نام پژوهشگر: ناهید عبدی
ناهید عبدی پرویز رستگار جزی
چکیده یکی از مسائلی که در بحث نبوّت مطرح می شود، عصمت انبیا (ع) است. «عصمت» در لغت، به معانی«دفع کردن»، «نگاه داشتن»، و «وسیله نگاهداری» به کار رفته است که می توان آن ها را در واژه «بازداشتن» خلاصه نمود. این لفظ با مشتقّاتش، سیزده بار در قرآن کریم به کار رفته است. در اصطلاح نیز، «عصمت» عبارت است از: «مصونیت گروهی از بندگان صالح خدا از گناه و اشتباه». منشأ این مصونیت، لطف، توفیق و تفضّلی از سوی خدای متعال نسبت به معصوم (ع) است که موجب می گردد وی از روی اختیار، و در عینِ قدرت داشتن بر انجام گناه، مرتکب معصیت و خطا نگردد. در این پایان نامه به بررسی عصمت و موارد مربوط به آن در بین متکلمان شیعی و سنّی پرداخته شده است تا تفاوت دیدگاه های آنان مشخص گردد. عصمت انبیا در سوره یوسف نیز به شکل متفاوتی ارائه گردیده که بیشتر آیات این سوره مربوط به حضرت یوسف می باشد. آیات دیگری نیز در این سوره وجود دارد که عصمت حضرت یعقوب را مطرح می نماید. بنابراین از خلال آیات پررمز و راز این سوره می خواهیم به عصمت حضرت یوسف و یعقوب اشاره کنیم و از این زاویه عصمت تمام انبیاء را مورد بررسی و پژوهش قرار دهیم. علاوه بر این عصمت انبیاء، گر چه در کتب کلامی با دلایل مختلف به اثبات رسیده است، امّا ظاهر بعضی از آیات قرآن کریم، در تضادّ و تناقض با آن می باشد. آیاتی که به نحوی در بر دارنده واژه هایی هم چون حسد ورزی، پذیرش پست توسط پیامبران، تهمت، خودستایی، توکّل بر غیر خدا و تبعیض می باشند. با توجه به دلایل قطعی عصمت، این آیات، نیازمند تفسیر و تأویل هستند. برای مثال، در دیدگاه های شیعه و سنّی راجع به این آیات نقل قول های متفاوتی ارائه گردیده است که در این پایان نامه این اقوال مطرح گردیده و به عصمت پیامبران هم از دیدگاه شیعه و هم از دیدگاه اهل تسنّن پرداخته می شود. کلمات کلیدی: عصمت، ابنیاء، یوسف(ع)، اهل سنّت، شیعه.
زهرا ایمانی خوشخو محمد جواد صافیان
در جهان امروز به دلیل پیشرفت تکنولوژی و فراهم آمدن امکان تکثیر و بازتولید فنی و مکانیکی آثار هنری، تلقی هنرمند و مخاطب از این آثار تغییر یافته و یکه بودن اثر هنری به معنایی که در گذشته مطرح بود از میان رفته است. تکثیر این امکان را ایجاد می نماید که هر کس در موقعیت دلخواه خود با آثار هنری برخورد نماید. به عبارتی ارزشهای آیینی در آثار هنری جای خود را به ارزشهای نمایشی می دهند و قداستی که پیش از این از ویژگی های یک اثر هنری اصیل تلقی می شد از میان برداشته می شود. این مسئله تاملات فلسفی خاصی را بر جایگاه هنر در عصر حاضر و رابطه آن با تکنولوژی بر انگیخت،والتر بنیامین از فیلسوفان منسوب به مکتب فرانکفورت در مقاله خود با عنوان هنر در دوران تکثیر مکانیکی آن سعی دارد به نوعی جایگاه هنر را در عصر تکنولوژی نشان دهد. از نظر او آنچه سبب تلقی تازه از هنر در دوره مدرن می گردد از بین رفتن هاله مقدس گرداگرد آثار هنری است. هدف از این پژوهش آن است که با توجه به آرای ارائه شده والتر بنیامین در مقاله اثر هنری در روزگار تکثیر مکانیکی ضمن مقایسه آنها با آدورنو دیگر اندیشمند مکتب فرانکفورت، هنر در عصر تکنولوژی را مورد بررسی قرارد داده و سپس با توجه به تاثیرات تکنولوژی بر هنر نگارگری، جایگاه آن در عصر تکنولوژی را تا حدودی مشخص نماید.
