نام پژوهشگر: اسماعیل خالقی

تاثیر سطوح مختلف کود ازته و تراکم کاشت بر روی عملکرد سوخ پیاز در شرایط آب و هوایی اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  نجمه یزدانی   ناصر عالم زاده انصاری

به منظور بررسی اثرات سطوح متفاوت کود نیتروژنه و تراکم کاشت بر روی عملکرد و اجزای عملکرد پیاز در سال زراعی 88-87 آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی گروه باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران انجام شد. این آزمایش به شکل کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. کود نیتروژنه در 3 سطح(100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور اصلی و تراکم کاشت در 3 سطح(25، 35 و 45 بوته در مترمربع) به عنوان فاکتور فرعی مورد استفاده قرار گرفتند. به منظور تامین محصول زودرس سوخ پیاز در اوایل تا اواسط بهار زمانی که بازار با کمبود سوخ پیاز روبروست است از روش کشت سوخچه و رقم پریماورا استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که سطوح مختلف کود نیتروژنه تاثیر معنی داری بر ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک سوخ، عملکرد بوته و سوخ داشت. حداکثر صفات اندازه گیری شده در 200 کیلوگرم درهکتار نیتروژن بدست آمد. افزایش تراکم کاشت سبب افزایش معنی دار عملکرد و اجزای عملکرد محصول پیاز گردید. همچنین اثر متقابل کود نیتروژنه و تراکم کاشت تاثیر معنی داری بر روی تمامی فاکتورهای مورد بررسی در این آزمایش داشت، به طوری که همراه با افزایش کود نیتروژنه و کاهش تراکم کاشت بیشترین ارتفاع گیاه، تعداد برگ، طول و سطح برگ، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک سوخ، قطر سوخ و طوقه حاصل گردید. حداکثر عملکرد سوخ پیاز(5/4 کیلوگرم در مترمربع) از کاربرد 200 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژنه همراه با تراکم کاشت 35 بوته در مربع بدست آمد. نتایج آزمایش نشان داد که حداکثر میزان تجمع نیترات و نیتریت در سوخ پیاز در زمان برداشت بسیار پایین تر از حد بحرانی توصیه شده برای گیاه پیاز بود.

تاثیر محلول پاشی برگی برخی از عناصرمعدنی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی میوه و برگ انار رقم رباب نی ریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  زهره صداقت کیش   مجید راحمی

انار یکی از مهم ترین میوه های بومی و تجاری کشت شده در نواحی خشک و نیمه خشک ایران است که قابلیت سازگاری به شرایط نامطلوب محیطی را دارد. به دلیل ارزش غذایی و آنتی اکسیدانی توجه بسیاری را در سال های اخیر به خود جلب نموده است. هدف از این پژوهش مطالعه اثرات اوره و سولفات روی بر خصوصیات کمی و کیفی میوه انار رباب نی ریز در طی دو سال 87 و 88 بود. در سال 1388 سولفات روی (0، 3 و 6 در هزار) در زمانی که سطح برگ جوان، کامل شد (عمر کمتر از 20 روز) و اوره (0، 1.5 و 3 درصد) در دو هفته بعد از اوج گل دهی محلول پاشی شدند. طرح آماری جهت تجزیه واریانس، فاکتوریل دو عاملی در قالب بلوک های کامل تصادفی و مقایسه میانگین ها با آزمون دانکن در سطح احتمال 1 و 5 درصد صورت گرفت. میزان کلروفیل کل، سطح برگ، عملکرد، میزان عناصر نیتروژن و روی در برگ و پوست میوه، مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتر، ویتامین سی، درصد ترکیدگی و آفتاب سوختگی محاسبه گردید. اوره و سولفات روی به تنهایی اثر معنی داری بر کلروفیل، سطح برگ، طول میوه، قند، پ هاش، عملکرد، وزن تر پوست و صدمات آفتاب سوختگی نداشتند. اوره به گونه معنی داری میزان نیتروژن برگ، اسیدیته قابل تیتر و ویتامین سی را کاهش داد. اما موجب افزایش میزان نیتروژن پوست میوه، درصد ترکیدگی و میانگین وزن یک میوه شد. سولفات روی به گونه معنی داری میزان روی برگ و پوست میوه، قطر میوه، وزن آریل، ترکیدگی و میانگین وزن یک میوه را افزایش داد. استفاده اوره و سولفات روی با یکدیگر اثرات مطلوبی بر برخی از صفات مانند وزن پوست و آریل، میزان روی برگ و پوست میوه، طول و قطر میوه و میانگین وزن یک میوه داشتند. نتایج نشان داد که صدمات ترکیدگی و آفتاب سوختگی با کاربرد عناصرمعدنی می تواند کاهش یابد. لازم است در آینده تحقیقات دیگر جهت کاربرد عناصرمعدنی مختلف و نحوه عمل آن ها بر میزان صدمه آفتاب سوختگی میوه انار صورت گیرد.

