نام پژوهشگر: عسگر صلاحی
عسگر صلاحی سعید حمیدیان
فرم گردآوری اطلاعات پایان نامه ها کتابخانه مرکزی دانشگاه علامه طباطبائی عنوان: «تأملی در ساختار معنایی غزل حافظ» نویسنده/ محقق: عسگر صلاحی مترجم: ـــــــــ استاد راهنما: دکتر سعید حمیدیان استاد مشاور: 1) دکتر سید محمد حسن حائری 2) دکتر نعمت الله ایران زاده استاد داور: 1) دکتر رضا مصطفوی 2) دکتر مهدخت معین 3) دکتر بهادر باقری کتابنامه: ــــــــ واژه نامه: ـــــــــــ نوع پایان نامه: بنیادی * توسعه ای کاربردی مقطع تحصیلی: دکتری سال تحصیلی: 88 – ورودی مهر 84 محل تحصیل: تهران نام دانشگاه: علامه طباطبائی دانشکده:ادبیات فارسی و زبانهای خارجی تعداد صفحات: 367 گروه آموزشی: زبان و ادبیات فارسی کلید واژه ها به زبان فارسی: ساختار، معنا، انسجام معنایی، تأویل، غزل، حافظ، سلمان ساوجی، عماد فقیه کرمانی، خواجوی کرمانی کلید واژه ها به زبان انگلیسی: structure, meaning coherence, interpretation, ghazal(sonnet), hafez, salman, khajou, emad faqhih چکیده الف. موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف): دیوان حافظ به نظر بسیاری زنده ترین دیوان شعر در عصر ماست. در این که راز این ماندگاری در چیست بسیار گفته اند و «گویند به دوران ها». به گمان ما ساختار معنایی ویژ? غزل حافظ یکی از رموز زیبایی، تأویل پذیری و در نهایت ماندگاری آن است. بحث روشمند در ساختار معنایی غزل حافظ، بحثی است تازه که به صورت بسیار جزئی در یکی دو ده? اخیر مورد توجه منتقدان ادبی قرار گرفته است و هنوز در آغاز راه است و در همین آغاز راه نیز اختلاف نظرها چشم گیر است؛ تا جایی که برخی پژوهش گران به ساخت شکنی در شعر او توجه دارند و برخی دیگر به ساختگرایی. بیان مسأله یکی از ویژگی های سبکی غزل حافظ پوشیده بودن پیوند معنایی ابیات - به عنوان واحدهای معنایی سازنده ساختار معنایی غزل- با یکدیگر است که موجب می شود ساختار معنایی در یک غزل او در ظاهر و در نگاه های نخستین گسسته احساس شود تا جایی که بعضی پژوهندگان این گسستگی و شکاف میان مضامین ابیات در یک غزل را، ویژگی خاص غزل حافظ می دانند و چنین می پندارند که هر بیت یا هر چند بیت در یک غزل از حافظ استقلال معنایی دارد و مستقل از ابیات دیگر یا بی ارتباط با آنهاست. اما به باور این پژوهش چنین نیست چرا که ساختار معنایی در غزل های حافظ اگرچه اغلب در ظاهر گسسته نماست ولی در میان ابیات یک غزل او با هسته مرکزی همان غزل پیوند معنایی وجود دارد؛ این پیوند معنایی اغلب در میان خود ابیات یک غزل نیز وجود دارد؛ یعنی پیوندها و تداعی های معنایی باریک و گاه باریک تر از مو در میان بیت ها وجود دارد که اغلب در نگاه های نخستین ناپیداست و کشف این پیوندها میان ابیات با یکدیگر و میان ابیات با هسته مرکزی غزل و نیز کشف خود هسته مرکزی غزل، نیازمند تأمل بسیار و اغلب نیازمند تأویل است چرا که یکی از اهداف تأویل متن - چه سنتی و چه مدرن - کشف انسجام در ساختار معنایی متن - در اینجا غزل - است. البته ساختار غزل حافظ اجاز? هر تأویل را به خواننده نمی دهد و این نکته ای است باریک که برخی تأویل کنندگان غزل حافظ از آن غافل بوده اند. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: واحد تحلیل واحد تحلیل ما در این رساله بیت است. اما نه به صورت مجزّا و مستقل، بلکه در ساختار کلی غزل و در پیوند با بیت های پیش و پس آن و نیز در پیوند با هست? مرکزی غزل. سوال های تحقیق الف) آیا در یک غزل از حافظ، هر یک از ابیات «ساز و سرودی دیگر» سر می دهد و ابیات یک غزل هر کدام استقلال معنایی دارند؟ و یا این که معمولاً به ظاهر چنین می نماید و حال آن که به واقع و یا به باطن چنین نیست؟ ب) آیا می توان در هر غزل حافظ از دید معنایی، هسته ای مرکزی کشف کرد و پیوند ابیات با این هست? مرکزی را نشان داد؟ ج) و اگر بر آن شدیم که اغلب غزل های حافظ از یک ساختار معنایی منسجم برخوردار است، پس چه عواملی در ایجاد چنین ساختاری نقش دارد؟ سوابق تحقیق از اشارات بسیار جزئی که بگذریم – البته در متن رساله و در جای خود، به این اشارات پرداخته ایم - به قول دکتر علی محمد حق شناس، مقال? «قرآن و اسلوب هنری حافظ» از بهاء الدین خرمشاهی را می توان آغازگر جدی بحث های روشمند در این زمینه دانست. مقال? «حافظ شناسی: خود شناسی» از دکتر حق شناس، مقال? «بحثی در ساختار غزل فارسی» از دکتر سعید حمیدیان، کتاب «عرفان و رندی در شعر حافظ» از داریوش آشوری، و به ویژه کتاب «گمشد? لب دریا» از دکتر تقی پورنامداریان، از جمله تحقیقات راهگشایی است که در این باب صورت گرفته است. پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد آوری و تجزیه و تحلیل داده ها: روش انتخاب غزل ها در این رساله نخست چند غزل از حافظ (14 غزل) در قیاس با و به همراه با غزل هایی از سلمان ساوجی (7 غزل)، عماد فقیه (4 غزل) و خواجوی کرمانی (5 غزل) که از منظر وزن، قافیه، ردیف، و نیز معنا یا محتوا و یا فضای کلی به هم شبیه اند، مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است؛ به این صورت که از میان غزل های مشابه این چهار شاعر غزل هایی انتخاب شده است که هم بیشترین شباهت را از منظر وزن، قافیه، ردیف، و نیز معنا یا محتوا و یا فضای کلی غزل – همه یا برخی از این موارد – دارا باشند و هم این که از منظر ساختار معنایی، گسستگی و یا گسسته نمایی بیشتری میان ابیات هر یک از این غزل ها احساس شود. و سپس چند غزل از حافظ (19 غزل) به صورت مستقل، تحلیل ساختاری شده است. در انتخاب این غزل ها موارد زیر لحاظ شده است: الف) اغلب در هر یک از این غزل های گزیده، بیشترین گسست معنایی در میان ابیات هر غزل احساس شده است. ب) سعی شده است که به نحوی از گونه های معنایی مختلف غزل حافظ نمونه و یا نمونه هایی مطرح شود. گونه هایی چون: عرفانی، عاشقانه، سیاسی – مدحی، ملامتی و یا «شعر رندانه»، غزل – مرثیه، انتقادی (چون غزل «نقد صوفی نه همه ...»)