مریم عرب یار محمدی محمد رضا دادگر
هنر در هر جامعه ای از اندیشگی، جهان بینی و فرهنگ مردم آن جامعه ریشه می گیرد. فرهنگ و جهان بینی نیز یکباره پدید نمی آید و برآیند انباشت سده ها و هزاره ها زیستن و اندیشیدن مردم یک سرزمین است؛ پس برای شناخت و بررسی و یافتن ریشه های هنر ناگزیر باید همه پیشینه و تاریخ آن سرزمین واکاوی شود. اگر چه جامعه هر از چندی دچار دگرگونی هایی می شود و یا المانهای نویی را در داد و ستد با فرهنگ های دیگر می پذیرد و شکل و ریختی نو به خود می گیرد و پوست می?اندازد ولی پیشینه اندیشگی از میان نمی رود و در ژرف ترین زاویه های پنهان فرهنگ قومی برجای می?ماند.اندیشه های کهن، برداشت نیاکان از جهان و هستی و چیزهایی از این دست همه و همه برجای می?مانند و دوباره در دوره های پستر با فرم و رنگی نو نمود می یابند. اگر نگاهی به تاریخ و هنر ایلام داشته باشیم در می یابیم که نزد مردمان این تمدن هنر از باورها و کیش ایشان بسیار اثر می پذیرفته است. اگر هنر دوره اسلامی را نیز به همین گونه بررسی کنیم در می یابیم اگرچه هنر ایران در دوره اسلامی از ایدئولوژی ویژه ای اثر پذیرفته و ویژگی های دیگرگونه ای یافته است ولی همچنان ویژگی های بومی و ملی ایرانی اش را با خود کشیده و مرده ریگ تمدن های کهن و تاریخ دراز این سرزمین را با خود داشته است. در این پژوهش کوشیده شد تا با بررسی نماد ها و نقش مایه ها و پیگیری آنها در درازای زمان جنبه های همسانی یافته شود و تداوم باورها و سیر دگرش نقش مایه ها بررسی شود. همچنان که باورها و برداشتهای مردم یک سرزمین با سرزمینی دیگر که شاید به دینی یکسان باور یافته باشند نیز می تواند بسیار دگرسان باشد، نقش مایه های به کار برده شده در کارهای هنری نیز می توانند ظرف مفهوم های گوناگونی شوند ، گاه مفهوم ها فراموش می شوند و نقش مایه تنها به عنوان آرایه ای تزئینی در دوره ای دیگر به کار می روند و یا حتی دربر گیرنده مفهوم های دیگری می شوند. درک این مفهوم?ها و شناخت جریان هنر و دگرش نقش مایه ها و مفهوم هایشان می تواند به شناخت چیستی فرهنگی یک سرزمین رهنمون شود. به هر روی وجود مانستگی هایی در نماد ها و مفهوم هایی که از آنها بر می آید و حیات این نقش مایه ها در درازای تاریخ می تواند گویای وجود کیستی و سرشت یکسان مردم یک سرزمین و اندیشه مردمانش باشد. با بررسی دو دوره بسیار دور از هم در تاریخ یک سرزمین، مانند دوره ایلام و دوره اسلامی تداوم نقش مایه ها و نماد ها در گذر تاریخ مشاهده می شود و برماندهای فرهنگی شناخته می شوند.
فرزانه نبوی محمدرضا دادگر
چکیده : دیوان حافظ، که نزد ایرانیان ارزش معنوی فراوانی دارد، در مکتب خانه های قدیم و مدارس امروز یکی از کتاب های درسی بوده است. امروزه کمتر ایرانی ای را می توان دید که نام حافظ را نشنیده باشد و با بیتی یا غزلی از او آشنا نباشد. این دیوان در دوره های تاریخی گوناگون از نظر تصویرگران ایرانی نیز به دور نمانده و آنان را بر آن داشته تا به دنیای پر رمز و راز دیوان حافظ قدم نهند و به ترجمان تصویری اشعار وی بپردازند. هرچند که بسیاری از نسخه های مصور به سفارش رجال سیاسی دربار مصور می شده اند و تصویرگر در ارائ? بی چون و چرا و آزادان? هنر خویش محدود بوده است، اما نفوذ اندیش? اشراقی و نیز معرفت و آگاهی هنرمندان از شیوه های بیان رمزی و نحو? انعکاس عقاید عرفانی در تصویر، باعث خلق آثار بی نظیری به ویژه در طول دور? صفوی در ایران شده است؛ ضمن اینکه در این دوره هنرمندان مضامین مشابهی را برای تصویرگری این دیوان در نظر داشته اند. در دور? قاجار نگرش هنرمندان به این دیوان متأثر از بستر فرهنگی این دوره تغییراتی اساسی را رقم زده است و حتی در این محدود? زمانی شیوه های هنری خاصی باب می شود که هنر تصویرگری را به شدت تحت تسلط خود قرار می دهد. این بررسی با هدف دستیابی به ارتباط میان متن و تصویر و قدمی در مسیر رمزگشایی آثار تصویری شکل-گرفته در گستر? دیوان حافظ در دوران های تاریخی صفوی و قاجار انجام شده است.
