی مواجه است که در این میان، محله بابائیان محروم ترین محله محسوب می گردد. همچنین بیشترین نیاز فضاهای آموزشی مربوط به سطوح پیش دبستانی و دبستان است. در این تحقیق پس از ارزیابی و تحلیل وضع موجود، با تلفیق لایه های مورد نیاز و وزن دهی آن ها به کمک مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) و در محیط gis، مکان های بهینه جهت استقرار مدارس بر حسب نیاز محلات پیشنهاد و جانمایی گردید. واژگان کلیدی: فضاهای آموزشی، تحلیل فضایی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، منطقه 3 شهرداری زاهدان