، خیّامی، حسب حال نامه، و ... . ج) تا حد امکان سعی شده است غزل هایی انتخاب شود که از منظر ساختار معنایی – البته تا جایی که نگارنده اطّلاع دارد – مورد بحث و بررسی جدی و روشمند، قرار نگرفته باشند. و اگر به ندرت مورد چنین تحلیلی قرار گرفته باشند، حتماً و البته به گمان نگارنده، نکته و یا نکته های دیگر در آن قابل طرح بوده است که تحلیل مجدد آن را اقتضا کرده است. روش تحلیل ساختار معنایی غزل ها یکی از اصول اساسی در نگرش ساختاری «تأکید بر روابط میان اجزاء» در یک نوع یا گون? ادبی است تا جایی که این رویکرد، پیام یا محتوای اثر ادبی را چیزی جز انسجام درونی اثر و روابط اجزای آن نمی داند و بر آن است که معنا یا محتوای اثر همان ساختار اثر است. رویکرد هرمنوتیکی نیز، خواه هرمنوتیک سنتی – که در پی رسیدن به معنای ثابت و نیت مولف است – و خواه هرمنوتیک گادامری، تلاش می کند که ساختار منسجم متن را نشان دهد و پراکندگی ظاهری آن را توجیه کند. هرمنوتیک ادبی «در پی آن است که هر یک از اجزای یک متن را در فرایندی که عموماً «دور تفسیر شناختی» نامیده می شود بر کلی کامل منطبق سازد: ویژگی های فردی در مقابل کل متن قابل فهم است و کل متن در پرتو ویژگی های فردی قابل فهم می شود». تأکید این دو نوع رویکرد برای نشان دادن کلیت یک متن یا نوع ادبی، از طریق کشف و نشان دادن روابط و پیوند ها میان اجزای آن متن یا نوع ادبی، نکت? مشترک مهمی است که این دو نوع رویکرد را در کنار یکدیگر و در پیوند با هم قرار می دهد. راهنما و راهگشای ما در تحلیل ساختار معنایی غزل های مورد بحث در این رساله، همین نکت? مشترک و مهم بوده است؛ به این صورت که تلاش ما برای نشان دادن روابط معنایی میان بیت ها در هر غزل، داخل در مقول? ساختارگرایی است و اغلب برای نشان دادن این پیوند ها از رویکرد هرمنوتیکی یعنی تأویل مدد جسته ایم و هدف از این تأویل نیز چیزی جز رسیدن به ساختار منسجم آن غزل و توضیح گسسته نمایی ظاهری میان اجزای آن یعنی ابیات آن، نبوده است. نکت? دیگر این که ما کوشیده ایم تا در هر یک از غزل های مورد بحث در این رساله، یک هست? مرکزی کشف کنیم و پیوند آن را با ابیات غزل نشان دهیم. این هست? مرکزی را می توان ژرف ساخت غزل شمرد که با روساخت غزل یعنی هر یک از ابیات به عنوان واحد های روساختی، پیوند معنایی دارد. و این نیز داخل در مقول? ساختارگرایی است یعنی در راستای یکی دیگر از اصول اساسی رویکرد ساختارگرایی است ؛اصلی که بیان می دارد «ساختار ها در زیر سطح روساخت قرار دارند». ت. یافته های تحقیق و نتیجه گیری: در ساختار معنایی غزل حافظ، هسته یا موضوعی مرکزی وجود دارد و ابیات هر غزل به عنوان واحدهای معنایی سازنده و یا شکل دهنده به ساختار معنایی آن غزل، همواره با این هست? مرکزی و غالباً با یکدیگر روابط معنایی دارند. اما کشف هست? مرکزی غزل ها و نشان دادن پیوند معنایی ابیات با این هسته و نیز نشان دادن پیوند معنایی ابیات با یکدیگر – که تلاشی است برای کشف انسجام ساختاری غزل- نیازمند تأمل بسیار و اغلب نیازمند تأویل است چرا که یکی از اهداف تأویل - چه سنتی و چه مدرن – کشف یا نشان دادن انسجام در ساختار معنایی متن – در این جا غزل – است. و چنین تأویلی بر این فرض مهم استوار است که متن – در اینجا غزل حافظ- از انسجام معنایی برخوردار است و از این رو تلاش می کند تا این انسجام معنایی را کشف کند؛ یا آن را بازسازی کند و یا انسجام معنایی نوینی برای آن بیافریند. در غزل حافظ یکی از عوامل مهمی که هم کشف هست? مرکزی غزل را دشوار می کند و هم پیوند معنایی ابیات در یک غزل و در نتیجه انسجام ساختار معنایی آن را گسسته می نمایاند و توجه به آن در کشف انسجام ساختار معنایی غزل، نقش موثری دارد، تغییر مخاطب ابیات (صناعت التفات) در یک غزل و گاه حتا در یک بیت است که هم بسامد بالایی دارد و هم اغلب به گونه ای پوشیده صورت می گیرد. و اما عواملی که در ایجاد انسجام ساختار معنایی غزل – غزل های مورد بحث در این پژوهش – نقش دارد، عبارتند از: الف) وجود هسته ای مرکزی در غزل. ب) تناسب و یا پیوند معنایی میان ابیات. ج) تناسب معنایی ردیف با هسته و یا موضوع غزل. د) تناسب معنایی مطلع و مقطع غزل. ه) استعاره گرایی. صحت اطلاعات مندرج در این فرم بر اساس محتوای پایان نامه و ضوابط مندرج در فرم را گواهی می نماییم. . نام استاد راهنما: دکتر سعید حمیدیان سمت علمی: استاد رئیس کتابخانه: نام دانشکده: ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
مهرداد امیری نژاد بیژن ظهیری
چکیده:دیوان حافظ، جزو متونی است که چند معنایی و تفسیر پذیری، از خصوصیات بارز آن است و به نسبت مخاطبان می تواند معنی داشته باشد؛ به همین دلیل شارحان این دیوان، شرح های متفاوتی از آن نوشته اند و چهره های متفاوتی از حافظ ارائه داده اند. از این رو دیوان حافظ، بستر مناسبی است تا از دیدگاه نظریه های نقدادبی جدید مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش، براساس نظریه ی ادبی هرمنوتیک که دارای دو دیدگاه مولف محور و خواننده محور می باشد، برگزیده ای از شروح حافظ، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، ابتدا به توضیح عناصری چون نقد ادبی، نقد نو، نظریه ی ادبی، ریشه ی کلمه ی هرمنوتیک، خاستگاه نظریه ی هرمنوتیک، اصطلاح هرمنوتیک، قلمرو هرمنوتیک و تفسیر و تأویل هرمنوتیکی متن پرداخته شده است و در بخش بعدی، شارحانی که سعی کرده اند با تکیه بر خود دیوان و با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی حافظ، اشعار او را شرح کنند، شرح آنها از دیدگاه هرمنوتیکی مولف محور، مورد بررسی قرار گرفته است و شارحانی که با توجه به پیش فرض ها و ذهنیت خود، اشعار حافظ را شرح کرده-اند، شرح آن ها از دیدگاه هرمنوتیکی خواننده محور، مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل نتیجه گیری نیز به این نتیجه رسیده ایم که علت چند معنایی شعر حافظ که موجب شده است تا شرح های متفاوتی از آن ارائه شود چیست؟ و همچنین، هر کدام از این دیدگاه های هرمنوتیکی، چه ویژگی ها و مولفه هایی دارند و با استفاده از چه شیوه ای، می توان به یک شرح جامع از دیوان حافظ دست یافت.
رقیه ممی زاده عسگر صلاحی
نام خانوادگی دانشجو: ممی زاده کولانکوه نام: رقیه عنوان پایان نامه: بررسی تطبیقی غنا در کلیله و دمنه و مرزبان نامه با تکیه بر عنصر عاطفه استاد راهنما: دکتر عسگر صلاحی استاد مشاور: دکتر خدابخش اسداللهی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: زبان و ادبیات فارسی دانشگاه: محقق اردبیلی دانشکده: ادبیات و علوم انسانی تاریخ فارغ التحصیلی: تعداد صفحه:114 کلید واژه: غنا، عاطفه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، ابزارهای غنا، تطبیق چکیده در این تحقیق درباره ی غنا و ابزارهای آن (وصف، مدح، رثا، هجا، شکوی، مناجات) در کلیله و دمنه و مرزبان نامه سخن رفته است. با مطالعه ی جامعه آماری فوق درمی یابیم که از ابزارهای غنا در جای جای این دو کتاب استفاده شده است. وصف عنصری است که بیش از سایر ابزارها در خدمت این دو نویسنده قرار می گیرد. مدح پادشاه و متعلقات مربوط بدان و همچنین مدح مذهبی در هر دو کتاب مشهود است. رثای شخصی با از دست دادن بستگان، شی ء و روزهای خوش مطرح است. زمانی که هر دو نویسنده با ناملایمات روبرو می شوند و یأس و ناامیدی به سراغشان می آید به شکواییات پناه می جویند و هنگامی که با مصائب و سختی ها روبرو می شوند و تاب مقاومت در برابر آن ها را ندارند برای التیام آتش خشم به ناسزا گویی ها و فحاشی های رکیک و قلم اندازی های شرم آور روی می آورند. گاه نیز با صفای قلب و رقت احساس به شکر گزاری پرداخته و با مایه های قوی احساسی و عاطفی به راز و نیاز و مناجات با پروردگار خویش می پردازند.