سمیه حمیدی مهنوش مشیری
نسخه خطی «فالنامه شاه طهماسبی» به سبب اختصاص به مسائل مذهبی، یکی از نسخ برجسته در تصویرگری ایرانی به شمار می رود و ازاین رو شناخت چگونگی پرداخت روایت داستان در آن به فهم چگونگی تصویرسازی متون مذهبی خواهد انجامید. از سوی دیگر، ابعاد غیر عادی این نسخه خطی، آن را از نسخ دیگر متمایز می کند و این فرض را پیش می کشد که احتمالا این نسخه برای فال بینی و پیشگویی مورد استفاده قرار می گرفته است. اما این اثر قابل توجه، علیرغم این ویژگی های منحصر به فرد، از کانون توجه دور مانده است. این دو ویژگی نگارنده را برآن داشت تا در جهت فهم رمزگان تصویری و علت خلق این نسخه با چنین ابعادی بر آن تمرکز نماید. در این راستا نگارنده نخست به پژوهش درباره بستر زمانی خلق این اثر، شرایط حاکم بر جامعه در این عصر و پس از آن به بررسی تصاویر این مجموعه هنری پرداخته است؛ تجزیه و تحلیل عناصر بصری تصویر و مقایسه آن ها با سایر تصاویر مشابه از دیگر نسخ خطی از جمله آن است. این بخش از پژوهش، با استفاده از منابع محدودی که به معرفی این نسخه می پردازد؛ انجام شده است. در واقع تنها کتابی که به طور مستقیم، فالنامه شاه طهماسبی را مورد بررسی قرار داده؛ کتاب«falnama, the book of omens»است و از همین رو، کتاب حاضر تنها منبع مستقیم پژوهش بود. به هر روی رجوع به کتب مقدسی چون قرآن و عهد عتیق، راه را بر رمزگشایی این نسخه خطی هموارتر کرد. از مطالعه حاضر این امر حاصل شد که فالنامه شاه طهماسبی در زمانی خلق شده، که شاه طهماسب در سال های کهولت سن به سر می برده و با توجه به یافته ها به نظر می رسد؛ نسخه حاضر به سبب ضعف چشمان پادشاه با این ابعاد خلق شده تا مورد استفاده او باشد. از سوی دیگر، شیوه استنساخ آن که تصاویر را در یک طرف کاغذ و متن مرتبط را در طرف دیگر قرار داده نشان می دهد این نسخه برای فال بینی و پیش گویی و احتمالا نقالی مورد بهره بوده است. واژگان کلیدی: ایران، صفویه، شاه طهماسب، مکتب قزوین، فالنامه
فاطمه عبدی مراد مهنوش مشیری
شناخت تصاویر نسخههای خطی فارسی میتواند به عنوان مدخلی بر شناخت درست چگونگی تصویرسازی متون معاصر در نظر گرفته شود.اما آنچه در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چگونگی گزینش موضوع مورد بازنمایی توسط تصویرگر ایرانی است. به همین سبب توصیف و خوانش تصویرهای نسخه همای و همایون خواجوی کرمانی به قلم جنید بغدادی، به عنوان موضوع این پایان نامه انتخاب شده است. از سوی دیگر، شناخت چگونگی ترجمه تصویری از متن داستان واجد اهمیت بسیار است. پاسخ به این سوال که نشانههای تصویری، تا چه حد وفادار به روایت داستان هستند و حکایت از جریان متن در تصویر دارند؛ مبنای آغاز پژوهش بر این نسخه خطیبودهاست. در این راستا ابتدا روایت داستان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و سپس خوانش تصاویر و تطبیق آن با متن داستان انجام شدهاست. پژوهش حاضر در پایان نشان خواهد داد که تصویرگر ایرانی علاوه بر تکیه بر روایت داستان و شناخت درست از رمزگان نهفته در آن، هنر، فرهنگ و رسوم قومی عصر خویش را در خلق آثارش مورد توجه قرار داده و از عناصر تصویری پیرامون خویش برای آفرینش آنها بهره گرفتهاست. واژگان کلیدی: تصویرگری، مکتب بغداد، منظومه همای و همایون، جنید بغدادی.