تأثیر تیمارهای پیش از برداشت کلریدکلسیم و اسید بوریک بر کیفیت و دوره فروش سیب محلی گلاب کهنز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1389
  مریم س گلپایگانی مجتهد   نوراله معلمی

سیب های گلاب از ارقام بومی و تابستانه ایران هستند که از اواخر خرداد (بهار) تا اواخر تابستان می رسند. سیب گلاب به دلیل کمی سفتی میوه، بسیار حساس به جابجایی و صدمات ناشی از آن است و نیز دوره نگهداری آن در شرایط معمولی کوتاه است. از این رو، در این تحقیق تلاش گردیده است با توجه به اثرات سودمند محلول پاشی کلرید کلسیم و اسید بوریک در افزایش و بهبود کیفیت میوه سیب، تأثیر این دو تیمار به تنهایی و به صورت متقابل بر افزایش کیفیت و دوره فروش میوه سیب گلاب کهنز مورد ارزیابی قرار گیرد. این پژوهش در سال 1388 در باغ 11 ساله سیب گلاب کهنز در شهرستان بروجرد اجرا شد. در این آزمایش، تیمارهای کلرید کلسیم (0.5 و 1 درصد) و اسید بوریک (0.5 درصد)، به دو صورت جداگانه و ترکیب با هم و تیمار شاهد (0 درصد) در دو مرحله، اول هنگام فندقه شدن میوه و مرحله دوم یک ماه پس از آن، به صورت محلول پاشی بر روی درختان استفاده شد. فاکتورهای مورد ارزیابی شامل سفتی میوه، مواد جامد محلول (tss)، اسیدیته قابل تیتراسیون، ph، تغییرات رنگ پوست و مقدار کلسیم در پوست و گوشت میوه می باشد. میوه ها بلافاصله بعد از برداشت به مدت ده روز در دمای اتاق حدود 27.5 درجه سانتیگراد نگهداری شدند و فاکتورهای ذکر شده در چند مرحله اندازه گیری شدند: اولین مرحله بلافاصله بعد از برداشت، مراحل بعدی در فاصله 7 و 10 روز پس از برداشت برای ارزیابی دوره فروش. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تیمار کلرید کلسیم در غلظت های 0.5 و یک درصد و اسید بوریک 0.5 درصد و ترکیب آنها با هم بر برخی شاخص های کیفی مانند ph ، مواد جامد محلول کل و سفتی تأثیر معنی دار داشته است، این تیمارها بر اسیدیته قابل تیتراسیون، مقدار کلسیم میوه و رنگ پوست آن موثر نبوده است، با اینحال بالاترین مقادیر ta و میزان کلسیم برای تیمارهای کلرید کلسیم به تنهایی بویژه در غلظت های بالا و یا به همراه اسید بوریک بدست آمد. به نظر می رسد با توجه به اینکه تا به حال مطالعات دقیقی بر مدت دوره فروش و قابلیت افزایش آن برای سیب های زودرس و تابستانه که ارقام بومی ایران هستند، صورت نگرفته است؛ تکرار این آزمایشات در آینده جهت بررسی دقیق تر و کاربرد تیمارهای مختلف دیگر از نظر زمان و غلظت ضروری می باشد

"شبیه سازی هیدروگراف جریان با استفاده از مدل swmm و پیش بینی اثرات آبخیزداری در حوضه رودخانه خشک شیراز"
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده مرتع و آبخیزداری و شیلات و محیط زیست 1389
  اسماعیل خالقی   علی نجفی نژاد