فریده حبیب زاده جبه دار عسگر صلاحی
چکیده نقشبندیه یکی از فرقه های صوفیه در ایران است که پیروی از سنت و حفظ آداب شریعت و دوری از بدعت اساس این طریقه به شمار می آید. در آن نه خلوت است، نه عزلت، نه ذکر جهر، نه سماع و مرکز اصلی آن ماوراءالنهر بوده است. این فرقه به نام خواجه بهاءالدین نقشبند در قرن هشتم هجری قمری رونق گرفت و در واقع ادامه ی طریقه ی خواجگان است که به جهت تعالیم خاص خود خیلی سریع در ماوراءالنهر، داغستان، هندوستان و در قسمتی از جنوب شرقی شبه قاره هند، ترکیه، گیلان و کردستان گسترش یافت. مرید پروری و اطاعت بی چون و چرای سالک از شیخ و پیر، مثل همه فرقه های صوفیانه از اصول اولیه ی تعلیمات این فرقه بوده است. شاعران و نویسندگان بزرگی در ماوراءالنهر به این فرقه گرایش داشتند که در حوزه ی اندیشه و تفکر و تعالیم این فرقه آثار شگرفی در زبان و ادب فارسی بوجود آوردند. جامی و امیر علیشیر نوایی از این دسته اند. عبدالرحمان جامی در آثار متعددش از جمله دیوان سه گانه و اورنگ سوم هفت اورنگ، فرقه ی نقشبندیه را توصیف نموده و اشعاری در مدح و منقبت مشایخ بزرگان این طریقت سروده است. وی در تحفهالاحرار به یادکرد چهار قاعده «هوش در دم »، «نظر برقدم»، «خلوت در انجمن » و «سفردر وطن» که از اصول یازدگانه ی نقشبندیه بوده، پرداخته است. جامی ابیاتی درمورد اطاعت بی چون و چرا از شیخ، سلسله پرستی، پایبندی به سنت، حفظ آداب شریعت و دوری از بدعت که از اساس کار نقشبندیه است در دیوان و تحفهالاحرار آورده است و در نفحات الانس مشایخ این طریقه را معرفی کرده است.
عادل نورآذر عبابگلو خدابخش اسدالهی
یکی از موضوعات بحث انگیز پیرامون اشعار شهریار باز تاب مکتب های ادبی در آثار اوست بنا براین بررسی تطبیق مقایسه ادبیا ت اروپایی با ادبیات فارسی هم امکان پذیراست و هم مفید بنابراین نویسنده تحقیق کوشیده است که کلیات اشعار شهریار را برسی کرده است وبا مکتب های ادبی جهان انطباق داده وبه این نتیجه رسیده است که شهریار سنجیده وآگاهانه نسبت به مکتب ها به سرودن شعر پرداخته است وروماتیسم را برجسته تر در شعر او میتوان دید
فاضل خلفی شکر اله پور الخاص
در این پژوهش شیوه داستان پردازی عطّار نیشابوری در منطق الطّیر و عناصر داستانی موجود در حکایت ها بررسی و تحلیل شده است. عطّار هر موضوع اخلاقی یا عرفانی را که می خواسته است بیان کند، به نوعی آن را با حکایتی آمیخته، تا بهتر در ذهن شنونده و یا خواننده بنشیند. شخصیّت ها ساده و از نوع ایستا و پویا هستند. تشخّص زبانی ندارد. راوی این حکایت ها در اکثر موارد بر تمام اعمال و افکار شخصیّت ها اشراف دارد و دانای کل مداخله گر محسوب می شود. عنصر گفت و گو در این منظومه از اهمّیّت فراوانی برخوردار است. در بخش روایی و داستانی و نیز در حکایات و تمثیل ها که در واقع بخش اعظم منظومه را تشکیل می دهند، تقریباً تمامی جمله های متن دارای ارتباط توالی زمانی هستند. جمله های یک متن، از جنبه های گوناکون باهم مرتبط اند، بنابراین بسیاری از عناصر انسجام متنی به طور هم زمان در یک متن به کار می روند و ساختار متن را، هم چون تمامیّتی یک پارچه، شکل می دهند. در بخش های روایی و داستانی مصنّف بیش تر ارتباط زمانی و سببی، و در بخش های غیر داستانی مصّنف ارتباط معنایی و منطقی تسلّط دارد و اصلی تر است. ارتباط تمامی حکایت ها و تمثیل ها با متن چه در بخش روایی و غیر روایی از نوع ارتباط اضافی و توضیحی است.یعنی می توان همه ی آن ها را بدون آن که ساختار متن دچار گسستگی و دگرگونی شود حذف کرد. در این اثر گویا، پرده ی پندار دریده شده و حقیقت گوهر جان نمودار گردیده است. تا آن انسانی که شایسته پرواز به اوج آسمان انسانیّت است، شناخته شود و فرق میان اهریمنان فرشته رو و خوب چهرگان اهریمن خو، با پاکیزه خویان زشت رو و دریادلان خداجو هویدا شود.
مه طلا خدابنده لو عسگر صلاحی
پویایی زبان فارسی، با وجود دیرینگی از استعداد چشمگیر این زبان حکایت دارد که در قالب واژگان جدید و ترکیب سازی های نو نمود یافته است، در سبک هندی استفاده خاص از اعداد در ساخت ترکیبات وابسته های عددی موجب تنوع لغات و اصطلاحات شده که نقطه ی اوج این هنرنمایی را در شعر بیدل دهلوی شاهدیم وی با هنرمندی تمام موتیوها و تم های خاص را در قالب تصاویر زیبای ادبی گنجانده است. بررسی و تقسیم بندی این ترکیب ها عیناً بر اساس تقسیمات چهارگانه ی دکتر شفیعی کدکنی در کتاب شاعر آینه هاست: الف)عدد+ وابسته های عددی مادی+ معدود مادی، که در این نوع از ترکیب هر دو عنصر وابسته و معدود مادی است و قابل فهم و تصور برای اهل زبان. ب)عدد+وابسته مادی+معدود انتزاعی، این نوع ترکیب اول بار در شعر عرفی دیده می شود البته آن قدر چشمگیر نیست که به صورت ویژگی سبکی وی قلمداد شود. ج)عدد+وابسته انتزاعی+معدود مادی. که گرچه از بسامد بالایی برخوردار نیست اما در نوع خود قابل اعتناست و پیش از بیدل در شعر هیچ شاعری نمونه ی آن مشاهده نشده است درواقع بنیانگذار آن بیدل است. د)عدد+وابسته انتزاعی+معدود انتزاعی که خیال انگیزترین و دشوارترین نوع ترکیب هاست که چندان با دایره ی ذهنی آدمی و محور هم نشینی و جانشینی زبان فارسی زبانان سازگاری ندارد، می شود گفت بیدل در ساخت این ترکیب ها به اوج و قله ی موفقیت دست یافته است، در واقع استفاده و کاربرد عدد و معدود آن گونه که در شعر بیدل دهلوی می بینیم در شعر هیچ شاعری نیامده است . بنابراین سعی ما در این پژوهش بر این است که با بررسی و تحلیل انواع ترکیب های عددی در شعر بیدل بتوانیم یکی از شگردهای شعری وی را به نمایش گذاشته، از زاویه ی دیگری به شعر و سخن این شاعر دیرآشناو گمنام ادب فارسی بپردازیم.
یوسف زمانی عسگر صلاحی
حافظ، از شاعران بزرگ ادب فارسی است که در دیوان او شعر عارفانه و عاشقانه به هم آمیخته است و بر اساس این، شعر وی هم جنبه ی آسمانی و هم زمینی یافته است. ترکیب «پیر مغان» نیز موید این نکته است؛ لذا در شعر حافظ، معشوق هم معشوق عرفانی است و هم معشوف زمینی. هم اوصاف و ویژگی های معشوق زمینی در او دیده می شود و هم اوصاف و ویژگی های معشوق آسمانی. نمی توان به صراحت گفت که معشوق او، درارای یکی از جنبه های بالا و متعلق به یکی از این دو حوزه است. حافظ در اشعار خویش هم صفات منفی از قبیل بی وفایی، بیدادگری، نامهربانی و ...، و هم به صفات مثبت او از قبیل: مهرورزی، اهل دل بودن، وقار و ... او اشاره کرد است. همچنین از استعاره و تشبیه و دیگر صنایع ادبی برای وصف معشوق استفاده کرده است. نویسنده با بررسی حافظ و تحلیل ابیات دیوان او، اوصاف و ویژگی های معشوق او را آشکار کرده و چگونگی به کارگیری حافظ از صنایع ادبی در وصف معشوق را بیان کرده است.
