نام پژوهشگر: فرشته آهیخته

جامعه شناسی طبقات و اصناف اجتماعی در مرصاد العباد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  فرشته آهیخته   اسعد شیخ احمدی

براساس ساختار کلی جوامع اجتماعی ایران کهن، جامعه شناسی طبقات مختلف در این ساختار به شیوه های مختلفی تبیین گردیده که نمونه زیبای آن در مرصاد العباد_ به عنوان اثری عرفانی اجتماعی در باب پنجم_ به خوبی نمایان است. این ساختار که برگرفته از اندیشه ها و عقاید مولف در باب پنجم کتاب است به دو روش مطرح گردیده که جنبه نخست آن بر پایه هدایت تشریعی طبقات اجتماعی بی هیچ انحصار یا استثناء خاصی بوده است. در جنبه دوم آن طبقات مختلف جامعه بر اساس واقعیتهای اجتماعی مطابق با قرون ششم و هفتم_ مقارن حیات مولف_ به طبقات کلی فرادست _ فرودست و متوسط تقسیم شده اند و خویها و خصلتهای آنان با توجه به آگهی طبقاتی ایشان مطرح شده است به گونه ای که اطلاعات مفید و معتبری از وضعیت اجتماعی و تاریخی آن دوران به دست داده است. از نگاه تشریعی یا جنبه نخست، از آنجا که تمامی گروهها و اقشار استعداد پرواندن صفات مختلف را داشته اند، این طبقات با پروردن صفات نیک و برتر در خود و انتقال آن به دیگران و یا برعکس با روی آوردن به صفات ناپسند و رذیله، موجب تأثیراتی در خود و جامعه خود بوده اند. به این صورت که اگر صفات نیک و پسندیده را پیروی کنند به سعادت دنیوی و اخروی نائل خواهندگشت و اگر پیرو صفات ناپسند و رذیله باشند، تبعات آن را در زندگی دنیایی و اخروی خویش خواهند دید. اما آن چه هدف مولف بر اساس آن شکل گرفته، هدایت تشریعی و دستگیری اقشار با به فعل در آوردن خویهای نیک در دورن ایشان برای رسیدن به سعادت دنیوی و رستگاری و حصول کمال ابدی بوده است. در این تحقیق نیز، بر اساس اندیشه های مولف، خلق و خوی و خصایل مختلف مردمان در رابطه با خود و طبقات دیگر اعم از فرادست و فرودست متناسب با امیال و خواسته های آنان و شرایطی که درآن می زیسته اند، تبیین شده است به این معنی که بیشتر گروههای اجتماعی در پی نفع دنیایی با فرادستان با فروتنی رفتار می کرده اند و نسبت به فرودستان متکبرو خود خواه بوده اند، در میان این طبقات، اقشار عامی و بازاری نقش عمده ثبات اجتماعی را بر عهده داشته اند و تأثیر اعمال و رفتار ایشان بر مردمان جامعه بسیار بارزتر از سایر اقشار بوده است. همچنین به خاطر برتری علمی و نفوذ عقیدتی قشر علماء ودانشمندان و فرق عمده ایشان با مردمان عادی دراصلاح اجتماع، مولف با رویکرد سخن خویش بر اینان، کوشیده است تا با آموزه های دینی و عرفانی هر چه بیشتر در هدایت این گروه سخن گفته و بدین وسیله کل جامعه را هدایت کرده باشد. در کل تمامی آن چه در این باب آمده است، از نظر اندیشه های شرعی و عرفانی به نظرات غزالی در کیمیای سعادت یا احیاء العلوم الدین شباهت داشته است با این تفاوت که دیدگاه نجم الدین رازی در هدایت و ارشاد طبقات اجتماعی خوش بینانه تر و مثبت تر از امام غزالی در کتابهای خویش بوده است.