چکیده مدیریت یکپارچه حوضه های آبخیز تضمین کننده استفاده بهینه از منابع آب و خاک در اکوسیستم های طبیعی و غیر طبیعی می باشد. برای نیل به این هدف به اطلاعات جامع از رویکردهای متفاوت مدیریتی و اجرایی و نیز ویژگی های فیزیکی، اقتصادی - اجتماعی و اکولوژیک حوضه های آبخیز نیاز است. به ویژه در یکی دو دهه اخیر سعی شده است برای پیش بینی و تخمین جریان حاصل از بارندگی و تأثیر عوامل مختلف بر رواناب تولیدی، از فناوری کامپیوتری استفاده گردد. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزیابی عملکرد مدل swmm در شبیه سازی هیدروگراف جریان رودخانه خشک شیراز می باشد. حوضه آبخیز رودخانه خشک شیراز با تلفیقی از آبخیزهای طبیعی و شهری و مساحت 3/900 کیلومتر مربع در جنوب غربی ایران و استان فارس واقع شده است. در این تحقیق، ابتدا مدل مذکور با استفاده از 12 رویداد دبی جریان در ایستگاه اقبال آباد واسنجی گردید. پس از اجرای مدل با پارامترهای واسنجی شده، در مرحله اعتبارسنجی 10 رویداد دبی جریان ایستگاه نهر اعظم و 4 رویداد ایستگاه چنارسوخته مورد استفاده و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج واسنجی و اعتبار سنجی مدل swmm، همبستگی مناسبی با داده های اندازه گیری شده دبی جریان در رودخانه خشک شیراز از خود نشان داد (96/0 = r2 برای مرحله واسنجی و 91/0 =r2 و 87/0 =r2 برای مرحله اعتبارسنجی) و مقادیر شاخص های کارایی مدل در حد قابل قبولی بود (ضریب ناش- ساتکلیف برای مرحله واسنجی معادل 91/0 و برای مرحله اعتبارسنجی معادل 88/0 و 86/0). با در نظر گرفتن محدودیت های موجود در آبخیز مورد مطالعه دو فعالیت مدیریتی بیولوژیک شامل جنگل کاری و تلفیق بوته کاری و بذرپاشی انتخاب شد. با ترکیب این فعالیت ها، چهار (n2) سناریوی مختلف مدیریتی تدوین گردید. سپس در سناریو های تدوین شده با بارش طرح در دوره بازگشت های مختلف 2 تا 100 ساله مدل هیدرولوژی swmm اجرا و هیدروگراف جریان برای هر دوره بازگشت شبیه سازی گردید. شاخص های فیزیکی ارزیابی اثرات اجرای سناریوها، شامل دبی اوج، زمان تا اوج و حجم جریان، انتخاب و مقادیر آنها برای هر سناریو در دوره بازگشت های مختلف، محاسبه شد. مقادیر شاخص های ارزیابی با روش حداکثر استاندارد شدند و برای وزن دهی به شاخص ها طی فرآیند استخراج نظرات کارشناسی (با مراجعه به هفت نفر کارشناس) از روش دلفی استفاده شد. سپس سناریو یا دسته سناریوهای برتر بیولوژیک مدیریت جریان در دوره بازگشت های مختلف با توجه به نتایج شاخص های ارزیابی بصورت جداگانه و همچنین با توجه به تمامی شاخص های ارزیابی، با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره مشخص شدند. در نهایت تجزیه و تحلیل حساسیت نتایج اولویت بندی سناریوها با توجه به تاثیر وزن دهی شاخص ها صورت گرفت. با توجه به اثرات سناریوهای بیولوژیک مدیریت جریان بر شاخص های ارزیابی بصورت مجزا، از بین سناریوهای تدوین شده سناریوی 4 (شامل فعالیت های جنگل کاری و تلفیق بوته کاری و بذرپاشی) در دوره بازگشت های 2، 5، 10 و 20 ساله در اولویت اول می باشد. سناریوهای 2 (جنگل کاری)، 3 (تلفیق بوته کاری و بذرپاشی) و 1 (وضعیت موجود) به ترتیب در اولویت های بعدی می باشند. براساس نتایج تصمیم گیری چندمعیاره (توجه به مقادیر تمامی شاخص ها و نیز وزن دهی به شاخص ها) به ترتیب اولویت، سناریوهای 4، 2، 3 و 1 جهت بهبود وضعیت هیدرولوژیک آبخیز رودخانه خشک شیراز پیشنهاد می شوند. همچنین نتایج نشان می دهد، سناریوهای تدوین شده بر شاخص های دبی اوج و زمان تا اوج تا دوره بازگشت 20 ساله تاثیر داشته و در سایر دوره بازگشت ها تاثیری معنی داری ندارند, اما بر شاخص حجم جریان در دوره بازگشت های 2 تا 100 ساله موثر هستند. رویکرد سناریوسازی استفاده شده در این تحقیق با در نظر گرفتن نتایج مدل swmm و موازنه بین نتایج، روش کارآمدی جهت در نظر گرفتن آبخیز به عنوان یک سیستم و نیز فرآیند تسهیل تصمیم گیری برای انتخاب سناریوی مدیریتی مناسب پیش از اجرای هر عملیاتی در آبخیز در راستای مدیریت یکپارچه آن می باشد. واژه های کلیدی: مدیریت حوضه آبخیز، مدل swmm، شبیه سازی جریان، سناریوهای بیولوژیک کنترل جریان، تصمیم گیری چندمعیاره، آبخیز رودخانه خشک شیراز.