فاطمه نعمتی کرکرق عسگر صلاحی
موضوع اصلی در این تحقیق، بررسی شیوه های تأثیرپذیری از آیات و احادیث در آثار عطّار با تکیه بر دیوان وی است. تلاش شده است اشارات و تلمیحات قرآنی و دینی و انواع تأثیرپذیری از آن دو، در آثار این شاعر برجسته ی ایرانی، نشان داده شود. در این راستا، با اشاره به زندگی عطّار و آبشخورهای فکری او به ویژه قرآن و حدیث ابیاتی از آثار شاعر به خصوص دیوان شعر ش که متحلّی به آیه ای از قرآن یا حدیث است استخراج کرده و سپس شیوه ها و گونه های اثرپذیری از قرآن و حدیث را نشان داده ایم. عطار با استشهاد به آیه ها و احادیث نبوی نه تنها به نوشته هایش حرکت و پویایی بخشیده؛ بلکه بر تأثیر عاطفی سخن خود بر روی مخاطب نیز افزوده است. بهره گیری وی از قرآن و حدیث، مانند بهره گیری از هر پدیده ی ادبی دیگر، شکل و شیوه های گوناگونی دارد؛ شکل و شیوه هایی که هم از دیدگاه پیدایی و پنهانی و هم از دیدگاه هنری و بلاغی در یک سطح نیستند؛ یعنی بهره گیری وی گاه آشکار و عیان است و گاه پوشیده و پنهان است. وی در آثار خود و به ویژه در دیوانش، به صورت ها و شیوه های گوناگونی چون تأثیرپذیری واژگانی، تلمیحی، گزاره ای، گزارشی و ... از قرآن کریم و حدیث بهره برده است و ما در این پژوهش برآنیم که به بررسی این شیوه های اثرپذیری بپردازیم و به یک نتیجه ی مطلوب برسیم.
سیده رأفت موسوی دیجوجین عسگر صلاحی
یکی از موضوعات بحث انگیز پیرامون غزل سلمان چگونگی ساختار غزل اوست. هرچند در ساختار غزل های سلمان، ابیات غزل شاید در نگاه نخستین گسسته و پاشان دیده شود ولی از ساختاری منسجم و هسته ی مرکزی برخوردار است که سایر ابیات یک غزل، با آن پیوند معنایی دارند. غزل های سلمان از حیث صورت، بسیار دلکش است اما در معنی نتوانسته است خود را به حریم غزل سرایان نامی، نزدیک نماید. غزلیات سلمان، بهتر از هر شعر فارسی، شخص را به یاد اشعار حافظ می اندازد. علاوه بر استقبال هایی که از یکدیگر کرده اند، اساساً زبان غنی سلمان نزدیک ترین زبان به گفتار خواجه است. نویسنده با بررسی چهل غزل از سلمان ساوجی، ساختار منسجم معنایی غزل این شاعر را آشکار کرده و عوامل این انسجام و ارتباط و پیوند معنایی ابیات غزل با یکدیگر را بیان کرده است. از بررسی غزل های سلمان به این نتیجه رسیدیم که عواملی چون ردیف، وجود هسته ی مرکزی، تناسب و پیوند معنایی در میان کلمات و جملات، موقوف المعانی بودن ابیات و ارتباط و پیوند مطلع غزل با مقطع آن در ساختار منجسم معنایی غزل-ها نقش مهمی ایفا کرده اند.
حمیده قهرمانی خدابخش اسد اللهی
وبیان وجه اشتقاق وانواع واقسام آن پرداخته ایم؛ پس ازآن نیز اوصاف عشق، معشوق وعاشق را باتکیه بردیوان شمس مولوی بیان کرده ایم تا جایگاه آن ها درنظام فکری مولانا مشخص شود؛ چه اودرمقام عاشقی، عشق را محبت بی حساب وصفت حق می داند. ازنظرمولوی، معشوق وعاشق هردو ازعشق بهره دارند. اوعشق مجازی را قنطره عشق حقیقی می داند؛ زیرا عشق، خواه حقیقی وخواه مجازی راهبر آدمی به سوی خداست.
فاطمه سه برادری لاهرود خدابخش اسدالهی
چکیده: موضوع اصلی این تحقیق، اوضاع اقتصادی و معیشتی در گلستان و کلیله و دمنه است که در حدّ وسیعی در این منابع بازتاب دارد. برای این امر، پس از مباحث مقدماتی شامل کلیّات و مبانی نظری، به بررسیِ مسائل اقتصادی در گلستان و کلیله و دمنه به عنوان مباحث اصلی پرداخته ایم. گلستان را در سه بخش با مولفه های مسائل فردی، اجتماعی- مدیریتی و مسائل دینی- اخلاقی بررسی کرده و در بخش اول گفته ایم که آدمی برای تأمین شرافتمندانه ی معاش به ثروت و دارایی نیازمند است؛ امّا نباید به گونه ای به مادیّات مشغول باشد که از یاد آفریننده و همنوعان خود غافل شود. در قسمت دوم نیز بیان کرده ایم که جامعه بدون مدیریت صحیح، به اقتصاد سالم و عدالت اقتصادی نمی رسد. در قسمت سوم نیز ذکر کرده ایم که سعدی معیشت فرد و جامعه را علاوه بر توانایی علمی و اقتصادی، به عوامل بسیار قوی دیگری نظیر حکمت الهی، قناعت و صبر منوط می داند. کلیله و دمنه را نیز در دو بخش با عناوینِ «مفاهیم اقتصادی» و «اخلاق اقتصادی» نگریسته و در بخش اول گفته ایم که مولف کلیله و دمنه تا حدودی بر نقش تدابیر عقلی در پیش بردن اهداف اقتصادی تأکید می کند. در بخش دوم هم بیان کرده ایم که اخلاق اسلامی بر ابعاد مختلف اقتصاد جامعه سایه افکنده است و به رشد و شکوفایی آن یاری می رساند و بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم را حل می نماید. کلید واژه ها: معیشت، عدالت اقتصادی، اخلاق اقتصادی، تقدیر، کلیله و دمنه، گلستان.
زهرا خدایاری رامین محرمی
پایان نامه ی حاضر پژوهشی در بررسی مفهوم توحید و توکل و ارتباط آن دو در کتب اللمع ابونصر سراج_ شرح تعرف مستملی بخاری _احیاء العلوم امام محمد غزالی _رساله ی قشیریه ی ابوالقاسم قشیری و مصباح الهدایه ی عزالدین کاشانی است. با عنایت به اینکه مساله ی وحدانیت و یگانگی خدا، یک اصل اساسی و پذیرفته شده در تمام ادوار سلف بوده است عارفان نیز به نوبه ی خود در معنا و مفهوم دیگردادن به توحید نقش ویژه و پر رنگی داشتند لذا بررسی توحید و ارتباط آن در پنج کتب مذکور با مضامینی از قبیل توکل و اعتماد بر خدا یکی از مولفه های بنیادین تحقیق حاضر است. هر پنج تن از ارتباط تنگاتنگ توحید و ایمان با توکل سخن می گویند و توحید را پایه و ستون توکل تلقی می کنند؛ یعنی تا ایمان راستین برای مومن محقق نشود توکل از جانب متوکل معنایی نخواهد داشت. بر اساس استنباط از سخنان پنج مولف مذکور توحید عارفان با دیگران متمایز است. توکل از دیدگاه آنان هرگز با کسب و تلاش و اسباب منافی نیست بلکه همچنان که در قرآن و نهج البلاغه سعی و کسب توام با توکل اصل اساسی است تاسی آن ها نیز از این امر هویداست. پنج مولف مذکور در باب توکل هم به ذکر متوکلان جاهد و متوکلان کاهل پرداخته اند و در نتیجه گروه اول را برگروه دوم رجحان داده اند. به طور کلی آنان توکل را جانشین تنبلی تلقی نمی کنند، بلکه کسب و کار و استفاده ی اسباب را سنت اولیاء و انبیاء می شمرند و خداوند را مسبب الاسباب می دانند.