وجیهه اسماعیلی بهمن نامور مطلق
ظروف آبی و سفید از بارزترین ظروف دوره صفویه اند که به دنبال برگرفتگی از ظروف آبی و سفید چین به وجود آمده اند. بیان هنری خاص این ظروف، آنها را متمایز ساخته است. این بیان شامل استفاده فراوان از پیش متنهای چینی است. اگر چه متن این ظروف در ارتباط با پیش متنهای بسیاری توسعه پیدا کرده است، اما عمده ترین تأثیر را پیش متنهای چینی و تجربه های ایرانی هنرمند صفویه گذاشته اند. از طرف دیگر در تکوین متن ظروف آبی و سفید صفویه، عوامل فرامتنی نیز ایفای نقش کرده اند. منظور از عوامل فرامتنی، عوامل اجتماعی، فرهنگی و تأثیرات موقعیتی حکمفرما بر جامعه صفویه است. پژوهش پیش رو برآنست تا به بررسی عوامل اصلی متنی و فرامتنی موثر در شکل گیری ظروف آبی و سفید صفویه بپردازد. در این راستا پرسشهایی مطرح می شود که مهم ترین آنها عبارتند از اینکه: برگرفتگی هنرمندان ایرانی از متن ظروف آبی و سفید چین به چه صورت بوده است؟ با توجه به چینی بودن پیش متن اصلی این ظروف، تا چه حد پیش متنهای ایرانی تأثیرگزار بوده اند؟ شرایط فرامتنی تا چه میزان در وضعیت و موقعیت ظروف آبی و سفید موثر بوده اند؟ جهت پاسخگویی به این سوالات، روش ترامتنی و گفتمانی اتخاذ گردیده است. ترامتنیت که توسط ژرار ژنت مطرح شده است به بررسی روابط یک متن با غیر آن می پردازد. مطالعه گفتمانی این پژوهش از روش گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف تبعیت میکند و به شرایط فرامتنی می پردازد. در نهایت مشخص می شود که هنرمند صفویه در به نمایش درآوردن پیش متنهای چینی دگرگونیهای فراوانی به وجود آورده و حتی معنا و مفهومی که عناصر چینی در فرهنگ خود دارند، از اعتبار انداخته است و متن این ظروف مانند دیگر هنرهای ایرانی در پیوند با عناصر هنری و فرهنگ ایرانی قرار گرفته اند. همچنین عوامل فرامتنی در روند شکل گیری و پویایی عناصر متنی این ظروف تأثیر بسزایی داشته اند.
اعظم صفی پور بهمن نامور مطلق
آتش در ایران باستان از اهمیت زیادی برخوردار بوده، نشانه های این توجه در متون و آثار هنری قابل مشاهده است. متاسفانه آگاهی ما از نحو? نگهداری آتش در نزد پارسیان (ایرانیان) باستان اندک است. اما با توجه به یافته های باستانشناسی بهتر می توان در این مورد نظر داد. در این پژوهش با شناسایی انواع آتشدانها و نقوش به جای مانده، به معرفی و طبقه بندی آنها از جهت فرم و شکل توجه شده، سپس با مبنا قرار دادن ارتباط میان نقش آتشدان های نقوش برجسته مادی و هخامنشی به مقایسه تطبیقی در این حوزه پرداخته شده است. علاوه بر نقوش برجسته به سایر آثار هنری منقوش به نقش آتشدان شامل مهرها، سکه ها و... در دوره های باستانی نیز اشاره شده است. همچنین با بیان تفاوتها و شباهتهای نقوش آتشدان در دو دوره تاریخی ذکر شده الگوها و ملاکهای بکارگیری از نقش آتشدان در نقوش برجسته گور دخمه های قزقاپان و سکاوند از دوره ماد و نقش ر ستم و تخت جمشید از دوره هخانشی مورد مطالعه قرار گرفت. جهت شناخت بهتر آتشدان های دوره های مذکور(ماد و هخامنشی) ناگزیر به طبقه بندی و شناسایی انواع آتشدان ها از هزاره سوم تا پایان دوره ساسانی بود. مقایسه تصویری نقوش براساس فرم و شکل در این دو دوره بیانگر مشابهت ها و تاثیرات آنها می باشد.در این پژوهش با توصیف اشکال و با مبنا قرار دادن روابط بینانشانه ای میان نقوش به مطالعه تاریخی آثار پرداخته شده است، در نهایت نیز با تحلیل نقش برجسته گور دخمه های تخت جمشید و نقش رستم که یک الگوی واحد را نشان می دهد به زمان و مکان برگزاری مراسم آتش پی برده شد.