تاثیر تیمار کلشی سین بر القاء اتوتتراپلوئیدی در گل همیشه بهار (calendula officinalis l.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده کشاورزی 1394
  سکینه علوی پور جلیعه   مهرانگیز چهرازی

القاء پلی پلوئیدی به عنوان یکی از عوامل افزایش تنوع ژنتیکی گیاهان، نقش ویژه ای را در به نژادی دارد و معمولا همراه با تغییرات مورفولوژیکی، آناتومیکی، بیوشیمیایی، فیزیولوژیکی و سیتوژنتیکی است. این پژوهش با هدف بررسی اثر کلشی سین بر القاء اتوتتراپلوئیدی گل همیشه بهار (calendula officinalis l.) انجام گرفت. دو روش غوطه وری بذر به مدت 24 و 48 ساعت و اسپری برگی در دو مرحله برگ لپه ای و دو برگ حقیقی دو ژنوتیپ گل زرد و نارنجی همیشه بهار با غلظت 0، 02/0، 04/0 و 06/0 درصد کلشی سین ارزیابی شد. بررسی سطح پلوئیدی با استفاده از دو روش فلوسایتومتری و شمارش کروموزوم انجام شد. پس از بررسی صفات مورفولوژیکی و بیوشیمیایی مشخص شد که اسپری در مرحله دو برگ حقیقی به صورت معنی داری بر القاء اتوتتراپلوئیدی و ایجاد گیاهان تغییریافته موثر بود (5%>p). همچنین نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کلشی سین، علاوه بر افزایش درصد القاء پلی پلوئیدی، آثار تخریبی رشد فیزیولوژیکی گیاه نیز افزایش یافت. این درحالی بود که تیمار در مرحله بذری، تاثیری بر صفات رشدی گیاه نداشت. مقایسه صفات گیاهان دیپلوئید و تتراپلوئید همیشه بهار نشان داد که ارتفاع، تعداد برگ، سطح برگ، ضخامت برگ، قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، طول ریشه، طول و عرض روزنه، تعداد کلروپلاست های سلول های نگهبان روزنه، قطر و عرض دانه گرده، طول دستجات آوندی، طول آوند چوبی و آوند آبکش، کلروفیل a، b و کل، تعداد گل هر بوته، تعداد گلچه های لوله ای و عملکرد بوته گیاهان تتراپلوئید افزایش ولی درصد باروری دانه گرده، تراکم روزنه در واحد سطح، قطر استوانه مرکزی، قطر گل، وزن هزار دانه، درصد و سرعت جوانه زنی، طول و عرض جوانه گل و طول گلبرگ کاهش یافت. از طرف دیگر، در بین تعداد گلچه های حاشیه ای و عرض گلبرگ گیاهان دیپلوئید و تتراپلوئید تفاوتی مشاهده نشد. به طور کلی، می توان انتظار داشت که گیاهان اتوتتراپلوئیدی بدست آمده دارای برتری های زیستی و تکاملی بیشتری نسبت به گیاهان دیپلوئید باشند که این امر نیز علاوه بر بهبود ویژگی های زینتی، موجب افزایش سازگاری های ژنتیکی و زیستی این گیاهان نسبت به انواع تنش های محیطی گردد.