مهدی سلحشورفرد ایوریق خدابخش اسداللهی
صائب تبریزی از شاعران بزرگِ عصرصفوی است. اشعار صائب، تحت تأثیرِ آموزه های دینی و اخلاقی قرارگرفته است. موضوع اصلی این پژوهش بررسی مولّفه های اخلاقی در سه جلد اول دیوان صائب تبریزی است. به همین منظور ابتدا ابیاتی را که در آن ها فضایل یا رذایل اخلاقی مطرح شده بود، استخراج و پس از این مرحله، ابیات را طبق موضوعات اخلاقی دسته بندی کرده ایم. سپس هریک از موضوعات را به زیرشاخه های گوناگون تقسیم نموده و مورد تحلیل و بررسی قرارداده ایم. موضوعات مطرح شده را با استفاده از کتاب های اخلاقی و سایر کتب مرتبط مستندسازی کرده ایم. نتیجه آن که صائب بعضی از فضایل را از قبیل قناعت، تواضع، احسان و خاموشی با بسامد بالا و به-صورت معناداری مطرح کرده است. او برای ارائه ی بهتر مطالب خود بیشتر از صناعات ادبی مانند اسلوب معادله و تلمیح بهره می برد
بلال فروزنده خدابخش اسدالهی
فرهنگ، نمودهای متفاوتی دارد. این نمودها می تواند مکتوب به صورت شعر، داستان، آثار ادبی و مقولات دیگر باشد یا شفاهی باشد مثل افسانه ها، مثل ها و آوازها و ترانه ها یا می تواند در رفتارها نفوذ کند مثل موسیقی بومی، رقص، آیین های شادی و سوگواری، آداب زیارتی، آداب سنّتی و.... ما می توانیم تأثیرات و بازتاب های آن را در رویکردهای ذهنی، رفتاری، نوشتاری و واکنش های عمومی فردی یا جمعی ملاحظه کنیم. «هنجارهای زیستی» به طور کلی شامل آداب و رسوم، اعتقادات و باورهایی است که می توان در زندگی مردم جامعه ای مورد بررسی قرار داد. به عبارت دیگر فرهنگ مرسوم جامعه ای است که از سالیان پیش شکل گرفته و در مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی مورد بررسی قرار می گیرد. نویسنده گان در داستان خود ناچارا آثار فراوانی از فرهنگ اجتماعی و نحوه زندگی مردم را جای میدهند که بررسی و تحلیل این آثار می تواند محقق را در مطالعات جامعه شناسی و شناخت فرهنگ و آداب و رسوم پیشینیان و مطالعات تاریخی، به آگاهی های بسیاری رهنمون سازد. داستان اسکندر نامه نظامی نیز از جمله متون ارزنده ای است که از پیشینیان به یادگار مانده و علاوه بر ارزش ادبی خواننده گان را از اشارات فرهنگی و نحوه زیستن و آداب و رسوم آشنا سازد. در واقع بررسی و شناخت آداب و رسوم موجود در کتاب اسکندر نامه نظامی و تحلیل و مقایسه آن با منابع دیگر در این زمینه، در جهت شناخت بهتر فرهنگ پیشینیان و تاثیر گذاری انها در زندگی امروزی، راهکار مناسبی می تواند باشد. بنابر این نگارنده این پژوهش بر آن شده تا با بررسی کتاب اسکندر نامه نظامی و بررسی و تحلیل آداب و سنن و باورهای مردمی، اعتقادات و موارد مشابه که در این کتاب انعکاس یافته است گوشه ای از تاریخ فرهنگ این مرزو بوم را روشن نماید.
رحیمه صفرزاده عسگر صلاحی
مدار این پژوهش حول سه محورِ ادبیات تعلیمی، دین و اخلاق می¬چرخد؛ به این صورت که شاعر تعلیمی به پیروی از دین به اخلاق حسنه می¬پردازد. اخلاق یا فضایل است یا رذایل، آنچه باعث نیل آدمی به سعادت می¬گردد فضایل اخلاقی است. ناصرخسرو نیز به عنوان یک شاعر تعلیمی با استفاده از یکی از فروعات دینی که از عقاید شیعیان هم است در این راه گام نهاده است. وی با ابزار سخن به موعظه و پند برای تعلیم و تربیت افراد جامعه، و برای داشتن جامعه¬ای پاک و بدور از هرگونه منکرات، برخاسته است. این پژوهش که در چهار فصل و با روش کتابخانه¬ای تدوین شده است، ارائه دهنده¬ی چشم¬اندازی از عقیده¬ی شاعر دینی، ناصرخسرو قبادیانی است که همّت خود را صرف مسئولیت شرعی و دینی خود یعنی، امربه¬معروف و نهی¬ازمنکر کرده است. اینچنین حسّ مسئولیتی است که باعث سازندگی جامعه می¬گردد و یک فریضه¬ی الهی است جهت نیل به سعادت اخروی. سعی نگارنده در این پژوهش بر آن بوده است تا بازتاب منهیّات و هرآنچه را که در منظر ناصرخسرو ناستودنی است و در دیوان او، انسان به گونه¬ای از داشتنِ چنان باور، گفتار و کرداری نهی شده است، با آوردنِ نمونه¬ها و شواهدی از شعر او، نشان دهد. پاره¬ای از مهم¬ترینِ این منهیّات در دیوان او عبارتند از: نهی از دنیاگرایی، جهالت، حرص و آزمندی و هوس¬رانی، ظاهرگرایی، بیهوده¬گویی، غرور و تکبّر، مال¬دوستی و ثروت¬اندوزی، غفلت و ... که این¬ها بالاترین بسامد را در میان سایر منهیّات دارند. از مهم¬ترین اهداف این پژوهش آشنایی با پاره¬ای از مصادیق یک فریضه¬ی الهی از زبان یک شاعر اخلاقی و فراخواندن جامعه به این فریضه¬ی الهی است.
حلیمه عبدی سیدلر عسگر صلاحی
این پایان¬نامه به تحلیل واژه¬ی «ألست»، یکی از رمز¬های بزرگ غزلیّات شمس، اثر جاودانه¬ی جلال¬الدین محمد بلخی می-پردازد. در این تحلیل با استفاده از کاربرد¬های گوناگون «ألست»، معانی مختلف آن دریافت و بازتاب این مفهوم آشکار می¬شود. بهره¬گیری مولوی از واژه¬ی «ألست» با مفهومی فرا¬تر از معنای واقعی خود به کار گرفته شده است، از این¬رو ما در این پایان¬نامه بر آن شده¬ایم تا نخست جایگاه «ألست» را در غزلیّات شمس مشخّص کنیم، آن¬گاه به مجموعه ابیاتی که این واژه در آن¬ها به کار رفته است، اشاره¬ای بکنیم و در پایان، مفاهیم عرفانی «ألست» را در غزلیّات شمس وا¬کاوی کرده و مفهوم روشن¬تری را از آن باز¬نماییم. نگارنده واژه¬ی ألست را در کلّ غزلیّات شمس بررسی و تلاش کرده است تا مفاهیم نهفته در ورای این واژه را تحلیل و تبیین کند. کلام مولوی شامل تصاویر هنریِ بسیاری است؛ اما هنر¬نمایی او بیشتر در زمینه¬ی تشبیه و استعاره است. با توجّه به اهمیّت کیفیّت این تأثیر¬پذیری¬ها از قرآن کریم و شگرد¬های مولوی در بهره¬گیری از آیات قرآن، بر آن شدیم تا به بررسی و وا¬کاوی کیفیت بهره¬گیری و انواع تصویر¬های بیانی و بدیعی با واژه¬ی ألست در غزلیّات شمس بپردازیم. واژه¬ی «ألست» در مقایسه با واژه¬ی «بلی» از بسامد بیشتری برخوردار است. مولوی مخاطب ألست را روح آدمی می¬داند.از دید او روح آدمی با پاسخ «بلی» دادن به این خطاب، شراب عشق الهی را نوشیده¬است. این عشق همان امانتی است که خداوند در انسان به ودیعه نهاده است و «بلیِ» روح در حکم پذیرش بلای عشقِ اوست.