پانیا مرزبانیان ناهید عبدی
یکی از رایج ترین عناصر تصویری هنر ایران از دوران کهن و پیش از تاریخ نقش مایه «آب» است که بر روی بسیاری از سفالینه های آغازین تا ظروف نقره ساسانی و همچنین آثار باشکوه دوران اسلامی چون سفالینه های سلجوقی و نسخه های خطی و مصور در مکاتب مختلف نقاشی ایران دیده می شود. که این مسئله بی ارتباط با جایگاه والای آب در باورهای پیش از اسلام و پس از آن در ایران نیست. سفالینه های سلجوقی غالبا بستر مناسبی برای بازنمایی آب بوده اند. جویباری روان با چند ماهی، اردک و مار و در پاره ای از سفالینه ها با نقش زن در میان امواج آب، در سطح پایین اغلب ظروف این عصر مشاهده می شود. عدم وجود بررسی های درخور توجه پیشین و ضرورت آن، نگارنده را بر آن داشت تا به صورت هدفمند تعدادی از این سفالینه ها را انتخاب نموده و با استفاده از رویکرد آیکونوگرافی مورد مطالعه قرار دهد. روش پژوهش در این رساله کیفی تاریخی است و از طریق مطالعات کتابخانه ای و بازدید از موزه های داخلی و سایت های موزه های معتبر خارج از ایران، داده های کافی جهت پژوهش جمع آوری شده است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه نقش مایه «آب» بر روی تعدادی از سفالینه های سلجوقی، همچنین بررسی رابطه میان این نقش مایه با دیگر نقش مایه های وابسته به آن، به طور أخص نقش مایه «زن» و تحلیل روایت شناسانه سفالینه ها از طریق رجوع به منابع ادبی است. با مطالعه بازنمایی آب در دوران سلجوقی، به عنوان دوره ای شکوهمند در تاریخ اسلامی ایران، می توان تداوم سنت های هنری، فرهنگی و باورهای ملی ایران در خلق و پردازش آثار هنری دوره اسلامی مشاهده کرد. همچنین از روایات نقل شده و کتب تالیف شده در این دوره و یا نزدیک به آن، مشخص می شود، سلجوقیان به حضور موجودات و انسان های دریایی به ویژه زنان دریایی اعتقاد داشته اند و این گونه باورها در نگاره ها و نقوش سفالینه ها منعکس شده است.
پری سیما فضایلی جلیل جوکار
شاهنامه فردوسی یکی از متون ارزشمند ادبی است که بیش از هرکتابی در طول تاریخ هنر نقاشی ایران مورد توجه هنرمندان واقع شده است. امروزه شاهنامه های مصور فراوانی در موزه ها و کتابخانه های جهان وجود دارند،که تعداد بسیاری از آن ها متعلق به دوران صفوی است. اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوران به ویژه در حکومت شاه عباس بزرگ در اصفهان شرایطی را فراهم آورد که شاهد جریانات هنری مستقل از دربار هستیم، این در حالی است که بیشترین مطالعات انجام شده متمرکز بر شاهنامه های نفیس سلطنتی می باشد. این رساله با طرح مسأله ی شاهنامه نگاری غیردرباری در عصر شاه عباس بزرگ این اهداف را مد نظر قرار داده است، در ابتدا بررسی تاریخی شاهنامه نگاری غیردرباری انجام شده است وسپس مطالعه و شناسایی فعالیت کارگاه های استنساخ غیردرباری در مراکز و مکاتب محلی با تمرکز بردوران صفوی به ویژه حکومت شاه عباس صورت گرفته است.هم چنین معرفی برخی شاهنامه های غیردرباری و تجاری به طورخاص، نسخه ی غیردرباری شاهنامه ی 1016ه.ق و توصیف و تحلیل نگاره های آن انجام شده است. روش مورداستفاده دراین رساله کیفی- تاریخی است و مطالعه ی منابع تاریخی درجه اول دارای اهمیت می باشد.شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مطالعه ی اسناد و مدارک موجود است و روش تجزیه و تحلیل براساس رویکرد تطبیقی می باشد و شاهنامه ی 1016ه.ق منطبق با فرضیه ی شاهنامه نگاری غیردرباری در نیمه ی اول سده ی یازده ه.ق مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین نتایج حاصل شده در این رساله نشان می دهدکه در نیمه ی اول سده ی یازده ه.ق کارگاه های غیردرباری و هنرمندان مستقلی در زمینه ی شاهنامه نگاری فعالیت می کردند.هم چنین شاهنامه ی 1016 ه.ق به عنوان نسخه ای غیردرباری کتابت شده است که برخی از نگاره های آن متعلق به اواخر مکتب اصفهان می باشند. درحالی که برخی دیگر در سده های اخیر به صورت جعلی به نسخه اضافه شده اند وآن را به نسخه ای کاملاً تجاری تبدیل کرده است.