رسول احسانی خدابخش اسداللهی
سنایی شاعری صاحب سبک در اد¬بیات فارسی شناخته شد¬ه است. از آن¬جا که هر شاعری به فر¬اخور موقعیت خویش به گذشته و لحظات پشت سر نهاده توجّه دارد، با کندوکا¬و در اشعار این شاعر بزرگ می¬توان به بررسی چشم انداز دیرینه و پنهان او پرداخت. نوستالژی اصطلاحی است که به حسرت و اند¬وه و دلتنگی برای گذشته ا¬¬طلا¬ق می¬شود. در حقیقت قدمت این نوستالژی به ما¬جرای هبوط بر ¬¬می¬گردد. هدف این پژوهش بررسی نوستالژی در فرم و محتوای اشعار سنایی است. در ابتدای پژوهش به تاریخچه نوستالژی¬، مفهوم و کارکرد آن در ادبیات اشاره شده است. در ادامه با توجه به بسا¬¬¬مد بالای نوستالژی جمعی، توصیف روشنی از شخصیت شاعر، ا¬و¬ضاع اجتماعی و سیاسی روزگارش به¬دست داده شده است. در بخشی جداگانه که تنه¬ی اصلی پژوهش است دلتنگی، حسرت اند¬¬وه فرد برای گذشته و د¬لتنگی روح برای بازگشت به موطن اصلی خویش-که از مبدأ خود دور افتاده و آرزوی بازگشت به آن¬جا را دارد - در اشعار سنایی بررسی کرده¬ایم.
حسن امیری مهر عسگر صلاحی
یکی از دشوارترین شگردهایی که شاعران برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار بسته¬اند، هنجارگریزی است. این اصطلاح طی چند دهه¬ی اخیر به محافل و متون ادبی راه یافته است. نگارنده در این نوشتار کوشیده است به بررسی هنجارگریزی نحوی در دیوان حافظ بپردازد تا روشن سازد که وی تا چه اندازه از قواعد زبان معیار عدول کرده است و این هنجارگریزی با چه انگیزه¬ای صورت پذیرفته است. برای ایجاد نظم و اتساق در نوشتار، مولفه¬هایی را که مورد بررسی قرار داده¬ایم ذیل چند عنوان کلی می¬آوریم: الف- هنجارگریزی نحوی در حوزه¬ی فعل ب- در حوزه¬ی اسم ج- در حوزه¬ی صفت د- در حوزه¬ی ضمیر ه- در حوزه¬ی حرف و- موارد دیگر. بررسی¬های به عمل آمده در این پایان¬نامه نشان می¬دهد حافظ از روش هنجارگریزی نحوی در حد متعارفی بهره برده و بدین طریق زبان شعری¬اش را برجسته نموده است. این برجستگی در درجه¬ی نخست، مربوط به حوزه¬ی فعل و به ویژه مولفه¬ی قید و متمم بعد از فعل است که بیش¬ترین بسامد را نسبت به پدیده¬های دیگر به خود اختصاص داده است. این نکته نیز شایان ذکر است که او از سایر انواع هنجارگریزی نحوی نیز کم و بیش در راستای برجسته¬سازی شعر خود استفاده کرده است.حافظ شاعری است که از همه امکانات و ابزارها برای هر چه بیشتر هنری کردن بیان و زبان خود استفاده می¬کند؛ عامل اصلی توفیق این شاعر در شعر، همین بهره¬جویی زیبای او از زبان است. وی در مواردی با شکستن معیارهای مرسوم زبان هنجار و با دور شدن از اصول حاکم بر آن، زبانی متفاوت عرضه می¬دارد.
موسی فدای عسگر صلاحی
ناصرخسرو یکی از شاعران صاحب سبک در عرصه¬ی شعر فارسی است که با توجه به دارا بودن سبک شعری و فکری خاص، پژوهش سبک¬شناختی اشعار و مخصوصاً قصاید او ضروری و مهم است. در همین راستا، در پایان¬نامه¬ی حاضر به بررسی سبک¬شناختی 50 قصیده از قصاید ناصرخسرو پرداخته¬ایم. روش کار ما به این¬گونه است که بررسی سبک¬شناختی این قصاید بر طبق روش دکتر شمیسا، در سه سطح زبانی، فکری و ادبیات(ادبی) انجام شده است. نتایج حاصله این است که قصاید ناصرخسرو از لحاظ زبان، کاملاً از مختصات زبانی سبک خراسانی تأثیر پذیرفته و تقریباً تمامی مختصات آوایی و زبانی سبک خراسانی همچون کهن¬گرایی لغوی، استعمال افعال کهن، استعمال دو حرف اضافه برای یک متمم و به کارگیری افعال پیشوندی و ... در قصاید او قابل مشاهده است. از لحاظ فکری، ناصرخسرو از تک¬تک قصاید خود به عنوان بیانیه¬هایی برای ابراز عقاید مذهبی، فلسفی و حکمی خود سود جسته و به بیان جهان¬بینی مذهبی و فلسفی خود پرداخته است؛ برجسته¬ترین مولفه¬های سبک فکری ناصرخسرو در این قصاید، خردگرایی و پند و اندرزهای مذهبی و انعکاس سیره¬ی پیامبر و امامان است. از لحاظ ادبی، قصاید ناصرخسرو به دلیل تسلط عنصر اندیشه بر تخیل، چندان به زیور آرایه¬های ادبی آراسته نشده است و نمی¬توان قصاید او را از این لحاظ با قصاید شاعری چون عنصری مقایسه کرد؛ البته این امر حاکی از این نیست که ناصرخسرو از لحاظ عاطفه و خیال، شاعری توانا نیست بلکه با بررسی برخی از تشبیهات و استعارات بدیع در قصاید او می¬توان گفت که او توانایی بالقوه¬ی تحسین¬برانگیزی در زمینه¬ی هنر شاعری و استفاده از زینت¬های معنوی و لفظی کلام دارد. در کل می¬توان این جمله را به عنوان چکیده¬ای از نتایج پژوهش در نظر گرفت که ناصرخسرو – حداقل در قصاید مورد بحث- دارای زبانی کهن و اندیشه¬ای متعالی نسبت به معاصرانش بوده و دارای سبک شخصی است.
سمیرا رجبی ابراهیم رنجبر
هر که با شعر وشاعری سروکار دارد به مجموعه¬ای نیازمند است که معانی بسیاری از کلمات مربوط به آن را در برداشته باشد و اطلّاعات لازم را برای مهار کردن واژگان در اختیار او بگذارد. هدف از تدوین فهرست «الف بایی» جواب گویی به این نیاز است و به دست دادن بازتابی نوین و تصویری زنده از اشعار فارسی است. فرهنگ فارسی کنونی شامل سه بخش لغات و ترکیبات و اعلام می باشد که در این پژوهش همه¬ی واژه¬ها و عبارات و اعلام را بر حسب حروف الفبا آوردیم. در این پژوهش لغات، اصطلاحات، ترکیبات و تعبیرات مشکل اشعار اوحدی مراغه¬ای را از دیوان استخراج و جمع آوری کردیم و سپس با مراجعه به فرهنگ¬ها و لغت نامه¬ها و دایره المعارف¬ها و دیگر منابع عمومی و اختصاصی مثل شروح دیوان¬های شاعران دیگر معانی ساده¬تر و مفاهیم روشن را درمقابل لغات و اصطلاحات و تعبیرات و ترکیبات مشکل نوشتیم. در این تحقیق حدود هزار و پانصد مدخل را نوشته، با حروف لاتین آوانگاری و تلفظ¬¬ها را روشن کرده و شروح لازم را نوشتیم. برای هر مدخل یک بیت شاهد آوردیم و ابیات دیگر را که متضمّن یک مدخل معین هستند، در ذیل شاهد مذکور، با شماره¬ی صفحه و شماره¬ی بیت ارجاع دادیم به نحوی که مخاطب هم با نمونهی اعلای معنی مدخل در شعر مواجه است و هم می¬تواند معنی مدخل را در ابیات دیگر جست و جو کند.¬
تقی جان زاده گلوگاه عسگر صلاحی
ناصرِخسرو قبادیانی شاعر بزرگ و از نابغه های بزرگ فکری قرن پنجم هجری است و در زمینه های مختلف دینی، حکمی، فلسفی سخن گفته است. در مورد فلسفی و حکمت آمیز بودن اشعار ناصرخسرو غلامحسین یوسفی چنین بیان نموده اند: «مفاهیم فلسفی و آراء حکمت آمیز هرچند گاهگاه شعرش را پیچیده و دشواریاب می کند خواننده را به ژرف نگری ها و افق های تازه نیز رهنمون می شود که ادراک آن ها برای اندیشه های جوینده و دور پرواز متضمن حظّ معنوی است.» (یوسفی، 1376: 78) وی فرد متدیّن و متشرّعی است که شعر و هر چیزی را که می توانست در شعر موضوعیّت داشته باشد، وسیله ای جهت بیان فکر و عقیده خود به کار گرفته است. در واقع وی نخستین شاعری است که شعر را به صورت افراطی در خدمت باورهای دینی، اخلاقی، حکمی درآورده است. ناصرخسرو دارای شخصیت و روحی معنوی است که به پند و اندرز، اعراض از دنیا و توجه به عالم آخرت ، ستایش آزادگی و کرم و نکوهش ستم و خودرأیی می پردازد. وی شاعر خردگرا است و دیوان اشعارش نمونه بارزی برای خردگرایی وی می باشدکه در آن عقل و خرد را می ستاید و معتقد است؛ عقل «ما را به شاهراه هدایت و تدیّن می کشاند.»(دشتی، 1379: 76) ناصرخسرو«پیوسته با جنبه های عقلی سروکاردارد و گفته هایش رنگ احتجاج فلسفی یا کلامی دارد. افراط در زهد و اعراض از دنیا زبان او را تلخ و طبع وی را ستیزه جوی ساخته است و از اینرو هضم و قبول آن بر اهل ذوق دشوار می شود.»(دشتی، 1379: 31) تلخی و گزندگی زبان وی را می توان بر محرومیت وی حمل کرد از جمله محرومیت وی از آزادی که از آن بسیار رنج برده است.(همان: 55)
سعید اشرفی پارچین شکراله پورالخاص
نگاهی گذرا به دواوین شاعران پارسی گو، مویّد این مدّعاست که شعر پارسی همواره در طول حیات خود تحت تأثیر فرهنگ اسلامی و در رأس آن قرآن بوده است. گذشته از دلایل اعتقادی که این امر را سبب شده، اعجاز زبانی قرآن نیز که به زعم غالب زبان شناسان و پژوهشگران، شاهکاری شکوه مند محسوب می شود، از موجبات این امر بوده است. قرآن و پس از آن، احادیث، همچون معدنی بکر برای استخراج مضامین و تعابیر متعالی در آفرینش های هنری، در همه ادوار از جایگاهی قدسی در ذهن و باور شعرای این بومِ کهن برخوردار بوده است تا آنجا که خواجه شکر کلامِ شیراز، حضرت حافظ، وجه تسمیه نامِ جهان آشنایش را مرهون حفظ قرآن در چهارده روایت است. امروزه یکی از متُدهای رایج در نقد ادبی، بررسی روابط بینامتنی و تبیین تأثیر و تأثّر متون از یکدیگر است. در کنار این باید توجّه داشت که یکی از شاخه های برجسته ادبیّات معاصر، یعنی ادب مقاومت، حوزه ای است که برکنار از تأثیر قرآن و حدیث نبوده، بلکه ظرفیّت این را دارد که یکی از مناسب ترین بخش ها برای پژوهش پیرامون اثرگذاری قلمداد شود. در پایان نامه پیش رو، ضمن تدوین و ارائه اسلوبی جهت دریافت و طبقه بندی انواع اثرگذاری، کوشیده ایم تا بر اساس متد تعریف شده، آثار چهار تن از مهم ترین شعرای حوزه انقلاب و دفاع مقدّس را مورد کنکاش قرار دهیم. بدین منظور، انواع مختلف اثرپذیری را اعم از واژگانی، گزاره ای، گزارشی، تلمیحی، تصویری و... تقسیم بندی کرده همراه با شواهد قرآنی و حدیثی که گمان می رفت به نوعی برگرفته از آنها باشند، ارائه داده-ایم. هرچند قطعیّت این اثرپذیری به مصداق «المَعنَی فِی بطنِ شاعر» بر کسی آشکار نیست و می توان گفت انتساب هر نوع اثرپذیری بنا به اذعان نظریّه پردازان علم هرمنوتیک، بر اساس گمانه زنی مخاطب و امارات ایجابی متن انجام پذیرفته است. در زمینه اهداف دیگر پژوهش باید اشاره کرد که پرداختن به درجه اثرپذیری و وجوه اشتراک و افتراق هر یک از شعرای مورد بررسی، امری است که مطمح نظر بوده است تا از این رهگذر، به دنیای فکری شان راه یافته، داوری در باب آثارشان با دامنه آگاهی های بیشتری همراه باشد.
بتول اشرفی پارچین رامین محرمی
موضوع اصلی در این تحقیق، بررسی تأثیرپذیری قصاید ناصرخسرو از نهج البلاغه است. تأثیرپذیری از مضامین و تعبیرات نهج البلاغه، و تلاش شده در بخش محدود، انواع تأثیرپذیری از آن را، در دیوان قصاید این شاعر برجسسته ی ایرانی نشان داده شده شود. در این راستا، ابیاتی از دیوان اشعار ناصرخسرو را که متحلّی به سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه است استخراج کرده و به دسته بندی آن ها تحت عنوان ها و موضوعاتی که عبارتند از: خدا، امامت، آخرت، قرآن، اندیشه، خرد و دنیا پرداختیم، سپس ابیات دسته بندی شده را با عبارات و مضامین نهج البلاغه مقایسه کرده و بعد از تحلیل، به صورت تطبیقی در کنار هم آوردیم. با بررسی دیوان ناصرخسرو و نهج البلاغه به این نتیجه رسیدیم تحت تأثیر قرار گرفتن اشعار ناصرخسرو از نهج البلاغه به دیوان وی معنویت خاصّی بخشیده است که اشعار خشک و تعصب آلود او را، اثری حکیمانه و ماندگار کرده است و اثبات این نکته که، تأثیرپذیری های فراوان، لفظی، محتوایی و ادبی از نهج البلاغه، در اشعار ناصرخسرو وجود دارد، در بخش بحث و بررسی تصریح شده است همچنین بهره گیری ناصرخسرو از نهج البلاغه به صورت ها و شیوه های گوناگونی چون: گزارشی، الهامی ـ بنیادی، تصویری و ... است و تأثیرپذیری وی از نهج البلاغه در زمینه ی اندیشه و مضمون بیش از موارد دیگر است.
جعفر موذن عسگر صلاحی
علیرضا قزوه شاعر و نویسنده¬ی ایرانی متولد 1342 از جمله شاعران مقاومت و دفاع مقدس است. وی آثار زیادی در حوزه¬ی مقاومت و دفاع مقدس دارد و در بیشتر آنها اعم از شعر و داستان، سفرنامه و ... بن¬مایه¬هایی از دفاع مقدس و اعتراض و مذهب و نهضت عاشورایی و مقاومت¬، آشکارا به چشم می¬خورد. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل¬ سبک-شناسی آثار علیرضا قزوه است. به همین خاطر آثار منظوم و منثور ادبی قزوه را از سه جنبه¬ی زبانی، ادبی و فکری مورد بررسی قرار دادیم. نخست به تعریف سبک¬شناسی پرداختیم. سپس با معرفی علیرضا قزوه¬، به زندگی ادبی و آثارش اشاره کردیم و بعد آثار ادبی قزوه را از سه جنبه¬ی زبانی، ادبی و فکری مورد بررسی قرار دادیم. قزوه در زمینه زبانی، دارای چند ویژگی زبانی است که این ویژگی¬ها در آثارش بیشتر مشاهده می¬شود: علیرضا قزوه هم در نظم و هم در نثر آثاری انتشار کرده¬است. با بررسی آثار منثور ایشان یک ویژگی زبانی که می¬شود برای قزوه بیان کرد، آمیختگی نظم و نثر ادبی است. از دیگر ویژگی زبانی آثار منثور قزوه، به کار گیری زبان محاوره در متن است. استفاده فراوان از لغات و اصطلاحات عربی ، استفاده زیاد از اسم¬های اساطیری و تاریخی، تکرار کلمات، آوردن آواها و صداها در میان اشعارش یکی دیگر از ویژگی¬های زبانی آثار قزوه است. اما در مورد ویژگی¬های ادبی، قزوه غزل¬سراست و نیز استفاده فراوان از تشبیه، تلمیح، تشخیص و واج¬آرایی در مجموعه آثار قزوه دیده می¬شود. با بررسی آثار و اشعار قزوه در زمینه فکری، برای ایشان به پنج محور اصلی رسیدیم که بیشتر در این زمینه شعر سروده-است که به آن پنج محور اشاره می¬کنیم: علیرضا قزوه و ادبیات دفاع مقدس، علیرضا قزوه و اشعار آیینی و مذهبی، علیرضا قزوه و نهضت عاشورایی، علیرضا قزوه و شعر اعتراض، علیرضا قزوه و ادبیات مقاومت و پایداری. قزوه به خاطر سرودن شعرهای آیینی و مذهبی ازجمله شاعران آیینی به حساب می¬آید. قزوه به ژانر ادبی رایج معاصر، ادبیات مقاومت و پایداری، نیزتوجه زیادی کرده¬است. ازجمله اندیشه¬های قزوه دفاع از مظلوم در تمام نقاط¬ جهان با هر دین و مذهبی که هستند، است.