آزاده پنیریان علیرضا خدامی
کاخ چهلستون اصفهان، یکی از زیباترین بناهای به یادگار مانده از دوره صفویان است که همواره در طول تاریخ توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. در مورد ساخت کاخ و همچنین تزئینات آن از جمله دیوارنگاره ها، نظریه ی قطعی وجود ندارد و بر طبق اسناد موجود، این کاخ یکی از عمارت های مورد توجه صفویان بوده، و به منظور پذیرایی از مهمانان و سفیران خارجی ساخته شده است. معماری کاخ و نیز تمام تزئینات آن در راستای نمایش شکوه و اقتدار دربار صفوی قرار گرفته است. در میان همه ی تزئینات کاخ، دیوارنگاره های آن بیشتر ازهمه جلب نظر می کند و می تواند بستر مناسبی برای مطالعه و تحقیق را فراهم آورد. این پایان نامه دیوارنگاره های کاخ چهلستون اصفهان را با روش آیکونوگرافی مورد بررسی قرار می دهد. روش آیکونوگرافی از طریق توصیف و تحلیل و تفسیر مضمون واقع در اثر هنری به مطالعه زمینه ها و لایه های پنهان در اثر هنری می پردازد. در این روش، اثر هنری به عنوان منبعی برای شناسایی زمینه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمان خود قرار می گیرد. از این رو، دیوارنگاره های کاخ چهلستون نیز می تواند به عنوان منبعی دست اول برای شناسایی جهان بینی حاکم بر زمان خود قرار گیرد. در این رساله، در ابتدا با رجوع به منابع مکتوب دست اول دوره ی صفویه به شفاف سازی تاریخ ساخت کاخ و در ادامه به معرفی و طبقه بندی، دیوارنگاره ها پرداخته خواهد شد و سپس سه نمونه با روش آیکونوگرافی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. برای رسیدن به این منظور و برای نیل به معنای درونی دیوارنگاره ها، منابع دست اول تاریخی دوران صفویه و نیز سفرنامه های به جای مانده از آن دوران، به عنوان منابع اصلی پژوهش در نظر گرفته شد و سپس برای تکمیل اطلاعات موجود، کتب و منابع تاریخی دست دوم نیز مورد مطالعه قرار گرفت. در پایان، نشان داده خواهد شد،که چطور یک اثر هنری می تواند هم عرض منابع مکتوب، به عنوان سندی تاریخی از هویت یک ملت در نظر گرفته شود.
سیمین اینانلو محمدرضا دادگر
آیین مهر به عنوان یکی از قدیمیترین مذاهب تأثیر گذار ایران زمین برای طبیعت و حیوانات احترام زیادی قائل بود. باید دانست که این نگاه خاص به موجودات و عناصر طبیعی سبب آفرینش آثار چشمگیر و قابل توجهی گردید و با اینکه مذهب مهر به مرور زمان (در ظاهر) از میان رفت، اما مراسم و آیینهای مربوط به آن، در قالب ادیان دیگر از جمله مسیحیت و از راههای گوناگون به حیات خود ادامه داد. مراسم قربانی کردن یکی از شاخصترین رسوم مربوط به آئین مهر است. از آنجا که بیشتر آثار برجای مانده به این مراسم مربوط هستند، حیوانات متعددی در آنها به چشم میخورند. هر یک از این حیوانات نماد اندیشهها و در بر دارند? مفاهیم رایج دوران خود هستند. در این پایان نامه، قصد بر این است که به بررسی جایگاه مفهومی، تصویری و نمادین حیوانات در آیین باستانی مهر و مسیحیت پرداخته شود. در راستای این هدف، با استفاده از کتابها، مقالات، ترجمهها و بررسی تطبیقی یافتهها، این نتیجه حاصل میگردد که صور ظاهری حیوانات موجود در اندیشه میترائیسم، با ورود به آیین مسیحیت تغییر چندانی نکرده باشد، اما جایگاه مفهومی آنها به قطع، دستخوش تحولات بسیاری شده است.
حجت سالارمحمدی ناهید عبدی
از آن جا که زمان زیادی از کشف تمدن نویافته ی هلیل رود(جیرفت) نمی گذرد، پژوهش های بنیادین و همه جانبه ی زیادی در این باب صورت نگرفته است. مسأله ی تحقیق بر روی افسانه ها و باورهای اساطیری منطقه تازگی دارد. و به تبع آن، ریشه یابی نقش مایه های روی آثار یافت شده از این حوزه در باورها و آیین ها و افسانه های بومی، موضوعی است که تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته است. هدف از تحقیق در این زمینه، علاوه بر کشف ارتباط بین دو مقوله ی ثابت(تصاویر نقش شده روی آثار) و سیال(یادمان های زبانی و کلامی)، معرفی بیشتر این تمدن و آثار آن به دانشجویان هنر و همچنین استفاده از نقوش آن ها در جهت تصویر سازی داستان های رایج بومی است. به نظر می رسد باورهایی که موجد این تصاویر بوده از راه های گوناگون از جمله ادبیات محلی و آیین ها و باورها، به حیات خود ادامه داده است. و همچنین به نظر می رسد تصاویر مکشوفه از این ناحیه، هویت خود را از منظر جغرافیای زیستیِ بومی به دست آورده و این منظر تغییر چندانی نکرده است. گردآوری داده های این پژوهش از دو طریق؛ تحقیق میدانی در منطقه مورد پژوهش برای گردآوری و ثبت افسانه ها و رسومات کهن جاری، و همچنین مطالعات موزه ای و کتابخانه ای صورت گرفته است. آن چه که از این تحقیق حاصل آمده، به چند بخش موضوعی تقسیم می شود؛ نخست، از آن جا که کهن ترین متون ثبت شده ی موجود مربوط به آیین زرتشتی است، بررسی ریشه ی باورها و افسانه های شفاهی، بیشتر با استناد به این گونه متون صورت گرفته است. دوم اینکه تعداد آثار در دسترس از این تمدن محدود بوده و اثبات فرضیه ی انطباق دو مقوله ی مذکور، نیازمند وجود تمام تصاویر و نقوش می باشد که با توجه به کمیت حاضر، به نتایجی قابل توجه دست یافته-ایم. سپس به طور مسلّم، افسانه های کهن و عقاید اسطوره ای گذشته در مسیر تاریخ چند هزار ساله دچار تغییرات زیاد شده و اکنون در قالب رسوم و داستان هایی پراکنده و ادغام شده به دست ما رسیده اند. کلیدواژگان هلیل رود. جیرفت. نقشمایه. اسطوره. عامیانه. تصویرسازی. فهرست مطالب
حمیده عاشوری ناهید عبدی
ادبیات همواره به عنوان یکی از منابع مهم مضمون شناسانه و زیبایی شناسانه در هنر ایرانی تأثیر داشته است. از میان متون ادبی، شاهنامهی فردوسی مهم ترین کتابی است که در عرصه های گوناگون ادبی به ویژه هنری بازتولید شده و از بهترین نمونه های یک اسطوره متن محسوب می شود. از میان داستان های شاهنامه، داستان زندگی سیاوش، موضوع آفرینش آثار متعدد ادبی و هنری به شمار می آید. در این میان بازتاب تفاوت در سلیقه های مولفان وگرایش های فرهنگی در هر زمان را می توان در این آثار به خوبی مشاهده نمود. در این پژوهش سعی بر آن است تا داستان گذر سیاوش از آتش، که در نظام های نشانه ای گوناگون از دوره ی قاجار تا عصر حاضر، توسط هنرمندان خلق شده است، مورد مطالعه قرار گیرد. این ترجمه های بینانشانه ای یعنی انتقال روایت کلامی به روایت های تجسمی و نمایشی و موسیقی نیازمند تحلیل بینامتنی و بیش متنی خواهد بود. هنرمندان، سیاوش و لحظه ی گذشتن وی از آتش را، با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زمان خود خلق نموده اند و پیروزی سیاوش در این آزمون را با شرایط زمان خود تعبیر نموده اند. بنابراین این پژوهش در نظر دارد با روش اسطوره کاوی ژیلبر دوران که به بررسی همزمان متن و بافت می پردازد، به تحلیل اسطوره کاوانه شخصیت سیاوش در نظام های نشانه ای خلق شده در سه دوره ی تاریخی، بپردازد. پرسش اصلی این است که علت تداوم و تکثیر متنی این روایت در دوره قاجار تا دوره معاصر چیست و اینکه چه تفاوت های بیانی و سبکی در بازتولید هنری این روایت ایجاد شده است؟ و تأثیرات فرهنگی در دگرگونی های نشانه ای این روایت چگونه است؟ هدف اصلی این پژوهش، جستجو و بررسی نظام های نشانه ای مرتبط با داستان گذر سیاوش از آتش به منظور پی بردن به تغییر آثار نسبت به نظام کلامی آن در شاهنامه و تأثیر پذیری آنها از فضای حاکم می باشد.
ندا برنوش محمد تقی آشوری
سکه های ساسانی مدارک گرانبهایی از تاریخ، فرهنگ، هنر و مذهب ایران باستان به شمار می روند و نقشی دوگانه در تاریخ هنر این دوره بازی کرده اند.از یک سو ابزاری برای تایید اسناد، تثبیت وقایع تاریخی و کمک به تاریخ گذاری ابنیه و آثار بوده اند و از سویی دیگر، آثار هنری به شمار می آیند. در این پژوهش بررسی و تحلیل سکه های دوره پایانی سلسله ساسانی با رویکرد آیکونوگرافی صورت گرفته است. اهمیت این سکه ها از آن رو می باشد که در واقع انعکاس و تاثیرگذاری رویدادهای اجتماعی آن روزگار ، برنقش مایه ها ، نوشته ها و کیفیت ضرب سکه ها، قابل بررسی است.نقش این سکه ها دارای مضامین اسطوره ای- مذهبی(زرتشتی) بوده و عناصر تصویری، کلیدی ترین نقش را در انتقال این مضامین به عهده داشته اند، به گونه ای که برخی نوشته ها به عنوان تاکیدی بر کارکرد نقوش به کار رفته اند.