خدیجه پیرانی خدابخش اسداللهی
موضوع تحقیق حاضر بررسی جلوه های مقاومت در نهج البلاغه است که به نحو گسترده و روشنی در نهج البلاغه علی (ع) متجلی است. برای این منظور ابتدا به ذکر مقدماتی در زمینه ی شخصیت علمی و عملی سراسر ایمان و استواری علی (ع) پرداخته شده است. پس از آن در مبحث اصلی به طور مفصّل و مستند در زمینه ی مولفه های اصلی پایداری شامل جهاد، تقوا، توکل، عدالت، صبر، زهد و رضا سخن به میان آمده و گفته شده است که ایمان، صبر، شجاعت و استقامت علی (ع) وقتی با میزان عقل گره می خورد، منشأ الهی پیدا می کند و فرازمانی و فرامکانی می شود. نتیجه آنکه: علی (ع) نمونه ی بارز یک انسان جهادگر، باتقوا، صبور، استقامت پیشه در برابر عوامل داخلی و خارجی، عدالت پیشه، متوکل، زاهد و مرضّی است که سبب شده مشخصه های پایداری در سخنان آن حضرت به طور گسترده و معناداری منعکس شود و مخاطبان خود را که در طول زندگی نیازمند دائم به استواری و استقامت هستند، در مسیر عدالت، کمال و سعادت پرورش دهد و هدایت کند
زهرا حضرتی رامین محرمی
آنچه، رمان یا داستان را شکل می دهد، عناصر داستانی نام دارد و نویسنده ی موفّق، نویسنده ای است که بر اهمّیّت تمامی این عناصر، واقف بوده و از مهارت تلفیق آن ها برخوردار باشد؛ به عبارت دیگر داستانی، می تواند به عنوان شاهکار ادبی شناخته شود که همه ی این عناصر را در حدّ ایده آل و مطلوب داشته باشد. ادبیات داستانی دفاع مقدّس نیز از این اصل مستثنی نیست. لذا در این تحقیق دو رمان دفاع مقدّس، «سفر به گرای 270درجه» از احمد دهقان و «ثریّا در اغما» از اسماعیل فصیح، را از نظر عناصر داستانی مورد بررسی و مقایسه قرار داده و نقاط قوّت و ضعفشان را مشخّص نموده ایم
صغری رضی نژاد عسگر صلاحی
یکی از دانش هایی که امروزه در قلمرو زبان و ادبیات چون دیگر حوزه های هنری اهمیت و استقلال یافته، سبک شناسی است. سبک شناسی توصیف و تحلیل انواع صورت های زبانی در کاربردهای عملی زبان است. در این پژوهش کوشش شده که اشعار امیرحسن دهلوی از دیدگاه سبک شناسی مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین پس از بیان کلیاتی درباره ی سبک، انواع آن و مروری اجمالی بر زندگی امیرحسن دهلوی، اشعار وی از سه دیدگاه زبانی، ادبی و فکری مورد بررسی قرار گرفته است. امیرحسن دهلوی از شاعران بزرگ فارسی گوی و متعلق به قرن هفتم و هشتم هجری است. وی شاعری معناگرا و مبتکر است که به دلیل پیروی از سعدی در مضامین دقیق و الفاظ ساده و روان و سرودن اشعار سهل و ممتنع، او را سعدی هندوستان نامیده اند. مهم ترین شاخصه های سبکی امیرحسن، کهنگی زبان وی است که در اکثر ابیاتش با واژگان، افعال و حروفی قدیمی چون اندر و ... آشکار است. نوآوری امیرحسن در سطح زبانی بیشتر در موسیقی کناری و ردیف است؛ ردیف های نویی چون بسیاری، گرفت و گذاشت، آماده یافته است و ...؛ مورد برجسته در سطح ادبی استفاده ی فراوان از انواع تشبیه است که مربوط به خلاقیت شعری و تصاویر و مضمون های ذهنی جدید است و در سطح فکری، مضمون عاشقانه بر بیشتر غزل ها حکم فرماست؛ به طوری که نوآوری های حسن در حوزه ی مضمون آفرینی و ابداع واژه ها و ترکیبات نو است.
فاطمه بقایی عسگر صلاحی
چکیذ :ُ داستای اّی قشآی اص جول داستای اّی پیاهثشای، اص ه ضَ ?َات گستشد اُی است ک ه سَد ظًش تسیاسی اص شا?شای، اص جول طائه، قشاس گشفت است. طائه اص شا?شای ه فَق سثک ذٌّی است ک ش?ش کلام ا اص ج اْت گ اًَگ یَ دسخ سَ ت جَ تشسسی است . احاع تسلّظ طائه ت ف یٌَ ادتی ص اٍیای پیذا پ اٌْی ش?ش ت اَی یٍ دس آفشی شٌ ط سَ خیال اششاف ت تلویحات اشاسات قشآیً قظض ا ثًیا تی ظًیش است اص ایی س یٍ، ایی قظض دس سش دٍ اُّی ا ت ط سَت قاتل ت جَ یْ هتجلی شذ اُ ذً. طائه تا دستهای قشاس دادی داستای ا ثًیا دس پی عشح مفا یّن هذ ظًش خ دَ است. یٍ ج تْ حظ لَ ایی هقظ دَ اًفزتش ت دَی کلاهش اص ا اًَع ط اٌ?ات ادتی ت شْ هی ج یَذ. ایی پظ شٍّ ت تاصکا یٍ جل اَُّ ج ثٌ اِّی هختلف داستای پیاهثشای دس اش?اس طائه پشداخت است . ت?ذ اص رکش اساهی ششح هختظشی اص ص ذًگی پیاهثشایً ک طائه اص آی اّ یاد کشد ،ُ ا ب آ سٍدی اتیاتی ت ? اٌَی شا ذّ هثال، ت تشسسی تحلیل ه اَسدی چ یَ آیات قشآیً، اشاسات ?شفایً، هفا یّن اخلاقی ظشایف ادتی پشداخت شذ است دس پایای تحث هشت طَ ت شّیک اص ا ثًیا آهاسی دقیق اص فشا اٍیً اًم داستای وّای پیاهثش ت ط سَت وً دَاس جذ لٍ قشاس داد اُین. ا بت جَ ت تًایج ت دست آهذ ،ُ اًم ی سَف )ع( تالاتشیی هیضای فشا اٍیً سا داسد اًم حضشت ی سًَ طالح )ع( کوتشیی هیضای فشا اٍیً سا ت خ دَ اختظاص داد اُ ذً. طائه دس ت شْ گُیشی اص داستای ا ثًیا، اص سیضتشیی ص اٍیای ص ذًگی ایشای ج تْ حظ لَ ا ذّاف ر یٌّ خ یَش، ت تْشیی صیثاتشیی تطا یٍش هضاهیی سا خلق کشد است تشای خلق ایی تظا یٍش اص ط ?ٌت اّی ادتی چ یَ است?اس ،ُ تشثی ای اْم هجاص ت شْ جست است. کلیذ اٍط اُّ: پیاهثشای ، صیثایی ش اٌختی، طائه تثشیضی، قظض قشآیً.