نسترن رستمی گوران سیروس یگانه
هر رویدادی در هنر می تواند بازخوردی در اندیشه داشته باشد و هر اندیشه جدیدی، ایده های هنری تازه ای به بار می آورد. هدف کلی این تحقیق بررسی تاثیرات متقابل میان هنر و اندیشه است، که با بررسی سوررئالیسم (هم در ابعاد یک جنبش و هم به عنوان رویکردی بشری که فاقد زمان و مکان است) در نسبت با روانکاوی مکتب لکان، تاثیرات متقابل این دو حوزه بر یکدیگر را مورد توجه قرار می دهد. در این تحقیق ابتدا به طور مختصر به نظریات زیگموند فروید پرداخته شده و مشترکات دو مبحث روانکاوی و هنر مورد بررسی قرار گرفته و سپس مکتب لکان مطالعه شده است. در فصل بعد، جنبش سوررئالیسم به لحاظ تاریخی و نیز از نقطه نظر اهداف و آرمانهای جنبش بررسی شده است. در ادامه ابتدا نقطه عطف تاریخ روانکاوی و هنر یعنی ملاقات دو شخصیت کلیدی (ژاک لکان و سالوادور دالی) که منجر به تاثیر به سزای هنر در روانکاوی شده است مورد کنکاش قرار گرفته و سپس برای تبیین مباحث ژاک لکان در زمینه ای هنری، به نقد و تحلیل دنیای هنری دالی از منظر لکان پرداخته شده است. در پایان، سوررئالیسم بدون زمینه تاریخی، در جایگاه امروزین آن از دیدگاه نقد روانکاوانه لکانی در سینمای دیوید لینچ مطالعه گردیده است. در بخش نتیجه گیری نیز به این سوال که «آیا می توان خوانش روانکاوانه را به عنوان خوانشی نهایی برای اثر هنری در نظر گرفت؟»، پاسخ داده شده است.
مژگان عباسی سعید زاویه
هریک از ادیان، رشته هایی خاص از هنرها را، برای بیان اصول و تجلی کالبدی بخشیدن به حقایق معنوی مورد نظر خویش مناسب یافته اند. در برخی از ادیان؛ تصویرگری، نمود هنری است که برای پیش برد اهداف و عقاید آن دین که؛ همانا رسیدن به کمال انسانی است، مدنظر قرار گرفته شده است. در حالی که، برخی دیگر از ادیان، برای رسیدن به کمال انسانی از بیان تصویری پرهیز کرده اند. در این راستا، نگرش دینی به تصویر را به سه صورت شمایلی، غیر شمایلی و یا شمایل شکنانه، می توان تقسیم کرد. از نمونه های نگرش شمایلی، تصویرگری شمایل های مقدس در مسیحیت را می توان نام برد. در نگرش غیرشمایلی، از بازنمایی پیکر انسانی و حیوانی پرهیز می شود و از نمادگرایی بهره می گیرد؛ مانند نمادگرایی هندسی در تزئینات اماکن مقدس اسلامی، و در نگرش شمایل شکنانه، کلاً نقش تصویر، به ویژه تصاویر مقدس، نفی می شود؛ مانند نهضت شمایل شکنی در مسیحیت. موضع گیری مذهبی علیه تصویر، چه به صورت غیرشمایلی و چه شمایل شکنانه، همواره در طول تاریخ در نقاط مختلف جهان وجود داشته است. از آن جمله، می توان به جنبش شمایل شکنی در بیزانس و تحریم تصویری در اسلام اشاره کرد. می دانیم که، جنبش شمایل شکنی بیزانس، با سده های آغازین عصر اسلامی، هم زمان بوده است، با آن که، رفتار مسلمانان با تصویر، مکرر به رفتار شمایل شکنان شبیه شده است؛ اما میان این دو، تفاوت های عمده ای وجود دارد. به هر حال، تأثیر هریک از این دو در دیگری هرچه که باشد؛ رابطه ی نزدیکی میان این دو حرکت را نشان نمی دهد. کلید واژه ها: هنر دینی ـ هنر بیزانس ـ شمایل شکنی ـ هنر اسلامی ـ تحریم تصویری.